اتحادیه مسلمین


29 فروردين 1403


اشاره

فاصله زمانی پس از شهریور 1320 تا‌ کودتای‌ 28‌ مرداد 1332 کـه از مـقاطع مـهم و سرنوشت‌ساز تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود موضوع پژوهش‌های متعدد‌ سیاسی اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته اسـت. تمایز و تفاوت این برهه‌ی زمانی نسبت به‌ ادوار پیش و پس از‌ آن‌ دوره‌ی مورد بحث را بـه عنوان یک موضوع پرکـشش بـرای صاحب‌نظران سیاسی و فرهنگی مطرح ساخته است به گونه‌ای که علی رغم گذشت چند دهه جذابیت و اهمیت‌ خود را برای اهل تحقیق‌ از دست نداده است.

صحنه سیاسی و فرهنگی تهران و چند شهر بزرگ ایـران در این دوره عرصه‌ی تبلیغات و فعالیت گروه‌ها و احزاب و حتی افرادی شد که با الهام از مکاتب و گرایش‌های فکری‌ گوناگون‌ در‌ صدد جلب و جذب اقشار تحصیل‌کرده و دیگر گروه‌های شهری برآمدند. حجم گسترده نشریات روزنامه‌ها تشکل‌ها و جـمعیت‌های سـیاسی فرهنگی و دینی دوره‌ی مورد بحث به وضوح از رقابت و مبارزه نزدیک و تنگاتنگ آنان خبر‌ می‌دهد‌.

تغییرات و تحولات گسترده در صحنه سیاسی زمینه فعالیت را برای احزاب و گروه‌هایی که‌ در دوره‌ی استبداد رضاخانی ناچار بـه بـرچیدن بساط خود شده بودند هموار ساخت. شناخت‌ و معرفی احزاب‌ و گروه‌های‌ فعال این دوره همچنان مورد توجه مورخان و محققان تاریخ معاصر ایران است زیرا اسناد مدارک و خاطراتی که از فعالیت‌های آنان بـه دسـت آمده و یا منتشر شده است امکان تحقیق‌ و پژوهش‌ را‌ در این زمینه ممکن ساخته‌ است‌.

مقایسه‌ آثار چاپ شده درباره دوره مورد مطالعه به وضوح نشان می‌دهد که بیشترین حجم و گـسترده‌ترین نـوشته‌ها بـه فعالیت حزب توده و احزاب‌ و گـروه‌های‌ مـلی‌ اخـتصاص یافته و به‌ نقش گروه‌ها و افراد برجسته مذهبی‌ در‌ تحولات این دوره به ندرت توجه شده است. به نظر می‌رسد یکی از مهمترین علل چـنین رویـکردی بـه تاریخ‌ دوره‌ی‌ مورد‌ بحث تعلل عناصر مذهبی در انـتشار گـزارش فعالیت‌هایشان باشد زیرا‌ نگاهی گذرا به خاطرات شخصیت‌هایی که از دور یا نزدیک دستی در حوادث این دوره داشته‌اند نشان می‌دهد‌ حتی‌ افـراد‌ بـرجسته‌ی ایـن‌ گروه تمایل چندانی به نگارش تجربیات و خاطرات خود در‌ آن‌ روزگـار از خود نشان‌ نداده‌اند. ازاین‌رو کارنامه و عملکرد گروه‌های مذهبی چنان‌ که شایسته آن باشد کاویده‌ نشده‌ است‌ حال‌ آن که به گـواهی اسـناد مـعتبر و موثق- که بخشی از آن در این‌ نوشتار‌ مورد‌ استفاده قرار گرفته و معرفی خـواهد شـد- تأثیرگذاری آنان در عرصه فرهنگی که مهم‌ترین‌ آوردگاه‌ احزاب‌ و گروها‌ بود از گستردگی و عمق زیادی برخوردار بود بـه گـونه‌ای کـه در این ارتباط جریان‌های‌ ضد‌ دینی را به طور جدی به چالش کشانید. ایـن مـقاله بـا بررسی عملکرد‌ «اتحادیه مسلمین‌» که در سال 1324ش تأسیس شد در صدد اثبات این فرضیه است. اسـناد مـورد‌ اسـتفاده‌ در این مقاله مجموعه نامه‌ها صورت جلسه‌ها و گزارش‌هایی است که‌ در نشریه ماهانه‌ مسلمین‌ ارگان‌ اتـحادیه مـسلمین چاپ شده است.

بیشتر اسناد فوق صورت جلسه مذاکرات هیئت‌مدیره اتحادیه مسلمین اسـت‌ کـه‌ بـه لحاظ ارائه گزارش درونی از مذاکرات و گفتگوهای اعضای اتحادیه فوق از‌ اعتبار‌ و سندیت‌‌ فراوانی برخوردار است. هـمچنین بـرخی از اسناد انجمن تبلیغات اسلامی در ابتدای‌ مجموعه اسناد آورده‌ شده‌ که‌ بستر و مقدمه تـشکیل اتـحادیه مـسلمین را روشن می‌سازد. اساس‌نامه و مرام‌نامه انجمن تبلیغات‌ و اتحادیه‌ مسلمین به طور کامل در مجموعه حاضر گنجانده شـده تـا شباهت این دو هم در نحوه‌ تأسیس‌ و هم در کارکرد و وظایفشان نشان داده‌ شود.

نـامه‌هایی کـه از اتـحادیه مسلمین‌ خطاب‌ به مسئولان رژیم پهلوی ارائه گردیده از‌ مجله‌ مسلمین‌ اخذ شده که البته در ضمیمه کـتاب‌ حـاج‌ سـراج انصاری چهره‌ای درخشان در عرصه مطبوعات نوشته حجت‌الاسلام رسول جعفریان هم آمده است‌. در‌ مـجموع اسـناد فوق به دلیل‌ پرداختن‌ به مسائل‌ مختلف‌ زمینه‌ بحث و تحقیق گسترده‌ درباره اتحادیه مسلمین‌ را‌ فراهم مـی‌سازد. امـا چون این نوشته در قالب مقاله می‌باشد پرداخت گسترده‌ و عمیق‌تر‌ این موضوع مـجال بـیشتری می‌طلبد با‌ این حال سعی بر‌ آن بـوده تـا مهم‌ترین موضوعاتی که‌ ذهن‌ اعضای اتحادیه مـسلمین را بـه خود جلب کرده و موجب‌ تحرک سیاسی و اجتماعی آن‌ها‌ گردیده‌ بود از لابلای اسناد فـوق‌ اسـتخراج‌ گردد‌.

 

نیروهای مذهبی در‌ ابتدای‌ دهـه بـیست

شناخت و مـعرفی‌ تـشکل‌ها‌ و جـمعیت‌هایی که مستقیم یا غیر مستقیم صـبغه دیـنی داشتند و در ابتدای دهه 1320 در‌ عرصه‌ فرهنگی و سیاسی جامعه ایران شکل گرفتند‌ وسیله‌ مـؤثری بـرای‌‌ معرفی‌ اتحادیه‌ مسلمین و علل و چگونگی تـأسیس‌ آن به حساب می‌آیند.

یـکی از نـخستین و مهم‌ترین تشکل‌های دینی که در ابـتدای دهـه 1320‌ تأسیس‌ شد و به سرعت‌ دامنه فعالیت خود‌ را‌ از‌ تهران‌ به‌ شهرهای اصفهان، شیراز،‌ مـشهد‌، کـرمانشاه، آبادان، رشت، فومن، اهواز، بـهبهان بـندر امـام و کرمان گسترش داد «انـجمن تـبلیغات اسلامی» بود که‌ تـوسط‌ عـطاءاللّه شهاب‌پور(کرمانشاهی) در فروردین 1321 تشکیل‌ شد‌. انگیزه‌ اصلی‌ شهاب‌پور‌ از‌ ایجاد چنین تشکلی مبارزه و رویارویی بـا فـضای غیر مذهبی و ضد دینی آن دوره بود. نـگاهی‌ گـذرا به اکـثر روزنـامه‌هایی کـه در این دوره منتشر می‌شد نـشان می‌دهد‌ که گفتمان حاکم در آن‌ دوره به ویژه در میان گروه‌های روشنفکر و تحصیل‌کرده با آموزه‌های دینی فاصله و گـاه‌ تـضادی آشکار داشت. برای درک بهتر زمینه‌های تـشکیل انـجمن تـبلیغات اسـلامی بـاید اساس‌نامه‌ آن‌ را بـررسی کـرد که هیئت‌مدیره انجمن آن را در تاریخ 16 فروردین 1321ش برای‌ علی سهیلی نخست‌وزیر وقت ارسال نموده‌اند.[1] علل و انگیزه تأسیس ایـن انـجمن از زبـان‌ بنیان‌گذار یا‌ به‌ وجودآورندگان آن چنین است:

«... جـامعه امـروز مـا کـه غـرق در مـادیات شده روزبه‌روز به راهی می‌رود که معلوم نیست عاقبت‌ آن‌چه خواهد شد‌. جامعه‌ای‌ که در ظاهر مسلمان است‌ و در‌ باطن جز نامی از اسلام ندارد، جامعه‌ای که ریشه فساد در آن دامـن زده... و نسبت صالحان به سایرین روزبه‌روز به طور مخفی‌ کم می‌شود،‌ بیش‌ از هر چیز محتاج است‌ که‌ تکانی به خود داده از نعمت دین استفاده کند... منظور اصلی ما در ایجاد این فکر(تأسیس انـجمن تـبلیغات اسلامی) بیشتر کمک و راهنمایی‌ جوانانی است که در اثر آشنا شدن‌ به‌ تمدن امروزه اروپایی و فراگرفتن اندکی از معلومات علمی‌، تصور می‌کنند دین و مذهب با تمدن متباین است و اصلاً دینی وجـود نـدارد و انسان باید طبیعت‌ را مظهر همه چیز بداند. می‌خواهیم به‌ آن‌ها‌ بفهمانیم که‌ تنها دینی که با تمدن منطبق می‌شود(دین‌ دیروزی دین امـروزی و دیـن فردا) فقط دین مبین اسـلام‌ اسـت. می‌خواهیم از توسعه فساد اخلاق‌ جلوگیری کنیم و اساس آن را‌ رفته‌رفته‌ محو‌ سازیم. به علاوه در نظر داریم به اروپاییان و کسانی که در مذاهب دیگر متولد شده‌اند و به تـمام ‌‌پیـروان‌ ادیان دیگر گوشزد نـماییم کـه دین اسلام همان‌ است که پیمبران آن‌ها در‌ کتاب‌ خود‌ به آن مژده داده‌اند... می‌خواهیم به طلاب علوم دینی که‌ وسایل مادی برای تحصیل ندارند‌ کمک نماییم و در شهرهایی که دار‌العلم به شـمار مـی‌روند مؤسساتی برای کمک‌ به دانشجویان دینی برپا‌ کنیم‌...»[2]

انجمن تبلیغات اسلامی در واکنش به فعالیت‌های غیر مذهبی و ضد مذهبی مراکز مهم فرهنگی‌ جامعه با تمام امکانات حوزه فعالیت خود را بر تـبلیغ تـعالیم و آموزه‌های دیـنی، مبارزه با تبلیغات بهاییان،‌ تشکیل حوزه‌های علمیه، اعزام مبلغان به شهرهای دوردست، تشکیل‌ کلاس‌های قرآن و اقداماتی از ایـن قبیل متمرکز ساخت.[3] همچنین در طول دوره نهضت ملی‌ نفت از فعالیت‌های آیت‌اللّه سید ابوالقاسم کـاشانی و دکـتر محمد مـصدق‌ حمایت‌ می‌کرد و به این منظور در 22 تیر 1330 میتینگ بزرگی ترتیب داد.[4] این انجمن برای انتشار افکار و علایق دینی خـود ‌سـالنامه‌ی نور دانش و مجد را در شمارگان گسترده چاپ و توزیع‌ کرد‌[5] و بدین‌ترتیب پانزده هزار نفر را بـه‌ عـضویت تـشکیلات تبلیغی خود درآورد.[6]

«جامعه تعلیمات اسلامی» دیگر تشکل اسلامی است که در دهه 1320 در تهران تأسیس شد و سـایر شهرهای کشور‌ را‌ هدف فعالیت‌های خود قرار داد. این جامعه توسط حاج شیخ عباسعلی‌ سـبزواری معروف به اسلامی ایـجاد شـد. او که تحصیلات دینی را در نجف و هندوستان گذرانده‌ بود با کوله‌باری‌ از‌ تجربه‌ در 1322ش «جمعیت پیروان قرآن‌» را‌ بنا‌ نهاد که وظیفه آن‌ آموزش قرآن به دانش‌آموزان بود. پس از اقبال و توجه بازاریان متدین به این جمعیت، شـیخ‌ عباسعلی اسلامی‌ با‌ حمایت‌ مراجع دینی و متمولان متدین نخستین مدرسه دخترانه تهران‌ را‌ در خیابان ایران تأسیس کرد و به سرعت زنجیره مدارس اسلامی را با نام «جامعه تعلیمات‌ اسلامی» بنا نهاد. جامعه‌ تعلیمات‌ اسـلامی‌ صـاحب بزرگ‌ترین مدارس غیر دولتی در عصر پهلوی دوم بود‌.

انگیزه اصلی حجت‌الاسلام اسلامی در تأسیس جامعه تعلیمات اسلامی رویارویی و مقابله با فرهنگ‌ غیر اسلامی آن دوره بود زیرا‌ تأکید‌ او‌ بر جداسازی مدارس دخترانه و پسرانه آموزش قـرآن و تـعالیم اسلامی در کنار‌ اصول‌ و دروس علمی بود. این جامعه فعالیت‌های خود را از سال‌ 1323ش آغاز و در 1328ش با کسب‌ مجوز‌ به‌ طور رسمی به فعالیت پرداخت.[7]

 

بنیان‌گذار اتحادیه مسلمین

«اتحادیه مسلمین» به سال‌ 1324‌ش در‌ تهران و بـه تـدریج در شهرهای دیگر تأسیس شد. مؤسس آن روحانی نوگرایی به نام‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی سراج انصاری بود. او در تشکیل این اتحادیه نقش محوری و اساسی داشت و با‌ توجه‌ به این که وی از چهره‌های مطرح و مـعروف و تـشکیلاتی نـیروهای دینی در این دوره‌ به‌ شـمار‌ مـی‌آید مـعرفی اجمالی وی گوشه‌هایی از تلاش‌ فرهنگی نیروهای مسلمان در آن دوره را‌ روشن‌ می‌نماید.

مهدی سراج انصاری به سال 1275ش در نجف اشرف به دنیا آمد‌. پدرش‌ آیت‌اللّه مـیرزا عـبدالرحـیم کلیبری انصاری از شاگردان آیت‌اللّه میرزای شیرازی بزرگ، آخـوند خـراسانی‌ و میرزا‌ حبیب‌اللّه رشتی بود و تأثیری عمیق بر شخصیت پسرش نهاد و به عنوان‌ نخستین‌ استاد‌ و معلم‌ او چارچوب شخصیت وی را شکل داد.[8]

او در 1283ش در هـشت سـالگی بـه‌ تبریز‌ رفت‌ و تا سی سالگی در این شهر ماند. در این مـدت‌ با مسائل‌ ایران‌ دوره رضا شاه آشنا شد و اندیشه احیای باورهای دینی در ذهن وی نقش بست. همچنین با‌ سید احمد کسروی‌ کـه هـنوز مـاهیت ضد دینی خود را روشن نساخته بود در نشریه‌ پیمان آشنا شـد و حـتی با وی مراوده‌ و بحث‌ و گفتگو‌ داشت.[9] آن‌ها در مدرسه طالبیه تبریز‌ همدرس‌ بودند.

با تشدید سیاست ضد مـذهبی رضـا شـاه؛ انصاری در 1313 ناچار به‌ ترک‌ ایران و اقامت در شهر کاظمین‌ عراق‌ گردید. در‌ این‌ مـدت‌ بـا آیت‌اللّه هبه‌الدین شهرستانی‌ از‌ شخصیت‌های علمی‌ و فرهنگی مطرح و معروف عراق آشنا شد و از محضر درس وی‌ بـهره‌ بـرد. آیت‌اللّه شهرستانی‌ از روحانیان‌ نوگرایی بود که برای‌ دفاع‌ از تعالیم اسلام از علوم‌ روز‌ نیز استفاده می‌کرد. ایـن‌ شـیوه به شاگردش انصاری نیز منتقل شد و او را‌ در‌ تبلیغات و کسب نقش و جایگاه برجسته‌ در‌ جامعه‌ کـمک کـرد.[10]

روابـط این دو به سرعت‌ به‌ دوستی عمیق و پایداری تبدیل شد زیرا در 1317ش به همراه‌ یکدیگر راهـی ایـران گردیدند‌ و در‌ چند شهر از جمله تهران و تبریز‌ به‌ تبلیغ و کار‌ فرهنگی‌‌ پرداختند‌. اما بـه دلیـل سـیاست‌های‌ فرهنگی رضاخانی ناچار به بازگشت دوباره به عراق شدند.[11]

یکی از تأثیرات زندگی در‌ عراق‌ بر شـخصیت سـراج انصاری آشنایی و علاقه‌مندی‌ به‌‌ فعالیت‌های‌ مطبوعاتی‌ بود‌. وی با مطالعه‌ نشریات‌ متعددی کـه در بـغداد و نـجف منتشر می‌شد به‌ دلیل آشنایی با بسیاری از نویسندگان آن نشریات‌ از‌ نزدیک‌ با این حرفه آشنا شـد و بـعدها کـه‌ به‌‌ ایران‌ بازگشت‌ از‌ آن‌ تجربیات در کارهای فرهنگی‌اش استفاده کرد.[12]

حاج سراج انـصاری در سـال 1322ش عراق را ترک و راهی ایران شد و برای همیشه در ایران‌ ماند. ورود او به‌ تهران هم‌زمان با اوج فعالیت‌ها و تبلیغات ضـد مـذهبی کسروی بود. در آن زمان کسروی کتاب شیعیگری را منتشر کرده بود و در قالب حمله عـلیه خـرافات، بسیاری از اعتقادات‌ شیعه را‌ مورد‌ حمله و تمسخر قـرار داده بـود. هـمچنین تبلیغات گسترده حزب توده و جذب‌ بسیاری از تـحصیل‌کردگان و روشـنفکران از سوی آنان بسیاری از فرهیختگان مذهبی را واداربه چاره‌جویی برای برون‌رفت از‌ بحران‌ نمود. ازاین‌رو انـصاری در نـخستین روزهای ورودش‌ به ایران بـا نـشریه آیین اسـلام بـا مـدیریت نصر‌اللّه نوریانی همکاری نزدیکی برقرار سـاخت و بـا‌ نگارش‌ مقالات استدلالی و روشنگر خود به‌ رویارویی‌ با اندیشه‌های کسروی پرداخت.[13]

هـمچنین سـراج انصاری برای رویارویی تشکیلاتی با فعالیت‌های کسروی در 1323ش «جمعیت مبارزه بـا بـی‌دینی» را به راه انداخت‌ که‌ از دیگر شـعارهای آن لزوم‌ حفظ حجاب و دیگر شعایر دینی بود.[14]

بسیاری از روحانیان و عناصر دینی او را در فعالیت‌هایش یـاری مـی‌دادند از جمله شهید حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی‌ که انـصاری تـأثیر فـراوانی بر وی داشت.[15] جـمعیت‌ مـبارزه با بی‌دینی کارکردی شـبیه انـجمن‌ تبلیغات اسلامی اما با حوزه عمل کوچک‌تر داشت ولی اهمیت آن بسترسازی و هموار ساختن راه تشکیل اتـحادیه مـسلمین بود. انصاری تا شماره 31 نشریه‌ آیـین‌ اسـلام یعنی‌ تـا زمـان‌ تـشکیل اتحادیه مسلمین با آن هـمکاری کرد. چنان‌که گفته شد بیشتر مقالات او بر ضد‌ کسروی و اندیشه‌های او بود. سلسله مقالات او بر ضـد کـتاب شیعیگری‌ و در‌ دفاع‌ از آیین تشیع بعدها در قـالب کـتابی بـا عـنوان «شـیعه چه می‌گوید» مـنتشر شـد.

 

تأسیس اتحادیه مسلمین

چندی پس از ورود انصاری به ایران دامنه تبلیغات‌ احزاب‌ گروه‌ها‌ و تشکل‌های گـوناگون‌ سیاسی و فرهنگی در تهران و شهرهای بزرگ افزایش یـافت؛ بـر قـدرت تـوده‌ای‌ها افـزوده شـد‌؛ فعالیت بهایی‌ها توسعه یافت؛ حتی برخی از نشریه‌ها و آثار متعلق به نیروهای ملی‌ حاوی مطالب‌ غیر مذهبی‌ و ضد‌ روحانیت بود. در همین زمان بسیاری از سرزمین‌های اسلامی دستخوش‌ مشکلات و مـصایب بزرگ و بی‌شماری گردید. یهودیان صهیونیست با همکاری انگلیس و فرانسه در فلسطین دولت تشکیل دادند و با اعراب به جنگ برخاسته، بسیاری‌ از آنان را از خانه و کاشانه خود آواره ساختند. در الجزایر و مراکش استعمارگران فرانسوی به اشغالگری خود ادامـه داده، مبارزان مسلمان را به شهادت رساندند. در هندوستان بسیاری از مسلمانان به ویژه‌ در‌ کشمیر قتل‌ عام شدند و در دیگر نقاط این کشور سیک‌ها و هندوها خانه‌های مسلمانان را به آتش کشیدند.

مشکلات گوناگون فوق، انصاری را بـه ایـن نتیجه رساند که تنها مسیر نجات‌ و اصلاح‌ در امت‌ اسلامی اتحاد مسلمانان می‌باشد.

سراج انصاری در دوره همکاری با نشریه آیین اسلام و نیز زمانی کـه نـشریه دنیای اسلام به‌ مدیریت سـید مـحمدعلی تقوی در 20‌ مهر‌ 1325 آغاز به کار کرد، موفق به شناسایی و همکاری‌ با نویسندگان مسلمان گردید. او خود نویسنده ثابت و همیشگی مطالب این دو نشریه بود. انـصاری مـطالب دنیای اسلام را در‌ منزل‌ شـخصی‌ خـود تهیه می‌کرد و نوریانی مدیرمسئول‌ آیین‌‌ اسلام‌ نیز عضو هیئت‌مدیره اتحادیه مسلمین بود. بدین‌ترتیب بسیاری از شعارها و اعلامیه‌های اتحادیه مسلمین در دنیای اسلام به چاپ می‌رسید. همکاری نزدیک‌ انصاری‌ با‌ این‌ دو نشریه مـوجب دوسـتی وی با فرهیختگان‌ مذهبی‌ و حتی برقراری رابطه مستمر آن‌ها با یکدیگر شد. دوستی وی با آیت‌اللّه سید محمود طالقانی به واسطه انتشار‌ مقالات‌ آنان‌ در دو نشریه فوق‌ برقرار شد.[16]

رفع مصایب و مشکلات‌ آنـان و نـیز دغدغه رویـارویی با سیاست‌ها و فضای غیر دینی جامعه مهم‌ترین دل‌مشغولی عناصر فرهیخته دینی در آن روزگار‌ بود‌. انصاری‌ بیش از دیگران تـوانست‌ اندیشمندان مسلمان را برای فعالیت‌های فرهنگی سازماندهی‌ کند‌.

انصاری که «جمعیت مـبارزه بـا بـی‌دینی» را نیز تجربه کرده بود با توجه به افزایش مشکلات‌‌ مادی‌ و معنوی‌ مسلمانان ایران و نقاط دیگر جهان، فـکر ‌تـأسیس مرکز تازه و کارآمدتری در ذهن‌ داشت‌. ازاین‌رو‌ به طور غیر رسمی در 1324ش «اتحادیه مسلمین» را کـه چـند سـال بعد به‌ اتحادیه‌ مسلمین‌ ایران معروف شد، تأسیس کرد که با آغاز نهضت ملی نـفت و از سال‌ 1329‌ش بر‌ فعالیت‌های خود افزود و نشریه ماهانه «اتحاد مسلمین» را برای بیان افکار خـود به‌ چاپ رسانید.

مـطالعه اسـناد به جای مانده از اتحادیه مسلمین نشان می‌دهد که انصاری بنیان‌گذار‌ و شخصیت‌ محوری آن بود به طوری که روی جلد کتاب «در پیرامون ماتریالیسم» زیر‌ اسم‌‌ انصاری‌ عنوان «مؤسس اتحادیه مسلمین» قید شده است.[17]

البـته منظور از واژه اتحادیه، مجموعه احزاب‌ یا‌ گروه‌ها نیست بلکه منظور از ترکیب‌ اتحادیه مسلمین تأکید بر جنبه‌های وحدت‌ و یکپارچگی‌ مسلمانان‌ است زیرا اتحادیه فوق‌ هیچ‌گاه ترکیبی از گروه‌ها یا احزاب و دستجات نبوده اسـت.

اتـحادیه مسلمین‌ ایران‌ در‌ سال 1328ش به طور رسمی فعالیت‌های خود را آغاز کرد و تشکیلات و صبغه‌ حزبی‌ به خود گرفت. اعضای هیئت‌مدیره آن ‌که از نویسندگان معروف‌ مذهبی آن زمان به شمار می‌رفتند عبارت‌ بودند‌ از: حاج سـراج انـصاری، سرهنگ احمد اخگر، آیت‌اللّه سید محمود طالقانی،‌ سید‌ غلامرضا سعیدی، میرزا عبدالحسین شوشتری، دکتر‌ صدر الدین‌ نصیری، نصرت‌اللّه نوریانی، محمدی اردهالی، عطاءاللّه‌ شهاب‌پور، شیخ مهدی‌ شریعتمداری، دکـتر سـید ابراهیم انگجی، سید مرتضی خلخالی، صباح کازرونی،‌ بدر‌الدین‌ نصیری.[18]

در‌ نخستین‌ جلسه‌ هیئت‌مدیره، انصاری‌ به عنوان رئیس، سرهنگ‌ اخگر‌ نایب‌رئیس‌ و دکتر نصیری به عـنوان مـدیر داخـلی‌ برگزیده شدند. اعضای فـوق‌ ثـابت‌‌ نـبودند و در صورتی که هر یک از‌ اعضا به‌ دلایلی از‌ حضور‌ در جلسات امتناع‌ می‌ورزیدند، فرد‌ دیگری‌ به جای وی‌ گمارده می‌شد چنان ‌که دکتر عبدالحـسین‌ کـافی بـعداً به عضویت‌ هیئت‌مدیره‌ درآمد. یکی از منابع مهم‌ و اسـاسی‌ بـرای‌ مطالعه‌ علل تشکیل‌ اتحادیه‌ مسلمین اساس‌نامه این جمعیت‌ است‌ که در ضمن وضعیت‌ فرهنگی این دوره را نیز مشخص می‌کند. در مقدمه اسـاس‌نامه‌ فـوق‌ چـنین آمده است:

«... جهان آشفته اجتماع‌ بشری‌ همیشه و مخصوصاً در‌ عصر حاضر مانند دریایی منقلب و توفانی است... عصر حاضر مظهر روش تعارض‌ افکار مختلف و میدان‌ مـبارزه‌ هـوس‌های گـوناگون بشری است که طبقات‌ متعدد‌ خاندان‌ بشر‌ را‌ همچون‌ گوی سرگردانی‌ در‌ مـیدان کـشمکش زندگی سرگشته و حیران به چپ و راست می‌راند و جز اضطراب و تشتت و اختلاف برای فرزند آدم نصیب‌ و بهره‌ای‌ فراهم‌ نـنموده اسـت...»[19]

از عـبارات فوق فعالیت‌ و تبلیغات‌ گسترده‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ -که‌ فضای فرهنگی پایتخت را عرصه تـاخت‌وتاز خـود سـاخته بودند- کاملاً روشن می‌گردد. همچنین در اساس‌نامه سه‌ ایدئولوژی را که در میان جوامع بشری از جمله ایـران طـرفداران‌ فـراوانی یافته‌اند «ایدئولوژی کاپیتالیزم یعنی مکتب سرمایه‌داری» «ایدئولوژی کمونیزم یعنی مکتب اشتراکی» و «ایدئولوژی اسلام یـعنی مـکتب قرآن» معرفی شده است.[20]

اتحادیه مسلمین در اساس‌نامه خود پس از معرفی و مقایسه‌ این‌ سه مـکتب فـکری، اسـلام را دین «واسطه» خوانده که هم بر آزادی فرد و هم منفعت اجتماع استوار شده است بـه گـونه‌ای‌ که تأمین سعادت و آسایش بشر را هم از ‌«وجهه‌ فردی» و هم از «لحاظ اجتماعی» تثبیت و تـضمین کـرده اسـت.[21] بنابر این وظیفه اتحادیه مسلمین اثبات حقانیت دین اسلام در برابر ایدئولوژی‌ها و مکاتب فکری‌ بود‌ که در آغـاز دهـه 1320‌ با‌ تبلیغات گسترده و با امکانات فراوان‌ توانسته بودند در مراکز فرهنگی از قبیل دانـشگاه‌ها، آمـوزشگاه‌ها و حـتی مراکز کارگری رخنه نمایند و طرفداران فراوانی از میان آن‌ها‌ در‌ اختیار گیرند.

چنان‌که گفته‌ شد‌ توجه بـه مـشکلات دنـیای اسلام بخش مهم دیگری از اقدامات اتحادیه‌ مسلمین به شمار می‌رفت. اصل پنـجم اسـاس‌نامه فوق در این‌باره چنین بیان نموده است: «ایجاد الفت و محبت افراد مسلمین‌ دنیا‌ و ابراز هم‌دردی در مواقع گـرفتاری‌های مـسلمین جهان و ائتلاف دادن‌ فیمابین جمعیت‌های دینی عالم اسلام و اهتمام و کوشش کردن در از مـیان بـردن وسایل نفاق به وسیله تشکیل یک کـنگره اسـلامی طـبق‌ برنامه‌ مخصوصی که‌ هیئت‌مدیره اتحادیه مسلمین ایـران تـنظیم نموده‌ و اعلام خواهد داشت.»[22]

برای عمل به اساس‌نامه و وفاداری نسبت به‌ اصول آن بـود کـه اتحادیه مسلمین از منافع مردم‌ فـلسطین کـشمیر‌ الجزایر‌ و مـراکش‌ دفـاع مـی‌کرد.

یکی از اهداف مهم گروه‌های فعال در صـحنه سـیاسی ایران در دهه 1320 جذب جوانان‌ و ‌‌توجه‌ دادن آنان به اندیشه‌ها و آرمان‌های خود بود. بـدین‌جهت اتـحادیه مسلمین نیز در صدد‌ جلب‌‌ جوانان‌ بـه اصول و تعالیم اسلامی بـرآمد. از ایـن‌رو حاج سراج انصاری در 28 فروردین 1331 تـأسیس‌ سـازمان جوانان مسلمین را به هیئت‌مدیره پیشنهاد داد که به اتفاق آرا مورد‌ پذیرش قرار گرفت.[23] ‌بـه‌ دنـبال آن سازمان فوق تشکیل شد و ولی‌اللّه یـوسفیه بـه ریـاست آن انتخاب و کتابخانه‌ای هـم بـرای آن ساخته شد.[24]

از فعالیت‌های سـازمان جـوانان مسلمین گزارش‌هایی بر جای مانده که نشان‌دهنده‌ حساسیت‌ این کانون و عکس العمل آن در برابر رویـدادهای آن دوره مـی‌باشد. یکی از اتفاقاتی که از اواسط دهه 1320 در کـانون تـوجه روزنامه‌ها و مـحافل روشـنفکری و حـتی عامه مردم قرار گـرفت‌ و پیرامون‌ آن بحث‌ها و مطالب فراوانی جریان یافت فعالیت‌های مستمر انگلیس در بحرین به بهانه استقلال بخشیدن بـه ایـن سرزمین بود. سازمان جوانان مسلمین نـسبت بـه اقـدامات مـداخله‌حویانه‌ انـگلیس در بحرین اعتراض‌ کـرد‌ و ولی‌اللّه یـوسفیه در مجله مسلمین با نگارش مقاله‌ای خواستار مقابله مردم در برابر استعمارگران گردید. نکته جالب توجه در رویکرد اتـحادیه مـسلمین‌ بـه این موضع نگاه ضد استعماری‌ و مذهبی‌ آن اسـت کـه بـا نـگرش افـراطی مـلیت‌پرستی دیگر احزاب و گروه‌های این روزگار تفاوت ماهوی داشت. مثلاً در بخشی از مقاله فوق چنین آمده‌ است:«انگلیسی‌ها به قدری در امور‌ بحرین‌ مداخله‌ مستقیم می‌کنند که حتی در‌ اوقات‌ مـساجد‌ و پیش‌نماز ما مداخله‌[می‌کنند] و با این حال خوشمزه است که وقتی ایران مطالبه حق خود را در آنجا می‌کند بعضی از عرب‌ها‌ یا‌ عمّال‌ تبلیغاتی انگلیس به نام تعصب عربی در مقابل‌ او‌ بلند می‌شوند و آنـجا را یـک جزیره عربی می‌خوانند.»[25] اتحادیه مسلمین مشکل بحرین را نه از نگاه ناسیونالیستی و پان‌‌ایرانیستی‌ بلکه‌ از دریچه دینی می‌نگریست: «...اعم‌ از این که بحرین عرب باشد یا عجم دعـوی بـین عرب و عجم نیست، دعوی بین ایران و انگلیس است و تصور‌ نمی‌کنم‌ هیچ‌ مسلمان بلکه شرقی برای مخالفت با ایران استعمار انگلیس را در‌ بحرین‌ تأیید کـند.»[26]

 

کـارنامه سیاسی اتحادیه مسلمین

در اواخر دهـه 1320 و بـا شروع نهضت ملی نفت‌ اتحادیه‌ مسلمین‌ به فعالیت‌های خود شتاب‌ بیشتری دارد و پیرامون مسائل سیاسی موضع صریح و مشخصی‌ در‌ پیش‌ گرفت. در این زمان‌ شعبه‌های اتحادیه در شـهرستان‌های مـختلف مانند تهران جلسه‌های هـفتگی بـرقرار‌ می‌کرد‌ و پس‌‌ از تلاوت قرآن درباره مسائل سیاسی بحث‌وگفتگو کرده‌[27] در صورت توافق اکثریت اعضا‌ پیرامون‌ یک موضوع اقدام عملی لازم صورت می‌گرفت. جلسه‌های هفتگی فوق که علاوه بر‌ اعضای‌ اتحادیه‌ مردم عـادی نـیز در آن شرکت می‌کردند نقش مهمی در افزایش آگاهی و انسجام مردم‌ ایفا‌ می‌کرد ازاین‌رو شهربانی و به ویژه اداره آگاهی مرتب آنان را زیر نظر داشت‌ و گزارش‌های‌ متعددی‌ در‌ این‌باره تهیه می‌کرد.[28]

در این جلسه‌ها که در بسیاری از مـوارد بـه میتینگ یـا‌ تجمعات‌ گسترده اعتراض‌آمیز شباهت‌ داشت پس از بحث در مورد ضرورت ملی شدن‌ صنعت‌ نفت‌ از آیت‌اللّه سید محمدتقی‌ خـوانساری از مراجع شیعه به دلیل حمایت از ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت و نیز آیت‌اللّه کـاشانی بـه‌ دلیل مبارزه با استعمار انگلیس و مخالفت‌ صریح‌ با تصاحب نفت ایران از سوی بریتانیا تقدیر و تشکر می‌شد.[29]

حـاج ‌سـراج انصاری در تصمیمات‌ سیاسی‌ اتحادیه تأثیر قاطع و غیر قابل انکاری داشت؛ و در برخی موارد بـا بـیان‌ مـستدل‌ و روشن خود، اکثریت هیئت‌مدیره را قانع به‌ پذیرش‌ تصمیم‌ و اقدامی می‌کرد که تا پیش از این‌ بـا‌ آن مخالفت می‌ورزیدند. در جلسه سوم بهمن 1329 اتحادیه مسلمین بیشتر اعضای هیئت‌مدیره‌ کارکرد‌ اتحادیه را فعالیت‌های دینی دانسته‌ خواستار‌ عـدم‌ دخـالت‌ در‌ مسائل‌ و جریانات سیاسی گردیدند؛ اما سراج انصاری‌ با‌ سخنان حساب شده و استدلالات منطقی خود اعضا را قانع کرد تا در‌ برابر‌ اتفاقات سیاسی موضع روشن و مشخصی اتخاذ‌ کنند.[30] او به‌ این‌ نکته واقف بـود که اگر‌ یک‌ دسته یا تشکل دینی یا سیاسی خود را نسبت به حوادث و رویدادهایی که‌ سرنوشت‌ کشور را رقم می‌زند بی‌تفاوت‌ باشد‌ هیچ‌گاه‌‌ طرف توجه مردم‌ قرار‌ نخواهد گرفت و اقبال عمومی‌ از‌ آن بـرمی‌تابد.

اتـحادیه مسلمین دامنه فعالیت خود را در حمایت از ملی شدن صنعت‌ نفت‌ و ابراز نفرت از سیاست‌های انگلیس به‌ خارج‌ از مرزهای‌ ایران‌ کشانید‌ برای نمونه در نامه‌ای‌ خطاب به ریاست شورای امنیت درخواست خود را به تـرتیب زیـر عنوان نمودند:

«اتحادیه مسلمین‌ ایران‌ که نماینده قاطبه مسلمین این کشور‌ است‌ از‌ پیشگاه‌ شورای‌ امنیت جداً خواستار‌ است‌ که نظر نماینده ایران را دایر بر عدم صلاحیت آن شورا در قضیه نـفت تـأیید فرمایند‌.»[31]

در زمان نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق مجلس شورای‌ ملی‌ عرصه‌ حضور‌ احزاب‌ و گروه‌های‌ مختلف گردید که از طریق تصویب قوانین مورد نظر خود در صدد تحقق آرمان‌ها و اهداف خویش برمی‌آمدند. ازایـن‌رو در آسـتانه بـرگزاری انتخابات مجلس هفدهم اتحادیه‌ مـسلمین در‌ صـدد شـکرت فعال در انتخابات برآمد تا به وسیله تصویب قوانین اسلامی مانع‌ اقدامات ضد مذهبی برخی احزاب و گروه‌ها گردند. بنابر این در جلسه 11 آذر 1330 بیشتر اعـضا در مـورد‌ شـرکت‌ در انتخابات به اتفاق نظر رسیدند و با صراحت از عـدم تـفکیک دین از سیاست سخن راندند.[32]

در این جلسه همچنین از ضرورت ائتلاف میان احزاب ملی و دینی صحبت‌ به‌ میان آمد و مقرر شـد کـه در آیـنده پیرامون چگونگی تحقق آن مباحثات بیشتری صورت گیرد. چنین به نـظر می‌رسد که فضای غیر مذهبی‌ و حتی‌ ضد مذهبی در جامعه آن‌ روز‌ ایران و خطر احتمالی سیطره انگلیس بر مقدرات کـشور هـیئت‌مدیره را نـاچار به اندیشیدن درباره همکاری با احزاب ملی‌ وادار ساخته است.[33]

به ایـن تـرتیب‌ اعضای‌ اتحادیه مسلمین در آستانه‌ برگزاری‌ انتخابات مجلس هفدهم با احزاب‌ زحمتکشان[34] حزب ایران[35] و برخی گروه‌های سـیاسی کـوچک مـشورت‌هایی صورت دادند. به این منظور در تاریخ 4 دی‌ماه 1330 جلسه فوق العاده‌ای در منزل عـمادزاده‌ از‌ اعـضای‌ هـیئت‌مدیره اتحادیه تشکیل گردید که برخی از سیاسیون چون علی طباطبایی، دکتر بقایی، ملک‌ مدنی، حـایری‌زاده، حـسین مـکی، نریمان و مهندس حسیبی در آن شرکت جستند.[36] در این‌ جلسه‌ درباره‌ شرایط نامزدهای‌ مورد توجه احزاب مـلی و اتـحادیه مسلمین گفتگوهای طولانی‌ انجام شد.

حضور چهره‌های سیاسی مطرح آن روزگار در‌ منزل یکی از اعـضای اتـحادیه مـسلمین نشان‌ از اعتبار اتحادیه در‌ میان‌ گروه‌های‌ سیاسی و مذهبی آن روزگار است و این افراد برای کسب‌ رأی نـاچار بـه مشورت با اتحادیه مسلمین بوده‌اند‌. ‌‌با‌ توجه به موافقت افراد فوق در انتخابات‌ هـفدهم، دور از ذهـن نـخواهد بود‌ اگر‌ بخشی‌ از موفقیت این افراد در کسب آرا را توجه ظاهری‌ آنان به گروه‌های مذهبی از‌ جمله اتـحادیه مـسلمین بدانیم. اگرچه تهیه لیست مشترک نامزدهای‌ مذهبی و ملی میسر نشد‌ ولی اتحادیه مـسلمین در‌ انـتخابات‌ اواخـر دهه 1320 از کسانی‌ پشتیبانی می‌کرد که یا گرایش دینی داشتند و یا حداقل نسبت به آموزه‌های دیـنی مـخالفت صـریحی از خود نشان نمی‌دادند. مثلاً پیش از انتخابات مجلس هفدهم هیئت‌مدیره‌ اتحادیه مسلمین فـهرستی مـنتشر کرد که در میان آنان افرادی چون دکتر محمود حسابی، محمد مشکوه، سید ضیاءالدین طباطبایی، مـخبر السـلطنه هدایت، دکتر مصدق و عده‌ای دیگر قرار داشتند.[37]

در‌ انتخابات‌ مجلس هفدهم اتحادیه مـسلمین بـرای مناطق شهریار و ساوجبلاغ اهواز بوشهر و اصفهان نـامزد مـعرفی کـرد که در نتیجه سرهنگ اخگر عضو هیئت‌مدیره اتـحادیه مـوفق به کسب آرای لازم گردید و به عنوان‌ نماینده‌ مردم بوشهر به مجلس راه یافت که در کـمیسیون نـفت منشأ اقدامات مفیدی گردید.

در جـریان اسـتعفای دکتر مـصدق از پسـت نـخست‌وزیری و انتصاب احمد قوام به جای وی، اتـحادیه‌ مـسلمین‌ به پیروی از آیت‌اللّه کاشانی از دکتر مصدق حمایت کرد. این اتحادیه مانند دیـگر گروه‌های مذهبی از ابتدای نخست‌وزیری قوام به شـدت به مخالفت با وی بـرخاست؛ مـثلاً‌ سرهنگ‌ اخگر‌ که اینک از اعـضای مـؤثر‌ و نایب‌رئیس‌ اتحادیه‌ مسلمین به شمار می‌آمد به‌ شدت از مصدق پشتیبانی نمود. اتحادیه مـسلمین دو روز پیـش از استعفای قوام که در نتیجه‌‌ افـزایش‌ مـخالفت‌ها‌ عـلیه وی صورت گرفت در نـامه‌ای بـه اخگر‌ مواضع‌ خود را در ایـن زمـینه‌ چنین اعلام کرد: «جناب آقای اخگر نماینده محترم مجلس شورای ملی و نایب‌رئیس اتحادیه‌ مـسلمین‌ ایـران‌. در‌ جلسه منعقده روز چهارشنبه 28/4/1331 هیئت مؤسسه اتـحادیه مـسلمین‌ ایران‌ مـتفقاً تـصمیم گـرفتند که روش اتحادیه در وضع حـاضر طرفداری جنابعالی و موافقت با شخص دکتر مصدق‌السلطنه‌ باشد‌ و رویه‌ جنابعالی در مجلس شورای ملی کـه اجـرای منویات ملت ایران است‌‌ مورد‌ تـأیید قـرار گـرفت و ضـمناً تـذکر داده می‌شود که جـنابعالی بـه طوری که تاکنون به هیچ دسته‌ و حزبی‌ جز‌ اتحادیه مسلمین منتسب نبودید همان روش را ادامه دهید.»[38]

پس از‌ بـازگشت‌ دکـتر‌ مـصدق به قدرت اتحادیه مسلمین این پیروزی را طـی دو تـلگراف‌ جـداگانه بـه مـصدق‌ و آیت‌اللّه‌ کاشانی تبریک گفت که آن‌ها نیز در پاسخ پیام‌های تشکرآمیزی‌ ارسال نمودند.[39]

پس‌ از‌ حادثه 30 تیر اتحادیه مسلمین در صدد برآمد تا فعالیت‌های فرهنگی خود را‌ گسترش‌‌ دهد.‌ ازاین‌رو هـیئت‌مدیره اتحادیه تصمیم گرفت تا در ملاقات با دکتر مصدق و طرح مشکلات‌ و تنگناهای‌ مالی‌ خود پیرامون سه موضوع از وی کمک و یاری بخواهد؛ این سه موضع عبارت‌‌ بودند‌ از‌: تعمیر و ساخت مدارس، منع استفاده از مـسکرات و افـزایش دامنه تبلیغات اسلامی.[40] سند یا گزارشی‌ حاکی‌ از انجام این دیدار در دست نیست اما طرح چنین مسائلی به‌ روشنی‌‌ حکایت‌ از اختلاف دیدگاه اعضای اتحادیه با دکتر مصدق و دیگر گروه‌های مـلی داشـت، اما با این ‌همه‌ اتحادیه‌ مسلمین‌ هیچ‌گاه اختلافات خود را با وی برجسته نمی‌کرد و تا آخر از وی‌ حمایت‌ کرد ضمن آن که آیت‌اللّه کاشانی را نیز به عـنوان یـکی از رهبران سیاسی و مذهبی مورد‌ تـأیید‌ هـمه‌جانبه قرار می‌داد.

پس از قیام 30 تیر به دلایل متعدد اتحاد‌ نیروهای‌ میی و مذهبی به اختلاف و دودستگی‌ تبدیل گردید‌؛ که‌ اوج‌ این وضعیت فاصله گرفتن دکتر مـصدق و آیت‌اللّه‌ کاشانی از یکدیگر بـود. بـسیاری از گروه‌ها و جمعیت‌هایی که تا بیش از 30‌ تیر‌ در ملی شدن صنعت نفت‌ و در‌ حمایت از‌ دولت‌ مصدق‌ با یکدیگر هم‌نوا بودند اینک یکدیگر‌ را‌ آماج حملات و تهمت‌ها و حتی ضرب و شتم قرار می‌دادند. به دنبال ایـن وضـعیت‌ اتحادیه‌ مسلمین و در رأس آن حاج مهدی‌ سراج‌ انصاری به فکر‌ پیشنهاد‌ ائتلاف به گروه‌ها احزاب و افراد‌ ملی‌ و مذهبی افتاد و برای تحقق آن از احزاب ملی دعوت کرد تا در این‌ زمینه‌ به بحث و گفتگو بـپردازند. ازایـن‌رو‌ در‌ هفتم‌ مـرداد 1332 یعنی‌ سه‌ هفته پیش از کودتای‌ 28‌ مرداد شخصیت‌های احزاب ملی به ویژه حزب ایران، حزب زحمتکشان ملت ایران و حـزب ملت ایران‌ دعوت‌ فوق را پذیرفته و به منظور برقراری‌‌ اتحاد‌ و حتی ائتـلاف‌ در‌ دفـتر‌ اتـحادیه حضور به هم‌ رسانیدند. در ابتدای جلسه حاج سراج‌ موقعیت حساس مملکت و ضرورت حفظ دین و کشور را یادآور‌ شـد‌ ‌و تـأمین این هدف را فقط در‌ سایه‌ اتحاد‌ و هماهنگی‌ دانست‌ و از حاضرین درخواست‌ ارائه‌ راهکار در این زمـینه نـمود.[41]

سـپس دکتر کافی دبیر اول اتحادیه پس از ذکر لزوم‌ ادامه‌ مبارزه‌ با استعمار و تشریح‌ موقعیت نهضت ملی گـفت‌: «اگر‌ چنین‌ اتحادی‌ را‌ به‌ طور مستحکم نتوانیم در کشور به وجود بیاوریم حزب تـوده با تشکیلات جامع و مـتشکلی کـه دارد ممکن است تمام زحمات نیروهای ملی‌ و مذهبی را از بین ببرد‌. سپس از نمایندگان احزاب خواست برای اتحاد و مبارزه با حزب توده تصمیم‌ بگیرند.»[42]

نکته مهمی که یادآوری آن ضروری می‌نماید، افزایش قدرت و نفوذ حـزب توده در دوره نخست‌وزیری دکتر‌ مصدق‌ و به ویژه پس از کودتای 28 مرداد است که موجبات نگرانی و ناخشنودی نیروهای مذهبی را فراهم ساخت. ازاین‌رو آنان برای رویارویی با این وضعیت به‌ اقدامات متعددی دست یازیدند که‌ از‌ جـمله آن‌ها می‌توان به طرح اتحاد و حتی ائتلاف یاد کرد. اتحادیه مسلمین در رویکرد خود مبنی بر ائتلاف، جدا از ضرورت مبارزه با‌ استعمار‌ و دولت‌ پهلوی رویارویی با حزب‌ توده‌ و اقدامات آن را نیز در نظر داشـت.

سـراج انصاری بیش از دیگر همکاران و هم‌فکران خود به مشکلات پیش روی طرح ائتلاف‌ واقف بود زیرا‌ در‌ صورت تحقق چنین پیشنهادی‌ گروه‌ها‌ و احزاب می‌بایست برای هماهنگی‌ و همکاری از برخی اصول خود دست مـی‌کشیدند، امـا اتحادیه مسلمین به هیچ‌رو حاضر به‌ دست کشیدن از آموزه‌های دینی خود نبود ازاین‌رو انصاری خطوط اصلی طرح‌ ائتلاف‌ را به ترتیب زیر پیشنهاد نمود:

1-حفظ استقلال کشور 2-تقویت نهضت مـلی و روحـیات مـلی و دینی مردم.

سراج انصاری در هـمان جـلسه بـر این نکته تأکید کرد که باید از بخشی‌ از‌ خواسته‌های خود‌ گذشت و تنها روی مسائل اصلی و کلان تأکید کرد و در ادامه اضافه نمود که: «هـمه مـا تـشخیص‌ داده‌ایم‌ که در حال حاضر مساعدت و پشتیبانی از مصدق لازم اسـت. بـنابر این‌ باید‌ واقعاً‌ همه با هم‌ یک جبهه متحد باشیم و او را یاری کنیم... اگر همین آقای دکتر مصدق بخواهد ‌‌به‌ زبـان کـشور و اسـتقلال دین کار کند آن وقت با او مخالفت می‌کنیم. فعلاً‌ با‌ ایـن‌ هدف او که دست اجانب را از کشور کوتاه کرد و به دین و مملکت خدمت قابل‌ تقدیر کرد کمک کنیم.»[43]

چنان‌که گـفته شـد مـیان افکار و اعمال دکتر مصدق‌ و آرمان‌های مذهبی اتحادیه مسلمین‌ اگر‌ چه تـوافق و هـماهنگی وجود نداشت اما به دلیل کوشش‌های دکتر مصدق در ملی شدن صنعت‌ نفت و مخالفت‌های وی با سیاست ضـد اسـتعماری انـگلیس اتحادیه مسلمین از وی پشتیبانی کرد. حتی پس‌ از بروز اختلاف میان وی و آیت‌اللّه کاشانی اتـحادیه فـوق اگـرچه آیت‌اللّه کاشانی را همیشه مورد ستایش قرار می‌داد اما مصدق نیز هیچ‌گاه از سوی آنان هـدف حـمله و انـتقاد قرار‌ نمی‌گرفت‌.

اتحادیه مسلمین در 26 مرداد 1332 یعنی یک روز پس از کودتای اول و شکست‌خورده با صدور اعلامیه‌ای حمایت هـمه‌جانبه خـود را از مصدق اعلام داشت و حتی استعفای نمایندگان‌ طرفدار مصدق‌ از‌ جمله دکتر اخگر را با نـظر«احـترام» و«تـقدیر» نگریست و«انزجار» و«نفرت‌ شدید» خود را نسبت به«اخلالگران» و«دشمنان نهضت ملی و دینی ایران» ابـراز داشـت.[44]

تلاش‌های نخست اتحادیه مسلمین‌ برای‌ ائتلاف گروه‌ها و احزاب به جایی نرسید اما کـوشش‌ها در ایـن زمـینه ادامه یافت، لذا دو هفته پیش از کودتا نمایندگان احزاب ایران نیروی سوم و برخی گروه‌های کوچک به دعـوت‌ اتـحادیه‌ مسلمین‌ بار دیگر تشکیل جلسه دادند‌. در‌ این‌‌ جلسه از تلاش‌های اتحادیه مسلمین بـرای تـشکیل جـبهه مسلمین بار دیگر تشکیل جلسه دادند. در این‌ جلسه از تلاش‌های اتحادیه مسلمین‌ برای‌ تشکیل‌ جبهه‌ای ائتـلافی بـرای مـبارزه با استعمار فساد و کمونیست‌ جهت‌ رهایی مردم تقدیر شد و مواردی که حـول آن بـاید ائتلاف صورت گیرد مبارزه با حزب بوده و دربار پهلوی اعلام‌ گردید‌.[45]

پس از آن که اکثریت اعضای شرکت ‌کننده خـطر عـمده برای کشور‌ را فعالیت‌های حزب توده‌ ذکر کردند، سراج انصاری پیشنهاد نمود: ائتـلاف احـزاب بر مبنای دستورات و تعالیم دین اسلام‌‌ صـورت‌ گـیرد‌. وی افـراد حزب توده را فریب‌خورده توصیف کرد و بر ایـن بـاور‌ بود‌ که با فعالیت‌ و اقدام صحیح فرهنگی می‌توان آنان را به دامن اسلام بـازگردانید.[46] جـلسه‌ها و مذاکرات‌ پیرامون‌ چگونگی‌ ائتلاف گروه‌ها تـا کودتای 28 مـرداد 32 ادامـه یـافت؛ اما با کودتای‌ فوق‌ بساط‌ احـزاب و گروه‌های ملی و مذهبی برچیده شد و تحقق ائتلاف فوق نیز ناکام ماند. اما تـلاش‌های‌ اتـحادیه‌ مسلمین‌ نشان می‌دهد نیروهای مذهبی در دفـاع از منافع ملی‌ ومصالح مـردم ایـران در دهه‌ 1320‌ از دیگر کنش‌گران سیاسی مـنطقی‌تر بـوده و هوشمندانه عمل‌ کرده‌اند.

پس از کودتای 28‌ مرداد‌ اتحادیه‌ مسلمین با وضعیت دشواری روبه‌رو گردید. یـا بـاید با دولت کودتا مقابله و رویارویی مـی‌کرد‌ کـه‌ بـه این ترتیب پس از مـدتی از صـحنه سیاسی محو و نابود مـی‌گردید و یـا‌ با‌ آن‌ کنار می‌آمد که با ماهیت این جمعیت سازگار نبود. در جلسه 18 آذر 1332 یکی‌ از‌ اعـضای هـیئت‌مدیره یادآور شد که مبارزه با اسـتعمار یـکی از اصول جـمعیت‌‌ اسـت‌ و بـا‌ این وضعیت نمی‌توان چـنین هدفی را محقق کرد. بالاخره پس از گفتگوی بسیار قرار شد‌ که‌ جمعیت‌ فقط در مورد مسائل دینی و حـفظ اصـول دین فعالیت نماید.[47] نشریه‌ اتحادیه‌‌ مـسلمین پس از کـودتا یـک یـا دو شـماره دیگر منتشر شـد و پس از آن مـتوقف گردید‌.

از‌ فعالیت اتحادیه مسلمین پس از 1335ش گزارش و سندی در دست نیست؛ به‌ نظر‌ می‌رسد در نتیجه انسداد قضای سیاسی جـامعه‌ مـجالی‌ بـرای‌ فعالیت آن باقی نماند و در نهایت‌ از‌ ادامه‌ فعالیت‌های خـود بـازماند.

 

اتـحادیه مـسلمین و مـشکلات دنـیای اسلام

پرداختن به مشکلات دنیای اسلام‌ و انعکاس‌ آن‌ها یکی از اقدامات اتحادیه‌ مسلمین‌ بود؛ نگاهی‌ گذرا‌ به‌ مطالب ماهنامه مسلمین بیانگر همین نکته‌ است‌. تشکیل دولت اسرائیل و غضب سـرزمین فلسطین قبله نخست مسلمانان که رویارویی نظامی‌ اعراب‌ و یهودیان‌ اسرائیل را در پی داشت‌، دنیای اسلام را تحت‌ تأثیر‌ قرار داد. اتحادیه مسلمین نیز‌ که‌ «قضیه فلسطین» را «یکی از قضایای مهمه امروزی دنیا» می‌دانست که «نـگرانی بـزرگی‌ را‌ میان جامعه‌ بشر تولید» نموده‌ بود‌ مورد‌ توجه ویژه قرار‌ داد‌.

اتحادیه مسلمین تبدیل موضوع‌ فلسطین‌ را به نزاع میان اعراب و یهودیان ترفندی سیاسی‌ می‌دانست و آن را غیر قابل قبول‌ می‌دانست‌. مسلمین ارگـان اتـحادیه مسلمین موضع فوق‌ را‌ چنین تحلیل‌ کرد‌: «...حقیقت‌ آن است که فلسطین‌ در مرحله اول مال تمام مسلمین است و در مرحله دوم محل اقامت عده‌ای از مسلمانان‌ و برادران‌ اسلامی مـا مـی‌باشد.»[48] ازاین‌رو این‌ اتحادیه‌‌ در‌ یکی‌ از‌ روزهـای اردیـبهشت 1327‌ دفتری‌ در ساختمان خود برای نام‌نویسی داوطلبان جنگ‌ با اسرائیل راه‌اندازی کرد. سپس نمایندگانی از سوی اتحادیه‌ مسلمین‌ با‌ سفرا و کارداران اسلامی‌ در تهران ملاقات کردند‌ و پیـرامون‌ ایـن‌ موضوع‌ به‌ بحث‌ و گـفتگو نـشستند. آنان با حمزه غوث سفیر عربستان و کارداران سوریه و لبنان‌ ملاقات کردند و از آن‌ها برای حضور در دفتر اتحادیه مسلمین دعوت به عمل آوردند. روز هفتم‌ خرداد 1327 با حضور آیت‌اللّه‌ سید محمد بـهبهانی و عـده‌ای دیگر از علما و مجتهدین و نمایندگان مجلس شورای ملی و مدیران جراید دینی و ملی و تجار و کسبه مراسم با شکوهی تشکیل گردید. در این‌‌ مراسم‌ ابتدا دو هزار نفر از داوطلبان اعزام به‌ فلسطین اقدام به تظاهراتی بـا شکوه کـردند. نمایندگان سـیاسی کشورهای عربستان، عراق، لبنان، پاکستان و مصر به شدت‌ تحت تأثیر این مراسم قرار‌ گرفتند‌. همچنین‌ بیش از شـش هزار نفر از مردم تهران به عنوان‌ داوطلب جنگ در برابر دفتر اتـحادیه صـف‌ بـستند و در پایان متن بیانیه‌ اتحادیه‌ مسلمین‌ درباره فلسطین ایراد شد‌ که‌ برخی از مطالب آن‌ عبارت بود از: «...امروز جـاذبه ‌سـرزمین‌ مقدس فلسطین نفوس پراکنده مسلمین دنیا را به‌ سوی خود متوجه ساخته و تمام اخـتلافات‌‌ داخـلی‌ را تـحت الشعاع قرار‌ داده‌ است... قضیه‌ فلسطین افراد مسلمان جهان را به یکدیگر نزدیک‌ نموده و وحدت و حـقیقت اتحاد را قوی‌تر خواهد نمود.»[49]

در ادامه این بیانیه دولت‌های شوروی و امریکا به دلیل حـمایت از‌ اسرائیل‌ و عدم توجه‌ بـه مـسلمانان به شدت مورد حمله قرار گرفتند. پس از پایان مراسم شعارهای انقلابی علیه‌ اسرائیل داده شد و سفیران کشورهای اسلامی‌ و علما و مجتهدین با احترام از سـوی‌ مردم بدرقه شدند. سید جعفر شهیدی‌ متن بیانیه را به زبان‌ عربی برای سفرا و کارداران کشورهای اسلامی ترجمه‌ کرد.

توجه به وضعیت‌ اسفبار‌ مسلمانان‌‌ هندوستان و کشتار آنان از سوی‌ سیک‌ها از دیگر فعالیت‌های اتـحادیه مـسلمین ایران بود. سید غلامرضا سعیدی عضو ‌‌هیئت‌مدیره‌ این اتحادیه‌ در این زمینه مطالب فراوانی در روزنامه‌های آن دوره به چاپ‌ رسانید‌. همچنین‌ انعکاس اخبار مسلمانان در مراکش و الجزایر و مقاومت آنان در برابر اقدامات نظامی فرانسه از سـوی‌‌ اتـحادیه مسلمین پی‌گیری و در ماهنامه مسلمین چاپ می‌گردید.[50]

 

اقدامات فرهنگی و اجتماعی اتحادیه مسلمین

مبارزه با مظاهر‌ بی‌دینی‌ و اجرای‌ قوانین اسلامی و آموزش اصول‌ اسلامی و مفاهیم آن یکی از دلایل‌ ایجاد اتحادیه مسلمین بود. اعـضای‌ اتـحادیه در برقراری قانون مجازات‌ اسلامی اصرار فراوان داشتند و در سخنرانی‌ها و مقالات و نوشته‌های‌ خود بر‌ آن تأکید می‌ورزیدند. در تیرماه‌ 1324 اتحادیه مسلمین طوماری با امضای شـماری از بـازاریان مـتدین و افراد‌ سرشناس‌ تهیه کرد که حاوی‌ درخواست اجرای حدود الهی در مورد سرقت و یادآوری ضعف قوانین قضایی‌ کشور از زمان مشروطه به ایـن‌سو بـود.

آشـفتگی شهرها پس از شهریور 1320 و شیوع دزدی‌ و ناامنی‌ و نیز ناتوانی نـیروهای امـنیتی در برقراری نظم‌ و ثبات اتحادیه را بر آن داشت تا برای‌ حل این مشکل حکومت را به اجرای‌ قوانین اسلامی وادار کند. آنان بـر ایـن‌‌ بـاور‌ بودند که با اجرای چنین قوانینی‌ «هم از نعمت آسایش بـرخوردار» می‌شویم و هم«خزانه دولت از مخارج‌ روزافزون حراست سارقین و تبهکاران» آسوده می‌گردد.[51]

از دیگر نگرانی‌های اتحادیه مسلمین‌ و نیروهای‌ مذهبی‌ حذف دروس و بـرنامه‌های دیـنی از‌ دانـشگاه‌ها‌ و مدارس‌‌ کشور بود. در دی‌ماه 1326 اتحادیه‌ هم‌نوا با اعتراض مراجع و روحانیان‌ بـزرگ کـشور در مورد فضای فرهنگی‌ مراکز آموزشی و فقدان تعالیم‌ دینی‌ در‌ آن‌ها اقدام به نامه‌نگاری‌های فراوان با مسئولان کـشور‌ از‌ قـبیل ابـراهیم حکیمی‌ نخست‌وزیر، سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورای ملی، علی اکبر سـیاسی وزیـر فـرهنگ و دیگر مقامات عالی‌رتبه‌ کرد‌ و درخواست‌ گنجانیدن درس تعلیمات دینی و آموزش نماز به‌ دانش‌آموزان را با‌ جـدیت مـطرح سـاخت.[52] در این زمینه کتابی با نام ستون دین چاپ و آن را برای مسئولان فوق‌ ارسال‌ نمود.‌[53] تـا پس از مـوافقت در اختیار دانش‌آموزان قرار دهند.

در‌ سیستم‌ آموزشی دوران سلطنت پهلوی اول، دروس دینی در میان برنامه‌های درسی جـایگاهی نـداشت و حـتی در نگارش‌ کتبی‌ مانند‌ تاریخ و ادبیات سعی بر آن بود تا میراث‌ فرهنگی پیش از اسلام‌ ایـران‌ و دوران اسلامی برای دانش‌آموزان در برابر هم نشان داده شود. از این‌رو بیشتر دانش‌آموختگان این‌ دوره‌ و نـیز‌ سـال‌های دهـه 1320 به دلیل ادامه سیستم آموزشی‌ پیشین یا نسبت به آموزه‌های دینی‌ در‌ بی‌خبری و ناآگاهی قرار داشـتند و یـا نسبت به مذهب‌ بی‌تفاوت و حتی ابراز دشمنی می‌کردند.[54] ازاین‌رو‌ اعضای‌ اتحادیه مسلمین بـا هـمکاری و هـمیاری دیگر نیروهای مذهبی به ویژه مرجع تقلید شیعیان آیت‌اللّه‌ بروجردی‌ در این زمینه به‌ موفقیت دسـت یـافت.[55]

آنـان اجرای قوانین و فرایض اسلامی‌ را‌ از‌ وظایف و تکالیف خود می‌دانستند و از آن جمله بر اجرای درسـت و بـا شکوه مراسم حج تأکید می‌کردندف‌ زیرا‌ در ایام شانزده ساله سلطنت پهلوی اول‌ و سال‌های نخست دهه 1320، زائران‌ سفر‌ حـج‌ هـم باید با مشکلات فراوان دست‌وپنجه نرم‌ می‌کردند و هم به دلیل تضعیف نـهاد روحـانیت در‌ آن‌ دوره‌ مناسک حج به خوبی بـرگزار نـمی‌شد و بـا اشکالات فراوانی روبه‌رو بود. ازاین‌رو‌ اتحادیه‌ مـسلمین بـا طرح پیشنهادی مبنی بر اعزام تعدادی از علمای برجسته حوزه علمیه تهران به مـراسم‌ حـج‌ برای آموزش مسائل دینی و مـناسک حـج در صدد اصـلاح آن بـرآمد.[56]

مـقالات‌ و نوشته‌های متعدد اتحادیه مسلمین در این زمـینه‌ در‌ مـاهنامه‌ مسلمین ارگان این‌ اتحادیه منتشر می‌شد و نامه‌نگاری‌های‌ گسترده‌ آنان با مسئولان ارشـد مـملکت و حمایت بسیاری‌ از نیروهای فرهیخته دینی از آنـان‌ برای‌ تحقق این طـرح نـوعی احساس‌ مشترک‌ در عناصر‌ دینی‌‌ بـه‌ وجـود آورد به گونه‌ای که در‌ دیگر‌ درخواست‌های دینی انسجام و هماهنگی بیشتری از خود به نمایش گـذاشتند.

اسـناد و گزارش‌های‌ به‌ جا مانده حـتی در شـهرستان‌های دوردسـت‌ حاکی از فعالیت اتـحادیه‌ در‌ مـبارزه با مظاهر غیر اخـلاقی‌ اسـت‌ که از جمله در محرم سال 1331ش اتحادیه مسلمین آبادان‌ با نوشتن نامه‌ای‌ به‌ دکتر محمد مـصدق نـخست‌وزیر خواستار‌ حذف‌ موسیقی‌ از رادیو تهران‌‌ و شـهرستان‌ها‌ و پخـش سخنرانی‌های دیـنی و تـلاوت‌ قـرآن‌ تعطیلی سینماها میخانه‌ها و نـمازخانه‌ها در این ماه شد.[57]

مبارزه با فعالیت بهاییان و گماشتن‌ آنان‌ در مناصب دولتی از دیگر اقدامات‌ اتحادیه‌ مـسلمین‌ بـود‌. این‌ اتحادیه‌ در دی‌ماه 1329ش با‌ نوشتن نـامه‌ای بـه حـاجی عـلی رزم‌آرا نخست‌وزیر از اخراج اعـضای ایـن فرقه از ادارات دولتی‌ تشکر‌ کرده خواستار استمرار این حرکت شدند‌.[58]

همچنین‌ تلاش‌ برای‌ تعمیر و ساخت مساجد‌ افـزایش‌ دروس دیـنی در مـدارس تأسیس دار التبلیغ اسلامی و کتابخانه کمک و دستگیری از مـستمندان و گـدایان از دیـگر‌ اقـدامات‌‌ اتـحادیه‌ بـه حساب می‌آید.

 

نتیجه‌گیری

دیکتاتوری رضاخان‌ و سیاست‌های‌ ضد‌ مذهبی‌ وی‌ نهاد‌ روحانیت و تشکیلات دینی را ضعیف ساخت. ازاین‌رو بیم آن می‌رفت که پس از شهریور 1320 و ایجاد فضای جدید سیاسی و فرهنگی کـه تبلیغات ضد مذهبی حزب توده و افرادی‌ مانند کسروی و اقدامات دربار شاهنشاهی را به دنبال داشت جامعه مذهبی از عهده به چالش کشیدن وضعیت جدید برنیاید. اما دیری نپایید که نشریات مذهبی و تشکل‌های دیـنی از سوی چهره‌هایی‌ همچون‌ حاج سراج‌ انصاری و شیخ عباسعلی اسلامی پدید آمد و در اندک ‌مدتی موفقیت‌های بزرگی به دست آوردند.

 

پانوشت‌ها:


[1] . آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صورت جـلسه‌های اتـحادیه مسلمین‌ ایران،‌ س ش 1.

[2] . همان، س ش 1، صص 7 و 8.

[3] . همان.

[4] . حجت الاسلام گلسرخی، مجله یاد، ش 7، ص 43.

[5] . جعفریان رسول جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی-سیاسی ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1381 ش، ص 32‌.

[6] . گـلسرخی،‌ همان.

[7] . برای اطلاع بیشتر در‌ این‌ زمـینه ر.ک: کـرمی‌پور، حمید، جامعه تعلیمات اسلامی تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380ش؛ شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383‌ش.

[8] . برای‌ اطلاع بیشتر از زنـدگی‌ حـاج‌ سراج انصاری ر.ک: رسول جـعفریان، حـاج مهدی سراج انصاری ستاره‌ای درخشان در عرصه مطبوعات اسلامی، تهران، مؤسسه اطلاع‌رسانی اسلامی مرجع، صص 135-138.

[9] . آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صورت جلسه‌های‌ اتحادیه‌ مسلمین ایران، س ش 6.

[10] . حاج مهدی سراج انصاری، همان، ص 139.

[11] . همان.

[12] . همان.

[13] . آرشـیو مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صورت جلسه‌های اتحادیه مسلمین ایران، س ش 7.

[14] . حاج سراج چهره‌ای درخشان، همان، صص 43‌ و 44‌.

[15] . همان،‌ ص 43.

[16] . جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی، همان، صص 35-37.

[17] . آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صورت جلسه‌های اتحادیه‌ مسلمین ایران، س ش 15.

[18] . همان.

[19] . همان، س ش 9، ص 3.

[20] . همان.

[21] . همان.

[22] . همان،‌ س ش 8 ، ص 4.

[23] . همان، س ش 84.

[24] . همان.

[25] . همان، س ش 23.

[26] . همان.

[27] . حاج مهدی سراج انصاری...، ص 317.

[28] . ‌‌همان.

[29] . مسلمین، ش 11-12 ، صص 79-82.

[30] . آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سـیاسی،‌ صورت‌ جلسه‌های‌ اتحادیه مسلمین ایران، س ش 117.

[31] . همان، س ش 63.

[32] . همان، س ش 66.

[33] . همان.

[34] . این حزب توسط دکـتر‌ مـظفر بـقایی تأسیس شد و اعضای آن از دانشجویان دانشگاه‌ها، بازاریان و اصناف بودند.در‌ ابتدا از دکتر مصدق‌ حمایت‌ کردند ولی پس از قیام 30 تیر به مـخالفت ‌بـا او برخاستند.

[35] . این حزب در اثر انشعاب در کانون مهندسین در سال 1323 ش تأسیس شد. حزب ایران مـجموعه‌ای از روشـنفکران‌‌ غـیر مذهبی را به خود جلب کرد از قبیل الهیار صالح، کاظم حسیبی و دکتر سنجابی. اکثر وزرای دکتر مـصدق عضو این‌ حزب بودند.

[36] . دکتر بقایی، حائری‌زاده، مکی، حسیبی، محمد نریمان‌ از‌ نمایندگان مـجلس پانزدهم بودند که در اعـتراض بـه انتخابات‌ مجلس شانزدهم به همراه مصدق در روز 23/7/1328 در کاخ شاه تحصن کردند و شالوده جبهه ملی را ریختند.

[37] . آرشیو‌ مؤسسه‌ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صورت جلسه‌های اتحادیه مسلمین ایران، س ش 11.

[38] . همان، س ش 96.

[39] . همان، س ش 99.

[40] . همان، س ش 98.

[41] . همان، س ش 117.

[42] . همان.

[43] . همان، س ش 118.

[44] . همان، س ش 117‌.

[45] . همان.

[46] . همان.

[47] . همان، س ش 124.

[48] . همان، س ش 21.

[49] . همان.

[50] . همان، س ش 18 19 20 21.

[51] . همان، س ش 9.

[52] . همان، س ش 11 12 13.

[53] . همان.

[54] . برای اطلاع بیشتر‌ نگ‌: حمید‌ کرمی‌پور فصلنامه دانشگاه اسلامی، جامعه‌ تعلیمات‌ پیش‌زمینه‌ تأسیس دانشگاه اسلامی، سال ششم، شماره پانزدهم زمستان 1381، صص 60-62.

[55] . برای اطـلاعات بـیشتر در این زمینه نگ: خاطرات‌ و مبارزات‌ حجت‌ الاسلام فلسفی تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،‌ 1382‌، صص‌ 189-191.

[56] . حجت فلاح توتکار، رضا مختاری اصفهانی، اسنادی از انجمن‌ها و مجامع مذهبی در دوره پهلوی تهران، انتشارات‌‌ وزارت‌ فـرهنگ‌ و ارشـاد اسلامی، 1381، ص 13.

[57] . همان، ص 51.

[58] . همان، ص 46‌.



























صفحه‌ای از آئین اسلام



حجت‌الاسلام مهدی سراج انصاری



آیت‌الله سید محمود طالقانی



سید غلامرضا سعیدی



سرهنگ احمد اخگر ملقب به سلطان احمد اخگر و آیت‌الله میرزا ابوالقاسم فرسیو

منبع: فصلنامه مطالعات تاریخی، دکتر کرمی‌پور، حمید، سال دوم، شماره 5، زمستان 1383، صفحات 90 تا 115.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.