تعدادی از رجال پهلوی عضو سازمان سیا
08 تير 1403
از زمانى که هندوستان بزرگ (شامل: هندوستان، پاکستان، بنگلادش و کشمیر) مستعمره انگلیس شد، دو کشور ایران و افغانستان که مرز مشترک با روسیه تزارى و بعداً شوروى کمونیستى داشتند، براى انگلستان اهمیت حیاتى درجه اول یافتند و حریمى براى جلوگیرى از توسعهطلبى روسیه تلقى شدند.
در زمان قاجاریه، انگلستان در ایران و افغانستان بسیار فعّال بود ولى در این بین، کشور ایران از اهمیت بیشترى برخوردار بود، چرا که با تصرف ایران حتى با تصرف شرق ایران، توسط روسها، امپراطورى جهانى انگلیس و به ویژه هندوستان بزرگ در معرض مخاطره جدى قرار مىگرفت.
طبیعى است که انگلستان براى تحقق اهداف خود، به اطلاعات دقیق و شناخت عمیق و همه جانبه و شبکههاى جاسوسى گسترده نیاز داشت و به علاوه و به خصوص نیازمند حمایت و وفادارى حکام محلى و سران ایلات و عشایر بود لذا آنها را مورد توجه دقیق قرار داد.
شیخ خزعل در خوزستان، قوامالملک در فارس، شوکتالملک علم در شرق ایران (جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان)، صارمالدوله در اصفهان، خان اکبر در گیلان، اسعد بختیارى و... در میان بختیارىها، قراگزلو و زاهدیها در همدان و در مرکز ایران (تهران). همچنین سیاستمداران حرفهاى تربیت شده انگلیس مانند: محمود جم، منصورالملک، عینالملک و... در راستاى اهداف استعمار پیر، به فعالیت پرداختند. بنابراین انگلیسىها بسیار پیش از صعود رضاخان به سلطنت، در طبقات بسیار بالاى ایران نفوذ عمیق داشتند. انقلاب بلشویکى در روسیه و مشغول شدن روسها به مسائل داخلى خود، بهترین موقعیت را براى انگلیسىها فراهم آورد تا یک حکومت مقتدر نظامى در ایران برقرار کنند. بدین ترتیب ایران سپر بلاى هندوستان شد تا منافع استراتژیک انگلستان محفوظ بماند و رضاخان این رُل را براى انگلیس بازى کرد.
پس از جنگ جهانى دوم انگلستان بهشدت ضعیف شد و امپراطورىاش را از دست داد. هندوستان بزرگ و مستقل تقسیم شد و آمریکایىها که در طول جنگ بسیارى قوى شده بودند، وارد معرکه شدند. انگلیسىها تا مدتى کوشیدند تا شاید امپراطورى خود را حفظ کنند، ولى بهتدریج برایشان روشن شد که حفظ «همه»، امکان ندارد و لذا با آمریکایىها شریک شدند و تعدادى از عوامل خود مانند: امیر اسدالله علم، حسنعلى منصور، امیرعباس هویدا، جعفر شریفامامى و غیره را به امریکا معرفى کردند.[1]
پس از ماجراى شهریور 1320 که منجر به فرار و سپس تبعید رضاخان و به تخت نشستن محمدرضا پهلوى، با توافق آمریکا و انگلیس گردید، وى در تمام طول سلطنت خود با مقامات اطلاعاتى انگلیس و امریکا تماس و ملاقاتهاى منظم داشت. یعنى اینکه هر 15 روز یک بار کارمند ارشد اطلاعاتى سفارت انگلیس را به تنهایى مىدید و با کارمند ارشد سیا در ایران نیز به همین نحو ملاقات داشت. این ملاقاتها تنها در داخل کشور صورت نمىگرفت، بلکه در سفرهاى هر ساله محمدرضا به سوئیس ـ براى بازىهاى زمستانى ـ با رئیس MI6 جلسات منظم داشت که تنها فرد شرکتکننده در این جلسات «شاپورجى» بود، و به همین صورت، چنین رابطهاى را ـ در همین سطح ـ با سیا نیز داشت. در دوران سلطنت محمدرضا پهلوى، تماس رجال پهلوی با سفارتهاى انگلیس و امریکا ـ به خصوص با سفارت امریکا ـ بدون نظارت و کنترل بود. خود محمدرضا در عالىترین سطوح تماس مىگرفت و کلیه مسئولین را مجاز به ملاقات با آنها کرده بود و به کرّات هم دستور مىداد که آنچه انگلیسىها و آمریکایىها مىخواهند، در اختیارشان گذاشته شود. یعنى اینکه نه محدودیتى در تحویل اخبار و اطلاعات وجود داشت و نه محدودیتى در تماس با آنها.
دربار محمدرضا پهلوى مملو از وابستگان امریکا و انگلیس بود. افرادى مانند عبدالکریم ایادى از سوى آمریکاییها و اسدالله علم از سوى انگلیسىها این شبکه را کنترل مىکردند.[2]
اسناد زیر از جمله گزارشهایى است که در خصوص تماس اعضاى دولت امیرعباس هویدا، با سازمان سیا تنظیم گردیده است. همانگونه که از این اسناد بر مىآید، تماسها بهقدرى عریان و بدون کنترل بود که در بین مردم زبان به زبان نقل مىشد و نُقل محافل آنان بود.
*****
شماره : 3006 /322
تاریخ: 18/2/1344
موضوع: دکتر آموزگار وزیر دارایی
پس از ترمیم کابینه و انتصاب دکتر آموزگار وزیر سابق بهداری به سمت وزیر دارایی بین عدهای از مردم این بحث وجود دارد که ایشان مانند دکتر[منوچهر] گودرزی عضو سازمان (سیا) بوده و از طرف مقامات امریکایی تقویت میشوند و حتی میگویند اصولاً ایشان دکتر نمیباشند و مدرک تحصیلی جعلی در امریکا به نامبرده دادهاند.
اداره کل چهارم و اداره کل هشتم اطلاعیه شود. 18 /2 /44
آقای رضائیان 19 /2
*****
شماره: 15241/336
تاریخ: 13/12/1345
طبق شایعات موجود عدهاى از کارمندان شاغل دولت منجمله آقایان هوشنگ انصارى وزیر اطلاعات، عبدالرضا انصارى وزیر کشور، دکتر منوچهر گودرزى معاون نخستوزیر، دکتر[حسین] کاظمزاده معاون سازمان برنامه، خانم حشمت یوسفى دبیرکل سازمان زنان، دکتر مهذب نماینده مجلس، دکتر کیانپور معاون سابق گمرکات، دکتر سمیعى مدیرکل بانک مرکزى، بهادرى معاون نخستوزیر، هوشنگ پیرنظر رئیس شوراى عالى ادارى، دکتر معتمد وزیرى معاون وزیر اطلاعات، دکتر رشتى نماینده مجلس، دکتر فرمانفرماییان مدیرکل بانک اعتبارات صنعتى، دکتر معاضد نماینده مجلس، عضو سازمان سیا مىباشند.
رونوشت برابر اصل است.
*****
از: 321 تاریخ: 7/5/1346
درباره: دکتر منوچهر کلالی نماینده دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی و قائم مقام دبیرکل حزب ایران نوین و کاندیدای نمایندگی دوره 22 مجلس شورای ملی از مشهد
محترماً به استحضار میرساند در تاریخ 21 /3 /46 ساواک تهران ضمن ارسال گزارش خبری اعلام داشته ژانین کلالی همسر نامبرده بالا که خارجی و تا دو سال قبل در اداره اطلاعات سفارت آمریکا خدمت مینموده است، از موقعی که دکتر کلالی مسئول سیاسی حزب ایران نوین گردیده، مشارالیها از سمت خود در اداره مزبور استعفا و در حال حاضر نیز با برخی از بانوان خارجی که از همکاران سابق وی در اداره اطلاعات سفارت امریکا میباشند رفت و آمد مینماید.
لذا مراتب به اداره کل هشتم منعکس؛ پاسخ واصله حاکیست طبق یک اطلاعیه تأیید نشده همسر دکتر منوچهر کلالی به مدت دو سال منشی «کیو» دبیر اول سفارت امریکا در ایران که ظاهراً خود را عضو اداره سیاسی سفارت امریکا معرفی و در حقیقت یکی از رؤسای سازمان سیا و جزو افراد باند «کلنل یاتسویچ» رئیس سازمان سیا در ایران محسوب میگردد، بوده است.
«کیو» که مدت هشت سال در ایران مأموریت داشته، مشوق حسنعلی منصور و اطرافیان وی در تأسیس کانون مترقی و سپس حزب ایران نوین بوده و ژانین کلالی رابط بین «کیو» و گردانندگان کانون مترقی و حزب ایران نوین بوده است.
مراتب استحضاراً از عرض میگذرد.
*****
به: دفتر ویژه اطلاعات شماره: 4453
از: اداره اطلاعات تاریخ: 8/11/1347
موضوع: دکتر کلالی
دکتر کلالی که از پایهگذاران حزب ایران نوین میباشد از اعضای سازمان «سیا» میباشد و طرح تأسیس حزب و به دست گرفتن حکومت را با کمک مرحوم منصور در پنج سال قبل طرح نموده است.
طبق معمول با تغییر حکومت آمریکا سیاست آن کشور در ایران نیز تغییر میکند. نتیجه این تغییرات به صورت بروز اختلاف در حزب ایران نوین نمودار شده است.
دایره 1 تحقیق شود. 9 /11
ارزیابی خبر: احتمال صحت دارد.
پینوشتها:
[1] . ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، انتشارات اطلاعات، چاپ هشتم، سال 1374، ج 1، ص 281 تا 288.
[2] . همان، ص 332 و 333.
کابینهی هویدا
منبع: اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1386، ج 1، ص 179. با ویراستاری و اضافات.