شکنجه بیداری دادن در زندان‌های دوره پهلوی


29 مرداد 1403


«بیداری دادن یا محروم کردن زندانی از خواب یکی از انواع شکنجه‌های رایج در زندان‌های پهلوی به‌ویژه در دوران بازجویی بود.

جلوگیری از خوابیدن، اهرم بسیار نیرومندی برای خُرد کردن و در هم شکستن اراده زندانی بود. این شکنجه بیشتر در مورد متهمانی که اطلاعات زیادی داشتند به کار می‌رفت. محرومیت از خواب، روش‌های گوناگونی داشت. در یک روش، ابتدا متهم را به وسیله بازجویی‌های متناوب همراه با شکنجه‌های متداول خسته و شدیداً نیازمند به خواب و استراحت می‌کردند، سپس برای تخریب روحیه زندانی در هر نوبت از بازجویی، بازجوها مقابل زندانی، در رختخواب‌های خود استراحت می‌کردند تا بدین‌وسیله اشتهای زندانی را در مورد خواب تحریک کنند. با این روش فشار روحی شدید بر زندانی تحمیل می‌کردند.

در روش دیگر بدن شکنجه شده و مجروح زندانی را در سالن بند یا پشت درهای بزرگ آهنی بند با زنجیری روی تختی بسته و از خوابیدن او جلوگیری می‌کردند. در صورتی که زندانی توانایی ایستادن نداشت او را به نرده‌ای بسته و مأموری کنار او قرار می‌دادند تا هرگاه زندانی به خواب می‌رفت با زدن ضربه روی زخم‌های او، علاوه بر ایجاد دردهای فراوان، او را بیدار نگه دارند تا زمانی که زندانی بر اثر شدت درد و بی‌خوابی اطلاعات خود را لو دهد. در نمونه دیگری زندانی نه تنها حق خوابیدن بلکه حق ایستادن و نشستن هم نداشت و او را مجبور به راه رفتن یا دویدن می‌کردند. به‌طوری که در برخی از موارد زندانی در همان حال دویدن به خواب فرو می‌رفت. هرگاه زندانی به علت خستگی مفرط از حال می‌رفت، مأموران با پاشیدن آب به صورت یا با ضرب و شتم وی را به راه رفتن و بیدار ماندن وا می‌داشتند. در نمونه دیگر پس از تحمیل چندین روز بی‌خوابی به زندانی، بر چشم‌های وی نور شدیدی می‌تاباندند که با توجه به خستگی مفرط زندانی شکنجه‌ای بسیار دردآور بود. این کار همراه با شلاق و شکنجه بود. فشار این شکنجه‌ها به حدی بود که گاه زندانی به بهانه استفاده از توالت کمی استراحت می‌کرد تا از فشار بی‌خوابی اندکی کاسته شود. البته مأموران در برخی موارد از این نیز جلوگیری می‌کردند.

 زندانی هنگام محرومیت از خواب تفاوت روز و شب را احساس نمی‌کرد و به چنان حالتی از خستگی اعصاب و روان دچار می‌شد که آگاهی و هوشیاری او از درک موقعیت‌های پیشین مختل می‌شد و با تغییر وضع جسمی و روحی زندانی، در گفتار و کردار و اندیشه‌های زندانی تغییرات اساسی روی می‌داد. در این حالت زندانی دچار سردرد، سرگیجه، دردهای شدید در کمر و بیماری‌های روان و اعصاب، معده و روده و خونریزی‌های داخلی می‌شد که گاه به مرگ وی می‌انجامید.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 203 و 204، با اندکی ویراستاری. همچنین بنگرید به: شرح کتبی شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری از شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1345 و بررسی و تحلیلی کوتاه از تأسیس، تشکیلات، اقدامات و پایان کار ساواک و مروری بر شکنجه در تاریخ ایران با تأکید بر شکنجه در زمان پهلوی دوم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.





افشاگری زندانیان سیاسی زندان قزل‌قلعه در باره شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1346، ص 1



افشاگری زندانیان سیاسی زندان قزل‌قلعه در باره شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1346، ص 2



افشاگری زندانیان سیاسی زندان قزل‌قلعه در باره شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1346، ص 3



شرح کتبی شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری از شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1345، ص 1



شرح کتبی شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری از شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1345، ص 2



شرح کتبی شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری از شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1345، ص 3



شرح کتبی شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری از شکنجه‌های وحشیانه ساواک در سال 1345، ص 4


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.