پیمان ساواک با موساد- بخش دوم
تاریخ انتشار: 02 ارديبهشت 1403
طرح کریستال یا بلور
طرح رمزآلود «کریستال یا بلور» اوج همکاری سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) با سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل و تماماً متضمن مطامع و منافع صهیونیستها بود.
طرح کریستال نشان میدهد که چگونه اداره کل دوم و هشتم ساواک عملاً در خدمت برنامهها و اهداف اسرائیل در ایران و دیگر کشورها به ویژه ممالک اسلامی از هیچ تلاش و کوشش فروگذار نمیکردند. شناسایی، استخدام، آموزش و اعزام جاسوس به کشورهای اسلامی در قالب طرح کریستال به طور کامل تحت نام و پوشش ساواک اما با هدایت و کنترل و نقشه اسرائیلیها اجرا و عملی شد.
یکی از اسناد به جا مانده از ساواک در اینباره اطلاعات مفیدی ارائه میدهد:
CEVIZ = تهران
I= عراق
زیتون = اسرائیل
کلنل = سرهنگ کارون
و اما متن سند:
درباره عملیات اطلاعات مثبت که از شهر «سویز» [تهران] هدایت میگردد.
مقدمه
۱- این گزارش خلاصه مذاکرات قبل در مورد موضوع بالا و ادامه تصمیمات دو رئیس سرویس در شهر زیتون [اسرائیل] در ژانویه ۱۹۶۶ [۱۳۴۵] می باشد.
۲- هدف از پیشنهاداتی که در این گزارش قید میگردد استخدام منابع جدید و با ارزش در شهر سویز است که بتوانند اطلاعاتی درباره مقاصد مقامات عالیرتبه نظامی و سویل دشمن بدهند و با این ترتیب نیازمندیهای اطلاعاتی تعیینکنندگان خط مشی سیاسی و مشتریان اطلاعاتی را برآورده کنند.
امکانات موجود در شهر سویز
3- تعداد قابل توجهی از اتباع [عراق] در شهر سویز زندگی میکنند. از سایر کشورهای هدف نیز افرادی برای مقاصد مختلفی به سویز میآیند. این موضوع میتواند وسیلهای برای استخدام منابع با ارزش جدید بوده و اطلاعاتی در مورد کشورهای هدف تهیه کند.
مأموریت
4- برای اینکه بتوان از امکانات بالا حداکثر استفاده را نمود باید یک برنامه عملیاتی کافی را مورد مداقه قرار داد و به مرحله اجرا گذاشت.
۵- برای اینکه این مأموریت به مرحله اجرا گذاشته شود پیشنهاد میگردد یک هیئت اجرایی از افراد زیر تشکیل شود:
الف) نمایندهای از اداره دوم
ب) نمایندهای از اداره هشتم
ج) نماینده ما سرهنگ د - ک
6- ادارات دوم و هشتم خواهند توانست اطلاعات عملیاتی با ارزشی را که دارند در اختیار هیئت اجرایی قرار دهند.
7- این هیئت که در آن ادارات مربوط به عملیات شرکت دارند واحدهای مربوطه خود را تقویت میکنند تا مطالب اطلاعاتی مورد لزوم را در مورد کاندیدا تهیه نمایند و سپس در مورد طرز عملی که باید انجام گیرد تصمیم خواهند گرفت.
8- ما حاضر هستیم که یک افسر عملیاتی در اختیار هیئت اجرایی بگذاریم که سوژه را نشان کرده اطلاعات عملیاتی در مورد او جمعآوری کنند. این افسر عملیات، طبق دستوراتی که هیئت اجرایی به او میدهد رفتار خواهد کرد.
9- در این مورد عقاید شخصی مدیر کل اداره هشتم شایان کمال توجه است.
۱۰ - البته تأکید میشود که در ابتدا عملیات این سنگر قدری کند است و تخمین زده میشود که در طی سال اول عملیات نباید بیش از سه یا پنج مأمور استخدام گردد که این مأمورین باید از مأمورین سطح بالا باشند که بتوانند جوابگوی نیازمندیهای به خصوص ما گردند.
۱۱ - موضوع مالی در اداره ما مورد بحث قرار گرفته و سرویس ما [اسرائیل] حاضر است هزینههای عملیاتی را در این مورد مرتفع سازد.
نتیجه
۱۲ - برای هرگونه توضیح دیگری که بخواهید ما در اختیار شما هستیم و پیشنهاد میکنیم این هیئت اجرایی هرچه زودتر تشکیل گردد.»
موضوع بسیار جالب توجه، نوع ادبیات و محتوای این سند است؛ به گونهای که نشان میدهد طرف اسرائیلی به عنوان متکلم وحده، طرح و پیشنهاد میدهد و دیکته میکند و طرف ایرانی فقط مخاطب است.
گزارش دیگر در اینباره اعتراف اداره کل دوم ساواک است که کاملاً نشان میدهد چگونه اسرائیلیها ساواک را آلت دست و امیال خود قرار داده و در جهت طرحها و اهداف خود از آن استفاده میکردند. به علاوه گزارش مورد نظر گویای این واقعیت است که طرح اسرائیلیها در زمینه استخدام جاسوسی، هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی و مهمتر از همه اطلاعاتی و امنیتی، مطابق موقعیت، مصلحت و منافع و برنامههای ساواک نبود. به علاوه ضمن تشدید سطح وابستگی ساواک به موساد، میزان نفوذ و رخنه اسرائیلیها را در ادارات مختلف این سازمان افزایش میداد. این موضوع در لابلای اسناد به جا مانده از ساواک کاملاً خودنمایی میکند.
«در اجرای پینوشت تیمسار ریاست سازمان اطلاعات خارجی در گزارش واصله از دوستان زیتون ضمن تقدیم دوبرگه ترجمه و عین گزارش مذکور نتیجه بررسیهای معموله در این زمینه را به عرض میرساند:
۱- به طور کلی منابعی که دربند ۳ گزارش پیوست ذکر شده و از وجود آنان در شهر CEVIZ [تهران] میتوان استفاده نمود به شرح ذیل میباشد.
الف) اتباع کشور شاهنشاهی که قبلاً تابعیت یکی از کشورهای عربی را داشته و ترک تابعیت نموده ولی اینک اقوام و نزدیکانی در آن کشور دارند.
ب) افرادی که تبعه کشور شاهنشاهی بوده ولی دارای بستگانی در کشورهای هدف مورد بحث بوده و به علل مختلف به کشورهای مذکور مسافرت نمایند.
ج) اتباع کشورهای هدف که به مناسبتی به کشور شاهنشاهی وارد میشوند (مانند مأمورین رسمی، بازدیدها و مسافرتهای رسمی، زیارت و غیره).
۲- اجرای طرح پیشنهادی دوستان زیتون اشکالات عدیدهای در موارد زیر ایجاد مینماید که موجب رکود فعالیتهای فعلی دستگاه نیز خواهد شد.
الف) وظایف ادارات کل سوم و هشتم و دوم تداخل نموده و در نتیجه موجبات شناخته شدن عواملی را که در ادارات مذکور با توجه به طرح پیشنهادی دوستان زیتون معرفی مینمایند فراهم میگردد.
ب) برای انجام طرح مذکور کادر ورزیده برای هر سه اداره کل مخصوصاً اداره کل دوم مورد نیاز است که با توجه به کثرت کار و قلت کارمند، درگیری جهت اجرای این طرح برای اداره کل دوم مقدور نیست.
ج) در نتیجه دخالت و تماس دوستان زیتون با عوامل عملیاتی ساواک که مسئول اجرای موارد مختلف طرح هستند نفوذ آنان در دستگاه زیادتر شده و این امر مغایر با اصول حفاظت است.
د) در اثر کنترلی که مقامات ضد جاسوسی از سفارتخانهها و سایر ادارات و قسمتهای خارجیان به عمل میآورند افراد مورد نظر در طرح که برابر دستور و تعلیمات داده شده بایستی به این اماکن آمد و رفت نمایند، مورد سوءظن قرار گرفته و در نتیجه اداره کل دوم برای حفظ منابع اجباراً بایستی با دادن هویت و مشخصات عوامل مربوطه اقرار به همکاری با منبع بنماید که این امر باعث شناخته شدن مأمورین شده و در نتیجه مغایر با حیطهبندی حفاظتی است.
ه) با امکانات وسیعی که دوستان زیتون از نظر رهبران عملیات ورزیده و کادر تعلیم یافته و بودجه کافی و سایر موارد در اختیار دارند این امکان نیز وجود دارد که پس از ورود عوامل و مأمورین استخدام شده به کشور هدف دوستان زیتون مأمور مورد نظر را در اختیار گرفته و بدون همکاری با ساواک از او استفاده نمایند. خصوصاً در کشورهایی که همجوار کشور زیتون بوده و عوامل دیگر ساواک هم در این مورد قادر به کنترل عملیات آنان نمیباشد.
و) به نظر میرسد دوستان زیتون بدینوسیله از کشور شاهنشاهی به عنوان پایگاه استفاده خواهند نمود خصوصاً اینکه کشور پایگاه، کشوری است که از طریق آن و بدون جلب توجه مقامات امنیتی آن کشور عملیات پنهانی و جمعآوری خبر از کشور شاهنشاهی به عنوان کشور پایگاه استفاده نموده از پشتیبانی ساواک در اجرای طرح پیشنهادی خویش نیز بهرهمند شده و در مواقع خطر نیز که مأمورین و عوامل مربوطه در کشور هدف گرفتار شوند کشور شاهنشاهی مسئول شناخته شده و نامی از کشور زیتون برده نخواهد شد.
اداره کل دوم»[1]
نکته بسیار درخور توجه و تأمل در اسناد و گزارشهای ساواک، اعلام نظر منفی و مخالف کارشناسان و مدیران کل هشتم و دوم ساواک درباره طرح کریستال یا بلور است. کارشناسان و مدیران کل مورد اشاره از همه لحاظ و جنبهها، طرح مزبور را مغایر برنامهها، اهداف و منافع ایران و ساواک ارزیابی کرده و نظر مخالف کارشناسی خود را نسبت به آنها اعلام کرده بودند. لیکن آنگونه که مدارک ساواک نشان میدهد، دستهای مخفی و مرموز وارد صحنه شدند و به ساواک چنین توصیه کردند:
«پیشنهادات آنان [اسرائیلیها] با نظر مثبت ارزیابی شود.»
و به این ترتیب بود که ابتدا، جلسهای در ساعت 55 /7 الی 5 /9 روز 19/۳ /1345 در محل باشگاه ساواک در تهران با حضور افراد ذیل برگزار شد:
«نمایندگان ساواک:
1- آقای هاشمی مدیر کل اداره هشتم.
۲- آقای نگهبانی مدیر کل اداره دوم.
۳- آقای فرازیان رئیس اداره برون مرزی اداره کل دوم.
۴- آقای وحدانی کارمند اداره کل هشتم.
نمایندگان زیتون [اسرائیل]:
۱- سرهنگ وردی، رئیس اداره جمعآوری سازمان اطلاعات خارجی.
۲- یا گیل، نماینده زیتون [اسرائیل] در مرکز [تهران].
3- سرهنگ کارون، نماینده زیتون [اسرائیل] در مرکز [تهران].»
در این جلسه کلیات تشکیل کمیته یا سازمان اجرایی، چگونگی جذب و استخدام منبع یا جاسوس از میان اتباع کشورهای عربی مقیم ایران، به خصوص عراقیها تشکیل صندوق مشترک برای این طرح، تعیین کشورهای هدف، آنگونه که مد نظر مقامات دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بود به تصویب رسید.
در این جلسه، عمده پیشنهادهای طرف اسرائیلی مورد موافقت مدیران کل ساواک قرار گرفت. از جمله این پیشنهادها، طرح اسرائیلیها مبنی بر شناسایی و جذب جاسوس از میان کشورهای عربی، آن هم در سطوح بسیار عالی بود. به طوری که سرهنگ وردی (طرف اسرائیلی) نمونهای از این نوع جاسوسان استخدام شده از سوی ساواک و اسرائیل را به نام «عبدالوهاب» با شماره رمز (۹۵) که از اتباع مصر بود نام میبرد و در این خصوص به طور ویژه تأکید میکند.
مطالعه بخشی از سند ساواک در اینباره خالی از فایده نیست:
«آقای وردی: ... نظر تیمسار سرلشگر معتضد داشتن اطلاعات عالی سیاسی و استخدام منابع سیاسی در ردههای عالیتر [است] و ایشان گفتند که منابعی مثل ۹۵، اداره کل دوم باید بیشتر داشته باشیم که به نفع دو سرویس است.
... برای بهتر انتخاب کردن و استخدام منابع ما باید اطلاعات عملیاتی خوب داشته باشیم و گروهی که تشکیل میشود این اطلاعات را بررسی میکنند و مسائل عملیاتی مثل چه شخص آجودان رئیس جمهوری است. کی منشی اوست و غیره ...
این امر تمرکز اطلاعات عملیاتی است و وقتی این اطلاعات جمع شد ما میگوییم کی باید این عملیات را ادامه دهد و چه اشخاصی باید استخدام شوند. ... بهترین نمونه و مثال این امر عملیات مشترکی در مورد آن تبعه مصری عبدالوهاب است که خیلی خوب استفاده کردیم و اطلاعات خوب و مثبت و عملیاتی [را] بازجویان ما گرفتند و کلیه عملیات مثال خوبی برای این امر مشترک بود و خیلی موضوع دقیق و حساسی بود. خیلی از جناب سرهنگ هاشمی و مذاکراتی که نمودیم و بخصوص در مورد کار مشترک عبدالوهاب تشکر میکنم به خصوص که این امر زیر نظر مستقیم ایشان انجام گرفت.»
سرهنگ هاشمی مدیر کل اداره هشتم ساواک در پاسخ به طرف اسرائیلی چنین پاسخ میگوید:
«ما به طوری که بتوانیم عراقیها یا کویتیها که در ایران هستند مشخصات آنها را به شما بدهیم و کمیته هر سؤالی دارد بگوید و ما بر اساس درخواست کمیته اطلاعات بیشتری تحقیق کرده و به کمیته میدهیم و بدین ترتیب کار را شروع میکنیم.»
سرهنگ وردی (طرف اسرائیلی) که روند و ماحصل مذاکرات را مطابق طرح و برنامه خود و دوستانش ارزیابی میکند، فوراً به گونهای سعی دارد جلسه را مختومه اعلام کند؛ لذا در پاسخ به طرف ایرانی میگوید:
«موافق هستم. نظر دیگری ندارم. تصور میکنم این ملاقات دو جانبه به نتیجه رسید و به حدود وظایف و شروع اقدامات رسیدهایم و تصور میکنم این نظرات باید به تصویب رؤسای ما برسد.»
اسرائیلیها به گونهای برنامهریزی کرده بودند که بلافاصله پس از ختم جلسه مدیران کل، نشست رؤسا و مقامات بلندپایه دو طرف شروع شد.
این جلسه نیز در ساعت 45 /9 روز 19/۳ /1345 در همان محل باشگاه ساواک با شرکت افراد ذیل برگزار شد:
«از طرف ساواک:
۱- تیمسار سپهبد نصیری، رئیس ساواک.
۲- تیمسار سرلشگر معتضد رئیس سازمان اطلاعات خارجی.
3- هاشمی مدیر کل اداره هشتم.
۴- نگهبانی، مدیر کل اداره دوم.
۵- فرازیان، رئیس اداره برون مرزی اداره کل دوم.
از طرف سرویس اطلاعات اسرائیل:
۱- ژنرال امیت، رئیس سرویس اطلاعات خارجی
2- عیدان، معاونت سرویس اطلاعات خارجی
3- سرهنگ وردی، رئیس اداره جمعآوری سازمان اطلاعات خارجی
4- یا گیل، نماینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل در تهران
۵- سرهنگ کارون، نماینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل در تهران»
ژنرال امیت رئیس سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل، ضمن ابراز رضایت از حسن همکاری ساواک با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به طور تلویحی خواستار متابعت بیچون و چرای ساواک از برنامههای آنهاست:
«در حدود شش ماه پیش در این مورد مذاکره شد و اینک پیشرفت عملیات اطلاعات مشترک نتیجه خود را میدهد و این امر باید اضافه شود که نیازمندیهای اطلاعات ما از نظر نیروهای زمینی - دریایی - زرهی - سپاهی و غیره تأمین شده و اطلاعاتی در این مورد جمعآوری شده است و اگر در آتیه این همکاری ادامه یابد ما کم و بیش راضی خواهیم بود و در تمام ردهها رضایت کامل برقرار خواهد بود و همکاری عالی بوده است و هیچگونه ناراحتی و تذکری از ناحیه ما در این مورد نیست.»
به این ترتیب، این بخش از همکاری ساواک با دستگاه اطلاعات اسرائیل تحت عنوان طرح بلور یا کریستال با فشار و اصرار طرف اسرائیلی به طور جدی در دستور فعالیت تشکیلات دو طرف قرار گرفت.
اگرچه، شماری از مدیران و کارشناسان ساواک این طرح را مغایر منافع، موقعیت و مصلحت طرف ایرانی ارزیابی کرده بودند. در اینباره و نیز چگونگی و مراحل شکلگیری طرح بلور گزارش اداره کل دوم ساواک خطاب به نصیری رئیس این تشکیلات خواندنی است:
«به عرض میرساند، به طوری که استحضار دارند در تاریخ 10/۳ /45 دوستان زیتون ضمن تقدیم یادداشتی به حضور ریاست سازمان اطلاعات خارجی پیشنهاداتی در مورد شروع عملیات مشترک برای استخدام منابع در کشورهای هدف در ایران نمودند که مراتب جهت بررسی و اعلام نظر به این اداره کل ارجاع گردید.
در اجرای اوامر صادره در این مورد بررسیهای لازم معمول و مراتب طی گزارشات مورخه ۱۶ و 17/۳ /45 ضمن تشریح مشکلات حاصله از این همکاری و عدم امکان اجرای نظرات دوستان به عرض رسید که مقرر فرمودند با اداره کل هشتم مجدداً بررسی و اعلام نظر گردد و این اداره کل ضمن بررسی با مدیریت اداره کل هشتم به این نتیجه رسید که چنانچه به دوستان گفته شود به علل عدم بررسی قبلی در مورد پیشنهادات آنان این امر به تعویق افتد شاید با گذشت زمان مطلب منتفی شده تلقی گردد ولی در تاریخ 18/۳ /45 مقرر گردید که:
«پیشنهادات آنان با نظر مثبت بررسی شود» لذا در اجرای اوامر صادره در تاریخ 19/۳ /45 کمیسیونی با حضور سه نفر نمایندگان دوستان و اینجانب و مدیریت کل اداره هشتم و رئیس اداره برون مرزی و آقای وحدانی کارمند اداره کل هشتم در باشگاه تشکیل و با توجه به بررسیهای قبلی که وسیله این اداره کل با مدیریت کل اداره هشتم شده بود در مورد پیشنهادات واصله از دوستان به شرح زیر اظهار نظر گردید. (به متن مذاکرات معموله پیوست الف مراجعه فرمایند) که مورد موافقت دوستان زیتون قرار گرفت.
۱۔ بدواً باید کشورهای هدف برای دو سرویس تعیین شود که براساس آن طرح نیازمندی و جمعآوری اطلاعات مشترک تهیه و سپس به مبنای آن طرحها نسبت به استخدام منابع اقدام گردد.
●
الف) ایرانی نباشد.
ب) تبعه کشورهای هدف باشند.
ج) از کارمندان نمایندگیهای سیاسی و کارمندان محلی تبعه کشور هدف در مؤسسات فوق نباشند.
۲۔ اجرا
۳۔ مسائل مالی و اداری
[...]
۴۔آغاز کار
[...]
ج) چون در نظر است بر اساس مذاکرات معمولی برای شروع کار کشورهای هدف فقط عراق و مصر منظور گردد که براساس آن طرح جمعآوری جهت نفوذ و استخدام منابع تهیه بشود، مستدعی است چنانچه مورد تصویب است، ابلاغ فرمایند.
اداره کل دوم»
گزیده طرح همکاری مشترک ایران و اسرائیل که از سوی اداره کل دوم ساواک تدوین شده بود به شرح ذیل است:
«به منظور اجرای مراحل مقدماتی طرح همکاری مشترک بین ساواک و دوستان زیتون با استفاده از تجارب همکاریهای گذشته یک سلسله بررسیهای لازم توسط این اداره کل و اداره کل هشتم معمول و موافقتنامههای همکاریهای مشترکی در یک برگ و روش جاری شامل هدفها وظایف امور عملیاتی و استخدامی - امور مالی و حدود اختیارات کمیته اجرایی ..... به پیوست تقدیم میگردد و از عرض میگذراند ....
صورت اسامی رمز طرح بلور
ایران= جویز
اسرائیل= زیتون
اداره کل دوم= سالار
اداره کل هشتم= شهاب
عراق = یاسمن
مصر = شمعدانی
سوریه = بنفشه
جبهه تحریر خوزستان = جبهه شبنم
دفتر انورالسادات = دفتر سرخ
موافقتنامه همکاری مشترک بین جویز و زیتون
الف) استخدام منابع در ردههای بالا در کشورهای هدف با تصویب طرفین انجام خواهد گرفت .....
ز) طرح مشترک همکاری به نام (بلور) شناخته میشود [...].
روش جاری طرح همکاری مشترک (جویز و زیتون ).
الف) هدفها
١ - یاسمن
۲ – شمعدانی
۳ - بنفشه [...]
ب) کمیته اجرایی
1- کمیته اجرایی متشکل از نمایندگان (خودی) ادارات کل هشتم و نمایندگان زیتون خواهد بود. [...].
ج) امور عملیاتی و استخدام
۱- استخدام منابع از کشورهای هدف از مقامات عالیه کشور هدف در ردههای بالا صورت میگیرد.»
از دیگر موارد خواندنی و جذاب طرح مزبور، بند «د» تحت عنوان «مراحل استخدام» منبع یا جاسوس از کشورهای اسلامی و عربی از سوی کمیته مشترک ساواک و سازمان اطلاعاتی اسرائیل است که به شرح ذیل تدوین شده است:
«1- اداره کل هشتم مشخصات و وضعیت اتباع کشورهای هدف مقیم جویز را با تشریح وضعیت هر یک از آنان در اختیار کمیته قرار میدهند.
۲- کمیته پس از دریافت مشخصات و اطلاعات موجود نسبت به شخص و یا اشخاص بررسیهای لازم را نسبت به او معمول و چنانچه شخص مورد نظر واجد کلیه شرایط لازم به خصوص با توجه به هدفهای موجود باشد ترتیب تماس و مذاکره با وی در کمیته اجرایی اتخاذ و اقدام لازم برای استخدام او خواهد نمود.
3- اداره دوم با همکاری زیتون شخص انتخاب و استخدام شده را طبق روش جاری به کشور هدف جهت شروع به کار اعزام خواهد داشت.
۴- زیتون در آغاز به کار کلیه اطلاعات عملیاتی و وسایل فنی عملیاتی مورد نیاز را که در کمیته ضرورت آن تشخیص داده شده است تحویل خواهد داد.
۵- بهرهبرداری از گزارشات (خبری - عملیاتی - کتبی یا شفاهی مأمورین یا به طور فیلم یا به طور فیلم یا اخبار مأمور مجهز بیسیم و غیره) و از کلیه اطلاعات واصله به طور مساوی هر دو سرویس خواهند نمود ولی در هر صورت کلیه اقدامات عملیاتی و فنی در موارد مختلف من جمله ظهور و چاپ فیلم - فتوکپی اسناد و غیره وسیله جویز در مرکز انجام میشود و اصل مدارک در بایگانی جویز حفظ و نگاهداری خواهد شد... .»
موضوع جالب توجه دیگر، اسامی مراکز، نهادها، ادارات و مؤسساتی در کشورهای عربی و اسلامی است که در طرح کریستال یا بلور به عنوان «نقاط نفوذ» از آنها یاد شده است. برای نمونه در پیوست طرح کریستال یا بلور در اینباره چنین آمده است:
نقاط نفوذی در عراق:
۱- دفتر ریاست جمهوری
2- دفتر نخست وزیری
3- وزارت دفاع ملی ادارات طرح و عملیات
۴- ستاد کل
5- اداره عملیات ستاد کل
۶- اداره آموزش کل
۷- سازمان امنیت (قسمت مربوط به رسیدگی امور کشورهای همجوار و اقدامات اطلاعاتی در آنها)
8- بخش سری و سیاسی وزارت کشور
9- وزارت امور خارجه (قسمتهای رسیدگی به امور خاورمیانه و کشورهای همجوار و دفتر محرمانه)
10- رکن دوم ستاد ارتش
11- نیروهای زمینی به ویژه واحدهای زرهی
12- ستاد کل نیروهای دریایی (اداره عملیات)
13- ستاد کل نیروهای هوایی (اداره عملیات)
14- شهربانی کل و اداره اطلاعات
15- امور مربوط به مسائل نفتی
16- جبهه تحریر خوزستان
نقاط نفوذی در مصر:
1- دفتر محرمانه مخصوص جمال عبدالناصر ریاست جمهور
۲- دفتر انورالسادات (دفتری که با عملیات خرابکارانه در خارج همکاری میکنند)
3- ستاد کل
4- اداره عملیات ستاد کل
نقاط نفوذی در سوریه:
1- ادارات امنیتی - شهربانی - سازمان امنیت
2- ستاد کل ارتش
3- رکن دوم ستاد ارتش
4- اداره عملیات ستاد کل
5- وزارت خارجه اداره روابط کشورهای خارجی
متن و فرم قرارداد به شکل «به کلی سری» تهیه و به هر دو سازمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل جهت بررسی و امضا آن ارسال شد:
۱۱ سپتامبر ۱۹۶۶ [۱۳۴۵ ] بازگشت به ۴۰۳
به . سویز [ایران] ـ سالار [اداره کل دوم]
از . زیتون [اسرائیل] - جان
موضوع - عملیات کریستال
سازمان مربوطه به اینجانب اختیار داده است که از طرف آن سازمان قرارداد عملی که به پیوست نامه مورخه 14 ........... شماره ......... ارسال گردیده بود بپذیرم.
به عقیده اینجانب قرارداد یاد شده اکنون معتبر و میتوان عملیات را آغاز کرد.
رونوشت به - آقای کوشان [نماینده اسرائیل در ایران]»
یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که در یکی از گزارشهای ساواک، مربوط به هزینه طرح کریستال یا بلور، از تاریخ اسفند ۱۳۴۶ تا مهر ۱۳۴۷، به حقوق ۴۶ نفر مأمور مشترک طرح اشاره شده است. بر اساس مفاد مندرج در طرح کریستال یا بلور کلیه هزینههای این طرح به طور مشترک و مساوی بر عهده ساواک و سازمان اطلاعاتی اسرائیل بود؛ لیکن اسرائیلیها در مقاطع مختلف، با ارائه ارقام جعلی و بعضاً تا چند برابر، به طور آشکار از ساواک اخاذی میکردند. در بعضی گزارشها، کارشناسان و مدیران کل ساواک با اطلاع از این موضوع و خطاب به مقامات مافوق خود نسبت به این شیوه اقدام اسرائیلیها ابراز نارضایتی کردهاند.
طرح کریستال هر از چند گاهی، آن هم بنا به صلاحدید طرف اسرائیل دستخوش تغییرات و تحولاتی میشد و حتی فعالیت کمیته مشترک بعضاً برای دورههای چند ماهه تعطیل و سپس با پیشنهاد خود اسرائیلیها، مجدداً فعالیت آن از سر گرفته میشد. در این قبیل موارد، ساواک معمولاً تابع مصلحتاندیشی و تاکتیک اسرائیلیها بود. موضوع دیگر گستره استخدام جاسوس بود که از چارچوب شاخصهای تعیین شده در قراردادهای اولیه طرح فراتر میرفت و حتى مسافران عرب، دانشجویان عرب، دیپلماتهای عرب مقیم ایران، مسافران، بازرگانان عرب، که برای مقطعی کوتاه در ایران مسافر بودند و نیز افراد و خانوارهای معمولی عرب را شامل میشد.
از جاسوسان و مأموران استخدام شده مورد نظر عمدتاً در کشورهایی بهرهبرداری میشد که رژیم صهیونیستی نیازمند کسب اطلاعات از آن بود.
اسرائیلیها از طریق طرح کریستال با نشان کردن، جذب و استخدام دانشجویان عرب، از آنها به عنوان مأموران نفوذی در داخل نهضتها و گروههای مبارز بیشترین بهرهبرداری را میکردند و از این طریق نه فقط مبارزان ضد اسرائیلی را در میان اعراب شناسایی که به اطلاعات ذیقیمتی از طریق این منابع دسترسی پیدا میکردند. از سوی دیگر، عمده افرادی که به عنوان منبع یا جاسوس جذب و استخدام میشدند، در ابتدا اسرائیلیها آنها را نشان و معرفی میکردند. این بدان معنی بود که اسرائیلیها در این مرحله نیز حرف اصلی را میزدند و به بیان دیگر نقش کلیدی دست آنها بود.
از سوی دیگر، اگرچه در طرح کریستال یا بلور تصریح و تأکید شده بود که منابع و جاسوسان مورد نظر از اتباع کشورهای عربی انتخاب شوند؛ اما اسرائیلیها در اینباره نیز بنا به و مصلحت خود و لو برخلاف مفاد طرح مزبور عمل میکردند. نمونه بارز در این زمینه معرفی و نشان کردن یک نفر تبعه هندی مقیم ایران به نام «نارش ماتور» از سوی مأموران دستگاه اطلاعاتی اسرائیلی در تهران بود که اداره کل دوم ساواک در گزارشی در این خصوص خطاب به اداره کل هشتم نوشته است:
پیشنهاد سرویس اسرائیل
پیرو شماره 58035 /243 - 3/۷ /35 –[۱۳۵۵]
بدینوسیله مشخصات یک نفر نشان شده توسط عملیات دوستان زیتون که در مسافرت اخیر خود در تهران نشان و معرفی نموده است به پیوست ایفاد میگردد. با توجه به اینکه رهبر عملیات مزبور اظهار نموده است که نامبرده برای همکاری آماده میباشد خواهشمند است دستور فرمایید چنانچه بهرهبرداری از نشان شده مورد نظر در هر یک از محلهایی که کار میکند جهت آن اداره کل مفید به نظر میرسد اقدام لازم معمول دارند.
مدیر کل اداره دوم ـ فرازیان
نام کامل: نارش ماتور NARESH - MATUR
متولد: دهلی، سی ساله، مجرد، ملیت: هندی
ساعات کار و شماره های تلفن:
الف) هتل ویکتوریا بین ۱۵ تا ۲۳ - شماره تلفن ۵۶ - ۸۹۰۰۵۱
ب) سفارت هندوستان بین ۸ تا ۱۴ - شماره تلفن ۸۹۸۸۱۴
ج) منزل (تهران - آدرس کامل وی معلوم نیست [تلفن] ۷۶۲۱۵۱
زبانهایی که میداند: انگلیسی بسیار سلیس، فارسی و اردو ...»
چند نمونه دیگر نشان شده از سوی اسرائیلیها، یک نفر عراقی اهل تکریت و یک نفر لبنانی است که گزارش ساواک در اینباره چنین میگوید:
«احتراماً به استحضار میرساند:
۱- آقای عبدالرزاق رئوف صالح تکریتی تبعه عراق شغل تعمیرکار ماشین تحریر در پایگاه الرشید از سال ۱۹۶۴ [۱۳۴۳] توسط سرویس دوستان زیتون استخدام، و آغاز به یک سلسله همکاریهایی با دستگاه مزبور نموده است و در مورخه 17/۱ /1347 آقای کوشان نماینده سرویس زیتون نامبرده را برای استفاده در طرح کریستال به صورت مشترک معرفی و در نتیجه مسافرتی به کشور شاهنشاهی انجام و ضمن آن افرادی را برای همکاری معرفی نموده است.
نتیجه کار این شخص خوب بوده و کار رابط نامبرده در دست اقدام است.
2- در اوایل بهمن ماه ۱۳۴۶ یکی از اتباع دولت لبنان به نام فؤاد شغل بازرگان، شخصاً به سفارت زیتون در تهران مراجعه و آمادگی خود را جهت همکاریهای اطلاعاتی اعلام میدارد. نامبرده در مورخ 21/۱۱ /46 از طرف دوستان زیتون برای استفاده در طرح کریستال معرفی و پس از انجام مذاکرات و آموزشهای مقدماتی در تهران مشارالیه برای نشان کردن و آمادهگری و استخدام افراد واجد شرایط به کشورهای مصر، سوریه و لبنان اعزام گردید. شخص مورد نظر در تاریخ 4/۲ /47 به تهران مراجعت و یک نفر سرگرد مصری به نام سرگرد نحله شوهر خواهر خود را معرفی ... و اخیراً نیز شخصی را در یکی از شیخنشینهای خلیج فارس معرفی و برای مذاکرات بدان صوب عزیمت اما تاکنون مراجعت ننموده است.
3- اخیرا آقای کوشان، حسین ابوالحسن حاجی حسین را که از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ [۱۳۴۲ تا ۱۳۴۵ ش] در دانشگاه مصری اسکندریه در مصر دانشجو بوده و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ [۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ ش] در کاخ امیر کویت خدمت میکرده معرفی کرده است.
۴- در تیرماه سال ۱۳۴۵ نماینده سرویس دوستان [اسرائیل] در مرکز شخصی را به نام آلبرت دانوسر مترجم رئیس ستاد و وزارت دفاع عراق را که از مدتها پیش با سرویس مزبور همکاری داشته به عنوان مأمور مشترک در طرح کریستال معرفی نمودهاند که از بدو همکاری تا کنون نسبت به ارسال اطلاعات بسیار ارزنده و عالی و مفید نظامی و سیاسی و اقتصادی اقدام نموده است.
۵- ضمناً سرویس مذکور اشخاصی را جهت همکاری در طرح کریستال معرفی [... کرده است ].»
موضوع قابل توجه در این میان، نوع شگردهای اطلاعاتی اسرائیلیها در نشان کردن، جذب، استخدام و حتی کنترل، هدایت و بهرهبرداری از مزدوران اطلاعاتی بود. اسرائیلیها در این ارتباط به گونهای عمل میکردند که ساواک صرفاً پوشش و آلت دست و عامل آنها در این طرح بود.
این موضوع را خود مدیران و کارشناسان ساواک نیز به خوبی دریافته بودند. پیشنهاد یکی از ادارات برونمرزی ساواک در بخش پایانی یک گزارش به وضوح به این مطلب اشاره دارد:
پیشنهادات:
الف) در هنگام حضور این قبیل افراد در مرکز، شخصی که به زبان عربی آشنایی کامل داشته و به امور عملیاتی نیز وارد باشد [...] پیشنهاد میگردد یک نفر کارمند که به زبان عربی و احیاناً انگلیسی آشنا و به امور عملیاتی نیز وارد باشد در اختیار این اداره قرار گیرد تا در مواقع لزوم بتوان از وجود مشارالیه استفاده لازم معمول گردد.
ب) در هنگام ورود مأمورین طرح کریستال به تهران چون از طرف ساواک آدرسی در اختیار آنان گذاشته نمیشود و سعی میگردد در پوشش دوستان زیتون با آنان ملاقات و استفادههای لازم معمول گردد، علیهذا پیشنهاد میشود شماره تلفنی در اختیار هر یک از مأمورین گذاشته شود تا به محض ورود و پیش از اینکه دوستان زیتون با آنان ملاقات نمایند، ورود خود را اعلام تا اقدامات لازم صورت پذیرد. چه در غیر این صورت ممکن است قبلاً دوستان زیتون آنان را در مسیر هدفهای مورد نظر خود هدایت و دلالت نمایند.
پ) چون توجیه نامههای لازم جهت هر یک از عوامل طرح کریستال از طرف دوستان تهیه و موافقتنامههایی چه از نظر مالی و عملیاتی بدون جلب نظر ساواک مینمایند. علیهذا اجازه فرمایند به نامبردگان تذکر داده شود که پیش از اقدام به تهیه توجیه نامهها و هرگونه موافقتی مراتب را در میان بگذارند تا پس از موافقت با خواستههای آنان در مورد تهیه توجیه نامه اقدام نمایند.
اداره برون مرزی
رفیع زاده»
نکته قابل تأمل دیگر در طرح کریستال، عدم تمایل بعضی مأموران و جاسوسان نشان شده عراقی برای همکاری با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و یا اعضای منتسب به این سرویس بود که در چنین مواردی، ساواک به عنوان پوشش عمل میکرد؛ یعنی اعضای سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با هویت و مدارک ایرانی و تحت نام و عنوان ساواک ایران با مأموران و منابع نشان شده ارتباط برقرار میکردند.
گزیده یکی از گزارشهای اداره کل دوم ساواک، مورخ 7/۴ /48 ، خطاب به مافوق در اینباره چنین است:
«با آمدن سرلشگر عبدالغنی الراوی و عبدالرزاق نائف و سایر شخصیتهای عراقی به ایران برای تشکیل حکومت عراق آزاد و استقرار در منطقه شمال عراق به منظور شروع فعالیتهای مورد نظر خواه ناخواه ارتباطاتی ما بین این شخصیتها و عناصر مخالف حکومت فعلی در عراق به طور پنهانی برقرار خواهد شد ... .
ضمناً با عطف توجه به اینکه به فرموده مقررات عملیات فوق از نظر امکانات مادی و معنوی دوستان زیتون با همکاری مشترک آنان مانند عملیات فعلی بارزانی در شمال انجام گردد؛ لذا دوستان زیتون [اسرائیلیها] پیشنهاد مینمایند که طرحریزی همکاری مشترک برای بهرهبرداری اطلاعاتی از این عناصر از هم اکنون مورد مطالعه و اقدام قرار گیرد.
نظریه و پیشنهاد:
... با عطف توجه به اینکه به علت تعصبات مذهبی و افکار ناسیونالیستی طبعاً تعدادی از این عناصر تمایلی نخواهند داشت که به هر نحوی باشد با مقامات و اتباع زیتون [اسرائیل] همکاری نمایند، لذا در مواردی که چنین مشکلی احساس شود، در عملیات مشترک دوستان زیتون با توجه به اینکه برخی از آنان عربی خوب تکلم میکنند با پوشش ایرانی در تماسها و ملاقاتها برای همکاریهای مشترک و بهرهبرداریهای اطلاعاتی حضور خواهند یافت. این امر در حال حاضر در برخی عملیات مشترک که ایجاب مینماید رهبران عملیات در ملاقاتها با پوشش ایرانی ... شرکت کنند به مورد اجرا گذارده میشود.»
شگرد پیچیده و مرموز دیگر اسرائیلیها در اجرای طرح کریستال، اینگونه بود که آنها افرادی را که نشان و استخدام میکردند تماماً در مسیر اهداف و برنامههای اسرائیل بود و منافع ساواک و ایران را اصلاً مد نظر قرار نمیدادند، به علاوه اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل در طرح کریستال یا بلور، مأموران و جاسوسان استخدام شده را به گونهای هدایت میکردند که عمدتاً از سوی سرویس اسرائیل تخلیه اطلاعاتی میشدند و این عده جز در موارد معدود و استثنایی، اخبار و اطلاعات قابل توجهی در اختیار مأموران ساواک قرار نمیدادند و یا اطلاعاتی که برای ساواک مفید و قابل توجه بود تهیه و جمعآوری نمیکردند. این واقعیتها در لابلای گزارشهای مدیران ساواک به طرز شگفتانگیزی جلب توجه میکند. در گزارش که ظاهراً در سال ۱۳۴۹ تهیه شده، به وضعیت و موقعیت تعدادی از مأموران عرب که در زیر طرح کریستال جذب و استخدام شدهاند، اشاره دارد که در بخشی از آن چنین آمده است:
«... سهیل ابوزینه توسط سرویس زیتون [اسرائیل] معرفی شده است، یک «خبر فروش» حرفهای است که اخباری از سوریه و لبنان جمعآوری و به طریقه میکرودات و با استفاده از آدرس واسطه ارسال میدارد. در حالی که نامبرده از نظر اهداف دوستان، مورد توجه آنهاست ولی از نظر ساواک با توجه به هدفهای مورد نظر عنصری مفید نمیباشد...
هشت نفر دیگر نیز توسط دوستان زیتون برای خدمت در این طرح معرفی شده بودند که هیچیک عملاً کار خود را آغاز نکردند.»
نشانشدهها در طرح کریستال
عمده افرادی که در چارچوب طرح کریستال نشان و سپس جذب و استخدام میشدند:
1- اکثراً عراقیهای مقیم ایران و تعدادی نیز مقیم عراق و برخی نیز مقیم دیگر کشورهای عربی مثل سوریه، مصر، لبنان، اردن، کویت، ترکیه و ... بودند.
2- بخش قابل توجهی از این منابع و جاسوسان، مشاغل نظامی داشتند، مثل افسران و درجهداران و کادرهای نسبتاً رده بالای ارتش در نیروهای هوایی، زمینی و دریایی. شماری نیز نظامیان اخراجی یا بازنشسته بودند.
3- شماری از مأموران و جاسوسان جذب شده عراقی طرح کریستال وابستههای نظامی عراق در دیگر کشورها، و برخی نیز دارای مشاغل مهم و حساسی در وزارت امور خارجه و حتی منشی مقامات بلندپایه، مثل وزیر امور خارجه آن کشور بودند.
۴- منابع و مأموران دیگر جذب شده در چارچوب طرح کریستال از اتباع دیگر کشورها، از هند تا مصر، سوریه، کویت، لبنان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ... بودند.
۵- بعضی از بازرگانان و نیز دیپلماتها و نمایندگان سیاسی مستقر در تهران از دیگر طعمههایی بودند که از سوی اسرائیل تحت پوشش طرح کریستال یا بلور نشان میشدند که البته، جذب این گروه بر خلاف مفاد مندرج در طرح کریستال بود.
6- بیشترین سهم در میان مأموران و جاسوسان طرح کریستال از میان دانشجویان عرب بود که شکار و قربانی نیروهای اطلاعاتی کمیته مشترک طرح مزبور، به خصوص اسرائیلیها میشدند.
این دانشجویان دو دسته بودند. بیشتر آنها مقیم ایران بودند و در دانشگاههای داخل کشور درس میخواندند. تعداد دیگری نیز دانشجویان عرب مقیم دیگر کشورها؛ از پاکستان و لبنان و مصر گرفته تا ممالک اروپایی بودند. از آنجا که دانشجویان به لحاظ مالی و معیشتی در مضیقه بودند، کمیته مشترک طرح کریستال آنها را طعمه مناسبی برای به دام انداختن ارزیابی کرده بود. یادآوری این نکته ضروری است، اگرچه بیشتر این دانشجویان عراقی بودند اما در میان منابع نشان شده، دانشجویانی از اردن، فلسطین و ... نیز وجود داشتند.
ساواک با پرداخت وام تحصیلی به این قبیل دانشجویان، آنها را تطمیع میکرد و به دام میانداخت . سند اداره کل دوم ساواک در اینباره خواندنی است:
«پرداخت وام تحصیلی به دانشجویان عراقی
بازگشت به ۱۰۰۱۳ / ۸۲۶ - 21/۴ /49.
با اعلام اینکه این اداره کل در موعد مقرر در کمیسیون مورد نظر شرکت خواهد نمود علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید اسامی ۵۷ نفر دانشجویان عراقی مزبور و در صورت امکان دسترسی بستگان، دوستان و آشنایان افراد نامبرده را به منظور بررسی روی طرح کریستال به این اداره کل اعلام فرمایند.
اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل برای اینکه هم از فعالیت فلسطینیها علیه رژیم صهیونیستی جلوگیری به عمل آورند و هم آنها را به گونهای به دام بیندازند، توجه مخصوص به دانشجویان فلسطینی مقیم ایران داشتند. این دانشجویان که در دانشگاههای تهران مشغول تحصیل بودند، از نظر اسرائیلیها طعمه مناسب و مطلوب ارزیابی شده بودند.
در یکی از اسناد اداره برون مرزی اداره کل دوم ساواک در اینباره چنین آمده است:
در تاریخ ۱۸ اکتبر سال ۱۹۷۱ (26/۷ /1350) دوستان زیتون طی نامهای به شماره ۴۰۲ که به اداره کل هشتم ارسال داشته [...] اعلام داشتهاند که به ما (دوستان زیتون) [اسرائیلیها] اطلاع رسیده که تعدادی فلسطینی به خصوص دانشجو در ایران مشغول کار یا تحصیل میباشند و اضافه نموده که ما فکر میکنیم این فلسطینیها ممکن است مستعد برای بهرهبرداری از جانب سازمانهای خرابکاری علیه شما و ما (دوستان زیتون) [اسرائیلیها] باشند و پارهای از آنها دارای گذرنامه اردنی هستند. در حالی که در حقیقت فلسطینی بوده و پروندههای این اشخاص نزد شما و ما این مسئله را روشن میکند و به پیوست نامه صورت اسامی چند نفر از فلسطینیها را ذکر نمودهاند [...]. پس از وصول نام فوقالذکر به اداره کل هشتم اعلام گردید، با توجه به نامه دوستان زیتون [...] در تاریخ 2/۱۰ /50 اداره کل هشتم طی لیستی صورت اسامی ۲۸ نفر از دانشجویان اردنی مقیم ایران را با مشخصاتی که از آنها موجود بوده ارسال [کرد].»
در گزارش دیگری از ساواک که (سال ۱۳۵۰) در آن وضعیت دانشجویان اردنی مقیم ایران مورد بررسی قرار گرفته، چنین نتیجهگیری شده است.
«با بررسیهایی که در مورد دانشجویان اردنی دانشگاه تهران نمودهام معتقدم میتوان این دانشجویان را به دو دسته تقسیم کرد:
الف) دسته اول دانشجویان اردنی که فلسطینیالاصل میباشند و طرفدار جبهههای مقاومت فلسطین هستند...
ب) دسته دوم دانشجویان اردنی طرفدار ملک حسین میباشند که بیشتر این دانشجویان از فرزندان هیئت حاکم اردن هستند ... .»
به هر روی، اگرچه در چارچوب طرح بلور یا کریستال، ابتدا به نشان کردن و استخدام دانشجویان عراقی تصریح و تأکید شده بود، اما اسرائیلیها به تدریج مطابق معمول خود این حوزه را بسط و گسترش دادند. مقامات ساواک نیز چون دیگر موارد همواره در برابر پیشنهادها و طرحهای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل تسلیم بودند و در اینباره کمترین سؤال یا اعتراضی ابراز نمیکردند.
درخصوص نشان کردن و استخدام مأمور و منبع از میان دیپلماتها و نمایندگیهای سیاسی مقیم تهران نیز، اسرائیلیها بدون توجه به مفاد مندرج در پروتکل همکاری در طرح کریستال، پیوسته سعی در پیشبرد امیال و نقشههای خود داشتند؛ در این مسیر آنها نه تنها حتی به منافع دولت ایران و ساواک نیز کمترین اعتنایی نمیکردند، بلکه بر خلاف مصلحت سیاسی و دیپلماسی رژیم شاهنشاهی نیز اقدام میکردند و این نشان از ماهیت طرح کریستال داشت. نمونه آشکار در اینباره، پیشنهاد اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل برای جذب و استخدام یکی از دیپلماتهای سفارت سوریه در تهران بود که در این زمینه به طور جدی اصرار و پافشاری میکردند. شخص مزبور از خویشاوندان حافظ اسد رئیسجمهور سوریه و مستشار سفارت آن کشور در تهران بود که نشان کردن و استخدام او بر خلاف مفاد طرح کریستال مبنی بر عدم جذب و استخدام دیپلماتها و نمایندگان سیاسی مقیم تهران بود. رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل برای عملی کردن این نقشه شخصاً با رئیس ساواک ملاقات و گفت و گو کرد.
نامه مشترک اداره کل دوم و هشتم ساواک خطاب به رئیس ساواک، سند قابل توجه و خواندنی در این زمینه است:
«.... در موقع مسافرت رئیس سرویس اسرائیل به تهران در ملاقاتی که با تیمسار ریاست ساواک به عمل آورد، عنوان نمود که در انجام عملیات پنهانی و شنود در مورد سفارتخانههای کشورهای هدف در طرح کریستال مشترکاً اقدام شود که مدیر کل اداره هشتم به عرض رساندند که در طرح عملیات مشترک ساواک و دوستان زیتون برای استخدام منابع در رده بالای کشورهای هدف (طرح کریستال) استفاده از کارمندان نمایندگیهای سیاسی و محلی تبعه کشورهای هدف منع گردیده است .... در بند ۳ این طرح در مورد استخدام منابع موافقت گردیده که از کارمندان نمایندگیهای سیاسی و کارمندان محلی تبعه کشورهای هدف استفاده نشود ... دوستان زیتون [اسرائیل] علاقمند به استفاده از وجود وفیق اسماعیل در چهارچوب طرح کریستال میباشند.... . استفاده از وجود وفیق اسماعیل که در کادر سیاسی کشور هدف خدمت مینماید، مخالف موافقنامه طرح مشترک کریستال است .... با توجه به حساسیت دول عربی به روابط فیمابین دولت شاهنشاهی و اسرائیل در صورت به وجود آمدن یک درگیری سیاسی، کشورهای عربی مترصد اینگونه دستآویزها هستند جنجال سیاسی برپا و استفاده تبلیغاتی خواهند برد و دوستان زیتون [اسرائیل] که برای رسیدن به اهداف خود از دست زدن به هر اقدامی ابایی ندارند از این بابت زیانی متوجه آنان نخواهد شد و در این میان زیانهای حاصله متوجه دولت شاهنشاهی ایران خواهد گردید.»
مهمتر از نظرهای اداره کل دوم و هشتم ساواک، دیدگاه نصیری رئیس ساواک به این موضوع و نیز آگاهی کامل او به شگرد و ترفند اسرائیلیها در اینباره است. به طوری که در بخشی از پاسخ او به مدیران کل مورد اشاره چنین آمده است:
«... زیتون [اسرائیل] به فاش شدن این عملیات اهمیت نمیدهد زیرا در حال جنگ است ولی ما علاقه به روابط دوستانه داریم...»
به نام ایران به کام اسرائیل
در مجموع، ارزیابی کارشناسان و مدیران سطح بالای ساواک درباره طرح کریستال به تدریج به آنجا رسیده بود که طرف اسرائیلی در نشان کردن و در نهایت هدایت و بهرهبرداری از منابع و مأموران استخدام شده، کاملاً طبق برنامه و اهداف از پیش تعیین شده خود، به طور یک طرفه اقدام میکند و از سویی دیگر، حاصل گزارش و اطلاعات جمعآوری شده از سوی این مأموران چندان منفعتی برای ساواک ندارد. زیرا با ترفند و شگردی که اعضای سرویس اطلاعات اسرائیل به کار میزدند، اکثر آنها گزارش اصلی را بدون اطلاع ساواک، ابتدا به اسرائیلیها میدادند و به علاوه، آنها معمولاً گزارشها، اخبار و اطلاعاتی را جمعآوری و تهیه میکردند که طرف اسرائیلی توجیه و هدایت کرده بود. لذا حاصل فعالیت آنها بیشتر برای اسرائیلیها کاربرد داشت.
از دیگر مزایا و محاسن طرح کریستال برای اسرائیل، بهرهبرداری همه جانبه و چند سویه از جغرافیای ایران برای همه گونه فعالیت اطلاعاتی و جاسوسی از جمله فرستادن نشان شدهها به عنوان مسافر از کشورهای عربی و اسلامی به ایران. به عنوان نقطه و مکان امن و به زبان خود آنها «پایگاه امن» بود. از آنجا که اگر اسرائیلیها این نشان شدهها را به عنوان مسافر به فلسطین اشغالی میفرستادند، به دلیل مهر شدن گذرنامهها و پاسپورت مسافرین عرب، برای آنها در آتیه مشکلات امنیتی در کشور متبوعشان به وجود میآمد و اگر در کشورهای اسلامی و عربی با آنها ارتباط برقرار میکردند، تداوم این کار از جنبه اطلاعاتی و امنیتی در بلندمدت نه به نفع نشان شدهها از اتباع آن کشورها بود و نه به نفع اعضای سرویس اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل؛ زیرا لو رفتن هر یک از آنها متصور بود. لذا از این زاویه، ایران جغرافیای امن برای اسرائیلیها بود تا در قالب طرح کریستال، از پوشش ساواک نیز با شگردها و ترفندهای خاص خود بهرهبرداری و هم اهداف و امیال جاسوسی خود در کشورهای اسلامی و عربی را از داخل خاک ایران هدایت و کنترل کنند.
یکی از اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل با نام ملکی (که احتمالاً نام پوشش و اطلاعاتی او بود) به ایران اعزام و مسئولیت نشان کردن و جذب منبع و جاسوس از میان عربهای میهمان یا مقیم ایران، تحت پوشش طرح کریستال به او واگذار شده بود. این اسرائیلی که به زبان عربی نیز تسلط داشت از طریق اوراق هویت و کارت جعلی ایرانی که ساواک برای او تهیه کرده بود به راحتى مطامع رژیم صهیونیستی را در ایران دنبال میکرد و ساواک نیز با همهگونه امکانات از وی حمایت و پشتیبانی به عمل میآورد.
در اولین جلسه ای که ملکی در کمیته مشترک طرح کریستال در روز 2/۳ /46 شرکت کرده بود، مدیران کل ساواک از حضور او به گرمی استقبال کردند. هاشمی مدیر کل اداره هشتم ساواک درباره او چنین میگوید:
«... به علت نبودن رهبر عملیات عرب زبان کار رکود پیدا کرده بود ولی حالا با آمدن آقای ملکی و کمک ادارات هشتم و دوم امیدوارم که این کار به نتیجهای که در نظر میباشد برسد ... . ما میتوانیم روزانه لیست و مشخصات اتباع کشور هدف را که وارد کشور میشوند چه از طریق هوایی و چه از طریق زمینی و همچنین لیست مسافرین هتلها و مسافرخانهها را تهیه ... و همچنین لیست مقیمین اتباع کشورهای هدف که در اداره کل هشتم موجود است بهترین کمک برای شروع کار کمیته خواهد بود. مثلاً ما شخصی را میشناسیم که صاحب یک میلیون تومان ثروت است و پنجاه سال است که در ایران سکونت دارد ولی فرزندانش و اقوامش در وزارتخانهها و ارتش عراق خدمت میکنند و میتواند عامل خوبی برای کار کمیته باشد... . از شما [خطاب به ملکی اسرائیلی] عمل کردن و از ادارات کل دوم و هشتم هم کمک کردن.
فرازیان [مدیر کل اداره دوم ساواک]: باید پوشش آقای ملکی کامل باشد که شناخته نگردد.
هاشمی [مدیر کل اداره هشتم ساواک]: از نظر هتل که پوشش ثابت است و از نظر عملیات باید پوشش بخصوص تهیه نماید. مثلاً ما قادر هستیم که از سازمان جلب سیاحان کارتی برای او تهیه کنیم که به عنوان این سازمان بتواند با اشخاص مورد نظر آشنا شود.»
به این ترتیب، ملکی جاسوس کارکشته سرویس اطلاعاتی اسرائیل با پوشش، اوراق هویت و امکانات و پشتیبانی ساواک، و تحت عنوان نشانکننده طرح کریستال، بیهیچ مانعی اهداف و مطامع اسرائیل را در سرزمین ایران تعقیب و دنبال میکرد.
او در حین انجام مأموریتهای محوله در چارچوب طرح کریستال اطلاعات موردنیاز خود و سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را نیز از ساواک و مأموران آن دریافت میکرد. برای نمونه وی در روز سهشنبه 23/۳ /1346 طی ملاقات با یکی از نمایندگان ساواک در طرح کریستال، خواستهها متفرقهای را مطرح میکند. نماینده ساواک در گزارش خود در اینباره به مافوق نوشته است:
«در حین قدم زدن از باغ شمیران به سوی هتل کاروان، آقای ملکی اظهار نمود: اگر سوابقی که در مورد قاچاقچیانی که یهودیان عراقی را از بصره به ایران میآوردند، وجود داشته باشد، در اختیار وی گذاشته شود تا با بررسی سوابق مزبور بتوان نسبت به نشان کردن آنها و برقراری تماس اقدام شود. همچنین آقای ملکی اظهار داشت در مورد تحقیق از ورود اتباع دولتهای عربی به ایران به غیر از فرودگاهها و هتلها و وزارت خارجه و سایر مراجع رسمی از طریق سرویسهای حمل و نقل مسافر از قبیل شرکت تی.بی.تی نیز باید تحقیق به عمل آید ... .
سپس آقای ملکی در مورد نشانکردن قاچاقچیانی که بین ایران و عراق فعالیت دارند و همچنین ایجاد رابطه با اعضای جمعیت اخوانالمسلمین در ایران پیشنهاداتی نمود ... .»
یادآوری این مهم ضروری است که اکثر اعضای اعزامی سرویس اطلاعاتی اسرائیل به ایران، از جاسوسان کارکشته و با تجربه رژیم صهیونیستی بودند که سالها سابقه فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی در کشورهای عربی و اسلامی داشتند.
مباحث مندرج در بعضی گزارشهای ساواک حاکی از آن است که ملکی نیز از جمله این جاسوسان با سابقه در دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود که برای ادامه مأموریت به ایران اعزام شده بود. از نمونههای جالب توجه در این خصوص، ارائه اطلاعات تکمیلی از سوی ملکی درباره یکی از عربهای نشان و معرفی شده مقیم تهران بود. این در حالی بود که هنوز چند صباحی از ورود ملکی اسرائیلی به ایران سپری نشده بود. گزیده گزارش یکی از مقامات ساواک خطاب به مافوق در اینباره جالب توجه و خواندنی است:
«محترما به عرض میرساند در ملاقات مورخه 30/۳ /46 با آقای ملکی نماینده اعزامی دوستان [اسرائیل] مشخصات و سوابق در حدود ۱۰ [ده] نفر از اتباع دولتهای عربی مقیم ایران و از جمله صلاحالصاوی مورد بررسی قرار گرفت. آقای ملکی ضمن اظهار نظر در مورد افراد مزبور مبنی بر اینکه نشان کردن و استخدام آنها نفعی برای اسرائیل در بر نخواهد داشت درباره رمضان صلاحالصاوی که به موجب برخی گزارشات نام اصلی وی احمد رمضان میباشد اظهار داشت:
اصولاً داستان خروج وی از کشور مصر و ورود مشارالیه به تهران ساختنی به نظر میرسد.
مضافاً بر اینکه اگر این شخص همان احمد رمضان باشد بدون شک از عناصر خطرناک اطلاعاتی مصر میباشد، زیرا طبق سوابقی که من [ملکی] در ذهن دارم دو نفر را در کشور مصر به این نام میشناسم که مشخصات آنها بدین شرح میباشد:
۱ - احمد رمضان کارمند اداره پلیس مبارزه با مواد مخدر که در عین حال برای سرویس اطلاعاتی مصر کار میکند.
۲- احمد رمضان کارمند سرویس اطلاعات محرمانه مصر که زیر نظر یوسف القفاص کار میکند و منزلش در قاهره، عینالشمس، محله زیتون میباشد .[...]. آقای ملکی توضیح داد چنانچه این شخص به نحو غیر محسوس به من نشان داده شود میتوان تشخیص دهم که آیا وی همان احمد رمضان مورد نظر میباشد یا نه و [...]
در هر صورت، اگرچه ملکی با استفاده از این امکانات سفارشهای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را در ایران تعقیب میکرد، اما به دلیل موقعیت و مسئولیت این عضو دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در کمیته مشترک طرح کریستال، نمایندگان و مدیران کل هشتم و دوم ساواک از هیچگونه همکاری و پشتیبانی از نامبرده دریغ نداشتند.
در بخشی از گزارش جلسه مورخه 14/۴ /46 کمیته مشترک کریستال، متشکل از موسی رز نماینده دستگاه اطلاعاتی اسرائیل و خلیل ملکی نماینده جدید (نشانکننده) اعزامی از اسرائیل و تعدادی از نمایندگان ادارات دوم و هشتم ساواک چنین آمده است:
«... بیوگرافی مقیمین [عربهای مقیم ایران] آماده شد و تعدادی اسامی در اختیار آقای ملکی قرار گرفت.
... به وزارت امورخارجه اعلام گردید که در مورد صدور روادید برای اتباع کشورهای هدف (در طرح مشترک) ساواک را در جریان بگذارد [تا خلیل ملکی اسرائیلی در جریان قرار گیرد].
...ترتیبی داده شد که روزانه کلیه هتلها و مسافرخانهها و بنگاههای مسافربری چک و لیست افراد مورد نظر روزانه در اختیار آقای ملکی گذارده میشود.»
بهرهبرداری یک سویه
بهرهبرداری یک سویه از روابط و همکاریهای اطلاعاتی از سوی اسرائیل فقط در چارچوب طرح کریستال نبود، بلکه اسرائیلیها چنین ترفند و شگردی را در همه زمینهها تعمیم میدادند. نمایندگی ساواک مستقر در فلسطین اشغالی در گزارشهای ارسالی متعدد به مرکز این موضوع را یادآوری کرده است. برخی گزارشهای ارسالی به طور تلویحی حکایت از آن دارد که روش و برخورد اسرائیلیها با مقامات و مدیران و نمایندگان ساواک در اینباره همواره مرموزانه، غیرصادقانه و توأم با تحقیر طرف مقابل بوده است. مطالب ذیل گزیده گزارش نمایندگی ساواک مستقر در فلسطین اشغالی است که به عنوان نمونه ذکر میشود:
«نمایندگی متوجه گردید [...] اخباری که به نمایندگی میدهند اکثراً در دو روزنامه مهم کشور، (معاریو و هارتص) منتشر گردیده است و چون مدتی است که کلیه اخبار منتشره توسط (نشاط) ترجمه و ارائه میگردد لذا نمایندگی متوجه شد، چنانچه این رویه ادامه پیدا نماید از جلسات مزبور نتیجه حاصل نخواهد گردید.»[2]
«... در امر تبادل اطلاعات بین دو سرویس «بلوط [اسرائیل] و سیکلمه [ایران] » اطلاعیههای ارسالی دوستان بلوط تمام از منابع آشکار بوده و همین اخبار آشکار نیز به موقع اطلاع داده نمیشود و بعضی مربوط به گذشته است و روی هم رفته کمتر خبر قابل اهمیتی وجود دارد.
... حال بدون آنکه نمایندگی قصد متهم نمودن دوستان بلوط را به عدم همکاری واقعی در تبادل اطلاعات داشته باشد [...]، نمیداند که آیا در توافق با دستگاه قرار است که فقط اخبار منابع آشکار ارسال گردد؟»[3]
مصالح ساواک قربانی مطامع اسرائیل
علیرغم تأکید و تصریح در مفاد طرح کریستال مبنی بر عدم نشان کردن و استخدام دیپلماتها و نمایندگان سیاسی کشورهای هدف مقیم و مستقر در تهران، و اصرار و پافشاری مدیران و مقامات ساواک در جهت رعایت این مقررات مورد توافق طرفین، باز هم اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران بدون توجه به این توافقنامه و بدون توجه به مصلحت سیاسی و منافع دیپلماتیک دولت شاهنشاهی ایران، به اقتضای منافع و مطامع خود عمل میکردند و مسئولان و مقامات ساواک نیز ضمن ابراز آگاهی و حتی مخالفت با این شگرد اسرائیلیها، باز هم تسلیم خواست و اراده و تصمیم آنها میشدند و در نهایت آنچه اسرائیلیها مصلحت میدانستند و تشخیص میدادند، همان اجرا میشد.
برای نمونه در اینباره به موضوع نشان کردن و جذب یکی از دیپلماتهای سوری مستقر در تهران، به نام «راسم» رسلان» اشاره میشود که چگونه مدیران ساواک علیرغم اظهار مخالفت برای جذب او از سوی اسرائیلیها و یادآوری بند سوم طرح کریستال، مبنی بر منع جذب دیپلماتها، در نهایت تسلیم خواست و تصمیم اسرائیلیها میشوند.
مطالعه گزارش جلسه مورخ 19/۴ /1346 کمیته مشترک کریستال یا (بلور) در این خصوص خالی از فایده نیست.
این جلسه با حضور کوشان و موشه (موسی) رز نمایندگان دستگاه اطلاعاتی اسرائیل و ابراهیمی نماینده اداره کل هشتم ساواک در دفتر کار نماینده اطلاعاتی اسرائیل در تهران برگزار شد که گزیده آن به شرح ذیل است:
«کوشان: آقای ملکی [نشان کننده اسرائیلی طرح کریستال] معتقد است که از این شخص راسم رسلان [دیپلمات سوریه در تهران] میتوان استفاده کرد.
ابراهیمی: این موضوع مخالف قرارداد و توافق قبلی است چون این شخص دیپلمات است.
... اداره کل هشتم پس از اینکه مطلع شد که آقای ملکی ... با احمد صغر [کارمند سفارت سوریه در تهران] تماس گرفتهاند، به وسیله شعبانی به آقای ملکی توصیه شد که دیگر با وی تماس حاصل نکنند.
کوشان: آقای ملکی بنا به توصیه آقای شعبانی از ملاقات با راسم رسلان خودداری نموده است.
ابراهیمی: خیر این موضوع صحیح نیست ... .»
نکته بسیار شگفتانگیز این است که در همین جلسه پس از بحث و گفتگوی فراوان، سرانجام ابراهیمی نماینده اداره کل هشتم ساواک به تدریج تسلیم تصمیم و خواست اسرائیلیها میشود و از موضع خود و تأکید بر اجرای مفاد طرح کریستال مبنی بر عدم جذب و استخدام دیپلمات، از جمله دیپلمات و کارمند سفارت سوریه در تهران، عقبنشینی میکند و نظر خود را اینگونه تغییر میدهد:
«کوشان: عقیده شما در مورد تماس آقای ملکی با رسلان چیست؟
ابراهیمی: چنانچه آقای ملکی تماس خود را با رسلان صلاح میداند از نظر ما بلامانع است... .
کوشان: شما هم موافقید که آقای ملکی با رسلان تماس بگیرد.
ابراهیمی: اشکالی ندارد ... .
نتیجه: در خاتمه قرار شد که آقای ملکی به وسیله تلفن مستقیماً قرار ملاقاتی با رسلان در خارج از سفارت بگذارد.»
سوء استفاده دیگر صهیونیستها از پوشش طرح کریستال استخدام و بهرهبرداری از منابع و نیروهایی بود که با نام و امکانات طرح کریستال به کار گرفته میشدند اما در نهایت اسرائیلیها با ترفند و توجیه مناسب خود، مدیران ساواک را مجاب میکردند تا در این زمینه، ضمن همکاری با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، موافقت کنند تا آنها به طور یک سویه آموزش و هدایت و بهرهبرداری از نشانشده را منحصراً در دست و در اختیار داشته باشند. گزارش ساواک در این مورد نیز خواندنی است:
«در تاریخ 23/۳ /49 نماینده سرویس زیتون [اسرائیل] طی گزارشی اعلام داشت که شخصی به نام سهیل احمد ابوزینه تبعه اردن با در دست داشتن گذرنامه معتبر اردنی به ایران وارد و ضمن تماس با سفارت زیتون در تهران داوطلب گردیده است که با سرویس زیتون همکاری نماید و نماینده سرویس زیتون درخواست کرد که از وجود این شخص در طرح کریستال استفاده مشترک به عمل آید.
اینک سرویس دوستان [اسرائیل] تقاضا دارد که چون لازم است نامبرده برای بهرهکشی کامل و توجیه آموزش با لسهپاسه [گذرنامه] زیتونی به آن کشور [اسرائیل] اعزام شود برای صدور ویزای خروج جهت وی تسهیلات لازم از طریق ساواک فراهم گردد ... .»
در مجموع، از آنچه ذکر شد میتوان چنین نتیجهگیری کرد که طرح کریستال یا بلور منافع فراوانی برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به همراه داشت. این در حالی بود که ساواک با همه سرمایهگذاری، هم به لحاظ اقتصادی و هم نیروی انسانی و نیز امکانات و پوششی که برای این طرح مهیا میکرد، در مجموع چندان سودی نمیبرد. زیرا یا اسرائیلیها میانبر میزدند و از نشانشدهها بدون آگاهی و اطلاع و ورود ساواک، به طور یکطرفه بهرهبرداری میکردند. و یا اینکه منابع و نیروهای جذبشده عرب به سمتی هدایت و راهنمایی و یا آموزش داده میشدند که بیشتر خواستهای اسرائیل را دنبال و در راستای فعالیتهای آنها اخبار و اطلاعات جمعآوری کنند. در نتیجه این قبیل اطلاعات سود چندانی برای ایران و ساواک در بر نداشت.
پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران
ایجاد پایگاههای جاسوسی در برخی مناطق ایران از جمله تلاشها و تحرکات عمده اطلاعاتی اسرائیل در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بود.
اسرائیلیها از طریق این پایگاه که در مناطق مرزی جنوب و غرب کشور برپا شده بود، به جذب و استخدام مزدورهای اطلاعاتی و اعزام آنها به کشورهای عربی مبادرت میکردند. موضوع فعالیت جاسوسی این مأموران آموزشدیده در پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، برای پارهای محافل و کشورهای اسلامی و عربی کاملاً آشکار شده بود و حتی در بعضی کشورها از جمله عراق، تعدادی از این جاسوسان، لو رفته و به سزای اعمال خیانتکارانه خود رسیدند.
در یکی از گزارشهای ساواک در سال ۱۳۴۷ در اینباره چنین آمده است:
«دکتر شیدوش میگفت: شنیده است یهودیهایی که اخیراً در عراق اعدام شدهاند، گفتهاند تعلیمات خود را برای جاسوسی علیه عراق و به نفع اسرائیل در مناطق جنوبی ایران دیدهاند و از یهودیهای ایران به آنها کمک میشده است.»[4]
گزارش دیگر ساواک در اینباره اختصاص به مندرجات نشریه هفتگی عربیزبان «الاسبوع» دارد که در بخشی از آن آمده است:
«برابر اطلاع هفتهنامه مذکور چاپ عمان [امان] تحت عنوان یک شبکه خرابکاری که مرکز آن در ایران است و به نفع صهیونیزم فعالیت میکند چنین مینویسد: اغلب سازمانهای فدایی [فلسطینی] معتقدند که یک شبکه خرابکاری به نفع صهیونیزم در ایران وجود دارد که اعضای آن تبعه ایران و عدهای از یهودیان کشورهای عربی هستند و انتظار میرود که کمیته مرکزی مقاومت فلسطین یادداشتهایی در این خصوص به دول عربی بفرستد و از آنها بخواهد هر ایرانی و یا هر کس به زبان فارسی صحبت میکند و داخل کشورهای عربی میشود تحقیق نمایند تا به حقیقت هویت او پی ببرند ... .»[5]
گزارش دیگر ساواک، ترجمه نوشته مندرج در نشریه «مدعی العمال» ارسالی از سوی سفارت ایران در بغداد است که گزیده آن به شرح ذیل است:
«شرکت صهیونیستی الفی در آبادان مرکز شبکه جاسوسی و خبرگیری صهیونیزم میباشد که از آنجا با همه نمایندگان و مزدوران اسرائیل در منطقه خلیج ارتباط دارد ... .»
به هر روی، براساس اسناد موجود و به خصوص اعتراف فردوست، اسرائیل در ایران سه پایگاه برونمرزی برای استخدام جاسوس و اعزام آنها به کشورهای عربی و کسب اخبار و اطلاعات مورد نیاز و ... ایجاد کرده بود:
«اسرائیل دارای ۳ پایگاه برون مرزی در ایران بود که احتمالاً از سال ۱۳۳۷ این پایگاهها ایجاد شده بود. این ۳ پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز) در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه، مریوان) و در مرکزی مستقر بود که ساواک هم در آن محل میباشد ... .»
هدف پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مأمورین را این ۳ پایگاه استخدام میکردند و پس از آموزش کامل مرحله بهرهبرداری شروع میشد.
اکثر مأمورین پایگاهها عراقی بودند، ولی پایگاه خوزستان موفق شد تعدادی مأمور کویتی و بحرینی و امیرنشینهای امارات و حتی افرادی از عربستان سعودی را نیز استخدام و به کار گمارد، به طوری که از این ۳ پایگاه کلیه اطلاعات لازم از عراق و تا حدی از کویت و امارات و عربستان و سوریه جمعآوری میشد. البته منظور اسرائیلیها در شروع کار، عراق بود ولی به تدریج امکانات به حدی زیاد شد که کشورهای فوقالذکر را نیز تحت پوشش قرار داد. یک نسخه از کلیه اطلاعات جمعآوری شده به اداره کل دوم ساواک تحویل میشد و یک نسخه نیز سرعت به اسرائیل ارسال میگردید.
باید اضافه کنم که اداره کل دوم ساواک نیز حدود ۱۰ پایگاه برون مرزی برای کار در عراق و کشورهای عربی داشت، ولی نتیجه کار این ۳ پایگاه اسرائیلی حتی با مجموع کار آن ۱۰ پایگاه قابل مقایسه نبود. علت، عدم ورزیدگی و عدم تجربه کافی رهبران برون مرزی اداره کل دوم بود.»[6]
البته اسرائیلیها از اطلاعات جمعآوری شده از طریق ۱۰ پایگاه برون مرزی اداره کل دوم ساواک نیز برای اهداف خود بهرهبرداری میکردند. به نوشته فردوست:
«پایگاههای اسرائیلی تا حدود سال ۱۳۴۵ - ۱۳۴۶ در ایران به فعالیت خود ادامه دادند و سپس اعلام کردند که چون اطلاعاتمان کامل شد پایگاهها را تعطیل و به اسرائیل منتقل میکنیم و شبکههای ساخته شده در ایران نیز مستقیماً از اسرائیل هدایت خواهد شد.
بدین ترتیب اسرائیلیها ۳ پایگاه فوق را برچیدند و شبکههایی که طی این سالها ایجاد شده بود (و حداقل ۳۰۰ سرمأمور و مأمور مستقل زبده داشت) را برای خود حفظ کرده و از طریق برون مرزی اسرائیل به تماس خود ادامه دادند. معهذا فعالیت سازمان اطلاعاتی اسرائیل در ایران ادامه یافت و نیمرودی به تماس با ساواک ادامه داد.»[7]
درباره تاریخ شروع فعالیت پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، اسناد ساواک چنین حکایت کردهاند:
«در سال ۱۳۴۱ همکاری مشترک دو سرویس ایران و اسرائیل در مسیر عملیات جمعآوری پنهانی مستقیم (برون مرزی) در مرزهای کشور شاهنشاهی شروع و نمایندهای از سرویس اسرائیل در جنوب [آبادان] مستقر شد].»
اگرچه وجود پایگاههای مزبور بهره چندانی برای ساواک به دنبال نداشت، ولی هزینههای سیاسی، اقتصادی و انسانی آن را رژیم پهلوی عهدهدار بود. معالوصف در اسناد ساواک به منظور سرپوش نهادن بر این واقعیتها و توجیه این هزینهها چنین آمده است:
«استقرار سرویس اسرائیل در جنوب در آغاز شروع فعالیتهای برون مرزی به منظور استفاده از تجارب سرویس در امور برون مرزی بود ... .»
فردوست درباره مباحث مزبور چنین گفته است:
«زمانی که در سال ۱۳۴۰ به ساواک رفتم، سرتیپ علویکیا (قائم مقام سابق ساواک) فردی به نام یعقوب نیمرودی را به من معرفی کرد و گفت که محمدرضا اجازه داده است که او با ساواک رابطه داشته باشد و تبادل اطلاعات نماید. نیمرودی درجه سرهنگ دومی داشت و رئیس اطلاعات سفارت مخفی اسرائیل بود. او یک ماه بعد به دیدن من آمد و ضمن تشکر از همکاری برخی ادارات کل ساواک (ادارات کل دوم و سوم و هشتم) پاکتی به من داد، دیدم که در پاکت مبلغ ۸۰ هزار تومان (یا ۶۰ هزار تومان) وجه نقد است. از او پرسیدم که این مبلغ چیست؟ پاسخ داد: از بدو همکاری برون مرزی هرماهه این مبلغ به سرتیپ علویکیا بابت هزینههایی که ساواک در این همکاری متحمل میشود پرداخت میگردد!» پاکت را به او پس دادم و گفتم: فعلاً نزد خودتان باشد تا با علویکیا ملاقات و موضوع را مطرح نمایم. او هم پس گرفت و خداحافظی کرد. با سرتیپ علویکیا ملاقات کردم و جریان را پرسیدم. گفت: «مدتی است که اسرائیلیها سه پایگاه برون مرزی در غرب و جنوب ایران احداث کردهاند و بابت هزینههایی که ساواک از این بابت متحمل میشود هر ماهه این مبلغ را به ساواک میپردازند که به مسئول هزینههای سری ساواک داده میشود.»
گفتم: «اگر ساواک اجازه ایجاد این سه پایگاه را داده، دیگر اجارهخانه پرسنل اسرائیلی و تهیه غذا و سایر تسهیلات که با ستاد مرکزی ساواک نیست و اینها در هر محلی که هستند رئیس ساواک آن منطقه میتواند تسهیلات را فراهم آورد و هزینه مربوطه را خودشان بدهند.
در حالی که پرداخت وجه به ساواک مثل این است که بابت اجازه ایجاد سه پایگاه به مقام عالی ساواک رشوه میدهند. علویکیا گفت: «هر طور مصلحت بدانید. ظاهراً راه حل پیشنهادی شما صحیحتر است.» به این ترتیب مسئله پول منتفی شد و نیمرودی دیگر هیچ بحثی در اینباره نکرد. پاکروان اهل این حرفها نبود، ولی به احتمال زیاد معتضد، که رئیس قسمت اطلاعات خارجی ساواک (یعنی ادارات کل دوم و هفتم [هشتم] بود به اتفاق علویکیا، با نیمرودی وارد معامله شده و این پول را میان خود تقسیم میکردند.»[8]
اسرائیلیها در حالی این قبیل رشوهها را به سران و مقامات ساواک پرداخت میکردند که از همهگونه امکانات این سازمان استفاده میکردند و از هرگونه حمایت لجستیکی و مالی و سیاسی تشکیلات مزبور برخوردار بودند که از مهمترین آنها تهیه اوراق هویت و پوشش ایرانی برای اعضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران بود. این اقدام ساواک در واقع یک تعهد و تضمین غیررسمی در قبال هرگونه عواقب احتمالی آن بود. به این معنا که درصورت افشای ماهیت جاسوسان سرویس اطلاعاتی اسرائیل یا دستگیری آنها از سوی کشورهای عربی هدف، این، ساواک و یا دولت ایران بود که باید هزینه و غرامت سیاسی آن را پرداخت میکرد و از این بابت هیچگونه ضرر و زیانی متوجه رژیم صهیونیستی نبود. این قبیل همکاریها، یک شیوه مرسوم و معمولی بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل در زمینههای مختلف بود که در گزارش ذیل از سوی اداره کل دوم خطاب به ریاست ساواک به یک نمونه آن اشاره شده است:
«به طوری که استحضار دارند دوران خدمت آقای شاکری نماینده سرویس زیتون [نام رمز ایرانی نماینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل] در پایگاه برون مرزی جنوب در تاریخ 11/۲ /51 پایان پذیرفت و برابر اعلام نماینده سرویس زیتون در مرکز جانشین نامبرده به نام آقای یهودا یکوتیل ... چندی قبل وارد کشور شاهنشاهی گردید... .»[9]
با عطف توجه به مراتب در فوق مستدعی است در صورت تصویب، اجازه فرمایند اوامر عالی جهت صدور مدارک ایرانی (شناسنامه) برای یهودا یکوتیل به نام احمد کاشانی و همسرش به نام هایده سلطانی به اداره کل پنجم ابلاغ گردد.»
آنچه مسلم است، استقرار پایگاههای برون مرزی اسرائیل در نواحی مرزی ایران و حضور جاسوسان اسرائیلی، نه تنها در چارچوب مصالح سیاسی و دیپلماتیک دولت و ملت ایران نبود و منفعتی برای کشور به دنبال نداشت، بلکه در بسیاری اوقات به ضرر ملت و کشور تمام میشد. این موضوع بیش و پیش از هرکس برای کارشناسان و مدیران ساواک قابل تشخیص و ارزیابی بود. چند سالی پس از توقف فعالیت پایگاههای اسرائیلی در مناطق غرب و جنوب ایران، نمایندگان سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برای از سرگیری فعالیت مجدد این پایگاهها پیشنهادهایی به سران و مقامات ساواک ارائه کردند. این در شرایطی بود که در آن مقطع زمانی، قرارداد الجزایر بین ایران و عراق منعقد شده و تنشهای سیاسی و اختلافات موجود بین طرفین فروکش کرده بود. لذا فعالیت مجدد سرویس اطلاعاتی اسرائیل و جاسوسان رژیم صهیونیستی علیه عراق، آن هم از طریق پایگاههای مستقر در مناطق مرزی ایران عواقب سیاسی مطلوبی برای کشور و ملت ایران در برنداشت. به خصوص که اسرائیلیها نیز چندان بیمیل در ایجاد تنش بین ایران و عراق نبودند. زیرا اساساً هرگونه اختلاف و درگیری بین ایران و کشورهای عربی و اسلامی منطقه به نفع رژیم صهیونیستی بود. بنابراین علیرغم نظر منفی مدیران و کارشناسان ساواک در خصوص فعالیت مجدد پایگاههای اسرائیلی، دستهای مرموزی موجب شد تا این پایگاهها دوباره استقرار یافته و فعالیت خود را از سر گیرند. گزارش ساواک در اینباره تاریخی و قابل تأمل است:
«برابر اظهار نماینده سرویس زیتون و مذاکرات دو جانبه آتی که قرار است در تهران تشکیل گردد سرویس زیتون در نظر دارد سه مورد مشروحه زیر را مطرح نماید.
1- استفاده مجدد از شبکه اطلاعاتی شمال.
۲- همکاری در زمینه نفوذ در اعراب از طریق اروپا.
3- استقرار مجدد نماینده دوستان زیتون در جنوب.
بررسی ، نظریه و پیشنهاد
1- شبکه اطلاعاتی شمال
از سال ۱۳۴۶ شبکههایی در شمال عراق جهت کسب اخبار داخلی عراق توسط عناصر بارزانی در سازمانهای کشوری و لشگری عراق تشکیل و زیر نظر یکی از فرزندان بارزانی (مسعود) شروع به بهرهبرداری نموده بود... . ضمن اینکه اخیراً به علت توافق ایران و عراق فعالیت این شبکهها نیز متوقف گردیده است، تجدید و برقراری ارتباط با مأموران، مستلزم یک سلسله فعالیتهایی در داخل و خارج عراق و همچنین برآوردن توقعات بیش از حد اکراد خواهد بود. زیرا فعلاً کلیه سوابق منهدم و فعالیتهای کلی متوقف میباشد و معلوم نیست به وسعت گذشته بتوان شبکه ایجاد نمود که مانند گذشته قابل بهرهبرداری باشد. ضمناً نباید نادیده گرفت که علاقمندی دوستان زیتون به تجدید فعالیت این شبکه اصولاً ناشی از عدم رضایت آنان از سازش ایران و عراق میباشد و احیای این شبکه چه از طریق کشورهای اروپایی و همجوار عراق و چه از طریق ایران وسیله دوستان زیتون [اسرائیل] بالاخره به حساب ایران گذارده میشود و اثرات سویی در روابط بین ایران و عراق خواهد داشت. لذا در شرایط کنونی بهتر است در این
زمینه اقدام نشود ... .
اینک که روابط ایران و عراق بهبود یافته نمایندگان دوستان زیتون تقاضا دارند که مجدداً نماینده خود را در جنوب مستقر نمایند. با عطف به اینکه استقرار نماینده دوستان زیتون در جنوب در ابتدا به علت استفاده از تجربیات دوستان [اسرائیلی] در امور برون مرزی بوده و در حال حاضر تجربه کافی به دست آمده و از سوی دیگر چنانچه نماینده دوستان زیتون مجدداً در آبادان مستقر گردد صرف نظر از اینکه ممکن است اعمال و رفتار گذشته خود را از جمله تماس با یهودیان و اسرائیلیهای مقیم آبادان دنبال نمایند، احتمالدارد ادامه مجدد عملیات مشترک در جنوب با شگرد کاری که دوستان [اسرائیلی] دارند اثرات نامطلوبی در روابط ایران و عراق داشته باشد. علیهذا اصلح است که در مورد استقرار مجدد نماینده دوستان زیتون در جنوب، اقدامی به عمل نیاید.»
رأی منفی مدیران و کارشناسان ساواک درباره استقرار پایگاههای برون مرزی و نمایندگان سرویس اطلاعاتی اسرائیل در مناطق مرزی کشور، موجب شد تا رئیس ساواک نیز با این خواست اسرائیلی به طور صریح مخالفت کند. نصیری رئیس ساواک در پاسخ به نامه مدیران ذیربط آن تشکیلات مینویسد:
«شبکه اطلاعاتی شمال دیگر معنایی ندارد. شبکه همکاری در جنوب هم به مصلحت نیست.»
قابل توجه اینکه ساواک منطقه خوزستان نیز در اینباره گزارش بلندی تدوین و به مرکز ارسال میکند و به طور صریح با فعالیت مجدد پایگاههای برون مرزی و نمایندگان سرویس اطلاعاتی اسرائیل در مناطق مرزی شمال و جنوب کشور مخالفت مینماید. در این نامه به شگردها و ترفندهای منفعتجویانه اسرائیلیها که عمدتاً مغایر مصالح سیاسی دولت وقت بود، به صراحت اشاره شده است:
در بخشی از نامه رئیس ساواک خوزستان چنین میخوانیم:
عطف به 38319 /243 - 1/۱۱ /54
موضوع استقرار مجدد رهبر عملیات برون مرزی دوستان زیتون در آبادان و شروع همکاری مشترک با پایگاه برون مرزی، این ساواک با بررسی سوابق همکاری ۱۲ ساله دوستان زیتون در خوزستان و نتایجی که در گذشته به دست آمده به شرح زیر اظهار نظر میگردد:
1- دوستان زیتون انتظار بهره کار منابع را داشته و به حفاظت آنها کمترین توجهی نمینمودند و در نتیجه آخرالامر تعدادی منابع ایرانی و عراقی لو رفته و تعدادی نیز دستگیر و اعدام و تعدادی هم متواری و پناهنده شدند که هنوز از نظر تأمین مخارج خانواده آنها ساواک با مشکلاتی درگیر است.
2- به طور کلی عدم آشنایی رهبر عملیات برون مرزی دوستان [اسرائیلیها] به زبان خارجی و بعضاً عدم آگاهی از خصوصیات اخلاقی، طرز زندگی، آداب و سنن و تعصبات مذهبی منطقهای ساکنان نوار مرزی باعث میگردد که اگر رهبر عملیات دوستان زیتون از ابتدای نشان کردن در جریان ماوقع قرار نگیرد به نامه پراکنی و شکوه و شکایت نزد اولیای خود در مرکز میپردازد [...]. و اگر در جریان قرار گیرند و در عملیات شرکت کنند ناخودآگاه چنان رفتار میکنند که نشان شده را یا بری از همکاری و یا بسیار متوقع و یا مطلع از فعالیت به نفع یک کشور بیگانه مینمایند [...]. بعضاً دوستان زیتون مایل بودند که زیرکانه و مخفیانه منابع پایگاه برون مرزی خود را مستقیماً خود از طرق دیگری اداره نمایند [...].
۵- با توجه به توافقات سیاسی و مرزی بین دولتین ایران و عراق و تعهدات سیاسی ناشی از آن و تشدید مراقبتهای نوار مرزی و هوشیاری دستگاههای ضد اطلاعاتی حریف و صدور اوامر مؤکد در زمینه رعایت کامل حفاظت در جلوگیری از لو رفتن عوامل و دیگر کارهایی که به حسن نیت سیاسی دولت شاهنشاهی لطمه بزند. به نظر میرسد در حال حاضر با در نظر گرفتن موارد بالا به هیچوجه ریسک کردن در فعالیتهای مشترک برون مرزی و تشکیل شبکات [شبکههای] اطلاعاتی و گسترش آن به صلاح نباشد. زیرا دوستان زیتون به این مسأله اهمیتی نمیدهند و محتملاً دلشان به حال ما نسوخته و با اوضاع و احوالی که به همین علت بعداً از نظر سیاسی بین ایران و عراق روی خواهد داد و عکسالعمل اعراب روی ایران اعتنایی نخواهند نمود.
نتیجه اینکه با توجه به مقدار زیاد یهودی ایرانی که در آبادان وجود دارد و شناسایی دوستان زیتون روی آنها و اینکه اکثر این یهودیها در بیشتر شئون مختلف اجتماعی و تجاری آبادان و خرمشهر نفوذ کامل دارند و سابقه امر نشان میدهد که رفت و آمدهای مشکوک و بیدلیل رهبران عملیات اعزامی دوستان [اسرائیلی] در گذشته به نقاط پست و دور افتاده شهر احتمال تماس آنها را با این یهودیها و یا عوامل دیگری دور از برنامه همکاری مشترک و به طور کلی دید ساواک [... است].[10]
علیرغم این قبیل اظهار نظرهای مخالف کارشناسان و مدیران ساواک، این بار هم دستهای مرموز وارد صحنه شدند و منافع اسرائیل را بر مصلحت سیاسی ایران آن دوران ترجیح دادند. به گونهای که ساواک نیز بیهیچ چون و چرا، تسلیم دستوری شد که نصیری به عنوان رئیس ساواک آن را اینگونه به تشکیلات زیر مجموعه خود ابلاغ کرد:
«اکنون شبکههای همکاری جنوب را شروع نمایید.»
و به این ترتیب در تاریخ 2/۳ /1355 نماینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل به ایران آمد و فعالیت پایگاههای برون مرزی رژیم صهیونیستی در مناطق جنوب و شمال مجدداً آغاز شد و این تلاش اسرائیل در مناطق مرزی ایران تا زمان سقوط رژیم شاهنشاهی پهلوی تداوم داشت.
نفوذ در سازمانهای فلسطینی
ساواک پوشش بسیار مناسبی برای سرویس اطلاعاتی اسرائیل به منظور نفوذ در گروهها و سازمانهای مبارز فلسطینی بود.
مجموعه شرایط سیاسی و جغرافیایی کشور ایران و نیز ساختار و موقعیت حاکم بر ساواک، بستر بسیار مناسبی برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل فراهم آورده بود. سرویس اطلاعاتی اسرائیل با بهرهگیری از این بسترها و فرصتها اهداف خود را در اقصی نقاط جهان، به ویژه در کشورهای اسلامی علیه مجاهدان و مبارزان و سازمانهای فلسطینی تعقیب میکرد و در این مسیر از همهگونه مساعدت و حمایت و پشتیبانی ساواک برخوردار بود این قبیل بهرهبرداریها موجب شده بود، ساواک به مثابه ابزار و آلت دست در خدمت آرمان صهیونیسم قرار گیرد.
نامه سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به ساواک در جهت توجیه مقامات این تشکیلات، نمونه خواندنی و قابل تأمل در اینباره است:
«از: سرویس زیتون
شماره گزارش: ۱۰/۱۰
تاریخ: 8/۶ /76[۱۹۷۶م / ۱۳۵۵ش]
درباره: عملیات نفوذی مشترک برای نفوذ عامل به داخل سازمان جبهه خلق برای آزادی فلسطین.
پیرو مذاکرات حضوری درباره موضوع فوق، اینجانب علاقمندم فواید احتمالی این طرح را تشریح نمایم:
تردیدی وجود ندارد که جبهه خلق برای آزادی فلسطین (سازمان جرج حبش) دارای روابط نزدیکی، هم از نقطه نظر ایدئولوژیک و هم از نظر عملیاتی، با سازمانهای افراطی سراسر جهان میباشد... . بنابراین کاملاً ضرورت دارد که اطلاعات قابل اطمینان از میان صفوف سازمان مزبور جمعآوری گردد ... . با در نظر گرفتن این موضوع که سازمان حبش اکنون مدتی است که از سازمانهای تروریستی در کشور شما حمایت مینماید، چنین به نظر میرسد که نفوذ در این سازمان باید مورد توجه خاص سرویس شما [ساواک] باشد ... . برای اجرای این چنین طرحی میتوانیم کلیه مراحل عملیات را با یکدیگر طرحریزی نماییم. یک کاندیدای مناسب ایرانی را میتوان به داخل یک سازمان دست چپی در خارج از کشور نفوذ داد و بدین ترتیب پوشش مناسبی برای عملیات آینده او به وجود آورد...»
گزارش ساواک درباره موافقت رئیس این تشکیلات با طرح اسرائیلیها چنین است:
«... تیمسار ریاست ساواک مقرر فرمودند اداره کل دوم ضمن بررسی موضوع و تماس با سرویس اسرائیل به منظور تنظیم طرح عملیاتی مورد نظر از عوامل اداره کل سوم به منظور نفوذ استفاده نماید...
حوزه تیمسار ریاست ساواک – محیط»[11]
یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که ساواک در این مسیر از عوامل عرب غیرایرانی استفاده میکرد. به گونهای که در اجرای طرح پیشنهادی و مورد تقاضای سرویس اطلاعاتی اسرائیل مبنی بر نفوذ در جبهه خلق برای آزادی فلسطین از عنصری به نام «عبدالرحمن غندوره» استفاده شد و نامبرده برای اجرای نقشه مزبور به بغداد اعزام گردید.
سفارشهای اطلاعاتی
ارتباط و همکاری بین ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل و فراتر از آن، ارتباط و همکاری رژیم صهیونیستی با دولت و دربار شاهنشاهی ایران در حدی بود که اسرائیلیها به طور گستاخانه و طلبکارانه برای خود این حق و امتیاز را قایل بودند که هرگونه اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را به دستگاهها و یا اشخاص ذیربط در سطوح مختلف سفارش بدهند. این سفارشهای اطلاعاتی نه فقط ساواک و مقامات عالیرتبه آن تشکیلات، بلکه حتى شخص محمدرضا شاه پهلوی را نیز شامل میشد. در ذیل به نمونههایی از این گستاخی اسرائیل اشاره میشود.
«از: بهار [سرویس اسرائیل]
به: تیمسار فرازیان
تاریخ: 5/۲ /75[۱۹]
موضوع: مراسم رژه ارتش عراق
1- مراسم رژه بزرگ ارتش عراق در تاریخ یکشنبه ۴ مه ۱۹۷۵ [۱۳۵۴] در بغداد گزارش میشود.
2- مراسم از تلویزیون بغداد پخش میشود.
خواهشمند است عکس از این مراسم را در هنگام عبور بر روی یک نوار Video برای ما تهیه نمایید.»
ساواک نیز بلافاصله به این تقاضای اسرائیلی چنین پاسخ میدهد:
«درباره: مراسم رژه ارتش عراق
بازگشت به یادداشت مورخه 5/۲ /75[۱۹]
بدین وسیله تعداد سه حلقه فیلم ویدئو که از مراسم سان و رژه ارتش عراق گرفته شده به پیوست ارسال میگردد.
نمونه دیگر سفارش اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی به محمدرضا پهلوی است. وی به محمد رضا سفارش میدهد که در ملاقات آتی خود با سادات رئیسجمهور وقت مصر افکار و دیدگاههای او را درباره مسائل منطقه و اسرائیل جویا شده و به اطلاع رژیم صهیونیستی برساند.
اسحاق رابین در این نامه ضمن اشاره به دیدار سال ۱۳۵۵ خود از ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی نوشته است:
«اعلیحضرتا، در مدتی که اینجانب برای آخرین بار افتخار زیارت اعلیحضرت را داشتم، یعنی موقعی که فاصله چندانی با انعقاد قرارداد موقت با مصر نمانده بود، اوضاع مملو از حوادث مهم و تحولات ناگهانی بوده است. من اغلب مذاکرات طولانی و جالب خود را با اعلیحضرت بیاد میآورم که طی آن جنابعالی حمایت خود را از قرارداد موقت بین مصر و اسرائیل ابراز فرمودید.... من همچنین معتقدم که بسیار ارزنده خواهد بود که آن اعلیحضرت طی بازدید پرزیدنت سادات از ایران از افکار او در مورد حوادث منطقه، امکانات مربوط به رفع مناقشه اسرائیل با همسایگانش و راه وصول به این هدف و مداخله سوریه در لبنان و عکسالعمل [تأثیر] اوضاع لبنان بر روی حوادث منطقه و آینده لبنان مطلع شوید. بسیار سپاسگذار خواهم بود هرگاه از اندیشههای آن اعلیحضرت و پرزیدنت سادات در مورد این مسائل آگاه شوم.
دوستدار – نخستوزیر - اسحاق رابین»[12]
[1] . گزارش ساواک، مورخ 16 /3 /45 [ژوئن 1966].
[2] . گزارش ساواک، شماره 687، مورخ 18 /9 /45.
[3] . گزارش ساواک، شماره 1006، مورخ 29 /11 /45.
[4] . گزارش ساواک، شماره 40991 /730، مورخ 12 /11 /47.
[5] . گزارش ساواک، شماره 1732، مورخ 20 /5 /49.
[6] . فردوست، همان، ج ۱ – صص 367-368.
[7] . همان، ص370.
[8] . همان، صص 366-367.
[9] . گزارش ساواک، مورخ 1 /7 /1351.
[10] . گزارش ساواک، شماره 67265/ح، مورخ 15 /11 /54.
[11] . گزارش ساواک، شماره 3670 /1000پ، مورخ 19 /3 /35 [1355].
[12] . در متن ترجمه فارسی این نامه تاریخ 28 خرداد 2535 [1355] قید شده است.
تعداد مشاهده: 5325