امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

برخلاف شایعات، مبارزه با رژیم ادامه دارد!



حضرت امام خمینی(ره) از دوران رضاخان به فکر قیام و مبارزه با دستگاه ظالم و دین‌ستیز پهلوی بود، اما شرایط اجتماعی اجازه مبارزه سازماندهی شده را به او نمی‌داد، لذا ایشان تا فراهم شدن موقعیت قیام به مطالعه، تفکر و تأمل در راه مبارزه و کادرسازی پرداخت.

با این حال ایشان از این که دوران سیاه بیست ساله، آنان رادر کام خود فرو برده بود، و از جامعه ایران صدایی به گوش نمی‌رسید ناراحت و نگران بود. با درنظر گرفتن این حقیقت که امام در آن روز و روزگار، دردها و گرفتاری‌هایی را که گریبانگیر توده‌های مسلمان ایران بود، به خوبی درک می‌کرد و از خواب‌هایی که استعمار جهان‌خوار برای اسلام و ایران دیده بود آگاهی داشت، می‌توان رنج‌های درونی و دردها و ناراحتی‌های روحی او را در آن دوران تاریک و آشفته به خوبی دریافت؛ دوران سیاهی که ملت مسلمان ایران، بر اثر تبلیغات زهرآگین استعمار و ارتجاع از تعالیم و فرهنگ زندگی ساز قرآن بیگانه شده بود و علیرغم این که نسبت به هیأت حاکمه به عنوان (ظلمه) و (طاغوت) برخورد خصمانه و نفرت‌باری داشت، ولی هرگونه مبارزه مثبت و حرکت و نهضت را رد می‌کرد و به آن با چشم بدبینی می‌نگریست.

شکست دردناکی که در نهضت مشروطه نصیب مبارزان ایرانی گردید و مستبدان بیگانه پرست در لباس مشروطه، بار دیگر بر اریکه قدرت تکیه زدند و پیشگامان آن نهضت همانند شهید حاج شیخ فضل‌الله نوری، شهید سید عبدالله بهبهانی، باقرخان و ستارخان را به جرم مخالفت با مشروطه قلابی و تحمیلی از پای در آوردند، در بدبینی توده‌ها نسبت به مبارزات مثبت و دوری گزینی آنان از سیاست و دخالت در سرنوشت کشور نقش به سزایی داشت و موجب سرخوردگی و انحراف توده‌ها از مسیر مبارزه اسلامی و قرار گرفتن آنان – به ویژه پیشوایان روحانی- در موضع دفاعی به جای حرکت و خروش شد. پیشوایان روحانی با تمام نیرو می‌کوشیدند که از هر چیز که کوچک‌ترین وابستگی به دولت و هیأت حاکمه دارد بپرهیزند و آن را تحریم کنند:

مدارس دولتی حرام است.

رادیو، تلویزیون و روزنامه که در دست دولت قرار دارد حرام است.

گرفتن پست و مقام دولتی حرام است.

عقد و ازدواج در دفاتر دولتی حرام است.

و …

این‌ها نقش مبارزه منفی بود، لیکن از نهضت و حرکت و مبارزات مثبت خبری نبود و دخالت در سیاست، نادرست و نامشروع پنداشته می‌شد! دستگاه تبلیغاتی استعمار، استکبار جهانی و رژیم‌های دست نشانده آن، در به وجود آمدن این گونه اندیشه‌های غیر اسلامی نقش مهمی داشتند و با شعار «تفکیک دین از سیاست»! به انحراف توده‌ها از راه انقلابی اسلام کمک می‌کردند! و دخالت یک مقام آگاه روحانی را در امور دولتی و کشوری به اسم دخالت در سیاست، ناموزون و زشت جلوه داد، با برچسب «آخوند سیاسی» او را در میان مردم ساقط و بی‌آبرو می‌ساختند و منزوی می‌کردند!

امام خمینی این کج اندیشی‌ها، کجروی‌ها و انحرافات زندگی سوز را از نزدیک می‌دید و اثر انگشت استعمار را در لابه‌لای آن مشاهده می‌کرد و برخود لازم می‌دید که در برابر این سیاهی‌ها و تباهی‌ها به پا خیزد، دامن سیاهی را بشکافد و به سوی نور و روشنایی و خورشید فروزان اسلامی نقبی بزند، روزنه‌ای ایجاد کند و جامعه خواب ربوده را بیدار ساخته، به راه راستین و اصیل اسلامی راهبری کند؛ لیکن در آن سیه روزگاری که هرگونه اندیشۀ مترقیانه و حرکت سیاسی در زیر چرخ‌های سنگین ماشین تبلیغاتی استعمار و ارتجاع، خرد و نابود می‌شد و شعار استعماری «تفکیک دین از سیاست»! افکار را منجمد و مغزها را راکد کرده بود، به وجود آوردن خروش و حرکت در جامعه و دمیدن روح انقلابی در توده‌ها به سادگی امکان پذیر نبود.

امام خمینی با مطالعه‌ای ژرف و همه جانبه درباره ایران، به حق دریافته بود که تنها راه رهانیدن توده‌های مسلمان ایران از کابوس استعمار و خرافات و اندیشه‌های ارتجاعی، قیام و نهضتی است که با رهبری مرجع تقلید وقت به وقوع پیوندد. این مرجع مقتدر شیعه است که می‌تواند تارهای عنکبوتی استعمار را که بر مغز و قلب‌ها تنیده است بگسلد، افکار را روشن کند و توده‌ها را از تاریک اندیشی رهانیده، به خورشید انقلابی اسلام راهبر شود و آنان را به وظیفه و مسئولیت سنگین و پراهمیتی که بر دوش دارند آشنا سازد. هر حرکت و نهضتی که بدون رهبری و دخالت مرجع وقت به وجود آید، از آن جا که نمی‌تواند عامه مردم را بیدار، آگاه و بسیج کند، جز شکست و ناکامی انجامی نخواهد داشت.

با نگاهی به تاریخ مبارزات ایران این حقیقت کاملاً به دست می‌آید.

امام براساس شناخت این واقعیت، در آن روزگار نکبت‌بار، با آن که طبق تعالیم قرآن، وظیفه خود را نهضت و مبارزه می‌دانست و خود نیز ذاتاً دارای روحیه انقلابی، سلحشوری و مبارزه جویی بود، از هرگونه حرکت و عمل حساب نشده و صرفاً احساساتی خودداری می‌ورزید و در مبارزات و حرکت‌هایی که با رهبری مرجع تقلید زمان همراه نبود وارد نمی‌شد و پیروی از «ولایت فقیه» را برای خود واجب و لازم می‌شمرد. از این رو، دیدگاه‌های خود را به آقای بروجردی (ولی امر مسلمانان آن روز) منتقل می‌کرد، حتی در برابر او به انتقاد، اعتراض، و پرخاش می‌پرداخت و می‌کوشید که آن مرجع را به رویارویی و مبارزه با طاغوت وادارد و حقایق را برای او روشن کند؛ لیکن هیچ‌گاه بر خلاف رأی و نظر آن مجتهد بزرگ گامی و قلمی برنمی‌داشت و از وظیفه و مسئولیت سنگین خود در قبال ولایت امر سرباز نمی‌زد، و با به کار بستن تاکتیک‌های انقلابی به گونه‌ای حرکت کرد که تا روز آغاز نهضت، حتی نزدیکترین افراد و دوستانش به حقیقت افکار و منویات او پی نبردند و نتوانستند دریابند که در درون او چه آتشی شعله‌ور است و این کوه استوار با ظاهری آرام، چه آتش‌فشان بی‌آرامی را در سینه دارد و این گونه تاکتیک اندیشمندانه و نهان داشتن افکار و روحیه انقلابی خویش، علیرغم فعالیت‌های پیگیر و کوشش بی‌امان برای واداشتن مردم مسلمان ایران و در رأس آنان مراجع تقلید به حرکت و خروش، از آن کارهای خارق‌العاده‌ای است که تنها برای ابرمردی همانند امام خمینی امکان‌پذیر است که با وجود شرایط مناسب، خود را کنترل کند. به ویژه در شرایطی که عوامل و کارشناسان سازمان‌های جاسوسی و استعماری که می‌خواهند ایران را به صورت جزیره‌ی امنی برای غارتگری و چپاول خود نگه دارند، به منظور به دست آوردن طرز فکر و اندیشه و شیوه کار و عمل مقامات روحانی و آنان که ممکن است در آینده مقام زعامت و رهبری جهان تشیع را احراز کنند، با به راه انداختن شورش و انقلاب مصنوعی و تحریک احساسات، هر کسی را که کوچک‌ترین احساس و مختصر حرارتی داشت به روی صحنه می‌آوردند و با مطالعه و ارزیابی روحیه و طرز فکر او، در مقام پیشگیری برمی‌آمدند. از طرفی نیز گاه و بی‌گاه جنبش‌هایی در سطح کشور و یا در محدودۀ حوزه قم روی می‌داد که کافی بود هر فرد احساساتی و سطحی‌نگر را به میدان مبارزه و به اسم و عنوان استفاده از فرصت دست به کار سازد و جامعه را دچار حرکتی پیش رس و زودرس کند.

امام خمینی از آن‌جا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار و مرد وظیفه نیز  بود، توانست با تاکتیک‌ها و نهان‌کاری‌ها که از دستورات و تعالیم زندۀ اسلام است و «تقیه» نام دارد، رژیم و کارشناس‌های داخلی و خارجی آن را غافلگیر سازد و سالیان درازی، هدف عمدۀ خود را که به حرکت درآوردن حوزه‌های علمیه و به مبارزه واداشتن علما و مراجع می‌باشد، دنبال کند بدون این که خود را بشناساند و نظر دستگاه جاسوسی و کارشناسان آن را به خود جلب کند.

امام خمینی با همان درایت و کیاستی که اهداف انقلابی خود را برای سال‌ها نهان داشته بود ولی هنگامی که قیام خود را آغاز کرد بدون کمترین تردیدی طی پانزده سال ادامه داد و هیچ تبلیغات سوء، تهمت و شماتتی او را از ادامه راه بازنداشت. مرور تاریخ نهضت اسلامی این واقعیت را کاملاً به ما نشان می‌دهد.[1]

بنیانگذار جمهوری اسلامی زمانی که با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مخالفت کرد، رژیم و دستگاه تبلیغاتی‌اش اعلام کردند آخوندها کهنه‌پرست و مخالف پیشرفت و توسعه هستند برای این که با حق رأی زنان و آزادی آنان مخالفت می‌کنند! و با این حربه قصد تحقیر روحانیت و خلع سلاح کردن آنان در مقابل سیاست‌های خود و افکار عمومی وا دارند و به انفعال بکشانند تا دیگر به مخالفت با رژیم اقدامی نکنند. اما امام و روحانیت بر موضع ثابت خود پای فشرد و این تهمت‌ها کمترین تزلزلی در آن به وجود نیاورد تا این که رژیم را وادار به عقب‌نشینی کرد و لغو لایحه مذکور از طرف رژیم از طریق رسانه‌ها اعلام شد.

رژیم با حمله به مدرسه فیضیه در بهار سال 42، ایران و جهان تشیع را عزادار کرد و تعداد زیادی از طلاب و اساتید را مورد ضرب و شتم قرار داد و تعدادی شهید و مجروح شدند، در این زمان امام ضمن مخالفت با دستگاه اعلام کرد دیگر تقیه حرام است و رژیم پهلوی نامشروع و حق حکومت در ایران را ندارند و تا پایان مبارزه بر این تصمیم خود باقی ماند تا رژیم سرنگون شد.

روی کار آمدن شریف امامی به عنوان نخست وزیر در تابستان 1357 به عنوان دولت آشتی ملی، یکی از اقدامات فریب‌کارانه‌ای بود که قصد به انفعال کشاندن مردم را داشت ولی امام با تیزهوشی به عمق توطئه شاه و دستگاه‌های اطلاعاتی آن پی برد و از همان ابتدا این خطر را گوشزد و مردم را هشیار نمود تا خروش و نهضت انقلابی مردم ایران ادامه یابد. با وقوع واقعه 17 شهریور و کشتار صدها تن از مردم بی‌گناه، پوچ بودن ادعای دولت آشتی ملی را بر همگان نمایان کرد.

در آذر سال 1357 رژیم با توطئه‌ای دیگر با هدف متوقف کردن حرکت رو به پیش انقلاب اسلامی قصد داشت مردم و روحانیت را به انفعال وادارد لذا این شایعه را پخش کردند که آقای قمی خواب دیده که امام رضا(ع) به آقای قمی دستور داده‌اند که از مبارزه و مخالفت با رژیم پهلوی دست بکشد.

پخش این شایعه باعث تردید مردم در ادامه مبارزه با رژیم گردید و هر کس از دیگری درباره این خواب صحبت می‌کرد و امام خمینی(ره) که در این زمان در پاریس حضور داشتند نگران از این شایعه شخصاً به یکی از مرتبطین خود به نام آقای عباس بلوری در تهران زنگ زده و دستور دادند تا ایشان با بیت آقای قمی در این رابطه پرس و جو نماید و تا زمانی که رفع توطئه نشده آرام نمی‌گیرد به ویژه نهضت اسلامی به روزهای پیروزی نزدیک می‌شد، بیت آقای قمی بدینوسیله که در ادامه می‌آید این شایعه را به شدت تکذیب کردند:

به: مدیرت کل اداره سوم 312

از: سازمان اطلاعات و امنیت خراسان

برابر اعلام منبع 1585 شخصی به نام عباس بلوری ساکن تهران که رابط خمینی بین ایران و پاریس می‌باشد تلفنی با منزل قمی تماس حاصل و ضمن احوالپرسی به محمود قمی پسر قمی اظهار داشته ساعت نه و خورده‌ای بود که آقا (خمینی) از پاریس زنگ زدند و من هم (بلوری) از صبح تا به حال چندین دفعه به شما زنگ زدم تلفن مشغول بود، می‌خواستم راجع به خوابی که آقا (قمی) دیده‌اند سئوال کنم. پسر قمی در پاسخ اظهار داشته: عین تلگرافی که عده‌ای از ارادتمندان آقا (خمینی) فرستاده‌اند برایتان می‌خوانم و جوابش را هم که آقا (قمی) داده‌اند می‌خوانم، ضبط کنید و برای آقا (خمینی) بفرستید. سپس محمود قمی متن تلگراف و جواب آن را برای عباس بلوری به شرح زیر قرائت و او نیز ضبط نمود..

 محضر مقدس زعیم و مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی آقای قمی مطلع {متع‌الله} المسلمین بطول بهاء{بقائکم}

با عرض تهنیت و سلام به عرض می‌رساند یکی دو روز است که چنین شایع شده که حضرت رضا(ع) در خواب به جنابعالی دستور داده‌اند مبنی بر منع از مبارزه و عدم مخالفت با رژیم موجود. لطفاً برای روشن شدن اذهان عموم صحت و سقم این مطلب را بیان فرمائید. با تقدیم احترام جمعی از ارادتمندان

پاسخ قمی:

 بسم الله الرحمن الرحیم و له الحمد.

 این شایعه مانند شایعات کثیری که در این روزها رواج دارد برای تشویش اذهان مردم مسلمان و جلوگیری از مبارزه مقدس آن‌ها می‌باشد و جای تعجب است که کسی احتمال صدق آن را بدهد بنابراین خواب مذکور صریحاً تکذیب می‌شود و مبارزه با رژیم ادامه دارد.

 حسن طباطبائی قمی (27 / 9 / 1357)

حوادث بیش از پنج دهه حیات نهضت اسلامی بیانگر این حقیقت است که بدون رهبری امام و صلابت و پایداری ایشان ادامه این مسیر غیر ممکن یا با مشکلات و بحران‌های زیادی مواجه می‌شد که امکان پیروزی، استقرار و تثبیت نظام را با توجه به گستره دشمنی‌ها و قدرت‌های رقیب ناممکن می‌نمود. گزارش فوق گوشه‌ای از مقاومت مرجعیت شیعی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی است. در این گزارش ساواک قصد داشته از باورهای اسلامی و ایمانی مردم در اعتقاد راسخ به ائمه و جایگاه مرجعیت سوء استفاده کرده و از احساسات پاک در جهت اهداف باطل خود بهره‌برداری نماید که با نوشتن چند خط از توطئه‌ای بزرگ که عواقب خطرناکی به دنبال داشت جلوگیری نماید.

این رویه در طول سال‌های مبارزه که انقلاب اسلامی با توطئه‌های گوناگون روبه‌رو بوده از طرف امام خمینی همیشه وجود داشت که تاریخ در خود ضبط کرده است.

آنچه در پی خواهد آمد اسناد موضوع فوق است.

شماره: 21573 / ﻫ                                                    تاریخ: 27 / 9 / 57

از: سازمان اطلاعات و امنیت خراسان             به: مدیریت کل اداره سوم 312

 

پیرو 21463 / ﻫ 1 - 23 / 9 / 57 بدین وسیله یک برگ اعلامیه قمی در مورد تکذیب خواب‌نامه خود موضوع شماره پیروی جهت استحضار بپیوست ایفاد می گردد. - خـ

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان. شیخان

27 / 9

***

تلگراف

رمز شود

از: 9 ﻫ 1                                                              به: کل سوم 312

پیرو 21425 / ﻫ 1- 22 / 9 / 57

1- عین متن خواب نامه قمی و تکذیب آن که به صورت اعلامیه تایپ شده در سطح شهر مشهد توزیع گردیده به شرح زیر می­باشد.

بسمه تعالی

محضر مقدس حضرت آیت‌اله العظمی آقای قمی متع اله المسلمین بطول بقائکم

با عرض تحیت و سلام به عرض محترم عالی می‌رساند یکی دو روز است در این شهر مقدس چنین شایع شده که حضرت رضا علیه السلام در خواب به جنابعالی دستوری داده‌اند مبنی بر منع از مبارزه و عدم مخالفت با رژیم موجود لطفاً برای روشن شدن اذهان عموم صحت و سقم مطلب را بیان فرمائید.

با تقدیم احترام- از طرف جمعی از ارادتمندان

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله. این شایعه مانند شایعات کثیری که در این روزها رواج دارد برای تشویش اذهان مردم مسلمان و جلوگیری از مبارزه مقدس آن‌ها میباشد، و جای تعجب است که کسی احتمال صدق آن را بدهد، بنابراین خواب مذکور صریحاً تکذیب می‌شود و مبارزه با رژیم جداً ادامه دارد. و الله الموفق الی الصواب

                                    حسن طباطبائی قمی

یک نسخه فتوکپی اعلامیه مذکور با اولین پیک ارسال میگردد.

2- عباس بلوری رابط خمینی در تهران دارای شماره تلفن‌های 668130 و 767664 می‌باشد که برابر اعلام منبع 1585 مبادرت به تکثیر و توزیع و تکذیب خوابنامه قمی در تهران نموده و به احتمال قوی دارای فعالیت‌های مضره پنهانی نیز می‌باشد.

                                    21463 /  ﻫ 1 شیخان

                                                23 / 9 / 57

***

شماره: 1888-08-1-5                                تاریخ: 22 / 9 / 57

از ناحیه ژاندارمری خراسان- رکن دوم

به تیمسار سپهبد عزیزی نیابت تولیت عظمی و استاندار محترم خراسان

موضوع: اعلامیه در مورد خواب آیت‌ا.. قمی

مقام عالی را آگاه می‌سازد

بدین وسیله یک برگ فتوکپی اعلامیه در مورد خواب دیدن آیت‌ا… قمی که مشارالیه موضوع خواب دیدن را تکذیب نموده جهت استحضار به پیوست تقدیم می‌گردد%

فرمانده ناحیه ژاندارمری خراسان- سرلشگر ؟؟؟؟

گیرندگان:

1- تیمسار ریاست شهربانی استان خراسان ضمن ایفاد یک برگ فتوکپی جهت آگاهی

2- تیمسار فرمانده لشگر 77 خراسان- رکن دوم ضمن ایفاد یک برگ فتوکپی جهت آگاهی

3- تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ضمن یک برگ فتوکپی جهت

21425 / ﻫ 1

22 / 9 / 57

***

مدیریت کل اداره سوم 312

سازمان امنیت و اطلاعات خراسان

 

برابر اعلام منبع 1585 شخصی به نام عباس بلوری ساکن تهران که رابط خمینی بین ایران و پاریس می‌باشد تلفنی با منزل قمی تماس حاصل و ضمن احوال‌پرسی به محمود قمی پسر قمی اظهار داشته: ساعت نه و خورده‌ای بود که آقا (خمینی) از پاریس زنگ زدند و من هم (بلوری) از صبح تا به حال چندین دفعه به شما زنگ زدم تلفن مشغول بود. می‌خواستم راجع به خوابی که آقا (قمی) دیده‌اند سئوال کنم. پسر قمی در پاسخ اظهار داشته: عین تلگرافی که عده‌ای از ارادتمندان آقا (قمی) فرستاده‌اند برایتان می‌خوانم و جوابش را هم که آقا (قمی) داده می‌خوانم، ضبط کنید و برای آقا (خمینی) به پاریس بفرستید. سپس محمود قمی متن تلگراف و جواب آن را برای عباس بلوری به شرح زیر قرائت و او نیز ضبط نمود.

محضر مقدس زعیم و مرجع عالیقدر حضرت آیت‌اله العظمی آقای قمی مطلع[متع] المسلمین بطول بهاء[بقائکم]

با عرض تهنیت و سلام به عرض محترم عالی می‌رساند یکی دو روز است که چنین شایع شده که حضرت رضا(ع) در خواب به جنابعالی دستور داده‌اند مبنی بر منع از مبارزه و عدم مخالفت با رژیم موجود لطفاً برای روشن شدن اذهان عموم صحت و سقم این مطلب را بیان فرمائید. با تقدیم احترام جمعی از ارادتمندان

پاسخ قمی.

 بسم الله الرحمن الرحیم و له الحمد. این شایعه مانند شایعات کثیری که در این روزها رواج دارد برای تشویش اذهان مردم مسلمان و جلوگیری از مبارزه مقدس آن‌ها می‌‌باشد و جای تعجب است که کسی احتمال صدق آن را بدهد بنابراین خواب مذکور صریحاً تکذیب می‌شود و مبارزه با رژیم ادامه دارد.

حسن طباطبائی قمی. علیهذا مراتب جهت استحضار اعلام ضمناً یک عدد نوار کاست مربوط به عین مکالمه تلفنی محمود قمی با عباس بلوری به پیوست ایفاد می‌گردد و همچنین یک برگ فتوکپی اعلامیه فرمانداری نظامی مشهد در مورد مطالب فوق الذکر نیز به پیوست است.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان. شیخان

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] نهضت امام خمینی(ره)، سید حمید روحانی، دفتر اول، صفحه 104 و 108، انتشارات عروج، چاپ پانزدهم.






 

تعداد مشاهده: 9208

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.