امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

چهلم شهدای مدرسه فیضیه قم در اردیبهشت سال 1342


تاریخ انتشار: 08 ارديبهشت 1403


مقدمه

نوروز 1342 در حالی فرارسید که رویارویی روحانیت و حاکمیت پهلوی وارد مرحله تازه‌ای شده بود. از مهرماه 1341 با طرح «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» از سوی رژیم، روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) مخالفت علنی خود را با دستگاه حاکمیت پهلوی دوم شروع کرد و سرانجام توانست در این رویارویی، دولت را مغلوب کرده و بار دیگر خاطره لغو قرارداد رژی و عقب‌نشینی دولت در برابر فشارهای روحانیون را زنده کند. بهمن همان سال شاه تحت تأثیر اربابان آمریکایی‌اش طرح موسوم به «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» را روی میز دولت و مجلس گذاشت. اصولی مثل اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگل‌ها و مراتع، ایجاد سپاه دانش، اصلاح قانون انتخابات و... از جمله اصول این طرح بود. اما چون این خواسته‌ها در راستای اهداف آمریکا بود با مخالفت روحانیون و در رأس آن‌ها امام خمینی مواجه شد به رغم عقب‌نشینی اولیه رژیم، شاه روی خواسته‌های خود پافشاری کرد و در 19 دی‌ماه از مردم خواست در روز 6 بهمن طی یک همه‌پرسی به اصول پیشنهادی‌اش رأی مثبت بدهند.[1]

روز دوم بهمن چهار روز قبل از برگزاری همه‌پرسی، امام خمینی با صدور یک اعلامیه، رفراندوم را خلاف اصول و قانون دانستند و آن را تحریم کردند. روز موعود دستگاه دولتی یک همه‌پرسی ساختگی راه انداخت و بلافاصله اعلام شد 99 درصد مردم به اصول پیشنهادی رأی مثبت داده‌اند.[2]

طراحی همه‌پرسی ساختگی و اجرای خواسته‌های آمریکا باعث ایجاد فضای تضاد در جامعه شد؛ علما و مراجع به این موضوع واکنش نشان دادند. آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی با صدور اعلامیه‌ای ماجرای رفراندوم را «موجب نگرانی» خواند و آن را «مضر به استقلال و مصالح مملکت» و «غیرقانونی» نامید. آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری هم رفراندوم مزبور را «خطر عظیمی نسبت به آینده اسلام و قرآن و مذهب و حتی آینده مملکت» دانست. حضرات آیات سید احمد خوانساری و سید محمد بهبهانی هم با صدور اعلامیه مشترکی از این اقدام دولت اظهار نگرانی کردند. آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی نیز طی تلگرافی به آیت‌الله بهبهانی، رفراندوم را حرکتی «علیه قانون مقدس اسلام و مواد صریح قانون اساسی و مصالح مملکت» خواند.[3]

مهم‌ترین واکنش علما در قبال این اقدام ضد قانونی، تحریم عید نورز بود که به پیشنهاد «حاج آقا روح‌الله خمینی» صورت گرفت. امام خمینی که پیش از این با صدور بیانیه شدیداللحنی رفراندوم را «مخالف رأی جامعه روحانیت اسلام» خوانده بوده و ایرادات اصولی درباره اجرای رفراندوم طرح کرده بودند، در آستانه سال نو، طرح نویی برای مبارزه با طاغوت درانداختند. روز 22 اسفند همان سال به پیشنهاد امام خمینی نوروز سال 1342 عزای عمومی اعلام شد. حضرت امام معتقد بودند دستگاه حاکمه با تمام کوشش درصدد نابودی اسلام است. ایشان در اعلامیه خود فرمودند: «دستگاه حاکمه می‌خواهد با تمام کوشش به هَدمِ احکام ضروریه اسلام قیام؛ و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می‌اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس می‌کنم و به مردم اعلام خطر می‌نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت‌های وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.»[4]

وقتی عید نوروز فرارسید، مردم و علما در نقاط مختلف بر مبنای دستور امام عمل کردند. مهم‌ترین عزاداری‌ها در روز دوم فروردین مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) در قم و تبریز برگزار شد. در مدرسه فیضیه قم مجلس سوگواری توسط آیت‌الله گلپایگانی برگزار شد و جمعیت زیادی هم در آن شرکت کردند. رژیم پهلوی که در فکر سرکوب طلاب و تعطیل کردن حوزه بود، نیروهای خود را روانه قم کرد. عده‌ای چماق به دست هم اجیر شدند تا به همراهی مأموران رژیم، طلاب را سرکوب کنند. آن‌ها با حمله به مردم و طلاب چند نفر را به شهادت رسانده و بسیاری را مجروح کردند. در مدرسه طالبیه تبریز هم درگیری مشابهی اتفاق افتاد که بر اثر آن سه نفر شهید و تعدادی مجروح شدند.[5]

امام خمینی در واکنش به این جنایت رژیم پهلوی در روز 13 فروردین، اعلامیه‌ای با عنوان «استیضاح اسدالله علم» صادر کردند و در آن شاه و نخست‌وزیر را به باد انتقاد گرفتند.[6] در این اعلامیه که به اعلامیه «شاه‌دوستی یعنی غارتگری» هم معروف شد، امام خمینی تندترین انتقادها را متوجه شاه و دربار و البته آمریکا کردند.

یکی‌ از سنت‌های‌ شیعیان‌ گرفتن‌ مجالس‌ ختم‌ در هفتم‌، چهلم‌ و سال‌ است‌. با نزدیک‌ شدن‌ چهلم‌ فاجعه‌ فیضیه‌، ده‌ها اعلامیه و اطلاعیه توسط حوزه‌های‌ علمیه‌ ایران و عراق‌ صادر و مجالس بزرگداشت دایر شد.

 

اقدامات مراجع و علما در چهلم شهدای فیضیه

10 اردیبهشت 1342، همزمان با چهلم شهدای قم و فاجعه مدرسه فیضیه بود. با فرارسیدن این مناسبت مراجع بزرگ تقلید با صدور اعلامیه‌هایی ظلم دستگاه حاکمه را برملا کرده و آن را محکوم نمودند. آیت‌الله‌ سید شهاب‌الدین مرعشی‌نجفی‌ در اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد: «از آن‌ روز منحوس‌ تا حال‌» اشک‌ ریخته‌ است‌. وی‌ در این‌ اعلامیه‌ خواست‌ که‌ «مصادر امور نباید هر روز با یک‌ پیمانی‌ با اجانب‌ و کفار با دین‌ و آیین‌ و موجودیت‌ ملت‌ مسلمان‌ غیور بازی‌ نمایند.» [7]

آیت‌الله مرعشی با اشاره به جنایت رژیم در فیضیه افزودند: «دنیای کنونی این نحوه عملیات و شکنجه‌ها را از قِبَل مسئولین امر جزء اهمال و بی‌اعتنایی به قانون مقدس اسلام نمی‌تواند تفسیر کند و اولیای امور باید بدانند که این جرم از آنها غیر قابل حل است و خدای قادر جلیل انتقام آنها را خواهد گرفت.»[8]

آیت‌الله‌ سید ابوالقاسم خویی هم‌ با صدور اعلامیه‌ای‌ طولانی‌ از زیر پا گذاشتن‌ قانون‌ اساسی‌ توسط‌ رژیم‌ اظهار تأسف‌ کرد و رژیم‌ را فاقد صلاحیت‌ برای‌ اصلاحات‌ دانست‌ و اعلام‌ کرد: «آیا برنامه چنین‌ دولتی‌ را برنامه‌ مترقی‌ می‌توان‌ نام‌ نهاد؟ ملت‌ ایران‌ می‌داند اشخاصی‌ که‌ خود سراپا فساد و در عالم‌ شهوت‌رانی‌ و وطن‌فروشی‌ قدم‌ می‌زنند، به ‌هیچ‌وجه‌ صلاحیت‌ آن‌ را ندارند که‌ موضوع‌ اصلاحات‌ را بهانه‌ قرار» دهند. وی‌ روابط‌ رژیم‌ را با اسرائیل‌ نکوهش‌ کرد. آیت‌الله خویی‌ در این‌ اعلامیه‌ بر ادامه‌ نهضت‌ توسط‌ روحانیت‌ پای‌ فشرد و تصریح کرد: «بدا به حال ما اگر در مقابل خطر ساکت بنشینیم و ودایع گران‌بهای پیمبران را به رایگان به دست دشمن بسپاریم... هم اکنون بار سنگینی به دوش ملت مسلمان و روحانیت آن نهاده شده است. روحانیت در مبارزه خود پایدار [است] و شانه خود را از این بار سنگین خالی نخواهد نمود.»[9] آیت‌الله‌ سید محمدهادی میلانی‌، آیت‌الله‌ سید محمدرضا گلپایگانی‌ و سایر مراجع‌ و علما نیز اعلامیه‌هایی‌ در این‌ رابطه‌ صادر کردند.

آیت‌الله سید محسن حکیم از مراجع بزرگ نجف نیز در واکنش به جنایت رژیم شاه در فیضیه قم، پیشنهاد داد تا علمای قم به نشانه تحصن ایران را ترک کرده و راهی نجف شوند. «این دعوت گرچه عملی نبود ولی در ایجاد نفرت نسبت به شاه و افشای ماهیت ضداسلامی آن تاثیر به سزایی داشت. رهبر نهضت اسلامی ایران طی تلگرافی در پاسخ آیت‌اللَّه حکیم در تاریخ 23 فروردین 1342، خاطر نشان ساختند که وحدت کلمه علمای اسلام و مراجع وقت می‌تواند حافظ استقلال کشور و موجب قطع دست اجانب و دفاع از حریم اسلام و قرآن گردد. ایشان همچنین هجرت مراجع و علمای اعلام را موجب در معرض سقوط قرار گرفتن مرکز بزرگ جهان تشیع دانسته، این عمل را صلاح ندیدند.»[10]

اقدام دیگر علمای نجف در واکنش به جنایت‌های شاه در ایران، بسیار جالب بود. اینان با محوریت آیت‌الله حکیم تصمیم گرفتند سازمان ملل متحد را در جریان نقض حقوق بشر در ایران قرار دهند. در «گزارش اطلاعات داخلی» به تاریخ 7 اردیبهشت 1342 آمده است: «آیت‌اله حکیم اطلاع داده که سفراى کبار دول اسلامى مقیم بغداد را احضار کرده و وضع ایران را براى آن‌ها از لحاظ رفتار با روحانیت و مذهب بیان داشته و از آنها خواسته که از دولت‌هاى متبوع خود بخواهند موضوع در سازمان ملل مطرح شود و خود آیت‌اله حکیم هم اقداماتى کرده که موضوع را در سازمان ملل مطرح کنند و مخصوصاً تذکر داده که دولت ایران روابط روحانیون عراقى را با روحانیون مقیم ایران قطع کرده و حتى تلگرافات و نامه‌هاى متبادله بین روحانیون دو کشور را سانسور و توقیف می‌کند تا ما از وضع ایران مطلع نباشیم و امیدوارى داده است که مشغول اقدامات مجدانه‌اى می‌باشد.»[11]

حضرت امام‌‌خمینی‌ نیز به‌ همین‌ مناسبت‌ اعلامیه‌ای‌ صادر کردند. در این‌ اعلامیه‌ که روز 12 اردیبهشت صادر شد، ضمن‌ برشمردن‌ جنایات‌ رژیم‌ در حادثه‌ فیضیه‌، به شدت از دستگاه جبار انتقاد شد. در قسمتی از اعلامیه فرمودند:

«چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت. چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه‌ی فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می‌کنند... جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است. ما برای اسلام این همه اهانت شده و می‌شویم... در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیۀ مقتولین و مصدومین و غارت‌شدگان را درست به دست بیاوریم. نمی‌دانیم چند نفر در زیر خاک، و چند نفر در سیاهچالهای زندان‌ها، و چند نفر در پنهانی به سر می‌برند. چنانکه بعد از سال‌های دراز، عدد مقتولین مسجد گوهرشاد را، که با کامیون‌ها حمل کردند، نمی‌دانیم. اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی رجوع می‌شود می‌گویند این‌ها که شده است به امر اعلیحضرت است، و چاره‌ای نیست. از نخست‌وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه می‌گویند فرمان مبارک است! می‌گویند جنایات مدرسۀ فیضیه به دستور ایشان است... اگر این‌ها صحیح است، باید فاتحه‌ی اسلام و ایران و قوانین را خواند! و اگر صحیح نیست، و این‌ها به دروغ جرم‌ها و قانون‌شکنی‌ها و اعمال غیرانسانی را به شاه نسبت می‌دهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی‌کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و عمّال جرم را بشناسند، و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند؟... مناسب است ملت مسلمان در ایران و غیر ایران، روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام، یادى از مصیبتهاى وارده بر اسلام و حوزه‌هاى اسلامى بکنند و در صورتی که عمّال دولت مانع نشوند مجالس سوگوارى داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند.» [12]

این اعلامیه در سطح کشور توزیع شد. ساواک در 24 اردیبهشت 1342 با موضوع «نصب اعلامیه آقای خمینی» گزارش داد: «روز 11 /2 /42 اعلامیه آقاى خمینى وسیله حسین حسینى دانشجوى کشاورزى به درب رستوران دانشکده الصاق گردیده؛ متن آن به شرح زیر بوده است: مدت چهل روز از قتل و آدمکشى هیئت حاکمه می‌گذرد و ما امروز به خاطر چهلمین روز تاریخى عزاداریم. هنوز آثار ضرب و جرح از میان نرفته و تعداد مقتولین معلوم نگردیده همچنان که تعداد کشتگان مسجد گوهرشاد بعد از چند سال معلوم نگردیده است و با این توصیف باید فاتحه دین و ایران را خواند. ما از هیچ چیز نمی‌ترسیم و هر لحظه آماده‌تر هستیم. ما با پیوستن به اسرائیل مخالفیم.» [13] گزارش دیگری از انتشار این اعلامیه «تحت عنوان چهل روز از مرگ عزیزان ما گذشت» در اصفهان خبر داد. این اعلامیه که در صندوق پست انداخته شده بود، توسط ساواک اصفهان ضبط شد. [14] گزارشگر ساواک در گزارش دیگری با موضوع «آیت‌الله خمینى و اعلامیه براى شب چهلم طلاب قم» در تاریخ 16 اردیبهشت 1342 نوشت: «از اعلامیه پیوست که موضوع آن درباره شب چهلم واقعه قم و طلاب است، صبح روز یکشنبه 15 /2 /42 به ضمیمه عکس آیت‌اله خمینى به وسیله شخصى ناشناس پخش گردیده است و مفاد اعلامیه سراسر علیه دولت و دستگاه می‌باشد. نمونه اعلامیه پیوست به موقع جمع ـ بولتن اخبار روز به استحضار مقامات عالیه کشور ساواک رسیده است.» [15] هرچند ساواک کوشید تا به هر نحو ممکن از انتشار اعلامیه امام خمینی جلوگیری کند، اما در ممانعت از انتقال پیام مهم امام در افشای جنایت‌های رژیم شاه، ناکام ماند.

در قم پیش از هر کس، امام به برگزارى مراسم سوگ براى شهداى فیضیه پرداخت و مجلس با شکوهى در مسجد اعظم برپا کرد. ایشان در این مجلس که روز 12 اردیبهشت هم‌زمان با چهلمین روز فاجعه قم برپا شد، سخنرانی مهم و تندی انجام دادند. امام در این سخنرانی رژیم شاه را به مغول تشبیه کرده و فرمودند: «از آن بدتر، بخواهیم بگوییم مثل زمان مغول است، نمی‌توانیم همچو بی‌احترامی‌ای به مغول بکنیم. آن‌ها یک جمعیتی بودند کفار، و شاید مهدور می‌دانستند دم ما را؛ و وارد شدند در مملکت برای گرفتن مملکت اجنبی، آن هم مملکتی که برخلاف مسلک آن‌ها و دیانت آن‌ها بود و کردند آن کارهایی را که کردند. اینجا در این قضایا، این‌ها مدعی اسلام هستند، مدعی ایمان هستند، مدعی تشیع هستند! در عین حال که با این ادعاها امرار روز می‌کنند و امرار حیات می‌کنند، کارهایشان همان کارهایی است که مغول باید انجام بدهد، چنگیز باید انجام بدهد. در مراکز علمی می‌ریزند، خون بچه‌های شانزده ساله و هفده ساله [را] می‌ریزند، خراب می‌کنند مرکزهای علمی را، به علما اهانت می‌کنند، فحش‌های ناموسی می‌دهند، در حبس می‌برند، زجر می‌کنند، می‌کشند، می‌زنند، خون‌خواری می‌کنند؛ در عین ‌حال نطق می‌کنند، اظهار اسلامیت می‌کنند، اظهار تشیع می‌کنند، اظهار کشف[و]کرامت می‌کنند. آن‌ها دیگر نمی‌گفتند که ما شیعه هستیم؛ دشمن بودند با ما، در حال تعدی وارد شدند در مملکت ما. این‌ها با حال دوستی و ادعای دوستی، ادعای تشیع، بالاتر از تشیع، با این ادعاها این اعمال را انجام دادند و می‌دهند.» امام تصریح کردند که دشمن از مدت‌ها قبل ضدیت خود را با حوزه علمیه قم آغاز کرده بود. ایشان رخداد فیضیه را در امتداد همین دشمنی دانستند. ایشان دولت علم را «بی‌سواد و بی‌حیثیت» نامیده و به سیاست‌های دولتی تاختند. امام، شخص شاه را نیز مستقیماً مورد انتقاد قرار داده و فرمودند: «اگر کماندوها بودند و آن‌هایی که مربوط به خود ایشان [محمدرضا پهلوی] است و از دستگاه خود ایشان هست،[آیا] با قول ایشان بوده، با فرمان ایشان بوده است و یا بدون اطلاع و بدون فرمان؟ اگر با اطلاع است، خوب بگویید ما تکلیفمان را با ایشان بفهمیم؛ خوب بفهمیم؛ خوب ما، طرفمان کی است؟»

 حضرت امام، دستگاه حاکمه را به همراهی با اسرائیل و بهائیان متهم کرده و فریاد زدند: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است» امام با اشاره به رشادت‌های روحانیون در مواجهه با دستگاه جبار تصریح کردند: «روحانیت ارزش خودش را به دنیا اعلام کرد؛ فهماند که آن که صحبت می‌کند، باز روحانی است، آن که ایستادگی می‌کند در مقابل ظلم و جور ظالم و جائر، باز حوزه‌های علمیه است؛ کتک می‌خورد، داد می‌زند، کشته می‌دهد، فریاد می‌کند، مدرسه‌ی فیضیه‌اش را خراب می‌کنند، اعتنا نمی‌کند، باز صحبت خودش را می‌کند؛ هر کاری سرش بیاورند، این صحبت می‌کند. روحانیت موجودیت خودش را به همه‌ی عالَم اعلام کرد.»[16] نطق مهم امام خمینى به سرعت تکثیر و در سراسر کشور توزیع گردد. این نطق به مردم جرأت داد و کم‌کم گزارش‌هایی از برگزاری مجالس چهلم شهدای قم به ساواک مرکز مخابره شد.

 

مجالس و مراسم

به‌ مناسبت‌ چهلمین‌ روز فاجعه‌ مدرسه‌ فیضیه‌ مجالس‌ ختمی‌ در شهرهای بزرگ ایران برقرار گردید. به نوشته حجت‌الاسلام سید حمید روحانی «در تهران و بعضى از شهرهاى بزرگ، هر شب چندین مجلس و مراسم بزرگداشت در مساجد مختلف برگزار مى‌شد و سخنگویان روشن‌ضمیر مذهبى با کمال شهامت و شجاعت در مجالس مزبور، جنایات رژیم را در مدرسه فیضیه با آب‌وتاب فراوانى بازگو مى‌کردند و خشم و نفرت مردم را علیه دستگاه حاکمه به شدت تحریک مى‌کردند و به روشنگرى مى‌پرداختند و آنگاه که بر منبر، نام امام خمینى برده مى‌شد، مردم با صلوات بلند و رعدآسا نسبت به رهبر خویش، ابراز احساسات مى‌کردند.»[17]

در گزارشی درباره مراسم چهلم شهدای قم در تهران آمده است:

«شماره: 622 (د ـ الف) بخش 311 اداره یکم عملیات

بنا به دعوت قبلی ساعت 30 /19 روز سه‌شنبه 17 /2 /42 به مناسبت چهلمین روز شهدای قم مجلس یادبودی از طرف جامعه روحانیت تهران در مسجد جامع با حضور 4500 نفر از طبقات مختلف روحانیون، طلاب علوم دینی، پیشنمازان، مداحان، بازاریان، افراد جبهه ملی، افراد احزاب وابسته به جبهه ملی، طرفداران دکتر بقایی و کاشانی، دانش‌آموزان، دانشجویان دانشگاه برپا بود. تا ساعت 30 /20 چند سوره از کلام‌الله مجید قرائت [شد] سپس [سید عبدالرضا] حجازی واعظ بالای منبر رفت و ضمن مقدمه‌ای گفت دستگاه استعمار علی‌رغم سیل تمدن و سوغات خارجی‌ها به ایران؛ یکی بلندگو این مسجد است که امشب نصب نشده و از نصب آن خودداری کرده‌اند زیرا زمان قدیم بایستی صدای واعظین از حنجره بیرون می‌آمد ولی من قادر نیستم مانند بلندگو صحبت کنم... پس این همه جنایات و فجایع چیست که در کشورها و ایران پیدا می‌شود. کسانی یافت می‌شوند به زنان و دختران خیانت می‌کنند. بنا به تکلیف قرآن که به وسیله پیغمبران نازل شده برای مسلمانان هر فرد تکلیفش روشن است. اگر در جامعه دین نباشد محال است جامعه روی سعادت ببیند. در زمان پیغمبر موقع اجرای قوانین ایمانی زمامدارانی چون نمرود، فرعون، معاویه، یزید علم‌ قلدری و دیکتاتوری علیه دین و محو آن برداشتند و از هر جنایتی فروگذار نکردند ولی تاریخ شهادت می‌دهد سرنوشت ظالمان به کجا کشید. جانشینان پیغمبران که مجتهدین هستند اوامرشان چون اوامر آن‌ها است؛ و اضافه نمود مملکت ایران باید بایندیشد [بیندیشد] که چه چیزهایی باعث افتخارش در دنیای متمدن امروزی است آیا چرج‌های [چرخ‌های] اقتصادی، صنایع، کشف اختراعات است که بحمدالله آن را هم نداریم آیا از وجود کاباره‌ها، سینماها، قمارخانه‌ها، تأتر و مشروب‌فروشی‌ها و شب‌نشینی‌ها است که مورد قبول دنیای امروزی است. حوزه علمیه قم چون دانشمندانی مانند ابن‌سینا، زکریای ‌رازی، مدرس و غیره تربیت‌کرده و ایران را به ملل جهان معرفی نموده... کسانی که تصور می‌کنند با جریان اخیر دین را متزلزل نکرده‌اند [کرده‌اند] زهی تصور باطل، حافظ دین خدا است تا خدا است هیچ قدرتی نخواهد توانست کوچک‌ترین لطمه‌ای به دین بزند. نمرود به‌وسیله سرنیزه از پای درآمد ستم‌کارانی در طول تاریخ بوده‌اند که علم مخالفت برعلیه دین برداشته بودند و چنان نابود شدند که برای دیگران عبرت شد. ملت ایران، دانشجویان، بروید مدارس علمیه را مشاهده کنید طلاب علوم دینی با چه شرایطی زندگی می‌کنند و مشغول فراگرفتن علم‌اند؛ آنگاه خطاب به حاضرین نمود و گفت با اتحاد و یگانگی خود را در برابر هر ظلم و جنایتی محکم‌تر کنید ریشه ظلم را از بیخ برکنید دین اسلام از ابتدا تا حال قربانیان چون حسین‌بن‌علی(ع) و خانواده‌اش را داده است افتخار ما بر این است که در راه دین شربت شهادت بنوشیم، ننگ داریم در بستر مرگ بمیریم بعد از اقدامات آیت‌الله بروجردی صحبت نمود و افزود وجود آیت‌الله خمینی در رهبری شیعیان موفقیت‌آمیز دانست (هر موقع نام خمینی برده می‌شد از طرف مردم صلوات فرستاده می‌شد)... عده‌ای پلیس در بین مردم مسجد صف کشیده بودند و افسران جلو آن‌ها قرار داشتند پلیس کلانتری بازار در بازار مستقر بود و از مأمورین سازمان و آگاهی زیاد به چشم می‌خوردند پس از تفرقه مردم مقداری اعلامیه ‌آیت‌الله خمینی بین آن‌ها پخش شد هم‌چنین اعلامیه طلاب علوم دینی مبنی بر دعوت مردم به مجلس ختم آن‌ها در مسجد جامع ابوالفتح در روز چهارشنبه 18 /2 /42 که به ضمیمه تقدیم می‌گردد.

مجلس بعدی که قرار بود به مناسبت چهلم شهدای قم برگزار شود، در مسجد ارک بود. مجلس‌ ختم‌ تهران که‌ توسط‌ آیت‌الله‌ سید محسن حکیم ‌در مسجد ارک‌ اعلام‌ شده‌ بود، منجر به‌ زدوخورد و دستگیری‌ عده‌ای‌ از مردم‌ گردید. علت‌ درگیری‌ این‌ بود که‌ نیروهای‌ رژیم‌ در مسجد را قبل‌ از شروع‌ قفل‌ کردند و نیروهای ‌پلیس‌ را در میدان‌ ارک‌ مستقر نمودند. طبق‌ گزارش‌ ساواک‌ با اجتماع‌ مردم‌ در دسته‌های ‌80 الی‌ 100 نفری‌ تظاهراتی‌ صورت‌ دادند و نیروهای‌ پلیس‌ آن‌ها را تعقیب‌ می‌کردند. در این‌ درگیری‌ها یکی‌ از افسران‌ پلیس‌ مجروح‌ شد و چهارده‌ نفر دستگیر شدند. طبق‌ همین ‌گزارش‌ به‌‌ خاطر حمله‌ پلیس‌ به‌ تظاهر کنندگان‌، مردم‌ سخت‌ عصبانی‌ و ناراحت‌ شده ‌و نسبت‌ به‌ دستگاه‌ و مأمورین‌ انتظامی‌ بدگویی‌ می‌کردند و تقریباً یک‌ عدم‌ رضایت‌ عمومی‌ ایجاد شد.

مجلس دیگر، در مسجد حاج ابوالفتح تهران برپا شد. در گزارشی درباره این مراسم آمده است: «مسجد حاج ابوالفتح از ساعت 7 بامداد به ‌تدریج عده‌اى که تقریباً عموماً اعضاء جبهه ملى و نهضت آزادى و سایر دستجات اسلامى وابسته به نهضت آزادى بودند اجتماع نموده و ابتدا آخوندى روضه‌خوانی مختصرى نموده و ضمن آن تجلیل فراوان از آیت‌الله خمینى نمود و سپس دسته عظیمى از این مسجد به راه افتاده جمع دیگرى که در میدان شاه اجتماع نموده بودند داخل صفوف این دسته شده و از مسیر میدان شاه ـ خیابان رى ـ سرچشمه ـ مجلس ـ شاه‌آباد ـ اسلامبول ـ فردوسى ـ شاهرضا ـ کالج ـ به مقابل دانشگاه آمده در آنجا دو نفر سخنرانى کوتاه و مهیجى ایراد و سپس این دسته که حالت دمونستراسیون به خود گرفته بودند از آنجا در مسیر مجسمه شاهرضا سی مترى نظامى ـ خیابان سپه به مقابل دانشکده افسرى آمده و قصد دخول از مدخل جنوبى به خیابان کاخ را داشتند ولى مأمورین انتظامى ممانعت نمودند در این حال متظاهرین مشت‌هاى گره کرده خود را به سمت کاخ‌های سلطنتى بالا برده و شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دادند. سپس این عده به ‌طرف چهارراه پهلوى و حسن‌آباد و میدان سپه و ناصرخسرو و مسجد شاه رفته و با وجودی که قرار بود در مسجد شاه متفرق شوند به علت تهییج شدن از درب شرقى مسجد شاه خارج و داخل بازار شده و مدخل بازار را از شرق به غرب دور زده و تظاهرات شدیدى نیز در راسته کفاش‌ها نمودند آنگاه از طریق سبزه ‌میدان مجدداً به مسجد شاه آمده و در ساعت 14 متفرق شدند. شعارهاى این عده از این قرار بود (عمّال اسرائیلى رسوا ـ کشتند از کین بی‌پناهان را) در قربت اعلا. شد موج خون برپا (این شعار تجسم حادثه مسجد فیضیه قم بود) ـ خمینى خمینى خدا نگهدار تو ـ بمیرد بمیرد دشمن خون‌خوار تو ـ خمینى بت‌شکن ملت تو را می‌خواهد ـ اسرائیل رسوا شد ـ اسرائیل رسوا شد ـ قم گشته است کربلا ـ هر روز است عاشورا ـ فیضیه قتلگاه. خون جگر علماء واویلا. واویلا. موسم یارى ـ مولانا الخمینى) در تمام مدتی که این دسته در حرکت بود ابتدا مأمورین انتظامى و پلیس براى راهنمایى و یا ممانعت از سرکشى‌ها آنان دیده نشد و اگر افسر یا پاسبانى ندرتاً و یا عبورا با این عده برخورد می‌کرد فوراً راه خود را تغییر داده و خود را از نظر آنان مخفى می‌کردند.»[18] در گزارشی درباره توزیع اعلامیه‌هایی با موضوع چهلم شهدای فیضیه آمده است: «...از اعلامیه پیوست که موضوع آن درباره شب چهلم واقعه قم و طلاب است صبح روز یکشنبه 15 /2 /42 به ضمیمه عکس آیت‌الله خمینی به‌ وسیله شخصی ناشناس پخش گردیده است و مفاد اعلامیه سراسر علیه دولت و دستگاه می‌باشد.»[19]

شهرهای دیگر نیز شاهد برپایی مراسم چهلم شهدای فیضیه بود. در قم مراسم مهمی از سوی امام خمینی به تاریخ 12 اردیبهشت 1342 در مسجد اعظم برپا گردید که در سطور قبل به فرازهایی از سخنرانی مهیج حضرت امام در آن جلسه اشاره شد.

در جهرم، به بهانه زنده نگهداشتن یاد شهدای فیضیه، مراسمی در مقبره آیت‌الله سید عبدالحسین نجفی لاری معروف به «قبر آقا» با حضور روحانیون و اقشار مردم برگزار شد. کوچه و خیابان‌های اطراف مقبره مملو از جمعیت بود. در این مراسم، طوماری بزرگ در محکومیت اقدام رژیم در حمله به مدرسه فیضیه به امضاء مردم جهرم رسید. شهربانی جهرم در این باره گزارش داد: «از ساعت 7 صبح امروز بر حسب دعوت قبلی و آگهی منتشره در شهر که به تحریک سید حسین آیت‌اللهی، از طرف روحانیون، به عنوان عزاداری شهادت حضرت رضا علیه‌السلام مجلس سوگواری در مسجد قبر آقا منعقد و گروه کثیری از اهالی، بازار [را] بسته [و] به عنوان عزاداری اجتماع [کرده‌اند]، ضمناً 3 برگ طومار [که] به عنوان تسلیت و پشتیبانی از مراجع قم به امضاء اهالی [رسانیده شده است] را، این جانب جمع‌آوری و به وسیله استوار یکم علی اصغر کدیور جهت ملاحظه و اظهار نظر جنابعالی تقدیم گردیده است. بلافاصله سید حسین نامبرده به منبر رفته و بدواً اظهار داشت: آقای رئیس شهربانی تصور کرده‌اند مفاد طومار مخالفت با دولت بوده. روی همین اصل آنها را جمع آوری کرده است ولی روحانیون مخالف بی‌نظمی می‌باشند و هیچ قانون اساسی بالاتر از قرآن... نیست. هیچ بخشنامه و هیچ دستور و هیچ قانون و هیچ فرمان نمی‌تواند احکام قرآن را منسوخ نماید و در نتیجه احکام پیغمبر اسلام، یک قوم وحشی عرب را تمام امپراطوری‌های آن دوره [را]، به حیطه قیادت خود در آورده و قوم عرب را به عزت و اقتدار رسانیده. البته مشرکین و کفار از احکام قرآن ناراضی هستند و اگر حوزه علمیه قم و نجف نباشند استقلال و سعادت عموم از میان می‌رود و هرج و مرج و بی نظمی جانشین آن می‌گردد. ما امروز در اینجا جمع شده‌ایم که پشتیبانی کامل خود را از حوزه علمیه قم و نجف ابراز داریم و انتظار داریم آقای رئیس شهربانی طومارها را بعد از رفع سوء‌تفاهم مسترد دارند تا ارسال شود و شما مردم هم با کمال نظم بروید و دکاکین خود را باز کنید و مشغول کسب و کار خود بشوید و از این تاریخ به بعد در تمام شب‌های جمعه هر هفته مجلس قرائت قرآن و دعای کمیل در قبر آقا منعقد است. از عموم دعوت می‌شود که شرکت نمایند و امشب هم این مجلس در همین مسجد تشکیل می‌شود و بعد هم مراثی ائمه اطهار را خوانده و به بیانات خود خاتمه و مجلس با نظم و آرامش خاتمه پذیرفت... و چون رسیدگی به مفاد و مندرجات طومار احتیاج به وقت بیشتری جهت بازجوئی و تحقیق از سایر مسببین و محرکین دارد پس از تشکیل تحقیقات و تشکیل پرونده گزارش مربوطه مشروحاً تقدیم خواهد شد».[20]

مردم همدان نیز مراسم چهلم شهدای فیضیه را در مسجد جامع این شهر برپا کردند. سخنران این مراسم شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی بود. در پایان این مراسم، اعلامیه امام درباره ماجرای فیضیه در میان مردم توزیع شد. [21]

در قزوین در آستانه چهلم شهدای فیضیه، اعلامیه‌ای از سوی آیت‌الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی منتشر و توزیع شد که در آن «هتک حرمت طلاب علوم دینیه قم» به شدت محکوم شده بود. در این اعلامیه علاوه بر اشاره به جنایت‌های رژیم در روز شهادت امام صادق(ع)، آزار و اذیت مجروحین ماجرای فیضیه نیز افشا شده بود.[22]

بازتاب اخبار جنایت شاه در قم، مرزهای ایران را درنوردید و به شهر مقدس نجف نیز رسید و مراسم چهلم شهدای فیضیه در نجف و با محوریت حوزه علمیه این شهر شریف برگزار شد. ساواک در گزارش «خیلی محرمانه» از حمایت «علمای اعلم شیعه جهان به نفع آقای خمینی» و برگزاری مجالس ترحیم شهدای ایران در عراق خبر داد و نوشت

«شماره : 1185 /16/ ج                                                             تاریخ :7 /2 /42

تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (مدیریت کل اداره سوم)

موضوع: آیت‌اله روح‌اله خمینى

محترما طلاب واصله حاکیست:

1ـ کلیه علماء اعلم شیعه جهان به نفع آقاى خمینى از رهبرى شیعیان کناره‌گیرى و نامبرده را یگانه مرجع تقلید شیعیان دنیا معرفى نموده‌اند.

2ـ روحانیون عراق که اخیراً کمیته‌اى به رهبرى سید احمد زنجانى تشکیل داده‌اند اولین اعلامیه خود را علیه اقدامات اخیر دولت ایران منتشر نموده‌اند.

3ـ از طرف روحانیون و ایرانیان مقیم عراق مجالس ترحیم و سوگوارى به مناسبت مقتولین وقایع اخیر ترتیب داده‌اند.

رئیس سازمان اطلاعات وامنیت استان پنجم - مرادیان»[23]

چنانچه از اسناد ساواک و گزارش‌های تاریخی برمی‌آید، همراهی دو پایگاه مهم مرجعیت شیعه در قم و نجف در افشای جنایت‌های شاه، در چهلم شهدای فیضیه بیش از پیش نمودار شد. از آنجا که محرم در حال فرارسیدن بود، علمای قم و نجف تصمیم گرفتند از ظرفیت ماه خون و قیام برای افشاگری هرچه بیشتر استفاده کنند. در گزارش اطلاعات داخلی به تاریخ 15 اردیبهشت 1342 آمده است:

«موضوع: شایعات راجع به روحانیون و نزدیک شدن ماه محرم

با نزدیک شدن ماه محرم شایع شده که روحانیون و علماء تصمیم گرفته‌اند با استفاده از ایام محرم که روحیه مسلمانان حساس است عکس‌العمل‌هایى علیه دولت به وجود آورند. شایع است که روحانیون با مکاتباتى با روحانیون نجف تصمیم گرفته‌اند که در منابر روضه‌خوانى حداکثر استفاده را نموده و تا آنجا که ممکن است جریان قم را توضیح دهند.» [24]

طلاب می‌کوشیدند ضمن برگزاری مراسم و مجالس و تهیه و توزیع اعلامیه، اقدامات دیگری نیز جهت روشنگری و افشای جنایت‌های عمال پهلوی صورت دهند. یکی از این اقدامات ثبت تصاویر و عکس‌ها بود که البته این تصاویر توسط ساواک معدوم شد. در گزارشی از ساواک قم به تاریخ 15 اردیبهشت 1342، به فاصله سه روز بعد از چهلم شهدای فیضیه آمده است:

 

«شماره : 1920/ س ت                                                                 تاریخ :15 /2 /42

به: ریاست ساواک تهران

فعالیتهاى مضره

پس از واقعه مدرسه فیضیه تاکنون خبرنگاران خارجى به قم نیامده‌اند ولى موقعی که طلاب مجروح در بیمارستان فاطمى قم بسترى بودند شخصى به نام شیخ خلخالى که از طرفداران و ایادى خمینى است به عنوان عیادت بیماران به بیمارستان مزبور رفته و عکس‌هائى از طلاب بسترى می‌گیرد که فیلم این عکس‌ها هم بلافاصله به وسیله مأمورین شهربانى قم نور داده شده و از بین می‌رود. در صورتی که عکس تهیه شده باشد ساختگى و با صحنه‌سازى بعدى گرفته شده است.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم- بدیعى»

 

خاتمه

برگزاری مراسم چهلم، در آئین شیعه رسمی دیرپاست. در دوران نهضت اسلامی نیز این آئین همواره فرصتی برای مبارزه با سیاست‌های رژیم شاه بود. علاوه بر مراسم چهلم شهدای فیضیه که در اردیبهشت 1342 برگزار شد، در سال‌های 56 و 57 نیز چله‌های پی در پی، یکی از دلایل پیروزی انقلاب اسلامی بود.

مراسم چهلم شهدای فیضیه حلقه میانی زنجیره‌ای بود که از یک سو به ماجرای فیضیه و از سوی دیگر به قیام 15 خرداد گره خورد. در واقع می‌توان گفت آئین چهلم شهدای قم در 12 اردیبهشت ماه، پیش‌زمینه و تمرینی برای رویداد مهم‌تر یعنی ماه محرم بود.

در روزهای پایانی ماه ذی‌حجه، امام خمینی در یک سخنرانی در جمع طلاب، بار دیگر به ماجرای فیضیه پرداختند. به روایت آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی: «امام در آخرین جلسه درسشان به مناسبت تعطیلی حوزه و درس‌ها، صحبت مفصلی کردند... ایشان فرمودند: از سازمان امنیت در مورد حادثه فیضیه می‌پرسیم که چه کسی این حادثه را به وجود آورد؟ تقصیر را گردن شهربانی می‌اندازد و به شهربانی مراجعه می‌شود، تقصیر را به گردن سازمان امنیت می‌اندازد، بعد هر دوی این‌ها می‌گویند دستور اعلیحضرت است. بعد با تندی فرمود: ما چه کنیم با این اعلیحضرت؟! ما چه کنیم با این آقای اعلیحضرت! که همه مسائل به او منتهی می‌شود. امام به قدری ناراحت بود که در بیان این کلمات، با دست خود بر منبر می‌کوبید. بعد طلبه‌ها را به استقامت و پایداری ترغیب کردند و گفتند که ما ساکت نمی‌نشینیم و تا آخرین نفس مبارزه خواهیم کرد. به هر حال این سخنرانی امام بسیار تندتر از صحبت‌های قبلی ایشان بود. امام در آخر صحبت گفت که من بعد از حادثه فیضیه، آنجا را ندیده‌ام و امروز می‌خواهم بروم فیضیه را از نزدیک ببینم. امام از منبر پائین آمد و به طرف فیضیه حرکت کرد. طلبه‌ها نیز پشت سر امام به طرف فیضیه رفتند. وضع فیضیه را که امام دید، بسیار منقلب شد. جلوی یکی از حجرات نشست و فرمود: یکی روضه بخواند. یکی از طلبه‌ها بلند شد و روضه سوزناکی خواند. دانه‌های اشک روی گونه‌های امام سرازیر بود...»[25]

چندی بعد محرم از راه رسید. با شروع ماه محرم، مبارزه روحانیون با رژیم شاه اوج گرفت. ظهر روز عاشورا، امام خمینی با حضور در مدرسه فیضیه سخنرانی مهمی انجام دادند، همین سخنرانی به بازداشت ایشان در نیمه شب 15 خرداد ختم شد و از دل آن قیام سراسری مردم پدیدار گشت.

 

پاورقی‌ها:

[1]. روح‌الله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 206 و 207.

[2]. جواد منصوری، قیام 15 خرداد 1342، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص 109-108.

[3]. روح‌الله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، ص 200.

[4]. پیشین، ص 251.

[5]. محمدعلی سفری، قلم و سیاست، جلد دوم، نامک، ص 527.

[6]. صحیفه امام خمینی، جلد اول، ص 180-177.

[7]. اسناد انقلاب اسلامی، جلد 1، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 100.

[8]. همانجا.

[9]. همان، ص 101ـ 105.

[10]. تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، پاسخ حضرت امام خمینی به تلگراف آیت‌الله حکیم. منتشر شده در 11 خرداد 1400.

[11]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 158.

[12]. صحیفه امام‌خمینی، ج 1، ص 196 و 197 و قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 198.

[13]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 191.

[14]. همان، ص 197

[15]. همان، ص 196

[16]. صحیفه امام خمینی، جلد 1، ص 206.

[17]. سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 426-433.

[18]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 2 ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 359.

[19]. پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 54.

[20]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد بازیابی 6522، تاریخ 29 /1 /1342.

[21]. ابوالفتح مؤمن، انقلاب اسلامی در همدان؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ص 456.

[22]. علی شیرخانی؛ روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 28 و 29.

[23]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 160.

[24]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 2 ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 194.

[25]. خاطرات آیت‌الله سید حسن طاهری خرم آبادی؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ص 198 و 199.





















باز آفرینی حمله به مدرسه فیضیه به صورت نقاشی


عکسی قدیمی از مدرسه فیضیه قم


نقاشی فیضیه اثر حبیب‌الله صادقی که در سال ۱۳۵۶ش خلق شده است


 

تعداد مشاهده: 14136


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.