قسمت بیست و پنجم . محمدرضا پهلوی و درس فارسی در لوروزه و پادشاه زالم
مستشارالملک که در تمام مدتِ حضورِ محمدرضا پهلوی در سوئیس، به عنوان معلم زبان فارسی در خدمت او بود و به همین دلیل نیز، بنا به درخواست ولیعهد از رضاخان، علی رغم غیرقانونی بودن این درخواست، ترفیع گرفت،
« راجع به ترفیع رتبه مستشار، معلم فارسی خودتان اظهار نموده اید. مطابق قانون استخدام... دو رتبه یک دفعه داده نمی شود، ولی محض رضایت شما به وزارت معارف گفته شد که یک رتبه به مشارالیه بدهند؛ در این صورت مستشار دارای رتبه شش خواهد بود.»
متناسب با شرایط مکانی و زمانی، زبان و ادبیات فارسی را به او می آموخت. این تدریس، شامل 4 بخش بود : روخوانی . دیکته نویسی . مشق . حفظ بعضی اشعار شعرای معروف ؛ که البته در کنارِ آن، خوشنویسی هم در دستور کار قرار داشت.
این آموزش ها، زمانی که محمدرضا پهلوی مشغولِ امتحانات بود، قدری کم می شد، و لی در زمان های معمولی، بیشتر مواقع در بعدازظهرها و با تغییر ساعت ( گاهی مواقع ساعت 2 و گاهی مواقع ساعت 4 بعدازظهر)، به مدت 45 دقیقه برگزار می گردید؛ در این کلاس ها، که مکانِ آن، اتاق اختصاصی ولیعهد بود، عبدالرضا پهلوی و حسین فردوست نیز شرکت داشتند.
آموختن زبان فارسی، یکی از مشکلات دوران تحصیل محمدرضا پهلوی در این موقع بود، کمااینکه خود می گوید:
« کار من مشکل تر و سخت تر از سایر شاگردان بود و من ناگزیر بودم بیش از همه آنها درس بخوانم، زیرا اضافه بر سایر دروس و علوم گوناگون، می بایست به تحصیل و آموختن زبان فارسی نیز بپردازم.» مجله خواندنی ها . ش 9 . ص 4 .
رضاخان که به صورت پیوسته و هفتگی، پیگیر پیشرفت تحصیلی محمدرضا بود، نسبت به آموختن زبان فارسی توسط او نیز، دقت نظر داشت و در مکاتبات خود، ولیعهد را به آموزش زبان فارسی تشویق می نمود:
« اگرچه هر پنج روز یک مرتبه از ملاحظه تلگراف سلامتی شما مسرور می شویم، ولی البته دیدن مکاتیب که به خط خودتان نوشته می شود، تأثیر دیگری دارد... مخصوصاً این دفعه که صفحه دیکته فارسی شما خیلی خوب و مرتب و صاف نوشته شده و جالب توجه بود.»
یکی از منابع درسی مستشار الملک، کتاب « فرائد الادب » بود که توسط عبدالعظیم قریب گرکانی در 6 مجلّد، با استفاده از متون بزرگان اهل سخن، به صورت گردآوری، تدوین شده بود و سال ها به عنوان متن درس فارسی در مدارس ایران تدریس می گردید؛ و این در حالی است که عبدالعظیم قریب نیز، به عنوان معلم ولیعهد در سال های 1306 تا 1311 ش، معرفی شده است.
مستشارالملک در این مدت چند ساله، آنچنان به درس و مشق فارسی محمدرضاپهلوی اهمیت می داد که هر نوع قلمی را که دفتر مخصوص شاهنشاهی برای سوئیس ارسال می کرد، قبول نداشت و نسبت به اندازه و نوع آن، حساسیت به خرج می داد:
« آقای مستشار عرض می کنند قلم هائی که اخیراً ارسال شده است بسیار خوب و محکم اند، ولی تمامشان برای مشق به خط درشت است، برای تحریر و کاغذ نویسی خوب نیستند. تمنا دارند بفرمائید از همین جنس قلم، به همین محکمی، قدری باریکتر فرستاده شود. دیگر اینکه مرکب خشک خیلی لازم می شود مقرر دارید مقداری هم از آن فرستاده شود.»
در این میان، آنچه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، مشحون بودنِ ادبیات فارسی از امثال و حِکمی بود که در آن به ظلم پادشاهان و حکّام و دست اندازی به اموال رعیت، اشاره داشت و مستشارالملک نیز ناچار به استفاده ی از آن بود. نمونه ی زیر که یکی از حکایت های گلستان سعدی و یکی از دیکته های محمدرضا پهلوی و دستخط او در این دوران است، نشانگر این شرایط می باشد:
«پادشاه زالم {ظالم}
یکی از ملوک را حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده و جور و اذیت آغاز نهاده تا به حدّی که خلق از مکاعد{مکائد} ظلمش به جهان رفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد و ارتفاع ولایت نقصان پزیرفت{پذیرفت} و خزینه تهی ماند دشمنان از هر طرف روآور شدند.
هرکه فریادرس روز مسیبت{مصیبت} خواهد گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش»
ما چه می دانیم! شاید مستشارالملک نیز قصد داشته از این فرصت بهره برداری! و پادشاه آینده ی این مرز و بوم را با برخی از مشکلات رفتاری پادشاهان ظالم و حکّام جور آشنا نماید! و در ضمنِ تدریس فارسی، روش کشورداری و رعیت پروری را نیز به او آموزش دهد؛ کما اینکه پس از آنکه در این سبکِ آموزش خود، از یکی از اشعار سنائی بهره گرفت، موردتذکر واقع شد که : « انتخاب این قبیل اشعار و یا قصائد برای شخص والاحضرت همایونی مناسب به نظر نمی آید.»
عین نامه ی دفترمخصوص رضاخان به مستشارالملک چنین است:
« به طوری که خاطر شریف مستحضر است، خط فارسی والاحضرت... مثل دروس معظم له فوق العاده جالب توجه و خیلی خوب شده است؛ مخصوصاً کلماتی که در خط والاحضرت معظم زیارت می شود، مثل این است که... استاد خط نوشته باشد و مراقبت جنابعالی هم به نوبه خود مورد تحسین و تمجید است. ضمناً زحمت می دهم، دیکته والاحضرت همایونی که جناب آقای دکتر نفیسی... هفته قبل فرستاده بودند، اشعار اثر سنائی در ذیل شرح حالِ خودِ سنائی دیده شد. انتخاب این قبیل اشعار و یا قصائد برای شخص والاحضرت همایونی، مناسب به نظر نمی آید و این موضوع در پیشگاه مبارک اعلیحضرت... نیز مورد توجه واقع گردید. مضامین و مدلول این نوع اشعار، بیشتر در گله گذاری و شکایت از اوضاع است و شاید مناسب با اوضاع آن وقت هم بوده است، ولی ایقاظ این قبیل احساسات در دماغ شخص... ولایت عهد، اقتضا نداشته و حتی مناسب با زندگانی و رفتار امروزه نیست. راست است که سنائی یکی از ادبای معروف ایران بوده و گفته های بسیار خوبی از خود به یادگار گذاشته و امروزه هم می شود از بیانات او استفاده ادبی کرد، ولی بهتر این است که در انتخاب قصائد و اشعار عموماً بر اینکه شایسته ارائه و تقدیم حضور والاحضرت معظم باشد بیشتر دقت شود.»
صرفنظر از اینکه سنائی در چه جایگاهی از شعر و ادبیات ایران قرار دارد و یکی از شعرائی است که نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت(سلام الله علیهم اجمعین) دارای ارادتی خاص است، که شاید علت اصلی این تحذیر نیز همین باشد، چون این شعر مورد نظر از سنائی، که مورد استفاده مستشارالملک قرار گرفته، متأسفانه در دسترس نیست تا بتوان به تحلیل آن نشست، ذکر این نکته ضروری است که محمدرضا پهلوی به گونه ای در آغوش مادام ارفع تربیت شد و پس از آن به گونه ای تحت آموزه های مدرسه ی لوروزه قرار گرفت که برای ایران و ایرانی هیچ ارزشی قائل نبود و در تماس های تلفنی خود با ایرانیان نیز، از به کار بردن ادبیات فارسی اِبا داشت و بیشتر به زبان فرانسه تکلّم می نمود.
تعداد مشاهده: 7697