نمونهای از خیانتهای مطبوعات در عصر پهلوی
تاریخ انتشار: 31 ارديبهشت 1403
مطبوعات در عصر پهلوی و شخصیت مدیران و گردانندگان آن از نکات مهم و قابل توجه در تاریخ معاصر است. مطبوعاتی کاملاً غربزده، وابسته به بیگانگان، دربار و اهرُمهای قدرت، مروج زشتیها و مُنکَرات، متملق و چاپلوس و دور افتاده از مردم و مدیرانی که صرفاً در پی کسب پول، مقام، شهرت و شهوت بودند و با رانتهای مختلف و زد و بندهای متفاوت به مقاصد خود دست مییافتند. این خصوصیات باعث شده بود که درباریان و مدیران کشور برای تبلیغ خود و یا از میدان به در کردن رقیب و دشمنان خویش، از مطبوعات به مثابه ابزاری سهلالوصول استفاده کنند، آنها را با پول و هدیه و رشوه بخرند و مطبوعاتی که باید در هر کشوری منادی اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمومی باشند، به بنگاه و دکان و دکه سخنپراکنی و آگهی تبلیغاتی «له» یا «علیه» فلان کس، فلان گروه و حزب و دسته تبدیل نمایند و این اقدامات فاسد آنچنان ریشه بدواند که به یک سیستم فسادانگیز و فساد و مفسد پرور تبدیل و تبدّل یابد.
مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی درباره رسالت مطبوعات و آفات و خیانت آنها مینویسد:
«بالجمله جریده، انسانِ خواهانِ سعادت را دوربینی است جهاننما و ذرهبینی است حقیقت راه و راهبری است نیکفرجام و صدیقی است سعادتْانجام و طبیبی است شفیق و ناصحی است صدیق و معلمی است متواضع و مؤدبی است خاضع و دیدهبانی است بیدار و حارسی است هوشیار و مربی است کامل برای عموم و تریاق شافی است به جهت جمیع هموم، و بهترین منشطی [نشاطآورنده] است حاملین را و نیکوترین منبهی است غافلین را و روحبخش است دلهای مرده را و برانگیزنده است افکار افسرده را، در وحدت جلیس است و در وحشت انیس؛ و عالمان راست سرمایه، عارفان راست پیرایه، تاجران را رهبر و حاکمان را مشیر معدلت گستر، زارعان را قانون فلاحت است و صانعان را استاد صناعت و جوانان را دبستان و عوام راست ادبستان، ارباب بصیرت راست نور دیده و خداوند سیاست را دستوری است پسندیده و مدنیت را حصنی است حصین و سعادت انسانی را حبلی است متین، و شرف و منزلت و رفعت جریده و کثرت آن برحسب ترقی اعم در علوم و معارف و عروج آنهاست به مدارج مدنیت، زیرا که عالم حاجات و ضروریات خویش را از جاهل و غافل بیشتر میداند و در استحصال آنها زیاده سعی مبذول میدارد. پس هر امّتی که جویای سعادت و خواهان رفاهیت بوده باشد، باید بداند که به غیر از جراید و اخبار نامههای یومیه به مقصود اصلی و مطلوب حقیقی خود نخواهد رسید....
و لکن به شرط آن که صاحب جریده بنده حق بوده باشد، نه عبد دینار و درهم. زیرا که اگر بنده دینار و درهم بوده باشد، حق را باطل و باطل را حق و خائن را امین و امین را خائن و صادق را کاذب و کاذب را صادق و عدوّ را صدیق و صدیق را عدوّ و قریب را بعید و بعید را قریب و ضعیف را قوی و قوی را ضعیف و منفعت را مضرت و مضرت را منفعت و حسن را قبیح و قبیح را حسن و موهوم حقیقی را موجود و موجود حقیقی را موهوم وا مینماید و البته عدم اینگونه جریده از وجود آن به مراتب خیلی بهتر است.[1]
امام خمینی(ره) نیز درباره مطبوعات عصر پهلوی میفرماید:
«ما یکی از گرفتاریهای بزرگمان در زمان طاغوت، گرفتاری به دست مطبوعات بود. طاغوت مهرههایی که در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب میکرد و زبدههای آنها را انتخاب میکرد برای ادارهی مطبوعات و برای تبلیغات به ضداسلام و به ضدکشور، لکن با آب و رنگ اسلامی و ملی. من نمیدانم که صدمهای که کشورها و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت دید بیشتر بود یا صدماتی که از سایر ارگانهای طاغوتی![2]
با مروری در اسناد و تاریخ عصر پهلوی به مدیرانی برمیخوریم که مطبوعات را در خدمت خود گرفتند و مطبوعاتی که به این خدمت تن دادند. مطبوعاتی که عبد دینار و درهم بودند و برای انتفاع شخصی، حاضر بودند همه مصالح مردم و کشور را زیر پا بگذارند تا به نان و نوایی، پُست و پولی و یا امکانی دست یابند.
چند سند زیر درباره پولپاشی دکتر هادی هدایتی[3] وزیر آموزش و پروش از بودجه دولتی برای مطبوعات برای تبلیغ خود، و مطبوعاتی مانند امید ایران، کیهان، اطلاعات و پیغام امروز است.
*****
شماره: 33403 / 322 تاریخ: 28 / 10 / 1343
موضوع: دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش
با اینکه دولت در تمام وزارتخانهها و سازمانهای ادارات دست به صرفجویی زده و سعی دارد هزینههای غیرضروری را حذف کند معذلک طبق اطلاع دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش در بودجه آن وزارتخانه به جای صرفهجویی دستور داده در بودجه 3 ماهه آخر سال مبلغ یکصد هزار تومان بودجه سری اضافی تأمین کنند که او بتواند این پول را صرف تبلیغ برای خود در جراید و غیره نموده و برای پیشرفت کارهای شخص خود به هرکس که بخواهد بدون مانع بپردازد.
گفته میشود حسابداری وزارت آموزش و پرورش این مبلغ را در بودجه 3 ماهه آخر سال خود تأمین نموده است.
محترماً،
در اجرای پینوشت مدیریت کل، این اطلاعیه تهیه تا به سازمان امور همگانی ارسال شود. 28 / 10 / 43
ارسال شود. 28 / 10 / 43
*****
شماره: 11 / 11 / 3 / ـ 40603 / 325 تاریخ: 11 / 11 / 1343
موضوع: دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش
طبق اطلاع روز 27 / 10 / 43 به دستور دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش، دکتر مشیری رئیس انتشارات آن وزارتخانه برای خبرنگاران جراید کیهان. اطلاعات و پیغام امروز به نام طیار. فتحی و فائز مبلغ 5000 ریال (برای هر یک) داخل پاکتی علیحده میفرستد و به مشیری میگوید که به مخبرین مذکور اطلاع دهد این مبلغ همه ماهه به طور مستمر برای شما فرستاده خواهد شد و شما همانطور که مذاکره شد در جراید وابسته به خودتان کارتان را انجام دهید.
گفته میشود از 3 نفر خبرنگاران مذکور و دو نفر آنها به نامهای فتحی و ایرج فائز مبلغ 5000 ریال را گرفتهاند ولی طیار خبرنگار روزنامه کیهان از گرفتن وجه خودداری کرده و به آورنده پول گفته است به وزیر آموزش بگویید من دلال نیستم.
*****
شماره: 11044 / 326 تاریخ: 9 / 12 / 1343
موضوع: صفیپور نماینده مجلس شورایملی
در جلسه اخیر مجلس شورای ملی چند نفر از نمایندگان مجلس از صفیپور نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله «امید ایران» سؤال میکنند مشارالیه که با دکتر هدایتی نظر خوبی نداشته چطور در هفته گذشته رپرتاژی با عکسهای متعدد از مشارالیه در مجله امید ایران چاپ نموده. صفیپور جواب میدهد که من باز هم با او اختلاف دارم ولی شخصی است به نام برزگر کارمند وزارت فرهنگ و مخبر مجله امید ایران، مبلغ ده هزار ریال وزیر آموزش و پرورش به او پرداخت کرده و از طرفی هم رئیس مستقیم او است به خاطر او من این رپرتاژ را چاپ کردم. به طوری که اصولاً خودم آن را نخواندهام ولی دکتر هدایتی تلفنی از وی تشکر کرد ولی مشارالیه به او گفته (من این مقاله را بدون اینکه بخوانم چاپ کردهام).
صفیپور افزوده عکسی از دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش دارم که در میتنیگ حزب منحله توده جلوی مجلس شورای ملی مشغول صحبت است و روزی آن را چاپ خواهم کرد و اطمینان دارم دکتر هدایتی روزی به شاهنشاه خیانت خواهد کرد.
*****
به: عرض میرسد
از: 322
موضوع: فعالیت به منظور تقویت دکتر هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش
به قرار اطلاعی که ناصر رنجبین[4] مخبر روزنامه به آقای سرتیپی رئیس دفتر خانم فرخروپارسا معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش داده اطرافیان دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش 30 هزار تومان روی هم گذاشتهاند که در روز ششم بهمن خرج کنند و از این طریق موقعیت دکتر هدایتی را که به علت اخراج از هیئت اجرایی حزب ایران نوین ضعیف شده تقویت نمایند.
پینوشتها:
[1] . رحیمی(روشن)، حسن، تأثیر مطبوعات در رشد و ترقی جامعه از نگاه سید جمالالدین اسدآبادی، دومین کنفرانس حقوق، علوم سیاسی و علوم انسانی، سال 1400.
[2] . صحیفه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران ـ چاپ اول 1378، ج 13، 156.
[3] . هادی هدایتی، فرزند ابوالحسن در سال 1302ش در شهر رى متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و دورهی متوسطه را در مدرسهی دارالفنون به پایان برد، سپس برای ادامهی تحصیل به اروپا رفت و در کشور فرانسه دکترای حقوق گرفت. در زمان حضور در آنجا، به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و به طرفداری از حزب توده پرداخت. وی پس از بازگشت به ایران، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در اسفند 1342 وزیر مشاور کابینهی حسنعلی منصور شد و پس از حدود یک سال، در 18 آذر 1343 وزیر آموزش و پرورش شد و این سمت را در کابینهی هویدا نیز عهدهدار شد.
هادی هدایتی از اعضای شبکهای بود که به عنوان «تودهایهای انگلیسی» مشهور بودند. اعضای این شبکه از مأمورین سرویس جاسوسی انگلیس محسوب میشدند که تحت هدایت اسدالله علم انجام وظیفه میکردند. حسین فردوست در معرفی او میگوید: «هادی هدایتی تودهای انگلیسی، از تملق بیحد و زیادهروی در چاپلوسی به محمدرضا [موفق شد] خود را در پست وزارت نگه دارد.»
وی همچنین در شبکهی مطبوعاتی و روشنفکری موسوم به «بدامن» در کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد 1332، عضویت داشت و در زمان تصدی سردبیری روزنامهی فرمان، در راستای اهداف بیگانگان به فعالیت پرداخت. هادی هدایتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور فرار کرد
[4] . ناصر رنجبین فرزند علیاصغر، سال 1312 در شهر تهران متولد شد. از سال 1318 تا 1324 در دبستان دقیقی و از سال 1325 تا 1329 در دبیرستان پیرنیا به تحصیل پرداخت. با روزنامههای آتش، سیاست ما، مرد مبارز و رستاخیز به عنوان خبرنگار همکاری داشت و مدتی سردبیر روزنامه پست تهران و مرد مبارز و مدیر روزنامه ندای ایران نوین در استان فارس بود که با استفاده از شغل خود از رؤسای ادارات و متنفذین محلی و زمینخواران به عناوین مختلف اخاذی و با بیشتر آنها بندوبست داشت. شگرد وی پیدا کردن نقاط ضعف و سوءاستفادههای افراد یادشده و تهدید بر افشاگری در روزنامه بود. رنجبین به دلیل اخاذی و باجگیری از مقامات محلی، دریافت حق سکوت در مقابل تخلفات آنان و سوءاستفاده از کار مطبوعاتی و درگیری با مدیرکل اوقاف استان فارس و جهت جلوگیری از آبروریزی بیشتر حزب ایران نوین، در سال 1351 از طرف مسئولین حزب به تهران فرا خوانده شد. مدتی مسئول انتشارات سازمان فنی و حرفهای، مسئول انتشار نشریه هنرجویان از طرف سازمان مزبور بود. ناصر رنجبین از سال 1337 با دریافت ماهیانه 3000 ریال به عنوان مخبر با ساواک همکاری داشت و آن سازمان در سال 1348 با استخدامش در وزارت آموزش و پرورش موافقت نمود. نامبرده در احزاب ملیون، ایران نوین و رستاخیز عضویت داشت. (پرونده ناصر رنجبین در ساواک)
دکتر هادی هدایتی
تعداد مشاهده: 8585