زنان دربار(6) - نگاهی به زندگی فریده دیبا
تاریخ انتشار: 16 آبان 1403
چکیده
فریده دیبا در سال 1296ش در تهران به دنیا آمد.وی همسر سهراب دیبا، از افسران ارتش شاهنشاهی ایران بود. وی بعد از ازدواج فرح (تنها فرزند او و سهراب دیبا) با محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۸ به همراه دخترش به دربار پهلوی راه یافت و در یکی از کاخها سکونت یافت. از مهمترین مسئولیتهای وی میتوان به قائم مقامی بنگاه حمایت مادران و نوزادان، قائم مقامی مرکز طبى کودکان، قائم مقامی جمعیت ملى مبارزه با سرطان، عضو شورای عالى مرکز طبى کودکان، قائم مقامی جمعیت بهزیستى و آموزشى فرح پهلوى، قائم مقامی سازمان ملى انتقال خون ایران و قائم مقامی جمعیت شیروخورشید اشاره کرد.
او قبل از راهیابی به دربار زندگی معمولی را سپری کرده بود؛ اما در موقعیت جدید، به زودی گذشته را فراموش کرد و روش اشرافی و مسرفانهای را در پیش گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی فریده دیبا به خارج گریخت و چندین سال در آمریکا زندگی کرد تا این که در سال 1378 درگذشت.
از تولد تا ورود به دربار
فریده قطبی فرزند باقر امجدالسلطان در سال 1296ش در تهران به دنیا آمد. وی پس از سپری نمودن تحصیلات ابتدایی از مدرسه ژاندارک دیپلم گرفت و در سال1315 ش با سهراب دیبا ازدواج کرد و در سال 1317 اولین و آخرین فرزند آنان به نام فرح به دنیا آمد.
در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی آمده است:
«پدر فرح یک افسر جوان فارغ التحصیل سنسیر فرانسه بود که در درجه سروانی به مرض سل درگذشت و اهل تبریز بود. فریده دیبا(مادر فرح) پس از فوت شوهر ازدواج نکرد و با برادرش(محمد علی) قطبی زندگی میکرد. این خواهر و برادر اهل رشت بودند. چون فریده فقیر بود در خانه برادرش کار میکرد و قطبی نیز زندگی او را تامین میکرد. فریده تنها فرزند خود به نام فرح را نیز همراه داشت و قطبی خرج او را هم میداد؛ البته خیلی فقیرانه. همسر قطبی به نام لوئیز از ایل بختیاری بود و آنها دارای یک پسر به نام رضا بودند. پس از فوت شوهر فریده تا ازدواج فرح با محمد رضا، این جمع با هم زندگی میکردند و یک خانواده را تشکیل میدادند.
قطبی پسرش را برای تحصیلات عالیه به پاریس اعزام کرد و رضا علیرغم پول کم با سختی موفق شد تحصیلات خود را در پلی تکنیک پاریس( از دانشگاههای فرانسه) به پایان رساند و همان دورهای را طی کند که صفی اصفیا[1] و سرتیپ ریاحی[2] طی کرده بودند. او در ریاضیات قوی بود. قطبی، فرح را نیز به پاریس فرستاد و وی در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت ولی قطبی از عهده هزینه او برنیامد....
فرح از فرط استیصال برای کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند. اگر ندانیم حصارک چیست، شاید مسئله مفهوم نشود، در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان او منتظر شکار دخترها و زنها مینشستند و هر مراجعه کننده از جنس مونث اگر مورد پسند زاهدای واقع می شود... حالا این دختر با اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک میرود یعنی این که خود را تقدیم زاهدی کند. لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمد رضا تلفن میزند که دختری این جا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم. محمد رضا میپذیرد و بدون تحقیق قبلی که او و خانواده او کیست، او را به فرودگاه میبرد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج میکند. معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول میکند. دختری که تا یک ساعت پیش از زاهدی پول میخواست، که مفهومش معین است، حال قرار شده که با شاه ازدواج کند بدین ترتیب فرح دیبا «ملکه ایران» میشود.
به این ترتیب فرح همسر محمدرضا پهلوی شد و یک باره وضع خانواده دیبا دگرگون شد و از سراسر کشور هر چه «دیبا» بود با شجره نامه به کاخ مراجعه کردند و او نیز همه را به عنوان «دیبا» پذیرفت.....
فریده دیبا در محل زندگی رضا شاه سکونت داشت و فرح به او پول و جواهر میداد. او در عین حال ادعای تدین هم داشت و مقلد آیتالله(سید احمد)خوانساری بود و هر هفته با حجاب به دیدن او در خانه یا در مسجد میرفت.»[3]
مسئولیتهای فریده دیبا
فرح پهلوى با تولد اولین فرزندش رضا که عنوان ولیعهد به خود گرفت موقعیت خود را در دربار پهلوى تثبیت نمود. او مادر ولیعهد بود و دستوراتش در وزارتخانهها و سازمانها بدون مخالفت اجرا مىشد و تنها چیزى که او را محدود مىکرد استبداد محمدرضا شاهى بود که گاهى اوقات با زیادهخواهىهای فرح مقابله مىکرد، فرح با سوءاستفاده از این موقعیت به نام کارهای اجتماعى دست به اقدامات گوناگونى زد و به تأسیس سازمانها و نهادهای به اصطلاح خیریه اقدام کرد که جملگى براى اشتغال دیباها و چپاول آنان و عوام فریبى و بهره بردارى تبلیغى و رسانهای براى تقویت و استحکام رژیم پهلوى بود. فریده دیبا نیز به تأسى از دخترش با همان اهداف و برنامهها البته در مقیاس کوچکتر دست به اقداماتى زد تا خود را همراه و هم دوش دخترش در کمک به محرومان معرفى نماید. به همین دلیل در تعدادى از سازمانهاى تحت نظر فرح داراى مسئولیت بود. سند دربار پهلوى مناصب فریده دیبا را این چنین بر مىشمرد:
1ـ قائممقام بنگاه حمایت مادران و نوزادان.
2ـ قائممقام مرکز طبى کودکان
3ـ قائم مقام جمعیت ملى مبارزه با سرطان
4ـ عضو شورای عالى مرکز طبى کودکان
5ـ قائممقام جمعیت بهزیستى و آموزشى فرح پهلوى
6ـ قائممقام سازمان ملى انتقال خون ایران
7ـ قائممقام جمعیت شیروخورشید.[4]
فریده اهدافی داشت که قبول چنین مناصبى براى آن اهداف و برنامهها و اجرایى کردن طرحهایش لازم بود. داشتن مسئولیت رسمى، اختیار تصمیمگیرى و تصمیمسازى راجع به تمام امکانات آن سازمان را به فرد مىداد و فریده نیز با این محمل مىتوانست افراد مورد نظرش را در سازمانهاى تحت مدیریتش منصوب نماید که به نوبه خود، آنها نیز به نان و نوایى برسند. امتیاز دیگر، بهرهمندى از مزایاى شغلى و مدیریتى و چنگ انداختن بر منابع ارزى و ریالى سازمانهاى مورد نظر بود. او بدین وسیله مىتوانست به بهانه مأموریت ادارى به سفر خارجى برود و دور دنیا به تفریح بپردازد و صورت رسمى به آنها بدهد و هزینههای سفر را بر آن سازمان تحمیل نماید. لذا دادن مسئولیتهای مختلف بیشتر با این هدف صورت مىگرفت.
سفرهای داخلی و خارجی
فریده دیبا در طول حضورش در دربار پهلوى سفرهای زیادى در داخل و خارج کشور داشت؛ وی در بیشتر سفرهاى فرح نیز با او همراه بود. سفرهاى داخلى فریده مثل اکثر درباریان، به مناطق خوش آب و هواى مناطق شمالى کشور بود یا سفر به جزیره کیش که در ایام تعطیلات نوروزى صورت مىگرفت، او در مازندران هم کاخى داشت که بیشتر در تابستان از آن جا استفاده مىکرد. سفرهاى رسمى و شخصى وى به کشورهاى مختلف معمولاً با هزینه دولت انجام مىگرفت. این سفرها یا به دلیل علاقه خود شخص و یا به بهانه دعوت دیگر کشورهایی که با رژیم پهلوى ارتباط داشتند صورت مىپذیرفت. سفرهاى او نیز همچون سایر سفرهاى درباریان عمدتا با همراهان زیاد انجام مىگرفت که هزینهها را بالا مىبرد. در یکى از این دعوت نامهها آمده است:
«حضور مبارک سرکار علیه بانو فریده دیبا
با کمال احترام معروض مىدارد: در مورد دعوت نامه همسر حضرت رئیس جمهورى هند از سرکار علّیه براى مسافرت به آن کشور همان طور که مقرر فرموده بودند: به سفارت هند اطلاع داده شد که سرکار علیه از 16 تا 23 اکتبر 1973 به هند مسافرت خواهند فرمود و مراتب را به همین نحو به استحضار همسر حضرت رئیس جمهور هند خواهند رساند. برنامه این سفر بدین شرح اعلام شد:
1ـ روز اول ملاقات با خانم گرى رئیس جمهور هند.
2ـ روز دوم ملاقات با خانم ایندیرا گاندى نخستوزیر و سپس بازدید از مرکز صنایع دستى موزه هند در دهلى نو
3ـ روز سوم بازدید از یکى از دهات نزدیک شهر دهلى
4ـ روزهاى چهارم و پنجم سفر به آگرا واقع در 160 کیلومترى دهلى و بازدید از تاجمحل و سایر نقاط دیدنى آن جا و سپس به جیپور و قلعه امیر و آثار تاریخى دوره مغول.
5ـ روز ششم سفر به بمبئى و روز هشتم به پونا و در ادامه سند ذکر شده: هرگاه سرکار علیه مایل باشند توقف خود را در هند براى مدت بیشترى ادامه دهند با خوشوقتى آمادهاند برنامه دیگرى مثلاً براى مسافرت در جنوب هند و دیدار از شهر Mysore که به خصوص از لحاظ دو معبد مهم هند و به اسامى HALddid و BElur مربوط به قرن ششم معروف مىباشد تنظیم نمایند.»[5]
سندى درباره هیأت همسفران فریده دیبا به مغرب مىنویسد:
«جناب آقاى خوانسارى معاونت محترم وزارت امورخارجه
بانوانى که افتخار همراهى سرکار علّیه بانو دیبا را در این مسافرت دارند به شرح زیر مىباشند:
1ـ بانو پروانه قریب همسر رئیس کل تشریفات شاهنشاهى
2ـ بانو افسر صدرى همسر استاندار فارس
3ـ بانو لیا دُخت سام همسر استاندار اصفهان
4ـ بانو مهین هاشمىنژاد همسر فرمانده گارد شاهنشاهى
5ـ خاتم دکتر لوسیا پیرنیا
6ـ خانم نسرین امیر طهماسب
7ـ دوشیزه عذرا صادقیان.»[6]
اسدالله علم درباره مخارج سفرهاى فریده دیبا و خشم شاه از مادر زنش مىنویسد:
«در ضمن کارهاى جارى صورت حساب مخارج سفر یک هفتهاى سرکار علّیه فریده خانم علیاحضرت شهبانو به غنا بود در حدود پانصد هزار تومان فرمودند، بسیار خوب بدهید، ولى این درویش خانم وقتى که تصمیم به این مخارج مىگیرند، چرا درویش نیستند و چرا براى ما ناز مىکنند؟ انسان یا یک چیزى مىخواهد یا نمىخواهد. اگر مىخواهند دیگر چرا دروغى بگوید نمىخواهم، ولى شما باید بفهمید و به من بدهید؟ عرض کردم به هر صورت سفرشان بىاثر هم نیست. خوب، بالاخره یک تبلیغاتى براى ایران است، فرمودند چه تبلیغاتى؟ مگر ما حالا احتیاج به این کارها داریم؟ البته اثرش یک تفریح و تردماغى براى خودشان و اطرافیان ایشان است.»[7]
هدیه فریده به خارجیان
رژیم پهلوى به ویژه مسئولین عالی رتبه و درباریان به مدعوین خارجى هدیه مىدادند و در سفرهایی که به خارج داشتند به سران کشورى که به آن سفر مىکردند، نیز هدیه مىدادند و این مسئله رویهاى قانونى به خود گرفت.
این هدایای گران قیمت عمدتا طلا، نقره، برنز، قالىهاى ابریشمى و بهترین خاویار جهان بود و در بودجه دربار پهلوى ردیف مستقل براى آن تعریف شده بود. فریده دیبا از طریق فرح بر خوان گسترده ایران دستى داشت و در این زمینه نیز گشاده دستى مىنمود. در یکى از اسناد دربار پهلوى درباره هدایاى سفر فریده دیبا مىخوانیم :
«شماره: 2 / 114
به عرض جناب آقاى علم وزیر محترم دربار شاهنشاهى برسد
حسبالامر آن جناب وسایل سفر سرکار علّیه بانو فریده دیبا به سنگال فراهم و هزینههاى انجام شده به شرح
زیر مىباشد:
1ـ وجه نقد تقدیمى 000 / 500 ریال
2ـ بهاى 15 سکه 212 پهلوى طلا 000 / 360 / 1 ریال
3ـ مبلغ سه هزار دلار تراولز چک 000 / 360 / 1 ریال
4ـ بهاى 50 سکه یک پهلوى طلا 500 / 177 ریال
5ـ بهاى 50 سکه نیم پهلوى طلا 000 / 79 ریال
6ـ بهاى یک تخته قالى نائین گل ابریشم000 / 355 ریال
7ـ بهاى 3 عدد سینى نقره 750 / 132 ریال
8ـ بهاى یک تخته قالیچه تمام ابریشم 000 / 355 ریال
9ـ بهاى سه عدد قوطى سیگار رومیزى بزرگ 380 / 70 ریال
10ـ بهاى 3 عدد قوطى سیگار رومیزى کوچک 450 / 47 ریال
11ـ بهاى 5 عدد سنجاق سینه طلا فیروزه نشان 000 / 148 ریال
12ـ بهاى 4 جفت دکمه سردست فیروزه نشان 000 / 46 ریال
13ـ بهاى 5 کیلو خاویار 000 / 25 ریال
14ـ بهاى 12 کیلو پسته 280 / 5 ریال
15ـ عوارض گذرنامه 6 نفر 000 / 60 ریال
16ـ بهاى 6 بلیط هواپیما 640 / 821 ریال
که جمعا مخارج انجام شده بالغ بر 000 / 318 / 4 ریال مىباشد استدعا دارد چنانچه موافقت فرمایند وجه فوق از دولت مطالبه گردد.»[8]
جواهرات
خرید انواع سنگهای قیمتى مثل: برلیان، الماس، زمرد، یاقوت، فیروزه و... یکى از تفریحهاى زنان دربارى بود. آنان براى خرید هر چه بیشتر جواهرات با هم رقابت داشتند و هرکدام براى سبقت گرفتن از دیگران هزینه بیشترى مىکرد تا بر او غالب آید. این گونه چشم و هم چشمىها به ویژه در جشنها و مراسم خودنمایى مىکرد. فریده دیبا با حمایتهاى مستمرى که از طرف فرح پهلوى مىشد در این زمینه نیز مطالبات بىپایانى داشت، در یکى از سفارشات او مىخوانیم:
«یک بسته حاوى دو گردنبند مروارید و یک جفت مروارید مخصوص تهیه گوشواره به پیوست عودت داده مىشود. خواهشمند است بسته مزبور را به آقاى Motejl مسترد فرمایید. یک جفت از مرواریدهای ارسالى مورد پسند سرکار علّیه بانو فریده دیبا واقع گردید که برداشته شد و مبلغ 1090 دلار بهاى آن نقدا پرداخت شد.
رئیس کل تشریفات شاهنشاهى هرمز قریب.»[9]
بعضى دیگر از سفارشهاى او بدین شرح مىباشد:
1ـ یک جفت گوشواره مروارید اعلا کار دست برلیان مامک کارى شده به مبلغ 10000 تومان
2ـ یک آویز برلیانت گرد پاک و سالم و بى عیب به وزن 95 / 3 قیراط 1200000 ریال[10]
3ـ یک عدد گردنبند گوى طلاى 18 عیار با سنگهاى جدید 614000 ریال[11]
4ـ یک عدد گردنبند گوى طلاى 18 عیار با سنگهاى عقیق 120 / 133 ریال[12]
5ـ گردنبند آویز، دکمه سردست هشت فیروزه و یک ردیف یاقوت کبود 11000 ریال
6ـ اللّه برلیانت با زنجیر طلاى سفید 40000 ریال[13]
7ـ انگشتر مروارید درجه برلیانت مارکیز و گرد 48 / 3 قیراط 125000 ریال
کاخهای فریده دیبا
فریده دیبا اگرچه در ابتدا براى ساخت کاخى جدید برنامهریزى نکرد اما حواشى بازسازی و تغییرات در کاخ او، مبالغى به مراتب بیشتر از هزینه چندین کاخ را شامل مىشد. خرجهاى او براى تعمیر کاخ و سفارشات او براى ساخت کاخ در کنار دریا در شمال و خانه پاریس بالغ بر میلیونها تومان مىشد. هزینههای این چنینى فریده به قدرى بالا بود که باعث ناراحتى شاه و مسئولین مالى دربار و شخص عَلم گردید. به نحوى که مسئول مالى دربار پهلوى پس از چندین و چند بار تعمیر و افزایش بناى کاخ فریده، در پىنوشت یکى از اسناد و درخواست فریده از سراستیصال مىنویسد:
«امور مالى دربار شاهنشاهى، تلفنى به جناب آقاى کامبیز آتاباى اطلاع دهید واللّه باللّه سر گنج طلا ننشستهایم و سواى بودجه معین، محلى براى تأمین نداریم شما را به خدا رحمى کنید و با ما همکارى نمایید و نگذارید آبروى دستگاه برود. در هر حال این هزینه را یادداشت کنید.
هزینه درخواستى فریده به شرح ذیل، مىباشد:
به امور مالى دربار شاهنشاهى
موضوع: ترمیم سرویس بهداشتى کاخ سرکار علیه فریده دیبا (مجاور کاخ)
حسبالامر سرکار علّیه بانو فریده دیبا تعمیرات کاخ و همچنین دستشویى و توالت ضلع شرقى کاخ که مسدود شده شروع گردیده هزینه تعمیرات فوق در حدود 2000000 ریال برآورد مىگردد، خواهشمند است دستور فرمایید اعتبار لازم تأمین و نتیجه را اعلام فرمایید.»[14]
چند مورد هزینههاى دیگر فریده براى کاخهایش به نقل از اسناد دربار عبارتند از:
1ـ براى خرید بعضى لوازم و اثاثیه ویلاى کوچک کاخ سعدآباد 000 / 80 ریال به عنوان پیش پرداخت.
2ـ تهیه موکت براى کاخ فریده از هندوستان 20 / 19222 روپیه[15]
3ـ هزینه آشپزخانه کاخ فریده دیبا 7720641 ریال[16]
4ـ خرید سیستم تهویه از امریکا 9930 دلار[17]
5ـ هزینه خرید و نصب 4 دستگاه کولر 1257197 ریال[18]
6ـ هزینه چمنکاری و گلکارى محوطه کاخ 800000 ریال[19]
7ـ هزینه خرید یک ویترین و جا گلدانى 00 / 350 / 33 فرانک پاریس از مؤسسه مرسیه فرر[20]
در سندى دیگر که موضوع آن تعمیرات کاخ فریده مىباشد مىخوانیم:
محترما حسبالامر سرکار علّیه بانو فریده دیبا جهت تعمیرات ضرورى از کاخ معظم لها بازدید به عمل آمد و تعمیرات مشروحه ذیل مورد لزوم تشخیص داده شد. ضمنا امروز مقرر فرمودند که یک ساختمان دو اتاقه با سرویس لازم و همچنین یک انبار که جمعا حدود 140 متر مربع مىباشد در محوطه کاخ فوق احداث گردد.
این سازمان هزینه تعمیرات و نوسازى ساختمان مورد لزوم را بالغ بر دو میلیون و دویست هزار ریال
(تعمیرات 400000، نوسازى 0000 / 18 ریال) برآورد مىنماید:
1ـ تعمیرات محوطه سنگچین ضلع شمالى کاخ
2ـ مرمت کاشى کارى آبنماهاى اطراف کاخ
3ـ مرمت سنگفرش اطراف استخر
4ـ رنگآمیزى نماى ساختمان انبار و همچنین رنگآمیزى اطراف استخر
5ـ تعویض ستونهاى شکسته شده جلوى آشپزخانه
6ـ بندکشى سنگفرش محوطه و ...[21]
الف)کاخ مازندران
فریده دیبا در مناطق مختلف کاخهاى دیگرى نیز داشت که براى تفریح به آن جا مىرفت از جمله آنها کاخى در شمال کشور بود و شاه در اعتراض به مطالبات پى در پى فریده به درخواست او مبنى بر ساختن کاخ در مازندران اشاره دارد.[22]
ب)کاخ پاریس
فریده در شهر پاریس نیز داراى کاخ بود تا در مواقع سفر از آن استفاده نماید. با این که درباریان از جمله فریده اختیار کامل را براى استفاده از سفارتخانه و خانههاى فرهنگ و سایر امکانات دولتى داشتند اما ساختن کاخ شخصى با هزینه دربار چند مزیت داشت، یکى این که بدون هزینه کاخى با صدها هزار دلار را صاحب مىشد و از طرفى اگر مکانهاى رسمى و دولتى حداقل محدودیتى را داشت و آنان در کارهاى غیر شرعى و اخلاقى مجبور به رعایت مصالحى بودند و به نوعى برایشان محدودیت ایجاد مىکرد اما در کاخ شخصى نه تنها محدودیت نداشتند بلکه هر آنچه در داخل کشور نمىتوانستند انجام بدهند در آن جا صورت مىگرفت و تبعاتى برایشان در بر نداشت نکته آخر و مهم دیگر این که کاخها، ذخیرهاى براى روز مباداى درباریان بود. فریده دیبا نیز از این قاعده مستثنى نبود و او نیز دستور ساخت کاخ در پاریس را براى خودش صادرکرد.[23]
خریدهای خارجی
از آن جایى که هزینه ملزومات را دربار تقبل مىکرد لذا براى درباریان زحمتى نداشت تا اشیاى مورد نیاز را به مسئولین دربار سفارش دهند و دربار پیگیرى لازم را بنماید. یکى از هزینههاى سنگین اما ثابت درباریان خرید اشیاى خارجى آنان بود. گمرک موظف بود در اسرع وقت سفارشات دربار و محمولههایشان را آزاد و بدون عوارض گمرکى به دربار بفرستد. با توجه به این که درباریان از پرداخت هرگونه عوارضى معاف بودند، این امتیازى براى آنان به وجود مىآورد تا بعضى اقلام تجارتى مثل اتومبیلهای لوکس و اشیاى گران قیمت را به عنوان مصرف شخصى و بدون پرداخت عوارض وارد و چندین برابر قیمت در بازار آزاد بفروشند و به سود کلان برسند.
اکثریت ملزومات دربار ایران از خارج وارد مىشد و این دو جنبه داشت اولاً تولیدات داخلى، سلیقه اشرافى درباریان را ارضاء نمىکرد و دیگر این که رژیم پهلوى به ویژه سردمداران آن نوعى خود باختگى به غرب داشتند و همه آمال و آرزوهاى خود را در غرب مىدیدند و وابستگى به غریبان نیز تشدید کننده این روند بود. فریده دیبا به عنوان فردى از درباریان در این زمینه سفارشاتى داشت که دربار مسئول تهیه و وارد نمودن آن از خارج بود. سند دربار در باره ورود کالاهاى فریده دیبا از ایتالیا مىنویسد:
«جناب آقاى نبیل پیشکار محترم علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران
با نهایت احترام به پیوست دو پارتى بارنامه که یکى از ایتالیا و دیگرى از آلمان براى سرکار علّیه بانو فریده دیبا به گمرک مهرآباد رسیده تقدیم، مستدعى است به عرض مبارک رسانده چنان که اجازه فرمودند نامه براى ترخیص به وزارت دربار شاهنشاهى مرقوم فرمایید.»[24]
سندى دیگر هزینه کالاهاى خارجى فریده دیبا را که از خارج وارد شده چنین بر مىشمرد:
1ـ هم ارز ریالى 30000 لیر ایتالیایى بهاى کارد و نمکدان سفارشى (ارژ انتو)
2ـ هم ارز ریالى 3240 دلار حواله به کریسیتان دیور (فرانسه) بابت بهاى لباس شب سرمهاى رنگ ـ مانتو مشکى ـ لباس پشمى قهوهاى ـ بلوز بژ
درخواستهاى ذکر شده مانع آن نمىشد که حرص و طمع او فروکش نماید و اگر چیزی متعلق به یکی از درباریان چشم او را میگرفت، آن را مطالبه ننماید و یا از آن صرفنظر نماید.[25]
اسناد دربار بعضى از درخواستهاى او را این گونه مىنویسد:
1ـ تنور خارجى[26]
2ـ تخت ماساژ[27]
3ـ سرویس طلا شرابخوارى[28]
4ـ لوستر از فرانسه[29]
5ـ تابلو از ایتالیا[30]
6ـ پارچه از تایلند[31]
7ـ پر قو[32]
8ـ پنیر خارجى[33]
عنوان والاحضرت فریده
گاهى اوقات عناوین پهلویها براى بهرهمندى هر چه بیشتر مؤثر بود تا نسبت به سایرین از امکانات و امتیازات بیشترى برخوردار شوند. هر مکاتبهاى از طرف دربار با سازمانها و نهادهاى دولتى که عنوان والاحضرت داشت بدون درنگ رسیدگى مىشد و نهادهاى دولتى موظف به اجراى تمام درخواستهاى دربار بود با این حساب تلاش براى گرفتن القاب دربارى یا حفظ عنوان و حتى از دست دادن یک عنوان براى فرد تبعات مثبت و منفى داشت. محمدرضا از فاطمه پهلوى به دلیل ازدواج بدون اجازه با یک مسیحى به دلیل تبعات منفى و بدبینى نسبت به دربار در بین علما و جامعه ایران او را تهدید به حذف عنوان والاحضرت کرد و شوهر فاطمه نیز مجبور به پذیرش ظاهرى اسلام شد تا ازدواجش دچار مشکل نشود و حفظ عنوان والاحضرت از حمیدرضا پهلوى به دلیل ازدواج با زنى بدنام و دستور به حمیدرضا براى طلاق دادن زن مورد نظر از اینگونه موارد بود. به دلیل همین بهرهمندیها بود که فریده دیبا نیز درخواست عنوان دربارى و یا دریافت نشان از شاه را نمود:
«... عرض کردم نوروز نزدیک مىشود و سرکار فریده خانم یکى از دو موضوع را انتظار دارند، یا مقام والاحضرت و یا نشان خورشید. اجازه مرحمت فرمایید انجام شود. فرمودند، من با علیاحضرت هم صحبت کردم. ایشان هم تعجب دارند که این درویش خانم این چیزها را براى چه مىخواهد. عرض کردم تعجب مىکنم که نظر علیاحضرت این است، چون من یقین داشتم که ایشان در حضور علیاحضرت هم استدعا کردهاند. فرمودند، اتفاقا این طور نیست، کلاً بیایم و به او نشان خورشید بدهیم آن وقت جواب مادرم را که البته خواهرم شمس به شدت تحریک خواهد کرد، چه بدهیم.»[34]
فریده دیبا از زندگى این چنینى مرفه و اشرافى بهره مىبرد. براى او حقوق ثابت مقرر گردید و با درآمدهاى دیگرى که از مسئولیتهاى مختلف به دست مىآورد و یا کمکهاى مادى و معنوى دخترش نزدیک دو دهه در دربار ایران زندگى کرد. او همسان دیگران دفترى داشت که چندین کارمند و کارگر مشغول رتق و فتق امور او بودند که حقوق آنان از طرف دربار پرداخت مىشد. سفارشات او نیز توسط دربار تهیه مىشد و چندین خودرو لوکس و آخرین مُدل به او تعلق داشت و از آنان استفاده مىکرد. کاخهاى درخواستى با هزینه دربار ساخته مىشد و هزینه سفرهایش تماما توسط دربار پرداخت مىگردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی فریده دیبا به خارج گریخت و چندین سال در آمریکا از اموالى که به یغما برده بود به زندگى اشرافى ادامه داد تا این که در سال 1378 درگذشت.
پانوشتها:
[1]. محمدعلی صفی اصفیا (۱۲۹۲–۱۳۸۷) استاد دانشگاه و دولت مرد دوره پهلوی ایران بود. او در ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. صفی اصفیا جزو چهارمین هیئت دانشجویان اعزامی به اروپا رفت و تحصیلات عالی خود را در پلیتکنیک پاریس در رشته مهندسی معدن انجام داد. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۸ برای تدریس وارد دانشکده فنی شد و تا سال ۱۳۴۷ به عنوان استاد گروه مهندسی معدن در این دانشکده به تدریس ادامه داد. او از همکاران دکتر مصاحب در تألیف دائرةالمعارف فارسی بود. مدتی در سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۷ رئیس سازمان برنامه و سپس وزیر مشاور بود. او را تکنوکرات خواندهاند. پس از انقلاب دستگیر شد و چند سال زندانی بود. تمام اموال او مصادره شد. مدتی از کشور ممنوع الخروج بود ولی در جشن هفتادمین سالگرد تأسیس دانشکده فنی از او به عنوان استاد پیشکسوت تجلیل شد. در ۱۳۷۲ در تشکیل بنیاد علمی زیرکزاده شرکت داشت و عضو هیئت امنای این بنیاد بود. مهندس صفی اصفیا در فروردین ۱۳۸۷ در تهران درگذشت.
[2]. محمدتقی ریاحی (زاده سال ۱۲۸۹ خورشیدی در چهارمحال و بختیاری استان چالشتر، درگذشت ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۷ خورشیدی در نیس واقع در جنوب فرانسه)، از برجستهترین افسران و نظامیان حامی دکتر مصدق و جبهه ملی و رئیس ستاد ارتش منصوب دکتر مصدق در هفت ماه پایانی دوران نخست وزیری او بود، که کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق را خنثی و توازن قوا را از سمت حامیان محمدرضا شاه پهلوی به سوی حامیان مصدق سوق داد، امّا پس از براندازی دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگیر و زندانی شد. وی پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) و در دولت موقت انقلاب به نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان، به عنوان دومین وزیر دفاع ملی جمهوری اسلامی ایران منصوب گردید، امّا سرانجام و پس از شش ماه، از این منصب استعفا و برای همیشه و تا پایان عمر خویش از ایران خارج و ساکن فرانسه گردید.
[3]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، جلد1، صفحه 210-212.
[4]. زنان دربار به روایت اسناد، فریده دیبا، مقدمه، صفحه 10.
[5]. همان، سند مورخه 25 / 11 / 1351، صفحه 80-82.
[6]. همان، سند مورخه 29 / 6 / 1349، صفحه52 .
[7]. یادداشتهای علم، به کوشش علینقلی عالیخانی، جلد 2، صفحه 46-48.
[8]. زنان دربار به روایت اسناد، همان، سند مورخه 16 / 1 / 1345، صفحه 111.
[9]. همان، سند مورخه 1 / 2 / 1355، صفحه 160.
[10]. همان، سند مورخه 21 / 12 / 1354، صفحه 154.
[11]. همان، مقدمه، سند مورخه 23 / 12 / 56، صفحه 16.
[12]. همان، سند مورخه 15 / 2 / 1354، صفحه 126.
[13]. همان، سند مورخه 25 / 4 / 1354 صفحه 139.
[14]. همان، سند مورخه 7 / 10 / 1354، صفحه 150.
[15]. همان، سند مورخه 8 / 9 / 1353، صفحه 102.
[16]. همان، سند مورخه 5 / 5 / 1354، صفحه 141.
[17]. همان، سند مورخه 11 / 5 / 1354، صفحه 142.
[18]. همان، مقدمه، سند مورخه 2 / 5 / 1354، صفحه 17.
[19]. همان، سند مورخه 26 / 7 / 1356، صفحه 235.
[20]. همان، سند مورخه 8 / 9 / 1356، صفحه 245.
[21]. همان، سند مورخه 4 / 3 / 1355، صفحه 164.
[22]. نک: یادداشتهای علم، همان، جلد4، صفحه 94.
[23]. زنان دربار به روایت اسناد، همان، مقدمه، صفحه 19.
[24]. همان، مقدمه، سند مورخه 6 / 6 / 1347، صفحه 20.
[25]. همان، مقدمه،صفحه 20.
[26]. همان، سند مورخه 30 / 2 / 1357، صفحه 259.
[27]. همان، سند مورخه 13 / 12 / 1352، صفحه 99.
[28]. همان، سند مورخه 9 / 10 / 1353، صفحه 106.
[29]. همان، مقدمه، صفحه 21.
[30]. همان، سند مورخه 16 / 7 / 1347، صفحه 23.
[31]. همان، سند مورخه 24 / 1 / 1356، صفحه 198.
[32]. همان، سند مورخه 5 / 3 / 1356، صفحه 204.
[33]. همان، سند مورخه 20 / 7 / 1356، صفحه 233.
[34]. یادداشتهای علم، جلد 5، صفحه 561 و 563.
منابع
●
●
●
سهراب دیبا همسر فریده
سهراب، فریده و فرح دیبا
فرح دیبا و محمد علی قطبی (دایی) و رضا قطبی (پسردایی)
سهراب و فریده دیبا در کنار اقوام
فرح و فریده دیبا
محمد علی قطبی برادر فریده
سهراب دیبا و فریده قطبی
فریده و صفی اصفیا (رئیس سازمان برنامه و بودجه)
فریده دیبا در کنار شریف امامی
فریده دیبا در کنار فرخ روپارسا (وزیر بهایی کابینه هویدا)
فریده دیبا، فرح و فاطمه پهلوی
فریده دیبا، کورت والدهایم «دبیرکل سازمان ملل»، فرحناز و لیلا پهلوی
فریده دیبا و رضا پهلوی
فریده دیبا و هویدا (نخست وزیر)
سفر فرح و فریده به کانادا
سفر فریده به کشور سنگال
سفر فریده و فرح به شوروی سابق
فریده در میز ریاست
تعداد مشاهده: 45602