امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

شرحی بر اسناد

بند سیاسی در زندان‌های دوره پهلوی


تاریخ انتشار: 17 مرداد 1403

بند سیاسی زندان قصر

«پیش از آن‌که زندان‌های ویژه زندانیان سیاسی مانند کمیته مشترک ضد خرابکاری و اوین تأسیس شود بندهایی از زندان عادی به محکومین سیاسی اختصاص داشت و به آن بند سیاسی می‌‌گفتند.

وقتی در سال ۱۳۰۸، زندان قصر افتتاح شد، تعدادی از بندهای آن به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و بند «سیاسی» نام گرفت.

«بند ضد امنیتی» نام دیگر «بند سیاسی» در دوره پهلوی بود. اصطلاح «زندانی ضد امنیتی» را ساواک برای زندانیان سیاسی به کارمی‌برد. زندانیان عادی به بند زندانیان سیاسی «سیاسیا» [= سیاسی‌ها] می‌گفتند.

زندانیان سیاسی معمولاً در زندان‌های قزل قلعه، اوین و کمیته مشترک ضد خرابکاری نگهداری می‌‌شدند. با وجود این گاهی به دلیل کثرت زندانیان سیاسی، در زندان‌های دیگر هم، حضور داشتند.

علت جدا نگه داشتن زندانیان سیاسی از زندانیان عادی جلوگیری از تأثیرپذیری زندانیان عادی از افکار و عقاید زندانیان سیاسی و در دوره‌هایی رعایت شأن زندانیان سیاسی بود. با وجود این در برخی موارد زندانیان سیاسی را در بین زندانیان عادی جا می‌‌دادند. این اقدام نوعی شکنجه روحی برای زندانیان سیاسی محسوب می‌شد؛ زیرا به سر بردن در میان قاتلان و جانیان و خلافکاران بسیار مشکل بود. گاه نیز زیر فشار افکار عمومی و سازمان‌های بین‌المللی بازرسان صلیب سرخ جهانی و دیگر سازمان‌های بین‌المللی اجازه حضور در زندان‌ها پیدا می‌‌کردند؛ البته به ندرت در این مواقع برای آن‌که آن‌ها از وجود زندانیان سیاسی در زندان بی‌اطلاع بمانند، سیاسی‌ها را به بندهای عمومی منتقل می‌کردند.

گاهی از زندانیان عادی برای نظافت بند و توزیع غذای زندانیان سیاسی استفاده می‌کردند؛ آن‌ها وظیفه خبرگیری از زندانیان سیاسی و انتقال آن را به اداره زندان برعهده داشتند.

زندان سیاسی مردان از دوره رضاشاه وجود داشت، اما زندان زنان سیاسی به طور رسمی از ۱۳۵۱ و در دوره پهلوی دوم شکل گرفت. پیش از شکل‌گیری بند مختص زنان سیاسی، در زندان مجرمان عادی زن، اتاقی نیز به زنان سیاسی اختصاص داده بودند.

بندهای سیاسی مقررات مخصوص به خود داشتند. در ساختمان کمیته مشترک ضد خرابکاری، زندان حیاط دایره‌ای شکل داشت که در وسط طبقه همکف، حوض مدوری تعبیه شده بود و تمام اتاق‌ها مشرف به این حوض بودند و آب این حوض هر چند سال یک بار عوض می‌شد. حیاط بند سیاسی در زندان قصر فضایی به مساحت تقریبی چهارصد متر مربع را در بر می‌‌گرفت. ساختمان اصلی این بند به صورت سه گوش یا مدور در سه یا چهار طبقه بود که در هر طبقه یک بالکن (هشتی مشرف به حیاط) وجود داشت و بین اتاق‌های طبقه ارتباط برقرار می‌کرد. جلوی آن را نیز نرده‌های حفاظ گرفته بودند. در دوره‌ای بند سیاسی زندان قصر، ساختمانی بود که به صورت (ال/L) بنا شده و یک راهرو و تعدادی اتاق را شامل می‌شد.

سلول‌های داخل بند شامل سلول‌های انفرادی و عمومی می‌‌شد؛ فضای سلول‌های انفرادی در کمیته مشترک یک و نیم در دو و نیم متر، در زندان عشرت‌آباد دو در سه متر و در زندان اوین دویست و ده در صد و بیست سانتی متر بود و تنها منفذ سلول، پنجره کوچکی به ابعاد بیست در سی سانتی متر بود که در قسمت انتهای دیوار و چسبیده به سقف قرار داشت و با توری‌های محکمی محصور شده بود. درِ سلول‌ها، آهنی بود و دارای روزنه‌ای به ابعاد هفت هشت سانتی متر بود که مأموران زندان با یک چشم داخل سلول را نگاه می‌کردند که ببینند زندانی چه می‌کند. البته همین در، دریچه‌ای کوچک نیز داشت که غذای زندانی را از طریق آن دریچه به او می‌دادند.

گنجایش جمعیت هر سلول بسته به شرایط و تعداد زندانیان سیاسی متغیر بود. معمولاً سلول‌های انفرادی یک نفری بود، هنگامی که تعداد زندانیان فزونی می‌گرفت، در همین سلول‌ها چهار یا پنج نفر هم جا می‌دادند، به طوری که افراد به نوبت می‌توانستند بخوابند. وسایل داخل سلول انفرادی، تنها شامل یک زیلوی چرک، خونی، کهنه و فرسوده و دو تخته پتو بود. این سلول‌ها کثیف و مرطوب بودند. در زندان اوین توالت در درون همان سلول بود، نور خورشید به سلول‌ها راه نداشت و هوا نیز به‌سختی در آن جریان داشت. هوای داخل سلول در تابستان بسیار گرم و در زمستان بسیار سرد بود. گاه زندانی ماه‌ها و سال‌ها در این سلول می‌ماند و تنهایی سلامت روح و روان وی را تهدید می‌کرد.

سلول‌های عمومی بند سیاسی، فضایی به مساحت حداکثر سی متر مربع داشتند. در کمیته مشترک این سلول‌ها دارای پنج متر طول چهار متر عرض و چهار متر ارتفاع بودند.

گنجایش جمعیت هر سلول عمومی نیز متغیر بود؛ در زندان قصر در بعضی از سلول‌های عمومی دو یا سه نفر بودند و در بعضی دیگر نه نفر در سه تخت سه طبقه می‌خوابیدند. در اتاق‌هایی که تخت نبود جای هر شخص در اتاق زندان با رختخوابش مشخص می‌شد، یعنی رخت‌خواب زندانی که معمولاً در یک چادر شب پیچیده می‌شد و به دیوار تکیه داده می‌شد، نشان می‌داد که جای او آنجاست. در این موارد گاه سی تا سی و پنج نفر در هر اتاق نگهداری می‌شدند. در ۱۳۵۰ که عده‌ای از مبارزان علیه حکومت پهلوی از سلول‌های انفرادی به زندان عمومی اوین منتقل شدند، اتاق‌های عمومی این وضعیت را داشتند.

سلول‌های عمومی بندهای سیاسی به شکل کاملاً بسته و با مقرراتی خشک اداره می‌شد؛ زندانیان حق نداشتند از اتاق خارج شوند و تنها برای رفتن به توالت آن هم به همراه یک نگهبان از اتاق خارج می‌شدند. در واقع زندان در زندان بود.

وسط سلول‌های عمومی فقط به اندازه یک زیلوی دو متری جا داشت. فضای اتاق‌ها به سیاهی می‌زد؛ زیرا تخت‌ها و پتوها سیاه بودند و اتاق‌ها پنجره و چراغ نداشتند. در این سلول‌ها دریچه‌ای در دیوار اتاق تعبیه شده بود که از طریق آن نگهبان‌ها زندانیان را زیر نظر داشتند. گاهی در کنار این اتاق تاریک، اتاق پنجره‌دار روشنی بود که برای مطالعه مناسب بود. در وسط راهرو این سلول‌ها روی چهارپایه‌ای که نزدیک سقف کار گذاشته شده بود، گاهی تلویزیونی نیز به چشم می‌خورد که از دفتر رئیس زندان خاموش و روشن می‌شد.

جای دادن زندانیان سیاسی در سلول‌های عمومی در درجه اول به مدت اقامت آنان در زندان مربوط بود. کسانی که مدت محکومیتشان بین یک تا پنج سال بود، در یک بند نگهداری می‌شدند، همین طور کسانی که بین پنج تا پانزده سال محکومیت داشتند، در بند دیگر و زندانیان حبس ابد نیز بند جداگانه‌ای داشتند.

در درجه دوم زندانیان سیاسی براساس وضع زندگی اقتصادی، عقاید و مواضع سیاسی آن‌ها تقسیم‌بندی می‌شدند. در دوره پهلوی اول در یک بند زندانیانی بودند که وضع مالی نسبتاً خوبی داشتند و در بند دیگر زندانیانی که فقیر و بی‌چیز بودند، نگهداری می‌شدند. البته این تقسیم بندی‌ها نسبی بود.

تقسیم بندی دیگری نیز داخل بند، بین خود زندانیان رواج داشت. هنگامی که فردی وارد بند می‌شد اگر اهل نماز بود، جذب گروه‌های مذهبی و اگر اهل نماز نبود، توسط گروه‌های غیر مذهبی مارکسیست‌ها جذب می‌گردید. البته این نوع تقسیم‌بندی نیز نسبی بود؛ چون بعضی از افراد مذهبی و مسلمان هم بودند که نماز نمی‌خواندند، در نتیجه فرد یادشده به گروه مارکسیست‌ها جذب می‌شد.

داخل بند در بین خود زندانیان مقررات خاصی حکم فرما بود. از آنجا که ابتدایی‌ترین اصول بهداشتی در زندان‌ها رعایت نمی‌شد و مسئولان زندان نیز کمترین توجهی به آن نداشتند، هر ماه خود زندانیان یک نفر را به عنوان مسئول و اصطلاحاً «شهردار» بند تعیین می‌کردند که به کل کارها و امور بند از قبیل نظافت، توزیع غذا، انتقال نظرات زندانیان به افسر نگهبان و رئیس زندان و بالعکس و غیره نظارت داشت. این امور در حفظ نظم و آرامش بند بسیار مؤثر بود. در زندگی اشتراکی بند عمومی که زندانیان از گروه‌های مختلف زندگی می‌کردند، در بین گروه‌ها به‌ویژه گروه‌های مذهبی مسلمان نظم خاصی حاکم بود که به تشکل آنان «جمع» می‌گفتند. در مقابل تشکلی نیز در بین زندانیان غیر مذهبی وجود داشت که «کمون» نام گرفته بود. به جز لباس، هر امکاناتی که هر کس در اختیار داشت، متعلق به جمع بود. گاهی به غیر از سفره مشترک که غذای آن از جیره غذایی غیر مطبوخ و به اصطلاح خشکه افراد و با امکانات جمع درست می‌شد، صندوقی نیز به نام «صندوق جمع» وجود داشت که کلیه پول‌های نقد افراد در آنجا جمع می‌شد و از آن به زندانیان فقیر نیز کمک می‌‌شد. این نظم و انضباط در خدمات عمومی بند نیز بین گروه‌های مختلف بند با همان نظم و ترتیب جریان داشت. به جز موارد مذکور در انجام مراسم و تفریحات همگانی، نظیر روزه‌داری و فرایض دینی، ورزش دسته جمعی، ساعات مطالعه و غیره نیز این نظم و ترتیب همچنان حفظ می‌شد. با این همه در بعضی از بندها مأموران زندان از انجام فرایض دینی و خواندن نماز به صورت دسته جمعی و حتی فرادی جلوگیری می‌کردند. مثلاً در دوره‌ای در زندان قصر دستور داده بودند، کسانی که چهل یا پنجاه سال به بالا دارند می‌توانند نماز بخوانند، ولی بقیه حق نماز خواندن ندارند. نمونه دیگری از هماهنگی و همکاری بین زندانیان بند سیاسی، هنگام اعتصاب غذای همگانی بود. کیفیت بسیار بد و نامطلوب غذا، وضعیت بهداشتی و درمانی نامناسب زندان و محدودیت‌های مختلف دیگر گه‌گاه منجر به اعتصاب زندانیان می‌شد. این اعتصاب‌ها گاه نتیجه‌بخش بود و سازمان زندان را مجبور به عقب‌نشینی از موضع خود می‌کرد و آن‌ها را وادار می‌‌ساخت که شرایط غذایی و بهداشتی و اموری مانند ورود کتاب به زندان را بهبود بخشند. وضعیت بهداشت، بهداری و درمان در بندها بسیار بد بود. هر هفته فقط یک مرتبه و تنها به مدت پنج دقیقه بدون حوله، لنگ یا کیسه اجازه استحمام داده می‌شد. زندانی باید فاصله نسبتاً طولانی بین سلول خود و حمام را با چشمان بسته و مراقبت نگهبانان طی می‌کرد. تنها در زندان قصر در خارج از بند در محوطه اصلی زندان، حمام عمومی بزرگی بود که زندانی‌ها را هفته‌ای یک بار در دسته‌های ده نفره به آنجا می‌بردند. در قسمت درمان و بهداری بندهای سیاسی نیز وضع به این گونه بود. بیمارانی که براثر شکنجه آسیب دیده بودند، یا به دلیل بیماری نیاز به مداوا داشتند، در درمانگاه بند که فقط مسکن و وسایل اولیه پانسمان وجود داشت، مداوای جزئی می‌‌شدند. گاه مریض یا کسی که زیر شکنجه مجروح شده بود ترجیح می‌‌داد که در سلول بماند، زیرا در درمانگاه نیز از توهین و تحقیر مأموران، به‌ویژه نیروهای ساواک که حتی با لگد بر زخم‌های مجروح نیز ضربه می‌زدند، در امان نبودند.

به‌رغم شرایط سخت و تحمل ناپذیر محیط بندهای سیاسی، در این بندها سرگرمی‌هایی نیز وجود داشت. شطرنج، پاسور، منچ، تماشای تلویزیون، حفظ تفسیر و ترجمه آیات قرآن، مشاعره، آواز خواندن، آموزش و مکالمه زبان، بحث‌های سیاسی و اعتقادی از این دست اقدامات و سرگرمی‌ها بود که فضای زندان را تا حدودی تحمل‌پذیر می‌کرد. غیر مذهبی‌ها، چپی‌ها و بریده‌ها بیشتر اهل تفریح و سرگرمی و افراد مذهبی بیشتر اهل مطالعه قرآن و کتاب و بحث‌های سیاسی و اعتقادی بودند.

ملاقات در بندهای سیاسی انفرادی ممنوع بود، اما در بندهای سیاسی عمومی تنها افراد نَسَبیِ درجه یک، حق دیدار داشتند. ملاقات از پشت میله‌ها و تورها صورت می‌گرفت. استثنائاً در ایام عید نوروز اداره زندان به همه زندانیان اجازه ملاقات حضوری می‌داد و در این میان گاهی یک روز هم اجازه داده می‌شد تا فرزندان زندانیان سیاسی با آنان ملاقات حضوری در زندان داشته باشند. در این دوره معمولاً خانواده‌های زندانیان، بچه‌های کوچک را صبح به زندان می‌آوردند و تحویل می‌دادند و تا عصر آن روز، بچه‌ها در زندان با پدر یا بستگانشان بودند.

اعمال محدودیت، مشکلات و آزار و اذیت و شکنجه مأموران زندان به‌ویژه مأموران ساواک همیشگی بود.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 184تا 187، با اندکی ویراستاری.



جریان تهدید به اعتصاب غذای اعضای هئیت مؤتلفه اسلامی در زندان قصر به دلیل زندانی شدن در بند محکومان عادی و تقاضای انتقال به بند سیاسی. ص 1


جریان تهدید به اعتصاب غذای اعضای هئیت مؤتلفه اسلامی در زندان قصر به دلیل زندانی شدن در بند محکومان عادی و تقاضای انتقال به بند سیاسی. ص 2


جریان تهدید به اعتصاب غذای اعضای هئیت مؤتلفه اسلامی در زندان قصر به دلیل زندانی شدن در بند محکومان عادی و تقاضای انتقال به بند سیاسی. ص 3


جریان تهدید به اعتصاب غذای اعضای هئیت مؤتلفه اسلامی در زندان قصر به دلیل زندانی شدن در بند محکومان عادی و تقاضای انتقال به بند سیاسی. ص 4


جریان تهدید به اعتصاب غذای اعضای هئیت مؤتلفه اسلامی در زندان قصر به دلیل زندانی شدن در بند محکومان عادی و تقاضای انتقال به بند سیاسی. ص 5


بند سیاسی زندان قصر


بند سیاسی زندان قصر


بند سیاسی زندان قصر


 

تعداد مشاهده: 6804


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.