مروری بر حیات علمی و سیاسی مرحوم آیتالله العظمی محمدعلی اراکی
تاریخ انتشار: 07 خرداد 1403
تولد
آیتالله العظمی محمدعلی اراکی در 24 جمادیالثانی 1312ق /1273 ش در اراک (که در آن زمان به سلطانآباد و عراق معروف بود) دیده به جهان گشود.[1]
در دستنوشتهای از ایشان آمده است: «تولد این عاصی خاطی محمدعلی چهار ساعت تخمیناً از روز یکشنبه بیست و چهارم جمادیالاخری سال یک هزار و سیصد و دوازده - 1312 - هجری قمری در سلطانآباد عراق واقع شده.»[2] پدر ایشان حجتالاسلام و المسلمین مرحوم آقا، مشهور به «میرزا آقا» از اهالی مصلحآباد (واقع در منطقهی فراهان) و معروف به حاج میرزا آقا فراهانی شاگرد آخوند ملا محمد ابراهیم انجدانی بودند مادر ایشان علویه آقا بیگم، دختر سید عقیل و از نوادگان سید حسن واقف از احفاد امام زینالعابدین (ع) بود.[3]
دوران تحصیل
آیتالله العظمی محمدعلی اراکی تا سن یازده - دوازده سالگی خود را مانند سایر کودکان گذراند در این تاریخ پدر او به مکه مشرف شد و سفر مکه در آن زمان چند ماهی طول میکشید در این چند ماه که پدرش در اراک نبود شوهر خواهر او مرحوم عمادالذاکرین از این کودک و نوجوان خواست که تمرین خط کرده و در نهایت گلستان شیخ سعدی را با خطی زیبا بنویسد و خود مقداری از آغاز گلستان را قلمی و در اختیار او گذاشت که به پایان برساند آیتالله العظمی اراکی گلستان را با خطی خوب تا پایان نوشت. [4]
ظاهراً قبل از مرحوم عماد، سواد فارسی و قرائت قرآن و عم جزء و غیره را نزد حاج آقا صابر[5] که پیرمردی نورانی بوده و از کرهرود[6] به اراک میآمده آموخته است.[7]
معظمله مقدمات علوم حوزوی مانند صرف و نحو و نیز سطح فقه و اصول را خدمت مرحوم حاج شیخ جعفر شیثی که از شاگردان دوره اول مرحوم آیتالله العظمی حائری بوده است خواندند. و مقداری هم از درس مرحوم آقا شیخ عباس ادریس آبادی استفاده نمودهاند. و پس از تمام کردن درسهای سطح به درس خارج آیتالله العظمی حاج شیخ محمد سلطانالعلماء حاضر شدند و تقریرات درس ایشان را نوشتند.[8] و شرح منظومهی حاج ملاهادی سبزواری را نزد وی فراگرفت و همچنین مدتی هم از محضر درس مرحوم حاج آقا نورالدین اراکی استفاده کردهاند.[9] و پس از ورود آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به اراک در زمره اولین شاگردان ایشان در آمدند. آیتالله اراکی از بیست سالگی در درس آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت نموده و به مدت هشت سال در اراک از محضر حاج شیخ بهره برد. او از قدیمیترین شاگردان آیتالله حائری بود و تا پایان عمر حاج شیخ، از ملازمان وی بود (هشت سال در اراک و بقیه را در حوزهی علمیهی قم) از دیگر اساتید دورهی تحصیل ایشان، آیتالله حاج سید محمدتقی خوانساری ـ که پدر همسر وی نیز بود ـ میباشد که آیتالله اراکی مباحث طهارت و نکاح را نزد ایشان فراگرفت.[10]
تدریس
آیتالله العظمی اراکی تا زمانیکه مرحوم آیتالله العظمی حاج سیدمحمدتقی خوانساری در قید حیات بود درس خارج شروع نکرده بود، با اینکه از نظر مراتب علمی مانند و هم مباحثه آن مرحوم بود به خاطر ارادت خاصی که به ایشان داشت در درس ایشان هم شرکت میکرد و قسمتی از درس ایشان را هم به عنوان تقریرات نوشت و از این رو شاید برخی از ناآشنایان به سوابق این دو بزرگوار آنان را استاد و شاگرد میدانستند با اینکه چنین نبود و حتی حاشیه عروهالوثقی را با هم نوشته بودند تا رساله عملیه هر دو باشد. در این دوران (یعنی تا قبل از رحلت آیتالله خوانساری) مرحوم آیتالله العظمی اراکی تدریس سطح و سطوح عالیه را داشتند. و تعداد فراوانی از طلاب و فضلای حوزه اراک و سپس حوزه قم از محضر درس ایشان در سطوح عالیه مانند کفایهالاصول و مکاسب شیخ انصاری بهرهمند شدهاند. [11]
درس خارج
پس از فوت مرحوم آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری در شهریور 1331 به تقاضای شاگردان ایشان، آیتالله العظمی اراکی همان درس را که کتاب النکاح بود ادامه داد و عملاً همه متوجه شدند که قدرت علمی و تدریس ایشان همانند مرحوم خوانساری است و از همان ایام تا حدود چهل سال بعد که این تدریس ادامه داشت حوزه درس ایشان مجمع فضلا و اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم بود.
ایشان در بیش از 35 سال تدریس مداوم، پیچیدهترین مباحث را با گفتاری شیوا مطرح کرد و یکی از ویژگیهای درسی ایشان پرهیز از تکرار و زیادهگویی بود. از آنجا که ایشان اعتقاد داشت طلاب علم باید قبل از حضور در درس مواضع اشکال را مطالعه و حل کرده و سپس در بحث حاضر شوند، درسشان برای افراد مبتدی و محققین سودمند بود. وی در مدت تدریس خود، شاگردان فراوانی تربیت نمود که میتوان به حجج اسلام شهید مهدی شاهآبادی، شیخ محمدتقی ستوده، شیخ رضا استاد تهرانی، شیخ علی پناه اشتهاردی و بسیاری دیگر اشاره کرد.[12]
مرجعیت
با رحلت آیتالله سید محمدتقی خوانساری شئون علمی و حوزوی ایشان، از قبیل نماز جمعه، تدریس و... به آیتالله العظمی شیخ محمدعلی اراکی انتقال یافت و زمینه مرجعیت برای ایشان فراهم شد. حاشیه عروهالوثقی و رساله عملیه که به نام مرحوم خوانساری، چاپ شده و در دسترس مردم قرار گرفته بود، در واقع محصول آرای فقهی هر دو بزرگوار (مرحوم خوانساری و آیتالله اراکی) بود، ولی آیتالله اراکی به دلیل زهد، وارستگی و بیاعتنایی به مقامهای دنیوی و اندیشیدن به وظیفه، در آن شرایط به مرجعیت رغبتی نشان نداد. افزون بر این، ایشان باور داشت که آیتالله بروجردی مرجع بلند پایه دنیای تشیع است. ازاینرو، به دلیل پارسایی و پاسداری از صلابت مقام مرجعیت به کارهای علمی و آموزشی و خدمات فرهنگی پرداخت. با رحلت حضرت آیتالله حاج آقا سیدحسین بروجردی طباطبایی، زمینهای پدید آمد که ایشان هم مانند دیگران خود را مطرح کند یا به نحوی مطرح شود، که اگر عملی میشد، مورد توجه و اقبال مردم قرار میگرفت؛ ولی باز هم به دلیل ویژگیهای اخلاقیاش اقدامی نکرد و روش پیشین خود را پی گرفت. البته در بین خواص مقلدانی داشت که از این تاریخ به بعد، با مراجعه حضوری به بیت ایشان یا محل تدریس و اقامه جماعت و جمعه، پاسخ شرعی خویش را کتبی یا شفاهی دریافت میکردند. این وضع تا هنگام درگذشت امام خمینی ادامه یافت. در این میان گروهی از استادان حوزه لازم دانستند ایشان را در کنار مرحوم آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی و آیتالله سید ابوالقاسم خویی بهعنوان مرجع تقلید شیعیان مطرح سازند.[13]
هنگامی که ایشان به عنوان یکی از مراجع جهان تشیع مطرح شدند، چون جهات لازم در وجودش جمع بود، با استقبال حوزهها، علما و مؤمنان روبهرو شد و از این تاریخ مرجعیت رسمی ایشان آغاز شد و پس از رحلت آیتالله خویی و آیتالله گلپایگانی گسترش بیشتری یافت، بهطوری که میتوان گفت مرجعیت عامه و تامه پیدا کردند.[14]
فعالیتهای سیاسی
عصر سیاه پهلوی
آیتالله اراکی از زمان پهلوی، به عنوان «عصر سیاهی» یاد میکند[15] و با تأثر از آن دورران یادآور میشود که «رضاخان اول متصدی امور اسبهای دربار قاجاریه بوده و بعد به سربازی میرود، کم کم از سربازی به سرهنگی میرسد و با وزیر جنگ و با بیگانگان همدست میشود و آنان از وی میخواهند اگر پیرو ما بودی، تو را به سلطنت میرسانیم. رضاخان هم میپذیرد تا احمدشاه را از سلطنت خلع کند و خود پادشاه شود. در آغاز ظاهرسازی کرد و حتی به حاج شیخ عبدالکریم حائری گفت: من مقلد شما هستم. کم کم ناراستی و دروغ او آشکار شد و با سنتهای دینی و شعائر اسلامی به مبارزه برخاست. کشف حجاب کرد. مردم را به کلاه شاپو و لباس متحدالشکل ملزم کرد. چقدر روسریها را پاره و چقدر زنان را اذیت کردند. رضاخان مثل گربهای که از کار خودش واهمه دارد و میترسد مبادا صاحبخانه متوجه شود و او را به چوب بکشد، به این طرف و آن طرف نظاره میکرد که اگر اثری از صاحب این کشور پیدا شد، فرار کند. این رضاخان هم دید با مملکتی چند میلیونی میخواهد مخالفت کند و آنها را از دین برگرداند و آنگاه با خیال راحت مردم را چپاول کند. این، آبرو و تمام هستی آنان را به تمام معنا غارت کند و چون علما مزاحم او بودند، میخواست آنان را سرکوب کند. آقا سیدحسن مدرس یک اعتراض کرد و به وی گفت این کار را نکن؛ ایشان را دستگیر کرد و به حالت تبعید به خواف و کاشمر فرستاد و سرانجام آن مجتهد والامقام را به شهادت رسانید.»[16]
معظمله در خاطرات خود از عصر سیاه پهلوی اول، به برخورد رژیم با شیخ محمدتقی بافقی اشاره میکند و یادآور میشود:
«رضاخان و مأمورانش، شیخ محمدتقی بافقی را به دلیل اعتراض به کشف حجاب خانوادهاش[خانواده رضاخان] در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه قم، دستگیر کرد و او را پای ایوان آیینه به پشت خوابانیده و با دست منحوسش، توسط تازیانهای، بنا کرد به زدن بر پشت حاج شیخ محمدتقی. آخرش او را به زندانی بردند که بسیار تاریک بود، به نحوی که روز و شب آن مشخص نبود و حتی خوابیدن برایش مشکل بود. وی را مدام برای استنطاق میبردند، ولی نتوانستند اعتراف از او بگیرند، اما چه بلاها که بر آن روحانی مجاهد وارد شد. خداوند رحمتش کند.»[17]
آیتالله اراکی مأموریت رضاخان و محمدرضاشاه را ریشهکن کردن دین میدانست و میگفت:
«رضاخان و فرزندش میخواستند اصل دین را ریشهکن کنند که علما به آنان چنین اجازهای را ندادند. فرزند از پدر عبرت نگرفت تا آنکه چوب ملت بر سرش فرود آمد و فرار را بر قرار ترجیح داد. وقتی مراجع ثلاث رحلت نمودند، میدان را خالی دید و خوشحال شد که حالا میتواند خواستههای پدرش را پیگیر باشد. روز به روز افراد دهری مسلک و مادیگرا را روی کار میآورد و میخواست آثار و مفاخر دین و قرآن و سنت را از بین ببرد که ناکام گردید.»[18]
برپایی نماز عبادی - سیاسی جمعه
در سال 1320 خورشیدی برابر با 1360ق به همت آیتالله خوانساری در مدرسه فیضیه نماز جمعه برپا گردید. حضور وسیع مردم در این نماز عبادی - سیاسی و پیوستن چند تن از ائمه جماعت شهر قم به این جمع معنوی، بر عظمت آن افزود، به گونهای که مدرسه فیضیه گنجایش نمازگزاران را نداشت. ازاین رو مکان جدید و دومین مسجد جامع شهر، یعنی مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام برای این عبادت تعیین شد. این نماز نه تنها اشتیاق مردم قم را برمیانگیزد، بلکه شمار زیادی از علاقهمندان را از شهرهای مجاور، مانند کاشان، تهران و اراک، به قم فرامیخواند. آنان با وجود محدودیتی که از نظر وسیله نقلیه داشتند، به هر زحمتی که بود، خود را به این جمع ملکوتی میرساندند.[19]
آیتالله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی، آقازاده آیتالله اراکی در این باره میگوید:
«مرحوم خوانساری بعد از نماز بارانی که اقامه کرد و مؤثر واقع شد و قم را از خشکسالی نجات داد و نیز عظمت مذهب، دیانت و روحانیت را به نمایش گذاشت، شدیداً مورد توجه اقشار گوناگون مؤمنین قرار گرفت. از همین رو، افراد زیادی به نماز جمعهاش میآمدند. در همان ایام، روزهایی که مرحوم خوانساری کسالت داشت پدرم به جای ایشان اقامه نماز جمعه میکرد و گاهی که آیتالله خوانساری دیر میآمد به ایشان اقتدا میکرد و خطاب به پدرم میفرمود: شما در خطابه و تهییج نمازگزاران از من قویترید. بعد که حضرت آیتالله بروجردی به قم آمدند و دیدگاهی خاص درباره اقامه نماز جمعه داشتند، آیتالله خوانساری صلاح ندانست آن را ادامه دهد. لذا به پدرم فرمود شما اقامه کنید. از آن به بعد نماز جمعه در مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام قم از سوی پدرم اقامه میگردید.»[20]
آیتالله العظمی اراکی تا چند سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نماز جمعه را در مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام و در برخی اوقات در ماه مبارک رمضان کنار مرقد حاج شیخ عبدالکریم حائری و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در صحن بزرگ بارگاه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام اقامه، و شرکت کنندگان را از مواعظ و نصایح عبرتآمیز، آموزنده و بیدارکننده خود مستفیض مینمود. خطبههای این نماز که سالها ادامه داشت و در واقع درس قرآن، نهجالبلاغه، آموزش تقوا و اخلاق بود، برای شرکت کنندگان بسیار ارزش داشت و به آن فوقالعاده اهمیت میدادند و حتی تا این اواخر برخی استادان و مشاهیر حوزه در آن شرکت میکردند.[21]
آیتالله مصلحی میگوید:
«رفته رفته نماز جمعه رونق افزونتری گرفت و با جمعیت زیادتری برگزار گردید و تا موقعی که امام خمینی به قم آمد، استمرار یافت. امام خمینی در ایام اقامت در قم، روزی به منزل آیتالله اراکی رفت. بعد از احوالپرسی و مقدمات متعارف و متداول، آیتالله اراکی به ایشان گفت: در وضع کنونی نظام اسلامی اقتدار دارد و شرایط برای اقامه نماز جمعه مهیا میباشد. امام پذیرفت و البته رفته رفته این سنت فراموش شده در سراسر کشور برپا شد. امام در آن جلسه از مرحوم اراکی خواست همچون گذشته به اقامه نماز جمعه ادامه دهد که بر اثر ازدحام جمعیت به صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام انتقال یافت.»[22]
آیتالله اراکی به دلیل کهولت سن، نماز جمعه را در این اواخر ترک کرد. معظمله در این باره میگوید:
«من نماز جمعه را واجب تخییری میدانم و از خیلی سالها قبل هم بنا بر حکم خودم اقامه میکردم؛ تا وقتی دیدم برای من پیرمرد اشکال دارد. عذر خواستم که دیگر سال خورده شدهام، اما باید دانست آثار اجتماعی خوبی دارد و از سنتهای ائمه اطهار علیهمالسلام است که هر جمعه جمعیتی را جمع کنند و نصایح و مواعظ را به گوش آنان برسانند. آنچه مناسب وقت و زمان عصر است، از مسائل سیاسی و اجتماعی را باید گوشزد کرد.»[23]
آشنایی با امام خمینی
آیتالله اراکی حدود شصت سال با امام خمینی، انس و الفت داشت. او درباره چگونگی این آشنایی میگوید:
«حضرت آقای خمینی مدتی در اراک بودهاند و در حوزه این شهر تحصیل میکردهاند و حتی منبر هم میرفتهاند، ولی در آن ایام با ایشان آشنا نبودم؛ اما وقتی در قم بودیم معارفه تامی پیدا کردیم و یکی از هم صحبتهای بنده بودند. گاهی اتفاق میافتاد از منزل تا میدان کهنه قم، حوالی شاهزاده حمزه، این راه را دو به دو طی میکردیم و ضمن صحبتها و مباحثهها بر میگشتیم و این مسئله کثیراً اتفاق افتاده بود. با هم خیلی مأنوس بودیم. آن اوایل که به قم آمدم، ایشان از من خواست تفسیر صافی فیض کاشانی را برایشان درس بگویم. چند شبی تدریس کردم، اما دیگر ادامه ندادم. امام هم اصراری نکرد. اوایل آشنایی ما این گونه بود.»[24]
آیتالله اراکی در جایی دیگر اشاره میکند: «با ایشان در اوایل خیلی مأنوس بودم، هر هفته از خانهام تا میدان کهنه با هم برای تهیه سوخت میرفتیم و بوته و چوب گردو برای سوخت ناهار و شام تهیه میکردیم. هنگامی که آیتالله خوانساری در بستر بیماری قرار گرفت، امام به عیادت ایشان آمد. تا اینکه آن بزرگوار وقتی به همدان رفت، در این شهر رحلت نمود. پیکرشان را از همدان به سوی قم حرکت دادند و عدهای از روحانیان هم به استقبال جنازه آمده بودند... من هیچ کس را ندیدم این قدری که امام خمینی گریه میکرد، بگرید. شانههایش بالا و پایین میرفت، در حالی که با یکدیگر هیچ نسبتی نداشتند. صرفاً عرق دینی داشت. این مرد متدین است. سر تا پا برای دفاع از دین حاضر است. حتی برای کشته شدن هم حاضر بود. وقتی کتاب اسرار هزار ساله را آقای حکمی نوشت، چون مقدسات دینی و شعائر مذهبی را مورد تهاجم قرار داده بود، امام خمینی بر اساس همان غیرت دینی کتاب کشف اسرار را در ابطال دیدگاههای او نوشت.»[25]
حمایت از نهضت اسلامی
آیتالله اراکی به صورتهای مختلف با نهضت اسلامی مردم ایران همراه و همگام بود. بعد از آمدن آیتالله بروجردی به قم، بارها همراه آقای خوانساری مسئلهی قیام و مبارزه علیه اعمال خلاف شرع دورهی پهلوی دوم را با آیتالله بروجردی مطرح میکرد. در جریان فعالیت فدائیان اسلام، به علت حمایت آیتالله خوانساری از آنان، ایشان هم نظر مساعد داشت. ایشان همواره حمایت خود را از حرکت امام خمینی اعلام میکرد و با مقایسهی اقدامات پهلوی با اعمال یزید، نهضت امام خمینی را مشابه نهضت عاشورا و در جهت احیای دین اسلام میدانست و بارها امام خمینی را «مجددالاسلام» میخواند.[26]
معظمله در همان موقعی که امام در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اعلامیهای صادر کرد اعلام موضع کرد و در اطلاعیهای یادآور شد: «راجع به تصویب نامه مشتمل بر سه مطلب معهود، عدم موافقت آن را با موازین شرع انور و عدم رضایت و نگرانی عمومی مسلمین جهان اعلام می دارد، 26 جمادی الثانی 1382ق[آذر 1341] محمدعلی العراقی.»[27]
در آن هنگام، آیتالله سید مصطفی خمینی از سوی امام به منزل ایشان آمد و بهخاطر این اعلامیه ابراز شادمانی کرد. در ماجرای قیام سال 1342 خورشیدی، هنگامی که امام پرچمدار مبارزه با طاغوت بود و یک بار تصویری از ایشان در خیابان ارم قم نصب شده بود، آیتالله اراکی در حال بازگشت از مدرسه فیضیه، آن را مشاهده کرد و چون نگاهش را از عکس گرفت، این جمله را بر زبان آورد: «سوگند میخورم اگر صاحب این عکس در کربلا میبود، جزو یاران حضرت اباعبدالله و شهدای کربلا به حساب میآمد. وقتی به منزل آمدند و فرزندش ابوالحسن اطلاعیههای امام را برایش خواند، از شدت شوق و نشاط بر غیرت امام تحسین مینمود و اشک از دیدهها بر گونههایش میریخت. قبل از دستگیری امام خمینی توسط عوامل رژیم پهلوی دوم، آیتالله اراکی به اطرافیان خود گفت: از قول من به امام خمینی بگویید بنابر آنچه در روایات معصومین وارد گردیده است، در رأس هر صد سال، تجدد و احیاگری برای مذهب میآید. من تمام علما را مورد ارزیابی قرار دادم و جز ایشان احیاگری برای اسلام نیافتم. ایشان مجدد دین اسلام در قرن حاضرند.»[28]
آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی در خاطرات خود از روزهای آغاز نهضت اسلامی، به خاطرهای اشاره میکند که نشان از این دارد که آیتالله اراکی از همان ابتدا با امام خمینی همدل بوده است:
«در سال 1342 خورشیدی که آغاز نهضت اسلامی ایران بود، همراه آیتالله حاج آقا روحالله کمالوند، به حضور آیتالله اراکی شرفیاب شدیم. ایشان ضمن بیانات خود با اشاره به آیتالله کمالوند گفت: این همنام شما یعنی حاج آقا روحالله اگر در روز عاشورا در کربلا حاضر بود، حتماً در صف اول یاران وفادار حضرت سیدالشهدا قرار میگرفت و به فیض شهادت نائل میآمد. یک بار هم که امام در بستر بیماری قرار گرفته بود و آیتالله اراکی به عیادتش آمد، همین عبارت را درباره رهبر کبیر انقلاب بر زبان جاری ساخت و نیز نقل شده است که در هنگام ملاقات با امام، مرحوم اراکی به وی فرمود: شما در این قیام همان کاری را کردید که جدّت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام با عمرو عبدود کرد.»[29]
آیتالله شیخ ابوالحسن اراکی نیز در خاطرهای یادآور شده است:
«وقتی مرحوم والد امام را به عنوان احیاگر معرفی کردند، خدمت امام رفتم و این ماجرا را خدمتشان گفتم. امام فرمودند: به ایشان بگویید برایم دعا کنند که این گونه باشم. بعد از تبعید امام به نجف اشرف، یک سال بعد به اتفاق به عتبات عراق رفتیم و در مدت اقامتمان در نجف اشرف، میهمان امام خمینی بودیم. این در حالی بود که آیتالله اراکی از سوی رژیم پهلوی تحت فشار قرار گرفته بود و از سوی دیگر، افراد دیگری از وی تقاضا کرده بودند برای پذیرایی و ضیافت آماده هستیم، ولی وی نپذیرفته بود، اما با افتخار میزبانی امام را قبول کرده بود. در این ایام حاج آقا مصطفی که به آیتالله اراکی علاقه داشت، به خدمت ایشان میرسید و با یکدیگر در موضوعات گوناگون صحبت میکردند. در همین سفر، روزی برای چندمین بار به امام گفتند، به نظر میآید که شما مجدِدالمذهب هستید و سپس مجددهای مذهب در هر قرن را برشمرده تا به قرن پانزدهم رسید و خطاب به امام گفت: به نظرم شما مجدد المذهب قرن خامس عشر هستید. امام تبسمی نمود و فرمود: دعا کنید این گونه باشد.»[30]
البته برخی منابع یادآور شدهاند که نخستین دیدار آیتالله اراکی با امام خمینی، در سفر عتبات عراق در کربلا صورت گرفت. هنگامی که ایشان وارد حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام شد، امام در حال خروج از حرم بودند که همدیگر را دیدند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. در این حال آیتالله اراکی به گریه افتاد.
به گفته آیتالله شیخ ابوالحسن اراکی: «اولین ملاقاتی که ایشان با امام داشتند آن موقعی بود که وارد کربلا شدیم ما وارد حرم حضرت ابوالفضل میشدیم امام خمینی در حال خروج از حرم بودند حدود پانزده سال بود که همدیگر را ندیده بودند. به همدیگر که نزدیک شدند ویکدیگررا درآغوش گرفتند و آقای والد شروع کردند به گریه کردن و سپس این مصراع را خواندند:
با آل علی هر که در افتاد برافتاد. بعد دوباره شروع کردند به گریه کردن، حضرت امام پرسیدند تا کی اینجا هستید و بعد تشریف بردند. مرحوم آقا شهابالدین اشراقی داماد ایشان بعد گفتند امام به من فرمودند: بغض گلویم را گرفته بود و نتوانستم پیش آقای اراکی بایستم.»[31]
حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی
آیتالله اراکی بارها میفرمود: «من کاری را که آقای خمینی انجام میدهد قبول دارم و تأیید میکنم.»[32] از همینرو معظمله به مناسبتهای گوناگون و در موقعیتهای بسیار، از امامخمینی و خیزش امت مسلمان به رهبری او تجلیل کرده است. از جمله فرموده است:
ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایی پیدا کردیم، جز تقوا، دیانت، سخاوت، شجاعت، بزرگی نفس و قلب، کثرت دیانت و جدیت در علوم نقلی و عقلی و مقامات عالی و... در او نیافتیم. ایشان مرد جلیلی است و او را به جلالت شناختم. بسیار مرد پاکی است. پاکی نفس دارد. پاکی ذاتی و درونی دارد و این بر همه خلق، معلوم شده است. مردی باتقوا به تمام معنا و فداکار اسلام به تمام معنا. این مرد قد مردانگی علم کرد و در مقابل کفر ایستادگی نمود. البته ید غیبی هم با او همراهی نمود، به طوری که کارهایش محیرالعقول بود. او (حضرت امام) جان بر کف گذاشته است و برای تبلیغ قرآن و دین حنیف اسلام جانبازی میکند. خداوند یک قوّه غریبی در این مرد قرار داده که به هیچ احدی نداده است. همچنین جرئت و شهامتی به وی داده که به کمتر کسی داده است. او مانند جدش علی بن ابیطالب است و داستان عمر بن عبدود را در اذهان زنده میکند. این همه قلدرها در دنیا نعره و فریاد میزنند، ولی او ابداً ترسی به دل راه نمیدهد. انشاءالله خداوند از چشم بد محفوظش بدارد و آنچه میخواهد و در دل دارد، خداوند نصیبش کند. البته امت مسلمان ایران از این نعمت عظمایی خدایی قدردانی میکند و ان شاءالله تعالی در پیروی از او با جان، مال، ید و لسان و هر قوهای که در اختیار دارند، کوتاهی نکنند و خدای نکرده به واسطه افکار شیطانی نسبت به ایشان ظلم عظیمی به نفس خود ننمایند.[33]
ایشان در جای دیگری میگوید:
«امروز [زمان حیات امام خمینی] جماعت دنیا که رئیس آنان امریکا و شوروی است و سایرین؛ همه که دست بسته آنان هستند، همگی در یک طرفند و آقای خمینی تنها، امتحان بزرگی است. قسم میشود خورد به والله که این مرد نیکنفس آدمی است و هیچ غرضی جز ترویج دین ندارد. او در برابر زورگوییهای رژیم پهلوی ایستاد و نگذاشت به دیانت لطمهای بزند. اگر نبود نهضت حضرت سیدالشهدا و آن شهادتهای بنیهاشم، اسلام حفظ نمیشد و این وضع ادامه یافت تا به ماها رسید. امیدوارم این نهضت هم از طرف خدا باشد و ترحمی از خداوند باشد و ان شاءالله به جایی برسد.»[34]
وقتی از ایشان پرسیدند: امام مکرر فرموده است که برای حل و فصل امور قضایی نیاز به قاضی است. وظیفه روحانیت در این باره چیست؟ جواب داد: «این موضوع به امام خمینی برگشت دارد؛ زیرا کسی است که بسط ید و نفوذ کلمه دارد، نفوذش به تمام اعماق مملکت رفته و اوست که باید اشخاص شایستهای را در این امر تعیین کند.»[35]
همچنین وقتی از ایشان پرسیدند نظر خود را درباره جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی بیان کنید، پاسخ داد:
«نظریه من هم مثل امام خمینی است. ایشان و تمام علما نظرشان این است که هرگاه اسلام در خطر باشد، باید تمام مسلمانها در مقام دفاع برآیند. دولتهای خارجی دست به دست هم دادهاند و میخواهند اسلام را سرنگون کنند و این آیین را از میان بردارند و چون دیدند حقیقت اسلام در مذهب شیعه اثنا عشری است، با آن به دشمنی برخاستند. از این روی باید در مقام دفاع برآمد و به هر شکل و به هر نوع که امکان دارد، اسلام راستین را حفظ کرد. جنگ هم همان دفاع است و پاسداران هم همان رزمندگان هستند که از این حقیقت اسلام حمایت میکنند و تمامشان مؤید و منصورند ان شاءالله تعالی.»[36]
آیتالله اراکی در مورد مقام امام خمینی در عصر حاضر میگوید:
«خداوند متعال در برهههای گوناگون تاریخی به شهر قم نظر رحمت داشته است و هرگونه قصد سوئی را که ستمکاران درباره این دیار داشتهاند، قطع کرده است. در اخبار و احادیث، مطالب زیادی در مدح قم و اهل آن آمده است؛ و حتی وارد شده است اگر تمام اطراف را فتنه فرو گیرد، بر شما باد به قم که بلا از آن دور شده است؛ یا فرمودند از این شهر، علم به اطراف منتشر میگردد و از اینجا حجت بر خلق تمام میشود و داریم میبینیم همین طور است. وسیله ظاهری او مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری گردید. فعلاً هم آقای خمینی است. بیدینی، اطراف را گرفته بود و دشمن میخواست اهل ایران را به خودشان ملحق کنند، ولی خداوند متعال این وضع را نخواست و سایر شهرهای ایران به برکت قم که امام خمینی از آن برخاست، نجات پیدا کرد. حالا معلوم میشود که صدق فرمایشهای اهل بیت چگونه دارد ظاهر میگردد که فرمودهاند بر شما باد به قم و اطراف آن.»[37]
«یک زمانی آیتالله اراکی به دلیل کسالت در بیمارستان قلب تهران و بعد در بیمارستان شهید لبافینژاد بستری شد. در تمام این مدت مورد توجه خاص امام قرار گرفت و رهبر کبیر انقلاب به پزشک معالج ایشان فرموده بود: شما عبادت بزرگی را انجام میدهید که برای درمان این مرد خدا همت میورزید. بعد امام به فرزند آیتالله اراکی سفارش کرده بود: وقتی والدتان از بیمارستان مرخص شد، بهطور جدی از ایشان مراقبت کنید. بعد از اینکه آیتالله اراکی از بیمارستان مرخص و معالجات مؤثر واقع شد، ایشان به اتفاق فرزندشان آیتالله شیخ ابوالحسن اراکی به محضر امام رسیدند. همین که آیتالله اراکی از در اتاق محل اقامت امام وارد شد، گفت: «السلام علیک یابن رسولالله بابی انت و امّی» و بعد نسبت به امام ابراز علاقه زیادی کرده و درباره این تکریم و اشتیاق و ارادت، فروتنانه گفت: من خود لایق نمیباشم، اما افتخار میکنم فرزند کسی هستم که به سادات زیاد احترام میگذاشت و خود را خادم فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام معرفی مینمود.»[38]
شدت علاقه ایشان به حضرت امام خمینی، در اطلاعیهای که وی به مناسبت ارتحال حضرت امام در 14 /3 /1368 صادر کرد، به خوبی هویداست:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
انا لله و انّا الیه راجعون
با قلبی آکنده از غم و اندوه و چشمی گریان، ضایعه اسفناک و فقدان دردناک مرحوم مغفور حضرت آیتالله العظمی امام خمینی طاب ثراه را اولاً به ساحت مقدس حضرت صاحب العصر و الزمان عجلالله تعالی فرجهالشریف و سپس به حوزههای علمیه و علمای اعلام و عموم مؤمنین و بیت معظم له، به خصوص فرزند گرامی ایشان، جناب حجتالاسلام جناب حاج سید احمد خمینی تسلیت میگویم. فقدان این مرد بزرگ که حقاً مجددالمذهب فیالقرن الحاضر است، مصیبتی است جبران ناپذیر. امروز اسلام و مسلمین پشتوانه بزرگی را از دست داده و امیدواریم همچون گذشته دست غیبی ولی ّعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف بر سینه نامحرمان زده و مکر شیاطین و کفار و اعداء اسلام را نقش بر آب فرماید و عزت و عظمت مسلمین را افزوده نماید. اکنون چارهای نمیبینیم، جز اینکه به حضرت ربالعالمین پناهنده شویم و از درگاه حضرتش رحمت و مغفرت و علوّ درجات آن امام معظم و پیشوای مکرم را تقاضا مینمایم.
الاحقر محمدعلی العراقی.»[39]
نیز معظمله به مناسبت چهلم رحلت امام خمینی پیامی به شرح زیر صادر کرد:
«بسمالله الرحمن الرحیم
یوم علی آل الرسول عظیم
رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام، مجددالمذهب فی القرن الحاضر، زعیم حوزههای علمیه حضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدسالله نفسه الزکیه را به محضر مقدس حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، رهبری معظم نظام اسلامی، مراجع عظام، حوزههای علمیه و عموم مسلمین و مؤمنین تسلیت عرض مینماییم.
به مناسبت اربعین این فاجعه مؤلمه، مجلسی روز چهارشنبه 21 /4 /68 مطابق با 8 ذی الحجهالحرام 1409 از ساعت 5 تا 7 بعدازظهر در مدرسه مبارک فیضیه برگزار میگردد.
شرکت سلسله روحانیت، علمای اعلام، فضلا و محصلین علوم دینی... مردم مسلمان موجب تعظیم شعائر اسلامی خواهد بود.
و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب
الاحقر محمد علی العراقی (اراکی).»[40]
حمایتهای آیتالله اراکی از نظام و رهبری
آیتالله اراکی در موقعیتهای حساسِ پس از رحلت امام خمینی نیز همواره پشتیبان نظام و رهبری بود. معظمله متعاقب انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبری نظام جمهوری اسلامی، ضمن پیامی در 20 خرداد 1368، رهبری ایشان را تأیید و ضمن اعلام پشتیبانی از ایشان، انتخاب شایستهی ایشان را به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران دانست:
«... انتخاب شایسته جنابعالی به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است. شکی نیست که در موقعیت حساس کنونی، حفظ نظام جمهوری اسلامی که از اهمّ واجبات شرعی است، متوقف به این امر مهم میباشد. اینک این جانب با ابتهال و تضرع به درگاه ربوبی و با استغاثه به ناحیه مقدسه حضرت ولیّ عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، دوام تأییدات و توفیقات آن جناب را در انجام این مسئولیت بسیار سنگین خواستارم. بدیهی است در متشابهات امور شرعیه و مسائل مهم مملکتی، مشورت با مراجع عظام و علمای اعلام راهگشای همه خواهد بود.»[41]
مقام معظم رهبری نیز در پاسخ به تلگرام آیتالله العظمی اراکی نکاتی را مطرح کردند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
محضر شریف مرجع بزرگوار، آیتالله العظمی آقای اراکی دامت برکاتهالعالیه.
تلگرام تسلیت آن حضرت به مناسبت ارتحال رهبر کبیر انقلاب جضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدسالله نفسهالزکیه، که حقاً ضایعهای جبرانناپذیر و ثلمهای بزرگ بود، عز وصول بخشید، و موجب تسلی و سپاس گردید. از تعبیرات محبتآمیز و ادعیه زاکیه آن جناب نسبت به اینجانب و توصیه صوابی که فرمودهاید، صمیمانه سپاسگزارم.
این جانب با استمداد از تفضلات و توفیقات الهی و با توسل به ذیل عنایات حضرت ولیّ عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، تصمیم قاطع دارم که در جهت تحقق حاکمیت اهداف مقدسه اسلامی و استقرار کامل حاکمیت شرع مبین که آرزو و وصیت رهبر فقید و عزیزمان میباشد، تمامی تلاش ممکن را به کار برده و همه نیروها را در آن راه بسیج مینمایم.
از آن جناب تقاضا دارم که این جانب را همواره مشمول دعوات زاکیه خود قرار دهید.
سیدعلی خامنهای
21 / 3 / 68 – هفتم دیقعده 1409.»[42]
پس از تأیید رهبری مقام معظم رهبری، اقدام مهم دیگر آیتالله اراکی تنفیذ احکام صادره از سوی امام خمینی بود. جمعی از نمایندگان حضرت امام از محضر معظمله خواستند، نظر خویش را درباره اجازات کتبی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه که حضرت امام خمینی به ائمه محترم جمعه و علمای مورد اعتمادشان در حوزه علمیه قم و شهرستان ها دادهاند، بیان فرمایند. آیتالله اراکی در پاسخ فرمودند: «این جانب کلیه اجازات کتبی را که حضرت امام به نمایندگان و علمای مورد اعتمادشان دادهاند، با همان کیفیت تنفیذ مینمایم.»[43]
آیتالله اراکی در موقعیتهای حساس که نظام جمهوری اسلامی نیاز به حمایت و تقویت داشت، از هیچ گونه کوششی فروگذار نمیکرد.
معظمله در تاریخ 15 مهر 1369 در پیامی به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان خطاب به مردم اظهار داشتند:
«بسمالله الرحمن الرحیم
ملت رشید و قهرمان ایران نظام مقدس جمهوری اسلامی تحفهای است الهیکه با فداکاریها و جانبازیها و استقامت و اتحاد و اطاعت از مقام رهبری با کمکهای غیبی الهی به ملت ایران ارزانی شده. شکی نیست که حفظ و تداوم آن بیش از احداث آن از اهمیت برخوردار است و چون حفظ این نظام از گزند حوادث، موقوف است به حضور خبرگانی که در مواقع حساس به وظیفه الهی خود اقدام نمایند بنابر این شرکت در انتخابات مجلس خبرگان و تعیین افراد صالح یکی از وظایف اسلامی و اساسی هر فرد مسلمان میباشد.
امید است مردم مسلمان ایران با حضور فعال خود در این امر مهم همچون گذشته دین خود را به اسلام ادا نموده و در تثبیت این نظام مقدس که ضامن اجرای احکام نورانی اسلام است کوشا باشند.
توفیق همگان را تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) در اجرای وظایف شرعیه و پیروی از مقام معظم رهبری از درگاه قادر متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
محمدعلی العراقی.»[44]
همچنین 19 فروردین 1371 در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی این پیام را صادر کرد:
اهتمام به امور مسلمین و محرومین از اهم وظایف اجتماعی و دینی هر فرد مسلمان است و اهمیت آن به قدری است که تارک آن غیر مسلم شمرده شده است و همچنین نظارت بر حسن اجرای امور مملکتی و جلوگیری از کجروی ها و انحرافات به اندازه اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی اهمیت دارد و این اهتمام و نظارت برای آحاد افراد ممکن نیست، مگر با انتخاب نمایندگان صالح و متدین که این وظیفه را به نمایندگی از طرف موکلین خود به عهده بگیرند و به خوبی انجام دهند. بنابر این شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی و گزینش افراد صالح و متدین از اهم وظایف اسلامی و اجتماعی است، به خصوص در مقطع حساس کنونی که با فروپاشی نظام الحاد و کفر بلشویکی و نومید شدن محرومان از نویدهای دروغین کمونیستها، چشم امید آنان به امالقرای جهان اسلام (ایران) دوخته شده و با توجه به اینکه هرچه گرایش جهانیان به این مشعل هدایت بیشتر می شود، توطئه استکبار برای خاموش کردن این نور الهی، بیشتر و اهمیت شرکت در انتخابات، مضاعف می گردد، پیام من به ملت رشید و بیدار ایران این است که بدون اعتنا به وسوسه خناسان، با شرکت گسترده و فعال در این انتخابات، رشد مذهبی و سیاسی خود را بار دیگر به اثبات رسانده، مشتی محکم بر دهان یاوهگویان و دشمنان اسلام کوبیده و دوستان انقلاب را در سراسر جهان امیدوار سازند.[45]
علاوه بر این در تاریخ 18 ذیالحجه 1413/ 19 خرداد 1372 درباره انتخابات رئیس جمهوری پیامی به شرح زیر صادر کردند:
«بأسمه تعالی
من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم
ملت مسلمان و رشید ایران، امت انقلابی و فداکار از آنجا که حفظ نظام اسلامی ایران و اجرای احکام نورانی قرآن و دفاع از ارزشهای معنوی که از اهم فرائض است بستگی کامل به مجریانی متعهد و اسلامشناس و مقاوم دارد. لازم است همه آحاد ملت در انتخاب رئیس جمهوری متعهد و با ایمان و شایسته کوشش و سعی کامل بنمایند. که این وظیفهایست الهی و بیانگر رشد و شخصیت دینی و معنوی جامعه ما. و مشتی است محکم بر دهان یاوهگویان و دشمنان داخلی و خارجی و استعمارخونخوار و جهانخوار که در کمین نشسته و زوال و اضمحلال این نظام مقدس را آرزو میکنند.
امید است رئیس جمهور منتخب در شرائط حساس کنونی بدون هیچگونه مسامحه و اعمال نظرهای شخصی در اجرای احکام نورانی اسلام که همان منویات امام راحل قدس سره و مقام معظم رهبری است موفق و مؤید باشند.
خداوند تعالی به ملت و دولت اسلامی ایران توفیق پیاده کردن احکام اسلام و دفاع از حریم قرآن و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را در پرتو توجهات ولی عصر عجلالله تعالی فرجه بیش از پیش عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
الاحقر محمدعلی العراقی، 18 ذی الحجه 1413.»[46]
همچنین ایشان در پاسخ به نامه مورخ 25 /7 /1371 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،[47] یادآور شد:
استقلال حوزهها همواره باید حفظ شود؛ امام خمینی بر آن تأکید زیادی داشتند، مقام معظم رهبری [نیز] بر آن اصرار دارند. در عینحال که حوزههای علمیه وظیفه دارند نیازهای نظام اسلامی را از نظر فقهی، فرهنگی و سیاسی تأمین نمایند، با نظام در ارتباط باشند «ذلِکَ بانَّ اللهَ مُجاری الاْمورِ عَلَی أیدِی العُلماءِ بالله الاُمناء عَلی حَلالِه و حَرامِه.» بدیهی است پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام کفر و الحاد جهانی و بازگشت کشورهای اسلامی به آغوش اسلام، موقعیت حوزههای علمیه قم نسبت به تأمین نیازهای جهانی و جوامع و کشورهای اسلامی بسیار با اهمیت شده است و میرود که به خواست خداوند متعال همان پیشگویی امام صادق علیهالسلام درباره مرکزیت قم برای دانش و انتشار آن به سراسر جهان و اتمام حجت به همه افراد انسانها لباس عملی بپوشد.»[48]
تألیفات
آیتالله العظمی اراکی در طول عمر پربرکت خود آثاری را به یادگار گذاشتند که به برخی از آنها اشاره میشود:
●
●
●
●
●
●
●
●
●
10- کتاب الطهاره جلد دوم (عربی) شامل بحث دماء ثلاثه در 185 صفحه وزیری در سال 1415ق /1373ش چاپ شده است.
11- رساله فی الدماء الثلاثه و احکام الاموات و الیتمم.
12- حاشیه بر عروهالوثقی.
13- تعلیقه علی دررالفوائد (عربی) به ضمیمه دررالفوائد در سال 1408 ق/ 1366ش چاپ شده است.
14- رساله فی الاجتهاد والتقلید (عربی).
15- رساله فی اثبات ولایه مولانا امیرالمؤمنین.
16- اصول فقه تقریر بحث آیتالله شیخ محمد سلطانالعلماست که حجمی به اندازه کتاب معالم الاصول دارد.
17- کتاب النکاح 358 صفحه وزیری به خط خود ایشان است که در پایان آن آمده: قد وقع الفراغ من تحریرها فیالسبت العاشر من شعبان المعظم من سنه 1348 [دی 1308] و صلی الله علی نبینا و آله الطاهرین.
18- کتاب الصلاه 453 صفحه وزیری.
19- رسالهای در صلاه جمعه.
20- اصول فقه جلد ا و 2 یک دوره اصول فقه، (عربی) در دو جلد. جلد اول مباحث الفاظ و قطع و ظن و شامل 700 صفحه است. جلد دوم بقیه مباحث اصول فقه و حدود 500 صفحه است.
21- تعلیقات اصول فقه؛ تعلیقاتی است بر جلد دوم کتاب قبلی که ضمیمه همان جلد دوم چاپ شده است.
22- یک دوره اصول فقه (عربی) به ترتیب کفایه الاصول و با نظر به آن کتاب. جلد اول، در 188 صفحه خشتی به خط خودشان. جلد دوم: در 205 صفحه خشتی به خط خود ایشان.
23- رساله در ولایت تکوینی ائمه، به زبان فارسی، در هفت صفحه رقعی.
24- استفتائات ( فارسی ) در 264 صفحه وزیری در سال 1373شمسی در قم چاپ شده است.[49]
رحلت
سرانجام آیتالله العظمی محمدعلی اراکی در اول آبان سال 1373 در پی ضایعه عروقی و عارضه خونی، در بیمارستان شهید رجایی تهران بستری شد. علیرغم تلاش پزشکان و کادر درمان، معظمله بعد از حدود چهل روز در شب چهارشنبه نهم آذر ماه 1373 دار فانی را وداع گفت.
متعاقب انتشار خبر ارتحال آیتالله اراکی، سیل جمعیت از قم و برخی شهرستانهای دیگر و از اطراف تهران به طرف بیمارستان شهید رجایی جاری بود، در ساعت 30 /12 از محوطه بیمارستان قلب شهید رجایی تشییع آن پیکر پاک با جمعیت ملیونی آغاز شد.[50] رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ساعت سیزده و 45 دقیقه با شرکت در مراسم تشییع، مردم عزادار و محزون را همراهی فرمودند.[51]
پیکر آیتالله اراکی پس از تشییع با شکوه در تهران، به قم انتقال یافت در آنچا نیز پس از تشییع با شکوه در جوار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در کنار قبور مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و آقا سید محمد تقی خوانساری به خاک سپرده شد.
متعاقب رحلت آیتالله اراکی، رهبر معظم انقلاب پیامی صادر کردند که ضمن اظهار تأثر از رحلت این عالم بزرگوار، به برخی از ویژگیهای وی اشاره فرمودهاند: «... این عبد مُمتَحَن خدا و عالم زاهد و پارسا و این ذخیرهی گرانبهای الهی در روزگار ما، و این بقیهی سَلَفِ صالح و یادگار اساطینِ علم و عمل و تقوا، از جملهی برگزیدگانی بود که عمر طولانی و پربرکتی را بیکمترین خدشه و شائبهیی، در طهارت و نزاهت و قداست و معنویت به سر آورد. راه خدا را با گامی استوار و ارادهیی خلل ناپذیر طی کرد و یک قرن، دل و جان منوّر و پاکیزهی خود را در برابر جلوههای رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم ناپذیر و تسخیر ناپذیر نگاه داشت. در امتحانهای دشواری که در یک زندگی صد ساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن در برابر هر کسی قرار میگیرد مانند کوه، استوار و بیتزلزل باقی ماند. هرگز به دنیا و مقام و جلال آن نیندیشید، و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا باز نداشت. به سوی شهرت و محبوبیّت و مقبولیت قدمی برنداشت و آنگاه که مقدّسترین و گرامیترین نوع شهرت و محبوبیّت با انتخاب شدن از سوی میلیونها انسان مؤمن، به مرجعیت تقلید، به سراغ ایشان آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ منشانه روبرو شد، اگر چه حاجت مردم را برآورد و از آنان در راه خدا دستگیری کرد امّا خود همان عبد محتاج رحمت الهی باقی ماند و دل خاشع و روح پارسای خود را با محبت الهی و ولایت اولیاء معظّم خدا، بیش از پیش پیوند زد ...»[52]
پینوشتها:
[1] . محل تولد آیتالله العظمی اراکی محله عباسآباد اراک (خیابان عباسآباد – بهشتی کنونی) در خانهای که جنب ساختمان مزار امامزادهای که در همین خیابان قرار دارد واقع شده است و اینکه برخی پنداشتهاند محل تولد ایشان روستای مصلحآباد است و بر همین اساس به عنوان تکریم از آن بزرگوار خانهای را در مصلحآباد مورد تجلیل قرار دادهاند صحیح نیست، بله ممکن است آن خانه مربوط به یکی از آباء و اجداد و یا خاندان ایشان باشد. استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، انجمن علمی، فرهنگی و هنری استان مرکزی، چاپ اول، اسفند 1375، ص 98-99.
[2] . همان.
[3] . فرهنگنامهی رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران: 1389، ص 38.
[4] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 132.
[5] . حاج آقا صابر (حاج شیخ محمد صابر) کرهرودی سلطانآبادی امام مسجدی که به سرپرستی خود او در محله عباسآباد اراک ساخته شده و به مسجدحاج آقا صابر معروف است. او فقه و اصول و غیره را نزد عدهای از علما خوانده و بعد به وظایف دینی خود از ترویج و نشر احکام و غیره پرداخته است. او از علمای موجه و موثق شهرستان اراک بوده و جد خانواده صابری اراک است.
[6] . کرهرود در گذشته قدری با اراک فاصله داشته ولی اکنون داخل شهر اراک است.
[7] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 141.
[8] . همان.
[9] . فرهنگنامهی رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، پیشین، ص 38.
[10] . همان. شرکت در این درس به خاطر تکریم و احترام مرحوم آیتالله العظمی خوانساری بوده، و گرنه این دو بزرگوار هممباحثه بودهاند نه استاد و شاگرد. شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، ص 140.
[11] . متاسفأنه از شاگردان این دوره ایشان فقط پنج نفر را میشناسیم: سید عبدالوهاب بتولی، آیتالله حاج سیدمحییالدین طالقانی، آیتالله حاج شیخ عبدالجواد جبل عالمی سدهی، آیتالله حاج سیدمهدی کشفی و آیتالله حاج میرزا احمد زیارتی. ر.ک، شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 176-177. درباره زندگی و احوالات آیتالله سید محمدتقی خوانساری بنگرید: مروری بر حیات علمی و سیاسی آیتالله العظمی سید محمدتقی خوانساری، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[12] . فرهنگنامهی رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، پیشین.
[13] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 224 و 225. درباره عصر سیاهی دوران رضاخان و جنایات و خیانتهای او، مقالات متعددی در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی درج گردیده است.
[14] . ابوالفضل شکوری، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، ج 1، 1377، ص 302.
[15] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 339.
[16] . همان، ص380 و 381. لازم به ذکر است گفته شود برخی از نقل و قولهایی که در «» قرار گرفتهاند. به علت طولانی بودن یا به صورت خلاصه آمده اما مضمون کلام حفظ شده است، از جمله: شهید آیتالله سید حسن مدرس الگوی سیاست و دینداری (1316-1249هـ ش) و 10 آذر سالگرد شهادت زنده همیشه تاریخ، آیتالله سیدحسن مدرس، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[17] . شکوری، ابوالفضل، سیره صالحان، قم، انتشارات شکوری، چاپ اول، 1374، ص 350؛ مصاحبه با حضرت آیتالله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، ص 12. در این باره بنگرید: حیات سیاسی و اجتماعی آیتالله محمدتقی بافقی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[18] . آیینه داران حقیقت (مصاحبههای مجله حوزه با عالمان و دانشوران حوزوی)، ج اول، تهیه و تدوین: هیئت تحریریه مجله حوزه، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1382، ص87؛ یادنامه حضرت آیتالله العظمی اراکی، ص 384 و 385. همچنین ر.ک: گلی زواره، غلامرضا، آیتالله العظمی محمدعلی اراکی (شیخ فقها و اسوه علم و تقوا)، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ص 129.
[19] . ایدرم، حسن، سید محمدتقی خوانساری بر چشمه ساران حضور، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373، ص 62 و 63. آیتالله العظمی محمدعلی اراکی شیخ فقها و اسوه علم و تقوا، پیشین، ص 137.
[20] . میرمحمدی، حمیدرضا، ستارگان خوانسار، قم، نشر جمال، چاپ اول، 1382، ص40.
[21] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، ص 217 و 218.
[22] . همان، ص 221؛ نورمحمدی، محمدجواد، ناگفتههای عارفان، دفتر دوم، قم، آفتاب خوبان، چاپ اول، 1383، ص 666، حسینی، سید نعمتالله، مردان علم در میدان عمل، ج 5، چاپ اول، 1374. ص 126.
[23] . مصاحبه با حضرت آیتالله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، ص 15.
[24] . همان، ش 125، ص 19 و 20.
[25] . مصاحبه با استاد بزرگوار آیتالله العظمی اراکی، مجله حوزه، دی 1364، ش 12، ص 28. در این باره بنگرید: احمد کسروی و بهائیت، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[26] . فرهنگنامهی رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، پیشین، ص 39.
[27] . دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران (جلد 3 - 4)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1377، ص 101.
[28] . «جلوههایی از حیات آیتالله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، پاییز 1373، ش 3، ص 51؛ مجله حضور، خرداد 1372، ص 11. همچنین ر.ک: آیتالله العظمی محمدعلی اراکی (شیخ فقها و اسوه علم و تقوا)، پیشین، ص 142-143.
[29] . مردان علم در میدان عمل، ج 4، ص 260.
[30] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 233.
[31] . همان.
[32] . «جلوههایی از منش نظری و عملی آیتالله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی» در گفت وشنود با آیتالله شیخ ابوالحسن مصلحی اراکی، سایت پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، کد مطلب 5176، لینک خبر: https://www.iichs.ir/fa/news /5176.
[33] . سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی به روایت جمعی از فضلا، مصاحبه و تنظیم: رضا جوادی، ج 6، ص 11 _ 15؛ ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب (گفتهها و ناگفتههایی از زندگی امام خمینی)، ج 3، تهران، چاپ دوم و ویرایش دوم، 1381، ص 215 _ 217.
[34] . آیینه داران حقیقت، ص 87 و 88؛ مجله حوزه، ش 12، ص 44 و 45.
[35] . همان.
[36] . مصاحبه با حضرت آیتالله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 125، ص 15.
[37] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 378-379.
[38] . روزنامه رسالت،10 /9 /1373، ش 2578، ص 4؛ . آیتالله العظمی محمد علی اراکی شیخ فقها و اسوه علم و تقوا، پیشین.
[39] . روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه 23 /3 /1368، ش 2907، ص 11. آیتالله العظمی محمد علی اراکی شیخ فقها و اسوه علم و تقوا، پیشین، ص 148.
[40] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 240 – 239.
[41] . روزنامه جمهوری اسلامی، 22 /3 /1368، ش 2906، ص 11. همچنین شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 236.
[42] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 238.
[43] . همان.
[44] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 241.
[45] . روزنامه جمهوری اسلامی، 9 /9 /1373، ص 2.
[46] . شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 244.
[47] . نامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به شرح زیر است:
«حضور انور حضرت آیتالله العظمی اراکی مدظلهالعالی
با تقدیم سلام
به عرض مبارک میرساند که در تعقیب مسائل مربوط به شورای مدیریت حوزه علمیه قم، جامعه مدرسین در جلسات مکرر این موضوع را مورد بررسی دقیق قرار داد و افراد صالح و شایستهای را که برای پذیرش آن آماده بودند انتخاب کرد. سپس این موضوع را به نظر حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی رساند و مورد موافقت ایشان قرار گرفت. از محضر مبارک نیز تقاضا میشود که نظر شریف را اعلام فرمایید. اسامی انتخاب شده: 1- ناصر مکارم شیرازی 2- حسین راستی 3- محمد مؤمن قمی4- سیدحسن طاهری خرمآبادی 5- رضا استادی 6- عباس محفوظی.
والسلام علیکم و رحمهاله و برکاته
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
محمد فاضل.» شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، ص 251.
[48] . همان، ص 253.
[49] . برای مطالعه بیشتر، ر.ک: شرح احوال حضرت آیتالله اراکی، پیشین، صفحات 166 تا 174.
[50] . رهبر معظم انقلاب در خاطرهای به این جمیعت میلیونی و تأثر آنان اشاره میکنند و میفرمایند: من جوانانی را دیدم که سنشان یک پنجم یا یک چهارم سن آن بزرگوار بود و مثل ابر بهار اشک میریختند. شما جوانان برای چه گریه میکردید؟ چرا؟ چه علّتی داشت؟ شما که آن پیرمرد صدوسه ساله را یکبار هم در عمرش ندیده بودید. اصلاً تا سه، چهار سال پیش که او را نمیشناختید. علما و بزرگان و حوزهها میشناختند؛ شما که او را نمیشناختید. سه، چهار سال بود که آن بزرگوار را شناخته بودید. چرا آنطور گریه میکردید؟ چرا ایران آنطور منقلب بود؟ چرا زنان آنطور به سینه میکوبیدند و گریه میکردند؟ چرا مردهای بزرگ اشک میریختند و در آن اجتماع عظیم میخواستند خود را به جنازه برسانند و موکبش را لمس کنند؟ چرا؟ علّت چه بود و چیست؟ علّت آن بود و این است که مردم ایران همچنان مقام والا و عظیمی را برای مرجعیّت معتقدند. مردم ایران روحانیّت را از ته دل دوست دارند. البته نه هر روحانینمایی؛ روحانی واقعی و عالم دین را. نه آن روحانینمایی را که دشمن میخواهد بهجای روحانی در میان مردم جا بزند. مردم از او متنفرند. اما مردم، روحانی واقعی را دوست دارند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 23 /9 /1373.
[51] . پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)، لینک مطلب: https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=11242
[52] . پیام تسلیت به مناسبت درگذشت حضرت آیتاللَّه العظمی اراکی، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)، 9 / 9 / 1373.
اجازه امور حسبیه حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی (ره)
نوشتن گلستان سعدی به خط آیتالله العظمی اراکی
آغاز گلستان سعدی به خط آیتالله اراکی در 12 سالگی
جدول مسائل ارث به خط آیتالله اراکی
جواز لباس روحانیت آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی و تصویر ایشان در 34 سالگی
دستخط پدر آیتالله اراکی
دستخط پدر آیتالله اراکی
دستخطی از آیتالله اراکی و اجازه روایت به سید عادل علوی
شجرهنامه مادری آیتالله اراکی به خط خودشان
آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در آغاز تحصیل و در کنار پدر، برادران و برادر زادگان و نیز حجتالاسلام عمادالذاکرین شوهر خواهرش
آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در آغاز تحصیل و در کنار پدر، برادران و برادر زادگان
حجتالاسلام و المسلمین حاج میرزا آقا عراقی پدر آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی
دهه 1340. قم؛ آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در کنار فرزندش آیتالله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی
اواخر دهه 1320. آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در کنار آیتالله العظمی سید محمدتقی خوانساری
از راست آیات عطام: محمدتقی بهجت، محمدعلی مصلحی اراکی و سید محمدباقر خوانساری
1371. قم؛ آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی
اقامه نماز جمعه توسط محمدعلی اراکی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
1359. آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در حال ایراد خطبههای نماز جمعه در آستان مقدس حضرت معصومه(س)
1368. آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در ماههای اول پذیرش مرجعیت
دیدار آیت الله اراکی با امام در جماران
دیدار آیت الله اراکی با امام در جماران
1371. قم، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای در دیدار با آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی
1372. قم، تنی چند از سردارن سپاه در دیدار با آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی. در تصویر شهید محمدحسن نظرنژاد دیده میشود
اقامه نماز میت آیتالله محمدعلی مصلحی اراکی توسط آیتالله محمدتقی بهجت در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
تشییع با شکوه پیکر آیتالله محمدعلی اراکی
سنگ قبر آیتالله محمدعلی مصلحی اراکی
تعداد مشاهده: 3523