امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

سروده‌ای علیه شاه پس از پانزده خرداد 1342- (4)

ای شاه خفته دل بیدار شو!


تاریخ انتشار: 13 خرداد 1402


شباهت حکومت پهلوى به بنى‌امیه و دستگاه یزید آنقدر ملموس بود که براى هیچ‌کس در ماهیت ظالمانه رژیم پهلوى جاى تردید باقى نمى‌گذاشت.

     با دستگیرى امام در 15 خرداد سال 1342 شهر قم تعطیل شد و تظاهرات مردم با تیراندازى مأمورین به خون کشیده شد. تهران  و برخی شهرهای دیگر درگیر تعطیلى همگانى و تظاهرات گسترده اصناف، بازاریان و بارفروشان، کارگران و سایر اقشار مردم گردید و اعتراضات به صورت سراسرى در آمد. کفن‌پوشان ورامین، سرپل باقرآباد به خون نشستند و حکومت نظامى اعلام شد.

     بسیاری از روحانیون مبارز دستگیر و زندانی شدند و افرادی چون جوانمرد آزاده ـ طیب حاج‌رضائى ـ به همراه حاج‌اسماعیل، دستگیر و پس از مدت کوتاهى به جوخه اعدام سپرده شدند.

     در همین ایام شعرى سروده شد که بر آن نام هدیه مردم خوزستان نهاده شد.

در بالاى این شعر، آمده است:

«براى عبرت دستگاه ستمگر یزیدابن معاویه ایران، ضحاک ثانى و چنگیز ثانى محمدرضا شاه خون‌آشام»

     این شعر توسط مسافرین به تهران آمد و در مسجد ناروند، واقع در انتهاى بازار طاقه‌فروش‌هاى تهران دست به دست شد که نسخه‌اى هم به ساواک رسید.

 

اى صبا بر گو به شاه خفته دل بیدار شو            

مست قدرت گشته‌اى تا کى دمى هوشیار باش

ظلمها کردى به ملت تا به سرحد جنون                   

گر نه اى مأمور دشمن زین عمل بیدار باش

در سخن سلمان پاکى در عمل شمر لعین             

اى ز حق بر گشته هان پا بند [بر] گفتار باش

کشور جم را نمودى بحر خون بیکران                             

عاقبت را نیک اندیش نادم از کردار باش

یاد کن از فاروق و فیصل پادشاهان عرب                     

آخر ظلم این چنین است آگه از اسرار باش

نوکر بیگانه گشتى تا کنى ظلم و ستم                            

بر گروهى رنجدیده خائف از دادار باش

اى ستم کار بداندیش فاقد دین و شرف                                  

هان دگر آماده بهر کیفر قهار باش

از فضاهت [فضاحت] نام نیکان را نهادى مرتجع            

اى سنبل [سمبل] ارتجاع، خاموش از این گفتار باش

طبل دانش مى‌زنى ویران کن دارالعلوم                                  

گرنه اى جادوگر شیاد سحار باش

اى ضحاک ثانى چنگیز عصر اتم                                   

هر زمان رنگى شدى گرگ یا کفتار باش

رطب و یابس کم‌ بگو دیگر جنایت [حنایت] رنگ نیست 

دیگر بس است عوعو مکن ـ روکنجى و خاموش باش

روى حماقت خویش را رسوا نمودى در جهان         

اى جادوگر مردم فریب ساکت از این گفتار باش

بر قامت نحست دگر شایسته ناید سلطنت              

چون دانى نخست رو ساقى و یا خمار باش




منبع: فریاد هنر، اشعار مردمی به روایت اسناد ساواک، صفحات 15 تا 17 (با ویراستی مختصر)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1386.
 

تعداد مشاهده: 15395


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.