مروری بر حماسه مردم یزد در فروردینماه 1357
تاریخ انتشار: 15 مهر 1403
مقدمه
عصر روز ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق انتشار یافت که در آن مرجعیت، روحانیت و امام خمینی مورد حمله و اهانت قرار گرفته بود. در اعتراض به این اقدام، روز ۱۸ دی طلاب حوزههای علمیه قم درس را تعطیل کردند و با برپایی تظاهرات در خیابانها و سر دادن شعارهایی به حمایت از امام خمینی به طرف منازل مراجع و روحانیون حرکت کردند. فردای آن روز در ۱۹ دی طلاب و مردم قم بار دیگر به خیابانها ریختند، بازار تعطیل شد و بین مردم و نیروی انتظامی زد و خورد شدیدی روی داد. در نتیجه یورش نیروهای نظامی، چند تن از مردم به شهادت رسیدند و عدهای نیز مجروح شدند. در روز ۲۰ دی علاوه بر قم، مردم شهرهای تبریز و اصفهان و مشهد به اعتراض برخاستند و دامنه تظاهرات و برخورد مردم و نیروی انتظامی به خونریزی انجامید.[1] روز ۲۹ بهمن به مناسبت چهلم شهدای قم، بازرگانان و پیشهوران بازار تهران در اعتراض به اقدام دولت مغازهها را تعطیل کردند. مردم تبریز نیز در همین روز تظاهرات وسیعی به نفع نهضت امام انجام دادند. با شدت یافتن تظاهرات، تانکهای ارتش به صحنه آمدند و در زد و خورد بین مردم و نیروهای انتظامی که تا نیمه شب ادامه یافت، عدهای از مردم تبریز شهید و مجروح شدند.[2] به دنبال تظاهرات مردم تبریز، تظاهرات دیگری به مناسبت چهلم شهدای تبریز در شهرهای یزد، قم، مشهد، خمین، اصفهان، نجف آباد، میانه، رضائیه (ارومیه) و چند شهر دیگر برپا شد که آنها نیز منجر به برخوردهایی بین مردم و نیروی انتظامی و زخمی و شهید شدن عدهای شد. خبرسازترین تظاهرات در فروردین سال 57 در یزد به وقوع پیوست که از گستردگی و شدت زیادی برخوردار بود. در این قسمت به جهت اهمیت این واقعه، به شرح آن میپردازیم.
تأکید امام خمینی بر برگزاری چهلم شهدای تبریز
۴ فروردین ۱۳۵۷ در آستانهی فرا رسیدن چهلمین روز شهدای تبریز، امام خمینی با صدور پیامی تحلیلی به ملت ایران، خطمشی مبارزه را ترسیم نمودند. ایشان ضمن ابراز ناراحتى از کشته شدن جـوانان، نسبت به استحکام و استقامت بیشتر مردم در قبال جنایات حکومت اظهار امیدوارى کرده و تمام جناحها و گروههاى اسلامى اعم از حوزویان و دانشگاهیان را به وحدت کلمه فـرا خواندند. در بخشی از پیام امام خمینی میخوانیم: «با فرا رسیدن اربعین مقتولین مظلوم تبریز غمهاى ملت غیرتمند تجدید مىشود. ملت مظلوم ایران باید هر چند صباحى پرچمهاى سیاه افراشته کنند و در سوگ بنشینند براى جوانان عزیز و عزیزان اسلام که به دست عمّال امریکا و به امر شاه در خاک و خون کشیده شدند... ما از این جنایات پى در پى و کشتار وحشیانه ناراحت و در عین حال امید داریم...» ایشان تنها راه پیروزی را وحدت زیر پرچم توحید، اسلام و قرآن دانستند و بـا رد اتهام رژیـم درخصوص کمـونیستى بودن حرکتهاى صورت گرفته، بر اسلامی بودن قیام تبریز مانند نهضت دیگر شهرهای ایران، صحه گذاشتند و افزودند: «قیام تبریز، چـون نهضت همه ایران، اسلامى است؛ براى دفاع از حق و از احکام اسلام است و نـسبت [دادن] ایـن قـیـام بــه مـارکسیستها یا مارکسیستهاى اسلامى ـــ که در تبلیغات شاهانه است ــ جز خدعه نیست و دلیل بر آن است کـه این مکتبهاى انحرافى پایگاهى در ایران ندارد و الا شاه از آنها ذکرى نمىکرد... مصیبتهاى ما گر چه یکى دو تا نـیـسـت و در این کشور آزادمردان و آزادزنان ـ به منطق شاه ـ و جریـان عدالت اجتماعى و حرکت به سوى «تمدن بزرگ» به اصطلاح کارتر و شاه، ملت باید همیشه در عزا باشد، لکن مصیبت بزرگى که بر برادران تبریزى ما وارد شد، اربعین آن در سوگ هستیم و ملت ایران نیز در آن روز با عزاى عمومى خود به ملتهاى آزاد جهان بفهمانند که ما با چه شرایطى زندگى مىکنیم.»[3]
با انتشار پیام امام خمینی روحانیون و مردم در سرتاسر کشور آماده شدند تا مراسم چهلم شهدای تبریز را با شکوه فراوان برگزار نمایند. مراسم چهلم شهدای تبریز به جهت تدابیر امنیتی شدیدی با آرامش برگزار شد. ولی در بعضی شهرها از جمله در تهران و اصفهان تظاهراتی برپا شد[4] که به زدوخورد با نیروی پلیس منجر شد و چند شعبهی بانک صادرات نیز مورد تعرض قرار گرفت.[5] در قم این تظاهرات با شهادت یک نفر،[6] به خون رنگین شد. فضای آکنده از شور انقلابی در اجرای چهلم شهدا حتی گروههای مخالف غیرمذهبی را هم تحتتأثیر قرار داده بود. از سوی نهضت آزادی، مجلسی در مسجد آذربایجانیهای مقیم تهران برگزار شد که اعضای جبههی ملی در آن شرکت داشتند.[7] جهرم در استان فارس نیز از دیگر شهرهایی بود که مجلس چهلم شهدای تبریز در آن به درگیری انجامید که در نتیجه یک نفر از تظاهرکنندگان به شهادت رسید.[8] حوزهی علمیهی مشهد نیز در این روز با تعطیل کردن دروس خود به همراه عدهی زیادی از مردم و کسبه در چند خیابان تجمع کرده و به تظاهرات پرداختند. مرکز این تجمع در مقابل منزل آیتالله سید عبدالله شیرازی در چهارراه نادری (شهدا) بود.[9] خبرسازترین تظاهرات در یزد به وقوع پیوست که از گستردگی و شدت زیادی برخوردار بود. تظاهرات در یزد با کشتار وحشیانه مردم توسط رژیم شاه، رنگ دیگری به خود گرفت. مردم در مسیر راهپیمایی خود شیشههای چند بانک و سینما و... را شکستند و خواستار بازگشت امام از تبعید و آزادی زندانیان شدند.[10]
شرح حماسه مردم یزد در چهلم شهدای تبریز
روز هشتم فروردین آیتالله محمد صدوقی با صدور اطلاعیهای ضمن تجلیل از مقام شهید اعلام کرد: «به پیروی از اعلامیههای صادره از ناحیهی مقدسهی آیات عظام و مراجع بزرگ عالیقدر شیعه، بالاخص زعیم بزرگوار نایبالامام حضرت آیتالله العظمی الخمینی متعالله تعالی المسلمین بطول بقائه الشریف که عزای عمومی اعلام نمودهاند، بدین وسیله پیام شهدای قم و تبریز و سایر شهرستانها را که در این هدف مقدس فداکاری نمودهاند اینچنین به شما میرسانم: برادران ایمانی! شما که سعادت نائل شدن به درجهی شهادت را نداشتید اقلاً به قرائت فاتحه و آیاتی از کلامالله مجید ما را یاد کنید و به سوک و ماتم بنشینید؛ لذا روز پنجشنبه 20 ربیعالثانی مطابق با دهم فروردین از ساعت 9 الی 11 به وقت قدیم در مسجد روضهی محمدیه (حظیره) برای تجلیل از ارواح عالیهی شهیدان قم، تبریز و لبنان بزرگداشت خاطرهی جانبازی مردان راه حق برپاست و شرکت عموم طبقات را انتظار داریم.»[11]
روز نهم فروردین بعد از نماز عشا آیتالله صدوقی به منبر رفت و رژیم شاه را مورد انتقاد قرار داد. به گزارش ساواک یزد، پس از خاتمهی مجلس «حدود 500 نفر از افراد شرکت کننده» در مراسم «به تظاهرات خیابانی پرداختند.»[12] جمعیت با سردادن شعارهای «اللهاکبر»، «لاالهالاالله»[13] و «زنده باد خمینی» تظاهرات گستردهای را در تاریکی شب برگزار کردند. مردم در مسیر خود به سوی چهارراه پهلوی (چهار راه شهدا) تا میدان مجسمه در حالیکه آیتالله صدوقی پیشاپیش دیگر علما و مردم در حرکت بودند «در اعتراض به خونریزیهای رژیم شاه، به لانههای فساد وابسته به رژیم حمله بردند.»[14] مأموران شهربانی و نیروهای امنیتی سریعاً دست بهکار شدند و با بلندگو، ضمن اخطار، جمعیت را متفرق کردند؛ اما مردم از تاریکی شب استفاده کرده و با حمله به چند بانک، شیشههای آنها را شکستند.[15]
این درگیری مقدمهای شد تا مردم یزد مصممتر در مراسم شهدای تبریز شرکت کنند. روز 10 فروردین فرا رسید؛ صبح زود مردم از گوشه و کنار شهر به سوی مسجد حظیره حرکت کردند.
آیتالله صدوقی نیز قبل از ساعت 9 در مسجد حاضر شد. جمعیت در مسجد و صحن آن و خیابانهای اطراف موج میزد. یکی از سخنرانان مراسم این روز حجتالاسلام حاج شیخکاظم راشدیزدی بود که به علت ممنوع المنبر بودن، در کنار منبر ایستاد و گفت:
«این مجلس یادبود بهترین فرزندان این آب و خاک در تبریز میباشد که مسلسل بر روی آنان گشودند و دسته دسته برادران شما را درو کردند و من به روان پاک آنها درود میفرستم. خدا ریشه آنهائی که باعث این کشتارها چه در ایران و چه در جنوب لبنان میشوند، بکند. شماها گل سرسبد افراد این شهر میباشید. ناگفته نماند که خاک باید نابود شود تا گیاه به وجود آید و گیاه باید از بین برود تا گوسفند به وجود آید و گوسفند باید نابود شود تا انسان به وجود آید و انسانها باید کشته شوند تا عدالت اجتماعی برقرار شود و ما از کشته شدن ترسی نداریم.»[16]
جمعیت به شدت تحت تأثیر سخنان آقای راشد قرار گرفت و به محض تمام شدن مراسم در خیابانها دست به تظاهرات زدند. تظاهرات هر لحظه گسترش پیدا میکرد. شهربانی توان مقابله را در خود ندید؛ لذا از نیروهای از قبل پیشبینی شدهی ژاندارمری کمک خواست و آنان به کمک نیروهای پلیس با مردم درگیر شدند. ساعت 10:30 بود که «دو فروند هلیکوپتر» شنوک، 80 کماندوی »اعزامی از مرکز توپخانهی اصفهان» را به محل درگیری رساندند.[17]
در گزارشی دیگر در رابطه با شدت درگیریها و حوادث آن روز یزد آمده است: «در یزد که شدیدترین درگیریها روی داد، حدود دههزار سوگوار پس از گوش دادن به سخنان آتشین واعظی که به تازگی از زندان آزاد شده بود، با فریاد «مرگ بر شاه»، «درود بر خمینی» و «زنده باد شهدای قم و تبریز» از مسجد بازار به سوی جایگاه اصلی پلیس به راه افتادند. آنان پیش از رسیدن به مقصد با گلولهباران پلیس مواجه شدند.»[18]
مردم یزد نیز مانند مردم سراسر شهرهای کشور در این روز مراکز و نهادهای ضددینی را آماج حملات خود قرار دادند؛ موضوعی که به خوبی نشاندهنده عمق نارضایتی مردم از سیاستهای ضددینی حکومت پهلوی است. طبق گزارشهایی که از آن روزها موجود است مردم یزد در آن روزها «در روضه محمدیه مجلسی برقرار و در خاتمه جلسه مردم به خیابان ریختند و با شعارهای اللهاکبر و لا اله الا الله و درود بر خمینی و مرگ بر شاه به راهپیمایی پرداختند و در مسیر خود شیشههای چند بانک و سینما و مشروبفروشی را شکستند و گیشههای اطلاعات و رستاخیز را درهم کوبیدند.»[19]
بخشی از شیوهی برخورد رژیم با مردم در گزارشی که پیرامون این واقعهی خونبار توسط شهربانی یزد تهیه و برای استاندار یزد ارسال شده، چنین آمده است:
«حدود ساعت 1030 روز جاری، مجلس ترحیم چهلم واقعه تبریز در مسجد حظیره شهر یزد تشکیل شد و در همین موقع، 80 نفر نیروی کمکی پادگان اصفهان به سرپرستی سرگرد کیا به یزد وارد شدند. جمعیت اجتماع کننده در مسجد حدود 2000 الی 2500 نفر بود که پس از خاتمه مجلس، جمعیت خارج و به تظاهرات خیابانی پرداخته و در مسیر خود شیشههای مغازهها و بانکها را شکستند که بلافاصله مأمورین شهربانی با پشتیبانی مأمورین هنگ ژاندارمری یزد و مرکز توپخانه و موشکها و پادگان اصفهان به مقابله با اغتشاش کنندگان پرداخته و با اخطار با بلندگو، پاشیدن آب رنگی، شلیک تیر هوائی، جمعیت را متفرق، لیکن اغتشاش کنندگان به مقاومت ادامه داده و با پرتاب سنگ و آجر و استفاده از پنجه بکس، چاقو، زنجیر و غیره، با مأمورین درگیر شدند که بالاخره 3 نفر از اغتشاش کنندگان کشته و 6 نفر مجروح گردیدهاند که جریان به دادستانی و پزشک قانونی، جهت روشن شدن علت مرگ و جرح اعلام، که تاکنون نتیجه واصل نشده، لیکن برابر اعلام تلفنی رئیس بیمارستان پهلوی، دکتر سامزاده، کشته شدگان و مجروحین در اثر اصابت گلوله بوده است. در این جریان 11 نفر دستگیر شدند. ضمناً کلیه مغازهها تعطیل میباشد. در ساعت 1300 جمعیت متفرق و وضعیت در این ساعت عادی است.»[20]
روزنامههای وابسته تعداد شهدا را دو نفر و تعداد مجروحین را ده نفر اعلام کردند.[21] ساواک نیز تعداد دستگیرشدگان را 51 نفر اعلام نموده است.[22]
در قیام 10 فروردین 1357 در یزد چهار نفر از جوانان این کشور به نامهای رضا نامداری،[23] شهریار مرادی،[24] مهدی قدکفرشان[25] و حسین پارساییان[26] به شهادت رسیدند.
رئیس شهربانی یزد سرهنگ جهانگیر هاشمی طی گزارشی خسارات وارده در این دو روز (9 و 10 فروردین) درگیری را چنین گزارش کرد: «14 شعبهی بانک صادرات، 5 شعبهی بانک ملی، 4 شعبهی بانک سپه، 1 شعبهی بانک عمران، 2 شعبهی بانک بازرگانی، 2 شعبهی بانک پارس، 1 شعبهی بانک صنایع، 1 شعبهی بانک رفاه، 1 شعبهی بانک اعتبارات تعاونی، 1 سینما، تابلوی روزنامهی رستاخیز، تابلوی بیمهی ایران، تابلوی اتاق اصناف، روزنامهی اطلاعات، 1 اغذیهفروشی، 13 فروشگاه و مغازه [مشروبفروشی]، ویترین روزنامهی کیهان، 1 کیوسک تلفن، چند تابلوی راهنمایی و پارکومتر» منهدم گردیدند. در این گزارش شهدا را به نام رضا نامدارهنزاوی و اصغر شهریارمرادی ذکر کرده و سن مجروحین حادثه را به ترتیب، 45، 18، 30، 30، 24، 65، 15، 26، 23 و 14 ساله و شغل آنها را کارگر، محصل،کارمند، سلاخ، ساعتساز، سیمکش اعلام نموده است.[27] این آمار نشان میدهد که مخالفین رژیم از مشاغل مختلف و در سنین متفاوت ولی اکثراً جوان بودهاند.
پس از سرکوب مردم توسط نیروهای نظامی رژیم، «به منظور تأمین امنیت شهر، شورای تأمین استان در محل استانداری تشکیل و از فرمانده مرکز توپخانه اصفهان تقاضا شد حدود 70 نفر دیگر (پیش از ظهر روز جاری [10 فروردین] از 150 نفر نیروی درخواستی فقط 80 نفر به یزد اعزام شدهاند.) از نیروهای مرکز توپخانه جهت تقویت بیشتر قوای انتظامی موجود در استان به یزد اعزام دارند.»[28] آیتالله صدوقی و حجتالاسلام راشد یزدی نیز به عنوان «محرکین اصلی اغتشاشات»[29] معرفی شدند و بر همین اساس تصمیم گرفته شد تا حجتالاسلام راشد یزدی برای مدت سه سال به شهرستان ایرانشهر تبعید شود. این تصمیم در ساعت یک و نیم بامداد روز سیزدهم فروردین ماه اجرا شد؛[30] ولی موضوع آیتالله صدوقی، به علت اینکه «از علمای سرشناس کشور بوده و در یزد و قم و کاشان و اصفهان دارای طرفداران قابل توجهی است و موقعیتی نظیر قاضی طباطبایی در تبریز را دارد، چنانچه تبعید شود امکان دارد طرفداران او دست به تحریکاتی بزنند.» [31] مسکوت گذارده شد و از همین موقع نیز، شنود مکالمات تلفنی ایشان تشدید گردید.[32]
حمایت علما و مراجع از حماسه مردم یزد
متعاقب حماسه مردم یزد، روحانیون یزد بلافاصله اعلامیهای صادر و مراتب انزجار خود را از رژیم اعلام کردند. در این اعلامیه خطاب به ملت مسلمان ایران چگونگی واقعه را این گونه تشریح کردند: پس از اتمام جلسه و در حالی که مردم به بیرون از مسجد میرفتند، «ناگهان پلیس به پشتوانهی گارد مسلح از چهار طرف با گلوله و رگبار مسلسل و باتوم و غیره، مردم را محاصره کردند و بر کوچک و بزرگ و زن و مرد، اهل علم و کارمندان دولت، شناخته و نشناخته رحم نکردند. سه ساعت مردم بیپناه را مورد حملهی وحشیانه قرار دادند... کشتند، مجروح نمودند، اسیر کردند، ربودند، زندانی کردند و بعد با کمال وقاحت فریاد پلیس پیروز شد، پلیس زنده باد» سر دادند. «گویا آنکه از شرق و غرب اسلحه میخرید، فقط برای کشتن ملت مسلمان بود.» روحانیون در این اطلاعیه اعلام کردند که خواستهی همه ما «جز این نیست که قرآن و احکام قرآن زیر نظر مراجع عظام تقلید در میان جمعیت مسلمان زنده شود، آزادی در میان تودهی مردم برقرار گردد، زندانیهای بیگناه، تبعیدیهای بیپناه از علما و اساتید و محصلین و غیره همه آزاد شوند». روحانیون در پایان به رژیم هشدار دادند «از دست انتقام الهی بترسید که از آستین قدرت مردم بیرون خواهد آمد و بنیاد ستمگران را برخواهد انداخت.»[33]
آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی نیز با صدور نامهای به علمای یزد «تظاهرات اخیر ملّت برای حمایت از اسلام و احکام قرآن مجید» را «ناشی از شعور مذهبی و رشد فکری آنها» دانست و افزود که دیگر امکان «محو شخصیت اسلامی این کشور ممکن نیست؛ زیرا ملت مسلمان متوجه نقشههای شوم استعمارگران شده و به برکت اسلام و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت سلامالله علیهم اجمعین آگاهی ملت روز به روز بیشتر میشود.»[34]
آیتالله سیدعلی خامنهای نیز که در آن زمان در ایرانشهر تبعید بودند، نامهای خطاب به آیتالله صدوقی، با مردم، خانواده شهدا و مجروحین ابراز همدردی کردند: «با نهایت تأسف اطلاع یافتیم که شدت و خشونت پلیس مردم ناشناس، کسانی که خود را در خدمت مردم معرفی میکنند، در یزد به کشتار و زخمی شدن مردم مسلمان منتهی گشته و زخم عمیق و لبالب از خونی را که فاجعه قم و تبریز بر پیکر ملت وارد ساخته بود، به ضربتی دیگر در یزد و جهرم و چند شهر دیگر، عمیقتر و خونینتر کرده است. جای آن است که این ددمنشی مصیبتآفرین به حضرتعالی و همه علمای متعهد تسلیت گفته شود... در پایان، یاد شهادت برادران یزدی را گرامی و مقدس دانسته، عزت و سرافرازی و موفقیت جناب عالی و دیگر علمای آگاه و متعهد یزد را که ملجاً و پناهگاه و پشتیبان و همراه مردم بوده و در ارشاد و هدایت خلقی کوشیدهاند، از خداوند متعال مسئلت مینمایم.»[35]
برگزاری هفتم شهدای یزد
شهید آیتالله صدوقی در سیزدهم فروردین خطاب به مراجع تقلید با نوشتن نامهای سرگشاده به شرح حادثهی خونین دهم فروردین پرداخت و توضیح داد که خواست ما در این مجلس، اجرای قوانین اسلام، پایان دادن به دیکتاتوری، آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت تبعیدیها بود، امّا رژیم پس از ختم جلسه مردم را «به گلوله و رگبار مسلسل بست.» آیتالله صدوقی در همین نامه اعلام کرد «برای شادی روح شهدا مجلس ختم و یادبودی روز یکشنبه (20 /1 /57) در مسجد روضهی محمدیه از ساعت 8 الی 11 صبح منعقد» میکنیم و «از مراجع بزرگ خواهانیم که هرگونه اقداماتی را که لازم میدانند بنمایند.»[36] معظمله با این جمله میخواست تا مراجع با حمایت خود به واقعهی یزد جنبهی ملی بدهند و به نهضت تداوم ببخشند.[37]
آیتالله صدوقی دو روز بعد نیز با صدور اعلامیهای خطاب به مردم یزد مجدداً متذکر شد که در این مجلس شرکت کنند تا ضمن قرائت فاتحه «از خداوند قهار و منتقم کیفر مسببین این حادثهی جانگداز را مسئلت» نماییم.[38]
به گزارش ساواک، مجلس در وقت مقرر برگزار شد و حجتالاسلام ابوالقاسم مناقب سخنرانی کرد و ضمن تجلیل از شهدای واقعهی یزد و تسلیت به خانوادهی آنها از مردم خواست تا آرامش را حفظ کنند. این جلسه بدون هیچ حادثهای پایان پذیرفت.[39] روز شانزدهم، مجلس ختمی به همین مناسبت در مسجد اعظم قم با حضور مراجع برگزار شد که پس از ختم جلسه شعار درود بر خمینی سر داده شد.[40] در مشهد روز هفدهم فروردین نیز مراسم هفتم شهدای یزد و جهرم در مسجد بناها برگزار گردید. واعظ مجلس مردم را «به پایداری و استقامت تحت رهبری روحالله خمینی دعوت کرد» پس از ختم جلسه تظاهرات آغاز شد که منجر به دستگیری هفت نفر گردید.[41] برقراری مجالس هفتم در شهرهای بزرگی چون قم و مشهد نشان داد که نیروهای مذهبی مصمم هستند که نهضت آغاز شده را با همهی خسارتهای احتمالی ادامه دهند.
روزهای بعد، کشور همچنان در التهاب کشتار مردم یزد بود و هر چند روز یکبار خبرهایی از تظاهرات و مراسم یادبود شهدای یزد از سراسر کشور میرسید. بیانیههای مختلفی از سوی گروهها و مجامع مختلف برای آمادگی جهت برپایی چهلم شهدای یزد صادر میشد.[42]
پیام امام خمینی و تأثیر آن در برپایی اربعین مردم یزد
امام خمینی نهم اردیبهشت با صدور پیامی به ملّت ایران، استراتژی قیام و راهبردها را مشخص و تکلیف همهی مخالفین شاه را معین نمودند. امام خمینی در این پیام منطق شاه در برخورد با اعتراضات مردم را محکوم نمودند و اعلام داشتند تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی مبارزه را ادامه خواهند داد: «در منطق شاه و مزدوران وابستهاش، اهالی محترم تبریز که یکپارچه به پا خاستند و با فریاد «مرگ بر شاه» زمین را لرزاندند، تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند! و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودید و با تعطیل عمومی و شعار متدوال «مرگ بر شاه»، عامل امریکا را دیوانهتر کردید، معدودی هستید که از آن طرف مرز به صورت غیرقانونی وارد یزد شدید! اهالی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند ایرانی نیستند! اینان همگی به صورت قاچاق وارد ایران شده اند!! در این منطق، ایرانی خلاصه میشود در شاه و دار و دستهاش و از مستشاران و کارمندان امریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی؛ غارتگران بینالمللی که اقتصاد ایران را قبضه کردهاند. ما که با این منطقها روبه رو هستیم به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالتگستر اسلامی دست از مبارزه برنمیداریم تا حکومت دموکراسی به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوریها و خونریزیها شود.»[43]
به دنبال انتشار پیام امام خمینی در ایران، و پیامدهای آن، مقامات رژیم به شدت به وحشت افتادند. ساواک قم در گزارش تحلیلی در این باره نوشت:
«از زمانی که اعلامیهی اخیر خمینی به ایران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته؛ زیرا خمینی در اعلامیهی اخیرش تأکید کرده که آرام نباشید و تظاهرات کنید؛ لذا طرفداران و مقلدان خمینی این جمله را تعبیر به فتوا کرده... این اعلامیه مراجع قم را دچار دردسر تازهای کرده چون ایشان با تظاهرات مخالفاند و هرگاه مجلس فاتحه میگرفتند به منبری سفارش میکردند که در خاتمهی منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ کنند و از انجام تظاهرات خودداری نمایند و مردم هم کمی رعایت میکردند و کمتر تظاهرات به راه میانداختند؛ ولی اکنون با رسیدن این اعلامیه، منبری جرأت نمیکند مردم را به آرامش دعوت کند؛ زیرا مورد اعتراض واقع میشود که دستور خمینی را نقض کرده است.«[44]
تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه در این زمان، به میزانی بود که یکی از اقدامات اصلی نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی، جمعآوری اعلامیه و ارسال آن به مرکز و همچنین پاک کردن شعارهایی بود که توسط مردم، بر در و دیوار شهرها و روستاها، در طرفداری از امام خمینی(ره) و مخالفت با رژیم شاهنشاهی پهلوی نوشته میشد.[45] فراوانیِ این اقدام به گونهای بود که اداره کل سوم ساواک را به واکنش واداشت، تا در دستوری به ساواک یزد بنویسد:
«با توجه به اینکه اخیراً اعلامیههای زیادی با عنوان فجر اسلام، جهت افراد مذهبی و مرتبط با یکدیگر در آن منطقه ارسال گردیده، چنین به نظر میرسد که یک یا چند نفر از دانشجویان دانشگاه ملی، که مرتبط با متعصبین مذهبی آن منطقه بودهاند، مبادرت به تهیه و توزیع اعلامیه نمودهاند و با آگاهی به آدرس محل سکونت افراد موصوف پست نمودهاند. لذا خواهشمند است دستور فرمایید با توجیه منابع و استخدام منابع جدید و مراقبت کامل از جلسات مذهبی که در آن منطقه تشکیل میگردد، نسبت به شناسایی و تهیه و ارسال مشخصات کامل دانشجویان اشاره شده، اقدام و نتیجه را اعلام دارند.»[46]
خبر دستگیری افراد به جرم پخش اعلامیههای امام و بیانیههای مختلف از سوی شخصیتها و گروههای مختلف، هر روز از گوشه و کنار کشور به گوش میرسید. به عنوان نمونه ساواک در گزارشی «دستگیری پنج نفر به علت پخش اعلامیه به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان حوادث یزد در شهر اردبیل» اشاره میکند و مینویسد: «ساعت 1930 روز 10 /2 /37 دو نفر سرنشین یک دستگاه اتومبیل پیکان در حین پخش اعلامیه مضره به مناسبت چهلمین روز کشته شدن اخلالگران شهر یزد، توسط مأمورین انتظامی در شهر اردبیل. استان آذربایجان شرقی دستگیر گردیدهاند. در اعلامیه مذکور از مردم دعوت شده در روز 19 /2 /37 برای کشته شدگان حوادث یزد، مجالس عزاداری برپا نمایند. متعاقب این موضوع، سه نفر دیگر در رابطه با پخش اعلامیه مذکور مظنوناً دستگیر گردیدهاند.»[47]
در شهر یزد نیز اعلامیهای با امضای «مردم مسلمان یزد» توزیع شد که با استناد به این کلام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که: اِن کانَ دینُ محمدٍ(ص)، لَم یستقم الاّ بقتلی فیاسیوف خُذینی، «اگر دین محمد(ص) جز با خون من آبیاری[اصلاح] نمیشود، پس ای شمشیرها مرا در برگیرید»، تکلیف چگونگی حمایت از دین خدا و مقابله با سردمداران حکومت شاهنشاهی را روشن کرد.[48]
و در اعلامیهای که با امضای «جمعی از آزادگان وطن پرست بافق» در شهرستان بافق پخش شد، برپاییِ مراسمِ بزرگداشت شهدا به صورت زیر، مورد تأکید قرار گرفت:
«اکنون که تمام گروهها و سازمانها و ادارات و اصناف در سراسر کشور برای رسوا کردن حکومت پهلوی در آستانه برگزاری مجلس ختم جهت شهدای اسلام و آزادی است، که در خون خود غلطیدند، اما ظالم را رسوا کردند، میباشند؛ ما مردم بافق نیز اعمال وحشیانه عُمّالِ وطن فروش را که عزیزان ما را در قم و تبریز به گلوله بستند، محکوم کرده و شادی ارواح مقدس شهدا را از خداوند بزرگ درخواست داریم.»[49]
ساواک در گزارش دیگری با اشاره به قطع برق از ساعت 23:30 تا 23:45 در تاریخ 14 اردیبشهت 1357 در شهر آستانه اشرفیه استان گیلان مینویسد: «در فاصله قطع برق، سه برگ اعلامیه به امضاء «جامعه روحانیت ایران» در سه نقطه شهر نصب شده است. در اعلامیه مذکور، مردم به مناسبت چهلمین روز کشته شدن اخلالگران شهرهای یزد. جهرم و اهواز به تعطیل عمومی در روز 19 /2 /37 دعوت شدهاند.»[50]
مراجع قم پس از رایزنی در پانزدهم اردیبهشت یک اطلاعیهی مشترک صادر کردند. رژیم را مورد انتقاد قرار دادند که «چرا به خواستههای شرعی و قانونی جامعهی روحانیت و ملت مسلمان ترتیب اثر نمیدهند؟» مراجع در این اطلاعیه ضمن اعلام مراسم ختم در مجلس اعظم از «عموم مسلمانان، مراعات نظم و آرامش» را «در برگزاری مراسم بزرگداشت» خواستار شدند.[51]
همچنین به گزارش ساواک «اعلامیهای به امضای [آیتالله میرزا] جواد تهرانی. حسنعلی مروارید. علی فلسفی. شاهرودی. سیدکاظم مرعشی. سیدابراهیم الهدائی[علم الهدی]. محمدمهدی نوغانی . محمدرضا مدرسی. عزت حسینی موسوی. ابوحسن[ابوالحسن] شیرازی در مشهد منتشر [شد] در این اعلامیه به مناسبت چهلمین روز حوادث یزد به شیخ محمد صدوقی تسلیت گفته و اعمال پلیس را تقبیح و روز 19 /2 /37 را عزای عمومی اعلام نمودهاند.»[52]
در اردکان نیز در اعلامیهای دستنویس با امضای آیتالله روحالله خاتمی و شیخ محمدابراهیم اعرافی نیز آمده است: «... باز ملت ایران با فرارسیدن اربعین شهدای یزد و جهرم و اهواز و غیره به سوگ نشسته است... بدین مناسبت مردم اردکان و میبد با تعطیل عمومی و شرکت در مجلس ختم که صبح سه شنبه 19 /2 /57 در مسجد جمعه اردکان برگزار میشود همدردی خود را با قاطبه ملت اسلام خاصه بازماندگان شهیدان ابراز میدارد.»[53]
آیتالله صدوقی نیز در اعلامیهای خطاب به «کلیه طبقات مردم یزد» از آنها دعودت کرد تا «در مراسمی که به مناسبت چهلم کشته شدگان وقایع یزد، جهرم، اهواز، همدان و اصفهان در تاریخ 19 / 2 / 37 در مسجد حظیره منعقد خواهد شد شرکت نمایند.»[54]
برگزاری اربعین شهدای حماسه یزد
موجی که پیام امام خمینی در بین مردم ایجاد کرد، خبر از برگزاری حماسهای با شکوه میداد که روند سرنگونی رژیم را تسریع میکرد. ساواک که شاهد فضای ایجاد شده در بین مردم بود در گزارشی مینویسد: «بین روزهای 17 الی 20 اردیبهشت ماه جاری، احتمالاً از سوی عناصر خرابکار، مراسم چهلم کشته شدگان یزد، اهواز، جهرم برگزار میشود و به علاوه، طبق اطلاع، گروههای خبرنگار از فرانسه، انگلستان و برخی ممالک اروپایی به ایران میآیند و گفته شده، حوادثی در روزهای 17 اردیبهشت به بعد رخ میدهد. ضمن مراقبت دقیق و توجیه منابع و همکاری با سازمانهای انتظامی و مسئولین محلی در این زمینه، پیش بینی به عمل آورده، هرگونه خبر مکتسبه را سریعاً اعلام دارند.»[55]
روز 19 اردیبهشت فرا رسید. اعتراضات و گرامیداشت شهدای یزد، جهرم و اهواز به اوج خود رسید. به گزارش ساواک «در ساعت 0800 روز 19 /2 /37 مجلس چهلم کشته شدگان یزد در مسجد حظیره یزد توسط شیخ محمد صدوقی برگزار و حدود پنج هزار نفر در این مراسم حضور داشتهاند که اغلب آنان از افراد جوان و کمتر از 20 سال بودهاند. در مجلس فوق ابتدا[توسط] دو نفر سخنران مذهبی اهل یزد، به اسامی محمدعلی حافظیه و شیخ ابوالقاسم مناقب ضمن سخنرانی برای کشته شدگان یزد تجلیل شد و ضمن انتقاد از وضع مملکت خواستار مراجعت خمینی و سلامتی وی گردیدند سپس شخصی به نام شاهرخیزاده که خود را نماینده آیات قم معرفی نمود روی منبر ضمن انتقاد شدید از وضع مملکت اظهار داشت ما اعمال خلاف هیئت حاکمه را محکوم میکنیم و درباره برخی مطالب کتاب مأموریت برای وطنم بحث و انتقاد شدید نمود و اضافه کرد در چاپ جدید از چاپ مطالب فوق خودداری شده است.»[56]
به گزارش ساواک در 19 اردیبهشت 57 در شهرهای قم، کاشان، ساوه، همدان، تهران، مشهد، تبریز، اردبیل، فارس، زنجان، خرمآباد، کرمان، اصفهان، یزد، قزوین، بوشهر، بندرعباس، اهواز، ساری، دماوند، خوی، شاهآباد غرب، ارسنجان، اردکان، خمین، بوشهر، ایلام، گرگان، همایونشهر، خرمشهر و آبادان، مجالس ختم و تظاهرات و اعتصاب بوده است.[57]
روزنامه کیهان 20 اردیبهشت در صفحهی اوّل با تیتر درشت نوشت: «23 شهر دیروز و امروز شاهد تظاهرات و شورش بود. موج آشوب و بلوای خونین در قم و تبریز. صدها تظاهر کننده در شهرهای مختلف دستگیر و دهها نفر به شدت مجروح شدند.» برمبنای گزارش کیهان در شهرهای قم، تهران، تبریز، اصفهان، بابل، شمیران، کرمان، ساری، یزد، اهواز، همدان، کرج، کرمانشاه، بهبهان، کاشان، مشهد، شیراز، کازرون، زاهدان، بیدگل، قزوین، اردبیل و زنجان، تظاهرات، درگیری و اعتصاب برقرار بود.[58]
مهمترین موضوع در قیام 19 اردیبهشت قیام گستردهی دانشجویان در دانشگاههای آذرآبادگان، تهران، پهلوی شیراز و سایر شهرها بود. در این روز دانشجویان نشان دادند که مذهب بزرگترین قدرت حرکتآفرین است. خبرگزاریهای جهان، نقش دانشجویان را در 19 اردیبهشت تحت پوشش خبری وسیعی قرار دادند. آسوشیتدپرس گزارش کرد: «موج جدید تظاهرات، دانشجویان دانشگاههای ایران را فراگرفت. روز گذشته گروههای کوچک دانشجویان در نقاط مختلف داخل و خارج دانشگاه دست به تظاهرات وسیعی زده و با دادن شعارهایی در تهران، اصفهان، شیراز، بابل، کرمان و کاشان راهپیمایی کردند.» خبرگزاری رویتر گزراش کرد: «روز گذشته در تظاهرات دانشگاه تبریز دو نفر کشته شدند.» رادیو لندن نیز گزارش کرد که «بیشتر اغتشاشات از طرف دانشجویان بوده است.«[59]
در تهران، شاه به دوهزار نیروی مسلح دستور داد بازار را محاصره کنند و برای بر هم زدن گردهمایی، از گاز اشکآور استفاده نمایند.[60]
خونینترین تظاهرات 19 اردیبهشت در شهر قم بود. روزنامه اطلاعات در 20 اردیبهشت در اینباره نوشت: «آشوب و بلوا در قم دیروز 10 ساعت متوالی ادامه داشت.» و در توضیح این خبر افزود که «دیروز و دیشب سراسر شهر قم به میدان تظاهرات، اغتشاشات، آتشسوزی و زدوخوردهای خونین تبدیل شده بود که در جریان آن 9 نفر کشته و 12 نفر مجروح شدند.»[61]
روزشمار انقلاب به نقل از بولتن رادیو و تلویزیون ملی ایران در مورد راهپیماییهای سراسر کشور در 19 اردیبهشت مینویسد:
«ایرانیان هر چهل روز یکبار، روزهای عزاداری برگزار میکنند که در عین حال موقعیتی است برای اینکه مخالفت خود را با رژیم شاه ابراز دارند... امروز اکثر مغازههای بازار در سراسر کشور بسته بود. در قم چندین هزار نفر در یک مراسم مذهبی شرکت کرده بودند... در تهران در جنوب شهر تظاهرات پراکندهای روی داد. اما در تبریز باز هم پلیس بر روی تظاهرکنندگان آتش گشود. حوادث خونین امروز احتمالاً موقعیتی برای تظاهرات جدید در چهل روز بعد است.»[62]
حماقتآمیزترین رفتار نیروهای رژیم در این چلّه، حمله به منزل آیات سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری بود و این نشان میداد که رژیم در پی حرمتشکنی نسبت به مراجع بود. نیروهای رژیم روز نوزدهم به منزل آیتالله گلپایگانی حمله کردند و به ضرب و شتم پناهندگان پرداختند و چند گاز اشکآور در منزل شلیک کردند. در این واقعه آیتالله گلپایگانی دچار سکتهی قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. نیروهای رژیم که از این حرمتشکنی احساس پیروزی میکردند در روز بعد به منزل آیتالله شریعتمداری حمله کردند و طلبهای را به نام ستار کشانی با گلوله به شهادت رساندند و فرد دیگری را مجروح کردند.
واکنش روحانیون به اربعین شهدای یزد
سرکوب شدید رژیم موجب شد تا مراجع و روحانیون به این نتیجه برسند که دیگر راهی برای اصلاح وجود ندارد. اعلامیهی بعضی از مراجع بعد از این رخداد، بوی انقلاب میداد. آنها خواستار دگرگونی و برقراری نظام اسلامی شدند و روحانیت با تمام وجود به صحنهی مبارزه آمد.
آیتالله العظمی گلپایگانی بعد از رفع کسالت در رابطه با قیام 19 اردیبهشت اعلامیهای را خطاب به علما صادر کرد و «این تظاهرات و اعتصابات و تعطیلیهای عمومی در سطح کشور» را نشانهی نارضایتی گسترده مردم دانست و صراحتاً اعلام کرد: «ملت مسلمان ایران خواهان اجرای احکام قرآن مجید و عدالت اجتماعی و برقراری نظام اسلامی میباشند.»[63] اعلام موضع صریح آیتالله در «برقراری نظام اسلامی» کمک بسیار مهمی به امام خمینی رهبر نهضت بود. این جمله در بین طلاب چنان هیجان برانگیخت که آنان به یکدیگر تبریک میگفتند.[64]
مدرسین قم با صدور بیانیهای ضمن تشریح حوادث 19 و 20 اردیبهشت قم و حمله به منازل مراجع، آیات گلپایگانی و شریعتمداری و کشتار رژیم در شهرهای تهران، تبریز، کرمان، کازرون، شیراز، اصفهان، گرگان و خمین «به ملّت ایران هشدار» دادند که رژیم «با کوبیدن مرکز مقدس روحانیت قم و رهبری مذهبی ایران میخواهد ملت را از میدان مبارزه به در برده و دین و دنیای» آنها را «نابود کند، همچنانکه بنیامیه خواستند با کشتن سرور آزادگان حسینبن علی علیهالسلام، با کوبیدن مرکز اسلامی، مسلمانان را به خفقان عمیقتر فرو برند.»[65]
امام خمینی در 23 اردیبهشت طی یک سخنرانی نسبتاً طولانی ضمن تحلیل موقعیت رژیم، راهبردهایی را برای ادامهی نهضت مشخص کردند. امام خمینی در یک تحلیل روانشناختی علّت سرکوبهای اخیر را «جنونی» دانستند که در اثر عصبانیت شاه بر وی «عارض شده است.» امام خمینی شاه را به گربهای تشبیه کردند که در سه کنجی گرفتار شده و «با دست و پنجه حمله میکند.» امام خمینی که عقبنشینی رژیم را با سرعت پیشبینی کرده بودند، تأکید کردند که «توبه شاه پیش ملت پذیرفته نیست... خدا ممکن است بپذیرد، امّا ملت نمیپذیرد. ما نمیتوانیم توبهی تو را بپذیریم؛ توبهی تو مرگ است، توبهی گرگ مرگ است.«
امام خمینی در این سخنرانی از شاه خواستند تا «جانش را از دست این ملّت نجات دهد و یواشکی فرار کند» و در مقابل کسانی که میپرسیدند با رفتن شاه چه کسی حکومت کند؟ فرمودند: «اگر این برود عبیدالله هم بیاید بهتر از این است.» امام بر این پاسخ استدلال میکردند که شاه «کهنهکار شده، اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است» و «اگر این برود هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند.»[66]
بعد از این پیام بود که روحانیون مبارز تهران به فکر تشکیل رسمی «جامعهی روحانیت تهران» افتادند و کار سازماندهی نهضت و تماس با روحانیون شهرستانها را آغاز کردند.[67]
بدین ترتیب روحانیون با عناوین جامعهی روحانیت تبریز، جامعهی روحانیت اهواز، روحانیون زنجان، جامعهی روحانیت تهران، روحانیون حوزهی علمیهی قم، جامعهی روحانیت قزوین، مدرسین حوزهی علمیهی قم، روحانیون اصفهان، روحانیون تبعیدی در سقز، جامعهی وعاظ تبریز، جامعهی روحانیت بابل با صدور پیام، نامه و تلگراف اعمال وحشیانهی رژیم خصوصاً حمله به بیت مراجع را محکوم نمودند.[68]
واکنش رژیم به اربعین شهدای یزد
وقایع روزهای 19 و 20 اردیبهشت 57 چنان رژیم را به عکسالعمل واداشت که شاه سفر خود را به مجارستان و بلغارستان به تعویق انداخت[69] و دولت طی اولتیماتوم شدیداللحنی انقلابیون را مورد تهدید قرار داد. دولت در اطلاعیهای، در عین حال که تلاش میکرد قیام مردم را کم اهمیت جلوه بدهد، به عظمت آن اعتراف کرد و اعلام نمود: «همان گونه که همگان آگاهی دارند در چند ماه گذشته شهرهای مختلف کشور صحنهی خرابکاری، آشوبگری و خشونت یک گروه محدود بوده است.» اعلامیهی دولت خصوصاً حوادث قم را مورد تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که «مجموعهی این گونه اعمال این سؤال را پیش میآورد که مقصود این گروه چیست؟ آیا این حرکات با موازین شرعی و اخلاقی میخواند؟... واکنش ملایم دولت در ماههای گذشته، ماهیت این گروه و مقاصد آنها را آشکار کرده است و همچنین به روشنی نشان داده است که در برابر 35 میلیون مردم ایران این چند هزار تن جز اقلیت ناچیزی نیستند.» اعلامیه در پایان تهدید کرد که «دولت با توجه به مسئولیت خود اعلام میدارد که تحمل بینظمی و آشوبگری را نخواهد کرد... و اخلالگران را به شدیدترین نحو تعقیب و بر طبق قانون، مجازات خواهد کرد.»[70]
شاه نیز در یک مصاحبهی مطبوعاتی در 23 اردیبهشت از خود واکنش نشان داد. وی در این مصاحبه قیام مردم مذهبی را مثل همیشه به دستهای خارجی نسبت داد که کمونیستها بازیگر اصلی آن هستند. وی در این رابطه با اشاره به دو قدرت شوروی و انگلیس گفت: «تنها راهی که آنها بیایند سرکار این است که احیاناً مملکت بین دو مملکت بزرگ تقسیم شود و اینها با تودهایها بسازند که احیاناً اجازه بدهند که آنها شاید در جنوب مملکت بمانند.» وی در این مصاحبه با تکرار اتّهام ارتجاع گفت: «به نظر آنان هر چه که مظاهر تمدن و پیشرفت است نباید وجود داشته باشد. حالا میخواهیم ببینیم این مملکت را با این وضع اینها چگونه میخواهند اداره کنند، خودش تماشایی است.» شاه در این مصاحبه مدعی شد که تعداد مخالفین بسیار اندکند «پنجاه نفر، صد نفر، دویست نفر، سیصد نفر فوراً جمع میشوند حرفی را میزنند. اینکه در سرنوشت سی و پنج میلیون نمیتواند تأثیر داشته باشد.» شاه در این مصاحبه مخالفین را به دو دسته تقسیم کرد: «یک عده که اصلاً هیچ چیز را قبول ندارند. حرفهایی میزنند که انسان خندهاش میگیرد» که اینها «مارکسیست هستند مثل همهی مارکسیستهای دنیا» و دستهی دیگر همان ملیگراها هستند که «در پشت به اصطلاح قانون اساسی خودشان را قایم کردهاند. اینها همانهایی هستند که امتحان خودشان را دادند. همینها هستند که به سلامتی پیشهوری شراب خوردند.» وی با وقاحت تمام عمل به قانون اساسی را زیر سؤال برد و گفت: «کدام قانون اساسی؟ قانون اساسی 1907 که اجازه داد مملکت تقسیم بشود؟»
شاه در پایان مصاحبهی خود ژست دینی گرفت و گفت: «در کتاب مأموریت برای وطنم تشریح کردهام که اصلاً زندگی شخصی خود من براساس تجربیات مذهبی قرار دارد. اعتقادات به خصوصی است روی تجربیات مخصوص به خودم که در واقع معرف زندگی من است که دو سه بار از مهلکههایی بیرون آمدم که شبیه معجزه بوده است. آنها را من مسلماً و مستقیماً مربوط میکنم به همان تجربیات و اعتقادات دینی خودم....»[71]
برخی پیامدهای اربعین حماسه مردم یزد
از بزرگترین دستاوردهای سومین چلّهی خونین یزد، توسعهی نهضت در سرتاسر کشور، تسریع در حوادث، کم شدن فاصلهی قیامها و خودآگاهی انقلابی دانشجویان به نقش خود در اثرگذاری، پررنگ شدن بُعد مذهبی نهضت و سرانجام آغاز عقبنشینی رژیم از مواضع تثبیت شدهی خود بود. به گفته آبراهامیان، رژیم برخی از سیاستها را که موجب خشم بازار و روحانیون میانهرو شده بود کنار گذاشت.[72] رژیم جنگ ضد تورمی علیه تاجران جزء را پایان داد، تیمهای بازرسی بدنام را منحل کرد، مغازهداران زندانی شده به جرم سودجویی را رها نمود، طرحهای ایجاد بازار بزرگ دولتی را کنار گذاشت و به بازاریان تهران اجازه داد تا یک انجمن تجار، بازرگانان و پیشهوران تشکیل دهند. دولت همچنین رسماً از بابت حمله به خانه آیتالله شریعتمداری از وی پوزش خواست؛ نمایش فیلمهای مستهجن را ممنوع ساخت؛ وعده داد که مدرسه فیضیه را باز کند؛ به 184 روزنامهنگار اجازه داد تا متن یک نامه سرگشاده انتقادی را چاپ کنند. در این نامه از مطبوعات در نظارت دولت انتقاد شده بود که مراسم آرام مذهبی را گردهمایی اوباش تحت رهبری آشوبگران خارجی و دیوانههای مارکسیست اسلامی معرفی کردهاند. شاه نیز برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیهالسلام به مشهد رفت که با تبلیغات گستردهای همراه بود؛ شمار زائران اعزامی به مکه را افزایش داد؛ مقررات اخلاقی برای اعضای خانواده سلطنتی وضع کرد و در آن به پنجاه تن از وابستگان خود دستور داد تا به فعالیتهای بازرگانی خود پایان دهند؛ ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس بدنام 12ساله ساواک را برکنار و سپهبد ناصر مقدم(مدیر کل پیشین اداره کل سوم ساواک) را به جاوی او نشاند، شاه همچنین وعده داد که برای مجلس آینده انتخاباتی «صد در صد آزاد» برگزار کند؛ گروهی از لیبرالهای اطراف فرح را به تشکیل یک گروه پژوهشی درباره مسائل ایران تشویق کرد و اعلام نمود که حاضر است با رهبران مذهبی گفتوگو کند زیرا «برخی از آنها چندان هم بد نیستند.»[73]
پینوشتها:
[1] . بنگرید به: قیام 19 دی سال 1356 و بازتابها؛ نگاهی به قیام نوزده دی 1356؛ قیام 19 دی 1356 و تأثیر آن بر روند تحولات انقلاب اسلامی؛ اهانت به امام در تهران، آتش انقلاب در قم (19 دی 1356)؛ گزارش مشروح منبع ساواک از قیام 19 دی 1356 قم؛ اسامی ده نفر از فعالین قیام 19 دی 1356 شهر قم که به نقاط مختلف تبعید شدند؛ قیام 19 دی 1356 مردم قم؛ اعلامیه شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبائی و جمعی از علمای تبریز برای برگزاری مراسم ترحیم برای شهدای 19 دی 1356 شهر قم؛ شروع استیصال ساواک بعد از وقایع قم و تبریز در سال 1356، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی. همچنین کتاب منتشره این مرکز با عنوان: 19 دی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، سال 1382.
[2] . برای مطالعه بیشتر، ر،ک: نگاهی دیگر به قیام 29 بهمن سال 1356 مردم تبریز؛ مروری بر تحریم عید نوروز سال 57 و برگزاری اربعین شهدای تبریز، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[3]. امام خمینی، روح الله، صحیفه امام، جلد سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ص 362 ـ 359.
[4]. هویدا، فریدون، سقوط شاه، ترجمهی ح. ا. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، چ هفتم، 1374، ، ص 20.
[5]. روزنامهی اطلاعات، 12 /1 /57، ش 15573، ص 4.
[6]. روزنامهی آیندگان، 12 /1 /57، ش 3079، ص 12.
[7]. دفتر ادبیات انقلاب، ساواک و روحانیت، ج اول، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1371، ص 251.
[8]. روزنامهی اطلاعات، 12 /1 /57، ص 4.
[9] . برای مطالعه بیشتر در مورد برگزاری اربعین شهدای تبریز، ر،ک: مروری بر تحریم عید نوروز سال 57 و برگزاری اربعین شهدای تبریز، پیشین.
[10] . باباپور گلافشانی، محمدمهدی، انقلاب اسلامی ایران: زمینهها و فرایند شکل گیری، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، 1390، ص 169.
[11]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1374، ص 237.
[12]. شهید صدوقی، عملکرد، مبارزات و دیدگاهها، به کوشش شهلا بختیاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 156
[13]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج سوم، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، ص 50.
[14]. دربارهی قیام حادثهآفرینان قم و تبریز، بیجا، بیتا، ص 12
[15]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 122.
[16] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص 343.
[17]. همان، ص 157
[18] . آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1384، ص 626.
[19] . مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 327-328.
[20] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، جلد دوم، پیشین، ص 329. طبق همین گزارش: «... وضعیت در بافق عادی، تعدادی از مغازهها تعطیل است و اعلامیههائی پخش شده که جمعآوری گردیده است. طبق گزارش تلفنی شهربانی تفت وضعیت در تفت عادی، مغازهها باز و تعدادی اعلامیه پخش و شعارنویسی شده که جمعآوری و پاک شده است. طبق گزارش تلفنی شهربانی اردکان، در ساعت 1000 تظاهراتی در خیابان صورت گرفته و تعدادی شیشه شکسته شده، اکثر مغازهها بسته و اعلامیههائی پخش شده که جمعآوری گردیده است.»
[21]. روزنامهی اطلاعات، 12 /1 /1357
[22]. شهید صدوقی، عملکرد، مبارزات و دیدگاهها، پیشین، ص 159
[23] . «رضا نامداری هنزائی» اولین شهید انقلاب یزد است وی در سال ۱۳۲۴ در هنزا به دنیا آمد وی در دوران کودکی ونوجوانی فردی متدین و مکتبی بود که حضور منظمی در جلسات دینی و قرآنی داشت. شهید نامداری به این دلیل که روستای هنزا فاقد مدرسه بوده بیشتر از ۵ کلاس درس نخواند اما حضور او در نشستهای قرآنی و جلسات دینی چشمگیر بود و در این جلسات با هزینه خود و خرید لوازم التحریر به نوجوانان هدیه میداد. وی در دهم فروردین پیشاپیش جمعیت درحرکت بود که با شلیک دو گلوله به قلب و سینه به شهادت رسید و اولین شهید انقلاب یزد لقب گرفت، پیکر پاک این شهید پس از ۳ روز به همراه ۷ پاسبان در خلدبرین یزد به خاک سپرده شد. شهید نامداری متاهل و به شغل بنایی مشغول بوده و در هنزا محل زادگاه خود در زمینی که وقف بود و در گرمای تابستان و با زبان روزه مسجدی را ساخته و از خود به یادگار گذاشته است. بنگرید: شهدای دهم فروردین یزد چه کسانی بودند؟، خبرگزاری دفاع مقدس، کد خبر: ۳۳۹۵۲۴.
[24] . «اصغر مرادی(شهریار)» یکی از شهیدان قیام مردم یزد در دهم فروردین است وی که نخستین شهید انقلاب استان اردبیل لقب گرفته در ۲۰ تیرماه سال ۱۳۳۵ و در شب تاسوعای حسینی در محله خیرآباد اردبیل و در خانوادهای مذهبی دیده بر جهان گشود و به همین علت نام اصغر را برای وی انتخاب کردند. از کودکی آموختن قرآن را شروع کرد از هفت سالگی به مدرسه رفت و دوران دبیرستان را که مصادف با تشکیل حزب رستاخیز بود، در دبیرستان جهان علوم اردبیل طی کرد. وی پس از طی دوران ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۳۵۳ در رشته اقتصاد وارد مدرسه عالی علوم اجتماعی و اقتصادی قزوین، دانشگاه امام خمینی (ره) فعلی شد. مرادی نسبت به جامعه و مردم احساس مسئولیت میکرد و دارای روحیه مبارزاتی بود. اولین دستگیری وی به دلیل اعتراضات دانشجویان در دانشگاه روی داد و از این مقطع او به صورت فعال فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه را آغاز کرد. فعالیتهای او منحصر به دانشگاه قزوین نمیشد بلکه در برخی از دانشگاههای شهرهای اطراف قزوین نیز فعالیت مبارزاتی داشت و این فعالیتها را با شگرد و مهارت خاصی انجام میداد. مبارزات انقلابی مرادی علیه رژیم شاه بسیار حرفهای بود و او بسیاری از مأموریتهای خارج از شهر خود را در قالب سفرهای سیاحتی انجام میداد. این شهید راه انقلاب پس از قیام مردم قم و تبریز در سال ۵۶ افکار مبارزاتی خود را علنیتر کرد، وی که به خوبی فلسفهی برگزاری چهلم شهدا را درک کرده بود برای برگزاری آیینهای بزرگداشت چهلم شهدای تبریز به همراه دوستان خود و برای سازماندهی مبارزات جوانان و دانشجویان به شهر یزد سفر کرد و در جریان راهپیمایی روز دهم فروردین ماه سال ۵۷ مردم یزد با شناسایی عوامل ساواک به شهادت رسید و در گلزار شهدای یزد (خلدبرین) به خاک سپرده شد. همان.
[25] . «مهدی قدکفروشان» اولین شهید دانشآموز انقلاب یزد است. محمدمهدی قدکفروشان درسال ۱۳۴۰ در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد، تحصیلات خود را در مدرسه هدایت یزد آغاز کرد. هنوز نوجوان بود که در ضمن درس خواندن به پدر در مغازه کمک میکرد. این شهید دوران راهنمائی را در مدرسه علامه اقبال سپری و در همین زمان به آموختن قرآن و نهج البلاغه مشغول شد. دوران دبیرستان وی در دبیرستان ایرانشهر یزد سپری شد و هنگامی که دانشآموز سال اول نظری بود در دهم فروردین سال ۵۷ پس از مراسم مسجد روضه محمدیه پیشاپیش جمعیت حرکت میکرد و بر اثر اصابت باتوم و ضربه مغزی در روزهای بعد از قیام در بیمارستان به شهادت رسید. مزار این شهید در خلدبرین یزد است، دژخیمان رژیم شاه اجازه برگزاری مراسم شهید را در مسجد ندادند و مراسم وی به صورت محدود در خانه پدری برگزار شد. همان.
[26] . «محمدحسین پارساییان» شهید لب تشنه یزد است. شهید پارساییان دوران کودکی خود را در روستای مذهبی خیرآباد و دبستان تعلیمات اسلامی خیرآباد سپری کرد، وی دوران متوسطه را در دبیرستان پهلوی سابق گذراند و از سال پنجم دبیرستان همزمان با تحصیل به خانواده در امرار معاش کمک میکرد. وی که در تظاهرات روز دهم فروردین و در میدان شهدا از پشت سر تیر خورد به دلیل بنیه جسمی خود را به میدان خان میرساند و از آن جا توسط دوستانش به بیمارستان فرخی منتقل میشود وی دوازده روز در بیمارستان فرخی بستری بود و پس از ۳ عمل جراحی در بیمارستان شهید میشود. به دلیل حسن خلق شهید در هنگام بستری بودن در بیمارستان بسیاری از دوستانش در اطراف بیمارستان تجمع و آمادگی خود را برای اهدای خون به وی ابراز میدارند. گفتنی است، شهید محمد حسین پارسائیان جدا از سه شهید دیگر در مزار اختصاصی مردم عیشآباد در جنب میدان ابوالفضل (ع) دفن است. همان.
[27]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب دوم، پیشین، صفحه 368 تا 382. ساواک در روز 21 فروردین گزارش داد یکی از مجروحان به نام حسین پارسائیان به علت شدت جراحات فوت کرده. همان، ص 415.
[28] . ر،ک؛ اسناد پایانی مقاله.
[29] . همان.
[30] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب دوم، پیشین، ص 360.
[31] . همان، ص 339.
[32] . همان، ص 344. همچنین بنگرید به: گفت و شنود، شنود مکالمات بیت شهید آیتالله محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1395، دو جلد.
[33]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 260. این اعلامیه را آقایان زیر امضاء کرده بودند: سیدمحمد مدرسی، سیدجواد مدرسی، محمدابراهیم اعرافی، محمد بوشهری، علی محمد انواری، سیدحسین صدرالساداتی، سیداسدالله آیتاللهی، ابوالقاسم مناقب، سیدمحمد صادق سادات اخوی، شیخ محمدعلی رحیمی، حبیبالله آراسته، محمدعلی ربانی، حسین علومی، سیدعلیرضا میرحسینی، سیدعلی آتشی، سیدمحمد مدرسی (وافق)، عباس واحد، محمدعلی حافظیه، علی اکبر یونسی، سیدجلیل نجفی، سیدحسین فقیهی، محمدعلی بزرگزاده، سیدمحمد رضوی، سیدحسین استانداری، احمدعلی ابهت، محمد فلاح، سیداسدالله امانی، حسین نبیپور، محمد جوادی، سید هدایتالله جعفری، کاظم وحید، مجتهدزاده، علی مفیدی، حسین مظفری، سیدعلی موسوی، محمدجعفر انواری، غلامرضا بلاغی، محمدجواد حسنی، سیدمحمود هاشمی، عباس محمودی، سیدعلی مدرس، سیدمحمدرضا سادات اخوی.
[34]. اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 1، ص 453.
[35] . ر، ک: اسناد پایانی مقاله.
[36]. اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 2، ص 243.
[37]. همان، ص 244.
[38]. همان، ص 245.
[39]. شهید صدوقی، عملکرد، مبارزات و دیدگاهها، پیشین، ص 171.
[40]. ر،ک: اسناد پایان مقاله: برگزاری مجلس فاتحه به مناسبت هفتمین شب شهدای شهرهای یزد، جهرم و اهواز در مسجد اعظم شهر قم.
[41]. همان. سند: برگزاری مجلس ختم شهدای حوادث شهرهای یزد، جهرم و اهواز در شهر مشهد.
[42]. از این دست اعلامیهها میتوان به اعلامیهی «جامعهی روحانیت ایران» و «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» اشاره کرد. در ادامهی همین اعلامیهها در تاریخ 4 /2 /57 بار دیگر از طرف جامعهی روحانیت ایران اعلامیههایی مبنی بر عزای عمومی و برپایی مراسم سومین چهلم شهدای سراسر ایران پخش شد.
[43] . صحیفه امام خمینی، همان، جلد 3، صفحه ۳۷۸ تا صفحه ۳۸۰.
[44]. ر،ک: اسناد پایان مقاله.
[45] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب سوم، پیشین، صفحات، 4، 7، 12 و اسناد مشابهی که در همان زمان فراوان است.
[46] . همان، ص 16.
[47] . همان، ص 24.
[48] . همان، ص 1.
[49] . همان، ص 15.
[50] . همان، ص 55.
[51]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 459.
[52] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب سوم، پیشین، ص 74.
[53] . همان، ص 80.
[54] . همان، ص 86.
[55] . همان، کتاب دوم، پیشین، ص 18.
[56] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب سوم، پیشین، ص 88.
[57]. انقلاب اسلامی به روایت ساواک، کتاب پنجم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 303 ـ 336.
[58]. روزنامه کیهان، 20 /2 /1357.
[59]. همان.
[60]. ایران بین دوانقلاب، پیشین، ص 226.
[61]. روزنامه اطلاعات، 20 /2 /1357.
[62]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج سوم، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، ص 295.
[63]. اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 1، ص 469.
[64]. حسینیان، روحالله، درآمدی بر انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 608.
[65]. همان، ج 3، ص 296.
[66]. صحیفهی امام، ج 3، همان، ص 383 ـ 396
[67]. درآمدی بر انقلاب اسلامی، پیشین، ص 614-615.
[68]. همان.
[69]. روزنامهی اطلاعات، 21 /2 /1357
[70]. همان، ص 4
[71]. روزنامهی کیهان، 24 /2 /1357.
[72] . ایران بین دو انقلاب، پیشین، ص 627.
[73] همان، ص 627-628.
برگزاری مجلس ختم شهدای حوادث شهرهای یزد، جهرم و اهواز در شهر مشهد
برگزاری مجلس فاتحه به مناسبت هفتمین شب شهدای شهرهای یزد، جهرم و اهواز در مسجد اعظم شهر قم
برگزاری مراسم چهلم
بزرگداشت اربعین شهدای یزد در اردیبهشت سال 1357
پخش اعلامیه مضره
تصویر نامه سال ۵۷ رهبر انقلاب به شهید صدوقی، ص 1
تصویر نامه سال ۵۷ رهبر انقلاب به شهید آیتالله صدوقی، ص 2
تقاضای اعزام نیرو از اصفهان
سخنرانی حجتالاسلام کاظم راشدپوریزدی در مسجد حظیره یزد
شکستن تمثال شاه در دانشسرای مقدماتی دختران یزد
شهادت یکی از مجروحین قیام 10 فرودین مردم یزد
گزارش ساواک از نامه آیتالله خامنهای به شهید آیتالله صدوقی در سال 57
گزارش ساواک از برگزاری اربعین شهدای یزد در نقاط مختلف کشور، ص 1
گزارش ساواک از برگزاری اربعین شهدای یزد در نقاط مختلف کشور، ص 2
گزارش ساواک از برگزاری اربعین شهدای یزد در نقاط مختلف کشور، ص 3
گزارش ساواک از برگزاری اربعین شهدای یزد در نقاط مختلف کشور، ص 4
گزارش ساواک از تأثیر پیام امام خمینی در آستانه چهلم شهدای یزد در اردیبهشت 57
گزارش ساواک در مورد محرکین تظاهرات 10 فروردین یزد
گزارش ساواک در مورد موقعیت آیتالله صدوقی در یزد
مشخصات مجروحین قیام 10 فروردین مردم یزد
موضوع تظاهرات در یزد ص 1
موضوع تظاهرات در یزد ص 2
موضوع تظاهرات در یزد ص 3
نصب اعلامیه به امضاء «جامعه روحانیت ایران» در آستانه اشرفیه، استان گیلان
آیتالله صدوقی در تظاهرات مردمی در یزد
تظاهرات مردم یزد در فرودین 57
تظاهرات مردم یزد در فروردین ماه 57
حماسه مردم یزد در فروردین 57
حماسه مردم یزد در فروردین ماه 57
شهید آیتالله محمد صدوقی
شهید رضا نامدار هنزائی
شهید اصغر مرادی
شهید محمد حسین پارساییان
شهید مهدی قدک فروشان
جنازه شهید رضا نامدار
جنازه شهید شهریار مرادی
مجروح خانم اعظم پوررضایی
مجروح آقای حسین زحمتکش سردوراهی
مجروح آقای علی فرهنگدوست
اطلاعات 20 اردیبشهت 57
تعداد مشاهده: 6539