دو نامه از شهید آیتالله محمدباقر صدر به امام خمینی(ره)
تاریخ انتشار: 19 فروردين 1403
در سالهای پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مکاتبات فراوانی بین امام خمینی و افراد مختلف از روحانیون و غیر روحانیان انجام گرفته است که بخشی از نوشتههای امام در صحیفه امام خمینی منتشر شده و بخشی درلابلای اسناد و خاطرات باقی مانده است. همچنان که نامههای فراوانی خطاب به حضرت امام ارسال گردیده که متأسفانه تاکنون حتی جمعآوری حداقلی در این باره به عمل نیامده است. دو نامه زیر توسط مرحوم شهید آیتالله محمدباقر صدر[1] قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خطاب به امام نوشته شده است و آیتالله سید مرتضی مستجابی[2] که از عموزادگان آن شهید بزرگوار بودند این دو نامه را به امام رسانده است. دیدگاه شهید آیتالله صدر درباره انقلاب اسلامی، امام خمینی و راهی که نهضت اسلامی باید در پیش بگیرد در این دو نامه به صورت مختصر نگاشته شده است.
ترجمهی فارسی نامهی شهید صدر به امام خمینی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
ستایش، پروردگار جهانیان را رواست و درود و سلام بر محمد بهترین خلق خدا و بر عترت پاک او باد. ما در نجف اشرف با دل و جان در کنار ملت ایران هستیم و در رنجها و آرمانهای این ملت عزیز سهیم. ما معتقدیم که تاریخ این ملت بزرگ همواره ثابت کرده است که مردم ایران ملتی دلاور بوده و در راه آرمانی که به آن ایمان دارد و تعیین کنندهی هدف و شخصیت اوست به فداکاری برخاسته و مقاومت از خود نشان میدهد. هرگاه مسیر مبارزهی این ملت را در طی قرن حاضر در نظر بگیریم میبینیم که ملت ایران با قهرمانی تمام و ایمان کامل در راه حفظ حرمت خویش و تحقق بخشیدن به اهداف عالیه و آرمانهای پسندیدهاش به مبارزاتی دلیرانه دست یازیده است. در قضیهی تنباکو ملت بزرگ ایران توانست بندهای اسارت را که هیئت حاکمه و اربابان استعمارگر او بر دست و پای ملت بسته بودند از هم فروگسلد، در قضیهی مشروطه بزرگان و آزادگان این کشور عزیز در برابر انواع زورگویی و استبداد ایستادگی کردند و این در حالی بود که جهان اسلام در زیر ستم استبداد دست و پا میزد. امروز هم این ملت مبارز با فداکاریهای عظیم خود، ایمان و مقاومت روزافزون خویش را با روحیهی مبارزهجویانه به اثبات میرساند. از مجموعهی این حماسههای مبارزهگرانه ژرفای شخصیت مذهبی فرد مسلمان ایرانی نمایان میگردد و در این پیکار شرافتمندانه نقش عظیمی را که مفهوم دین و گرایش عمیق عقیدتی و رسالت و مرجعیت ایفا میکند به وضوح دیده میشود. در تمام این حماسهها میبینیم این روحیهی مذهبی است که برای نهضت همچون چشمههای زاینده به شمار میآید. و این شعارهای بزرگ اسلامی است که در صفحهی مبارزه خودنمایی میکند و این مرجعیت و رهبری خردمندانهی مذهبی است که تودههای مؤمن خلق به دور آن جمع گشته و در پایداری و پیکار خویش از آن الهام میگیرند. هویت راستین و آرمان قلبی یک ملت تنها به هنگام شهادت و دادن خون در میدان نبرد متجلی میگردد. هیچ ملتی هویت مبارزهطلبانهی خود را همچون ملت مسلمان ایران که هویت اسلامی خود را در تمام مبارزات شرافتمندانهی خویش تثبیت کرد جلوهگر نساخته است. بسیج یکایک این پیکارها به نام اسلام صورت پذیرفته و احساسات مبارزهجویان در این نبردها بر اساس اسلام پیریزی شده است. نیروی روحانیت و رهبری صالح مذهبی بود که در این مبارزات شرافتمندانه پیشاپیش صفوف مبارزه در حرکت آمد، گرچه ملت ایران همواره در طول تاریخ هویت اصیل مبارزهجویی خود را به منصه ظهور رسانده است، لکن نهضت برپاشدهی کنونی ملت ایران از نظر گسترش روزافزون و وسعت فداکاریها و ایستادگی مردم خود جالبترین جلوهی این هویت مبارزهگرانه است. ما میبینیم این هویت مبارزهجویانه که مبتنی بر ایمان است و ملت ایران آن را از خود بروز داده و میدهد خود یکی از بزرگترین ذخایر و نیروهایی است که اسلام در تاریخ معاصر بدان دست یافته است. از میان همهی آزمایشهای نبرد و مبارزه که ملت مسلمان ایران با آنها دست به گریبان بوده و هست، این هویت مبارزهجویانه روشنگر پارهای از حقایق است که ضرورت دارد خود به عنوان یک چهارچوب اصلی و ثابت برای راهنمایی ملت به حساب آید. از جملهی این حقایق مسلم این است که ملت ایران همیشه پیروزی خود را در مبارزه به اندازهی همبستگی خود و با رهبری روحانیت و مرجعیت خردمندانهی مذهبی و به نسبت این همبستگی تحقق بخشیده است، به این معنا که هر وقت بر این حقیقت آگاه بوده و کاملاً با رهبریت مذهبی و مرجعیت آگاه دینی همدلی و همراهی داشته، توانسته است حرف خود را به کرسی بنشاند؛ و لیکن هر وقت این ملت مجاهد از این حقیقت غفلت نموده یا او را به غفلت انداختهاند، با شکست و توطئه مواجه گشته است. بنابر این باید گفت رهبری مذهبی و مرجعیت آگاه دینیْ خود، دژ مستحکمی است که ملتی را از شکستها و انحرافها مصون و محفوظ میدارد. از جملهی آن حقایق یکی دیگر این است که رهبران مذهبی نیز تا جایی که همبستگی و پشتیبانی و طرفداری مردم را داشتهاند، نقش خود را ایفا کرده و به خوبی از عهدهی کار بر آمدهاند. خلاصه موقعی که ملت مسلمان ایران توانسته است به یک پیروزی دست یابد آن وقتی بوده است که این همبستگی و پشتیبانی یادشده نقش عظیمی در امکان تحقق این پیروزی بازی کرده است. باز از جملهی آن حقایق یکی این است که این مبارزهی شرافتمندانه برای آن که رسیدن به هدف اسلامی خود را تضمین کند ناگزیر باید نظریات هوشیارانهی مفصل و همه جانبه در مورد پیام اسلام و محتوا و دستورالعملهای آن در تمام زمینههای گوناگون زندگی اجتماعی را در دسترس همگان قرار دهد و هر اندازه که این نظرگاههای مفصل که به جزئیات مسائل میپردازد و در نتیجه خطوط فکری هویت مبارزهجویانه را از دیگر اصول فکری متمایز میسازد، فراوانتر باشد و اساس فکر و موجودی ایدئولوژیکی مبارزه را غنا بخشد، این چنین مبارزهای بیش از پیش بر انجام تحول بنیادی و تحقق بخشیدن به اهداف اسلامی خود قدرتمند خواهند گشت و در نتیجه، شخصیت ایدئولوژیکی مبارزه کمتر آسیب پذیر خواهد بود و از رخنهی ایدئولوژیهای دیگر در امان. بدین ترتیب میبینیم که مبارزهی افتخارآمیزی که ملت مسلمان ایران را در پیکار خویش به دنبال خود میکشد، امروز بیشتر از هر زمان دیگر ـ حال که به این مرحله حساس از سیر خود رسیده و پشتیبانی همهی آحاد ملت را به دست آورده است - به بحث و گفتگو دعوت میشود. من میگویم این مبارزه امروز بیشتر از هر زمان دیگر دعوت میشود که با یک چشم به نیازهای کنونی خط مسیر خود بنگرد و با چشمی دیگر نیازهای آینده را محفوظ دارد. از این رو باید از هم اکنون تمام خطوط نظرگاههای تفضیلی در رابطه با ایدئولوژی و پیام اسلامی این مبارزه معلوم و معین گردد و همان گونه که این مبارزه در وهلهی اول به نیازهای کنونی و ارزیابی آنها و تعیین اقداماتی که میبایست توسط رهبری مذهبی انجام گیرد ارتباط دارد، همچنین در وهلهی ثانوی به تعیین خطوط اصلی ایدئولوژی اسلامی توسط رهبری مذهبی و مرجعیت دینی نیازمند است؛ همان مرجعیت و ولایت مذهبی و دینی که پیکار این ملت را هدایت میکند، زیرا مقام رهبری تنها منبع قانونی و طبیعی شناخت اسلام و احکام و مفاهیم عالیهی آن میباشد. مطلب دیگری که باز هم بدان برخورد میکنیم این است که این مبارزه افتخارانگیز دستاوردی عظیم را برای ما به وجود آورد و به دنیا فهماند این اشتباه است که کسانی تصور کنند اسلام خود را نشان نمیدهد مگر به عنوان مبارزی با مارکسیسم و از این امر که بگذریم دیگر با قطب مخالف آن سر مبارزه ندارد. کسانی از این ایده پیروی بهرهبرداری میکنند که میخواهند به مبارزهی اسلامی صبغهی عقب افتادگی و دنبالهرو بودن بزنند ولی این طرز تفکر در اثر مبارزهی ایران که به نام اسلام و با نیروی اسلام و به رهبری یک مرجع بزرگ مذهبی خودنمایی کرد کاملاً مطرود شناخته شد، زیرا این چنین مبارزه، در بعد والاتر از مارکسیسم و مارکسیستها به فعالیت ادامه خواهد داد؛ چون این امر است که اسلام خود دارای پیام و اصالت در مبارزه است و آن اسلام که در برابر مارکسیسم ایستادگی میکند همان اسلامی است که در برابر همه نوع ستم و بیداد مقاومت از خود نشان میدهد. اکنون مبارزه به جایی رسیده است که باید این دستاورد را عمیقاً مورد توجه قرار دهد و با بیشتر و بیشتر مطرح ساختن خطوط اصلی نظریات تفصیلی و با تبیین و توجیه ایدئولوژی ممتاز آن، اذهان عمومی را روشنتر سازد.
این مبارزهی شرافتمندانه که ملت بزرگ ایران به رهبری اسلامی آن ایمان و اعتقاد دارد ایجاب مینماید که تا این مرحله به پیش رود و عمق مشکلات عظیمی را که برای تحقق بخشیدن به اهداف بزرگ خود برای تحول بنیادی در جامعهی ایران با آنها روبروست به خوبی درک نماید. زیرا بازسازی ایران اسلامی، تنها تغییر شکل و نام نیست بلکه علاوه بر اینها باید از همهی عناصر و ریشههای فاسد پاکسازی شود و حیاتی تازه توأم با ارزشهای قرآنی و اسلامی در زمینههای گوناگون زندگی در آن به کار افتد. شک نیست که قهرمانی و درایت منحصر به فردی که این مبارزه در پیکار علیه فساد از آنها برخوردار است به شناخت و درک این مسئولیتها و شناخت عمق روحی و اجتماعی و تاریخی آنها صلاحیت اکید میبخشد.
ما از خدای بزرگ میخواهیم که فداکاریهای عظیم ملت مجاهد ایران به رهبری علمای اسلام را مورد عنایت قرار دهد و از خونهای پاک شهدا که بیدادگران بیدین ریختند مشعلهایی سازد که ایران را از تاریکیهای استبداد و انحراف به برقراری همه جانبه اسلام در تمام شئون زندگی رهنمون گردد.
کشت و کشتار اخیر در مشهد مقدس یکی دیگر از حمامهای خونی است که تجاوزگران به راه انداختند، خداوند این قربانیان را رحمت فرماید و روح آنان را به شهدا و صدیقان و صلحا ملحق گرداند که اینان نیکورفیقانند. آری سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است، آنان که ستم کردهاند خواهند دانست که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست.
محمدباقر صدر
****
بسمه تعالی حضرت آیتا... العظمى الامام المجاهد الخمینی دام ظله
این نامه را به حضرتعالی در یکی از حساسترین لحظات تاریخ اسلام مینویسم تا بدین وسیله اعتماد و اعتزار بینهایت خود را نسبت به پیروزیهای غرورآفرین ملت مسلمان ایران اظهار کنم.
پیروزیهای پی در پی و چشمگیری که با رهبری خردمندانه آن حضرت صورت گرفت و برنامه نجات بخش اسلامی را به جای دو تمدن و ایدئولوژی متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت.
پیروزی شکوهمندی که با همت عظیم ملت مسلمان ایران به رهبری حکیمانه آن حضرت تحقق پیدا کرد و این سرزمین اسلامی را از لوث شبح طاغوت روز پاک و شرافت و کرامت ملت مسلمان ایران را که جریحهدار شده بود از نو احیاء و زنده کرد.
پیروزی تاریخی بزرگی که با سعی و مجاهدت روحانیت بیدار و آزاد اسلام به رهبری آن حضرت صورت گرفت و با همبستگی و همفکری تمام نیروهای فکری و روحانی و عملی جامعه روحانیت به ثمر رسید که در باب خود در تاریخ مجاهدات روحانیت شیعه کم نظیر است و همچنین وحدت و یکپارچگی و همبستگی بود که این پیروزی بزرگ اسلامی را برای جامعهی مسلمان ایران تضمین نمود و در این هنگام که ما با امیدواری فراوان از درگاه الهی چشم به راه مراحل بعدی پیروزی این نهضت عظیم اسلامی هستیم همه وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامی میگذاریم. و از خداوند متعال خواستاریم که بر عمر و عزت آن حضرت بیافزاید و آرزوهای دیرینه و بزرگ ما را در سایه مرجعیت و رهبری آن حضرت محقق بفرماید.
ان شاءالله تعالی
نجف اشرف – محمدباقر صدر
(این نامه را مرحوم شهید آیتالله سید محمدباقر صدر برای امام خمینی نوشته و توسط اینجانب[آیتالله مستجابی] خدمتشان تقدیم شده است)
پینوشتها:
[1] . شهید آیتالله سید محمدباقر صدر در سال 1309 ﻫ ش در شهر مقدس کاظمین به دنیا آمد. «سید حیدر صدر» پدر وی از مجتهدان بود. زمانى که محمدباقر صدر چهار ساله بود، سید حیدر درگذشت و او توسط مادر مذهبى خود و برادر بزرگترش، اسماعیل، که او نیز مجتهد بود، بزرگ شد. پدر بزرگ مادرى محمدباقر، «شیخ عبدالحسین یاسین»، و داییهای او شیخ مرتضى یاسین، «شیخ رضى یاسین» و «شیخ محمدرضا یاسین» از روحانیون عراقی بودند.
محمدباقر، تحصیلات ابتدایى رسمى خود را در مدرسه امام جواد (ع)، یکى از دبستانهاى مذهبى بغداد، شروع کرد. او براى ادامه تحصیل به نجف رفت. در آنجا دایىهاى او و برادرش اسماعیل صدر و آیتاللّه العظمی سید محسن حکیم از جمله معلمان او بودند. شهید محمدباقر صدر در نجف سرآمد همه شاگردان بود و توانست در عنفوان جوانی تدریس «فقه» را آغاز کند. سید محمدباقر صدر با دخترعموى خود، فاطمه، خواهر «امام موسى صدر» ازدواج کرد.
شهید صدر بیست و دو کتاب منتشر کرد که جملگى آثار وى مورد توجه و منبع محققان اسلامى گردید. وی تا زمان شهادت در خانهاى کوچک در یکى از محلههاى فقیرنشین نجف زندگى مىکرد. آیتالله صدر و خواهر گرامی و مبارز ایشان بنتالهدی صدر، در 19 فروردین 1358 زیر شکنجه رژیم سفاک عراق به شهادت رسیدند.
به آیتاللّه صدر لقب «شهید رابع» (شهید چهارم) داده شد در میان روحانیونى که نهضت اسلامى عراق را بینانگذارى و رهبرى کردند، آیتاللّه صدر سرآمد همه بود. ابتکار وى در استفاده از غیرروحانیون تحصیلکرده به عنوان مبلغان مذهبى در میان مسلمانان عراق، نهضت اسلامى معاصر را به وجود آورد.
امام خمینی پس از اطلاع و اطمینان از شهادت آیتالله صدر و خواهر گرامی ایشان پیامی به شرح زیر صادر و یک روز را تعطیل و سه روز را عزای عمومی اعلام فرمودند.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقاى وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهاى اسلامى به دست آورده است و حسب گزارشاتى که از منابع دیگر به دست آمد. مرحوم آیتاللَّه شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او- که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود- به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشى به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند. شهادت ارثى است که امثال این شخصیتهاى عزیز از موالیان خود بردهاند؛ و جنایت و ستمکارى نیز ارثى است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف[پیشینیان] ستم پیشه خود مىبرند. شهادت این بزرگواران که عمرى را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذراندهاند به دست اشخاص جنایتکارى که عمرى به خونخوارى و ستم پیشگى گذراندهاند عجیب نیست؛ عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومهاش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملتهاى اسلامى و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسولاللَّه صلىاللَّه علیه و آله وارد مىشود بىتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکى پس از دیگرى مظلومانه شهید کنند. و عجبتر آن که ارتش عراق و سایر قواى انتظامى آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.
من از رده بالاى قواى انتظامى عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکارى را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگانها و سربازخانه ها فرار کنند و ننگ ستمکارى حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگرى این جنایتکاران را درهم پیچد.
این جانب براى بزرگداشت این شخصیت علمى و مجاهد، که از مفاخر حوزههاى علمیه و از مراجع دینى و متفکران اسلامى بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزاى عمومى اعلام مىکنم، و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومى اعلام مىنمایم، و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین مىباشم.
و السلام على عباد اللَّه الصالحین
دوم اردیبهشت 59
(صحیفه امام، ج 12، ص 253 و 254)
[2] . آیتاللّه سید مرتضی مستجابالدعواتی مشهور به «مستجابی» فرزند حاج سید اسدالله مستجابالدعواتی و نوه آیتالله سید ابوالحسن صدرعاملی، در ۱۳۰۲ ش به دنیا آمد. به علت نسبت خانوادگیش با خاندان صدر، از جوانی رابطهای نزدیک و صمیمی با امام موسی صدر داشت. به گفته ایشان، امام موسی صدر هر زمان که به اصفهان میآمد اولین مکانی که برای حضور انتخاب میکرد منزل آقاسید مرتضی بوده است.
آیتالله سید مرتضی مستجابی تحصیلات را در حوزه علمیه تهران آغاز کرد و در نجف ادامه داد و موفق به اخذ اجتهاد از آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی شد. او یکی از مبارزان سیاسی در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت و از نزدیکان آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به شمار میرود. آیتالله مستجابی در امور خیریه و عامالمنفعه نیز فعال بود و همچنین دستی نیز در حوزه شعر و ادب و هنر و خطاطی دارد. علاوه بر این او در دوره جوانی همزمان با تحصیلات حوزوی، به ورزش زورخانه نیز میپرداخت و به همین دلیل از او به عنوان مجتهدی پهلوان یاد میشود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی با هدف شناساندن ابعاد شخصیت این روحانی مبارز، اخیراً کتابی با عنوان «خاطرات آیتالله مستجابی» منتشر کرده است. مؤلف کتاب در پیشگفتار، آیتالله مستجابی را اینگونه معرفی میکند: «ایشان دست راست آیتالله کاشانی، رفیق خاص نواب صفوی، محرم اسرار امام موسی صدر، یار با وفای شهید سید محمدباقر صدر و دوست صدیق مصطفی خمینی...» بود.
شهید آیتالله سید محمدباقر صدر
شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید موسی موسوی صدر در جوانی
از راست: سید عبدالعزیز طباطبایی حکیم، سیدمحمود هاشمی شاهرودی، سید مرتضی مستجاب الدعواتی، سید محمود خطیب نعمانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید محمد موسوی صدر، سید محمدباقر مهری و محمدرضا نعمانی
آیتالله سید مرتضی مستجابی
تعداد مشاهده: 11932