امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد (1)- مسجد هدایت تهران



چکیده

مساجد همواره تاثیر به سزایی در شکل‌گیری جنبش‌ها و مبارزات در تاریخ معاصر ایران ایفا کرده‌اند و این نقش در تظاهرات طبقات مختلف مردم در دوران پهلوی دوم بسیار پررنگ بوده است. مسجد هدایت هم همواره پایگاه مهمی برای انقلابیون به حساب می‌آمد و نقش اساسی و مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. در این مقاله در پی پاسخ به این سوال هستیم که نقش مسجد هدایت در مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ نوشتار حاضر نشان می‌دهد که کارکرد مسجد هدایت در حوادث قبل از انقلاب شامل سخنرانی‌های مذهبی و سیاسی علیه رژیم، بیداری و تشویق مردم به تظاهرات و مخالفت با حکومت پهلوی، پخش اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها در حین سخنرانی‌ها و برگزاری کلاس‌های فرهنگی(تفسیر قرآن) با مفهوم سیاسی است. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای و اسناد ساواک، نخست به بررسی تاریخچه مسجد هدایت می‌پردازیم و سپس نقش و عملکرد این مسجد در نهضت انقلاب اسلامی را بررسی خواهیم کرد.

 

مقدمه

  فعالیت و کارکرد مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیار چشمگیر بوده است. در صدر اسلام حرکت‌ها از مسجد آغاز و سازماندهی می‌شد؛ نیروها از مسجد بسیج و مشکلات جامعه‌ اسلامی در آن جا حل ‌و فصل می‌شد. این نقش هم در دوران قدیم که وسایل گسترده‌ ارتباط جمعی وجود نداشت مهم بود و هم در زمان حاضر و در عصر رسانه‌های گروهی اهمیت دارد. در جریان نهضت انقلاب اسلامی، مردم ایران به اخباری که از مساجد پخش می‌شد به ‌مراتب بیشتر از رسانه‌های دولتی اعتماد داشتند و اخبار به‌ سرعت از مساجد به همه ‌جا راه می‌یافت. در آن دوران، مسجد به کانون مبارزه و مرکز فرماندهی تبدیل شده بود. بنابراین، پیوند انقلاب اسلامی با مسجد پیوندی استوار، جاودانه و حیاتی است که هیچ ‌چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود. روحانیت مبارز در سنگر محراب و منبر، تفکر سیاسی اسلام را تبیین و در زمینه‌ فجایع رژیم ستمشاهی افشاگری کردند و همین امر طرح بیداری و رشد سیاسی و فکری در باره مساله انقلاب اسلامی را پدید آورد که جرقه آن در سال 1342 زده شد و با تحمل سختی‌ها و مصائب فراوان، سرانجام در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید. عوامل مختلفی در این پیروزی نقش داشتند که از آن جمله می‌توان به بازارها، دانشگاه‌ها، هیات‌ها، مدرسه‌ها و حوزه‌های علمیه اشاره کرد؛ اما نباید در این میان از نقش سازنده و عبادی- سیاسی مسجد غافل شد. با بررسی تحولات سال‌های سرنگونی رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، نقش و اهمیت مسجد در ابعاد مختلف به‌ وضوح هویداست. در آن موقعیت حساس، مسجد پایگاه عمده‌ای شد تا شاگردان و پیروان امام خمینی(ره) همراه با اقامه‌ فرایض دینی و عبادی، پیام‌ها و اهداف ایشان را دریافت نموده و منتشر سازند. در واقع انقلاب ما از مساجد آغاز شد. مساجد چه در شهرهای بزرگ مثل تهران، تبریز، شیراز، قم، اصفهان، و چه در شهرهای کوچک، محور اصلی انقلاب بودند و امروز شاهد بازتاب این انقلاب در جهان هستیم.

اگر به نقش پر اهمیت مساجد در انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم، به‌ خوبی در می‌یابیم که اگر این پایگاه توانمند وجود نداشت، نهضت‌های اسلامی، دینی، اجتماعی و مردمی شکل نمی‌گرفت یا در بدو امر منحرف و متزلزل می‌شد. در شکل‌گیری انقلاب اسلامی بیشتر مساجد کشور دخیل بودند؛ مسجد هدایت یکی از مساجدی بود که از آغاز فعالیت سیاسی خود تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تاثیر سازنده و شگرفی در مبارزات علیه رژیم ستمگر شاهنشاهی ایفا کرد. این نقش با سخنرانی‌های تند و برگزاری جلسات تفسیر آیات قرآن کریم از سوی آیت‌الله سید محمود طالقانی و افشاگری‌های وی علیه رژیم پهلوی دو چندان شد. این مسجد دارای کارکردهای متفاوتی در حوادث سال‌های دهه1340 به بعد بود و این نقش و کارکردها شامل سخنرانی‌های مذهبی و سیاسی در ایام مختلف سال، پخش تراکت و اعلامیه در حمایت از نهضت امام خمینی(ره)، تشویق مردم به تظاهرات و مخالفت با رژیم و مواردی دیگر بود. دانشگاهیان و اقشار مختلف مردم، به ‌ویژه جوانان دانشجو، با حضور در جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی سهم ارزنده‌ای در پیشبرد اهداف انقلابی نهضت اسلامی داشتند.

 

تاریخچه مسجد هدایت

تاریخ و شرح دقیقی از احداث بنای اولیه و بانی آن وجود ندارد. فقط مشخص است که نام اولیه آن به اسم خاندان هدایت بوده است: «مسجد هدایت در ضلع شمالی خیابان جمهوری اسلامی واقع است که به مسجد مخبرالدوله یا کمال هدایت و تکیه علی‌قلی معروف است. این مسجد در زمان گذشته(دوره ناصری) مسجد گذرگاهی بوده است. قسمت‌هایی از مسجد که یتیم خانه و درمانگاه بوده، طبق وصیت مخبرالدوله 30 سال بعد از فوت او به این مکان‌ها اضافه شده است. هنگامی که آیت‌الله طالقانی پیشنماز مسجد شد، مسجد از حالت گذرگاهی درآمد. در نمای بیرون مسجد آیه‌هایی از قرآن به خط زرین‌الخط در سال 1344ش بر کتیبه‌ها نوشته شده و با نقوش گل و ترنج تقسیم بندی و بر سر در ورودی مسجد نیز شعری از محمدعلی صغیر شاعر برجسته مسلمان، نوشته شده است. داخل مسجد 25 قبر خانوادگی واقع است که پس از گسترش مسجد، سنگ قبرها در داخل رواق‌ها افتاد و در فضایی نگهداری می‌شود و تنها سنگ قبر سازنده مسجد به طور ایستا بر دیوار قرار گرفته است که به دلیل رنگ بسیار روشن و تا حدودی فرسودگی سطح سنگ به سختی و با نورپردازی خاص اشعاری را که بر روی سنگ حک شده می‌توان خواند».[1] بنابراین، این مکان در ابتدا مسجد نبوده و سابقه عنوان مسجد در سال 1327 و احیای واقعی آن به دست آیت‌الله سید محمود طالقانی اتفاق افتاد. یکی از خادمان مسجد هدایت در کتاب تاریخ شفاهی عنوان می‌کند: «تاریخ دقیق آمدن به مسجد را به خاطر ندارم. شاید بین سال‌های 1328-1327 بود. آقای حاج حبیب‌الله مبل‌ساز که یکی از متدینین بود و امور مسجد به دست وی انجام می‌گرفت بعد از سید حسن گیلانی به علت آشنایی قبلی که با آیت‌الله طالقانی داشت از ایشان خواهش کرد که به این جا بیاید و هفته‌ای یک مرتبه تفسیر قرآن بگوید و ایشان هم دعوت وی را قبول کرد و این جا آمد و این مسجد به احترام آقا رونق و صفا به خود گرفت.»[2]

وی در باره این ‌که مکان مسجد در ابتدا متعلق به چه کسی بوده است، توضیح می‌دهد که «رضا قلی خان هدایت برای احیا و توسعه شهر مقداری از زمین‌های تهران که اکنون در منطقه دروازه شمیران، لاله‌زار، چهارراه اسلامبول و خیابان هدایت قرار دارد را به او سپردند تا در عمران، آبادی و توسعه آن سعی کند و مکان فعلی مسجد هدایت نیز در این محدوده قرار داشت. وقتی پدر من در سال 1316 به تهران آمد و کارگر شهرداری شد، چندین سال بعد در حدود سال 1326 یا 1327 فردی به نام داود کاشانی که مباشر املاک و موقوفات خاندان هدایت بود، از پدرم خواست که در جنب محل فعلی مسجد سکنی گزیند. در آن موقع مسجد هدایت ظاهر مسجد نداشت و مقداری زیلو و وسایل دیگر در آن قرار داشت و کلاً متروکه و درِ آن بسته بود.»[3]

 

استقرار آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت

آیت‌الله طالقانی جهت احیای تفکر دینی، روشنگری و بیداری جامعه به کمک تجربیاتی که از بزرگان حوزه علمیه به دست آورده بود، به طور مخفیانه در خانه‌ها جلسات قرآن را احیا کرد و زمینه را برای برپایی جلسات بزرگ‌تر و آشکارتر به وجود آوردند. وی در زمینه احیای جلسات تفسیر از تجربیات یکی از اساتیدش آیت‌الله میرزاخلیل کمره‌ای استفاده بسیاری کرد و با همکاری ایشان در طرح موضوعات قرآن و نهج البلاغه، جلسات فوق را پررونق و جذاب تر کرد. این جلسات به صورت مخفی و پنهان تا سقوط رضاخان و تبعید او به خارج از ایران در سال 1320ش و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی ادامه یافت. در سال‌های بعد از شهریور 1320 و با وجود مبارزاتی که از سوی آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی علیه استعمارگران صورت می‌گرفت، خلاء پایگاه‌های مبارزاتی از سوی عده‌ای از روحانیان از جمله آیت‌الله کاشانی احساس شد که ضروری بود این پایگاه‌ها جهت تقویت مبارزه علیه استعمارگران و رژیم شاه به وجود می‌آمد. بر همین اساس پایگاهی پدید آمد که ریشه بسیاری از تشکل‌ها و گروه‌های ضد استعماری در رژیم شاه بود. این پایگاه مسجد هدایت نام داشت که علیه رژیم شاه قد علم کرد و مبارزان را در جهت پیشبرد اهداف مقدس و والای اسلام تعلیم و تربیت می‌کرد. از همین رو آیت‌الله طالقانی از سال 1327 در مسجد هدایت مستقر شد و به آموزش مبارزان اقدام کرد.[4]

 ورود آیت‌الله طالقانی به مسجد هدایت و دو دهه و نیم جلسات تفسیر وی برای تربیت جوانان و مبارزان، هویت جدیدی به آن جلسات و مسجد داد. مسجد هدایت، آیت‌الله طالقانی را از یک دهه دغدغه نقل و انتقالات مکرر جلسات تفسیر از مساجد، مدارس و منازل رهانید. از این رو وی و مسجد هدایت طی این سال‌ها، به گونه‌ای پیوند یافتند که به حق امروز هر یک معرف دیگری است. این تکاپوها که از آغاز دهه 20 شروع شد، در خلال جلسات تفسیر مسجد هدایت به اوج خود رسید. همین شیوه تبلیغی جاذبه مسجد هدایت را برای دانشجویان مذهبی دو چندان کرد. مسجد هدایت به یاری آیت‌الله طالقانی به ستاد مرکزی احرار تبدیل شده بود و بسیاری از یاوران انقلاب از کانون گرم علمی و سیاسی او بهره‌ها می‌بردند. آیت‌الله طالقانی با خوشرویی و بیانی جذاب  تمامی گروه‌ها و شخصیت‌ها را جذب می‌کرد و بسیاری از تحصیلکردگان از درس و بحث او فایده می‌برند. حتی اشخاص و گروه های غیرمذهبی چپ و راست چون دوری ایشان را موجب خسران می‌دیدند، وی را نقطه ارتباط مجامع ملی و مذهبی و حتی غیرمذهبی می‌دانستند.[5]

شهید دکتر مصطفی چمران یکی از شرکت کنندگان در این جلسات در خاطراتش از اهمیت آن چنین یاد می‌کند: «به راستی که آن اجتماع کوچک(مسجد هدایت) که با هدفی متعالی تشکیل می‌شد، در حوادث سیاسی آن روزگار مانند کشتی نجاتی بود که ما را از خطرات فراوان انحراف به گرداب‌های چپ و راست حفظ کرد.»[6]

آیت‌الله طالقانی در آن مقطع زمانی به دلیل این که رژیم تمامی راه‌های جذب نیروهای مسلمان را کنترل می‌کرد، از طریق پایگاه مسجد هدایت به تدریج با تفاسیر خود از قرآن، زمینه‌های مبارزه را گسترده کرده و قیام علیه ظالم را به جوانان می‌آموخت. زیرا وی آیاتی که در جهت برخورد و مبارزه با طاغوت بود را برای جوانان به درستی تفهیم می‌کرد.[7]

آیت‌الله طالقانی با تجزیه و تحلیل مسائل جامعه و بینش ژرف خود و با استدلال به قرآن و عترت، مسجد هدایت را پایگاه روشن اندیشی و ایمان و اعتقاد و مجاهدت کرده بود و توسط جوانان پرشوری که از حوزه، دانشگاه، بازار و خیابان مشتاقانه به جلسات درس تفسیر قرآن وی روی می‌آوردند، مرز شیطانی جدایی دین از سیاست را از میان برداشت و سیاست را وارد مسجد کرد.[8]

ماموران ساواک که گزارش‌های مفصل و مستمری از جلسات تفسیر هفتگی قرآن آیت‌الله طالقانی  طی قریب به دو سال و نیم از 1340 تا خرداد 1342 تهیه می‌کردند، تعداد جوانان و دانشجویان حاضر در جلسات مذکور را یکصد تا پانصد نفر ذکر کرده‌اند. این تعداد جمعیت در مراسم، اعیاد  یا مناسبت‌های خاص دیگر افزایش می‌یافت و برخی اوقات از هزار نفر نیز می‌گذشت. یکی از ماموران ساواک از جلسات تفسیر او به عنوان یک «شگرد» به منظور فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی یاد کرده و تصریح می‌کند: «طالقانی در ابتدای سخنرانی یک آیه از قرآن را می‌گیرد و می‌خواند و مردم خیال می‌کنند قرآن را تفسیر می‌کند.»[9]  او در غالب سخنرانی‌هایش جوانان و دانشجویان را از ترفندها و فریبکاری‌های هیات حاکمه برحذر می‌داشت و غالبا با نیش و کنایه شاه را مورد مواخذه قرار می‌داد. در یکی از سخنرانی‌ها دو مرد مستبد و الهی را با هم مقایسه می‌کند و در خصوص ویژگی‌های مرد مستبد می‌گوید: «او همواره علیه آزادی‌های اجتماعی عمل می‌کند. برای آن که مردم را بفریبد ظاهرا مجلس روضه خوانی ترتیب می‌دهد و در آن شرکت می‌کند. او همیشه در سایه محافظین خود از مردم جداست و در کاخ‌های مجلل خود زندگی می‌کند، در حالی که سنگ خدمت به مردم را به سینه خود می‌زند.»

 این سخنان اشاره مستقیمی به شاه بود که در عصر عاشورا در کاخ گلستان مراسم عزاداری برگزار می‌کرد و وعاظ درباری در آن جا روضه خوانی می‌کردند. همین رویکرد بود که برخی را متقاعد ‌کرد که از مسجد هدایت به عنوان سیاسی‌ترین مسجد دهه 40 یاد کنند. ایشان برای تبرئه خود از عواقب این سخنان در بازجویی‌ها، در یکی از سخنرانی‌ها با تصریح به این که اساس اسلام بر پایه سیاست و هدایت و ارشاد بشر پایه گذاری شده خاطرنشان می‌سازد که «من اگر روی منبر حرف‌هایی می زنم، دولت و هیات حاکمه نباید به خودشان بگیرند.»[10]

مسجد به سبب آن که مکانی برای بیان ندای حق علیه باطل است، همواره در طول تاریخ معاصر ایران مهد قیام و اعتراض بوده و مردم نیز بر حسب شرایط و مقتضیات جامعه از این مکان‌های مقدس استفاده می کردند. تبادل اطلاعات و جلسه‌ها و مشاوره میان مبارزان نیز در مساجد انجام می‌گرفت؛ زیرا پخش اعلامیه در اغلب مساجد ایران آسان‌تر صورت می‌گرفت. البته این شیوه برقراری ارتباط از راه پخش خبر، از سال‌های قبل نیز وجود داشت. همزمان با آغاز نهضت امام خمینی (ره) به ویژه با شروع قیام 15خرداد 1342 این نحوه اطلاع رسانی و پخش اعلامیه در مساجد صورت می‌گرفت. به دنبال بروز هر واقعه‌ای که مسبب آن رژیم بود و به نحوی از انحاء تعرضی به اسلام و منافع کشور داشت، با اعتراض مردم و علما و حضرت امام خمینی(ره) شروع و از طریق پخش اعلامیه در مجامع مذهبی به خصوص مساجد، گسترده می‌شد و بدین ترتیب اخبار جریان‌ها و حوادث سیاسی جامعه به مردم انتقال می‌یافت. در طول نهضت امام خمینی(ره) مسجد هدایت که از پایگاه‌های فعال در دوران مبارزات و پیروزی انقلاب بود نیز در این زمینه نقش فعالی را ایفا کرد.

مهم‌ترین جلسات مسجد هدایت معمولا شب‌های جمعه برگزار می‌شد. دلیل آن، این بود که تمامی افرادی که در جلسات شرکت می‌کردند جوانان، دانشجویان و اقشار مختلف بودند و از تمامی نقاط شهر به این مکان می‌آمدند. ازدحام جمعیت در این جلسات به قدری بود که افراد در خیابان و کوچه می‌نشستند و به مسائل مطرح شده که از بلندگو پخش می‌شد، گوش می‌دادند. یکی از خصوصیات این مراسم، آشنا شدن شرکت کنندگان با هم بود. برخی دوستانشان را از راه‌های دور جهت شرکت در این جلسات دعوت می‌کردند. در این پایگاه و کانون تبلیغ اسلام و فعالیت‌های ضد رژیم افراد مختلف و با خصائل فکری و اخلاقی و کرداری متفاوتی شرکت می‌کردند. هدایتگر این پایگاه فردی بود که خود را از دیگران جدا و برتر نمی‌دانست و افراد و گروه‌ها را در آن مقطع زمانی به یک چشم می‌نگریست و با برخوردهای سازنده و الگو دهی به آنان، اسلام ناب را توسعه و رواج می‌داد. وجود آیت‌الله طالقانی در پایگاه مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی، مایه دلگرمی و افزایش روحیه اقشار مختلف شرکت کننده و نیز جذب جوانان در این مکان شده بود.[11]

فعالیت‌های مسجد هدایت هر چند پس از تبعید آیت‌الله طالقانی در آذر سال 1350 به زابل مقداری کمرنگ شد ولی اعضای فعال آن همچنان این پایگاه الهی را حفظ نموده و سعی می‌کردند این سنگر را آن چنان که بود نگه دارند. حضور آیت‌الله سیدابوالفضل موسوی زنجانی برای اقامه نماز و سخنرانی پس از نماز، رونقی دو باره به مسجد داد و روشنگری‌ها و بازگویی حقیقت‌هایی که رژیم شاه در صدد مخفی نمودن آن داشت، ادامه یافت، تا این که سرانجام با طرحی از سوی ساواک و با هماهنگی سازمان اوقاف و شخص شاه، ابتدا حسینیه ارشاد و مسجد الجواد(ع) در آبان سال 1351 بسته شد و در اسفند همان سال مسجد هدایت نیز بسته شد. برای مسجد الجواد(ع) متصدی به نام آقای عطاخانی که سرهنگ بازنشسته شهربانی بود تعیین شد و برای مسجد هدایت ابتدا یکی از روحانیون وابسته به سازمان اوقاف به نام مقیمی و سپس فرد دیگری و بعد از او سبزواری برای امام جماعت مسجد تعیین شدند. بعد از آن هر چند مسجد هدایت باز بود ولی روح مسجد که همانا کارکردهای وسیع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود را از آن گرفتند. اعضای مسجد با نخواندن نماز پشت سر امامان جماعت منصوب شده از سوی رژیم، به نوعی اعتراض خود را نشان می‌دادند و طوری شد که امینی پس از مدتی مسجد را رها کرد و سازمان اوقاف فردی به نام سبزواری را به جای او به امام جماعت گمارد، تا این‌که در 28 دی ماه سال 1357 که مصادف با اربعین حسینی بود و با شدت گرفتن حرکت‌های انقلابی مردم و با حضور هزاران نفر از مردم مسلمان و مبارز تهران، ندای دل نشین آیت‌الله طالقانی در مسجد طنین انداز شد و ایشان سخنرانی پرشوری در مسجد هدایت ایراد کردند. این جلسات تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 ادامه پیدا کرد.[12]

 

حوادث دهه 40 و نقش مسجد هدایت

در طی این سال‌ها حوادث و اتفاقاتی از جمله فوت آیت‌الله العظمی سیدحسین بروجردی، تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید و ... رخ داد که منجر به رویدادهایی مانند حادثه مدرسه فیضیه در دوم فروردین و قیام 15 خرداد 1342ش شد. در جریان مخالفت‌ها و تظاهرات سیاسی با این وقایع، مسجد هدایت نقش مهمی را ایفا کرد که در این‌جا با توجه به برخی از شواهد و اسناد مربوطه، به  شرح آن خواهیم پرداخت.

اولین موضع‌گیری در مسجد هدایت، مرتبط با وفات آیت‌الله بروجردی بود. به همین دلیل در روز 15 / 1 / 1340 در مسجد هدایت از سوی آیت‌الله طالقانی و انجمن اسلامی دانشجویان و مهندسین وابسته به مهدی بازرگان استاد دانشگاه، مجلس ختمی برای حضرت آیت‌الله بروجردی برگزار شد و پس از پایان مجلس، شرکت کنندگان خواستار این بودند که جانشین ایشان شخصیتی باشد که بتواند آزادی و استقلال ایران و دین اسلام را تامین کند.[13]

مسجد هدایت کانونی برای آغاز مخالفت با سیاست‌ها و اقدامات غیرقانونی رژیم پهلوی بود. در جلسه‌ای که در روز پنجشنبه 31 / 1 / 40 با حضور 700 نفر از طبقات مختلف تهران و برخی از اعضای جبهه ملی و نیروی سوم و گروه‌های مختلف بازاری در مسجد هدایت برگزار شد، اعضا به انتقاد از سیاست‌های شاه پرداختند. آیت‌الله طالقانی در این جلسه بیان کرد که روزنامه‌های کشور مطالب دروغ می‌نویسند و ملت ایران از هیچ کجای ایران (مجلس، دولت، روزنامه، مردم) اطلاع ندارند. هیات حاکمه جوانان را خراب کرده و آنها را از راه راست منحرف ساخته‌اند. هیات حاکمه دین اسلام را هم از مسیر حقیقی خارج و به نفع خود برگردانیده است. همه چیز در این مملکت روی نفع پرستی و شهرت پرستی است.[14] یا در جلسه‌ای در روز پنجشنبه مورخ 25 / 3 / 40 با حضور عده‌ای در حدود 250 نفر از دانشجویان دانشگاه و اصناف در مسجد هدایت، آیت‌الله طالقانی به شدت از هیات حاکمه انتقاد می‌کند و سپس با مثالی از شهامت مسلم بن عقیل، مبارزه با استعمار و استثمار را خواستار شد.[15] در جلسه‌ای دیگر در مورخ 18 / 4 / 40 در مسجد هدایت، آیت‌الله طالقانی به طور مختصر در باره اقتصاد ایران و وضع الجزایر و میتینگ روز سی‌ام تیر صحبت نموده و می‌گوید که رفقا می‌دانند وضع کشور ما از لحاظ اقتصادی ورشکسته است و اعضای هیات حاکمه نیز معترفند که خزانه خالی است.[16]

بر حسب دعوتی که نهضت آزادی از افراد جبهه ملی و سازمان‌های مربوطه کرده بود، در ساعت 19 در مسجد هدایت اجتماع کردند. در این جلسه چند تن از سران جبهه ملی از جمله اللهیار صالح حضور داشتند. در ساعت 20 آیت‌الله سید محمود طالقانی به منبر رفت و پس از ذکر مختصری از شخصیت پیامبر اکرم (ص) حملات شدیدی به دولت و هیات حاکمه کرد و تمام رجال کنونی را دزد و خائن خواند. آیت‌الله طالقانی بیان داشت که تا این رجال پوسیده، علیل فکر و خائن سر کار هستند امیدی به آینده این مملکت نیست و این همه تبلیغ صحنه‌ای بیش نیست. جای تاسف است که با این جریان هنوز بعضی در این کشور امید اصلاح دارند.[17] این انتقادها از سوی آیت‌الله طالقانی در مورد فساد طبقه حاکمه و اقدامات خائنانه این رژیم در قبال ملت خود بود.

دانشجویان هم به تبع آغاز مخالفت‌ها، اقدامات خود را در این دوره جهت مبارزه با حکومت پهلوی در مسجد هدایت سازماندهی کردند. برای مثال، در روز پنجشنبه 26 / 5 / 40 در حدود 50 نفر از دانشجویان و اعضای نهضت آزادی که در مسجد هدایت حضور داشتند تصمیم گرفتند به تمام اعضا و دانشجویان اطلاع دهند که در روز 28 مرداد از منزل خارج نشوند.[18]

 پخش اعلامیه یکی از سیاست‌های مخالفان در مسجد هدایت بود. برای مثال، در روز پنجشنبه در حضور عده‌ای حدود 300 نفر از طبقات مختلف مردم یکی از دانشجویان حاضر پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا حدود 50 برگ اعلامیه چاپی امام خمینی(ره) را به آیت‌الله طالقانی داد و ایشان بین عده‌ای توزیع کردند.[19] یا در جلسه‌ای دیگر در روز 5 / 3 / 1341 از طرف گروه وابسته به کانون تشیع اعلامیه‌هایی در باره تفکیک دین از سیاست بود در بین عده‌ای از حاضرین که به انتظار تشکیل جلسه نشسته بودند، توزیع شد.[20]

انتقادات آیت‌الله طالقانی باعث نگرانی حکومت پهلوی شده بود، به طوری که در یکی از اسناد ساواک گزارش شده بود که سیدمحمود طالقانی پیشنماز مسجد هدایت و عضو هیات موسس جمعیت نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان چند سال است که عصر روزهای پنجشنبه در مسجد هدایت به موعظه می پردازد. در جلسات وعظ وی به تفاوت بین 300 الی 400 نفر شرکت می‌جویند که اغلب از بازاریان، دانشجویان و سایر طبقات هستند. وی ضمن بیانات خود، پیوسته به اوضاع روز و مقامات عالیه و مسئول کشور حمله و اولیای امور را به ایجاد رعب و وحشت، نقض قانون اساسی و آزادی بیان و عقیده، اختلاس و ارتشاء و فساد متهم ساخته و حضار را به قیام علیه وضع کنونی تحریک می‌کرد. با وجود تذکرات مکرری که ساواک به وی در مورد خودداری از ادامه این رویه داده می‌شد، ایشان همچنان به حملات خود علیه مقامات عالیه و مسئول کشور ادامه و مردم را به قیام و شورش تشویق می‌کرد لذا ساواک اعلام کرد که عمل وی طبق ماده 79 قانون مجازات عمومی جرم محسوب می‌شود و در صورت تصویب مراتب به دادستانی ارتش منعکس شود تا وی که در سی‌ام تیر گذشته دستگیر شده بوده و در دادستانی ارتش پرونده مفتوحه دارد تحت تعقیب قانونی قرار گیرد.[21]

انتقادات علیه رژیم پهلوی هر روز در مسجد هدایت تندتر می‌شد. آیت‌الله طالقانی برای انتقاد از حکومت، از تفسیر آیات قرآن مجید نهایت بهره را می‌برد. برای مثال، در روز 21 / 2 / 1340 در حضور عده‌ای از طبقات مختلف مردم، آیت‌الله طالقانی پس از قرائت چند آیه از قرآن مجید و تفسیر آن آیات، از قیام حضرت ابراهیم(ع) صحبت می‌کند و می‌گوید حضرت ابراهیم مرد غیور و خدا پرست و متکی به شخصیت و عقل و فکر و شهامت خود بوده و با بت پرستی به شدت مبارزه کرد و سرانجام پیروز شد و در این موقع به شدت به هیات حاکمه حمله کرد و گفت در ایران هر کس به مقامی می‌رسد خود را فراموش می‌کند و آمال و آرزوهای مردم را در سینه خفه و انتخابات کذایی را به بار می‌آورد ولی بعد خودشان خجالت می‌کشند و آن را باطل می‌کنند.[22] وی به مدت نیم ساعت در این خصوص صحبت کرد و جوانان را به اتحاد و اتفاق دعوت کرد.[23]

وی همواره در مورد استقلال کشور و مبارزه با استعمارگرانی مانند انگلیس و امریکا صحبت می­کرد و بیشترین انتقادات او به ویژه علیه طرح‌هایی مانند تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید و مواردی بود که استقلال کشور را به خطر می‌انداخت و به همین دلیل مسجد هدایت کانون مبارزاتی مهمی برای انتقاد از سیاست‌های رژیم پهلوی محسوب می‌شد. ایشان در تمام سخنرانی‌های خود متذکر می‌شد که در ایران قدرت در دست خارجی‌هاست و این حکومت‌هایی که در ایران تشکیل می‌شود خیلی زودگذر و جیره خوار اجنبی می‌باشند و به وسیله یک سیلی از جای درخواهند رفت. وی خطاب به حاضرین در سخنرانی‌هایی که انجام می‌داد خاطرنشان می‌کرد که هوشیار باشید وضع کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی خوب نیست و مردم یارای ابراز قدرت ندارند تا از خود دفاع کنند. شما باید از مبارزات امام حسین (ع) سرمشق بگیرید و از جان و مال خود بگذرید و خود را برای مبارزه با هرگونه ظلم و جور و فساد آماده سازید.[24]

یا در یک جلسه روضه خوانی آیت‌الله طالقانی بیان می‌کند تمام اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی از استعمار خارجی سرچشمه می‌گیرد، استعماری  که از این طریق فکر و رفتار را در جوانان ترویج می‌دهد و سپس ضمن شرح داستانی از حضرت امیرالمومنین(ع) می‌گوید که حضرت علی(ع) بارها گفته است در مقابل ظالم با قدرت و شهامت ایستادگی کنید و در مقابل مظلوم فروتن باشید ولی در این مملکت قضیه برعکس است و با داشتن یک قانون اساسی ناقص که به نفع عده‌ای نیز می باشد دزدها حکومت می‌کنند و اگر دزد محکوم است باید همه دزدها محکوم شوند؛ و حکومت‌های استعماری هستند که مردم را افرادی اخلالگر و کمونیسم جلوه‌گر ساخته و هیات حاکمه را به وحشت انداخته‌اند. در صورتی که در این مملکت کمونیسم نمی‌تواند وجود داشته باشد بلکه آزادی‌خواه و افراد مبارز است که به این اتهام در زندان‌ها به سر می‌برند و باید صفوف خود را متشکل و ایمان‌ها را راسخ‌تر کنند تا به هدف نهایی برسند.[25] همچنین وی در مورد لزوم کسب استقلال در کشور به ملتهای استقلال طلبی اشاره میکند که در راه آن آرمان مبارزه کرده بودند. به طور نمونه، وی در تاریخ 22 / 4 / 1340 در جمع طبقات مختلف مردم در باره نهضت اسلام و قیام حضرت ابراهیم(ع) و قیام مسلحانه برخی از ملت‌های آسیایی برای به دست آوردن آزادی و استقلال به طور مفصل صحبت کرد و ضمنا از هیات حاکمه انتقاداتی کرد و در پایان سخنرانی خود بیان داشت که علت عدم موفقیت ملت ایران عدم اتحاد است و ما باید متحد باشیم تا پیروز شویم.[26] ساواک در گزارش‌های خود بیان می‌کند که برابر اطلاعات رسیده مدتی است که آیت‌الله طالقانی امام مسجد هدایت ضمن سخنرانی و ایراد وعظ در مسجد، مکرر در لفافه نسبت به مقامات و شخصیت‌های مسئول اسائه ادب کرده و در بیان مقایسه وضع موجود کشور با سایر کشورها مردم را تشویق به تشنج می‌نماید. این سازمان از مقامات عالیرتبه کشور درخواست می‌کند که وی را ملزم به رعایت مقررات موجود از سوی مراجع امنیتی کنند.[27]

اما اقدامات مقامات امنیتی سبب نشد که آیت الله طالقانی از لزوم کسب استقلال در ایران و مبارزه برای این آرمان دست بردارد. وی در روز 24 / 10 / 1341 در مسجد هدایت اظهار می‌کند که هر کاری که در مملکت ما بشود به نفع خارجی‌هاست چون دستگاه دادگستری خراب است. بنابر این مردم باید با یکدیگر متحد شده و دست از اختلاف بردارند زیرا اختلاف در بین مردم سبب می شود که کشورهای بیگانه از موقعیت استفاده کرده و منافع سرشاری از منابع طبیعی و غیره مملکت ما را ببرند.[28]  

مسجد هدایت کانونی برای مخالفت و انتقاد از حکومت پهلوی در قبال مسائلی مانند فساد طبقه حاکمه، بی­کفایتی مدیران سیاسی، عدم استقلال و حاکمیت کشور در قبال بیگانگان و مواردی دیگر تبدیل شد و در این امر نقش سازنده آیت‌الله طالقانی در بیان این انتقادها بسیار حیاتی بود. زیرا با آمدن وی بود که مسجد هدایت به یکی از سیاسی‌ترین مساجد ایران تبدیل شد.

اما اولین اقدام جدی از سوی اعضای مسجد هدایت در سال 1341 در قبال لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی صورت پذیرفت. در 16 مهر 1341، اولین اقدام دولت اسدالله علم در جهت اجرای سیاست‌های جدید اعلام شد و لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیات دولت به تصویب رسید. این لایحه در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت و در واقع، زمینه‌سازی برای لوایح و قوانین دیگر بود.

در این لایحه که به لزوم حذف اسلام از شرایط نمایندگی مجلس و لزوم سوگند به «کتاب آسمانی‌» به جای قرآن و همچنین به ضرورت آزادی زنان در فعالیت‌های اجتماعی(و در واقع ترویج بی بند و باری) اشاره شده بود، مقدمه‌ای برای اسلام‌زدایی و محو ارزش‌های اسلامی در جامعه ایران بود. این لایحه  سرانجام با مخالفت قاطع و سرنوشت ساز امام خمینی(ره) به همراه اعتراضات مکرر علما، وعاظ و مراجع، ارسال نامه‌های سرگشاده به شاه و مقاومت مستمر در برابر توطئه «حذف اسلام» و تضعیف دین و روحانیت به شکست انجامید و علم به ناچار در آذر 1341 طرح خود را پس گرفت.‌

امام خمینی(ره) در این مرحله واکنشی سریع و قاطع انجام دادند و با دعوت آیات عظام شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی به منزل مرحوم آیت‌الله مرتضی حائری، موضوع را به بحث و تصمیم‌گیری گذاشت. ایشان در این جلسه، دورنمای نقشه‌های رژیم شاه را خانمان سوز و ماموریت او را پاسداری از منافع استعمار و امپریالیسم که با نابودی اسلام و ملت مسلمان همراه است، قلمداد کرد و چنین تصمیم گرفته شد که علاوه بر تلگرام ابراز مخالفت با شاه، علمای تهران و شهرستان‌ها را در جریان امر قرار داده و دعوت به مقابله با دولت کنند که در این امر نقش مساجد در بیان انتقاد از این طرح اساسی بود.[29] همراه با اعلام موضع‌گیری علما و مراجع، انتقادات از تصویب این لایحه در دستور کار مخالفان سیاسی در مسجد هدایت قرار گرفت. برای مثال، در روز 9 / 10 / 41 در مسجد هدایت شخصی به نام ناصری به جریان تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخت و گفت هیات حاکمه قصد داشت اسلام و قرآن را از مردم جدا سازد و با تصویبنامه انتخابات زنان می‌خواستند قانون اساسی را زیر پا بگذارند و بهاییت که شعبی از حزب صهیونی یهود است را در ایران رسمی کنند. در قانون اساسی ما سه اقلیت مذهبی به رسمیت شناخته شده ولی بهاییت دینی است که زاییده استعمار است و قانون اساسی ما آن را به رسمیت نمی‌شناسد و این حزب بهایی‌گری از طرف عوامل استعمار تقویت می‌شود. مثلا تلویزیون مال بهایی‌هاست و با همین تلویزیون، برنامه‌های خلاف دین و مذهب را ترویج می‌دهند. ولی در جریان اخیر، روحانیت به پا خاست و جلوی این توطئه که با استقلال ما بستگی داشت را گرفت و این استقلالی که امروز ما داریم، آن را روحانیت و اسلام حفظ کرده است. سرانجام همین مبارزات سبب شد که دولت تصویب‌نامه خود را لغو کند.»[30]

همین انتقادات ریشه‌ای و اساسی در مسجد هدایت از سوی آیت‌الله طالقانی سبب ترس و وحشت رژیم می‌شود و در بهمن سال 1341 در جریان رفراندوم موسوم به انقلاب  شاه و ملت، آیت‌الله طالقانی به اتفاق سران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران دستگیر و در قزل قلعه زندانی می‌شوند. پس از محرم سال 1342 که مبارزه روحانیت به اوج می‌رسد و معلوم است که ماه محرم امسال حاکی از حوادث تعیین کننده‌ای است، ساواک که پرونده آیت‌الله طالقانی را تشکیل داده بود، برای تکمیل توطئه خود در اول محرم او را آزاد می‌کند. ایشان که از هر فرصتی برای افشای جنایات رژیم استفاده می‌کرد، در ایام ماه محرم در مسجد هدایت، سنگر همیشه پا بر جای خود، به منبر می‌رود و به بیان جنایات رژیم و وابستگی او به امریکا و اسراییل و برنامه‌های امریکایی انقلاب سفید و ستم‌هایی که بر مردم روا می‌دارد و جنایاتی که اعمال می‌کند می پردازد. در همین راستا انجمن اسلامی دانشجویان نیز برای افشای ماهیت رژیم جلسات سخنرانی خود را در عصر تاسوعا و عاشورا با موافقت آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت تشکیل می‌دهد. علاوه بر آن، آیت‌الله طالقانی به نوشتن و نشر اعلامیه‌ای خطاب به افسران ارتش و ترجمه و نشر خطبه معروف امام حسین(ع) که مفهومش تغییر رژیم بود دست می‌زند، و چون با هوشیاری و واقع بینی در می‌یابد که پلیس درصدد طرح توطئه‌ای علیه اوست، شب دوازدهم از رفتن به مسجد خودداری می‌کند و بعد از چند روز مخفی شدن در منزل نزدیکان، به لواسانات می‌رود و سرانجام در روز 22 خرداد 1342 دستگیر و زندانی می شود.[31]

پس از آزاد شدن آیت‌الله طالقانی مسجد هدایت نه تنها رسالت اساسی خود یعنی انتقاد از دولت را کاهش نداد بلکه با قدرت هر چه تمام‌تر اعضای آن به انتقاد از دولت پرداختند. این امر را در اسناد ساواک به خوبی شاهد هستیم. تحلیل  این اسناد به خوبی نشان از ادامه مبارزه از سوی آیت‌الله طالقانی علیه حکومت دارد. وی در روز 12 / 3 / 42 به ایراد سخنرانی پرداخت و به حضار در مسجد هدایت گفت مامورین سازمان امنیت که در این مسجد هستید به اربابان خود گزارش دهید که ملت را نمی‌شود از بین برد. تمام این فرماندهان و مسئولین مانند عروسک‌های باد کرده می‌مانند. من شکست نخوردم و رفقای من هم که در زندان هستند شکست نخوردند. در پایان جلسه هم اعلامیه‌هایی برای حمایت از امام خمینی(ع) در میان جمعیت توزیع شد.[32]

واقعه دیگری که مورد انتقاد روحانیان و مخالفان سیاسی بود، حادثه مدرسه فیضیه در روز دوم فروردین 1342 بود. برای مثال، در روز یکشنبه 11 / 3 / 42 ساعت 17 در مسجد هدایت، آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی در ابتدا درباره زندگی امام حسین(ع) صحبت کرد و سپس شروع به حمله به دولت کرد و موضوع مدرسه فیضیه قم را شرح داد.[33]

با فرا رسیدن ماه محرم 1342 مسجد هدایت به کانون اصلی مخالفان شاه تبدیل شد. ماه محرم فرصت مناسبی برای انتقاد از رژیم شاه بود. زیرا روحانیان و مبارزان در ایام محرم با استفاده از منبر و مجالس روضه خوانی می‌توانستند به انتقاد از رژیم شاه بپردازند. با فرا رسیدن ماه محرم، رژیم تردید نداشت که در این ماه سخنگویان مذهبی پیرو امام از جنایت‌های دستگاه سلطنت سخن خواهند گفت. ساواک برای پیشگیری از آنچه در وقوعش شکی نبود، جمعی از گویندگان مذهبی را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود، بر ضد شخص شاه مطلبی نگویند، از اسراییل و آنچه مربوط به اسراییل است‌، مطلبی گفته نشود و نگویند اسلام و قرآن در خطر است و دستگاه را ضد اسلامی نخوانند.

زمانی که امام از این امر مطلع شدند، با صدور بیانیه‌ای خطاب به وعاظ و گویندگان دینی چنین هشدار دادند: «این التزامات علاوه بر این که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند... سکوت در این ایام‌، تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است‌.» با صدور این بیانیه‌، تحرک تازه‌ای در بین وعاظ و روحانیون پدید آمد تا در شهرها و روستاها، جنایت‌های رژیم را افشا کنند.[34] مخالفت و مبارزه روحانیون و طرفداران آنها در ماه محرم شکل جدی‌ و گسترده‌تری به خود گرفت و وعاظ و اهل منبر در تبعیت از نظریات رهبران روحانی در مراسم سوگواری امام حسین (ع) عملکرد دولت اسدالله علم را سخت به باد انتقاد و اعتراض گرفتند. در این میان شهرهای قم و تهران کانون اصلی کشمکش و تعارض روحانیون و طرفداران‌شان با دولت و رژیم پهلوی بود. بیشترین تدابیر امنیتی و نظامی هم در این دو شهر به  اجرا گذاشته شده بود. با این شرایط به نظر می‌رسید که جو سیاسی و اجتماعی کشور آبستن حوادث ناگواری است. چرا که همزمان با افزایش مخالفت روحانیون، دولت نیز برای برخورد خصمانه با آنان خود را به سرعت آماده می‌کرد. تا جایی که گذشته از تمهیدات و آمادگی‌های نظامی، سران رژیم بر حملات لفظی خود به روحانیون افزوده بودند. به خصوص شخص شاه و اسدالله علم، نخست‌وزیر در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایشان روحانیون را به عنوان برهم زنندگان نظم جامعه مورد حمله و انتقاد قرار می‌دادند.

 تظاهرات مذهبی و شعارهای تند انقلابی علیه رژیم و در طرفداری از مواضع امام خمینی(ره) در تهران و شهرستان‌ها هر روز گسترش می‌یافت و این موج به ویژه پس از سخنرانی امام در روز عاشورا در فیضیه شتاب بیشتری به جریان جاری در قم، تهران و سایر شهرستان‌ها داد. چنان که به رغم دستگیری روحانیان انقلابی و ایجاد محیط رعب و وحشت، شب یازدهم محرم تظاهرات با شکوهی از سوی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. این تظاهرات که با سازماندهی آیت‌الله طالقانی از مسجد هدایت آغاز شد تا بازار و پس از آن میدان شاه (میدان قیام) ادامه یافت. روز یازدهم محرم نیز در مسجد شاه(مسجد امام) مجلس با شکوهی ترتیب یافت و شعارهایی چون «خمینی، تو فرزند حسینی» در فضای مسجد طنین افکند. تظاهرکنندگان سپس به حرکت درآمدند و با گذشتن از خیابان ناصرخسرو، وارد خیابان فردوسی شدند و در مقابل سفارت انگلیس اجتماع کردند و سخنرانان به افشاگری علیه رژیم پرداختند. در این شرایط و با همه‌گیر شدن تدریجی مخالفت با رژیم و برنامه‌های ضد اسلامی آن، رژیم تنها چاره کار را دستگیری امام دانست.[35]

نقش مسجد هدایت را در سازماندهی این تجمعات و تظاهرات در شکل گیری قیام 15 خرداد به خوبی شاهد هستیم. برای مثال، در مراسم روز عاشورا طبق دعوت نامه‌های قبلی از ساعت 16 به تدریج عده‌ای در حدود 7000 نفر از دانشجویان اسلامی و اعضای وابسته به نهضت آزادی در مسجد هدایت اجتماع و ابتدا دو تن از دانشجویان پیرامون وقایع روز عاشورا مطالبی ایراد کردند و سپس ناصر مکارم شیرازی حملاتی به دولت داشت و در ساعت 18:45 دقیقه مراسم مزبور خاتمه یافت. پس از ختم جلسه در مسجد تعدادی در حدود 400 نفر از دانشجویان اسلامی که از مسجد هدایت خارج شده بودند در حالی که به حمایت از امام خمینی(ره) شعار می‌دادند از چهارراه لاله زار به طرف لاله زار پایین و به سمت میدان سپه حرکت کردند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می‌شد.[36]

یا در سندی دیگر آمده است که «جمعیتی که از مسجد هدایت خارج شده بودند ساعت 4 به جلوی مسجد شاه رسیده‌اند و شعار آنها عبارت است از خمینی پیروز است. خدا همراه خمینی است. جمعیت در حدود 1500 نفر می‌باشد.»[37] روز 14 خرداد یکی از ماموران ویژه ساواک از مسجد هدایت تلفنی اطلاع می‌دهد که ازدحام جمعیت در مسجد دقیقه به دقیقه زیاد می‌شود. وضع مسجد طوری است که جمعیت به حالت همهمه و ناراحتی به سر می‌برند،  به طوری که دو نفر به هم می‌گفتند امروز کار باید یکسره شود این از آن تو بمیری‌ها نیست و از مامورین انتظامی کسی در این محل نیستند و بیم تظاهرات و زد و خورد می‌رود.[38]

شرح این واقعه به طور مفصل در یکی از اسناد ساواک آمده است که به خوبی نقش مسجد هدایت را در سازماندهی مخالفان نشان می‌دهد. در این سند ذکر می‌شود که طبق دعوتنامه‌های قبلی که به صورت تراکت پخش شده بود برای شرکت در جلسه مسجد هدایت از ساعت 16 به تدریج در حدود 600 نفر دانشجو و طلبه و غیره در داخل و نزدیک مسجد هدایت اجتماع کردند. در این جلسه ابتدا دو دانشجو مطالبی پیرامون حادثه کربلا و مبارزات حسینی ایراد و سپس ناصر مکارم شیرازی واعظ نطق شدیداللحنی ایراد کرد و در ساعت 50 / 18 این مجلس خاتمه یافت و عده‌ای در حدود 600 نفر از دانشجویان عضو نهضت دمونستراسیونی تشکیل و از مسیر اسلامبول و چهارراه لاله‌زار و پایین میدان سپه و ناصر خسرو  به بازار و سبزه میدان آمدند و در این وقت که تعداد آنها بالغ بر 1200 نفر می‌شد داخل میدان ارک شدند و خود را به مقابل کاخ گلستان رساندند. این عده همان شعارهای صبح را تکرار می‌کردند. این ساعت همزمان با خاتمه روضه خوانی کاخ گلستان و خروج شرکت کنندگان در این روضه خوانی بود و هر لحظه بیم اصطکاک بین موافقین و مخالفین می‌رفت ولی در این جا مامورین انتظامی ناچار به دخالت و اقدام شدند. سپس تظاهرکنندگان به مقابل اداره رادیو آمدند. در آن جا لحظه‌ای مکث و باز هم به دادن شعارهای مخالف و تایید (امام)خمینی پرداخته و چون مامورین انتظامی را جدی و مصمم به جلوگیری از انجام اعمال خود دیدند به طرف چهارراه گلوبندک و پاچنار حرکت و از آن جا به مولوی و میدان شاه رفتند و به مسجد حاج ابوالفتح روی آوردند. در مسجد مزبور بین آنها و کسانی که در مسجد بودند، مشاجرات لفظی درگرفت و در نتیجه واعظی که بر منبر قرار داشت نتوانست صحبت کند. در نتیجه در ساعت 21 تظاهرکنندگان در میدان شاه گرد آمده و اعلام داشتند فردا صبح در مسجد شاه جمع شوند و سپس متفرق شدند.[39]  در این روز پلیس تعدادی از تظاهرکنندگان را دستگیر و بازداشت کرد. در یکی از اسناد ساواک تعداد بازداشت شدگان در حدود یکصد نفر ذکر شده است.[40]

با دستگیری امام در روز 15 خرداد 1342 موج تظاهرات بر بیشتر شهرهای ایران حاکم شد و درگیری‌های گسترده‌ای به تدریج از ساعت 10 صبح در تهران و قم آغاز شد و کشتار در خیابان‌های اطراف صحن مطهر حضرت معصومه(س) تا ساعت 5 بعدازظهر ادامه داشت. تعداد زیادی از مردم در روز پانزدهم و شانزدهم خرداد بازداشت و برخی از آنها پس از مدتی آزاد و عده‌ای نیز به حبس‌های طولانی محکوم شدند و حکومت نظامی اعلام شد. دستگیری امام خمینی(ره) تا 18 فروردین 1343 ادامه یافت و طی این 10 ماه ایران دستخوش رویدادهای فراوانی بود در این وقایع مسجد هدایت در کانون اصلی درگیری‌ها و تظاهرات مخالفان سیاسی علیه رژیم پهلوی قرار داشت.[41]

مسجد هدایت تهران یکی از پایگاه‌های مهم اسلامی، سیاسی و فرهنگی در دوره پهلوی دوم بود و نقش مهمی در تشویق مردم به ویژه قشر جوانان و دانشجویان، روشنفکران در مبارزه علیه رژیم پهلوی ایفا کرد. این نقش سیاسی مسجد هدایت در دهه 1340 به ویژه در قیام 15 خرداد 1342 ش بسیار محسوس بود. در یکی از اسناد ساواک در مورخه 15 / 3 / 42 آمده است: این روزها منزل آقای سیدمحمود طالقانی واقع در امیریه کوچه قلعه وزیر فعالیت بسیار شدیدی وجود دارد و همه شب افرادی به آن جا رفت و آمد می‌کنند که عده‌ای هم با قم تماس دارند. ضمنا رابط‌های متعددی از سوی امام خمینی به منزل آقای طالقانی رفت و آمد دارند و از طرفی عده‌ای از بازاریان و کارمندان دولت نیز به خانه آقای طالقانی می‌روند.[42]

 

نتیجه

پس از سقوط رضاشاه، جریان‌های مختلف روحانیان و روشنفکران مذهبی در راستای آشنایی مردم با مبانی دین اسلام و نشر افکار دینی تلاش های فراوانی برای پدید آوردن تشکل‌ها و انجمن‌های متعدد مذهبی و سیاسی انجام دادند. بعدها همین تشکل‌ها با شدت گرفتن مبارزه علیه رژیم پهلوی، حالتی سیاسی به خود گرفتند و در این رابطه مساجد همواره یکی از کانون‌های اساسی بود. در این زمینه مسجد هدایت تهران نیز یکی از پایگاه‌های مهم سیاسی و فرهنگی در دوره پهلوی دوم بود و نقش مهمی را در تشویق مردم به ویژه قشر جوانان، دانشجویان و روشنفکران در مبارزه علیه رژیم پهلوی ایفا کرد. حضور فردی برجسته همچون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، اهمیت این مسجد را در روند مبارزه با دولت دو چندان کرده بود. در این نوشتار در تلاش بودیم تا ابعادی از نقش مسجد هدایت را در حمایت از نهضت انقلاب اسلامی مشخص کنیم. مقاله به خوبی نشان داد که مسجد هدایت با کارکردهایی چون سخنرانی‌های سیاسی و مذهبی به ویژه با تکیه بر شخصیت موثر  آیت‌الله طالقانی، پخش اعلامیه‌هایی به حمایت از نهضت امام خمینی(ره) در میان اعضا، سازماندهی مخالفان سیاسی علیه رژیم به ویژه در روزهای منتهی به قیام 15 خرداد و مواردی دیگر به درستی نقش خود را ایفا کرده است. این مسجد تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 همچنان به فعالیت سیاسی و فرهنگی خود ادامه داد.

 

پی‌نوشت‌ها


[1] . مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، مقدمه ص 12 – 13.

[2] . تاریخ شفاهی مسجد هدایت، تدوین جلیل امجدی، ص 38.

[3] . مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، مقدمه ص 13.

[4] همان، ص 13.

[5] همان، ص 19 – 20.

[6] همان، مقدمه ص 21.

[7] همان، ص 21.

[8] طالقانی در آیینه کردار و گفتار، نهضت آزادی ایران، ص 8- 9.

[9] مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، ص 23.

[10] همان، ص 23.

[11] همان، ص 23 – 26.

[12] همان، ص34 – 35.

[13] همان، ص 3.

[14] همان، سند شماره 351 / 316، ص 8-6

[15] همان، سند شماره 1277 / 316، ص 12.

[16] همان، سند شماره 1671 / 316، ص 18.

[17] همان، سند شماره 55336 / 37، ص 31.

[18] همان، سند شماره 2208 / 312، ص 26.

[19] همان، ص 121.

[20] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت الله سید محمود طالقانی، ج1، سند شماره 922 / 312، ص 172. کانون تشیع توسط فرهنگ نخعی از افسرانی که سپس لباس روحانیت بر تن کرد تاسیس شد. این کانون مدافع شاه و مخالف حضور روحانیت در صحنه سیاسی بود.

[21] مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، ص 146- 148.

[22] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله طالقانی، ج1، سند شماره 697 / 316، ص 28.

[23] همان، سند شماره 1277 / 316، ص 52- 53.

[24] همان، سند شماره 1438 / 316، ص 55 – 56.

[25] همان، سند شماره2053 / 316، ص 59 – 60.

[26] همان، سند شماره 1759 / 316، ص 64.

[27] همان، سند شماره 15467 / 333، ص 234.

[28] همان، ص 338.

[29] عبدالوهاب فراتی،  قیام 15 خرداد 1342(روند، بازتاب و نتایج)، مجله حضور، شماره 39، بهار 1381، ص 102.

[30] مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، سند شماره 1800 س ت 2، ص 157.

[31] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله طالقانی، ج1، 19- 20.

[32] همان، سند شماره 10 / 311، ص 386.

[33] مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، سند شماره 4975 / س ت، ص 176.

[34] نهضت امام خمینی(ره)‌، سیدحمید روحانی‌،  ص 426.

[35] قیام 15خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 25.

[36] مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، ص 179.

[37] همان، 182.

[38] همان، ص 186.

[39] قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک(فیضیه)، ج2، ص 361.

[40] همان، سند شماره 904 / 311، ص 190.

[41] قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 25.

[42] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله طالقانی، ج1،  سند شماره 909-311- د3، ص 395.























































 

تعداد مشاهده: 11059

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.