خیانت دکتر علی امینی در انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفت و مبارزه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی علیه آن در سال 1333
تاریخ انتشار: 23 اسفند 1401
با سقوط دولت دکتر مصدق و روی کار آمدن سرلشگر فضلالله زاهدی در سال 1332 و بروز بحرانهای اقتصادی بر اثر فشارهای اقتصادی ناشی از قطع جریان نفت و فشارهای سیاسی بینالمللی، دولت ایران درصدد برآمد تا زمینههای لازم و مناسب را برای استقرار روابط مجدد با انگلستان فراهم آورده و برای حل معضل نفت چارهای بیندیشد.
زاهدی در شهریور 1332 به تشریح اوضاع وخیم اقتصادی ایران پرداخت و اعلام داشت که دولت دکتر مصدق علاوه بر آنکه بیش از دویست میلیون دلار برای ایران قرض به جا گذاشته، مبلغ پنجاه میلیون دلار ارز ذخایر پشتوانه اسکناس را نیز مصرف کرده است و تنها راه نجاب اقتصاد ورشکسته ایران را در تولید نفت و عایدات آن باید جست. دولتهای انگلیس و آمریکا نیز که هم از بابت جریانات سیاسی ایران و هم از بابت وضع بحرانی اقتصاد ایران شدیداً نگران بودند، در پی یافتن راه حل رضایتبخشی برآمدند.
آنتونی ایدن وزیر امور خارجه انگلستان در سال 1332 در مجلس عوام آن کشور اظهار امیدواری کرد که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، فصل جدیدی در تاریخ روابط دو کشور گشوده شود. وی آمادگی دولت انگلیس را برای برقراری روابط مجدد و حل مساله نفت اعلام داشت و اضافه کرد که در این راه دولت آمریکا نیز با دولت انگلیس همراهی خواهد کرد. ملکه الیزابت نیز در مراسم افتتاح پارلمان انگلستان اظهار امیدواری کرد که روابط ایران و انگلستان از نو تجدید شود. سرانجام نتایج مذاکرات نمایندگان ایران و انگلیس با وساطت دولت سوئیس در سال 1332 به نتیجه رسید و بیانیه رسمی و مشترک ایران و انگلستان، حاکی از برقراری مجدد روابط دو کشور بود.
سیاست و عملکرد دکتر مصدق در اوایل حمایت و کمک آمریکا را در پی داشت و این حمایت، بهانهای برای فعالتر شدن حزب توده در ایران به عنوان نفوذ امپریالیسم در حکومت ایران گردید. آمریکائیان نیز از فعالتر شدن حزب توده استفاده کرده و خطر سقوط ایران در دامان کمونیسم را مطرح ساختند. این جریان دولت آمریکا را از نقش یک واسطه و میانجی و در عین حال طالب منافع نفتی در ایران خارج ساخته و آن را تبدیل به یک رقیب نفتی برای انگلستان از طرفی، و متحد انگلیس در مبارزه با نفوذ کمونیست از طرف دیگر تبدیل نمود.
پس از سقوط مصدق و پیش از تجدید روابط سیاسی ایران و انگلستان، آمریکاییها برای بهرهبرداری از وضعیت پیشآمده «هربرت هوور» مشاور عالیرتبه و «جان فاستر دالس» وزیر امور خارجه آمریکا را روانه ایران ساختند. هوور با مهارت مذاکرات مربوط به موضوع نفت را با کمک سفیر آمریکا در ایران با دولت زاهدی به سوی تشکیل یک کنسرسیوم بینالمللی که کمپانیهای نفتی آمریکا در آن نقش عمدهای داشتند، رهبری کرد. کنسرسیوم بینالمللی نفت مرکب از پنج شرکت آمریکایی استاندارد نیوجرسی، استاندار کالیفرنیا سوکونی واکیوم، گلف و شرکت نفت تگزاس با چهل درصد سهام (هر یک هشت درصد سهام) و شرکت نفت بریتانیا به تنهایی با چهل درصد سهام، شرکت هلندی رویال داچ شل با چهارده درصد سهام و شرکت نفت فرانسه با شش درصد سهام بود. دولت آمریکا در یک اقدام بیسابقه، توسط دادستان کل آمریکا و موافقت شورای امنیت ملی آن کشور به کمپانیهای آمریکایی شرکتکننده در کنسرسیوم در مقابل قانون ضدِ تراست آن کشور مصونیت قانونی اعطا کرد تا آن کمپانیها بتوانند با دست باز در ایران وارد عمل شوند. کنسرسیوم نفت پس از کسب موافقت دولت ایران در اصل مساله که ظاهراً عدم شرکت کمپانی نفت انگلیس و ایران بود، نمایندگان خود را برای عقد قرارداد با ایران اعزام داشت. پس از انجام مذاکراتی طولانی و پیچیده، قراردادی بین دولت ایران و کنسرسیوم بینالمللی نفت تنظیم گردید که در سال 1333 به امضای دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران و «وارد پیچ» معاون ریاست هیات مدیره شرکت استاندارد نیوجرسی و نماینده کنسرسیوم رسید. مدت قرارداد چهل سال، یک دوره 25 ساله با حق تمدید در سه دوره پنج ساله بود. قرارداد کنسرسیوم در سه موضوع اساسی که مورد اختلاف ایران و کمپانی نفت انگلیس و ایران هم بود، یعنی اعمال حاکمیت بر منابع ملی، مدت قرارداد و تسهیم منافع با اصل ملی شدن صنعت نفت مغایرت داشت. با انعقاد قرارداد کنسرسیوم هدف اساسی ملت ایران که حاکمیت ملی بر منابع ملی خود بود، حاصل نگردید و طبیعتاً دیگر اهداف نیز به تحقق نپیوستند.
آن روز ایران در موقعیتی بسیار ضعیف قرار گرفته بود و برعکس کمپانیها در اوج قدرت خود بودند. این بود که در مقام سازش بین اصول مورد نظر دو طرف، کفه ترازو طبعاً به نفع طرف قویتر چربید و شرکت ملی نفت ایران در برابر کنسرسیوم به صورت مالک و صاحب کاری درآمد که حقوق و اختیارات خود را به مباشر و کارگزار خود تفویض کرد. در زندگی نامه سیاسی علی امینی، آلودهترین برگی که او را برای همیشه بدنام ساخت و مهر وابستگی به غرب را بر پیشانیاش حک نمود، نقش وی در انعقاد قرارداد نفت با کنسرسیوم است. شاید بتوان گفت که اگر این بدنامی وجود نداشت، امینی بعدها، در دهه 1340 میتوانست بازیگر موفقتری از آب درآید، اگرچه با دارابودن روحیه اشرافیت و وابستگی به غرب امینی این موفقیت برای وی دوام و قوامی نداشت. با توضیحات فوق، روشن میشود که در سال 1333 یک جنگ واقعی میان نفتخواران بینالمللی در جریان بوده و طبعاً این جنگ در ایران نیز پژواک داشته است. در این میان آمریکا ظاهراً بیشترین نفوذ را در کابینه زاهدی داشت و علاوه بر شخص زاهدی، که علیرغم پیشینه «انگلیسی» اش اکنون به شدت توسط آمریکاییها تطمیع شده بود، از مهره کارآمدی نیز در راس وزارت دارایی برخوردار بود. انگلیسیها هرچند از نفوذ گستردهای در میان دولتمردان پهلوی برخوردار بودند، معهذا شرکتهای آمریکایی به کمک زاهدی و امینی و کارشناسانی چون فواد روحانی، موفق شدند منافع خود را در حد توان تامین کنند. در تاریخ 29 شهریورماه 1333 در جو رعبآمیز اعدام و شکنجه که توسط «فرمانداری نظامی تهران» به ریاست تیمور بختیار پدید شد، قرارداد نفت میان دکتر علی امینی و هوارد پیچ منعقد گردید و علیرغم مخالفت نیروهای اصیل ضد استعماری به رهبری آیتالله کاشانی، در 29 مهر و 6 آبان 1333 به تصویب مجلس رسید.
آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی که پس از کودتای آمریکائی - انگلیسی 28 مرداد 1332 بالاجبار در انزوای سیاسی قرار گرفته بود، نتوانست در باره کنسرسیوم و خیانتی که به منافع ملی میگردید، سکوت نماید لذا بیاینهای صادر نمودند در بخشی از بیانیه آمده است:
«به خاطر صیانت و حراست نهضت پرافتخار ملی، خود را برای استقبال از مرگ آماده کرده است... مجموع اخبار و اطلاعاتی که تاکنون راجع به نفت و کیفیت معامله با کنسرسیوم منتشر شده موجب نهایت تأسف و تعجب گردیده است... اگر تقسیم بالمناصفه با کنسرسیوم باشد پس از همه مجاهدات و مبارزات، ایران را در عداد سایر مناطق نفتخیز درآوردن که آنها از قیام ملت ایران به این بهره رسیدهاند نه تنها موافق عدل و انصاف نیست بلکه خیانتی نابخشودنی است و مدت 40 سال میخواهد طوق رقیت و بندگی را به گردن ملت بیپناه ستمکشیده ما بیندازند... عواقب سوء این قرارداد از قرارداد 1933 به مراتب بدتر و ناگوارتر میباشد.»
سند زیر گزارشی از تلاش آیتالله کاشانی علیه کنسرسیوم نفت در 31 خرداد سال 1333 است.1
*****
گزارش
31- خرداد ماه 33
مأمور ویژه گزارش میدهد: از محارم سید ابوالقاسم کاشانی شنیده شده اخیراً از طرف نامبرده فعالیت شدیدی علیه نمایندگان کنسرسیوم بینالمللی و جریان مذاکرات مربوط به نفت ابراز و غیرمستقیم با بعضی از نمایندگان، از جمله حائریزاده تماس گرفته و توصیه نموده است با انعقاد هرگونه قراردادی با کنسرسیوم مزبور در مجلس مخالفت نمایند.[1]
پینوشتها:
[1] . صفآرائیها از قبل صورت گرفته بود، وکلای مجلس و همچنین سناتورها برای تصویب قرارداد کاملاً تسلیم محض بودند منتهی برای صحنهسازی و جلوگیری از انعکاس نامطلوب تصویب قرارداد، به صورت فرمایشی اجازه داده شد در هر دو مجلس یکی دو نفر به عنوان موافق و مخالف صحبت کنند که تشریفات پارلمانی رعایت شده باشد. سرانجام در جلسه پنجشنبه 29 مهر ماه مجلس شورای ملی، قرارداد کنسرسیوم تصویب شد.
تعداد مشاهده: 14168