مبارزات نهضت اسلامی در ماه رمضان سال 1343
تاریخ انتشار: 14 فروردين 1402
ماه رمضان سال 1384 قمری مصادف با دی ماه 1343 در حالی فرا میرسید که درست سه ماه از تبعید رهبر نهضت یعنی امام خمینی(ره) میگذشت. ایشان در پی موضعگیری قاطع علیه لایحه استعماری کاپیتولاسیون، در 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید شدند و سه ماه بعد یعنی در 14 دی، ماه رمضان آغاز شد.
ماه رمضان آن سال از اهمیت بالایی برخوردار بود. این ماه نخستین فرصت تبلیغاتی علیه رژیم بعد از تبعید امام خمینی بود و روحانیون میتوانستند با استفاده از ظرفیت این ماه به افشاگری بپردازند.
برنامهریزی برای ادامه مبارزه پیش از شروع ماه رمضان صورت گرفته بود. در آستانه رمضان مدرسین قم با برقراری یک گردهمایی برای روحانیون و طلابی که عازم تبلیغ بودند، وظایف آنها را از جمله «شرح و تفسیر منویات قائد بزرگ» روشن کردند تا در ماه رمضان برای افشاگری علیه رژیم و آگاه ساختن مردم اقدام نمایند.[1] آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی که خود در آن جلسه حضور داشت میگوید:
«ماه رمضان که نخستین فرصت تبلیغی بعد از تبعید امام بود کم کم از راه میرسید و روحانیون انقلابی و علاقهمندان امام خود را آماده میکردند تا از این ماه کمال استفاده را برای روشن کردن اذهان مردم بنمایند. قبل از فرارسیدن ماه رمضان مجلسی از طرف اساتید و فضلای حوزه در مدرسه فیضیه جهت توجیه طلابی که به تبلیغ میروند و وظایف آنها در این ماه، ترتیب داده شد. در این جلسه که خود من هم حضور داشتم ابتدا آقای مشکینی و بعد آقای منتظری و بعد از ایشان آقای نوری همدانی در مورد خطر اسرائیل و تبعید امام و خلافهایی که در این مملکت از نظر قانونشکنی و تجاوز به حریم احکام شرع صورت میپذیرد سخنانی ایراد نمودند و مسئولیت طلاب را در زمینه بیان این مطالب یادآور شدند و به آنان توصیه شد که در جهت افشای حقایق کوتاهی نورزند.»[2]
با وجود برنامهریزیهای صورت گرفته اما در این میان مشکل بزرگی وجود داشت و آن اعمال فشارها و محدودیتهای رژیم بود. انقلابیون به خوبی مطلع بودند که منابع امنیتی و جاسوسی رژیم پهلوی به آسانی اجازه تبلیغات را به وعاظ و طلاب نخواهند داد. از اینرو عدهای از مدرسین حوزه در آستانه ماه رمضان از برخی علمای مطرح در این باره کسب تکلیف کردند.
در متن این استفتاء آمده بود:
«بسمالله الرحمن الرحیم
پس از اهدای سلام به عرض عالی میرساند: نظر به اینکه ماه مبارک رمضان در پیش است و طلاب و محصلین حوزه علمیه قم برای ترویج و تبلیغ عازم مسافرت هستند، پیوسته به اینجانبان مراجعه کرده سؤال میکنند چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسائل روز و هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله واقع شود وظیفه چیست؟ ما بر خود لازم دانستیم از مراجع عالیقدر کسب تکلیف کنیم. مستدعی است حضرتعالی صریحاً وظیفه را تعیین فرمایید. ادام الله ظلکم.»
در انتهای این متن نیز امضاء و اسامی گروهی از روحانیون مبارز بدین ترتیب درج شده بود:
«مهدی الحسینی الروحانی؛ ربانی شیرازی؛ حسینعلی منتظری؛ ناصر مکارم؛ محمد محمدی؛ عبدالعظیم محصلی؛ علی المشکینی؛ سیدمحمدرضا سعیدی؛ محمد مفتح؛ ابراهیم امینی؛ حسین تقوی؛ علیاکبر مسعودی؛ عبدالله جوادی [آملی]؛ احمد آذریقمی؛ احمد جنتی؛ حسین شبزندهدار؛ حسین نوری [همدانی]؛ هاشم تقریری؛ محمدحسین مسجدجامعی؛ محمدتقی مصباح [یزدی]؛ سید جلالالدین طاهری؛ محمد موحدی لنکرانی؛ صالحی نجفآبادی؛ ابوالقاسم خزعلی؛ سید محمدباقر ابطحی؛ جعفر سبحانی هاشمی؛ مهدی الحائری؛ سید یوسف تبریزی؛ [علی] قدوسی؛ سیدحسن طاهری [خرمآبادی]؛ علی قدیری.»
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی در پاسخ به این استفتاء فرموده بود:
«بسم الله تعالی و له الحمد. السلام علیکم دمتم و دامت معالیکم
مراتب فضل و تقوی و دلسوزی شما آقایان فضلا و مدرسین نسبت به مقدرات اسلامی همین اقتضاء دارد که نسبت به آینده این مملکت بیدار بوده و با روشنبینی کامل طلاب محترم را رهبری نمایید. در خصوص وظیفه گویندگان و طلاب معظم که سؤال نمودهاید البته نوشتههایی را پس از تبعید حضرت آیتالله خمینی دامت برکاته نوشتهام و در آنجا به طور صریح و مشروح هدف و وظیفه را شــرح دادهام، ملاحظه نمودهاید. مجدداً تذکر میدهم وظیفه روحانیون و خدمتگزاران حضرت ولیعصر عجلالله فرجه این است که در مواقع مناسب بالخصوص در ماه مبارک رمضان و در این اوان به مفاد آیه مبارکه: «لِیَتَفَقَّهُوا فِیالدّینِ وَلْیُنْذِرُوا قَومَهُم» و آیه مبارکه: «کُنْتُم خَیْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَر» و حدیث شریف: «إذا ظَهَرتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعالِمِ أنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ» رفتار نمایند. البته آقایان به وظایف آشنا و به اوضاع روشن هستید و وظیفهای که آقای آیتالله خمینی برای اهل علم معین فرمودهاند توجه دارید لازم است که با منطق متین و مستدل و با مراقبت آرامش و جلوگیری از انقلاب و شورش، مصالح و مفاسد را بیان نموده و انواع تعدیات و ظلم و ستم و اختناق شدید و تجاوزاتی که به حریم دین و مملکت مذهبی وارد شده و پایمال شدن حقوق ملت و گرفتاریهای اقتصادی و غیره و گرفتاری و زندانی شدن علما و خطبا و دانشمندان تذکر دهید و به مردم هدف روحانیت را که عظمت اسلام و اجرای قوانین آن به صورت کامل و جلوگیری از دخالت بیگانگان و عُمّال آنان و در مقدرات این کشور شرح داده و گفته شود هیچگاهی روحانیت شکست نخورده و نمیخورد و از اهداف عالیه خود دست بر نمیدارد، بِحَولِ اللهِ تَبارَکَ وَ تعالی؛ وظیفه ملت اسلامی است از روحانیت که توأم با دین و مذهب است پشتیبانی نمایند و پشتیبانی خود را آشکارا اظهار بدارند. و از درگاه حضرت احدیت جل علی صریحاً بازگشت آقای آیتالله خمینی را مسئلت نمایند و نیز برای خدا در این زمستان سرد به فکر مستمندان و بینوایان باشند و به قدر امکان مواسات نمایند. بالجمله آقایان اهل علم و مبلغین بلکه همه طبقات نبایستی سکوت اختیار کنند که حضرت امیرالمؤمنین صلواتالله [علیه] فرمود: «السُّکُوتُ أخُ الرِّضا من لم یکن عدواً لنا» و نیز فرمود: «الراضی لِعَمَلِ قَومٍ کَالدّاخِلِ فیهِ مَعَهُم». امید است از برکات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه که ملجأ و پناه روحانیت بلکه امت اسلامی است به اسرع وقت مشکلات مرتفع و با حسن وجه ناراحتیها برطرف گردد.
حسبنا الله و نعم الوکیل
مشهد مقدس 25 شعبان المعظم 48
محمد هادی الحسینی المیلانی.»
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی نیز در پاسخ به این استفتاء نوشته بودند:
«در خصوص وظیفه گویندگان گرام و آقایان طلاب عظام که سؤال فرمودهاید البته متوجهید که در این مورد پس از تبعید المجاهد فی سبیل الله حضرت مستطاب آیتالله خمینی دامت برکاته چه در منبر شفاهاً و چه در منشورات کتباً گفته و نوشتهام و در آنچه به طور صریح و مشروح هدف وظیفه را شرح دادهام. مجدداً نیز تذکر میدهم که وظیفه روحانیون و خدام شرع انور این است که مردم را به وظایف دینی خود آشنا نموده و احکام الهیه را مشروحاً بیان فرمایند و مناسب است بالخصوص که ماه مبارک رمضان در پیش میباشد به مفاد آیه شریفه: «فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» و آیه مبارک: «و کُنْتُم خَیْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَر» و حدیث شریف: «إذا ظَهَرتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعالِمِ أنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ» رفتار نمایند و البته این معنی را با منطقی محکم و مستدل و با مراقبت آرامش و جلوگیری از انقلاب و شورش بیان نمایند و مصالح و مفاسد و انواع تضییقات که بر عموم طبقات بالاخص جامعه روحانیت وارد شده تذکر دهند. امید است مؤمنین هم کماکان به پشتیبانی خود از اهداف مقدسه روحانیت که عبارت از اجرای قوانین دین و مذهب است ادامه دهند.»
در پایان نیز برای «استخلاص حضرت آیتالله خمینی» دعا کردند.
چند روز قبل از ماه رمضان، گروهی از روحانیون مبارز در نشریه بعثت، خط مشی مبارزه با شاه در ماه رمضان را ترسیم کردند. نشریه «بعثت» (نشریه مخفی طلاب حوزه علمیه قم) اولین و مهمترین نشریه انقلابی پس از قیام 15 خرداد بود که با مشی سیاسی و مذهبی منتشر میشد. اوج فعالیت این نشریه سالهای 42 تا 44 بود و جمعاً در این مدت 14 شماره از آن چاپ شد. هدف اولیه این نشریه دفاع از اسلام و روحانیت، مبارزه با رژیم پهلوی و مقابله با کشورهای استعماری بود. آیات و حجج اسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی، علی حجتی کرمانی، ناصر مکارم شیرازی و محمدتقی مصباح یزدی از اصلیترین گردانندگان آن نشریه بودند.[3]
این نشریه در دومین شماره خود که در 12 دی 1343 و دو روز قبل از شروع ماه رمضان منتشر شد، به لزوم مبارزه روحانیون در ماه رمضان پرداخت. این شماره از بعثت به طور گسترده در کشور توزیع شد؛ به طوری که ساواک کرمان یک نسخه از آن را در آن شهر کشف کرد:
«گیرنده: مدیریت کل اداره سوم
فرستنده: ساواک کرمان
بدینوسیله یک برگ اعلامیه و یک جلد نشریه بعثت مکشوفه در کرمان جهت اطلاع به پیوست تقدیم میگردد.»
در سر مقاله این شماره از نشریه بعثت با عنوان «جنبش رمضان» آمده بود:
«چند روز دیگر ماه رمضان فرا میرسد و هیجان مذهبی سراسر جهان اسلام را فرا میگیرد و مردم به مساجد و مراکز مذهبی رو میآوردند و تبلیغات مذهبی شروع میشود و فرارسیدن این ایام برای هیئت حاکمه ایران به صورت بلایی غیر قابل اجتناب درآمده و چشم این هیئت پوسیده و رسوا که به نام اسلام بر مردم حکومت میکنند از دیدن تجلیات روح بزرگ اسلام کور میشود و نمیدانند چه کنند. نه میتوانند از اجتماعات عظیم مردم جلوگیری کنند و نه میتوانند ببینند قشر عظیمی از ملت در تمام ایام ماه رمضان تحت رهبری و ارشاد مستقیم روحانیت قرار میگیرد و در ایام و لیالی قدر مملکت یکپارچه و دربست و به تمام معنی در اختیار روحانیون است. راستی فرارسیدن رمضان برای آنها که به طور خستگــیناپذیر در راه از بین بردن قدرت عظیم و اصیل روحانیت شبانه روز تبلیغ میکنند با کمال بیشرمی و پررویی زمامداران شیعه و رهبران دین و مذهب را ستون پنجم بیگانه معرفی میکنند برای سراپای این دستگاه کثیف و پوسیده که از اول تا آخر در لجنزار شهوت و رذیلت رسوایی و فضیحت فرو رفته مصیبت بزرگی است. آری فرارسیدن این ایام پاک و نورانی برای همه مسلمین ایام خیر و برکت و محبت پیوستگی و دوستی است، برای آنها [رژیم پهلوی] نکبت و بدبختی و بیچارگی و ناراحتی و رسوایی است. همه مردم ماه رمضان را گرامی میدارند و اینها با اسلحه به جنگ آن برمیخیزند. در بخش اخبار این شماره میخوانید که آقایان [کارگزاران رژیم] طی بخشنامهای سند عجز و بیچارگی و رویه ضددینی خود را امضا کرده و گفتهاند که حتی نام حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی برای دستگاه از هم گسیخته ما خطر دارد و باید از این خطر جلوگیری کرد. در اینجا دو نکته است که ملت ایران و آقایان وعاظ و روحانیون و هیئت حاکمه ایران باید بدان توجه کنند.
نکته اول که باید مورد توجه ملت و روحانیون قرار گیرد این است که از فرصت فرا رسیدن رمضان برای تعقیب هدف الهی و ملکوتی خود بیش از پیش استفاده کرده و با اتحاد و هماهنگی براری رسیدن به یک محیط آزاد و آباد و برقرار داشتن اساس عدالت اجتماعی اسلام کوشش کنند و بدانند که فتح قطعی و پیروزی نهایی به وعده صریح خدا از آن آنان است. ذرهای سستی و فتور به خود راه ندهند و از ارعابهای هیئت حاکمه نترسند و وظیفه سنگین الهی خود را با کمال نشاط و با اتکا به نیروی غیبی الهی که همواره پشتیبان آنان است به انجام رسانند.
علیرغم دستگاه فاسد موقعیت حساس و اهداف عالیه آیتالله العظمی آقای خمینی مرجع تقلید و پیشوای عظیمالشان شیعه را برای ملت روشن کنند و در راه زنده نگهداشتن نام والا و هدف مخلص معظم له و روحانیت که در خلاف مسیر و خواسته دستگاه عامل استعمار است دین خود را به پیشگاه اسلام و قرآن ادا کنند.
نکته دوم که باید مورد توجه هیئت حاکمه ایران قرار گیرد این است که از فرارسیدن ماه مبارک رمضان این درس را بیاموزند که دین و روحانیت با ریشه و جان مردم این سرزمین به هم آمیخته و با هیچ قدرتی نمیتوان بین این دو جدایی افکند. اگر شما میخواهید مملکت را به طرف پیشرفت و کمال سوق دهید شرط اول این است که بین شما و ملت که اکنون به صورت دشمن خونین یکدیگر درآمدهاید آشتی برقرار شود و این ممکن نیست مگر آنکه به مظاهر دین احترام بگذارید و رهبران دینی و مراجع معظم تقلید را بزرگ شمارید و از دستورات آنان اطاعت و پیروی کنید و تصمیم بگیرید خود و مملکت را از زیر یوغ اجانب و بیگانگان به درآورید و از بندگی استعمار و اسرائیل رهایی یابید و آنگاه با همکاری صمیمانه ملت و روحانیت مملکت را به کمال رسانید.»
چنانکه روشن بود سختگیری به وعاظ و روحانیون قبل از ماه رمضان شروع شده بود و رژیم میکوشید با اعمال محدودیت، طلاب و روحانیون را از برنامههای خود دور کند. حجتالاسلام علی دوانی در کتاب «نهضت روحانیون ایران» مینویسد: «رژیم شاه که از هرگونه تبلیغ و ارشادی که موجب آگاهی مردم گردد سخت وحشت داشت و نابودی و سقوط خود را در آشنایی و آگاهی تودهها به وظایف و حقوق خود میدید با تمام نیرو به مقابله برخاست تا از برنامه روشنگری و انقلاب فکری روحانیون مبارز، گویندگان متعهد اسلام جلوگیری به عمل آورد و نفس را در سینهها بیش از پیش خفه سازد و از این رو در مرکز و تمام شهرها، شهرستانها و دهات و روستاها سخنگویان اسلامی را تحت فشار قرار داد که ملتزم شوند راجع به تبعید قائد بزرگ اسلام، احیای کاپیتولاسیون، شاه، اسرائیل، آمریکا، حزب وابسته به صهیونیسم بهائی، گرانی نفت و بنزین و آنچه مخل نظم و امینت باشد سخنی به میان نیاورند.»[4]
نشریه بعثت هم در بخش اخبار شماره دوم خود درباره سختگیری به وعاظ و روحانیون در آستانه ماه رمضان نوشت: «از چندین شهرستان تاکنون اطلاع رسیده که از طرف دولت به وعاظ دستور اکید دادهاند که در مجالس ماه مبارک رمضان از بردن نام آیتالله العظمی آقای خمینی و از بحث راجع به اسرائیل، مستشاران نظامی آمریکا، وضع اقتصادی دولت، گرانی نفت و بنزین و بهاییها خودداری کنند.»
رژیم تلاش کرد تا از وعاظ و روحانیون و گردانندگان مجالس مذهبی تعهد بگیرد تا در ماه رمضان درباره مسائل حساس سخن نگویند. با این حال گروهی از گویندگان مذهبی، وعاظ و روحانیون از دادن هرگونه تعهد و التزام خودداری کردند و در نتیجه عدهای از آنان ممنوعالمنبر شدند.[5]
روز 13 دی یک روز قبل از شروع ماه رمضان، مأموران ساواک با هجوم به منزل آیتالله سیدمصطفی خمینی وی را بازداشت کرده و به تهران انتقال دادند و درست روز اول ماه رمضان او را به ترکیه تبعید کردند.[6] پیش از اولین سحر ماه مبارک، امام خمینی از ترکیه توسط سید فضلالله خوانساری به روحانیون ایران پیام دادند که «حرکت را آغاز کنید.» در تهران روحانیون با یک برنامه حساب شده قرار گذاشتند در رمضان 1343 در مسجد جامع تهران هر شب سخنرانی برپا دارند و به محض دستگیر شدن یک نفر، سخنرانی دیگری جایگزین شود.
در گزارش اطلاعات داخلی در این باره آمده بود:
«موضوع: شایعات درباره ماه رمضان در بازار
محل: تهران
تاریخ گزارش: 7 / 10 / 43
اخیرا چند تن از بازاریان از جمله مهدی دواتگران، محمد رازی، حسن معتمد حولهفروش، حاجی محمود لباف و حسین محمدی دلال عطاری اظهار نمودهاند که قرار است سی نفر واعظ برای روزهای ماه رمضان در نظر گرفته شود و به ترتیب سخنرانی کنند و بدین منظور 30 نفر واعظ تعیین شده است که اگر چنانچه واعظی دستگیر گردید مجلس تعطیل نشود و روز بعد واعظ دیگری سخنرانی کند. مسجد هم مسجد جامع بازار تعیین شده و وعاظ در نظر گرفته شده عبارتند از: [علیاصغر]مروارید،[فضلالله مهدیزاده]محلاتی، [محیالدین]انواری، [سیدعبدالرضا]حجازی، [غلامرضا]گلسرخی، [جعفر]شجونی، شیخ عباسعلی اسلامی و چند نفر دیگر و بقیه وعاظ را از قم تأمین خواهند نمود.
گیرندگان: تیمسار ریاست شهربانی کل کشور جهت استحضار.»
برنامه با همکاری امام جماعت مسجد جامع حاج شیخ غلامحسین جعفری آغاز شد و تا دهه دوم ادامه داشت. طبق برنامه وقتی یک واعظ دستگیر میشد گوینده دیگر جای او را میگرفت و برنامه شب بعد را اجرا میکرد. سرانجام رژیم با دستگیری سخنرانان و امام جماعت مسجد حاج شیخ غلامحسین جعفری و بستن مسجد، برنامه را تعطیل کرد. در این میان با هجوم عمال رژیم به مسجد جامع مردم به خشم آمدند و در اطراف بازار به تظاهرات پرداختند. تظاهرکنندگان با شعار «شکسته شد الوداع حرمت محراب ما، خمینی بتشکن برس به فریاد ما» با پلیس درگیر شده و در این حین عدهای مجروح شدند. عوامل رژیم در این ماجرا بیش از سی نفر از اهالی بازار و گردانندگان ماجرا را دستگیر کردند.[7]
با وجود فشار عوامل ساواک در جای جای ایران وعاظ بدون پروا و واهمه در مساجد و محافل مذهبی به افشاگری پرداختند. برخی که تعهد داده بودند بالای منبر مسائل حساس را بازگو نکنند، در پای منبر و به صورت ایستاده اقدام به سخنرانی میکردند. یکی از منبریهای خوشذوق پس از التزام در اداره ساواک مبنی بر آن که درباره مسائل حساس سخن نراند، در یکی از شبهای ماه رمضان بالای منبر رفت و بلافاصله پس از بسمالله گفت: «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته» و از منبر پایین آمد. انبوه جمعیت که برای شنیدن سخنرانی آمده بودند تعجب کرده و علت را جویا شدند. واعظ در پاسخ اظهار داشت که از من تعهد گرفتهاند تا درباره مسائل روز سخن نگویم و دیدم هرچه بگویم مخل امنیت شناخته خواهم شد و به ناچار جز بسمالله و و السلام علیکم سخنی نباید گفت. و اینگونه افشاگری جالبی علیه دستگاه حاکمه انجام داد.[8]
البته ساواک و نیروهای امنیتی رژیم نیز بیکار نبودند و در پی افشاگریهای وعاظ و گویندگان مذهبی در ماه رمضان، دهها تن از آنان بازداشت شدند و چندین منبر و محفل مذهبی تعطیل شد. گروهی از وعاظ به جرم اخلال در امنیت کشور به زندانهای شش ماهه تا یک ساله محکوم شدند.
یکی دیگر از وقایع مهم ماه رمضان سال 43 طراحی ترور حسنعلی منصور نخستوزیر رژیم شاه بود. چون روز اول بهمن 1343 مصادف با 17رمضان بود و هفدهم رمضان سال دوم هجری غزوه بدر انجام شده بود، نام عملیات را بدر گذاشتند. چهار نفر حاج صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی مسئول اعدام منصور بودند و این اقدام را در روز موعود انجام دادند.
این حادثه در روز 17 رمضان شور و حالی به مبارزه بخشید.
بدین ترتیب فعالیتهای انقلابیون در ماه رمضان 1384 مصادف با دی ماه 1343 علاوه بر روشنگری مردم به یک اقدام عملی که همان ترور نخستوزیر رژیم شاه بود پیوند خورد و این گونه مبارزه را شوری دوباره بخشید.
پینوشتها:
[1] حجتالاسلام سید حمید روحانی، نهضت امامخمینی، جلد 1، ص 792.
[2] خاطرات آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 331.
[3] مصطفی جوان، مبارزه زیرزمینی با حکومت پهلوی، منتشر شده در سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
[4] حجتالاسلام علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، جلد 5، ص 94 و 95.
[5] همان، ص 95.
[6] شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 122.
[7] حجتالاسلام علی دوانی، همان، ص 98.
[8] همان، ص 96.
تعداد مشاهده: 14631