تکاپوی دکتر غلامحسین صدیقی از اعضای جبهه ملی برای نخست وزیری در دی ماه 1357
تاریخ انتشار: 29 ارديبهشت 1403
غلامحسین صدیقی، فرزند حسین در 1284 ﻫ ش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه اقدسیه و سپس الیانس فرانسه به پایان برد و پس از اخذ دیپلم به مدرسه دارالفنون رفت و در شعبه علمی به تحصیل پرداخت. پس از خاتمه تحصیل در ایران در دوره دوم اعزام محصلان به اروپا، برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشسرایعالی مقدماتی شهر آنکولم فرانسه به تحصیل پرداخت و در سال 1311 به اخذ دانشنامه از دانشگاه موفق شد و یک سال در شهر ورسای در دانشسرایعالی «سن کلو» به تحصیل ادامه داد. در سال 1315 به اخذ درجه دکترا نایل و پایان نامه تحصیلی خود را درباره روانشناسی کودک و آموزش و پرورش نوشت. همچنین در سال 1316 به دانشگاه پاریس راه یافت و در سال 1317 از دانشگاه مزبور به درجه دکترا رسید. او که به زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی آشنایی داشت، در سال 1317 با سمت دانشیار در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و در سال 1322 به درجه استادی ارتقا یافت و در بهمن سال 1323 مدیر کل دبیرخانه دانشگاه گردید. در اسفند 1325 برای شرکت در کنفرانس ملتهای آسیایی به هند سفر کرد. و در آبان ماه 1327 ریاست هیئت ایران در هیئت نمایندگی یونسکو را بر عهده داشت. در سال 1330 وزیر پست و تلگراف و سپس وزیر فرهنگ و تا پایان زمامداری مصدق پنج بار وزیر فرهنگ و یکبار وزیر کشور شد.
سال 1332 با حفظ سمت، ریاست شهربانی را نیز عهدهدار گردید. در این زمان واقعه قتل افشار طوس اتفاق افتاد و او در یک مصاحبه مطبوعاتی وقوع این قتل را در نتیجه تحریکات دربار دانست. در رفراندوم سال 1332 وزیر کشور مأمور انجام نظریات مصدق بود. او در دورههای اول و دوم سنا نیز سناتور بود.
او از افراد مؤمن به مصدق و از بانیان جبهه ملی بود و در سال 1332 دستگیر و زندانی شد. وی از افرادی بود که با محمد مصدق در دادگاه محاکمه و در مورد سؤالی در زمینه شکستن پیکرههای شاه در جواب گفت: «من به هیچوجه با این اعمال مصدق موافق نبودم و به علاوه چون استاد فلسفه هستم معتقدم که سلطنت مشروطه برای ایران لازم و ضروری است.» وی در دادگاه مورد عفو واقع و از زندان آزاد گردید. صدیقی از کارگردانان تجدید فعالیت جبهه ملی در سال 1339 و از امضاکنندگان ذیل اعلامیه شورای 20 نفری جبهه مذکور و از عناصر امضا کننده اعلام جرم انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی بود. وی در سال 1340 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور دستگیر و سپس با تبدیل قرار از زندان آزاد گردید. او به علت ادامه فعالیت خود به نفع جبهه ملی و تشکیل جلسه در منزلش مجدداً در سال 1341 دستگیر و در تحقیقاتی که از وی به عمل آمد، عنوان کرد که عضویت هیچ یک از احزاب را نداشته و فقط در جبهه ملی عضو بوده و عضویت شورای مرکزی این جبهه را داشته است . فعالیت یاد شده پس از آزاد شدن از زندان به تدریج کاسته شده و از سال 1344 به بعد منحصر به شرکت در تعدادی از جلسات اعضای سابق این جبهه در تهران و ارتباط با آنها بود. از سال 1350 فعالیت او در جبهه مذکور محدود به حضور در مجالس ترحیم برخی از اعضای متوفای جبهه مذکور بوده است.
وی در 29 اردیبهشت 1371 در تهران درگذشت.
با اوج گیری انقلاب در شش ماه آخر سال 1357، محمدرضا پهلوی که اساس سلطنت خود را در خطر میدید، دست به دامان اعضای جبهه ملی شده بود. اگرچه اصل طرح از آمریکاییها بود. در این روزها اخباری مبنی بر نخستوزیری دکتر غلامحسین صدیقی به گوش میرسید. سند نخست به مصاحبه خبرنگاری خارجی با دختر دکتر صدیقی اختصاص دارد. وی از «مطالعه و مذاکره» دکتر صدیقی با عوامل احتمالی که در دولت جدید به کار خواهند پرداخت، یاد کرده است. سند دوم نیز گزارشی است درباره گفتگوی دکتر غلامحسین صدیقی با خبرنگار روزنامه کیهان. خواندن این سند و البته اصل مصاحبه ما را با شرایط آن روزها بیشتر آشنا خواهد کرد. در سند سوم از تشکیل کابینه و احتمال حضور کسانی چون پزشکپور و حاج سید جوادی در کابینه دکتر صدیقی سخن رفته است. دکتر صدیقی هیچگاه به نخستوزیری نرسید. با آن که دکتر صدیقی سه دیدار با شاه داشت و به دنبال تکمیل کابینه بود. اما کمتر کسی از درون جبهه ملی یا شخصیتها حاضر شد با وی همکاری کند. بر این اساس آمریکاییها از درون جبهه ملی دکتر شاپور بختیار را انتخاب کردند. خصوصاً در اسناد لانه جاسوسی آمده است دکتر صدیقی ضد روحانیت می باشد. ردای نخستوزیری سرانجام به شاپور بختیار رسید و او آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی بود.
سندهای زیر گزارشهایی از تحولات سیاسی ایران در دی ماه 1357 و عملکرد دکتر غلامحسین صدیقی در گرماگرم قیام مردم مسلمان به رهبری امام خمینی علیه نظام سلطنتی است.
تعداد مشاهده: 15366