امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

بررسی زندگی سیاسی و اجتماعی عمادالدین تربتی نماینده مردم تربت حیدریه در مجلس شورای ملی و سنا


تاریخ انتشار: 31 مرداد 1403

عمادالدین تربتی

چکیده

عمادالدین تربتی نماینده مردم تربت حیدریه در مجلس شورای ملی و چند دوره نماینده مجلس سنا بود. او همچون پدرش ابتدا درس حوزه خواند و سپس وارد دادگستری و شغل وکالت شد. او از مناصبی که در اختیار داشت بیشترین سوءاستفاده را کرد و توانست به عنوان یکی از سرسپردگان رژیم پهلوی اموال بسیاری را اندوخته و در زمره زمین‌داران و ملاکین بزرگ خراسان قرار گیرد. وی با عضویت در احزاب دوره پهلوی و سازمان مخفی کوک همواره از سلطنت پهلوی و محمدرضاشاه دفاع کرد. اسناد فراوانی درباره فسادهای مالی و زد و بندهای سیاسی او وجود دارد. او عضو تشکیلات فراماسون و متمایل به بریتانیا بود. ساواک او را دروغگو، طالب شهرت، مقام و پول، بدنام، زرنگ و حقه‌باز معرفی کرده است. او تا سال 1368 زنده بود، هرچند اطلاعات زیادی درباره فعالیت‌هایش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وجود ندارد.

 

تولد، تحصیلات دینی و ویژگی‌های فردی

عمادالدین تربتی فرزند عبدالرضا(عمادالدوله)در سال 1284ش در مشهد به دنیا آمد.[1] هرچند در اسناد نامش عماد تربتی هم قید شده؛ اما در خلاصه پرونده او در اداره کل سوم ساواک، نامش عمادالدین، شهرتش تربتی و شغلش وکیل دادگستری و ملّاک ثبت شده است.[2] پدرش در حوزه علمیه نجف تحصیل کرده بود و در شهرستان تربت‌حیدریه به تدریس علوم دینی مشغول بود. نسب خانواده همسر اول او به آیت‌الله میرزا احمدکفایی می‌رسید و همین مساله باعث شهرت او شده بود. همسر دوم او بتول آهنگران از خانواده‌ای گمنام بود. دوران دبستان و مقدمات ادبیات فارسی و عربی را در تربت‌حیدریه گذراند و به تبعیت از پدرش، ابتدا به تحصیل علوم حوزوی پرداخت. در 15 سالگی به مشهد رفت و در مدرسه قدیمی شبانه‌روزی میرزاجعفر به آموختن دروس طلبگی مشغول شد ادبیات را نزد ادیب نیشابوری و فقه و اصول و علوم معقول را نزد علمای طراز اول مشهد گذراند و در امتحانات دوره معقول و منقول شرکت کرد. وی چنان‌که در زندگی خودنوشت بیان کرده است در سال 1309ش موفق به اخذ تصدیق‌نامه نهایی علوم فقه و اصول و معقول شد. او جواز تدریس علوم مربوطه را از آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله حاج میرزا محمدحسین نائینی از مراجع عظام تقلید دریافت کرده بود.[3] در سال 1315ش، تحصـیلات او معادلِ لیسانس معقول و منقول ارزیابی و پس از سپری کردن یک دوره کلاس قضائی، به شغل قضـاوت و وکالت مشغول شد. درباره سطح تحصیلات او طبق مندرجات پرونده‌اش در ساواک آمده که تحصیلات قدیمی در حدود لیسانس منقول و معقول(الهیات) دارد و فارغ‌التحصیل کلاس قضایی وزارت دادگستری است. ضمن این که به علت تحصیل در حوزه علمیه با زبان عربی هم آشنایی دارد. از او در حوزه نگارش و پژوهش در ایام تحصیل، کتابی با عنوان «سرمشق زندگی» حاوی کلمات قصار از بزرگان و حکماء باقی است که برخی از فصول آن در همان زمان و به تدریج در روزنامه آفتاب شرق منتشر شد.[4]

 عماد‌الدین در سال 1305 ازدواج نمود و حاصل آن چهار دختر و شش پسر بود.[5] نام برخی از فرزندان پسرش، جواد، محمود، خسرو، مسعود و یکی از دخترانش سیمین بود. دختران او همگی خانه‌دار بودند و تحصیل دانشگاهی نداشتند، اما پسران او جواد، مهندس کشاورزی و دانش‌آموخته از دانشکده نبراسکای آمریکا، محمود، پزشک متخصص جراحی و دانشیار دانشگاه تهران و فارغ‌التحصیل از آلمان، خسرو، مهندس ساختمان و فارغ‌التحصیل از دانشگاه میسوری آمریکا، مسعود، دانشجو در دانشکده لس‌آنجلس و دو پسر دیگرش دانش‌آموز دوره‌ی دبیرستان در تهران بودند.[6]

در اسناد ساواک عمادالدین به لحاظ اخلاقی و ویژگی‌های شخصیتی این طور معرفی شده است: «کم حرف و متواضع و تا حدی متعلق و بی‌اراده و لجوج و کینه‌توز و مغرض و اهل دسته‌بندی و به فکر تأمین منافع شخصی»[7] دروغگویی، طالب شهرت و مقام و پول، عدم حُسن شهرت و بدنامی، زرنگ و حقه‌بازی دیگر صفاتی است که برای او ذکر شده است.[8] ساواک در سال 1335ش درباره شخصیت سیاسی و روحیات اخلاقی او چنین می‌نویسد: «با کمونیزم بی‌اندازه مخالف و مبارزات مؤثری در این مـورد نمـوده اسـت. علاقمندی کامل به مشروطیت و تاج و تخت کشور داشته و همیشه در مواقع بحرانی، طرفداری خود را از مقام سلطنت عملاً به ثبوت رسانیده است. بعضی عقیده دارند طرفدار مقام و موقعیت اجتماعی است... مردی است بی‌شخصیت و ضعیف‌الاراده، در مجالس خصوصی اهل مشروب، قمار و تریاک است.»[9]

 

دیدگاه‌های سیاسی

بیشتر سال‌های عمر او در مجالس شورای ملی و سنا گذشت. پس از رفتن رضاشاه و در انتخابات دوره‌ی چهاردهم در سال 1322ش عمادالدین تربتی به پشتوانه حمایت‌های حاج شیخ عباسعلی تربتی به وکالت مردم تربت‌حیدریه انتخاب شد. او از این تاریخ تا دوره بیستم مجلس -که در 19 اردیبهشت 1340 و به دستور محمدرضا پهلوی منحل شد- به مدت 18 سال و در هفت دوره‌ نماینده مردم تربت حیدریه بود. تعداد آرای او در دوره‌های مختلف تفاوت می‌کرد. به عنوان نمونه در سال 1332 با کسب 17480 رأی به مجلس راه یافت.[10] در دوره بیستم او و فرزندش جواد تربتی به رقابت با یکدیگر پرداختند. پدر با 8365 رأی به عنوان نماینده تربت‌حیدریه انتخاب شد و فرزند او تنها 952 رأی کسب کرد.[11] زمانی که نایب رئیس مجلس بود در غیاب ریاست مجلس، او جلسات را اداره می‌کرد.[12] چنان که در غیاب سردار فاخرحکمت، وظایف رئیس هیئت مدیره موقت مجلس شورای ملی به عهده عماد تربتی واگذار گردید.[13]

 وی همچنین از جمله نمایندگانی است که به عنوان سناتور بیشترین حضور را در مجلس سنا داشت. در دوره‌های چهارم، پنجم، ششم و هفتم از مشهد به مجلس سنا راه یافت. وی از سـال 1353 تا 1357ش به مدت چهار سال نایب رئیس مجلس سنا بود و مدتی نیز ریاستش را برعهده داشت. برخی دیگر از مشاغل عمادالدین تربتی به این شرح است: مؤسس و عضو هیئت مدیره قند و شکر خراسان، رئیس هیئت مدیره شرکت سهامی صنایع چرم و پوست خراسان،[14] عضو هیئت مدیره بنیاد پهلوی با فرمان شاه، نظارت بر موقوفات پهلوی، عضو شورای عالی و هیئت مدیره کانون کارآموزی کل کشور و....[15] او در دی‌ماه سال 1340 با دستور مستقیم شاه عضو هیات مدیره سازمان اردوهای کار شد.[16] به گفته خودش 5 فرمان از شخص شاه دریافت کرد.[17] زمانی که نماینده مردم شهرستان تربت بود در حوزه کارهای عمرانی از جمله لوله‌کشی آب آشامیدنی و آسفالت خیابان‌ها و احداث کارخانه قند شیرین نقش داشت.

او از رفقای نزدیک اسدالله علم و دار و دسته محمدعلی مسعودی (سناتور و چندین دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی) بود و در پاره‌ای از اقدامات خلاف قانون آن‌ها نقش مستقیم داشت.[18] از دیگر دوستان او حسین نوری‌زاده، نورالدین امامی، رضا کدیور، دکتر محمود ضیائی و سعید مهدوی نمایندگان مجلس، جعفر شریف امامی، محمود جلیلی سناتور یزد، جمال گنجی سناتور خراسان، مصطفی تجدد مدیرکل بانک بازرگانی ایران و مسعود انصاری سفیر ایران در مسکو بودند.[19] وی ضمن عضویت در سازمان کوک،[20] عضو کمیته مرکزی حزب مردم و سپس حزب ایران نوین هم بود.

 

ثروت هنگفت و فسادهای مالی

عمادالدین در زمره ثروتمندان و ملاکین بزرگ خراسان بود.[21] مزرعه مکانیزه او در ملک‌آبادِ تربت حیدریه، املاک جوادیه، ویلای نوشهر و... بخشی از دارایی‌های او بـود. وی با سوءاستفاده از موقعیت سیاسی که داشت مقداری از زمین‌های آستان قدس رضوی را تصاحب و شرکتی با نام «شیرین» تأسیس کرد. سهامدار اصلی شرکت بانک بازرگانی ایران و مصطفی تجدد بود. عمادالدین تربتی با اندک خرید سهام شرکت و موافقت سهامداران توانست برای یکسال به عنوان مدیرعامل؛ و فرزندش جواد تربتی بازرس شرکت را عهده‌دار گردند. بعد از این مدت در اثر سوء مدیریت و مسائل مالی؛ این مناصب از آن‌ها گرفته شد و مهندس صوفی از اعضاء هیات مدیره بانک بازرگانی به ریاست شرکت شیرین منصوب شد. با اجازه شاه مبنی بر اختصاص زمین‌های منطقه طرق برای احداث کارخانه قند، عمادالدین تربتی در اثر نفوذی که داشت حدود 450 هکتار از مرغوب‌ترین اراضی منطقه را برای فرزندش با مبلغ هر هکتار 400 ریال اجاره کرد. بعد از افزایش اجاره بهای زمین‌ها به هکتاری 3000 هزار ریال، او همچنان با دسیسه‌بازی در مجلس سنا افزایش اجاره‌بها را نپرداخت.[22] همچنان که در زمان ساخت کارخانه، با دسیسه‌بازی قرار شد کارخانه در نزدیک زمین‌های متعلق به او احداث شود و این گونه او توانست اراضی مورد نیاز کارخانه را به چند برابر قیمت بفروشد. عمادالدین تربتی در ساخت و سازهای دولتی شهرستان تربت هم دخالت داشت. به عنوان نمونه از قبال ساخت ساختمان پرورشگاه پول هنگفتی به دست آورد، حال آن که محل ساختمان غیرمناسب و ساختمانی که ساخته شد به لحاظ فنی دارای ایراد فراوان بود. در پی گزارش فردی به نام حقگو به نعمت‌الله نصیری ریاست وقت ساواک، درباره فسادهای مالی تربتی، اداره سوم ساواک از ساواک خراسان خواست درباره عملکرد او تحقیق و گزارش بدهد.[23] علی پاشا بهرامی، رئیس وقت ساواک خراسان بعد از تحقیق درباره وی و سوء‌استفاده‌هایی که او و افراد منتسبش انجام داده بودند این چنین به ریاست ساواک گزارش داد: «در تربت‌حیدریه خانواده عماد تربتی به پشتیبانی وی مرتکب اعمال ناشایست و قاچاقچی‌گری و سوء‌استفاده از مقاماتی که به کمک عماد به دست آورده‌اند می‌نمایند و دکتر محمدباقر علوی همسر خواهرش که رئیس بهداری تربت بوده در ظرف مدت قلیلی از راه نامشروع یک ثروتمند واقعی به شمار می‌آید که در نتیجه شکایات متعدد مردم از طرف مقامات بهداری برکنار می‌نمایند. درباره نصب کارخانه قند تربت حیدریه در نزدیکی املاک عماد و خانواده‌اش که در گزارش مزبور ذکر شده به طوری که اهالی تربت مدعی هستند صحت دارد.»[24]

 مسائل فساد او تنها به زمین‌خواری ختم نمی‌شد؛ بلکه وی در منطقه خراسان جزو افراد بدنام بود که پنهان و آشکارا از قاچـاقچیان مواد مخدر حمایت می‌کرد.[25] حمایت او از دو نفر به نام نوریان و محمدباقر ابریشمی سردسته قاچاقچیان تربت‌حیدریه باعث آزادی آن‌ها از زندان قزل قلعه‌ی تهران شد. همچنان ‌که حاج میرزا علی‌اکبر تربتی(برادرش) به همراه محمدتقی روحانی(شوهرخواهرش) در امور قاچاق مواد مخدر نقش داشتند. هر چند این موضوع به نخست‌وزیری اطلاع و از آن طریق موضوع به اداره کل سوم ساواک ارجاع شد، اما پرونده بررسی نشد و مسکوت ماند.

دایی او عباسعلی‌تربتی هم با سوء‌استفاده از نفوذ عمادالدین در امور دولتی و به ویژه دادگستری مداخله و ضمن اخاذی از این راه، معترضین را تهدید می‌کرد. عمادالدین از افرادی که دارای سوءاستفاده‌‌های مالی و اختلاس در محل بودند هم حمایت می‌کرد. نمونه این افراد دکتر علوی رئیس بهداری تربت حیدریه بود که پرونده‌های بسیاری در زمینه اختلاس و فروش غیر مجاز دارو داشت. فساد تربتی چندان گسترده بود که از قاتل محمدعلی یاوری از اهالی تربت، حمایت و موجبات آزادی او را فراهم کرد.[26]

طبق پرونده خیلی محرمانه او در اداره ساواک، مجموع دارایی‌های عمادالدین یک باب منزل مسکونی در تهران و مشهد و مزرعه مکانیزه در ملک‌آباد، سهام کارخانه قند به مبلغ 5 میلیون تومان بود. همچنین 65000 ریال مقرری از مجلس سنا دریافت و مجموع درآمدش از مزرعه و کارخانه قند 150000 ریال در ماه بود. طبق اسناد درآمد ماهیانه همسرش هم 15 هزار ریال اعلام شده است.[27] عمادالدین هر کجا که می‌توانست درآمد و منفعتی داشته باشد معمولاً حضور داشت. در سندی از وزارت اقتصاد ملی در سال 1331ش برای وی پروانه اکتشاف معادن صادر و برای پرداخت مالیات به اداره دارایی ارسال شده است.[28]

 

نهضت ملی نفت

عمادالدین و خانواده‌اش به لحاظ سیاسی تمایلات انگلیسـی داشتند و ارتباطات سیاسی او به منفعتش بستگی داشت.[29] در جریان ملی شدن صنعت نفت از دکتر محمد مصدق دفاع و با ارسال تلگراف از او حمایت کرد، هر چند حمایتش ظاهری و صوری بود و اعتقاد چندانی به آن نداشت. چرا که پس از وقوع کودتا با تطمیع و تهدید تلگراف‌هایی که در حمایت از دولت ملی ارسال کرده بود را از تلگرفخانه‌های مشهد و تهران گردآوری و از بین برد.[30] لذا به نظر می‌‌رسد که او در دوران حکومـت مصـدق بـا او مخالف بود ولی جرأت مخالفت نداشت و بنا به موقعیت زمان، اظهار دفاع می‌نمود. اسناد دیگر هم همین مساله را تایید می‌کند.

طبق یکی از اسناد در تاریخ 3 /6 /1330 (در زمان دولت مصدق):

 بعد از تشکیل شعبه مجاهدین اسلام در تربت حیدریه با تحریک عمادالدین تربتی تعدادی از اهالی با تأسیس شعبه مجمع در آن شهرستان مخالفت کردند. آن‌ها حتی یک روز با هجوم به ساختمان مجمع، درب و پنجره‌های آن را شکسته و آن را به آتش کشیدند. گزارش این نوع اقدامات خشونت‌آمیز و بی‌‌منطق به مرکز مجاهدین مسلمان مرکز رسید و در نتیجه باعث ناراحتی آیت‌الله سیدابوالقاسم ‌کاشانی و سیدشمس‌الدین قنات‌آبادی شد.[31] در تاریخ 12 /5 /1330 مجمع مسلمانان مجاهدِ تربت حیدریه به آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق تلگراف زد و از عماد تربتی ابراز تنفر کرد. شش روز بعد، آن دو پاسخ اهالی مردم تربت را دادند.[32] روابط او علاوه بر دکتر محمد مصدق؛ با آیت‌الله کاشانی هم تیره بود. آیت‌الله کاشانی در 10 /1 /1331 با ارسال تلگرافی به روزنامه اطلس نسبت به انتخاب عمادالدین تربتی برای نمایندگی مجلس شورای ملی ابراز مخالفت کرد.[33] آیت‌الله کاشانی با ارسال پیامی به شیخ محمود حلبی از او درخواست کرد به عماد تربتی کاندیدای مجلس دوره شانزدهم مجلس شورای ملی رأی ندهند.[34]

 از اسناد چنین برمی‌آید که عمادالدین با کمونیسم بسیار مخالف بوده است.[35]

 

عضویت در لژهای فراماسونری

عمادالدین عضو جمعیت فراماسونری بود و در لژهای فردا، سعدی، فارابی، کورش، همایون و ابن‌سینا و همچنین مولوی و پهلوی عضو بود.[36] اداره ساواک خراسان در 28 اردیبهشت 1343 در گزارشی که برای ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره راه‌اندازی باشگاه بین‌المللی لاینز در مشهد ارسال کرد؛ عمادالدین تربتی را عضو فراماسونر دانست.[37]

عضویتش در لژها به دنبال ارسال کارت دعوت به تعدادی از سناتورها شروع و تثبیت شد.[38] نه تنها او؛ بلکه اغلب سناتورهایی مجلس سنا در لژهای فراماسونری عضو بودند و مدام برای آن‌ها دعوتنامه ارسال می‌شد. بیشتر جلسات ماسونی در منزل افراد عضو برگزار می‌شد. چون فعالیت در این لژها در بین توده مردم و حتی همکاران صورت خوشی نداشت، بعد از این که یک بار محتوای دعوتنامه‌های ارسالی لو رفت، شریف امامی ریاست وقت مجلس دستور داد به هیچ عنوان در پاکت نامه‌ها باز نشود.[39] هر یک از اعضاء موظف به پرداخت حق عضویت به مبلغ 5000 ریال بودند که در موقع ورود به لژ از آن‌ها اخذ می‌شد.

در اسناد به جا مانده از لژ پهلوی، تاریخ ورود وی در تاریخ 14 /2 /1333 و درجه‌ 3 ثبت شده است.[40] لژ پهلوی در سال 1330 توسط محمدخلیل جواهری تأسیس شد و قبل از آن با نام لژ همایون خوانده
می‌شد. در این سال «خلیل ابوالخدود» به تهران آمد و فرمان تأسیس لژ را به نام محمدخلیل جواهری، احمد و محمود هومن و ارنست پرون صادر کرد. لژ مستقیماً زیرنظر «المحفل الاکبر المثالی العالمی» به نمایندگی رسمی لژ قاهره فعالیت می‌کرد.[41]

پس از انحلال لژ همایون(پهلوی) و باشگاه حافظ وابسته به آن؛ انجمن بوعلی سینا- که در برخی از منابع ابن سینا هم قید شده است- نخستین فراماسونری وابسته به فراماسون‌های فرانسه توسط کارگردانان لژ مولوی در تهران در هفته اول فروردین 1338 تشکیل شد. هدف انجمن طبق اساسنامه‌اش «تحلیل و احیا اثرات جاوید نابغه ایرانی ابن‌سینا و شناساندن این دانشمند عالیقدر» قید شده بود. اعضای مؤسس انجمن طرفداران بوعلی‌سینا عبارت بودند از: دکتر سعید مالک، عباسعلی گلشائیان، دکتر احمد هومن، دکتر محمود هومن، عباسعلی خلعتبری، خان‌بابا بیانی، عماد تربتی، عیسی بهزادی، سرلشکر بقائی، سید محمدعلی امام شوشتری، عبدالله سعیدی، عبدالله ظلی، عباس معتمدی و غلامحسین صارمی.

 انجمن در تاریخ 30 /5 /1340 شعبه‌ای در شیراز برای حضور آشکار اعضای لژ حافظ وابسته به فرانسه دایر کرد.[42]

در 21 مهرماه 1337 او از سوی دکتر عباس معتمدی دبیر جمعیت فراماسونرهای تهران، برای حضور در جلسه شماره 49 لژ مولوی، واقع در خیابان ابوعلی‌سینا، کاشی شماره 139، دعوت شد.[43] دبیر لژ مولوی مهندس میرعبدالباقی بود.[44] عمادالدین همچنین در 14 بهمن در جلسه لژ دعوت و شرکت کرد.[45] برگزاری مداوم جلسات در منزل اعضای لژ امری معمول بود.[46] در تاریخ 27 /2 /1348 رضا رزم‌آرا از کارمندان مؤسسه پتروشیمی و دبیر لژ فارابی از 100 نفر ماسون و از جمله عمادالدین تربتی دعوت کرد تا در جلسه حضور پیدا کنند. در این لیست نام چند سناتور از جمله رضا جعفری، محسن فروغی و ظاهر ضیائی و چند نماینده مجلس چون مصطفی ‌الموتی، حیدرعلی ارفع، ضیاء‌الدین شادمان و سید حسین امامی امام جمعه تهران وجود دارد.

 

عضویت در سازمان مخفی کوک

درباره معنا و مفهوم کوک در منابع موجود تاریخی مطالب چندانی وجود ندارد. هدف از تشکیل آن ابتدا کنترل و برخورد اطلاعاتی با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود و در ادامه حوزه فعالیتش گسترش بیشتری یافت و در زمان دولت دکتر مصدق، مراقبت و کنترل طرفداران او و جبهه ملی را برعهده گرفت. اعضای سازمان از وفاداران واقعی به نظام سلطنت پهلوی بودند. ریاست سازمان با تیمسار سپهبد حاجی علی‌کیا بود. ساواک درباره ارتباط اعضاء با ریاست سازمان که در آن زمان در زندان به سر می‌برد، می‌نویسد: «سازمان(کوک) وابسته به تیمسار سپهبدکیا که اعضاء آن در وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی هنوز ارتباط خود را با یکدیگر حفظ کرده‌اند، مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور می‌گیرند و اجرا می‌کنند. با شروع محاکمه نامبرده، طبق دستوری که به آن‌ها داده شده، در همه جا شایع کرده‌اند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس، حکومت نظامی که دست‌نشانده تیمسار کیا خواهد بود، روی کار خواهد آمد...»[47] گزارش‌های سازمان کوک به صورت مستقل از سایر گزارش‌های نهادهای امنیتی و عمدتاً از طریق دفتر ویژه و شخص حسین فردوست به شاه منتقل می‌شد.[48]

عمادالدین تربتی عضو سازمان مخفی کوک بود.[49] در یکی از لیست‌های بدون تاریخی که با عنوان «فهرست اسامی نمایندگان کمیته‌های مرکزی» کوک تنظیم گردیده، اسم عمادالدین تربتی به عنوان نماینده کمیته شماره 3 پارلمانی ثبت شده است.[50] در پانزدهمین جلسه کمیته پارلمانی سازمان کوک که در تاریخ چهارشنبه مورخ 6 دی ماه 1334 و در منزل یکی از اعضاء به نام عباسی و به ریاست غضنفری برگزار شد، وی با بیان مطالبی درباره انتخابات آینده دوره نوزدهم مجلس و ویژگی‌های انتخاب شوندگان، از حضار در جلسه خواست درباره موضوع انتخابات گفتگو و تبادل‌نظر کنند.[51]

عمادالدین علاوه بر عضویت در سازمان، مسئولیت سازمان کوک در استان نهم(خراسان) را هم برعهده داشت.[52] اعضاء سازمان کوک در خراسان عبارتند بودند از: 1. سرتیپ انصاری 2. عماد تربتی 3. کیهان یغمایی 4. عبدالحسین آموزگار 5. دکتر سامی‌راد 6. حسین محمودی 7. سرهنگ جلاءالدوله 8. سرهنگ قائم‌مقامی 9. حاجی الستی 1. مهندس آصفی 11. جعفرزاده 12. مرحوم دکتر افتخاری 13. دکتر انصاری 14. کاظم مسعودی 15. محمدعلی مهدوی 16. زارع 17. شیخ عباسعلی تربتی 18. عباس کلاهی.

تاریخ دقیق تأسیس سازمان کوک در خراسان معلوم نیست و البته در استان هم فعالیت چندانی نداشت. در جمع‌بندی که از عملکرد و دستاورهای سازمان در خراسان تهیه شده است این طور آمده که؛ «نحوه تشکیل جلسات مشخص نمی‌باشد، ولی استنباط حاصله از گزارش‌های ساواک خراسان حاکی است که چون اعضای این سازمان عده‌ای ثروتمندی محلی بوده‌اند، فعالیت مطلوبی در جهت منافع کشور و یا مردم نداشته‌اند.»[53] در گزارش دیگر از ساواک خراسان که برای ریاست سازمان با عنوان «جمعیت فراماسونری خراسان» در مورخ 28 اردیبهشت 1344 تهیه شده، به صراحت قید گردیده که سرشناسان و طبقه مرفه منطقه در آن سازمان نام‌نویسی کردند.[54]

 

عضویت در احزاب مختلف

عمادالدین در بیشتر احزاب شاه ساخته دوران پهلوی عضویت داشت. او عضو حزب ملیون بود. اولین جلسه حزب در خیابان کاخ در روز شنبه مورخ 3 خرداد 1337 تشکیل شد. طبق ماده هفتم اساسنامه و با رأی مخفی اعضاء، منوچهر اقبال به سمت ریاست کمیته و رهبر حزب، محمود جم به سمت نایب رئیس،[55] دکتر نصرت‌الله کاسمی به سمت دبیرکل و مهندس عبدالرضا انصاری به سمت خزانه‌دار، امان‌الله اردلان، امیر نصرت اسکندری، حبیب‌الله آموزگار، دکتر خانبابا بیانی، محمد حجازی، دکتر قاسم رضائی، دکتر رضا سرداری، دکتر محمد شاهکار، دکتر لطفعلی صورتگر، محمدعلی صفاری و عماد تربتی به عنوان عضو تعیین شدند.[56]

حزب ملیون در مشهد هم شعبه داشت. در 18 /4 /1337 عماد تربتی نایب رئیس وقت مجلس به همراه چند نفر از نمایندگان مجلس از سوی کمیته حزب مرکزی ملیون برای افتتاح شعبه‌ی حزب در مشهد به این شهر سفر کردند. شعبه حزب ملیون با برپایی مراسم جشن در سالن باغ ملی و با سخنرانی او افتتاح شد. دفتر حزب از سوی دکتر سامی‌راد، رئیس کمیته استان خراسان افتتاح و شروع به عضوگیری کرد.[57] کمیته حزب ملیون در تربت حیدریه زادگاه عمادالدین تربتی هم دارای تشکیلات بود و اولین جلسه حزب در سال 1338 برگزار شد.[58] دکتر اقبال رهبر حزب در اردیبهشت سال 1339 وارد تربت شد و از سوی کمیته حزب ملیون شهرستان مورد استقبال قرار گرفت. در این سفر زارع فرماندار و سهیلی دبیر کمیته شهرستان از او پذیرایی کردند.[59]

بعد از آن که حاج عزالممالک اردلان رهبر فراکسیون پارلمانی حزب ملیون به سمت سفیرکبیر ایران در عراق تعیین گردید؛ از آنجا که فراکسیون بدون رئیس ماند، عمادالدین تربتی به همراه حسام‌الدین دولت‌آبادی و امیر نصرت اسکندری برای کسب رهبری این فراکسیون فعالیت کردند و سرانجام هم حسام‌الدین دولت‌آبادی موفق شد که این سمت را به دست آورد.[60] عمادالدین تربتی همچنین عضو کمیته پنج نفره‌ای بود که در فروردین سال 1338 فراکسیون پارلمانی حزب ملیون را برگزید و قرار بود اعضاء کمیته؛ مطالعات لازم را با هدف اتحاد خط‌مشی فراکسیون در انتخاباتی که قرار بود در خرداد 1339 برگزار گردد انجام دهد.[61]

با استعفای دکتر اقبال، حدس زده می‌شد که عمادالدین تربتی به عنوان رهبر حزب ملیون انتخاب خواهد شد، اما این اتفاق نیفتاد.[62] رابطه عمادالدین و منوچهر اقبال بعدها تیره شد. با انتخاب عمادالدین تربتی و دکتر امامی به نیابت ریاست مجلس شورای ملی، اقبال که دوست داشت او نایب مجلس گردد ناراحت شد و عنوان کرد علت انتخاب تربتی برای این پست ارتباطش با سپهبد حاجی علی‌کیا بوده و لذا به نفع او قدمی برنخواهد داشت.[63] در مقابل هم عمادالدین علیه اقبال دست به فعالیت زد.

با آغاز به کار حزب ایران نوین، حسنعلی منصور به عنوان دبیرکل این حزب منصوب شد. موجودیت حزب با عنوان ایران نوین در 28 آبان‌ماه 1342 در مجلس شوراى ملى اعلام شد و خبر تأسیس آن روز بعد به اطلاع محمدرضاپهلوى رسید. گسترش تشکیلات حزبی در تهران شش‌ماه به طول انجامید.[64] بعدها جواد تربتی فرزند عمادالدین نامزد حزب در مشهد شد، هر چند همگان نسبت به این مساله اعتراض و سوءاستفاده‌های مالی او و پدرش را برملا کردند. در یک مورد مشیر فاطمی از اهالی خراسان در گزارش سه صفحه‌ای از این که حزب ایران نوین او را نامزد حزب در خراسان معرفی کرده به شدت انتقاد کرد.[65] متأسفانه نتیجه این اعتراضات مشخص نیست.

در برپایی انتخابات برای ورود به مجلس در سال 1346 که درگیری‌های حزبی بین احزاب بیشتر شد، در 29 /4 /1346 واعظی به نام ثقه‌‌الاسلامی در مسجد جامع گوهرشاد که خودش عضو حزب ایران نوین بود از آقایان عصار، عماد تربتی و دکتر منوچهر کلالی تعریف و از نامزدهای وابسته به حزب مردم بدگویی کرد. همچنین در گزارشی دیگر عماد تربتی در حمایت از دامادش، و بعد از مشورت با دکتر کلالی قرار شد که کسرایی و ابراهیم ابریشمی به عنوان کاندیداهای حزب مردم فعالیت کنند.[66] آنچه او در این احزاب به دنبالش بود بی‌شک حفظ قدرت، شهرت و صیانت از اموالی بود که طی سال‌ها اندوخته بود.

 

 

وفاداری محض به سلطنت شاهنشاهی

 عمادالدین تربتی از وابستگان و از جمله سرسپردگان به رژیم پهلوی و اغلب اوقات در سفرهای شاه به استان خراسان و بیرجند از همراهان و استقبال‌کنندگان او بود. در یک مورد او با جمعی از افراد سرشناس شهرستان تربت حیدریه به همراه توکلی فرماندار، از شاه استقبال کردند و عماد تربتی خوشامد گفت.[67] ارادت او به محمدرضاشاه به حدی بود که بعد از ترور ناموفق شاه در فروردین سال 1344ش توسط رضا شمس‌آبادی در کاخ مرمر، عمادالدین در جلسه خصوصی مجلس سنا، ساواک را که شاه به آن اعتماد کامل داشت و با بی‌رحمی مخالفین را سرکوب می‌کرد، متهم به کم‌کاری در حفاظت از جان شاه کرد و به شدت از عملکرد این نهاد امنیتی انتقاد کرد.[68] با این حال ساواک به او اعتماد کامل داشت. بهرامی ریاست وقت ساواک خراسان، در گزارشی که به شماره 9261 در مورخ 27 /6 /1346 درباره عماد تربتی برای ریاست سازمان ارسال کرد درباره او چنین نوشت: «آقای عماد تربتی فردی فوق‌العاده زرنگ و باهوش است، ولی نمی‌توان به اعمال و کردار وی مطمئن بود و هر روز به رنگی در می‌آید که منافعش در آن باشد. درباره سوابقی که گزارش دهنده ذکر نموده مستلزم تحقیق از مقامات قضایی است. آنچه مسلم است چنانچه تحریکی هم وسیله عماد شده باشد در پرونده‌های موجوده اتهامی مستقیماً متوجه وی نیست.»[69] در پرونده‌اش در ساواک درباره علاقه‌مندی او به رژیم و کشور به صراحت قید شده که هیچ‌گونه قرائنی مبنی بر عدم علاقه‌مندی وی به رژیم و کشور وجود ندارد، چنان که در بین بستگان و خویشان او هم همینطور است. همچنین در بیوگرافی تک برگ او در ذیل بندهای روحیه و افکارش نسبت به شاهنشاه و میهن، واژه «خیلی خوب» و درباره مذهب و خانواده‌اش، واژه «خوب» درج شده است.[70] همین سرسپردگی‌‌اش باعث شد تا وی همواره از کارنامه و دستاوردهای حکومت پهلوی دفاع کند. به عنوان نمونه در 24 اسفند 1354 نمایندگان مجلسین در یک نشست مشترک، اوضاع ایران قبل از آغاز شاهنشاهی پهلوی و تحولاتی که طی پنجاه سال اخیر و نیم‌ قرن شاهنشاهی پهلوی نصیب کشور شد را بررسی کردند و به‌ صورت مبالغه‌آمیز به دفاع از کارنامه سلسله پهلوی پرداختند. در این جلسه سه تن از سناتورهای انتخابی مجلس سنا از جمله سناتور دکتر عیسی صدیق، سناتور عماد تربتی و سناتور شوکت‌ملک جهانبانی و سه تن از منتخبین نمایندگان مجلس شورای ملی(هلاکو رامبد، دکتر مصطفی الموتی و دکتر مهین صنیع) در سخنانی به تفصیل وقایع ایران قبل از سال 1299 را تشریح کردند و به مقایسه وقایع تاریخی گذشته و حال ایران پرداختند.[71] سخنرانان این جلسه سعی داشتند با اشاره به اقدامات پهلوی‌ها، تغییر تقویم را توجیه و آن را از خدمات سلسله پهلوی در راستای بازگشت به هویت ملی و تجلیل ایران باستان بازتاب دهند.[72]

عمادالدین همواره خود را از «خدمتگزاران صدیق اعلیحضرت همایونی» معرفی می‌کرد. هرچند که این ارادت با چشمداشت مادی از سوی او همراه بود. در سال 1334 او در نامه‌ای به ریاست اداره املاک و مستغلات پهلوی تقاضا کرد تا ویلای خیابان سعدآباد که در اختیار خانواده ثقه‌الاسلامی بوده با تخفیف و به صورت اقساطی به او واگذار گردد. اسناد بیانگر آن است که با درخواستش موافقت شد و ویلا با شرایط قسطی و پرداخت نیمی به صورت نقد و نیمی دیگر از قیمت طی دو سال به نامبرده فروخته شد. [73] ضمن این که او عضو هیات مدیره بنیاد پهلوی بود.[74] تربتی بعدها با نظر موافق شاه به عنوان 5 نفر عضو ناظر انتخابی بنیاد انتخاب شد.[75] او مدام در جلسات هیئت نظارت بنیاد پهلوی شرکت می‌کرد.[76] اولین جلسه شورای عالی و هیئت رئیسه مؤسسه بنیاد پهلوی با حضور دکتر امینی نخست‌وزیر، حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی، صدرالاشرف، سردار فاخر حکمت، سروری رئیس دیوان عالی کشور، سید جلال‌الدین تهرانی، شهاب فردوس، معاون وزارت دادگستری، دکتر خانلری و عماد تربتی در تاریخ 13 /7 /1340 تشکیل گردید. در این جلسه اسدالله علم، مدیر عامل بنیاد پهلوی، درباره تصمیم شاه مبنی بر وقف املاک بنیاد صحبت کرد. در پایان جلسه «فرامین شاهنشاه دائر به انتخاب اعضای شورای عالی جهت نظارت بر امور مؤسسه بنیاد پهلوی اعلام و وسیله آقای علم تسلیم گردید.»[77]

زمانی که به صورت صوری در بنیاد پهلوی تصمیم گرفته شد تا املاک اختصاصی شاه تقسیم گردد، عمادالدین از شرکت‌کنندگان در جلسه بود.[78] بعد از اجرای طرح اصلاحات ارضی و اعلام املاک شاه، اعلام شد که برخی از اعضاء هیات مدیره بنیاد پهلوی از جمله عماد تربتی قصد دارند بخشی از املاک خود را وقف کنند.[79] البته شواهد گویای مساله دیگری است. چرا که او به همراه چند تن از ملاکین بزرگ در شهرهای مختلف و از جمله در خراسان و نیشابور بعد از تصمیم دولت مبنی بر تقسیم زمین‌ها بین کشاورزان بر آن شدند تا با تشکیل اتحادیه‌ای؛ به نحوه تقسیم اراضی توسط دولت اعتراض کنند.[80] در کمیسیون فرعی منتخب کمیسیون خاص مشترک دو مجلس(ملی و سنا)، عمادالدین مأمور رسیدگی به پیشنهادهای مربوط به آئین‌نامه اصلاحات ارضی بود و نخستین جلسه را در 1 /4 /1343 در مجلس سنا تشکیل داد تا آیین‌نامه اصلاحات ارضی را بررسی کند.[81]

نکته آخر این که او در برخی از موارد حساس طرف مشورت شاه قرار گرفت. در 14 آبان 1357 وقتی که شاه در نطق معروف به «من پیام انقلاب انقلاب شما را شنیدم» را با درماندگی خواند، قبل از این با عمادالدین تربتی و علی دشتی درباره کم و کیف این پیام مشورت کرد. هرچند که درباره تهیه این نطق و ملزم ساختن شاه به قرائت آن از صدا و سیما اقوال مختلفی وجود دارد. بعضی عقیده دارند که اصل فکر مربوط به محمدرضا پهلوی بوده است. در برخی از اسناد موجود هم آمده که متن پیام با خط عبدالرضا قطبی -رئیس وقت صدا و سیما- نوشته شده است. یکی از احتمالات هم این است که متن نطق مربوط به محمود جعفریان - معاون سیاسی صدا و سیما- بوده و قطبی آن را پاک‌نویس و در اختیار شاه قرار داده است. در بامداد این روز علی دشتی و عماد تربتی- از سناتورهای مجلس- به دربار احضار شدند و شاه متن پیام را در اختیار آنان قرار داد تا درباره آن اظهارنظر کنند. دشتی انتشار آن را به صلاح ندانست، اما شاه گفت: انتشار این نطق قطعی است و شما فقط تصحیح ادبی بکنید و دشتی هم دو سه کلمه‌ای را تغییر داد.[82] متن اصلاح شد

 

موافقین و مخالفین عمادالدین تربتی

عمادالدین دارای مخالف و موافق بود. او از جمله دوستان نزدیک اسدالله علم بود، در جریان لغو تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، در سال 1341، علم از او خواست با چند تن از روحانیون دیدار و مساله را برای آن‌ها تشریح و تبیین کند.[83] او به اسدالله علم بسیار نزدیک بود چنان که در تاریخ 23 /11 /1351 با هواپیمای اختصاصی و به همراه وی و چند نفر از مقامات دیگر به بیرجند، منطقه حفاظتی خاندان علم، سفر کرد. در فرودگاه مشهد زاهدی نیابت تولیت و استاندار خراسان و بانو تیمسار سـپهدوسـت فرمانـده لشـکر، تیمسار زالتاش فرمانده ناحیه ژاندارمری، تیمسار نوروزی ریاست شهربانی‌های خراسان، عمواوقلی فرماندار و عده‌ای از بیرجنـدی‌هـای مقـیم مشهد از آنان استقبال کردند.[84]

با داشتن همین تجربه وی در شهریور آخرین سال حکومت(1357) با محمدعلی شیرازی فرزند آیت‌الله سید عبدالله شیرازی در مشهد دیدار و درباره مسائل سیاسی کشور صحبت کرد. در این جلسه، تربتی خبر داد که به زودی دولت شریف امامی جایگزین دولت قبلی خواهد شد، آیت‌الله شیرازی در این نشست آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت 152 تبعیدی از جمله شیخ علی‌اصغر معصومی که در گرگان به سر می‌بردند و همچنین آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی به اوطانشان را درخواست کرد، اجتناب از مدارس مختلط و جداسازی پسران از دختران، از دیگر مطالبی بود که مطرح شد.[85] در طرف مقابل سید جلال‌الدین تهرانی سناتور و رئیس شورای سلطنت، از مخالفین سرسخت او بود. تهرانی معتقد بود که اکثر حوادث و رویدادهای خراسان با هماهنگی اسدالله علم، حسین علاء و عماد تربتی انجام می‌شود.[86]

 

نمایندگی مجلس شورای ملی و سنا

 همان‌ طور که اشاره شد عمادالدین تربتی چندین دوره نماینده مجلس شورای ملی و سنا بود. در دورانی که در مجلس بود اهالی تربت در نامه‌ای از وی خواستند توجه بیشتری به وضعیت فرهنگی و آموزشی شهرستان شود. از نامه انتقادی که از سوی برخی از مسئولین فرهنگی شهرستان در سال 1321 برای آقای فیوضات ریاست فرهنگ استان خراسان، ارسال شد معلوم می‌گردد که وضعیت آموزش به لحاظ کمی و کیفی طی 9 سال از ابتدای سلطنت پهلوی دوم رشد چندانی نداشته و برعکس سیر قهقهرایی هم داشته است. عدم رشد کمی در تأسیس دبستان و دبیرستان، عدم افزایش کلاس‌‌ها و عدم وجود دبیران لیسانسه و اعزام چند فارغ التحصیل دانشسرا برخی از انتقادات بود.[87] از آنجا که مسئولین فرهنگ تربت مستقل شدن اداره فرهنگ از فرهنگ استان را راهکاری مفید می‌دانستند از عماد تربتی درخواست کردند زمینه را برای تحقق این کار فراهم سازد.[88] نتیجه این درخواست معلوم نیست و در روزنامه‌ها و مجلات آن روز منعکس نشده است.

او چندین دوره هم نماینده مجلس سنا از خراسان بود. به عنوان نمونه در سال 1328 به همراه تاج محمد تربتی به عنوان نمایندگان مجلس مؤسسان معرفی و انتخاب شدند.[89] همچنین با پایان انتخابات مجلس سنا در سراسر کشور در تاریخ 27 /6 /1342 او به نمایندگی این مجلس انتخاب شد.[90] او در مجموع از 3185 رأی در مشهد، 1563 رأی آورد و حائز اکثریت آراء شد.[91] او به همراه سید محمود جلیلی، امیرحسین خزیمه علم، پرویز یارافشار، محمدعلی علامه وحیدی و احمد بهاری نمایندگان سابق مجلس بودند که در این دوره به عضویت سنا درآمدند.[92] وی در سال 1352 هم نایب رئیس مجلس سنا بود و ارتشبد نعمت‌الله نصیری به وی تبریک گفت.[93] برای انتخاب سه کارپرداز نیز اخذ رأی به عمل آمد.[94] با به دست آوردن این جایگاه، اغلب مقامات بلندپایه کشور به او تبریک گفتند.[95] گاه از او به عنوان عضو مجلس سنا در جلسات حزبی احزاب فرمایشی دعوت می‌شد.[96] همین ارتباطات بود که ناصر مقدم رئیس وقت اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای خیلی محرمانه به مدیریت اداره کل چهارم اشتغال او را در مشاغل حساس وزارت دادگستری به لحاظ سیاسی بلامانع اعلام کرد. چنانچه این اداره در سال 1350 کاندیداتوری او را هم بلامانع اعلام کرد.[97]

در سال 1357 و قبل از پیروزی انقلاب او مجدداً به عنوان نماینده مجلس سنا انتخاب شد.[98]بعد از رأی‌گیری، سناتور دکتر محمد سجادی به اتفاق آرا به ریاست سنا انتخاب گردید. پس از آن برای انتخاب دو نایب رئیس رأی گرفته شد و سناتور عماد تربتی و سناتور حاج عزالممالک اردلان انتخاب شدند. در یکی از گزارش‌های ساواک خراسان برای ریاست سازمان ساواک در تاریخ 26 /8 /1348 درباره وجهه و نفوذ او در حوزه انتخابیه به صراحت آمده که هیچ جایگاهی ندارد.

 

پیروزی انقلاب اسلامی و سرنوشت عمادالدین تربتی

در اول بهمن‌ماه 1357 جمعی از دانشگاهیان مشهد به مجلس شورای ملی و سنا و خطاب به حبیب بهار، علی اکبر توتونچیان، محمد شهرستانی، احمد صبوری، محمد ضیایی، مسعود یغمایی و مهین افشار، نمایندگان مجلس و عماد تربتی و جلال گنجی نمایندگان سنا تلگراف زدند و از آن‌ها خواستند که هر چه سریعتر استعفا بدهند.[99] در همین راستا در 11 بهمن ماه 1357 محمد شهرستانی نماینده اول مشهد در مجلس شورای ملی از سمتش استعفا داد.[100]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، طبق گزارش دادسرای انقلاب اسلامی در تاریخ 9 /7 /1358 او تا تاریخ فوق زندانی بود و در این زمان با قرار التزام آزاد شده است.[101] او اول بار در 15 اسفند 1357 به دادستانی احضار و شخصاً مراجعه کرد. و با گذاشتن 20 میلیون تومان وثیقه آزاد شد؛ اما بعد از مدتی دوباره بازداشت و زندانی شد.[102] اطلاع بیشتری درباره فعالیت‌های او بعد از انقلاب در دست نیست. عمادالدین تربتی در سال 1369ش از دنیا رفت.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . در برخی از منابع سال تولد او 1278ش قید شده است. رجوع کنید به؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[2] . همان.

[3] . همان، بی‌شماره، مورخ 14 /10 /1350.

[4] . همان.

[5] . در برخی از اسناد آمده که دارای دو همسر و تعداد 5 دختر و 6 فرزند پسر بوده است. از همسر اول شش فرزند و از همسر دوم 5 فرزند داشت، همان، شماره 28 /2 /50-921 مورخ 15 /3 /50.

[6] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 14 /3 /37.

[7] . همان، شماره 28 /2 /50-921 مورخ 15 /3 /50.

[8] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[9] . همان.

[10]. روزنامه ستاره قطب، شماره 194، 8 بهمن 1332، ص 1.

[11] . آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شماره بازیابی پرونده 293، شماره 5054.

[12] . روزنامه کیهان، شماره 5336، مورخ31 /1 /1340، ص 15، پیغام امروز، شماره 352، مورخ6 /2 /1340، ص 3.

[13] . روزنامه مرد مبارز، شماره 449، مورخ 22 /8 /13402، ص 1.

[14] . زمانی که در این پست بود بین او و فرح پهلوی نامه‌هایی درباره راه اندازی شعبه‌ای از شرکت در همدان رد و بدل شد، هر چند نظر وزارت صنایع و معادن به علت آب فراوان و فعالیت‌های دامداری تأسیس شرکت در کرمانشاهان را بهتر دانست.(بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 10 /12 /35؛ شماره 154 /55 مورخ 24 /9 /2535)

[15] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 14، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 62 (پاورقی کتاب)

[16] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 11918، مورخ 9 /10 /1340.

[17] . دارای فرمان و نشان همایون، فرمان و نشان تاجگذاری، فرمان همایونی به عضویت هیئت مدیره، کانون کارآموزی کل کشور، فرمان همایونی به سمت عضویت هیئت مدیره بنیاد پهلوی، فرمان همایونی مبنی بر انتصاب به سمت نظارت بر موقوفات پهلوی(بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 14 /10 /1350.)

[18] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 14 /3 /37.

[19] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[20] . جهت اطلاع بیشتر درباره سازمان مذکور رجوع کنید به؛ سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک، ج اول و دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396.

[21] . روزنامه کیهان، شماره 5860، مورخ 6 /11 /1341، ص 9.

[22] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[23] . همان، بی‌شماره، مورخ 18 /5 /46.

[24] . همان، شماره 9261/هـ مورخ 27 /6 /46.

[25] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ؛ بی‌شماره، مورخ 8 /11 /40.

[26] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[27] . همان. (درباره مقدار ثروت او مبالغ دیگری هم گفته شده است. نقطه اشتراک تمامی منابع این است که او بسیار ثروتمند است)، شماره 28 /2 /50-921 مورخ 15 /3 /50.

[28]. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سند پیوست مقاله.

[29] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 14 /3 /37.

[30] . همان، شماره 9261/هـ2 مورخ 27 /6 /46.

[31] . روحانی مبارز آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، ج اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 474.

[32] . تقویم تاریخ خراسان از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، به کوشش غلامرضا جلالی، حسین طاهری وحدتی و عباسعلی قلی‌زاده، تهران انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص 119.

[33] . همان، ص 126.

[34] . تقویم تاریخ خراسان از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ص ۱۲۲.

[35] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[36] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[37] . کلوپ لاینز به روایت اسناد ساواک، ج اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390، ص 24؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 4573/هـ مورخ 28 /2 /44.

[38] . جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 372؛ مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 255.

[39] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 56585 /20هـ5 مورخ 20 /10 /48.

[40] . سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 63؛ کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 35.

[41] . سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک، همان، ص 63. (پاورقی)

[42] . فراماسونرها، روتارین‌ها و لاینزهاى ایران 1357-1333، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص 42 به نقل از اسماعیل رائین، فراماسونری در ایران، ج سوم، ص 418-424.

[43] . رجال عصر پهلوی  به روایت اسناد ساواک، (امیر عباس هویدا)، ج اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ، ج اول،  ص 24.

[44] . همان.

[45] . همان، ص 34.

[46] . جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383 ، ص 376 و 402.

[47] . سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک، ج اول، ص 415.

[48] . جهت اطلاع بیشتر درباره سازمان کوک مراجعه کنید به؛ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، چاپ دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1370، ص 486-493؛ جهانگیر تفضلی، خاطرات جهانگیر تفضلی، به کوشش یعقوب توکلی، چاپ اول، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی،1376، ص 79-80؛ مظفر شاهدی، ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335-1357)، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 73- 79.

[49] . سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک، ج دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ص 203؛ سپهبد حاجعلی کیا مؤسس سازمان کوک، سایت مرکز مذکور و بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 1579 /322 مورخ 23 /10 /43.

[50] . سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک، ج اول، همان، ص 284.

[51] . همان، ص 203.

[52] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک.

[53] . سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک، ج دوم، همان، ص 370.

[54] . همان، ص 218؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 4573 /9هـ، مورخ 28 /2 /44.

[55] . محمود جم رهبر حزب در اولین کابینه بعد از کودتا به سمت وزارت خارجه تعیین شد و در کابینه‌های مختلف، پست‌های مهمّی را برعهده داشت. مهمترین وقایع دوران نخست‌وزیری او حادثه مهم کشف حجاب و به شهادت رساندن شهید آیت‌الله سید حسن مدرس بود. در این باره بنگرید: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1378.

[56] . اصغر صارمی‌شهاب، ‌احزاب دولتی ایران و نقش آن‌ها در تاریخ معاصر،‌ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 134 و 135؛ حزب ملیون به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، صفحات 7، 15 و 22؛ مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله بامشاد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 63 (پاورقی)؛ شهرام یوسفی‌فر، حزب ملیون به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 51.

[57] . تقویم تاریخ خراسان از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، همان، ص 157.

[58]. همان، ص 162.

[59]. روزنامه ستاره قطب، شماره 525، 1 خرداد 1339، ص 1.

[60] . حزب ملیون به روایت اسناد ساواک، همان، ص 109.

[61]. شهرام یوسفی فر، همان، ص 51.

[62] . روزنامه دنیا، شماره 639، مورخ 2 /2 /1340، ص 1.

[63] . دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 97.

[64] . روزنامه آفتاب شرق، مورخ 26 /6 /1342، ص 4.

[65] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[66] . همان، شماره 5871 /9هـ مورخ 2 /5 /46؛ بی‌شماره، مورخ 11 /5 /46.

[67] . تقویم تاریخ خراسان، همان، ص 173؛ روزنامه صدای ملیون، شماره 681، مورخ 12 /9 /1340، ص 1، روزنامه اطلاعات، شماره 10671، مورخ12 /9 /1340، ص 20. روزنامه مرد مبارز، شماره 464، مورخ 13 /9 /1340، ص 4.

[68] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 1275 /9هـ مورخ 28 /1 /44.

[69] . همان، شماره9261/هـ مورخ 27 /6 /46.

[70] . همان، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

[71] . «آغاز سلطنت کوروش کبیر مبدأ تاریخ ایران شد»، روزنامه اطلاعات، شماره 14959، یکشنبه 24 اسفند 1354، ص 5.

[73] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 24 /2 /34؛ شماره 1199 /5568 مورخ 13 /3 /34.

[74] . روزنامه اطلاعات، شماره 10825، مورخ 28 /3 /1341، ص 1.

[75] . روزنامه اتحاد ملی، شماره 682، مورخ 18 /7 /1340، ص 1؛ روزنامه جهان اسلام، شماره 451، مورخ 3 /4 /1341، ص 1.

[76] . روزنامه اراده آذربایجان، شماره 455، مورخ 2 /4 /1341، ص 1؛ روزنامه مشعل آزادی، شماره 630، مورخ 20 /4 /1341، ص 2.

[77] . مجله پهلوی‌‌نامه، شماره 9، 1340، ص 9 و 10.

[78] . روزنامه اطلاعات، شماره 11013، مورخ 11 /11 /1341، ص 13.

[79] . روزنامه دنیا، شماره 667، مورخ 13 /8 /1340، ص 1. درباره بنیاد پهلوی بنگرید به: بنیاد پهلوی، خیریه‌ای برای خاندان پهلوی!!، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[80] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 13 /3 /40.

[81] . مجله پست تهران، شماره 3217، مورخ 2 /3 /1403، ص 8.

[82] . مقاله «دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری» سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[83] . مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول (اسدالله علم و سلطنت محمدرضاشاه پهلوی)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1379، ص 412.

[84] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان جنوبی، ج اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1401، ص 293.

[85] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 7627، مورخ 4 /6 /37.

[86] . منوچهر هاشمی، سخنی در کارنامه ساواک، انتشارات ارس، 1373، ص 299.

[87] . روزنامه ستاره قطب، شماره 3، 1 فروردین 1329، ص 2.

[88] . همان، شماره 262، 25 فروردین 1329، ص 4.

[89] . تقویم تاریخ خراسان از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، همان، ص 108.

[90] . روزنامه کیهان، شماره 6047، مورخ 27 /6 /1342، ص 1.

[91] . روزنامه مهر ایران، شماره 1927، مورخ 28 /6 /1342، ص 1؛ مجله صبح امروز، شماره 81، مورخ 25 /6 /1340، ص 1.

[92] . روزنامه خراسان، شماره 4129، مورخ 18 /7 /1342، ص 8..

[93] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 15 /7 /1353.

[94] . روزنامه کیهان هوایی، شماره 298، مورخ 19 /7 /1357، ص 11.

[95] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، مورخ 19 /7 /57؛  بی‌شماره، مورخ 15 /7 /1357.

[96] . همان، شماره 5772 /20 هـ5 مورخ 25 /2 /46؛ شماره  18140 /20 هـ5، مورخ 16 /8 /45

[97] . همان، بی‌شماره، مورخ 25 /2 /1350؛ بی‌شماره، مورخ 19 /2 /1350.

[98] . همان

[99] . تقویم تاریخ خراسان از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، همان، ص 325.

[100] . همان، صفحات 136، 204، 325، 329.

[101] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، شماره 1099، مورخ 9 /7 /1357.

[102] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی عمادالدین تربتی در ساواک، بی‌شماره، بی‌تاریخ.

































عمادالدین تربتی


 

تعداد مشاهده: 2821


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.