قسمت بیست و یکم . محمدرضا پهلوی و ریخت و پاش در گران ترین مدرسه ی دنیا!!
رضاخان میرپنج، قزاقِ بی سوادی بود که به علتِ دارا بودنِ برخی خصلت ها و خصوصیات فردی، مورد توجه کودتاگرانِ خارجی و عوامل داخلی آنان قرار گرفت و در جریان آن، در مدت زمانی کوتاه، که یک دوره ی 5 ساله، از سال 1299 تا 1304ش بود، به سردارسپهی . وزیرجنگی . نخست وزیری و در نهایت به شاهنشاهی رسید.
محمدرضا پهلوی درباره ی علت بی سوادی رضاخان می نویسد:
« سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله، باعث شد که رضا شاه در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد1.»
و تاج الملوک، که اولین ملکه ی دربار پهلوی بود نیز در سال 1347ش در مصاحبه با خبرنگار یکی از مجلات چاپ پاریس، به نام کنفیدانس، درباره ی بی سوادی رضاخان گفته است:
« پدر و مادر او از رعایای معمولی بودند و خودش هم اصلاً سواد نداشت.2»
هر چند بی سوادی مطلقِ رضاخان قابل قبول نیست و این نظر که او در دوران تصدی وزارت جنگ، چندان تلاش نمود تا موفق به خواندن و نوشتن شد، قابل قبول تر است که این حقیقت، در مکاتبات مستمر و البته ویرایش شده ی او با محمدرضا پهلوی در دوران تحصیل در سوئیس نیز قابل مشاهده است.
به هرحال، رضاخان پهلوی که از آنجا، به اینجا رسیده بود، از این مطلب به خوبی آگاهی یافته بود که اجرای برنامه هایی که کودتاگران به عهده ی او گذاشته اند، اگر چه در آغاز با کمک فکری و یاری همراهانی چون: محمدعلی فروغی . علی دشتی و دیگران و همچنین بهره گیری از قلدرمآبی و روش های استبدادی آشکار، شدنی است؛ ولی برای ادامه ی راه، نیازمند روش های دیگری است؛ از این رو، با اینکه هنوز چند روزی از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی سپری نشده بود، محمدرضا را که کودکی 6 ساله بود، به عنوان ولیعهد معرفی کرد و از همان زمان نیز، با سواد نمودنِ او را در دستور کار قرار داد. رضاخان پهلوی، هم به دلیل محرومیت های خویش و هم به شوقِ بقای سلطنت در دودمان خود، به میزانی در این اقدام، جدّی و پرتلاش بود که نه تنها کودک 6 ساله ی خود را از خانواده جدا ساخت و در کاخی اختصاصی، برای تربیت!! در اختیار مادام ارفع قرار داد، که برای نیل به این مقصود، صرف هرگونه هزینه ای را هم بر گرده ی اقتصاد بیمار و مردمِ نیازمند کشور ایران تحمیل کرد.
مروری بر هزینه هایِ حضور 55 ماهه ی ولیعهد ایران در سوئیس ( از 15 شهریور 1310 - 15 اردیبهشت 1315ش) و تحصیل در دبیرستان لوروزه و دیگر مدارس ییلاقی، گویایِ این ریخت و پاش و بی بندو باری اقتصادی در این مقوله است.
نمونه ای از این ریخت و پاش ها در نامه ای که مؤدب الدوله نفیسی برای دفترمخصوص شاهنشاهی شرح داده، به شرح زیر است:
« مبلغ 4290 فرانک سوئیس که از بابت بودجه شش ماهه در گشتاد فرستاده شده بود... یک ماه دیگر که 27 اوت باشد تمام خواهد شد؛ این است که بودجه شش ماهه دیگر را... تقدیم می دارد... از 27 اوت 1933 تا 27 فوریه 1934 ... شش ماهه مدرسه بندگان... 6000 فرانک... شش ماهه مدرسه... شاهپور... 3000 فرانک... شش ماهه حسین فردوست 3000فرانک.. . وجه ذخیره برای سه نفر... 1500 فرانک. این وجه به مصارف ذیل می رسد: رخت شوئی و مرمت لباس ها و پاک کردن و لکه گیری شیمیائی آنها و دلاک و لوازم توالت و کتاب و تلفون و رادیو و حق الاجاره میدان های بازی در گشتاد و مرمت میدان های بازی در لوروزه و مخارج گردش ها و مسافرت با راه آهن و تهیه بعضی لباس های مخصوص لوروزه برای ورزش ها. جمع حقوقی که باید به مدرسه لوروزه داده شود 13500 فرانک سوئیس . صرف جبیب بندگان... از قرار ماهی 1200فرانک ، 7200فرانک . حقوق این بنده از قرار ماهی 1300 فرانک شامل مقرری ماهیانه و مخارج پانسیون 7800 فرانک . فوق العاده چهارماهه گشتاد عین آنچه برای دو ماه و نیم ییلاق مرحمت شد 1200 فرانک . حقوق آقای مستشار از قرار ماهی 500 فرانک ، 3000 فرانک . فوق العاده گشتاد برای چهارماهه اقامت 600 فرانک . حقوق اسکندر از قرار ماهی 440 فرانک ، 2640 فرانک . فوق العاده گشتاد برای چهارماه اقامت 300 فرانک . مخارج دو اتوموبیل شامل مصارف بنزین و کرایه گاراژ و قیمت لاسطیک و تعمیرات و بیمه از قرار ماهی 600 فرانک، 3600 فرانک . لباس های بندگان... چهار دست از قرار 300 فرانک، 1200 فرانک . لباس های... شاهپور... 900 فرانک. لباس های حسین 600 فرانک . یک دست لباس برای اسکندر با کاسگت 300 فرانک{جمع} 42840 فرانک این مبلغ... بودجه شش ماهه بندگان... می باشد... صورت مخارج دست... شاهپور هنوز تنظیم نشده پس از اتمام معالجه حساب های دکتر های معالج و مریض خانه و پرستار و غیره را تقدیم خواهد داشت. مخارج و مصارفی که به عنوان صرف جیب برای بندگان... می شود... از این قرار است: کفش های متعدد برای بازی های مختلفه و بیرون آمدن از مدرسه همچنین کلاه های مختلف و جوراب و دستمال های متعارفی و ابریشمی دستمال گردن و شال گردن شلوار و پیراهن های زیر و رو و پیراهن های خواب و پیژاما و روب دو شامبر و امثال آنها آلات و ادوات بازی های مختلفه مانند طنیس و پینگ پونگ و فوت بال و هوکه و پاطیناژ و کلوله و زوبین و غیره که اغلب محتاج به تجدید است و مخارج تفریحات و تفرجات و انعامات علاوه براین مصارف صورت های مخارج فوق العاده از مدرسه فرستاده می شود که آنها هم از همین محل پرداخته می شود. ابتیاع تنقلات و میوجات و چیزهائی را که بندگان... میل داشته باشند نیز از همین محل است. »
با این حساب، حضور 55 ماهه ی ولیعهد ایران در سوئیس، شامل 9 دوره ی 6 ماهه می باشد که تنها مخارج مدرسه و خدمتگزاران او در هر شش ماه، بالغ بر 56340 فرانک و مجموع آن، رقمی معادل 507060 فرانک سوئیس می باشد.
در کنار این خرج های تحصیلی!!، در این مدت، ولیعهد ایران 3 اتومبیل شخصی خریداری نمود که اولینِ آن ماشینی امریکائی با مارک « لینکلن » بود که قیمت آن معلوم نیست. یک سال بعد اتومبیلی فرانسوی با مارک « هیسپانو سوئیزا » خریداری کرد که قیمت آن 70000 فرانک سوئیس بود و گفته شد با استفاده از مصونیت های دیپلماتیک و عدم پرداخت حقوق گمرکی و غیره به مبلغ 55000 فرانک خریداری شد و در بخش های قبلی، مختصری در باره ی داستان آن نوشته شد؛ و در آخر نیز اتومبیل دیگری با مارک « کادیلاک » که در نوشته های دکتر نفیسی با املای « کادیاک » نوشته شده، خریداری نمود که قیمت آن 20500 فرانک بود.
این مقدار، گوشه ای از هزینه های آشکاری است که صرف عیش و نوش و خوش گذرانی ها و البته تحصیلات!! ولیعهد ایران، در سوئیس می گردید. البته در بخش های آتی، از چگونگی تفریحات، ورزش ها، خریدنِ قایق اختصاصی او نیز خواهیم نوشت.
و این در حالی است که در همین ایام، در جلسه ی هفتاد و سوم نهمین دوره ی مجلس شورای ملی، در سال 1312ش که بحث پیرامون تحصیلات رایگان و یا چگونگی دریافت شهریه است، وزیر مالیه، که همان وزیر دارائی و احتمالاً سیدحسن تقی زاده باشد، در پاسخ به کسانی که مخالف دریافت شهریه هستند، عدم توانائی پرداخت 600 فرانک سوئیس توسط یک دانشجوی ایرانی را به رخ نمایندگان مجلس می کشد و می گوید:
« بنده الان سراغ دارم کسى را از شاگردان خودمان، که در ژنو تحصیل مى کرد؛ اسم نمى برم براى این که چیز نشود و این شخص وقتى که مى خواست بیاید، پول نداشت که بدهد و دیپلمش را بگیرد؛ چون باید پول بدهد. دیپلم را گذاشت پیش بنده، تا مدتى هم که بنده آنجا بودم، نتوانست بفرستد؛ چون قریب ششصد فرانک سوئیس بود، یک مقدارش براى دیپلم بود و یک مقدار براى مخارج و حق اونیورسیته، بعد از آن که بنده آمدم، مبلغى فرستاد پس از چندین سال و تصدیقش را گرفت3.»
در کنار خرج های رسمی که حواله های آن از طرف محاسبات دربار صادر می شد و از طریق بانک های سوئیسی پرداخت می گردید، در ایام نوروز نیز رضاخان، عیدی 1000 دلاری، که در آن زمان معادل 5000 فرانک سوئیس بود و ملکه!! نیز، عیدی 10000 ریالی که معادل 75 /2136 فرانک سوئیس بود، برای محمدرضا پهلوی ارسال می کردند و این در حالی است که حسین فردوست، که از این نمد، صاحب کلاه های فروانی شده بود، در خاطرات خود می نویسد:
« خانواده من در تهران، با ماهی 30 تومان گذران می کرد و حقوق پدرم 47 تومان بود4.»
پی نوشت ها
1 . پهلوی ها . جلد اول . ص 7 به نقل از: حسین مکی . تاریخ بیست ساله ایران . ج 6 . ص 162
2 . همان . به نقل از : فریدون هویدا . سقوط شاه . ص 122
3 . مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی . دوره 9 . ص 73
4 . ظهور و سقوط سلطنت پهلوی . جلد 1 . ص 41
تعداد مشاهده: 9228