مسجد جلیلی تهران
مسجد جلیلی که گاه با نام مسجد فرشچی نیز معروف بوده است، در خیابان ایرانشهر جنوبی و کنار میدان فردوسی شهر تهران قرار دارد. زمینی که این مسجد در آن قرار دارد، متعلق به حاج مهدی جلیلی فرشچی بود. وی در اواخر دهه سی و به پیشنهاد عزاداران به ویژه مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فلسفی (1287-1377ش)، مسجدی در این زمین بنا کرد. احتمالاً زمان ساخت مسجد در فاصله سالهای 1335تا1339 بوده است. به موجب وقفنامه شماره 13945 موجود در اداره اوقاف و امور خیریه شرق تهران تحت نظارت اوقاف، حاج جلیلی این مسجد را در 1 / 1 / 1340 وقف کرده است. تأمین هزینه های مسجد به واسطه درآمد املاک و اجاره رقباتی (شش باب مغازه و یک ساختمان مسکونی دو طبقه) است که در اختیار آن گذاشته شده است. برخی هزینه ها (مانند هزینه های جشن و .....) با کمک کسبه محل و مردم تأمین می شده است. واقف تولیت موقوفه را به فرزندانش (شمس الدین و ضیاءالدین جلیلی که در اسناد حاج جلیلی خوانده می شوند) واگذار کرده بود.[1] بنا بر گزارش های موجود متولی موقوفه (حاج جلیلی) در کار تجارت فرش بوده است.[2]مسجد جلیلی دارای کتابخانه بود و در اسناد به کتابدار مسجد و برگزاری برخی جلسات در کتابخانه مسجد اشاره شده است.[3]
آیت الله زین العابدین سرخه ای که از طرف حاج مهدی جلیلی، تولیت مسجد را عهده دار شده بود، چندی پس از افتتاح مسجد، امامت آن جا را به داماد خویش مرحوم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی(1310- 1393ش) واگذار کرد.[4] آیت الله مهدوی کنی با تلاش مستمر این مسجد را به یکی از پایگاه های مهم انقلاب اسلامی تبدیل کرد. با تعطیلی مسجد هدایت[5] و حسینیه ارشاد[6] در اوایل دهه 1350شمسی، بر اهمیت مسجد جلیلی افزوده شد و فعالان این دو محل از این پس در مسجد جلیلی فعالیت می کردند.[7]
نوشتار پیش رو می کوشد طرحی مقدماتی برای بررسی منابع پژوهش در تاریخ این مسجد و به ویژه جایگاه آن در مبارزات انقلاب اسلامی ارائه کند.
کتابشناسی مسجد جلیلی
منابع پژوهش در تاریخ مسجد جلیلی را می توان در دو بخش 1) اسناد و 2) خاطرات و تاریخ شفاهی دسته بندی کرد. تاریخ این مسجد کمتر موضوع یک پژوهش جدی قرار گرفته است که بیشتر به شکل مدخل در دانشنامه های عمومی و به ویژه در فضای مجازی منتشر شده اند که به دو نمونه از آنها اشاره شده است.
متون سندی
کتاب اسناد مسجد جلیلی[8] دارای چند بخش "سخن ناشر، پیشگفتار، مقدمه، اسناد (حدود چهارصد سند)، منابع و مآخذ، فهرست اعلام، ضمائم و عکس ها" است. اسناد این کتاب از نظر دوره زمانی محدوده سال های 1340 تا 1357 شمسی را پوشش می دهند. در اولین سند این مجموعه فقط به مسجد خیابان ایرانشهر (بدون ذکر نام دقیق آن) اشاره شده است[9]؛ در حالی که در سند دوم، دقیقاً نام این مسجد (مسجد جلیلی) آمده است. این سند به سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی اشاره دارد.این سخنان در پیوند با نهضت پانزده خرداد بود: دین اسلام در ایران از بین می رود.[10] آخرین سند این مجموعه نیز دارای تاریخ 22 آذرماه 1357 است.[11] اسناد این مجموعه از نظر شکلی متنوع هستند و گستره ای از گزارش های میدانی مأموران ساواک[12] تا مکاتبات اداری میان ساواک و شهربانی[13] یا بخش های ساواک با یکدیگر[14] و گزیده هایی از برخی بولتن های ساواک[15] را شامل می شوند.
بیشتر اسناد این مجموعه حاصل گزارش های منابع ساواک از فعالیت های اهالی این مسجد است. حدود 350سند این مجموعه عمدتاً بر مبنای این گزارش ها شکل گرفته اند. این اسناد و گزارشها ما را با تاریخ مسجد جلیلی از نزدیک آشنا می کنند. اما برای درک اهمیت این گزارش ها نخست باید دریابیم این گزارش ها چرا و چگونه شکل گرفته اند؟ پرسش دیگری که باید بدان پاسخ دهیم آن است که تهیه کنندگان این گزارش ها که در اسناد با عنوان منبع و با کد اختصاصی معرفی شده اند، تا چه اندازه به اخبار و تحولات درون مسجد نزدیک بوده اند؟ آنها در چه موقعیتی بوده اند و میزان دسترسی شان به اخبار چه اندازه بوده است؟ آیا آنها در صورت دسترسی به اخبار همه وقایع را گزارش کرده اند؟ پاسخ به این پرسش جایگاه این اسناد و اهمیت شان در بازسازی تاریخ مسجد جلیلی به عنوان یکی از پایگاه های انقلاب را روشن خواهد کرد.
در گزارش شهربانی (سال1344) آمده است"چون در جریان پرونده قتل حسنعلی منصور در این مسجد نیز جلساتی تشکیل می شده است، به مأمور ویژه آموزش داده شد به طور مرتب در این جلسات شرکت نماید."[16] در سند دیگری (سال1345) اداره کل سوم از ساواک تهران خواسته بود "به نحو غیر محسوس پیرامون چگونگی فعالیت گردانندگان جلساتی-که در این مسجد برگزار می شد-و وابستگی آنها به گروه های مذهبی و یا جناح های مخالف تحقیق و نتیجه را اعلام نمایند.[17] در اسناد سال 1349، این مسجد به عنوان یک هدف برای ساواک تعریف شده بود.[18] در رمضان سال 54 اداره کل سوم ساواک با اشاره به اعلام روزنامه کیهان (18 / 6 / 54) مبنی بر سخنرانی های آیت الله محمد امامی کاشانی در این مسجد، از ریاست ساواک تهران خواست نسبت به ضبط و پیاده سازی نوارهای این سخنرانی ها در ماه رمضان اقدام و خلاصه ای از آن را مستمراً به آن اداره کل ارسال کنند.[19]
منابع که برای کسب خبر و رصد فعالیت های اهل مسجد، به این محل می آمدند توسط مأموران بالادست آموزش ها و توصیه های لازم را دریافت می داشتند.[20]شیوه کار آنها و به ویژه صداقتشان در انعکاس اخبار مورد ارزیابی مأموران بالادست قرار می گرفت.[21]این منابع از محدودیت کار خبرگیری سخن گفته اند. آنها گاه اخبار را به واسطه صمیمت شان با افراد و در گفتگوهای خصوصی به دست می آوردند.[22] این صحبت های خصوصی گاه موضوع یک گزارش می شد. در سندی درباره خلیل شالچی که در جلسه شرکت تعاونی سود بخش درباره 28 مرداد صحبت کرده بود، مأمور ساواک می نویسد: اقدام مستقیم در مورد اظهارات خلیل شالچی موجب شناسایی منبع خواهد شد.[23] این توضیحات احتمالاً رابطه منبع گزارش و خلیل شالچی را نشان می دهد؛ رابطه ای که آن قدر خاص بود که در صورت اقدام احتمالی ساواک، به خطر می افتاد.
میزان این صمیمیت و دوستی در نزدیک شدن به افراد و گفتگو با آنها اثر می گذاشت و گاه منبع نمی توانست به جمعی وارد شود و در نتیجه از کسب خبر بازبماند. مثلا در یکی از گزارش ها آمده است: مهدوی به اتفاق 9 نفر دیگر دوره هم جمع شده و خیلی آهسته صحبت می کرد [به گونه ای] که از صحبت آنها چیزی عاید نشد.[24] در صورتی که احتمال ورود منبع به دایره افراد مورد نظر ممکن نمی شد، وی می کوشید ضمن توصیف آن چه که دیده یا شنیده بود، به بازسازی ذهنی آن چه محتمل بود، بپردازد. این احتمالات با توجه به شناخت منبع از فضای سیاسی و عقیدتی مسجد و تحولات جامعه مطرح می شد.[25]
بخشی از دشواری کار منابع در خبرگیری به رعایت جوانب احتیاط از سوی اهل مسجد مربوط می شد.[26] مثلاً در سندی می خوانیم "از مطالب مطروحه در مذاکرات خصوصی مهدوی و اسدالله بادمچیان اطلاعی به دست نیامد."[27]
گاه این ملاحظات به گونه ای علنی مطرح می شد و برخی افراد به همکاری با ساواک متهم می شدند. منابع ساواک خود راوی این نگاه مردم به افراد مظنون به همکاری با سازمان اطلاعات و امنیت بوده و آن را گزارش کرده اند.[28] قضاوت درباره این افراد حتی به زمینه های دیگر هم کشیده می شد.[29]در برخی جلسات کسانی را اجازه ورود می دادند که از صافی و امتحان گذشته باشند.[30]
بیست و سه منبع ساواک در طول 13 سال، حدود 350 گزارش از مسجد جلیلی تهیه کرده اند.این گزارش ها با حضور منابع در جلسات، اظهارات خصوصی افراد، گفتگوها و ..... شکل گرفته اند. بیشترین گزارش های موجود مربوط به سال 1353 است. (45 سند) که 43 گزارش آن مربوط به دو منبع خبری است. این دو منبع خبری از سال 1352، فعالیت شان را در مسجد جلیلی شروع کرده اند و تا سال 1357 به این کار ادامه می داده اند. یکی از این دو منبع در پنج سال فعالیت، 102 گزارش از مسجد جلیلی تهیه کرده است که پرکارترین منبع ساواک در مسجد جلیلی به شمار می رود. این حجم و محدوده زمانی فعالیت نشان می دهد وی احتمالاً با شرکت مستمر خود در برنامه های مسجد، چهره ای آشنا و لابد صمیمی برای اهالی مسجد بوده است. شاید اهالی مسجد که برخی دیگر را مأمور ساواک می پنداشتند، هیچ گاه به ذهنشان نمی رسید که با یکی از منابع ساواک دوست شده اند. نکته جالب آن که این منبع علیرغم حضور مداوم در مسجد، نتوانسته است اعتماد مرحوم آیت الله مهدوی کنی را جلب کند و یا از اعضای رده بالای مسجد و رفتارهای خصوصی آنها گزارش تهیه کند. ظاهراً وی نتوانسته است از تدابیر و احتیاط های انقلابیون عبور کند و به رده های بالاتر برسد.
دو مسجد هدایت و جلیلی حوزه کار مشترک شش منبع ساواک بوده است که در گزارش ها با کدهای (602، 617، 682، 1430، 7874 و 7900) یاد شده اند. این شش منبع از دو مسجد یادشده، نزدیک 330گزارش تهیه کرده اند که میانگین فعالیت آنها 55 گزارش در طول 13 سال است. البته این آمار مربوط به دو مسجد یاد شده است.
محتوای گزارش ها
این گزارش ما را با حضور قشرهای مختلف مردم در مسجد جلیلی از نزدیک آشنا می کنند. فرهنگیان، کارمندان بانک، ادارات دولتی، بازرگانان، استادان دانشگاه، دانشجویان، نیروهای نظامی، مدیران و کارگران شرکت ها، بازرگانان و پیشه وران شهری از شرکت کنندگان در برنامه ها و فعالیت های مسجد جلیلی بوده اند.[31]
این گزارش ها همچنین مسجد جلیلی را در شبکه ای از روابط موجود میان نیروهای انقلابی نشان می دهد. ترسیم این شبکه با کمک اسناد موجود و البته دیگر اسناد برجای مانده از ساواک ممکن است. این اسناد به مخاطب نشان می دهند مسجد جلیلی با مسجد هدایت،[32]مسجد ارک، هیئت مهدیه اختیاریه،[33]مسجد الجواد (تهران)،مسجد شهیدی(تبریز)،[34]مسجد صبا، هیئت ثامن الائمه، بنیاد تعاون و رفاه اسلامی،[35]مسجد سلطانی(و گروه کمک به بیماران مستمند آن مسجد)،[36]مسجد مسلمانان شهر مونیخ آلمان،[37]مسجد خلیل الرحمان(خیابان فیشرآباد)،[38]مسجد شاهچراغ،[39]احباب الحسین در خیابان غیاثی، چهارراه عارف،[40]هیئت دینی قهرودیهای مقیم مرکز،[41]انتشارات بعثت(خیابان شاهرضا،پاساژ الوند)،[42]کتابفروشی اسلامیه،[43] مجله سیمای اسلام (مجمع هدایت اسلامی قلهک)،[44]مجله ندای اسلام،[45]مجله ماهیانه کودک،[46]و صندوق تعاون خیریه اجتماعی وابسته به درمانگاه ولیعصر (عج)[47]در ارتباط بوده است.
اسناد موجود همچنین از فعالیت اهالی مسجد خبرهای جالبی دارند. عمدتاً این فعالیت ها به شکل منظم، سازمان یافته و مستمر بوده است؛ فعالیت هایی که اساسی مذهبی داشت و از کمک به مستمندان تا فعالیت های فرهنگی و سیاسی را در برمی گرفت.[48] از جمله این فعالیت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
●
●
●
●
●
●
در این اسناد همچنین به فعالیت "شرکت سهامی فیلم درخدمت دین" و احتمال تشکیل گروه گردشگری اسلامی اشاره شده است.[57]
مطالعه اسناد مسجد جلیلی این مسجد را به مثابه کانون پر جنب و جوش فعالیت های انقلابی تصویر می کند. در حالی که انقلابیون مسلمان می کوشیدند با رعایت تمام جوانب مبارزات انقلابی را در عرصه های مختلف پیش ببرند، مأموران سازمان اطلاعات و امنیت نیز تلاش می کردند از این فعالیت ها آگاهی های لازم را به دست آورند. حاصل آن مبارزات و مخفی کاری ها و این نفوذ و خبرگیری ها مجموعه اسنادی است که از آن سخن رفت. مجموعه اسنادی که محقق و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی بدانها سخت نیازمند است تا بتواند با کمک آنها بخشی از مبارزات انقلابی مردم ایران را بازسازی کند.
در کتاب آیت الله محمدرضا مهدوی کنی به روایت اسناد ساواک، سندهای متعددی از دوره پیشنمازی ایشان در مسجد جلیلی در دست است. برخی از این سندها در کتاب اسناد مسجد جلیلی نیز منتشر شده (مانند گزارش هایی از جلسات بحث و تفسیر در مسجد جلیلی،جلسات کمیته امداد بیماران مستمند و جلسات شرکت سودبخش[نجات]) و برخی اسناد دیگر که به سایر فعالیت های مرحوم آیت الله مهدوی کنی اختصاص دارد (مانند جلسات هفتگی روزهای پنجشنبه عده ای از روحانیون، گزارش بازجویی ها، برگزاری جلسات دعای ندیه و ....) نیز در این مجموعه آمده است. به عنوان نمونه گزارش بازجویی (مورخه14 / 2 / 1356) حاوی نکات ارزشمندی درباره فعالیت های آیت الله مهدوی در مسجد جلیلی است.[58]
در مجموعه اسناد شهید صادق (1311-1360ش)،[59] اسناد حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی (1275-1364ش)،[60] اسناد کتاب فریاد بعثت؛ مرحوم استاد فخرالدین حجازی (1308-1386ش)،[61] و اسناد مسجد هدایت[62] نیز اسنادی وجود دارد که به روشن شدن تاریخ مسجد جلیلی و جایگاه آن در مبارزات انقلاب اسلامی کمک فراوان خواهد کرد.
مدخل های دانشنامه ای
مدخل مسجد جلیلی در دانشنامه جهان اسلام[63] با توجه به دسترسی و استناد نویسنده به پرونده های "محسن افخمی، شماره12070، احمدرضا مختارپور، شماره 12071، حسنحاجابراهیمی، شماره12070، علیقاضی، شماره12069، آیتاللّه محمدرضا مهدویکنی، شماره1112،کد1596، مهندس مهدیبازرگان، شماره 15 / 164، سید محمد صادق قاضی طباطبایی، شماره 12067، آیتاللّه شهید استاد مرتضی مطهری، شماره 586، کد2 / 180، محمد زرگر، شماره 12071، محمدعلی گلافشانی، شماره 2951 و رضا پارساراد، شماره 12068" که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری می شوند، مدخلی است ارزشمند که ظاهراً مورد استفاده نویسنده مدخل مسجد جلیلی در ویکی شیعه بوده است.[64]
پینوشتها:
[1] پایگاه های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مساجد، کتاب اول: مسجد جلیلی تهران، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1388، مقدمه مصحح، صفحات بیست و بیست و یک
[2] حاج جلیلی تولیت مسجد در بازار سرای امیر فرش فروشی دارد. سند شماره10899 / 20ه12، تاریخ:28 / 5 / 50، همان، صفحه 274، مصحح اسناد در مقدمه کتاب می نویسد:ضیاءالدین جلیلی در آلمان تجارت خانه فرش دارد و در حال حاضر نیز در خارج از کشور به سر می برد.همان، مقدمه مصحح، صفحه بیست و یک
[3]سند شماره13454 / 20ه12، تاریخ:12 / 5 / 51، همان، صفحات308-307 و سند شماره7458 / 20ه12، تاریخ:17 / 8 / 52، همان، صفحه280
[4] همان، مقدمه مصحح، صفحه بیست و یک، ایت الله مهدوی کنی در سال1338ش. در حالی که به درجه اجتهاد رسیده بودند، با قدسیه خانم سرخه ای (حاجیه خانم)،دختر آیت الله حاج شیخ زین العابدین سرخه ای ازدواج کردند.نک:یاران امام به روایت اسناد ساواک:آیت الله محمدرضا مهدوی کنی،تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385، مقدمه مصحح،صفحه ده
[5] مسجد هدایت تهران در خیابان جمهوری اسلامی فعلی، بعد از چهار راه جمهوری اسلامی [چهارراه اسلامبول]، نرسیده به خیابان لاله زار قرار دارد.
[6]حسینیه ارشاد در سال های نخستین دهه 1340 شمسی بنیان نهاده شد.این حسینیه در حاشیه جاده تهران به شمیران و در منطقه چالهرز قرار داشت (خیابان شریعتی فعلی) .نک: حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1383، نک: مقدمه مصحح، صفحه هفت
[7] سند شماره:9095 / 312، تاریخ:4 / 12 / 53، همان، صفحات457-455
[8] پایگاه های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مساجد، کتاب اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1388
[9] سند شماره سند: 941 / 311-س.ن، 1 / 4 / 1340، همان، صفحه 1
[10] سند شماره461 / س ت / 2، تاریخ 13 / 3 / 1342، همان، صفحه 4
[11]سند شماره 27718 / 20ه12، تاریخ:22 / 9 / 57، همان، صفحه622
[12] مانند گزارش های مکرر هفتگی درباره جلسات بحث و تفسیر مسجد جلیلی یا جلسات شرکت تعاونی سودبخش [نجات]
[13] مثلا نک: نامه ساواک به شهربانی، سند شماره67271 / 316، تاریخ:7 / 7 / 1347، همان، صفحه177، گزارش شهربانی کل کشور سند مورخه5 / 3 / 1344، همان، صفحه 11
[14] نک: سند شماره39480 / 316، تاریخ:5 / 7 / 1345، همان، صفحه 46
[15] برای نمونه نک به همان،صفحات609 ، 610، 613
[16] گزارش شهربانی کل کشور، تاریخ 5 / 3 / 1344، همان، صفحه11
[17] سند شماره39480 / 316، تاریخ:5 / 7 / 1345، همان، صفحه46
[18] سندشماره1009، تاریخ:18 / 12 / 49، همان، صفحه 253
[19] سند شماره4105 / 312، تاریخ:19 / 6 / 54، همان، صفحه502
[20] در سندی می خوانیم:به منبع مربوطه آموزشهای لازم جهت شناسایی بیشتر افراد و همچنین آگاهی از نظریات و هدف آنان در زمینه اجتماع در مسجد مذکور داده شده است.سند شماره29158 / 20الف، تاریخ:24 / 11 / 1344، ص23، در سندی دیگر می خوانیم:با توجه به نفوذ منبع (7880)وی حداکثر تلاش خود را برای فهم زمینه نحوه احتمالی کمک به زندانیان سیاسی خواهد کرد و برای این کار آموزش لازم به وی داده شده است.سند شماره26313 / 20ه12، تاریخ:4 / 3 / 54، همان، صفحه481-480
[21] نظریه یکشنبه درباره گزارش تسلیمی منبع: به احتمال یقین صحت دارد. سند شماره17331 / 20ه12، تاریخ:30 / 9 / 51، همان، صفحه 331
[22] منبع7880 درباره حسینی اهل فشم دبیر فرهنگ اطلاعاتی به دست داده، برخی اطلاعات را به واسطه هم صحبتی کسب کرده، یکشنبه می نویسد که رفتار حسینی تحت نظر است. سند شماره25573 / 20ه12، تاریخ:30 / 1 / 54، همان، صفحات 472-471
[23] سندشماره: 16751 / 20ه3، تاریخ:3 / 6 / 49، صفحه209؛ وی به طور خصوصی ضمن احوالپرسی و تعارف به منبع، آرزو نموده بود که ان شاءالله روزی همگی برای نابودی شاه لباس نو بر تن کنیم. منبع 3246سند شماره15644 / 20ه12، تاریخ:8 / 8 / 51، همان، صفحه321 ظاهراً این منبع با عبدالرحمن جعفرخانی هم دوست بود. سند شماره141783 / 20ه12،تاریخ:18 / 12 / 50، همان، صفحه 305 نیز مذاکره محرمانه جعفرخانی با منبع، سند شماره142200 / 20ه12، تاریخ:30 / 12 / 50، همان، صفحه306
[24] گزارش شهربانی کل کشور، تاریخ 5 / 3 / 1344، همان، صفحه13
[25] شیخ مهدوی با حاج جلیلی و مدرسی اهل اصفهان ..... به طور خصوصی مذاکراتی می نمود و قسمتی که شنیده می شد این بود که مهدوی به مدرسی می گفت تا 15روز دیگر می خواهیم پول را بفرستیم..... به نظر می رسد ارسال پول مربوط به چریک ها و آوارگان فلسطین باشد. سند شماره17078 / 20ه12، تاریخ:23 / 9 / 51، همان، صفحه 328، و در سندی دیگر؛ برادر عبدالرحمن جعفری حسابدار بانک بازرگانی از گردانندگان مسجد شاهچراغ چهارراه مولوی به مدت یک ربع با مهدوی پیشنماز به طور خصوصی صحبت کرد. شنبه: احتمالاً جعفری درباره برنامه مسجد شاهچراغ از مهدوی دستورهایی می گرفت. سند شماره90035 / 20ه12، تاریخ:29 / 12 / 51، همان، صفحه 354، منبع8780 تذکر مکتوب ساواک (احتمالاً) به جلیلی را در حین تحویل آن توسط عباس اسلامی به حاج جلیلی متولی مسجد دید و توانسته کلمات به اتهام اخلال را بخواند. سند شماره23941 / 20ه12، تاریخ:20 / 12 / 53، همان، صفحه461
[26] مهدوی [کنی]در پایان اظهار داشت: تمام حرفها را نمی شود گفت، چون دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد. نک: گزارش شهربانی کل کشور، تاریخ 5 / 3 / 1344، همان، صفحه13،گزارش دیگر: غلامعلی زنگنه می گفت:این مسجد همیشه پر از مأمور است (سند شماره27793 / 20ه12، تاریخ:27 / 5 / 54، همان، صفحه 494
[27] سندشماره8098 / 20ه12، تاریخ:8 / 9 / 52، همان، صفحه382
[28]درباره دستگیری آیت الله مهدوی گفته می شد احتمال دارد آن جوان ریش دار که نامش قاضی است و مدتی است به این مسجد می آید او را لو داده باشد.سندشماره17079 / 20ه12،تاریخ:23 / 9 / 51، همان،ص329 گزارشی دیگر اشاره دارد به این که محمدی 38ساله اهل کاشان کوتاه قد،نزد اهل مسجد به مأمور ساواک معروف است.سندشماره15526 / 20ه12،تاریخ:28 / 1 / 53،همان،ص402و سند دیگر: محمدعلی یزدان پناه و محمدی:این دو از نظر اهل مسجد ساواکی هستند.گزارش شماره23042 / 20ه12،تاریخ:13 / 11 / 53،همان،ص445
[29]قاضی جوان26 ساله ای که به او اشاره شد گزارشی درباره بیماران مستمند داد و چون کارش منظم نبود مورد مؤاخذه و عتاب گل افشانی قرار گرفت. سند شماره18008 / 20ه12، تاریخ:21 / 10 / 51، همان، ص332
[30] سند شماره16152 / 20ه3، تاریخ:31 / 4 / 1349،ص203 نیز سند شماره16490 / 20ه3، تاریخ:18 / 5 / 1349، همان،ص205
[31] سندشماره16152 / 20ه3،تاریخ:31 / 4 / 1349،همان،صفحه202،سندشماره16432 / 20ه3،تاریخ:18 / 3 / 50،همان،صفحه266،سندشماره15785 / 20ه3،تاریخ: 15 / 2 / 50،همان،صفحه256،سندشماره15890 / 20ه3،تاریخ:22 / 2 / 50،همان،صفحه260،سندشماره15908 / 20ه3،تاریخ:22 / 2 / 50،همان،صفحه261،سندشماره 16437 / 20ه3،تاریخ:18 / 3 / 50،همان،صفحه265،سندشماره10899 / 20ه12،تاریخ:28 / 5 / 50،همان،صفحه274،سندشماره11368،تاریخ:13 / 6 / 50،همان،صفحه 277،سند شماره13783 / 20ه12، تاریخ:6 / 9 / 50، همان، صفحه292،سند شماره13454 / 20ه12،تاریخ:12 / 5 / 51،همان،صفحه307،سند شماره26660 / 20ه12، تاریخ :21 / 3 / 54، همان، صفحه484
[32]سند شماره7490 / 20ه12، تاریخ:17 / 8 / 52،همان، صفحه378، سندشماره 120568 / 20ه12، تاریخ:23 / 11 / 52، همان، صفحه386، گزارشی از سال 1353، اشاره می کند که دو مسجد جلیلی و جاوید جای حسینیه ارشاد و مسجد هدایت را گرفته و عناصر متعصب در این دو مسجد اجتماع می نمایند. گزارش سری ساواک13 / 4 / 1353، همان، صفحه410، نیز نک:سند شماره:9095 / 312، تاریخ:4 / 12 / 53،همان، صفحات457-455 و سند شماره23416 / ه12، تاریخ:30 / 6 / 35، همان، صفحه 556
[33] سند شماره14706 / 20ه12،تاریخ:8 / 7 / 51، همان،صص317- 315
[34] سند شماره16432 / 20ه3،تاریخ:18 / 3 / 50، همان، صص267-266 و سندشماره16489 / 20ه3،تاریخ:20 / 3 / 50،همان،ص268
[35] سندشماره14873 / 20ه12،تاریخ:11 / 7 / 51،همان،صص313-312مسجدارک،هیئت مهدیه اختیاریه،سندشماره14706 / 20ه12،تاریخ:8 / 7 / 51،ص317- 315
[36] سندشماره640 / 20ه12،تاریخ:27 / 1 / 52، همان، ص355
[37] سند شماره7458 / 20ه12،تاریخ:17 / 8 / 52، همان، ص379
[38] سند شماره7698 / 20ه12،تاریخ:26 / 8 / 52، همان، ص381
[39] سند شماره90035 / 20ه12،تاریخ:29 / 12 / 51، همان،ص354
[40] سند شماره23824 / 20ه12،تاریخ:13 / 12 / 53، همان،ص459
[41] سند شماره30654 / 20ه12،تاریخ:29 / 10 / 54،همان،ص537
[42] سند شماره16152 / 20ه3،تاریخ:31 / 4 / 1349،همان،ص202
[43] سند شماره28136 / ه12،تاریخ:16 / 6 / 54،همان،ص499
[44] سندشماره17184 / 20ه3،تاریخ:28 / 6 / 49،همان،ص215
[45] سند شماره17246 / 20ه3،تاریخ:1 / 7 / 49،همان،ص218
[46] سند شماره 10876 / 20ه3،تاریخ:6 / 11 / 49،همان،ص246
[47] سند شماره10803 / 20ه3،تاریخ:3 / 11 / 49،همان،ص247
[48] چاپ تقویم های اسلامی(سندشماره220905 / 20ه12،تاریخ:9 / 5 / 37،همان،ص604)و پخش اعلامیه(سندشماره2487 / ه12،تاریخ:15 / 6 / 57،همان،ص620)
[49] سند شماره37666 / 20ه3،تاریخ:1 / 12 / 1346،همان،ص154و اسناد اواخر سال 1347و1348
[50] انتقاد از مجله زن روز و تشویق به نخریدن آن،سند شماره 39571 / 12م، تاریخ:14 / 7 / 1375،همان،ص47
[51] بر اساس رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی از 6 / 6 / 54 مرحوم ایت الله مهدوی کنی برای مدت سه سال به بوکان تبعید شدند.سند مورخه1 / 7 / 54، ص501،و سندشماره28136 / 20ه12،تاریخ:16 / 6 / 54،همان،ص500
[52] سند شماره29158 / 20الف، تاریخ:24 / 11 / 1344، همان،ص22، اداره کل سوم به ریاست ساواک تهران خواسته بود به نحو غیر محسوس پیرامون چگونگی فعالیت گردانندگان این جلسه و وابستگی آنان و جلسه مورد بحث به سایر دستجات افراطی مذهبی و یا جناح های مخالف تحقیق و نتیجه را ضمن تعیین مشخصات کامل مؤسسین و افراد درجه یک و دو..... اعلام کنند.سندشماره39480 / 316،تاریخ:5 / 7 / 1345،همان،ص46
[53] سندشماره60478 / 20ه3،تاریخ:13 / 12 / 1348،همان،صص193-192،شرکت سودبخش از سال1345 آغاز به کار کرده بود و در سال49،نزدیک165 نفر عضو و 25تا26هزارتومان سرمایه داشت.سندشماره17185 / 20ه3،تاریخ:28 / 6 / 49، همان،صص220-219در سندی مربوط به اردیبهشت1350نام شرکت به نجات تغییر یافته(سندشماره15831 / 20ه3،تاریخ19 / 2 / 1350،همان،ص259)شرکت علاوه بر جلسات هفتگی، مجمع عمومی ماهانه داشت.(سندشماره 15890 / 20ه3،تاریخ:22 / 2 / 50،همان،ص260،نیز سندشماره14174 / 20ه12،تاریخ:16 / 9 / 50،همان،ص295)شرکت نجات در دی ماه1351:200 نفر عضو، 370.000ریال سرمایه داشت.سند شماره18007 / 20ه12،تاریخ:21 / 10 / 51،ص333
[54] آقایجلیلی متولی مسجد مدیر عامل انجمن عیادت از بیماران (گروه امداد بیماران مستمند) بود. ، مدیر عامل بود. انجمن همچنین دارای خزانه دار، منشی، دو حسابدار، هیئت اجرایی، مشاورین، سرپرست گروه تبلیغات و کمک مأمور بود و صندوق های گردآوری وجوه کمک های مردمی داشت. این انجمن علاوه بر عیادت بیماران و کمک به درمان آنها که هدف اولیه بود، قرار بود در کارهای فرهنگی مثل تربیت معلم برای تدریس تعلیمات دینی و قرآن و کاریابی برای فارغ التحصیلان داشگاهی نیز فعالیت کند. (سند شماره 15785 / 20ه3، تاریخ:15 / 2 / 50، ص256-257) در اساسنامه که توسط مرحوم حضرت آیت الله مهدوی کنی تنظیم شده، آمده بود که اعضا نباید وابستگی حزبی و جمعیتی داشته باشند، در صورت اثبات فساد اخلاقی، عضو از گروه اخراج می شد. یکی از بندهای اساسنامه به این نکته اشاره داشت که در صورت اختلاف هیئت مدیره به وسیله حاکم شرع یا مرجع تقلید رفع شود. سند شماره15908 / 20ه3، تاریخ:22 / 2 / 50، ص261) گروه امداد بیماران دارای هفته نامه بود.(سندشماره 16437 / 20ه3، تاریخ:18 / 3 / 50، ص265) در سند شماره15908 / 20ه3، تاریخ:22 / 2 / 50، همان، صفحه261) این انجمن شب عید بین مسلولین بیمارستان خیابان تهران نو یک صد دست لباس تقسیم کرده بود. (سندشماره 16437 / 20ه3، تاریخ:18 / 3 / 50، ص264)
[55] سند شماره8472 / 20ه3، تاریخ: 21 / 5 / 1346، همان،صص117-116
[56] سندشماره 17830 / 20ه2، تاریخ:26 / 5 / 1347
[57] شرکت سهامی فیلم در خدمت دین که توسط شهید محمدصادق اسلامی (1311-1360ش) و شهید محمدعلی رجایی (1312-1360ش) تأسیس شده بود. شرکت دارای هیئت مدیره بود و برخی جلسات آن در سالن دبیرستان دخترانه رفاه برگزار می شد. شهید محمدعلی رجایی دبیر این دبیرستان بود. سند شماره16430 / 20ه3، تاریخ:13 / 5 / 1349، ص204، (درباره این شرکت نک: مقدمه کتاب شهید صادق: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سی و سوم؛ شهید محمد صادق اسلامی،تهران،مرکزبررسی اسنادتاریخی وزارت اطلاعات،چاپ اول،1382،مقدمه،صفحه بیست و هشت،سندشماره 17126 / 20ه12 ،تاریخ:23 / 9 / 51، صص219-218،سندشماره5763 / 20ه12، تاریخ:5 / 7 / 52، صص240-239) برای آگاهی درباره تأسیس کانون گردش و مسافرت (گروه توریستی اسلامی)؛ نک سند شماره16432 / 20ه3، تاریخ:18 / 3 / 50، همان، صفحات267-266 و سند شماره16489 / 20ه3، تاریخ:20 / 3 / 50، همان، صفحه268
[58] صفحات 390-386
[59] رونوشت گزارش خبر شماره 17231 / 20ه3 یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385، ، تاریخ:29 / 3 / 48 ساواک تهران، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید صادق،تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، صص172-1710، سند بدون شمار مورخه:2 / 12 / 48، همان، صص180-179،
[60] حجه الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383،صفحات217، 220، 328و388-387
[61] فریاد بعثت؛ فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383، سند شماره 20561 / 20ه2، تاریخ: 17 / 6 / 47، صفحات 121-119
[62] پایگاه های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مساجد، کتاب دوم: مسجد هدایت تهران، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1389، جلد اول، سندشماره31636 / تاریخ:29 / 12 / 44،صفحات198-197، سند شماره26119 / 20ه2، تاریخ:29 / 8 / 46، صفحات 269-268
[63] نام کتاب: دانشنامه جهان اسلام نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی،جلد1،صفحه 48،نک:(http: / / lib.eshia.ir / )
[64]نک به مدخل ویکی فقه ، دانشنامه حوزوی http: / / www.wikifeqh.ir
تعداد مشاهده: 6551