خیالات و آرزوهای دکتر غلامحسین صدیقی برای نخست وزیری
تاریخ انتشار: 29 ارديبهشت 1403
غلامحسین صدیقی از اعضای جبهه ملی در دی ماه سال 57 با آرزوی نخست وزیر شدن بر سر زبانها افتاد و چند مصاحبه انجام داد ولی هیچگاه به این آرزوی خود نرسید. بنا به گفته صدیقى تنها موردى که با شاه به توافق نرسیده بود، «اصل مطلب» بود، یعنى ماندن شاه در کشور! دکتر صدیقى به موضوع عجیبى اشاره مىکند: «رفتن او [شاه] باید در محیطى آرام و از طریق همه پرسى مردم ایران و با حضور خود او در کشور انجام مىگرفت. من یقین داشتم که با رفتن شاه از ایران، به ترتیبى که رفت، ارتش و نیروهاى انتظامى متلاشى مىشدند... و امنیت مملکت دچار مخاطره مىگشت...» (یادنامه دکتر غلامحسین صدیقى، ص 210) روشن نیست چرا دکتر صدیقى راهپیمایىهاى روزهاى تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذر) را که اکثریت مردم ایران در خیابانها خواستار سرنگونى شاه بودند، ندید و آن را به عنوان یک همهپرسى درک نکرد و بر خلاف خواست عمومى خواستار ماندن شاه در ایران شد و بر سر همین موضوع با محمدرضا پهلوى که مىدانست و مىخواست برود، اختلاف نظر پیدا کرد! دکتر صدیقى مىگوید: «آینده نشان داد که تا چه حد محق بودهام.» (همان) او نمىگوید محق بودن در چه امرى؟ اما مىشود درک کرد که دکتر صدیقى همه تلاش خود را براى ماندگارى نظام شاهنشاهى و احیاى قانون اساسى مشروطه صورت داد، اما نتوانست موفقیتى در این راه به دست آورد.
*****
از: 347 تاریخ: 5 / 10 / 57
گزارش خبر
دکتر غلامحسین صدیقى روز گذشته با نوشابه امیرى خبرنگار روزنامه کیهان مصاحبه نموده که خلاصه و رئوس مطالب عنوان شده از جانب وى به شرح زیر میباشد:
1ـ براى تشکیل کابینه حدود 500 نفر از دوستانم وجود دارند ولى اعضاى کابینه را از کسانى انتخاب خواهم کرد که کمونیست، فراماسون و وطنفروش نباشند.
2ـ کریم سنجابى به عنوان رهبر جبهه ملى تا حدودى دنباله روى منطقى از خمینى کرد ولى شایسته بود که از آن به بعد خودش رهبرى را به دست میگرفت نه اینکه صد در صد تابع خمینى باشد. سنجابى با این عمل هم به مردم خیانت کرد هم به مصدق.
3ـ تنها راه چاره نجات مملکت اینست که با فساد، اختناق، ظلم و استبداد مبارزه شود و شخص اول مملکت نیز به این امر واقف میباشند.
4ـ مملکت در خطر قرار دارد و به سوى تجزیه پیش میرود و فقط شخص شاه میتواند از تجزیه جلوگیرى کند زیرا سران ارتش تنها از شاه فرمانبردارى دارد و اگر به این ترتیب پیش برود شمال مملکت توسط شوروى و جنوب توسط امریکا اشغال خواهد شد.
5ـ من میدانم که دارم خطر میکنم ولى چون میخواهم خدمت کرده باشم و سرم را روى دست گرفته و جلو میآیم.
6ـ مجلسین فعلى را قبول ندارم، آنها را منحل نمىکنم ولى هیچ لایحه قانونى هم جهت تصویب به آنها نمىدهم تا موعد انتخابات برسد و انتخابات آزاد برگزار میکنم و با روى کار آمدن مجلس ملى استعفا میدهم تا خود مردم نخست وزیر را انتخاب نمایند.
7ـ فعالیت سازمان اطلاعات و امنیت کشور محدود میشود و تعدادى از افراد آن تصفیه میگردند. وظائفى که سازمان مزبور به عهده خواهد داشت بعداً تعیین میکنم.
8ـ حکومت نظامى لغو و مطبوعات برابر قانون اساسى آزاد خواهند بود. اگر مطالبى بر خلاف مصالح مملکتى چاپ نمایند از انتشار آنها جلوگیرى میشود.
9ـ متأسفم که جاى مصدق را اینک خمینى گرفته. خمینى و شریعتمدارى آخوند هستند، وضع مملکت را درک نمىکنند و حالا جلو افتادهاند و مردم به آنها حضرت آیتاله العظمى بستهاند.
10ـ پرونده هویدا و سایر دستگیر شدگان را تحت بررسى دارم تا کاملاً مدارک جرم آماده گردد تا پس از لغو حکومت نظامى مجبور به نگهدارى غیر قانونى آنها نباشم و بلافاصله آنها را به دادگسترى تحویل دهم.
11ـ اتهامات و جرائمى که مربوط به دادگسترى است و حالیه در اداره دادرسى ارتش تحت رسیدگى قرار میگیرد، به مرجع اصلى آن احاله خواهم نمود.
12- فعالیت کلیه احزاب آزاد است، به استثنای حزب کمونیست که قانون اساسی آن را ممنوع کرده است.
13- اجتماعات را آزاد خواهم نمود.
14ـ در این زمینهها با اعلیحضرت توافق نمودهایم.
محترما به عرض میرساند تا در صورت تصویب در بولتن جارى درج گردد. 5 / 10
تعداد مشاهده: 14200