گذری کوتاه به زندگی یهودی صهیونیست «لطفالله حی» نماینده مجلس شورای ملی
تاریخ انتشار: 18 خرداد 1403
لطفاللّه حی، فرزند اسماعیل، سال 1296ش در تهران متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه جهت ادامه تحصیل به بیروت رفت و در دانشگاه آمریکائی بیروت رشته اقتصاد خواند.
پس از بازگشت به ایران در سال 1319ش به کار تولیدی و امور بازرگانی روی آورد. وی به انجمنهای یهودی و مدرسه یهودیان در خیابان ژاله (مجاهدین فعلی) کمک میکرد و با آژانس یهود[1] همکاری و برای جمعآوری کمک به اسرائیل فعالیت داشت. لطفاللّه حی در انتخابات انجمن کلیمیان شرکت نموده و به عنوان نماینده ایشان انتخاب گردید.
حی عضو حزب ایران نوین بود و در دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی(از 6 شهریور 1350 تا 16 شهریور 1354) با پرداخت رشوه به سران حزب، موفق شد به عنوان نماینده اقلیت یهودیان وارد مجلس شورای ملی گردد. ساواک در این باره گزارش میدهد:
«آقای دکتر محمود علومی مدیرکل اداره مواد خوراکی و آشامیدنی و آرایشی در یک صحبت کاملاً خصوصی اظهار داشت که آقای حّی نماینده اقلیت کلیمی در مجلس شورای ملی به منظور انتخاب شدن به سمت نمایندگی بیست و سومین دوره مجلس شورای ملی مبلغ 200 هزار تومان به مسئولین حزب ایران نوین داده است تا موضوع انتخاب شدن وی قطعیت یابد.
نظریه شنبه: نام نماینده اقلیت کلیمی دیرتر از سایر کاندیداها اعلام گردیده است و این موضوع مؤید بر این مطلب است که مشارالیه چون مبلغ تعیین شده را دیرتر پرداخته لذا نام وی هم دیرتر اعلام گردیده است.»[2]
از جمله همکاری حی با آژانس یهود، جمعآوری کمکهای مالی و کمک به مهاجرت یهودیان به اسرائیل و تبلیغات صهیونیستی در میان یهودیان بوده است. ساواک این ارتباط را گزارش داده و خدمات او به صهیونیست را با نامه زیر نشان میدهد:
«نامه تشکرآمیزی از طرف وزیر دارایی اسرائیل «تشکیلات مگبیت»[3] در سال 1351، به وسیله نمایندگی اسرائیل در ایران برای آقای لطفاله حی نماینده اقلیت یهود در مجلس شورای ملی رسیده است که ترجمه آن به شرح زیر میباشد:
«[از طرف:] اورشلیم، وزیر دارایی،
جناب آقای لطفاله حی
عزیزم سخنان پر ارزش و فراوانی درباره علاقه شما به اسرائیل و کمک مهم شما به مگبیت اسرائیل از سفیر ما در ایران آقای مئیر عزری شنیدم. با کمک یهودیانی خوب مثل شما توانستیم کشور اسرائیل را آباد نموده و توسعه دهیم که بتوانیم در مقابل هدفهای بزرگ و مهم باشیم. امید است در آینده هم نیز به کمک خود به اسرائیل ادامه دهید و کمک خود را سال به سال افزایش دهید.»
لطفالله حی فردی عیاش، و به قمار و مجالس شب نشینی علاقمند، و اهل زد و بند و سوءاستفاده در امور بازرگانی و اداری بود و در راستای اهداف خود سعی مینمود به هر ترتیبی شده به مقامات بالای مملکتی از جمله شاه و فرح پهلوی نزدیک شود. از جمله کارهای او تهیه سه عدد سکه طلای خاص منقش به عکس شاه، شهبانو و ولیعهد و اهدا آن به شاه به مناسبت آغاز سال 1350 میباشد.
«موضوع: سکه طلا منقش به تمثال شاهنشاه آریامهر و شهبانو و والاحضرت ولایتعهد
اخیراً آقای لطفاله حی نماینده مجلس شورای ملی، سه عدد سکه طلا منقش به تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و شهبانو و والاحضرت ولایتعهد تهیه نموده است. از هر یک از سکههای مورد نظر فقط یک عدد ضرب گردیده و نحوه ساخت آن نیز دستی و با دخالت بعضی ماشینآلات بوده که از لحاظ معنوی دارای ارزش فوقالعاده میباشد. مشارالیه در نظر دارد سکههای مذکور را به مناسبت عید نوروز به پیشگاه شاهنشاه آریامهر تقدیم نماید. همچنین شخص مذکور سفارش ساخت یک قطعه آثار باستانی را به هنرمند مربوطه داده و در نظر دارد به مناسبت دو هزار و پانصدمین سال جشنهای شاهنشاهی تقدیم حضور شاهانه نماید.»[4]
لطفاللّه حی با سوءاستفاده از پست نمایندگی مجلس و زد و بند با رجال پهلوی دارای سابقه تخلفات مالی و تعدی و تجاوز به اموال دیگران است. به عنوان نمونه میتوان به زورگوئی به کشاورزان روستای شهرآباد از توابع شهرستان دماوند اشاره کرد. طبق گزارش ساواک:
«15 نفر از کشاورزان را که سد راه خود تشخیص داده به عناوین مختلف زندانی و موجبات نارضایتی کشاورزان را فراهم مینماید.»[5]
لطفاللّه حی با توجه به خدماتی که برای صهیونیستها انجام داده بود در نزد رهبران اسرائیل نیز شناخته شده بود.
در سال 1352 خانم گلدامایر(گُلدا مئیر) نخست وزیر اسرائیل[6] به منظور شرکت لطفالله حی در سومین کنفرانس اقتصادی در کشور اسرائیل دعوت به عمل میآورد. موضوع این دعوت از سوی دفتر ویژه اطلاعات به اطلاع شاه میرسد و او در پاسخ میگوید: «فکر نمیکنم به مصلحت باشد.» حی پس از اطلاع از نظر شاه نامهای از طریق نمایندگی اسرائیل در ایران برای گلدامایر ارسال و در آن ضمن اظهار تشکر، به علت گرفتاریهای اجتماعی از شرکت در کنفرانس مزبور عذر خواسته است.
لطفاللّه حی علاوه بر حزب ایران نوین در فراماسونری نیز عضویت داشت. او از اعضای «لژ هاتف» بود. حی پس از انقلاب اسلامی از ایران گریخت و به همراه دوستانش «جمعیت ایرانی حزب جمهوریخواه آمریکا» را تأسیس کرد. وی همچنین عضو ارشد گراند لژ فراماسونری جهانی بود و به عضویت کلوپ روتاری رنچوپارک در امریکا درآمد. او در سال ۱۳۹۷ در لس آنجلس درگذشت.
پینوشتها:
[1] . طبق گزارش ساواک: «سازمانی که وسائل مهاجرت یهودیان را به اسرائیل فراهم میکند به نام آژانس یهود میباشد که در ایران به نام سوخونت معروف است. این سازمان در 1336ش در ایران و در 1900م در دنیا تشکیل شد. مرکز آژانس یهود در ایران، خیابان مصباح، کوچه ساعد، شماره 40 میباشد و رئیس فعلی آن[سال 1345] شخصی به نام لوانون میباشد که با منوچهر امیدوار تبعه سابق ایران که فعلاً تابعیت اسرائیلی دارد اختلاف پیدا کرده و موفق شده است او را از ایران اخراج کند. منوچهر امیدوار به اسرائیل رفته و مجدداً مراجعت خواهد نمود. سازمان اعزام و مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل بیشتر جوانهای تحصیلکرده به خصوص فارغالتحصیلان دانشگاه تهران و سایر دانشکدهها را به اسرع وقت به صورت مهاجر و با حقوق مکفی به اسرائیل اعزام میدارد. فارغالتحصیلان هنرستان صنعتی ارت* بدون طی تشریفات و معطلی و با حقوق مکفی به اسرائیل اعزام میگردند.». بنگرید به: آژانس یهود(سوخونت) و اعزام متخصصان ایرانی به اسرائیل، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
* هنرستان فنی ارت وابسته به مؤسسهای یهودی با نام «سازمان بـازپروری و آموزش» بود و به نـام اختصاری ارت شهرت داشت. این سازمان در ۱۲۹۷ق/ ۱۸۸۰م در روسیه بهمنظور رشد و گسترش آموزشهای فنی و حرفهای و کشاورزی در میان یهودیان تأسیس شد. ارت تا ۱۲۹۹ش/ ۱۹۲۰م تنها در روسیه فعالیت داشت و از آن پس، تا ۱۳۲۴ش/ ۱۹۴۵م، حوزهی فعالیت خود را در شماری از کشورهای اروپایی گسترش داد. این مؤسسه بعدها به ژنو انتقال یافت. در شهریور ۱۳۲۹/ سپتامبر ۱۹۵۰، مؤسسه ارت در ایران آغاز به فعالیت کرد و کمیته مرکزی ارت از شخصیتهای کلیمی ایرانی تشکیل شد. ارت پس از آلیانس اسرائیلی، دومین نهاد آموزشی خارجی بود که در ایران برای آموزش یهودیان آغاز به فعالیت کرد. دفتر هنرستان در خیابان تهران نو، جنب بهشتیه کلیمیان قرار داشت. بخشی از بودجه آموزشی آموزشگاه از سوی مؤسسه جهانی ارت تأمین میشد و کلیمیان ایران نیز از طریق کمکهای مردمی و با در اختیار گذاشتن مکان مناسب برای آموزشگاه، با این مؤسسه همکاری میکردند.
مهمترین مرکز آموزشیای که مؤسسه ارت بنا نهاد، هنرستانی صنعتی بود که بنای آن در خیابان دماوند روبهروی خیابان اقبال واقع است. مجوز رسمی فعالیت هنرستان صنعتی مرکزی ارت در تهران را یکی از کلیمیان ایرانی به نام مرتضى شهسی در ۱۳۳۴ش، از سوی شورای عالی فرهنگ دریافت کرد. در هنرستان ارت این رشتهها تدریس میشدند: الکترونیک و رادیوتلویزیون، الکترونیک و برق، مکانیک، فلزکاری و قالبسازی، اتومکانیک برای پسران و رشتههای ساختمان، نقشهکشی ساختمان، امور اداری بازرگانی، منشیگری و آموزشهایی همچون خیاطی برای دختران. افزون بر اینها، هنرستان ارت به هنرجویان کلیمی، زبان عبری و تعلیمات دینی یهودیت را نیز آموزش میداد. فعالیت ارت در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی پایان یافت. از آغاز دهه ۱۳۶۰ش هنرستان صنعتی ارت به هنرستان صنعتی آزادی فلسطین تغییر نام داد و در شمار مدارس دولتی درآمد. (سایت دائرهالمعارف بزرگ اسلامی)
[3] . یکی از دستجات فعّال صهیونیستی در ایران تشکیلات مگبیت بود که از آن به عنوان «اداره کمک به دولت و ارتش اسرائیل» یاد میشد. جمعآوری اعانه برای ماشین جنگی رژیم صهیونیستی و ترغیب جوانان یهودی ایران برای کمک و پشتیبانی از اسرائیل از جمله فعالیتهای صهیونیستی کمیته مگبیت در ایران بود. تشکیلات مگبیت اگر چه در اصل تحت اختیار و کنترل عناصر صهیونیست خارج از ایران بود، اما عمدتاً توسط سران و سرشناسان یهود ایران، به خصوص اعضای فعّال انجمن کلیمیان تهران اداره میگردید. از اسناد ساواک چنین بر میآید که در سال 1352(و شاید چندی پیش و پس از آن) لطفالله حی سرپرستی کمیتههای مگبیت را بر عهده داشته است:
«ساعت 19 روز 23 /7 /52 در حدود 60 نفر از یهودیان سرشناس که اعضای کمیتههای مگبیت بودند در انجمن کلیمیان تهران حضور به هم رساندند. در این اجتماع آقای لطفاله حی نماینده اقلیت یهود در مجلس شورای ملی که سرپرستی کمیتههای مگبیت را به عهده دارد، اظهار داشته است که: شما بایستی در نهایت حفظ و پنهانی به طوری که کسی متوجه نشود، اعانه و پول جمعآوری نمایید تا از طرف مسلمانان و افراد مخالف، مزاحمتهایی ایجاد نگردد و احیاناً با مخالفت بزرگ مردم روبرو نشوید و در این مورد بایستی کمال احتیاط را به کار ببرید تا خدای نخواسته برای دولت دردسر ایجاد نشود.
حاضرین در این اجتماع سؤالاتی در زمینه طرز جمعآوری اعانه از آقای حی نمودهاند که پاسخ لازم داده شده است.
نظریه سهشنبه: تشکیل اجتماع فوق صحت دارد. ضمناً اعضای کمیتههای مگبیت از روز 24 /7 /52 شروع به جمعآوری اعانه مینمایند.» بنگرید به: سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، سال 1381، ص 376 تا 380.
[4] . بزم اهریمن، جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1378، ج 3، ص 301.
[5] . حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، همان.
[6] . «گلدا مایویچ مایر»[گلدا مئیر] در سوم مه 1898م در شهر کیف (اوکراین) به دنیا آمد و در 1906 همراه با خانوادهاش به آمریکا مراجعه کرد. پدرش نجاری بود که 5 پسرش در کودکی مرده بودند. خانم مایر در مدرسهای دولتی در شهر «میلواکی» در آمریکا مشغول تحصیل شد. والدینش مایل بودند او منشی بشود اما وی معلم شد و از همان آغاز به نهضت صهیونیستی در آمریکا پیوست. او بعداً با یک صهیونیست از همکاران خود به نام «موریس میپرسون» ازدواج کرد. این دو تن در 1921 عازم اورشلیم شدند و این زمانی بود که به تازگی فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمده بود. گلدامایر تا قبل از ظهور اسرائیل در 1948 همچون هزاران یهودی مهاجر که در دوران قیمومیت انگلستان بر فلسطین به این سرزمین انتقال داده شدند، زندگی میکرد اما همکاریهای فراوانی با گروههای زیرزمینی یهود از قبیل ایرگون، اشترن، هاگانا و سایر تشکیلات پنهان صهیونیستی که به کار انتقال یهودیان اروپا به فلسطین اشتغال داشتند، به عمل آورد. این همکاریها باعث شده بود وی غالب اوقات بیرون از خانه باشد. این امر به زندگی زناشوئی گلدامایر لطمه بزرگی زد. به طوری که در سال 1945 شوهرش وی را طلاق داد و خانم گلدامایر تا پایان عمر بیوه ماند. او در این سالها توانست در رأس تشکیلات مالی سازمانهای یهودی میلیونها دلار برای مسلح کردن اسرائیل آتی پول جمعآوری کند. او حتی از راههای فحشا و بیعفتی و خودفروشی برای جمعآوری پول جهت تقویت تشکیلات مخفی صهیونیستها بهره جست. بعد از تأسیس دولت اسرائیل، گلدامایر فعالیتهای سیاسی خود را توسعه داد. اولین شغل او در 1948 سفارت اسرائیل در مسکو بود. او در سالهای 1949 تا 1956 در زمان نخستوزیری بنگوریون وزیر کار اسرائیل بود. سپس از 1956 تا 1966 به مدت 10 سال وزیر خارجه این کشور شد. او در این مدت بیش از هر کسی به مسافرت در سراسر جهان پرداخت. با مرگ «لوی اشکول» نخستوزیر وقت اسرائیل در اکتبر 1969، خانم گلدامایر در انتخابات به پیروزی رسید و در 15 دسامبر همان سال در رأس کابینه جدید صهیونیستی قرار گرفت. وی این سمت را تا سال 1974 حفظ کرد و سپس در دهم آوریل این سال به دلیل اوجگیری مخالفت اعضای حزب کارگر که خود عضو آن بود، از مقام نخستوزیری استعفا داد. روز هشتم دسامبر سال 1978 میلادی، گلدامایر که بیش از 50 سال از عمر خود را وقف خدمت به آرمانهای سیاسی، ارضی و اقتصادی رژیم صهیونیستی کرد در سن 80 سالگی درگذشت. (مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، نشر محراب قلم، 1374، ص 403)
این تصویر احتمالاً مربوط به سفر موشه دایان در سال ۱۳۴۱ به ایران، و در زمانی که وی وزیر کشاورزی کابینه رژیم صهیونیستی بود، میباشد. لطفالله حی در کنار همسر موشه دایان ایستاده است.
تعداد مشاهده: 5528