امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء؛ مصلحی بیدارگر و ستیزگری بی‌امان با امپریالیسم


تاریخ انتشار: 25 بهمن 1401

آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء

چکیده:

آیت‌الله حاج محمدحسین کاشف‌الغطاء عالمی گرانقدر و مرجعی سترگ و از پیشگامان نهضت جهان اسلامی محسوب می‌شود که در کنار فقاهت، مرجعیت و تألیفات قابل توجه نقش مهمی در بیداری مسلمانان جهان اسلام و مبارزه با استعمارگران ایفا کرد. از این رو شناخت اندیشه سیاسی این متفکر بزرگ ضروری به نظر می‌رسد.

این مقاله در صدد است تا با رویکرد تاریخی و بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای ضمن تبیین اندیشه سیاسی این عالم مجاهد به این سوالات پاسخ دهد: دیدگاه کاشف‌الغطاء در خصوص حضور زنان در عرصه سیاست چه بود؟ ایشان چه راهکارهایی برای حل مساله فلسطین و مبارزه با امپریالیسم پیشنهاد می‌کرد؟ نتایج تحقیق نشان می‌دهد که نوع نگاه کاشف‌الغطاء به حضور زنان در عرصه سیاست بیشتر، متأثر از وضعیت زمانه خودش بود؛ همین مسئله باعث شد تا ایشان در رابطه با بحث حقوق سیاسی زنان، به تألیف رساله‌ای در باب زنان دست بزند، همچنین کاشف‌الغطاء حلّ مسئله فلسطین را در گرو بازگشت به هویت اسلام، اتحاد دول‌‌های عربی و اسلامی و دوری از استعمارگران می‌دانست.

کلید واژه: محمد حسین کاشف‌الغطاء، فلسطین، زنان، استعمار، وحدت مسلمانان، شیعه.

 

مقدمه

محمد حسین بن علی بن محمدرضا بن موسی بن جعفر کاشف‌الغطاء در سال 1256ش/ ۱۲۹۴ق در شهر نجف اشرف دیده به جهان گشود. وی در خانواده‌ای که همه اهل علم و تقوا بودند، بزرگ شد و بسیاری از اعضای خاندان او از مجتهدان و عالمان ربانی بودند. نسبت ایشان با سه واسطه به شیخ جعفر کاشف‌الغطاء می‌رسد. او ده ساله بود که ادبیات عربی را فرا گرفت و استادان وی در وجودش علاقه فراوانی نسبت به ادبیات مشاهده کردند.[1] ذکر این نکته ضروری است که بدانیم کاشف‌الغطاء دارای ذوقی سلیم و قریحه‌ای وافر در شعر و ادب بود و اشعاری لطیف و بدیع سروده که موجود است.[2]

هنوز 18 ساله بود که دروس حوزه را به پایان رساند و به درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمد کاظم یزدی و آیت‌الله آخوند ملا کاظم خراسانی راه یافت. ایشان پس از ادبیات عرب، به سراغ حکمت و فلسفه رفت. وی در این باره می‌گوید: «تمام کتاب‌های صدرالمتالهین- ملاصدرا شیرازی از مشاعر، عرشیه و شرح هدایه گرفته تا اسفار و شرح اصول کافی را نزد استادان برجسته آموختم.»[3] لازم به ذکر است که این عالم گرانسنگ علاوه بر ادبیات عرب در علوم دیگر مثل طب، ریاضیات، فلسفه، فقه و اصول بسیار چیره‌دست بود. به باور آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی «کاشف‌الغطاء از نظر شهرت، مشهورترین و پرآوازه‌ترین عالم اسلامی در شرق و از نظر علمی، پربارترین دانشمند جهان اسلام، بلکه از بزرگان جامعه انسانی و جهان بشری و از شخصیت‌های بی‌نظیر و پیشکسوت اسلام و از اعاظم فقهای شیعه و یکی از استوانه‌های مجدّد دین و پیشگام نهضت و اصلاح‌طلب است که زعامت دینی را از پدران برجسته خویش به ارث برده است.»[4]

 

استادان علامه کاشف‌الغطاء

کاشف‌الغطاء در طول سالیان دراز تحصیل در نزد اساتید بزرگی به آموزش پرداخت از جمله معروفترین اساتید وی می‌توان: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، صاحب کتاب نفیس کفایه الاصول، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی[5] صاحب کتاب معروف العروه الوثقی، شیخ محمد رضا همدانی صاحب کتاب فقهی مصباح الفقیه، میرزا محمدتقی شیرازی، شیخ محمد باقر اصطهباناتی، شیخ احمد شیرازی، شیخ محمدرضا نجف‌آبادی و علامه حسین نوری (محدث نوری) را نام برد.[6] محدث نوری از کارشناسان سرشناس علم حدیث[7] بود. کاشف‌الغطاء همواره با وی در ارتباط بود و از پندهای وی برای سیر و سلوک و پیمودن راه‌های سعادت بهره می‌جست.[8]

علاوه بر موارد گفته شده از خرمن دانش کاشف‌الغطاء افراد بسیاری خوشه چیده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم، آیت‌الله محمد جواد مغنیه (نویسنده و فقیه لبنانی)، سید علی قاضی طباطبایی،[9] سیدمحمدجواد غریفی، شیخ عبدالرضا کاشف‌الغطاء و شیخ ابراهیم مبارک اشاره کرد.[10] لازم به ذکر است که تولیت مدرسه علمیه معتمد با پیشینه یک قرن بر عهده خاندان کاشف‌الغطاء بود. این مکان که زمانی رونقی چشمگیر داشت به مرور زمان رو به خرابی نهاده بود اما ایشان آن را بازسازی کرد و رونقی تازه بخشید.[11]

 

سفرهای وحدت آفرین کاشف‌الغطاء

کاشف‌الغطاء سفرهای متعددی به مناطق گوناگون جهان اسلام نمود و از این راه معارف شیعه را رواج می‌داد او در سال 1290ش/ ۱۳۲۹ق به زیارت بیت‌الله و انجام مراسم حج مشرف شد. در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آن‌ها را به وحدت فراخواند. «نزهه السمر و نهزه السفر» سفرنامه حج اوست. سپس به دمشق و از آنجا به بیروت رفت و مدت سه سال در سوریه اقامت گزید و در حرکت‌ها و جنبش‌های آزادی خواهان سوری شرکت کرد او همچنین مسلمانان را با ترفندهای استعمارگران و راههای مبارزه با آن‌ها آشنا کرد با علمای شیعه و سنی سخن گفت. پرهیز از اختلاف و همکاری دانشمندان شیعه و سنی از سخنان اوست که با اندیشمندان در میان می‌گذاشت.

ایشان در لبنان به گفتگو با دانشمندان برجسته شیعه سنی و مسیحیف نقد مقاله‌ها و فعالیت‌های تبلیغی و علمی پرداخت، سپس به مصر رفت و به تدریس در الازهر بزرگترین مرکز علمی اهل سنت پرداخت، او که نفوذ مسیحیت در مصر را احساس می‌کرد با کشیشان درباره انجیل و حضرت مسیح(ع) سخن گفت و اسلام را به آن‌ها معرفی کرد. «التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و ما هو المسیح» نوشته اوست که جلد اول آن در سال 1292ش/ ۱۳۳۱ ق در صیدا چاپ شد.[12]

 

دیدگاه کاشف‌الغطاء درباره حضور زنان در عرصه سیاست

در عراقِ دوران کاشف‌الغطاء، کشورهای استعماری برای ورود به کشورهای اسلامی، یکی از راه‌ها را تشکیک در مسائل مذهبی و دینی می‌دیدند و بر طبل تساویِ حقوق زنان و مردان می‌کوبیدند و می‌خواستند با تحریک زنان به حضور در عرصه سیاست، آن‌ها را از وظیفه اولیه خود که همان پرورش فرزندانی دیندار و پاک بود، دور سازند. همین مسئله باعث شد تا کاشف الغطاء با توجه به جو موجود در عراق در رابطه با بحث حقوق سیاسی زنان، به تألیف رساله‌ای در باب زنان دست بزند. این رساله در برگیرنده مطالبِ مبسوطی درباره جایگاه زن در اجتماع از دیدگاه اسلام بود و کاشف‌الغطاء در خاتمه این رساله، توصیه‌های دلسوزانه‌ای مبنی بر خودداری زنان از ورود به عرصه سیاست و نیز تلاش برای حفظ کرامت زنان ارائه کرد.[13] وی پیرامون زنان و سیاست، با استفاده از تجربیات تلخ گذشته و مستند به آن‌ها از زنان می‌خواهد تا با حفظ کرامت خود از حضور در عرصه‌های سیاسی - اجتماعی خودداری کنند با این حال، از آن‌ها می‌خواهد تا در میدان‌های مبارزه با استعمارگران و حاکمان جور، همراه با مردان در عرصه مبارزه حضور داشته باشند؛ چنان که در صدر اسلام نیز زنانی در مبارزه علیه دشمنان اسلام حضور داشتند.[14]

به باور وی، خداوند، زنان را به گونه‌ای خلق کرده است که اطفال را پرورش دهند تا مردانی تربیت یافته و جوانانی کارآمد شوند. اگر زن، صلاح و سداد یابد، همه جوامع بشری را به صلاح رهنمون می‌شود و اگر فاسد شود، انسانیت فاسد خواهد شد.[15]

در حقیقت باید اذعان داشت: نوع نگاه کاشف‌الغطاء به حضور زنان در عرصه سیاست بیشتر، متأثر از وضعیت زمانه خودش بود؛ چرا که استعمارگران و ساختار حاکم بر نظام سیاسی موجود در زمان وی، زنان را در دستگاه‌های مختلف به کار می‌گرفتند و این باعث فساد و تباهی جوانان شده بود. به گونه‌ای که کاشف الغطاء در برابر این مسئله، خواستار پرداختن و اهتمام زنان به وظیفه اصلی خود، یعنی تربیت فرزندان صالح و نیز تدبیر منزل شد؛ چرا که معتقد بود سیاست حاکم بر آن زمان، عقولِ مردان را به تباهی می‌کشاند؛ چه برسد به زنان که جنسِ لطیفی هستند و شکننده‌تر هستند.[16]

 

نگاهی بر اندیشه سیاسی کاشف‌الغطاء

علامه محمدحسین کاشف‌الغطاء به مسئله سیاست توجه ویژه‌ای داشت و همواره سعی می‌کرد به صورت نظری و عملی در عرصه سیاست وارد شود و دخالت مثبت و تأثیرگذار داشته باشد. در واقع برجسته‌ترین بُعد شخصیت فقهی شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء، توجه به سیاست است. در عصری که او در حوزه نجف زندگی می‌کرد، فقیهان وارسته و برجستۀ بسیاری حضور داشتند، اما آنچه شیخ را از رجال و شخصیت‌های علمی معاصر خویش امتیاز می‌بخشید، شخصیت و افکار و اندیشه‌های سیاسی اوست.

کاشف‌الغطاء سیاست را به معنای خیرخواهی و خدمت و راهنمایی مردم و جلوگیری از فساد و خیانت می‌دانست و از نظر اندیشه سیاسی، با توجه به آیه ۲۶ سوره ص، معتقد به پیوند دین و سیاست بود.[17] این عالم مجاهد بر حضور علما در عرصه سیاست تأکید می‌کرد و خطاب به افرادی که وی را به دلیل ورود به مسائل سیاسی مورد انتقاد قرار می‌دادند، می‌گفت: «اگر معنای سیاست خیرخواهی و خدمت و راهنمایی و جلوگیری از فساد و خیانت و نصیحت زمامداران و توده مردم و برحذر داشتن آنان از گرفتار شدن در زنجیر استعمار و بندگی، و جلوگیری از افکندن دام و غل و زنجیر برگردن ملت‌ها و کشورهاست، آری، ما تا فرق سر در آن غرقیم و این از واجبات است. خودم را در پیشگاه خداوند و وجدان خود مسئول می‌دانم ، زیرا دخالت در سیاست از وظایف من و اجداد من است که بیش از سه قرن، نه تنها در عراق، بلکه در تمام جهان اسلام پیشوای دینی بوده‌اند.»[18] بنابر این از دیدگاه این عالم گرانقدر معنای دخالت در سیاست، کسب قدرت سیاسی برای خدمت به مردم و دین خدا و تأمین عزت و استقلال امت اسلام است، نه ارضای قدرت‌طلبی و ریاست‌خواهی.

وی پیشوایی مسلمین در عرصه سیاست از سوی عالمان دینی را نوعی خلافت الهی و جانشینی خداوند برشمرده است. همچنین وی سیاست دینی که برگرفته از سیاست پیغمبر و ائمه است، را سیاستی بر می‌شمارد که از هر گونه هوی و هوس و طمع و آلودگی به دور است و در واقع، نوعی سیاست پاک و منزّه است.[19] در واقع کاشف‌الغطاء با تبیین تئوریک دخالت علمای دینی در سیاست، با استفاده از آیات شریفه قرآن کریم و نیز احادیث و زیارات معصومین(ع) به سیره عملی آن‌ها نیز برای این تبیین، تمسک جسته و می‌گوید: «اگر برخی دیگر از علما و روحانیون در سیاست دخالت نمی‌کنند، به دو دلیل است: نخست این که شاید نمی‌خواهند و دوم، این که نمی‌توانند و قدرت بر این کار را ندارند؛ و در حقیقت، این عدمِ دخالت را به سبب تقصیر یا قصوری می‌داند که از این دسته از علما و روحانیون سر زده است.» [20]

بدین ترتیب باید گفت: از نگاه او دین و سیاست پیوندی ناگسستنی دارند و دخالت کاشف‌الغطاء در امور سیاسی برخاسته از مبانی فکری او بود. شیخ دین را آمیخته به سیاست و دخالت در امور سیاسی را رسالت پیامبران و جانشینان آنان می‌دانست و باور داشت که خلیفه خدا در زمین، وظیفه رهبری دینی و اجتماعی و سیاسی را برعهده دارد و در این زمینه به متون دینی استناد می‌کرد. بر این اساس از نظر کاشف‌الغطاء دخالت در امور سیاسی وظیفۀ عالمان دینی است. از نظر او سیاست معنایی دارد که یک عالم دینی نمی‌تواند در آن دخالت نکند.

 

شرکت در کنگره جهانی اسلام

در سال1310ش/ 1350ق، کاشف‌الغطاء در کنگره جهانی اسلام شرکت کرد در این زمان فلسطین هنوز اشغال نشده بود و بیش از ۷۰ هزار نفر از مردم فلسطین به بیت‌المقدس آمده بودند تا از سخنان رهبران فرقه‌های اسلامی و شخصیت‌های برجسته سیاسی و مذهبی کشورهای مسلمان بهره جویند. دانشمندان اهل سنت از وسعت نظر، قدرت بیان و سخنان پر مغز کاشف‌الغطاء به شگفت آمده بودند. روزنامه‌ها و مجله‌های کشورهای اسلامی سخنان کاشف الغطاء را چاپ کردند.

 چکیده‌ای از سخنان کاشف‌الغطاء به این شرح است: «... از نخستین شبی که با این اجتماع بزرگ روبرو شدم پیوسته خود را در میان ترس و امید می‌بینم که نسبت به این کنگره خوشبین هستم و گاه دلم شور می‌زند... ترس من به چند دلیل است:

 1- شرقی‌ها به ویژه مسلمانان از پایداری لازم در هدف برخوردار نیستند چه بسا مسلمانانی که حرکتی آتشین آغاز کردند اما پس از مدتی حرکتشان به خاموشی گرایید.

2- اختلاف و جدایی از خصلت‌هایی است که در درون ما ریشه دوانیده و ما را بیچاره ساخته است. اختلاف اندیشه و آزادی فکر از ویژگی‌های انسان است... اما مصیبت این است که این اختلاف نظر به دشمنی بگراید... مسلمانان برادران یکدیگرند آیا برادر با برادر دشمنی می‌ورزد؟ ای یکتاپرستان! یکی شوید من پیش از این دو کلمه گفتم که امیدوارم سخنان ماندنی باشد، گفتم:

 گنبد اسلام بر دو پایه استوار است:

 کلمه توحید و توحید کلمه. اگر سخن ما مسلمانان یکی نشود، باید با اسلام وداع کنیم...

 سومین بیماری ما این است که شرقی‌ها عادت داریم به جای عمل حرف بزنیم و در جایی که باید اندیشه خود را به کار بندیم کارها را بدون فکر انجام می دهیم.[21]

 

مسئله فلسطین و راهکارهای حلّ آن

از آنجا که کاشف‌‌‌الغطاء از هوش و درک سیاسی فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، از ابتدا به عمق فاجعه در موضوع فلسطین پی‌برده بود، وی یکی از مهم‌ترین مسائل دنیای اسلام را مسئله فلسطین برشمرد. کاشف‌الغطاء در جغرافیای دینی، فلسطین را قلب جهان اسلام و قدس را امانت خدا در دستان مسلمانان می‌دانست که باید حفظ شود. وی با ایراد سخنرانی تاریخی در قدس، شرکت در کنفرانس‌ها، نگارش مقالات و صدور فتوای تحریم فروش اراضی به یهودیان بر آن بود که صدای مردم فلسطین را به گوش جهانیان برساند. از نگاه این عالم گرانقدر، فلسطین سرزمین تاریخی اعراب بوده و دفاع فلسطینیان، دفاع از سرزمین اجدادی است.[22]

از نگاه این عالم شهیر، فلسطین مسئله یهودی و مسلمان نیست، بلکه مسئله «صهیونیسم و نژاد پرستی» است که فارغ از اعتقادات دینی، به دنبال ریشه‌کن کردن ملت فلسطین، اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی و جایگزین کردن نژادپرستان است. کاشف‌الغطاء دربارة «تفاوت یهود و صهیونیسم»، یهود را «دینی از ادیان الهی» شمرده که به رابطه‌ی خالق و مخلوق می‌پردازد و به واسطه‌ی یکی از پیامبران اولوالعزم، آورنده قوانینی است که از ظلم و تجاوز بر حذر می‌دارد؛ در حالی که صهیونیسم، «جمعیتی سیاسی» بوده که به دنبال ایجاد حکومتی قومی است، بی‌آنکه به عدالت و قانون پایبند باشد، بلکه اساس آن بر ظلم، تجاوز و گرفتن حق دیگران است. این جمعیت هیچ ارتباطی با خدا ندارد.[23]

در یکی از سخنرانی‌ها ایشان در سال 1350ق- 1310ش در خصوص مساله فلسطین و ضرورت توجه همه مسلمانان به این مهم گفته بود: «بر هر عرب و هر مسلمانی که کمترین درک و شعوری داشته باشد و اهل غیرت نسبت به قوم و سرزمینش باشد، واجب است آنچه در توان و قدرت از مال و زبان و جان دارد، در راه مقاومت و دفاع از فلسطین در برابر فکر خبیث ایجاد وطن قومی برای یهود در فلسطین به کار گیرد،... هدف دشمن ضربه زدن به همة اعراب است و عرب فلسطینی فقط سپر بقیه شده؛ بر ما واجب است که با آنان مشارکت نموده و همراه آنان بپا خیزیم، نه فقط برای مساعدت و یاری آن‌ها، بلکه برای دفاع و حمایت از جان و سرزمین وطن خودمان.»[24]

نکته مهم دیگر در نگرش کاشف‌الغطاء به ماجرای فلسطین، توجه به قدرت پشت صحنة تفکر نژادپرستانه صهیونیسم بود. از نظر او فلسطین، صرفاً غصب یک سرزمین از سوی پیروان آیین یهود به منظور نجات از آوارگی نیست، بلکه صهیونیسم ابزاری است که استعمارگران برای شکست اسلام و مسلمانان و سیطره بر سرزمین‌های اسلامی ساخته و پرداخته‌اند. بدین ترتیب از نگاه وی صهیونیسم زائیده استعمار است.[25]

او حلّ مسئله فلسطین را در گرو توجه حقوق بشری و جهانی به موضوع فلسطین، بیداری امّت اسلامی، بازگشت به هویت اسلامی، بسیج امّت اسلامی و اتحاد دولت های عربی و اسلامی و دوری از استعمارگران و تحریم فروش اراضی به یهودیان می‌دانست.[26]

 

مواضع ضد آمریکایی کاشف‌الغطاء

از نظر کاشف‌الغطاء استعمار ریشه‌ی همه مصائب و مشکلات مشرق زمین، خاصه مسلمانان بود. او پدیده‌ی استعمار را با همه‌ی پیچیدگی‌هایش و استعمارگران را با همه ترفندها و حیله‌هایشان به خوبی شناخت و به مقابله با آن‌ها برخاست و از هیچ کوششی در این راه دریغ نکرد. در حالی که جهان اسلام در خواب غفلت فرو رفته بود و جز تسلیم و سکوت در برابر استعمارگران کاری نمی‌کرد وجود شخصیت ممتاز و بیداری چون او حقیقتاً نعمتی الهی برای جهان اسلام و نقمتی برای استعمار پیشگان در کشورهای اسلامی بود.[27]

این عالم گرانقدر در کنفرانس اسلامی پاکستان که دومین گردهمایی جهان اسلامی در سال1330ش/ 1371ق در کراچی برگزار شد، شرکت کرد و به ایراد سخنرانی پرداخت وی در این گردهمایی گفت: «مصالح ما هیچگونه ارتباطی با مصالح آمریکا ندارند آن‌ها فقر، نادانی و عقب ماندگی ما را می‌خواهند و ما خواهان دانش سعادت و پیشرفتیم.»

 من دولت‌های عرب را نصیحت می‌کنم که تسلیم دولت‌های استعماری نشوند زیرا مشکلی را برایشان حل نخواهد کرد به جوانان می‌گویم که راه رهایی ما بازگشت به قرآن و اسلام است فرهنگ پربار اسلامی می‌تواند پشتوانه مبارزه شما با استعمار باشد نه مرام کمونیستی که فرهنگی وارداتی است.

 «اگر آمریکا بویی از انسانیت و معنویت برده بود، سیاه پوست‌های آمریکایی‌الاصل[احتمالاً سرخپوستان منظور است] را که در حال نابودی هستند، حمایت می‌کرد. اگر ذره‌ای عدالت در دولت آمریکا بود با ۱۵ میلیون سیاه پوست این همه بدرفتاری نمی‌کرد. ۲۰۰ سال است که شما آمریکایی‌ها سیاهان را به بردگی گرفته‌اید.... آمریکا به اسرائیل کمک‌های نقدی می‌دهد و اسلحه فراوان در اختیار او می‌گذارد اما در مورد کشورهای عربی به جز وعده‌های تو خالی هیچ چیزی به آن نمی‌دهد. اگر اسلحه‌ای به کشورهای عربی بدهد به این شرط است که با اسرائیل نجنگد.»

کاش فرزندان عمو سام شرشان را از سر ما کم می‌کردند که ما را به خیرشان امیدی نیست آمریکا با ژاپن چه کرد؟ شهر هیروشیما را با بمب اتمی ویران کرد. گناه مردم هیروشیما چه بود؟ مگر آمریکا مسیحی نیست؟! مگر تورات و انجیل از آدم کشی نهی نکرده است؟[28]

 

آثار و تألیفات

کاشف‌الغطاء بسیار اهل مطالعه بود و آثار گوناگونی از خود به یادگار گذاشت او امام جماعت حرم مطهر امام علی(ع) بود و بعد از نماز به تدریس فقه می‌پرداخت. وی با ابداع بسیاری از قواعد فقهی، تحول عظیمی در فقه پدید آورد. یکی از آرای فقهی قابل توجه ایشان، صحت عقد دائم با اهل کتاب است و در این رأی، آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی و سید ابوالحسن اصفهانی با ایشان هم عقیده است. این در حالی است که عموم علمای شیعه صرفاً قائل به صحت ازدواج موقت با زنان اهل کتاب هستند.[29]

همچنین باید گفت: تألیفات کاشف‌الغطاء فراوان است اما متأسفانه بسیاری از آن‌ها به زیور طبع آراسته نشده‌اند اما آثار چاپ شده ایشان عبارتند از: الدین و الاسلام، المراجعات الریحانیه، اصل الشیعه و اصولها، الارض والتربه الحسینیه، تحریر المجله، تعلیقات علی سحر بابل، دیوان السید جعفر الحلی.[30]

 

وفات

سرانجام این عالم وارسته پس از عمری مجاهدت در راه اصلاح و بیداری جامعه اسلامی صبح روز 28 تیر 1333/ 18 ذیقعده ۱۳۷۳ق بعد از ادای نماز صبح بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و جامعه شیعیان از این ضایعه اسفناک در ماتم فرو رفتند. جنازه آن مرحوم پس از تشییعی با شکوه در مقبره مخصوصی در وادی السلام نجف دفن گردید.[31]

 

جمع‌بندی

علاّمه شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء از مفاخر جهان تشیع در قرن چهاردهم هجری بود، ایشان در ایثار و از خودگذشتگی در راه اعتلای اسلام و مسلمین ممتاز و در جامعیت علمی و احساس مسؤولیت اجتماعی و سیاسی بی‌مانند بود و می‌توان گفت یکی از مروجان و بنیانگذاران مساله تقریب بود که با محور قرار دادن فعالیت‌های دینی و سیاسی خود به عنوان مصلحی بیدادگر، سهمی سترگ در ترویج این اندیشه نجات‌بخش داشته است.

این عالم وارسته تمامی عمر پربرکت خویش را وقف اتحاد مسلمین و مبارزه با تفرقه‌افکنی بیگانگان نموده‌اند، همچنین ایشان با مواضع به جا و منطقی خود در دفاع از کیان اسلام به مبارزه با استعمارگران، امپریالیسم پرداخت. وی با حضور در کنفرانس‌های گوناگون به مساله فلسطین توجه ویژه نشان داد، از نظر او فلسطین، صرفاً غصب یک سرزمین از سوی پیروان آیین یهود به منظور نجات از آوارگی نیست، بلکه صهیونیسم ابزاری است که استعمارگران برای شکست اسلام و مسلمانان و سیطره بر سرزمین‌های اسلامی ساخته و پرداخته‌اند، بدین ترتیب از نگاه وی صهیونیسم زائیده استعمار است و در سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود سیاست آن رژیم را در مواجهه با مسلمین مورد واکاوی قرار داده است. مساله زنان از دیگر موضوعاتی بود که علامه کاشف‌الغطاء به آن توجه ویژه‌ای داشت و در این باب رساله‌هایی هم منتشر کرده است در واقع باید گفت نوع نگاه کاشف‌الغطاء به حضور زنان در عرصه سیاست بیشتر، متأثر از وضعیت زمانه خودش بود.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . الخاقانی، عبدالله، موسوعه النجف الاشرف، جمع بحوثها، جعفر الدجیلی، ج اول، بیروت، دارالاضواء، 1421ق: ص 173.

[2] . همان، ص 185.

[3] . آوای بیداری(ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی)، فروردین 1372: ص 19.

[4] . کاشف‌الغطاء، شیخ محمد حسین، جنه الماوی، مقدمه به قلم قاضی طباطبایی، بی نا، تبریز، 1397ق، ص 15.

[5] . برخی از مقلدان آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی که پس از فوت او از کاشف‌الغطاء تقلید می‌کردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند که رساله علمیه خود را چاپ کند «شرح تبصره المتعلمین» و «وجیزه الاحکام» نوشته اوست که در پی اصرار مقلدانش نوشته شده است.

[6] . علی‌الصغیر، محمد حسین، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، بیروت، مؤسسه البلاغ، 1424ق، ص 175، 176.

[7] . برای اطلاع بیشتر از مبانی علمی مرحوم کاشف‌الغطاء و دیدگاه و فعالیت‌های حدیثی بنگرید به: توحید پاشایی، توحید، دیدگاه‌ها و فعالیت‌های حدیثی شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء، دو فصلنامه حدیث اندیشه، شماره سوم، بهار و تابستان 1386.

[8] . آوای بیداری(ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی)، فروردین 1372: ص 118.

[9] . خلیلی، جعفر، موسوعه العتبات المقدسه، ج 6، بغداد، دارالتعارف، 1975م: ص 182.

[10] . همان، المراجعات الریحانیه، ص 40

[11] . همان، موسوعه العتبات المقدسه، ج 6، ص 182.

[12] . آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی، علامه محمد حسین کاشف‌الغطاء، حامد رستمی نجف آبادی، حبل‌المتین، شماره اول، سال اول، زمستان 1391: ص 170-174.

[13] . آوای بیداری، همان، ص 71، 72.

[14] . مبلغی، احمد، میرخلیلی، سید جواد، سیاست اسلامی در اندیشه سیاسی علامه محمدحسین کاشف‌الغطاء، سیاست متعالیه، سال سوم، شماره نهم، تابستان 94: ص 97-98.

[15] . نجفی، موسی، تعامل دیانت و سیاست در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ایران، ج اول، 1378: ص 308-310.

[16] . همان، آوای بیداری، ص 71، 72.

[17] . ورعی، سید جواد و ورعی، سید امین، شخصیت و اندیشه سیاسی کاشف‌الغطاء، نشریه فقه حکومتی، شماره 4، پاییز و زمستان 1396: 24. آیه 26 سوره ص: یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ‌ خَلِیفَةً فِی‌ الْأَرْضِ‌ فَاحْکُمْ‌ بَیْنَ‌ النَّاسِ‌ بِالْحَقِ‌ وَ لاَ تَتَّبِعِ‌ الْهَوَى‌ فَیُضِلَّکَ‌ عَنْ‌ سَبِیلِ‌ اللَّهِ‌ إِنَ‌ الَّذِینَ‌ یَضِلُّونَ‌ عَنْ‌ سَبِیلِ‌ اللَّهِ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ‌ الْحِسَابِ.

ترجمه آن بدین شرح است: ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم به حق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند!

[18] . کاشف‌الغطاء، المثل العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون، ترجمه علی شریعتی، 1333ش: 64.

[19] . همان، سیاست اسلامی در اندیشه سیاسی علامه محمدحسین کاشف‌الغطاء، ص 97-98.

[20] . کاشف‌الغطاء، عبدالحلیم، فی‌ السیاسه و الحکمه، بیروت، دارالتوجیه الاسلامی، 1401ق، ص 105، 106.

[21] . همان، آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی، علامه محمد حسین کاشف‌الغطاء، ص 173، 174.

[22] . همان، کاشف‌الغطاء و مسئله فلسطین ابعاد و راهکارها، ص 245.

[23] . کاشف‌الغطاء، محمد حسین، فی‌ السیاسه و الحکمه، بیروت، دارالتوجیه الاسلامی، 1401ق، ص 48-49.

[24] . کاشف‌الغطاء، محمدحسین (1414ق) ، خطاب کاشف‌الغطاء فی احتفال فی النجف بمناسبه تقسیم فلسطین. مجله الموسم، شماره 18: ص 191-192.

[25] . همان، مسئله فلسطین ابعاد و راهکارها، فصلنامه سیاست متعالیه، ص 251.

[26] . همان، ص 245.

[27] . همان، شخصیت و اندیشه سیاسی کاشف‌الغطاء، ص 20-21.

[28] . همان، آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی، علامه محمد حسین کاشف‌الغطاء، ص 175.

[29] . کاشف‌الغطاء، محمد حسین، الارض و التربه الحسینیه، تصحیح رباح کاظم الفتلی، مجله تراثنا، السنه الثامنه عشره، ش 71-72، ص 308.

[30] . کاشف‌الغطاء، محمد حسین، المراجعات الریحانیه، تحقیق و تعلیق، السید محمد عبدالحکیم الصافی، بیروت، دارالهادی، 1424ق، ص 40، 41.

[31] . علی‌الصغیر، محمد حسین، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، ص 258-260.

 

منابع و ماخذ

آوای بیداری(ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی)، فروردین 1372.

پاشایی، توحید، دیدگاه‌ها و فعالیت‌های حدیثی شیخ محمدحسین کاشف‌الغطا، دو فصلنامه حدیث اندیشه، شماره سوم، بهار و تابستان 1386.

الخاقانی، عبدالله، موسوعه النجف الاشرف، جمع بحوثها، جعفر الدجیلی، ج اول، بیروت، دارالاضواء، 1421ق.

خلیلی، جعفر، موسوعه العتبات المقدسه، ج6، بغداد، دارالتعارف، 1975م.

رستمی نجف آبادی،حامد، آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی، علامه محمد حسین کاشف الغطاء، حبل‌المتین، شماره اول، سال اول، زمستان 1391.

علی‌الصغیر، محمد حسین، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، بیروت، مؤسسه البلاغ، 1424ق.

کاشف الغطاء، المثل العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون، ترجمه علی شریعتی، 1333ش.

کاشف‌الغطاء، عبدالحلیم، فی‌ السیاسه و الحکمه، بیروت، دارالتوجیه الاسلامی، 1401ق.

کاشف‌الغطاء، محمدحسین (1414ق/ الف). خطاب کاشف‌الغطاء فی احتفال فی النجف بمناسبه تقسیم فلسطین. مجله الموسم، شماره 18.

کاشف‌الغطاء، شیخ محمد حسین، جنه الماوی، مقدمه به قلم قاضی طباطبایی، بی نا، تبریز، 1397ق.

کاشف‌الغطاء، محمد حسین، الارض و التربه الحسینیه، تصحیح رباح کاظم الفتلی، مجله تراثنا، السنه الثامنه عشره، ش 71-72.

کاشف‌الغطاء، محمد حسین، المراجعات الریحانیه، تحقیق و تعلیق، السید محمد عبدالحکیم الصافی، بیروت، دارالهادی، 1424ق.

مبلغی، احمد و میرخلیلی، سید جواد، سیاست اسلامی در اندیشه سیاسی علامه محمدحسین کاشفالغطاء، سیاست متعالیه، سال سوم، شماره نهم، تابستان 94.

مختاری، رضا، سه سند از علامه شیخ محمد حسین کاشف‌الغطا، نشریه کتاب شیعه، شماره 3، بهار و تابستان 1390.

نجفی، موسی، تعامل دیانت و سیاست در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ایران، ج اول، 1378.

ورعی، سید جواد و ورعی، سید امین، شخصیت و اندیشه سیاسی کاشف‌الغطاء، نشریه فقه حکومتی، شماره 4، پاییز و زمستان 1396.



گزارش سفر تقریباً سه ماه کاشف‌الغطاء به قاهره است. منبع: مختاری، رضا، سه سند از علامه شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء، نشریه کتاب شیعه، شماره 3، بهار و تابستان 1390: ص 214-221.


پیام علامه کاشف‌الغطاء به شیعیان بحرین و هنگامی است که وی در بیمارستان کرخ بغداد بستری بوده‌اند. منبع: مختاری، رضا، سه سند از علامه شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء، نشریه کتاب شیعه، شماره 3، بهار و تابستان 1390: ص 214-221.


نامه کاشف‌الغطاء به عبدالله بن سامات بن مسعود معروف به ابن بُلَیهِد (1284-1359) قاضی‌القضاه وهابیت در مکه است. منبع: مختاری، رضا، سه سند از علامه شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء، نشریه کتاب شیعه، شماره 3، بهار و تابستان 1390: ص 214-221.


آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطا


آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطا


آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطا


آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطا


 

تعداد مشاهده: 9693


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.