نامه اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) به امام موسی صدر در سال 1353
تاریخ انتشار: 08 شهريور 1403
آیتالله سید موسی صدر، فرزند آیتالله سید صدرالدین معروف به امام موسی صدر، روحانی برجسته ایرانی و رهبر متنفذ شیعیان لبنان در سال 1307 یا 1308 ﻫ ش در قم متولد شد. مادرش فیضیه خانم، دختر آیتالله حاج آقا حسین قمی بود. وی دوره ابتدایی را در دبستان «حیات» قم گذرانید و مدرک پایان متوسطه را از دبیرستان حکیم سنایی آن شهر اخذ نمود. در سال 1320 تحصیلات حوزوی را شروع کرد و بیش از یک دهه پس از گذراندن دوره مقدمات و سطوح، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه از جمله آیات عظام امام خمینی، سید احمد خوانساری و محقق داماد شرکت نمود. همزمان درجه لیسانس حقوق اقتصادی را از دانشکده حقوق دریافت کرد. در سال 1332 بعد از فوت پدر به نجف اشرف هجرت کرد و تا سال 1337 از محضر اساتیدی چون آیات عظام حکیم، خویی و عبدالهادی شیرازی کسب فیض نمود و در 37 سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. در سال 1338 به همراه خانواده خود راهی لبنان شد. هجرت امام موسی صدر به لبنان بنا بر وصیت رهبر فقید شیعیان لبنان مرحوم امام شرفالدین موسوی و در پی دعوت شیعیان جنوب لبنان و نیز بر اثر تشویق و ترغیبهای مکرر مراجع بزرگ آن زمان، صورت گرفت. امام موسی صدر در مدت 20 سالی که در لبنان اقامت داشت، تلاشهای فراوانی در جهت ارتقای کمی و کیفی رفاه شیعیان و تقویت دین و اعتقادات و اخلاقیات آنان کرد. با برنامه ریزیهای وی و حمایت اکثریت جوانان شیعه در لبنان مشاغل متعددی به وجود آمد و بسیاری از زنان و مردان لبنانی در آموزشگاهها، مراکز فنی و حرفهای، کارگاهها و مدارس مشغول کار و تحصیل شدند. او در این مدت نقش مؤثری در متشکل کردن شیعیان لبنان ایفا کرد. امام موسی صدر به شیعیان آموخت که اسرائیل شرّ مطلق است و هرگونه داد و ستد با صهیونیستها حرام میباشد و سازمان نظامی «امل» را با هدف دفاع از جنوب لبنان در برابر تعرضات صهیونیستها پایهگذاری کرد.
وی بانی مبارزه مردمی با نظام طائفهگری در لبنان بود و عامل مؤثری در مقابله با سلطهخواهی اقلیت مارونی بر کشور اسلامی لبنان به شمار میرفت. امام موسی صدر سه هفته قبل از هجرت تاریخی حضرت امام خمینی(ره) به پاریس، طی مقالهای در روزنامه لوموند از انقلاب اسلامی ایران به عنوان ادامه حرکت انبیای الهی یاد کرد و حضرت امام (ره) را به عنوان یگانه رهبر بزرگ انقلاب به دنیای اسلام معرفی کرد. دو روز از انتشار مقاله نگذشته بود که وی به صورت اسرارآمیزی در روز نهم شهریور 1357 در حالی که میخواست لیبی را به مقصد لبنان ترک گوید، با دو تن از همراهانش ناپدید شد. امام موسی صدر برای شیعیان لبنان یک منجی بزرگ بود و علما و چهرههای برجسته لبنان اعم از شیعه و سنی او را یار و یاور خود میدانستند.
شاگردی، اعتقاد، ارادت و اطاعت مرحوم آیتالله سید موسی صدر نسبت به امام خمینی و توجه هر دوی ایشان به مسائل جهان اسلام به ویژه لبنان و فلسطین موجب شده بود که ارتباط میان ایشان گسترده و نزدیک باشد.
حضرت امام(ره) در نامه استادانه، عارفانه، و دلسوزانه زیر شاگرد خود را به موقتی بودن نعمتهای دنیوی و زوال آن و فریفته نشدن به ظواهر مادی و ضرورت توشهگیری برای روز تهیدستی در سرای دیگر توصیه میکند و برای ملموس نمودن هر چه بیشتر این نصایح، خود را مثال آن قرار میدهد. روشی که آن حضرت در تمام دوران زندگی تا واپسین لحظات عمر گرانمایه بارها به همه دوستداران خود گوشزد مینمود.
یاد آور میشویم که ساواک هنگامی که مکاتبات را به دست میآورد، برخی از آنها را پس از بررسی به نشانی گیرنده ارسال مینمود و برخی دیگر را ضبط میکرد. ارسال یا عدم ارسال نامه زیر به امام موسی صدر در اسناد منعکس نشده و اطلاع دیگری از سرنوشت آن به دست نیامده است ولی در پرونده انفرادی امام موسی صدر موجود است.
******
8 شهر ذی القعده 94 [1394 ﻫ.ق – شنبه 2 آذر 1353]*
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجهالاسلام آقاى صدر دامت برکاته
بسمه تعالى
به عرض عالى مىرساند: مرقوم محترم که تتمه مرقوم دیگر بود واصل، ولى اصل مرقوم نرسیده؛ از سلامت جنابعالى و مجاهدات شما در راه حقوق شیعه و کوتاه کردن دست ستمکاران متشکر شدم. امید است خداوند تعالى امثال جنابعالى را براى ما حفظ فرماید و ترقیات روز افزون نصیب فرماید که قواى جوانى را در راه «واهِبُ العَطایا»[1] صرف فرمایید و سرمایههاى نافده[2] را مبدل به سرمایه باقى نمایید.
آن چه پیش ما است از شئون طبیعت از دست خواهیم داد و بُرد با آنهاست که زایل را فداى لایَزال نمودند و به نعمتهاى لایَزال نایل شدند. «قیل ارجِعوا وَرائَکم فَالتَمِسوا نُوراً»[3] گویا وراء همین عالم طبیعت است که در آن مىشود تحصیل نورانیت کرد و با رفتن از این جا، رجوع محال و تحصیل ممتنع است. از خداوند تعالى توفیق براى طبقه جوان که نور فطرت مثل ما پیرها در آنها خاموش نشده خواهانم و از جنابعالى امید دعاى خیر دارم براى حسن عاقبت که این چند نفسى که باقى مانده صرف «لایَعنى»[4] نشود مثل آن چه گذشته است.
در جواب مرقومات شریفه بعضى مطالب [را] گفتهام که تذکر دهند.[5]
والسلام علیکم و رحمهالله
روحالله الموسوی الخمینى
پینوشتها:
* در جلد 21 صحیفه امام، صفحه 617، تاریخ نامه 8 ذیالقعده 1394 مطابق با 12 آذر 1353 درج گردیده که نادرست است.
[1] . صفاتی از صفات خدواند تعالی: بخشنده هدایا، دهنده نعمتها.
[2] . نیست شدنی، نابود شدنی، از بین رفتنی، پایان یافتنی.
[3] . قسمتی از آیه 13 سوره مبارکه حدید. تمام آیه و ترجمه آن چنین است:
«یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ» : «روزى که مردان منافق و زنان منافق به کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: درنگى کنید تا از نورتان فروغى گیریم. گویند: به دنیا بازگردید و از آنجا نور بطلبید. در این هنگام میانشان دیوارى برآورند که بر آن دیوار درى باشد؛ درون آن رحمت باشد و بیرون آن عذاب.»
[4] . بیمعنی، بیهوده، پوچ، نامربوط، بیربط، آنچه مهم نیست.
[5] . در سطر آخر نامه چند کلمه خط خورده که در اصل نامه چنین بوده است.
تعداد مشاهده: 10158