جلال آلاحمد
سال انتشار: 1379
تعداد صفحات: 336
شابک: 978-964-5798-04-6
قیمت: 16000 ریال
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات جلال آل احمد یکی از شخصیتهای فرهنگی ادبی دهه های 30 و 40 شمسی است که بخشی از دوران جوانی خود را با فعالیتهای سیاسی سپری کرده است. به روایت مقدمه این کتاب «در یازدهم آذرماه 1302 در محله پاچنار تهران در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود... به گفته مرحوم ایت الله طالقانی پدر ایشان از پیش نمازان خوش بیان و متعبد بود و تعبدش خشک بود. آدمی اهل دعا بود و در محله های جنوبی تهران می نشستند» در جای دیگر مقدمه درخصوص چگونگی تحصیل و سرخوردگی اش از محیطها و مرامهای مذهبی از زبان خودش چنین آورده شده است: «دبستان را که تمام کردم (پدرم) دیگر نگذاشت درس بخوانم که برو بازار کار کن تا بعد ازم جانشینی بسازد و من بازار را رفتم اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم» سپس نویسنده کتاب ادامه میدهد: «به هر تقدیر جلال پس از ختم دوره دبیرستان در سال 1322 به اصرار پدر برای تحصیل علوم دینی رهسپار نجف میشود، اما دیری نپایید که او «کله خورده و کلافه» به ایران باز میگردد و این آغازی بود برای تشکیک در مبانی دینی و مذهبی و البته پیش از آن جلال در سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی آشنا شده بود وای بسا تحلیلی که او از زادگاه روشنفکری در کتاب خدمت و خیانت ارایه می دهد حدیث نفس و تجربه ای شخصی است...» به گفته نویسنده مقدمه: جلال این لامذهبی را تجربه کرد» و در سال 1322 یعنی همان سال که از نجف به تهران بازگشته بود به حزب توده پیوست و همزمان تحصیل در دانشسرای عالی را تا سال 1325 ادامه داد و در تیرماه 1326 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و در روزنامه بشر که وابسته به حزب توده بود، قلم میزد. پس از چندی مدیریت مجله ماهنامه مردم را که مبانی تئوریک حزب توده را مطرح میکرد برعهده گرفت. اطاعت بی چون و چرای حزب توده از اتحاد جماهیر شوروی جلال را به انزجار از حزب توده کشاند و به کمک برخی از دوستانش به انشعاب دست زدند که تفصیل و چند و چون این ماجرا در مقدمه کتاب به نحو مستوفایی مذکور افتاده است. جلال آل احمد «اواسط 1329 با سیمین دانشور ازدواج کرد و همان سال به بقایی و حزب زحمتکشان پیوست... پس از کودتای 28 مرداد 32 فعالیتهای سیاسی وی کم کم رنگ باخت و فقط گه گاه به خاطر رفاقت با خلیل ملکی در برخی مجامع شرکت میکرد و به برخی کارها دست میزد. او سفرهای بسیاری به اطراف کشور و خارج از کشور دارد که ثمره آنها کتابهایی است که در مقدمه معرفی شده است. برای جلوگیری از سانسور نیز با واسطه احسان نراقی ملاقاتی با هویدا ترتیب میدهد که طبیعتاً از آن چندان طرفی نمیبندد. درخصوص کناره گیری از سیاست، خود در سندی از ساواک که در صفحه 45 این کتاب درج شده است میگوید: «... اصولاً خاطر آقایان مستحضر هست که فقیر از سال 1331 به بعد که سیاست را بوسید، دیگر در هیچ حزب و باشگاه و جمعیتی عضویت و همکاری و همراهی نداشته و تمام وقت آزاد خود را صرف قلم زدن انفرادی کرده است. به هر صورت ما بیست سال است قلم میزنیم و دفترها درست کرده ایم که مراجعه به هر کدامش نشان دهنده این حقیقت بدیهی و اولیه است که فقیر از ایادی هیچ کس نیست و خودش برای خودش حرف پرتی دارد.» در پایان کتاب اعلام و پس از آن تعدادی عکس آورده شده است که بر ارزش و لطف اثر افزوده است.
تعداد مشاهده: 8300