امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

مقالات با درج سند

یادداشت‌های زندان شهید سیداسدالله لاجوردی – قسمت اول



مقدمه

هنگامی که دفتر زندگی مؤمنانه، مجاهدانه، و مخلصانه شهید لاجوردی در اول شهریور سال 1377 با سعادتِ شهادت به پایان آمد و منافقین تروریست شقاوتی دیگر به دفتر جنایات خود افزودند، گمان می‌رفت که صرفاً یک مبارز و زندانی سیاسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و یک مسلمان متشرع به احکام دین اسلام و یک رجل قضایی در جایگاه رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب اسلامی تهران(1363- 1359) و سازمان زندان‌های کشور(1376- 1368) و کاسب ساده بازار تهران(1377- 1376) به دیدار الهی نائل آمده است.

آن‌ها که کمی با او آشنا‌تر بودند، از جمله دشمنان منافق او!، می‌دانستند که مردی به شرفِ خونین شهادت پا گذاشته که سال‌ها رنج مبارزه طاقت‌فرسا را به جان خریده و«مرد پولادین زندان‌ها»[1] لقب گرفته و در زیر شکنجه‌های وحشیانه ساواک، کمرش شکسته، بینایی یک چشم را تا حد نابینایی کامل از دست داده و قلب و جهاز هاضمه‌اش سخت بیمار گشته است؛ و به قول خودش: «انسانی سالم به زندان آمدم و کلکسیونی از مرض با خود خواهم برد»[2].

و آن‌ها که بیشتر با او آشنا بودند، می‌دانستند که مردی آزاده و آرام نهاد، و آراسته به سادگی و بی‌آلایشی، وارسته از دوستی مال و مقام، مجاهد و استوار در برابر گمراهی و کجی و فروتن در پیشگاه حق و راستی، جان به جانان تسلیم داشته است. مردی که در زمان مسئولیت‌هایش دغدغه زیردستان، مردم و انقلابشان را داشت و دشمنانی پرشمار از طاغوتیان، جنایتکاران، گروهک‌ها و منحرفین چپ و راست و منافقین سیه دل که از پیش‌رو و پشت‌سر خیال برچیدنش را لحظه شماری می‌کردند. کسی که در وقت ریاستش به سختی محافظت از خود را می‌پذیرفت و به وقت بازگشت به کسب ساده‌اش با دوچرخه رفت و آمد می‌کرد[3].

سخت عاشق اسلام، قرآن، نهج البلاغه، انقلاب اسلامی، امام، رهبری، و مردم مسلمان بود و همه نام، نان و آبروی خود را به مویی از این عشق  آسان می‌فروخت.

بگو با عاشقان هر کس وصال یار می‌خواهد                میسر هست امّا زحمت بسیار می‌خواهد

چو روی زرد و اشک سرخ و آه آتشینت نیست              مگو از عاشقانم، عاشقی آثار می‌خواهد

طمع‌داری در آیی در صف رندان و زین غافل            که مست از باده‌ منصور گشتن دار می‌خواهد

ز دنیا و ز عقبی هر دو باید چشم پوشیدن     هر آن کس که در محبت لذّت دیدار می‌خواهد[4]

اینک در این سلسله مقالات با سیمای شهید گرانقدری آشنا خواهید شد که عالمی روحانی، متدینی روشنفکر، متفکری روشن بین ودور اندیش، مترجم و مفسری قرآن دوست و نویسند‌ای توانا بود.

یادداشت‌های زندان شهید سید اسدالله لاجوردی، جدای از مسایل اجتماعی، اقتصادی و دینی که به آن پرداخته است، و می‌تواند مورد نقد و بررسی محتوایی قرار بگیرد، نشانگر فعالیت فکری و روحی یک زندانی سیاسی مسلمان در درون زندان‌های سیاه رژیم پهلوی است. بیانگر فکر بلند و روح پر ظرفیت آن شهید سعید در برهه‌ زمانی سال 1349 تا 1352 است[5]، حاوی اطلاعات جالبی از مسایل مختلف و فضای پر تلاطم زندانیان سیاسی مسلمان و غیر مسلمان و نقدها و تحلیل‌های دینی و اجتماعی است. شهید لاجوردی افزون بر این یادداشت‌ها که در مسایل متفاوت نوشته، دارای تفسیری بر آیه‌ مبارکه‌:«وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلىَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ نجَعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجَعَلَهُمُ الْوَارِثِین‌»[6] قرآن کریم است.

با مطالعه مجموع این مقالات و نوشته‌ها و زندگی پرفراز و نشیب و خاطرات هم رزمان و دوستان و پروندها و اسناد ساواک می‌توان به گفته پر مغز رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پی برد، آن جا که فرمود:«این شهید عزیز در تمام دوران مبارزات اسلامی، به اخلاص و صبر و مقاومت و روشن بینی شناخته شده بود»[7]

آن چه در این مقالات خواهید خواند، برخی از نوشته‌های شهید لاجوردی است که در اسناد ساواک به جا مانده است و در کتاب این مرکز به نام:«یاران امام به روایت اسناد ساواک(جلد 6)، شهید سید اسدالله لاجوردی به همراه یادداشت‌های زندان» در مهر ماه سال 1377 به چاپ رسیده است. تلاش داریم تا دیگر نوشته‌ها و قسمتی از تفسیر آیه‌ مبارکه‌ ذکر شده را نیز به تدریج تهیه نموده و در این سلسله‌ مقالات با توضیحات لازم درج نمائیم[8] تا قدمی هر چند ناچیز در درک روشن بینی و تعمق آن شهید عزیز در آن روزگار سیاه ظلم و جهالت باشد.

 

چند نکته:

1-  تصویر اسناد و یادداشت شهید لاجوردی در پایان هر مقاله آمده است.

2- نقطه چین‌های بدون [  ] در اصل نوشته و با [  ] مربوط به ناخوانا بودن، توضیح و اصلاح کلمه یا کلمات می‌باشد.

3- از ویرایش ادبی و نوشتاری یادداشت‌ها خودداری شده و فقط در موارد لزوم برخی علائم نوشتاری و یا تفکیک کلمه‌های به هم چسبیده و امثال آن برای سهولت خواندن، اعمال گردیده است.

 

متن مقاله شهید لاجوردی

این ره که تو می‌روی به ... است؟

چهار و نیم بعد از ظهر روز سه‌شنبه دوم تیر است. هوا بسی گرم و طاقت‌فرسا است. طبق معمول همه روزه کلاس اصول فقه با شرکت تنی چند از برادران در خدمت استاد شروع شد.

در کنار مجلس درس ما زمین والیبال و عده‌ای مشغول بازی و ما هم گه‌گاهی که بازی هیجانی می‌شد بی ­اختیار از کلاس درس بیرون می‌رفتیم و متوجه بازیکنان، که در همین اثناء استاد متوجه می‌شدند و با تذکر و یادآوری مجدداً ما را به تعمق و گوش فرا دادن به مطالب دعوت می‌کردند.

کانّه عقربه ساعت هم همچون ما به گرمازدگی دچار شده و قدرت حرکت نداشت یا با تا‌نی و آهستگی هر چه تمام‌تر به گردش خود ادامه می‌داد و بالاخره با هر جان کندن و فلاکتی بود پس از مدت‌ها! به پنج رسید.

ناگهان یکی از برادران که عضو کلاس نبود با سطلی از شربت آبلیمو وارد آلاچیق شدند و بقیه رفقا برای نوشیدن یکی یکی وارد شدند و به ناچار وقفه‌ای در درس پدید آمد. ما هم که واقعاً خسته شده بودیم و لحظه‌ای درنگ و استراحت ضروری می‌نمود از آن شربت استفاده کردیم و مجدداً استاد به تدریس خویش ادامه دادند:

بحث پیرامون«مقدمه واجب» بود، آن هم«مقدمه عبادیه»- نظیر غسل، وضو، تیمّم- که چون عبادت است باید به قصد قربت انجام شود. خلاصه درس این بود: که آیا عبادیت این‌ها از راه امر و وجوب غیری است(امر بذی المقدمه موجب امر به مقدمه است؟) یا از راه امر نفسی استحبابی؟

پس از قیل و قال‌های فراوان و«اِنْ قُلْتَ» «قُلْتُ»های زیاد و اشکالات کثیره، مجلس درس پایان یافت؛ آن هم چه پایانی! پایانی که همراه با تذکّرهای پیاپی استاد برای جلب توجه مستمعین و بالنتیجه دقت و تعمّق دانش آموزان به نکات دقیق و ظریف اشکال‌ها و جواب‌ها که یک حالت بی توجهی نسبت به همه چیز جز به مطالب درس و به دنبال آن یک سکوت حاکی از خستگی مفرط در آن هوای گرم سی و هشت درجه برای ما پیش آورده بود، ناگاه یکی از برادران سکوت را شکست و با یک قیافه‌ای کاملاً جدّی گفت:«خُب تمام شد؟ این همه داد و فریاد در باره یک وضو گرفتن! بدون جهت نیست که بچه‌های ما کمونیست می‌شوند.»

قهقهه بلند و خنده کشیده حضّار اعمّ از استاد و شاگردان خستگی ما و ملامت گرما را از یاد برد. در آن موقعیت این هم تنوعی بود و هم سوز دلی!

پس از لحظه‌ای استاد اضافه فرمودند: این‌ها برای کشف قاعده است و طهارات ثلاث[9] به عنوان مثال ذکر شده است- پس از مراجعه به «اصول فقه» مرحوم مظفّر دیدیم که اصلاً مثالش منحصر در طهارات ثلاث است.ـ

بالاخره به دنبال گفتار آن برادرِ هم کلاس، من هم کما فی السابق نخواستم حتی از این مجلس بحث کوچک و مختصر هم بی‌نصیب بمانم و باز هم مانند شناگر قهرمانی که از امواج مهیب و پر تلاطم اقیانوس‌ها هم باک ندارد- و مدت‌ها باشد آب جهت نمایش هنر خویش نیافته باشدـ خود را به میدان مناظره افکندم‌ - و با همه عدم صلاحیت ـ گفتم: « این دستورات از ناحیه شارع مقدس اسلام قراردادی است و خود گفته: وضوء در عین این که مقدمه واجب است، عبادت است و دارای اجر و حسنه. این همه جار و جنجال چرا! مگر در زمان خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) یا امام صادق(علیه السلام) مردم وقتی آن‌ها را انجام می‌دادند اعمالشان درست نبود و قصد قربت از آن‌ها متمشی[10] نمی‌شد، چون نمی‌دانستند که عبارت آن از ناحیه امر غیری است یا از ناحیه امر نفسی استحبابی!؟ مگر صحابه پیغمبر علم اصول فقه خوانده بودند؟[11]

استاد: سکوت! سکوت! سکوت!! همچنان که در مقابل افرادی همچون من بی‌­سواد و جاهل رویّه همیشگی ایشان سکوت است، سکوت. یا جواب ... خاموشی است.

 

           ادامه دارد

پی‌نوشت‌ها:


[1] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سید اسدالله لاجوردی، صفحه 15 مقدمه، مرکز بررسی اسناد تاریخی

[2] همان، صفحه 16

[3] همان، صفحه 17

[4] همان، صفحه 20، دیوان مفتون همدانی

[5] در جریان ورود سرمایه گذاران آمریکائی در سال 1349 به ایران اعلامیه‌ای با عنوان: «گامی فراتر در تشدید غارتگری» توسط شهید لاجوردی و عده‌ای از دوستان و هم‌فکران ایشان تهیه و تکثیر شد. این اعلامیه‌ها در سطح نسبتا وسیعی پخش شد. همچنین  در روز فینال مسابقات جام باشگاه‌های آسیا و پس از مسابقه بین تیم ملی ایران و اسرائیل که در ورزشگاه امجدیه(شهید شیرودی) برگزار شد، گروه مذکور با تهیه مواد آتش‌زا به شرکت هواپیمائی اِلْع‌ال متعلق به اسرائیل حمله کردند. ساواک با استفاده از خبرچینان و منابع خود تعدادی از این گروه را شناسائی و دستگیر کرد. شهید لاجوردی نیز در تاریخ 23 / 2 / 49 بازداشت شد. اعضای گروه پس از محاکمه به حبس‌های مختلف محکوم شدند و شهید لاجوردی نیز به چهار سال زندان محکوم گردید. شهید لاجوردی مدت محکومیت را در زندان‌های مختلف قزل قلعه، قصر و زندان وکیل آباد مشهد سپری نمود و در تاریخ 30 / 1 / 53 آزاد شد. یادداشت‌های شهید لاجوردی محصول این سالهاست. نک: همان، صفحه 14 و 15 مقدمه  و صفحه 79، 105 تا 109، 115 و 116، 206 و 213 اسناد، همچنین در مورد عملیات ال عال بنگرید به خاطرات عزت شاهی، تدوین محسن کاظمی، صفحه 51 تا 54

[6] ترجمه: و اراده نمودیم که برمستضعفین منت نهاده و آن‌ها را پیشوا و وارثین زمین گردانیم. سوره قصص، آیه 5

[7] پیام معظم له در تاریخ 2 / 6 / 77 به مناسبت شهادت لاجوردی

[8] یادداشت‌های شهید لاجوردی حاوی 151 برگ به انضمام یک دفترچه یکصد برگی است که پس از اطلاع ساواک ضبط شده و به وی برنمی‌گرداند. سه برگ سند این موضوع در صفحات 146، 147 و 154 کتاب یاد شده و در پایان همین مقاله درج گردیده است

[9] طهارات ثلاث عبارت است از، وضوء، غسل و تیمّم.(س)

[10] یعنی: به سامان رسیدن، سرانجام یافتن، به نتیجه رسیدن، جریان یافتن.(س)

[11] در باره علل و ضرورت پرداختن به اصول فقه و بخش‌های مختلف آن بایستی تاریخ این علم را دانست. اتفاقاً سوالی که آن شهید بزرگوار مطرح کرده از دیرباز تاکنون در ذهن بسیاری از طلبه‌ها و متدینین و غیر آن‌ها خطور نموده است و پاسخ بسیار منطقی و مستدلی برای آن داده شده است. در این باره بنگرید به بخش اول کتاب تقریرات اصول، استاد محمود شهابی خراسانی، دانشگاه تهران.(س)












عکس‌های زندان


عکس‌های زندان


شهید اسدالله لاجوردی و شهید آیت الله بهشتی


شهید اسدالله لاجوردی


 

تعداد مشاهده: 8805

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.