یادداشتهای زندان شهید سیداسدالله لاجوردی – قسمت دوم
مقدمه
همانگونه که در مقدمه قسمت اول نوشتیم:
«یادداشت٬های زندان شهید سید اسدالله لاجوردی، جدای از مسایل اجتماعی، اقتصادی و دینی که به آن پرداخته است، و میتواند مورد نقد و بررسی محتوایی قرار بگیرد، نشانگر فعالیت فکری و روحی یک زندانی سیاسی مسلمان در درون زندانهای سیاه رژیم پهلوی است. بیانگر فکر بلند و روح پر ظرفیت آن شهید سعید در برهۀ زمانی سال 1349 تا 1352 است. حاوی اطلاعات جالبی از مسایل مختلف و فضای پر تلاطم زندانیان سیاسی مسلمان و غیر مسلمان و نقدها و تحلیلهای دینی و اجتماعی است.»
در این قسمت نیز نوشتهای از شهید لاجوردی در پی خواهد آمد که بیانگر دغدغه دینی شهید لاجوردی و دیگر مبارزان روشنفکر و روشن ضمیر، در باره گمنامی قرآن و دور بودن این کتاب هدایت و رستگاری از صحنه زندگی جامعه مسلمان آن روز است.[1] گمنامی که امتداد آن در حوزههای دینی، مساجد، هیئتهای مذهبی، مراسم مذهبی در ایام خاص مانند: ماه مبارک رمضان و ماههای محرم و صفر و اعیاد و سوگواریهای مذهبی در طول سال است.
و پاسخی است به برخی علل جدایی جوانان از مذهب، بی اطلاعی یا ناچیز بودن اطلاعات آنان از منطق دینی و آموزههای اسلام و قرآن، روشهای ناصحیح تبلیغ دیانت در بین مبلغین مذهبی اعم از روحانیون و قشر متدین جامعه، ابزار شدن دین و قرآن برای ارتزاق عدهای جاهل یا مغرض، مخالفت عدهای از دنیا طلبان متدیننما با هرگونه اصلاحات در روشهای تبلیغ به وسیله مصلحان دینی، جمود بر رسوم نادرست و غلط...
با مطالعه این نوشتهها و دقت و موشکافی در آنها میتوان گوشهای از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران را در دهۀ پنجاه به دست آورد و دسته بندیهای فکری در جامعه آن روز را شناخت.
متن مقاله شهید لاجوردی
«گر تو قرآن بدین نمط خوانی»
«ببری رونق مسلمانی»
نماز مغرب و عشاء را به جماعت خواندیم و سپس سفره شام گسترده شد. در اثناء خوردن شام یکی از رفقا اعلام داشت: امشب ساعت 9 مجلس ترحیمی جهت فوت یکی از بستگان آقای … بر قرار است.
مجلسی آراسته و آماده و در کمال سادگی- با پهن کردن چند عدد پتو اطراف محوّطۀ زیر درختان مو که به صورت «آلاچیق» درآمده بود و در کنار محوّطه هم چند زیلوئی و چند بشقاب خرما و مقداری زیر سیگاری - کم کم گروههای مختلف هم زنجیر گرد هم جمع آمدند و آقای … که صاحب مجلس بود با برخاستن ادای احترامی همی نمود و هر تازه واردی با ته استکان نسکافه و لیوان چای پذیرائی شد. همگی آمدند و پذیرائی اولّیه تمام شد و مجلس مهیّا برای گوش دادن آیات آسمانی قرآن.
یکی از برادران به عنوان «قاری» قرآن کریم را گشود و با ورق زدن مختصری شروع به تلاوت سوره منافقون کرد. آیات نورانی آموزندهاش را از روی حسن انتخاب و با سوز دل میخواند، پیدا بود از این خواندن آنهم با آن آهنگ و زیر و بم و این انتخاب هدفی را دنبال میکند!
همه گوش بودند اکثراً با زبان عربی کم و بیش آشنائی داشته و آیات قرآن تا اندازهای برایشان مفهوم بود.
بالاخره با «شعار» و «صلواتی» پایان تلاوتشان را اعلام داشته و یکی دیگر از برادران کمی در پیرامون «مرگ» مطالبی بیان داشتند.
مجلس با پذیرائی مختصر دیگری - نوشیدن لیوان چای- پایان یافت و یکایک و گروه گروه با خداحافظی از گروه اسلامی و بالاخص با صاحب عزا مجلس را ترک گفتند.
چند نفری پس از ختم مجلس دور هم جمع بودیم و در پیرامون مجلس و سخنرانی آن برادر که درباره «مرگ» گفتگوئی کرده بود مطالبی ردّ و بدل میکردیم.
استاد: از حسن انتخاب آقای… (قاری) بسی خرسندم. در هر مجلسی که تاکنون قرآن خواندهاند مناسبترین آیات را برگزیدهاند، در مجلس گذشته که به مناسبت مجلس ترحیم یکی از بستگان دیگر برادری تشکیل شده بود سوره «توبه» را خواندند و این حکایت از توجّه ایشان به شرایط محیط مینماید در همین اثنا بود که صاحب عزا کلام استاد را قطع کرد و گفت: «مرد بیچاره، چه کرده که در مجلس ختمش سوره منافقون میخوانند، و اصلاً چه رابطهای بین مجلس ختم جهت آمرزش شخص متوفّی و خواندن سوره «منافقون»؟!
قاری:«اصولاً قرآن را برای زندگان میخوانیم و اگر در مجلس ختم هم خوانده شود منظور شخص میّت نیست، بلکه منظور حاضرین در مجلسند و از راه توجّه و تنبّه شنونده به مسائل عالی قرآن قهراً نصیبی برای متوفّی‼»
آری این توهّم برای صاحب عزا از نظر محیط نابسامان خارج و از روشهای غلط و بدآموز جامعه- حتّی جوامع مذهبی پیدا شده.
در جامعهای که دستورالعمل آسمانیاش- آن دستورات نورانی آموزنده در جهات مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی، اخلاق، اقتصادی، نظامی، تربیتی، … و بالاخره ایجاد و رابطه با اقوام دیگر از قبیل: کفّار، مشرکین، اهل کتاب و منافقین- از صحنه زندگی بیرون رود و فقط اختصاص به گوشۀ بعضی از حجرههای مدارس علوم دینیّه پیدا کند (آنهم تحقیق در مسائل فقهی) و اگر هم نمودی در جامعه به اصطلاح اسلامی! داشته باشد، یا وسیله تکدّی عدهای کلّاش و گدایان حرفهای بر سر گذرها است، یا وسیله ارتزاق پارهای از خدا بیخبران بر سر مزارها، یا برای مهیّا ساختن مجالس به اصطلاح دینی! که جهت رفع همهمه و سروصدا و آماده ساختن مجلس برای سخنپراکنی وعاظ حرفهای! و یا در مجالس ختم مردگان به عنوان آمرزش و شادی روح «درگذشته» که تازه آنهم غالباً جنبه دکور و تشریفات دارد!
پس حق است که آن رفیق ما چنین پنداری از خواندن سوره منافقون داشته باشد چون هرچه قرآن خواندن در جامعه دیده صرفاً یا جنبۀ پیشدرآمد داشته یا وسیله امرار معاشها بوده یا در مجالس قرائت قرآن که بهترین ظهور و خودنمائی قرآن است! برای یادگرفتن طریقه خواندن و تجوید بوده و اگر پا را فراتر نهیم میتوان گفت انگیزه در بعض آنها برای ثواب و پاداش بوده نه برای آموختن و فهمیدن مطالب نورانیش! تازه در ایران مسلماننشین و آنها که داعیه پیروی مرتضی علی(علیهالسلام) دارند که معتقدند قرآن خواندن ثواب اخروی دارد؛ ببیند عملاً مقام قرآن در چه رتبه است و مفاتیحالجنان در چه موضع؟!
ببینید همانها را که باید به قول استاد شریعتی «شیعیان صفوی» نامید نه «شیعیان علوی» آیا سخنان پیشوایشان علی (علیهالسلام) را از نهجالبلاغه یک بار خواندهاند؟!
اگر سری به مساجد و مشاهد مقدسه بزنید و اوتاد و اخیار را بررسی کنید خواهید دید که «درصد» قرآن خوانها نسبت به مفاتیح خوانها بسیار ناچیز و اندک است که شاید به 5% هم نرسد و تازه از همان 5% هم 1% قرآن را نمیفهمند و فقط صرفاً لقلقه زبان است و جهت ثواب، نه برای یادگیری و درک حقایق قرآنی.
همگی، مسلمانهای زیادی را میشناسیم که در حدود 60 یا 70 سال از عمر خود را در مجالس مذهبی و مساجد به طور متوسط روزی چهار ساعت به سر بردهاند.
نماز صبح و شنیدن چند خبر و حدیث، یک ساعت. نماز ظهر و عصر، یکساعت و برای نماز مغرب و عشاء و غالباً مجلس پس از نماز مغرب و عشاء دو ساعت (اصلاً انجام فریضه نماز حداکثر 17 دقیقه برای 17 رکعت است) که ایّام محرّم و صفر و رمضان و فاطمیّه و اعیاد مذهبی و شهادت ائمه معصومین (علیهمالسلام) و مجالس فواتح و تذکر و جلسات هفتگی و ماهانه و دعای سمات و دعای ندبه و … به حساب نیامده.
ولی متأسفانه پس از گذشت سالیان دراز کمترین اطلاعی پیرامون مسائل اساسی اسلام ندارند که اگر مثلاً بچّه کمونیستی، یا نوجوان مسیحیای یا نرّه خر بهائیای شبههای القاء کند نمیتوانند پاسخش گویند، تا چه رسد اظهار نظر در مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و بررسی آراء گوناگون در این زمنیهها.
این درد را کجا بریم و به که گوئیم! آیا وقت آن نرسیده که متصدیان تبلیغات دینی کمی به فکر افتند و جلوی این بدآموزیها را بگیرند و متد صحیحی را پیشه سازند، تا این مردم مخلص را که از راه سادگی و خلوص نیّت تمام وقت فراغت خود را در اختیار مربّیان به اصطلاح مذهبی، میگذارند- و آنچنان شیفته دین مبین اسلامند که حتی تفریح و تفرّج ضروری و لازم را بر خود تحریم کرده تا شاید از رهگذر شرکت در مجالس دینی طرفی بربندند- به صحیحترین و آموزندهترین راه هدایتشان کنند؟
شما را به خدا قسم 50 یا 60 سال حداقل روزی چهار ساعت وقت، کافی نیست که یک نفر در رشته خاصی هرچند هم مشکل و پیچیده باشد متخصّص شود!؟
واقعاً اگر روش صحیحی در پیش گرفته شده بود، برای سالمندان امکان فراگیری در چند رشته بوده و نوجوان هم- آنها که هم اکنون به عناوین مختلف در دامن ناپاک و مغرضانه گروههای ضد اسلامی افتادهاند- با اشتیاق هرچه تمامتر به این آموزشگاههای دینی هجوم میآوردند، چون درک میکردند که عمرشان تلف نمیشود و با شرکت در مجالس مذهبی دارای اطلاعات و معلوماتی خواهند شد نه اینکه هرچند بشنوند تکرار مکرّرات یا مسائل مربوط به نماز جماعت (در صورتیکه گوینده امام جماعت باشد!) یا مسائلی مربوط به ثواب تعزیه حسینی (در صورتیکه گوینده واعظ و روضهخوان باشد!)
اگر آنها که منافع شخصیشان اجازه اصلاح در آموزشهای مذهبی را نمیدهد و نانشان آجر میشود- با ادامه دادن رویّههای سابقشان با سوء استفاده از سادگی و خلوص مردمی مخلص و عامی، با هو و جار و جنجال راه انداختنها و تکفیر کردن مصلحان چوب لای چرخ میگذارند- کمی به فکر نیایند و خود را با فکر مصلحان همآهنگ نسازند دیری نپاید که زیر فشار افکار همان تودۀ مخلص از صحنه زندگی (همانچه [همانکه] که غرض اصلی پارهای از مبلّغین است!) طرد شده و به گوشهای از زبالهدانهای تاریخ دفن شوند و موجب عبرت دیگران! و آیندگان!
پینوشتها:
[1] شهید لاجوردی از دوران نوجوانی با قرآن انس داشت. دستگیری و محکومیت او به چهار سال زندان در سال 1349 و ضرورت مطالعه و تعمق بیشتر در آیات قرآن کریم باعث شد تا او روزانه ده تا دوازده ساعت به طور مستمر کار تحقیق بر آیات را پیش گیرد تا بتواند در برابر انحرافات اعضای سازمان مجاهدین خلق از آموزههای قرآن بهره ببرد و نسبت به ارشاد آنها اقدام نماید. در همین دوران است که تفسیر آیه پنجم سورۀ مبارکۀ قصص را به رشته تحریر در آورد.
شهید لاجوردی در میانسالی
تعداد مشاهده: 7986