امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

سیری بر زندگی و مبارزات آیت‌الله شیخ عباس محفوظی، به مناسبت چهلمین روز رحلت آن عالم ربانی


تاریخ انتشار: 29 مهر 1403

آیت‌الله عباس محفوظی

مقدمه

آیت‌الله شیخ عباس محفوظی در سال 1307 ش در رودسر متولد شد. وی پس از طی تحصیلات جدید و دوره مقدمات علوم اسلامی جهت نیل به مراتب عالیه عازم شهر مقدس قم شد. متون فقه و اصول را نزد مدرسین بزرگ حوزه خواند و در دروس آیات عظام سید حسین بروجردی، سید محمد داماد و امام خمینی شرکت نمود. با آغاز نهضت اسلامی از همراهان و ملازمان امام خمینی بود و پس از تبعید امام به عنوان مقسم شهریه در بیت ایشان فعالیت می‌کرد. از این رو به شدت تحت نظارت و تعقیب دستگاه امنیتی رژیم پهلوی بود تا جایی که در سال 1352 به رفسنجان تبعید شد. آیت‌الله محفوظی به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه تهران و عضو شورای نمایندگان رهبری در دانشگاه‌ها منصوب شد. وی همچنین نمایندگی مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری را نیز بر عهده داشت.

 

تولد و تحصیلات

آیت‌الله حاج شیخ عباس محفوظی در سال 1307 در شهرستان رودسر در‌ خانواده‌ای‌ مذهبی‌ متولد شد و دروس‌ دوره‌ی ابتدایی‌ را در رودسر به‌ پایان‌ برد، سپس‌ به‌ دبیرستان‌ رفت‌. امّا حدود یک‌ سال‌ بعد به‌ سبب‌ اشتیاق‌ فراوان‌ به‌ تحصیل‌ دروس‌ دینی‌، به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ رودسر وارد شد. این حوزه‌ در آن‌ روزگار رونق‌ چندانی‌ نداشت‌ و استبداد رضاخانی‌ باعث‌ شده‌ بود که‌ مردم‌ کمتر به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ رو آورند. آیت‌الله محفوظی‌ پس‌ از حدود دو سال‌ اقامت‌ در حوزه‌ی علمیه‌ی‌ رودسر به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ برای‌ یافتن‌ استادانی‌ بهتر و شرایط‌ تحصیلی‌ مناسب‌تر به‌ قم‌ برود. این‌ در حالی‌ بود که‌ دروس‌ دوره‌ی‌ مقدمات‌ تا سیوطی‌ را در حوزه‌ی‌ رودسر به‌ پایان‌ رسانیده‌ بود. با ورود به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌، به‌ محضر استادان‌ مبرّز و صاحب‌نام‌ آن‌ دیار مشرف‌ شد و به‌ درس‌ خارج‌ علمای‌ به نام‌ آن‌ روزگار همچون‌ آیت‌الله‌العظمی‌ سید حسین بروجردی‌ و امام‌ خمینی‌راه‌ یافت‌. ایشان در سال 1335 مدتی‌ نیز برای‌ تحصیل‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ رفت‌. در نجف اشرف از دروس آیات عظام سید محمود شاهرودی و شیخ حسین حلی استفاده نمود.[1]

آیت‌الله‌ محفوظی‌ در سالیان‌ تحصیل‌ خود، محضر استادان‌ بسیاری را درک‌ کرد. تنها استاد او در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ رودسر آقا سید هادی‌ روحانی‌ بود که‌ دروس‌ مقدمات‌ تا سیوطی‌ را نزد ایشان به‌ پایان‌ برد و با ورود به‌ قم‌ در سال‌ 1324 به‌ درس‌ استادانی‌ همچون‌ آقا میرزاعلی‌ راسخی‌، آقا شیخ‌ حسین‌ زرندی‌ و آقا شیخ‌ نعمت‌الله‌ صالحی‌ رفت‌ و مطول‌ را نزد آیت‌الله‌ علی مشکینی‌ و شرح‌ لمعه‌ را نزد شهید آیت‌الله‌ محمد صدوقی‌، آقا سید محمدحسین‌ درچه‌ای‌ و شهید آیت‌الله‌ سید محمد بهشتی‌ و آیت‌الله‌ حسینعلی منتظری‌ آموخت‌. برای‌ فراگیری‌ رسائل‌ به‌ نزد آقا شیخ‌ عبدالجواد اصفهانی‌ رفت‌ و مکاسب‌ را نزد مرحوم‌ شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌ و مرحوم‌ محمد مجاهدی‌ تبریزی‌ فراگرفت. در کفایه‌ به محضر مرحوم‌ سید محمدباقر سلطانی‌ طباطبایی‌ رسید. با اتمام‌ دوره‌ی سطح‌ به‌ دروس‌ خارج‌ آیات عظام‌: بروجردی‌،‌ امام‌ خمینی‌(ره‌)، میرزا هاشم‌ آملی‌، سید محمد محقق‌ داماد، سید محمدرضا گلپایگانی‌و‌ شیخ‌ عباسعلی‌ شاهرودی‌ رفت‌ و از محضر آن‌ بزرگواران‌ بهره‌های‌ بسیار برد. استاد‌ اصلی آیت‌الله محفوظی در فقه‌ و اصول‌، امام‌ خمینی‌ بود و در بخش‌ حکمت‌ نیز از محضر علامه‌ طباطبایی‌ بهره‌مند شد، شرح‌ منظومه‌ی‌ حکمت‌ را نیز از آیت‌الله‌ حسینعلی منتظری‌ آموخت‌. ایشان در درس‌های اخلاق استادان خود نیز حاضر می‌شد. آیت‌الله محفوظی در سال‌های تحصیل خود با فضلای بسیاری رابطه‌ی دوستی داشت و درس‌های‌ آموخته‌ را مباحثه‌ می‌کرد. از هم‌مباحثه‌های ایشان می‌توان‌ از آیت‌الله‌ محمد محمدی‌ گیلانی‌، شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد و شهید شیخ‌ عبدالحسین‌ رضایی‌ و شیخ‌ محمدباقر طاهری شاهرودی نام برد.[2]

آیت‌الله محفوظی فلسفه، حکمت و اخلاق را در نزد اساتیدی همانند علامه طباطبائی طی کرده و در کنار تحصیل به تدریس سطوح عالیه‌ی فلسفه و عرفان و اخلاق و تفسیر پرداخت.[3]

 

آیت‌الله محفوظی  در دهه سی

آیت‌الله محفوظی در سال‌های دهه سی علاوه بر ممارست در تحصیل سطوح عالی حوزه علمیه قم، به فعالیت‌ها و مسائل سیاسی نیز علاقمند بود به طوری که با گروهی از طلاب و فضلای آن روزهای حوزه به این زمینه‌ها ورود می‌کردند. آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی در خاطرات خود می‌گوید: «ما یک مجمع سیاسی داشتیم که اعضای آن‌ عبارت‌ بودند ‌از: آقایان‌ محمدی‌گیلانی، محفوظی، خادمی اصفهانی، شیخ محمود شمس، سمندری نجف‌آبادی، مرحوم شیخ احمد جنیدی (اهل پیشوای ورامین و ابوالشهداء و امام جمعه‌ی رودسر) و مرحوم شیخ عباس قمی از علمای پیشوای ورامین، شیخ علی آقای پهلوان[4] و برادرش آقای شیخ حسن، شیخ جواد الهی، محمد امامی کاشانی، شیخ علی آقای تهرانی و مرحوم مولایی[5] که سه سال از ما بزرگ‌تر بود و در آن زمان با فداییان اسلام ارتباط داشت.»[6]

 

آیت‌الله محفوظی در دهه چهل

با فرارسیدن دهه چهل و آغاز نهضت روحانیت علیه رژیم پهلوی، آیت‌الله محفوظی که از شاگردان و ملازمان امام خمینی بود، در حمایت از رهبری نهضت اسلامی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. او هم‌زمان‌ با قیام امام‌، مبارزات‌ خود را علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ آغاز کرد و در قضیه‌ی‌ مطرح‌ شدن‌ مرجعیت‌ حضرت‌ امام‌، بسیار کوشید. وی‌ در انتشار رساله‌ی‌ امام‌، همراه‌ دیگر شاگردان‌ معظم‌ له‌ فعالیت‌ می‌کرد. در انتشار این‌ رساله‌، وی‌ همراه‌ آیت‌الله گیلانی‌ در نوشتن‌ بخش‌ طهارت‌ رساله‌ی‌ فارسی‌ نجاه‌العباد، که‌ زیر نظر امام‌ نوشته‌ می‌شد، سهیم‌ بود. پس‌ از انتشار اعلامیه‌ی‌ حضرت‌ امام‌ علیه‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌، همراه‌ آیت‌الله محمدی‌ گیلانی‌ اعلامیه‌ها را در استان‌های‌ گیلان‌ و مازندران‌، به‌ویژه‌ شهرهای‌ چالوس‌، تنکابن‌، بندر انزلی‌ و... پخش‌ کردند.[7]

پس از قیام 15 خرداد در سال 1342 که امام خمینی برای اولین بار توسط رژیم پهلوی دستگیر شده بود، آیت‌الله محفوظی همچون دیگر روحانیون مبارز پیگیر وضعیت رهبری نهضت بود. از این رو با آغاز سال تحصیلی جدید حوزه قم، در مهر 1342 طی نامه سرگشاده‌ای خطاب به دولت به تشریح اوضاع کشور پرداختند.

در سندی به تاریخ 21 مهر 1342 با موضوع «پخش نامه سرگشاده علماء حوزه علمیه قم» آمده است: «نامه سرگشاده ضمیمه از طرف علماء حوزه علمیه قم در محافل روحانی تهران توزیع گردیده است.

نامه سرگشاده فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت

بسمه تعالی

 با فرارسیدن سال نو بار دیگر فضلاء و محصلین از نقاط مختلف به حوزه علمیه قم مراجعت کرده و آماده شروع درس و بحث شده‌اند. حوادث سال گذشته و رنج‌ها و ناراحتی‌ها که در نتیجه مبارزه با بدعت‌ها از طرف دولت متوجه حوزه شد و قربانی‌ها که داد برخلاف آنچه کوته‌فکران تصور می‌کردند کوچکترین تأثیری در اراده آهنین افراد این حوزه و دانشجویان مکتب جعفری ننمود و همه با عشق و شوق فراوان به مرکز برگشته و برای ادامه تحصیلات و انجام وظائف دینی همچنان آماده شده‌اند چه آنان خوب می‌دانند و برای ملت ایران نیز روشن است که حوزه علمیه قم سنگر مبارزه رجال دین وحامیان قرآن علیه بی‌دینی و ظلم و استبداد است؟ نباید آن را خالی گذاشت حوزه علمیه قم است که آیات عظام و مجتهدین بنام و گویندگان و نویسندگان توانا در آغوش خود تربیت کرده و به اجتماع و ایران تحویل داده است از این حوزه است که کتاب‌های پرارزش منتشر و شبهات بی‌دینان و مغرضان پاسخ می‌دهد از همین حوزه است که گویندگان و وعاظ محترم در مواقع مقتضی به نقاط مختلف ایران رفته و بدون اینکه باری به دوش مملکت باشند و بودجه‌های سنگین دولت به مصرف حقوق آن‌ها برسد مردم را از رفتار زشت و دزدی و رشوه‌خواری و خیانت که سرچشمه همه فسادها است نهی و به درستی و پاکی و صحت عمل و حمایت از بیچارگان و کمک ستمدیدگان وامی‌دارند تاریخ ایران و مخصوصاً حوادث اخیر به خوبی نشان می‌دهد که روحانیت ایران و مخصوصاً حوزه علمیه قم چه نقش مهمی در حفظ استقلال کشور داشت و در تمام مواقعی که نیروهای مملکت دچار تزلزل و ضعف شده بود روحانیت با تمام [قوا] در برابر بیگانگان ایستاد. در مواقعی که بسیاری از مأمورین خائن و عده‌ای از مالکین و فئودال‌های بزرگ با ایجاد ناراحتی‌ها قهراً عامل نشر کمونیسم بودند، نیروی روحانیت یگانه حافظ مملکت بود و با استفاده از نفوذ معنوی خود ایران را از این خطر قطعی نجات داد. بنابراین جای تعجب نیست اگر دیده شود که استعمارگران خارجی و مزدوران داخلی آنان به جنگ روحانیت برخاستند زیرا خوب فهمیدند تا روحانیت و حوزه علمیه قم برقرار است نمی‌توانند خواب‌هائی را که برای این ملت دیده‌اند تعبیر نمایند. متأسفانه با همه سوابق و خدمات نامبرده، دولت ایران وضع حوزه علمیه قم را متزلزل و پس از چند حمله بالاخره مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله خمینی ادام‌الله ظله را به جرم دفاع از دین و آزادی بازداشت نمود و احساسات ملت مسلمان ایران را برانگیخت و به دنبال آن مسلمانان ایران با اعتصاب‌های بی‌سابقه و تظاهرات کم‌نظیر و فرستادن هزاران طومار و تلگراف آزادی معظم‌له و تأمین هدف‌های روحانیت را خواستار شدند. حوزه علمیه قم از بازداشت حضرت آیت‌الله خمینی مدظله سخت ناراحت و چند هزار طلاب در نگرانی شدیدی به سر می‌برند و به دولت اخطار می‌کنند که هر چه زودتر باید رفع مزاحمت از معظم‌له [گردد] به قم تشریف آورده و به اتفاق حضرت آیت‌الله گلپایگانی ادام‌الله ظله و سایر علماء اعلام دامت برکاتهم همچنان به دفاع از حریم مقدس قرآن و دین بپردازند. درود فراوان بر حوزه مقدسه نجف اشرف و علماء مهاجر شهرستان‌ها و سایر علماء اعلام و ملت غیور ایران که در این نهضت مقدس از هرگونه فداکاری و از خود گذشتگی مضایقه نداشته‌اند.  حوزه مقدسه علمیه قم بر خود لازم می‌داند که از مساعی جمیله آنان بدین وسیله تشکر نمایند.

به تاریخ یازدهم جمادی الاول 1383

 علی المشکینی الاردبیلی ـ حسینعلی منتظری نجف‌آبادی ـ اسداله نوراللهی ـ عبدالرحیم ربانی شیرازی ـ مهدی الحسنی الروحانی ـ ابوالقاسم خزعلی ـ احمد آذری ـ مهدی الحائری الطهرانی ـ ابراهیم امینی ـ جعفر سبحانی تبریزی ـ علی الاحمدی المیانجی ـ احمد جنتی ـ الاحقرصادق خلخالی ـ میرآقا موسوی زنجانی ـ عباس محفوظی- محمدمهدی ربانی ـ سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی ـ یحیی الانصاری شیرازی ـ ابوالقاسم مسافری ـ مجتبی الطهرانی ـ ضیاءالدین الحسینی الاشکوری ـ علی‌اصغر مروارید ـ سید محمدرضا سعیدی خراسانی.»[8]

علاوه بر این در اسفند 1342 عده‌ای از فضلای حوزه علمیه قم که در میان آن‌ها نام آیت‌الله محفوظی هم به چشم می‌خورد طی تلگرافی به حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت، با انتقاد از فضای خفقان‌آلود کشور خواستار آزادی زندانیان به خصوص رهبران دینی نظیر امام خمینی، آیت‌الله سید حسن قمی و آیت‌الله سید محمود  طالقانی شدند.[9]

آزادی امام خمینی در فروردین 1343 موجی از شادی را در سراسر کشور به وجود آورد. این مسئله در قم و به خصوص برای شاگردان امام حلاوت دیگری داشت. آیت‌الله محفوظی که یکی از فضلای گیلانی حوزه قم محسوب می‌شد؛ ارتباط وثیقی نیز با علمای گیلان داشت. از این رو همراه با سایر روحانیون گیلانی طی تلگرافی به بزرگان آن دیار آزادی امام خمینی را تبریک گفت:

 «محضر حضرت آیات عظام آقای حاج بحرالعلوم، رونوشت حاج ضیابری، رونوشت حاج‌آقا حسین رودباری و سایر آقایان علما دامت برکاته، ورود بزرگ مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی به قم که موجب سرافرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت گردیده است به شما و سایر علما و مسلمین تبریک گفته و موفقیت و عزت روحانی و مسلمین را در پرتو عنایات بقیه‌الله خواهانیم.

محمد محمدی، عباس محفوظی، محمد ایمانی، حسین شبعت، محمدعلی امینان (امینیان)، محمدعلی فیض، سید مرتضی صدیق، زین‌العابدین قربانی، مجتبی رودباری، عبدالله خائفی، علی‌اکبر حسنی، علی‌اصغر احدی، محمدعلی احمدی، غلامحسین کاشفی، اسماعیل عابدی، محمد جعفری، محمدرضا مهدی‌پور، سید مهدی شریفی، ضیا روحانی.»[10]

آزادی امام خمینی که جان دوباره‌ای به نهضت بخشیده بود موجب شد با فرا رسیدن خرداد 1343 و همزمانی آن با ایام محرم و همچنین سالگرد 15 خرداد، روحانیت مبارز بار دیگر از فرصت تبلیغ  و روشنگری بهره ببرد. آیت‌الله محفوظی نیز از این قاعده مستثنی نبود. سخنرانی‌های او در مجالس عزای حسینی موجب واکنش شهربانی شد به طوری که در سندی در 2 خرداد 1343 گزارش شده است: «محترماً به عرض می‌رساند گزارش رئیس شعبه اطلاعات این شهربانی حاکی است که ساعت 18 روز 31 /2 /43 شیخ عباس محفوظی اهل و ساکن قریه سالو محله رودسر که در قم به تحصیل اشتغال دارد بر طبق دعوت آقای میراحمد میررئیسی به رودسر وارد و در بالای منبر مسجد حیدرپور که تعهد کافی به منظور ذکر مصیبت از بانیان مجالس روضه‌خوانی گرفته شد بیاناتی ایراد و چکیده کلام وی به شرح زیر است: 1ـ عدم وجود آزادی مطبوعات در ایران که قبلاً در مورد آزاد بودن آن خو‌ن‌هائی ریخته شده است.

2- در سال قبل آیت‌اله خمینی را دستگیر و به او تکلیف کردند که بگو زنده باد فلانی مرده باد قرآن، با شکنجه‌ای دیده فقط گفت زنده باد قرآن.

3- خارجی‌ها را با صرف پول‌های گزاف به کشور دعوت[می‌کنند] که عملاً کفر و بدبینی را با نمایش فیلم‌های شهوانی در سینماها و رادیو و تلویزیون ترویج دهند.

4- کشتار مردم مسلمان از طرف مأمورین در واقعه 15 خرداد سال گذشته که در راه حق و حقیقت و پشتیبانی از مرجع تقلید قیام و سایرها یاینکه [یا اینکه] دستگیر شده و آزار و شکنجه‌ای که به آن‌ها وارد شده به چشم خود دیده‌ام.

5- بیان واقعه کربلا و علل و جهات قیام حسین ابن علی علیه السلام علیه کفر و بدبینی و در نتیجه غلبه حق بر باطل و اینکه نباید در شکست مأیوس گردید و به مبارزه ادامه داد و علت شهید شدن ائمه اطهار [به] وسیله عمّال و مروّجین کفر که می‌خواستند جنایات خود را روی اصل حفظ مقام و موقعیت خود در لباس دین در انظار موجه جلوه دهند و نیز از آقای میراحمد میررئیسی بانی مجلس روضه‌خوانی تحقیق شد، بیان داشت شیخ عباس محفوظی از زمان حیات پدرم مدت ده سال است مجالس روضه‌خوانی ما را اداره می‌کند. من از بیانات ایشان که در راهرو مسجد نشسته بودم بی‌اطلاع بودم. طبق تحقیق که به عمل آمده شیخ مزبور داماد بانی و زارع بانی مجلس روضه‌خوانی می‌باشد. علیهذا به استناد بند 3 بخشنامه شماره12 /2 /431158 /5 آن شهربانی کسب دستور می‌گردد مقرر نمائید اوامر عالی را امر به ابلاغ نمایند.»[11]

بلافاصله شهربانی رشت در پاسخ به این گزارش نوشت: «رمز فوری شهربانی رودسر2 /3 /43114 /5 طلبه مزبور را به ترتیبی که ایجاد سوءتفاهم نکند جهت ادای توضیحات به شهربانی رشت اعزام دارید و صاحب مجلس را که باید قبلاً متعهد شده باشد احضار کرده بگوئید که باید عذر طلبه نامبرده را بخواهد و الاّ خود او را نیز جهت تعقیب به رشت اعزام دارید.»[12]

با تداوم مبارزات و پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان 1343، در حالی که فضای خفقان و سرکوب کشور را فراگرفته بود «جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم در نامه سرگشاده‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت رژیم پهلوی خواستار این شدند «که هرچه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع اوقات، رهبر شیعیان، مرجع عالیقدر، حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی مدظله علی رؤوس المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را آزاد نموده و بیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بی‌اعتنایی نشود.»[13]

علاوه بر این شیخ عباس محفوظی همراه با سایر روحانیون پیگیر وضعیت دیگر مبارزان و زندانیان سیاسی بود. مهمترین اقدام آن‌ها تحصن در منزل مراجع تقلید برای جلوگیری از اعدام شهیدان بخارایی‌، امانی‌، صفارهرندی‌ و نیک‌نژاد به جرم ترور حسنعلی منصور نخست وزیر بود. حجت‌الاسلام حسن روحانی در این رابطه می‌گوید: «اوایل‌ خرداد که‌ حکم‌ دادگاه‌ تجدیدنظر اعلام‌ شد، برای‌ جلوگیری‌ از اجرای‌ حکم‌، عده‌ای‌ از طلبه‌ها و فضلا تصمیم‌ گرفتند به‌ خانه‌ی‌ مراجع‌ بروند و متحصن‌ شوند. برای‌ این‌ کار، بر اساس‌ یک‌ تقسیم‌بندی، عده‌ای‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله گلپایگانی‌، عده‌ای‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله مرعشی‌ نجفی‌ و عده‌ای‌ هم‌ به‌ منزل‌ آقای‌ شریعتمداری‌ رفتند. من‌ با جمعی‌ حدود بیست‌- سی‌ نفر از فضلای‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ به‌ منزل‌ آقای‌ شریعتمداری‌ رفتیم‌. افرادی‌ که‌ از جمله‌ متحصنین‌، به‌ یاد دارم‌ عبارت‌ بودند از آقایان‌: محمد مؤمن‌ قمی‌، محفوظی‌، خزعلی‌ و سید علی‌اکبر محتشمی‌پور.»[14]

در این دوران امضای آیت‌الله محفوظی پای بیشتر اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها و نامه‌ها به چشم می‌خورد. از جمله نامه سرگشاده فضلای حوزه علمیه قم به امام خمینی درباره انتقال ایشان از ترکیه به عراق[15] و همچنین نامه مشهور جمعی از روحانیون به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت درباره جو رعب‌آلود و سرکوب در کشور و تداوم مبارزه.[16]

 

آیت‌الله محفوظی مقَسّم شهریه امام خمینی

در دوران تبعید امام خمینی در دهه چهل، جمع‌آوری وجوهات شرعی و تقسیم آن بین طلاب مشکلات خاص خود و خطرهایی نیز به همراه داشت. اعضای بیت امام همواره تحت نظر ساواک بودند و تشکیلات مالی دفتر امام و افراد دخیل در آن مورد تعقیب و مراقبت قرار داشتند. به طور نمونه در سند 17 بهمن 1344 گزارش شده است: «محترماً به عرض می‌رساند ضمن تحقیقاتی که به عمل آمده است در تهران سید صادق لواسانی امام مسجد جمعه بازارچه با یک [ناخوانا] که از دوستان خمینی است و اجازه اخذ سهم امام از خمینی دارد. عده‌ای از بازرگانان نامی تهران و شهرستان‌ها نیز به وسیله اشراقی داماد خمینی و صانعی به قم می‌فرستد و آن‌ها به طلاب قم از ماهی 8 تومان تا 30 تومان و به افرادی که فعالیت‌های مرموز داشته باشند تا ماهی 60 تومان هم داده می‌شود و سید عمرانی و منتظری و شیخ عباس محفوظی پول‌ها را بین طلاب قم تقسیم می‌کنند و پولی که برای آقای خمینی به خارج فرستاده می‌شود با اسم‌های مستعار فرستاده می‌شود. ضمناً بعضی از طلاب در دهات برای اخذ پول از زارعین فعالیت دارند و را برای حساب کردن مال خود نزد نماینده خمینی (اشراقی) به قم می‌برند. با تقدیم احترام.»[17]

در همین راستا ساواک در اردیبهشت 1345 تصمیم به تبعید داماد امام خمینی حجت‌الاسلام اشراقی که مسئول بیت ایشان در قم نیز بود گرفت. از این رو طبق گزارش ساواک «شیخ عباس محفوظی، شیخ مهدی رودسری، شیخ جوادی آملی در منزل شخصی به نام محمد مؤمنی جمع شده و در مورد به چاپ رسانیدن اعلامیه تبعید شهاب اشراقی بحث نمودند..»[18] چاپ احتمالی اعلامیه مزبور در قم با خطراتی مواجه بود لذا هسته اصلی این کار بر آن شدند راه‌های دیگری برای چاپ این اعلامیه برگزینند. طبق گزارش‌ها افراد مزبور از تهران هم نتوانستند اقدامی کنند «لذا تصمیم گرفته به استان گیلان (رودسر) برده با آشنایی که دارند بلکه در آنجا چاپ نمایند.»[19]

ساواک همچنان آیت‌الله محفوظی و همراهان وی را تحت نظر داشت تا جایی که در خرداد 1345 گزارش می‌کند: «مراقبت و کنترل از چاپخانه‌های رودسر به عمل آمد ولی تا این تاریخ نسبت به چاپ اعلامیه مورد نظر به ‌وسیله عباس محفوظی و شیخ مهدی رودسری (شیخ مهدی تشکری) عملی مشاهده نگردیده ضمناً جواد[ی] آملی در منطقه رودسر شناخته نشد مع‌هذا کنترل چاپخانه‌های آن شهرستان همچنان از طریق منابع و شهربانی محل ادامه دارد. بدیهی است در صورت مشاهده علمی ضمن اقدام لازم چگونگی به‌ موقع گزارش خواهد شد. از طرف رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان یکم شیخ‌الاسلامی»[20]

موقعیت آیت‌الله محفوظی به گونه‌ای بود که کوچکترین اقدامات او تحت نظر ساواک قرار داشت. در سندی به تاریخ 23 مهر 1346 در مورد «پخش اعلامیه خمینی و نوشتن شعار به دیوار مدرسه فیضیه قم» نام «شیخ عباس محفوظی گیلانی دفتردار شهریه طلاب قم در منزل آقای خمینی» در کنار سایر روحانیون قرار دارد.[21]

با این حال یاران امام خمینی درصدد بهره‌برداری از فرصت‌های مختلف بودند. به طوری که در سند 16 دی 1347 می‌خوانیم: «شیخ عباس محفوظی مقسم سابق خمینی ـ محمد محمدی گیلانی و محمد جعفری گیلانی که اهل گیلان می‌باشند و در ماه‌های رمضان و محرم و صفر جهت تبلیغ به رودسر و قراء اطراف آن عزیمت می‌نمایند نامبردگان هنگام عزیمت به آنجا تبلیغات دامنه‌داری را به نفع خمینی به عمل آورده و اهالی را به تقلید از وی تشویق می‌نمایند کما اینکه در اثر تبلیغ آنان در قریه رحیم‌آباد اهالی عموماً مقلد و طرفدار خمینی گردیده و بر اثر پیشنهاد محفوظی یکی از افراد سرشناس قریه مذکور به نام رحیمی و یا رحیم خان مبالغ هنگفتی وجه از اهالی رحیم‌آباد و سایر دهات اطراف جمع‌آوری و به عنوان سهم امام در اختیار عوامل خمینی قرار می دهد.»[22]

 

آیت‌الله محفوظی در دهه پنجاه

در دهه پنجاه نیز تعقیب و مراقبت از روحانیونی که به واسطه‌های مختلف با بیت امام در ارتباط بودند و فعالیت سیاسی می‌کردند ادامه داشت. در 28 بهمن 1350 گزارشی با موضوع «مسافرت روحانیون به رودسر» مخابره شده که در آن آمده است: «برابر اجرای برنامه‌های مذهبی در ایام محرم حجت‌الاسلام حاج شیخ محمد محمدی دعوی‌سرائی یکی از اساتید حوزه علمیه قم و حضرت حجت‌الاسلام شیخ عباس محفوظی سالومحله‌ای یکی دیگر از اساتید حوزه علمیه قم و مقسم شهریه آیت‌الله خمینی در حوزه علمیه... تا روز یکشنبه مورخه 25 /11 /50 وارد رودسر شده و در محل های مسکونی خود اقامت گزیده‌اند...».[23]

 

دستگیری و تبعید آیت‌الله محفوظی به رفسنجان

بهانه ترور سرپاسبان محمدرضا مدنی در تاریخ 26 تیرماه 1352 در بازار قم به وسیله افرادی از گروه ابوذر نهاوند، زمینه مناسبی برای تسویه حساب ساواک با یاران امام خمینی بود. از این رو اقدام به بازداشت روحانیت مبارز نمودند و در پی تشکیل کمیسیون به اصطلاح حفظ امنیت اجتماعی در شهرستان قم در 22 مرداد ماه 52 جمعی از یاران امام خمینی در نهضت و مبارزه، به نقاط بدآب وهوا و دورافتاده تبعید شدند.[24]

صورت جلسه کمیسیون امنیت اجتماعی قم بدین شرح است:

«به تاریخ دوشنبه بیست دوم مرداد ماه 1352 بنا به اعلام تلفنی فرمانداری شهرستان قم مستند به اطلاع جانشین ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم ساعت 8 صبح روز مزبور در اطاق کار جناب آقای سالاری فرماندار با عضویت آقایان امضاءکنندگان زیر تشکیل گردید. ابتداء جانشین ریاست سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قم اظهار داشتند به طوری که آقایان اطلاع دارند در تاریخ 27 /4 /1352 سه نفر از ماجراجویان که در نهاوند دیده [شده]‌ بودند در بازار قم به پاسبان محمدرضا مدنی حمله کرده و با ضربات چاقو او را شهید و اسلحه را به دست آورده و سپس در زد و خورد با پلیس دو نفر دیگر از مأمورین را مجروح نمودند و با دستگیری این افراد در همان بازجوئی‌های اولیه رابطه آنان با یکی از طلاب به نام عبدالرحیم ربانی شیرازی مسلم می‌گردد. شخص اخیر نیز در بازجوئی‌های مقدماتی روابط خود را با نامبردگان اعتراف کرده و در بازجوئی‌های بعدی معلوم شد که عده‌ای از طلاب قم که اسامی آنان ذیلاً درج خواهد شد در اینگونه ماجراها دست داشته و به تحریک مردم به خون‌ریزی و برادرکشی و ایجاد ضدیت با یکدیگر اشتغال دارند به نحوی که ادامه حضور آنان در شهرستان قم موجب سلب آسایش اهالی و ایجاد مزاحمت برای 11 هزار طلابی است که حقیقتاً برای تحصیل علم و کسب معارف اسلامی به قم آمده‌اند. این عناصر که از پیش تحت نظر قرار داشتند ماجراجوئی و اخلالگری آنان محرز و مسلم گردیده بود اخیراً با دستگیری سه نفر خرابکار مذکور شرکت آنان در اعمال ضدملی و برخلاف مصالح عالیه مملکت در مقیاس وسیعی آشکار گردید لذا تقاضا دارد حکم تبعید آنان را از قم به یکی از نقاط مملکت صادر فرمایند. ریاست شهربانی قم با توجه به پیشنهاد مقامات امنیتی اظهار داشتند تقاضا دارد که ضمن صدور حکم تبعید دستور اجرای موقت حکم را نیز صادر فرمایند تا از اتفاقات و اغتشاشاتی که ممکن است بر اثر ادامه حضور آنان در قم حادث گردد جلوگیری به عمل آید. کمیسیون پس از استماع اظهارات آقایان جانشین ریاست سازمان اطلاعات و امنیت و ریاست شهربانی قم که مبتنی و مستند به سوابق محرمانه موجود در سازمان‌های امنیتی کشور می‌باشد به استناد بند الف از ماده 2 قانون حفظ امنیت اجتماعی و ماده 3 آن افراد مفصله اسلامی ذیل را هر یک به یک سال اقامت اجباری در محل‌هائی که مقابل نامشان ذکر شده‌است محکوم می‌نماید و با توجه به تقاضای مسئولین امنیتی و انتظامی قم اجرای موقت حکم فوق نیز به استناد ماده 3 قانون مزبور صادر می‌شود تا پس از تائید مقام استانداری استان مرکز به مرحله اجرا درآید...

 25- عباس محفوظی، فرزند عیسی، متولد 1307، شناسنامه شماره 16 تنکابن، طلبه، به رفسنجان

 فرماندار شهرستان قم سالاری؛ رئیس اداره دادگستری دکتر فاطمی شریعت پناهی؛ جانشین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم رضائیان؛ رئیس شهربانی قم سرهنگ شهرستانی؛ جانشین دادستان میرفخرائی؛ جانشین فرمانده منطقه ژاندارمری سروان اشتری.»[25]


در ادامه روند تبعید روحانیون مبارز، ساواک در پی دستگیری روحانیون متواری و اجرای حکم تبعید آن‌ها برآمد به طوری که در 19 شهریور 1352 «درباره: شیخ عباس محفوظی فرزند عیسی» گزارش می‌شود:

 «نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیت‌های ضد امنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعی مورخه 22 /5 /52 شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجباری در رفسنجان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری می‌باشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید با بسیج کلیه عوامل و پرسنل مربوطه و دادن آموزش‌های لازم به منابع و همکاران افتخاری و با همکاری مقامات انتظامی محل نسبت به شناسائی، بازداشت و اعزام مشارالیه از طریق مقامات انتظامی به شهرستان قم اقدام تا ترتیب اعزام وی به محل مورد نظر داده شود و از نتیجه این اداره کل را آگاه سازند.

 مدیرکل اداره سوم ـ ثابتی

 امنیت داخلی دایره: ماه مبارک رمضان تلاش منابع را زیاد کنید.»[26]

تبعید آیت‌الله محفوظی به رفسنجان فصل جدیدی از مبارزات را برای او ورق زد. ارتباط او با روحانیت مبارز در آن دیار و گسترده ساختن دایره مبارزات از نتایج بسیار مفید این عزیمت اجباری بود. در همان ماه‌های ابتدایی تبعید؛ ساواک در گزارشی از کمک‌های حجت‌الاسلام شیخ عباس پورمحمدی به وعاظ تبعیدی گزارش می‌دهد: «اخیراً از طرف شیخ عباس پورمحمدی ماهونکی کمک‌هایی به شیخ رمضان جنتی رضوی واعظ تبعیدی از کرج و شیخ عباس محفوظی تبعیدی از قم به عمل آمده است این کمک‌ها از محل وجوهات جمع‌آوری شده بابت خمس، سهم امام و زکات بوده است...»[27]

بنا به گفته آیت‌الله محفوظی در بدو ورود به رفسنجان با تهدیدات رئیس شهربانی مواجه شد که حق هیچگونه فعالیت ندارد اما علمای مبارز آنجا از وی استقبال کرده و زمینه‌ی فعالیت‌های سیاسی و مذهبی را برای او فراهم نمودند.[28] شیخ عباس محفوظی به علت ممنوع المنبر بودن، بعد از اقامه‌ی نماز به صورت نشسته برای نمازگزاران سخنرانی می‌کرد.[29]

ارتباط مردمی آیت‌الله محفوظی در رفسنجان منجر به برگزاری جلسات متعددی شد که برخی از افراد با هدایت‌های او به جرگه مبارزین می‌پیوستند. علاوه بر این حضور خانواده تبعیدی‌ها در کنار آن‌ها و فعالیت‌های سیاسی‌شان اثرگذار بود. آیت‌الله محفوظی در خصوص بازتاب دستگیری فرزندش نقل می‌کند در پی این اقدامات، مردم کمتر با او تماس می‌گرفتند زیرا از عواقب آن می‌ترسیدند. با این حال، وی موفق شد در پوشش درس عقاید برای برخی از معلمان و دانش‌آموزان، آموزه‌های نهضت را برای آنان مطرح کند و حتی کتاب حکومت اسلامی امام را در اختیار آن‌ها قرار دهد. وی در ادامه همچنین از فعالیت دو فرزندش و کشف اشعار و سروده‌های انقلابی فرزند دیگرش و در نهایت، از دستگیری و بازداشت چند ماهه‌ی پسر دومش به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی در سیرجان سخن گفته است.[30]

حضور آیت‌الله محفوظی تأثیر زیادی در بیداری سیاسی و منسجم کردن فعالیت انقلابیون این شهر داشت. وی تأثیرگذاری بر جوانان و تحصیلکردگان رفسنجان و ارتباط آنان را با خود چنین توصیف می‌کند: «در این شهر دو تن از خواهران جوان، تحصیل‌کرده و دبیر بودند و با ما ارتباط داشتند، نوار می‌گرفتند، کتاب می‌گرفتند، درس‌های مرا ضبط می‌کردند. این‌ها را گرفتند. در خانه کسی نبود و من تنها بودم. بچه‌ها به قم رفته بودند. به من خبر دادند و گفتند اگر این‌ها را ببرند و شکنجه کنند و مسائل آنجا مطرح شود، برای شما خطر دارد. آن شبی که به من این خبر [را] دادند، برایم خیلی فوق‌العاده [بد] گذشت.»[31]

علی‌رغم تبعید آیت‌الله محفوظی به رفسنجان، ساواک گیلان در گزارشی در 28 مرداد 1353 نام او را جزو مظنونین منطقه می‌داند: «اسامی و مشخصات مظنونین منطقه استحفاظی این ساواک مربوط به اهداف 312 به شرح زیر به استحضار می‌رسد.

 رئیس سازمان اطلاعات و امنیت لاهیجان ـ قطری

 1ـ شیخ زین العابدین قربانی، فرزند غلامحسین، متولد 1312، شماره شناسنامه 347، صادره از لاهیجان، شغل واعظ مظنون درجه 3 ساکن لاهیجان.

2ـ شهباز شهبازی، فرزند رمضانعلی، متولد 1305، شماره شناسنامه 11500، صادره از لاهیجان، آموزگار اخراجی، خرازی فروش فعلی در رودسر، محل سکونت رودسر، مظنون درجه 3.

3ـ شیخ عباس محفوظی، شغل واعظ اهل رودسر، در حال حاضر تبعیدی است.

4ـ شیخ ابوالقاسم امیرپور سیویری، فرزند یوسف، شغل طلبه، ساکن قریه ماچیان رودسر.

قبلاً به تهران ارسال شده فعلاً اقدامی ندارد.»[32]

همچنین در  16 دی 1354 نام او در فهرست وعاظ ممنوع‌المنبر در ماه‌های محرم و صفر قرار گرفته است: «با فرارسیدن ماه‌های سوگواری محرم و صفر احتمال دارد عده‌ای از وعاظ و روحانیون افراطی مذهبی فرصتی پیدا کنند که برخی از مسائل و موضوعات را در قالب مطالب تحریک‌آمیز و خلاف مصالح عمومی مملکت در بالای منابر عنوان و تبلیغات سوئی بنمایند لذا یک نسخه (5 برگ) صورت اسامی وعاظ ممنوع‌المنبر به پیوست ارسال می‌گردد دستور فرمائید از وعظ و منابر آنان جلوگیری و ضمن همکاری با سازمان‌های انتظامی هرگونه فعالیت مضره وعاظ و روحانیون افراطی را خنثی و نتیجه را به این ساواک اعلام نمایند...»[33]

 

آیت‌الله محفوظی در سال‌های 56 و 57

در سال‌های 56 و 57 که حوادث پی در پی منجر به اوج‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی شد، نام آیت‌الله محفوظی همچون سایر اساتید حوزه علمیه قم در اعلامیه‌ها و فعالیت‌های حوزویان مشاهده می‌شود. اولین این مناسبت‌ها پیامی است که به مناسبت شهادت فرزند امام؛ آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی منتشر می‌شود:

«محضر مقدس بزرگ مرجع اسلام آیت‌الله العظمی آقای خمینی متع‌الله المسلمین بطول بقائه

 ضایعـه اسفنـاک و فقدان جانگداز فرزند برومند و رشید اسلام حضرت مستطاب علامه حجت‌الاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج آقا مصطفی خمینی قدس سره موجب تأثر عمیق جامعه روحانیت و امت اسلامی گردید. مصیبت وارده را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء و حضرت مستطاب عالی تسلیت می‌گوئیم. گرچه تحمل این ضایعه سنگین و دشوار است ولی با توجه به عظمت روحی و قدرت تحمل دشواری‌ها که از آن جناب معهود است و با توجه به نیاز مبرمی که جامعه اسلام به رهبری آن حضرت دارد مطمئناً این مصیبت دردناک در اراده راسخ آن زعیم بزرگ و ایفاء وظایف رهبری تأثیری نخواهد گذاشت. امید آنکه با بازگشت آن جناب به ایران کلیه آلام و مصائب جامعه اسلامی تخفیف و تسکین یابد.»[34]

با اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی در 17 دی ماه 1356، قیام 19 دی قم رقم خورد و این بار فضلای قم واکنش منسجم‌تری داشتند. بنا به گفته آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی «روز بیستم دى، عده‌اى از اساتید و مدرسان در منزل ما اجتماع کردند. برخى از مدعوّین جلسه که در خاطرم مانده است، عبارت بودند از آقایان: مکارم، وحید خراسانى، محمدى گیلانى، محفوظى و یزدى. در آن جلسه که در واقع، سومین جلسه‌ى مدرسان محسوب مى‌شد (آن موقع هنوز جامعه‌ى مدرسان تشکیل نشده بود) صحبت‌ها و تصمیم‌گیرى‌هایى شد؛ از جمله اعلامیه‌اى در باره‌ى حادثه‌ى نوزده دى تنظیم کردیم که در واقع نخستین اعلامیه‌اى بود که در حادثه‌ى نوزده دى منتشر گشت.»[35]

اعلامیه جمعی از اساتید و فضلای حوزه‌ علمیه قم درمورد حوادث تبریز در 29 بهمن 1356،[36] اعلامیه اساتید حوزه پیرامون حادثه 19 اردیبهشت قم،[37] اعلامیه جمعی از اساتید درباره حوادث مشهد در مرداد 57،[38] اعلامیه جمعی از اساتید و فضلا حوزه علمیه قم در زمینه کشتارهای پی در پی شاه در آذر ماه 57[39] و... از جمله مهمترین اعلامیه‌هایی هستند که به امضای آیت‌الله محفوظی رسیده است.

همانطور که پیش از این اشاره شد، ساواک همواره بر شبکه مالی دفتر امام خمینی و افراد دخیل در آن حساسیت داشت. بار دیگر این موضوع در سال 57 و در پی تبعید نمایندگان امام مورد توجه قرار گرفت. در گزارش 29 خرداد 1357 با موضوع «نماینده خمینی» آمده است: «از وقتی مرتضی پسندیده از قم تبعید شد مردمی که می‌خواستند وجوهات بدهند سراغ نماینده خمینی را می‌گرفتند تا اینکه شیخ محمدصادق کرباسچی تهرانی معرفی شد ولی وی نیز تبعید شد. لذا طرفداران و گردانندگان دستگاه خمینی تصمیم گرفته‌اند که من‌بعد نماینده خمینی مخفی باشد و هرکس می‌خواهد پول به خمینی بدهد به طلاب طرفدار وی که مورد اطمینان هستند تحویل داده و ایشان به نماینده مخصوص مسترد نموده و قبض رسید دریافت نماید و تصمیم بر این شد که مثل زمان پسندیده روی قبوض رسید نام وکیل و یا نماینده خمینی نوشته نشود فقط یک مهر مخصوص درست کنند و قبوض رسید را با آن ممهور نمایند تا مدرکی دست دولت ندهند.

نظریه شنبه: بالاخره نماینده مخفی خمینی هم معلوم خواهد شد و عاقبت مردم می‌فهمند چه کسی است. افرادی که مورد اطمینان خمینی هستند عبارتند از: حسن صانعی، شیخ عباس محفوظی، محمدعلی شرعی، محمدعلی اسلامی تربتی، یوسف صانعی، یحیی انصاری، محمد مؤمن، این افراد مورد اطمینان هستند ولی نماینده مخصوص نیستند و اگر کاری هم بکنند با اجازه پسندیده است و قبلاً با او تماس می‌گیرند.

نظریه یکشنبه: تمام افرادی که فوقاً نام برده شده از طرفداران جدی و سرسخت خمینی هستند که هر یک در ستاد دارای سوابق ممتدی می‌باشند لذا برای نمایندگی خمینی در آتیه یکی از همین افراد یا امثال این‌ها انتخاب خواهد شد منابع در زمینه شناسائی نماینده آتی خمینی توجیه گردیده‌اند...»[40]

علاوه بر این در 23 مرداد 1357 طبق گزارش ساواک منطقه گیلان «شیخ عباس محفوظی فرزند عیسی شماره شناسنامه 16 متولد 1317 واعظ در رودسر» همچنان جزو عناصری است «که می‌توانند گرداننده فعالیت‌های آشوبگرانه باشند.»[41]

همچنین ساواک یک هفته بعد در 30 مرداد 1357 «احتمال بروز تظاهرات در مسجد جامع رحیم‌آباد» را می‌دهد: «برابر اطلاع در ایام ماه مبارک رمضان بعدازظهرها حاج روشنی و شب‌ها شیخ مصطفی کاظمی در مسجد جامع رحیم آباد رودسر به منبر رفته و به نحو کاملاً غیرمحسوس و با زرنگی خاصی مردم را تحریک و جهت تظاهرات آماده می‌نمایند. ضمناً شیخ عباس محفوظی نیز تحریکاتی را در بخش مذکور سبب می‌شود. علیهذا با توجه به اینکه وعاظ نامبرده در فوق از طرفداران خمینی می‌باشند مراتب جهت هرگونه اقدام مقتضی اعلام می‌گردد. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت لاهیجان»[42]

در سال 1357 در روزهای اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، آیت‌الله محفوظی به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در صحنه‌های مهم حضور داشت. یکی از آن‌ها تحصن علما در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به تصمیم شاپور بختیار نخست وزیر، در بستن فرودگاه‌ها و تأخیر در ورود امام خمینی به کشور بود. شیخ حسن مظفری در خاطراتش درباره این تحصن می‌گوید: «بحث بازگشت امام مطرح شد. بعد از اعلام بسته بودن فرودگاه مهرآباد تهران جمعی (حدود چهل نفر از علمای مطرح تهران و شهرستان‌ها) در مسجد دانشگاه تهران تحصن نمودند. رهبر معظم انقلاب و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به‌اتفاق حضرات آیات فاضل لنکرانی، مؤمن، شهید سید محمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری، عطاءالله اشرفی اصفهانی، مرحوم سید محمود طالقانی، شهید محمدجواد باهنر، محمد امامی کاشانی، محمد یزدی، مرحوم علی مشکینی، محمد صدوقی حضور داشتند. از گیلان نیز افرادی چون آیت‌الله محمدی گیلانی، آیت‌الله احسان‌بخش، آیت‌الله محفوظی و حجت‌الاسلام ‌و المسلمین حسینی اشکوری حضور داشتند. من هم توفیق حضور در این تحصن مهم را داشتم.»[43]

 

آیت‌الله محفوظی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت‌الله محفوظی از جمله افرادی بود که به طور موقت در دادگاه‌های عالی[44]  مشغول به خدمت شد. به گفته آیت‌الله مؤمن «وقتی حجم کار دادگاه عالی زیاد شد، بنده خدمت آقای منتظری رسیدم و مطلب را گفتم. ایشان هم از جامعه ی مدرسین خواستند که در این کار با بنده همکاری کنند. در این حال چند تن از بزرگان جامعه ی مدرسین وارد میدان و عهده‌دار چند شعبه از دادگاه‌های عالی شدند. برخی از این افراد عبارت بودند از آقایان: ابطحی، فاضل، میرمحمدی، محفوظی و آذری. البته برخی از فضلا هم کنار حضرات مزبور فعالیت می‌کردند و وقتی کارها روی ریل افتاد، افرادی که از جامعه ی مدرسین آمده بودند، کناره‌گیری کردند.»[45]

آیت‌الله محفوظی در نخستین انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در 19 آذر 1361 انجام شد با 343202 رأی به عنوان سومین نماینده خبرگان مردم گیلان انتخاب شد.[46]

همچنین آیت‌الله محفوظی در سمت‌های مختلفی نظیر نماینده‌ی امام در دانشگاه‌های سراسر کشور، عضو شورای نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاه‌ها، عضو شورای عالی سیاست‌گذاری حوزه‌ی علمیه، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو شورای استفتا و رئیس دفتر حضرت آیت‌الله بهجت را دارا بوده است. آیت‌الله محفوظی در تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی امام جعفر صادق(ع) شهرستان رودسر نقش مؤثری داشت.[47]

از آیت‌الله محفوظی آثار مکتوبی بر جای مانده است که بخشی از آن عبارت است از: عرفان و عبادت،     اندیشه‌های بنیادین در علم اخلاق، اخلاق اسلامی، ولایت‌ فقیه‌، رساله توضیح المسائل، امام حسین(ع) و عاشورا، جوان و اصول عقاید، سلوک کعبه، احکام دختران و بانوان: مطابق با فتاوای حضرت آیت‌‌الله محفوظی،     رساله فی نجاسه الکافر و طهارته، کتاب الحج.

آیت‌الله محفوظی پس از عمری مجاهدت در حمایت از انقلاب اسلامی و خدمت به مردم سرانجام در بیستم شهریور ماه 1403 شمسی در سن ۹۶ سالگی به علت بیماری قلبی در یکی از بیمارستان‌های قم دعوت حق را لبیک گفت. صبح روز پنج شنبه پیکر آن عالم فقید از مسجد امام حسن عسکری(ع) واقع در چهارراه بازار تا حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) تشییع و پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله جعفر سبحانی، از مراجع عظام تقلید و طواف گرد بارگاه ملکوتی کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.

رهبر انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت این عالم بزرگوار را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالم بزرگوار آیت‌الله آقای حاج شیخ عباس محفوظی رحمه‌الله ‌علیه را به خاندان محترم و همه‌ی دوستان و ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض می‌کنم. این عالم جلیل از شاگردان و یاران دیرین امام راحل رضوان‌الله‌ علیه و از وفاداران به آن بزرگمرد تا آخر عمر با برکت خود بودند. رحمت الهی و علو درجات ایشان را از خداوند مسألت می‌کنم.

سیدعلی خامنه‌ای ۲۴ شهریور.»[48] 

 

پی‌نوشت‌ها: 

[1] نجف‌زاده شوکی، قدیر، انقلاب اسلامی در گیلان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، زمستان 1401، ص550.

[2] زندگینامه‌ی آیت‌الله شیخ عباس محفوظی، موجود در پایگاه مؤسسه‌ی مطالعات مبارزات اسلامی گیلان (رنگ ایمان)، به نشانی اینترنتی www.rangeiman.ir.

[3] نجف‌زاده شوکی، پیشین، ص 552.

[4] آقای پهلوان بعدها به آقای حاج شیخ علی آقا سعادت‌پرور معروف شدند که در سال 1383 رحلت نمودند. وی دارای مراتب عرفانی و تألیفاتی در این زمینه از جمله شرح اشعار حافظ می‌باشند.

[5]حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد مولایی در تاریخ 19 اسفند 1357 طی فرمانی از سوی حضرت امام به سمت تولیت آستانه‌ی مقدسه‌ی حضرت معصومه(س) منصوب گردید. ایشان تا سال 1371 عهده‌ار این سمت بود. وی در دوم خرداد 1374 دار فانی را وداع گفت و در مسجد طباطبایی حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد .

[6] خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، چاپ دوم زمستان 1387، ص 88.

[7] فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ اول، بهار 1389، ص 331.

[9] همان، ص 86.

[10] نجف‌زاده شوکی، پیشین، ص 301.

[12] همان، ص 69.

[13] آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1393، ص 13.

[14] خاطرات دکتر حسن روحانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ اول، 1388، ص 259.

[15] آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 28.

[16]پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، جلد اول،1393، ص 210.

[17] آیت‌الله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395، ص 62.

[18] آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1392، ص 87.

[20] همان، ص 108.

[21]مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 221.

[23]  همان، ص 273.

[28] روح‌بخش، رحیم، شبکه پیام‌رسانی در نهضت امام خمینی(ره)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، پاییز 1387، ص 182.

[29] همان، ص 183.

[30] همان، ص 190.

[31] صفری، حسین، انقلاب اسلامی در رفسنجان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388، ص 168.

[33]آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 216.

[34] آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی، پیشین، ص 333.

[35] خاطرات آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد دوم، چاپ دوم بهار 1397، ص 172.

[38] آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 250.

[39] همان، ص 261.

[42] همان، 279.

[43] نجف‌زاده شوکی، پیشین، ص 582

[44] آیت‌الله محمد مؤمن درباره دادگاه‌های عالی می‌گوید: در اوایل سال 1359 با پافشاری و اقدام آیت‌الله منتظری، حضرت امام امر به تأسیس دادگاهی فرمودند که بر کار دادگاه‌های انقلاب اشراف داشته باشد که دادگاه‌های مزبور از مدار صحیح خارج نشوند. نام این دادگاه را دادگاه عالی گذاشتیم که به منزله‌ی دیوان عالی کشور بود. این دادگاه عالی در قم تأسیس شد و دو شعبه بیشتر نداشت که مسئول یکی از آن‌ها بنده بودم و مسئولیت دومی ‌با مرحوم آقای ربانی‌املشی بود. در این دادگاه‌ها پرونده‌های اعدام و مصادره‌ی اموال مورد بررسی مجدد قرار می‌گرفت. آیت‌الله آقای منتظری برای اینکه در پرونده‌هایی از این دست، احتیاط بیشتری صورت بگیرد، تأکید کرده بود که باید چنین دادگاهی تأسیس شود. در آن دادگاه عالی، ما خودمان وارد محتوا و محاکمه نمی‌شدیم و تنها بررسی می‌کردیم که آیا حکم قاضی با فرض تصدیق دریافت‌هایش و اینکه مطلب را درست فهمیده باشد، از نظر موازین فقهی صحیح است یا خیر؟ ابتدا در این خصوص دو شعبه وجود داشت و بنای ما هم بر آن بود که بخشی از پرونده‌ها را بنده بررسی کنم و برخی دیگر را مرحوم آقای ربانی املشی و بعد حاصل مطالب را برای هم بازگو می‌کردیم و در نهایت، آن را به اتفاق، تأیید یا رد می‌کردیم.

[45] خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین رضا شیخ‌محمدی، چاپ اول بهار 1387، ص 187.

[46] نجف‌زاده شوکی، پیشین، ص 630.

[47] همان، ص 554.

[48] پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی درگذشت آیت‌الله محفوظی منتشر شده در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری به نشانی https://www.leader.ir/fa/content /27600.



گزارش شهربانی از سخنرانی سیاسی آیت‌الله محفوظی در رودسر در سال 1343


نامه سرگشاده جمعی از فضلا و روحانیون به امیرعباس هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی در بهمن 1343


اظهارات شیخ عباس محفوظی درباره تبعید آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی در سال 1345


گزارش ساواک درباره عدم چاپ اطلاعیه آیت‌الله محفوظی و روحانیون دیگر درباره تبعید اشراقی در سال 1345


گزارش ساواک درباره تصمیم شیخ عباس محفوظی و دو نفر دیگر برای چاپ اعلامیه در رودسر


اظهارات شیخ عباس محفوظی درباره پرداخت پول به وعاظ در سال 1345


فهرست اسامی وعاظی که با سپردن تعهد اجازه منبر داشتند در سال 1346- ردیف 18 آیت‌الله محفوظی


نام شیخ عباس محفوظی در بین مقسمان شهریه امام خمینی


گزارش ساواک درباره تبلیغ آیات گیلانی و محفوظی در دی ماه 1347 در رحیم آباد


نامه تسلیت روحانیون به امام خمینی پس از رحلت آیت‌الله محسن حکیم


گزارش ساواک از سفر تبلیغی آیت‌الله محفوظی و جمعی از روحانیون به رودسر در سال 1350


نام آیت‌الله محفوظی در بین روحانیون متواری در سال 1352


دستور پرویز ثابتی به ساواک گیلان برای پیدا کردن و دستگیری آیت‌الله محفوظی در شهریور 1352


کمک شیخ عباس پورمحمدی به آیت‌الله محفوظی در دوران تبعید در رفسنجان


نام آیت‌الله محفوظی در فهرست اسامی مظنونین منطقه گیلان در سال 1353


هشدار ساواک لاهیجان به ژاندارمری رودسر مبنی مراقبت از فعالیت‌های آیت‌الله محفوظی در سال 1357


گزارش ساواک از مسببین آشوب و درگیری در شهریور 1357


نام آیت‌الله محفوظی در بین نماینده‌های امام خمینی در سال 1357


آیت‌الله عباس محفوظی در ایام جوانی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی، حضرات آیات آذری قمی و مقتدایی


آیت‌الله محفوظی در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری


آیت‌الله عباس محفوظی و شهید سردار حاج حسین همدانی


آیت‌الله محفوظی در کنار آیت‌الله فیض گیلانی


آیت‌الله عباس محفوظی در جمع روحانیون


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی



آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی در حال سخنرانی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی در کنار آیت‌الله محمدتقی بهجت


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله عباس محفوظی


آیت‌الله محفوظی در کنار جمعی از علما


آیت‌الله محفوظی و شهید حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فقید


تشییع آیت‌الله محفوظی قم حدفاصل مسجد امام حسن عسکری(ع) و حرم حضرت معصومه(س) - ۲۲ شهریور ۱۴۰۳


نماز بر پیکر آیت‌الله عباس محفوظی توسط آیت‌الله جعفر سبحانی


نماز بر پیکر آیت‌الله عباس محفوظی توسط آیت‌الله جعفر سبحانی


نماز بر پیکر آیت‌الله عباس محفوظی


 

تعداد مشاهده: 7535


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.