امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

شرحی بر اسناد

اعدام تدریجی در حکومت پهلوی


تاریخ انتشار: 30 فروردين 1403


«یکی از شیوه‌های رایج در زندان‌های سیاسی عصر پهلویِ اول، کشتن تدریجی زندانیان از طریق شکنجه دادن جسم و روح آنان بود که از آن به اعدام یا مرگ تدریجی یاد می‌شد.

اعدامِ تدریجی کنایه‌ای از شرایط بد زندان‌های دوران رضا شاه بود. شرایطی همچون مشخص نبودن مدت دوره محکومیت، بلاتکلیف ماندن زندانی در حبس، فقدان حداقل امکانات زیستی در زندان و برخوردهای خشن روحی و جسمی. این شرایط به‌گونه‌ای بود که حبس در زندان دست کمی از اعدام تدریجی نداشت.

با این شیوه بدون آنکه دادگاهی تشکیل و حکمی صادر شود، به قدری زندانی را ـ از نظر روحی و جسمی ـ مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند که همواره آرزوی مرگ می‌کرد. زندانیانی که با این شیوه به مرگ محکوم می‌شدند، از خوردن غذا، حق ملاقات، کشیدن سیگار، خوردن چای، رسیدگی و درمان زخم‌ها و جراحات، خوابیدن و حتی تنفس در هوای سالم محروم بودند؛ به‌گونه‌ای که حتی تمام روزنه‌های سلول‌ها را مسدود می‌کردند تا مانع جریان هوا در آن‌ها شوند. همچنین با دستبندزدن به زندانیان، عریان کردن، شکنجه دادن  و نگهداری آن‌ها در سلول‌های انفرادی نمناک تاریک و سرد سبب می‌شدند تا زندانی هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم کند.

در این سلول‌ها ـ که تا پیش از روی کار آمدن پهلویِ اول ـ محلی بود برای بازداشت و گرفتن اقرار از اشرار، جانیان و آدمکشان، آن هم به مدت دو تا سه ساعت، زندانیان سیاسی زیادی را که اکثراً افراد تحصیل کرده، خان‌زاده‌ها و افسران نظامی بودند، متجاوز از دو تا سه سال در شرایطی اسفناک نگه می‌داشتند. در این روش غیرانسانی تا آنجا پیش می‌رفتند که وقتی فرد را به زندانی دیگر منتقل می‌کردند، می‌توان گفت از او جز پوست و استخوان و پیکری نحیف، چیزی باقی نمی‌ماند؛ به‌گونه‌ای که زندانیان از زندان قصر به‌عنوان دخمه مرگ یاد کرده‌اند. از جمله کسانی که به این شیوه از شکنجه و مرگ محکوم شدند، دکتر ارانی و سردار اسعد بختیاری بود که انواع شکنجه‌ها، آزارها فشارها و محرومیت‌ها را تحمل کردند.

این نوع محکومیت زمان معینی نداشت و تا زندانی نایی در بدن داشت محکومیتش ادامه می‌یافت. خان‌بابا اسعد از جمله کسانی بود که با وجود اتمام مدت محکومیتش ـ به دلیل اینکه بر خلاف انتظار هنوز از پا در نیامده بود ـ نتوانست از زندان رضاشاه خارج شود.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 104 و 105. با اندکی ویراستاری.




 

تعداد مشاهده: 8105


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.