بررسی نقش افراد و سازمانهای مختلف داخلی و خارجی در دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) در سال 1343
تاریخ انتشار: 15 دي 1402
مقدمه
تصویب لایحه کاپیتولاسیون که تاریخ طولانی در روابط خارجی ایران دارد، در دهه 1340ش /1960م و دریافت دوباره همان امتیازاتی که دول اروپایی از ایران در قرن نوزدهم گرفتند، اینبار از سوی آمریکاییها، با واکنش شدید امام خمینی(ره) مواجه شد. اصل موضوع برخورداری مستشاران آمریکایی و دیگر آمریکاییان شاغل در ایران از مصونیت قضایی، در قالب تعمیم بند «و» ماده اول قرارداد وین مبنی بر مصونیت قضایی مأموران سیاسی و دیپلماتها در حین انجام مأموریت و نیز کلیه کارکنان نظامی آمریکایی، مسئلهای بود که از مدتها قبل یعنی اوایل دهه 1340 به دنبال افزایش تعداد کارشناسان نظامی و غیر نظامی آمریکایی، که نتیجه گسترش کمکهای نظامی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور به ایران جهت افزایش توانایی حاکمیت آنها بود، مطرح شده بود که به دلیل فراهم نبودن شرایط سیاسی و اجتماعی، اقدام مهمی در این مورد به عمل نیامد. دولت حسنعلی منصور (اسفند 1342ـ بهمن 1343) از همان ابتدا مصمم به تصویب نهایی لایحه مذکور شد و به همین منظور آن را در قالب ماده واحدهای بر قرارداد وین، در سوم مرداد 1343 به مجلس سنا برد و در آخرین ساعت شب و در اوج خستگی سناتورها، بدون بحث و گفتگو به تصویب رسانید. پس از آن بهمنظور تصویب نهایی، لایحه را در 21 مهر 1343 به مجلس شورای ملی برد و بهرغم مخالفتهای عده زیادی از نمایندگان، در نهایت با 74 رأی موافق و 61 رأی مخالف از مجموع 135 نماینده حاضر در جلسه به تصویب رساند.[1]
امام خمینی(ره) در چهارم آبان 1343، فتوای تاریخی ضد آمریکایی و ضد کاپیتولاسیون خود را بر اساس قاعده فقهی «نفی سبیل» صادر کرد. برخلاف اعتراضات قبلی امام به اقدامات رژیم شاه، این بار مخالفت ایشان با این لایحه منجر به دستگیری و تبعید طولانی ایشان به خارج از کشور شد. در واقع هیئت حاکمه، تبعید امام را که در خرداد 1342 اجرا نکرده بود، اینبار با نظر مثبت بررسی و در فاصله ده روزه چهارم تا سیزدهم آبان 1343، همه مقدمات تبعید به خارج از کشور را فراهم کرد؛ از جمله طراحی حمله شبانه به خانه امام در قم، دستگیری و انتقال او به فرودگاه مهرآباد و پرواز بهسوی ترکیه.
هدف این مقاله آن است تا به چگونگی هماهنگی و همکاری دستگاههای خارجی و داخلی در عملیات دستگیری و تبعید امام، با تأکید بر اسناد و مدارک موجود بپردازد. با مطالعه این شواهد، این همکاری به دو صورت افراد و سازمانهای خارجی (دولت ترکیه و دولت آمریکا) و داخلی (دستگاههای نظامی ـ امنیتی رژیم شامل شهربانی، ساواک، ژاندارمری و برخی مقامات دولتی) صورتبندی میشود.
این مقاله سوالات و شبهاتی را پاسخ میدهد که ممکن است در ذهن برخی افراد ایجاد شده باشد و یا افرادی با غرض تحریف حقایق تاریخی و تبرئه نمودن بیگانگان و سرویسهای جاسوسی وابسته به آنها، درصدد باشند به جامعه القاء نمایند. شبهاتی نظیر تصمیم انفرادی شاه و سران رژیم برای تبعید امام خمینی(ره)، استقلال رأی شاه و درباریان در تصمیمات کلان مربوط به امنیت ملی، بیاهمیت جلوه دادن کاپیتولاسیون و تنزل آن در حد یک قرارداد حقوقی بین دو کشور، دخالت بیمورد روحانیت در دفاع از استقلال و عزت و سربلندی کشور، ذیحق بودن رژیم برای تبعید امام خمینی به خارج کشور و نظایر آن.
1- افراد و سازمانهای خارجی
سازمانهای خارجی که در زمینه دستگیری و تبعید امام خمینی نقش داشتند و از آن بهرهبرداری نمودند، شامل دولت آمریکا و دولت ترکیه بودند. در ادامه به عملکرد آنها در این زمینه پرداخته میشود.
دولت آمریکا
به دلیل اینکه امام خمینی در سخنرانی معروف خود در چهارم آبان 1343، به دولت آمریکا و برنامههای این کشور در ایران حمله نمود، این کشور نقش مهمی در تبعید ایشان ایفا نمود. پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا و شورای ملی که در واقع نقض استقلال و حاکمیت سیاسی و قضایی ایران بود، نسخهای از صورتجلسه مجلس به دست امام رسید و ایشان با اطلاع کامل از محتوای لایحه تصمیم گرفتند که در طی یک سخنرانی برای مردم قم، آن را به اطلاع عمومی رسانده و ضمن محکوم کردن این لایحه و عاملان آن، خطرات آن را گوشزد کنند. ساواک با کسب اطلاع از برگزاری این سخنرانی، سراسیمه مأمور خود را به قم فرستاد تا امام را با تهدید از این اقدام بازدارد اما امام او را نپذیرفت. نماینده رژیم، در دیدار با آیتالله حاجآقا مصطفی فرزند بزرگ امام خمینی، صریحاً نسبت به عواقب وخیم هرگونه مواضع ضد آمریکایی هشدار داد:
آمریکا... در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن بهمراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است... اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید... به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد... در این صورت با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد.[2]
با این حال این تهدید، هیچگونه تأثیری بر عزم امام نداشت و انتقادات اصلی خود را بهسوی دولت آمریکا نشانه رفت. ایشان در سخنرانی مشهور خود در چهارم آبان 1343 که در منزل خود با حضور چند هزار نفر برگزار شد، بهشدت از محمدرضا پهلوی، آمریکا و اسراییل انتقاد کرد و یادآور شد رژیم ایران، استقلال کشور را فروخت و دستنشاندگی خود را به آمریکا اثبات کرد؛ چنانکه کشتن سگ آمریکایی در ایران بازخواست دارد ولی اگر یک آمریکایی شاه ایران را بکشد، کسی حق اعتراض ندارد. ایشان روز تصویب این لایحه را روز عزای ملت ایران نامید و دولت و مجلسیانِ ایران را نوکران آمریکا خواند.[3] امام خمینی افزون بر این سخنرانی، اعلامیهای نیز صادر کرد و تصویب لایحه کاپیتولاسیون را بهمنزله سند بردگی ملت ایران و مخالف با قرآن و اسلام و اقرار رژیم پهلوی به مستعمره بودن ایران دانست و طلاب، علما، مراجع و مردم را به اقدام و قیام علیه رژیم دعوت کرد.[4] علاوه بر این، یازده روز پس از تصویب قانون معافیت نظامیان آمریکایی از شمول مقررات قضایی ایران، دولت منصور (اسفند 1342ـ بهمن 1343)، لایحه وام دویست میلیون دلاری از یک بانک آمریکایی را با تضمین دولت آمریکا به مجلس برد و به تصویب رساند. این وام به منظور خرید سلاحهای جنگی از آمریکا اختصاص داشت.[5] امام خمینی در این سخنرانی خود، اشاره کرد که طبق توافق ایران و آمریکا، دولت ایران باید در عرض ده سال، سیصد میلیون دلار سود باز پس بدهد. ایشان معتقد بود «ایران خودش را فروخت برای این دلارها. استقلال ما را فروخت. ما را جزء دول مستعمره حساب کرد.»[6] امام همچنین دولت آمریکا را منفورترین دولت معرفی کرد: «امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است.»[7]
بنابر این امام خمینی به مبارزه با دشمنان استقلال کشور از جمله آمریکا برخاست. ایشان همواره روحانیت را سدی در برابر نفوذ مخرب بیگانگان و استعمار میدانست و معتقد بود:
اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد این ملت، اسیر انگلیس یک وقت باشد؛ اسیر آمریکا یک وقت باشد؛ اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارند که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را... اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد که اینها خودشان یک همچو قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند... اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارند یک دستنشانده آمریکایی این غلطها را بکند.[8]
هدف امام خمینی(ره) آن بود تا دست استعمار بهخصوص آمریکا را کوتاه کند و مانع نفوذ بیگانگان در کشور شود و ملت را از خطری که به سوی آنها روی آورده آگاه کند. چنانچه امام در هواپیمایی که با آن عازم تبعید ترکیه بود، به یکی از مأموران گفت: «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.»[9]
امام با این سخنرانی کوبنده، تمامی محاسبات و تحلیلهای رژیم و آمریکا را بر هم زد زیرا آنان انتظار نداشتند که او آمریکا و اسراییل را مستقیماً محکوم کرده، خائن، جنایتکار و منفور بداند. با نطق چهارم آبان 1343، ملت ایران بهطور مستقیم رو در روی آمریکا قرار گرفت و امام، رهبری بلامنازع مبارزه با آمریکا را در این مقطع تاریخی به دست گرفت.
از سوی دیگر، آمریکا نقش مهمی در تعیین سیاستهای دولت پهلوی دوم و حکومت منصور داشت و اجرای اصلاحات مدنظر رژیم را با حضور امام خمینی در ایران امکانپذیر نمیدانست. این دولت زمانی که با تبلیغات ضد آمریکایی مواجه شد و حاضر نبود در جهان دو قطبی جنگ سرد، یکی از پایگاههای مهم او در برابر شوروی دچار تزلزل شود، دست به تبعید امام خمینی(ره) به کشور همپیمان خود یعنی ترکیه زد. آمریکا دریافته بود که دستگیری، زندانی کردن و شایعهسازی بر ضد امام نتیجهای در پی نخواهد داشت، جز اینکه باعث مشهور شدن و فراگیر شدن رهبری ایشان خواهد شد. تجربهی قیام پانزده خرداد نیز این را نشان داده بود. این دولت تلاش کرد برای حفظ نفوذ و سلطهی خود، رابطهی میان امام و مردم را از بین ببرد. سرانجام در 13 آبان 1343، رژیم ایشان را دستگیر و به ترکیه تبعید کرد.
با توجه به وقوع انقلاب اسلامی، دولت آمریکا بسیاری از اسناد مهم مرتبط با تبعید امام را از بین برده و یا منتشر نساخته است. اما در خصوص نقش و دخالت دولت آمریکا در این قضیه، یکی از اسنادی که پانزده سال بعد در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام به دست آمد، خرسندی یکی از اعضای سفارت آمریکا از این تبعید را نشان میدهد. این سند، بسیار مهم و نشاندهنده دخالت و نفوذ آمریکاییان در سیاستهای ایران و تبعید امام است. طبق این سند، در تاریخ 15 آبان 1343/ 6 نوامبر 1964، استوارت راکوِل (Staurt W. Rockwell)، وزیرمختار آمریکا خطاب به فردی به نام جیمز (James) ـ احتمالاً از مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ـ از تبعید امام که مخالف دخالتهای آنها در امور کشور بود، اظهار خوشحالی نموده است:
«وقایع اخیر که شما از گزارش رسمی به ماوقع آگاه خواهید شد، دل مرا خوش کرده است. بالاخره ما توانستیم از سوء رفتار پیرمرد شیطانصفتی که چوب لای چرخ ما میگذاشت، خلاص شویم. کلهگنده محلی [اشاره به شاه] دستور اخراج او را صادر کرد. در حال حاضر، وی در یک مهمانخانه درجه دوم در ترکیه زندگی میکند و میکوشد تا سُنّیهای بیچاره را اغوا کند.»[10]
دخالت امریکا در تبعید امام، در سند دیگری نیز قابل ردیابی است. مطابق این سند، ارنست آر. اونِی (Earnest. R. Oney)[11]، عضو مؤثر و رئیس میز ایران در سازمان جاسوسی آمریکا(سیا)، که مقدمات سفر او به اصفهان فراهم شده بود[12] دو روز بعد از تبعید امام خمینی به ترکیه، یعنی 15 آبان 1343، وارد اصفهان شد. او در این شهر با محمود صدقی، رئیس ساواک اصفهان دیدار کرد و از وی درباره وضعیت شهر اصفهان و عکسالعمل مردم پیرامون تبعید امام خمینی پرسید. او تقاضای بازدید از بازار را داشت زیرا معتقد بود هرگونه نارضایتی، اعتصاب و شورش از بازار شروع میشد.[13] این نوع سفر به ایران بعد از چنین حوادث سیاسی، با هدف نظارت بر پیامد عملیات و گزارش دادن به مقامات مسئول سازمان مرکزی سیا بوده است. از همان روز تبعید امام، نیروهای نظامی و اطلاعاتی، در تمام مراکز حساس شهرها، خیابانها و میدانها، نیروهای مسلح و آماده گمارده بودند. اشراف اطلاعاتی و نظارتی قوی ساواک بعد از تبعید امام، موجب تسلط نیروهای انتظامی و اطلاعاتی بر تحرکات مردمی در شهرهای مختلف و حساس از قبیل قم، تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز و چند شهر دیگر شده بود که نشاندهندهی برنامهریزی دقیق اطلاعاتی و انتظامی توسط مستشاران خبره و مأموران ورزیده نظامی آمریکا بود؛ این عملیات نظارتی از سوی سازمان جاسوسی آمریکا و ساواک موجب شد در هیچ یک از شهرها، اعتراضات خیابانی و درگیری میان مردم و نیروهای انتظامی به وجود نیاید و تمام نیروهای رژیم، با نظارت قوی، اوضاع را تحت کنترل داشتند. چنانچه ارنست اونِی هم درصدد بود نتیجهی کار اطلاعاتی و عملیاتی مشترک خود را از نزدیک مشاهده نماید.
با این وجود با تبعید امام موضوع دستگیری و تبعید ایشان در اکثر مجالس داغ بود و مردم این کار را وابسته به استعمار و آمریکا میدانستند. یک روز بعد از تبعید امام، اعلامیهای با این عبارت در شهر قم منتشر شد: «بار دیگر دست استعمار، مرجع عظیمالشأن شیعه حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی را به جرم دفاع از اسلام و مخالفت با استعمار مملکت و اعطای مصونیت به بیگانگان شبانه ربوده و بهجای نامعلومی فرستاد.»[14] از نظر مردم این اعمال به دستور آمریکاییها انجام میشد و نتیجه آن، عصبانیت بیشتر مردم از آمریکاییها بود.[15]
دولت ترکیه
علاوه بر دخالت آمریکا در دستگیری و تبعید امام، دولت ترکیه و مأموران امنیتی آن، در این عملیات نقش مهمی داشتند. ساعاتی پس از یورش شبانه به منزل امام در سحرگاه 13 آبان 1343 و دستگیری ایشان، بلافاصله او را با هواپیمای نظامی به کشور ترکیه تبعید کردند. در آنجا، مأموران امنیتی ترکیه، موسوم به ماخ،[16] که در فرودگاه به استقبال آمده بودند، امام را به هتل بلوار پالاس بردند و اتاقی در طبقه چهارم برای استراحت مرجع تبعید شده ایران آماده کرده بودند. فردای ورود به پایتخت ترکیه، محل اقامت امام تغییر یافت. محل جدید طبقه هشتم ساختمانی در بلوار آتاتورک بود.[17]
بدیهی است که یکی از توافقات میان ساواک و ماخ، پنهان نگاه داشتن حضور آیتالله خمینی در ترکیه بود. شهر آنکارا، برای چنین مسئلهای مناسب نبود. رسانههای ترکیه در پی موشکافی این تبعید بودند. روزنامه یِنی گازت (Yeni Gazete)، در روز بعد از تبعید امام این خبر را منتشر کرده بود. بنابر این در روز 21 آبان، امام به شهر بورسا در 320 کیلومتری غرب پایتخت و کنار دریای مرمره انتقال یافت.[18] امام خمینی، سالهای بعد در تبعید نجف اشرف، اشاره میکند که «در بورسا خانهای گرفتند و اتاقی در اختیار من قرار دادند. در آنجا مأموری به نام حسنبیگ برایم گذاشتند. همه اوقات من در آنجا سپری میشد. حتی در همان اتاق قدم میزدم. اجازه خروج از آنجا نداشتم و تنها حسنبیگ همدم و همصحبت من بود.»[19] در این شهر نیز امام از هرگونه فعالیت سیاسی منع شده بود. نشانی منزل او جزو اطلاعات محرمانه بود و مأموران امنیتی ترکیه از آشکار شدن آن جلوگیری میکردند. مقامات دولتی ترکیه بابت مخارج امام و همراهان او، مبلغ دو هزار و سیصد و چهل و هشت دلار (2348) از دولت ایران درخواست کردند که دستور پرداخت آن صادر شد.[20]
نمیتوان به این پرسش که چرا و چگونه ترکیه بهعنوان مقصد تبعید انتخاب شد، پاسخ دقیقی داد. همانطور که یادگار امام حجتالاسلام سید احمد خمینی نیز اشاره میکند، «در صورتی که اسناد سری که در اوایل پیروزی انقلاب از دربار و وزارت امور خارجه توسط منافقین و لیبرالها به یغما رفت، موجود بود، حتماً دلایل مستند انتخاب ترکیه براساس مذاکرات دولتهای درگیر این قضیه مشخص بود. یقیناً انتخاب ترکیه امر اتفاقی نبوده و قبلاً دولتهای آمریکا و ترکیه و شاه، مسئله را هماهنگ کرده بودند.»[21] در همان زمان نیز در افکار عمومی دربارهی چرایی تبعید امام به ترکیه بحث میشد. مردم معتقد بودند:
«چون ترکیه همانند ایران کاملاً تحت نفوذ آمریکاییهاست لذا آیتالله خمینی را به این کشور فرستادهاند که تحت اراده و محدودیت کامل باشد. اگر به کشور دیگری اعزام میشد، آزادی بیشتری داشت و میتوانست فعالیتهایی را شروع کرده و کانونی از مبارزه را به وجود آورد.»[22]
با وجود فقدان اسناد شفاف در این زمینه، میتوان حدسهایی مطرح کرد. اینکه امام بعد از سخنرانی خود، فوراً تبعید نشد، بلکه ده روز فاصله بین سخنرانی و تبعید او بود، نشاندهندهی انجام هماهنگیها برای تبعید است. از طرف دیگر اینکه دولت ترکیه فوراً برای امام روادید صادر کرد، نشان میدهد که در پذیرش پیشنهاد ایران تردیدی به خود راه نداده است و هماهنگیهایی صورت گرفته بود.[23] ایجاد کمربند امنیتی ترکیه، ایران، پاکستان که در برابر اتحاد جماهیر شوروی بسته شد، حاوی توافقات و همکاریهای امنیتی نیز بوده است. گزینه تبعید امام بار نخست پس از دستگیری در خرداد 1342 مطرح شد. سنندج به عنوان شهر داخلی و پاکستان به عنوان کشور خارجی برای تبعید قلمداد شدند. انتخاب ترکیه به عنوان تبعیدگاه خارجی و فراهم شدن زمینههای لازم برای پذیرش امام، نشان دهنده روابط نزدیک میان سازمانهای امنیتی دو کشور بوده است. شواهد زیادی در دست است که برنامه دولت ایران بر دور ماندن امام از هر ملاقات و تماس و ارتباط را نشان میدهد و جدیت مأموران ماخ برای انجام این خواسته مشهود است. دیدارهای معدود امام با فرستادگان مراجع تقلید نیز در استانبول انجام شد.[24]
درباره دلیل انتخاب ترکیه برای تبعید، چندین شواهد دیگر وجود دارد. به گفته ارتشبد حسین فردوست که از دوران کودکی همدرس و رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا پهلوی بوده است، تبعید امام به ترکیه به دستور و اصرار آمریکا بود و شاه در ابتدا از ترس عواقب آن با این تصمیم موافق نبود. طبق گفته فردوست، حسنعلی منصور برنامههای مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام مواجه شد. همانطور که منصور به دستور آمریکا و با اختیارات ویژه به صدارت رسید، تبعید امام خمینی نیز به دستور مستقیم آمریکا بود.[25] از سوی دیگر اغلب مردم ترکیه سُنی مذهب بودند، دولت ترکیه لائیک بود و دولت ایران و ترکیه هر دو سرسپرده آمریکا بودند و امکان فعالیت برای امام در آنجا فراهم نبود و در عوض، کنترل امام برای مأموران ایران و ترکیه بهآسانی امکانپذیر بود و واقعیت موجود نیز این باور را تأیید میکرد.[26] علاوه بر این، امام خمینی در مبارزات خود علیه رژیم پهلوی، به آتاتورک حمله کرده و او را فردی خبیث و غیر مسلمان نامیده بود. ایشان همچنین چنانکه خود بعدها تصریح کرده است، لباس همشکل و بیحجابی موجود در ایران را که رضاخان پهلوی در مسافرت به ترکیه از آتاتورک فراگرفته بود، میدانست.[27] از این رو، ترکیه گزینه مناسبی برای تبعید قلمداد میشد.
در مجموع، دولت آمریکا و هم پیمان آن ترکیه، مهمترین دستگاههای خارجی مؤثر در دستگیری و تبعید امام در آبان 1343 بودند.
2- سازمانهای داخلی
علاوه بر نقشآفرینی دولتها و سازمانهای خارجی در دستگیری و تبعید امام خمینی، عوامل داخلی همچون مقامات دولتی و سازمانهای امنیتی و نظامی رژیم نیز نقش پررنگی داشتند. مقامات دولتی، برای اینکه کار بدون هرگونه مشکل نهادی و سازمانی صورت گیرد، به طرحریزی عملیاتی و هماهنگیها با مقامات نظامی پرداختند.
مقامات دولتی
به غیر از شاه که نقش او در این ماجرا مشهود و مبرهن است، حسنعلی منصور که با انتخاب آمریکا به نخست وزیری رسیده بود، برنامههای مهمی به سود غرب داشت که یکی از مهمترین آنها لایحه کاپیتولاسیون بود. پس از مخالفت شدید امام و به تبع ایشان سایر مراجع و علما با این طرح و نفوذ آمریکا و غرب در کلیه امور کشور، منصور دستور یافت که با هماهنگی محمدرضا، امام را به ترکیه تبعید کند.[28]
علاوه بر شاه، و منصور، اسدالله علم نیز نقش مهمی در این رخداد ایفا کرد. هرچند قبل از تصویب لایحه مصونیت قضایی آمریکاییها در ایران، کابینه اسدالله علم (تیر 1341ـ اسفند 1342) ساقط شد، اما اسدالله علم بهعنوان وزیر دربار شاه نقش مهمی در دستگیری امام ایفا کرد. فاطمه پاکروان، همسر حسن پاکروان رئیس وقت ساواک، طی یک مصاحبه از برگزاری یک جلسه در آبان 1342 با حضور محمدرضا شاه، اسدالله علم و حسن پاکروان، خبر میدهد که در آن جلسه در مورد نوع برخورد با آیتالله خمینی مذاکراتی صورت گرفته بود. او در روایت خود بیان میکند: اسدالله علم یکی از معتمدان شاه و نخستوزیر پیشین، در تبعید امام خمینی به ترکیه نقش اساسی داشته است.[29]
دستگاههای نظامیـ امنیتی رژیم شامل ساواک، شهربانی، ژاندارمری
پس از هماهنگیهایی که میان آمریکا، حکومت شاه و دولت ترکیه برای انتقال امام به تبعید صورت گرفت و برنامه آن طراحی شد، عملیات دستگیری و انتقال امام از قم به تهران و سپس فرودگاه نیز اجرا شد که نقش اصلی را سازمانهای نظامی و امنیتی کشور بر عهده داشتند.
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور)
نیروی ساواک که در این زمان زیر نظر سرلشکر حسن پاکروان بود (1339-1343)، نقش عمده و مهمی در دستگیری و تبعید امام داشت. ساواک قم چند روز پیش از سخنرانی مشهور امام، پی برد که آیتالله خمینی، در روز چهارم آبان/ بیستم جمادیالثانی، سالروز تولد حضرت فاطمه(ع)، در منزل خود سخنرانی خواهد کرد و پیشبینی نمود که «راجع به تدریس بانوان در مدارس مردانه و همچنین مصونیت اتباع خارجی از دولت انتقاد کند و مطالب دیگری در این زمینه اظهار» خواهد کرد.[30] ساواک نیز یکی از عوامل خود را به سخنرانی منزل امام فرستاد و توانست یک حلقه نوار سخنرانی امام را به دست آورد.[31] اینک پرونده اتهامی امام، شامل سخنرانیها و اعلامیههای تحریکآمیز و مخالفت با دولت بود که در هفده برگ تنظیم و برای دادرسی ارتش فرستاده شد. سخنرانی هجدهم شهریور و نیز صدور اعلامیههایی چون پیام به مناسبت زندانی شدن آیتالله سید محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان (18 فروردین 1343)، سخنرانی در مسجد اعظم قم (26 فروردین 1343)، پیام به اهالی کرمان (21 مهر 1343) و ... بهعنوان پرونده اتهامی امام مطرح بودند که بر اساس آن تقاضای صدور قرار قانونی شده بود.[32] با نطق امام در چهارم آبان، پرونده امام از نظر ساواک سنگینتر شد و زمینه برای بازداشت امام و تبعید ایشان فراهم شد؛ به ویژه که ساواک گزارش داد متن سخنرانی خمینی به صورت اعلامیه به سرعت در بازار و اغلب منازل تهران (حشمتیه، شمیران، نارمک و...)، قم، کاشان، تبریز، رشت، آبادان، سیرجان، همدان و... در میان دانشگاهیان نیز پخش شده بود و کمی بعد متن کامل سخنرانی، به صورت کتابچه کوچکی درآمده بود[33] و این سرعت عمل، رژیم را به وحشت انداخت. از طرف دیگر متن اعلامیهی امام بسیار تند و افشاگرانه بود و پرده از خیانتهای رژیم بر میداشت و قشرهای مختلف را به مبارزه علیه رژیم فرا میخواند. از اینرو بود که برخی واعظان و روحانیون نیز در منابر مفاد سخنرانی امام را به اطلاع مردم میرساندند و «مشغول تحریک افکار عمومی» بودند.[34]
پس از اینکه شاه از خطرات سخنرانی و روشنگریهای امام آگاه شد، به رئیس ساواک یعنی تیمسار پاکروان دستور دستگیری و انتقال امام به تهران را جهت تبعید به ترکیه صادر کرد. اقدامات امنیتی برای بازداشت رهبر نهضت از چند روز قبل انجام شد و مأموران اطلاعاتی رژیم بدون اطلاع از مأموریتشان در اطراف خانه امام خمینی(ره) در قم مستقر و اوضاع را زیر نظر گرفتند. آنها از طریق بام و دیوار وارد منزل شدند و برای دستگیری ایشان به جستجو پرداختند و به تهران و فرودگاه مهرآباد منتقل کردند.[35] «سایر افراد شامل سرهنگ حسن بدیعی رئیس ساواک قم، سروان سیفالدین عصار، غیرنظامی محمدرضا بصیرالعلومی، غیر نظامی محمدسجاد غفاری، غیر نظامی رضا[ناخوانا] غیرنظامی هوشنگ قائممقامی بودند. همچنین ستوانیکم درخشان و مأمورین تحت سرپرستی وی از اداره اطلاعات اعزام شده بودند و آنها نیز در مأموریت خود جدیت نشان داده بودند.»[36] پرویز معتمد از مأموران ساواک، همچون ماجرای مدرسه فیضیه و دستگیری امام بعد از واقعه پانزده خرداد 1342، در این عملیات نیز حضور داشت و به ضرب و شتم خدام منزل امام و بدرفتاری با شخص امام پرداخت.[37] سرهنگ حسن بدیعی رئیس ساواک قم، در گزارشی در همین روز به ساواک تهران اطلاع داد: «کار تمام شد. [آیتالله خمینی] ساعت 5:15 به تهران اعزام گردید. صحن، مساجد، خیابانها پاس گمارده شد. فعالیت اساسی در مورد انجام کار با مأمورین ساواک بود. وضع آرام [است]»[38] دوازده روز بعد، سرهنگ بدیعی، از حسن پاکروان رئیس کل ساواک درخواست نمود سروان سیفالدین عصار را مورد تشویق قرار دهند:
«نامبرده بالا در مورد دستگیری خمینی (روز 13 /8 /43) با سرعت و دقت کامل انجام وظیفه نموده و در مدت توقف در قم با روحیهای قوی وظایف محوله را به نحو احسن انجام داده است. بهطوریکه از بدو شروع عملیات از شهربانی تا خاتمه دستگیری با افراد خود در مدت 15 دقیقه متهم را دستگیر و به شهربانی تحویل نموده [است]. علیهذا بدینوسیله از فعالیت مشارالیه تقدیر میگردد. مستدعی است امر و مقرر فرمایند مراتب را در سوابق یا پرونده کارگزینی وی منعکس فرمایند.»[39]
پس از آنکه ماشین حامل امام خمینی در صبح 13 آبان 1343با سرعت 140 کیلومتر جاده قم را به سمت تهران ـ کمتر از 90 دقیقه ـ پیمود و به فرودگاه مهرآباد رسید، در آنجا امام را به سرهنگ علیاکبر مولوی، رئیس ساواک تهران، که پیش از امام حاضر شده بود، تحویل دادند. او بهوسیله بیسیم با مافوق خود صحبت کرد و از قربان گفتنهای او مشخص شد که طرف مخاطب او شخص شاه است.[40] در پی تبعید امام، ساواک طی اطلاعیهای که از رسانهها منتشر شد خبر تبعید او را اینگونه اعلام کرد:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی، چون رویهی آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید. سازمان اطلاعات و امنیت کشور.»[41]
در همین روز دستگیری امام، بنا به گزارش سرهنگ بدیعی، فرزند ارشد امام خمینی، آیتالله سید مصطفی نیز که به بازداشت امام معترض شده و به مراجع عظام مراجعه کرده بود، دستگیر و به ساواک قم تحویل داده شد.[42] ساواک همچنین در پی آن بود که درباره نظریات و عقاید طبقات مختلف مردم درباره تبعید آیتالله خمینی بررسی کاملی صورت دهد. کمی بعد به دستور سرلشکر حسن پاکروان به ادارات ساواک، این اداره موظف بود برای جلوگیری از عکسالعملهای احتمالی، هوشیاری و مراقبت داشته باشد و از تحریک و تشنج به سرعت جلوگیری کند.[43]
در کشور ترکیه نیز ساواک، بر فعالیتهای امام نظارت داشت. برای مدتی، سرهنگ حسین افضلی، مأمور مستقیم و همراه امام شد و فعالیتهای ایشان را گزارش میداد. افضلی در گزارش خود ضمن توصیف روحیه خوب امام مینویسد: «برنامه روزانه ایشان بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذاست و گاهگاهی هم کلمات ترکی را یادداشت مینماید ولی نباید وی را تنها گذاشت.»[44] ساواک با استفاده از مأموران خود، تمام نامههای ارسالی برای امام را کنترل میکرد و پس از بررسی آنها به ایشان تحویل میداد و جواب نامهها را نیز پس از بررسی، به صاحبان آن تسلیم میکرد. همچنین تمام رفتار و اعمال کسانی را که به دیدار امام میرفتند را زیر نظر داشت.[45]
سازمان شهربانی (پلیس)
علاوه بر ساواک، شهربانی نیز نقش مهمی در دستگیری امام ایفا کرد. یک روز پیش از سخنرانی امام، شهربانی قم در گزارشی از قصد ایشان برای سخنرانی در مورد مسئله مصونیت مستشاران آمریکایی خبر داد و نوشت: «طبق اطلاع قرار است فردا آیتالله خمینی به مناسبت میلاد حضرت زهرا در منزل خود جشنی منعقد و در آنجا در مورد مسئله مصونیت سیاسی مستشاران آمریکایی و همچنین در خصوص آزادی بانوان بیاناتی ایراد نماید.»[46] پس از تصمیم حکومت و دولت آمریکا برای تبعید امام، مأموران شهربانی در محاصره خانه امام و بازداشت ایشان نقش مهمی داشتند. جزئیات دقیقتر عملیات دستگیری امام در گزارش سرهنگ سید حسین پرتو، رئیس شهربانی قم به ریاست وقت شهربانی کل کشور (نعمتالله نصیری) آمده است. بر طبق این گزارش، از نظر اهمیتِ مأموریت از چهار روز قبل بهوسیله مأموران اطلاعات، امام خمینی(ره) بهطور 24 ساعته، تحت مراقبت قرار گرفت. سپس به دلیل اهمیت موضوع تا ساعت سه صبح روز 13 آبان، موضوع مأموریت به هیچ یک از افراد و مأموران ابلاغ نشد و اصولاً فعالیتی که دلیل بر وضع غیرعادی و یا انجام مأموریتی بوده باشد انجام نگردید؛ بلکه برای ظاهرسازی و در واقع بهقصد آمادهسازی افسران و مأموران برای این عملیات، از نحوه خدمت افسران و مأموران ایراد گرفته شد و در ساعت 22 همان شب، افسران بهمنظور تنبیه ولی در اصل برای آمادگی، به شهربانی احضار و در شهربانی بهظاهر بازداشت شدند. در ساعت سه صبح وظایف افسران و مأموران به آنان تفهیم شد. مأموران ساواک نیز (که بر خلاف افراد شهربانی، قابل اعتمادتر بودند)، تحت سرپرستی سروان سیفالدین عصار حدود ساعت 3:45 صبح خود را به شهربانی معرفی نمودند. در این میان، از ساعت 4 صبح کلیه ارتباط تلفنی داخلی قطع شده بود که به نظر میرسد توسط برخی مأموران مخالف شاه از کار افتاده بود؛ اما با فعالیت سریع مأموران فنی ادارات مربوطه، در ساعت8:30 دایر شد. سپس عملیات دستگیری امام در ساعت 5 صبح آغاز شد. سرهنگ دوم عُزلتی معاون شهربانی و سروان عصار و مأموران مربوطه تحت نظر مستقیم سرهنگ سیدحسین پرتو (رئیس شهربانی قم) جهت انجام مأموریت درب منزل امام رفتند و او را دستگیر و ساعت 5:15 به سرهنگ دوم طاهری (رئیس شهربانی تهران) تحویل دادند. سپس رئیس شهربانی قم مشغول گماردن افراد گردان امدادی و شهربانی در نقاط حساس شهر شد و منازل آیات عظام قم و صحن مطهر و مسجد اعظم و مدرسه فیضیه را تحت کنترل شدید قرار داد. او سپس گزارش داد «تا ساعت هفت صبح هیچ کس از موضوع مطلع نشده است.»[47]
رئیس شهربانی قم، سرهنگ پرتو، افراد دخیل در بازداشت و تبعید امام را به درجه 1 و 2 تقسیم نمود. افراد درجه 1، کسانی بودند که در بازداشت امام در روز 13 آبان حضور مؤثر داشتند و شامل دو گروه شهربانی و ساواک بودند. از گروه شهربانی، سرهنگ دوم عزلتی، علیاصغر کامکار، احمد مهرمحمدی، سرپاسبان رضا روشنروش، محمد شرافتی و حسین زمان بودند. از ساواک نیز سرهنگ بدیعی و افرادی که در سطور پیشین به نام آنها اشاره شد، بودند. مأمورین درجه دوم، کسانی بودند که پس از دستگیری امام فعالیت نموده بودند. از شهربانی قم، ستوانیکم علی نادرشاهی، ستوانیکم جهانگیر جعفری، خاقان نیری، کریم حکیمجوادی، سرپاسبان رضا بیطرفان، سرپاسبان عباس شفیعیفرد و سرپاسبان اسدالله هوشیاری بودند. مأمورینی که از شهربانی تهران به قم اعزام شده بودند، شامل سرگرد محمدی فرمانده گردان نیروی امدادی و افسران تحت فرماندهی افسر مزبور از بدو ورود، بیشترین همکاری را با شهربانی قم داشتند. رئیس شهربانی قم تقاضا کرد تا برای مأمورین درجه یک، پاداش نقدی در نظر گرفته شود و نسبت به سایر مأمورین، هرگونه که شهربانی کل کشور مقتضی بداند تشویق صورت گیرد.[48]
ژاندارمری
علاوه بر ساواک و شهربانی، اداره ژاندارمری نیز برای کمک به کنترل و نظارت شهر، پس از تبعید امام تحت فرماندهی سرهنگ وقار (فرمانده هنگ ژاندارمری) و ستوانیکم حفیظی وارد عمل شدند.[49]
به طور کلی، مأموران ساواک، شهربانی و ژاندارمری، بهمنظور جلوگیری از تکرار قیام 15 خرداد، در شهر قم و نقاط حساس تهران متمرکز شدند و با برنامه دقیق به مقابله با مردم پرداختند و کوچکترین حرکتی را از ابتدا متوقف کردند.
نتیجهگیری
بررسی نقش افراد و سازمانهای مختلف داخلی و خارجی در دستگیری و تبعید امام خمینی در آبان 1343 با استفاده از اسناد دولتی، نشان داد که از منظر نقش سازمانهای خارجی، دولت آمریکا و ترکیه نقش عمدهای در این رخداد داشتند. دولت آمریکا، به دلیل جنبههای استعمارستیزی روحانیت و آگاهیبخشی امام از سلطه استعمار آمریکا و اسرائیل بر کشور، تصمیم گرفت تا با تبعید امام مانع از رویارویی با مردم شده و منافع خود را در کشور و منطقه حفظ نماید. آنها بعد از تبعید امام که «چوب لای چرخ آنها میگذاشت»، ابراز شادمانی کردند. دربارهی دولت ترکیه، هرچند اسناد مرتبط با نحوهی ورود این کشور به این رویداد مشخص نیست اما برخی زمینهها همچون همپیمانی این کشور با آمریکا، برخورداری از حکومت لائیک و مردم سنی مذهب، پایگاه مناسبی برای عدم انتشار پیامهای امام فراهم کرد و بنابر این، دولت ترکیه و سازمان اطلاعاتی این کشور، به دولت آمریکا برای کمک به این امر یاری رساند و وظیفه نظارت بر فعالیتهای امام در ترکیه را بر عهده داشت و بهمنظور جلوگیری از تأثیرگذاری امام بر مردم و مطبوعات، محل اقامت امام را تغییر میداد.
از جنبهی داخلی، سازمانهای امنیتی و انتظامی، شامل ساواک، شهربانی و ژاندارمری قم و تهران، بهطور عملیاتی اقدام به پروندهسازی برای امام نموده و برنامههای او را زیر نظر قرار دادند و سرانجام در 13 آبان 1343، اقدام به دستگیری امام و انتقال او به فرودگاه کردند. نیروهای ساواک در تبعید نیز امام را زیر نظر داشتند و مانع از فعالیتهای آزادانه او میشدند و ملاقاتها و پیامهای امام و یاران و اطرافیانش را زیر نظر قرار میدادند. نیروهای ژاندارمری نیز در همکاری با این دو سازمان، وظیفه جلوگیری از تحریکات و اعتراضات مردمی را بعد از تبعید امام عهدهدار شدند. طبق شواهد موجود، مقامات داخلی مهم و تأثیرگذار در دستگیری و تبعید امام نیز خود شاه بهعنوان فرمانده کل قوا و شخص اول مملکت، حسنعلی منصور نخست وزیر و اسدالله علم وزیر دربار بودند.
پینوشتها:
[1]. زینب احیایی، مستشاران آمریکایی به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 60 و 62.
[2]. سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج 1، تهران: راه امام، 1360، ص 711؛ امیررضا ستوده، پای بهپای آفتاب: گفتهها و ناگفتهها از زندگی امامخمینی(س)، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین احمد خمینی، ج 1، تهران: پنجره، ص 75.
[3]. روحالله خمینی، صحیفه امام خمینی، ج 1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، 1389، ص 419.
[4]. همان، ص 409-410.
[5]. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج 1، تهران: رسا، 1371، ص 305.
[6]. صحیفه امام، ج 1، همان، ص 416-415.
[7]. صحیفه امام، همان، ج 1، ص 420.
[8]. صحیفه امام، همان، ج 1، ص 417.
[9]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 477.
[10]. اسناد لانه جاسوسی، کتاب هفتم، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 714.
[11]. دکتر ارنست آر. اونی تحلیلگر بلند پایه در سرفرماندهی سازمان جاسوسی امریکا(سیا) در بخش مربوط به امور ایران از سال 1951 (1330ش) تا ژانویه 1979(دی 1357) بود. اونی ، شش- هفت مرتبه به ایران سفر کرد. بنا به گفته جیمز بیل، دکتر اونی بینهایت با استعداد بود و درباره ایران دانش قابل ملاحظه و مؤثری داشت. او از نوعی حس ششم و نیرو و احساس درونی که برای فهم ایران و ارزیابی مسائل این کشور لازم بود، بهره میگرفت. اطلاعاتی که از ایران داشت، با هر امریکایی دانشگاهی متخصص در امور ایران برابری میکرد. (جیمز. ا. بیل، شیر و عقاب: روابط بد فرجام ایران و آمریکا، ترجمه فروزنده برلیان (جهانشاهی)؛ ویراستاران حسین ابوترابیان، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: فاخته، 1371، ص 553-554)
[12]. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 4، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1386، ص 115.
[13]. همان، ج 4، ص 158.
[14]. اسناد ساواک، پرونده 2718، جلد 2، سند 228. (نامه اداره کل سوم به ریاست ساواک استان مرکز، شماره 26947 /321، 19 /8 /1343). سند در پایان مقاله آمده است.
[15]. اسناد ساواک، پرونده 67908، ج 9، سند 135. (نامه خیلی محرمانه ساواک، شماره 3060 /326، 20 /8 /1343). سند در پایان مقاله.
[16]. «ماخ» یا ریاست خدمات امنیت ملی در 1926م آغاز به کار کرد. این سازمان اطلاعاتی با تغییراتی در سال 1965، به «میت» یا تشکیلات استخبارات ملی تغییر نام داد که تاکنون با این عنوان شناخته میشود. (هدایتالله بهبودی، الفلام خمینی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1396، ص 473). باید توجه داشت که حکومت ترکیه تحت نفوذ و تسلط آمریکا بود و دستگاه اطلاعاتی ترکیه نیز بسان ساواک تحت نظر سازمان سیا قرار داشت، بنابر این هماهنگی بین ترکیه و آمریکا امری سهل و ساده بود.
[17] . امام در آیینه اسناد؛ سیر مبارزات امام به روایت اسناد شهربانی، ج 5، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، 1386، ص 29-30.
[18]. همان، ج 5، ص 30.
[19]. فاطمه طباطبایی، اقلیم خاطرات: خاطرات فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی، تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1390، ص 243.
[20]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره 830، ص 93؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 5، ص 208-207.
[21]. احمد خمینی، دلیل آفتاب: خاطرات یادگار امام حجتالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(س)، 1383، ص 67.
[22]. اسناد ساواک، 67908، ج 9، 136. (گزارش اطلاعات داخلی، بدون تاریخ). سند در پایان مقاله آمده است.
[23]. هدایتالله بهبودی، الفلام خمینی، همان، ص 460، به نقل از اسناد ساواک، گزارش اطلاعات داخلی، سند شماره 26905 /321، مورخ 17 /8 /1343.
[24]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره 830، ص 39. درباره نقشه تبعید امام خمینی به سنندج بعد از 15 خرداد 1342 بنگرید: نقش بر آب: نگاهی به طرح بیانجام ساواک برای تبعید امام خمینی(ره) به سنندج در مردادماه 1342، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[25]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران: مؤسسه اطلاعات، 1386، ص 516.
[26]. علیاکبر محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ج 2، تهران: حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، ص 386؛ علیاکبر ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1391، ص 279.
[27]. صحیفه امام، ج 1، ص 375؛ همان، ج 7، ص 331؛ احمد خمینی، دلیل آفتاب، همان، ص 66.
[28]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 516-517. درباره انتخاب حسنعلی منصور به نخست وزیری از جانب آمریکا، بنگرید: وزیر مختار سفارت آمریکا در ایران: من منصور را نخستوزیر میکنم! و بررسی نقش سازمان سیا در صحنهی سیاسی ایران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[29]. فاطمه پاکروان، خاطرات فاطمه پاکروان، ترجمه اسماعیل سلامی، تهران: انتشارات مهراندیش، 1393، ص 31.
[30]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 6، ص 432؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 4 ، ص 18-17.
[31]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 433؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 20-19.
[32]. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، جلد 4، ص 78.
[33]. همان، ص 45ـ 74.
[34]. همان، ص 34.
[35]. امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امامخمینی(ره) به روایت اسناد شهربانی، ج 2، ص140 ـ 141 و 425.
[36]. حسن شکرزاده(تدوین)، مبارزات امامخمینی(ره) به روایت اسناد؛ (از آغاز نهضت تا تبعید به ترکیه)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386،، سند شماره 195. سند در پایان مقاله درج شده است.
[37]. http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-630.html- مصاحبه پرویز معتمد(عضو ساواک) با ایرج مصداقی
[38]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، 469؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 117.
[39]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 482.
[40]. فرامرز شعاع حسینی (گردآورنده)، دیدار در نوفللوشاتو: خاطرات سیاسی ـ اجتماعی ابوالفضل توکلی بینا، تهران: چاپ و نشر عروج، 1389، ص 132.
[41]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 13 آبان ماه 1343، ص 1.
[42]. شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 47.
[43]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، ج 1، ص 237؛ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، ص 472.
[44]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، ص 477.
[45]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره بازیابی 830، ص 7؛ مرتضی پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده (گفتهها و نوشتهها)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، 1384، ص 240.
[46]. حسن شکرزاده(تدوین)، مبارزات امامخمینی(ره) به روایت اسناد؛ همان، سند شماره 181.
[47]. همان، سند شماره 195.
[48]. همان.
[49]. همان.
جلسه هفتگی مراجع قم و برنامه ریزی برای سخنرانی امام خمینی در چهارم آبان 1343
اعلامیه امام خمینی درباره کاپیتولاسیون
توزیع اعلامیه امام خمینی در باره کاپیتولاسیون
گزارش رئیس ساواک قم مبنی بر دستگیری امام خمینی در صبح 13 آبان 1343
دستور ساواک برای مراقبت از اوضاع پس از تبعید امام خمینی به ترکیه
گزارش اعزام امام خمینی به ترکیه
دستگیری آیتالله سید مصطفی خمینی، پس از دستگیری و تبعید امام خمینی
دستگیری و اعزام آیتالله سید مصطفی خمینی به تهران
گزارش افضلی مأمور ساواک از چگونگی تبعید امام خمینی به ترکیه
بازتاب دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه در بین محافل مختلف- ص 1
بازتاب دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه در بین محافل مختلف- ص 2
گزارش شهربانی از چگونگی دستگیری امام خمینی در روز 13 آبان -ص 1
گزارش شهربانی از چگونگی دستگیری امام خمینی در روز 13 آبان -ص 2
تقاضای تشویق عصار از سوی رئیس ساواک قم بعد از تبعید امام خمینی
امام خمینی به همراه مأموران امنیتی ایران و ترکیه - ترکیه سال 1343
امام خمینی در لباس تحمیلی رژیم ترکیه و زیر نظر یکی از مأموران ایرانی به نام سرهنگ افضلی (سال 1343)
امام خمینی و آیتالله سید مصطفی در زمان تبعید در ترکیه بدون لباس روحانیت
امام خمینی و فرزند شهیدش آیتالله سید مصطفی در تبعید- ترکیه
تعداد مشاهده: 11110