امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

مقالات با درج سند

مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک


تاریخ انتشار: 16 شهريور 1399


مقدمه

نشریه تهران مصور در چهار دوره زمانى در تهران منتشر شده است. دوره اول انتشار به صاحب امتیازى عباس نعمت در سال 1308 شمسى مربوط می‌شود. در آن هنگام مجله معمولاً در 16 صفحه و با قطع وزیرى بزرگ در روزهاى شنبه هر هفته منتشر مى‌گشت. مندرجات مجله عمدتاً مقالات اجتماعى و تاریخى، مطالب فکاهى، رمان و خبر بود که علیرغم عدم کیفیت مطلوب ظاهر، نشریه از غناى نسبى مطالب برخوردار بود. تهران مصور با صاحب امتیازى عباس نعمت تا سال 1320 به کار خود ادامه داد ولى پس از مدّتى تعطیل شد. سال 1320 مقارن با دوره دوم انتشار مجله تهران مصور توسط احمد دهقان بود که رویه‌ای ضد حزب توده داشت. نشریه تهران مصور در این دوره زمانى از نشریات حزب تهران محسوب می‌گشت، به نحوی که تیراژ آن به 5000 نسخه افزایش یافت و به جهت مخالفتش با شوروى و حزب توده از اهمیت خاصى برخوردار گردیده بود.

 مجله با سیاق سابق خود یعنى اجتماعى ـ سیاسى تهیه و تنظیم می‌گشت و علاوه بر آن با اختصاص ستون یا صفحه زیر ذره‌بین، اخبار ارتش و به خصوص رکن دوم را چاپ می‌کرد که درج این اخبار نیز بر استقبال مردمى آن افزوده بود. انتشار نشریه تا سال 1329 که احمد دهقان در محل دفتر مجله به قتل رسید، ادامه یافت و پس از آن دوره سوم انتشار نشریه آغاز شد.

 دوره سوم انتشار تهران مصور از سال 1330 با صاحب امتیازى عبدالله والا آغاز شد و تا سال 1353 ادامه یافت. در این دوران عبدالله والا با ایجاد تغییرات محتوایى ولى با همان سبک و شیوه گذشته مجله به درج مطالب خلاف عفت و صور قبیحه پرداخت و مى‌توان تهران مصور را در این زمینه پیشگام دانست البته مقامات امنیتى و متولیان امور مطبوعاتى کشور به صورت کج‌دار و مریز با تهران مصور برخورد مى‌کردند و گاه و بیگاه مجله به محاق توقیف گرفتار مى‌شد، عبدالله والا با ترفندهاى گوناگون به انتشار مجله ادامه داد تا زمانی که در دام سیاست‌هاى مطبوعاتى رژیم پهلوى در سال 1353 گرفتار شد و تا سال 1357 یعنى ایام پیش از پیروزى انقلاب اسلامى به طور کلى تعطیل شد.

 دوره چهارم انتشار تهران مصور مربوط به سال‌هاى 1357 و 1358 می‌باشد که این دوران با صاحب امتیازى عبدالله والا و سردبیرى مسعود بهنود همراه بود.

 

تهران مصور در آینه اسناد ساواک

 نشریه تهران مصور در یک نگاه اجمالى و ساده به مانند کشکول قلندرانى بود که همه چیز در آن یافت مى‌شد. مطالب مختلف اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، هنرى، از آن جمله به شمار مى‌رود. تهران مصور در حیات 30 ساله خود یک هزار شماره منتشر ساخت اگر چه در دوره پایانى تهران مصور نویسندگان معروف با آن همکارى مى‌کردند و بر وزن و اعتبار مجله افزوده بودند، ولى به طور کلى مطالب مجله بى‌مایه و مبتذل بود.

 

اقدامات کنترلى و نظارتى انتظامی و امنیتی بر نشریه تهران مصور

 بنابر مکاتبه فرماندارى شهر تهران با دادسراى تهران در تاریخ 7 / 5 / 1333 درخواست شده است مجله جوانمردان را که شرکت تهران مصور به جاى نشریه توقیف شده تهران مصور چاپ و منتشر نموده، توقیف نماید. (مطبوعات عصر پهلوی، تهران مصور، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 1)

 در گزارش دیگر فرمانده ژاندارمرى کل کشور از فرماندار نظامى تهران خواسته است:

 با توجه به مطالب مندرج در شماره 579 مجله تهران مصور مبنى بر این که رئیس هیئت مستشاران آمریکایى مستقر در ژاندارمرى با بیگانه[شوروری] ارتباط دارد؛ کذب محض بوده و انتشار چنین مطالبى در روحیه افسران امریکایى که وظایف خود را طبق مقررات و صمیمانه انجام می‌دهند صورت خوشى ندارد، برخورد مقتضى صورت پذیرد. (همان، سند شماره 2)

 رئیس ستاد ارتش از فرماندارى نظامى تهران خواسته است:

«با توجه به مطالب خلاف عفت و زننده شماره 609 مجله تهران مصور پیرامون جلب مشمولین نظام وظیفه (یکى به عنوان مطالبه کارت تحصیلى و برگ معافى از آقاى حکیم‌الملک و دیگرى جلب عده‌اى از خانم‌ها که زلف خود را کوتاه کرده بودند به باغشاه) برخورد مقتضى با این نشریه صورت پذیرد.» (همان، سند شماره 3)

 در اطلاعیه‌اى که در مورخ 28 / 10 / 1336 در ساواک به ثبت رسیده است تحلیل سیاسى مجله تهران مصور در مورخه 7 / 10 / 1336 به قلم احمد آرامش را در جهت تجلیل از سیاست‌هاى شاه اعلام نموده و مطالعه آن را براى مسئولین ساواک که عازم آمریکا بوده‌اند، مفید دانسته است. (همان، سند شماره 4)

 در اواخر سال 1336 مجله تهران مصور طى گزارشى مشروح از بازداشت شدگانى که در انجام کودتا در تهران فعال بوده‌اند، خبر می‌دهد و سلسله گزارش‌ها و مقالاتى را در مجله به چاپ مى‌رساند این گزارش‌ها و مقالات بازتاب‌هاى گوناگونى به وجود مى‌آورد. ساواک تمام این فعل و انفعال‌ها و مطالب را زیر نظر داشته و به اطلاع سلسله مراتب خود مى‌رسانده است. گزارش‌هاى ساواک نشانگر بخشى از دخالت دستگاه ساواک در کنترل و نظارت مطبوعات و جراید و اعمال سیاست‌هاى مورد نظر هیئت حاکمه است.

ساواک تهران در تاریخ 15 / 2 / 1339 طى بخشنامه شماره 546  /  ج  /  3 به کلیه مراکز ساواک در سایر نقاط کشور دستور می‌دهد تا از توزیع شماره 870 مجله تهران مصور به دلیل چاپ مطالبى راجع به نفت (کنسرسیوم) جلوگیرى به عمل آید.

 در هامش این سند که با امضاى سپهبد بختیار اولین رئیس ساواک تنظیم شده است، بختیار نوشته است که آقاى فروغى از طرف نخست وزیر (آقاى اقبال) این مقاله را خلاف مصلحت روز تشخیص داده و موضوع را تلفنى به ریاست ساواک نیز اطلاع داده است.

 ولى از سوى دیگر در بررسى‌هاى ساواک مشخص می‌گردد نویسنده مقاله، مطالب مورد ادعاى خود را با اطلاع احمد مهبد مشاور عالى دربار تنظیم نموده و احمد مهبد نیز با اطلاع نخست وزیر این اقدام را انجام داده است. متعاقب آن ساواک طى نامه‌اى مطالب را به اطلاع شاه می‌رساند و اظهار می‌دارد:

 «مجله تهران مصور در شماره 870 مورخ 16 / 2 / 1339 در صفحات چهارم و پنجم مقاله‌اى تحت عنوان اسرار و اسناد محرمانه نفت جنوب را فاش می‌کنیم، داشت. چون انتشار مقاله مزبور مناسب نبود از توزیع آن جلوگیرى شد. طبق تحقیقاتى که به وسیله ساواک به عمل آمد معلوم شد نویسنده مقاله با مشورت و توصیه مهبد آن را تهیه و چاپ نموده است.»

 همچنین طى تلگراف دیگرى سرتیپ علوى کیا از سوى ساواک مجددا به اطلاع شاه می‌رساند که:

«مجله تهران مصور در شماره 870 خود مقاله‌اى تحت عنوان اسرار و اسناد محرمانه نفت جنوب را فاش می‌کنیم ـ قرارداد ظالمانه کنسرسیوم باید تغییر یابد ـ کنسرسیوم نفت طلاى سیاه ایران را به رایگان می‌برد و حتى یک شاهى بابت بهاى نفت بها نمى‌پردازد ـ تنها عایدات ملت ایران مالیاتى است که به نفت تعلق می‌گیرد به تعداد معدودى منتشر شده بود. چون انتشار مطالب مزبور مناسب نبود از توزیع این مجله جلوگیرى شده است.»

 در سند دیگرى آمده است:

 سپهبد بختیار به کلیه ساواک‌هاى خارج از مرکز اعلام می‌دارد که مدیر مجله تهران مصور صفحات 4 و 5 شماره 870 را مجدداً چاپ و به نمایندگانى در شهرستان‌ها ارائه نموده است، لذا دستور دهید مجله پس از تعویض صفحات توزیع شود. (همان، سند شماره 9)

 مجله تهران مصور در شماره 880 خود انتخابات مجلس را فرمایشى اعلام نموده و مطالبى علیه دکتر اقبال نخست وزیر وقت منتشر می‌نماید که بخش جراید ساواک طى گزارشى در تاریخ 19 / 5 / 1339 به سلسله مراتب خود اظهار می‌دارد:

«مجله تهران مصور به مدیریت آقاى مهندس والا عضو حزب مردم و کاندیداى آن حزب از خلخال، در روزنامه‌هاى پایتخت و مجله خود مبادرت به حمله به دولت و حزب ملیون و شخص آقاى دکتر اقبال نخست وزیر نموده است و با انتشار مطالبى در جراید یومیه عصر تهران و مجله تهران مصور چنین وانمود کرده که انتخابات این دوره به کلى فرمایشى بوده و دولت در امر انتخابات دخالت مستقیم دارد. چون ادامه این رویه در اذهان عمومى نامطلوب و درست به عکس اوامر اعلیحضرت همایون شاهنشاه و نظر دولت مبنى بر آزادى انتخابات است، لذا چنانچه اجازه فرمایند به مدیر مجله مزبور براى جلوگیرى از ادامه این رویه تذکرات لازم داده شود.»

 در هامش این سند عنوان شده است که سردبیر مجله (آقاى رجا) به ساواک احضار گردید و مقاله را تصحیح نمود و به او ابلاغ شد مقاله تصحیح شده را درج و نسبت به تعویض مقاله اول اقدام نماید که وى نیز قبول نمود. (همان، سند شماره 10)

 در تاریخ 18 / 6 / 1339 مجله تهران مصور خبر وساطت ژنرال عبدالکریم قاسم در بهبود روابط ایران و شوروى را درج می‌نماید که به دلیل اهمیت موضوع مراتب طى گزارش مورخ 23 / 6 / 1339 در ساواک مورد پیگیرى واقع می‌شود. محمود رجا، سردبیر نشریه به ساواک اطلاع می‌دهد که خبر را آقاى اسمعیل رائین ‌از یک کارمند ایرانى شاغل در سفارت عراق اخذ می‌نماید. (همان، سند شماره 11)

 در پی انتشار خبر ساختن فیلمی با موضوع زندگی پیامبر اکرم(ص)، ساواک قم طى نامه‌اى به اداره کل سوم ساواک اطلاع می‌دهد که:

«هفته قبل که در شماره 910 ـ 911 مجله تهران مصور صفحه 58 دو خبر تحت عنوان تهیه فیلمى از زندگانى حضرت محمد (ص) درج شده بود که در محافل روحانى و حوزه علمیه و اهالى شهرستان قم سر و صدائى به راه انداخته و موجب عدم رضایت مردم نسبت به مقامات مرکزى و به خصوص وزارت خارجه و سفیر کبیر ایران در رم بوده است بدینوسیله دو نسخه روزنامه استوار که درباره موضوع فوق مقالاتى درج نموده است به پیوست ارسال می‌دارد. بازاری‌هاى قم طومارى به امضاى بیش از هزار نفر خطاب به حضرت آیت‌الله بروجردى تهیه و تقاضا نموده‌اند که از این عمل جلوگیرى نمایند. در ضمن شب 19 ماه رمضان در مسجد اعظم حجت‌الاسلام آقاى حاج میرزا ابوالفضل زاهدى که از ائمه جماعت و مدرسین درجه یک قم می‌باشد ضمن وعظ موضوع را مطرح و بى علاقه‌گى دولت را نسبت به مقدسات مذهبى گوشزد نمود و.....» (همان، سند شماره 12)

در تاریخ 21 / 7 / 1340 مجله تهران مصور در مورد مهاجرت دسته جمعى ارامنه ایران به شوروى گزارشى را منتشر می‌نماید که ساواک تبریز و اداره مستقل هشتم ساواک ادعا می‌نمایند که پخش این خبر موجب توهم ارامنه می‌گردد و آنها خیال می‌کنند که اکثر ارامنه قصد مهاجرت دارند و لذا از اداره کل سوم ساواک ـ بخش جراید ـ درخواست می‌کنند تا براى رفع این توهم اقدامات مقتضى صورت پذیرد.

 در این خصوص قائم مقام ساواک دستور می‌دهد که: «مهندس والا را احضار کرده و به او بگوئید شما که در امور مملکت و روزنامه‌نگارى واقف هستید چرا مطالبى که حقیقت ندارد و با آن عکسه‌اى غیرواقعى منتشر می‌شود که باعث نگرانى و ناراحتى ارامنه ایران بشود.»

متعاقب آن اداره کل سوم اقدام مقتضى را به عمل می‌آورد و مقرر می‌شود که مجله جبران نماید و در نهایت در مورخه 12 / 8 / 40 شرحى زیر عنوان «اکثر ارامنه ایران حاضر به مهاجرت نیستند» در مجله تهران مصور درج می‌شود. (همان، سند شماره 15)

 در گزارش مورخ 18 / 9 / 1340 بخش جراید ساواک آمده است که نشریه تهران مصور نظریه ساواک مبنى بر این که درج مقاله آتشفشان دانشگاه به همراه عکس و تظاهرات دانشجویان به مصلحت نمى‌باشد را رعایت کرده و به جاى آن مطلب دیگرى را درج نموده است. (همان، سند شماره 16)

 مجله تهران مصور علاوه بر جریانات سیاسى داخلى، مى‌کوشید در عرصه سیاست خارجى نیز دستى داشته و در صورت امکان جنجال بیافریند. ساواک با حساسیت فراوانى، مطالب سیاست خارجى مجله تهران مصور را تحت نظارت و کنترل خود قرار داده و مطالب آن به خصوص در مورد کشورهاى عربى، شوروى را به اطلاع مقامات عالیه کشور مى‌رسانده است و در صورت لزوم تهران مصور را وا مى‌داشته که مطالب منتشره را تصحیح کند. تعدادى از مقالاتش که از نظر ساواک مهم بوده و به اطلاع سلسله مراتب ساواک رسیده، به این شرح مى‌باشد:

 مجله مذکور در شماره 945 مورخ 24 / 9 / 1340 خبرى به شرح زیر درج می‌نماید:

«شکست در جبهه ناصر و درک لزوم پشتیبانى ایران در مبارزات عراق در خلیج فارس سبب شد که زمامداران عراق لزوم تجدید نظر در روابط دو کشور را مورد توجه قرار دهند و توسط عباس آرام سفیر کبیر ایران در بغداد مراتب را به مقامات سیاسى وزارت امور خارجه ایران اطلاع دهند این مسئله با استقبال محافل رسمى ایران مواجه گردید و دولت ایران مراتب علاقه متقابل را به دولت عراق اطلاع داد. در وزارت امور خارجه شنیدم که آقاى عباس آرام وظیفه داشت در بازگشت به عراق خوشنودى دولت را از این تصمیم عراق ابلاغ دارد و در ضمن هیئتى از رجال سیاسى و نظامى آن کشور را نیز به تهران دعوت کند تا مذاکرات حضورى از نو آغاز گردد و این هیئت نیز در اول این هفته زیر عنوان (شرکت در مراسم 21 آذر) به تهران آمد. مفسران سیاسى پایتخت انکار نمی‌کنند که دولت خواسته است به این ترتیب خیال عراق را از عدم جانبدارى دولت ایران از اکراد عراقى که گفته می‌شود به ایران گریخته‌اند راحت کند با توجه به این که جشن 21 آذر در حقیقت تا حدى نیز مربوط به اکراد عراقى و بارزانی‌ها می‌شود شنیده‌ایم که دولت ایران مایل است در صورتی که عراق حاضر شود از ادعاهاى خود در شط‌العرب دست بردارد در شورش کردهاى عراقى با دولت عراق همکارى نماید.»

 بخش جراید مراتب را به اطلاع معاونت دوم ساواک می‌رساند که او نیز دستور مى‌دهد:

«ضمن تذکر لازم به مسئولین مجله، از آنها بخواهید که مفسران سیاسى پایتخت را معرفى نمایند و معلوم کنند که بناى تفسیر آنها چه می‌باشد. توجه لازم براى رعایت مصالح کشور به آنان داده شود و بخواهید که تفسیر غلط را تصحیح کنند.»

 در ادامه بخش جراید با توجه دستور صادره، تذکر لازم را به مجله تهران مصور می‌دهد و آن مجله در این مورد اصلاحیه‌اى چاپ می‌کند. (همان، سند شماره 17)

 بخش جراید ساواک پیرامون گزارش منتشره در شماره 974 مجله تهران مصور در تاریخ 14 / 2 / 41، خبر مجله در رابطه با فعالیت‌هاى عبدالناصر بر روى دانشجویان ایرانى را به مقامات مافوق خود اطلاع داده است. (همان، سند شماره 18)

 بخش جراید ساواک از مقامات مافوق خود درخواست نموده است تا متن داستان مندرجه در شماره 977 نشریه تهران مصور، تحت خطرناکترین سلاح روسى (چگونگى بهره‌گیرى سرویس جاسوسى شوروى از زنان براى به دام انداختن افراد نظامى و غیرنظامى کشورهاى خارجى خصوصاً دشمنانش و نیز استفاده اطلاعاتى از افراد فوق در حال مستى) را براى کلیه کارمندان کپى نموده و ذهن آنها را نسبت به حیله‌هاى جاسوسى شوروى روشن نماید. (همان، سند شماره 19)

 بخش اطلاعات خارجى ساواک طى گزارشى اطلاع می‌دهد که مندرجات شماره 1015 مجله تهران مصور که حاوى مطالب زننده‌اى علیه اهل سنت است، توسط عده‌اى از ایرانیان سنى مذهب مقیم دبى به رویت شیوخ دبى و شارجه رسانده شده و سپس از مدیر مجله به دربار و ساواک شکایت کرده‌اند که با توجه به تذکر بخش جراید ساواک، نشریه در شماره بعد مطالب منتشره را تصحیح مى‌نماید. (همان، سند شماره 20)

 در زمینه همکارى مجله تهران مصور و سردبیر آن یعنى محمود رجاء با ساواک به گزارشى برخورد می‌کنیم که ساواک از محمود رجا می‌خواهد تا نویسنده خبر«اخراج یک آلمانى مشکوک" مندرج در شماره 1023 مجله تهران مصور را معرفى نماید که وى درخواست ساواک را اجابت مى‌کند. (همان، سند شماره 21)

رفتار مجله تهران مصور در مورد انتشار مطالب به گونه‌اى بود که گاه موجب تداخل و برخورد برخى از قسمت‌هاى ساواک با یکدیگر مى‌گردید از جمله در یک گزارش بخش جراید ساواک آمده است:

 «در اجراى امر قرار بود امروز صبح با جناب آقاى آرام ملاقات و در مورد خبر مندرج در مجله تهران مصور شماره 1098 مورخ 27 / 6 / 43 دایر به ملاقات شاهنشاه با خروشچف در قصبه فیروزه یا رامسر مذاکره و سپس از طریق وزارت اطلاعات تحقیق شود که آیا مخبر مجله یاد شده این خبر را از چه منبعى تحصیل و در تهران مصور منعکس نموده است. ولى مقارن ساعت 5 / 9 سرکار سرهنگ هاشمى مدیریت اداره کل هشتم تلفن نمودند که به دستور مقامات ساواک به این موضوع از طریق اداره کل هشتم رسیدگى خواهد گردید اینجانب از ملاقات با وزیر امور خارجه و طرح مطلب در کمیسیون بررسى جراید خوددارى نمایم که بدین ترتیب نیز رفتار گردید.» (همان، سند شماره 23)

ساواک در استان‌هاى مرزى از حساسیتى مشابه حساسیت ادارات مرکزى ساواک در مورد مطالب منتشره تهران مصور برخوردار بود. به عنوان نمونه ساواک آذربایجان غربى که در جوار مناطق کردنشین قرار داشت یکی از مقالات روزنامه تهران مصور را مورد نقد امنیتى و اطلاعاتى قرار داده و از ساواک مرکز مى‌خواهد، برخورد لازم با مجله تهران مصور صورت گیرد، در این گزارش آمده است:

 «بدینوسیله چهار برگ از مجله هفتگى تهران مصور شماره 1185 مورخه 30 / 2 / 45 به پیوست ایفاد و با توجه به تیتر عنوان مقاله (تعداد کردها از هشت ملیون نفر متجاوز است و مرزهاى چند کشور از آغوش مناطق مسکونى آنها گذشته و آنها را تبعه پنج کشور روسیه، ترکیه، عراق، سوریه و ایران کرده است) به نظر این سازمان درج این گونه مقالات و اظهار نظرهاى ناشیانه و بی‌مورد دائر بر این که اکراد تبعه ایران می‌باشند صحیح نیست زیرا اکرادى که در ایران زندگى و با مواهب این آب و خاک نشو و نما می‌نمایند جزئى از ملت ایران هستند.

 علیهذا با اعلام مراتب فوق مقرر فرمایند به نحو مقتضى از نشر این گونه مقالات که نویسندگان آن به اوضاع و احوال منطقه کردنشین آشنائى کافى ندارند جلوگیرى فرمایند. ضمناً عکس کلیشه شده تحت عنوان (سرهنگ طالبانى یکى از رهبران شورش عراق) متعلق به جعفر کریمى ساکن قریه قم قلعه مهاباد می‌باشد که این امر نیز خود مؤید نظریه این سازمان است. و در خاتمه درخواست می‌کند که بخش جراید با مجله تهران مصور برخورد مناسب به عمل آورد.» (همان، سند شماره 25)

 امریکا و سیاست خارجى آن کشور که نقش مهم و حیاتى در سیاست داخلى و خارجى حکومت پهلوى ایفا مى‌کرد، همواره مد نظر مقامات امنیتى بود تا در داخل کشور خدشه‌اى بر آن وارد نشود و تا آنجا پیش رفت که انتقادهاى ساده را نیز در مورد سیاست خارجى امریکا در مطبوعات داخلى، بر نمى‌تافتند و با هرگونه انتقاد و پرسش علیه سیاست خارجى امریکا مقابله مى‌کردند. نمونه بارز گزارش مربوط به ملاقات مأمور ساواک با مدیر داخلى مجله تهران مصور ـ پرویز گرجى ـ می‌باشد:

 «از پرویز گرجى مدیر داخلى تهران مصور پرسش شد چرا در مجله مذکور مدتى است مطالبى علیه سیاست امریکا چاپ و منتشر می‌شود و نامبرده گفت طبق اطلاع کاملى که به دست ما رسیده و مقامات عالى کشور نیز بیش و کم از آنان واقف می‌باشند برنامه سیاسى حکومت عبدالناصر در مصر از طرف دیپلماسى امریکا طراحى می‌شود و نامبرده هرگونه برنامه‌اى که در خاورمیانه و در کشورهاى عربى اجرا می‌کنند مورد تایید مقامات امریکائى است. گرجى می‌گفت امریکائی‌ها عقیده دارند درآمد نفت کشورهاى خاورمیانه و مناطق عربى خلیج فارس باید مورد استفاده کلیه ساکنان این منطقه قرار گیرد و به جاى این که این کشورها براى مقابله با کمونیست‌ها از کمک مالى امریکا استفاده کنند باید از درآمد نفت کشورهاى کوچک که قسمت عمده آن در بانک‌هاى لندن به اسم سران کشوهاى عربى سپرده می‌شود برخوردار شوند و نظر آمریکائی‌ها در زمانی که دکتر على امینى سفیر کبیر ایران در امریکا بود به همین صورت از طرف امینى مورد تایید قرار گرفت که بلافاصله به ایران احضار گردید و امریکا فعلاً خود را قیم کشورهاى کوچک قلمداد کرده علیه رژیم این کشورها برنامه‌اى را که مایل باشند اجرا می‌کنند در این صورت خطر دیپلماسى امریکا در پشت سر سیاست عبدالناصر ایران [را] تهدید می‌کنند و نباید اجازه داد لااقل امریکائی‌ها در داخل ایران داراى نفوذى علیه مصالح ما باشند.» (همان، سند شماره 26)

 از آن جائی که در سال‌هاى پس از واقعه مهم 15 خرداد 1342 تنفر عمومى جامعه نسبت به بیگانگان على‌الخصوص آمریکائی‌ها به اوج خود رسیده بود مجله تهران مصور نیز در جهت انحراف افکار عمومى اقدام به چاپ مطالبى تحت عنوان ماساچوستى می‌نماید و در آن به ایرانیانى که براى تحصیل به آمریکا رفته و با روحیه‌اى غرب زده به کشور بازگشته‌اند، می‌تازد.

 متعاقب آن بخش جراید ساواک دو گزارش دیگر در تاریخ‌هاى بیست دوم و بیست سوم شهریور 1345 به شماره‌هاى 582 ـ 300  /  الف و 745 ـ 300  /  الف براى مقامات ساواک به شرح زیر تهیه می‌نماید:

در گزارش اول آمده است:

 «سلسله مقالاتی که در مجله تهران مصور به نام (ماساچوستى) به صورت فکاهى راجع به دکتر گودرزى نوشته می‌شود این روزها در بین قاطبه روشنفکران و اکثر خانواده‌ها مورد بحث و گفتگو قرار دارد. چون جوانان امریکا رفته، اکثراً بعد از بازگشت به ایران پشت پا به آداب و رسوم ملى و خانوادگى خود زده‌اند و جز مادیات هدفى را نمی‌شناسند روى این اصل افکار عمومى آمادگى کامل براى قبول مطالبى که علیه آنها در جرائد نوشته می‌شود دارد. شخص دکتر گودرزى با دفاع چند ساله از قانون استخدام که مورد مخالفت افکار عمومى بود بیش از هر کس، افکار عمومى کارمندان و جوانان درس خوانده ایرانى و اروپائى را علیه آمریکا رفته‌ها تجهیز کرد به طوری که امروز همان تنفری که در دوره نخست وزیرى مصدق مردم از انگلیس‌ها داشتند همان روحیه در مردم علیه آمریکائی‌ها به وجود آمده است. تیراژ مجله تهران مصور به علت درج مطالب و مقالات ضد امریکائى بالا رفته و این امر نمودارى از افکار عمومى مردم نسبت به دیپلماسى آمریکا می‌باشد.»

 در گزارش دوم نیز این گونه به شرح مقاله پرداخته است:

 «پیرو گزارش قبلى از هنگامی که مجله تهران مصور مبادرت به درج سلسله مقالاتى تحت عنوان ماساچوستى‌ها نموده و تحت عنوان مزبور طرز فکر و نحوه عمل جوانان تحصیل کرده امریکا را در ادارات و مؤسسات مختلف کشور ضمن مطالب مزبور به طرز صریح و روشن منعکس کرده است. نوشته‌هاى مورد اشاره مورد استقبال عامه و به خصوص طبقه روشنفکر قرار گرفته و تیراژ مجله مزبور به همین مناسبت بالا رفته است.

از طرفى انتشار سرى مطالب مزبور موجبات سرافکندگى امریکا رفته‌ها را فراهم نموده و آنها که از امریکا فارغ‌التحصیل شده‌اند کوشش زیاد کرده‌اند که از انتشار مقالات مذکور جلوگیرى نمایند ولى تا به حال موفق نشده‌اند. با انتشار مقالات ماساچوستى‌ها اخیراً عده‌اى در صدد برآمده‌اند از مضمون مطالب مزبور فیلمى تهیه و به بازار ارائه نمایند.»

 گزارشگر ساواک نظر منبع را نیز چنین شرح داده است:

 «براى این که جوانان تحصیل کرده داخل مملکت بدانند وجود آنان در طریق خدمت به کشور به مراتب مفیدتر از کسانیست که به صرف استفاده از مکنت پدرى و با بهانه عدم موفقیت در کنکورهاى داخلى راه امریکا را در پیش می‌گیرند و با دربانى هتل و ظرف‌شوئى و بچه‌دارى موفق به اخذ لیسانس می‌شوند تهیه فیلم از موضوع مقالات ماساچوستى‌ها اقدام به جا و مناسبى است.» (همان، سند شماره 27)

 بخش جراید ساواک با بررسى مقاله‌اى تحت عنوان «در چهار راه خاورمیانه» منتشره در مجله تهران مصور به سلسله مراتب خود گزارش می‌دهد:

 «بحث سیاسى (در چهار راه خاورمیانه) در تهران مصور که به قلم احمد آرامش می‌باشد اخیر از جنبه بی‌طرفى به کلى خارج شده و طرفدارى شدید از سیاست شوروى نموده و از خروشچف تجلیل بى‌سابقه نموده است و او را مردى باهوش و زیرک و قوى براى مقابله با سیاست آزادى کش امریکا مناسب دانسته است و در مقابل از سیاست دول غرب شدیداً انتقاد نموده و حتى نزاکت را نیز از دست داده و جنبه اهانت پیدا کرده و کلمات مفتضح و بى‌آبرو و جاسوس و نام سیاست آزادى کش روى آن گذاشته و سفارت شوروى نیز به عناوین مختلفه از نویسنده مقالات مزبور تقویت نموده و اخیراً نیز یکى دو مجله و روزنامه نیز به مجله مزبور تأسى نموده و به همان نام (در چهار راه خاورمیانه) به قلم همان شخص (قلم یکى از رجال برجسته سیاسى) سلسله مقالاتى را منتشر می‌کنند که شدیداً از شوروى و مصر تجلیل و به همان نسبت به آمریکا و سیاست دول غرب توهین می‌نماید. از جمال عبدالناصر تجلیل بى سابقه می‌کند و به کلى جنبه بى طرفى و حتى نزاکت را از دست داده است کم کم در اذهان عمومى این توهم پیش آمده است که این مقالات طبق دستور و یا لااقل با تماس دستگاه می‌باشد. ادامه این مقالات با این روش که مورد علاقه و استقبال عناصر ماجراجو نیز می‌باشد ممکن است در آینده تحولى که شاید به صلاح نباشد تولید نماید که جلوگیرى آن اشکال داشته باشد. مراتب جهت استحضار خاطر مبارک به عرض می‌رسد.» (همان، سند شماره 28)

 همچنین بخش جراید ساواک با توجه به ملاقات وابسته مطبوعاتى سفارت شوروى با رئیس اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه در مورخه 8 / 6 / 45 در رابطه با مقالات مندرج در نشریه تهران مصور علیه سیاست‌هاى شوروى گزارشى را بشرح زیر جهت سلسله مراتب خود تهیه می‌نماید:

 «وابسته مطبوعاتى در تاریخ 8 / 6 / 45 با رئیس اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه ملاقات و اظهاراتش درباره مقاله تهران مصور شماره 1200 مورخ 11 شهریور جارى و همچنین کتاب (یادداشت‌هاى پنکوفسکى) نموده و یادآور شده اکنون که در اثر مساعى و کوشش‌هاى دولتین ایران و شوروى مناسبات و روابط دو کشور بهبود یافته و مرتباً کوشش می‌شود که هر چه بیشتر روابط توسعه یابد درج و انتشار این گونه مطالب به نفع دو کشور نخواهد بود و این مطالب ساخته و پرداخته اداره جاسوسى ایالات متحده آمریکا می‌باشد. وزارت امور خارجه مراتب را به وزارت اطلاعات منعکس و وزارتخانه مذکور به وزارت امور خارجه پاسخ داده که در مورد مجله تهران مصور اقدام گردید که از درج این گونه مطالب خوددارى نماید و در مورد کتاب موصوف نیز یادآور شده که امور کتاب از وظائف وزارت فرهنگ و هنر می‌باشد.» (همان، سند شماره 29)

 ساواک در مورد انتشار یک مقاله در مورد روابط ایران و شوروى نظر خود را به این شرح بیان مى‌کند و در خاتمه مانع از درج مقاله در مجله تهران مصور مى‌شود، در گزارش ساواک آمده است:

 «مؤسسه تهران مصور در نظر دارد مقاله (عصر طلائى روابط ایران و شوروى) نوشته آقاى اسمعیل رائین را که در دو شماره اخیر تهران مصور به چاپ رسیده بود به صورت جزوه کوچکى منتشر نماید.»

و در ذیل آن یادآور می‌شود که:

«با وجودی که مطالب این مقاله طورى تنظیم شده که بیشتر از ایران و پیشقدم شدن شاهنشاه آریامهر در ایجاد روابط حسنه تعریف و تمجید شده است معهذا با توجه به تمایلات تبلیغاتى شوروی‌ها در مورد پنجاهمین سال انتشار این جزوه از طرف مجله تهران مصور صلاح نیست.»

بدین ترتیب مؤسسه تهران مصور از چاپ این مقاله صرف نظر می‌نماید و مأموران ساواک مراتب را به مقامات خود اعلام مى‌کنند. (همان، سند شماره 30)

عبدالله والا در سفری به پاریس به مقاله‌اى در روزنامه فرانسوى زبان«ایسى پارى» برخورد می‌کند که در آن از کمک‌هاى شاه به ثریا یاد شده است و مطالب مشروحى را در این مورد منتشر کرده است. او بلافاصله طى نامه‌اى به ناصر خدایار سردبیر وقت مجله دستور می‌دهد:

«مقاله‌اى که درباره ثریا چند روز قبل فرستادم به نظرم نمى‌توانیم چاپ کنیم ولى اگر با آقاى علم مذاکره کنید شاید ایشان با چاپ آن مقاله موافقت نمایند زیرا چاپ این مقاله مؤثر و بسیار خوب است و در آن از مساعدت‌هاى شاهنشاه آریامهر به ثریا یاد شده است و افزوده است حتى اگر موافقت کردند عکس والاحضرت ثریا روى جلد مجله چاپ شود.»

 سردبیر مجله تهران مصور که ملزم بود در مورد مطالب مربوط به شاه، ملکه و دربار از پیش با ساواک هماهنگ شود، موضوع را به اطلاع مى‌رساند و بخش مربوطه ساواک نیز از ریاست سازمان کسب تکلیف مى‌کند که رئیس ساواک پاسخ مى‌دهد:

"اصولاً صحیح نیست نامى از ایشان و عکسى از ایشان (ثریا) فعلاً در جراید چاپ شود. از جهات مختلف تحریک کننده است.» و نهایتاً از طریق وزارت اطلاعات مانع چاپ این مقاله می‌گردند. (همان، سند شماره 31)

 در تاریخ 10 / 3 / 41 یکى از قسمت‌هاى ساواک مطلب منتشره در شماره 978 مجله تهران مصور تحت عنوان تغییرات در کاخ نخست وزیرى را فوق‌العاده زننده و اهانت‌آمیز تشخیص داده و از سلسله مراتب درخواست برخورد مقتضى می‌نماید که بخش جراید ساواک آن را عادى تشخیص و دستور بایگانى شدن درخواست را صادر می‌کند. (همان، سند شماره 32)

تهران مصور که از رفتار و برخورد ساواک با خود کم و بیش به تنگ آمده بود و از هر فرصتى براى گریز از این وضعیت بهره مى‌گرفت، کوشید تا در جلسات کمیسیون مطبوعات نظر و رأى مثبت مقامات را به خود جلب کرده و از آن‌ها تسهیلات اخذ نماید. این موضوع نیز از دید مأمورین ساواک دور نماند و به مقامات گزارش نمودند در این متن آمده است:

«در ساعت 1200 مورخه 21 / 10 / 44 آقاى رجاء معاون سابق نخست وزیر و سردبیر مجله تهران مصور در کمیسیون مطبوعات اداره کل انتشارات و رادیو حاضر و از کمیسیون درخواست نمود که در بررسى مطالب تهران مصور تا حدى ارفاق به عمل آید زیرا در نتیجه دستورى که کمیسیون مطبوعات به منظور جدا کردن صفحات تهران مصور هفته قبل که درباره بنادر جنوب مطالبى نوشته شده مقادیر زیادى خسارت به آن مؤسسه وارد آمده است. وى افزود مجله تهران مصور که از مجلات قدیمى است و همواره در پشتیبانى از اقدامات و سیاست دولت کوشا بوده جا دارد که اگر گاهى نکته‌اى می‌نویسد که از نظر دستگاه قابل اغماض است از طرف مسئولان امر چشم‌پوشى شود و شایسته است که مانند خواندنیها و توفیق که مطالب تند و انتقادى می‌نویسند یک چنین امتیازى هم براى مجله تهران مصور قائل شوند. نامبرده قصد داشته است در این مورد با آقاى معینیان مذاکره کند تا شاید از این جهت تسهیلاتى در کار این مجله ایجاد نماید.» (همان، سند شماره 33)

 

مجله تهران مصور به مثابه ابزارى براى اخاذى

 تهران مصور از آن دسته نشریاتى بود که عبدالله والا با استفاده از امکانات آن در امر اطلاع رسانى به امورى چون کارچاق کنى، باج‌گیرى و... در مواقع مختلف مى‌پرداخت.

در سندی در مورخ 20 / 3 / 38 به یکى از موارد اشاره و اذعان نموده است که علت مخالفت تهران مصور با قرارداد شرکت برق آلستوم آن می‌باشد که مسئول آن مبلغ مورد نظر عبدالله والا را تأمین ننموده است.

در این سند که گزارشى از جلسات جمعیت یاران دبیرستانى ایرانشهر است، آمده است:

 «یکى از حضار علت حملات مجله تهران مصور را به قرارداد برق آلستوم؛ وهاب زاده از خلیلى (یکى دیگر از اعضاى جلسه) سئوال نموده و مشارالیه پاسخ داد: چون مهندس والا مدیر مجله تهران مصور مبلغ 500 هزار تومان از وهاب زاده مطالبه کرده و او نداده به او حمله و بدگویى می‌کند و اضافه کرد که وهاب زاده در این جریان مبلغ 50 میلیون تومان به مقامات عالیه کشور داده و از حملات واهمه‌اى ندارد.» (همان، سند شماره 34)

 در اوایل سال 1339 مجله تهران مصور در شماره 867 خود مطالبى را علیه فردى به نام اکتاو آجورى که از شرکا و مدیر کاباره کیت کات است، انتشار می‌دهد. نامبرده طى نامه‌اى در مورخ 28 / 1 / 1339 از این قضیه به نزد ساواک شکایت می‌برد و اظهار می‌دارد:

«محترماً باستحضار می‌رساند در شماره 867 مجله تهران مصور شرحى بسیار زننده و توهین‌آمیز و غرض‌آلود نسبت به اینجانب درج گردیده بود و بنده هم همان روز انتشار به آقاى دکتر والا مراجعه و علت درج چنین موضوعى را که نوشته بودند سوال نمودم. آقاى دکتر والا در جواب گفتند: اولاً باید بگویم که من به دلیل ملاحظه دوستى آقاى حسن عرب این موضوع را نوشته‌ام و ثانیاً به علت این که شما با ما همکارى نکرده و هنرپیشه به تئاتر ما نمی‌دهید. بنده در جواب گفتم: اولاً من با حسن عرب دشمنى ندارم و این خود آقاى عرب است که با من مخالفت می‌نماید و ضمناً راجع به هنرپیشه هم از ما تعهد گرفته‌اند که فقط در این کاباره کار کنند و ما نمی‌توانسته‌ایم مانند بعضى از کاباره‌هاى دیگر دستورات و قوانین را نادیده بگیریم. حال از آن مقام محترم استدعا می‌نمایم در این مورد اقدام فرموده و به عنوان کمک به یک فرد بى پناه و مظلوم که مرجع دیگرى را ندارد به این موضوع بذل توجه فرمایند.»

در این رابطه بخش جراید ساواک نظریه می‌دهد چون مسئله شخصى است اقدامى نمى‌توان کرد مگر این که مقامات عالیه ساواک دستور صریح صادر نمایند. (همان، سند شماره 35)

 سند دیگرى از تخلفات آقاى عبدالله والا در امر انتخابات مجلس شوراى ملى در حوزه خلخال آمده است:

 «دوستان و آشنایان مهندس عبدالله والا نماینده خلخال اظهار می‌دارند جمع کسانی که در خلخال به نفع مهندس والا رأى داده‌اند از یکصد نفر تجاوز نمى‌کردند که هر یک سه الى چهار بار با تغییر نام رأى داده‌اند و اکثر آرایى که به صندوق‌ها ریخته شده به خط هرمز شیبانى داماد مهندس والا بوده و والا مبلغ 50 هزار تومان به فضل‌اله سلجوقى مدیر روزنامه صداى ملیون و بسیج خلخالى کاندیداهاى شهرستان خلخال پرداخته تا کنار بروند و همین مبلغ نیز خرج متفرقه داشته و صد هزار تومان هم به فرماندار محل، دویست هزار تومان به تیمسار علوى مقدم جهت شفاعت و وساطت وى نزد شاه پرداخته است که نظر شاه نسبت به انتخابش از خلخال مساعد نماید.» (همان، سند شماره 36)

 در سند دیگرى که متن آن را یکى از مأموران ویژه ساواک تنظیم و به اظهارات عبدالله والا اشاره دارد، آمده است:

 «سازمان اطلاعات و امنیت او و آقاى گودرزى را احضار کرده و از آن دو نفر تعهد گرفته است که در مجلس با اعتبار نامه وکلا مخالفت نکنند.» (همان، سند شماره 37)

سند ساواک با بیان یکى از مقالات مجله تهران مصور تحت عنوان معماى نفیسى، در دفاع از شهردار وقت تهران (مهندس نفیسى) عنوان مى‌نماید:

 «این مقاله در بین کارمندان صالح شهردارى انعکاس فوق‌العاده نامطلوبى داشته و عقیده دارند دست‌هایى براى تبرئه نفیسى به کار افتاده است و دولت نباید اجازه دهد روزنامه و مجلات، برخلاف حقیقت مطالبى جهت منحرف ساختن افکار عمومى درج کنند و درج این مقاله در نشریه تهران مصور را ناشى از تبانى و زد و بند با اشخاصى که از طرف وزارت دادگسترى به موجب دلایل روشن دستگیر شده‌اند می‌داند.» (همان، سند شماره 38)

در سند دیگرى از ساواک یکى دیگر از کارچاق کنى‌هاى عبدالله والا بیان شده است در این سند به تماس عبدالله گرجى که قبلاً نماینده مجلس بوده است با مهندس والا جهت وساطت نزد حسنعلى منصور براى تصدى پست استاندارى اشاره دارد. (همان، سند شماره 39)

 در سند مورخ 12 / 4 / 44 به اظهارات یکى از بازپرسان وزارت دادگسترى (آقاى مخبر) توجه نموده که وى مدعى است عبدالله والا به عنوان نماینده مجلس از شهردار متخلف وقت تهران که پرونده‌اش در وزارت دادگسترى تحت بررسى است ماهیانه جهت حمایت، مستمرى دریافت می‌نماید.(همان، سند شماره 40)

 در سند دیگر در مورخ 15 / 4 / 44 ساواک به امیال مهندس عبدالله والا جهت تصدى پست وزارت اطلاعات در کابینه‌اى که قرار است از سوى آقاى عدل تشکیل گردد اشاره نموده است. این سند همچنین به تلاش‌هاى عبدالله والا جهت تأمین نظرات کانون‌هاى قدرت و نزدیکانش توجه داده است.(همان، سند شماره 41)

 سند شماره 1388  /  م مربوط به استاندارى خوزستان است که در پاسخ به سخنان عبدالله والا به هنگام بحث پیرامون لایحه بودجه سال 1345 در مجلس شوراى ملى تنظیم شده است و ضمن آن که استاندار وقت خوزستان (عبدالله انصارى) از برداشت‌هاى مالى خود از حساب‌هاى مختلف دفاع نموده علت مخالفت عبدالله والا با وى را در چند مورد بیان داشته است.

 استاندار خوزستان مدعى است در زمان تصدیش با قاچاقچیان برخورد فعال داشته و در این رابطه به ارتباط صریح قاچاقچیان با عبدالله والا پى برده و به مقامات مختلف گزارش نموده است و افشاى این مطلب را از جمله دلایل مخالفت عبدالله والا با خود می‌داند و یا علت مخالفت استاندارى را با درخواست بنا حق یکى از سفارش شدگان از سوى عبدالله والا در زمینه واگذارى غیر مجاز ساختمان دولتى و نیز ارائه غیر منطقى مجوز ساخت و ساز در آبادان از دلایل دیگر ذکر می‌کند.

 استاندار خوزستان مدعى است که عبدالله والا از یکى از پیمانکاران متخلف که سعى داشته است با تبانى با سایر پیمانکاران، مناقصه‌اى با قیمت بیش از نرخ معمول به دست آورد. حمایت نموده است و عدم واگذارى مناقصه به این فرد را موج دل‌خورى والا از عملکرد استاندارى می‌داند.(همان، سند شماره 42)

 سند مورخ 1 / 2 / 45 مربوط به گزارش تراب سلطان‌پور به ریاست ساواک در زمینه تخلفات تعدادى از نمایندگان مجلس می‌باشد. در این گزارش به دو مورد تخلف عبدالله والا اشاره گردیده است.

 در تخلف اول عبدالله والا به اتفاق یکى دیگر از نمایندگان از سخنان یکى دیگر از نمایندگان مجلس پیرامون تخلف شرکت سهامى جیپ سوءاستفاده نموده و با مراجعه به شرکت مذکور سعى می‌نماید از جعفر اخوان صاحب شرکت اخاذى کند و در این رابطه مبلغ یک میلیون ریال وجه نقد و یک خودرو دریافت نماید. در مورد دوم آقاى عبدالله والا در نظر داشته با عده‌اى دیگر از نمایندگان و مسئولان جراید جمعیتى را جهت کارچاق کنى راه‌اندازى نمایند.

 بر اساس اطلاعات مندرج در این سند آقاى انوشیروانى (مدیر روزنامه سحر) به حضار جلسه آقاى موقر (نماینده مجلس)، مهندس والا، دکتر الموتى (مدیر صبح امروز) و... اظهار می‌دارد که غرض از تشکیل این جلسه راه‌اندازى یک شرکت محرمانه براى انجام کارهاى اشخاصى که با سازمان‌ها و ادارات دولتى کار دارند می‌باشد. مسلماً اگر شخصى کارى در شرکت نفت داشته باشد، دکتر الموتى چون با دکتر اقبال دوست است انجام می‌دهد و پولى که می‌گیرد بین آن دو تقسیم خواهد شد و کار شخص دیگرى که در دادگسترى گرفتارى دارد یکى از ما که در عدلیه نفوذ دارد انجام می‌دهد و همین طور در سایر سازمان‌ها ... این شرکت با حضور بخشى از اعضاى جلسه و با حضور عبدالله والا پا گرفته و به فعالیت می‌پردازد. (همان، سند شماره 43)

 بر اساس مندرجات سند مورخ 14 / 3 / 47 عبدالله والا به همراه عده‌اى از نمایندگان مجلس نظر داشته‌اند با خرید زمین‌هاى اطراف سد لتیان به قیمت ارزان و بهره‌بردارى از قانون تعیین حریم دریاچه احداثى پشت سدها و تغییر کلمه حریم که در قانون ذکر شده است با همکارى برخى از مقامات دولتى، قیمت اراضى خریدارى شده را افزایش داده و با این تبانى میلیون‌ها تومان استفاده کنند. (همان، سند شماره 44)

 سند مورخ 2 / 11 / 48 در برگیرنده گزارشى از ولخرجى‌ها و تخلفات مهندس والا می‌باشد که توسط منابع ساواک تهیه شده است که محتوى آن به شرح زیر است.

 «مهندس والا بعد از مصاحبه حضورى که با علیاحضرت فرح پهلوى شهبانو ایران مى‌نماید از معظم‌له استدعاى مبلغى کمک نقدى به مجله تهران مصور می‌کند و ایشان قول می‌دهند و او نیز تقاضاى خود را در ضمن مصاحبه در مجله چاپ می‌کند ولى وقتى نمونه صفحه را به نظر مبارکشان می‌رساند علیاحضرت روى جملاتى که درباره کمک به مجله نوشته شده بود خط کشیده و اجازه انتشار آن جملات را نمى‌دهند. هرگونه کمکى که به عبدالله والا به نام مجله تهران مصور می‌شود بدون تردید کمک به قمارخانه‌ها و قماربازان تهران و یا خرج هوسرانى‌هاى او می‌شود. براى نمونه:

الف ـ در دى ماه سال جارى در ضمن قمار مبلغ یکصد هزار تومان به شخصى به نام میخ‌چى باخته که چهار چک به او داده، چون چک او بى‌محل بوده میخ‌چى آن را به یکى از چک وصول کن‌ها داده و شخص مذکور به دفتر مجله رفته و در حضور اعضاء هیئت تحریریه به والا می‌گوید اگر مبلغ چک را پرداخت نکنید به وسیله کلانترى شما را جلب و بالاخره والا مبلغ چهل هزار تومان پولى را که بابت خرید کاغذ، گراورساز، حقوق کارگران چاپخانه و نویسندگان بود به وى پرداخت می‌نماید.

ب ـ مهندس والا با داشتن همسر و فرزند، معشوقه‌اى دارد که ماهانه 25 هزار تومان مخارج او را که در امریکا اقامت دارد می‌پردازد. این معشوقه که دختر یکى از هنرپیشه‌هاى تئاتر تهران بوده تا یکسال قبل در تهران زندگى می‌کرده است.

همچنین مهندس والا به دلایل زیر احتیاج به کمک مالى ندارد:

الف ـ مجله تهران مصور ماهانه در حدود 45 هزار تومان آگهى دولتى و ملى دارد (28 هزار تومان دولتى و 18 هزار تومان ملى)

ب ـ فروش آبونمان مجله هر هفته 5 هزار تومان می‌باشد که با این دو رقم چاپ و انتشار مجله به هیچ‌وجه ضرر نمى‌کند و فقط برداشت‌هاى قمار او سبب می‌شود که دفتر مجله زیان نشان بدهد.

پ ـ علاوه بر این والا داراى درآمدهاى شخصى به شرح زیر می‌باشد:

(1) درآمد از سینما اروپا (بابت دو دانگ) در هر ماه 40 هزار تومان

(2) درآمد از سینما کسرى 15 هزار تومان

(3) درآمد از سینما بلوار (که نصف این مبلغ به برادرش دکتر فتح‌اله والا می‌رسد) 75 هزار تومان

(4) درآمد از تئاتر دهقان 35 هزار تومان

(5) همسر او ثریا شقاقى بابت مخارج ماهانه از مادرش هر ماه 40 هزار تومان می‌گیرد که نصف آن را به مهندس والا جهت کمک خرج خانه می‌پردازد، 20 هزار تومان

 185 هزار تومان درآمد شخصى

بنابراین با توجه به این ارقام درآمد شخصى، وى بهیچ‌وجه استحقاق کمک را ندارد و اگر بخواهند کمکى به مجله بنمایند بهتر است این کمک در اختیار کارکنان مجله که برخى از آنان بیش از بیست سال سابقه خدمت دارند گذارده شود.» (همان، سند شماره 45)

 

دریافت کمک از ساواک

 مجله تهران مصور در دوران اطاعت و حرکت در چارچوب سیاست‌هاى فرهنگى، تبلیغى و مطبوعاتى ساواک، از کمک‌هاى مادى و معنوى حکومت پهلوى برخوردار مى‌شود. به علاوه ساواک کنترل و نفوذ در تمام مطبوعات را در دستور کار خود قرار مى‌دهد تا سیطره خویش را کامل نماید. آن گونه که اسناد و مدارک مى‌گویند تعداد زیادى نفوذى و حقوق‌بگیر در همه رده‌هاى مطبوعات از جمله تهران مصور وجود داشته‌اند به عنوان نمونه سرهنگ کیانى مسئول ساواک در زمینه مطبوعات تهران در مورخ 24 / 1 / 1338 اعلام مى‌کند:

 «مقاله‌اى که قبلاً به عرض مبارک رسیده به وسیله آقاى خادم و کریم روشنیان براى کشورهاى خارجى به زبان‌هاى مختلف تهیه و ارسال شده است. مستدعى است در صورت تصویب مقرر فرمایند پاداشى به نامبردگان پرداخت گردد. که طبق دستور رئیس ساواک مبلغ پنج هزار ریال به هر یک از آنان داده مى‌شود.» (همان، سند شماره 46)

 در گزارشى دیگر محمود رجاء سردبیر، از کمک‌هاى ساواک تشکر کرده و اعلام مى‌کند در نظر دارد سلسله مقالاتى را در مورد فعالیت‌هاى رئیس ساواک وقت حسن پاکروان، در مبارزه با کمونیزم به چاپ برساند. در این گزارش آمده است:

 «آقاى رجاء پس از دریافت عیدى ضمن تشکر استدعا کرد که موارد زیر به عرض تیمسار ریاست ساواک برسد:

1ـ از محبت و کمک مادى که در موقع بیمارى بسیار مؤثر و فوق‌العاده بوده، از رئیس ساواک تشکر مى‌شود.

2ـ از رئیس ساواک اجازه مى‌خواهد فعالیت‌هاى تیمسار را در سال‌هایى که کمونیزم در خاورمیانه نفوذ کامل داشت و کشور ایران روى آتش مى‌رقصید و هر آن بیم انقلاب در تهران و یا انفجار پالایشگاه آبادان مى‌رفت و در نتیجه تدابیر آن تیمسار مردم ایران از نعمت امنیت و آرامش بهره‌مند شدند و براى این که قدر امنیت فعلى را بدانند و آگاه باشند چگونه این امنیت نصیب کشور شده تاریخچه‌اى از فعالیت‌هاى تیمسار را در مبارزه با کمونیزم طى چند شماره به طور متوالى چاپ نماید. رئیس ساواک ضمن موافقت مى‌گوید که مقالات را حاضر کرده تا در موقع مقتضى دستور چاپ آن را بدهد.» (همان، سند شماره 47)

 مدیریت مجله تهران مصور در هماهنگى کامل با ساواک داوطلبانه، به طور مرتب اسامى کارگران و کارمندان خود را اعلام تا مطابق سیاست‌هاى مطبوعاتى ساواک حرکت کرده باشد. به عنوان نمونه عبدالله والا طى نامه 18 / 3 / 46 به سرتیپ مقدم رئیس امنیت داخلى ساواک اسامى کارگران و کارمندان و نویسندگان تهران مصور و چاپخانه را اعلام مى‌کند تا در مورد آنان تحقیق کافى شود و از همکارى افرادى که اشتغال آنها به مصلحت نمى‌باشد، جلوگیرى شود. (همان، سند شماره 48)

 عبدالله والا در ادامه خوش رقصى‌هاى خود براى رژیم پهلوى ابتکار جدیدى به خرج داده و تصمیم مى‌گیرد در مورد سالگرد روز ششم بهمن ویژه نامه‌اى را در تهران مصور به چاپ برساند و از این رو از رئیس ساواک کسب تکلیف مى‌کند، او طى مکاتبه‌اى درخواست مى‌کند:

 «چون مجله تهران مصور در نظر دارد به مناسبت سالگرد ششم بهمن 1341 شماره مخصوصى را در 80 صفحه در بزرگداشت آن منتشر کند که از هر جهت بى سابقه و نمودار یگانگى شاه و ملت در راه اجراى اهداف عالیه شاهنشاه آریامهر باشد. از جمله این مطالب گزارش در مورد فرزندان و بازماندگان افسران اعدام شده توده‌اى است که تحت حمایت شاه زندگى کرده و اکنون مصدر خدمات دولتى و لشکرى هستند. رئیس ساواک ضمن موافقت موضوع را به دربار شاهنشاهى ارجاع مى‌دهد.» (همان، سند شماره 49)

 

اقدامات حکومت و ساواک در محدود سازى تهران مصور به دلیل ابتذال

 مجله تهران مصور در دوران فراز و نشیب خود چندین بار توقیف گردید که مى‌توان از مهمترین آن، توقیف چند ماهه پس از کودتاى 28 مرداد سال 1332 یاد کرد. توقیف تهران مصور نه به دلیل مخالفت تهران مصور با جریان کودتا بود بلکه رژیم پهلوى مى‌خواست تا تثبیت حکومت، اوضاع را به طور کامل در اختیار داشته و هیچ موضوعى بر آن خدشه وارد نسازد. از این رو حتى برخى از نشریات طرفدار کودتا نیز گرفتار همین قصه شده و چند صباحى تعطیل شدند.

 مجله تهران مصور که در همین چارچوب قرار مى‌گرفت چند ماهى پس از تعطیلى و توقیف، با مجوز نخست وزیر کودتاچى (سپهبد فضل‌الله زاهدى) دوباره از توقیف خارج شد. وزارت کشور طى امریه آبان ماه سال 1332 به فرماندارى نظامى تهران اعلام مى‌کند.

 «روزنامه هفتگى تهران مصور که به استناد ماده 5 حکومت نظامى توقیف شده بود بنا به دستور جناب آقاى نخست وزیر از توقیف خارج شد.» (همان، سند شماره 50)

 به رغم دستور نخست وزیر وقت، فرماندار نظامى تهران با مجله تهران مصور به صورت کج دار و مریز رفتار مى‌کند به نحوى که همچنان از انتشار آن ممانعت به عمل مى‌آورد. مطابق سندی نخست وزیر دوباره طى مکاتبه‌اى از فرماندار نظامى تهران مى‌خواهد که «تکلیف را با تهران مصور معلوم کند» و فرماندار نظامى در پاسخ کتبى اظهار مى‌دارد:

 «فرماندارى همچنان که بارها حضوراً عرض کردم داراى تشکیلاتى براى مطالعه مطبوعات نیست و هر موقع از مقامات عالیه ابلاغى شود در اجراى آن کوشا است و حال هم بسته به نظر آنان است که روزنامه توقیف شود یا خیر.» (همان، سند شماره 51)

 پس از این مکاتبه، نشریه تهران مصور کار خود را مجدداً آغاز مى‌کند ولى فرماندارى نظامى تهران که با نظر نخست وزیر موافقت نداشت به انحاء مختلف درصدد ایجاد تضییقات و مانع تراشى براى مجله تهران مصور بود. هفته‌اى پس از راه اندازى مجدد مجله، مأمورین فرماندارى نظامى به چاپخانه تهران مصور مراجعه کرده و به بهانه مطالعه نشریه پیش از چاپ و انتشار، کار مجله را دچار رکود کردند. همین موضوع موجب گردید که عبدالله والا مسئول مجله به ریاست شهربانى کشور شکایت برده و خواستار رفع موانع گردد. در نامه مورخ 18 / 9 / 1332 مدیر مجله تهران مصور به رئیس شهربانى کل کشور آمده است:

 «روز سه‌شنبه 17 / 9 / 1332 ساعت 5 / 1 بعد از ظهر کارگران چاپخانه به دفتر مراجعه و اظهار داشتند یک شخص سویل (غیر نظامى) با یک پاسبان و یک نفر نظامى به چاپخانه داخل و مشغول خواندن داستان‌هاى هفته که زیر چاپ بود، هستند. پس از مراجعه به چاپخانه مشاهده شد که آقایان هر کدام فرمى که حاوى داستان هفته بود در دست گرفته و در کنار بخارى مشغول مطالعه مى‌باشند در جواب لازم بود قبل از ورود به چاپخانه به بنده مراجعه فرمائید که از طرف کارگران به جاى توده‌اى‌ها مورد اهانت قرار نگیرید، ابراهیم یوسف‌زاده که از مأمورین اداره اطلاعات مى‌باشند با کمال بى ادبى اظهار داشتند ما بهر کجا که می‌خواهیم داخل مى‌شویم و هیچکس حق جلوگیرى ندارد و البته با نهایت ناراحتى خواندن داستان هفته را قطع و از چاپخانه خارج شدند. با علاقه‌اى که شخص جنابعالى نسبت به مطبوعات کشور ابراز فرموده‌اید، انتظار دارد دستور فرمایند که مداخلات بی‌مورد و بی‌موقع مأمورین (براى خواندن داستان) که باعث رکود کار و سوءاستفاده عده‌اى ماجراجو و توده‌اى و خارج شدن اخبار مجله مى‌گردد قطع و در این مورد رسیدگى و مؤاخذه فرمایید و در مواردى که دستور مخصوصى دارند به مسئولین مربوطه مراجعه تا با راهنما به قسمت‌هاى مختلف هدایت شوند و موجب اهانت به مأمورین دولت نگردند.» (همان، سند شماره 52)

 در یک نوبت دیگر توسط فرماندارى نظامى تهران عبدالله والا به دلیل درج سه موضوع «که چرا فوزیه از شاه طلاق گرفت»، «نامه‌اى از آلمان براى دکتر فاطمى» و «شوخى یوزباشى» تحت بازجویى قرار مى‌گیرد. عبدالله والا که روابط مستحکمى با دربار برقرار کرده بود از موضع قدرت با فرماندارى نظامى برخورد مى‌کند. او در این بازجویى مى‌گوید:

 «در مورد قسمت اول قبلاً این سلسله مقالات در یک روزنامه خارجى چاپ شده و ترجمه شده و قبلاً به نظر اشرف پهلوى رسانیده شده و او اجازه داده است آن مطلب چاپ شود. در مورد قسمت دوم نیز موضوع جنبه سیاسى ندارد و کلیه مطالب نشریه تهران مصور مطابق قوانین چاپ شده است و اگر مطلبى برخلاف مصلحت باشد آن را چاپ نخواهد کرد. عبدالله والا سپس اظهار مى‌دارد: اساساً این بازجویى را توهین مستقیم تلقى مى‌کنم ولى در نهایت مجبور مى‌شود تعهد دهد که مقالات مورد نظر را در اختیار فرماندارى نظامى گذاشته و نویسندگان آن را به نام معرفى کنند.» (همان، سند شماره 53)

 بالاخره غائله درگیرى فرماندارى نظامى تهران و عبدالله والا به آخر خط نزدیک شده و او در اردیبهشت سال 1333 تعهد مى‌نماید که مطیع و رام باشد. او در تعهد نامه خویش مى‌نویسد:

«اینجانب مهندس عبدالله والا مدیر مجله تهران مصور طبق روش دیرین که همواره رعایت مصالح عالیه مملکت و شخص شخیص اعلیحضرت همایونى بوده است، رفتار نموده و مصالح دولت و ملت را کاملاً در نظر گرفته و رفتار نماید. عبدالله والا 16 / 2 / 1332» (همان، سند شماره 54)

 تهران مصور از جمله نشریاتى بود که در سال‌هاى دهه 1330 و 1340 در زمینه عفت عمومى جامعه، حریم‌ها را زیر پا نهاد و گوى سبقت را از دیگر جراید و نشریات مبتذل ربود و با نشر داستان‌هاى مبتذل و مستهجن، چاپ عکس‌هاى خلاف عفت عمومى، ترویج زنان بدکاره، تبلیغ کالاهاى خلاف شرع مانند مشروبات الکلى، مى‌کوشید تا باورها و ذائقه‌هاى مردم و افکار عمومى را نسبت به ارزش‌هاى اصیل ملى ـ مذهبى دگرگون سازد. در مراحلى تهران مصور به قدرى افراط نمود که حتى حکومت و دولت را به واکنش واداشت البته باید در مطالعه اسناد زیر به این نکته توجه داشت که توبیخ مجله تهران مصور و نشریاتی مانند آن از طرف دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و دولتی نه از باب پایبندی رجال آن دوران به عفت عمومی و مسائل شرعی و اخلاقی بود بلکه ترس از عکس‌العمل جامعه مسلمان در برابر این فعالیت‌های مخرب فرهنگی و اجتماعی است و گر نه بسیاری از رجال مذکور خود آلوده به انواع فسادهای اخلاقی بودند و هیچ مانع و حصری در این زمینه‌ها برای خویش قائل نبودند و تذکرها نیز - چنان که خواهید خواند- به صورت ظاهری و فرمالیته بوده زیرا بعد از هر تذکر و توبیخی باز همان آش و همان کاسه تکرار می‌گردید. به هر حال گزارش‌هاى ذیل نمونه‌اى از رفتار مجله تهران مصور و واکنش‌هاى دستگاه حاکمه مى‌باشد:

 «سرلشگر بختیار فرماندار نظامى شهرستان تهران از ریاست ستاد ارتش مى‌خواهد نشریه تهران مصور را به دلیل چاپ عکس‌هاى زننده و غیر مجاز توقیف و از آن مرجع درخواست می‌نماید که دستور جلوگیرى از چاپ و انتشار نشریه را صادر نماید.» (همان، سند شماره 55)

 حدود یک ماه بعد با سپردن تعهد از سوى عبدالله والا نزد فرماندارى نظامى تهران توقیف مجله برطرف مى‌شود. (همان، سند شماره 56)

 در آذرماه سال 1338 وزیر وقت دربار (حسین علاء) طى نامه‌اى به وزیر کشور اعلام می‌دارد که در برخى از مجلات، منجمله تهران مصور مطالب مستهجن و بسیار زننده‌اى منتشر می‌شود که از هر حیث خلاف عفت عمومى بوده و نشر آن در خانواده به هیچ وجه صلاح نیست و از وزارت کشور انتقاد می‌نماید که چرا اقدام مؤثرى از سوى وزارت کشور صورت نپذیرفته است و در ادامه یادآور می‌شود که به دلیل سهل‌انگارى مبادى ذیربط داستانى تحت عنوان«زنى به نام هوس» در چندین شماره مجله تهران مصور دنبال می‌گردد. (همان، سند شماره 57)

 در این راستا وزیر کشور طى نامه‌اى از سازمان اطلاعات و امنیت کشور می‌خواهد که از درج داستان فوق‌الذکر در مجله تهران مصور جلوگیرى به عمل آورد که متعاقب آن و درخواست مشابه‌اى توسط وزیر دربار از ریاست ساواک در جلوگیرى از درج آن داستان در نشریه تهران مصور اقدام به عمل مى‌آید.(همان، سند شماره 58)

 رویه دولت‌هاى وقت، برخورد و مقابله با نشریات مختلف بود و همواره شدت و ضعف داشت. تا جایى که ارباب جراید را به واکنش واداشته و دولت و ساواک با استفاده از ابزارها و اهرم‌هاى خود این واکنش‌ها را خنثى مى‌ساختند.

مأمور ویژه ساواک از قول حمید هاشمى سردبیر روزنامه اتحاد ملى اظهار می‌دارد:

«مدیران برخى از جراید از جمله تهران مصور تحت عنوان سختگیرى نسبت به جراید و اهانت به روزنامه نگاران سعى داشته‌اند اعلامیه‌اى را تهیه و به امضاى سایر ارباب جراید برسانند که اقدام آن‌ها به دلیل عدم استقبال ناکام می‌ماند.» (همان، سند شماره 59)

 بر اساس گزارش دیگر، کمیسیون مطبوعات کشور که با حضور نمایندگان وزارتخانه‌هاى فرهنگ و کشور در محل نخست وزیرى در مورخه 10 / 10 / 1339 برگزار گردیده بود اعلام می‌دارد:

 «مطالب درج شده در شماره 904 مجله تهران مصور تحت عنوان خطرناکترین زنان جهان و یک مسابقه جالب براى خوانندگان تهران مصور و نیز چاپ عکس‌هایى چون عکس بامبى، بسیار زننده است در ادامه تأکید می‌کند که این موارد در سایر نشریات مشاهده نگردیده است.» (همان، سند شماره 60)

 همچنین کمیسیون مذکور در مورخ 22 / 10 / 1339 که با حضور نمایندگان وزارتخانه‌هاى کشور، فرهنگ و دادگسترى تشکیل گردید اعلام داشت:

 «آگهى مربوط به تصاویر هنرپیشگان فیلم تله مندرج در مجله شماره 906 تهران مصور در ایجاد تحریک هیجانات جنسى در طبقات جوان حائز کمال اهمیت است و به همین جهت این کمیسیون نیز ضمن استناد به نظایر آن مکرراً درخواست نموده که براى محدود نمودن انتشار این آگهى‌هاى غیر متناسب با شئونات اخلاقى تصمیم شایسته اتخاذ گردد. کمیسیون در پایان اعلامیه خود اظهار نموده است که در سایر مجلات و جراید چنین تصاویر و مطالبى مشاهده نگردیده است.» (همان، سند شماره 61)

 کمیسیون بررسى مندرجات و مطالب جراید و مجلات (مطبوعات) مجدداً در جلسه مورخ 8 / 1 / 1340 که با حضور نمایندگان وزارتین کشور و فرهنگ تشکیل یافته بود عکس پشت جلد شماره 916 مجله تهران مصور را که به صورت آگهى درج شده بود از جهات اخلاقى نامناسب تشخیص می‌دهد.» (همان، سند شماره 62)

 وزارت کشور در 4 / 10 / 1340 با استناد به نظریه کمیسیون بررسى مندرجات و مطالب جراید و مجلات، مبنى بر این که داستان هلوى گندیده مندرج در شماره 954 مجله تهران مصور خلاف اخلاق حسنه و عفت عمومى است از ساواک درخواست می‌نماید که به نحوه مقتضى به عبدالله والا تذکر بدهد و در صورت عدم توجه نسبت به اقدام مقتضى در مورد نشریه تهران مصور اقدام نماید. (همان، سند شماره 63)

 وزارت فرهنگ نیز در مورخه 28 / 1 / 41 طى نامه شماره 536  /  ن الف به مجله تهران مصور تذکر می‌دهد:

 «آن نشریه در شماره 971 جنبه اخلاقى و عفت عمومى را رعایت ننموده است و در خاتمه یادآور می‌گردد که در صورت تکرار آن وزارتخانه به وظایف قانونى خود عمل می‌نماید.» (همان، سند شماره 64)

 بخش مربوطه در ساواک نیز در این مورد به سلسله مراتب خود در تاریخ‌هاى 3 / 3 / 41 و 31 / 3 / 41 گزارش می‌نماید: «مجله تهران مصور در شماره‌هاى 977 و 981 خود مبادرت به چاپ عکس زننده‌اى که مغایر با عفت عمومى می‌باشد نموده است.» (همان، سند شماره 65)

اداره کل مطبوعات وزارت کشور در مورخه 14 / 4 / 1341 با ارسال گزارش ساواک به دادسراى تهران از آن مرجع درخواست می‌نماید تا با مجله تهران مصور به دلیل درج مطالب خلاف اخلاق برخورد لازم صورت پذیرد.» (همان، سند شماره 66)

 یادآورى مى‌شود در شماره 981 مجله تهران مصور که در تاریخ 1 / 4 / 1341 منتشر گردید دو مطلب خلاف اخلاق و عفت عمومى تحت عنوان در شرق و غرب (در ستون کوچیک و موچیک) و «دلى در داستان تند باد هوس» وجود داشت.

 ساواک طى نامه شماره 9998 / 335 مورخ 7 / 4 / 1341 از وزارت کشور می‌خواهد که با مجله برخورد نماید. (همان، سند شماره 67)

 و در ادامه وزارت کشور در مورخ 13 / 5 / 1341 به اطلاع ساواک می‌رساند که بر طبق ضوابط، شماره مزبور جمع‌آورى گردید و از انتشار مجله تا اطلاع ثانوى جلوگیرى به عمل آمد. (همان، سند شماره 67)

در مورخه 10 / 8 / 41 مجدداً کمیسیون رسیدگى به مطالب و مندرجات جراید و مجلات، آگهى مندرج در شماره 1000 مجله تهران مصور را مخالف اصول اخلاق و عفت عمومى تشخیص داد و از وزارت کشور خواست تا تذکرات لازم را به آن اعلام کند. (همان، سند شماره 68)

در همین راستا بخش ذی‌ربط در ساواک طى گزارشى براى سلسله مراتب خود در تاریخ 29 / 12 / 41 اعلام می‌دارد:

 «مجله تهران مصور در شماره مخصوص نوروز 42 خود مبادرت به درج آگهى‌هاى مربوط به مشروبات الکلى نموده است و یادآور شده که یکى از تصاویر مندرج در مجله از مواردى است که در سال گذشته براى آن مجله توقیف گردیده بود.» (همان، سند شماره 69)

 همچنین در تاریخ 24 / 5 / 42 طى اطلاعیه‌اى قباحت تصاویر مجله تهران مصور در مورخه 17 / 5 / 42 که حاوى عکس زنان در کنار ساحل می‌باشد را اعلام و هشدار می‌دهد که این مطالب موجب تحریک مخالفان دولت خواهد شد. (همان، سند شماره 70)

 نهایتا در یکى از گزارش‌هایی که در ساواک در تاریخ 17 / 12 / 46 تهیه شده است اعلام می‌گردد: مقاله خاطرات یک ولگرد در مجله شماره 1278 برخلاف عفت عمومى است و نظر می‌دهد که چاپ این گونه مطالب در خوانندگان جوان اثر منفى داشته و باعث انحراف اخلاقى آنان می‌گردد. (همان، سند شماره 71)

 

تهران مصور در سراشیب سقوط

 دولت و ساواک با تغییر شیوه در برخورد با مطبوعات بى خاصیت که از سوءاستفاده آنها به تنگ آمده بودند، روش جدیدى براى در تنگنا گذاردن و حذف آنها اتخاذ کردند. سابقه اقدام ساواک به سال 1345 باز مى‌گردد. در گزارش ساواک در مورد عبدالله والا آمده است:

 «در سال 1325 هیئت وزیران براى مساعدت به تماشاخانه‌هاى تهران و کسرى (متعلق به عبدالله والا) آن جاها را از پرداخت عوارض نمایشات شهردارى معاف کرد. بدین ترتیب عبدالله والا طى بیست سال از پرداخت حداقل مبلغ بیست میلیون ریال، بابت حقوق شهردارى تنها از تماشاخانه تهران خوددارى کرد.

 ساواک این اقدام والا را سوءاستفاده از توانایى قلم براى دستیابى به آمال و آرزوهاى خود تلقى کرده و معتقد بود که دولت وقت را دستخوش امیال و آرزوهاى خود قرار داده است. ساواک در ادامه گزارش خود به سوءاستفاده‌هاى مالى والا در عدم پرداخت عوارض زمین در داودیه، قیطریه و خیابان ژاله اشاره مى‌کند و در نهایت پیشنهاد مى‌کند هر چه زودتر مصوبه هیئت دولت که او را 20 سال از پرداخت عوارض معاف نمود فوراً لغو شود و همچنین نامه‌هاى وزارت کشور و سازمان هنرهاى زیباى کشور در مورد مساعدت به عبدالله والا بلا اثر شود.» (همان، سند شماره 72)

 در گزارش دیگر ساواک در مورد وضعیت مالیاتى عبدالله والا آمده است:

 «در جریان تحقیق مشخص شد عبدالله والا از پرداخت مالیات خود از موقعیت، زور، قلم و منصب خود استفاده کرده و به نحوى از انحاء از دادن مالیات سرپیچى کرده‌اند. على هذا به معاون وزارت دارایى گفته شود که طبق مقررات نسبت به دریافت مالیات‌هاى مقرره دولت اقدام لازم به عمل آورند.» (همان، سند شماره 73)

 متعاقب تصمیم‌گیرى ساواک به کارخانه صنعتى لاستیک سازى بى اف گودریج، لاستیک سازى جنرال، گروه صنعتى ارج، روغن نباتى قو، کارخانه مینو، ویتانا توصیه مى‌شود که آگهى‌هاى خود را از مجله تهران مصور قطع کنند. بخش مطبوعاتى ساواک پیشنهاد مى‌کند که به اشخاص حقیقى، پزشکان، داروسازان و سینماها نیز توصیه شود که از دادن آگهى به تهران مصور خوددارى کنند. (همان، سند شماره 74)

 ساواک در مرداد ماه سال 1345 در خصوص اقدامات خود درباره عبدالله والا و تهران مصور گزارش ویژه‌اى براى دفتر ویژه اطلاعات و شاه تهیه مى‌کند که در آن آمده است:

«1ـ ترتیبى داده شد تا از طریق شهردارى تهران نسبت به وصول عوارض شهردارى از نامبرده سریعاً اقدام گردد.

2ـ آگهى‌هاى تبلیغاتى شرکت بیمه ایران و دانشگاه تهران در تهران مصور قطع شد.

3ـ کلیه وزارتخانه‌ها از دادن آگهى به تهران مصور خوددارى کرده‌اند.

4ـ مبلغ سهمیه تهران مصور توسط شهردارى تهران (9000 ریال) قطع گردید.

5ـ از وزارت دارایى خواسته شد نسبت به اخذ مالیات‌هاى معوقه مهندس والا سریعاً اقدام نماید.

6ـ براى استرداد وام بانک ملى و سازمان برنامه و بودجه از طریق مدیران آن تحت فشار قرار گرفت.»

(همان، سند شماره 75 و 72)

وى داراى مرام ضد کمونیستى شدید بوده و طرفدار سلطنت است و عبدالله والا با توده‌اى‌ها و مصدق مبارزه پیگیرى نموده و مجله‌اش با روش اجتماعى سیاسى ادبى فکاهى و هنرى منتشر مى‌گردد، اخیراً به علت انتقاد از برنامه دولت تضییقاتى از نظر مالى براى وى و مجله نامبرده فراهم و اجرا گردید.

 بالاخره اقدامات چندین ساله ساواک به بار مى‌نشیند و پس از چند اقدام تنبیهى و توقیف گاه و بیگاه مجله بالاخره در سال 1353 با پرداخت مبلغ 4 میلیون ریال به عبدالله والا، بازى موش و گربه ساواک با والا پایان مى‌یابد. (همان، سند شماره 76)

 

تهران مصور در پایان خط

تهران مصور در اوج فعالیت خود در 15000 نسخه چاپ مى‌شد که 30% آن در تهران به فروش مى‌رسید و بقیه به شهرستان‌ها ارسال مى‌شد. در سال‌هاى بعد به دلیل بى محتوایى نشریات فارسى زبان از تعداد مشتریان و تیراژ کاسته شد و به ترتیب تعدادى از آنان مجبور شدند نسبت به تعطیل نشریه مبادرت کنند و یا این که با اجبار وزارت اطلاعات و جهانگردى این کار را انجام دهند. عبدالله والا در آبان ماه 1353 در نامه‌اى به شاه براى استمرار انتشار تهران مصور کمک مى‌خواهد. در این نامه آمده است:

 «در اواخر مرداد بنا به دستور شفاهى وزارت اطلاعات و جهانگردى انتشار مجله تهران مصور معوق ماند و چنانچه استناد آنان به تیراژ این نشریه مى‌باشد معروض مى‌دارد که چاپ و فروش این مجله بیشتر از حد نصاب قانونى بوده و حدود 6000 نسخه چاپ و توزیع مى‌گردید. جسارتاً عرض مى‌نماید به علت عدم انتشار مجله، مطالبات زیادى که از نمایندگان شهرستان‌ها و سازمان‌هاى آگهى دارد بدون وصول مانده و از بین رفته است و در مقابل بدهى این مؤسسه که متجاوز از ده میلیون ریال است پا برجا مانده و طلبکاران مرا در مضیقه قرار داده‌اند و اکنون مؤسسه دچار وقفه شده است.» عبدالله والا در پایان این نامه از شاه مى‌خواهد براى حفظ نام تهران مصور به عنوان یک مکتب شاهدوستى همچنان مجله منتشر شود.

 در پى تقاضاى والا، شاه دستور کمک صادر مى‌کند. با این همه هویدا به دلیل دشمنى با تهران مصور و عبدالله والا، تنها نسبت به پرداخت بدهى‌هاى مؤسسه مبادرت مى‌کند. ساواک و وزارت اطلاعات و جهانگردى مبلغى حدود  / 000 / 400 / 7 ریال بابت صاحب امتیاز، نویسندگان، کارکنان و کارگران به عبدالله والا مى‌پردازند و در مقابل عبدالله والا تعهد به ساواک مى‌سپارد که در مورد تعطیلى تهران مصور هیچگونه ادعایى نخواهد داشت. این تعهدنامه پایان کار عبدالله والا با تهران مصور به شمار مى‌رود. (همان، سند شماره 77)

 پیش از این ماجرا تهران مصور در اواخر سال 1347 با وضعیتى مشابه روبرو شده بود. در آن هنگام والا عریضه‌اى به شاه نوشته و موفق شده بود با کمک و استعانت از وزارت اطلاعات و جهانگردى نشریه همچنان دایر مانده و از کمک‌هاى مستمر براى ادامه کار نشریه برخوردار شود. (همان، سند شماره 78)

 در گزارش ساواک در مورد تقلیل تیراژ مطبوعات آمده است:

 «مدیران نشریات سپید و سیاه و تهران مصور اعلام کرده‌اند طى دو سال اخیر تیراژ کلیه نشریات تا میزان 75% تقلیل یافته و از لحاظ مالى اکثر مطبوعات در حالت ورشکستگى قرار دارند علت آن است که به این نشریات اجازه داده نمى‌شود مطالب انتقادى مورد علاقه مردم را چاپ کرده و خوانندگان را جلب کنند. مدیران نشریات مذکور مى‌گفتند به هنگامى که در چاپ مطالب آزادى عمل داشتیم بسیارى از اخبار مربوط به سوءاستفاده‌هاى دولتى و غیر دولتى را در جراید خود منعکس مى‌کردیم و افراد ذى نفع براى این که رسوا نشوند مبالغى پول در اختیار مى‌گذاردند تا سکوت کنیم و از این درآمدها مخارج نشریات را تأمین مى‌کردیم ولى اکنون نه اجازه داریم این مطالب پردرآمد را چاپ کنیم و نه مى‌توانیم نظرات مردم ناراضى را منعکس کنیم و این دو موضوع دست به دست هم داده و نشریات تهران را در معرض ورشکستگى قرار داده است.»(همان، سند شماره 79)

 اقدام دیگر عبدالله والا براى کسب درآمد و تأمین هزینه‌هاى مجله تهران مصور، اجاره آن به سیاسیون کشور بوده که از جمله تهران مصور در ایامى کاملاً در اختیار على امینى قرار گرفت. در یک گزارش ساواک در اردیبهشت 1342 آمده است:

 «مجله تهران مصور طبق قرارداد میان مهندس والا و آقاى محمود رجا در اختیار رجاء قرار گرفته است. به موجب این قرارداد رجا ماهانه 5000 تومان به والا داده و تمام مخارج مجله را تأمین کرده و یک مبلغى هم براى استهلاک سرمایه و چاپخانه می‌پردازد.»

 ساواک در توضیح خبر اظهار مى‌دارد:

 «مجله تهران مصور دربست در اختیار دکتر امینى است ولى ظاهراً سیاست کلى مجله به دست مهندس والا مى‌باشد.» (همان، سند شماره 80)

 با این همه تهران مصور براى نجات خود دست به تجدید سازمان زده و با سرمایه‌گذارى و به کارگیرى افراد جدید و تازه نفس قصد داشت از سقوط مجله جلوگیرى کند. در گزارش ساواک در مورخ 4 / 7 / 47 آمده است:

 «عبدالله والا در نتیجه کم شدن تیراژ مجله تهران مصور و چند توقیف پیاپى که در هفته‌هاى گذشته روى داده، تصمیم به تعطیل نمودن آن گرفته و بدین منظور جلسه‌اى مرکب از 21 نفر از نویسندگان مجله مذکور در منزل وى تشکیل شد. والا پس از تشریح حوادث ماه‌هاى اخیر به اطلاع همکارانش مى‌رساند که از اول مهرماه مجله را تعطیل مى‌کند.پس از مذاکرات و پیشنهادات صدرالدین الهى، قرار شد شخص والا دو میلیون ریال سرمایه گذارى کرده و کارکنان مجله نیز مبالغى در همین حدود جمع‌آورى و شرکت سهامى تشکیل دهند و این شرکت اداره مجله را به عهده گیرد و بعد از سرمایه گذارى از آذر ماه، تهران مصور با سازمان جدیدى به کارش ادامه دهد.» (همان، سند شماره 81)

 در پى این اقدام ساواک به بررسى سوابق شرکاى جدید تهران مصور پرداخته و ادامه کار آنان را بلا مانع اعلام مى‌کند. شرکاى جدید شامل ایرج نبوى، حسین سرفراز، اسماعیل یگانگى، هرمز شیبانى و حسین مهرى ‌بودند. البته طبق گزارش مخبرین ساواک قرار بوده افراد دیگرى مانند فرامرز برزگر، اسماعیل رائین، پرویز گرجى، صدرالدین الهى، سید سجاد کریمیان، فتح‌الله والا، محمود رجاء نیز به این شرکت سهامى بپیوندند. (همان، سند شماره 82)

 با فرا رسیدن سال 57 و ایجاد فضاى جدید در صحنه سیاسى ـ اجتماعى ایران، مهندس عبدالله والا دوباره به صرافت افتاده و قصد تجدید انتشار مجله تهران مصور را مى‌نماید. مجوز انتشار مجدد تهران مصور در شهریور 1357 صادر مى‌شود. در نامه وزارت اطلاعات و جهانگردى به ساواک آمده است:

 «کمیسیون مطبوعات در جلسه مورخ سه شنبه 21 / 6 / 57 درخواست عبدالله والا را مبنى بر صدور امتیاز مجله تهران مصور با ترتیب انتشار هفتگى و روش سیاسى و اجتماعى براى تهران به نام مشارالیه مورد تصویب قرار داد و مراتب به نامبرده ابلاغ گردید.»

 ساواک نیز در پاسخ نامه وزارت اطلاعات و جهانگردى صدور امتیاز مجله تهران مصور به نام عبدالله والا را بلامانع اعلام مى‌کند. (همان، سند شماره 83)

 ساواک همچنین در مورد انتشار مجلات جدید از جمله تهران مصور گزارشى براى رئیس ساواک تهیه کرده و سوابق آنان را به تصویر مى‌کشد. در این گزارش آمده است:

 «تعدادى از نشریات غیر مفید منتشره در تهران در مرداد ماه سال 1353 از طرف دولت تعطیل و سابقه کار مطبوعاتى کارکنان آنها توسط دولت بازخرید و به صاحبان امتیاز تعدادى از آنها نیز مبالغى پرداخت شد. اخیراً صاحب امتیاز پنج نشریه تعطیل شده به اسامى عبدالله والا (تهران مصور)، على بهزادى (سپید و سیاه)، نعمت‌اله جهان‌بانویى(فردوسى)، على اکبر صفى‌پور (امید ایران)و عبدالکریم طباطبایى(دنیا) اقداماتى در زمینه کسب اجازه انتشار مجدد معمول داشته و موافقت نسبى دولت را جلب نموده‌اند و وزارت اطلاعات و جهانگردى با ارسال نامه‌هایى درباره تقاضاهایشان صلاحیت آنان را از ساواک استعلام نموده است. پس از تعطیل نشریات مذکور عبدالله والا چهار میلیون، على بهزادى پنج میلیون و نعمت‌اله جهان‌بانویى پنج میلیون ریال به عنوان خسارت ناشى از تعطیل مجلاتشان از دولت دریافت داشته‌اند و براى على اکبر صفى‌پور و عبدالکریم طباطبایى نیز هر یک مبلغ یک میلیون ریال در نظر گرفته شده بود که از دریافت آن خوددارى و اعلام داشتند که آنچه انجام داده‌اند خدمت به کشور بوده و در قبال تعطیل نشریات خود از دولت متوقع نیستند. عبدالله والا و على بهزادى فاقد سابقه ضد امنیتى تایید شده مى‌باشند.» (همان، سند شماره 84)

 پس از پیروزى انقلاب اسلامى شوراى انقلاب با تصویب لایحه مطبوعات در تابستان 1358، ضوابط فعالیت نشریات و مطبوعات را اعلام کرد و بدین ترتیب برخى از نشریات از جمله تهران مصور به دلیل وابستگى به ساواک از انتشار منع شدند. عبدالله والا همانند دوره ساواک و رژیم پهلوى قصد حداکثر استفاده را داشت لذا با نهادهاى دولتى و انقلابى مکاتبه کرد تا بتواند به اهداف خود نائل شود. او به همین منظور در تاریخ 28 مرداد 1358 نامه‌اى به مهندس بازرگان نخست وزیر وقت ارسال داشت که در بخش‌هایى از آن آمده است:

 «مصوبه شوراى انقلاب و اعلام لایحه مطبوعات از جانب وزارت ارشاد ملى این مشکل را به وجود مى‌آورد که به موجب تبصره ماده 2 این لایحه انتشار مجله کهنسال تهران مصور براى بار دیگر متوقف گردد، زیرا یک بار در دوره 21 نماینده دوم خلخال در مجلس شوراى ملى بوده‌ام و باید امروز مانند مجرمین از حقوق اجتماعى محروم شوم. عبدالله والا در این نامه مدعى مى‌شود مقالات مجله تهران مصور در جهت تایید و اشاعه افکار و آرمان‌هاى دکتر مصدق و مبارزه پیگیر با وطن‌فروشان، مخالفت با دکتر اقبال و دیگر دست اندرکاران وقت از جمله مقالات شدید انتقادى موجب جلب آراى مردم خلخال در انتخابات مجلس شوراى ملى شد. عدم تمکین از قدرت‌هاى روز به انحاء مختلف، مخالفت با دولت هویدا در یک دوره نمایندگى در صف اقلیت سبب اخراج من از حزب و فراکسیون پارلمانى شد. درج مقالات انتقادى موجب توقیف‌هاى مکرر و در نهایت تعطیل این نشریه و محرومیت از نمایندگى مردم خلخال گردید.»

 عبدالله والا در راستاى تحریف تاریخ و سرپوش گذاردن بر حقایق تاریخى مبنى بر همکارى با ساواک و اسرائیل چنین مى‌نویسد:

 «آیا مطرود دستگاه ساواک و رستاخیز و ممنوع‌القلم بودن در دوران گذشته خود دلیل کافى بر مبارزات این جانب با دستگاه حاکمه آن روز به شمار نمى‌آید؟ در پى نشر سر مقاله پس از وقایع 15 خرداد 42 مرا به شهربانى احضار کردند و پرونده‌اى علیه من به اتهام همکارى با جمال عبدالناصر تشکیل گردید.»

 والا سپس امتیاز خود را طلبیده و مى‌نویسد:

 «طرفدارى از آیات عظام و رهبران مذهبى در آن دوران براى مجله تهران مصور مشکلات فراوانى ایجاد کرد، از این بابت سهمى مطالبه نمى‌کنم.»

 برخلاف آنچه که عبدالله والا در مرقومه خود به نخست وزیر آورده، ساواک در اسفند ماه 1346 خبر و نظر دیگرى را به مقامات اعلام داشته بود:

 «بنا به گزارش مخبر ساواک، مهندس والا مدیر مجله تهران مصور مورد لطف مقامات واقع گردیده و به منظور بى‌توجهى گذشته به دکتر اقبال مدیر عامل شرکت ملى نفت دستور داده شده است که از بودجه شرکت نفت مبلغ 5 میلیون ریال کمک نقدى بلاعوض به او نمایند و عنوان ظاهرى پرداخت این مبلغ بابت بهاى آگهى‌هاى تجارتى شرکت نفت در مجله تهران مصور قلمداد شود. منتها چون در مجله تهران مصور آگهى‌هایى از شرکت ملى نفت به چاپ نرسیده، شرکت مزبور موافقت کرده که والا از سایر روزنامه‌ها و مجلات تهران آگهى‌هاى مربوط به شرکت نفت را بریده و جمع‌آورى و تسلیم کرده و پنج میلیون ریال دریافت نماید.» (همان، سند شماره 85)

 در گزارش دیگر ساواک به تاریخ 22 / 2 / 1341 نیز در مورد کمک مالى شرکت نفت به تهران مصور آمده است:

 «طبق اطلاع تهران مصور و چند مجله دیگر از جمله سپید و سیاه، فردوسى، خواندنى‌ها، روشنفکر و اطلاعات هفتگى و خوشه از محل چاپ رپورتاژهاى سازمان برنامه و شرکت نفت از بهمن ماه 1340 ماهیانه هر کدام مبلغى بین پنج تا ده‌ هزار تومان دریافت مى‌کنند.» (همان، سند شماره 86)





































مدیر مجله تهران مصور، احمد دهقان، 6 خرداد 1329 ترور شد


از راست: باقرنیک‌انجام، ابوالفضل لسانی، حسین دادگر، حسن تقی‌زاده، عبدالله والا، علی دشتی، بهرام شاهرخ، سلیمان انوشیروانی


عبدالله والا نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله تهران مصور

منبع: مقدمه کتاب مطبوعات عصر پهلوی، تهران مصور، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1379، با تلخیص و ویراستاری.
 

تعداد مشاهده: 6830

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.