نگاهی به زندگی فؤاد روحانی از بهائیان وابسته به استعمار انگلیس
تاریخ انتشار: 09 بهمن 1402
فوأد روحانی، در 30 مهر 1286ه ش از پدری به نام "میرزا علیاکبر روحانی میلانی (محب السلطان)"[1] و مادری به نام "مولود"[2] از خاندان بهائی در تهران به دنیا آمد. مادر او اصالتاً یهودی بود که با شکلگیری فرقه بهائیت خاندان وی نیز در سلک بهائیت درآمدند.[3] فوأد روحانی تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در مدرسه تربیت بنین تهران[4] طی کرد و فوق لیسانس خود را از انگلستان، در رشته حقوق دریافت نمود.[5] وی بعد از بازگشت به ایران به استخدام کمپانی نفت انگلیس- ایران[6] در آمد و از تاریخ 22 / 12 / 1925 تا 28 / 2 / 1930 به عنوان معاون و از 1 / 03 / 1930 تا 31 / 10 / 1932 به عنوان معاون کارگزینی مشغول به کار شد. روحانی در اوج مبارزات ملی شدن صنعت نفت سِمَتِ مشاورتِ حقوقیِ شرکت را بر عهده داشت و از کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد 1332 بدین سو، پلههای ترقی را در حوزهی مأموریت خویش ـ با سرعت ـ در نوردید.
فوأد روحانی در خاطرات خود، میگوید:«... در شرکت ملی نفت ایران به عنوان مشاور حقوقی مشغول به کار شدم، بعد عضو هیئت مدیره شدم(18 / 4 / 1332)، و بعد هم در حدود شش سال قائم مقام رئیس هیئت مدیره بودم(1339-1334). بعد به دبیرکلی اوپک انتخاب شدم و سه سال و نیم در آن جا بودم(1961-1964م / 1339-1342ش) و در این مدت البته همچنان عضو شرکت ملی نفت بودم. بعد از آن که کارم در اوپک تمام شد به شغل سابقم در شرکت بر نگشتم و به سمت مشاور نخست وزیر منصوب شدم».[7] فوأد روحانی از 1342تا پیروزی انقلاب با این سمت به اهداف اسرائیل و تشکیلات بهائیت خدمت میکرد.
فوأد روحانی در سال 1306با روحان فتح اعظم ازدواج میکند که حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای گیتی و نگار است. وی در این باره چنین میگوید: «بنده در سن بیست و یک سالگی متأهل شدم و دو دختر دارم که یکی از آنها متأهل و دارای سه فرزند است و دیگری مجرد.»[8]
فوأد روحانی به زبانهاى انگلیسى و فرانسه آشنایی داشت، به علت تسلط بر این زبانها آثاری چند، همچون: "جمهور" اثر افلاطون، "کلیات زیباشناسی" اثر بندتو کروچه، "پاسخ به ایوب" و "روانشناسی و دین" اثر کارل گوستاو یونگ، "تاریخ افکار اجتماعی از افسانه تا علم" اثر بکر و بارنز را به فارسی برگرداند و همچنین کتاب "الهینامه" عطار نیشابوری را به زبان فرانسه ترجمه کرد.
روحانی علاقه خود را به ترجمه آثار نویسندگان غربی چنین بیان میکند: «بنده از سالهای قبل در این فکر بودم که یکی از راههای آشنا کردن جامعه با افکار غرب و همچنین آشنا کردن غربیان با افکار و سنتهای ما، ترجمه است. اگر وسایلی پیش میآمد که بنده میتوانستم کتابهایی را که مفید میدانستم برای آشنا کردن جامعهی ایران با افکار غرب و بالعکس، ترجمه کنم، این کار را با شوق انجام میدادم.[9]
فوأد روحانی را میتوان از جمله افرادی دانست که در گروه وابستگان به انگلیس قرار داشتند و در این راه افراط میکردند؛ تا آنجا که ساواک از وی به عنوان نوکری مرموز در راستای اهداف انگلیس یاد میکند: «نامبرده یک فرد بهائی است و همچنین نوکری مرموز که دارای یک قبله آن هم رودخانه تایمز انگلیس است و تمام آنچه که در اختیار دارد را در راستای نوکری انگلیسها هزینه میکند. تا آن جا که منافع ملت و کشور را قربانی این نوکری کرده است.»[10]
مأمور ساواک در سندی دیگر، مینویسد: «با این که استفادههای بسیاری از کشور میبرد باطناً به این کشور علاقه نداشته و قابل اعتماد نیست.»[11]
نقش کمپانی نفت جنوب BP(بریتیش پترولیوم) در غارت منابع استراتژیک نفتی و تضییع حقوق ملت ایران بر همگان پوشیده نیست. انگلیس برای چپاول این ثروت خدادادی، افراد این سرزمین را ترغیب به جاسوسی و خیانت به وطن و جلوگیری از رشد و ترقی سیاسی- اجتماعی ایران میکرد. برای درک این واقعیت کافیست غور و تفحصی به سرگذشت نفت و غارتگری انگلیس به واسطه افراد وابسته و خائن به ملت و وطن داشته باشیم.
فوأد روحانی به پاس خدمات خود به صهیونیستها از سوی حاکمیت پهلوی دو بار موفق به اخذ نشان درجه 3 همایون و نشان درجه 3 تاج میگردد.
کمپانی نفت انگلیس- ایران، تا پایان سال 1329ه.ش بیش از 259 هزار کیلومتر مربع از اراضی نفت خیز ایران را در دست داشت و بیش از 300 دکل در اراضی یادشده نصب کرده بود. منابع حاصلهی کمپانی از تاراج نفت، آنچنان گسترده و عمیق بود که بزرگترین پالایشگاه نفتی به انضمام 2700 کیلومتر خط لوله انتقال نفت ساخته شد. همچنین کمپانی 100 فروند کشتی نفتکش و 100 هزار وسیلهی نقلیه جهت حمل و نقل در اختیار داشت. علاوه بر این کمپانی در اراضی تحت اشغال چند فرودگاه و ایستگاه رادیویی تأسیس و پلیس مخصوص[12] مستقر کرده بود.
برای اطلاع از غارت ثروت ملت ایران توسط انگلیس کافیست بدانیم که حق السهم ایران در سال 1330ه.ش از هر بشکهی نفت، 18 سنت بود! در حالی که همان زمان، بحرین، عربستان و عراق، به ترتیب 35، 56 و60 سنت دریافت میکردند. علاوه بر این، دیگر خسارت جنبیِ کمپانی به اقتصاد ایران تحت عنوان: "اختیارات داخلی شرکت" بود که کمتر از تاراج نفت نبود. کمپانی با واردات کالا و فروش آن توسط دلالان همسو، به اقتصاد و تجارت ایرانیان نیز ضربه وارد میساخت.[13]
با توجه به مطالب فوق به طور ضمنی میتوان چنین نتیجه گرفت که: اگر نبود آن وابستگیها و خیانتها، کمپانی نفت انگلیس-ایران نمیتوانست ثروت ملت ایران را به تاراج ببرد. قطعاً اگر وفاداری افرادی نظیر فوأد روحانی نبود، استعمارگران یارای چنین غارت و چپاولی را نداشتند. به عبارت دیگر، این وفاداریهای سرسپردگان و نوکران بهائیِ انگلیس، به اهداف و مواضع انگلیس و کمپانی نفتی، این اطمینان را در دشمنان ایران بوجود آورده بود که در سطوح مختلفِ این شرکت حضورِ استعماری داشته باشند.
چنان که با سلطه مجدد غارتگران نفتی در قالب"کنسرسیوم" پس از کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد1332ه.ش، شاهد فعالیت وابستگان تشکیلات بهائیت، نظیر امیرعباس هویدا، فوأد روحانی و... در سطوح گوناگونی چون مدیریت شرکت به اصطلاح ملی نفت ایران هستیم؛ بهطوری که این مهم تا فروپاشی حکومت پهلوی ادامه داشت.
فؤاد روحانی در سالهای دههی بیست به عنوان نماینده در کنار سایر رؤسای کمپانی نفت انگلیس- ایران، بههمراه گلشائیان جهت تهیه قرارداد ناکام و استعماری گس-گلشائیان حضور داشت.[14] همچنین وی مترجم نمایندگان کمپانی نفت انگلیس– ایران با اعضای کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی دورهی شانزدهم و نیز نمایندگان دولت دکتر مصدق نخست وزیر، بود.[15] حسین مکی، از فعالان جنبش ملی کردن صنعت نفت، از تماس فؤاد روحانی با برخی اعضای کمیسیون نفت مجلس شورای ملی جهت منصرف ساختن آنها از دادن رأی مثبت به لایحه ملی شدن نفت خبر میدهد.[16]رویارویی فؤاد روحانی با نهضت ملی نفت، به موازات اوجگیری نهضت افزایش مییابد. او در مقام وکیل شرکت نفت اقدام به تهیه طرح شکایت اولیهی شرکت نفت انگلیس- ایران علیه دولت دکتر مصدق مینماید. مکی در این باره مینویسد: «گفتنی است که فؤاد روحانی، مشاور حقوقی شرکت سابق نفت انگلیس و ایران بوده است و به طوری که نامهی استاکیل [فیلیپ استاکیل[17]، رئیس ادارهی انتشارات شرکت نفت] به نورمان [نورمان هیلرفرای[18] سفیر وقت انگلیس در ایران] حاکی است، عرض حال دولت انگلیس علیه ایران در دادگاه لاهه توسط وی تهیه شده است.»[19]
فؤاد روحانی در سالهای پس از کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد بر آن شد تا ضمن نوشتن تاریخ ملی شدن صنعت نفت به تاریخ این نهضت ملی نیز خدشهای وارد کند و با تحریفهایی در این خصوص، آیندگان را از حقیقت وقایع و رخدادها و تاراج ثروت ملی ایرانیان منحرف نماید. حسین مکی در کتاب خود: سالهای نهضت ملی، ج 1، ضمن نقل بخشهایی از آن، به انحرافات تاریخی فوأد روحانی با اشارهای هر چند اندک پاسخی به هجویات وی داده است.[20] فؤاد روحانی پس از کودتای 28 مرداد بر اساس آنچه که خود بیان نموده، در راستای منافع انگلیس فعال بوده است. برخی وی را جاسوس انگلیس میدانستند.[21] روحانی در اثنای حضور در عالیترین سمت در شرکت ملی نفت و پیش از آن کمکهای شایانی به تشکیلات بهائیت میکرده است تا جایی که ساواک در این باره چنین مینویسد: «در نزد هم مذهبان خود، بهائیها دارای حسن شهرت و معروفیت بوده و به این گروه بسیار کمک مینماید.»[22]
فوأد روحانی یک سال پس از پیروزی انقلاب در سال 1358 در حالی که بیش از پنجاه و اندی سال خیانت به ملت و کشور کرده بود، ایران را به قصد اروپا ترک کرد و نهایتاً در 10 بهمن 1382 در سن نود و شش سالگی در یکی از آسایشگاههای سالمندان لندن از دنیا رفت.
امید است بزودی به ابعاد مختلفِ اقدامات و خیانتهای وی در عرصههای گوناگون ـ برپایهی اسناد شرکت نفت ـ پرداخته شود.
پینوشتها:
[1] - میرزا علیاکبر ابن رضا روحانی میلانی(محب السلطان) که دو بار هم به عکا سفر کرده بود، از مبلغین بهائی در تبریز شمرده میشد. اولین بار در سال 1313 ه.ق به مدت شش ماه و بار دوم در سال 1315 ه.ق به مدت یکسال در این شهر زندگی میکرد و در این ایام به کار استنساخ الواح و متون عباس افندی مشغول بود. (فاضل مازندرانی، اسدالله، ظهورالحق، ج 8، قسمت 1، تهران، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص 482) تقرّب محب السلطان نزد سران بهائی تا به آن مرتبه بود که عباس افندی، از طریق او، به دیگر بهائیان پیام مکتوب ارسال میکرد و از آنها برای اموری چون کمک مادی به بنای مشرق الاذکار امریکا یاری میخواست. (مکاتیب عبدالبهاء، ج4، صص 128-132)
وی در سال 1316 ه.ق به تهران مهاجرت میکند و توسط دو نفر از بهائیان نفوذی در چاپخانه دولتی مشغول به کار میگردد. او از فرصت به دست آمده در جهت تبلیغ مسلک بهائیت اقدام مینماید. میرزا علیاکبر، در سال 1320 ه.ق به عنوان منشی به عضویت اولین محفل روحانی تهران در میآید.
علیاکبر روحانی در صدر مشروطه به استخدام نظمیه در میآید و 4 سال بعد رئیس محکمه اداری آن میگردد. حضور او در این مقام، با اعتراض علما، نظیر آیتالله حاج آقا جمالالدین نجفی اصفهانی همراه بود و همین امر به اخراج او از نظمیه توسط وستداهل سوئدی رئیس وقت نظمیه ـ در زمان نخست وزیری قوام السلطنه ـ میانجامد. با روی کار آمدن رضا خان و تأسیس حکومت پهلوی، میرزا علیاکبر روحانی(محب السلطان) به تأسیس چاپخانه دست میزند و با وارد نمودن ماشین آلاتِ چاپ، الواح و آثار و نشریات فرقه بهائیت را در تهران چاپ مینماید. (فاضل مازندرانی، اسدالله، همان، ص 483) او سرانجام در سال 1330 فوت میکند.
[2] -"مولود" فرزند دوم عصمت خانم طایره و میرزا اسمعیل خان آشتیانی است. مادر وی همان شخصی است که با دیگر بهائیان زمینه نفوذ و تسلط فرهنگی- سیاسی آمریکا را به دستور عبدالبهاء در ایران مهیا ساخت. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مقاله بررسی رابطه بهائیان ایران با آمریکا در دوران قاجار (1921-1880)، این مقاله، در کتاب مجموعه مقالاتِ نخستین همایش ایران و سلطه آمریکا در دست چاپ است.
[3] - سند ساواک
[4] - تاجبخش، غلامرضا، نجمآبادی، فرخ، ناگفتههایی دربارهی سیاست نفتی ایران در دههی پس از ملی شدن و یادداشتهای فوأد روحانی، تهران، نشر نی، 1393، پیوست سوم مروری بر زندگی نامه و آثار و نوشتهها.
[5] - دریابندری، نجف، تهرانیان، مجید، جلالی، بیژن، وهاب زاده، عظیم، "فوآد روحانی: مترجم و مورخ"، نشریه کتاب امروز، شماره 8، زمستان 1353، صص2-17
[6] - Anglo Iranian Oil Company / AIOC
[7] - همان.
[8] - همان.
[9] - همان.
[10] - سند ساواک، تنظیم شده در خرداد 1344
[11] - سند ساواک، همان.
[12] -South Persia Rifles
[13] - کیا، ایرج، سیر استعمار انگلیس در ایران، تهران، انتشارات نشر آبی، صص 214- 216
[14] - رائین، اسماعیل، اسناد خانهی سدان، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۸، ص 16
[15] - مکی، حسین، کتاب سیاه: سالهای نهضت ملی از نهم اسفند 1331 تا مرداد 1332، جلد2، تهران، انتشارات علمی، ص 252
[16] - همان، جلد1، ص 473؛ رسولی پور، مرتضی، گزارش کامل هفتمین نشست بررسی مطبوعات ایران، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال یازدهم، شماره چهل و سوم، پاییز 1386، ص 282
[17] - Philip Astakyl
[18] - Norman hille -fry
[19] - همان، ص 466
[20] - ر.ک: همان، صفحات 57 ،81 و 129
[21] - رسولی پور، مرتضی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال یازدهم، شماره چهل و سوم، پاییز1386، ص 282
[22] - سند ساواک، تنظیم شده در خرداد 1344
تعداد مشاهده: 20717