جبهه یاران متحد از محافل وابسته به فراماسونری در دوره پهلوی دوم
تاریخ انتشار: 10 آبان 1402
مقدمه
بنا بر اسناد و قرائن بسیاری، سازمان مخفی فراماسونری جهانی معمولاً ارگانهای خیریه، اجتماعی، هنری، فرهنگی و... دارند که از پشتپرده آنها را اداره میکنند و از جمله در ایران عصر پهلوی باشگاه لاینز، کلوپ روتاری، انجمن برادری جهانی، انجمن کمک به جذامیان، انجمن تسلیح اخلاقی، طرفداران حکومت متحد جهانی، جمعیت یاران متحد، باشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، باشگاه رازی، انجمن قلم را میتوان در این زمره شمرد. همچنین اسناد بیانگر این نکته است که کارگردان اصلی بعضی از مجلات، روزنامهها و انتشاراتی نظیر فرانکلین[1] افراد فراماسون بودهاند و این نشریات توسط فراماسونها خریداری و در محل کار و حوزه تحت مسئولیت خود مجاناً پخش میگردیده است. جمعیت و یا جبهه یاران متحد از جمله این محافل است که تحت عنوان برادری ماسونی توسط دکتر منوچهر اقبال[2] و هواداران وی در آبان 1341 ایجاد گردید.
«چنان که از منابع موجود برمیآید، هدف دکتر اقبال از تشکیل جمعیت یاران فراهم آوردن گروهی تقریباً پر شمار از مقامات و متنفذان درجه اولی بود که حمایت بیقید و شرط از شخص شاه و نظام شاهنشاهی تحت هدایت او را وجههی همت خود قرار دهند. در عین حال، شایعات و اخباری هم وجود داشت حاکی از اینکه دکتر اقبال، از طریق پشتیبانی و حمایت جمعیت یاران، راه را برای احراز دوباره مقام نخستوزیری هموار میکند. در آن زمان، حسنعلی منصور عهدهدار پست نخستوزیری بود. به نظر میرسید دکتر اقبال جمعیت یاران خود را با اشاره و موافقت شخص شاه تشکیل داده بود.»[3]
تاریخچه
در نیمه دوم سال 1341 در پى جریانات و اتفاقات سیاسى، درگیرى سختى میان دو حزب ملّیون و مردم درگرفت. در این میان عدهاى که عمدتاً از ملّیون بودند، با تشریک مساعى در صدد تشکیل جمعیتى برآمدند تا به زعم خود به دور از وابستگیهاى گروهى و حزبى، برپایه بنیانهاى عمیق، در جهت تحکیم مبانى دوستى و یارى یکدیگر فعالیت نمایند. تا اینکه از یازدهم آبان ماه همان سال شالوده اصلى تشکیلات جبهه یاران متحد ریخته شد.
مؤسسین و رهبران
مؤسسین و رهبران این جمعیت عمدتاً از افراد وابسته به سازمان فراماسونرى بودند و نکته بارز در میان افراد آن، اشتراک عقیده آنها نسبت به دکتر منوچهر اقبال (از اعضای برجسته فراماسونری) بوده است. بدین معنى که گروه مزبور را افرادى از علاقهمندان و وابستگان به دکتر اقبال تشکیل مىدادند و جالب توجّه اینکه دکتر اقبال هیچگاه بهطور رسمى عضوى مؤثر و شناخته شده در جبهه نبود!
در دومین جلسه رسمى جبهه دکتر نصرتالله کاسمى[4] که از اعضای مؤثر شبکه فراماسونرى و عضو لژ کورش بود به عنوان دبیرکل انتخاب شد.
«دکتر مصطفی الموتی[5] از دوستان نزدیک دکتر اقبال درباره روند تشکیل، ماهیت و برخی از اعضای مهم جمعیت یاران چنین نوشته است:
«از زمانی که دکتر اقبال از نخستوزیری کناره گرفت عدهای از دوستان نزدیک او درصدد برآمدند که جلساتی تشکیل داده تدریجاً علاقهمندان به (دکتر اقبال) را جمع و جور کنند. دکتر کاسمی و دکتر ادیب، از وزرای کابینه دکتر اقبال، در این کار نقش مهمی داشتند. بدواً دکتر کاسمی پایه این کار را گذاشت و خود مدتها دبیر «جبهه یاران متحد» بود و پس از رنجش از دکتر اقبال کنار رفت و دکتر ادیب امور جبهه را با عنوان دبیر اداره میکرد. هر پانزده روز یک بار اعضای جبهه یاران متحد در باشگاه ایران جوان دور هم جمع میشده و با صرف ناهار مذاکراتی میکردند. خلاصهای از مذاکرات هر جلسه کتباً تهیه میشد. اداره هر جلسه با یکی از یاران بود. در حدود 150 نفر در این جبهه عضویت داشتند و چون اوایل برای ورود داوطلبان رأی مخفی و بهاتفاق آرا، لازمهی پذیرش عضو جدید بود، مشکلاتی برای جبهه پیش آورده بود؛ ولی بهتدریج رأی اکثریت مورد قبول قرار گرفت. یکی دو جلسه هم دکتر اقبال در جلسات جبهه یاران شرکت کرد. دکتر ادیب هم مرتب گزارشات جلسات را به دکتر اقبال میداد و او هم میکوشید صمیمانه از اعضای جبهه یاران حمایت کند و هر وقت مراجعاتی به او داشتند با کمال علاقه انجام میداد. اسامی اعضای جبهه یاران را فراموش کردهام ولی این اسامی را به خاطر دارم.
دکتر کاسمی، دکتر ادیب، سرلشکر محمدعلی علوی مقدم، سرلشکر هاشمی حایری، کاظم زرافشان، اقبالالتولیه (عبدالوهاب اقبال)، سرلشکر ضرغام، حسن مصطفوی نائینی، حسین مصطفوی نائینی، جهانگیر سرتیپپور، سید اسدالله موسوی ماکوئی، دکتر شفیع امین، کریم اهری، دکتر حنیفه رمضانی، دکتر حسین سامی راد، دکتر محسن صالحی، حبیبالله ملکزاده آملی، محمد توسلی، محمدعلی مرتضوی، دکتر جواد سعید، عزتالله کاسمی، دکتر مرشد، حسین معیری، نبیل سمیعی، مهندس منصور روحانی، منوچهر پرتو، محمد کشاورزیان، موسی مهام، عباس شاهنده، رضی ویشکائی، مهندس جهانگیرکیا، مجیدیه، مهندس کامکار، مولوی، دیدهور، زهتابفرد، سعید وزیری، ذوالنصر، حسن اوحدی، هوشیدر[نام کوچک را الموتی ذکر نکرده است] نویسنده کتاب[بود]. جبهه یاران متحد هیچگونه فعالیت سیاسی خاصی نداشت. در حقیقت اینها فقط دوستی نزدیک با دکتر اقبال داشتند و در احزاب و سازمانهای مختلف بودند.»[6]
در سال 1344 به دنبال اختلاف نظرى که بین دکتر کاسمى و دکتر اقبال به وجود آمد، پس از چندین جلسه مشورت، عملاً دکتر کاسمى کنار گذاشته شد و به جهت اینکه به شخصیت وى لطمهاى نخورد به وى پیشنهاد گردید که خود استعفا نماید.
پس از وى دکتر محمدحسین ادیب ـ استاد دانشگاه تهران ـ بهاتفاق آرا به دبیرکلى جبهه منصوب شد و طبق سوابق موجود، این سمت را تا آخرین جلسات به عهده داشت.
زیربناى فکرى
افراد جبهه یاران متحد داراى عقاید به اصطلاح مذهبى و شاهدوستانه بودند. شعار اصلى جبهه که در سرلوحه اوراق آن نوشته مىشد «یکى براى همه و همه براى یکى» بود که نمایانگر این مطلب است که زیربناى تشکیل جلسه و جبهه بر سر مسئله تعاون و یارى یکدیگر استوار بوده است.
البته این ظاهر قضیه بود زیرا با توجّه به مشخصات و شرایط اعضای جبهه که در بند «ه» از ماده سوم اساسنامه آن آمده و تقریباً شبیه به شرایط عضویت در باشگاه لاینز و فراماسونرى بود، مرام اصلى آشکار است.
استادان و دانشیاران، قضات عالیرتبه دادگسترى، نمایندگان مجلس یا کسانى که سابقه سناتورى داشتهاند، بازنشستگان کشورى که به مقام مدیرکل به بالا رسیدهاند و افراد لشگرى از درجه سرهنگ به بالا بودند و اعضاى عالى رتبه بانکها و مؤسسات بزرگ صنعتى و بازرگانى، میتوانستند با رأی اکثریت به عضویت جبهه مذکور درآیند.
شعار جبهه یاران متحد دقیقاً همان شعارهاى برادرى و برابرى فراماسونرى را به ذهن متبلور مىسازد و بیشتر اعضای این جبهه، داراى سوابق عضویت در لژهاى فراماسونرى بودند. لذا مىتوان نتیجه گرفت که شعار «یکى براى همه و همه براى یکى» شامل حال تمام طبقات اجتماعى نشده، بلکه فقط و فقط شامل حال طبقات خاصی میگردید که در بالا بدان اشاره شد؛ و این همان شعارى است که در فراماسونرى نیز داده میشد.
آنگونه که از مراسم سوگند عضو جدید و نیز اساسنامه جبهه بر مىآید، اعضای آن عمدتاً سعى در مذهبى جلوه دادن خود داشتند و در این سیر همواره شعارهاى مذهبى و قرآنى را تکرار مىکردند. گذشته از مسئله فوق، اینان به زعم خود با یارى از متون و استفاده از فطرت انسان، مرام شاهدوستى (به عنوان سایه خدا) را مطلبى مذهبى، اثبات شده و فطرى قلمداد مىنمودند.
نکته دیگر اینکه شرکت اعضای جبهه در احزاب و جمعیتهاى دیگر آزاد بود ولى در تصمیمگیریها، حفظ مبانى جبهه و نظرات آن را بر هر حکم و عقیدهاى مقدم مىدانستند - همان تساهل و تسامح در برابر هر چیز و عدم آن در برابر فراماسونرى- چنان که دکتر ادیب در سخنرانى گزارشگونه خود اعلام کرد: «در میان افراد جمعیت عدهاى از اعضای احزاب قانونى موجود در کشور و گروهى از اشخاص نیز هستند که تاکنون در هیچ حزبى نبودهاند. بنا بر این مرام این جمعیت مافوق مرامهاى حزبى است و بیشتر جنبه معنویت و روحانیت و کمک و مساعدت به یکدیگر دارد و به همین واسطه شعار جمعیت «یکى براى همه و همه براى یکى» انتخاب شده است.»
تشکیلات، عضویت، اساسنامه
1 ـ طبق اساسنامه موجود جبهه مذکور:
الف ـ جبهه یاران متحد جمعیتى است اخلاقى، تعاونى و اجتماعى و بر اساس قانون اساسى و متمم قانون اساسى با شعار «یکى براى همه و همه براى یکى» تشکیل گردیده است.
ب ـ جبهه یاران متحد براساس اصول پنجگانه مندرج در سوگندنامه جبهه تشکیل یافته و براى نیل به هدفهاى زیر کوشش مىکند:
1 ـ حفظ استقلال و تمامیت ارضى و وحدت ملى ایران بر بنیان حکومت مشروطه سلطنتى و میثاق قانون اساسى.
2 ـ تشدید مبانى مودّت و همکارى و تعاون صمیمانه اعضاى جبهه با یکدیگر، خصوصاً کمک و حمایت سریع و فورى از آنان در موارد لزوم.
3 ـ تأمین و حفظ حقوق مادى و معنوى اعضای جبهه و تهیه وسایل تشویق و پیشرفت آنان.
4 ـ تعاطى افکار و تهیه و تنظیم طرحهاى اصلاحى و تکمیلى در امور و شؤون مختلف کشور.
شرایط عضویت
1 ـ تابعیت ایران.
2 ـ سن از 25 سال به بالا.
3 ـ حسن شهرت .
4 ـ نداشتن سابقه فعالیتهاى مضره و عضویت در احزاب غیرقانونى و منحل شده.
5 ـ مشمول یکى از طبقات زیر:
استادان ـ دانشیاران ـ پزشکان دانشگاههاى ایران ـ قضات عالىرتبه دادگسترى ـ مهندسان ـ دبیران ـ نمایندگان مجلسین یا کسانى که سابقه سناتورى و نمایندگى مجلس دارند ـ وکلاى درجه اول دادگسترى ـ مأمورین عالىرتبه دولت ـ بازنشستگان لشگرى از درجه سرهنگ به بالا ـ مدیران جراید و مجلات ـ صاحبان مشاغل آزاد که درجه تحصیلاتشان لااقل لیسانس یا معادل آن باشد ـ رؤسا و اعضاى عالىرتبه بانکها و مؤسسات بزرگ صنعتى و بازرگانى.
چگونگى عضویت
در ابتدا افرادِ نامزد، بدون آنکه خود از این مطلب آگاهى داشته باشد، در جلسه عمومى کتباً معرفى مىگردید.
این تقاضا براى بررسى به کمیسیون عضویت ارجاع و مخالفین، دلایل خود را کتباً به کمیسیون فوق ارائه مینمودند.
در صورت تصویب در کمیسیون، موضوع در جلسه مطرح و رأىگیرى مىگردید و در صورت کسب رأى موافق سه چهارم حاضرین، نامزد به عضویت پذیرفته مىشد. پس از قبول عضویت، موضوع را در حدّ آشنایى با جبهه، با وى مطرح و در صورت قبول در اولین جلسه در مقابل قرآن کریم، پرچم ایران، تمثال حضرت على(ع) و عکس شاه، در حالى که همه اعضا، ایستادهاند، سوگند میخورْد و به عضویت در مىآمد؛ سپس جزوهاى به نام گفتار یکم که متن سوگندنامه و مطالبى دیگر در آن ضبط بوده به عنوان ورقه عضویت به وى داده مىشد.
هیئت مدیره
هیئت مدیره از 5 نفر (دبیر، خزانهدار، منشى، کارپرداز، قائم مقام دبیر) تشکیل مىیافت که براى مدت یک سال به وسیله مجمع عمومى انتخاب مىشدند و وظیفه اداره جبهه و رسیدگى به مسائل و امور مادى آن را عهدهدار بودند.
جبهه از سه کمیسیون تشکیل مىشده است:
1 ـ کمیسیون عضویت: براى تحقیق در مورد عضویت افراد و تصویب آن.
2 ـ کمیسیون معاضدت: براى رفع مشکلات و نیازمندیهاى افراد.
3 ـ کمیسیون تحقیق و سازش: براى رسیدگى به شکایات در مورد افراد و رفع سوء تفاهمات.
جلسات
جلسات در ابتدا، هر پانزده روز یکبار در منزل اعضا، تشکیل مىشد و ریاست جلسات را افراد به ترتیب حروف الفبا عهدهدار بودند؛ ولى بعدها به جهت پارهاى مشکلات، جلسات هر پانزده روز یکبار در یکى از هتلها و باشگاههاى مجلل و با صرف ناهار و مذاکرات برگزار مىشد.
فعالیت
هر چند در ابتدا سخن از فعالیت بهسزاى جبهه مىرفت ولى در نهایتْ جلسات، شکلى دوستانه یافته و بیشتر به دید و بازدید شبیه بوده تا جلسه گروهى سیاسى و اجتماعى.
وابستگى
با مطالعه سوابق افرادى که در جبهه عضویت داشتند مىتوان بدین نتیجه رسید که اعضای جبهه در مجلس شوراى ملى بعضاً به صورت یک فراکسیون پارلمانى (طرفدار دکتر اقبال و فراماسون) مطرح بودند. عضویت فراماسونهاى معروفى چون:
ـ علىاصغر اربابى ـ عضو لژ کوروش.
ـ مهندس رضا رزمآرا ـ عضو لژ سعدى.[7]
ـ دکتر ابوالحسن شیخ ـ عضو لژ تهران.[8]
ـ دکتر نصرتالله کاسمى ـ عضو لژ کوروش.
ـ حسن مصطفوى نائینى ـ عضو لژ کوروش.[9]
ـ حسین مصطفوى نائینى ـ عضو لژ کورش.[10]
و خصوصاً دکتر اقبال به عنوان رهبر.
تشابه تشکیلات جبهه به تشکیلات فراماسونرى در نحوه عضویت، مخفى بودن جبهه و سعى در مخفىتر جلوه دادن آن و نیز کوشش در القای مطالب به اعضا، هر چند که به صورت رسمی نمىتوان آن را جزو شبکههاى فراماسونرى دانست، ولى لااقل مىتوان با تأکید فراوان آن را از نشانگاههاى فراماسونرى شمرد.
تعطیلی جبهه یاران متحد
در مقالهای تشکیل این جمعیت به استفاده از مزایای مادی وجود دکتر اقبال در شرکت ملی نفت نسبت داده شده است:
«تشکّل اخیر تا اواخر سال 1345ش به فعالیت کژدار و مریز خود ادامه داد و پس از اظهار تمایل شاه برای عضویت افراد این گروه در احزاب رسمی کشور (حزب ایران نوین و حزب مردم)، بهتدریج جمعیت یاران به پایان راه خود نزدیک شد.
سندی از ساواک که در تاریخ 15 آذر ماه 1346 تنظیم شده، نشان میدهد که اعضای محدود این جمعیت جز برگزاری برخی گردهماییهای بیتأثیر وظیفه دیگری بر عهده نمیشناختهاند و به ویژه، در عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور، هیچگونه نقشی نداشتهاند و به نظر میرسد صرفاً حضور دکتر اقبال در رأس شرکت ملی نفت که میتوانست متضمن برخی مزایای مالی و اقتصادی و نیز موقعیت سیاسی ـ اجتماعی باشد موجب و مشوق گردهماییهای گاه و بیگاه آنان میشد و وفاداری و تعهد صرف آنان به شخص دکتر اقبال موجب تداوم فعالیت، هرچند کم فروغ و نیم بند، اعضای جمعیت یاران نبود.»[11]
ما نیز با نویسنده محترم همعقیدهایم و امکان چنین بهرهبرداری را نفی نمیکنیم؛ ولی جنبه دیگر تشکیل جبهه یاران متحد، تقویت تشکلهای زیر مجموعه و وابسته به فراماسونری بود تا مانند دیگر تشکیلات وابسته به ماسونها از راه ایجاد ارتباط نزدیک با مدیران، نخبگان، تحصیلکردگان و رجال صاحبنفوذ و مشهور، حلقههای متعدد قدرت به وجود آورند و اهداف برنامهریزی شده توسط رهبران ماسونها در داخل و خارج را به منصه ظهور و اجرا برسانند. این تشکلهای فرعی ماسونی همانند پوسته، تشکیلات اصلی فراماسونری را پوشش میداد و با اسامی مختلف و تعریف اهدافی بهظاهر با ارزش، اهداف واقعی را در هالهای از ابهام و ایهام، نگهبانی مینمود. تشکلهای فرعی مانند جبهه یاران متحد پس از استفاده ابزاری در زمان خود، بهتدریج از دور خارج شده و به فراموشی سپرده میشد و جای خود را به تشکلهای بزرگتر و یا کوچکتر دیگر با اسامی جدید، ولی همسو با فراماسونری جهانی میداد.
پى نوشتها:
[1] . در این باره بنگرید به: بررسی نقش دیپلماسی فرهنگی آمریکا بر شکلگیری و فعالیتهای مؤسسه انتشارات فرانکلین در ایران، در همین سایت.
[2] . درباره زندگی و فعالیتهای دکتر اقبال بنگرید به: مروری بر زندگی دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر و رهبر حزب ملیون، به روایت اسناد ساواک؛ قیافه نخستوزیری برای دکتر منوچهر اقبال به دلیل چراغ سبز آمریکا؛ پاداش دکتر منوچهر اقبال به پاس خدمات فراوان به انگلیسیها؛ کارسازی آمریکاییان برای نخستوزیری منوچهر اقبال، در همین سایت.
[3] . جمعیت یاران متحد، مظفر شاهدی، سایت پژوهشکده تاریخ معاصر.
[4] . نصرتالله کاسمى، فرزند اسدالله، متولد 1287 تهران، دکتراى طب، نویسنده، شاعر، معاون بخش بیماریهاى عفونى و واگیردار در بیمارستان پهلوى، رئیس اداره انتشارات فنى در دانشکده دندانپزشکى، دانشیار کرسى بیماریهاى عفونى، استاد کرسى علمالاخلاق پزشکى و تاریخ طب، قائم مقام و معاون مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعى، نماینده مجلس (دوره 16)، عضو هیئت مؤسس و دبیرکل حزب ملّیون، عضو مؤسس جمعیت یاران متحد، دبیرکل بنیاد نیکوکارى و از اعضاى سازمان فراماسونرى بوده است. مشارالیه در سال 1337 در کابینه دکتر منوچهر اقبال به سمت وزیر مشاور منصوب و بعداً از این سمت برکنار شد. وى در سال 1357 طى ارسال نامهاى به مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعى خواستار مبارزه با فساد شد و اعلام داشت سردمدار این مبارزه شاه است! و طرحى نیز در این زمینه ارائه نمود. کاسمی در همان سال با عنوان مدیرعامل سازمان خدمات شاهنشاهى طى نامهاى به شاپور بختیار خواستار تقویت خویش جهت حفظ سازمان مذکور شد، همچنین وى در همان سال کارت تبریکى به وزیر دربار وقت جهت انتصابش به سمت مذکور ارسال داشت. یاد شده مسافرتهایى به اروپا و آمریکا و اغلب کشورهاى خاورمیانه داشته و داراى چند نشان و مدال علمى بود.(پرونده انفرادی ساواک)
[5] . درباره الموتی و عضویت وی در فراماسونری و برخی از مفاسد وی بنگرید به: مصطفی الموتینیا نماینده مجلس و صاحب امتیاز روزنامه صبح امروز؛ نمایشها و تقلبات دکتر مصطفی الموتی برای نمایندگی مجلس شورای ملی در سال 1342؛ دعوت سفیر اسرائیل، مئیر عزری از مصطفی الموتی نماینده مجلس برای سفر به سرزمینهای اشغالی؛ زمینخواری مصطفی الموتینیا نماینده مجلس و عضو حزب ایران نوین؛ مصطفی الموتی، نماینده مجلس، مدیر چند نشریه و لیدر حزب ایران نوین؛ خدمتگزار فراماسونها؛ در همین سایت.
[6] . جمعیت یاران متحد، مظفر شاهدی، همان.
[7] . رضا رزمآرا، فرزند محمّد، در سمتهاى رئیس آموزش فنى راه آهن دولتى ایران، نماینده وزارت راه در سازمان برنامه، معاون وزارت صنایع و معادن، مدیرعامل انبارهاى عمومى ایران، مدیرعامل شرکت سهامى پارسارون، مدیرعامل شرکت سهامى توسعه کشتدانه بازرگانى و صنایع و معادن، مهندس مشاور در مؤسسه فنى، معاون اقتصادى و آموزشى و اجتماعى سازمان خدمات اجتماعى به کار اشتغال داشت و ساواک منحله در سال 52 با عضویت وى در هیئت امناى مدرسه عالى بازرگانى موافقت نمود. مشارالیه به کشورهاى انگلستان، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، هلند، آلمان، دانمارک، اسرائیل، ژاپن، لبنان و اردن سفر کرده است. یادشده عضو حزب ایران نوین، کانون مترقى، سازمان مهندسین آمریکا، سازمان مهندسین ایران، کانون علماى انگلستان، مشاور ادارى روتارى بینالمللى و از اعضاى جمعیت فراماسونرى (دبیر لژ مزدا و فارابى، عضو لژ کورش و سقراط و احتمالاً نور و سعدى بوده است)، همچنین عضو سازمان کوک و کلوپ روتارى بوده است.(پرونده انفرادی ساواک)
[8] . دکتر ابوالحسن شیخ، رئیس آزمایشگاه کارخانه دخانیات، عضو پنجمین دوره انجمن تألیف و ترجمه دانشگاه تهران، معاون سرپرستى دانشجویان ایرانى مقیم آلمان، نماینده ایران در انجمن سازمان بینالمللى پژوهش فضا، استاد و معاون دانشکده علوم، عضو جمعیت یاران متحد (وابسته به دکتر اقبال)، عضو سازمان فراماسونرى، عضو جمعیت اسلامى مهندسین و از سهامداران شرکت سهامى انتشار (وابسته به نهضت آزادى) بود و برابر گزارشى در سال 1340، على امینى (نخست وزیر وقت) به اتفاق عدهاى، جلسهاى در منزل یادشده تشکیل داده است. ساواک در سال 1341 اعلام داشت که مشارالیه طرفدار سیاست حزب و رژیم مشروطه سلطنتى و داراى افکار و تمایلات ناسیونالیستى است. نامبرده ضمن مسافرت به چند کشور خارجى به مناسبتهاى مختلف، علمى و سیاحت، جهت زیارت به عراق و عربستان نیز عزیمت نموده و بعضاً با سران نهضت آزادى تماس و ارتباط داشته است. در سال 1339 دفتر مؤتمر اسلامى واقع در بیتالمقدس از یادشده و تنى چند از افراد نهضت آزادى جهت شرکت در کنگره اسلامى دعوت به عمل آورد که ساواک با عزیمت یادشدگان به بیتالمقدس مخالفت نموده است.(پرونده انفرادی ساواک)
[9] . حسن مصطفوى نائینى، فرزند محمّدعلى، شماره شناسنامه 523، صادره از نائین، متولد 1296، وى نزدیک به 30 سال در وزارت کشور و داراى مشاغل مهمى از قبیل: مدیرکل شهرداریها، فرماندار کل در شهرستانهاى کردستان و یزد (که بعداً تبدیل به استاندارى شد)، استاندار کرمان و مرکزى، فرماندار ابهر، شهردار شهرستانهاى یزد و قزوین، فرماندار جهرم، یزد، کرمان، کردستان، خرمشهر، تهران، کفیل استاندارىهاى یزد و کرمان، مدیرکل شهردارى تهران، مدیرکل وزارت کشور و نماینده ادوار 20 تا 23 (4 دوره) مجلس شوراى ملّى از شهرستان نائین، عضو احزاب ملیون، ایران نوین، جمعیت یاران متحد، کانون مدیریت و نیز از اعضاى فعال سازمان فراماسونرى بود. مصطفوی نائینی در کمیته تبلیغات و انتشارات سازمان کوک نیز عضویت داشته است. برابر اعلام ساواک مشارالیه در جهت عمران و آبادى و امور بهداشتى حوزه انتخابیه خود فعالیتهاى مؤثرى داشته و در گزارش دیگرى نیز آمده نامبرده در بین اهالى کمترین محبوبیتى ندارد! ولى برابر اظهارات خودش: به علت سوابق مجلس و خدماتى که انجام دادهام در کلیه قشرها از جمله فرهنگیان، کشاورزان، اصناف صاحب رأى هستم و بدین جهت 4 بار در انتخابات مجلس شوراى ملّى و یک بار در انتخابات مجلس مؤسسان سوم انتخاب شدهام! در جلسات حزبى ایران نوین شرکت داشته و به عنوان رابط حزب در استانهاى کرمانشاه و یزد انجام وظیفه کرده است. وى مأموریتهاى مختلف حزبى و غیره را در تهران و شهرستانها انجام داده و به عنوان رابط سازمان کشاورزى نائین حدود چهل واحد روستایى در حوزه انتخابیه احداث نموده است. مشارالیه همچنین متهم بود که با حمایت از چند نفر کلاهبردار در محل اسباب زحمت مردم را فراهم کرده و مقدارى از زمینهاى موقوفى (منجمله زمین وقفى حضرت سیدالشهداء(ع)) را تصاحب و به نام خود ثبت و با قیمت گزافى به فروش رسانیده است.
در سال 1344 یاد شده مبلغ 681 /258 ریال جهت معالجه از مجلس دریافت کرده و در سال 1350 نیز مبلغ 000 /100 ریال براى تأمین بودجه امور تبلیغاتى مجلس در اختیار حزب ایران نوین قرار داده و در سال 1353 به عنوان مسئول امور مالى به همراه هیئتى از مجلس شورا به بلغارستان مسافرت نموده است. در سال 1350 میزان ثروت وى در حدود یک میلیون تومان شامل خانه مسکونى ـ باغ و مستغلات در شهرستان کرج و نائین ذکر گردیده و در سال 1357 با ادامه خدمت یاد شده در مشاغل حساس درجه یک شرکت مخابرات موافقت به عمل آمده است. .(پرونده انفرادی ساواک)
[10] . حسین مصطفوى نائینى، وى دبیر مسئول و سردبیر مجله سرگذشت (منتشر شده در سالهاى 1332به بعد) و نماینده دوره 21 مجلس شورای ملی، بازرس دولت در بانک رهنى، بازرس ادارى مالى و مشاور وزیر وزارت آبادانى و مسکن سابق و نیز عضو هیئت مدیره شرکتهاى ایرسوتو، حمل و نقل ایران و شوروى و شرکت مخابرات ایران بود. وى عضو لژهاى فراماسونرى [کورش، آریا، کرمان، تهران، کاوه، نور، اهواز، صائب، میترا، خورشید، ژاندارک، لژ بزرگ ایران، هخامنش (بنیانگذار)، طبرستان (دبیر لژ)] عضو انجمن رازى، جبهه یاران متحد (به رهبرى دکتر اقبال)، عضو حزب ایران نوین بود و ضمناً مسافرتهایى به شوروى و ژاپن جهت عقد قرارداد حمل و نقل داشته است.(پرونده انفرادی ساواک)
[11] . جمعیت یاران متحد، مظفر شاهدی، همان.
دکتر منوچهر اقبال از عوامل انگلیس و فراماسونری و نخست وزیر و مؤسس جبهه یاران متحد
عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان و از اعضای جبهه یاران متحد
مصطفی الموتی فراماسونر و عضو لژهای ژاندارک، فروغی و دانش و از اعضای جبهه یاران متحد
نصرتالله کاسمی، فراماسونر و عضو لژ کوروش و از اعضای مؤسس جبهه یاران متحد
تعداد مشاهده: 11290