بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 1354
تاریخ انتشار: 18 شهريور 1403
«انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران که پس از گرایش شماری از اعضای مرکزیت سازمان به مارکسیسم در ۱۳۵۴ اعلام گردید یکی از تحولات بزرگ در تاریخ مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی در دهه ۱۳۵۰ شمسی است که پیامدهای گوناگونی به دنبال داشت.
بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق که نخستین تجربیات سیاسی خود را در نهضت آزادی، در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران به دست آورده بودند با تشکیل گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق به مبارزه مسلحانه روی آوردند. اندیشههای مجاهدین خلق از همان آغاز بهشدت تحت تأثیر آموزههای چپ بود. از همینرو، بنیانگذاران اولیه در جریان تدوین ایدئولوژی سازمان تلاش کردند برخی از نظریات پرطرفدار مارکسیسم را در قالب باورهای اسلامی تبیین و تلفیق کنند. به این ترتیب رد پای نظریههای مارکسیستی در زمینههای تکامل اجتماعی، تضاد دیالکتیک، ماتریالیسم تاریخی و برخی دیگر از مقولات در اندیشههای مجاهدین پدیدار شد. از دستگیری رهبران اولیه سازمان در سال ۱۳۵۰ گرایش به مارکسیسم گسترش بیشتری یافت و در نهایت در سال ۱۳۵۴ در جزوهای با عنوان «بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک» به بیان آشکار آن انجامید که باعث دستهبندیهای مختلف بین اعضای سازمان شد. در ۱۳۵۲، برای اولین بار بهوسیله تقی شهرام ایدئولوژی مذهبی سازمان مورد نقد و بازخوانی قرار گرفت و بهتدریج به نفی اصول و مبانی ایدئولوژی اسلامی سازمان منجر گردید. مباحث مرتبط با تغییر ایدئولوژی سازمان ابتدا در «جزوه سبز» و سپس در ۱۳۵۴ش در بیانیه اعلامیه مواضع ایدئولوژیک سازمان انعکاس یافت و در آن بهطور روشن مارکسیسم تنها ایدئولوژی اصولی و علمی معرفی شد. همچنین اعلام گردید که فلسفه انقلابی راستین را باید در مارکسیسم جستوجو کرد نه در اسلام. تقی شهرام و پس از او بهرام آرام از اعضای مؤثر سازمان در تغییر ایدئولوژی آن بودند. منحرفین سازمان مجاهدین خلق در جزوه خود به مهندس بازرگان حملات شدیدی داشتند. آنان به این نتیجه رسیدند که ماتریالیسم دیالکتیک تنها روش صحیح علمی برای حل مشکلات و تضادهای فکری آنها است و معتقد شدند که در این مدت فریب بازرگان را - که پدر فکری و معنوی سازمان مجاهدین خلق میدانستند – خوردهاند.
از جمله پیامدهای انتشار اعلامیه تغییر مواضع، تقسیم سازمان مجاهدین خلق به دو جناح وفادار به ایدئولوژی اولیه سازمان و معتقدان به ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم بود. تصفیههای خونین بین اعضای موافق و مخالف تغییر ایدئولوژی سازمان از دیگر پیامدهای این اتفاق بود. اختلاف در بین اعضای زندانی سازمان نیز سرایت کرد و کوششهای آنان را برای حفظ رابطه خود با عناصر مذهبی در داخل زندان بیفایده ساخت. کشته شدن «مجید شریف واقفی» که هدایت و رهبری بخش مذهبی سازمان را به عهده داشت و به دام ساواک انداختن «مرتضی صمدیه لباف» نمونههایی از عملیات مارکسیستها بر روی وفاداران به اسلام در سازمان بود. از دیگر پیامدهای تغییر مواضع، بهرهبرداری حکومت پهلوی و ساواک از اتفاقات جدید درون سازمانی مجاهدین خلق و مارکسیست شدن یک سازمان مذهبی معروف و تأثیرگذار با مشی مسلحانه، به نفع خود بود.
بازتاب اعلامیه تغییر مواضع سازمان مجاهدین خلق در میان قشرهای مذهبی، روحانیون و جامعه بسیار زیاد بود. بهویژه آنکه تعدادی از روحانیون تا قبل از اعلام بیانیه مواضع، از لحاظ سازمانی، مجاهدین خلق را رد نمیکردند. پیش از انتشار اعلامیه تغییر مواضع برخی از روحانیون مانند اکبر هاشمی رفسنجانی برای انصراف سران مجاهدین خلق از انتشار این اعلامیه تمام تلاش خود را صرف کردند. واضح بود که بعد از این تغییر مواضع، روحانیون اهل فتوا، مذهبیها و سایر روحانیون تمام تلاش خود را برای مقابله با ایدئولوژی مارکسیستی این سازمان به کار خواهند گرفت.
حکومت پهلوی نیز با آگاهی از این واقعیت مترصد بود از این وضعیت به نفع خود استفاده کند. بدین منظور، ساواک که تا پیش از این موضوع سیاستش نگهداری زندانیان در زندانها بود، آزاد کردن تدریجی زندانیانی را که پیوستن آنان به جامعه به فضای انتقادی و احساساتی دامن میزد در دستور کار خود قرار داد.
از دیگر پیامدهای اعلام مواضع سازمان در زندان تغییر رابطه بین گروههای مذهبی و مارکسیستها بود. لجاجت و اذیت و بیاحترامی به نیروهای مذهبی جایگزین احترام متقابل و روابط دوستانه شد؛ تا جایی که رفتارهای بد اعضای مارکسیست شده سازمان مجاهدین خلق با زندانیان مذهبی مورد اعتراض اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق نیز واقع شد. بهطور نمونه، جلوگیری از سکونت مذهبیها در اتاقهای جنوبی آفتابگیر زندان که برای سلامت مفید بود و خراب کردن وجهه مذهبیها در بین سایر زندانیان، از جمله این رفتارها بود. همچنین بایکوت کردن افرادی که نظرات مجاهدین خلق مارکسیست شده را نمیپذیرفتند از دیگر بیاحترامیها بود. هیچ کس از اعضای آنها حق حرف زدن، غذا خوردن، بحث کردن، ورزش کردن یا انجام هر کار مشترک دیگری را با شخص بایکوت شده نداشت. انتشار خبر تغییر موضع مجاهدین خلق در بین زندانیان مسلمان، سبب جدا شدن سفرههای این گروه با مجاهدین خلق مارکسیست شده گردید و در نهایت بیانیهای مبنی بر نجس بودن مارکسیستها در زندان اوین بهوسیله زندانیان سیاسی روحانی درجه اول منتشر شد.
ماجرا چنین بود که جمعی از روحانیون سنتی و اعضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی بحث نجس بودن مجاهدین خلق مارکسیست شده را مطرح کردند. استدلال آنان این بود که چون مجاهدین خلقِ مارکسیست شده اسلام را قبول ندارند، مطابق دستور فقه اسلامی این افراد کافرند و کافر نیز نجس است. آیتالله سید محمود طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری، آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی و چند روحانی برجسته دیگر از صادرکنندگان این فتوا بودند.
بدین ترتیب اتحاد استراتژیک بین نیروهای مارکسیست و مذهبی در مقابله با شاه و حکومت پهلوی از بین رفت و به علت وجود بدبینی شدید این گروهها، مرزبندی شدیدی بین گروهها شکل گرفت.
لزوم پرداختن هرچه بیشتر به اندیشه زندانیان تازه وارد و بحث و گفتوگو با آنان از دیگر پیامدهای تغییر و تحول ایدئولوژیک سازمان بود؛ به این ترتیب که تازه واردان در زندان توسط نیروهای مجاهدین خلقِ مارکسیست شده توجیه و تحت تأثیر القائات آنان گاهی حتی مجبور به پذیرش عقاید آنان میشدند. تنها تازه واردانی که پایههای فکری و اعتقادی استواری داشتند، میتوانستند در مقابل هجوم اندیشه و عمل مجاهدین خلقِ مارکسیستشده مقاومت و بر مواضع خود، ایستادگی کنند. مجاهدین خلقِ مارکسیستشده آیهی «فضلالله المجاهدین على القاعدین اجراً عظیماً» را از آرم سازمان حذف کردند. با انتشار نشریهی «جنگل» به جای نشریه «مجاهد» و انتشار فصلنامه «قیام کارگر» سبب جدایی بیشتر خود با نیروهای مذهبی و انعکاس گستردهتر افکار خود در بین مبارزان شدند. در مقابل، اعضای مسلمان مجاهدین خلق بهرغم مشکلات داخلی و فشارهای ساواک، با عناوینی چون «نهضت مجاهدین مسلمان» به رهبری لطفالله میثمی، گروه «مهدویون در اصفهان»، گروه «شیعیان راستین در همدان»، گروه «فریاد خاموش» در تبریز و گروههای دیگر مانند «مقداد»، «ابوذر»، «فجر»، «منصورون» و مانند آن در اغلب شهرها به مبارزه ادامه دادند.
مجاهدین مارکسیست نیز در پی فعالیتهای خود به نفوذ در کارخانهها و کارگران، برقراری ارتباط نزدیکتر با سازمان آزادیبخش فلسطین، مبارزین ظفار، جمهوری دموکراتیک یمن و مارکسیستهای وابسته به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، پرداختند.
در زندان قصر نیز مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی متشکل شدند. در نتیجه این تحولات و ضرباتی که از سوی ساواک به این گروه وارد شد، در سالهای پایانی رژیم سلطنتی، سازمانی به نام مجاهدین خلق، چه اسلامی چه مارکسیست در صحنهی مبارزه عملاً وجود نداشت.»[1]
پینوشت:
[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 2، ص 197 تا 199، با اندکی ویراستاری.
گزارش پرویز ثابتی از روند مارکسیست شدن سازمان مجاهدین. ص 1
گزارش پرویز ثابتی از روند مارکسیست شدن سازمان مجاهدین. ص 2
گزارش پرویز ثابتی از روند مارکسیست شدن سازمان مجاهدین. ص 3
گزارش پرویز ثابتی از روند مارکسیست شدن سازمان مجاهدین. ص 4
تقی شهرام
تعداد مشاهده: 9173