تلاش سپهبد تیمور بختیار اولین رئیس ساواک، برای ارتباط با امام خمینی(ره) و واکنش تند و سخت امام
تاریخ انتشار: 24 مرداد 1403
برکناری بختیار از ریاست ساواک تحلیلهای مختلفی به همراه داشت و در محافل مختلف از وی به عنوان یکی از مخالفان و معارضان رژیم شاهی یاد میشد. همانند هر فرد مطرود و یا حتی مخالفی در این دوران بختیار میکوشید از زمینهها و بسترهای مناسب برای مطرح ساختن خویشتن، نزدیکی به مراکز قدرت و نزدیکی به افراد و گروههای مخالف بهره ببرد. این حرکت در ابتدا یک روند کند و تدریجی داشت و در یک کنش و واکنش با فعالیتها و اقدامات رژیم ایران شدت مییافت. بختیار همچنین تلاش نمود خود را به روحانیون و رهبران مذهبی نزدیک کند. شرکت وی در مجالس و محافل مذهبی به همین منظور صورت میگرفت. در مجموع میتوان تلاش وی برای ایجاد یک رابطه نظاممند با رهبران دینی را ناموفق خواند زیرا افرادی چون امام خمینی حتی حاضر به ملاقات و گفتگوی معمولی با وی نمیشدند. در برخی اسناد و گزارشهای ساواک برخی از نامههای بختیار به تنی چند از روحانیون مشاهده میشود.
رژیم شاه در هر حرکت مخالفی به دنبال یافتن ردپایی از تیمور بختیار که به تازگی از ایران خارج و جزء مخالفان شده بود، میگشت تا بدینوسیله ضمن منحرف نمودن افکار عمومی از واقعیات موجود جامعه، تمام تقصیرها را به فعالیت تیمور بختیار در خارج کشور پیوند زند.
به عنوان مثال در برپایی تظاهرات اول بهمن ۱۳۴۰ دانشجویان[1] و سرکوب شدید آنان توسط نیروهای امنیتی نقش تیمور بختیار مطرح شد. محمدعلی همایون کاتوزیان در این زمینه میگوید: شایعات فراوانی در محافل بالای اپوزیسیون (که از شورای عالی خود جبهه ملی نشأت میگرفت) وجود داشت مبنی بر آن که در شب قبل از حادثه تیمسار بختیار پیامی برای جبهه ملی فرستاده بود. بدین مضمون که اگر دولت دکتر علی امینی سقوط کند و به او برای جانشینی امینی کمک شود، با جبهه ملی همراهی خواهد کرد و شخصاً از مصدق برای اعمال ناشایست گذشتهاش عذرخواهی خواهد کرد. اسناد حاکی از آن است که اعضای جبهه ملی نسبت به بختیار بسیار بدبین بوده و او را عامل بسیاری از جنایات در دوران ریاست ساواک میدانستند.
به هرحال با اعتقاد به دخالت بختیار در هر حرکت و ناآرامی در میان ایرانیان، ساواک کوشید تا بر کلیه اعمال، رفتار، ملاقاتها و مراودات بختیار در خارج از کشور و ارتباطات وی با داخل کشور نظارت داشته باشد.
هوشیاری، تیزبینی و آگاهی حضرت امام خمینی(ره) نسبت به ساختار قدرت رژیم پهلوی و رجال و وابستگان فعلی و پیشین آن، موجب گردیده بود که نه تنها تیمور بختیار، بلکه هیچ یک از سودجویان، فرصت طلبان و تشنگان قدرت، ثروت و تزویر نتوانند مقاصد خود را از طریق ایشان به ظهور برسانند. به طوری که در سند زیر ملاحظه میشود، امام خمینی به پیشنهاد حمایت از تیمور بختیار در روند مبارزه با رژیم پهلوی واکنش تند و سختی نشان میدهد و اتفاقاً همین برخورد پس از تبعید امام از ترکیه به عراق در سال 44 و تلاش تیمور بختیار برای ارتباط یافتن با امام مشاهده میشود.
*****
شماره: اداره یکم عملیات - ۱۲۹۵ ب.ن ۳۱۲
تاریخ: ۲۰ / ۴ / ۴۲
موضوع: فعالیت احمد طباطبائی قمی[2]
کریمی آشتیانی میگفت: یکی از روحانیون قم به نام خلیلی که اکثر اوقات در منزل آیتالله خمینی بوده است به وی گفته؛ روز سیزدهم خرداد آقای احمد طباطبائی به منزل آیتالله خمینی رفته بعد از بیان مطالبی علیه دولت از آیتالله خمینی درخواست میکند نطق خود را که قرار بوده روز چهاردهم خرداد در مدرسه فیضیه قم بیان کند به روز اربعین موکول نماید و گفته است دوستان تیمسار بختیار نیز حاضرند در این مبارزه با روحانیت هم آهنگی نمایند. موقعی که اسم بختیار به میان میآید خمینی عصبانی شده با صدای بلند میگوید: از خانه من بیرون برو؛ تو میخواهی جامعه روحانیت با این دولت و با این سلطنت بجنگند که بختیار رسوا و معلوم الحال که نیمی از فساد امروز کشور زیر سر او بوده به جای دولت بنشیند و یا رئیس جمهور شود. ما صحیح است با این دولت مخالفیم ولی مبارزه را برای افرادی نظیر بختیار نمیکنیم که اصلاً پایبند به هیچ دین و مسلکی نیست. ناراحتی و عصبانیت خمینی به درجهای بوده که چند نفر از حاضرین از طباطبائی درخواست میکنند بهتر است از آنجا خارج شود.
این نسخه در پرونده آیتالله خمینی بایگانی شوند.
به عرض میرسد 20 / 4
پینوشتها:
[1] . تظاهرات اول بهمن ۱۳۴۰: روز یکشنبه اول بهمن ۱۳۴۰ هزاران تن از دانشجویان دانشگاه تهران علیه حکومت شاه و دکتر علی امینی نخست وزیر به تظاهرات پرشوری دست زدند. این تظاهرات به دنبال تظاهرات چند روز گذشته برخی از دانش آموزان دبیرستانها و اخراج چند تن از آنها صورت گرفت. در این تظاهرات که منجر به درگیری پلیس با دانشجویان گردید، حدود دویست پلیس و دانشجو مجروح شدند و به تأسیسات دانشگاهی خسارت وارد آمد و مقدار زیادی از وسائل آزمایشگاهی و تدریس دانشگاه از بین رفت. این یورش بیسابقه پلیس موجب خشم توفندهای در افکار عمومی گردید و دولت که متوجه وخامت اوضاع شده بود، جریان را مرتبط با تحریکات فئودالها[از جمله تیمور بختیار] جبهه ملی و حزب توده کرد. ر.ک: قلم و سیاست، ج ۲، محمدعلی سفری.
[2] . احمد طباطبایی قمی، فرزند مرحوم سید علی صدیق متولد 1282 ﻫ ش است. پس از تحصیلات مقدماتی در سال 1305 به تهران آمد و پس از مدتی اشتغال به تحصیلات عالیه، در عدلیه عهدهدار مشاغل قضایی شد و در سال 1313ش شغل وکالت را انتخاب کرد. وی در دورهی نوزدهم به نمایندگی از مردم قم به مجلس شورای ملی(۱۰ خرداد ۱۳۳۵ / ۲۰ شوال ۱۳۷۵ ه.ق، تا ۱۹ خرداد ۱۳۳۹ / ۱۴ ذیالحجه ۱۳۷۹ ه.ق) راه یافت. وی در دورهی بیستم مجلس شورای ملی جزء کاندیداهای منفرد بود ولی ظاهراً به مجلس راه نیافت و مجلس بیستم هم حدود دوماه و نیم پس از تشکیل منحل شد. در ۱۴ اردیبهشت، دو تن از نمایندگان، دولت جعفر شریفامامی را استیضاح کردند. شریفامامی پس از درگیری با نمایندگان از مجلس خارج شد و استعفا کرد. سپس شاه دکتر علی امینی را در ۱۶ اردیبهشت مأمور تشکیل کابینه کرد. امینی از شاه درخواست کرد مجلس شورای ملی و سنا را منحل کند و شاه در ۱۹ اردیبهشت انحلال مجلسین را اعلام کرد.
تعداد مشاهده: 9499