مروری بر زندگی و مبارزات سیاسی آیتالله بیوک خلیلزاده (مروج)
تاریخ انتشار: 26 فروردين 1403
تولد و تحصیلات
آیتالله بیوک خلیلزاده معروف به «مروج»[1] فرزند محمدرضا در 27 شهریور 1309 در یک خانوادهی مذهبی و متمکن در یکی از محلات قدیمی اردبیل به دنیا آمد. در دوران کودکی به فراگیری قرآن در مکتب پرداخت و در شش سالگی راهی دبستان شد. به جهت جو زمانه و تعصب مذهبی پدرش او ادامهی تحصیل نداد و نزد پدر مشغول کسب و کار شد؛ اما به اتفاق چند تن از دوستان خود در ایام تابستان به فراگیری زبان عربی پرداخت. بر اساس علاقهی شخصی و تشویق پدر به حوزهی علمیهی شهر اردبیل که مدرسهی «ملا ابراهیم» نام داشت وارد شد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی مشغول گردید.
در سال 1326 ش به حوزهی علمیهی قم عزیمت کرد و در مدرسهی آیتالله سید محمد حجت کوهکمری اقامت گزید و در درس بزرگانی چون: آیتالله سید محمدباقر طباطبایی سلطانی، بروجردی، عبدالجواد اصفهانی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی حاضر گردید؛ ضمن آن که در درس فلسفهی شیخ محمد لاکانی، میرزا مهدی مازندرانی و علامه سید محمدحسین طباطبایی هم شرکت میکرد.[2]
آیتالله مروج پس از اتمام مقدمات دروس حوزوی در قم و شروع درس خارجـ که مقارن با نهضت ملی شدن نفت در ایران بودـ راهی مشهد مقدس شد و در درس خارج فقه و اصول آیتاللهالعظمی سید یونس اردبیلی، از مراجع تقلید آن زمان، حاضر گشت. وی در بیت آیتاللهالعظمی سید یونس اردبیلی مسئول دفتر و مقسم ایشان بود. پس از اقامت دو ساله در مشهد مقدس وی به قم بازگشت؛ ضمن اینکه از آیتاللهالعظمی اردبیلی اجازهی تصدی امور شرعیه را دریافت نمود. در اقامت دوم در قم از محضر بزرگانی چون آیتالله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی و علامه سید محمدحسین طباطبایی استفاده نمود.[3]
وی در ایام تحصیل خود موفق به دریافت اجازات متعددی از فقها و بزرگان اجتهاد شیعه گردید که از آن جمله میتوان به آیتاللهالعظمی سید یونس اردبیلی، آیتالله العظمی سید محسن حکیم، آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی اشاره کرد.[4] آیتالله مروج پس از بازگشت به اردبیل به تدریس و ترویج و اقامهی نماز پرداخت.[5]
خدمات اجتماعی- فرهنگی
راهاندازی صندوقهای قرضالحسنه
از حرکتهای قابل توجه در تاریخ انقلاب اسلامی، دایر شدن صندوقهای قرضالحسنه در شهرهای مختلف است.[6] در اردبیل تعداد قابل توجهی صندوق قرضالحسنه با محوریت علما و بازاریان متدین شکل گرفت، آیتالله مروج نقش مهمی در راهاندازی صندوقهای قرضالحسنه داشت، از جمله میتوان به «صندوق قرضالحسنه مکتب سجاد» اشاره کرد که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب تأسیس شد.
حاج لطیف نباتی از اعضای مؤسس این صندوق در مورد فکر ایجاد و تأسیس صندوق میگوید:
«فکر ایجاد صندوق از آقای مروج بود در حقیقت بانی اصلی هم او بود. یک روز در سال 1349 ما را به متزلش دعوت کرد و گفت صندوقهای قرضالحسنه در قم و تهران ایجاد شده است که ما هم در اینجا[اقدام بکنیم] تا سرمایه اولیه مردمی به درد مردم بخورد.»[7]
از این سال به بعد با پشتکار خیرین و هدایت آیتالله مروج روز به روز دامنه فعالیت این صندوقها افزایش یافت و دایره فعالیت آن به بعد از انقلاب رسید و صندوقهایی به نام «مهدیه»، «امام حسن مجتبی» و «قرضالحسنه نبوی» و «رسولاکرم» دایر و اکنون هم به فعالیت خود ادامه میدهند.
احیای حوزهی علمیه اردبیل
در سال 1348 علمای طراز اول اردبیل برای سر و سامان دادن به وضعیت طلاب علوم دینی جلساتی تشکیل داده و به بررسی موضوع پرداختند. اولین جلسه علمای اردبیل با حضور آیات: حاج سید یونس یونسی اردبیلی، محمد مسائلی و مروج در تاریخ 29 / 5 / 1348 در محل کتابخانه مسجد میرزا علیاکبر برگزار شد و برای احیای حوزه علمیه تصمیماتی اتخاذ گردید، یکی از منابع نفوذی ساواک از این جلسه اینچنین گزارش کرده است:
«1- هر یک از روحانیون مورد بحث قسمتی از دروس مربوطه را تدریس خواهند نمود.
2- به هر یک از طلاب ماهیانه مبلغ یک هزار ریال مقرری و کمک هزینه تحصیلی پرداخت خواهد شد.
3- جهت تأمین مخارج لازم از تجار و کسبه بازار تقاضای کمک خواهد شد.
4- فعلاً جلسه مذکور هفتهای یک بار در محل کتابخانه میرزا علیاکبر تشکیل خواهد شد تا چنانچه آقایان روحانیون نظریاتی در این مورد داشته باشند، اعلام نمایند.»[8]
تلاش برای راهاندازی مؤسسه دینی و اجتماعی حسینی
در سال 1353 مرحوم میر بشیر رئیسی با همفکری و همکاری دکتر حسین ملکی و آیتالله مروج برای ثبت مؤسسهای به نام «مؤسسه دینی و اجتماعی حسینی» اقدام و ضمن ارایه اساسنامه و مشخصات هیئت مدیره به شهربانی اردبیل تقاضای صدور پروانه فعالیت نمود. به علت حضور آیتالله مروج و دکتر ملکی شهربانی از ساواک آذربایجان شرقی در این مورد استعلام نمود و ساواک آذربایجان شرقی هم از مدیریت کل اداره سوم خواستار بررسی سوابق افراد و تصمیمگیری برای صدور مجوز فعالیت شد. با توجه به سوابق آیتالله مروج در ساواک که تحت شماره کلاسه 107275 بایگانی شده بود عضویت وی در مؤسسه فوق مورد مخالفت ساواک قرار گرفت:
«... بیوک خلیلزاده از روحانیون افراطی و ناراحت است که چندین بار توسط مقامات انتظامی و ساواک در زمینه اظهاراتش به وی تذکر داده شده ولی مؤثر واقع نگردیده و اکثراً در بالای منابر مطالب تحریکآمیز و خارج از مسائل مذهبی و شرعی مطرح مینماید.»
ساواک مذکور در خاتمه خواستار نظریه در مورد تأسیس مؤسسه مزبور شده است.
«نظریه:
با توجه به مراتب بالا مستدعی است در صورت تصویب با صدور پروانه مؤسسه مذکور مخالفت گردد. موکول به رأی عالیست.
[حاشیه پائین] مخالفت شود (امضاء)
در نهایت با صدور مجوز فعالیت برای مؤسسه دینی و اجتماعی حسینی به شرح زیر مخالفت شد:
«... بدینوسیله یک برگ فتوکپی گزارش معروضه در مورد مؤسسه فوقالذکر که به عرض معاونت دوم اداره رسیده و با صدور پروانه آن مخالفت شده است، جهت هرگونه اقدام مقتضی به پیوست ایفاد میگردد.
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی- عطار پور»[9]
ایجاد درمانگاه حسینی
وقتی ساواک با ایجاد «مؤسسه اجتماعی دینی حسینی» مخالفت کرد با تلاش آیتالله مروج و نیروهای مذهبی بازاری برای کمک به بیماران بیبضاعت درمانگاه حسینی ایجاد شد.
قبل از تأسیس درمانگاه حسینی در سال 1350 و 1351 وقتی که رژیم بعثی عراق ایرانیان مقیم عراق را اخراج کرد تعدادی از اردبیلیهای ساکن عراق به زادگاه خود بازگشتند. رسیدگی به مسایل درمانی و پزشکی با نظارت آیتالله مروج انجام میگرفت و این امر لزوم ساخت درمانگاه غیردولتی در اردبیل را بیش از پیش ضروری ساخته بود.
صندوق پستی 58
آیتالله مروج در سال 1354 در یک ابتکاری جالب برای پاسخ گویی به سؤالات و شبهات جوانان و اقشار تحصیلکرده صندوق پستی معرفی کرد تا از طریق آن جوانان و دانشآموزان بتوانند سؤالات مذهبی خود را پرسیده، جواب لازم را دریافت کنند. شهربانی موضوع را به اطلاع ساواک آذربایجان شرقی رساند و این که آیتالله مروج در نظر دارد با انتشار آگهی در اردبیل اعلام دارد که چون اکثر جوانان و فرهنگیان در اثر نداشتن وقت کافی نمیتوانند در مجالس مذهبی و دینی شرکت نمایند لذا صندوق پستی افتتاح میگردد تا بدین وسیله از طریق مکاتبه بتوانند سؤالات دینی و مسائل مذهبی را مطرح و جوابهایی دریافت دارند، شهربانی از ساواک خواستار جواب در دو مورد میشود که:
«1- آیا اداره پست مجاز است قبل از استعلام صلاحیت، صندوق پستی در اختیار هرکس قرار دهد؟
2- آیا چاپ و انتشار آگهی مورد بحث و همچنین افتتاح چندین صندوق پستی از ناحیه ایشان به مصلحت میباشد یا نه؟»
اداره کل سوم ساواک در نظریه خود با بررسی سوابق آیتالله مروج اعلام کرد که: «چاپ و انتشار آگهی و همچنین افتتاح صندوق پستی مذکور از جانب او به مصلحت نمیباشد زیرا با توجه به سوابقی که از وی در بالا یاد شده احتمال میرود که به وسیله انتشار آگهی و افتتاح صندوق پستی عقاید مخرب و سوء خود را به دیگران القاء نماید.»
علیرغم مخالفت ساواک با چنین اقداماتی در سال 1355 آیتالله مروج برگهای در این رابطه چاپ و منتشر نموده بود:
«اطلاعیه
صندوق پستی 58 اردبیل حاضر است از طریق مکاتبه به سئوالات دینی دانشآموزانی که به علت نداشتن وقت کافی از شرکت در مجالس مذهبی معذورند پاسخ گوید.
1- سئوالات خلاصه و روشن نوشته شود.
2- آدرس و نام مشخص و خوانا باشد.
3- سئوالات صرفاً جنبه مذهبی داشته باشد.»
این برگه در اختیار افراد قرارداده میشد. این اقدام با حساسیت ساواک مواجه شده و مسئولین ساواک آذربایجان شرقی دستور جلوگیری آن را صادر کردند. حساسیت ساواک به فعالیت صندوق پستی ادامه داشت تا آنجا که آیتالله مروج به ساواک احضار و مورد بازجویی پیرامون صندوق پستی قرار گرفت.
علاوه بر موارد فوق؛ ایجاد مؤسسهی مبارزه با فقر به همراه آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، راهاندازی جمعیت مبارزه با سِل، جمعیت حمایت از بیماران کلیوی، ایجاد کتابفروشی اسلامی، ایجاد کتابخانهی مکتب المهدی(ع)، برپایی نمایشگاه کتاب اسلامی از دیگر اقدامات مهم فرهنگی آیتالله مروج به حساب میآید.[10] همچنین در سال 1351 آیتالله مروج و چند تن از علمای شهر بر آن شدند یک «کنفرانس اسلامی» یا هیئت اسلامی برپا و در آن مقالههای دینی منتشر نموده و مبلغین توانا به اطراف اعزام کنند، این تلاش هم با کارشکنی عوامل ساواک به نتیجه نرسید.[11]
فعالیتهای سیاسی
مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
در 14 مهر 1341 در زمانی که مجلس شورای ملی جهت اصلاح قانون انتخابات تعطیل شده بود، لایحهای تحت عنوان «انجمنهای ایالتی و ولایتی» در هیئت وزیران دولت اسدالله علم به تصویب رسید. انجمنهای ایالتی و ولایتی قرار بود شوراهایی باشند که در هر استان و شهرستان تشکیل شوند و در مورد مسائل مربوطه تصمیمگیری کنند. در این لایحه جدید، شرط مسلمان بودن از رأیدهندگان و انتخاب شوندگان برداشته شده بود و همچنین شرط «سوگند نمایندگان به قرآن» تبدیل به «سوگند به یکی از کتب آسمانی» شده بود. تصویب این لایحه با مخالفت گسترده روحانیان مواجه شد. در اردبیل آیتالله مروج از جمله اعتراض کنندگان به این لایحه بود. به طوری که وی در 13 آبان 1341 به همراه جمعی از علمای اردبیل[12] طی تلگرافی به آیتالله گلپایگانی اظهار داشتند: «... در خصوص تصویبنامه الغای قید ذکوریت و اسلام در منتخبین انجمن مستحضر، بدین وسیله از منویات مقدسه مراجع اظهار امتنان و تأییدات معظمله را از درگاه خداوند متعال خواستاریم...»[13]
مخالفت آیتالله مروج علیه لایحه مذکور به این محدود نشد بلکه وی در ادامه مخالفتهای خود، روز 10 آذر 1341 به مناسبت وفات امام علیالنقی علیهالسلام از طرف هیأت علمیه اردبیل مجلس سوگواری در مسجد جامع شهر برگزار شد. در این مجلس آقایان، مروج، موسوی اردبیلی و حاج احمد امیرزاده به ترتیب به منبر رفته و «پس از خواندن خطبه و بیاناتی مختصر از ایمان و عقاید مردم در دوره حضرت محمد(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) هر یک مطالبی پیرامون تصویبنامه هیأت دولت درباره انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی سخنرانی و اعتراضاتی نمودند.»
فرمانداری اردبیل در گزارشی به استاندار آذربایجان شرقی در مورد سخنرانی آیتالله مروج در مجلس مذکور مینویسد: «آقای بیوک مروجی ضمن بیانات مذهبی مردم را به پشتیبانی از علماء و مخالفت در این موضوع دعوت نموده، گفت: ما نمیگذاریم [به]وسیله چند نفر بهایی یا یهودی و یا مسیحی به مذهب ما انگشت دراز گردد.»
مخالفت با انقلاب سفید
محمدرضا پهلوی که در ماجرای لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی متحمل شکست و عقب نشینی شده بود، تلاش کرد تا در ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ در غیاب مجلس، با برگزاری یک رفراندم برای تأیید اصول ششگانه به اصطلاح «انقلاب سفید» که از جانب آمریکاییها دیکته شده بود، شکست قبلی را جبران کند. این اقدام از همان ابتدا مورد مخالفت گسترده علما و روحانیون قرار گرفت. بررسی اسناد ساواک نشان از آن دارد که اسم آیتالله مروج در لیست مخالفین «موارد ششگانه دولت» قرار دارد. چرا که در ایام تبعید امام خمینی(ره) فعالیتهای علمای مبارز اردبیل به شدت از سوی ساواک مراقبت میشد و آنها به اشکال مختلف در فشار بودند. از اولین اهرمهای فشار رژیم، ممنوعیت خروج از کشور برای علمای مبارز بود. در سال 1344 ساواک اسامی علمای مخالف هر استان را به تفکیک تهیه نموده بود.[14] در حوزه استحفاظی آذربایجان شرقی آیتالله مروج نیز به عنوان یکی از روحانیون مخالف معرفی شده است.
از این جمع، شهربانی اردبیل اسامی هفت تن از «روحانیون و اشخاصی که به علت مخالفت با مواد ششگانه دولت صدور گذرنامه برای آنان به مصلحت نمیباشد» را جداگانه برای سرپرست شهربانیهای آذربایجان شرقی ارسال میکند که در این میان نام بیوک خلیلزاده در ردیف دوم ذکر شده است.
فاجعه فیضیه
عصر روز دوم فروردین ۱۳۴۲ (۲۵ شوال ۱۳۸۲ ه.ق.) به مناسبت شهادت امام صادق(علیه السلام) از سوی آیتالله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه مراسم عزاداری بر پا شده بود. با آغاز مراسم، گروهی از مأموران رژیم، با لباسهای مبدل و یک رنگ وارد مدرسه شدند و به طور پراکنده بین جمعیت نشستند. بعد از مدتی مأموران با صلوات فرستادنهای پی درپی نظم جلسه را بر هم زدند پس از مدتی کوتاه، نیروهای شهربانی با اونیفورم و مسلح وارد مدرسه شدند و جمعیت را به گلوله بستند.
انتشار این اخبار خشم علما را در سراسر کشور برانگیخت. علما و روحانیون کشور با ارسال تلگراف و نامهها به مراجع تقلید ضمن ابراز تأسف، وقوع این حوادث را تسلیت گفتند. در اردبیل نیز آیتالله مروج به همراه دیگر علما اردبیل[15] در تلگرافیهایی خطاب به آیات عظام از جمله امام خمینی و آیتالله گلپایگانی اظهار داشتند:
«فاجعه و حادثه ناگوار اخیر در حرم ائمه اطهار قم که به دست اراذل نسبت به روحانیون انجام و موجب هتک احترام حوزه علمیه گردیده، تأثرات عمیق عموم مسلمین خاصه روحانیون این سامان را فراهم، بدین وسیله ضمن ابراز همدردی، مراتب تأثیرات و انزجاز خود را از این گونه اعمال وحشیانه اظهار داشته، امید است خداوند متعال با عنایت حضرت ولیعصر ارواحنا له الفدا جبران فرمایند.»[16]
امام خمینی در جواب، تلگرافی به آیتالله سید یونسی ارسال داشته و نوشتند: «به وسیله حجتالاسلام آقای سید یونس دامت برکاته، خدمت حججالاسلام دامت برکاتهم از تلگراف محترم در فاجعه عظیمه متشکر.»[17]
آیتالله العظمی گلپایگانی نیز در تلگرافی به آیتالله سید یونس اردبیلی «تلگراف شریف آقایان علما [که] حاکی از تأثیر عمیق عموم مسلمین در فاجعه اخیر» بود، را موجب «تسلی خاطر و امتنان» دانستند. و با اشاره به آیه قرآنی «انما اشکو بثی و حزنی الی الله»[18] از «خداوند متعال [برای] آقایان طلاب»، «صحت و عافیت و کرامت» و برای حوزه علیمه، حفظ حوزه «از سوانح» را طلب کردند.
آیتالله العظمی گلپایگانی در ادامه از آیتالله سید یونس اردبیلی خواستار ابلاغ سلام وی به علمای اردبیل با ذکر تکتک اسامی آنها شدند و نوشتند: «مستدعی است سلام و تشکر حقیر را خدمت حضرات حججالاسلام آقای شیخزاده، آقای حاج شیخ ابراهیم، آقای مروج، آقای حاج آقا بهاءالدین، آقای حاج سید عبدالکریم موسوی، آقای آقا سید غنی اردبیلی، آقای جعفری، آقای میرزا ابوالقاسم اردبیلی، آقای سید مسلم، آقای همتی، آقای متشکری، آقای هاشمی، آقای ناصری، و سایرین آقایان دامت برکاته ابلاغ فرمایید.»
واکنش به دستگیری امام خمینی
عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) امام خمینی در نطق تاریخی خود در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی - اسرائیلی او برداشتند، متعاقب این سخنان تاریخی، مأموران رژیم پهلوی در سحرگاه 15 خرداد 1342، به خانه حضرت امام خمینی در قم حمله، ایشان را دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند. انتشار خبر دستگیری امام خمینی واکنش تمام اقشار مختلف مردمی در سرتاسر کشور را به دنبال داشت.
با انتشار خبردستگیری امام خمینی در قم، در تهران، ورامین وشهرهای دیگر سیل مردم به خیابانها ریختند و در اعتراض به این اقدام رژیم دست به تظاهرات زدند که رژیم حرکت مردم را به خاک و خون کشید. اولین بازتاب دستگیری امام خمینی و حرکت خونین مردم تهران، قم و ورامین در اردبیل، تعطیلی بازار بود. علاوه بر این، علما و روحانیون اردبیلی در اعتراض به رفتار رژیم تصمیم گرفتند تا در تلگرافخانه شهر دست به تحصن بزنند. حضور آیتالله مروج در این تحصن یکی دیگر از برگهای مبارزاتی وی را ورق زد.
حجتاسلام شیخ ابوذر بیدار در مورد نحوه تصمیمگیری و اجرای تحصن و حضور آیتالله مروج در این تحصن میگوید: «در خلخال بودم که آقای سید غنی اردبیلی، یکی از شاگردان برجسته امام خمینی و از فعالان سیاسی نهضت 15 خرداد، پیغام فرستاد که هرچه زودتر خلخال را رها کن و به اردبیل بیا، امام را گرفتهاند. عصر همان روز حدود ساعت چهار بعد از ظهر با اتوبوس راهی اردبیل شدم. روحانیون و طلاب اردبیل در منزل یکی از علمای آن شهر تجمع کرده بودند. آقای سید غنی اردبیلی را در آن جمع یافتم. او نظر به اعتمادی که به اینجانب داشت، گفت امام را گرفتهاند. ما وظیفه داریم یک حرکت از خود نشان بدهیم. بهتر است به تلگرافخانه اردبیل برویم، ضمن تحصن در آنجا تلگرافی از شاه بخواهیم که نسبت به آزادی امام اقدام نمایند.»
این روحانی مبارز ادامه میدهد: «پیشنهاد پذیرفته شد و تا جایی که من یادم هست آقایان علما؛ آقا شیخ محمدصادق متشکری، آقا شیخ غفور عاملی، آقا حاج محمد مسائلی، آقای سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، آقا سید یونس یونسی، آقای حاج میرزا ابوالقاسم توسلی، آقا میرزا بهاءالدین اوستا (علمالهدی)، آقا بیوک آقا مروج و بنده به همراه عده دیگر که در حدود سی نفر بودیم، رفتیم تلگرافخانه اردبیل.»[19] و در آنجا متحصن شدند.
درباره این تحصن در اسناد ساواک نیز آمده است: «عدهای از علمای شهرستان مزبور در تلگرافخانه متحصن و مخابره تلگراف به خاک پاک اعلی حضرت همایونی تقاضای آزادی آیتالله خمینی را نمودهاند. بلافاصله در این مورد پیشبینیهای لازم معمول به ساواک اردبیل دستور داده شد کمیسیون امنیت را تشکیل و به آقایان متحصنین ابلاغ شود از تحصن خارج شوند...»[20]
ساواک با اقدامات گسترده موفق شد تحصن در تلگرافخانه را بشکند ولی فشار سراسری به رژیم برای آزادی حضرت امام، شاه را از سوءقصد به جان ایشان بازداشت.
غیر قانونی دانستن مجلس 21 شورای ملی
مجلس بیست و یکم از معدود مجالس شورای ملی است که انتخابات آن مورد تحریم مراجع تقلید و علمای اعلام قرار گرفت چرا که در پی دستگیری امام خمینی و وقوع قیام 15 خرداد دامنه چالش میان روحانیت و هیئت حاکمه گسترش یافت، با مهاجرت برخی مراجع و علمای شهرستانها به تهران و ناکامی آنها در آزادی امام این اختلاف تشدید گردید، تا جایی که با طرح برگزاری انتخابات، مهاجرین با عزمی راسخ و با صدور دهها اعلامیه به تحریم آن پرداختند.
از اقداماتی که به کمک علمای اردبیل در مقابله با برگزاری انتخابات دوره بیست و یکم صورت گرفت تعطیلی بازار و اعتصاب بازاریان در تاریخ 25 / 6 / 1342 بود که براساس گزارشهای موجود، عوامل اصلی تعطیلی بازار عبارت بودند از: سید عبدالکریم موسوی واعظ، میرزا بهاءالدین اوستا واعظ، ابوالفضل حلالزادهی واعظ، بیوک مروج واعظ، علیاصغر باقری کفاش، حاج التفات اعتباری تاجر حبوبات، ملکی تاجر بزاز، نصرت خزدوز قنادی.[21]
در همین روز که مردم اردبیل در اعتراض به انتخابات مجلس دست به اعتصاب زده بودند ساعت پنج بعدازظهر آیتالله مروج در مسجد جامع در حضور جمع کثیری از مردم به منبر رفت و در سخنان خود خواستار ادامه اعتصاب بازار شد.
بنابر گزارشهای ساواک آیتالله مروج در این سخنرانی مردم را به ادامه اعتصاب فراحواند و اظهار داشت: «اهالی محترم شهرستان اردبیل آیا میدانید که دست خارجی در بین اجتماعات ایران نفوذ کرده و میخواهند با چنین روش و سیاست گوناگون دین مقدس ما را از بین ببرند... پس حضار محترم هشیار باشید فردا را هم بازار را ببندید و تعطیل عمومی کنید و از منزلتان بیرون نیایید و آقایان آیتالله حکیم و خوئی و نجفی و میلانی و شریعتمداری و خمینی مراجع عالیقدر اسلام دستور دادهاند رأی دادن در این انتخابات قلابی بر عموم ملت ایران فرداً به فرد حرام است.»
وی در ادامه مردم را به مبارزه دعوت کرد و اظهار داشت: « بایستی در این راه با دشمنان دین مبارزه و قیام دستهجمعی کرد...»
این اجتماع مردم در ساعت 18 خاتمه یافت لیکن عُلما در کتابخانه مسجد باقیمانده و به رایزنی و تبادل نظر ادامه دادند. انتخابات در 26 شهریور برگزار شد[22] اما تحریم یکپارچه علما و اعتصاب بازار اردبیل تمام تبلیغات و تلاش عوامل رژیم شاه را برای شرکت مردم اردبیل بی اثر کرد و انتخابات با فضایی سرد روبرو شد. بعد از برگزاری انتخابات فرمایشی، دولت اعلام کرد روز 14 مهر طی مراسمی مجلسین افتتاح خواهد شد و برای این منظور تبلیغات وسیعی نیز به راه افتاد.
متعاقب این، آیتالله مروج در کنار علمای آذربایجان[23] با ارسال تلگرافی به مراجع تقلید و دفتر مجلس شورای ملی و مجلس سنا نسبت به برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس و سنا اعتراض کردند. متن تلگراف بدین شرح است:
«تهران- 14 / 7 / 1342
حضرات آیاتالله عظام حاج سید محمدهادی میلانی- آقای سید کاظم شریعتمداری- آقای حاجآقا روحالله خمینی- آقای سید شهابالدین نجفی دامت ظلهم
رونوشت: دفتر مجلس شورای ملی
رونوشت: دفتر مجلس سنا
چنانچه جامعه روحانیت و قاطبة اهالی آذربایجان کراراً به وسیله گویندگان دینی و اعلامیهها مخالفت خود را از تشکیل مجلس شورا و سنای غیرقانونی که امروز در شرف افتتاح است، ابراز داشته و با تعطیلیهای عمومی بازارها و مغازهها عدم صلاحیت دو مجلس را در اداره شئون اجتماعی این ملت اظهار نمودهاند اینک مجدداً بازارها را عموماً تعطیل کرده و مراتب تنفر و انزجار خود را اظهار و عدم صلاحیت مجلسین و اشخاصی که به نام نمایندگی بر مردم تحمیل شدهاند، اکیداً اعلام میدارند.»[24]
ایراد سخنرانیهای انتقادآمیز
بعد از سالهای 42 و 43 در گزارشهای ساواک بارها شاهد قرار گرفتن نام آیتالله مروج در لیست «روحانیون افراطی»، «اخلالگر» و «طرفدار آیتالله خمینی» هستیم. از اسناد به جا مانده از ساواک و شهربانی، از مقطع زمانی سالهای 42 تا 52، چنین به نظر میرسد که آیتالله مروج در نقاط و مراکز متعدد اداری، مذهبی و سیاسی شهر اردبیل به مناسبتهای مختلف برای مردم به ایراد سخنرانی میپرداخته و آنها را در جریان مشکلات و مسائل رژیم قرار میداده است که این سخرانیها در تحریک احساسات مردم و تشدید و تداوم روحیه مبارزه طلبی مردم بسیار مؤثر بوده است. که این امر باعث واکنش شدید ساواک میشد. در گزارشی در 1346 رئیس ساواک آذربایجان شرقی در اظهار نظریه خود اعلام کرده است آیتالله موسوی اردبیلی و میرزا بیوک مروج جزء روحانیون افراطی و مخالف دولت هستند که حق رفتن به منبر ندارند ولی در محافل خصوصی مخالفتهای خود را آشکار میسازند.[25]
اولین سخنرانی انتقادآمیز آیتالله مروج در دهه پنجاه شمسی که در اسناد انعکاس یافته در تاریخ 3 / 12 / 1352 در مسجد دروازه (عالی قاپو) ایراد شد. وی در سخنان خود وابستگی ایران به قدرتهای بیگانه را مورد انتقاد قرارداده و اظهار داشت: «...از اول کار را به اجانب محول نمودند حالا هم شلاق و کتک آن را میخوریم و خواهیم خورد اگر از کوچک و بزرگ مملکت ما خیال کنند که اجانب و بیگانه برای پیشرفت مملکت ما کار خواهند کرد، اشتباه کردهاند بلکه خیانت میکنند...»
آیتالله مروج در قسمت دیگری از سخنان خود، حملات شدیدی را متوجه مراکز فساد اخلاقی و مالی رژیم پهلوی کرد. نظریاتی که مسئولین امنیتی در مورد این گزارش دادهاند قابل توجه است:
نظریه مأمور تهیه گزارش (شنبه): «حاج بیوک آقا خلیلزاده در این مجلس که در حدود 200 نفر حضور داشتند از وضع مملکت انتقاد کرد و چنین وانمود میکرد که ما ایرانیها مستعمره ممالک بزرگ و بیگانه هستیم.»
نظریه یکشنبه، رهبر عملیات که پس از گزارش مأمور آن را تأیید نموده است: «بیوک خلیلزاده (مروجی) در 3 / ه [ ساواک تبریز] و مرکز دارای سابقه میباشد و اصلح است در مورد نامبرده بالا برابر نظر 3 / ه.الف اقدام گردد.»
رئیس دایرهی عملیات (دوشنبه) خبر فوق را تأیید نمود و نظریه ساواک آذربایجان شرقی (3ه.الف)[26] به این شرح بود:
«بارها به عرض رسیده که نامبرده از روحانیون افراطی و بدبین این شهرستان بوده و در فرصتهای مناسب علیه دولت تبلیغ مینماید...». در سمت چپ این گزارش هم قید شده است: «آقای باقری با توجه به نظریه سلسل همراتب عملیاتی نامبرده بالا احضار و شدیداً به وی تذکر داده شود. 16 / 12 / 52».[27]
دومین سخنرانی انتقادآمیز ایشان در تاریخ 17 / 12 / 1352 در مسجد دروازه اردبیل ایراد شد. آیتالله مروج در این سخنرانی به اختلافات طبقاتی موجود در جامعه اشاره کرده، ایران را با ژاپن مقایسه نمود. از نحوه تحصیل دانشجویان ژاپن و نقش آنها در ایجاد تمدن این کشور سخن گفت، ثابتی مدیرکل ادارهی سوم ساواک در ذیل گزارش طی دستوری به ساواک آذربایجان شرقی ابلاغ کرد: حاج بیوک خلیلزاده احضار و شدیداً تذکر داده شود و: «به وی تفهیم گردد که در منابر و مجالس فقط به ذکر امور دینی اکتفا کرده و از گفتن سخنان خلاف واقع خودداری نماید و در صورت مشاهده اعمال خلاف از جانب مشارالیه تصمیمات شدیدی درباره اش اتخاذ خواهد شد...»[28]
متعاقب درخواست ثابتی، مدیرکل ادارهی سوم ساواک، آیتالله مروج توسط ساواک احضار و به وی اخطار شد ولی پس از چند ماه مجدداً در سخنرانیهای خود به انتقاد از وضع جامعه و کشور یا به قول ساواک مطالب خلاف واقع پرداخت. از جمله در ساعت 22 روز 15 / 7 / 1353 در مسجد دروازه اردبیل، موضوع سخنرانی وی عدالت و اقسام آن یعنی عدالت فقهی، عدالت اجتماعی و فردی بود. وی با اشاره به تاریخ صدر اسلام و دوران خلافت حضرت امیر(ع) از فیلمهای منحرفکننده سینماهای ایران انتقاد کرد. در فراز دیگری از این سخنرانی کشف حجاب مورد حمله قرار گرفت و با اشارهای کاملاً صریح از وضعیت حجاب انتقاد کرد. مأمور تهیه گزارش نظر میدهد: «آقای مروج در این سخنرانی به طور غیر مستقیم از کشف حجاب و اختلاط زنان با مردان انتقاد نمود.»[29]
سخنرانیهای انتقادی آیتالله مروج تا سال 57 و براندازی سلطنت ستم شاهی ادامه یافت. به طوری که در اوایل این سال، به دنبال سخنرانی انتقادی وی در اربعین شهدای تبریز، مأموران اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش گزارش جداگانهای از این مراسم و سخنرانی آیتالله مروج تهیه کرده که رونوشتی از آن به ریاست ساواک ارسال کردند در این گزارش تصریح شده است: «... در بین سخنرانی که بینهایت تحریکآمیز و هیجانآور بود عدهای از مردم حاضر در موقع بردن نام خمینی از روی احساسات بیاختیار از جای خود بلند بعد سر جای خود نشستند...»[30]
نیمه شعبان همین سال آیتالله مروج در سخنرانی انتقادآمیز دیگری سیاستهای رژیم را به باد انتقاد گرفت.
ماه رمضان برگی دیگر از سخنرانیهای انتقادی آیتالله مروج را ورق زد، وی در روز شهادت حضرت علی(ع) در مسجد میرزا علیاکبر به منبر رفت و طی سخنان خود خواستههای مردم را به شرح زیر اعلام کرد:
1- حکومت اسلامی باید به وسیله مراجع تقلید و روحانیون شکل گیرد.
2- همهگونه آزادی بیان وجود داشته باشد.
3- کلیه تبعیدیها و زندانیها آزاد شوند.
4- امام خمینی به ایران باز گردد.
وی پس از بیان این خواستهها عنوان کرد اگر این خواستهها عملی نشود انقلاب مردم ادامه خواهد یافت. قسمت دیگر سخنان او به بیان ویژگیهای رهبر و رئیس حکومت اسلامی اختصاص یافته بود که از نظر مأموران سخنرانیهای «نامبرده در هفته اخیر کاملاً تحریکآمیز و موهن به خاندان سلطنت»[31] بوده است.
محکوم نمودن اخراج ایرانیان از عراق
از اواسط سال ۱۳۵۰ شمسی رژیم بعث حاکم بر عراق در زمان ریاست جمهوری احمدحسن البکر به بهانه اختلاف نظر ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس و فشار بر رژیم پهلوی دوم که در حال تدارک جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود، بیش از ۶۰ هزار نفر از ایرانیان مقیم عتبات (به ویژه کربلا) را به بهانه تمدید نشدن اقامت آنها از عراق اخراج کرد. البته از نیمه مهر ماه سال 1350 اخراج ایرانیان از عراق آغاز شده بود اما بعد از آن که ایران در نهم آذر ماه 1350 اعاده حاکمیت بر جزایر سه گانه کرد ، عراق با قطع روابط سیاسی با ایران در نهم آذر ماه 1350 عملیات اخراج ایرانیان از عراق را تشدید کرد .
به دنبال این اقدامات غیر انسانی دولت عراق، آیتالله مروج در تاریخ 17 / 8 / 1350 در مسجد دروازه شهر در مورد ضرورت وحدت اسلامی سخنرانی کرد و علت عدم پیشرفت دول اسلامی را نبودن وحدت در بین آنان عنوان کرد و ادامه داد:
«به عنوان مثال ملت عراق عموماً مسلمان بوده و به ایرانیان علاقه مخصوصی دارند ولی هم اکنون دولت فعلی عراق اقدام به عمل غیر انسانی و آزار و اذیت ایرانیان مقیم عراق مینماید و افزوده من به عنوان یک فرد مسلمان از رژیم بعثی عراق سئوال میکنم آیا ایرانیان مقیم عراق کمونیست و یا گبر و یهودی هستند که چنین وحشیانه با آنان رفتار میکنند؟ مشارالیه مشروحاً دربارة اعمال غیر انسانی رژیم بعثی عراق سخنرانی و اقدامات آنها را مورد تقبیح و تنفر قرار داده و در خاتمه نتیجه گرفته که روش دولت مذکور مانع اتحاد دول اسلامی و پیشرفت ممالک مزبور میباشد...»[32]
توهین به امام خمینی و روحانیت در روزنامه اطلاعات
روزنامه اطلاعات 17 دی ماه 1356، شماره 15506، ص 7، مقاله کوتاهی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به نام «احمد رشیدی مطلق» منتشر کرد که در آن توهین و تهمتهای ناروایی به روحانیت تشیع به ویژه امام خمینی وارد نموده بود. در اعتراض به این اقدام مردم کشور به پا خواستند ولی شدیدترین درگیری در 19 دی در قم اتفاق افتاد که رژیم تظاهرات مردم در این روز را به خاک و خون کشید. 29 بهمن 1356 در چهلم شهدای قم شهرهای ایران به عزاداری پرداختند که باز هم رژیم بر روی مردم آتش گلوله باز کرد، اما خشنترین اقدام رژیم در تبریز بود که اینبار نیز بسیاری از مردم شهید یا مجروح شدند. نوروز 57 مصادف با چهلم شهدای تبریز بار دیگر ایران شاهد تظاهرات سراسری علیه رژیم پهلوی بود اینبار نیز رژیم آتش گلوله را بر روی مردم گشود و باعث شهادت بسیاری دیگر از مردم در شهرهای یزد، جهرم، اهواز و.. شد. همچنین بود در اردیبهشت ماه 1357 به مناسبت چهلم شهدای یزد، اهواز و جهرم بود در سراسر کشور عزای عمومی بود. از اقدامات آیتالله مروج در این روزها برگزاری مراسم برای اربعین شهدا بود.
روز 29 بهمن به مناسبت چهلم شهدای قیام قم مراسمی در مسجد میرزا علیاکبر اردبیل با حضور علمای مبارز آیات: مسائلی و مروج و با حضور گسترده مردم برگزار شد. در این مراسم جوانان و انقلابیون شعارهایی به حمایت از امام خمینی سر دادند. این دومین مرتبه بود که نام امام خمینی(ره) در اجتماع و تظاهرات مردم به صورت گسترده مطرح میشد.[33]
همچنین به مناسبت فرا رسیدن چهلم شهدای تبریز، در اردبیل با تشریک مساعی آیتالله مسایلی و آیتالله مروج مراسم با شکوهی در مسجد میرزا علیاکبر تدارک دیده شده و اعلامیهای دست نویس تهیه و در تعداد محدود تکثیر و بین انقلابیون و مردم توزیع شد.[34] در نتیجه «صبح روز دهم فروردین 57 مجلسی با شرکت قریب به اکثریت مردم تشکیل شد و در مسجد اصلاً جای خالی وجود نداشت. تمام اقشار شرکت کرده بودند و سخنران این مجلس هم آیتالله مروج بود که برای اولین بار در این سخنرانی نام امام را به صورت علنی در منبر مطرح کردند و با تأیید و صلوات مردم که سه مرتبه تکرار کردند و احساسات خود را نسبت به امام بیان کردند. در آن مجلس آیتالله مروج به جریان انقلاب و اتفاقاتی که در قم و در تبریز افتاده بود اشاره نموده و اعلامیههای مراجع را خواندند و اشاره کردند که رژیم باید به این [مسائل] متوجه باشد که این ملت نخوابیده و بیدار است.»[35]
آیتالله مروج در خلال سخنرانی خود چندین مرتبه نام امام خمینی(ره) را بر زبان آورد که مردم حاضر در مسجد با شنیدن نام ایشان مسجد را غریو بانگ صلوات کردند. «در پایان صحبت نیز ضمن دعا به جان علمای نجف و قم، به خصوص خمینی از خداوند خواستار گردید تا تسهیلاتی فراهم گردد که خمینی به ایران مراجعت نماید. ضمناً در بین سخنان خود چندین بار از آقای خمینی یاد نمود که حاضرین در مجلس نیز با ختم سه بار صلوات احساسات خود را نسبت به خمینی نشان میدادند».
ساواک تبریز هم ضمن اعتراف به این که «نامبرده یکی از روحانیون طرفدار جدی آیتالله خمینی میباشد» خواستار شد «به علت اظهارات مطالب تحریکآمیز مورد تنبیه قرار گیرد.»
اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش هم در گزارش که به ریاست ساواک ارسال داشت در مورد این سخنرانی مینویسد:
«... در وسط وعظ چند مرتبه از خمینی یاد کرد و حاضرین با صدای بلند در هر مرتبه سه بار صلوات هیجانآور و احساساتی گفتند... هر نامی که از خمینی برده میشد مردم با احساسات تمام و با صدای بلند سه بار صلوات میفرستادند.»[36]
ساواک آذربایجان شرقی نیز در یک گزارش جداگانه سخنرانی آیتالله مروج را به تفکیک موضوعات مطرح شده، آن را به اداره کل سوم ساواک ارسال داشت.
با وجود پیشنهاد ساواک آذربایجان شرقی به اداره کل سوم ساواک جهت تبعید محمد مسائلی و بیوک خلیلزاده مروج از اردبیل، مدیر کل اداره سوم، پرویز ثابتی، به رئیس ساواک آذربایجان دستور داد: «خواهشمند است دستور فرمایید به نحو مقتضی نامبردگان بالا احضار و برای آخرین بار به آنها تذکر داده شود.»
با نزدیک شدن چهلم شهدای قیام مردم یزد انقلابیون اردبیل به جنب و جوش افتادند و به همین مناسبت اعلامیههایی تهیه و توزیع شد.
در بولتن روزانه ساواک که از برگزاری مراسم چهلم شهدای یزد و جهرم و اهواز در سراسر ایران تهیه شده بود اعلام شده است: «روز 19 / 2 / 1357 بازار بزرگ اردبیل (راسته بازار) تعطیل بود و عدهای از اهالی شهر به مسجد رفته به عزاداری پرداختند.» در همین ایام سازمان ضد اطلاعات ژاندارمری در برگ خبری که به ریاست ساواک ارسال داشت عنوان نمود: «در شهرستان اردبیل آخوندی به نام میرزا بیوک خلیلزاده مروجی در مسجد آقا... مبادرت به سخنرانیهای تحریکآمیز و ضد میهنی کرده و عده[ای] از بلندپایگان شهرستان اردبیل نیز در مجلس وی شرکت میکنند.»[37]
تربیت نیروهای انقلابی
از اقدامات آیتالله مروج در طول دوران نهضت امام خمینی، تربیت نیروهای انقلابی بود. مجید علیاکبری از انقلابیون اردبیل با اشاره به این که«حرکتی که آیتالله مروج از ابتدای نهضت آغاز کردند، یک حرکت ریشهدار و کاملاً پخته و برنامهریزی شده بود و در آن عقل بر احساس حاکم بود.» به نقش جلسات تفسیر آیتالله مروج بر رشد نیروهای مبارز اشاره میکند و میگوید: «در این حرکت انقلابی ما از معنای به روز قرآن آگاهی مییافتیم وبه خاطر همین هم نیروها و جوانانی که در این حرکت و زیر نظر آقای مروج رشد و تربیت یافتند، دچار شور و احساس مقطعی نشدند و همیشه در خط انقلاب و همراه با آرمان نهضت ماندند.»[38]
حاج جواد صبور از انقلابیون اردبیل نیز با اشاره به این که «بیشترین روح انقلابی را ما در حضرت آقای مروّج متبلور یافته دیدیم و ایشان نزدیکترین فردی بود که فرامین و راهنماییهای حضرت امام را به ما منتقل میکردند.» میگوید: «در حقیقت ایشان سرآمد علمایی بودند که ما را بیشتر به حضرت امام وصل میکردند...آقای مروّج در حقیقت رهبر انقلاب اسلامی در استان اردبیل بود و کاملاً در جریانات انقلاب اسلامی درست نقطة ثقل و مرکزیت وسط آن ارتباط بین آیتالله مشکینی و آیتالله موسوی اردبیلی و آقای مروّج و سایر علما داشتند اینها این انقلاب را در اینجا رهبری میکردند و جوانها که جوانه آن عصر بود با آن پدیده آشنا شده بودند...»[39]
دیدار با تبعیدیهای انقلاب
از دیگر اقدامات سیاسی و مبارزاتی آیتالله مروج دیدار با تبعیدهای انقلاب در دوران نهضت بود. به عنوان نمونه پس از وقایع 19 دی ماه قم که آیتالله حسین نوری همدانی به خلخال تبعید شد. آیتالله مروج و دیگر علمای اردبیل تصمیم گرفتند به دیدار وی بروند. غلامرضا رمضانی که با ماشین خود علمای اردبیل را به این دیدار برده، در این باره میگوید:
«روزی آقای شیخ ابوذر بیدار که ارتباط نزدیکی با هم داشتیم از من خواست تا ماشینم را آماده کنم و به همراه ایشان و سه تن دیگر از آقایان علما، آیتالله مروج، آیتالله مسائلی و آیتالله سید غنی اردبیلی برای دیدار با روحانیون تبعیدی به خلخال برویم...پس از رسیدن به خلخال در همان ورودی شهر دو ماشین شهربانی پشت سر ما دیده شدند و شروع به حرکت پشت سر ما کردند. ما بعد از این که در شهر پرسوجو کردیم، توانستیم خانه آیتالله نوری همدانی را پیدا کنیم و من نیز همراه آقایان علما داخل خانه ایشان رفتیم. هنوز مدت زیادی از حضور ما در منزل ایشان نگذشته بود که یک لحظه طلبهای با عجله و سراسیمه وارد اتاقی که ما در آن بودیم شد و نفس نفس زنان گفت: «آقایان مثل اینکه چند مأمور قصد وارد شدن به خانه را دارند.»
آیتالله مروج برای این که برای من مشکلی ایجاد نشود، از من خواست تا به کنار ماشین بروم و آنجا نمانم ولی من قبول نکردم.... در همین لحظه دو مأمور وارد خانه شدند و بعد از سلام، یکی از آنها گفت: «المأمور معذور» بعد ابتدا از آیتالله مسائلی پرسیدند که: «برای چه کاری به اینجا آمدهاید؟» آقای مسائلی گفت: «من با این آقا (اشاره به آیتالله نوری همدانی) دوست هستم و آمدهام تا ایشان را ببینم. کسی هم به ما نگفته که ایشان ممنوعالملاقات هستند.» از سایر آقایان نیز همین سؤال را پرسیدند و آنها هم مثل آقای مسائلی جواب دادند.»[40] این دیدار در گزارشهای ساواک منعکس شده است.[41]
سامان دادن تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی
از دیگر فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مروج میتوان به هدایت تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی اشاره کرد. حاج رشید نوری از انقلابیون پیشگام اردبیل در این خصوص میگوید: «در مساجد جمع میشدیم و رهبری هم با آقای مروج و مسایلی بود. این دو هم به ما خط میدادند.»[42]
بنابر اظهارات آیتالله سید ابراهیم سید حاتمی: «آیتالله مسایلی و آیتالله مروج، با برپایی جلسات متعدد به هدایت انقلاب میپرداختند...»[43]
علاوه بر این در اظهارنظرهای مأموران بلند پایه امنیتی ساواک نیز در مورد هدایت تظاهرات مردمی توسط آیتالله مروج آمده است:
«به طور کلی محمد مسائلی و بیوک خلیلزاده(مروج) عاملان اصلی تحریکات گمراه کردن جوانان میباشند و کلیه سخنرانیهای این دو نفر که در ماه رمضان به عمل آوردهاند سراسر تحریک و بدگویی و مغرضانه نسبت به رژیم مملکت و تحریکات علنی به تظاهرات و به اصطلاح مبارزه بوده و کلیه تظاهرات و اخلالگریهائی که طی این مدت در اردبیل بروز کرده در نتیجه تحریکات این دو عنصر رجاله و هوچی بود و حتی تهیه و پخش اعلامیههائی در این شهر در اثر تحریکات این دو نفر بود که جوانان به هیجان آمده و به اصطلاح خود برای آن که قدم در راه اسلام برداشته باشند دست به تهیه و توزیع اعلامیه، شبنامه و شرکت در تظاهرات و اخلالگری زدهاند...». در ادامه همین سند آمده است: «به علت دستگیریهای مستمر در ایام ماه رمضان و نیز به علت این که سخنرانیهای این دو نفر روحانینمای محرک اکثراً بر محور چند موضوع مشخص تحریک علیه رژیم و بدبین کردن مردم به حکومت و تشویق آنان بر براندازی، بیان مطالب مغرضانه و عوامفریبانه در جهت بزرگ نشان دادن خمینی و برقراری حکومت اسلامی و همین قبیل مطالب که کلاً پیشرفتهای مملکت به خصوص انقلاب شاه و ملت را بر خلاف مبانی اسلام جلوه دادهاند قرار گرفته و از طرفی تمام این سخنرانیها روی نوار ضبط شده و موجود است لذا از انعکاس کلیه سخنرانیها به صورت گزارش خودداری شده.» [44]
در اسناد ساواک به نقش مهم آیتالله مروج در هدایت و سامان دادن به تظاهرات مردمی اشاره شده و آمده است: «برابر اطلاع سازمان اردبیل مورخه 26 / 8 / 1357 حدود 17:30 عدهای در حدود هزار نفر در میدان ساعت و مسجد میرزا علیاکبر اجتماع و پس از تعطیلی مسجد افراد مجتمع در مسجد که در نتیجه ایراد مطالب تحریکآمیز بیوک خلیلزاده شدیداً تحریک شده بودند با افراد مجتمع در میدان ساعت پیوسته و اقدام به تظاهرات و دادن شعارهای مضره مینمایند.» در ادامه این گزارش به مضروب شدن آیتالله مروج اشاره شده است.
علاوه بر این محرم سال 1357 آیتالله مروج با سازماندهی برخی شعرای مرثیهسرا چون شاهی اردبیلی گروهی به نام «قافلهی ایثار» را ایجاد کرد که در مراسم خود اشعار سیاسی را قرائت میکردند. کمالالدین پیرمؤذن از انقلابیون اردبیل نیز در این مورد میگوید: «اشعاری که مداحان دسته انقلابی میخواندند، اکثراً به سفارش آیتالله مروج و آیتالله مسائلی توسط برخی از شاعران انقلابی از جمله مرحوم استاد رحیم منزوی سروده میشدند که مضامین بسیار انقلابی و مهیجی را داشتند.»[45]
مبارزه با بهائیت
مبارزه با بهائیت از دیگر فعالیتهای سیاسی آیتالله مروج به حساب میآید. حاج لطیف نباتی که در جریان نهضت از پیشگامان محسوب میشد و با مراجع عظام قم رفت و آمد داشت در مورد مبارزه آیتالله مروج علیه بهائیت میگوید:
«در سال 50 آیتالله مروج و موسوی اردبیلی با همکاری یکدیگر کتابی در رابطه با بهائیت چاپ کردند به نام «جمال بهاء» و این اولین کتابی بود که در آن زمان آن دو بزرگوار علیه بهائیت نوشتند و منتشر شد و خیلی هم عمیق تحقیق و بررسی و ریشهیابی شده بود که بهائیت از کجا آمده و چطور در ایران رشد کرده است. در نشر و پخش این کتاب در آن زمان من خودم نقش داشتم و خیلیها هم مؤلفان آن را نمیشناختند چون روی آن نوشته نشده بود و با اسم مستعار بود و فقط ما میدانستیم که نویسندهاش آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله مروج بودند.»[46]
آقای سید تقی موسوی، داماد آیتالله مروج نیز به تشکیل جلساتی که صبح جمعهها در منزل آیتالله مروج برپا میشد اشاره میکند و میگوید: آیتالله جلساتی هم صبح جمعهها در منزل خود برپا میکرد. شروع آن با تلاوت و ترجمه قرآن بود. ضمن تفسیر قرآن و تدریس قواعد تجوید، وی به دو موضوع در سخنان خود اشاره میکرد و به بنده که معلم بودم، میگفت در مدرسه و کلاسها دانشآموزان را ارشاد کنم، دو موضوع اساسی که دو خطر بزرگ جامعه هستند به دانشآموزان بیان کنم، یکی بهائیت و یکی هم مبارزه با رژیم طاغوت بود. در این جلسه تاریخچه و پیشینه و سیر پیشرفت بهائیت در ایران توسط آیتالله مروج بیان میشد. این جلسات و فعالیتها برای جلوگیری از گسترش بهائیت در شهرستان اردبیل بود که تا پیروزی انقلاب ادامه یافت.[47]
سایر فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مروج
از دیگر فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مروج میتوان به نامهنگاری با امام اشاره کرد. در ایامی که امام خمینی(ره) از ایران تبعید شده بود، علما و روحانیون اردبیلی به اشکال مختلف ارتباط خود با رهبر انقلاب را حفظ کردند. این کار از جمله با نگارش نامه و ارسال به وسیله زوار و یا اشخاص مورد وثوقی که به نجف میرفتند، انجام میگرفت، در این خصوص ساواک آذربایجان شرقی به ادارهی کل سوم ساواک چنین گزارش نموده است:
«درباره خمینی
طبق اطلاع حاصله نامههایی به عنوان خمینی از طرف سید عبدالکریم موسوی، میرزا بهاءالدین اوستا و بیوک خلیلزاده(مروج) و اباذر بیدار وسیله سید فاضل انواری در تهران به سید محمدتقی ننهکرانی ساکن نجف ارسال گردیده است. از مفاد نامهها و آدرس سید فاضل انواری اطلاعی در دست نیست.»[48]
همچنین در سال 1357 و با استقرار امام خمینی در پاریس آیتالله مروج به همراه علمای اردبیل با ارسال تلگرافی جویای احوالش شدند.[49] آیتالله مروج در تاریخ 21 / 7 / 1357 در همین مورد به ایراد سخنرانی در مسجد میرزا علیاکبر پرداخت و در قسمتی از سخنان خود عنوان نمود: «..آقای خمینی از یک کشور به کشور دیگر مهاجرت میکنند و در هرجا باشد بیش از پیش در فعالیت و تلاش باقی است و در راه خدا و پیشبرد دین و قرآن از مملکت و زندگی دست کشیده است... نامبرده در خاتمه سخنرانی خود به کسانی که در حوادث قم، تهران، تبریز، اصفهان، یزد و ... باعث کشته شدن مردم شدهاند نفرین کرده و روحانیون و خمینی را دعا کرده است...»[50]
توزیع اعلامیههای امام خمینی از دیگر فعالیتهای وی در طول دوران مبارزه است. به عنوان نمونه در اواخر اردیبهشتماه 1357 تعدادی از اعلامیههای حضرت امام و آیتالله العظمی خویی به اردبیل رسیده و توزیع گردید:
«تعدادی اعلامیه از نجف اشرف به امضای آقایان خمینی و خویی رسیده و در اردبیل در اختیار آقایان محمد مسایلی، بیوک خلیلزاده (مروج) و سید غنی اردبیلی که جزو روحانیون افراطی میباشند قرار گرفته است در اعلامیه[های] مزبور مطالبی در زمینه قیام ملی درج شده و قرار است در روز معینی توزیع گردد...».
پس از محرم 1357 آیتالله مروج در کنار علمای اردبیل و سایر علمای مبارز ایران اعلامیهی خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت را امضا کردند.
همزمان با روزهای پایانی رژیم پهلوی مبارزان مسلمان اردبیل کمیتههای محلی[51] را تشکیل دادند که ریاست آنها با آیات مروج و مسائلی بود. همچنین به دنبال بازگشت امام به کشور علمای اردبیل از جمله آیتالله مروج تصمیم گرفتند به تهران بیایند و در این مراسم حاضر شوند. در پی تعطیلی فرودگاهها توسط دولت بختیار، جهت اعتراض به آن، علمای مبارز در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. مجتبی خلیلزاده، فرزند آیتالله مروج، آن زمان در اردبیل بود درباره حضور آیتالله مروج در این تخصن میگوید:
«وقتی با حاجآقا (مروج) تماس تلفنی گرفتم گفتند که ایشان و همراهانشان در مسجد دانشگاه تهران در جمع متحصنین هستند تا حمایت خود از نهضت اسلامی و بازگشت امام را اعلام کنند.»[52]
فعالیتهای آیتالله مروج بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
فعالیتهای سیاسی آیتالله مروج بعد از پیروزی انقلاب نیز به قوت ادامه یافت، به طوری که پس از تأسیس حزب جمهوری اسلامی از سوی روحانیون مبارزی چون شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی شعبههای آن در سراسر ایران از جمله اردبیل دایر گردید که هدایت آن با آیتالله مروج بود.
ایشان در ادامه با حکم امام خمینی در تاریخ 13 آبان 1358، مسئول اقامه نماز جمعه در اردبیل گردید. امام خمینی در حکم خودشان تصریح میکنند «گروه بسیاری از اهالی محترم شهر اردبیل به قم آمده و طوماری هم به همراه داشتند که مصرّانه درخواست کرده بودند جنابعالی به اردبیل مراجعت نموده و کماکان به ارشاد و تبلیغ اهالی مشغول شوید.» [53]
آیتالله مروج در دور اول و دوم مجلس خبرگان از سوی مردم آذربایجان شرقی و پس از استان شدن اردبیل نیز در دور سوم به عنوان نماینده اول مردم استان اردبیل به مجلس خبرگان راه یافت. همچنین پس از رحلت حضرت امام از سوی مقام معظم رهبری، نمایندگی ایشان در اردبیل را عهدهدار شدند.
آیتالله مروج در دوران بعد از انقلاب نیز منشأ خدمات اجتماعی و فرهنگی بسیاری برای شهرستان اردبیل و سپس استان اردبیل گردید. تشکیل ستاد پیگیری برای حل مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از آن جمله است، در بعد فرهنگی رهآورد آن گشایش دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی در اردبیل است.
علاوه بر این تجهیز کتابخانههای مساجد اردبیل، تجهیز کتابخانههای مدارس علوم دینی، مدرسه مسجد جامع، مدرسه ملاابراهیم و مدرسه میرزا علیاکبر، خرید یک قطعه زمین برای احداث کتابخانه بزرگ و محل فعالیت فرهنگی؛ احداث و تجدید بنای مدارس علوم دینی؛ احداث مجتمع فرهنگی مذهبی مصلی؛ برگزاری کنگره بزرگ مقدس اردبیلی و انتشار کتابهای کنگره از فعالیتها و خدمات فرهنگی است که به نظارت و هدایت وی صورت گرفته است.[54]
ایجاد ثبات لازم در شهر، مساعدت به محرومان، کمک به رزمندگان اسلام، برپایی نماز جمعهی شکوهمند در اردبیل، تلاش جهت استان شدن اردبیل از دیگر فعالیتهای وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.
رحلت
چهارشنبه شب (22 فرودین 1380) آیتالله مروج در پی عارضه مغزی در بیمارستان علوی اردبیل بستری شده و تحت معالجات پزشکی قرار گرفت. علیرغم تلاش تیم پزشکی، معالجات برای درمان وی میسر نشد و سرانجام ایشان در سن 71 سالگی پس از عمری مجاهدت در 27 فروردین 1380 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان عمومی شهر مدفون گردید. در پی رحلت این عالم بزرگوار استاندار در این استان سه روز عزای عمومی اعلام کرد. همچنین پیام تسلیتی به شرح زیر از سوی مقام معظم رهبری صادر شد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم بزرگوار و خدوم مرحوم آیتالله آقای مروج رحمهالله علیه موجب تأسف و تأثر اینجانب گردید. این روحانی خدمتگذار و عالیقدر که ملجأ دینی و پدر مهربانی برای مردم شریف استان اردبیل بود، عمر خود را در هدایت مردم و ترویج دین و تبلیغ معارف اسلامی سپری کرد و در دوران انقلاب اسلامی یکی از ارکان نظام در این منطقه مرزی بشمار میآمد و خدمات بسیاری به مردم انقلاب تقدیم نمود. فقدان این عالم جلیل برای مردم این استان ضایعهای بزرگ است.
اینجانب این حادثهی تأسفبار را به عموم مردم مؤمن و انقلابی استان اردبیل و آذربایجان، به خصوص به جامعهی علمی و علمای اعلام و ارادتمندان آن مرحوم و نیز به خانوادهی محترم و فرزندان و بازماندگان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم و علو درجات آن مرحوم را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته
سید علی خامنهای
27 / 1 / 1380»[55]
[1] . وی به پیشنهاد دوست همشهری خود آیتالله سید ابراهیم سید حاتمی لقب «مروج» را برگزید و به این لقب شهرت پیدا کرد. آیتالله حاتمی توضیح میدهد: «من با آقای مروج در خیابان تهران قم یک اتاق اجاره کرده بودیم. یک روز عصر بعد از مختصری استراحت، بلند شدیم چای درست کردیم و مشغول خوردن آن شدیم. آن بزرگوار به من گفت فلانی اسم من بیوک آقا خلیلزاده است اسم من برای روحانیت تناسب ندارد برای من یک اسم مناسب روحانیت انتخاب کن. اول فکر کردم شوخی میکنند. گفتم آقا شوخی میکنید یا جدی هستید؟ گفت جدی هستم. چند اسم از ذهنم خطور کرد شاید دومین یا سومین اسم مروج بود زیرا این اسم برای یک فردی که میخواست به ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام بپردازد مناسب به نظر میرسد. به این امید که مروج احکام اسلام میشوند. عرض کردم میرزا بیوک آقا «مروج» چگونه است؟ گفت خیلی خوب است و قبول دارم. من هم بلا فاصله عرض کردم «سَمَیتکَ مروج.» ایشان پس از نامگذاری گفتند حالا که این اسم را برای من برگزیدی و من هم خوشم آمد و قبول کردم باید به دوستان و رفقا و آشنایان این نام را رایج کنی...آن زمان یعنی سال 1333-1334 این اسم به قلب من خطور کرد. در آخر معلوم شد حقیقتا مروج انقلاب و مروج اسلام شدند.»(ر.ک. نیکبخت؛ رحیم، پیک محبت «زندگانی و مبارزات آیتالله مروج» ج 1، اردبیل، نیکآموز، 1383، ص 17-18.)
[2] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 161.
[3] . همان، ص 162.
[4] . پنجمین اجازه تصدی امور شرعیه برای وی بعد از انقلاب از سوی رهبر معظم انقلاب در تاریخ 26 محرم 1414 (25 تیر 1372) صادر شد. آخرین اجازه آیتالله مروج که اجازه اجتهاد میباشد، از سوی آیت الله میرزا علی اکبر مشکینی در تاریخ ۱۶ اسفند سال ۱۳۷۳ شمسی صادر شد .
[5] . همان.
[6] . ایجاد صندوقهای قرضالحسنه یک حرکت تدافعی در مقابل نظام اقتصادی شاهنشاهی تلقی میشد، زیرا اساس بانکداری بر ربا استوار بود که نیروهای مذهبی تمایل نداشتند مرتکب خلاف شرع شوند، سختگیری بانکها برای پرداخت وام و نداشتن ضامن و وثیقه مورد نیاز بانکها نیز نیروهای مذهبی را برای اقدام جدی وادار میکرد. از سوی دیگر این صندوقها محمل و پوششی برای کمک به مبارزات سیاسی علیه حکومت پهلوی به حساب میآمد.
[7] . نیکبخت؛ رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 33.
[8]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله محمد مسائلی، کد 7979، گزارش شماره 10020 / ه- 12 / 6 / 1348، بازیابی 778000018.
[9]. ایزدی، رجب و رحیم نیکبخت، انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1399، ص 361-362.
[10] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، پیشین، ص 163.
[11]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله میرزا بیوک خلیلزاده (مروج)، شماره و تاریخ سند 10390 / 3ه.الف- 18 / 4 / 1351، شماره بازیابی 8294.
[12] . اسامی ارسال کننده تلگراف به این شرح است: سیدعبدالکریم موسوی، شیخزاده، سید مسلم خلخالی، محمد مسائلی، احمد میرزاده، سیدغنی اردبیلی، مروج، سید ابراهیم سید حاتمی، عبدالغفور عاملی، محقق، محمدصادق متشکری، حاجی سید جلال محدث، محمودهمتی، رحیم فرخی، ابراهیم کلانتری، سید یدالله هاشمی، ابوالفضل حلالزاده، یوسف صاحبالزامی، بهاالدین اوستا و ابوذر بیدار کریمی.
[13] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 25.
[14] در حوزه استحفاظی آذربایجان شرقی اسامی تهیهشده از سوی ساواک اردبیل به شرح زیر بود:
1- حاج سید یونس یونسی فرزند محیالدین 2- میرکریم موسوی فرزند عبدالرحیم 3- بهاءالدین اوستا فرزند عبدالرحیم 4- اباذر بیدار کورائیمی فرزند محبتالله 5- عبدالرحیم نژادسلیم فرزند ابراهیم 6- میرزا محمد مسائلی فرزند عبدالحمید 7- شیخ رضانژاد فرزند حسنعلی 8- بیوک خلیلزاده معروف به مروجی فرزند محمدرضا 9- شیخ محمود عابدی فرزند اصغر 10- میرزا علی مشگینی 11- سید ابوالفضل پراهی.
[15] . این اعلامیه از طرف علمای بزرگ از جمله آیتالله سیدیونس یونسی، موسوی اردبیلی، سید غنی اردبیلی، آقای بهاءالدین علمالهدی (اوستا)، و تعداد دیگری مخابره شده بود.
[16] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 60.
[17] . نیکبخت، رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 75.
[18] . من ناله آشکار و حزن (پنهان) خود را فقط به خدا شکایت میبرم.
[19]. درازی؛ علی، تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، انتشارات سوره مهر، 1390، ص 397.
[20] . رحیم نیکبخت، پیک محبت، پیشین، ص 77.
[21] . انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 288.
[22] . همزمان با انتخابات بیست و یکم مجلس شورای ملی، انتخابات دوره چهارم مجلس سنا نیز برگزار گردید.
[23] . متن تلگراف علما آذربایجان به امضای علمای اردبیل همچون آیات: یونسی اردبیلی، موسوی اردبیلی، مسایلی، سیدغنی، مروج، لطفعلی محقق، بهاءالدین اوستا، ابوالفضل حلالزاده، محمد رضوی و محمود روحانی رسیده بود. از علمای تبریز هم اسامی آیات سید حسن الحسینی انگجی، سید محمد بادکوبهای، احمد اهری، قاسم گرگری، سید محمدعلی قاضی طباطبایی، عبدالله مجتهدی، سید محمدعلی انگجی و عبدالله مجتهدی سرابی، عبدالحسین غروی و ... به چشم میخورد.
[24]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 107- 108.
[25]. گزارش ساواک تبریز به اداره کل سوم ساواک، شماره گزارش 2929 / 8094-3ه- 1 / 8 / 1346.
[26] . 3ه.الف یعنی ساواک آذربایجان شرقی.
[27]. نیکبخت؛ رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 92-93.
[28] . همان، ص 94.
[29] . همان، ص 95.
[30]. نیکبخت، رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 107.
[31]. همان، 119-120.
[32]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گزارش شماره 552 / 3ه.الف - 19 / 8 / 1350.
[33] . انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 389.
[34] متن اعلامیه به این شرح است:
«بسمه تعالی
وأعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا
در راه اعلاء کلمهی حق نهم فروردین (9 / 1 / 1357) برابر با چهلمین روز شهادت شهیدان فاجعهی عظیم و اسفناک تبریز سرافراز است. مردم مسلمان اردبیل همراه و همگام مسلمانان مسئول و متعهد که با تشکیل مجالس سوگ در تمام ایران به نام شهدای تبریز عزیز و مبارز که خون پاک خویش را در راه قرآن و اسلام نثار کردند، یاد و یادآور حقطلبی و حقجویی آنان خواهند بود. «مِنهُم مَنْ قَضی نَحْبَهُ و مِنْهُمْ من ینتظر»، پارهای به شهادت رسیدند و پارهی دیگر روزشماری میکنند.»
[35]. همان، ص 393.
[36]. نیکبخت، رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 107.
[37]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 402.
[38] . همان، ص 520-521.
[39]. همان، ص 322.
[40] . تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 527-526.
[41] . در یکی از اسناد ساواک که گزارشی از ساواک آذربایجان شرقی به اداره کل سوم میباشد، درباره این دیدار آمده است:
«روز 17 / 12 / 2536 حدود ساعت 14:30 اتومبیل سواری شماره 87161 –تهران به رانندگی غلامرضا رمضانی فرزند قوام چهار نفر به اسامی شیخ محمد مسائلی، سید غنی اردبیلی، شیخ ابوذر بیدار و بیوک خلیلزاده معروف به مروج را از اردبیل به خلخال برده نامبردگان که قبلاً تلفنی به هبّتالله یکتایی روحانی افراطی خلخال اطلاع داده بودند که به خلخال خواهند رفت ابتدا به منزل شیخ حسین نوری رفته و در آنجا با یکتایی و شیخ حسین نوری ملاقات و سپس به منزل شیخ محمود عابدی میروند...» نیکبخت؛ رحیم، پیک محبت، پیشین، ص 101-102.
[42]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 380.
[43] . همان، ص 381.
[44] . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله مسائلی، گزارش شماره2240، ه.الف 15 / 6 / 2537.
[45] . تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 656.
[46]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 370.
[47]. همان، ص 372.
[48]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله بهاءالدین اوستا، کد 7978، شماره و تاریخ 9008 / 3ه- 20 / 8 / 44.
[49]. متن تلگراف علمای اردبیل: آقایان سید غنی اردبیلی، محمد مسائلی، مروج، لطفعلی محقق و ابوذر بیدار به این شرح است:
... «پاریس حضرت آیتالله العظمی خمینی دامظله انتقال آن حضرت به پاریس موجب نگرانی و تأسف عامه مسلمین و بالاخص جامعه روحانیت اردبیل است. ضمن دعا برای رفع ناملایمات امید است از حالات شریفه مطلعمان فرمائید.»
[50]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله مروج، گزارش شماره 3525 / ه.الف- 24 / 7 / 1357.
[51] . در ایام انقلاب کارگران و کارمندان ادارات دست به اعتصاب و تحصن میزدند، برای کمک به کارگران و کارمندان، انقلابیون اردبیل به سرپرستی آیات: مسایلی و مروج از بازاریان و کسانی که تمکن مالی بیشتری داشتند مبالغی جمعآوری میکردند و توسط کمیته هماهنگی اعتصابات این مبلغ به کارگران و کارمندان پرداخت می شد زیرا در نتیجه اعتصابات،معیشت دچار مشکل شده بود. مرحوم دکتر عبدالرحیم جلایی از نزدیکان آیتالله مروج که از مبارزان پیثشگام و دراقدامات خیّر اجتماعی، فرهنگی در اردبیل حضور مؤثر و فعالی داشت، اشاره داشت که علاوه بر کمک به اعتصابکنندگان، جوانان محلات هم سازماندهی میشدند تا به کمک مردم ناتوان بپردازند و در تأمین مایحتاج ضروری همانند نفت و ذغال، تلاش کنند. این تلاشها در مساجد محلات سازماندهی میشد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همین کمیتههای محلی، به کمیتههای انقلاب اسلامی تبدیل گردیدند. (انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، 479.)
[52]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 487.
[53]. صحیفه امام، ج 10، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ص 464.
[54] . پیک محبت، پیشین، ص 44.
[55] . روزنامه اطلاعات، سهشنبه 28 فروردین 1380، ص 2.
تصویر شناسنامه آیتالله مروج
گزارش سخنرانی آیتالله مروج علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
پاسخ امام به تلگراف علمای اردبیل در فاجعه فیضیه
پاسخ آیتالله گلپایگانی به تلگراف علمای اردبیل در فاجعه فیضیه
گزارش سخنرانی آیتالله مروج در 25 شهریور سال 42
درخواست ممنوعیت صدور گذرنامه برای مخالفین مواد ششگانه شاه
اسامی مخالفین موادششگانه شاه که صدور مجوز برای آنها ممنوع شد
گزارش سخنرانی انتقادی آیتالله مروج در 3 اسفند 52
گزارش سخنرانی انتقادی آیتالله مروج در سال 53
اطلاعیه صندوق پستی 58
گزارش ساواک از صندوق پستی 58
سخنرانی آیتالله مروج در چهلم شهدای تبریز
دستور ثابتی به ساواک آذربایجان شرقی جهت اخطار به آیتالله مروج و آیتالله مسائلی
گزارش مجلس ترحیم چهلم شهدای جهرم، یزد و اهواز
گزارش مضروب شدن آیتالله مروج در تظاهرات و اظهارات سید هاشم علوی در این خصوص
گزارش شهربانی اردبیل از چهرههای فعال و مبارز اردبیلی در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 57
متن حکم امام خمینی به آبتالله مروج جهت اقامه نماز جمعه در اردبیل
آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در صف نخست یکی از راهپیماییهای انقلاب در شهر اردبیل
حضور آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در یکی از راهپیماییهای انقلاب در شهر اردبیل
آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار چند تن از نزدیکان و اطرافیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی
آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار آیتالله موسوی اردبیلی و چند تن از روحانیان شهر اردبیل
دهه 1360. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج هنگام سخنرانی
دهه 1360. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج
دهه 1370. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در حال مقتلخوانی در روز عاشورا
دهه 1370. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در مراسم افتتاحیه یکی از واحدهای فرهنگی
1379. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار رهبر معظم انقلاب در سفر ایشان به اردبیل
1379. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار رهبر معظم انقلاب در سفر ایشان به اردبیل
1379. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار رهبر معظم انقلاب در سفر ایشان به اردبیل
1379. آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در کنار مقام معظم رهبری در سفر ایشان به اردبیل
1380. آیتالله حاج شیخ علی مشکینی در حال اقامه نماز بر پیکر آیتالله حاج شیخ بیوک مروج
1380. نمایی از مراسم پرشکوه تشییع پیکر آیتالله حاج شیخ بیوک مروج در شهر اردبیل
تعداد مشاهده: 18083