توهین شاپور بختیار به کارکنان رادیو و تلویزیون و واکنش آنها در دی ماه سال 1357
تاریخ انتشار: 25 دي 1402
شاپور بختیار، فرزند رضا در سال 1293 ﻫ ش در ایل بختیارى متولد شد. پدرش محمدرضا خان معروف به سردار فاتح در سال 1313 در راستاى سیاست هاى حذف قدرتهاى منطقهاى به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدایى را در شهرکرد سپرى کرد و در سال 1309 پس از گذراندن دوران دبیرستان براى تحصیل در مدرسه لائیک فرانسوى بیروت به لبنان رفت. وى که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضى به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت. او سپس براى ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسى را در فرانسه گرفت. او در سال 1939 که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال 1318 در 25 سالگى با یک دختر فرانسوى ازدواج کرد. وى در سال 1324 به ایران بازگشت و در سال 1325 به سفارش یکى از دوستان قدیمى پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئول اداره و سپس مدیر کلى کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسى بختیار پس از ورود وى به ایران شروع شد. وى که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان دکتر محمد مصدق شده بود، در ایران به جمع طرفداران او و در سال 1329 به حزب ایران که دارای تمایلات سوسیال- دمکراسی بود پیوست. گرایشهای اعضاى حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال 1330 به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت، کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت، عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادى از سران جبهه ملى (از جمله مظفر بقائى) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیس مىدانستند. مبناى این مخالفت بر پایه اسنادى بود که در ماجراى خانه سِدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت مىکرد. پس از کودتاى آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 بختیار به اتهام فعالیت سیاسى علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال حبس محکوم شد و مدتى را در زندان گذراند. پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس مهدى بازرگان و دکتر یدالله سحابى، آیتالله سیدرضا زنجانى «نهضت مقاومت ملى» را تأسیس کردند و تا سال 1334 به فعالیت خود ادامه داد اما به دلیل نفوذ مأمورین امنیتی و نظامی به درون آن اعضاى آن شناخته شدند. بر طبق اسناد منتشرشده لانه جاسوسى آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و نهضت مقاومت ملى را ایفاء مىکرد. از سال 1339 بختیار با اعضاى حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مىنمود و نیازمندىهاى اطلاعاتى ساواک را تأمین مىکرد. براساس اسناد ساواک، بختیار یکى از اعضاى فراماسون معرفى شده است. در دهه 1340 علاوه بر فعالیت در جبهه ملى دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادى از شرکتهاى بنیاد پهلوى و واسطهگرى برخى کمپانىهاى فرانسه را برعهده گرفت. در سال 57 براى کسب مقام نخستوزیرى از جبهه ملى کنارهگیرى کرد. بختیار بهرغم موضع منفى خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال 1342، در آخرین سالهاى سلطنت پهلوى دوم، نسبت به قیام مردمى به رهبرى امام خمینى(ره)، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاذ کرد ولى در واقع این موضع براى جلوگیرى از تخریب جبهه ملى اتخاذ میشد. سران جبهه ملى از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه مىدانستند. او در طی 37 روز حکومت در ایران همچون دولتهای آموزگار، شریفامامی، ازهاری، مرتکب جنایت و قتلعامهایی گردید. آمریکائیان و ژنرال هایزر از او حمایت میکردند ولی موج توفنده انقلاب اسلامی دولت او را چون دولتهای پیشین کنار زد و با پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 57 دوران بختیار به پایان رسید و او پس از یک انزوا و اختفاى شش ماهه با همکارى و طراحى دستگاههاى جاسوسى آمریکا به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقرارى ارتباط با سازمانهاى اطلاعاتى غربى به ویژه امریکایى، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند مرتبط شد و با کمکهاى مالى و امکانات وسیعى که مصر، عراق و برخى از کشورهاى غربى در اختیارش نهاده بودند نهضت مقاومت ملی را تأسیس و با همکاری دکتر علی امینی رهبر جبهه نجات و طیف سلطنت طلبان طرح کودتا را آماده اجرا نمودند.
سرانجام پس از 12 سال اقامت در فرانسه، در 15 مرداد سال 1370 در منزل مسکونى خود در حومه پاریس به قتل رسید.[1]
در اواخر دی ماه 1357 شاپور بختیار طی سخنانی در مجلس شورای ملی ضمن تشریح برنامههای خود کارکنان رادیو و تلویزیون را عاملین و همکاران ساواک خوانده بود. این سخنان خشم کارکنان را که در اعتصابات دوران ارتشبد ازهاری شرکت داشتند، برانگیخت و خواستار عذر خواهی او شدند و تهدید نمودند چنانچه به خواسته آنها عمل نشود برنامههای خود را قطع میکنند.
این واکنش محدود به کارکنان رادیو تلویزیون خوزستان نشد. کارکنان این سازمان در سنندج و مریوان هم با انتشار اطلاعیه مشابهى اعلام کردند که از ساعت 9 روز چهارشنبه 27 / 10 / 57 برنامههاى خود را در اعتراض به این سخنان قطع خواهند کرد. روزنامه کیهان نوشت: «اعتراض سریع و همه جانبه کارکنان فرستندههاى مختلف رادیو تلویزیون در تهران و سایر شهرستانها سبب شد... نخست وزیر رسماً از گفتههاى خود پوزش بطلبد.» (کیهان، ش 10615، ص 6)
*****
تلفنگرام از مرکز تلویزیون آبادان
با نهایت تأثر و تأسف در بخش خبرى نیمروز امروز رادیو، جناب آقاى نخست وزیر به هنگام پاسخ گفتن نمایندگان مجلس شوراى ملى در زمینه آزادى قلم و بیان در رادیو تلویزیون ملى ایران که چندى قبل از طرف شوراى مؤسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون ایران عنوان شده بود، متنى سخت توهینآمیز از طرف ایشان مبنى بر این که: «کلیه کارکنان رادیو تلویزیون ایران پرونده ساواکى داشته و یا از طرف ساواک معرفى شدهاند و زمانى خود اینها سوگلى سازمان امنیت بودهاند اینک دائى[داعى] آزادى هستند که واقع مضحک است.» مطرح شد. عنوان کردن این مطلب از طرف نخست وزیر در چنین شرایطى که کارکنان رادیو تلویزیون ملى ایران همگام با برادران و خواهران هم وطن خود خواستار آزادى هستند شدیداً توهینى به شرف و حیثیت افراد معتقد و وطنخواه تلقى شده است. لذا کارکنان رادیو تلویزیون مرکز خوزستان ضمن پشتیبانى مجدد خود از خواستههاى شوراى مؤسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملى ایران و همبستگى با ملت اعلام میدارد چنانچه از سوى مقام نخست وزیر براى رفع این توهین اعاده حیثیت نشود ساعت 20 امروز با اعلام قبلى کلیه فرستندههاى مرکز خوزستان براى پخش صدا و سیما به عنوان اعتراض قطع خواهد شد.
اتحادیه کارکنان مرکز تلویزیون آبادان
گوینده ـ شماسى
گیرنده ـ قاسمى ساعت 18 روز 26 / 10 / 1357
نسخه اصل به دفتر اختصاصى ارسال گردید
جناب آقای نخستوزیر
آن حضرت زمانی اتفاقی در راه به اصطلاح حکومت قرار گرفتید که ملت ایران هزاران شهید در راه آزادی و پویائی قلم و بیان داده است، زهی تأسف! شما که ادعای دمکرات بودن میکنید و این ملت ستم کشیده را به دنیای رنگی سوسیال دمکراسی وعده میدهید اظهارات واقعاً دمکراتی آنهم از پشت تریبونی که مدرسیها، مصدقها فریادشان همچون پتکی بر سر استعمار و استبداد کوبیده میشد، فرمودهاید و شرف و حیثیت / 8000 کارمند زحمتکش و با شرف سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران را که سالها زیر یوغ سانسور و استعمار جان میکندند نادیده گرفتید و اکنون که مردانه به پا خواستهاند مضحک و خندهدار توصیف میکنید.
وای بر ما جناب نخستوزیر! ظاهراً شما با آن همه مشغله برای دمکرازیره کردن ملت حتی به اولین اعلامیه شورای مؤسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و فلسفه تشکیل آن توجه نکرده و جالب این که عنوان شورای مؤسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران را به غلط مطرح میکنید، و مهم اینذکه آنان ادعا دارند که به وجود آورنده سازمان رادیو تلویزیون دیگر نیستند، در حالی که ادعای آنان به وجود آوردن اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون میباشد.
جنای آقای نخستوزیر شورای مؤسس کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران مستقل و جدا از مردم نیست و مبارزاتش مستقیماً از مبارزات ملت ایران انجام میگیرد.
ما کارکنان رادیو تلویزیون سنندج و مریوان ضمن پشتیبانی مجدد از شورای مؤسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران که بر حق و مبارزاتش ملی است تا اعلام رسمی و اعاده حیثیت از کارکنان سازمان که به ناحق متهم به ساواکی بودن کردهاید، آن هم 8000 کارمند شریف این سازمان، به عنوان اعتراض صدا و سیمای ایران که از طریق فرستندههای رادیو تلویزیون استان کردستان پخش میشود از ساعت 9 بامداد فردا چهارشنبه 27 / 10 / 57 با اعلام قبلی قطع خواهد شد.
کارکنان رادیو تلویزیون سنندج و مریوان
گوینده – بذرافکن
گیرنده – قاسمی ساعت 20 روز 26 / 10 / 1357
پینوشت:
[1]. مقاله: کارنامه سیاسی شاپور بختیار، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی، https://historydocuments.ir=1431
تعداد مشاهده: 12800