گذری بر انقلاب اسلامی در استان فارس به روایت اسناد ساواک- بخش چهارم
تاریخ انتشار: 02 آذر 1403
اعلام حکومت نظامی در برخی شهرهای استان فارس
جایگزینی جعفر شریفامامی به جای جمشید آموزگار در 5 شهریور 1357و شعار آشتی ملی و اعطای برخی امتیازات و آزادیهای نسبی، سیاستی بود که رژیم پهلوی درصدد بود تا با توسل بر آن بتواند اوضاع بحرانی کشور را مهار نماید. اما اوجگیری و تشدید حرکتهای اعتراضی مردم به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ، در حالی که تنها 12 روز از آغاز کار کابینهی جدید نمیگذشت، شکست سیاست مزبور را آشکار ساخت. راهپیماییهای بزرگ به مناسبت عید فطر در تهران (13 شهریور 1357) و شهرستانها و ادامه یافتن اعتراضات و راهپیماییها، رژیم شاه را مجبور ساخت با تغییر سیاست خود و اعلام حکومت نظامی در برابر مخالفان از سیاست خشن بهره گیرد.[1]
از اینرو در جلسهی اضطراری شورای امنیت ملی و هیئت دولت که در شامگاه 16 /6 /1357 پس از راهپیمایی گستردهی تهران برگزار شد، تصمیم گرفته شد که از ساعت 6 صبح 17 شهریور در تهران و یازده شهر دیگر که طی روزهای اخیر شاهد تظاهرات گسترده بودند، حکومت نظامی اعلام شود. بدین ترتیب دولت برای مدت 6 ماه در شهرهای: تهران، کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز، کازرون و جهرم به مدت شش ماه اعلام حکومت نظامی نمود.[2] نکته قابل توجه این است که در میان 11 شهر اعلامشده 3 شهر متعلق به استان فارس بود که نشان از شرایط انقلابی استان داشت. پس از صدور اطلاعیه اعلام حکومت نظامی، فرمانداران نظامی تهران و سایر شهرها معرفی شدند. ارتشبد غلامعلی اویسی با حفظ سمت فرماندهی نیروی زمینی، به فرمانداری نظامی تهران و در فارس نیز سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری به فرماندار نظامی شیراز، سرتیپ نادور فرماندار نظامی جهرم و تیمسار غفاری به فرمانداری نظامی کازرون تعیین شدند. براساس مقررات حکومت نظامی عبور و مرور از ساعت 21 شب تا 5 صبح روز بعد ممنوع اعلام گردید.[3]
علیرغم اینکه در رأس ساعت 6 صبح 17 شهریور حکومت نظامی اعلام شده و اجتماعات نیز ممنوع اعلام شده بود، مردم تهران (که در نماز عید فطر قرار تظاهرات 17 شهریور را گذاشته بودند) و برخی از شهرها بدون اطلاع از حکومت نظامی به تظاهرات پرداختند که در نتیجه با حملات خونین مأموران انتظامی و نظامی روبهرو شدند. در تهران سربازان گارد شاهنشاهی مردمی را که بدون اطلاع از حکومت نظامی در میدان ژاله (شهدا) اجتماع کرده بودند، به گلوله بستند که عدهی بسیاری کشته و مجروح شدند.[4]
مردم جهرم وقتی از این جنایت مطلع شدند، دست به تظاهرات عظیمی زدند و مجلس ختمی برای شهدای 17 شهریور برگزار کردند. همچنین نمایشگاههای سیار در جهرم تشکیل شد که عکسها و پوسترهای شهدا و مجروحین واقعه ۱۷ شهریور تهران در آنجا به نمایش عموم گذاشته شد. در ضمن اعلامیهها و کتب ممنوعه هم در لوای همین نمایشگاهها به طور مخفیانه به دست مردم میرسید. نمایشگاههای سیار که حتی به دورترین روستاهای جهرم برده شد، در اطلاع رسانی و آگاهی مردم بسیار کمک کرد و مردم جهرم از جنایت رژیم در واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ آگاه شدند. یکی از این نمایشگاهها در مسجد بهارستان جهرم بنا نهاده شده بود که عناصر انقلابی جهرم شبها روی پشت بام مسجد نگهبانی میدادند تا مأموران رژیم نتوانند به این نمایشگاه هجوم ببرند. مردم استقبال بسیار عجیبی از نمایشگاه های سیار کردند. حتی تعداد زیادی از ارتشیها هم با لباس شخصی به این نمایشگاهها آمدند و از آن بازدید کردند.[5]
مردم لار نیز در 19 شهریور پس از برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای 17 شهریور، در مسجد جامع لار تجمع کردند و بعد از سخنرانی آیتالله سیدعبدالعلی آیتاللهی، جمعیت عظیم مردم که در پیشاپیش آنها روحانیت مبارز و انقلابی شهر حضور داشت، دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند که در نهایت به درگیری با پلیس انجامید.[6]
در شیراز نیز علیرغم اعلام حکومت نظامی تظاهرات صورت گرفت.[7] پس از وقایع مزبور در روز 18 شهریور آیتالله بهاءالدین محلاتی ضمن اعلامیهی کوتاهی از مردم خواست همچنان از گشودن محل کسب خود خودداری کرده و به اعتصاب ادامه دهند. در بخشی از این اعلامیه چنین آمده بود:
«به برادران ایمانی از کسبه و تجار محترم اطلاع داده میشود همچنان که امروز بازار و خیابانها را به عنوان عزای عمومی تعطیل نمودهاند، این تعطیل تا اطلاع ثانوی برقرار باشد.»[8]
اعتصابات در استان فارس
بعد از واقعه 17 شهریور اعتراضات مردمی از شکل تظاهرات، بیشتر به اعتصابات تبدیل شد و این اعتصابات کمکم در ادارات دولتی نیز نفوذ کرد. از طرفی از شدت اعتراضات در 25 شهریور ناگهان کاسته شد و این نه به دلیل تأثیر حکومت نظامی بلکه به خاطر زلزله طبس بود که در این روز شهر با خاک یکسان شد و همه انقلابیون و روحانیون مبارز، خود را برای کمکرسانی بسیج کردند.[9]
در 18 شهریور، حدود 700 نفر از کارگران پالایشگاه تهران به منظور افزایش دستمزد و اعتراض به برقراری حکومت نظامی اعتراض کردند. در 20 شهریور کارگران پالایشگاههای اصفهان، شیراز، تبریز و آبادان به این اعتصاب پیوستند. در روزهای بعد نیز کارکنان و کارگران سایر صنایع و کارخانجات و ادارات دولتی به اعتصابکنندگان پیوستند.[10] این اعتصابات در روزهای بعد در شیراز ادامه یافت به طوری که در 20 شهریور کارکنان کارخانه بریجستون شیراز(سازنده لاستیک ماشین)، و در 23 شهریور دانشجویان سال جدید دانشگاه پهلوی دست به اعتصاب زدند. در 28 شهریور نیز زندانیان سیاسی زندان عادلآباد شیراز[11] به منظور همدردی با خانوادههای شهدای 17 شهریور دست به اعتصاب غذا زدند. البته همزمان با شیراز در سایر شهرهای فارس از جمله جهرم، کازرون، لار، فسا، استهبان، نیریز، بازاریان به پیروی از جو عمومی حاکم بر کشور با تعطیلی بازار دست به اعتصاب زدند.[12]
واکنش مردم فارس به حوادث مهرماه 1357
در حالی که اعتصابات کماکان ادامه داشت اقدام دولت عراق نسبت به محاصره بیت امام خمینی در نجف[13] از یکسو و نیز درگذشت حجتالاسلام سیدمهدی گلپایگانی فرزند آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی که در راه کمکرسانی به مردم زلزلهزده طبس[14] در اثر تصادف فوت کرد، از سوی دیگر موج جدید تظاهرات خیابانی در سراسر کشور آغاز شد.[15]
در جهرم، آیتالله سیدابراهیم حقشناس روحانیون شهر را در منزل خود فرا خواند، در این اجتماع که آیات و حججالاسلام: حاج سیدحسین آیتاللهی، حاج سید حسن نائینی، حاج سیدعبدالحسین آیتاللهی، حاج عبدالعظیم فرقانی و دیگران حضور داشتند، نامهای از طرف روحانیون جهرم نگاشته شد تا به رئیسجمهور فرانسه جهت تأمین جان و سلامتی امام ابلاغ و تلگراف شود. عصر همان روز آیتالله سیدحسین آیتاللهی در سخنرانی خود در حسینیه کوی علی پهلوان جریان را به سمع مردم رساند و مردم با صدای بلند صلوات فرستادند.[16]
در شیراز نیز در روز 4 مهر پس از برگزاری مراسم مجلس ختم حجتالاسلام سیدمهدی گلپایگانی در مسجد مولا، حاضرین با نادیده گرفتن مقررات حکومت نظامی دست به تظاهرات خیابانی زدند.[17] دو روز بعد در روز 6 /7 /1357 به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) و نیز درگذشت حجتالاسلام سیدمهدی گلپایگانی، مراسمی در مسجد ولیعصر(ع) برگزار شد. در این مراسم ابتدا آیتالله بهاءالدین محلاتی سپس حجتالاسلام مجدالدین محلاتی سخنرانی کردند. در مراسم دیگری که در مسجد جامع برگزار شد حاضرین با تشکیل دسته سینهزنی ضمن نوحهسرایی و با سر دادن شعار ضدرژیم اقدام به تظاهرات خیابانی کردند در نتیجه بین آنان و نیروهای فرمانداری نظامی درگیری به وجود آمد. علاوه بر این در روزهای بعد اعتصاب و تظاهرات پراکنده در خیابانها ادامه یافت. در 9 مهر دانشآموزان دبیرستان شاپور دست به تظاهرات زدند. در روز 12 مهر کارکنان شرکت بیمه ایران و کارگران کارخانه سیمان شیراز دست به اعتصاب زدند و در 13 مهر دانشآموزان دبیرستان دکتر هشترودی اقدام به تظاهرات خیابانی نمودند.[18]
مطابق گزارشها در 9 مهر در شهر لار همچون اغلب شهرها مغازهها تعطیل بود. در 16 مهر نیز دانشآموزان دبیرستان دخترانه عدالت (پیام زینب) به حمایت از اعتصاب سراسری معلمان کشور، راهپیمایی کردند که با درگیری با نیروهای امنیتی منجر شد. در روز هفدهم مهرماه نیز جمعی از دبیران دبیرستانهای لار در حمایت از راهپیمایی روز قبل از محل دبیرستان مذکور تا مقابل اداره آموزش و پرورش راهپیمایی کردند.[19]
در روز 15 مهر کارمندان و کارکنان شرکت برق منطقهای فارس، کارکنان اداره کل حفاظت محیطزیست شیراز، و کارکنان آموزش و پرورش، آموزگاران و دبیران دبیرستانهای شیراز، به اعتصابیون روزهای قبل پیوستند. در روز 16 مهر کارکنان اداری و برخی از پزشکان بیمارستانهای سعدی، نمازی، خلیلی و حافظ که وابسته به دانشگاه پهلوی بودند، دست به اعتصاب زدند. علاوه بر این برخی از دانشآموزان مدارس از جمله دبیرستان شاهدخت، نمازی و دانشور، اقدام به تظاهرات نمودند. در روز 17 مهر تظاهرات خیابانی منجر به درگیری با پلیس شد و علاوه بر این کارکنان اداره دادگستری، بهداری و بهزیستی، پست و تلگراف و تلفن، برق منطقهای، تعاون و امور روستاها، دانشگاه پهلوی، بیمارستانهای وابسته به اداره بهداری و بهزیستی، کارخانه بریجستون، فروشگاههای شهر و روستا ضمن اعتصاب دست از کار کشیدند.[20] از جمله دیگر وقایع روز 23 مهرماه 57 در شیراز ارسال تلگراف از سوی استادان دانشگاه شیراز به رئیسجمهور فرانسه بود. استادان دانشگاه پهلوی شیراز به اتفاق استادان دانشگاههای تهران و اصفهان که تعداد آنها به 340 نفر میرسید با ارسال تلگرافی به ژیسکاردستن- رئیسجمهور فرانسه- خواستار آزادی بیان برای امام خمینی در مدت اقامت ایشان در فرانسه شدند.[21]
بنابر گزارشی «ساعت 1630 روز 24 /7 /57 مجلسی برای چهلمین روز کشته شدگان میدان ژاله بدون اجازه شهربانی استهبان در مسجد جامع این شهرستان برگزار و پس از سخنرانی شیخ بزرگ فرزانه خاتمه یافته است. در ساعت 18:45 تعدادی از جوانان 10 تا 15 ساله مبادرت به شکستن 8 جام شیشه بانک سپه و ملی شهرستان مذکور نموده و قبل از حضور مأمورین در محل متفرق گردیدهاند.
ب ـ ساعت 19:15 روز 24 /7 /57 تعدادی از محصلین شهرستان فیروزآباد که گفته شده محرک آنان عبدالعزیز شبان دبیر ادبیات بوده مبادرت به شکستن چند جام شیشه بانک صادرات و ملی و تابلو حزب رستاخیز آن شهرستان نمودهاند.
پ ـ روز 24 /7 /57 مدارس شهرستان فسا تعطیل و عدهای از دانشآموزان قصد تظاهرات داشتهاند که به موقع وسیله مأمورین متفرق گردیدهاند.
ت ـ تعدادی اعلامیه مضره به مناسبت چهلمین روز واقعه اخیر تهران در شهرستان کازرون پخش گردیده است.
ث ـ از ساعت 11:30 روز 24 /7 /57 عدهای از معلمین و دانشآموزان در شهرستان آباده مبادرت به راهپیمائی آرام نموده و در حالیکه چند قطعه عکس خمینی و چند شعار به نفع وی در دست داشتهاند در ساعت 12:30 متفرق شدهاند.»[22]
برابر اعلام شهربانی فارس ناحیه ژاندارمری شیراز در روز 25 مهر کلیه مغازههای بازار و 90% مغازههای سایر خیابانهای شیراز بسته بود.[23] علاوه بر این اعتصابات در شیراز، همسو با سایر مناطق کشور کماکان ادامه داشت. کارکنان پالایشگاه شیراز در 26 مهر دست به اعتصاب زدند.[24] پیرو اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان قصر تهران و زندان تبریز، زندانیان سیاسی زندان عادلآباد شیراز نیز دست به اعتصاب غذا زدند.[25]
گسترش تظاهرات دانشآموزی و دانشجویی در شهرهای استان فارس
بنابر گزارشهای ساواک «روز 1 / 8 / 57 دانشآموزان دختر یکی از دبیرستانهای جهرم در شهر تظاهرات» کردند.[26] در همین روز شهر شیراز شاهد اعتراضها و اعتصابهای دانشآموزی و دانشجویی علیه رژیم پهلوی بود: «حدود سه هزار نفر از دانشجویان دانشگاه پهلوی (شیراز) از ساعت 30 /9 صبح در محوطه دانشکده ادبیات دست به تظاهرات گستردهای زدند. دانشجویان علیه آمریکا و اسرائیل و به طرفداری از آیتالله العظمی خمینی و جنبش آزادی بخش فلسطین شعارهایی میدادند.» همچنین دانشآموزان دبیرستان نمازی تظاهراتی صورت دادند و به همراه دانش آموزان دبیرستان شاهپور قصد برگزاری نماز جماعت داشتند که از آن جلوگیری شد، آنان به همراه دیگر دانشآموزان در مسجد ولی عصر اجتماع کردند. دانشجویان انستیتو تکنولوژی شیراز هم با در دست گرفتن پارچه نوشتههایی در محور محل آموزشی تجمع کردند و سپس دست به راهپیمایی زدند. روزنامه آیندگان درباره خواستهای دانشآموزان شیرازی که در اعلامیههایی مطرح شده بود چنین نوشت: «آزادی همه زندانیان سیاسی، اعاده حیثیت از آنان به ویژه آیات عظام و محمد درخشش، اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامی در همه مدارس و دانشگاههای کشور، تشکیل حکومت باز و دمکراسی اسلامی، پیاده کردن اقتصاد سالم اسلامی. همچنین در همین روز «حدود دو هزار نفر از مردم اقلید در خیابانها به تظاهرات پرداختند و ضمن دادن شعار به چند بانک حمله کردند و شیشههای آن را شکستند. تظاهرات اقلید با دخالت مأموران انتظامی پایان یافت.»[27]
در روز دوم آبان هم در پی تعطیلی کلاسهای درس در دانشگاه پهلوی بیش از 5 هزار دانشجو و دانشآموز مدارس شیراز در محوطهی چمن دانشکده مهندسی اجتماع کردند و اقدام به سر دادن شعار و اعلام خواستهای خود نمودند. علاوه بر این در اغلب مدارس پسرانه و دخترانه شیراز، از جمله: دبیرستان بازرگانی شاهپور، دبیرستانهای دخترانه رضاشاه، شاهدخت و محمدرضاشاه، و هنرستان نمازی، دانشآموزان و هنرجویان ضمن سر دادن شعار به تظاهرات پرداختند.[28] همچنین در شهرهای فیروزآباد، کازرون و جهرم هم تظاهرات پراکندهای صورت گرفت.[29]
ساواک در گزارشی اوضاع فارس در 3 آبان را اینگونه بیان میکند: «1ـ مقارن ساعت 1200 روز 3 /8 /57 (2537 شاهنشاهی)، حدود 3000 نفر از محصلین در مدرسه شاهپور شهر شیراز اجتماع و نماز جماعت برگزار و پس از خاتمه نماز جمعیت مذکور، قطعنامهای صادر کردهاند.
2ـ بعدازظهر روز 3 /8 /57، اجتماعی از طبقات مختلف مردم به منظور برگزاری نماز جماعت در مسجد نوشهر شیراز برگزار شده است. پس از خاتمه نماز، جمعیت مذکور به دادن شعارهائی له خمینی مبادرت کرده و سپس متفرق شدهاند.
3ـ عصر روز مذکور حدود 4000 نفر از محصلین و قشریون مذهبی در خیابان زندشهر شیراز اجتماع کرده و شعارهای «برادران ارتشی، ارتش برادر ما است، ما... [شاه] نمیخواهیم، خمینی رهبر ما است»، دادهاند. مأمورین فرمانداری نظامی با استفاده از گاز اشکآور آنان را متفرق کردهاند.
4ـ روز 3 /8 /57، گروههائی از دانشجویان، دانش آموزان و قشریون مذهبی به صورت دستجات مختلف، تظاهراتی در نقاط مختلف شهر شیراز برگزار کرده و پس از دادن شعارهائی له خمینی، متفرق شدهاند.
5ـ مقارن ساعت 18:30 روز 3 /8 /57 گروهی از دانش آموزان و قشریون مذهبی در شهرستان لار ـ استان فارس مبادرت به تظاهرات خیابانی کردهاند.
در این حادثه تظاهرکنندگان شیشههای یک ماشین آتش نشانی را شکستهاند. مأمورین انتظامی با شلیک چند تیر هوائی تظاهرکنندگان را متفرق کردهاند.
6ـ روز 3 /8 /57، گروهی از دانشآموزان در شهرستان فیرزوآباد ـ استان فارس به تظاهرات خیابانی مبادرت کردهاند. تظاهرکنندگان با شکستن چند جام از شیشههای مدارس و مرکز فراگیری رادیو تلویزیون، توسط مأمورین انتظامی متفرق شدهاند.
7ـ روز 3 /8 /57، افراد ناشناسی سه عدد لامپ محتوی مواد آتشزا به داخل حیاط اداره کشاورزی شهرستان لار پرتاب و سپس متواری گردیدهاند. این حادثه خسارتی در بر نداشته است.
8ـ در روز مذکور گروهی از دانشآموزان در شهر فسا به تظاهرات خیابانی مبادرت کردهاند.
تظاهرکنندگان شیشههای اتومبیل شهربانی شهر مذکور را شکسته و یکی از مأمورین انتظامی را نیز مجروح کرده که بلافاصله مأمور مذکور جهت مداوا به بیمارستان اعزام شده است.
9ـ روز 3 /8 /57، گروهی از محصلین و قشریون مذهبی در شهرستان نیریز، مبادرت به تظاهرات خیابانی کردهاند که توسط مأمورین انتظامی متفرق شدهاند.
10ـ در روز مذکور گروهی از قشریون مذهبی و محصلین در شهر جهرم، به تظاهرات خیابانی مبادرت کردهاند. در این حادثه، تظاهرکنندگان اتومبیل یکی از افسران ژاندارمری را به آتش کشیدهاند. تظاهرکنندگان توسط مأمورین انتظامی متفرق شدهاند.»[30]
در 4 آبان در جهرم فرماندار نظامی و رئیس شهربانی این شهر توسط سرباز دیپلمه حسن فرد اسدی هدف گلوله قرار گرفت. سرهنگ کمال تصاعدی رئیس شهربانی، جهرم کشته شد اما سرتیپ احمد نادور فرماندار نظامی، از سه ناحیه سینه، ران، دست چپ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای درمان با هلیکوپتر به شیراز و سپس به تهران منتقل شد. روز بعد نیز با انفجار یک بمب قوی که در اتاق تأسیسات دادگستری کازرون کار گذاشته شده بود ساختمان مزبور را لرزاند و خسارات عمدهای به آن وارد کرد.[31]
تظاهرات در روزهای بعد نهتنها کاهش پیدا نکرد بلکه افزایش پیدا کرد به طوری که در بامداد روز 6 آبان گروهی از دانشآموزان دبیرستانهای مختلف شیراز به اتفاق دانشجویان در محوطهی دانشکده ادبیات تجمع کرده، مبادرت به سر دادن شعار نمودند. به مناسبت هفته همبستگی ملی، استادان و دانشجویان دانشگاه پهلوی در نشستهایی که در همین رابطه برگزار شد، شرکت کردند.[32] علاوه بر این در نقطهی دیگری از شهر نیز صدها نفر از دانشآموزان در حالی که لباسهای سیاه به تن کرده بودند به سوی انستیتو تکنولوژی طالقانی[33] راهپیمایی کردند که در اثر زد و خورد با مأموران انتظامی در «میدان مولا» چند تن از دانشآموزان مجروح شدند.[34]
به گزارش اسناد ساواک در همین روز «تظاهرکنندگان در شهرستان جهرم که اکثراً دانشآموز بودهاند، ضمن سر دادن شعارهای ضد میهنی بانک ایرانشهر را مورد آتشسوزی قرار داده و شیشههای دبیرستان فروغ دانش و بانک صادرات را شکستهاند...»[35] در همین روز همه مدارس جهرم تعطیل و مغازهها در سطح خیابان و بازار نیز بسته بود.[36]
در همین روز مردم در فیروزآباد به ساختمانهای ساواک این شهر هجوم بردند. بنابر گزارش شهربانی حدود 5000 نفر در چند گروه در نقاط مختلف شهر مبادرت به تظاهرات و سر دادن شعار نموده و ضمن حمله به شهرداری، اداره دخانیات، بانکها و مهمانسرا، حدود 2000 نفر نیز به ساواک حمله کردند. اما در اثر تیراندازی مأموران ساواک به طرف تظاهرکنندگان 11 نفر مجروح و به بیمارستان منتقل شدند که یک نفر از مجروحان در بیمارستان درگذشت. در روز 7 آبان نیز اعتراضات مردم فیروزآباد ادامه یافت، از این رو عدهای پس از تظاهرات خیابانی و سر دادن شعارهای ضدحکومتی به فرمانداری، انبار ژاندارمری حمله کرده و خساراتی به ساختمان ادارات مزبور وارد ساختند که با دخالت مأموران پلیس و ژاندارمری معترضین متفرق شدند. در شهرستان نیریز نیز دانشآموزان مدارس اقدام به تظاهرات و درگیری با مأموران انتظامی نمودند و خساراتی به برخی ساختمانهای دولتی و اتومبیلهای شهربانی وارد ساختند.[37]
در 9 آبان 1357 زنان زندانی سیاسی در عادلآباد شیراز اعلام کردند به عنوان همبستگی با مبارزات حقطلبانه ملت ایران، اعتراض به کشتار بیرحمانه مردم توسط دولت در ایجاد گروههای مهاجم چماقبهدست برای حمله و تخریب و غارت اموال و اماکن عمومی و تفرقهاندازی بین مردم به مدت سه روز مبادرت به اعتصاب غذا میکنند.[38] به گزارش فرمانداری جهرم و حومه، سرتیپ باباییپیروز، به ستاد بزرگ ارتشتاران، مردم جهرم در تاریخ 9 آبان 1357 از ساعت 15:00 به بعد در اکثر خیابانهای شهر با تشکیل اجتماعات، مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهای ضد شاه کردند. در این روز همچنین کلیه دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها تعطیل بود.[39]
در 11 آبان حدود 3 هزار نفر از مردم شیراز به محلهی بدنام شهر(محله شیرین بیان) هجوم برده و ضمن سنگباران منازل، تعدادی از خانههای این محله را به آتش کشیدند.[40] علاوه بر شیراز در دیگر شهرهای فارس از جمله جهرم، فیروزآباد، اردکان (سپیدان)، نورآباد، قیر و کارزین، فسا و داراب، اقلید، آباده، فراشبند، لار، استهبان و سایر مناطق تظاهرات و اعتصابات کماکان ادامه داشت.[41]
در روز 13 آبان نیز بنابه دعوت دانشجویان دانشگاه پهلوی به منظور برگزاری مراسم سالروز تبعید امام خمینی عدهی زیادی از مردم ضمن تجمع در مقابل خوابگاه ارم پس از آن مبادرت به تظاهرات خیابانی نمودند. علاوه بر این در دیگر شهرهای استان از جمله: جهرم، کازرون، استهبان، داراب، فیروزآباد و لار مردم با حمل پلاکارت و دادن شعار مبادرت به راهپیمایی و درگیری با مأموران انتظامی پرداختند.[42]
روز 14 آبان در جهرم مردم تظاهرات گستردهای برپا کردند و خواستار برقراری حکومت اسلامی و بازگشت رهبر انقلاب به میهن شدند.[43] روز جمعه 19 آبان تظاهرات پراکندهای در جهرم برپا شد. در این روز حدود صدهزار نفر از جوانان به دادن شعار علیه رژیم مبادرت ورزیدند. روز 20 آبان نیز تظاهرات پراکندهای توأم با شعارهای ضد شاه در خیابان کمربندی شهرستان جهرم انجام شد. در این روز تعدادی از مردم جهرم از جمله محمدغفارپور به ضرب گلوله مأموران رژیم زخمی شدند.[44]
علاوه بر این از صبح روز 22 آبان[45] عده زیادی از مردم جهرم در حین تظاهرات، تنها سینمای شهرستان جهرم به نام سینما باربد، انبار پپسی کولا، مشروبفروشی معروف به رضاعرقی و مهمانسرای جهانگردی جهرم را به آتش کشیدند: «برابر گزارش گروهان جهرم، تظاهرکنندگان بالغ بر چهل هزار نفر» بودهاند.[46] گزارش گروهان نیریز «حاکیست از ساعت 0900 کلیه طبقات مختلف مردم که بیش از پنج هزار نفر بوده با تعطیل نمودن کارهای روزانه با در دست داشتن پلاکارتهائی مختلف و عکسهائی از خمینی و شریعتمداری مشغول دادن شعارهای مذهبی و اهانت به مقامات مملکتی هستند.»[47] در لار نیز تظاهراتی صورت گرفت و عکس شاه در بانک ملی و ساختمان شهرداری پائین کشیده شد.[48] در تظاهرات روز 28 آبان در جهرم، مأمورین بعد از متفرق کردن مردم، حضرات آیات: سیدابراهیم حقشناس، سیدحسین آیتاللهی، سیدجلال حضوری و سیدابوالقاسم شفیعی را که در راهپیمایی حضور داشتند، بازداشت کرده و با خود به محل فرمانداری نظامی جهرم بردند.[49]
در 15 آبان ادارات کل راه و ترابری، دامپزشکی، دخانیات، مخابرات، پالایشگاه نفت، کادر پزشکی بیمارستانها و کادر آموزشی و معلمان، در 16 آبان مراکز آموزشی شهرهای نیریز و استهبان، در 17 آبان اداره کل امور اقتصادی و دارایی، شرکت ملی گاز و مراکز آموزشی و دانشگاه پهلوی، در 18 آبان 60 نفر از کارآموزان کارخانجات زیمنس، در 24 آبان شرکت واحد، در 27 آبان کارکنان دانشگاه پهلوی و در 29 آبان پالایشگاه نفت، اداره کل کشاورزی و عمران روستایی، و کارکنان برق منطقهای فارس، ضمن تعطیلی مراکز و ادارات خود دست به اعتصاب زدند.[50]
علاوه بر اعتصابات، تظاهرات نیز در شیراز و شهرهای مختلف فارس ادامه یافت. در 15 آبان کادر پزشکی بیمارستانها و معلمین، تظاهرات کردند. در روز 16 آبان هم در بسیاری از دبیرستانها دانشآموزان دست به تظاهرات زدند و عکسهای شاه را پایین کشیدند. در جهرم، فیروزآباد، نیریز، استهبان، فسا، داراب و سایر شهرها نیز تظاهرات کماکان ادامه داشت.[51]
در شیراز روز 18 ذیحجه عید غدیرخم، مصادف با 28 آبان به دعوت آیتالله سیدکرامتالله ملکحسینی، امام جماعت مسجد حبیب، مردم در این مسجد اجتماع کرده بودند. به گزارش روزنامه اطلاعات «حدود سه هزار نفر از مردم این شهر [شیراز] در مسجد جامع حبیب اجتماع کردند. پلیس، راه را بر تازه واردین بست و با شلیک گلوله و گاز اشکآور اجتماعکنندگان را متفرق کرد، در نتیجه 3 نفر به نامهای: محمود دهقانی (44ساله)، علیاصغر خلفینژاد (19ساله- دیپلمه)، جواد زاهدی (اهل استهبان) به ضرب گلوله به شهادت رسیدند و 7 نفر دیگر به نامهای اصغر و جعفر ذوالقدر، علی علیخواه، خسرو عابدی، علی توکلیان، علی حکیمی و حسن حسنی مجروح شدند. برای متفرق کردن اجتماعکنندگان چند تانک و نفربر و دیگر خودروهای ارتش مقابل مسجد مستقر شده بودند.»[52]
تظاهرات مردم استان فارس در محرم سال 57
در روز اول آذر گروهی از مردم بخش قیر و کارزین واقع در شهرستان فیروزآباد اقدام به تظاهرات کردند که با دخالت و تیراندازی مأمورین انتظامی دو تن از تظاهرکنندگان کشته و 4 تن دیگر مجروح شدند.[53] در روز دوم آذر نیز در بخش زرقان شیراز مردم دست به تظاهرات زدند.[54]
در اولین شب ماه محرم که مصادف با 10 آذر بود، مردم شیراز و سایر شهرستانها، همانند مردم دیگر نقاط کشور با حضور در پشتبامها شروع به سر دادن ندای «اللهاکبر» و «لا اله الا الله» نمودند.[55] در مقابل مأموران دولتی برای خاموش کردن آنان مبادرت به تیراندازی نموده و در برخی مناطق به درگیری با مردم پرداختند. بنابر گزارش ساواک در روز 11 آذر که اولین روز ماه محرم بود در شیراز و شهرستانهای کازرون، فسا، استهبان، جهرم، فیروزآباد و لار، بازار و مغازهها تعطیل بود و مردم با دادن شعار مبادرت به تظاهرات نمودند. با شدت یافتن اعتراضات مردم، در برخی از شهرستانها از مرکز استان درخواست کمک شد. لذا از شیراز نیروهای تقویتی و تجهیزات به شهرهای مورد نظر ارسال شد. اعزام چند دستگاه نفربر زرهی از مرکز زرهی شیراز به جهرم جهت تقویت فرمانداری نظامی این شهر در همین راستا صورت گرفت.[56]
در روز اول محرم، آیتالله سید علیاصغر دستغیب در مسجد الرضا (ع) سخنرانی شدیداللحنی علیه شخص شاه و در اعتراض به قتل و کشتار ملت ایراد کرد.[57]
بر اساس گزارش مأموران ساواک، در روز اول محرم، مردم جهرم به رهبری سید حسین آیت اللهی، تظاهرات کردند که با دخالت نیروهای انتظامی، مردم پراکنده شدند.[58] به گزارش ساواک «در ساعت 5 بامداد روز 12 /9 /57 حدود 500 نفر از اهالی و آموزگاران شهرستان نیریز با در دست داشتن عکس خمینی دست به تظاهرات» زدند. روز 12 آذر مردم جهرم در مسجد جامع جمع شدند تا ضمن برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان، ضرب و شتم روز گذشته را محکوم کنند. سخنران مردم جهرم در این روز آیتالله سیدمحمدرضا سادات حسینی معروف به حاج اصفهانی بود که تازه دوران تبعید خود را سپری کرده بود. شهربانی استان فارس در خبر کوتاهی بخشی از سخنرانی مشارالیه در این روز را چنین گزارش میکند: «از این ابلیس کثیف خبیث نترسید، ما دیگر این کد 66 را نمیخواهیم و برای عزاداری نباید از شهربانی و فرمانداری نظامی اجازه بگیریم، باید آنها برای هر کاری از ما اجازه بگیرند.»[59] در همین روز در چند نقطه شهر جهرم تظاهراتی انجام شد که به درگیری با نیروهای رژیم انجامید و دو نفر به اسامی عبدالرسول گواهی 24 ساله و محمدرضا مصطفی دوخت 19 ساله از ناحیه ران مجروح شدند.[60] در همین روز در شهرستان لار نیز بازار و کلیه مغازهها تعطیل بودند و مردم در حسینیه شهر اجتماع کرده و در ساعت 10 حدود 5 هزار نفر دست به راهپیمایی زدند.[61]
در شهر شیراز در روز 13 آذر همزمان با سوم محرم، پس از خاتمه نماز جماعت در مسجد جامع شهر آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به منبر رفت از رژیم انتقاد کرد. پس از پایان مجلس، مردم با شعار ضد حکومت از مسجد خارج و در خیابانهای شهر تظاهرات کردند که با دخالت مأموران پراکنده شدند. شب هنگام نیز مردم شیراز بر روی پشت بام بانگ الله اکبر سردادند.[62] در 13 آذر در جهرم کلیه مغازهها به جز نانواییها و قصابیها تعطیل بود. در این روز با اینکه باران شدیدی در جهرم شروع به باریدن کرده بود تظاهرات گستردهای از طرف مردم صورت گرفت که به درگیری با نیروهای نظامی رژیم انجامید و در نتیجه یک نوجوان به نام «بهروز کارگرفرد» به شهادت رسید. ساواک در گزارشی مینویسد: «خبر رسیده گویاست که در جریان تیراندازی مورخ 13 / 9 / 57 مأموران حکومت نظامی شهرستان جهرم پنج نفر مجروح که یک طفل یازده ساله [شهید بهروز کارگرفرد] به علت اصابت گلوله به مغز فوت نموده و چهار نفر دیگر در بیمارستان بستری شدند... [مردم] همانند دو شب قبل به مدت یک ساعت شعار ضد کد 66 [شاه] میدادند...»[63]
همچنین در این روز شمار زیادی از اقشار مختلف مردم آباده در تکیهی شهر اجتماع و پس از خارج شدن از آن، شروع به تظاهرات کردند و بر ضد رژیم و شخص شاه شعار دادند. تظاهرات با دخالت مأموران، به خاک و خون کشیده شد. در این رخداد بر اثر تیراندازی مأموران دو نفر شهید و یازده نفر زخمی شدند.[64] همچنین در این روز در دیگر شهرهای استان همچون، لار، نیریز و آباده تظاهرات بود.[65]
ساواک در سندی برخی از حوادث روزهای 14 تا 17 آذر در برخی از شهرهای استان فارس را به شرح زیر گزارش میدهد: «[در جهرم] از ساعت 2000 الی 22:30 مورخه 14 /9 /57 تظاهرات گستردهای در محلهای مختلف انجام و عدهای از اخلالگران بر روی پشت بامها رفته و ضمن زدن سنج مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی و توهینآمیز از پشت بلندگو نمودهاند که با تیراندازی هوائی مأمورین فرمانداری نظامی نسبت به تفرقه آنان اقدام شده است... مورخه 15 /9 /57 کلیه مغازهها و مدارس و بانکها تعطیل بوده است و ادارات برق دارائی. دادگستری و بهداری در حال اعتصاب بودهاند... ساعت 2000 الی 2200 مورخه 17 /9 /57 تظاهرات گستردهای در محلات و پشت بام با دادن شعارهای مضره از پشت بلندگو انجام گردیده که با تیراندازی هوائی مأمورین انتظامی تظاهر کنندگان متفرق شدهاند... روز 18 /9 /57 بازار و کلیه دکاکین به جز نانوائیها و قصابیها تعطیل بوده است.» در شهرستان لار «از ساعت 2000 مورخه 16 /9 /57 جمعیتی در حدود ده هزار نفر از طبقات مختلف ضمن اجتماع در مساجد و تکایا مبادرت به عزاداری نمودهاند عزاداری در ساعت 1:30 مورخه 27 /9 /57 خاتمه یافته است... مورخه 17 /9 /57 حدود پنج هزار نفر زن و مرد در حالی که پلاکارتهای مذهبی و آیات قرآن حمل مینمودهاند در شهر جدید لار به پیاده روی پرداخته و قصد داشتهاند پیکره کد 66 را پائین بیاورند که در اثر مراقبتهای مأمورین اقدامی ننموده و ضمن دادن شعارهای مذهبی متفرق شدهاند.... ساعت 1600 مورخه 17 /9 /57 جمعیتی در حدود شش هزار نفر به طرف هنگ ژاندارمری حرکت و ضمن حمل پلاکاردهائی از شعارهای مذهبی و آیات قرآن و عکس خمینی نزدیک هنگ نشسته و اعلام نمودهاند حامل پیام خمینی به سربازان هستند...» در شهرستان نیریز «از صبح روز 15 /9 /57 دادگاه نی ریز وارد اعتصاب و تعطیل گردیده است... ساعت 1700 روز 16 /9 /57 حدود 6000 نفر مرد و زن از طریق محله پهلوی به طرف میدان ششم بهمن حرکت کرده و قبل از رسیدن مأمورین متفرق» شدند. در شهرستان آباده «ساعت 2200 مورخه 17 /9 /57 عدهای با نصب بلندگو در پشت بام منازل شروع به پخش صدای شلیک گلوله و اذان نموده و از چند نقطه شهر با آتش زدن لاستیک و دادن شعار آسایش اهالی را مختل که با دخالت مأمورین انتظامی متفرق گردیدهاند...»[66]
در روز 18 آذر در نورآباد ممسنی سه نفر به وسیلهی گروهان نورآباد دستگیر سپس عدهای از اهالی نورآباد و روستاهای اطراف برای آزادی آنان به طرف گروهان رفته و قصد ورود به داخل گروهان و آزاد کردن آنها را داشتند که بر اثر تیراندازی مأموران دو نفر زخمی شدند.[67]
تاسوعای حسینی سال 57 در استان فارس
مردم شیراز پس از دعوت علما و روحانیون جهت راهپیمایی در روز یکشنبه 19 آذر مصادف با تاسوعای حسینی ابتدا در شاهچراغ تجمع کرده و با حضور آیتالله بهاءالدین محلاتی و چند تن از علما و روحانیون دیگر از آن مکان تا خیابان زند به راهپیمایی پرداختند. شعارهای مردم عبارت بود از: «درود بر خمینی بتشکن»، «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد»، «درود بر برادران مجاهد»، «درود بر خواهران مجاهد»، «نهضت ما حسینی است- رهبر ما خمینی است». براساس گزارش صاحبمنصبان نظامی تعداد جمعیت تظاهرکننده 300 هزار نفر تخمین زده شد.[68]
در داراب نیز روز تاسوعا تظاهرات بود. شماری از مردم مجسمهی شاه را پائین آورده و به خارج شهر برده قطعه قطعه کردند و به روستاهای اطراف بردند. در این تظاهرات بر اثر تیراندازی نیروهای ژاندارمری پنج نفر زخمی و یک دانشآموز 12 ساله به نام مهدی منفرد شهید شد.[69] در شهر فیروزآباد نیز مردم در حسینیهی بالا اجتماع، و به سخنرانی یکی از روحانیون به نام سید علی موسوی، گوش دادند.[70]
در گزارشهای ساواک در بارهی اوضاع شهر جهرم و تدابیر در نظر گرفته شده برای این شهر آمده است:
«با عنایت به اینکه مردم شهرستان جهرم در اغتشاشات اخیر از خود سرسختی نشان دادهاند و بیم آن میرود که در روزهای تاسوعا و عاشورا دست به آشوب و بلوا و اقدامات شدیدی زده و با عطف توجه به اینکه خواهان تقویت نیروهای جهرم و آماده کردن آنها شدند. در پی این درخواست چهار دستگاه نفربر شنیدار از تیپ 37 زرهی با تریلر تانکبر اعزام شد.»[71] با این حال به گزارش ساواک: «در روز 19 / 9 / 57 اخلالگران در شهرستان جهرم مجسمه کد 66 [شاه] را پایین آوردند.»[72]
طبق گزارشهای ساواک روز 19 آذرماه 1357، روز پرحادثهای در لار بوده است. در این روز مردم لار در بخش قدیم، تظاهرات عظیمی برپا کردند. حوالی ظهر گروهی از جوانان انقلابی با هدف پایین آوردن مجسمه شاه واقع در میدان شهر جدید، به سمت استقرار مجسمه به راه افتادند، حدود ساعت 3 عصر آنها موفق شدند مجسمه را پایین کشیده و با خود به شهر قدیم بیاورند و در میدان میوه ترهبار (مشهور به میدان بار) به آتش بکشند. دو ساعت پس از این واقعه، حدود 15 هزار نفر در میدان فرمانداری به تظاهرات پرداختند. ساواک در این مورد گزارش میدهد: «از ساعت 15 روز 19 / 9 / 1357 کلیه طبقات مردم حدود 15000 نفر بودند در میدان فرمانداری که محل اسقرار [مجسمه] بوده است، تجمع و ضمن تظاهرات شدید و راه بندان، و به علت مطلع شدن مردم از جریان، رفته رفته بر انبوه جمعیت افزوده گردید. در بین آنها، چهرههای متفاوت فکری وجود داشته که گاه برخوردهای فردی ایجاد نموده است. تظاهرکنندگان، مبادرت به نصب پرچم مشکی رنگی در میان میدان نموده و تجمع تا ساعت 20 ادامه یافت که مجتمعاً به طرف شهر قدیم حرکت و به عزاداری و سینه [زنی] پرداختند...»[73]
عاشورای حسینی سال 57 در استان فارس
راهپیمایی روز عاشورا پس از تجمع مردم و علما در اماکن از پیش تعیینشده رأس ساعت 9 صبح 20 آذر از صحن حرم شاهچراغ(ع) آغاز شد. مردم پس از حرکت از مسیر میدان ترهبار، دروازهی سعدی به سمت فلکه شهرداری رفتند. در فلکه شهرداری که جایگاه سخنرانی برپا شده بود اجتماع مردم سراسر میدان، خیابانهای اطراف و مسیر راهپیمایی را تا دروازه سعدی پوشانده بود.[74] بنابر گزارش ساواک شعارنوشته، تصاویر و پلاکاردهایی که از سوی تظاهرکنندگان حمل میشد، عبارت بودند از: پلاکاردهایی که روی آنها پرچم آمریکا و شوروی ترسیم شده و خط قرمز روی آنها کشیده شده بود. همچنین تصاویر امام خمینی، پرچم سبزرنگ که روی آنها نقشه ایران و کلمه الله حک شده بود. عمدهترین شعارهای جمعیت نیز عبارت بودند از: «سرنگون باد رژیم شاه»، «استقلال- آزادی- حکومت اسلامی» و «سرباز فراری شو»[75]
پس از راهپیمایی در فلکه شهرداری ابتدا آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی که به عنوان نماینده امام خمینی از قم به شیراز آمده بود، پیام امام خمینی مبنی بر ضرورت کنارهگیری شاه و برقراری حکومت اسلامی را قرائت کرد.[76] سپس حجتالاسلام مجدالدین محلاتی پیرامون نهضت اسلامی سخنرانی کرده و اظهار داشت: ما خواستار برچیده شدن حکومت سلطنتی و ایجاد حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی هستیم. آنگاه آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب و سیدمجدالدین مصباحی به سخنرانی پرداختند.[77] در خاتمه نیز قطعنامهای در 17 ماده به شرح ذیل قرائت شد، مفاد اصلی قطعنامه به شرح زیر بود:
«1- سرنگونی رژیم سلطنتی، 2- استقرار جمهوری اسلامی، 3- لغو حکومت نظامی، 4- آزادی زندانیان سیاسی، 5- ادامه نهضت تا سرنگونی رژیم، 6- بازگشت امام خمینی، 7- رهبری شیعیان جهان به وسیله امام خمینی، 8- اجرای قوانین اسلامی در کشور، 9- حفظ حقوق اقلیتهای مذهبی با رعایت حقوق اسلامی، 10- آزادی مشاغل برای کارگران، 11- واگذاری زمین به کشاورزان، 12- مراجعت کلیه تبعیدیها، 13- آزادی زنان تحت لوای حکومت اسلامی، 14- کمک مالی، جانی، علمی، قلمی به تمامی مردم تا پایان نهضت اسلامی، 15- پیشرفت صنعت به حد خودکفایی، 16- قرار دادن ارتش در مقابل مردم خیانت است، 17- به اطلاع رسانیدن شور و هیجان مردم استان فارس به کلیه مردم سایر شهرستانها و امام خمینی.»[78]
تظاهرات روز عاشورا در دیگر شهرهای استان فارس نیز از شکوه خاصی برخودار بود و مردم عزادار با حضور مراسم این روزها خواهان سرنگونی رژیم شاه شدند.
مردم آباده ساعت 9 صبح عاشورا در تکیه این شهر گرد آمدند. آنها پس از گوش دادن به سخنرانیهائی که علیه شخص شاه صورت گرفت از تکیه خارج و در خیابانهای شهر تظاهرات کردند. همچنین، در این روز، در جهرم نیز تظاهرات بود. در این تظاهرات، ستون یابود میدان ششم بهمن که در آن منشور کورش هخامنشی و لوایح انقلاب سفید حک شده بود به دست یک آموزگار و چند دانش آموز با دیلم ویران شد.[79] همچنین در این روز، مردم شهرهای فسا، داراب نیز تظاهرات کردند.[80]
در شهر نیریز هم دستههای عزادار با خواندن نوحه و دادن شعار علیه رژیم و در حالی که عکسهای امام خمینی و دکتر شریعتی و سید جمالالدین اسد آبادی را با خود حمل میکردند به منزل سید محیالدین فال اسیری و سید محمد فقیه رفته و پس از شنیدن یک سخنرانی ساعت 13 پراکنده شدند. شایان گفتن است مردم این شهر در بعد ظهر نیز راهپیمائی کردند.[81]
تظاهرات مردم شهرهای استان فارس در روز بعد عاشورا ادامه یافت. در روز 20 آذر در داراب تظاهرات مردم به خاک و خون کشیده شد. در این میان یک نوجوان 13 ساله شهید و 4 نفر زخمی شدند.[82]
تظاهرات مردم فسا در 21 آذر نیز سرنوشت تظاهرات مردم داراب را پیدا کرد. در ساعت 21:30 در این شهر تظاهرات شد[83] که در اثر تیراندازی مأموران رژیم، «شخصی به نام محمد خدری فرزند رسول کشته و 8 نفر مجروح» شدند.[84] در آباده و لار نیز تظاهراتی صورت گرفت. در 22 آذر در شهر فسا هنگام تشیع جنازهی محمد خدری که در روز 21 آذر شهید شده بود. درگیرهائی پیش آمد که با دخالت مأموران و بر اثر تیراندازی آنان سه نفر زخمی شد.[85] در این روز، در شهر فیروز آباد نیز تظاهرات بود.[86]
در این روز در لار مردم ضمن برگزاری مراسم عزاداری و نوحهخوانی، راهپیمایی بزرگی در شهر قدیم لار برگزار کردند. مداحان مذهبی نوحههایشان را با اشاره به ویژگیها و شخصیت امام خمینی، مسئله تبعید ایشان، خیانت شاه و مبارزه با ظلم و ستم میخواندند. یکی از نوحههایی که در آن روز خوانده میشد، نوحه «وارث خون حسینی، آیتالله خمینی» بود. [87]
بعد از این راهپیماییها، ساواک گزارشهایی منتشر کرد که تظاهراتی در شهرهای مختلف به طرفداری از حکومت پهلوی انجام میشود.[88] اما برای آمریکاییها این گزارشها قابل قبول نیست و آنها را مبهم میدانند. آنها در مورد شیراز مینویسند: «کنسولگری شیراز گزارش میدهد که تعداد قابل توجهی از شعارهای نوشته شده با رنگهای اسپری به طرفداری از شاه است هر چند که تعداد آنها کم است. در حقیقت پراهمیتترین مسئله امروز وجود تعداد زیادی گزارش در مورد نمایش قدرت طرفداران شاه میباشد، در حالی که بیشتر گزارشات درباره تظاهرات طرفداران شاه در بعضی جاها مبهم میباشند.»[89] البته اسناد به جا مانده نشان میدهد که اینگونه تظاهرات در شهرهای مختلف با فراز و نشیب و با پشتیبانی نظامیان و ساواک انجام گرفته است.
ادامه تظاهرات در استان فارس
مردم جهرم در فردای عاشورا در روز 21 آذرماه 1357 از ساعت 20:00 الی 21:30، بر طبق روال گذشته در ساعت منع عبور و مرور بر روی پشتبام منازل خویش رفته و مبادرت به دادن شعار نمودند. حتی تظاهراتی در همین ساعت در برخی از محلات جهرم به وقوع پیوست و مأمورین برای متفرق کردند مردم اقدام به تیراندازی هوایی نمودند.[90] در همین روز طبقات مختلف مردم در لار ضمن تعطیل کردن محل کار خود به راه پیمائی در شهر قدیم لار پرداختتند.[91] در نیریز نیز از «ساعت 1700 تعدادی حدود 200 نفر از افراد کم سن و سال مبادرت به دادن شعار مضره نموده که با رسیدن مأمورین متفرق» شدند.[92] به گزارش ساواک در «شهرستان استهبان ساعت 1700 روز 22 /9 /57 حدود پنج هزار نفر از طبقات مختلف مردم به سرپرستی سید میرهادی کشفی فرزند سید محمد شغل آموزگار ضمن در دست داشتن عَلَم مشکی و عکسهائی از خمینی با دادن شعارهای ضد میهنی دست به تظاهرات زده و در ساعت 1830 متفرق شدهاند.»[93] گزارش ساواک میافزاید: «شهر داراب در مورخه 22 /9 /57 کاملاً تعطیل و آقای حسینی آزما شهردار از سمت خود استعفا داده که مورد تصویب انجمن شهر قرار گرفته محرکین با پائین آوردن مجسمه کد 66 احساس غرور مینماید و فعالیت آنها بیشتر شده است تظاهرات پراکندهای صورت گرفته که با دخالت مأمورین متفرق شدهاند.»[94]
از ساعت 20:00 الی 22:00 مورخه 23 آذر 1357 نیز تظاهرات گستردهای توسط مردم جهرم در محلات و کوچهها و پشتبامها انجام دادند و با استفاده از بلندگو شعار سر دادند. در این روز درگیریهای پراکندهای بین مردم و مأمورین رخ داد و دو نفر دستگیر شدند. این دو نفر با بلندگو شعار میدادند و ضبط صوت هم داشتند که از آن شعارهای ضدشاه پخش میشد.[95]
به گزارش ساواک در همین روز در شهرستان استهبان راهپیمایی برقرار بوده علاوه بر این اغلب مغازهها تعطیل و ادارات و بانکها نیز تعطیل بودهاند[96]
از ساعت 20:00 الی 21:30 مورخه 25 آذرماه 1357 نیز تظاهرات مشابهی توسط مردم جهرم در محلات و کوچهها و پشتبام منازل که با شعارهای ضد حکومتی همراه بود، انجام گرفت.[97] در هیمن روز در آباده، نیریز و لار نیز شاهد اعتراضهای مردمی هستیم.[98]
از دیگر حوادث بسیار مهم شهرستان جهرم که در آذرماه اتفاق افتاد، تظاهرات مردم روستای موسویه[99] بخش کردیان شهرستان بود که در روز 27 آذرماه (17 محرم) تظاهرات بسیار گستردهای در روستای خود سازماندهی کردند که بر اثر آن کودک شش ماههای به نام محمد اسدی در آغوش مادر خویش به شهادت رسید و تعدادی از مردم روستا نیز زخمی شدند.[100]
حادثه شهرک سعدی شیراز
روز بیست و دوم آذرماه 1357 مردم محله سعدیه شیراز شاهد وقوع جنایتی هولناک توسط استوار «صفتالله فهندژ» بهایی بودند که در گردان پیاده ارتش خدمت میکرد. در اثر تیراندازی این جنایتکار از روی پشتبام خانهاش تعدادی از مردم محله سعدیه کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.[101]
ظاهراٌ شب هنگام مردم از مساجدی که در منطقه سعدی قرار دارد بیرون آمده و در حالی که بقیه از بالای پشت بامها، آنان را با ندای تکبیر همراهی مینمودند، به تظاهرات میپردازند. در این هنگام ارتش به وسیله نورافکن محل جمعیت را روشن نموده و یک استوار به روی مردم تیراندازی مینماید که در نتیجه 23 نفر کشته میشوند. یک سرباز شجاع، استوار قاتل را به سزای عملش میرساند که فردای آن شب اعدام میگردد.[102]
در گزارش هنگ ژاندارمرى شیراز آمده است:: «درساعت 1830 روز 22 /9 /1357 در منطقه سعدى شیراز بین مسلمانان و بهائیان زد و خوردى به وقوع پیوسته است، چون منطقه مزبور جزو حوزه فرماندارى نظامى است مأموران فرماندارى نظامى مستقیماً دربرقرارى نظم و امنیت دخالت نموده و فرمانده گروهان شیراز نیز با عدهاى مأمور از نظر کمک و انجام امور قضائى در محل حاضر، معلوم شد نزاع بر اثر اختلافات مذهبى رخ داده و در اثر تیراندازى از جانب چند نفر از افراد بهائى که در پشت بامهاى منازل خود سنگر گرفته بودند تعدادى از افراد مهاجم مسلمان ساکن سعدى را کشته و زخمى شدهاند و یکى از افراد تیرانداز استوار فهندژ درجهدار شاغل ارتش جمعى مرکز پیاده بود که در اثر تیراندازى مأمورین فرماندار نظامى کشته و یکنفر دیگر به نام شهرام فهندژ که با یک قبضه اسلحه دولول سوزنى و یکنفر سرباز وظیفه که هویت وى تاکنون معلوم نشده در حال فرار دستگیر میگردند که پس از برقرارى نظم و آرامش به دستور فرماندار نظامى مأمورین فرماندارى به یگان مربوطه مراجعت مینمایند و تعداد کشته شدگان 13 نفر (12 نفر مسلمان و یکنفر بهائى) بوده و تعداد زخمى شدگان 15 نفر که در بیمارستان سعدى و نمازى شیراز بسترى و صبح روز جارى، مجدداً مسلمانان قریه سعدى شیراز که تعداد آنان در حدود 5 هزار نفر تخمین زده میشد بمنازل بهائیان حمله، در نتیجه حدود یکصد دستگاه از منازل بهائیان را تخریب وطعمه حریق قرار داده، بهائیان ساکن سعدى به ارتفاعات اطراف سعدى که گویا بعضى از آنها مسلح به تفنگ شکارى مجاز میباشند متوارى و در این جریان یک قبضه اسلحه دولول سوزنى که ازقنداق جدا میباشد با یک قبضه اسلحه پنج تیر گلوله زنى، یک برنو با چهار تیر فشنگ متعلق به استوار فهندژ و یک رشته فانسقه متعلق به شهرام فهندژ کشف» گردید.[103] برخلاف آنچه که اکثریت و ساواک در مورد تعداد خانوارهای بهایی محل اغراق و بزرگنمایی میکردند، در این منطقه فقط حدود 20 تا 30 خانواده بهایی با جمعیتی در حدود 100 نفر زندگی میکرد.[104]
علیرغم اینکه آیتالله بهاءالدین محلاتی طی بیانیهای مردم را به آرامش دعوت کرد اما از صبح روز 23 /9 /1357 عدهای از اهالی شیراز به ویژه شهرک سعدی- که از جنایت بهائیان خشمگین بودند- شروع به حمله به منازل بهائیان نمودند. لذا با دخالت مأموران و تیراندازی، عدهای مجروح شدند که در بیمارستانهای سعدی و ثریا بستری شدند. علاوه بر این مردم قصد داشتند اجساد شهدای روزهای قبل را تشییع کنند. پلیس که از گسترش حرکت مردم هراس داشت از انجام مراسم مزبور ممانعت به عمل آورد در نتیجه مردم به ناچار اجساد شهدا را به سردخانه بازگرداندند.[105] در روز 24 آذر نیز درگیریها ادامه داشت. عدهای در خیابانهای شیراز به تظاهرات دست زدند. در جریان تظاهرات چند منزل متعلق به بهائیان و یک کامیون مربوط به کارخانه پپسیکولا توسط عدهای آتش زده شد که با دخالت مأموران انتظامی و تیراندازی تظاهرکنندگان متفرق شدند. در اثر تیراندازیها 6 تن از افراد تظاهرکننده مجروح شدند.[106]
در حالی که واقعه شهرک سعدی شیراز در رسانههای بینالمللی انعکاس وسیعی داشت مقامات حکومتی در برابر این واقعه سکوت اختیار کرده بودند. آیتالله محلاتی ضمن صدور اعلامیهای، آن را محکوم کرد:
«برادران غیور و شرافتمند، مسلمانان ایران، به طوری که شما و همه جهانیان اطلاع دارید، دستگاه حاکمه هر روز بر خشونت خود افزوده و پیوسته سربازان ایرانی به جای سینه دشمن قلب برادران مسلمان خود را هدف قرار داده و ننگ تاریخ و عذاب دردناک الهی را بر خود هموار میکنند. وا اسفا! که کشور ایران به صورت قتلگاه اندیشمندان، زندان آزادگان و جولانگاه اوباش و اراذل درآمده و در جهان مرجعی نیست که به این همه جنایات رسیدگی کند. «الی الله المشتکی و علیه المعول فی شده و الرخاء» اکنون لازم میدانم به اطلاع همگان برسانم که روز دوشنبه 23 /9 /57 به یادبود شهدای چند روز اخیر خاصه حادثه کشتار فجیع قریه سعدی که با نقشه قبلی برای شکاف در نهضت مقدس ایران به وجود آمده، عزای عمومی اعلام میدارم از اصناف، دانشگاهیان، قضات شریف، کارمندان ادارات و بانکها خواستارم که با دست کشیدن از کار و شرکت در این عزای ملی بدون هیچگونه تظاهر و خشونت خانوادههای شهدای راه اسلام را تسلی داده و نفرت خود را از رژیم کنونی ابراز دارند.»[107]
در این زمان آیتالله دستغیب که به علت بیماری در بیمارستان نمازی بستری بود، در 26 آذر اعلام کرد: از تاریخ فوق حکومت نظامی اسلامی است و ظرف 48 ساعت حکومت نظامی اسلامی هیچکس جهت دادخواست و یا رسیدگی به کارهای خود به ادارات مراجعه نکند.[108] پس از نماز مغرب و عشا در شب 26 آذر نیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر(ع) به منبر رفته و ضمن قرائت اعلامیه 13 محرم امام خمینی (در مورد اعلام عزای عمومی در روز 27 آذر) اعلام کرد: به دستور امام خمینی فردا تمام ادارات، بازار و مغازهها تعطیل و عزای عمومی است. وی در ادامه افزود ملت مسلمان از شما خواهش میکنم که اعتصاب بکنید ولی تظاهرات بیجا راه نیندازید و در آتشسوزیها شرکت نکنید.[109] این در حالی بود که اعتصابات در شیراز ادامه داشت. کارکنان پالایشگاه نفت و ادارات امور اقتصادی و دارایی و کشاورزی که از مدتی قبل دست از کار کشیده بودند و کماکان به اعتصاب خود ادامه میدادند. به دنبال اعلام عزای عمومی نیز در 27 آذر کارکنان ادارات دادگستری، محیطزیست و دامپزشکی اعتصاب نموده و تعدادی از کارکنان ادارات کشاورزی، امور اقتصادی و دارایی، سازمان آب منطقهای شیراز محل خدمت خود را ترک کردند.[110] در روز 28 آذر نیز عدهای از مردم شیراز با حضور در مقابل بیمارستان سعدی ضمن سر دادن شعار، از اتومبیلهای در حال عبور میخواستند که با روشن کردن چراغهای خودرو خود و دادن شعار «مرگ بر شاه» همبستگی خود را با آنان ابراز نمایند.[111] در روز 29 آذر هم آیتالله دستغیب در مسجد جامع ضمن سخنرانی در مورد وقایع اخیر شیراز و آتش زدن منازل بهائیان اظهار داشت که این موضوع توسط مأمورین صورت گرفته زیرا بهائیان از قبل از این مسئله آگاهی داشته و منازل خود را تخلیه کرده بودند. وی همچنین ضمن حملات تند به مقامات حکومتی گفت «میکشند، بزار [بگذار] بکشند، بیشتر بکشید ما آماده کشتنیم.»[112] در روز 30 آذر باز شهید آیتالله دستغیب در مسجد جامع سخنرانی کرده و ضمن محکوم کردن اقدامات مأموران رژیم در کشتار مردم و حمله به بیمارستانها و دانشگاهها افزود: «دشمن قصد دارد به منظور برهم زدن نهضت انقلابی بین مردم اختلاف بیندازد و مسلمان و غیرمسلمان را در مقابل هم قرار دهد». او در ادامه به مردم توصیه کرد که از درگیری پرهیز نمایند.[113]
پینوشتها:
[1] . برای آشنایی با دولت شریف امامی، ر،ک: مروری بر دوران نخستوزیری و دولت جعفر شریفامامی و دولت جعفر شریفامامی و فریب آشتی ملی در سال 1357 و نگاهی به زندگی مهندس جعفر شریف امامی استاد اعظم فراماسونری، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی. همچنین بنگرید به: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جعفر شریف امامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1385.
[2] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[3]. نصیری طیبی، منصور، انقلاب اسلامی در شیراز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 575-576.
[4]. برای مطالعه بیشتر، ر،ک: واقعه خونین 17 شهریور 1357 تهران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[5] . رضوی، سید ابوالفضل، وحید کارگر جهرمی، انقلاب اسلامی در جهرم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 375.
[6] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[7]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روشمار انقلاب اسلامی، ج 4، تهران، حوزه هنری، 1378، ص294.
[8]. 27 مرداد سالروز رحلت اسطوره روحانیت، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[9] . حسینیان، روحالله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 368.
[10]. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، مترجمان، کاظم فیروزمند، محسن مدیرشانهچی و حسن شمسآوری؛ تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، 1378، ص 478.
[11] . این زندان نیم قرن پیش در فاصله مناسبی از حریم شهری شیراز ساخته شده بود اما با توسعه شهر شیراز در سالهای گذشته، امروزه در میان بافت شهری قرار دارد. سال ساخت این زندان را دهه ۱۳۵۰ گزارش کردهاند. نام رسمی این زندان، زندان مرکزی شیراز است ولی به خاطر واقع شدن در محله عادل آباد به این نام مشهور شده است.
[12]. یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 371-361.
[13] . اول مهر ماه 1357، بیت امام در نجف اشرف توسط مأموران امنیتی عراق محاصره شده و ایشان از هرگونه فعالیت سیاسی و تبلیغی علیه رژیم شاه، منع شدند.
[14] . روز بیست و پنجم شهریور 1357، وقتی ایرانیان هنوز در شوک واقعه 17 شهریور بودند، زلزلهای مهیب شهر طبس در شمالشرق کشور را لرزاند. این زلزله حدود ساعت 19:30 دقیقه و به بزرگی 7 /7 ریشتر بود. بلافاصله سیل کمکرسانیها به طبس شروع شد؛ کمکرسانیهایی که با توجه به اوضاع و احوال آن روزهای ایران، ویژگی برجستهای داشت: مردم انقلابی به جای همراهی با حکومت برای کمکرسانی، خود، مستقل آستینها را بالا زده و وارد کارزار امدادرسانی شدند. در واقع طبس جایی بود که در آن شکاف پرنشدنی میان حکومت و مردم به خوبی احساس شد.
[15]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج 6، تهران، حوزه هنری، 1378، ص 16-15.
[16] انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 379-380.
[17]. یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 373.
[18]. همان، ص 388-377.
[19] . بصیرتمنش، حمید، و کلثوم کریمپور، بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، دو فصلنامه تاریخنامه انقلاب، دوره سوم، شماره 10 - شماره پیاپی 10، اسفند 1395، ص 24.
[20]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 580-583. بنابر گزارش فرماندار نظامی شیراز گروهی به نام «انتقام» در شیراز تشکیل شده و از میان افرادی که خانوادهی آنها در حوادث و جریانات اخیر کشته شده بود عضوگیری مینمودند و هدف این گروه انجام یک سلسله اقدامات و عملیات ایذایی علیه آمریکاییان مقیم ایران بود. گسترش دامنهی اعتراضات در شیراز موجب شد که فشارهای زیادی از جانب مقامات حکومتی به علما و روحانیون شیراز وارد آید، برای جلوگیری از اقدامات آنان خواسته شد تا برای مدتی شیراز را ترک نمایند لذا از طرف مقامات ساواک از آیتالله بهاءالدین محلاتی خواسته شد تا شیراز را به قصد مشهد ترک کند. حجتالاسلام مجدالدین محلاتی نیز پس از گرفتن ویزای اختصاصی از کنسولگری عربستان سعودی تصمیم گرفت که به مدینه و از آنجا نیز از طریق لندن عازم پاریس شده و به دیدار امام برود. همان.
[21]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج 6، همان، ص 360.
[22] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[23] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 13)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 514.
[24]. کیهان هوایی، 26 /7 /1357.
[25]. روزنامه کیهان، 25 /7 /1357.
[26] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 14)، همان، ص 27.
[27] . همان.
[28]. روزنامه رستاخیز، 3 /8 /1357.
[29]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج 7، همان، ص 45.
[30] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 14)، پیشین، ص 143.
[31]. انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 380-400.
[32]. روزنامه رستاخیز، 7 /8 /1357.
[33] . هنرستان ماندگار طالقانی شیراز یا هنرستان محمد رضا شاه یا هنرستان صنعتی فارس که در سالهایی به انستیتو تکنولوژی فارس نیز تغییر نام یافت.
[34]. روزنامه اطلاعات، 7 /8 /1357.
[35] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 399.
[36] . همان.
[37]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 587-590.
[38]. روزنامه کیهان، 10 /8 /1357.
[39] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 399.
[40]. روزنامه اطلاعات، 11 /8 /1357.
[41]. یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 469-466.
[42] . انقلاب اسلامی در فارس، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد مطلب: ۵۳۰۵.
[43] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 410.
[44] . همان، ص 413.
[45] . تاریخ دقیق تظاهرات مردم جهرم که در آن منجر به آتش کشیده شدن سینما، مهمانسرا، انبار پپسی کولا و مشروبفروشی گردید، در بین اسناد متفاوت است. در برخی اسناد این حادثه 28 / 8 / 57، 14 و 15 / 8 / 57 و حتی 22 / 5 / 57 ذکر شده است.
[46] . اسناد پایان مقاله، همچنین ن،ک: انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 413-414.
[47] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[48] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 15)، همان، ص 257.
[49] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 420.
[50]. یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 523-495.
[51]. همان، ص 539-536.
[52]. روزنامه اطلاعات (ضمیمه)، 16 /10 /1357. به نقل از کتاب انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 592-593.
[53]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[54] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 17)، همان، 1384، ص 24.
[55] . بعد از ماه رمضان 57 به تدریج تظاهرات شبانه و تکبیر و شعار روی پشت بامها آغاز شد. شعارهای روی پشت بامها به این شکل آغاز شد که ابتدا بعضی از زنها و بچهها و همین طور افراد کمدل و جرأت برای تماشای تظاهرکنندگان روی پشت بامها میرفتند. کم کم با تکبیر و شعار «بگو مرگ بر شاه» به خصوص بخش اول این شعار یعنی «بگو» مردم داخل خیابان را همراهی میکردند. در برخی شهرها غالب خانوادهها دستهجمعی به پشت بامها میرفتند و علیه رژیم شعار میدادند و گاهی هماهنگی خوبی از نظر شعار دادن بین مردم پدید میآمد به طوری که مثلاً مردم روی یک پشتبام بخشی از یک شعار را سر میدادند و ادامه آن شعار را دیگران جواب میدادند به عنوان نمونه یک عده میگفتند: «بگو» و عده دیگر جواب میدادند: «مرگ بر شاه»، که صحنه جالب و زیبایی به وجود میآمد. وقتی ازهاری روی کار آمد و با اجرای حکومت نظامی شدت عمل مأمورین زیاد شد، تظاهرات شبانه در خیابانها کمتر شد و شعار و تکبیر مردم روی پشت بامها رونق بیشتری گرفت که باعث عصبانیت شدید ازهاری گردید. (موسوی تبریزی، حسین، 1326- خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ ونشر عروج، 1384، ص 460-461.) ازهاری که برای حل این مشکل هم دستور شلیک داده بود، در پاسخ به مجلس سنا که برخی از آنها مخالف کشتار مردم بودند، گفت: سر و صدای شبهای تهران واقعی نیست بلکه صدای نوار و آمپلیفایرها برای تحریک مردم است! در شبهای بعد مردم بر پشتبام ها شعار میدادند: «ازهاری بیچاره، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره.» (برگی از صحیفه رشادتهای مردمی(۱)؛ دولت ۵۵ روزه، پرتال امام خمینی، کد مطلب: ۱۷۹۲۵2)
[56]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 599-601.
[57] خاطرات سید علی اصغر دستغیب، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 66.
[58] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 18)، همان، ص 91-93.
[59] . همان، ص 156.
[60] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[61] همان.
[62] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 18)، ص 255-257.
[63] انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 452.
[64] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 18)، پیشین، ص 219.
[65] همان، ج 19، ص 141-143.
[66] ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[67] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 19)، همان، ص 202
[68]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 603.
[69] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 19)، همان، ص 335.
[70] همان، ص 337.
[71] همان، ص 203.
[72] همان، ص 253.
[73] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 26.
[74]. خاطرات سیدعلیاصغر دستغیب، پیشین، ص 67-66.
[75]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه: شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 643.
[76]. همان.
[77]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 605-606.
[78]. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، ص 643.
[79] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 20)، همان، 1385، ص 468-473.
[80] همان، ج 19، پیشین، ص 468-473.
[81] همان، ص 468-473.
[82] همان، ج 20، پیشین، ص 8-9.
[83] همان، ص 51-52.
[84] . ساواک اسامی برخی مجروحین را به شرح زیر اعلام کرد: «1ـ ابراهیم مصطفوی فرزند آقای مصطفوی ساندویج فروش 2ـ اسماعیل مصطفوی 3ـ کریم کریمپور 4ـ علی اهتمام 5ـ ذوالقدر.» ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[85] همان، ص 52 و 151-154.
[86] همان، ص 151-152.
[87] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 27.
[88] . به عنوان نمونه در گزارشی آمده است: «صبح روز 23 /9 /57 در نورآباد ممسنی حدود هزار نفر از اهالی شهر با دادن شعارهای ملی و شاه دوستی در مسیر شهر حرکت، سپس با کامیونهای روباز در دهات اطراف به تظاهرات میهنی میپردازند.» همین گزارش میافزاید: «در تاریخ 23 /9 /57 عدهای از اهالی سورمق ـ ابرقو ـ آسپاس ـ خسرو شیرین که بالغ بر ده هزار نفر بودهاند با در دست داشتن تمثالهای مولای متقیان علی (ع) و تمثالهای شاهنشاه آریامهر با دادن شعارهای میهنی پشتیبانی خود را از رژیم شاهنشاهی اعلام نمودهاند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 20، پیشین، ص 262.
[89] . اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 587، سند شماره 313، 13 دسامبر 1978ـ 22 آذر 1357.
[90] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 20، همان، ص 150.
[91] . همان.
[92] . همان.
[93] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[94] . همان.
[95] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 20، پیشین، ص 265.
[96] ن، ک: اسناد پایانی مقاله.
[97] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 461.
[98] . ن، ک: اسناد پایانی مقاله.
[99] . موسویه، روستایی از توابع بخش کردیان شهرستان جهرم در استان فارس ایران است.
[100] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 461.
[101] . مهاجری، هادی، ماجرای قتل 11 مسلمان در محله سعدی شیراز توسط بهاییها، سایت مؤسسه مطاالعات و پژوهشهای سیاسی، کد مطلب 4042.
[102] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 20)، همان، ص 146.
[103] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[104] . چمنخواه، لیلا، بهائیت و رژیم پهلوی، نشرنگاه معاصر، چاپ دوم، 1391، ص 149.
[105].همان، ص 607.
[106]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 20، پیشین، ص 340.
[107]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، پیشین، ص 529.
[108]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، نفس مطمئنه: شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، پیشین، ص 648.
[109]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[110]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 21)، همان، ص 158 - 162.
[111]. سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، گزارش زمستان 57، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، 1372، ص 92-91.
[112]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، نفس مطمئنه: شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، پیشین، ص 644.
[113]. همان، ص 645.
اعلامیه برقرارى حکومت نظامى در تهران و 11 شهر کشور در شهریور 1357.
برگزاری مجلس ختم شهدای 17 شهریور تهران در شهر لار.
گزارش ساواک از اوضاع شهرهای فارس در 24 مهر 1357.
تظاهرات در شهرستانهای ابرکوه (ابرقو) و اقلید ـ استان فارس.
حوادث و وقایع شهرهای استان فارس در 3 آبان 1357، ص 1.
حوادث و وقایع شهرهای استان فارس در 3 آبان 1357، ص 2.
حوادث و وقایع شهرهای استان فارس در 1 آذر 57.
حوادث و وقایع شهرهای استان فارس در 13 آذر 1357، ص 1.
حوادث و وقایع شهرهای استان فارس در 13 آذر 1357، ص 2.
اهم وقایع روزهای 12 و 13 آذر ماه 1357 در استان فارس.
گزارش ساواک از تظاهرات مردم نیریز در بامداد 12 آذر 1357.
تظاهرات مردم فسا در 21 آذر 1357.
وقایع روزهای تاسوعا و عاشورا در شهر داراب.
تظاهرات مردم فیروزآباد در 19 آذر 1357.
حوادث روزهای 14 تا 17 آذر در برخی از شهرهای استان فارس، ص 1.
حوادث روزهای 14 تا 17 آذر در برخی از شهرهای استان فارس، ص 2.
وقایع استان فارس در روزهای 22 آذر 1357، ص 1.
وقایع استان فارس در روزهای 22 آذر 1357، ص 2.
وقایع استان فارس در روزهای 23 تا 25 آذر 1357، ص 1.
وقایع استان فارس در روزهای 23 تا 25 آذر 1357، ص 2.
گزارشی از حادثه شهرك سعدي شيراز.
سخنرانی حجتالاسلام مجدالدين محلاتي در مسجد وليعصر(ع) در 26 آذر 57.
حضور اقشار مردم شیراز در تظاهرات.
شیراز- 13 آبان 57. دانشجویان و دانشآموزان در نماز جماعت.
کارکنان اعتصابی برق منطقهای شیراز در پیشاپیش تظاهرات.
خدمترسانی روحانیون در زلزله طبس.
تظاهرات مردم جهرم در 13 آبان 1357.
تظاهرات مردم جهرم در روز 13 آبان 57.
حضور دانشآموزان در تظاهرات 13 آبان 57 در جهرم.
حضور آیتالله سید ابراهیم حقشناس در یکی از تظاهرات مردمی در جهرم.
سخنرانی آیتالله سیدابوالقاسم شفیعی در یکی از مراسمهای ماه محرم در قبل از انقلاب اسلامی.
زنان مسلمان و انقلابی شیراز در صفی واحد.
تظاهرات مردمی در لار با حضور علماء.
تظاهرات مردمی در لار.
تظاهرات مردمی در نیریز.
تظاهرات مردمی در فراشبند.
تظاهرات مردمی در نیریز.
روحانیت و مردم فراشبند همه در کنار یکدیگر برای رهایی از سلطنت پهلوی.
تعداد مشاهده: 12217