بررسی و تحلیل برگزاری تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در بهمن 1357
تاریخ انتشار: 07 بهمن 1402
مقدمه
تحصن در اعتراض به سیاست دولتها، یکی از شیوههای اعتراضی است که سابقهای دیرینه در تاریخ سیاسی ایران دارد. این شیوه اعتراض در تاریخ معاصر کارکرد بسیاری داشته است که نمونه بارز آن را میتوان در انقلاب مشروطه یافت. در آن انقلاب، ابتدا مشروطهخواهان به رهبری آیات سید محمد طباطبایی و شهید سید عبدالله بهبهانی و شهید شیخ فضلالله نوری، در حرم حضرت عبدالعظیم(س) تحصن کردند و تا حدودی توانستند خواستههای خود را پیش ببرند. مدتی بعد بر اثر بیاعتنایی شاه و درباریان، تحصنی بزرگتر در قم برپا شد که البته تأثیر به سزایی در پیروزی این حرکت داشت. با وقوع این تحصن و به دنبال آن اعتراض مردم به خالی شدن تهران از روحانیان و بزرگان، دولت قاجار مجبور شد متحصنان را بازگرداند و به خواستههای آنان تن دهد که همین تسلیم سرانجام به استقرار نظام مشروطه در کشور انجامید. پس از آن نیز تحصن، به صورت یکی از شیوههای مبارزاتی در فرهنگ سیاسی ایران، جایگاه خود را حفظ کرد[1] و به ویژه اهمیت خود را در بحبوحه انقلاب اسلامی نمایاند. فعالان و مبارزان مذهبی یکی از راههای مبارزه با رژیم پهلوی را در برگزاری تحصن میدیدند که از آن جمله میتوان به تحصن مردم اصفهان در بیت آیتالله سید حسین خادمی، تحصن مردم به رهبری روحانیان در بیمارستان شاهرضای مشهد، تحصن روحانیان در کلیسای سن مری پاریس و نیز تحصن دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در کلیسایی در انگلستان اشاره کرد. یکی از تحصنهای تأثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی، تحصن روحانیان در دانشگاه تهران بود که در بهمن ۱۳۵۷ و در اعتراض به سیاستهای دولت بختیار در بستن فرودگاهها و مانع ایجاد کردن در راه بازگشت امامخمینی برگزار شد.
تصمیم روحانیون برای تحصن
دوم بهمن 1357 از دفتر امام خمینی در پاریس خبر رسید که ایشان در 5 بهمن به ایران مراجعت خواهند کرد. این تصمیم بسیاری از طرحهای دولت بختیار و به خصوص آمریکا را که با اعزام ژنرال رابرت هایزر[2] درصدد اخلال در روند انقلاب و حتی کودتا بود نقش بر آب کرد. بختیار با اعلام اینکه دولت وی نمیتواند امنیت لازم را برای حضور امام در ایران فراهم کند، دستور داد از روز چهار بهمن فرودگاههای کشور را ببندند تا مانع مراجعت امام به ایران شوند. از این رو به ناچار بازگشت امام به تأخیر افتاد.[3]
مقام معظم رهبری آیتالله سیدعلی خامنهای در مورد واکنش روحانیون نسبت به بستن فرودگاه میگوید: «آن روزى بود که امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در بهشت زهرا و شهید بهشتى سخنرانى کردند و بنده قطعنامه را خواندم، آن روز بهشت زهرا این جورى بود دیگر؟ یک سخنرانى شهید بهشتى کردند بعد هم یک قطعنامهاى تهیه کرده بودیم من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتى که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدى چى باشد؟»[4] از اینرو برخی از روحانیون که در اوایل بهمنماه 1357 از سراسر کشور برای استقبال از امام خمینی(ره) راهی تهران شده بودند، ساعت 2 بامداد هشت بهمن[5] گرد هم آمدند. به گفته حجتالاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه: آیتالله شهید بهشتی، دوستانی را که فرصتی برای استراحت در آن اوضاع نداشتند، به نشستی فوقالعاده فراخواندند؛ نشستی در ساعتی پس از بامداد همان شب. شمار کسانی که در آن نشست حضور داشتند در مرز سی تن و محل این نشست نیز مدرسه رفاه بود.»[6]
از حاضران در این جلسه میتوان به آیات و حجج اسلام: مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنهای، عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمدمهدی ربانی املشی، محمدرضا توسلی، فضلالله محلاتی، سیدحسن طاهری خرمآبادی، اکبر هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری اشاره کرد.[7]
آیتالله بهشتی مدیریت آن نشست را عهدهدار شد و سخن را چنین آغاز کرد: «دوستان! تا روز گذشته در حفظ روحیه مردم و تهدید دولت بختیار میگفتیم: اگر دولت فرودگاه را بر روی هواپیمای حامل امام نگشاید حرف آخر را میزنیم مسئول پیامدهای آن، کسانی هستند که از بازگشت امام به کشور مانع شدهاند. تا امروز دولت با صراحت نمیگفت از آمدن امام مانع میشوم. اما فردا نمیتوانیم با منطق گذشته با مردم روبرو شویم. آقای بختیار با صراحت اعلام کرده است که بازگشت امام را مانع میشوم. مفهوم این موضعگیری جز این نیست که هر واکنشی میخواهید نشان بدهید و حرف آخر را بگویید! در چنین شرایطی چه میتوانیم بکنیم: آیا راه را برای انفجار عواطف مردم باز کنیم و بگوییم: «مردم! این شما و این دولت بختیار! آیا پیامدهای چنان انفجاری را میتوان پیشبینی کرد؟ آیا جمع حاضر مسئولیت شرعی آن را پذیرا میشود؟»[8] در جلسه آن شب بحث تحصن مطرح شد. راهپیمایی انجام شده بود، اما امام همچنان نمیتوانستند به کشور بیایند. فکر کردیم اگر ما در جایی متحصن شویم، مردم هم به جمع متحصنان خواهند پیوست و حتی از شهرستانها نیز خواهند آمد. این پیشنهاد و طرح حساب شدهای بود که بسیار مفید بود.[9]
آیتالله خامنهای تجربه موفق تحصن در بیمارستان مشهد[10] را از عوامل تشویق کننده این تصمیم میدانند و میفرمایند: «فکر تحصن در تهران بىارتباط به تجربهى تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربهى موفق تحصن بیمارستان مشهد تشویقکننده بود به این تحصنى که در تهران انجام گرفت.»[11]
حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود با اشاره به حوادث 7 بهمن 1357 و شعارهای مردم «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد، اگر امام فردا نیاد مسلسها بیرون میاد» و «وای اگر خمینی، حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» میگوید: «این شعارها به خوبی روحیه مردم را در به مبارزه طلبیدن دشمن نشان داد و در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد.»[12]
مکان تحصن
با اجماع روحانیون در مورد تحصن، گام بعدی مکان تحصن بود که باید مورد بحث قرار میگرفت. در مورد انتخاب مکان تحصن: «یک نظر این بود تحصن در مکانی صرفاً مذهبی انجام بگیرد. برای این منظور مسجد شاه سابق که بعدها امام خمینی نام گرفت، در نظر گرفته شد. دوستان میگفتند آنجا بهترین مکان برای تحصن است. این مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در مسجد و اطراف آن تردد داشتند، علاوه بر این که مکان وسیعی نیز بود. نظر دیگری هم وجود داشت که شهید مطهری هم طرفدار آن بود و آن تحصن در دانشگاه بود. طرفداران این نظر معتقد بودند که نام دانشگاه، نامی جهانی است و این تحصن از این طریق در سطح جهانی مطرح میشود و رسانههای دنیا هم آن را مطرح مینمایند علاوه بر این که با قشر دانشجو و دانشگاهیان ارتباط و نزدیکی بیشتر ایجاد میگردد.»[13]
بنابر گفته آیتالله احمد جنتی: «تحصن در مسجد دانشگاه هم ابتکار برادر عزیزمان جناب آقای بهشتی بود. البته همه روی اصل تحصن توافق داشتند. جناب آقای منتظری هم در تهران بودند و مرتب روی مسائل نظر داشتند ولی اینکه تحصن در کجا باشد مورد بحث بود و بعد شهید بهشتی نظر دادند که باید تحصن در مسجد دانشگاه میباشد که هم مسجد باشد و هم دانشگاه.»[14]
در این بین بیش از هرچیز بر رازداری تأکید شد. آن جمع متعهد شدند تا جمعی از علمای برجسته در مسجد دانشگاه مستقر نشدهاند در این زمینه با کسی سخن نگویند. برای اجرای آن تصمیم نیز چهارده جمع دونفره انتخاب شدند؛ چنانچه هر دو نفر در یکی از پایگاههای چهاردهگانه تهران مستقر شوند و پس از اطلاع از استقرار جمعی از علما در دانشگاه تهران، خبر تحصن را به مردم برسانند.[15] در یک پیام سری به عموم روحانیون نیز اعلام شد که هر چه سریعتر خود را به مسجد دانشگاه تهران برسانند و در تحصنی در اعتراض نسبت به ممانعت از بازگشت امام خمینی(ره) به کشور شرکت کنند.[16]
آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی در مورد اجماع روحانیون در مورد مکان تحصن و همچنین شروع آن میگوید: «نظریه تحصن در دانشگاه تهران طرفدار بیشتری داشت و بنده به اتفاق آقایان مطهری، خامنهای، ربانی املشی، ربانی شیرازی و گروهی دیگر با مینیبوس راهی دانشگاه شدیم و اول صبح آنجا بودیم.»[17] طبق گفته حجتالاسلام محمدصادق خلخالی افرادی که با یکدیگر تصمیم گرفتند و با یک دستگاه مینیبوس خود را به دانشگاه رساندند و از در غربی آن وارد شدند، عبارت بودند از: «آیتالله منتظری، آیتالله ربانی شیرازی، آیتالله مطهری، آقای بهشتی، آقای هاشمی، آقای مهدوی کنی، آقای باهنر، آقای شیخ فضلالله محلاتی، اینجانب، آقای ربانی املشی، آقای آذری قمی، آقای جلالی خمینی، آقای کروبی، آقای انواری و چند نفر دیگر.»[18]
آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی در خاطرات خود از آن روز میگوید: «وقتی وارد دانشگاه تهران شدیم بیست نفر از دانشجویان که از تحصن ما آگاه شده بودند در آنجا حاضر شدند. و آیتالله مطهری روی پلههای مسجد دانشگاه ایستادند و اعلام کردند که ما در اعتراض به دولت که از ورود امام خمینی(ره) به کشور جلوگیری کردهاند در اینجا متحصن میشویم و در همین جا به دنیا اعلام میکنیم تا برطرف شدن مانع، به تحصن خود ادامه خواهیم داد.»[19] گروهی از پسران و دختران نیز در حمایت از روحانیون به تحصن نشستند و پسرها فریاد میزدند: «برادر مبارز! تحصن، تحصن» و دختران در جواب فریاد میزدند: «ای خواهر مبارز! تحصن، تحصن»[20] این تحصن از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز شد.
آیتالله خامنهای اولین اقدام روحانیون در روز تحصن را انتشار اعلامیه میدانند و میفرمایند: «ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اتاقک سر مسجد را، آنجا را ستاد کارها قرار دادیم و بلافاصله یک اعلامیه منتشر کردیم؛ یعنی اولین کاری که کردیم یک اعلامیه نوشتیم.» [21]
اعلامیه روحانیون متحصن[22] در دانشگاه تهران به شرح زیر بود:
«8 /11 /1357 (29 صفر 1399)
بأسمه تعالی
ملت مسلمان ایران!
حکومت غیرقانونی و غاصب شاپور بختیار در بیشرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران، روی پیشینیان نوکرصفت خود را سفید کرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران، تبریز، رشت، گرگان، آبادان و سنندج و بعضی شهرستانهای دیگر دست به کشتارهای فجیع و وحشیانه زد و با بستن فرودگاههای کشور بر روی رهبرمحبوب ملت آیتالله العظمی امام خمینی دام ظله احساسات پاک شرافتمند ملت ایران را که با قلبی لبریز از عشق با دیدگانی پر از اشک شوق در انتظار مقدم فرخندهی رهبر عظیمالشأن خود بود سخت جریحهدار ساخت و خشم سهمگین ملت ایران که ریشه او و اربابانش را خواهد سوخت بیش از پیش برانگیخت. اینجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضد انسانی دولت غیرقانونی بختیار ازساعت 9 صبح روز یکشنبه 8 بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی دام ظله به وطن و به آغوش پرمهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میکنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود، ندای حقطلبانهی خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند.
برقرار باد جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی
روحانیون متحصن مسجد دانشگاه تهران.»[23]
استقبال گسترده از تحصن
تحصن روحانیون از همان ابتدا مورد استقبال گسترده علما و اقشار مختلف مردم قرار گرفت. به گفته آیتالله طاهری خرمآبادی بعد از استقرار روحانیون در مسجد دانشگاه تهران، سیل جمعیت از نقاط مختلف به آنجا سرازیر شد. گروهی از مدرسان حوزه علمیه قم از همان صبح روز اول آمده بودند از جمله آقایان فاضل لنکرانی، قدوسی، راستی کاشانی. [24] خبرنگار روزنامه اطلاعات نیز از حضور آیتالله حسینعلی منتظری، آیتالله محمد صدوقی، آیتالله سید جلالالدین طاهری اصفهانی، آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و آیتالله استاد مرتضی مطهری در جمع علمای متحصن خبر داد.[25]
به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات شماره متحصنین در شروع تحصن (ساعت 9) حدود چهل نفر بود که در ساعت 10 به یکصد نفر افزایش یافت همین گزارش میافزاید: ساعت 9 صبح نماینده خلبانان اعتصابی هواپیمای ملی کشور نیز به جمع روحانیون آمد و از آمادگی خلبانان برای پیوستن به این تحصن خبر داد. در همین ساعت نیز گروهی از روحانیون در داخل دانشگاه دست به تظاهرات زدند و شعار میدادند: برادر مسلمان تحصن ـ تحصن ـ دانشگاه تهران؛ نه قانون اساسی، نه سازش سیاسی.[26]
روزنامه کیهان نیز در گزارشی با اشاره به استقبال گسترده از تحصن مینویسد: «تحصن با حضور چهل روحانی آغاز شد و در ادامه صدها روحانی دیگر به این تحصن پیوستند و علاوه بر روحانیون مبارز تهران، نمایندگان روحانیون مبارز شهرستانها و عدهای از مدرسین حوزه علمیه قم نیز در این تحصن شرکت کردند. اعلام شده است که این تحصن در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام خمینی به کشور برپا شده است و تا ورود امام خمینی به کشور نیز ادامه خواهد داشت.»[27]
آیتالله سید محمود طالقانی که در پیامی به متحصنین آمادگی خود را برای پیوستن به آنها اعلام کرده است،[28] ساعت 5 بعدازظهر )8 بهمن( به جمع صدها روحانی متحصن در مسجد دانشگاه تهران پیوست.[29] آیتالله طالقانی با وجود بیماری اعلام کرد که تا بازگشت رهبر ملت به تحصن خود ادامه خواهد داد.[30]
به گفته حجتالاسلام قربانعلی دری نجف آبادی: «[در آغاز تحصن] هنگامی که در مسجد بودم آیتالله محمد مؤمن به من گفت که تعداد متحصنین را بشمارم. من نیز آنها را شمردم که در ساعات اولیه روز حدود 250 نفر بودند. البته پس از آن رفته رفته فضلا و علمای قم و شهرستانها به طور دسته جمعی به جمع متحصنین پیوستند.»[31]
روز دوم تعداد متحصنین به 500 نفر رسید.[32] هر روز تعداد آنها افزایش مییافت.[33] 10 بهمن روزنامهها اعلام داشتند: «در حال حاضر بیش از دو هزار نفر در مسجد دانشگاه تهران گرد آمدهاند.»[34]
دانشگاه تهران به علت تحصن روحانیون مرکز آمد و شد مردم و گروههای مبارز قرار گرفت. گروههای مختلف از اعتصابیون، گروههای صنفی، محلات و مساجد دسته دسته به دانشگاه تهران میآمدند تا از متحصنین اعلام حمایت بکنند. «آقای خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی و استاد مطهری برنامهی سخنرانی»[35] داشتند و از حمایت کنندگان تشکر میکردند. اعلام حمایت از متحصنین چنان توسعه یافت که روزنامهها از «موج همبستگی با روحانیون مبارز متحصن خبر دادند.»[36]
آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی با انتشار نامهای خطاب به روحانیون متحصن در دانشگاه، ضمن تقدیر از آنان بار دیگر بر «غیرقانونی بودن دولت فعلی» تأکیدکرد: «... بعد از اهداء سلام و تحیت، تحصن آقایان در مسجد دانشگاه که به عنوان اعتراض به بستن فرودگاه و اعمال دیگر ضدآزادی وحقوق انسانی دولت غیر قانونی صورت گرفته و بر تجلی رشد دینی و اتحاد و ارتباط معنوی علمی اسلامی و علماء اعلام با دانشگاه و دانشگاهیان افزوده، حائز اهمیت و قابل تقدیر است، حقیر مکرر غیرقانونی بودن دولت فعلی را اعلام و موضع را که برای معاوضه با جنبش اسلامی ملت اتخاذ نموده محکوم کردهام. حوادث خونین این روزها و کشتار مردم بیدفاع در تهران و رشت و تبریز و نقاط دیگر، حمایت جدی دولت غیرقانونی را از استعمار آشکار ساخت، و هم اکنون در قم و مشهد مقدس و اصفهان و بعضی بلاد دیگر، علماء و دیگر طبقات مردم به عنوان اعتراض به دولت غیرقانونی در مساجد تحصن دارند. همبستگی همافران با نهضت اسلامی و اعتصاب صنایع نظامی سلطنت آباد و تسلیم نشدن بسیاری از افراد و درجهداران ارتش به فرمانهای ضداسلامی و مردمی، کاشف از عقائد محکم آنان به مبادی اسلامی و علاقه آنها به طرد استعمار و برقراری نظام حق و عدل اسلام است....»[37] شهید آیتالله صدوقی که خود جزء متحصنین بود با انتشار بیانیهای ضمن انتقاد شدید از دولت غیرقانونی بختیار اخطار کرد که «مؤکداً به دولت غیرقانونی بختیار هشدار میدهم که در صورت ادامهی سیاستهای ضدملی و ایجاد تضییقات در مسافرت پیشوا و رهبر 37 میلیون ایرانی خشم مهار شدهی فعلی امت ایران پیش از این قابل کنترل نیست و انفجار آن عواقبی را در پیش خواهد آورد».[38] آیتالله میرزاجواد آقا تهرانی از مشهد با صدور اطلاعیهای »پشتیبانی خود را از هدفهای مقدس» متحصنین اعلام کرد.[39] جامعهی روحانیت یزد[40] و روحانیون شاهرود[41] نیز با انتشار نامههایی حمایت خود را از علمای متحصن اعلام کردند. جامعه روحانیت اهواز نیز طی تلگرامی به روحانیون مبارز متحصن پشتیبانی خود را از اهداف آنها اعلام کردند.[42] علامه احمد مفتیزاده یکی از روحانیون سنی مذهب کردستان نیز با انتشار نامهای اعلام کرد: «دشمن میداند که بزرگترین مجاهدات تاریخ حاضرایران، امام عظیمالشأن خمینی ایدهالله تأیید الحق، مرکز مسلم و مستحکم دایرهی دیانت و الهامبخش حرکت خورشید امید ملّت مسلمان ایران است» و به این جهت منع قیادت از رسیدن به امت در حد منع رسیدن جان به پیکر میشناسد.»[43]
جمعی از روحانیان مشهور شهرستانها نیز با عزیمت به تهران در آن تحصن حضور یافتند و از ادامه آن حمایت کردند که از آن جمله میتوان به حضور شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب همراه هیئتی از علمای شیراز اشاره کرد.[44]
تحصن روحانیون مورد توجه مردم نیز قرار گرفت. به طوری که با تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران، محدوده دانشگاه و خیابانهای اطراف محور و مرکز تظاهرات و تجمعات اعتراضآمیز مردم علیه عوامل رژیم شاه شد و مردم گروه گروه در دستههای بزرگ تظاهرکننده به دانشگاه تهران وارد میشوند و از اقدام روحانیون پشتیانی کردند و حتی در شهرستانها نیز تظاهرات گستردهای در حمایت از تحصن روحانیون شکل گرفت.[45]
حجتالاسلام سید علیاصغر دستغیب در مورد استقبال گسترده مردم از تحصن میگوید: عده زیادی از مردم در محوطه اطراف مسجد اجتماع کردند و ما از آنان درخواست کردیم که با توجه به سرمای شدید و کمبود امکانات به منازل خود بروند. اما مردم حاضر به ترک آنجا نبودند و میگفتند ما میترسیم اگر دانشگاه را تخلیه کنیم رژیم خونآشام با یک حمله همه شما را از بین ببرد.[46]
صدها نفر نیز زیر بارش باران نشسته بودند و با هم سرودی میخواندند: «ای ملت، ما با هم متحد میشویم (دو دستشان را بالا آورده و بر هم میزنند) تا بر کنیم ریشه استعمار، درود، درود، درود، درود بر خمینی.»[47]
علاوه بر این سازمان ملی دانشگاهیان ایران (دانشگاه تهران) نیز در بیانیهای اعلام کرد: «روحانیت مترقی در طول مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری ملت ایران همواره نقش تعیین کنندهای داشته است. اینک در آستانه ورود رهبر عالیقدر انقلاب مردم ایران حضرت آیتاللهالعظمی خمینی برای اعتراض به دسایس مذبوحانه دستگاه ضدمردمی حاکم در جلوگیری از ورود ایشان، جامعه روحانیت مبارز در مسجد دانشگاه تهران تحصن اعلام کرده است. سازمان ملی دانشگاهیان ایران (دانشگاه تهران) پشتیبانی کامل خود را از خواست روحانیون متحصن ابراز میکند و انتخاب دانشگاه تهران را به عنوان محل این تحصن نشانه دیگری از همبستگی همه قشرهای مردم ایران در تحقق هدفهای انقلاب بزرگ ملت ایران میداند.»[48]
شورای مرکزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی که شامل بیش از پنجاه سازمان است نیز در اعلامیهای از اقدام روحانیون حمایت کرد. در اعلامیه شماره 9 این شورا آمده است: «شورای مرکزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی ایران در اعتراض به دسایس ننگین امپریالیسم جهانی و نوکران سرسپرده و جیرهخوار آن که بر مسند خیانت و جنایت تکیه کردهاند و در این لحظات حساس تاریخساز میخواهند با دسایس گوناگون چون اشغال نظامی رادیو و تلویزیون، سازمان بنادر، گمرگ بندرعباس و فرودگاههای کشور و کشتارهای ننگین سراسر کشور و تکرار جمعه سیاه، انقلاب ایران را به رهبری امام خمینی با توطئه روبرو سازند؛ اعضای شورایی مرکزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی ایران ضمن شرکت همگانی، پشتیبانی خود را از تحصن جامعه روحانیت در مسجد دانشگاه [تهران] اعلام داشته و تا باز شدن فرودگاه جهت ورود رهبر بزرگ انقلاب ملت ایران امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد.»[49]
جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران در بیانیهای با اشاره به فرار شاه از کشور اعلام کرد: «شاپور بختیار نخستوزیر دست نشانده و بیاختیار شاه را در راه تحقق بخشیدن به یک توطئه امپریالیستی علیه خلق مسلمان ایران همراه با کشتار مردم از بازگشت «قائد اعظم امام خمینی» که خواست قلبی همه مردم است جلوگیری کرده است.» در ادامه این بیانیه با اشاره به تحصن «روحانیون متعهد و مبارز تهران» در مسجد دانشگاه تهران آمده است: «جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران ضمن اعلام مخلوع بودن شاه و غیرقانونی بودن دولت شاپور بختیار پشتیبانی کامل خود را از تحصن روحانیون مبارز ـ که همچون اسلاف خود پرچمدار قیامهای ملت مسلمان ایران علیه ظلم و استبداد و استعمار میباشند ـ ابراز داشته و همصدا با ملت شجاع ایران هرگونه دسیسه و توطئه علیه بازگشت امام خمینی و استقرار جمهوری عدل اسلامی را شدیداً محکوم میکند.»[50]
کارکنان راهآهن نیز طی اعلامیهای همبستگی خود را با روحانیون متحصن اعلام کردند.[51] سندیکای مشترک کارکنان صنعت نفت نیز اعلام کردند به تحصن روحانیون پیوستهاند. [52]
نظم دادن به تحصن
تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران، الزامات بسیاری داشت. از جمله این الزامات برقراری نظم، امنیت و سامان دادن به امور تحصن بود. مقام معظم رهبری در این مورد میفرمایند: «در تحصن کار زیادى ما داشتیم زیرا که اولاً لازم بود عدهى متحصنین، عدهى قابل توجهى بشوند و از شخصیتهاى برجستهاى باشند که حضور آنها در یک مسجد، آن هم در دانشگاه بتواند دو قشر روحانى و دانشگاهى را کاملاً متوجه کند. و نیز احتیاج به این بود که بتوانیم ما در آن جمعى که در آن چند روزى که بناست آنجا باشیم به طور کامل علىرغم فشارهایى که بود و خیابانها به خاطر رفت و آمد نظامىها حکومت نظامى رفت و آمدش دشوار بود تدارک بشویم. یعنى تدارک فکرى، مطبوعاتى، - نمیدانم - پشتیبانىهاى معمولى تدارکاتى و اینها لازم بود که کسانى از علماء که نمىتوانند اینجا بمانند، رفت و آمد کنند بیاند و بروند. لازم بود که کسبه و بازاریها که نقش مؤثر و مهمى داشتند متوجه بشوند که یک چنین تحصنى هست و ارتباط داشته باشند. و همچنین قشرهاى دیگرى که بودند که آن وقت ادارىها هم شروع کرده بودند به ارتباط و همچنین کارگرها از کارخانهها و در خلال این همه لازم بود که جان این عده محفوظ بماند. براى خاطر این که هم گفته مىشد که از طرف مزدوران رژیم سوءقصدهایى نسبت به چند نفر یا چندین نفر ممکن است آن روزها انجام بگیرد و همین که همانطور مىدانید درگیرى بود تو خیابانهاى جلوى دانشگاه درگیرى بود. همان روزهاى تحصن ما چند تا شهید جلوِ دانشگاه داده شد و ممکن بود بریزند داخل دانشگاه...»[53]
بنابر این نیاز بود تشکیلاتی به وجود بیایید تا به امور تحصن رسیدگی کند. از اینرو برای هماهنگی بهتر همچنین رسیدگی به اهداف و امور متحصنین کمیتههایی تشکیل شد.
آیتالله طاهری خرمآبادی در مورد تشکیل این کمیتهها میگوید: «در کنار مسجد یکی دو اتاق بزرگ قرار داشت که آقایان در آنجا جمع شده بودند و کمیتههایی برای اداره تحصن تشکیل داده بودند. یکی از این کمیتهها، کمیته تبلیغات بود، دیگری کمیته رسیدگی به علمای شهرستانی بود. در این قسمت اسامی و مشخصات علمایی که از شهرستانها به متحصان میپیوستند، نوشته میشد تا برای انتشار در اختیار خبرنگاران قرار گیرد… آقای خامنهای مسئول کمیته تبلیغات شدند و من هم در جایگاه قائممقام و معاون ایشان همکاری میکردم. یکی از دانشکدهها را به کمیته تبلیغات اختصاص دادند... در کمیته تبلیغات، مطالبی که باید در روزنامهها مطرح میشد، مورد بررسی و تصویب قرار میگرفت. در مجموع فعالیتهای تبلیغاتی تحصن را که در واقع از کارهای اساسی و اصلی بود، این کمیته انجام میداد. کمیتهای نیز برای پشتیبانی از متحصنان و مردمی که به آنجا میآمدند تشکیل میشد و کار آن تعیین سخنران بود که برنامه منظمی داشته باشد و هر کس پشت تریبون نروند، زیرا در آن روزها گروههای مختلف از مسلمان گرفته تا ملحد، در جریان انقلاب وجود داشتند و برخی از این گروهها تلاش میکردند که قضایا را به نفع خود تمام کنند. آیتالله مطهری یکی از سخنرانان بود و نماز جماعت نیز معمولاً توسط آیتالله طالقانی اقامه میشد.»[54]
آیتالله سید حسین موسوی تبریزی که از اعضای کمیتهی حفاظت بود نیز میگوید: «من همان روز اول تحصن خودم را به تهران رساندم و از سوی شهید بهشتی به عنوان یکی از مسئولین برقراری نظم و انضباط در محیط دانشگاه انتخاب شدم. وظیفهی ما این بود که ضمن تنظیم ورود و خروج افراد و گروههایی که به دانشگاه میآمدند، مواظب توطئهها و شیطنتهای احتمالی هم باشیم. در آن مقطع از دو جهت احتمال خطر و شیطنت وجود داشت: یکی از جانب ساواک که میتوانست با فرستادن عواملش به دانشگاه و میان مردم در بین آنها اختلاف بیندازد و از حضور در صحنه باز دارد. خطر دیگری که ما را تهدید میکرد خطر گروههای چپ و به ویژه مجاهدین خلق بود که میخواستند با تحریک مردم و طرح شعارهای انحرافی آشوب و جنجال به پا کنند که این قضیه به ضرر انقلابیون و به نفع دولت بختیار بود.»[55]
وی در ادامه میگوید: «در طول شش روزی[پنج روز صحیح است] که علما در دانشگاه تحصن کرده بودند،[56] برنامههای عمومی آقایان اقامهی نماز جماعت بود که با حضور گستردهی مردم برگزار میشد و همچنین سخنرانی برای حضار... برنامهی دیگر که مردم هم در آن نقش داشتند نقل اخبار و وقایعی بود که در شهر اتفاق افتاده بود. در ضمن هر روز عدهای از مردم از شهرهای مختلف به مقابل دانشگاه میآمدند و حمایتشان را از متحصنین اعلام میکردند و بعد یکی از بزرگان میآمد و از مردم به خاطر حضور و حمایتشان تشکر میکرد.»[57]
حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب برنامههای صورت گرفته توسط متحصنین را اینگونه تشریح میکند: «حدود سه شبانه روز متحصن بودیم،[58] شبها بعد از نماز مغرب و عشاء که به امامت یکی از اعاظم برپا میشد یک برنامهی سخنرانی هم بود و پس از صرف شام مختصر استراحت میکردیم... اصل برنامه صبحها بود. ابتدا صبح زود پس از اقامهی نماز و تعقیبات راهپیمایی روحانیون و مردم حاضر در دانشگاه با شکوه خاص و همراه با شعارهای انقلابی در محوطه انجام میگرفت، سپس مجلس در مسجد برگزار میگردید. دستجات مردم به صورت تظاهرات به مسجد دانشگاه و اطراف میآمدند و از سخنرانی و رهنمودهای روحانیون بزرگواری، همچون آیتالله خامنهای و استاد شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی و آیتالله طالقانی و دیگران بهرهمند میشدند. این برنامه که تا ظهر ادامه مییافت، در جهت ارتقای سطح معلومات دینی و بینش انقلابی و حل شبهات القا شده از سوی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی از خارج و داخل کشور بسیار مفید و سازنده بود. ضمن اینکه مردم به وسیلهی تماس مستقیم با روحانیت مبارز هم از اخبار و حوادث جدید مطلع میشدند و هم تکلیف و وظیفهی اسلامی ـ انقلابی خود را دریافت میکردند. علاوه بر این، مشاهدهی اتحاد و انسجام و حضور متشکل علما و روحانیون از سراسر کشور موجب دلگرمی و امیدواری و وحدت بین اقشار ملت میگردید و مبارزه لحظه به لحظه اوج بیشتری میگرفت. صدای رگبار مسلسل از خیابانهای اطراف دانشگاه به گوش میرسید و مردم که شاهد صحنهی به شهادت رسیدن فرزندان عزیز اسلام و انقلاب بودند، در یکی از شعارهای جمعی در مقابل مسجد دانشگاه اظهار میداشتند: رهبران رهبران، ما را مسلح کنید. تا اینکه به خاطر دارم عصرها هم برنامهی سخنرانی و سرودههای انقلابی در مسجد دانشگاه برگزار میشد. بعضی از علما و روحانیون تهران و شهرستانها که امکان حضور دائم در مسجد دانشگاه برای آنها نبود، معمولاً چند ساعتی آنجا حضور مییافتند.»[59]
آیتالله خامنهای در مورد ضرورت سخنرانیها و اعلامیههای روحانیون متحصن میفرمایند: «اگر سخنرانىها و اعلامیهها نبود مفهوم نمىشد که چه کارى انجام گرفته، نه مردم در جریان قرار مىگرفتند و تبلیغات دستگاه هم مىتوانست شاید آن را جور دیگرى جلوه بدهد لذا چند تا برنامه در دانشگاه بود یکى سخنرانیهایى بود که مستمراً در مسجد دانشگاه انجام مىگرفت که همهى ماها هر کدام یک برنامهى سخنرانى را اینجا گذاشتیم و دیگران سخنرانى مىکردند، یکى اعلامیهها بود، یکى هم یک نشریه، یک بولتن روزانه ما منتشر مىکردیم.» [60]
در کنار سخنرانی علما تظاهرات نیز در محوطهی دانشگاه برگزار میشد. حجتالاسلام رسول منتجبنیا در این مورد میگوید: «صبحها در محوطهی دانشگاه راهپیمایی میکردیم. بزرگان جلو میافتادند و ما هم پشت سر آنها حرکت میکردیم و شعار میدادیم. یادم هست که آقای منتظری در محوطهی دانشگاه جلو افتاده بود و بقیهی علما هم پشت سرش و همه شعار میدادیم: «فرمانده کل قوا خمینی / هوایی و دریای و زمینی ـ وای به حال بختیار اگر امام فردا نیاد.» از دیگر برنامههای تحصن نماز جماعت ظهر و عصر بود که به امامت مرحوم طالقانی و گاهی هم شهید بهشتی اقامه میشد. سخنرانی هم در تحصن انجام میشد. مرحوم طالقانی، شهید بهشتی، مقام رهبری، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، شهید مطهری، آقای طاهری امام جمعهی سابق اصفهان و عدهای دیگر در جمع متحصنین سخنرانی میکردند.»[61]
پشتیبانی و تدارکات تحصن
چون متحصنین احتیاج به تدارکات و پشتیبانی داشتند. «مرحوم حاج سید عبدالمجید ایروانی از ائمهی جماعات تهران به کمک دوستان بازاری خود خرج پذیرایی از متحصنین را متقبل شدند.» آنها غذا و میوه را تهیه و بین حاضرین تقسیم میکردند.[62] به علاوه در پی تحصن روحانیون «گروههای زیادی از مردم برای آنها خوراک و پوشاک و دیگر وسایل ضروری» میبردند تا جایی که روزنامهی کیهان نوشت: «تلاش و همبستگی مردم برای رساندن کمک به متحصنین غیرقابل توصیف بود. مردم گروه گروه با عجله قبل از ساعات منع رفت و آمد خودشان را به دانشگاه میرساندند و برای روحانیون متحصن غذا و وسایل دیگر میبردند.»[63]
آقای محسن رفیق دوست نیز میگوید: هزینه تحصن علما و دیگر کارها را رفقایمان میپرداختند؛ یعنی ما هر وقت نیاز به پول پیدا میکردیم از دوستان میگرفتیم. یکی از افرادی که مدام به ما کمک میکرد فردی بود به نام حاجی محمد درویش دماوندی. ایشان فردی بازاری بودند و از اول در جریانات نهضت امام بودند و کمک مالی میکردند.[64]
حجتالاسلام سید محسن موسویفرد (کاشانی) نیز در خاطرات خود میگوید: آقای بهشتی من را صدا زدند و گفتند: «ما برای متحصنین پتو و غذا میخواهیم. ممکن است شام را خانوادههایشان برایشان آورده باشند ولی برای صبحانه چیزی تهیه کنید.» من پشت یک تکه کاغذ نوشتم و به دست یکی از بچههای دانشگاه دادم و گفتم: «در مسجدالنبی نارمک به دست فلان آقا بدهید تا ترتیب این کار را بدهد.» مردم نارمک یک دستگاه ماشین پر از پتوی تمیز و یک وانت پر از نان تنوری جمع کردند.[65]
همراهی سایر شهرهای کشور با روحانیون متحصن تهران
به غیر از تحصن علما در تهران و حضور بسیاری از علمای شهرستانها در این تحصن، بسیاری از علما در شهرستانها نیز دست به تحصن زدند. «هم زمان با این وقایع در تهران، علمای مبارز شهرستانها نیز که خبر تحصن روحانیون را دریافت کردند برای اعلام حمایت از متحصنین دانشگاه تهران در برخی از مساجد شهرها تحصن اختیار کردند. از آن جمله جمعی از مراجع قم نظیر آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی به همراه تعدادی از علما در مسجد اعظم قم تجمع کردند. در مشهد نیز جمع زیادی از علما و مردم در صحن اصلی حرم امام رضا(ع) تحصن کرده و حتی تلگرافاتی نیز به تحصن کنندگان دانشگاه تهران در حمایت از آنها مخابره نمودند[66] پی این اقدام گروههای مختلف همبستگی خود را با تحصن و اعتراض روحانیان مشهد اعلام کردند؛ از جمله جامعه دانشگاهیان، جامعه پزشکان و جامعه فرهنگیان، قضات دادگستری، وکلا، کارگران کارخانهها و بانکهای پارس و سپه و اصناف.[67]
تحصن مشابهی نیز با حضور علما، وعاظ و فضلای مبارز اصفهان در مسجد سید آن شهر انجام گرفت. علمای متحصن اصفهان در روز 11 بهمن اعلامیهای با چندین امضاء صادر کردند که در آن آمده بود: «به منظور اعتراض نسبت به حملات و کشتارهای وحشیانه مردم مسلمان و آزادیخواه ملت ایران در تهران و سراسر کشور به دست عمّال دولت متجاوز و غیرقانونی بختیار که هدفی جز خدمت به استعمار سرکوبی جنبش قانونی ملت ایران و همچنین اعتراض نسبت به بهانهجوییهای غیر موجه و مغرضانه در مورد تشریففرمایی رهبر دینی و ملی، قائد عظیمالشان حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی که مردم با بیصبری در انتظار ورود ایشان هستند، روحانیون اصفهان ضمن ابراز انزجار از اینگونه اقدامات غیر انسانی با اعلام همبستگی با روحانیون متحصن در مسجد اعظم قم و مسجد دانشگاه تهران و سایر روحانیون کشور و تمام اقشار ملت از تاریخ اول ربیع الاول 1399 در مسجد سید اصفهان متحصن گردیدند.»[68]
در تبریز دانشگاهیان تبریز از روز ده بهمن به عنوان همبستگی با متحصنین دانشگاه تهران در محوطه دانشگاه متحصن شدند.[69] از ساعت چهار بعد از ظهر همین روز نیز در مسجد حاج آقا صابر اراک، جامعه روحانیت اراک و عدهای از مردم در طی بیانیهای تا بازگشت امام خمینی به وطن به تحصن نشستند.[70]
پایان تحصن
تحصن علما و مردم در دانشگاه تهران در اعتراض به ممانعت از ورود امام به ایران خیلی زود به ثمر نشست و شاپور بختیار را سخت تحت فشار قرار داد، او حتی در این راه به مذاکرهی غیر مستقیم با سران تحصن هم روی آورده بود. به گفته آیتالله غلامحسین جمی: «ما میدانستیم که بختیار دستپاچه شده با بعضی از این بزرگان دست اندرکار تحصن و کمیته استقبال تماسهایی میگیرد. با آقایانی مثل شهید مطهری و بهشتی تماس میگرفت که یک کاری بکنند. اینها هم قرص و محکم میگفتند که غیر از این راهی نیست و باید حتماً امام بیاید و این تحصن به هم نمیخورد، تا امام بیاید.»[71]
به هر حال شاپور بختیار وقتی متوجه شد که نمیتواند سران را به سازش بکشد و از طرفی دیگر هم نمیتواند در برابر فشارهای رو به افزایش ناشی از تحصن مقاومت کند، نهایتاً تسلیم خواست متحصنین و مردم حامی آنها شد. بنابر این دو روز از تحصن روحانیون میگذشت که دولت اعلام کرد فرودگاه باز شده است. فرودگاه تهران از صبح روز دهم فعالیت خود را آغاز کرد. یک مقام فرمانداری نظامی نیز اعلام کرد از صبح روز سهشنبه دهم بهمن فرودگاههای کشور تا غروب آفتاب باز میشود.[72]
عصر روز دوم تحصن، بزرگان شورای انقلاب خبر دادند که امام دوازدهم بهمن به میهن باز خواهد گشت. در این راستا مهندس مهدی بازرگان با بختیار برای تحویل فرودگاه و هر چه بهتر برگزار کردن مراسم استقبال رایزنی کرده بود. در این زمان که در ایران اعضای کمیتهی استقبال مشغول تدارکات برای ورود امام بودند، انقلابیون مستقر در نوفللوشاتو نیز مقدمات سفر به ایران را فراهم میکردند. [73]
سرانجام دولت اعلام کرد که با فرود هواپیمای ایرفرانس حامل امام خمینی موافقت شده و یک مقام هواپیمایی کشور اعلام نمود که برای فرود هواپیمای امام خمینی در روزدوازدهم بهمن فرودگاه مهرآباد از ساعت 9 تا 11 بر روی سایر هواپیماها بسته خواهد شد.[74]
طبق برنامهی کمیتهی استقبال قرار بر این بود که پس از اتمام سخنرانی امام در فرودگاه، ایشان به دانشگاه تهران بروند [75] و خودشان پایان تحصن را اعلام کنند.[76] ولی در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، وقتی اعلام شد امام به کشور بازمیگردد روحانیان بسیاری به فرودگاه مهرآباد رفتند تا با ایشان دیدار کنند و جزء استقبال کنندگان از معظمله باشند. بر اثر این اقدام اغلب روحانیان به مهرآباد رفتند، ولی بعضی از آنان در دانشگاه تهران ماندند و مقدمات ورود امام را فراهم ساختند. اما به علت اجتماع روحانیان در مهرآباد، این برنامه منتفی شد. محسن رفیق دوست با اشاره به این مطلب میگوید: «در طول مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا امام آرام در ماشین نشسته بود، در حالى که لبخند محبتآمیز بر لبانشان بود و مدام به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ مىدادند. در بعضى از مسیرها، امام اسم مسیر یا مکان خاصى را مىپرسید و من جواب مىدادم. اولین جایى که امام پرسید میدان انقلاب بود که فرمود اینجا کجاست و من گفتم میدان انقلاب در حالى که قبل از آن، به آن میدان، 24 اسفند مىگفتند. وقتى که به دانشگاه تهران نزدیک شدم جمعیت متراکم بود و ازدحامشان بیشتر. حضرت امام آنجا هم پرسیدند: «این جا کجاست؟» و من گفتم که دانشگاه تهران است. ایشان فرمودند: «مگر قرار نیست ما برویم دانشگاه و پایان تحصن علما را اعلام کنیم؟» من گفتم که اکثر علما به فرودگاه آمده بودند؛ گذشته از این، نمىشود توقف کرد و باید حرکت کنیم و ایشان موافقت کردند.» [77] در پی این امر، روحانیان متحصن در دانشگاه، با صدور اعلامیهای پایان تحصن خود را اعلام کردند: «با تشریففرمایی رهبر عالیقدر ــ امام خمینی ــ تحصن روحانیت در مسجد دانشگاه تهران پایان میپذیرد. متحصنان در پایان تحصن پیروزمندانهی خود لازم میدانند از پذیرایی گرم و بیشائبه دانشجویان و استادان و دبیرخانه دانشگاه و همکاری و همبستگی قشرهای مختلف مردم و شخصیتها و گروههای علمی و اجتماعی صمیمانه تشکر نمایند. در این ساعت که ما ساحت مقدس دانشگاه را ترک گفته و در مقابل در جنوبی دانشگاه در مسیر حرکت امام، به صفوف استقبال کنندگان میپیوندیم، یک بار دیگر اعلام میداریم که مبارزه و جهاد ما تا پیروزی نهایی بیامان ادامه دارد.»[78]
پاورقیها:
[1] . برای مطالعه بیشتر در مورد تحصن و تاریخچه آن. ر.ک، خالصی، عباس، تاریخچه بست و بستنشینی، تهران، انتشارات علمی، 1366.
[2] . روز 14 دی 1357 ژنرال «رابرت هایزر» معاون فرمانده نیروهای ارتش آمریکا در اروپا، در حالی که در قسمت بارِ هواپیما مخفی شده بود، وارد تهران شد. برژینسکی هدف از مأموریت هایزر در ایران را طراحی یک کودتای نظامی در صورت شکست دولت بختیار اعلام کرد. این سفر در آخرین روزهای حیات سیاسی شاه انجام شد. هدف آن بود تا به کمک ارتشیان ضمن حمایت از دولت غیرقانونی بختیار انجام کودتای نظامی را نیز مد نظر داشته باشند. هایزر در ایران میخواست همان نقشی را بازی کند که در سال 1332 کرمیت روزولت بازی کرد. او در تمام ایامی که در تهران به سر میبرد، فرماندار تهران، نایب السلطنه و فرماندار بختیار لقب گرفته بود. ناآگاهی و فقدان اطلاعات لازم از اوضاع بحرانزده و برآوردهای لازم ذهنی و عینی از بدنه میانی ارتش، سبب شد طرحی را به نام «عملیات نجات یا کورتاژ» با همکاری گروه کوچکی از نظامیان وفادار به شاه پیاده نمایند که بنا به گفته دریاسالار حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی وقت، آنقدر ابتدایی بود که نمیتوانست نتیجهای بهبار آورد. آشفتگی، ناتوانی و شکاف در ارتش و مردد بودن در اجرای آن باعث شد که با روند موفق پیروزی انقلاب، هشدار امام خمینی در شب قبل از پیروزی انقلاب مبنی بر درهم شکستن حکومت نظامی و سرانجام با اعلام بیطرفی ارتش، عملیات کودتا عقیم بماند.
[3]. قاسملو، اکبر و معصومه آقاجانپور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 106.
[4] . مصاحبه با شبکهی ۲ تلویزیون دربارهی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
[5] . نوروزمرادی، کوروش، حکایت تحصن؛ قصه متحصنین، پیام بهارستان، بهمن ۱۳۸۰، شماره ۹، ص 6.
[6] . جام شکسته؛ خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 457.
[7] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 283.
[8] . جام شکسته، پیشین، ص 458.
[9] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، پیشین، ص 283.
[10] . 23 آذر ماه 1357 مصادف با 13 محرم 1399حمله عمّال رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا (شاهرضا) در مشهد احساسات عمومی را جریحهدار کرد. در این حادثه روحانیت مبارز مشهد با محوریت آیتالله خامنهای در محوطه بیمارستان دست به تحصن گستردهای زد. این اقدام با استقبال گروههای مختلف مردم مواجه شد.
آیتالله خامنهای در خاطرات خود درباره چگونگی آغاز تحصن میگوید: به ذهنم خطور کرد تحصن کنیم. نشستم و اعلامیهای نوشتم. نوشتم که روحانیان امضا کنند تا تغییر فرمانده نظامی استان در بیمارستان متحصن خواهند بود. برخی از علما امضا کردند و برخی تردید به خرج دادند؛ مثل گذشته.
متن اعلامیه آغاز تحصن که توسط آیتالله خامنهای نوشته شده بدین شرح است:
«بسمه تعالی
چنان که برادران و خواهران مسلمان مطلعند پس از راهپیماییهای عظیم در دو روزه تاسوعا و عاشورا، دولت نظامی به وسیله پستترین و رذلترین ایادی خود دست به تظاهرات خشونتآمیزی علیه مردم مسلمان زده است. این عمل که به تصور قدرتنمائی و تضعیف روحیه مردم انجام میگیرد در مشهد با تلاشهای کودکانه از قبیل شکستن شیشه مغازهها و اتومبیلهایی که حامل تمثال حضرت مستطاب آیتالله العظمی خمینی مدظلهالعالی بودند و نیز با مضروب ساختن مردم به وسیله چماق و سنگ در جادهها و شهرها و روستاها با حمله به مرد و زن بیدفاع انجام گردیده است.
امروز پنجشنبه، سیزدهم محرم روش [یورش] جنایتکارانه مأموران و مزدوران در محوطه بیمارستان شاهرضا به شکلی فجیع و شرمانگیز انجام یافت. مزدوران درب ورودی بیمارستان را شکسته و به اتومبیلهای داخل بیمارستان خسارت وارد آوردند و آنگاه ابتدا با پرتاب سنگ، سپس با شلیک گلوله و رگبار به داخل بیمارستان و حتی داخل بخشهای اطفال و داخلی حمله کردند. یک کودک از بیماران و چهارده نفر از پزشکان، کارمندان و عابران مجروح گردیدند که هم اکنون در بخش جراحی بستری میباشند. این عمل که برخلاف عرف مسلم و مقبول همه ملتها حتی در دوران جنگ است حاکی از نهایت انحطاط و توحش سران رژیم و کینه پایانناپذیر آنها نسبت به ملت مسلمان ایران است. اینجانبان به مسئولان نظامی اخطار میکنیم که باید هرچه زودتر عناصر مزدور و اوباش چوب به دست از تمامی سطح استان خراسان ازاله شده و مسئولان دولتی مورد توبیخ قرار گیرند و اعلام میکنیم تا هنگامی که این عناصر از مشهد و سایر شهرها و بخشهای استان جمعآوری نشدند در این بیمارستان متحصن خواهیم بود.
ابوالحسن شیرازی، علی تهرانی، محمدمهدی نوغانی، جواد تهرانی، محمدباقر حکمت، سید کاظم مرعشی، حسنعلی مروارید، مصباح الموسوی، عباس واعظ طبسی، سید علی خامنهای.» ر.ک، تحصن روحانیت مشهد در بیمارستان امام رضا(ع)، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ انتشار 23 آذر 1400، کد خبر، 3778. irdc.ir/fa/news /7378
[11] . مصاحبه با شبکهی ۲ تلویزیون دربارهی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
[12] . هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سالهای 1357 و 1358 انقلاب و پیروزی، زیر نظر محسن هاشمی، به کوشش عباس بشیری، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1388، ص 161.
[13] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 283.
[14]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی، پیشین(ره)، ص 110.
[15] . جام شکسته، پیشین، ص 459.
[16] . خاطرات آیتالله سید علیاصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1398 ـ ص 91.
[17] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، پیشین، ص 284-285.
[18] . خاطرات آیتالله صادق خلخالی، تهران، نشر سایه، 1379، ص 273 ـ 272.
[19] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، پیشین، ص 284-285.
[20] . خاطرات آیتالله صادق خلخالی، پیشین.
[21] . مصاحبه با شبکهی ۲ تلویزیون دربارهی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
[22] . روحانیون متحصن در مدت تحصن خود (8 الی 12 بهمن) شش بیانیه صادر کردند. برای مطالعه متن این بیانیهها. ر.ک. اسناد انقلاب اسلامی، ج 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 714 تا 719.
[23] . اسناد انقلاب اسلامی، جلد 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ 1374ـ ص 714.
[24] . احمدی، محمدرضا ـ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی ـ جلد 2ـ تهران ـ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ1384ـ ص 287 ـ 284.
[25] . روزنامه اطلاعات، ش 15771 ـ9 /11 /1357ـ ص 8.
[26] . همان، ش 15770 ـ8 /11 /1357ـ ص 2.
[27] . روزنامه کیهان، 9 /11 /1357، ص 1.
[28] . روزنامه خراسان، ش 10876ـ 9 /11 /1357، ص 3.
[29] . روزنامه کیهان، 9 /11 /1357، ص 1.
[30] . روزنامه میزان، 19 /11 /1359، ص 6.
[31] . خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دری نجفآبادی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 204.
[32]. روزنامه اطلاعات، 9 /11 /1357، ص 8.
[33]. همان، 10 /11 /1357.
[34] . همان، 10 بهمن 1357، ص 2.
[35]. روزنامه کیهان، 9 /11 /1357، ص 1.
[36]. روزنامه اطلاعات، 11 /11 /1357، ص 1.
[37]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 651.
[38]. همان، ج 2، ص 645.
[39]. همان، ص 647.
[40]. همان، ج 3، ص 542.
[41]. همان، ص 544.
[42] . روزنامه اطلاعات، 11 بهمن 1357، ص 2.
[43]. اسناد انقلاب اسلامی، پیشین، ج 2، ص 649.
[44] . روزنامه کیهان، ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، ص 4.
[45] . روزنامه جمهوری اسلامی، ش 2522ـ 8 /11 /1371ـ ص 3.
[46] . خاطرات آیتالله سید علیاصغر دستغیب، پیشین، ص 92.
[47] . جعفری لاهیجانی، مجید، برای آزادی: درنگی در زندگی و آثار حسین ترابی، تهران، مولف، 1385، ص 102ـ 101.
[48] . روزنامه اطلاعات، 11 /1357ـ ص 8.
[49] . روزنامه آیندگان، ش 3275ـ 9 /11 /1357ـ ص 2.
[50] . روزنامه اطلاعات، 9 /11 /1357ـ ص 8.
[51] . همان، 10 بهمن 1357، ص 2.
[52] . همان.
[53] . مجله شاهد یاران، تیر ماه 1389 ، شماره 56، ص 11.
[54] . خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، پیشین، ص 287 ـ 284.
[55]. خاطرات آیتالله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1387، ص 491.
[56]. تحصن علما در دانشگاه به مدت پنج روز از 8 الی 12 بهمن به طول انجامید.
[57]. همان، ص 494-465.
[58]. تحصن علما در دانشگاه به مدت پنج روز از 8 الی 12 بهمن به طول انجامید.
[59] خاطرات آیتالله سید علی اصغر دستغیب، پیشین، ص 92.
[60] . مصاحبه با شبکهی ۲ تلویزیون دربارهی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
[61]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، پیشین، ص 116.
[62]. خاطرات آیتالله سید هاشم رسولی محلاتی، تدوین احمد رشیدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 112.
[63]. روزنامهی کیهان، 9 /11 /1357، ص 1.
[64] . خاطرات محسن رفیق دوست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 138.
[65] . خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محسن موسویفرد (کاشانی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 127.
[66]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، پیشین، ص 117.
[67] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 25، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 160.
[68] . رحیمیان، محمدحسن، حدیث رویش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 294.
[69] . روزنامه اطلاعات، 10 بهمن 1357، ص 2.
[70] . همان، 11 بهمن 1357، ص 2.
[71] . خاطرات حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص181.
[72]. روزنامهی کیهان، 10 /11 /1357، ص 8
[73]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، پیشین، ص 129.
[74]. کیهان، 11 /11 /1357، ص 1.
[75]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، پیشین، ص 142.
[76] . خاطرات محسن رفیق دوست، پیشین، ص 138.
[77] . همان، ص 144.
[78] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 4، پیشین، ص 719.
اعلامیه تحصن روحانیت مشهد در بیمارستان امام رضا(ع)
اعلامیه روحانیون متحصن اصفهان
اعلامیه شماره یک روحانیون متحصن دانشگاه تهران
تحصن روحانیون در مسجد سید اصفهان در حمایت از روحانیون متحصن دانشگاه تهران
گزارش وقایع و حوادث حوزه فرمانداری نظامی تهران و حومه در 11 بهمن 57
گزارشی از اجتماع گسترده جلوی دانشگاه تهران در 10 بهمن 57
گزارشی از تحصن در دانشگاه تهران
گزارشی انتشار و توزیع تراکت به امضاء گروهی از طبقات مختلف مردم سیرجان در تهران در حمایت از متحصنین
بریدهای از روزنامه اطلاعات 8 بهمن 57 ص 2
آیندگان 9 بهمن 57
آیندگان 9 بهمن 1357
بریده ای روزنامه کیهان 10 بهمن 57
بریدهای از روزنامه اطلاعات 8 بهمن 57 ص 2
تلگراف جامعه فرهنگیان به متحصنین دانشگاه تهران
روزنامه اطلاعات؛ 9 بهمن 1357
کیهان 9 بهمن 57
کیهان 10 بهمن 57 تحصن روحانیون قم
موج همبتسگی با روحانیون مبارز متحصن
آیتالله جنتی سخنگوی روحانیون متحصن در مسجد دانشگاه تهران - بهمن 57
تحصن در کلیسای سنمری پاریس
تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به جلوگیری از بازگشت امام خمینی
تحصن علما در دانشگاه تهران در اعتراض به بختیار
روحانیون متحصن
سخنرانی آیتالله خامنهای در جمع متحصنین
سر در مسجد دانشگاه تهران در ایام تحصن
نمایی از بستن فرودگاههای کشور برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران به دستور شاپور بختیار (6 بهمن 1357)
تعداد مشاهده: 12393