چهره دوم، بررسی غارت آثار تاریخی و ملی ایران توسط آرتور آُپهام پوپ و محمدعلی فروغی و فرزندش محسن فروغی
تاریخ انتشار: 27 خرداد 1403
محمدقلی مجد[1] از ایرانیان پژوهشگر مقیم آمریکا، اخیراً کتابی با عنوان «غارت بزرگ آمریکایی آثار باستانی ایران در سالهای ۱۹۲۵ - ۱۹۴۱»[2] منتشر کرده است. این کتاب، تحقیقی است تکان دهنده درباره غارت میراث فرهنگی ایران در دوره رضاشاه که اطلاعات آن بر پایه اسناد علنی شده بایگانی وزارت امور خارجه آمریکا استوار است.
نقش آرتور آُپهام پوپ (Arthur Upham Pope) و محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) و پسرش مهندس محسن فروغی در این چپاول بسیار جالب است. مکاتبات پوپ و والاس مورای (Wallace Murray) دیپلمات متنفذ آمریکایی در تهران که بعدها سفیر ایالات متحده در ایران شد، نشان میدهد که میان پوپ و فروغی پدر و پسر رابطه مالی گستردهای برقرار بوده و «فروغیها» به عنوان کارگزار پوپ در زمینه سرقت و انتقال اشیای عتیقه از ایران عمل میکردند.
این اشیای به سرقت رفته، از طریق پوشش دیپلماتیک سفارت آمریکا به خارج منتقل میشد.
هر چند درباره فروغیها - به ویژه فروغی پدر - مطالبی در ایران منتشر شده و تلاش آنان در استحکام پایههای سیاسی و فرهنگی نظام شاهنشاهی در دوره پهلوی آشکار گشته، اما پوپ در ایران به عنوان چهرهای فرهنگی شناخته شده است؛ چهرهای که بیش از هر ایرانی دیگر به هنر ایران خدمت کرده است! او نخست در سال ۱۳۰۴ش، همزمان با تحولات عمیق سیاسی (سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاشاه) وارد ایران شد.
سمت او در آن وقت کارشناس و رایزن مؤسسه هنری شیکاگو بود.[3] پوپ در دوم اردیبهشت ۱۳۰۴ در محل تالار بانک ملی در خیابان فردوسی- که در آن زمان خانه جعفرقلی سردار اسعد بختیاری بود - تحت عنوان هنر ایران در گذشته و آینده سخنرانی کرد بازخوانی این سخنان حکایت از عمق آگاهیهای او از هنر و میراث فرهنگی ایران دارد این سخنرانی به درخواست حسین علاء صورت گرفت. علاء که مدتی وزیر مختار ایران در آمریکا بود با پوپ سابقه آشنایی و دوستی داشت.
از جزئیات این آشنایی اطلاعی در دست نیست اما میدانیم که علاء دولتمردی کهنهکار بود. لژهای فراماسونری متعددی را در ایران پایهگذاری کرد و در دهه سی شمسی، متکای فکری بسیاری از فراماسونها شمرده میشد.
میگویند سخنرانی پوپ در ایران سبب تأسیس انجمن ایران و آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم یکی از مبادی ورود فرهنگ آمریکا به ایران بود، گردید.[4] پوپ در ادامه مناسبات خود با ایران در سال ۱۳۰۹ش «مؤسسه آمریکایی هنر و باستان شناسی ایران» را در نیویورک تأسیس کرد. این مؤسسه پس از توسعه، «مؤسسه آسیا» نام گرفت. این مؤسسه در سال ۱۳۴۵ش، به درخواست دولت ایران به شیراز منتقل و به دانشگاه پهلوی وابسته گردید.
کوششهای پوپ در ایران به ظاهر صرف شناسایی و شناساندن هنر و میراث فرهنگی ایران شد. از اقدامات مهم او برپایی سه کنگره جهانی هنر و باستان شناسی ایران به همراه نمایشگاههایی در شهر فیلادلفیای آمریکا (۱۳۰۶ش)، لندن (۱۳۰۹ش) و لنینگراد و مسکو (۱۳۱۴ش) بود. میتوان گفت اقدامات او کمک بسیاری به استقرار پایههای فرهنگی سلطنت رضاشاه که بر مبنای باستان گرایی استوار شده بود، کرد.
با ورود پوپ به ایران سرمایهگذاری آمریکا در میراث فرهنگی ایران هم آغاز شد. محمدقلی مجد در کتاب «غارت بزرگ آمریکایی» نشان میدهد که آمریکا طی سالهای ۱۹۳۱ – ۱۹۳۹/۱۳۱۰ تا ۱۳۱۸ جمعاً ۷۱۰ هزار دلار در زمینه آثار باستانی ایران هزینه کرد و در ازای آن اشیایی به ارزش صدها میلیون دلار به چنگ آورد. برای نمونه انستیتو شرق شناسی دانشگاه شیکاگو (احتمال وابستگی این انستیتو به مؤسسه هنری شیکاگو که پوپ کارشناس آنجا بود وجود دارد) در سالهای ۱۹۳۱ – ۱۹۳۵/ ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ در تخت جمشید فقط یکصد هزار دلار سرمایه گذاری کرد و در مقابل، عالی ترین قطعات این گنجینه را که غیر قابل ارزش گذاری است به دست آورد. در کتاب «غارت بزرگ آمریکایی» تمام نامههای اصلی که میان موزهها و رؤسای آنها در ایران به همراه مجموعههایی که در قالب بستههای سیاسی از ایران به آمریکا فرستاده میشد، آمده است. مجد تأکید میکند که طبق اسناد دولتی آمریکا، افرادی مانند پروفسور پوپ در کار سرقت عتیقهجات از امام زادهها و مساجد ایران و فروش آنها به موزههای آمریکایی بودند. طبق این سندها اشیایی که برای نمایش در نمایشگاه هنر و باستان شناسی ایران در لندن برگزار شد هرگز به ایران برنگشت.[5]
درباره کتاب اخیر محمد قلی مجد گفته شده که «ایرانیها برای پیمودن راه دشوار پیشرفت کشورشان به اهمیت غارت آثار باستانی آگاه نبودند. آنها در دهه ۱۹۳۰ توجهشان فقط به حوزههای نفتی تحت نظارت خودشان و استخراج نفت آن توسط شرکت استاندارد اویل معطوف بود. ایرانیها هر زمان که به کمک آمریکاییها احتیاج داشتند هیچ کمکی از سوی آنها دریافت نمیکردند. به طور مثال در زمان تلاش برای برچیدن تسلط انگلیسیها بر ایران و پیروزی بر این استعمار پیر و یا در زمان جنگ جهانی اول. اما در آن هنگام شاهد تاراج آثار باستان شناسی توسط آمریکاییها بودند. از این زمان به بعد ایرانیها، آمریکا را ابر قدرتی میدانستند که فقط به فکر استثمار آنهاست. تا سال ۱۹۴۱ آثار باستانی ایران بدون هیچ مسئلهای و به آسانی از ایران خارج شد.[6] محمدقلی مجد پس از پایان نگارش کتاب خود برای چاپ آن دچار مشکل شد خود در این باره میگوید:
«کتاب را اول به انتشارات دانشگاه فلوریدا عرضه کردم که ناشر دو کتاب قبلیام بود. آنها پروفسور بریان اسپونر استاد دانشگاه پنسیلوانیا را برای بررسی کتاب تعیین کردند. یعنی استاد همان دانشگاهی که در کتاب من متهم بود به غارت میراث فرهنگی ایران. واکنش پروفسور اسپونر بسیار خصمانه بود. او با اشاره به «تعارض علایق» خود و در کار خرابکاری و سمپاشی علیه کتاب بود، من ترجیح دادم آن را از انتشارات دانشگاه فلوریدا پس بگیرم. به این ترتیب، چند ماه تلف شد. لازم به ذکر است که تاکتیک پروفسور اسپونر شبیه به تاکتیک پروفسور رینگر بود. هر دو حاضر نشدند به طور کتبی درباره کتابهایم اظهار نظر کنند و هر دو میترسیدند که سند مکتوبی از خود به جا بگذارند. با توجه به چنین روشی، انسان مشکوک میشود که تلاش هماهنگ و سازمان یافتهای برای سانسور و بایکوت کتابهایی که مغایر با دیدگاههای خاصی است در جریان میباشد.
بعد از انتشارات دانشگاه فلوریدا به سراغ ناشرینی رفتم که کتابهایی درباره غارت آثار باستانی مصر و عراق منتشر کرده بودند. مثلاً انتشارات دانشگاه کالیفرنیا و انتشارات دانشگاه تگزاس، ولی هیچ کدام حاضر نشدند کتاب من را حتی برای بررسی تحویل بگیرند. من متحیر بودم که چرا چنین میکنند. حتی سعی کردم که کتاب را به وسیله انتشارات مزدا منتشر کنم. کتاب را چند ماه نگه داشتند و بعد رد کردند. جالب است بدانید که همین انتشارات مزدا کتابی درباره پروفسور پوپ چاپ کرده و در آن از وی چهره یک فرشته معصوم و نوع دوست را ساخته است. همان پروفسور پوپی که طبق اسناد وزارت خارجه آمریکا حرفهاش سرقت آثار عتیقه از امام زادهها و مساجد ایران بود. به سراغ انتشارات میچ رفتم و باز به جز اتلاف وقت چیزی نصیبم نشد. مالک انتشارات میچ به اقدامات حکومت طالبان در افغانستان اشاره کرد و گفت پروفسور پوپ با انتقال این گنجینههای هنری و عتیقهجات به موزههای بینالمللی به ایران خدمت کرد. بله این هم نظری.است، ولی چرا نباید این آثار در ایران حفظ و نمایش داده میشد؟ پس از یک سال تلاش و اتلاف وقت، بالاخره توانستم ناشری بیابم.»[7]
آرتور اُپهام پوپ تا اواخر دهه سی شمسی همچنان به عنوان شخصیتی فرهنگی در عرصه هنر و میراث فرهنگی ایران مطرح بود. انتشار کتاب «بررسی هنر ایران» در شش جلد که به سال ۱۳۱۷ش چاپ شد، کمک شایانی به ماندگاری این وجه از شخصیت او کرد. رفت و آمدهای متناوب او به ایران و تلاش وی در معرفی هنر ایرانی پوپ را بیش از پیش به محمدرضا پهلوی نزدیک کرد تا جایی که نشان تاج، نشان همایون و نشان علمی درجه یک به او داده شد و دانشگاه تهران نیز دکترای افتخاری بدو بخشید.
در اوایل دهه چهل چهره تازهای از این شخصیت نزد نهاد امنیتی ایران مطرح شد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دریافته بود که پوپ در جریان سازیهای سیاسی ایران دخیل است. با وجود این آگاهی در سال ۱۳۴۷ش در مراسمی که تحت عنوان پنجمین کنگره جهانی هنر و باستان شناسی ایران در تالار رودکی تهران برپا شد، شاه رسماً از پوپ قدردانی کرد.
در سندی به جای مانده از ساواک، چهره دوم این شخصیت به روشنی بیان شده است. ساواک پوپ را عضو سازمان سیا (CIA) میدانست. این گزارش نشان میدهد که پوپ در اواخر دهه سی و در دهه چهل نقش مؤثری در تصمیم گیریهای سیاسی آمریکا در ایران داشته است؛ از آن جمله میتوان به تشکیل گروه مترقی به ریاست حسنعلی منصور اشاره کرد که اعضای آن اهرمهای قدرت را پس از تبدیل شدن به حزب ایران نوین به دست گرفتند. این سند چهره سیاسی پوپ را چنین ترسیم میکند:
«طبق اطلاع به زودی پروفسور پوپ استاد دانشگاه ماساچوست آمریکا و عضو سازمان سیاسی آن کشور که متخصص در امور اجتماعی است به عنوان اینکه در اثر بازداشت اکرام معاف زاده کتابهایش در ایران خوب تبلیغ نشده و به فروش نرفته و در این موقع که جرج آلن هم در ایران است و روش سیاسی ایران تغییر کرده، به ایران خواهد آمد. البته این شخص چندی قبل هم به ایران آمد و رفت کرد و همان کسی است که در شش ماهه دوم سال ۳۹ به ایران آمد و قریب شش الی هشت ماه در ایران بود و مأموریت داشت در مورد پیشنهاد سفیر وقت آمریکا و وزیر مختار سفارت وقت آمریکا در اثر خدمتی که مرحوم منصور به آنها کرده بود و آنها از وزارت خارجه و سیاستمداران آمریکا خواسته بودند ایران با روش سیاست یک حزبی اداره شود و لیدر حزب نیز منصور باشد، مطالعه کند.
مستر پوپ در مدت اقامت خود از کارگر ساده گرفته تا با رجال مهم ایران مستقیماً تماس گرفت و حتی در این مدت توقف، شش بار با احمد آرامش ملاقات نمود و نظرات او را که وارد به امور سیاسی ایران بود، خواست. (این موضوع را خود آرامش برای منبع تعریف کرده است.)
خلاصه به آمریکا مراجعت نمود و پس از تقدیم گزارش خود، سفیر وقت آمریکا به عنوان مرخصی به مدت دو هفته به آمریکا رفت ولی این سفر ۷۰ روز طول کشید و سفیر آمریکا با دستورالعمل تازهای وارد شد و به حضور شاهنشاه شرفیاب گردید و بلافاصله گروه مترقی منصور تشکیل گردید که همه از جوانان و پیروان طرفدار آمریکا بودند و بلافاصله این دفتر و این گروه، وابسته به دفتر اختصاصی شاهنشاه اعلام شد. خلاصه انتخاباتی صورت گرفت و حزب ایران نوین به وجود آمد. حال این پروفسور پوپ به زودی به ایران خواهد آمد و سفر آن را نمیتوان بیاهمیت دانست.»
پوپ که در سال ۱۸۸۱ میلادی (۱۲۶۰ش) در آمریکا به دنیا آمده بود در هشتم شهریور ۱۳۴۸ در گذشت. او پیش از این از محمدرضا پهلوی خواسته بود که جسدش در اصفهان دفن شود. خود نیز محل آن را تعیین کرده بود، کنار زاینده رود در شرق پل خواجو. شاه با تقاضای پوپ موافقت کرد و به انجمن آثار ملی و وزارت فرهنگ و هنر دستور داد مقدمات آن را فراهم کنند. پوپ از محسن فروغی نیز خواسته بود که نقشه آرامگاهش را بکشد که او نیز چنین کرد.*
پینوشتها:
[1] . محمدقلی مجد در ۲۶ اسفند ۱۳۲۴ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشگاههای سن اندریو (۱۹۷۰)، منچستر (۱۹۷۵) و کرنل (۱۹۷۸) با درجه دکترا به پایان برد و به تدریس در برخی از دانشگاههای ایالات متحده آمریکا از جمله دانشگاه پنسیلوانیا (۱۹۹۳-۱۹۹۸) مشغول شد. در این سالها مقالات متعددی از مجد در نشریاتی چون مجله آمریکایی اقتصاد کشاورزی، مجله مطالعات دهقانی، مجله بینالمللی مطالعات خاورمیانه، مطالعات خاورمیانه، و مجله خاورمیانه انتشار یافت. دکتر محمدقلی مجد از سال ۱۹۹۹ به طور تمام وقت به تحقیق و تألیف در حوزه تاریخ معاصر ایران اشتغال دارد. (سایت عبدالله شهبازی)
[2] . Mohammad Gholi Majd, The Great American Plunder of Persia's Antiquities 1925-1941, New York: University Press of America, 2003,276 Pages.
[3] . Advisory Curator of The Near Eastern Art Institute of Chicago.
[4] . برای آگاهی از این سخنرانی ر. ک: هنر ایران در گذشته و آینده، به کوشش عیسی صدیق، مدرسه عالی خدمات جهانگردی و اطلاعات، ۱۳۵۵ش. این کتاب به مناسبت پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی منتشر شد. یکی از نکات سخنرانی پوپ حضور چهرههای سیاسی آن زمان در محل تالار بود. رضاخان نخست وزیر که هفت ماه بعد به سلطنت رسید، محمدعلی فروغی وزیر دارایی و رئیس انجمن آثار ملی، عبدالحسین تیمورتاش وزیر فواید عامه، حسین پیرنیا رئیس مجلس، حسن مستوفی، حسن پیرنیا، حسن اسفندیاری، سید حسن تقی زاده، علی اکبر داور، مرتضی قلی بیات ، والس مورای کاردار سفارت آمریکا، دکتر میلسپو مدیر کل دارایی ایران، دکتر جردن و دکتر بویس رئیس و معاون کالج آمریکایی تهران.
[5] . سایت عبدالله شهبازی
[6] . http://WWW.wordtrade.Com/history/antiquitiesR.htm.
[7] . سایت عبدالله شهبازی.
*کمتر از یک سال پس از انتشار کتاب «غارت بزرگ آمریکایی»... در دهم اردیبهشت ۱۳۸۳ خبری منتشر شد که «مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگوی آمریکا که سعی در از سرگیری مجدد فعالیتهای مطالعاتی خود در ایران دارد، برای نشان دادن حسن نیت خود سیصد لوح دوره هخامنشی را به ایران باز میگرداند. (سایت فارسی بی. بی. سی ۲۹ آوریل ۲۰۰۲) گیل استاین رئیس این مؤسسه، بدون اشاره به چگونگی دستیابی دولت متبوع خود به این آثار باستانی گفت که «امیدوار است طی این سفر درباره موافقت نامهای برای حفاریهای باستانی تازه و آموزش دانشجویان ایرانی برای حفاظت از آثار عتیقه با مقامهای ایرانی گفت و گو کند.» (همان) اینک هفتاد سال پس از آن چپاول بزرگ، جانشینان پروفسور پوپ بخش ناچیزی از میراث فرهنگی به سرقت برده را با عنوان «حسن نیت» به ایران باز میگردانند!
آرتور اُپهام پوپ
آرتور پوپ و همسرش فیلیس ایرمن در جلوی عمارت چهل ستون اصفهان (سال 1343)
سنگ قبر پوپ در اصفهان
محمدعلی فروغی در جوانی
فروغی نفر چهارم از سمت راست
محسن فروغی
مقبره پوپ در اصفهان
تعداد مشاهده: 7015