جشن هنر شیراز
تاریخ انتشار: 11 شهريور 1402
چکیده:
سیاست فرهنگی رژیم پهلوی با برگزاری جشنهای بزرگ و پرزرق و برق چون جشن هنر شیراز، در صدد بود هویتی ممتاز و متمایز برای خود ایجاد کند اما در عمل این جشنها به جای آن که نماد فرهنگ دوستی حکومت پهلوی محسوب شوند منجر به شکلگیری تضادهای فرهنگی و ناهنجاریهای اجتماعی گردیدند. این جشنها به تجملگرایی و تضاد طبقاتی انجامید و شکاف فرهنگی و منتقدان و مخالفان فراوانی را برای حکومت پهلوی به وجود آورد:
«اثر سیاسی برنامههایی نظیر جشن هنر شیراز خیلی شدید بود و بسیاری از برنامههای این جشن که بیجهت به هنرهای رادیکال و نو اختصاص یافته بود به هیچ وجه با مقتضیات جامعه ایرانی تطبیق نمیکرد. چرا میبایست این قدر پول صرف تبلیغ و ترویج هنرهای اروپایی و جمعآوری مجموعههای هنری اروپا گردد و چنان مراکز فرهنگی و هنری بزرگی، خارج از ظرفیت اداره آن از طرف ایرانیان تأسیس شود.»[1]
آغاز جشن هنر شیراز
ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز توسط ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى پایه ریزی گردید و در یازده دوره با هدف ایجاد تقلید کور و پیوند و همکاری با سازمانهای جهانی و تبادل برنامههای هنری، طی سالهای 1346 تا 1356 در شیراز و تخت جمشید برگزار شد. در اﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎل 1345 دﻓﺘﺮدار ﻓﺮح، فضلالله نبیل،* ﻃﻰ ﻧﺎﻣﻪاى ﺑﻪ وزیر دربار (اﺳﺪاﻟﻪ ﻋﻠﻢ) خواستار تشکیل کمیسیون جشن هنر گردید: «ﺣﺴﺐ اﻻﻣﺮ ﻣﺒﺎرک ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان در ساعت 5 ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ روز ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﭼﻬﺎردﻫﻢ اﺳﻔﻨﺪﻣﺎه ﻛﻤﻴﺴﻴﻮن ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در کاخ ﺻﺎﺣﺒﻘﺮاﻧﻴﻪ در ﭘﻴﺸﮕﺎه ﻣﺒﺎرﻛﺸﺎن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﻣﻘﺮر ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ ﻣﺮاﺗﺐ را ﺑﻪ اﻃﻼع ﺟﻨﺎﺑﻌﺎﻟﻰ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻛﻪ در ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﻴﻦ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﻮﻧﺪ.»[2]
نخستین جشن هنر شیراز در شهریور ۱۳۴۶ با حضور فرح و دو هزار نفر از مدعوین در تخت جمشید افتتاح گردید. برنامههای جشنواره هر روز از ساعت ده صبح شروع میشد و تا ۲ بامداد روز بعد در مکانهای مختلف همچون سالنهای تئاتر و سینما، مکانهای سنتی و تاریخی اجرا میشد. جشن هنر شامل بخشهای مختلف چون تئاتر، فیلم، موسیقی و رقص بود: «ﺑﻪ اﻃﻼع ﻣﻰرﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاى ﺷﺸﻤﻴﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻛﻪ از ﺗﺎرﻳخ 9 تا 18 ﺷﻬﺮﻳﻮر ماه 1351 مطابق 31 اوت تا 8 سپتامبر 1972در ﺷﻴﺮاز و تخت جمشید برگزار خواهد شد، آثار کامل آهنگساز معاصر آلمانی هاینز اشتوکهائوزن، باله مرس کانینگهام از آمریکا و آثاری از جان کیج آهنگساز معاصر آمریکایی عرضه خواهد شد و رابرت ویلسون کارگردان جوان و آوانگارد آمریکایی نیز یک برنامه جدید در ششمین جشن هنر ارائه ﺧﻮاﻫﺪ داد. ﺿﻤﻨﺎً گروههای رﻗﺺ و ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ از ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن و ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻤﺎﻟﻚ آﺳﻴﺎى ﺷﺮﻗﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ و اﻣﺴﺎل ﺑﺮاى اوﻟﻴﻦ ﺑﺎر ﻓﺴﺘﻴﻮال ﺷﻌﺮ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ و ﻣﻌﺮوﻓﺘﺮﻳﻦ ﺷﻌﺮاى دﻧﻴﺎ ﺑﺮﮔﺰار ﺧﻮاﻫﺪ شد.»[3]
فرح پهلوی در اختتامیه اولین جشن هنر شیراز، هدف از برگزاری این مراسم را چنین عنوان کرد: «جشن هنر در تخت جمشید بزرگترین رویداد هنری سالهای اخیر است و من فکر میکنم با ابتکاری که در انتخاب محل [شیراز و تخت جمشید] شده، جشن هنر شیراز عنوان مهمترین فستیوال تاریخ را پیدا کند... جشن هنر در شیراز بزرگترین قدمی است که در زمینه شناساندن هنر ایران به دنیای خارج و آشنا ساختن مردم کشور ما با پدیدههای تازه هنری برداشته شده است.»[4]
با وجود تخصصی بودن موضوعات جشن هنر، درصد قابل توجهی از اعضای هیات امناء صرفاً بنابر ملاحظات سیاسی و نظامی انتخاب میشدند. در اولین لیست در سال 1346 هیأت امنای جشن هنر به شرح زیر انتخاب شدند: «شهرام پهلوینیا (پسر اشرف)، هویدا (نخستوزیر)، وزیر دربار (اسدالله اعلم)، وزیر امورخارجه (اردشیر زاهدی)، وزیر فرهنگ و هنر (مهرداد پهلبد)، وزیر اطلاعات (هوشنگ انصاری)، وزیر اقتصاد (دکتر عالیخانی)، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت (منوچهر اقبال)، مدیر سازمان برنامه و بودجه (مهندس اصفیا)، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، استاندار فارس، سرپرست سازمان جلب سیاحان، رئیس دانشگاه پهلوی شیراز، رئیس کتابخانه پهلوی، فرمانده ارتش سوم، دبیرکل انجمن روابط فرهنگی بینالمللی، سرپرست تلویزیون ملی ایران، رئیس دانشگاه هنرهای زیبای کشور، دکتر مهدی بوشهری، آقای معینیان، دکتر فریدون هویدا،آقای فؤاد روحانی (وزیر آب و برق)، خانم منیر وکیلی، پرفسور پوپ ایرانشناس (عضو سازمان سیا)، خانم خجستهنیا، آقای فرخ غفاری، خانم علم، سید محمدتقی مصطفوی، بیژن صفاری، حسین دهنوی ، مهندس رضا قطبی.»[5]
برای برگزاری هر چه بهتر جشن هنر شیراز سعی شد سایر برنامههای هنری - فرهنگی که در آن مقطع زمانی در سایر نقاط ایران برقرار بود در جشن هنر ادغام شوند: «ﺑﻪ ﻋﺮض ﺑﺮﺳﺪ ﭘﻴﺮو ﻣﺬاﻛﺮه و گزارشهای ﻗﺒﻠﻰ ﺑﻪ اﺳﺘﺤﻀﺎر ﻋﺎﻟﻰ ﻣﻰرﺳﺎﻧﺪ اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط به ﺑﺮﮔﺰارى ﺳﻤﻴﻨﺎر بیناﻟﻤﻠﻠﻰ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ و ﺟﺸﻨﻮاره ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻬﺮان در ﺣﺪود ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻰ ﺷﺪه در ﺷﺮاﻳﻂ رضایت ﺑﺨﺶ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﺪ. (در ﻣﻮرد ﺳﻤﻴﻨﺎر در ﺣﻞ ﺑﻌﻀﻰ ﻣﺸﻜﻼت ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن ﻛﻮﺷﺶ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ) اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻰرود بین 50 تا 60 نفر از 27 ﻛﺸﻮر در ﺳﻤﻴﻨﺎر ﺷﺮﻛﺖ ﺟﻮﻳﻨﺪ و 10 برنامه ﺟﺸﻨﻮاره ﻧﻴﺰ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ. (ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎى وﻻﻳﺖ ﺧﺎن ﻧﻮازﻧﺪه ﻣﻌﺮوف هندی- ﻳﻬﻮدى ﻣﻨﻮﻫﻴﻦ، ﮔﺮوه ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن، ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻟﻬﺴﺘﺎن، روﻣﺎﻧﻰ، ﻣﺠﺎرﺳﺘﺎن، ﺳﻮﺋﺪ، ﺗﺮﻛﻴﻪ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺳﻨﺘﻰ ﻣﺨﺘﻠﻂ) در ﺟﻠﺴﻪ اﺧﻴﺮ ﻫﻴﺌﺖ ﻣﺪﻳﺮه ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز آﻗﺎى دﻛﺘﺮ ﺑﻮﺷﻬﺮى پیشنهاد ﻛﺮدﻧﺪ از ﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻨﺎب از ﻧﻮﻋﻰ ﺗﻔﺮﻗﻪ و اﻳﺠﺎد ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻫﻨﺮى در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ شیراز اﻣﻜﺎن ﺗﻠﻔﻴﻖ ﺳﻤﻴﻨﺎر و ﺟﺸﻨﻮاره ﺗﻬﺮان ﺑﺎ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﺑﺮرﺳﻰ ﺷﻮد. ﺗﻮﺿﻴﺢ داده ﺷد ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺰارى ﺳﻤﻴﻨﺎر در ﺷﻴﺮاز ﺑﻪ دﻻﺋﻞ ﻓﻨﻰ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ وﻟﻰ ﻣﻮﺿﻮع اﻧﻀﻤﺎم ﺟﺸﻨﻮاره ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز را میتوان ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کلیه ﺟﻮاﻧﺐ ﺑﺮرﺳﻰ ﻧﻤﻮد. در ﻃﻰ ﺟﻠﺴﻪ دﻳﮕﺮى ﺑﺎ آﻗﺎﻳﺎن دﻛﺘﺮ ﺑﻮﺷﻬﺮى و مهندس ﻗﻄﺒﻰ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻰ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻰ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. پس از اشاره به ﺿﺮورت تقویت ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز اﻣﻜﺎﻧﺎت کار مطالعه گردید. ﻣﺸﻜﻼت ﻛﺎر ﺗﻮأم ﻧﻤﻮدن ﺟﺸﻨﻮاره ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻗﺴﻤﺘﻰ ﺟﻨﺒﻪ ﻣﺎﻟﻰ دارد اﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰرﺳﺪ اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت قابل حل باشد. اﺷﻜﺎل ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪاﺗﻰ را ﻧﻴﺰ ﻛﻪ در این باره ﺗﺸﻜﻴل دﻫﻨﺪﮔﺎن ﺳﻤﻴﻨﺎر در برابر ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺧﺎرﺟﻰ دارﻧﺪ اﺣﺘﻤﺎﻻً میﺗﻮان ﺑﺎ اﻧﺪﻛﻰ ﺗﺪﺑﻴﺮ و ﻧﺮﻣﺶ مرتفع ﺳﺎﺧﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺿﻤﻴﻤﻪ ﻧﻤﻮدن 10 ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺧﺎرﺟﻰ ﺟﺸﻨﻮاره ﺗﻬﺮان ﻛﻪ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻋﻤﻠﻰ اﺳﺖ و ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان اﻳﺮاﻧﻰ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻟﻄﺒﻊ ﺑﺎ ﺟﺸﻦ همکاریﺧﻮاﻫﻨﺪ نمود.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ اﻳﻦ اداره ﻛﻞ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﺗﺎﻳﻴﺪ آﻧﺠﻨﺎب ﻣﻰﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻛﻪ ﻣﺮاﺳﻤﻰ ﺳﺎﻻﻧﻪ و داﺋﻤﻰ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و ﺗﺤﺖ رﻳﺎﺳﺖ ﻋﺎﻟﻴﻪ ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮ ﻗﺮار دارد و ﻛﻮﺷﺶ در ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ آن ﻛﺎﻣﻼً ضروری اﺳﺖ، ﺟﺎى آن دارد ﺑﺎ وﺟﻮد ﻣﺸﻜﻼﺗﻰ ﻛﻪ اﺷﺎره ﺷﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺟﺸﻨﻮاره ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﺗﻬﺮان را ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻣﻨﺘﻘﻞ نمود. در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺑﺎﻟﻄﺒﻊ ﻫﻤﻜﺎرى ﺗﺸﻜﻴﻞ دﻫﻨﺪﮔﺎن ﺟﺸﻨﻮاره ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ تهران (اﻧﺠﻤﻦ ﻣﻠﻰ رواﺑﻂ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﻛﻤﻴﺘﻪ ﻣﻠﻰ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ اﻳﺮان، اﻧﺠﻤﻦ ﻓﻴﻼرﻣﻮﻧﻴﻚ ﺗﻬﺮان) ﻗﻴﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﻛﻠﻴﻪ اﻣﻜﺎﻧﺎت در ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻮاﻫﺪ رفت بسته به رأی عالیست.»[6]
جنجالهای جشن هنر شیراز
از ابتدا اعتراضها و انتقادات فراوانی از سوی افراد و گروههای مختلف علیه جشن هنر شیراز وجود داشت. بسیاری بیتوجهی به هنرهای سنتی ایران و برنامههای اجرا شده در جشن هنر را در تضاد با فرهنگ ایرانی میدانستند. ویلیام شوکراس، در این زمینه چنین آورده است: «ملکه (فرح دیبا) ریاست عالیه جشن هنر شیراز را نیز برعهده داشت. در اواسط سالهای 70، جشن مزبور یکی از پرجنجالترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار میرفت. در میان نمایشهای متعدد آن یک گروه برزیلی وجود داشت که اعضای آن در حین نمایش سر مرغهای زنده را با دندان میکندند.»[7]
اما برگزار کنندگان بیتوجه به هنرهای سنتی، جشن هنر شیراز را جلوهگاه دنیای مدرن میدانستند. بدین منظور با موافقت با اجرای نمایشهایی با پوششهای حداقلی و گستاخانه، بیاعتنایی و بیاعتقادی خود را نسبت به محدودیتها و ممنوعیتهای عرفی و مذهبی جامعه نشان میدادند. فرخ غفاری*، قائم مقام جشن هنر در ارتباط با برنامههایی که در جشن هنر پذیرفته میشود چنین گفته است: «جشن هنر با برنامههای کلاسیک کاری ندارد و دیگر به عقب بر نخواهد گشت. آنچه خواهیم دید از دنیای مدرن خواهد بود.»[8]
از برنامههای جنجالی که در دورههای مختلف جشن هنر برگزار شدند میتوان به نمایشهایی چون ویس و رامین، نمایش هفتتپه، برنامه رستم و سهراب، باله گلستان، تئاتر اعمال مقدس، تئاتر ملوسها و نسناسها، نمایش خوک، بچه، آتش و... اشاره کرد که مخالفتهای فراوانی را در میان گروهها و اقشار مختلف ایجاد کردند.
در این برنامهها نه تنها مسایل عرفی و مذهبی چندان مورد توجه قرار نمیگرفت بلکه مسایل ملی نیز در در راستای رواج سنن غربی مورد بیتوجهی قرار میگرفت: «ﻧﻤﺎﻳﺶ رﺳﺘﻢ و ﺳﻬﺮاب در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز وﺳﻴﻠﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭘﺨﺶ آن از ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻢ و ﻧﻔﺮت ﻋﻤﻮﻣﻰ و ﺗﻤﺎم ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺮدم ﺷﺪه و در ﻫﺮ ﻣﺤﻔﻞ و ﻣﺠﻠﺲ ﻛﻪ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺤﺚ ﻣﻰﺷﺪ اﻛﺜﺮاً اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ منظور از ﺑﺮﮔﺰارى اﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﻣﺤﻮ ﺗﻌﺼﺒﺎت ﻣﻠﻰ و ﻛﺸﺘﻦ ﻏﺮور و ﻣﻠﻴﺖ اﻳﺮان اﺳﺖ که ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺳﻨﻦ ﻏﺮب و اروﭘﺎ ﻋﺎدت ﻛﻨﻨﺪ و ﻧﻴﺰ اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺰارى ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ در محلهای ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮاى ﻣﺸﻴﺮ و ﺑﺎﻻى ﻛﻮه ﻫﻔﺘﻨﺎن ﻛﻪ از ﻣﻜﺎﻧﻬﺎى ﻣﺘﺒﺮﻛﻪ و ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ اﺳﺖ ﻟﺠﺒﺎزى ﺑﺎ ﻣﺘﺪﻳﻨﻴﻦ و ﺑﺮﺧﻼف رﺳﻢ و اصول ﻣﺬﻫﺐ اﺳﺖ و ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﺪﻳﻬﺎ ﻗﺼﺪ خفیف کردن شاهنامه را داشتهاند. ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﺳﻨﻦ و ﺣﻤﺎﺳﻪ اﻳﺮان را ﺑﻪ ﺻﻮرت (پهلوانﻛﭽﻠﻚ) و عروسک بازی در آوردهاند و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ اﺷﺘﻜﻬﺎوزن را ﻣﺮدم ﻣﺠﺎﻧﻰ دﻳﺪه و ﺷﻨﻴﺪه ﺻﺪاﻫﺎى ﻋﺠﻴﺐ و ﻏﺮﻳﺐ را ﻛﻪ شنیدهاند میگویند آﻟﻤﺎﻧﻬﺎ میﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺮدم را به ﺗﻤﺴﺨﺮ بگیرند.»[9]
جنجالیترین برنامه جشنهای هنر، نمایش تئاتر «خوک، بچه، آتش» بود. تئاتری که هم اعتراض علما را به دنبال داشت، هم صدای مردم را درآورد و هم ساواک را به تکاپو انداخت. مطبوعات ایران از جمله کیهان علیرغم سانسور فراوان، به انتقاد از برگزاری چنین نمایشی با محتوای پوچ و بی معنی پرداختند: «دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه، محتوای پوچ و بیمعنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی – آن هم به وقیحانهترین شکل ممکن- بر صحنه است. نکته جالب و در عین حال تأسفبار این است که این نمایشنامه بیبدیل، برخلاف غالب برنامههای جشن هنر که مختص خواص است، در پیادهروی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرتزده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا میشود.... به دنبال نخستین اجرا و عرضه آن حرکات شنیع و تکاندهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شدهاند، انتظار میرفت که مسئولان از ادامه نمایش جلوگیری به عمل آورند.»[10]
این تئاتر و اجرای آن در شیراز آنچنان عجیب و غیر مسئولانه بود که آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، در این ارتباط چنین آورده است: «در جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال برای اجراء صحنههایی از نمایش را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً میخواستند، برنامه خود را کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل اجرا میشد. یکی از صحنههایی که در پیادهرو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل، و نه به طور نمایشی و وانمودسازی، بهوسیلهی یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش بهوسیلهی مرد متجاوز چاک داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت. صحنه مسخره دیگر پایان نمایش هم این بود که یکی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیادهرو شلوار خود را کنده، هفتتیری در پشت خود میگذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار میکرد. من به خاطر اعتراضات به این نمایش، موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمیبردند، شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.»[11]
با بالا گرفتن انتقادات، مسئولان برگزاری جشن و در صدر آنها فرح پهلوی، درصدد توجیه برگزاری این جشن برآمدند. فرح در پایان جشن هنر یازدهم در کنفرانسی مطبوعاتی، بدون اشاره به وقایع پیشآمده، گفت: «کسانی که با هنرمند سر و کار دارند، باید هنرمند را بفهمند و درک کنند. با همه هنرمندان، ارتباط داشتن آسان نیست. هنرمندان اخلاق به خصوص خودشان را دارند اما همیشه بخشیده میشوند، زیرا که هنرمندند ولی باید اول هنرمند باشند تا آن مقدار از اخلاق و رفتارشان که غیرعادی است قابل قبول باشد. به هر صورت کار با هنرمندان جالب، آفریننده و خوشایند است ولی مشکل است و باید افرادی پیدا شوند که این مسائل را درک کنند...»[12]
این سخنان از زبان کسی جاری میشود که هنرمند را در قالب غربی والبته لاابالگیری او تعریف مینماید و اخلاق و رفتار غیر عادی او را ناشی از هنرش میداند در حالی که در واقع رفتارهای ناهنجار بسیاری از به اصطلاح هنرمندان جشن هنر شیراز زائده فساد انسانی و اخلاقی و تهی بودن از هویت ملی و فرهنگی بود و چه بسیار هنرمندان خوب و با ارزشی که به دلیل کوچکترین نقد و مخالفت با برنامههای سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی هیچگاه از سوی دستگاه نه فهمیده و درک شدند و نه تحمل گردیدند!
فرخ غفاری*، مدیر هنری جشن هنر شیراز، بعدها در ارتباط با اجرای نمایش خوک، بچه، آتش در جشن هنر شیراز، چنین گفت: «این نمایش خوک، بچه، آتش را من ندیده بودم. در خارج عدهای به ما گفته بودند که گستاخانهترین و مدرنترین نمایشی است که در اروپا اجرا شده و پیشنهاد کردند که آن را بیاوریم. ما گفتیم آقا، موضوع آن سکسی است و اصلاً ما نمیتوانیم به آن نزدیک بشویم. به شما بگویم که من شخصاً و قطبی که رئیس من بود از این که تئاترهای سکسی را نشان بدهند، خوشمان نمیآمد. حالا اگر توی جمع خصوصیتری باشد به هر حال میگذرد و میرود، ولی این که جمعیت انبوهی بیاید و ما پول بگیریم و فلان کار را بکنیم، من نمیتوانم. بعد فهمیدیم که آن طوری که ما فکر میکردیم نیست و آن ورسیونی که به ما در شیراز نشان دادند، ورسیونی عادی بود، منتها شهرت ورسیون اولی آن چنان بود که مردم همه میخواستند بیایند و ببینند که چه خبر است و چی و چی و چی و کار موفقی به آن معنا نبود. یعنی چیزی که آدم از نظر تئاتری برایش مبارزه بکند،اصلا نبود.»[13]
مردم و جشن هنر شیراز
حکومت پهلوی ادعا داشت که جشنهایی چون جشن هنر، مراسم دولتی و حکومتی محسوب نمیشود، بلکه متعلق به تمام مردم ایران است. اما عامه مردم در این جشنها جایی نداشتند و شرایط برگزاری و برنامههای جشن هنر در شیراز به گونهای بود که هر چه بیشتر مردم را از خود دور میکرد: «مردم چندان مشتاق نبودند آن هم به لحاظ عدم تناسخ فرهنگی با موضوعات و برنامههای اجرا شده بود. اغلب مردم شیراز و بافت فرهنگی آن، مذهبی- سنتی بود و مردم شیراز در واقع در جشن شرکت نمیکردند و اکثر تماشاچیان هر ساله به صورت مشخص و مداوم از تهران در زمان برگزاری جشن به شیراز میآمدند... و فقط یکی دو برنامه مانند موسیقی سنتی ایران و نمایشنامه شهر قصه با اقبال عمومی مواجه شد.»[14]
حتی اگر مردم عادی نیز تمایل به حضور در جشن را داشتند، چون فیلمهای سینمایی جشنواره غالباً با زبان اصلی پخش میشد تماشاگران نمیتوانستند با آن ارتباطی برقرار کنند: «معلوم نیست که اگر چهارتا و نصفی هنرمند تهرانی را هم دعوت نمیکردند، چه کسی به دیدن برنامهها میرفت.»[15]
بیشتر شرکت کنندگان در جشن هنر شیراز را «نخبگان غربگرا»، «سرمایهداران تازه به دورانرسیده» و «روشنفکران فرصت طلب» تشکیل میداند: «این برنامهها اغلب مورد استقبال افراد به خصوصی در جامعه ایران قرار میگرفت که یا در سلک نخبگان غربگرا قرار داشتند یا از طبقه سرمایهداران تازه به دوران رسیده محسوب میشدند. در حالی که آنها به این ترتیب درصدد یافتن هویت فرهنگی جدیدی برای خود بودند، مردم عادی کشور اصلاً به چنین برنامههایی اعتنا نمیکردند و خیلی به ندرت در آنها حضور مییافتند. بین تدارککنندگان برنامههای فرهنگی مدرن (روشنفکران فرصتطلب اطراف ملکه) و مشتریان این برنامهها (ثروتمندان تازهکار و مقامات سطح بالای رژیم) تشابه فراوانی وجود داشت که از جمله مهمترینش باید به بیتوجهی هر دو گروه به نیازهای واقعی مردم عادی کشور و ترجیح دادن امیال خود بر دیگران، اشاره کرد.»[16]
مخالفت گروههای مختلف با جشن هنر شیراز
جشن هنر شیراز از همان ابتدای برگزاری با مخالفتهایی مواجه بود. با گذشت هر دوره و با توجه به محتوا و فرم برنامههای اجرا شده در جشن هنر، مخالفین آن نیز افزایش مییافت. روحانیون شیراز این برنامه را مخالف با دین و اعتقادات مردم و اقشار مذهبی میدانستند، از برگزاری جشن هنر ناراضی بودند و از هر فرصتی برای بیان نارضایتی خود استفاده میکردند. چنانچه در آخرین دوره برگزاری جشن هنر، آیتاللّه شیخ بهاءالدین محلاتى پس از اقامه نماز جماعت، در خلال موعظه خویش، خطاب به مردم، چنین گفت: «خدا لعنت کند مسببین جشن هنر را، خداوند لعنت نماید برگزارکنندگان جشن هنر را، خدا لعنت کند شرکتکنندگان در جشن هنر را» مردم نیز با صداى بلند آمین گفتند. دو روز بعد، آیتاللّه سید عبدالحسین دستغیب، در روز سوم ماه رمضان در مسجد جامع شیراز ضمن حمله شدید به جشن هنر، خطاب کلام و لعنت را متوجه فرح پهلوى کرد و گفت: «خدا لعنت کند کسانى را که در این جشن شرکت مىکنند، خدا لعنت کند افتتاح کننده جشن [فرح پهلوى] را.»[17]
علاوه بر مخالفت اقشار مذهبی و روحانیون، سایر گروههای سیاسی مخالف حکومت و حتی برخی از درباریان نیز با برگزاری جشن هنر مخالف بودند. سعید سلطانپور، نمایشنامه نویس، شاعر و کارگردان مارکسیست، برنامههای جشن هنر را ارتجاعی و مبتذل میخواند: «… با هدفی خاص، مسابقۀ نمایشنامه نویسی به راه انداخت و زیر لوای بی نظری و آزادگی، هدف فرمالیستی خود را به تئاتر اعمال کرد و از طریق جشن هنر که تجلی خودپرستانۀ هنر فئودال – بورژوازیست و برای نمایش ژستی جهانی تشکیل میشود تئاتر ارتجاعی خویش را ستود و شایع کرد و با تبلیغات، گروه عظیمی را در زمینۀ تئاتر فریفت. از سویی تجسم گوناگون بدن پرسناژ و از سویی تصاویر و ترانههای تفریحی و فولکلور قلب شده را به جای محتوای هنری نشاند و هر گونه خطر اجتماعی را از جانب تئاتر زدود. در زمینۀ هستی و انسان ابلهانه، به پژوهشی پوچ دست زد و در زمینۀ افسانه و اندوه، برای مردم شهر قصه ساخت.»[18]
همچنین در بخش فارسی رادیو صدای آزادی ایران، در برنامهای که به هفتمین جشن هنر شیراز اختصاص داشت در مخالفت با برگزاری جشن هنر، این مراسم را از وسایل تبلیغاتی رژیم در دوره وحشت و اختناق دانست: « ... ﭼﻨﺪ روز ﭘﻴﺶ ﻫﻔﺘﻤﻴﻦ ﺟﺸﻨﻮاره ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮح اﻓﺘﺘﺎح ﺷﺪ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻣﻌﻤﻮل اﻛﺜﺮﻳﺖ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ در اﻓﺘﺘﺎح اﻳﻦ ﺟﺸﻨﻮاره ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻨﺪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎن ﺧﺎرﺟﻰ و درﺑﺎرﻳﺎن و ﺳﺮدﻣﺪاران رژﻳﻢ ﺑﻮدﻧﺪ ... ﺑﺮﮔﺰارى ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻴﺮاز و افتتاح آن از ﻃﺮف ﻓﺮح ﻧﻴﺰ ﻳﻜﻰ از وﺳﺎﺋﻞ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ رژﻳﻢ از آن ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮد ﺑﻬﺮهﺑﺮدارى میﻛﻨﺪ. ﻫﻨﺮ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻛﻨﻨﺪه و ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺧﻮدﺳﺮى ذﻫﻨﻰ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ... ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ دﻟﻴﺮ و ﺣﺴﺎس و ﻣﺘﻔﻜﺮ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ، ﺗﻀﺎدﻫﺎ ﺧﻔﻘﺎن و وﺣﺸﺖ آدﻣﻜﺸﻰ و ﺟﻨﺎﻳﺎت رژﻳﻢ، ﻋﺪم آزادى ﻗﻠﻢ، با وجود سانسور شدید سازمان جهنمی سازمان امنیت، ﺑﺎز اﻳﻦ ﻣﺼﺎﺋﺐ را ﺑﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻫﻨﺮى ﺧﻮد منعکس میﻧﻤﺎﻳﺪ. ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان اﻣﺮوز دﻳﮕﺮ ﺑﺮاى ﺧﻮردن ﭼﻨﺪ ﻻﺷﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ اﺿﺎﻓﻰ و ﻳﺎ ﻧﻮﺷﻴﺪن ﭼﻨﺪ ﺣﻮض آب ﺑﻪ مدیحه ﺳﺮاﺋﻰ ﺷﺎﻫﺎن ﻣﺰدور ﻧﻤﻰﭘﺮدازﻧﺪ.»[19]
در مجله فردوسی با اشاره به انتقادات فراوانی که در ارتباط با جشن هنر شیراز وجود داشت، دست اندرکاران برگزاری آن را مسئول اشتباهات، اﺗﻼف ﭘﻮل و وﻗﺖ در جریان برگزاری جشن دانست که برای حفظ ظاهر از دعوت جراید منتقد به جشن هنر خودداری میکنند: «ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎﻧﻰ ﻛﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻌﻀﻰ از اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ را ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ آن ﺗﺬﻛﺮ میدادﻧﺪ، ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻮﺻﻮف و ﻣﻌﺮوف ﺑﻪ ﻫﻮﭼﻴﮕﺮى ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ... ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ آقای ﻏﻔﺎرى، ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻛﺴﺎﻧﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻣﺪﻋﻮ به ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ اﻧﺘﻘﺎد ﻛﺮده و پارهای از اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت را ﺗﺬﻛﺮ دادهاﻧﺪ... اﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﻰ... ﻛﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ شدهاند، از ﺟﻤﻠﻪ دﻋﻮت از ﭘﻴﺘﺮ ﺑﺮوک ﺑﺎ آن ﻫﻤﻪ ﺳﺮ و ﺻﺪا ﺳﻼم و ﺻﻠﻮات یک اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻮده و ﭘﻴﺘﺮ ﺑﺮوک ارزش آن ﻫﻤﻪ ﺑﺬل و ﺑﺨﺸﺶ بیدریغ را نداشته اﺳﺖ. بعید نیست همان طور که حالا آﻗﺎﻳﺎن از اشتباهات چند ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﺧﻮد سخن ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ ﻫﻢ از اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت اﻣﺮوز ﺧﻮد ﺷﻜﻮه و ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ، اﻟﺒﺘﻪ اﻋﺘﺮاف ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﺴﻴﺎرﺧﻮب اﺳﺖ و خوبتر آن اﺳﺖ ﻛﻪ آدﻣﻰ در ﺣﻴﻦ اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻞ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮد ﭘﻰ ﺑﺒﺮد و ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺛﻤﺮه اﻳﻦ وﻗﻮف، اﺣﺘﺮاز و ﭘﺮﻫﻴﺰ از اﺗﻼف ﭘﻮل و وﻗﺖ و ﻧﻴﺮوﺳﺖ... فعلاً ﺣﻀﺮات ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮدﺷﺎن اﺷﺘﺒﺎه ﻛﻨﻨﺪ و ﺧﻮدﺷﺎن ﻫﻢ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺸﺎن اﻋﺘﺮاف ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﻳﻜﻰ دو ﺳﺎﻟﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺗﻰ را ﻛﻪ ﻋﺎدت ﺑﻪ ﺗﺼﺪﻳﻖ و ﺗﺤﺴﻴﻦ ﺑﻰ ﭼﻮن و ﭼﺮا ﻧﺪارﻧﺪ و ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت آﻧﻬﺎ را در ﺣﻴﻦ وﻗﻮع ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺗﺬﻛﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻧﻤﻰﺧﻮاﻧﻨﺪ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺴﺖ اﮔﺮ ﺗﻮ ﻧﻤﻰﭘﺴﻨﺪى ﺗﻐﻴﻴﺮ ده ﻗﻀﺎ را.»[20]
آنچه در مجله فردوسی در بیان «اشتباهات» آمده به نوعی سرپوشی و سانسوری بر خیانتهای دینی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جشن هنر شیراز است و سوق دادن مفاسد کلان فرهنگی به صرف مسایل مالی و پولی و در نهایت مدیریتی این جشن برای انحراف افکار عمومی و کاستن از فشار مخالفتهاست.
علاوه بر گروههای مخالف حکومت پهلوی، در میان درباریان و اعضای حکومتی و حتی خود محمدرضا شاه، مخالفتهایی علیه برگزاری جشن هنر با آن شکل و صرف هزینههای هنگفت برای آن وجود داشت: «روزی در گردشی در باغ- کاخ ارم که متعلق به دانشگاه بود و شاه در آنجا اقامت میکرد- به من گفت: «نمیفهمم این جشنواره به چه درد ما میخورد. هزینهاش گزاف است و گمان نمیکنم سودی داشته باشد. از هنرمندان کمارزشی که کسی آنها را نمیشناسد دعوت میکنند، تا حلق چند روزنامهنویس خارجی میهمان خاویار میتپانند و به آنها هدیههای گوناگون میدهند. آنها هم وقتی به کشورشان برمیگردند، به روی ما تف میاندازند و انتقاد میکنند… ولی خب، شهبانو خیلی اصرار دارد.»[21] اردشیر زاهدی که خود مخالف سرسخت این جشنواره بود هم در یادداشتها و خاطراتش مینویسد که: «شاه با این که اجازه برگزاری آن جشن را میداد ولی مخالفش بود.»[22]
تأمین مالی
از جمله مسائلی که همواره برگزاری جشن هنر شیراز را با چالشهایی مواجه میساخت، هزینههای سرسامآور آن بود. صرف هزینههای فراوان برای برگزاری جشن هنر در شرایطی صورت میگرفت که در اواخر حکومت پهلوی دوم، شهر شیراز دارای محلات و مناطقی فقیرنشینی بود که چندان توسعه و پیشرفت نداشتند و ساکنین آن با کمبودهای فراوانی مواجه بودند. چنانچه در همین زمینه علمای شیراز به دولت وقت، آموزگار، تذکراتی را دادند: «ﺧﺎﻃﺮ آﻗﺎﻳﺎن ﻣﺴﺘﺤﻀﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل اﺳﺖ در ﺷﻬﺮﻳﻮر ﻣﺎه اﻣﻮرى را ﺑﻪ ﻧﺎم ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻛﻪ اﻛﺜﺮ برنامهﻫﺎى آن ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻣﻮازﻳﻦ دﻳﻦ ﻣﻘﺪس اﺳﻼم و ﻣﺒﺎﻧـﻰ اﺧﻼﻗﻰ ﻣﻰﺑﺎﺷﺪ در اﻳﻦ ﺷﻬﺮﺳﺘـﺎن ﺑﺮﭘﺎ میدارﻧﺪ و در ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻌﻀﻰ از برنامههای آن ﺑﻪ اوج ﻓﻀﺎﺣﺖ رﺳﻴﺪ ﺑﺤﺪى ﻛﻪ در روزﻧﺎﻣﻪهای رﺳﻤﻰ ﻛﺸﻮر ﻓﺮﻳﺎد اﻋﺘﺮاض آمیز مردم بلند شد. اﻛﻨﻮن با توجه به اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻣﺮدم ﻣﺎ وﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮد میدانیم ﺑﻪ هیات دوﻟﺖ تذکر دهیم که از این کار که مورد نفرت ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم ﻣﺴﻠﻤﺎن اﻳﺮان ﺑه ﺨﺼﻮص ﻣﺮدم ﺷﻴﺮاز اﺳﺖ ﺧﻮددارى ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. بسیار تعجبآور است در ﺷﻬﺮستانی ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﻓﺎﻗﺪ ﺿﺮورﻳﺎت اولیه زﻧﺪﮔﻰ از ﻗﺒﻴﻞ آب و ﺑﺮق اﺳﺖ و ﻣﺮدم ﺑﺴﻴﺎرى در ﺟﻨﻮب ﺷﻬﺮ در کوخها زﻧﺪﮔﻰ و در ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ بیآبی ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺧﻮد ﺟﻨﺎب آﻗﺎى دکتر ﻧﺼﺮ ﻣﺪﺗﻰ استاندار ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺮ اﺣﺘﻴﺎﺟﺎت ﺿﺮورى واﻗﻒ ، ﭼﻪ داﻋﻰ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﺎر ﻧﻔﺮت آﻣﻴﺰ ﻛﻪ خدای ﻧﺨﻮاﺳﺘﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺣﻮادﺛﻰ ﻧﺎﮔﻮار ﮔﺮدد ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻰ هیات دوﻟﺖ شود. با توجه به این مطالب لازم است خواستههای عموم طبقات را توجه نمود و از اﻳﻦ ﻛﺎر ﺻﺮف ﻧﻈﺮ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.»[23]
فرخ غفاری، قائم مقام جشن هنر، هزینههای برگزاری جشن هنر شیراز را مبلغی هنگفت نمیدانست: «جشن هنر برخلاف نظر مخالفان بودجهای بسیار اندکتر از آنچه بتوان هنگفت نامید، داشت. بودجه ما سال اول با هشتصد هزار تومان آغاز شد و در سال آخر به سه میلیون و یکصد هزار تومان رسید... این ارقام را وقتی بعدها به دستاندرکاران جشنوارههای جهانی گفتم، هیچ کس باور نمیکرد. با همان بودجه اندک، ولی جشن هنر به عنوان یک جشنواره ایرانی به جهانیان شناسانده شد و هنرمندانی چون ویلسون و بروک و ژار بهترین برنامههایشان را همانهایی میدانند که در همین جشنواره به روی صحنه رفته است.»[24]
علیرغم گفته غفاری، هزینههای برگزاری جشن هنر بسیار بیشتر از ارقامی بود که وی اعلام کرد. چنانچه بر طبق سند زیر سازمان جشن هنر، در سال 1346 از سه منبع شرکت نفت، فروش بلیت و کمک نقدی تلویزیون، مبلغ 21653657 ریال دریافت کرده است:
«1ـ درﻳﺎﻓﺘﻰ از ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻔﺖ 20000000 رﻳﺎل
2- درﻳﺎﻓﺘﻰ ﺑﺎﺑﺖ ﻓﺮوش ﺑﻠﻴﺖ 896665 رﻳﺎل
3ـ ﻛﻤﻚ ﻧﻘﺪى ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﻣﻠﻰ اﻳﺮان 756992 ریال
جمع کل 21653657 ریال»
همچنین صورت مخارج جشن هنر در سال 1346 در حدود 18419630 ریال آمده است که بیشتر از مبلغی است که غفاری به آن اشاره کرده است: «صورت مخارج جشن هنر شیراز در سال 46 «تخت جمشید- شیراز»
1- حقوق و دستمزد هنرمندان کارکنان و کارگران 4117509 ریال
2- اضافه کار، پاداش و عیدی 628950 ریال
3- کرایه وسائط نقلیه 1463298 ریال
4- ایاب و ذهاب هنرمندان مدعوین و کارمندان 462505ریال
5- حمل و نقل اشیاء در داخل و خارج از کشور 229541 ریال
6- پست و تلگراف و تلفن 67839 ریال
7- چاپ اوراق، برنامه و پوستر 1045420ریال
8- حق الدرج آگهی 343376 ریال
9- هزینه پذیرایی 2132894 ریال
10- سوخت وسایط نقلیه و وسایل فنی 81525 ریال
11- تحف و هدایا 84600 ریال
12- سایر مواد و لوازم مصرف شدنی 756410 ریال
13- هزینه بانکی 7914 ریال
14- اجاره ابنیه و اراضی و ماشین آلات فنی 251862 ریال
15- دستمزد نصب داربست فلزی 6000000 ریال
16- کرایه گاراژ و سرویس و تعمیر ماشین آلات و وسایط نقلیه 3397 ریال
17- خرید لوازم فنی، کابل، لامپ و غیره 927856 ریال
18- پوشاک 321805 ریال
19- دارو و مواد شیمیایی 8525 ریال
20- خرید وسایل دکور، پارچه، رنگ و چوب و غیره 840352 ریال
21- خرید اموال و اثاثیه 462459 ریال
22- خرید تجهیزات فنی 856399 ریال
جمع کل 18419630 ریال»[25]
علاوه بر هزینههایی که به صورت مستقیم به برگزاری جشن هنر اختصاص مییافت بسیاری از رؤسا و مدیران شرکتها و سازمانهای دولتی و خصوصی در راستای خوش خدمتی، تسهیلات و مزایایی را در اختیار مراجعان و بازدید کنندگان جشن هنر قرار میدادند. از جمله میتوان به تسهیلات شرکت هواپیمایی ایران برای مدعوین جشن هنر اشاره کرد: «رﻳﺎﺳﺖ ﻣﺤﺘﺮم دﻓﺘﺮ ﻣﺨﺼﻮص ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى ﮔﺮاﻣﻰ اﻳﺮان هواپیمایی ﻣﻠﻰ اﻳﺮان ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ اﻓﺘﺨﺎر در اﺟﺮاى ﻣﻨﻮﻳﺎت ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ که از ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﻴﺴﺘﻢ اﻟﻰ ﺳﻰام شهریور 1346، تحت رﻳﺎﺳﺖ ﻋﺎﻟﻴﻪ ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان در ﺷﻴﺮاز ﺑﺮﮔﺰار میﮔﺮدد ﻧﺮخ ﻣﺨﺼﻮﺻﻰ ﺑﺮاى ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در ﺟﺸﻦ ﻣﺰﺑﻮر در ﻣﺴﻴﺮ ﺗﻬﺮان ـ ﺷﻴﺮاز ـ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ 3000 رﻳﺎل و در ﻣﺴﻴﺮ آﺑﺎدان ـ ﺷﻴﺮاز ـ آﺑﺎدان ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ 2000 رﻳﺎل ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ زﻳﺮ ﺗﺮﺗﻴﺐ داده اﺳﺖ:
1ـ از ﻧﻈﺮ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺣﺪاﻛﺜﺮ رﻓﺎه برای ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻓﻘﻂ ﺑﻠﻴﻂ دوسره و ﺑﺎ ﻧﮕﻬﺪارى ﻗﺒﻠﻰ ﺟﺎ ﺑﺮاى رﻓﺘﻦ و ﻣﺮاﺟﻌﺖ در ﺗﺎرﻳﺦ و ﭘﺮواز ﻣﻌﻴﻦ ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﺧﻮاﻫﺪ.
2ـ ﻣﺪت اﻋﺘﺒﺎر اﻳﻦ بلیط ﻫﺎ از ﺻﺒﺢ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ 19 ﺷﻬﺮﻳﻮر ﻣﺎه 46 (10 سپتامبر 67) اﻟﻰ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺐ ﺷﻨﺒﻪ اول ﻣﻬﺮﻣﺎه 46 ( 23 سپتامبر 1967) خواهد ﺑﻮد.
3ـ ﻣﺪت اﻗﺎﻣﺖ در ﺷﻴﺮاز ﺑﺮاى ﺑﻠﻴﻂ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن اﻳﻦ بلیطها 3 شبانه روز خواهد ﺑﻮد.
ﺿﻤﻨﺎً ﭘﻴﺶ بینی لازم جهت راحتی ﻣﺴﺎﻓﺮت کنندگان به عمل آمده و علاوه بر پروازها، برنامههای پروازهای فوق العاده ﺗﺮﺗﻴﺐ داده ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻛﻠﻴﻪ شعبات و دﻓﺎﺗﺮ ﻓﺮوش ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﻣﻠﻰ اﻳﺮان و آژانسهای ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻰ دﺳﺘﻮر ﻻزم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺻﺪور ﺑﻠﻴﻂ ﺑﺎ ﻧﺮخ ﻣﺨﺼﻮص ﺑﺮاى اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺻﺎدر ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ. ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺳﭙﻬﺒﺪ علیمحمد ﺧﺎدﻣﻰ ﺑﺎ ﺗﻘﺪﻳﻢ اﺣﺘﺮاﻣﺎت ﻓﺎﺋﻘﻪ»[26]
«ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﻣﻠﻰ اﻳﺮان ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺧﻮﺷﻮﻗﺘﻰ ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﺑﺮاى اﺟﺮاى اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﻬﻢ ﺑﻪ ﺷﺮح زﻳﺮ ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﻛﻤﻚ ﻣﻤﻜﻦ را ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ.
1ـ ﻧﺮخ ﺑﺎ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﻣﺨﺼﻮص ﺑﺮاى آﻣﺪ و رﻓﺖ مأﻣﻮرﻳﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ.
2ـ ﻧﺮخ با ﺗﺨﻔﻴﻒ ﻓﺮدى و ﻳﺎ ﮔﺮوﻫﻰ ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت ﻳﺎ ﺑﺮاى ﺗﻤﺎم ﻣﺪت ﺟﺸﻦ ﺑﺮاى اﺷﺨﺎﺻﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺎزدﻳﺪ از ﺟﺸﻦ و ﻧﻤﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎى آن ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻛﻨﻨﺪ اﻳﻦ ﻧﺮخ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺘﻞ و ﺑﻠﻴﻂ ﺑﺮاى ﻧﻤﺎﻳﺸﺎت ﺧﻮاﻫﺪ بود.
3ـ ﻛﻤﻚ در آوردن مأﻣﻮرﻳﻦ و ﻣﺘﺨﺼﺼﻴﻦ و وﺳﺎﻳﻞ از ﺧﺎرج کشور. ﺿﻤﻨﺎً در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ تاریخ ﺟﺸﻦ از ﺷﺸﻤﺎه ﻗﺒﻞ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺑﺸﻮد ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ نرخ ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺐ اﻧﺠﻤﻦ بیناﻟﻤﻠﻠﻰ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻫﻮاﻳﻰ ﻳﺎﺗﺎ رﺳﺎﻧﻴﺪ ﻛﻪ ایرانیان و ﺧﺎرﺟﻴﺎن ﺧﺎرج از ﻛﺸﻮر ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺮخ ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻪ ﺗﻬﺮان آﻣﺪه و ﺑﻪ ﺷﻴﺮاز ﺑﺮوﻧﺪ و ﭘﺲ از ﺗﻮﻗﻒ در ﻣﺪت ﻣﻌﻴﻨﻰ ﺑﻪ ﻣﺒﺪأ ﻋﺰﻳﻤﺖ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.
ﭼﻮن اینجانب از ﺟﺰﺋﻴﺎت ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﻃﻼﻋﻰ ﻧﺪارد، نمیداﻧﺪ ﭼﻪ ﻛﻤﻚ دﻳﮕﺮى از ﻋﻬﺪه اﻳﻦ مؤﺳﺴﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻣﺘﻤﻨﻰ اﺳﺖ دﺳﺘﻮر ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﻋﻼم ﺷﻮد ﺗﺎ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﺮض برسد.
ﻣﺪﻳﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺗﻘﺪﻳﻢ اﺣﺘﺮاﻣﺎت ﻓﺎﺋﻘﻪ ﺳﭙﻬﺒﺪ ﻋﻠﻰﻣﺤﻤﺪ ﺧﺎدﻣﻰ» [27]
اگر چه رؤسای سازمانها و ادارات دولتی تسهیلات فراوانی را جهت برگزاری مراسم جشن هنر اختصاص میدادند اما پس از برگزاری جشن هنر، با نامهنگاری و واسطه قرار دادن متنفذین حکومتی تمامی مبالغ را از دربار دریافت میکردند:
«جناب آقای نبیل پیشکار علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران
هزینههای ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ تشریف ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﻬﺎى ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان ﺑﻪ ﺟﻨﻮب ﺑﻪ ﺷﺮح ﺻﻮرت پیوست، کلاً از ﻃﺮف اداره ﺣﺴﺎﺑﺪارى درﺑﺎرﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ مبلغ 3232006 رﻳﺎل ﭘﺮداﺧﺖ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ از اﻳﻦ مبلغ 2452904 ریال بابت ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎﻳﻰ ﺑﻮده ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻂ داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻬﻠﻮى اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ و در وﺟﻪ داﻧﺸﮕﺎه ﻣﺰﺑﻮر ﺣﻮاﻟﻪ و اﻧﺘﻘﺎل ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻟﻜﻦ ﻣﺒﻠﻎ 1188745رﻳﺎل ﻛﻪ داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻬﻠﻮى از ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﭘﺬﻳﺮاﻳﻰ از اﻋﻀﺎ جشن هنر پرداخته است نسبت به پرداخت آن تاکنون اقدامی به عمل نیامده است. خواهشمند است مراتب را به شرف عرض پیشگاه مبارک علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران رسانیده امر مبارک را ابلاغ فرمایند که از چه محلی پرداخت شود زیرا پرداخت آن از طرف دربار شاهنشاهی مناسب به نظر نمیرسد موکول به امر مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران میباشد.»[28]
«اداره ﺣﺴﺎﺑﺪارى درﺑﺎر ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ
ﺷﺮح ﺑﺪﻫﻜﺎر رﻳﺎل
در وﺟﻪ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﻣﻠﻰ اﻳﺮان ﺑﺎﺑﺖ اﺿﺎﻓﻪ ﺑﺎر ﻣﺴﺎﻓﺮت خوزستان - 2500
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﺟﻨﺎب آﻗﺎى وزﻳﺮ درﺑﺎر ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ ﺟﻬﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺧﻮزﺳﺘﺎن-1000000
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﺟﻨﺎب آﻗﺎى وزﻳﺮ درﺑﺎر ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ50 ﺳﻜﻪ ﻧﻴﻢ ﭘﻬﻠﻮى ﻃﻼ -21000
در وﺟﻪ داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻴﺮاز ﺑﻘﻴﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮ -108400
ﺑﻬﺎى ﻳﻚ ﺑﻠﻴﻂ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺟﻬﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺧﻮزﺳﺘﺎن- 4500
ﺣﻮاﻟﻪ ﺗﻠﮕﺮاﻓﻰ ﺑﻪ ﺑﻨﺪرﻋﺒﺎس در وجه آقای یمینی افشار
مرحمتی علیاحضرت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮ ﺑﻪ اﺷﺨﺎص- 10000
ﺣﻮاﻟﻪ ﺗﻠﮕﺮاﻓﻰ ﺑﻪ ﺑﻨﺪرﻋﺒﺎس در وﺟﻪ آﻗﺎى ﻳﻤﻴﻨﻰ اﻓﺸﺎر
ﻣﺮﺣﻤﺘﻰ ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮ ﺑﻪ اﺷﺨﺎص - 90000
در وﺟﻪ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﻣﻠﻰ اﻳﺮان ﺑﻬﺎى ﺑﻠﻴﻂ آﻗﺎى ﺷﺎه ﻧﻈﺮ ﺷﻴﺮاز - 2500
... ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﻣﻠﻰ اﻳﺮان ﺑﻬﺎى بلیط 21 نفر همراهان شیراز - 94500
ﻛﺮاﻳﻪ ﻳﻚ دﺳﺘﮕﺎه اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺷﻴﺮاز در ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت - 8168
ﻫﺰﻳﻨﻪهای اﻧﺠﺎم ﺷﺪه وﺳﻴﻠﻪ آﻗﺎى ﺧﻮراﻫﺎﻧﻰ در ﺷﻴﺮاز - 113234
در وﺟﻪ آﻗﺎى {ﻧﺎﺧﻮاﻧﺎ } رﻫﺒﺮ وﺟﻪ ﻧﻘﺪ و ﺳﻜﻪ طلا - 183000
در وﺟﻪ داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻴﺮاز - 2452904
در وﺟﻪ تاﻛﺴﻰ ﻛﺮاﻳﻪ ﺣﻤﻞ ﻟﻮازم ﺷﻴﺮاز در ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺷﻬﺒﺎنو - 41300»[29]
برقراری امنیت درباریان در جریان برگزاری جشن هنر
اقدامات حکومت پهلوی که برخی از آنها برخلاف شرع و عرف جامعه بود مخالفتهای فراوانی را در میان عامه مردم و گروههای مختلف به وجود آورده بود. این امر فاصله میان مردم و حکومت پهلوی را روز به روز افزایش میداد. بهترین دلیل برای این امر را میتوان در فعالیتهایی دانست که در راستای تأمین امنیت درباریان و خاندان سلطنتی انجام میشد. در جریان برگزاری جشن هنر، تأمین امنیت فرح پهلوی و سایر مدعوین اهمیت فراوانی داشت. با بررسی اسناد شهربانی درارتباط با مسایل امنیتی حضور فرح در زمان برگزاری جشن هنر، به خوبی میتوان فهمید که مردم نه تنها جایگاهی در این جشن نداشتند بلکه حضورشان عامل نا امنی محسوب میشد که در تمامی موارد امنیتی باید تحت بررسی قرار میگرفتند:
«1ـ وﺿﻌﻴﺖ: ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان ﺳﺎﻋﺖ (س)روز (ر ) ﺑﻪ ﺷﻴﺮاز نزول اﺟﻼل میﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ ﻣﻌﻈﻢ ﻟﻬﺎ ﺑه ﺸﺮح ﭘﻴﻮﺳﺖ اﻟﻒ میﺑﺎﺷﺪ.
2ـ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ: ﺗﺄﻣﻴﻦ اﻧﺘﻈﺎﻣﺎت، اﻣﻨﻴﺖ و ﺣﻔﺎﻇﺖ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺟﺎن ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان در ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮ و ﻣﺤﻠﻬﺎى اﻗﺎﻣﺖ و بازدید.
3ـ اﺟﺮاء:
1 - 3ـ دﺳﺘﻮرات پیشگیری.
1- 1- 3ـ ﻛﻠﻴﻪ ساختمان های ﻣﺸﺮف ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎن ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﻟﻜﻨﻬﺎ، ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻣﻬﺎ و اماکن ﻣﺸﻜﻮک و ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻘﺎط واقع در ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻً مورد سوءاستفاده عناصر ﺧﺮاﺑﻜﺎر و ﻳﺎ اﺧﻼﻟﮕﺮ واﻗﻊ ﮔﺮدد ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ دو ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ دﻗﻴﻘﺎً ﻣﻮرد ﺑﺎزرﺳﻰ ﻗﺮار و ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ شود.
2- 1- 3ـ ﺗﺬﻛﺮ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن منازل و ﻣﺪﻳﺮان ﻫﺘﻠﻬﺎ و ﺳﻴﻨﻤﺎﻫﺎ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ اماکن ﻋﻤﻮﻣﻰ واﻗﻊ در ﻣﺴﻴﺮ و ﻳﺎ ﻣﺸﺮف ﺑﻪ ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﻛﻪ در اﻃﺎﻗﻬﺎ و ﺑﺎﻟﻜﻨﻬﺎ و ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻣﻬﺎ اﻓﺮادى ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ و ﻧﻘﺎط ﻣﺬﻛﻮر ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺄﻣﻮرﻳﻦ ﻣﺴﺌﻮل ﺑﺎزدﻳﺪ و ﻛﻨﺘﺮل ﺗﺎ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ ﮔﺮدد...
3- 1- 3- ﻣﺮاﻛﺰ ﻓﺮوش اﺳﻠﺤﻪ و ﻣﻬﻤﺎت ﻧﻔﺖ و ﺑﻨﺰﻳﻦ و ﻛﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻰ و ﻣﺤﻠﻬﺎى ﻣﺸﺎﺑﻪ دﻳﮕﺮ در ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻣﻮرد ﺑﺎزدﻳﺪ و ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد.
4- 1ـ 3ـ در ﻛﻠﻴﻪ ﺑﺎزدﻳﺪﻫﺎ و ﻣﺮاﺳﻢ از رﻳﺨﺘﻦ ﮔﻞ ﺟﻠﻮ ﭘﺎى ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﻓﺮح ﭘﻬﻠﻮى ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان و ﻳﺎ ﺟﻠﻮى اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﻣﻌﻈﻢ ﻟﻬﺎ ﻗﻮﻳﺎً ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى ﮔﺮدد...
5- 1- 3- افراد و عکاسان به هیچ وجه ﺣﻖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﻜﺲ و فیلمبرداری در ﻣﺴﻴﺮ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ را ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ...
6- 1 ـ 3 ـ از دﻳﻮاﻧﮕﺎن «مظنونین»، اﺧﺮاج ﺷﺪﮔﺎن ﻧﻴﺮوﻫﺎى ﻣﺴﻠﺢ شاهنشاهی، ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻌﺪوﻣﻴﻦ و ﻣﺤﻜﻮﻣﻴﻦ ﺑﻪ زﻧﺪان ﻃﻮﻳﻞ اﻟﻤﺪت و ﺗﺎزه واردﻳﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ قبل از ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ ﻣﺮاﻗﺒﺘﻬﺎى ﻻزم ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ....
7- 1- 3- ﺑﻪ اﺷﺨﺎﺻﻰ ﻛﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﻋﺮﻳﻀﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﮕﺎه علیاحضرت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮ را دارﻧﺪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ادب و ﻧﺰاﻛﺖ ﺗﻔﻬﻴﻢ ﺷﻮد ﻛﻪ ورود آﻧﺎن ﺑﻪ ﺳﻮاره رو به ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻧﺒﻮده....
8- 1- 3- اﻓﺮاد ﻣﺸﻜﻮک و ﻣﻈﻨﻮن ﻛﻪ در ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﻮﻧﺪ ﺟﻬﺖ ﺑﺮرﺳﻰ ﺑﻪ ﻛﻼﻧﺘﺮﻳﻬﺎ اﻋﺰام گردند.
9- 1- 3- از وﺟﻮد ﻣﻨﺎﻇﺮ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ از ﻗﺒﻴﻞ آوﻳﺰان ﺑﻮدن ﻟﺒﺎس، ﮔﺬاردن دوﭼﺮﺧﻪ و وﺳﺎﺋﻞ دﻳﮕﺮ در ﻛﻨﺎر پیادهروها و ﺑﺎﻟﻜﻨﻬﺎ و ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻣﻬﺎ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آورﻧﺪ.
10- 1- 3- ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﻴﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻫﻤﺮاه ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻫﺮ ﻧﻮع ﺳﻼح و ﻣﻮاد ﻣﻨﻔﺠﺮه و ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر و اﻋﻤﺎل آﻧﺎن در ﻣﺪت ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ در ﺧﻂ ﺳﻴﺮ.
11- 1- 3- ﻣﺄﻣﻮرﻳﻨﻰ ﻛﻪ در ﻧﻘﺎط ﻣﺮﺗﻔﻊ ﮔﻤﺎرده میشوند ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻠﻴﻪ ﻧﻘﺎط را ﻛﺎﻣﻼً ﺑﺮرﺳﻰ ﻧﻤﻮده و ﻣﺮاﻗﺒﺖ دﻗﻴﻖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻛﻪ اﺷﺨﺎص و وﺳﺎﺋﻞ روى ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻣﻬﺎ و ﺑﺎﻟﻜﻨﻬﺎ نباشند.
12- 1- 3- ﻛﻠﻴﻪ درﺑﻬﺎ و پنجرههای ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻬﺎى ﻣﺸﺮف ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎن ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ بسته باشند و پردهها کنار و حصیر یا کرکره بالا زده شود که مأمورین به خوبی از داخل اتاق، محل را ببیند.
13- 1- 3- ﺑﺎزرﺳﻰ و ﺑﺎزدﻳﺪ و ﻛﻨﺘﺮل دﻗﻴﻖ و ﻣﺪاوم ازدرختان، دﻳﻮارﻫﺎ، باغچهها ، جوی آب، ﭘﻠﻬﺎ و ﺗﻴﺮﻫﺎى ﺑﺮق....
14- 1- 3- دﻗﺖ ﻫﻮﺷﻴﺎرى ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى از ﭘﺨﺶ اعلامیه، آﮔﻬﻰ و ﻧﺸﺮﻳﺎت مضره.
15- 1- 3- در ﺣﻴﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻮرﺗﮋ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ وﺟﻪ ﻧﺒﺎﻳﺴﺘﻰ اﺟﺎزه داده ﺷﻮد ﻋﺎﺑﺮﻳﻦ و تماشاچیان از پیادهرو به قسمت ﺳﻮارهرو داخل شوند....
16- 1- 3- در ﻧﻘﺎط و ﻣﻨﺎزل ﻣﺸﺮف ﻧﺰدﻳﻚ و ﻳﺎ دور ﺑﻪ ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﻻزم مأﻣﻮر ﺑﻪ اﺳﻢ، ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﮔﻤﺎرده ﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻌﻤﻮل دارﻧﺪ.
17- 1- 3- از دوﻳﺪن ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮان و ﺣﺮﻛﺖ دوﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮاران و موتورسیکلت سواران در پیادهروها ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى ﺷﻮد ... در داﺧﻞ ﭘﻴﺎدهروﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺮ 150 ﻣﺘﺮ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ مأمور ﮔﻤﺎرده ﺷﻮد...
18- 1- 3- ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻬﺎى ﻧﻴﻤﻪ ﺗﻤﺎم، وﻳﻼﻫﺎى واﻗﻊ در ﻣﺴﻴﺮ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺗﺤﺖ ﻛﻨﺘﺮل و ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد...
19- 1- 3- ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺧﻂ ﺳﻴﺮ اﺻﻠﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺧﻂ ﺳﻴﺮﻫﺎى ﻓﺮﻋﻰ ﻧﻴﺰ در ﻧﻈﺮ ﺷﻮد ﻛﻪ در ﺻﻮرت ﻟﺰوم از آن اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدد.
20- 1- 3- در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن، ﻣﺼﺎﻟﺤﻰ از آﺟﺮ، ﺗﻴﺮآﻫﻦ و ﻧﻈﺎﺋﺮ آن در ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎن و ﭘﻴﺎدهروها رﻳﺨﺘﻪ... جمعآوری شود.
21- 1- 3- اﺗﻮﻣﺒﻴﻠﻬﺎ در ﺗﻘﺎﻃﻊ ﭼﻬﺎر راﻫﻬﺎ و ﺳﻪ راﻫﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ در ﻓﺎﺻﻠﻪ 150 متری ﺧﻂ ﺳﻴﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﺗﻮرﻫﺎ ﺧﺎﻣﻮش و ﺳﻮﻳﭻ و ﺑﻴﺮون ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﻧﺪ...
22- 1- 3- ﺗﻮﻗﻒ ﻫﺮ ﻧﻮع اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺣﺘﻰ اتومبیلﻫﺎى ارﺗﺶ، ژاﻧﺪارﻣﺮى و ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﻰ در ﺧﻂ ﺳﻴﺮ اﻛﻴﺪاً ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ.
23- 1- 3- از زﻧﺪاﻧﻴﺎن ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ...
24- 1- 3- ورود و ﺧﺮوج اﺷﺨﺎص ﺧﺎرﺟﻰ و ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ در ﻃﻮل ﻣﺪت تشریف فرمایی ﺑﻪ ﺷﻬﺮ وارد ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻨﺘﺮل و ﻣﺮاﻗﺒﺘﻬﺎى ﻻزم ﻣﻌﻤﻮل گردد.
25- 1- 3- از ﻛﻠﻴﻪ اﻣﺎﻛﻦ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﻰ و ﻛﻼﻧﺘﺮﻳﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻋﺪم ﻏﺎﻓﻠﮕﻴﺮى در ﺣﻤﻠﻪ ﺧﺮاﺑﻜﺎران ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮى ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ.
26- 1- 3- ﺗﻘﺴﻴﻢ مامورین در ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﻴﺖ اﻧﺠﺎم گیرد .
27- 1- 3- اﻣﺎﻛﻦ ﻣﻮرد ﺑﺎزدﻳﺪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺣﺪاﻗﻞ72 ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ از ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻮرد ﺑﺎزدﻳﺪ و ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﮔﺎرد ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﮔﺮدد .
28- 1- 3- کلیه کیوسکها و قفسههایی که در طول مسیر و مجاور خیابانها واقع شدهاند بایستی قبلاً ﺑﺎزدﻳﺪ و اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ ﮔﺮدد ﻣﻮاد ﻣﻨﻔﺠﺮه و ﻣﺤﺘﺮﻗﻪ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺮده ﻧﺸﺪه و ﻣﺮاﻗﺒﺖ از آﻧﻬﺎ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎن ﺧﻂ ﺳﻴﺮ اداﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ.
29- 1- 3- در ﻃﻮل ﺧﻂ ﺳﻴﺮ در ﻧﻘﺎط ﺣﺴﺎس ﺗﻌﺪادى ﻣﺄﻣﻮر ﻣﺴﻠﺢ در اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ آﻣﺎده ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ در ﺻﻮرت ﺑﺮوز اﺗﻔﺎق آﻣﺎدﮔﻰ ﺑﺮاى ﻋﻤﻠﻴﺎت داشته باشند.
30- 1- 3- ﺑﺎزدﻳﺪ از ﻣﻨﺎﺑﻊ حوضچههای آب، ﺑﺮق، ﮔﺎز و ﺗﻠﻔﻦ، مخابرات و لوله کشی شهری تحت کنترل و حفاظت قرار گیرند و طرحهای حفاظتی تنظیمی با تعیین مأمور مسئول مشخص به مورد اجراء گذارده شود.»[30]
مخالفت علما با برگزاری جشن هنر در شیراز
علت ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﺮدم و روﺣﺎﻧﻴﺖ ﺑﺎ برگزاری ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز، ﻣﺒﺎرزه اﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ دﻳﻦ و اﻋﺘﻘﺎدات ﻣﺮدم ﺑﻮد. اگر چه این مخالفتها از همان ابتدا وجود داشت اما در سال 1356 با برگزاری نمایش «خوک، بچه، آتش» و مصادف بودن آن با ایام ماه مبارک رمضان، مخالفتها با شدت فراوانی گسترش یافت: «ﻫﻤﺎن طور ﻛﻪ اﺳﺘﺤﻀﺎر دارﻧﺪ در ﺧﻼل ﺑﺮﮔﺰارى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز ﻛﻪ ﻣﺼﺎدف ﺑﺎ اﻳﺎم ﻣﺎه ﻣﺒﺎرک رﻣﻀﺎن ﺑﻮد ﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪای تحت عنوان «آتش- خوک- بچه» با ﺻﺤﻨﻪهایی ﻛﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻋﻔﺖ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺑﻮده، اﺟﺮا ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ. اﺟﺮاى ﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻣﺬﻛﻮر ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻰ از روﺣﺎﻧﻴﻮن و ﻣﺘﻌﺼﺒﻴﻦ مذهبی ﻣﻘﻴﻢ ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎى ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ اﻧﺘﻘﺎد و ﺣﺘﻰ آیتالله بهاءالدین ﻣﺤﻼﺗﻰ اﻋﻼم ﻛﺮده ﺑﻮد، اﮔﺮ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻧﺸﻮد ﺑﺎزار و ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺷﻴﺮاز ﺗﻌﻄﻴﻞ ﺧﻮاﻫﻨﺪ شد. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ اﻳﻦ اﻇﻬﺎرات ﺟﺸﻦ ﻣﺬﻛﻮر ﭘﺎﻳﺎن ﮔﺮﻓﺖ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻗﺪاﻣﺎﺗﻰ ﻛﻪ از ﻃﺮف ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ منطقه اﻧﺠﺎم ﺷﺪ، ﺗﻌﻄﻴﻞ ﺑﺎزار و ﻣﺴﺎﺟﺪ اﻧﺠﺎم ﻧﮕﺮﻓﺖ.»[31]
شهید آیتالله ﺳﻴﺪ ﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﻴﻦ دستغیب در سخنرانی سومین روز ماه مبارک رمضان، برگزاری جشن هنر را مختص افرادی چون خوانندههای درباری دانست و از مردم درخواست کرد تا در این گونه جشنها شرکت نکنند: «در روز جمعه ﺳﻮم ﻣﺎه رﻣﻀﺎن آﻗﺎى ﺣﺎج ﺳﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﻴﻦ دستغیب در ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ روى ﻣﻨﺒﺮ از ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺑﻪ ﺷﺪت اﻧﺘﻘﺎد ﻣﻰﻛﻨﺪ و میگوید: ﺧﺪاوﻧﺪ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﺧﺪاوﻧﺪ ﻟﻌﻨﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ افتتاح ﻛﻨﻨﺪه ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ را و ﻧﻴﺰ در ﺷﺐ ﻗﺒﻞ آﻗﺎى ﭘﻴﺸﻮا در ﻣﺴﺠﺪ ﻧﻮ درﺑﺎره ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮد و ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان اﻳﻦ زﻣﺎن اﻓﺮادى ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﮔﻮش ﻫﺴﺘﻨﺪ مفاخر ﻣﻠﻰ اﻳﻦ دوره ﻫﻢ اﻓﺮادى ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﮔﻮش ﻣﻰﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاى آﻧﻬﺎ ﺟﺸﻦ ﺑﺮﭘﺎ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺮدم در اﻳﻦ جشنها ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺮوﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﻮدﺷﺎن ﻣﺠﺒﻮر ﺷﻮﻧﺪ اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺟﺸﻦها را ﺑﺮﭘﺎ نسازند.»[32]
با انتشار خبر برگزاری نمایش «خوک، بچه، آتش» و رسیدن آن به نجف اشرف، امام خمینی(ره) به شدت برآشفتند و موضعگیری بسیار تند و شدیداللحنی را نسبت به رژیم پهلوی اتخاذ کردند. ایشان طی سخنرانی در مسجد شیخ انصاری نجف در 6 / 7 / 1356 ضمن بر شمردن فجایع آن، سکوت همه اقشار مردم را مورد انتقاد قرار دادند و فرمودند: «شما نمیدانید که اخیراً چه فحشایى در ایران شروع شده است. شما اطلاع ندارید، گفتنى نیست که چه فحشایى در ایران شروع شده است. در شیراز عمل شد و در تهران مىگویند بناست عمل بشود و کسى حرف نمىزند. آقایان ایران هم حرف نمىزنند، من نمىدانم چرا حرف نمىزنند؟ این همه فحشا دارد مىشود و این دیگر آخرش است یا نمىدانم از این آخرتر هم دارد. در بین تمام مردم جمعیت نشان دادند اعمال جنسى را و [آقایان] نفسشان در نیامد. دیگر براى کجا گذاشتند؟ براى کى؟ چه وقت مىخواهند یک صحبتى بکنند؟ خوشمزه این است که خود سازمانها و خود دولت و خود مردکه کذا [شاه] همین معنا با رضایت آنهاست، (بىاذن، آنها مگر امکان دارد یک همچو امرى واقع بشود؟ یک همچو فحشایى واقع بشود) خود آنها این کار را مىکنند و بعد روزنامهنویس را وادار مىکنند که انتقاد کند که کار قبیحى بود. کار وقیحى بود حالا به گوش مردم برود، آنجا به چشم مردم بخورد، اینها هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند [و] آتشها اگر باشد خاموش بشود، فردا هم در تهران خداى نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندى و نه سیاسىاى و نه دکترى و نه مهندسى و نه دیگرى اعتراض نمىکند. اینها باید اعتراض بشود، باید گفته بشود. اگر ملتها همه با هم، ملت همه با هم، مطلبى را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد که همچو قضایایى واقع بشود. از سستى ما و ضعف ما و استفاده از ضعف ما مىگویند اینها یک دستهاى هستند ضعیف و بیچاره. در صورتى که شما قوه دارید، پشتوانهتان ملت است. ملت باز مسلمان است. این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانى اسلام،... اینها همه باید دست به دست هم بدهند باید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش، دکترش با محصلش، دانشگاهى با مدرسهایش دست به دست هم بدهند تا بتوانند یک کارى انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهایى که بر آنها تحمیل مىشود، از زیر این بارها بیرون بروند و نمىکنند. من نمىدانم چرا. حالا این قدرى شروع شده است در ایران، یک مقدارى شروع شده، یک فرصتى پیدا شده است و امید است انشاءاللّه فرصتهاى خوبى پیش بیاید. انشاءاللّه خداوند تبارک و تعالى به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تأیید کند و علماى اسلام را تأیید کند و محصلین را تأیید کند و مسلمین را تأیید کند.»[33]
ابتذال ﻳﺎزدﻫﻤﻴﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز به حدی بود که ساواک طی گزارشهای مختلف نارضایتی و مخالفت مردم و اعتراضات آنان را منعکس میکرد: «در ﻳﺎزدﻫﻤﻴﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻣﻮرﺧﻪ 26 / 5 / 2536 ﺑﻌﻀﻰ ازبرنامههای ﺟﺸﻦ ﻣﺎﻧﻨﺪ (خوک، بچه، آتش) ﻣﻮﺟﺐ اﻧﺘﻘﺎد روﺣﺎﻧﻴﻮن و ﻣﺘﻌﺼﺒﻴﻦ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﮔﺮدﻳﺪه و درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻤﻮدهاﻧﺪ از ﻧﻤﺎﻳﺶ اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ به وﻳﮋه در اﻳﺎم ﻣﺎه ﻣﺤﺮم و ﺻﻔﺮ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ اﻧﮕﻴﺰه ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎءاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻋﺘﺮاض روﺣﺎﻧﻴﻮن ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ از روز ﺷﻨﺒﻪ 5 / 6 / 2536 ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ و ﻣﻨﺎﺑﺮ ﻧﺮوﻧﺪ وﻟﻰ ﺑﺎ اﻗﺪاﻣﺎﺗﻰ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ اﺳﺘﺎﻧﺪارى ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻣﺪ وﻋﺎظ در ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻧﺪ و ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎءاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻤﻮد ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎى آﺗﻰ از ﺑﺮﮔﺰارى ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻴﺮاز ﺧﻮددارى و ﺷﻬﺮ دﻳﮕﺮى را ﺑﺮاى اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر در نظر ﮔﻴﺮﻧﺪ.»[34]
مأموران ساواک با توجه به شرایط حساسی که وجود داشت در سخنرانی علما علیه جشن هنر حضور مییافتند و جزئیات آن را گزارش میکردند: «در ﺳﺎﻋﺖ 15 / 14 روز 28 / 5 / 36 ﻧﺎﻣﺒﺮده ﺑﺎﻻ {آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب} در ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮ رﻓﺘﻪ ﺿﻤﻦ ﺳﺨﻨﺎن ﺧﻮد اﻇﻬﺎر ﻣﻰدارد ﻣﻄﻠﺒﻰ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻰ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ که ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ در ﻣﺎه ﻣﺒﺎرک رﻣﻀﺎن ﻛﻪ ﻣﺎه ﺧﺪا اﺳﺖ و ﻣﺮدم ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺒﺎدت ﻛﻨﻨﺪ در ﻛﺸﻮر اﻳﺮان ﻛﻪ ﻛﺸﻮر ﻣﺴﻠﻤﺎن و دﻳﻦ رﺳﻤﻰ آن اﺳﻼم اﺳﺖ، ﺟﺸﻦ درست ﻛﺮدهاند، و در اﻳﻦ ﻣﺎه ﺗﻤﺎم ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺒﺎدت ﻛﻨﻨﺪ، ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪا ﺑﺮ آن ﻛﺲ ﺑﺎد ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎى اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺮوﻧﺪ. میﮔﻮﻳﻨﺪ از وﻻﻳﺖ ﻛﻔﺮ ﻫﻢ رﻗﺎﺻﻪ ﺑﻪ اﻳﺮان آوردهاند چه رﻗﺎﺻﻪﻫﺎﺋﻰ واى ﺑﺮ زن ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎى اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺮود ﻣﺒﺎدا زﻧﻬﺎ ﺑﺮوﻳﺪ، ﻛﻔﺮ اﺳﺖ. ﻣﻦ ﻗﺒﻞ از ﻣﺎه ﻣﺒﺎرک گفتم ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر را ﻧﻜﻨﻴﺪ وﻟﻰ ﺑﺨﺮج ﻧﺮﻓﺖ. اﻧﺴﺎن نمیداﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﮕﻮﻳﺪ وﻟﻰ اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ را میﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮاى دست اندرکاران ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ دعا ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ دﺳﺖ از اﻳﻦ ﻛﺎرﺷﺎن ﺑﺮدارﻧﺪ و ﭘﺸﻴﻤﺎن ﺷﻮﻧﺪ و ﻫﺪاﻳﺖ ﺷﻮﻧﺪ. ﮔﻔﺘﺎر وی در ﺳﺎﻋﺖ 15 / 16 ﺧﺎﺗﻤﻪ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ است.»[35]
روز نهم ماه رمضان عدهای از روحانیون و طبقات مختلف بازاری به منزل آیتالله محلاتی رفته و در مورد نمایش «خوک، بچه، آتش» به بحث نشستند و تصمیم گرفتند که روحانیون روز شنبه یازدهم رمضان اعتصاب کنند و به مساجد نروند. ساواک از این موضوع مطلع میشود و سرهنگ سلطانی رئیس اطلاعات شهربانی و چند مقام دیگر به منزل آیتالله محلاتی میروند و طی مذاکراتی و دادن قولهایی اعتصاب تمام میشود: «از ﺳﺎﻋـﺖ 21 روز 3 / 6 / 36[1356] عدهای از روﺣﺎﻧﻴﻮن و ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎزارى ﺑﻪ ﻣﻨﺰل ﺣﺎج ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎءاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ رﻓﺘﻪ و در ﻣﻮرد ﻧﻤﺎﻳﺶ (ﺧﻮک، ﺑﭽﻪ، آﺗﺶ) ﻛﻪ در ﻣﻐﺎزهاى در ﺧﻴﺎﺑﺎن ﻓﺮدوﺳﻰ ﺑﺎ اﻧﺠﺎم اﻋﻤﺎل زﻳﺮ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﺎ اراﺋﻪ ﻣﻘﺎﻻت روزنامهﻫﺎى ﻛﻴﻬﺎن مورخ 31 / 5 / 36 و 11 / 6 / 36 و اطلاعات همان تاریخ ﻛﻪ ﺷﺪﻳﺪاً ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﺶ اﻋﺘﺮاض ﺷﺪه اﻇﻬﺎر ﻣﻰدارد ﻛﻪ در روز و ﺷﺐ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن در ﻣﻼء ﻋﺎم اﻋﻤﺎل ﺧﻼف ﻋﻔﺖ و اﺧﻼق ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻧﺠﺎم دادهاﻧﺪ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﻴﺎن ﭘﻴﺎدهرو در ﺧﻴﺎﺑﺎن روى تلویزیون.... ﻟﺨﺖ نشان دادﻧﺪ و اﻋﻤﺎل زﺷﺖ اﺟﺮا ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن را ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻧﺸﺎن داده و در ﺷﺐ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﻣﺮدم را ﺑﻪ ﻓﺴﻖ و ﻓﺠﻮر و ﻓﺴﺎد دﻋﻮت کردهاﻧﺪ و در ﻣﻤﻠﻜﺖ اﺳﻼﻣﻰ اﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را اﺟﺮا میکنند و مقالات روزﻧﺎﻣﻪها ﺧﻮاﻧﺪه میشود؛ و آﻗﺎى ﺷﻴﺦ بهاءالدین ﻣﺤﻼﺗﻰ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻰﮔﻴﺮد ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻠﻴﻪ اﻣﺎم ﺟﻤﺎﻋﺖ و وﻋﺎظ اﺧﻄﺎر ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ از روز شنبه 5 / 6 / 36 ﻛﻠﻴﻪ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﻮﻗﻮف و ﺗﻌﻄﻴﻞ ﺷﻮد و در ﺧﻼل آن ﺗﻠﮕﺮاﻓﻰ ﺗﻬﻴﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻬﺮان ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﻮد ﻛﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻴﺮاز ﺗﻌﻄﻴﻞ ﺷﻮد ﺑﺮاى ﻫﻤﻴﺸﻪ، ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻴﺮاز اﺟﺮا ﻧﺸﻮد. در آن ﺷﺐ آﻗﺎﻳﺎن ﺣﺎج ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪ ﻛﺎﻇﻢآﻳﺖ اﻟﻬﻰ، ﺳﻴﺪ اﺣﻤﺪپیشوا، ﺳﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﻴﻦ دﺳﺘﻐﻴﺐ، شیخ خادمی، آﻗﺎى رﺿﻰ ﺷﻴﺦاﻻﺳﻼﻣﻰ، ﻣﺼﺒﺎﺣﻰ، ﻣﺠﺪاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ و ﻋﺪه دﻳﮕﺮ از ﺑﺎزارﻳﺎن حضور داﺷﺘﻨﺪ دﺳﺘﻮرﻫﺎى ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎءاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ روز ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻪ ﻛﻠﻴﻪ آﻗﺎﻳﺎن وﻋﺎظ و روﺣﺎﻧﻴﻮن و اﻣﺎم ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺴﺎﺟﺪ اﺧﻄﺎر و اﺑﻼغ میشود و روز ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺻﺒﺢ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺳﻠﻄﺎﻧﻰ رﺋﻴﺲ اﻃﻼﻋﺎت ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﻰ و ﭼﻨﺪ ﻣﻘﺎم دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﺰل ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎءاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻼﺗﻰ رﻓﺘﻪ و در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﺑﺎ اﻳﺸﺎن ﻣﺬاﻛﺮه ﻛﺮدهاﻧﺪ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ آقای ﻣﺤﻼﺗﻰ ﺷﻤﺎره آﻗﺎﻳﺎن را میگیرﻧﺪ و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺮوﻳﺪ چون ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺗﻌﻄﻴﻞ و ﺑﺮﭼﻴﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻮد اداﻣﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ.»[36]
«اﻣﺴﺎل ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز ﻣﺼﺎدف ﺑﺎ ﻣﺎه ﻣﺒﺎرک رﻣﻀﺎن ﮔﺮدﻳﺪ و ﭼﻮن دو ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﺟﺮا ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﺧﺎرﺟﻰ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﺮ و ﺻﺪا و ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻰﻫﺎ ﺷﺪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ و سخنرانیهای واﻋﻈﻴﻦ ﻧﻴﺰ ﺳﺮاﻳﺖ ﻛﺮد و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﻳﻜﻰ ﮔﻮﻳﺎ تئاتری ﺑﻮد ﺑﻪ نام «بچه، خوک» ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ آﻣﺪ و دﻳﮕﺮى در خیابان ﻓﺮدوﺳﻰ ﺷﻴﺮاز در روز ﻫﻔﺘﻢ ﻣﺎه ﻣﺒﺎرک رﻣﻀﺎن در ﻣﻼء ﻋﺎم ﻋﺸﻖ ﺑﺎزى و اﻋﻤﺎل رﻛﻴﻚ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﻳﻜﻰ از ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ اﻋﻤﺎل اعتراض نمود دکتر حجازی واعظ است ﻛﻪ ﻫﺮ روز از ﺳﺎﻋﺖ 13 الی 14در رادیو اﻳﺮان در ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﺳﺨﻨﺮاﻧﻰ دارد وى در ﻣﺮاﺳﻢ ﺧﺘﻢ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ در ﺧﺎﻧﻘﺎه ﺻﻔﻰ ﻋﻠﻴﺸﺎه در ﺣﻀﻮر دﻛﺘﺮ باهری ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ دو ﻣﻮﺿﻮع رﺳﻤﺎً اﻋﺘﺮاض ﻛﺮد و ﮔﻔﺖ در اول ﻛﺎر دوﻟﺖ، اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ اﻋﻤﺎل درﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ را ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖﻫﺎى ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ و ﺑه اﺻﻄﻼح ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮده اﻧﺠﺎم میدهند ﻛﻪ ﺗﻴﺸﻪ ﺑﻪ ریشه ﻣﻤﻠﻜﺖ میزﻧﻨﺪ... ﻧﮕﺬارﻳﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﺳﻘﻮط و ﺑﻪ اﺳﻼم و ﺣﻘﻮق و روﺣﺎﻧﻴﺖ ﺗﻮﻫﻴﻦ شود.» [37]
تعطیلی جشن هنر شیراز در جریان نهضت انقلاب اسلامی
در سال 1357، موضوع جشن هنر یکی از محورهای اصلی اعتراضات انقلابیون بود و برگزاری آن در شهریور ماه میتوانست به جنجالی بزرگ تبدیل شود. در بخشى از صورتجلسه شوراى هماهنگى که با حضور مسئولین رده بالای استان فارس به تاریخ 5 / 5 / 57 برگزار شده بود درخواست شد که از برگزاری جشن هنر حتىالامکان در شیراز و خصوصاً در سراى مشیر، حافظیه، سعدى، مراکز دانشگاهى و مراکز آزاد شهر احتراز شود و از انجام هر نوع تبلیغ غیرضرورى وسیله رادیو و تلویزیون و مطبوعات در مورد جشن هنر جلوگیرى به عمل آید.
آﻗﺎى ﻫﻮﺷﻨﮓ ﻧﻬﺎوﻧﺪى ـ رﺋﻴﺲ دﻓﺘﺮ ﻣﺨﺼﻮص ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان»
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻗﺪاﻣﺎت و ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت و ﺗﺤﺮﻳﻜﺎت ﮔﺴﺘﺮدهای که علیه ﺑﺮﮔﺰارى ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ در ﺷﻴﺮاز از ﻣﺪﺗﻬﺎ ﻗﺒﻞ آﻏﺎز ﺷﺪه و ﻫﺮ روز ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻰیابد ، ﺧﻮاﻫﺸﻤﻨﺪ اﺳﺖ در ﺻﻮرت اﻗﺘﻀﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدﻫﺎى زﻳﺮ از ﺷﺮف عرض ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان ﺑﮕﺬرد ﺗﺎ در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ﺑﺮاى پیشگیری از بروز ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺣﺎدﺛﻪ ﻧﺎﮔﻮار ﺑﻪ ﻣﻮرد اﺟﺮا ﮔﺬارده ﺷﻮد.
1ـ اﮔﺮ اﺟﺮاى ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ اﺟﺘﻨﺎب اﺳﺖ اﺟﺎزه ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ اﻳﻦ ﺟﺸﻦ در تختﺟﻤﺸﻴﺪ و ﻧﻘﺶ رﺳﺘﻢ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﻮد.
2ـ اﮔﺮ ﻣﺤﺪود ﺷﺪن ﺟﺸﻦ ﺑﻪ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ و ﻧﻘﺶ رﺳﺘﻢ ﻣﻮرد ﻣﻮاﻓﻘﺖ قرار ﻧﻤﻰﮔﻴﺮد اﺟﺎزه ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺎرهای از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪها در ﺷﻴﺮاز آن ﻫﻢ در سالنها و ﻣﻜﺎنﻫﺎﺋﻰ ﻛﻪ از ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻔﺎﻇﺖ و ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺎﺷﺪ اﺟﺮا ﮔﺮدد.
3ـ در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ اﺟﺎزه ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ از ﺑﺮﮔﺰارى برنامهها در سرای ﻣﺸﻴﺮ، ﺣﺎﻓﻈﻴﻪ و ﻣﺮاﻛﺰ داﻧﺸﮕﺎﻫﻰ ﺻرف نظر شود.
4ـ در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ اﺟﺎزه ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ از ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت وﺳﻴﻊ ﻏﻴﺮ ﻻزم و در رادﻳﻮ، ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن و ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﺑﺮاى ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ اﺣﺘﺮاز ﺷﻮد.
5ـ در اﺟﺮاى اواﻣﺮ ﻣﻄﺎع ﻣﺒﺎرک علیاﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان ﻛﻪ وﺳﻴﻠﻪ جناب آﻗﺎى ﻧﺨﺴﺖ وزﻳﺮ اﺑﻼغ ﺷﺪه است ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ روﺣﺎﻧﻴﺖ ﺷﻴﺮاز و دﻳﮕﺮ گروههای اﺟﺘﻤﺎع از ﺟﻤﻠﻪ اﺻﻨﺎف، داﻧﺸﮕﺎﻫﻴﺎن و ﻣﻌﺘﻤﺪان ﻣﺤﻞ ﻣﺬاﻛﺮه ﻛﺮده و ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎن ساختهام ﻛﻪ در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ برنامهای که ﻣﻐﺎﻳﺮ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﺧﻼق و ﺗﻤﺎﻳﻼت ﻣﻠﻰ و ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺑﺎﺷﺪ وﺟﻮد ﻧﺪارد و جشن ﻫﻨﺮ داراى ﻣﺤﺘﻮاى ﻛﺎﻣﻼً ﻓﻠﺴﻔﻰ ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. که مآلاً به ﻏﻨﺎى ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻠﻰ ﻣﺎ کمک ﺧﻮاﻫﺪ کرد.
6ـ اﻳﻦ ﻋﺮاﻳﺾ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اوﺿﺎع و اﺣﻮال ﺗﻘﺪﻳﻢ ﮔﺮدﻳﺪه ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى از ﺑﺮوز ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺣﺎدﺛﻪ ﻧﺎﮔﻮار اﺳﺖ ﺑﺎ اﻳﻦ وﺻﻒ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺤﻮ ﻛﻪ ﻋﻠﻴﺎﺣﻀﺮت ﺷﻬﺒﺎﻧﻮى اﻳﺮان اراده ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ اﻗﺪام ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ آزﻣﻮن
روﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮاى اﻃﻼع ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺳﺮﻟﺸﮕﺮ ﺳﺎﻻرى رﺋﻴﺲ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﻰ اﺳﺘﺎن ﻓﺎرس ﻣﻰ ارﺳﺎل ﮔﺮدد. در ﭘﺮوﻧﺪه ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺑﺎﻳﮕﺎﻧﻰ ﺷﻮد.»[38]
با افزایش مخالفتها، سرانجام حکومت پهلوی تحت فشار افکار عمومی، تصمیم گرفت برگزاری جشن هنر شیراز را متوقف کند و اعلامیه تعطیلی همیشگی آن رسماً منتشر شد.
پی نوشتها:
[1] . پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط (خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران)، ترجمه منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، 1363، ص 51 و 52.
*- فضلالله نبیل در حدود 1275 متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مدارس قاجاریه، شرف و دارالفنون انجام داد و وارد مدرسه علوم سیاسى شد. پس از پایان دورهى مزبور در 1296 ش به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. اولین شغل خارج از کشور وى، نیابت سوم ژنرال کنسولگرى ایران در تفلیس بود و سپس در سفارت ایران در مسکو نایب سوم شد. چندى هم نایب دوم سفارت ایران در پاریس گردید. در تهران مدیر شعبه اطلاعات و دفتر محرمانه و رمز شد و سرانجام به ریاست اداره سوم سیاسى رسید و در همین سمت به مقام وزیر مختارى رسید. وى چندى سفیر کبیر در سوئد و بعد لهستان بود. در سال ۱۳۳۸ به تهران احضار شد و به عنوان پیشکار و رییس دفتر فرح پهلوی منصوب گردید. او پس از سازماندهی جدید دفتر فرح، از سرپرستی این دفتر کنار گذاشته شد و تنها با عنوان پیشکار فرح به فعالیت پرداخت. وظیفه فضل الله نبیل در این ایام، رسیدگی به امور مالی و کسب درآمد برای فرح از طریق دخالت در معاملات دولتی و گرفتن پورسانتاژ و کارگشایی برای کلان سرمایه داران خارجی و اعمال نفوذ (همراه با دریاف ترشو ههای هنگفت) بود. نام فضل الله نبیل در سیاهه ماسونهای عصر پهلوی به چشم میخورد وی و خانوادهاش از اعضای تشکیلات بهائیت بوده و در دربار در راستای منافع بهائیان فعالیت میکرد.
[2] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 3.
[3] . همان، ص 182.
[4] . روزنامه اطلاعات، 21 شهریور 1346.
[5] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 10.
[6] . همان، ص 225.
[7] . آخرین سفر شاه، سرنوشت یک متحد آمریکا؛ ویلیام شوکراس، نشر البرز، تهران، 1369، ص 115 و 116.
[8] . اطلاعات، 14 شهریور 1351.
[9] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 212.
[10] . روزنامه کیهان، 1 شهریور 1356.
[11] . غرور و سقوط (خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران)، ص 91.
[12] . http: / / www.tarikhirani.ir / fa / 2496
* - فرخ غفاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در تهران زاده شد . فرخ غفاری که در فرانسه تحصیل و زندگی کرده و از فیلمسازان و هنرمندان مورد توجه فرح بود از سال ۱۳۴۵ به معاونت فرهنگی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برگزیده شد و از سال ۱۳۴۶ به عنوان قائممقام مدیر جشن هنر شیراز، برنامهگذاریهای جشنواره را زیر نظارت و سرپرستی خود داشت. جشن هنر شیراز از جنجالیترین و جاهطلبانهترین کارهای اجرایی غفاری بوده است که تصویری از ضدیت رژیم پهلوی با شرع و دیانت عرضه میدارد.
[13] . پیروز جاهد، از سینما تک پاریس تا کانون فیلم تهران، نشر نی،تهران، ۱۳۹۳.
[14] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص هفت.
[15] . روزنامه اطلاعات، 7 شهریور 1355.
[16] . مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، انتشارات اطلاعات، تهران،1374، ص 189.
[17] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک ، ص 383.
[18] . سعید سلطانپور، نوعی از هنر، نوعی از اندیشه، ۱۳۴۹.
[19] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 238- 239.
[20] . همان، ص 303- 304.
[21] . نهاوندی، هوشنگ، به نقل از کتاب آخرین روزها، پایان سلطنت و مرگ شاه، ترجمه بهروز صور اسرافیل، مریم سیحون، آبی، تهران، 1384، صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷.
[22] . نهاوندی، هوشنگ، به نقل از کتاب آخرین روزها: پایان سلطنت و مرگ شاه، ترجمه بهروز صوراسرافیل، مریم سیحون، آبی، تهران، 1384، صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷.
[23] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 428.
[25] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 112- 111.
[26] . همان، ص 28- 29.
[27] . همان، ص 65.
[28] . همان، ص 44.
[29] . همان، ص 113.
[30] . همان، ص 359- 360.
[31] . همان ،ص 401.
[32] . همان، ص 383.
[33] . خمینی، روحالله، صحیفهامام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379، جلد3، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379تهران، ص 230.
[34] . جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ص 409.
[35] . همان، ص 385.
[36] . همان، ص 388- 389.
[37] . همان، ص 397.
[38] . همان، ص 436- 437.
منابع
- پارسونز،آنتونی، غرور و سقوط (خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران)، ترجمه منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، 1363.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، 1381.
- شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، سرنوشت یک متحد آمریکا، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، تهران،1371، ص 115 و 116.
- روزنامه اطلاعات، 14 شهریور 51.
- روزنامه کیهان، 1 شهریور 56.
- جاهد، پرویر، از سینما تک پاریس تا کانون فیلم تهران، نشر نی، تهران، 1393.
- پشت پرده تخت طاووس؛ مینو صمیمی، چاپ هشتم، 1374، انتشارات اطلاعات، ص 189.
- سلطانپور، سعید، نوعی از هنر، نوعی از اندیشه، تهران، بی نام، ۱۳۴۹.
- خمینی، روحالله؛ صحیفه امام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379، ج 3، ص 230.
- نهاوندی، هوشنگ، به نقل از کتاب آخرین روزها: پایان سلطنت و مرگ شاه، ترجمه بهروز صوراسرافیل، مریم سیحون، آبی، تهران، 1384.
مراسم افتتاحیه جشن هنر شیراز در تخت جمشید به همراه اسدالله علم و امیر عباس هویدا-سال 1349
بازدید از ارک کریمخانی شیراز
بازدید از سرای گلشن شیراز
بازدید از محل برگزاری جشن هنر شیراز-سال 1349
بازدید از مهمانخانه سنتی شیراز
مراسم افتتاحیه جشن هنر شیراز -سال 1349
در کنار چادر جشن هنر شیراز به همراه اسدالله علم و امیر عباس هویدا
بازدید از هنرمندان ایرانی، جشن هنر شیراز -سال 1349
بازدید از هنرمندان خارجی جشن هنر شیراز-سال 1349
دیدار با هنرمندان خارجی جشن هنر شیراز-سال 1349
اختتامیه جشن هنر شیراز-سال 1349
مراسم اختتامیه جشن هنر شیراز-سال 1349
جشن هنر شیراز-14 شهریور 1350
فرح پهلوی و مادرش فریده دیبا، مراسم افتتاحیه جشن هنر شیراز-سال 1350
تعداد مشاهده: 24597