امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

انقلاب اسلامی در روستاهای استان هرمزگان به روایت اسناد ساواک


تاریخ انتشار: 16 بهمن 1398


چکیده           

تا نیم قرن اخیر تاریخ ایران، روستاییان بخش عمده جمعیت ایران را تشکیل می‌دادند. زندگی روستایی و پیشه کشاورزی در شکل‌های مختلف آن، شیوه غالب زندگی در ایران بود. روستا با شهر در ارتباطی دو سویه بود. در یک رابطه اقتصادی که بین شهر و روستا وجود داشت، روستا به عنوان یک کانون مولّد، تأمین کننده بخشی از نیازهای اقتصادی شهر بود. هرچند در دوره‌های اخیر این رابطه تغییر کرده و روستا جایگاه تولیدی خود را عمدتاً از دست داده است. وجه دیگر رابطه شهر و روستا، رابطه‌ی فرهنگی بود. در این رابطه، شهر کانون تولید علم و دانش، محصولات فرهنگی و تولیدات صنعتی هست و روستا نیازهای خود را از شهر تأمین می‌کند. در دهه‌های اخیر با از بین رفتن جایگاه تولیدی روستا در روابط اقتصادی، شهر سلطه خود را از نظر فرهنگی، علمی و صنعتی بر روستا افزایش داده است و وابستگی‌های فرهنگی و اداری شهر به روستا اکنون بیشتر از هر زمانی رخ نموده است.

اسناد برجای مانده از ساواک نشان می‌دهد علیرغم تلاش‌های حکومت برای در اختیار گرفتن فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روستاها، این انقلابیون بودند که توانستند روستاها را با مبارزات انقلاب اسلامی و محیط‌های شهری پیوند دهند. نهادهای ایجاد شده در روستاها نظیر مدارس، انجمن‌های ده، سپاه بهداشت، سپاه دانش، سپاه ترویج و تعاون روستایی نه تنها در خدمت رژیم قرار نگرفت بلکه این نهادها در آگاه سازی روستاییان نسبت به فضای سیاسی و پیوند روستاییان با مبارزات انقلاب اسلامی نقش عمده‌ای  داشته‌اند. مقاله حاضر می‌کوشد به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:


    روستاها چگونه به مبارزات انقلاب اسلامی در شهرها و نواحی دوردست پیوند خوردند؟
    روحانیون انقلابی چه نقشی در پیوند خوردن روستاها با مبارزات انقلاب اسلامی در شهرها و مراکز دعوت به ویژه در قم داشتند؟ آنها از چه ابزارها و امکاناتی برای این کار بهره بردند؟
    نهادها و ادارت دولتی چه نقشی در آگاه کردن مردم روستایی و گسترش فعالیت‌های انقلابی داشتند؟
    کدام قشرها و گروه‌های روستایی در گسترش مبارزات انقلابی در روستا نقش داشتند و رابطه آنها با گروه‌های غیر روستایی مانند روحانیون چگونه بود؟

 

کلیدواژه: انقلاب اسلامی، روستاها، استان هرمزگان، روحانیون، اسناد ساواک.

 

منابع

نوشتار حاضر بر مبنای اسناد برجای مانده از ساواک نوشته شده است. این اسناد در چهار مجلد از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی در سال1396، منتشر شده‌اند. حدود 80 سند این مجموعه با فعالیت‌های انقلابی  در روستاها مربوط هستند. گاه چند سند به یک موضوع یا رویداد مربوط هستند. همچنین برای فهم یک سند و موضوع یا موضوعات مطروحه در آن، باید سندهای مربوط به فضای غیر روستایی را مورد استفاده قرار داد. اسناد مربوط به روستاها از نظر شکل، موضوع و چگونگی تولید یکسان نیستند. همین سخن درباره درجه اعتبار آنها نیز درست است. با توجه به تفاوت اسناد مورد بحث، آنها را در گونه‌های زیر مورد بررسی قرار می‌دهیم:


    گزارش‌های ساواک

گزارش‌های منابع ساواک از فعالیت‌های انقلابی در روستاهای استان ساحلی، مهم‌ترین گونه سندی برای شناخت فعالیت‌های انقلابی در روستاهای این استان باشد. این اسناد با اهداف امنیتی تولید شده و بر مبنای مشاهدات و مسموعات منابع ساواک که در محل حضور داشته و در ساختار اسناد تولید شده در ساواک با نام شنبه شناخته می‌شوند، تولید شده‌اند. به عنوان نمونه در نظریه مأموران ساواک درباره اخباری که از فعالیت‌های یک روحانی انقلابی در روستاهای میناب به دست آمده چنین آمده است:

........ نظریه شنبه: به طوری که معلوم می‌باشد شیخ قنبر درویشی در میناب هم منبرهای تحریک آمیزی می‌رود.

 نظریه یکشنبه: احتمال می رود خبر صحت داشته باشد و رفتار یاد شده از طریق شنبه تحت مراقبت می‌باشد.

 نظریه چهارشنبه:.... به گزارش شنبه نیز اعتماد حاصل است.[1]

یک منبع با شناسه همکار(شهاب) اطلاعات متعددی درباره فعالیت‌های حجت‌الاسلام قنبر درویشی در شهر میناب و روستاهای اطراف آن گردآوری کرده است. این گزارش‌ها حاصل مشاهدات و مسموعات وی هستند. وی از بومیان محل بوده و افراد را می‌شناخته و برخی اطلاعات را از طریق گفت و گوهای خصوصی به دست آورده است. وی همچنین اعمال و رفتار دیگر روحانیون انقلابی منطقه مانند شیخ عباس عباسی و شیخ مهدی پیرسقا(مجیدی) را نیز زیر نظر داشته است. ظاهراً وی با افراد با نفوذ محلی چون روحانیون، و برخی معاریف محلی چون رئیس شورای داوری دهستان تیاب آشنایی و گفت و گو داشته است.[2]

منبع دیگر ساواک در روستاهای میناب(منطقه تیاب) در اسناد با عنوان همکار تیاب مورد اشاره قرار گرفته است. همکار تیاب به تکیه احمد درویشی می‌رفته و در سخنرانی حجت‌الاسلام سید واعظی از وعاظ اعزامی قم(در ایام محرم1356ش) شرکت می‌کرده و هنگامی که از سوی یکی از اهالی مورد سؤال قرار گرفته که سخنرانی واعظی چگونه بود، وی به خوب بودن نتیجه این سخنرانی اشاره و طرف گفت و گو را به دادن اطلاعات بیشتر وادار کرده است. در اثر این گفت و گو، اطلاعات بیشتری درباره فعالیت‌های انقلابی روحانیون و آموزگاران محل به دست آمده است.[3] سند شماره: 1150 / 17 / ل، تاریخ: 16 / 2 / 1357، بر اساس یک گفت و گوی دوستانه منبع با چند نفر دیگر تنظیم شده است.[4] همکار هرمزی دیگر منبع ساواک در روستای نودژ بود و فعالیت‌های حجت‌الاسلام درویشی را به ساواک اطلاع می‌داد.[5]

ساختار کارشناسی ساواک که از شنبه(نزدیکترین فرد به سوژه) تا رده‌های بالاتر(چهارشنبه یا احتمالاً بالاتر) ادامه داشت، به این دسته از اسناد اهمیتی ویژه می‌دهد. نخست آن که شنبه درباره گزارش اظهار نظر می‌کند و فرد بالاتر از وی نیز در تحلیل خبر به فعالیت‌های شنبه و مراقبت‌های وی اشاره دارد. در این ساختار ممکن بوده که یکشنبه به تحلیل شیوه کار شنبه بپردازد یا انگیزه‌های وی را نیز تحلیل کند. این که حتی مأمورین بالادست به تحلیل رفتارها و مواضع شنبه می‌پرداخته‌اند نیز نکته مهمی است. این تحلیل‌های چند لایه درباره منبع خبر، اهمیت کسب خبر و عمق اسناد امنیتی را نشان می‌دهد.

یک نمونه از سندهای ساواک که تحلیل جامعی درباره فضای انقلابی و فعالیت‌های انقلابی در استان هرمزگان ارائه می‌کند، در کتاب سوم اسناد انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک(استان هرمزگان) آمده است. این سند بر اساس گزارش‌های واصله از منابع انتظامی و امنیتی (نظیر فعالیت‌های منابع انسانی و شنود تلفنی که در اسناد ساواک از آن با عنوان منبع 1585یاد شده) تهیه شده است. این سند برای فهم جغرافیای مبارزه، روابط سازمان یافته انقلابیون، محتوای مبارزه، روش مبارزه و در یک تحلیل کلی فهم تاریخ انقلاب در استان هرمزگان بسیار مهم است.[6]

برخی اسناد ساواک گرچه بر مبنای گزارش‌های مأموران آن سازمان تهیه شده‌اند  اما به محیط‌های اداری چون تعاون و امور روستاها اشاره دارند. گفت و گوهای کارمندان این ادارات و اظهار نظرهای آنها که مورد توجه منابع ساواک قرار گرفته نیز می‌تواند محققان را در توصیف اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستاهای استان ساحلی یاری کند. مثلاً با دقت در اظهارات رئیس اداره تعاون و امور روستاهای بندر لنگه می‌توان تصویری از محرومیت مردم روستاهای گاوبندی و مشکل آنها در دسترسی به آب آشامیدنی را مشاهده کرد.[7]


    اسناد و مکاتبات ژاندامری

مکاتبات ساواک و ژاندارمری نیز بخشی از فضای انقلابی حاکم بر روستاها را روشن می‌کنند. به عنوان نمونه سند شماره: 5263 / ه‍1، تاریخ: 23 / 9 / 1356، فعالیت‌های یک روحانی انقلابی اعزامی از قم در روستاهای میناب را به تصویر کشیده است. همچنین درخواست ساواک از ژاندارمری برای مراقبت از اوضاع نیز بخش دیگری از فضای امنیتی و انتظامی موجود در روستاهای منطقه را بازتاب داده است. یک نکته مهم درباره مکاتبات ساواک با ژاندارمری آن است که حساسیت‌های ساواک درباره فعالیت‌های انقلابی در روستاها، بیشتر از ژاندارمری بوده است. در این مکاتبات نشان می‌دهد که ساواک پس از اطلاع از یک فعالیت انقلابی و کشف یک مخالفت با رژیم، از ژاندارمری خواسته است تا وقایع و محیط را بیشتر تحت مراقبت داشته باشد. می‌توان گفت ژاندامری در این گونه امور در حیطه فعالیت خود، از ساواک عقب‌تر بوده است. این امر دلایل مختلف می‌تواند داشته باشد. از جمله؛ ماهیت انتظامی ژاندارمری و ماهیت امنیتی ساواک. ساواک در صدد کشف چنین فعالیت‌هایی بود و ژاندارمری بیشتر به حفظ انتظام جامعه روستایی و حل اختلافات و مسائل روستاییان بود. تا زمانی که برخورد و اختلافی پیش نمی‌آمد، اصولاً موضوع دخالت نیروهای ژاندارمری پیش نمی‌آمد. این در حالی بود که ساواک اصولاً به این گونه مسائل ورود پیدا نمی‌کرد، مگر آن که با مسائل امنیتی ارتباط داشته باشد. پرسش این است آیا ژاندارمری انگیزه‌های امنیتی لازم برای رصد این گونه فعالیت‌ها را داشته است؟ این توضیحات می‌تواند ماهیت امنیتی اسناد ساواک و تفاوت آنها با اسناد دیگر را نشان دهد.

برخی گزارش‌های ژاندارمری نیز بازتاب فعالیت‌های انقلابی روحانیون و معلمان روستایی است. این گزارش‌ها به مانند گزارش‌هایی که توسط منابع ساواک تهیه کرده‌اند، جالب و با ارزش هستند؛ گرچه شاید دقت و عمق آن گزارش‌ها را نداشته باشند. در یک گزارش از هنگ ژاندارمری عباسی فعالیت‌های یک روحانی انقلابی در روستای جائین حاجی‌آباد هرمزگان برای دعوت مردم به انقلاب اسلامی و دستگیری و بازجویی از وی مورد اشاره قرار گرفته است. گاه این اسناد مستند به برخی اسناد دیگر نظیر گزارش‌های یک مدیر دبستان روستایی بودند و گاه متن بازجویی‌های برخی افراد دستگیر شدن پیوست این گزارش‌های ارسالی به ساواک بود.[8] در آگاهی ژاندامری نسبت به فعالیت‌های انقلابی در روستاها، نقش بخش ضد اطلاعات آن سازمان قابل توجه است. بخش قابل توجه گزارش‌های ژاندارمری هرمزگان به ساواک استان، حاصل فعالیت‌های ضد اطلاعات ژاندارمری است. جنبه امنیتی این گزارش‌ها نسبت به دیگر اسناد ژاندارمری بیشتر است. گاه حتی این گزارش‌ها مبنای تهیه گزارش‌های ساواک استان قرار می‌گرفت.[9]

هنگامی که فعالیت‌های انقلابی در روستاها از شکل پنهانی و مخفیانه خارج می‌شد و به شکل تظاهرات عمومی و سر دادن شعار علیه رژیم بروز می‌کرد، ژاندارمری ماوقع را به ساواک گزارش می‌داد و بیشتر از آن سازمان کسب تکلیف می‌کرد. در یک مورد مشخص، ژاندامری هرمزگان، ساواک استان را در جریان فعالیت‌های انقلابی اهالی ده گل کن قرار داد و اسامی کسانی را که علیه رژیم و شخص شاه شعار داده بودند، به ساواک اعلام کرد. واکنش ساواک به این گزارش، چنین بود که؛ در این مورد از طریق منابع محلی تحقیق به عمل آید و برای افرادی که نام آنها در گزارش آمده بود، در ساواک، فیش صادر و ارائه شود. تفاوت ماهیت کار ساواک و ژاندارمری در برخورد با این ماجرا به خوبی مشخص است.[10] نمونه دیگر در این باره، پخش اعلامیه انقلابی در روستای دهو میناب است. البته گزارش ژاندامری بندرعباس در این مورد بیشتر از خبر پخش اعلامیه است و به افراد توزیع کننده اعلامیه، جلسه آنها، رفت و آمدها و متن اعلامیه که به پیوست گزارش آمده (برگزاری اربعین شهدای 29 بهمن1356 تبریز که در9 فروردین1357 در یزد برگزار شده)، نیز پرداخته شده است.[11] گزارش‌های ژاندارمری گاه خود مبنای مکاتبات درون سازمانی ساواک قرار می‌گرفت و آن سازمان بر پایه اطلاعات موجود در گزارش‌های ژاندارمری- و احتمالاً تکمیل و تأیید اخبار توسط منابع آن سازمان- اقدام به مکاتبه در باره فضای انقلابی در روستاها و فعالیت‌های انقلابی در آنجا می‌کرد.[12]


    گزارش‌های شهربانی

برخی گزارش‌های ساواک بر مبنای اطلاعات میدانی و نتایج تحقیقات و فعالیت‌های شهربانی تنظیم شده است. سند شماره: 527 / ه‍1، مورخه: 21 / 9 / 1356، (گزارش ساواک هرمزگان به 312) بر مبنای تحقیقات شهربانی هرمزگان تهیه شده و به فعالیت‌های حجت‌الاسلام شیخ محمدهادی غفاری در ده کرتان و نخل ابراهیمی اشاره دارد.[13] این که چگونه حوزه کار مأموران شهربانی به فعالیت‌های انقلابی افراد فعال در روستاها کشیده شده را بدین صورت می‌توان توضیح داد که روستا و شهر دو حوزه مرتبط با هم هستند. برخی اهالی روستاها در شهر علایق اقتصادی داشتند و در آنجا به حرفه‌ای مشغول بودند. این افراد خود از پیام آوران انقلاب به درون روستاها بودند و چون شهر محل کسب و کار و معیشت آنها بود(مثلاً در شهر مغازه داشتند)، طبیعتاً برخی فعالیت‌های آنها توسط شهربانی مورد مراقبت قرار می‌گرفت و از رهگذر این مراقبت‌ها اطلاعاتی درباره فضای انقلابی در روستاها نیز به دست می‌آمد.[14] در یک مورد سه کاسب بازار میناب که فعالیت‌های انقلابی آنها مورد توجه شهربانی قرار گرفته بود، ساکن روستای تمبانو بودند. گزارش شهربانی درباره این سه کاسب از سوی ساواک با تشکیل و صدور فیش برای افراد مذکور در گزارش پیگیری شد. ساواک همچنین در ارزیابی خبر، صحت آن را ممکن تشخیص داد. این ارزیابی نشان می‌دهد ساواک اخبار مکتسبه از مراجع انتظامی را ارزیابی می‌کرد؛ در واقع وصول خبر از مراجع انتظامی، به معنای پذیرش آن از سوی ساواک نبود.[15]

برخی روستاها نیز که در حومه شهرها قرار داشتند نیز در محدوده فعالیت شهربانی بودند و بنابراین فعالیت‌های انقلابی در این روستاها نیز توسط شهربانی مراقبت و گزارش می‌شد . قریه تبرور در 3 کیلومتری میناب یک نمونه از چنین روستاهایی است و ایراد سخنرانی توسط یک واعظ انقلابی بومی در آنجا مورد توجه شهربانی هرمزگان قرار گرفته است. با این حال ساواک، برای پیگیری ماجرا، ادامه کار را به ژاندامری محل واگذار کرده است.[16]


    مکاتبات اداری (غیر امنیتی و غیر انتظامی)

برخی مکاتبات میان اداراتی که با روستا و روستاییان در ارتباط مستقیم بودند، می‌توانند محققان تاریخ روستایی را در ترسیم فضای انقلابی روستاهای هرمزگان، یاری کنند. مکاتبات میان اداره دامپزشکی و اداره ترویج استان ساحلی درباره گرایش‌ها و فعالیت‌های سپاهیان ترویج در روستاهای استان، یک نمونه از این اسناد هستند. این مکاتبات سرانجام به ساواک منتهی می‌شد و پی نوشت اسناد نشان می‌دهد که ساواک به کمک منابع آن سازمان، اوضاع را زیر نظر داشته است.[17]


    گزارش‌ها و شکوائیه‌های محلی

گاه برخی روستاییان بدون آن که عضو رسمی و سازمانی نهادهای امنیتی، انتظامی یا اداری باشند در گزارش یا شکایت نامه‌ای اخبار فعالیت‌های انقلابی در روستاها را به مراجع انتظامی و امنیتی می‌دادند. انگیزه نوشتن چنین نامه‌های متفاوت بود و معمولاً رقابت‌ها و دشمنی‌های محلی در این باره عاملی مهم به شمار می‌آمد. نامه‌ای که احتمالاً توسط یکی از اهالی محل به سازمان امنیت بندرعباس نوشته شده، برخی فعالیت‌های انقلابی در روستاهای منطقه را روایت کرده است. این نامه به صورتی کوتاه، به فعالیت‌های انقلابیون مذهبی در ده فین اشاره کرده و جایگاه امام خمینی(ره) را به عنوان رهبر نهضت در روستاهای دور دست ایران نیز نشان می‌دهد.[18]


    گزارش نیروی دریایی

این گونه اخیر از اسناد خاص هستند و به موقعیت جغرافیایی استان هرمزگان ارتباط مستقیم دارند. فعالیت نیروی دریایی و وجود پایگاه دریایی به شرایط خاص این منطقه(ساحلی بودن و دسترسی به دریا) مربوط بود. گاه ممکن بود فعالیت‌های انقلابی در شهرها و روستاهای استان، توجه این نیروها را به خود جلب کند. این اسناد از نظر امنیتی واجد اخبار خاصی نیستند و گاه اشاراتی کلی به فعالیت‌های انقلابی در منطقه دارند. این گزارش‌ها به دلیل شیوه تولید و انگیزه تولید کنندگان اهمیت دارند. سند شماره: 143 / 1011 / 507 / 978 / ع، تاریخ: 22 / 8 / 1357 از اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات وابسته به ناوگان و پایگاه دریایی بندرعباس به ریاست ساواک استان هرمزگان نمونه‌ای از چنین گزارش‌هایی است. این گزارش به فعالیت‌های روحانیون محلی(7 نفر از روحانیون میناب و حجت‌الاسلام شیخ صداقتی اهل قریه نخل ابراهیمی) با عنوان براندازی اشاره کرده است.[19]

 

جغرافیای اسناد

در مقدمه جلد اول انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان هرمزگان، چگونگی شکل‌گیری این استان مورد بحث قرار گرفته است. بنابر بخشی از مقدمه کتاب، در سال 1334، پس از ارتقای میناب به رتبه شهرستان، فرمانداری کل بنادر و جزایر بحر عمان، شامل دو شهرستان بندرعباس و میناب تشکیل شد. در سال 1346، فرمانداری کل بنادر و جزایر دریای عمان و فرماندری کل بنادر و جزایر خلیج فارس منحل شد و استان بنادر، جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان به مرکزیت بندرعباس تشکیل شد. در سال 1355، به پیشنهاد وزیر کشور، هیئت وزیران تغییر نام استان ساحلی، بنادر، جزایر خلیج فارس و دریای عمان به استان هرمزگان، در هیئت دولت تصویب شد.[20] در نوشتار حاضر، به پیروی از تاریخ تقسیمات اداری، نام‌های استان ساحلی و استان هرمزگان مورد استفاده قرار گرفته است.

در اسناد مورد استفاده برای تدوین این مقاله از فعالیت‌های انقلابی در روستاهای زیر یاد شده است. بیشتر روستاهای مورد اشاره اسناد، از روستاهای شهرستان میناب بوده‌اند.

احشام[21]، بهمنی(میناب)[22]، بیکاه(میناب)[23]، تیرور (سه کیلومتری شهر میناب)[24]، تمبانو (میناب)[25]، جائین[26]،

جغین(میناب)[27]، جنگجنگو (که جزء شهر میناب شده بود) ، جوباریکو (میناب) [28]، چلو (نخل ابراهیمی میناب)[29]،حاجی خادمی(میناب)[30]،حکمی بالا[31]،خوگر(؟بندرعباس)،خیرآباد(میناب)،درپهن(میناب)[32]،دمشهر (میناب)[33] ، دهو(میناب)[34]سوزاء(قشم)[35]، قرطان / کرتان / کوتان(نخل ابراهیمی، شهرستان میناب)[36]، کلیبی (میناب)[37]، کوشکنار(بخش گاوبندی؟)[38]، کهنه شوین (میناب)، گاوبندی[39]، گل کن (میناب)[40]، گورزانک (میناب)[41]، مازع (میناب)[42]، ماشه ران /  ماه شهران(میناب؛ نخل ابراهیمی)[43]، ماه کیان (دهستان تیاب میناب)[44]و نخل ابراهیمی (دهستان تیاب میناب)[45]

 

ویژگی‌های  جغرافیایی و اجتماعی

برخی از ویژگی‌های  اجتماعی و جغرافیایی که در شکل‌گیری فعالیت‌های انقلابی تأثیر داشته را می‌توان چنین برشمرد.


    موقعیت جغرافیایی و ارتباط برخی روستاییان با آن سوی دریا (کشورهای همسایه)
    رابطه شهر و روستا، پیوستگی آن دو و محوریت شهرها
    بافت مذهبی منطقه و جایگاه روحانیت در میان مردم
    وجود اماکن و پایگاه‌های مذهبی و دینی چون مساجد، حسینیه‌ها و تکایا در روستاها
    نقش نیروهای اداری حکومتی در گسترش فضای انقلابی در روستاها
    فعالیت قشرهای مختلف روستایی در پیوند دادن روستا با مبارزات انقلاب اسلامی

در سند شماره: 3651 / ه‍1، تاریخ: 8 / 3 / 2537(1357)، ساواک هرمزگان در یک تحلیل کلی اطلاعات مهمی درباره جغرافیا و روش های مبارزه انقلابیون در آن استان به دست داده است. بنابراین گزارش:

با بررسی اطلاعات گوناگونی که تاکنون از منابع مختلف و مراجع انتظامی به این سازمان واصل شده، فعالیت‌های ضدامنیتی عناصر مذهبی در استان هرمزگان در دو شهر بندرعباس- میناب متمرکز و اخیراً از طرف عناصر افراطی فعالیت‌های به اصطلاح روشنگرانه‌ای در جزیره قشم، جزیره هرمز، بخش فین از توابع بندرِعباس و چند قریه از توابع شهرستان میناب مشهود گردیده است. به طور کلی کلیه فعالیت‌های مذهبی در منطقه از طریق عوامل افراطی در بندرعباس هدایت و هرگونه اقدام در سایر نقاط تحت نظر عوامل افراطی این شهر انجام می‌پذیرد. اقداماتی که این عناصر تاکنون انجام داده‌اند، به شرح زیر به استحضار می‌رسد:


    تشکیل جلسات قرائت قرآن و تفسیر آیات و دروس دینی و کلوب‌های مذهبی مدارس
    تشکیل جلسات وعظ و سخنرانی
    دعوت از وعاظ و طلاب افراطی توسط بازاریان و افراد ظاهراً موجه در ایام سوگواری
    دعوت از وعاظ ممنوع المنبر با نام مستعار
    تشکیل کتابخانه در مساجد و در اختیار قراردادن کتب مذهبی....
    جمع آوری اعانه
    ارتباط با مراکز مذهبی قم، یزد، کرمان، سیرجان، شیراز
    توزیع اعلامیه‌های مراجع تقلید
    تهیه و توزیع اعلامیه‌های مضره خطی

در ادامه این سند نام برخی نیروهای انقلابی آمده که بایستی تحت مراقبت قرار گرفته، احضار، بازجویی یا تبعید می‌شدند. در این فهرست که مربوط به محیط‌های انقلابی شهر و روستا آمده، نام روحانیون و طلاب، کارمندان ادارات دولتی و شرکت‌ها، کاسب، آموزگار و دانش آموز دیده می‌شود.[46]

برای بررسی روند شکل‌گیری مبارزات انقلاب اسلامی در روستاهای استان هرمزگان گروه‌ها و قشرهای مهم در این زمینه، می‌توان به نقش روحانیون(بومی و غیر بومی)، کارمندان ادارات و نهادهای دولتی(آموزگاران، سپاه بهداشت و ترویج، شرکت‌های تعاونی) و قشرها و گروه‌های ساکن روستاها اشاره کرد. در این بررسی ضمن تفکیک حوزه‌های یاد شده از شرح رویدادها نیز تا حد امکان دور نمانده‌ایم.

 

روحانیون انقلابی

روحانیون انقلابی عمده‌ترین، بزرگ‌ترین و کارآمدترین گروهی بودند که انقلاب را به درون روستاها می‌بردند. آنها به مناسبت‌های مختلف به روستاها می‌رفتند و با استفاده از منبر وعظ و خطابه در مساجد و حسینیه‌ها، آرام آرام بر آگاهی انقلابی مردم می‌افزودند. مجموعه عناصر و امکانات و ابزارهای فعالیت روحانیون انقلابی در روستاها عبارت بودند از:

 1)روحانیون انقلابی (نیروی انسانی) مانند حجج اسلام قنبر درویشی، شیخ محمدهادی غفوری، سیدی به نام واعظی که از قم به تیاب میناب آمده بود، روحانیون انقلابی دیگر که از قم به منطقه می‌آمدند، و ...... (نک: سطور بعدی)

 2)مکان فعالیت (عمدتاً در مساجد، حسینیه‌ها و گاه منازل اشخاص) مانند مسجد ده فین، حسینیه حاج عبدالکریم خویلدی در یکی از قراء اطراف میناب، حسینیه گاوبندی(نک: سطور بعدی)

3) زمان(مناسبت‌های مذهبی مانند ماه محرم، ماه رمضان، اعیاد مذهبی) مانند سخنرانی حجت‌الاسلام قنبر درویشی در ماه رمضان در روستاهای اطراف میناب، مراسم عزاداری در ده فین، سخنرانی واعظی در شب های ماه محرم(آذرماه1356) در تیاب میناب(نک: سطور بعدی)

4)ابزارها(منبر، اعلامیه، نوار، کتاب)

5)روش‌ها(سخنرانی، پخش اعلامیه، رساله امام خمینی(ره) و.....) مثلاً پخش رساله امام خمینی(ره) توسط حجت‌الاسلام شیخ قنبر درویشی، پخش رساله و کتاب توسط حجت‌الاسلام شیخ محمدهادی غفوری (نک: سطور بعدی)

6)حیطه‌های فعالیت(سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مانند جمع آوری سهم امام و ......)

 

روند وقایع

اسناد ساواک از فعالیت‌های روحانیون انقلابی در روستاهای استان ساحلی اخبار مکرر و متعددی دارند. در مهرماه 1354، ساواک استان ساحلی به مدیریت کل اداره سوم، گزارش داد:

شیخ قنبر درویشی که در میناب و قراء اطراف جهت وعظ به منبر می‌رود، اخیراً در زمینه مبارزه با گرانفروشی صحبت و ضمن تشریح اظهار داشته که خرید اجناس از بازار حرام می‌باشد و شاهنشاه آریامهر را به یزید تشبیه نموده. وی تبلیغاتی به نفع خمینی نموده و سعی می‌نماید مردم را مقلد وی نماید. ضمناً نامبرده خمس و سهم امام جمع آوری و جهت خمینی ارسال می‌نماید.[47]

فعالیت‌های انقلابی حجت‌الاسلام قنبر درویشی به اندازه‌ای مورد توجه ساواک قرار گرفته بود که در مهرماه 1354، ساواک مقرر کرد نامبرده دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. سند شماره: 5142 / ه‍ ، تاریخ: 14 / 7 / 1354 از دستگیری شیخ قنبر درویشی، خبر داده است.[48] با این حال به روایت یکی از ساکنان قریه نخل ابراهیمی تیاب میناب، مأمورینی که برای بازرسی منزل وی به آن قریه رفته بودند؛ وی:

«به جای خانه خودش، خانه دامادش به نام موسی سلیمان که در ابوظبی است، به آنها نشان داده تا مورد بازرسی مأمورین قرار بگیرد. لیکن پس از این که مأمورین، شیخ مربوطه را همراه خود می‌برند، اوراقی از قبیل اعلامیه که عکس چند نفر مهندس که کشته شده بودند روی آن بود و مربوط به شیخ قنبر درویشی بوده و در منزل پدرش پنهان نموده بود، به وسیله افرادی نظیر مشهدی ابراهیم درویشی، حاج احمد درویشی و احمد کبابی شوهر دخترعموی یاد شده، جمع آوری و از بین می‌برند.»[49]

سند مورخه: 8 / 8 / 1354 نشان می‌دهد که روحانیون انقلابی حتی در شهرهای کوچک و محیط‌های روستایی نیز به گونه‌ای هماهنگ فعالیت می‌کردند. آنها همدیگر را حمایت و پشتیبانی می‌کردند. مثلاً هنگامی که حجت‌الاسلام قنبر درویشی دستگیر شده بود، حجت‌الاسلام شیخ عباس عباسی که ساکن قریه قرطان(نخل ابراهیمی از شهرستان میناب) بود، به قریه قرطان رفته و به اهالی روستاهای نخل ابراهیمی و چلو سفارش کرده بود که نماز عید فطر را برگزار نکنند. ظاهراً  این دستور به تعطیلی نماز جماعت و برگزار نکردن عید فطر و به منظور نشان دادن اعتراض اهالی به دستگیری روحانیون فعال منطقه بوده است.[50]

در سند شماره: 5038 / ه‍1، تاریخ: 30 / 8 / 1356، اسامی روحانیون و نیروهای انقلابی مذهبی آمده است. در این فهرست نام‌های انقلابیون اهل روستاهای منطقه بارز و برجسته است. در این فهرست می‌توان نام شیخ قنبر درویشی(میناب قریه نخل ابراهیمی)،  شیخ عباس عباسی(قریه کوتان نخل ابراهیمی) و احمد مظفری (قریه خوگر بندرعباس) را دید. همچنین حاج فرج‌الله محبوبی، احتمالاً همان رئیس پیشین شورای داوری دهستان تیاب میناب نیز بیشتر در پیوند با محیط روستا بود تا شهر. وی همان نیروی مذهبی است که وجوه سهم امام را به محضر امام خمینی(ره) فرستاده بود.[51]

سند مورخه: 21 / 9 / 1356، به فعالیت‌های شیخ محمدهادی غفوری در ده کرتان و نخل ابراهیمی اشاره دارد. این فعالیت‌ها شامل پخش رساله و کتاب در روستاهای هرمزگان بوده است. بخش مهم دیگر گزارش ارتباط شیخ محمدهادی غفوری با قم است. بنابر گزارش ساواک هرمزگان:

«برابر تحقیقاتی که توسط شهربانی استان هرمزگان به عمل آمده نامبرده[شیخ محمدهادی غفاری] رساله‌ها و کتب مورد نظر را بین چند نفر از اهالی ده کرتان و نخل ابراهیمی از قراء شهرستان میناب توزیع نموده و در حال حاضر مشارالیه به اتفاق شیخ عباس عباسی و شیخ قنبر درویشی که هر دو نفر دارای سوابقی در آن اداره کل[312] می‌باشند در مدرسه حجتیه قم به سر می‌برند.[52]

ماه آذر 1356، برابر با محرم 1388ق، فرصت مناسبی برای روحانیون انقلابی بود تا به نشر دعوت انقلاب در روستاها شتاب بیشتری بدهند.در این ایام سیدی به نام واعظی که از قم به تیاب میناب دعوت شده بود، در منبرها به جایگاه امام خمینی(ره) در نهضت انقلابی مردم ایران اشاره می‌کرد و با دعا برای ایشان، مردم روستایی را با مبارزات انقلاب اسلامی بیشتر پیوند می‌داد. این روحانیون، ارتباط قم با نواحی روستایی را بیشتر و مستحکم‌تر می‌کردند. درباره سخنرانی‌های واعظ مذکور در روستاهای میناب، ساواک هرمزگان از ژاندارمری خواست مراقبت‌های لازم را به عمل آورد. سندهای دیگر حاوی دستور به احضار واعظی و دادن تذکر به وی هستند. همچنین اشاره شده چنانچه وی به احضار و تذکر بی‌توجهی کرد، ممنوع المنبر گردد.[53] در سندی دیگر که بر مبنای گفت و گوی منبع ساواک با شخصی دیگر(علی صمیمی) تنظیم شده، میزان تأثیر این روحانی و دیگر روحانیون منطقه ارزیابی شده است:

«.....تو چه می‌دانی تمام مردم نخل ابراهیمی و اطراف آن را طرفدار خمینی کرده‌اند...... نظریه شنبه: تمام این سمپاشی‌ها و علم کردن افرادی از قبیل..... به نفع خمینی..... از جانب شیخ های معلوم الحال مانند عباس عباسی، محمدهادی غفوری و قنبر درویشی می‌باشد و در صورتی که صلاح بدانند .....بعد از این از منبر رفتن سید واعظی نیز جلوگیری شود.»[54]

در گزارش هنگ ژاندارمری عباسی به فعالیت‌های انقلابی شیخ علی شریفی در روستای جائین(شهرستان حاجی آباد هرمزگان) اشاره شده است. پس از گزارش‌های مدیر دبستان جائین، شیخ علی شریفی احضار و مورد بازجویی قرار گرفت:

«مدعی است که مدت سه سال می‌باشد به قریه جائین در ایام محرم مسافرت می‌نماید و برای اهالی تدریس دینی می‌نماید و از مدیر دبستان جائین نیز برای همین منظور تقاضای تخته سیاه نمودم.»[55]

نقش روحانیون انقلابی در سازماندهی مبارزات اتقلابی در روستاهای هرمزگان در اسناد مورد اشاره قرار گرفته است. در سند شماره: 5963 / ه‍1، تاریخ: 30 / 11 / 1356 شیخ خلیل صداقتی رهبر اصلی افراد فعالی انقلابی در شهرستان میناب و روستاهای اطراف آن معرفی شده است. در نظریه سه‌شنبه و چهارشنبه درباره شیخ خلیل صداقتی آمده است که:

«در میناب کتاب فروشی دارد و اکثراً با کتب مذهبی سروکار دارد. خلیل صداقتی بر اثر مراوده با شیخ محمدعلی طالب اصفهانی که پیشنماز می‌باشد، فرد تندرویی شده و تبلیغات سوء می‌نماید.»[56]

این افراد تحت نظر حجت‌الاسلام خلیل صداقتی به قم رفت و آمد می‌کردند و کتاب و شعار(اعلامیه) انقلابی را به روستاهای منطقه برده و توزیع می‌کردند. نتیجه چنین فعالیت‌های گسترش فضای انقلابی در روستاهای منطقه بود.[57]

در سند دیگری درباره فعالیت‌های انقلابی حجت‌الاسلام علی صداقت، نقش محوری روحانیون در سازماندهی نیروهای انقلابی مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین گزارش، شیخ علی(خلیل) صداقت، سردفتر تیاب بود و منزلش در روستای جنگجنکو واقع بود. وی:

«با چند نفر که دارای سوابق سیاسی می‌باشند: 1- شیخ قنبر درویشی 2-شیخ عباس عباسی 3-شیخ عباس صبوری ارتباط برقرار و اکثراً در منزلش جلساتی تشکیل می‌دهد و با یک عده از بازاریان و معلمین به اسامی: 1-عباس داودی 2-رنجبر 3-صبوری 4-عبدالرضا عمرانی 5-عبدالحسین عمرانی 6-عبدالرضا اسماعیلی 7-اسدالله دستوان در منزل شیخ محمدطالب اصفهانی اجتماع می‌نمایند.»[58]

سند شماره: 3369 / ه‍1، تاریخ: 9 / 2 / 1357، بار دیگر به فعالیت‌های انقلابی شیخ علی صداقت در منطقه اشاره کرده است. بنابراین گزارش، وی:

«در میناب ساکن می‌باشد و وارد کننده اتومبیل تویوتا جهت فروش به طریقه سیار است و با شیخ محمدهادی غفوری و شیخ قنبر درویشی و شیخ عباس عباسی رابطه خویشی[دارد] و محرک آنان در مورد سخنرانی‌های ضد مملکتی می‌باشد..... و با شماره 7612 قم نیز در ارتباط می‌باشد و هفته‌ای دو مرتبه به شهرستان قم سفر نموده و به نظر می‌رسد که دستورات لازم را از آنجا اخذ و به بستگان خود که در فوق آمده است می‌رساند.ضمناً نامبردگان در منازل 1-پیشنماز محمدعلی طالب اصفهانی 2-منزل خودش واقع در محله جنگجنکو میناب 3-منزل عبدل میرزا واقع در محله جوباریکو 4-منزل علی بهمنی اجتماع می‌نمایند.[59]

ساواک هرمزگان در 18 ار دیبهشت 1357، به ژاندارمری هرمزگان اطلاع داد که یک روحانی ناشناس در روستاهای گل کن و کهنه شوین از توابع شهرستان میناب به فعالیت‌های انقلابی مشغول است. در سند دیگری بدین نکته اشاره شده که این روحانی انقلابی، حجت‌الاسلام قنبر درویشی بوده است.[60]

در 19 اردیبهشت 1357، با تلاش‌های روحانیون بومی و روحانیونی اعزامی از قم، مبارزات انقلابی در میناب با مبارزات انقلابی در دیگر شهرها و نواحی کشور پیوند جدی خورد. این مبارزات که از 19 دی 1356 قم، به قیام مردم تبریز(29بهمن1357) و روزهای 9 و10 فروردین در یزد، جهرم و اهواز رسیده بود؛ اکنون روستاهای میناب به ایستگاه چهارم آن بدل شده بودند. بر اساس نامه فرماندار شهرستان میناب به استاندار استان هرمزگان:

«ساعت 8 شب سه‌شنبه 9 / 2 / 2537[1357] به تدریج عده ای از اهالی دهات بیکا، خیرآباد و خراجی رودان و نخل ابراهیمی، دهو، مازع و محله جنگجنگو که دو سال قبل جزء شهرِ[میناب] گردیده و اخیراً مسجدی در آن بنا شده، وارد مسجد جامع میناب گردیدند. مقارن ساعت 5 / 8 پنج نفر آخوند که گویا یکی از آنان از قم آمده بود، به شهر وارد و داخل مسجد مذکور گردیدند. بالنتیجه قریب دویست نفر مرد و زن در مسجد اجتماع و آخوندی که به نام سید معروف بوده، در مسجد سخنرانی و مطالب ضدملی عنوان می‌نماید.»[61]

در اردیبهشت 1357، سازمان ضداطلاعات ژاندارمری به ساواک هرمزگان اطلاع داد: یک روحانی که از قم به منطقه آمده در روستاهای گل کن و کهنه شویه بخش رودان بندرعباس به فعالیت‌های انقلابی مشغول است. این فعالیت‌ها شامل برگزاری جلسات مرتب در پوشش مجالس مذهبی بود و محتوای سخنرانی‌های این مجالس، ضدامنیتی (انقلابی و علیه رژیم) بود.[62]

ژاندارمری هرمزگان در خرداد 1357، پس از تحقیقات غیرمحسوس به این نتیجه رسید که روحانیون و برخی معاریف و آموزگاران محلی در شکل‌گیری فضای انقلابی و پیوند دادن مردم منطقه با رویدادهای فرامنطقه‌ای نقش عمده‌ای  داشته‌اند. این تلاشها در دو مناسبت اربعین شهدای 29 بهمن 1356 تبریز و اربعین شهدای 9 فروردین 1357 یزد، جهرم و اهواز به ترتیب در روزهای 9 فروردین و 19 اردیبهشت در هرمزگان نیز جنبه تظاهرات عمومی پیدا کرد. در شکل‌گیری و سازماندهی این اعتراضات روحانیون نقش محوری داشتند و اصناف و پیشه‌وران شهری و برخی فرهنگیان نیز با آنان همراه بودند.[63]

در تیرماه 1357، ژاندارمری بندرعباس از فعالیت‌های انقلابی در روستای دهو میناب خبر داد. گزارش ژاندارمری با اطلاعاتی درباره رفت و آمدها به روستا شروع می‌شود و با ارائه اطلاعاتی درباره روحانیون بومی و اهالی روستا که با آنها همکاری داشتند و خبر پخش اعلامیه انقلابی در روستا ادامه می‌یابد. متن اعلامیه نیز به مراسم اربعین شهدای 29 بهمن 1356 تبریز مربوط بوده که در تاریخ 9 / 1 / 1357 در یزد برگزار شده است.[64] اکنون می‌توان ارتباط روحانیت بومی انقلابی را با مراکز انقلابی در شهرهای دیگر دید و مشاهده کرد که چگونه آنها روستایی در جنوب کشور(در میناب) را با مبارزات انقلابی در دیگر شهرها(در اینجا: یزد) پیوند می‌دادند. البته این اعلامیه بر رهبری امام خمینی(ره) تأکید کرده است و در واقع روحانیون رابطین مردم روستاها و شهرهای دور و نزدیک با روحانیون رده بالای نهضت و به ویژه رهبر نهضت(حضرت امام خمینی ره) بودند که ایشان در آن زمان در کشور عراق در تبعید به سر می‌بردند.

در 18 تیرماه 1357 شهربانی هرمزگان به ساواک استان گزارش داد شیخ قنبر درویشی برای مردم قریه تبرور در سه کیلومتری شهر میناب به ایراد سخنرانی پرداخته است. بنابر متن گزارش حجت‌الاسلام درویشی هنگام عبور از قریه مذکور به این اقدام دست زده بودند. این اشاره نشان می‌دهد که روحانیون انقلابی از هر فرصتی برای روشنگری و نشر پیام انقلاب استفاده می‌کرده‌اند.[65]

فعالیت‌های انقلابی روحانیون انقلابی هرمزگان تنها به روستاهای این استان محدود نبود و آنها به روستاهای استان‌های همجوار نیز رفت و آمد می‌کردند. یک نمونه از آن در گزارش‌های ساواک استان هرمزگان آمده است. بنا براین گزارشها؛ حجت‌الاسلام قنبر درویشی در تیرماه 1357، در یک مجلس روضه خوانی در قریه نودژ(حوزه استحفاظی کرمان)، شدیداً از دولت و مقامات حکومتی انتقاد و به اعلامیه‌های انقلابی حضرت امام خمینی(ره) اشاره کرد و وعده داد این اعلامیه‌ها را در روستا پخش خواهد کرد. نکته مهم درباره حجت‌الاسلام درویشی آن بود که ایشان با نام مستعار محقق خود را معرفی کرده بود و این بدان دلیل بود که وی تحت تعقیب مأموران امنیتی و انتظامی قرار داشت. وی بارها به این قریه رفته و به پخش اعلامیه در روستا پرداخته بود؛ بنابر متن سند شماره: 4708 / ه‍1، وی مشخصاً در شب 13 رمضان همان سال(مرداد-شهریور1357) در مسجد روستای نودژ به پخش اعلامیه پرداخته بود. در نظریه کارشناسی ساواک درباره فعالیت‌های حجت‌الاسلام در روستای نودژ به این نکته اشاره شده است که این فعالیت‌ها در روحیه جوانان روستا اثر نامطلوبی به جا گذاشته است.[66]

در مردادماه 1357، ساواک هرمزگان بر مبنای گزارش‌های ضداطلاعات ژاندارمری هرمزگان گزارش داد:

«شیخ قنبر درویشی فرزند حاج علی، ساکن نخل ابراهیمی میناب و پدر همسرش به نام حاج حبیب اخشمی ساکن تمبانو میناب با همکاری حاج عباس عباسی نوارهای ضد امنیتی و کتاب‌های مضره را در منزل خود نگهداری و سپس در اختیار بعضی از اهالی قرار می‌دهند.»[67]

ماه رمضان 1388(مرداد و شهریور 1357) برای روحانیون فرصتی بود تا فعالیت‌های انقلابی خود در روستاها را گسترش دهند. حجت‌الاسلام قنبر درویشی در شب 19 رمضان در روستای ماه کیان حوزه ژاندارمری تیاب (از توابع میناب) و در شب های 20 و 21 رمضان در روستاهای گورزانک و بهمنی آن منطقه به منبر رفت و به ایراد سخنرانی‌های انقلابی پرداخت. وی در این سخنرانی پیرامون فاجعه سینما رکس صحبت کرد و به روشنگری ضد رژیم شاهنشاهی پرداخت. روحانیون در حکم یک رسانه اخبار مربوط به رویدادهای انقلاب اسلامی را به روستاها می‌بردند و روستاییان را نسبت به روند مبارزات انقلاب اسلامی در دیگر شهرها و روستاهای ایران آگاه می‌کردند. نظریات کارشناسی ساواک پیرامون فعالیت‌های حجت‌الاسلام درویشی جالب است. بنابراین اظهارات:

«مشارالیه از قم دستور می‌گیرد و از طرفداران خمینی است.....کلیه بستگان نامبرده از عناصر افراطی مذهبی و دارای سوابقی بوده و همگی اهل قریه نخل ابراهیمی میناب می‌باشند.»[68]

در 13 شهریور 1357، شیخ عباس عباسی روحانی انقلابی تحت تعقیب ساواک، در روستای دهو (از روستاهای میناب) به ایراد سخنرانی علیه رژیم و پخش اعلامیه انقلابی پرداخت.[69] در 25 همین ماه شهربانی هرمزگان به ژاندامری این استان، از فعالیت‌های انقلابی شیخ محمدحسین محمد قاسمی در جفین از روستاهای رودان خبر داد. این فعالیت‌ها در پوشش جلسات قرآن انجام می‌شد .[70]

 

سهم امام

روحانیون انقلابی می‌کوشیدند روستاها را به سازوکار اقتصادی نهضت اسلامی مردم ایران پیوند دهند. این سازوکار اقتصادی همان وجوه سهم امام و خمس بود که معتقدین به مذهب، به روحانیت دینی می‌دادند. واقعیت این است که وجوه سهم امام و خمس پشتوانه مالی نهضت بود. ساواک از این امر آگاه بود و به روش‌های مختلف می‌کوشید به درون این سازوکار مالی نفوذ کند و آن را تخریب یا تضعیف کند. روحانیون در روستاها نیز به کار جمع‌آوری وجوه سهم امام و ارسال آن به مراکز نهضت مشغول بودند.[71] در سند شماره: 5085 / ه‍ 1، مورخه: 8 / 7 / 1354 آمده است:

«[شیخ قنبر درویشی] در قریه مذکور[نخل ابراهیمی میناب] فعالیت‌هایی به نفع خمینی می‌نماید و خمس و سهم امام از مردم اخذ و جهت خمینی ارسال می دارد.»[72]

شیخ قنبر درویشی می‌کوشید مردم شهری و روستایی در میناب را به پرداخت خمس و زکات تشویق نماید. یک نمونه از چنین فعالیت‌هایی در سند شماره: 5086 / ه1، تاریخ: 8 / 7 / 1354 ثبت شده است:

«نامبرده بالا در یک صحبت خصوصی اظهار داشته: من به وجود احمد کبابی که ثروتمند فامیل ما است افتخار می‌کنم. زیرا او مرد با خدایی است و همه ساله حساب خودش را از نظر پرداخت خمس و زکات می‌نماید و هم اکنون مدت سه سال است سهم امام خودش را خدمت آیت‌الله خمینی فرستاده است.»

نظریه شنبه: احمد کبابی فرزند عبدالله ساکن تیاب میناب می‌باشد. وی یکی از طرفداران و مبلغین خمینی است و اکثراً از خمینی نقل قول می‌کند .[73]

در یک مورد دیگر به حاج فرج‌الله محبوبی رئیس پیشین شورای داوری دهستان تیاب میناب اشاره شده که سهم امام را به خدمت ایشان ارسال داشته بود.[74] از این دست فعالیت‌های اقتصادی که توسط انقلابیون مذهبی انجام می‌شد، در اسناد ساواک به صورت مکرر دیده می‌شود. در اردیبهشت ماه 1355، ساواک استان ساحلی در گزارشی به 312 اعلام کرد:

«تعداد زیادی از اهالی میناب بندرعباس.....مقادیر زیادی پول جمع‌آوری و برای یکی از علماء کشور عراق فرستاده‌اند. آنان در چند ماه گذشته جلساتی به طور خصوصی و محرمانه در اطراف قریه زهوکی میناب تلنگ و منوجان تشکیل داده.....در منطقه میناب فعالیت‌های مذهبی گسترده‌ای وجود دارد. وجوهی به نفع خمینی جمع‌آوری می‌گردیده که شیخ مهدی پیرسقا معروف به مجیدی یکی از عاملین جمع‌آوری این وجوه بوده که دستگیر و تحقیقات از وی ادامه دارد.»[75]

در اسفندماه 1356، شهربانی استان هرمزگان به ساواک آن استان گزارش داد:

حیدر اقصمی که ساکن تمبانو میناب، حوزه استحفاظی ژاندارمری می‌باشد به سه نفر به نامان: 1-حبیب اقصمی 2-حاجی اقصمی 3-حاج مسلم که در بازار میناب یک مغازه به نام نفر اول دارند با حیدر اقصمی بستگی نزدیک داشته و دارای گذرنامه بین‌المللی هستند و اجازه خروج از کشور را از بندرعباس اخد نموده و قریباً به شیخ نشین دوبی خواهند رفت که وجوه جمع‌آوری شده وسیله سه نفر نامبردگان جهت رسانیدن به آقای خمینی تحویل بانی مسجد دوبی به نام سیدموسی حکیم که واسطه فیمابین آنان [است] خواهد گردید.»[76]

گزارش دیگری نشان می‌دهد که ظاهراً افراد یاد شده با شیخ قنبر درویشی در ارتباط بوده و وجوه مذکور توسط وی گردآوری و برای رساندن به عراق از مسیر دبی، تحویل حیدر اقصمی داده شده است.[77]

یکی دیگر از فعالیت‌های روحانیون(و نیروهای مذهبی)در روستاهای استان ساحلی، تلاش برای تأسیس صندوق قرض الحسنه بود. قرض الحسنه به جنبه‌ای از فعالیت‌های مالی اشاره داشت که با نظام بانکی شاهنشاهی در تضاد بود. تلاش برای ایجاد چنین ساختارهایی در واقع کوشش برای دور کردن مردم از رژیم بود. به گزارش اسناد ساواک:

«سیدمحمد واعظی از اهالی قریه فال از توابع لامرد لارستان..... در حسینیه گاوبندی و قریه احشام وعظ نموده، ضمن سخنرانی درباره دفاع از حقوق و شرافت ملی، مردم را تشویق به تأسیس خیریه‌ای جهت دادن قرض الحسنه به فقرا و محتاجان نموده و آنها را به دوری جستن از بانک‌ها دعوت نموده است.»[78]

 

محتوای سخنرانی‌ها

روحانیون انقلابی می‌کوشیدند در منبرها و با استفاده از سخنرانی، آگاهی‌های مردم انقلابی را افزایش دهند. کلیت سخنرانی‌های روحانیون در طول سال‌های مبارزه از یک قاعده روشن و آشکار پیروی می‌کند ؛ آنها با ارائه دوگانه تاریخی حق و باطل و تفسیر دو قطبی تاریخ، تصویری زنده از تحولات تاریخی ارائه می‌کردند که تا زمان حال ادامه داشت. این قاعده درباره سخنرانی‌های روحانیون انقلابی که در شهرهای بزرگ و روستاهای کوچک منبر می‌رفتند، جاری بود. سخنرانی‌های روحانیون انقلابی در روستاهای هرمزگان نیز باید در این کلیت تحلیل و ارزیابی شود. سخنرانی‌های حجت‌الاسلام قنبر درویشی در روستاهای میناب و تشبیه شاه به یزید از این منظر قابل توجه است.[79]

 

بومیان(ساکنان روستاها)

منظور از بومیان مذهبی کسانی است که به واسطه گرایش‌های مذهبی به فعالیت علیه رژیم مشغول بودند. این افراد در عرف محل با عنوان سید، حاجی و یا مشهدی شناخته می‌شدند.(مانند مشهدی ابراهیم درویشی، حاج احمد درویشی اهالی روستای نخل ابراهیمی تیاب میناب، حاج فرج‌الله محبوبی رئیس پیشین شورای داوری دهستان تیاب؛ نک: سطور بعدی) حاج احمد درویشی ساکن قریه نخل ابراهیمی میناب یکی از این افراد بود. وی که به سفر مشهد رفته بود(تابستان 1354ش)، روحیه ضد رژیم خود را در گفت و گو پیرامون ساخت و سازهای اطراف حرم امام رضا(ع) نشان داده است. این اقدامات در دوره استانداری عبدالعطیم ولیان در خراسان رخ داده بود:

«شاه دستور داده که مسافرخانه و مغازه‌های دور حرم را خراب نمایند و جای آنها سبزی کاری و گل کاری شود. به همین لحاظ عده‌ای از مردم را بی خانمان کرده که جایی برای تفریح آمریکایی‌ها درست نماید..... حضرت رضا(ع) لازم ندارد که زن‌های عریان آمریکایی بیایند، دور حرم تفریح نمایند.....شاه دیگر مکان مقدسی در ایران به جای نگذاشته است.»[80]

حاج احمد درویشی با حجت‌الاسلام قنبر درویشی روحانی انقلابی منطقه خویشاوندی داشت و هنگامی که مأمورین قصد بازرسی منزل حجت‌الاسلام درویشی را داشتند، وی به همراه چند نفر دیگر، اعلامیه انقلابی که در منزل حجت‌الاسلام درویشی بود، را از بین برده بود.[81]

حاج فرج‌الله محبوبی از سرشناسان دهستان تیاب میناب و رئیس پیشین شورای داوری این دهستان بود. وی گرایش‌های مذهبی انقلابی داشت و زمان شاه را با دوره معاویه قیاس می‌کرد. حاج محبوبی از طرفداران امام بود و بنا به اظهار منبع ساواک، وجوه سهم امام را به خدمت ایشان ارسال کرده بود.[82]

حاج احمد درویشی رئیس انجمن قریه نخل ابراهیمی تیاب  میناب نیز با دعوت از روحانیون انقلابی، بسترها و زمینه‌های گسترش انقلاب اسلامی در روستاهای منطقه را فراهم می‌کرد. وی در آذر1356[محرم1388ق] از سیدی به نام واعظی دعوت کرده بود تا شب‌ها در مراسم عزاداری برای روستاییان سخنرانی کند. روحانی مذکور طی مدت اقامت در محل، در منزل حاج احمد درویشی به سر می‌برد و در سه تکیه منطقه[دو تکیه در نخل ابراهیمی و دیگری در ماشه ران] منبر می‌رفت. سید واعظی که در بخش دیگر این نوشتار به فعالیت‌های وی اشاره شده، آشکارا امام خمینی(ره) را دعا می‌کرد و فضای انقلابی را در روستاهای منطقه گسترش می‌داد.[83] سند دیگری به آگاهی‌های وی درباره فضای سیاسی و انقلابی کشور اشاره دارد. این سند براساس گفت و گویی بین چند نفر از انقلابیون محلی در یک محیط شهری تهیه شده است و محصول کار یکی از منابع ساواک به نام همکار شهاب(درباره وی، نک: بخش گونه‌های اسناد در مقاله حاضر) است.[84]

برخی روستاییان که به واسطه فعالیت حرفه‌ای و کار اداری با شهرها در ارتباط بودند، می‌توانستند میان شهرهای انقلابی و روستاها پلی برقرار کنند و فعالیت‌های دیگر نیروهای انقلابی(بومی و غیر بومی) را عمق ببخشند. سند شماره: 4031 / ه‍ ، تاریخ: 13 / 5 / 1356 به چنین افرادی اشاره دارد. این افراد در جلسات شبانه شرکت می‌کردند، پیرامون مسائل سیاسی گفت و گو می‌کردند و با مرکز دعوت انقلابی در قم در ارتباط بودند و از نظر فکری از آنجا تغذیه می‌شدند.

«خبر رسیده حاکیست: هر شب جلساتی با شرکتِ: 1)غیرارتشی داودی مکانیک و باطری ساز، 2)محمدمظفری رئیس شرکت تعاونی مهرگان حاجی خادمی میناب، 3)عبدالله زارعی راننده ساکن قریه دمشهر و جوباریکو میناب تشکیل، پیرامون اسلام و قیام آقای خمینی بحث می‌کنند. ضمناً در یکی از جلسات متشکله اظهار می‌نموده‌اند که ما قیام خمینی را از یاد نبرده‌ایم..... و همه ماهه مقداری جزوه از شهرستان قم توسط علی بهارنیا جهت نامبردگان ارسال می‌گردد تا در جلسات متشکله مطالعه نمایند.[85]

سندی دیگر تداوم فعالیت‌های انقلابی عبدالله زارعی (نفر سوم سند فوق) و محمد مظفری(نفر دوم سند بالا) در روستای جوباریک میناب را نشان می‌دهد. این دو سند نشان می‌دهند که چگونه نیروهای انقلابی محیط شهری و روستایی را به هم پیوند می‌دادند. البته نقش روحانیون نیز در این میان مهم بود. جریان اعلامیه و آگاهی بخشی از قم به سوی محیط‌های کوچک شهری و روستایی در جریان بود.

در قریه جوباریک میناب منزل آقای عبدالله زارعی جنب دبستان تاج در شب مورخه پانزدهم آبان ماه سال جاری، جمعی از اهالی قریه مذکور از جمله آقایان شیخ قنبر درویشی، محمد مظفری، علی داودی، علی مدنی، داود غفوری حضور داشته‌اند که در این جلسه سخنانی علیه روش حکومتی ایران بیان گردیده؛ به قرار اطلاع شیخ قنبر درویشی از شهرستان قم اوراق مضره‌ای تهیه و در شهرستان میناب به وسیله محمد مظفری رئیس شرکت تعاونی مهرگان میناب بین اهالی پخش می‌نماید.[86]

عبدالله زارعی حاجی ابادی در شهریور 1357، مورد بازجویی قرار گرفت.[87] ساواک بر مبنای بازجویی‌های انجام شده، به دلیل ارتباط جدی زارعی حاجی آبادی با شیخ قنبر درویشی و برادران عمرانی(عبدالرضا و عبدالحسین؛ شغل آموزگار و فرهنگی) در صدد دستگیری آنها برآمد.[88]

به گزارش شهربانی استان هرمزگان، سه کاسب بازار میناب به نام‌های حاج حبیب اقصمی، حیدر اقصمی و حاج ابراهیم رفیعی که ساکن قریه تمبانو بودند، ضمن تشکیل جلسات و نشست‌های سیاسی، با روحانیون محلی در ارتباط بوده و از نوارهای انقلابی که این روحانیون در اختیار داشتند، استفاده می‌کردند.[89]

در سند دیگری به فعالیت‌های انقلابی برخی روستاییان اطراف میناب اشاره شده است. این افراد گرایش‌های آشکار مذهبی داشتند و تحت رهبری شیخ خلیل صداقتی به قم رفت و آمد می‌کردند. رفتن آنها به قم به قصد خرید ماشین بود و آنها در این رفت و آمدها، کتب و شعارهای انقلابی را به شهرستان میناب برده و در شهر و روستاهای اطراف آن توزیع می‌کردند. در نتیجه فعالیت‌های این افراد، جو انقلابی علیه رژیم در روستاهای منطقه گسترش یافته بود. این افراد عبارت بودند از:


    علی داودی اهل و ساکن قریه دهشهر میناب
    محمد مظفری اهل و ساکن قریه دهشهر میناب
    علی بهمنی مکانیک اهل قریه جو باریک میناب
    عبدالله زارعی راننده و فروشنده ماشین های صداقتی اهل قریه جوباریکو[90]

عبدالعلی بدیعی ساکن قریه احشام از قرای گاوبندی، با دعوت از سیدکاظم مرعشی و گردآوردن حدود    50 نفر از جوانان و دیگر اهالی قریه، زمینه‌های گسترش دعوت انقلابی در روستای محل سکونت خود را فراهم کرده بود. سیدکاظم مرعشی ظاهراً برای تدریس قرآن به قریه احشام دعوت شده بود و اشارات او به تبعید آیت‌الله محمد یزدی گرایش‌های انقلابی وی را نیز نشان می‌دهد. وی از آیت‌الله یزدی با عنوان استاد خوب ما یاد کرده و خود را هم راستا و هم هدف با ایشان دانسته بود. هدف؛ خدمت به مردم و آشنا ساختن آنها به مسائل دینی بود و این کار در قالب کلاس‌های آموزش قرآن در روستاها نیز صورت می‌گرفت. گرایش‌های سیاسی و مذهبی عبدالعلی بدیعی- بومی ساکن قریه احشام- نیز در گفتار او کاملاً آشکار است.

«ژاندارمری گاوبندی از من خواسته است مرعشی را به منزل راه ندهم. اگر ژاندارمری بیاید و حتی شخص اول مملکت بیاید من ایشان را از منزل بیرون نخواهم کرد. هدف من روشن کردن مردم و راهنمایی آنها به دین و مذهب و قرآن است. حال اگر تصمیم شاه این است که می‌خواهد مردم نادان و بی سواد باشند، من وجدانم قبول نمی‌کند ؛ با این که به قول شاه مردم آزادی قلم و بیان دارند ولی همه اینها به منظور بدبخت کردن مردم است.»[91]

در سند شماره: 1150 / 17 / ل، تاریخ: 16 / 2 / 1357 به اظهارات احمد صدری ساکن قریه کوشکنار از توابع بخش گاوبندی درباره وقایع آن روزها اشاره شده است. [92] این گفت و گو پیرامون وقایع قم، تبریز، یزد، جهرم و برخی شهرهای دیگر بود که کاملاً ماهیتی اسلامی داشت و طرفداری احمد صدری از انقلابیون، در واقع دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و شهدای انقلاب بود.[93]

«احمد صدری که ساکن قریه کوشکنار از توابع بخش کاویزدی می‌باشد در حضور جاسم قاسمی، یوسف جاسمی، احمد رخ و حسن محمودی درباره وقایع اخیر ایران و آشوبگران صحبت می‌نموده و دولت را مقصر، شاهنشاه را قاتل و برای پیروزی آشوبگران دعا نموده است.»[94]

یکی از اهالی ده بیکاه به نام غلام جمعه که دارای یک موتورسیکلت بود، شبانه یک روحانی انقلابی(حجت‌الاسلام قنبر درویشی) را شبانه به روستاهای میناب می‌برد. آن چه درباره این سند مهم است همکاری گروه‌های مختلف روستاییان با روحانیون انقلابی است. روحانیون انقلابی دعوت به انقلاب را به درون روستاها برده بودند و با نفوذ در قلوب روستاییان آنها را به جریان‌های انقلابی پیوند داده بودند.[95]

حاجی محسن رحیمی ساکن ده بارز رودان از دیگر انقلابیون بود که با قم به عنوان مرکز دعوت به انقلاب اسلامی در ارتباط بود. این ارتباط به شکل رفت و آمد و دریافت مجله مکتب اسلام بود که در قم منتشر می‌شد . وی این مجله را در محل توزیع می‌کرد و از این طریق بر افزایش آگاهی‌های مردم درباره دین اسلام و تعمیق مبارزات فرهنگی تأثیر می‌گذاشت.[96]

در گزارش ژاندارمری هرمزگان به ساواک آن استان در خرداد 1357، به فعالیت‌های انقلابی مردم ده گل گن از توابع بخش رودان به سرکردگی یکی از بومیان به نام فتح‌الله خان سدید اشاره شده است. این فعالیت‌ها جنبه تظاهرات به خود گرفته و از حالت پنهان و مخفیانه به درآمده بود. معترضان به سرکردگی فتح‌الله خان سدید ضمن تظاهرات به سر دادن شعار علیه شاه و رژیم سلطنت می‌پرداختند. در این گزارش نام هفده نفر از اهالی آمده است.[97]

در مرداد ماه 1357، یک روحانی محلی با کمک روستاییان اقدام به توزیع نوارها، کتاب‌های انقلابی، پخش اعلامیه و دیوار نویسی در روستاهای منطقه کرد. در میان بومیانی که نام آنها در گزارش‌های ساواک و ضد اطلاعات ژاندارمری آمده، علاوه بر حاج حبیب اخشمی و حاج عباس عباسی، نام عبدالرضا عمرانی فرزند سیدمحمد (آموزگار) و برادرش سید عبدالحسین عمرانی(کارمند اداره فرهنگ میناب) نیز دیده می‌شود. این فعالیت‌ها در روستاهای نخل ابراهیمی میناب، تمبانو، کرتان جغین و در پهن میناب صورت می‌گرفته است.[98]

محمد مظفری مدیر عامل شرکت تعاون روستایی به نام مهرگان(ساکن دمشهر از توابع میناب) در محل کار خود (روستای حاجی خادمی میناب) به فعالیت‌های انقلابی مشغول بود. وی در پوشش شعارهای اسلامی مردم حاجی خادمی را به مبارزه دعوت می‌کرد. مظفری با روحانیون بومی منطقه (شیخ قنبر درویشی و شیخ عباس عباسی) در ارتباط بود و به هنگامی که روحانیون مزبور تحت تعقیب بودند، آنها را در منزل خود پناه داده بود و در کار پخش اعلامیه‌های انقلابی و ضد حکومتی با آنها همکاری می‌کرد.[99]

در شهریور 1357، ساواک هرمزگان، فعالیت‌های انقلابی برخی روستاییان در شهر میناب را به اداره کل312 گزارش کرد. بنابراین گزارش، بخشی از اقدامات افراد مزبور چنین بود: پخش اعلامیه، دیوار نویسی، نوشتن شعار روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی و تخریب چند کافه در مسیر گوربند میناب به دلیل فروش مواد غذایی در ماه رمضان. این گروه پنج نفره به قرار زیر بود:


    داود، اهل هرمز ساکن قریه دمشهر میناب
    محمدمظفری کارمند تعاون روستایی میناب ساکن قریه دمشهر
    داود غفوری ساکن قریه کرتان نخل ابراهیمی
    عبدالله زارعی شغل رانند ساکن قریهه جوباریکو میناب
    علی احمد درویش فرزند احمدعلی ساکن قریه نخل ابراهیمی میناب[100]

جواد صابری کاسب و کشاورز چهل ساله، ساکن قریه حکمی بالا که چند سال در کشور کویت به سر برده بود، در روستای حکمی بالا، حسینیه‌ای تأسیس و مدیریت آن را به عهده گرفته بود. وی با همکاری روحانیون و وعاظ محلی، فعالیت‌های انقلابی در روستا را گسترش داده بود. این فعالیت‌ها در شب‌های جمعه و در ایام سوگواری نمود بیشتری داشت و مورد توجه ضد اطلاعات ژاندامری هرمزگان قرار گرفته بود. از توضیحات پایین سند و سند دیگری در همین مجموعه معلوم می‌شود که وی توسط ساواک محل احضار و تذکرات لازم به وی داده شده است.[101]

محمد درویشی اهل قریه نخل ابراهیمی نیز که در مؤسسه‌ای در دبی به کار پرداخته بود، در مراجعت به نخل ابراهیمی اهالی را به تظاهرات علیه رژیم تشویق می‌کرد.[102]

دانش آموزان و نوجوانان روستایی نیز به مبارزات انقلاب اسلامی پیوند خورده بودند. سند شماره: 4879 / ه‍1، تاریخ: 11 / 7 / 1357 به فعالیت‌های بهزاد رنجبر نوجوان 15 ساله اهل روستای کلیبی میناب و احضار و دادن تذکر به وی در حضور پدرش (مصیب رنجبر) اشاره دارد. بنابراین گزارش وی:

«در قریه کلیبی تبلیغات ضدمیهنی و انتقاد از رژیم حکومتی را به مرحله اجرا درآورده و جوانان کم سن و سال را با سخنان تحریک آمیز خود منحرف می‌سازد.....پسرک مذکور نصف شب با استفاده از روشنایی چراغ قوه با ذغال بر روی دیوار اماکن و خیابان‌های قریه کلیبی و همچنین شهرستان بندرعباس شعارهای ضدمیهنی می‌نویسد.[103]

مختار هاشمی ساکن کوی جوباریکوی میناب در بازار سیرجانی‌های میناب یک مغازه داشت و در میان کسبه محل و بازاریان به فعالیت‌های انقلابی (انتقاد از رژیم و....) می‌پرداخت. در آبان ماه 1357، دامنه فعالیت‌های وی به روستاها نیز کشیده شده بود. به گزارش ضد اطلاعات ژاندارمری هرمزگان:

«مختار هاشمی به قریه چلو شهرستان میناب رفته و مردم را تحریک به راه انداختن اغتشاش و دادن شعارهای ضد ملی می‌نماید و در سخنان خود، به مردم می‌گوید: به پا خیزید به مسجد پاکوه میناب بروید...... به این طریق تصمیم داشته مردم را به بلوا و شورش بکشاند.»[104]

اظهارات غلام کریمی ساکن روستای حاجی خادمی میناب که به شهر رفت و آمد داشت نیز مورد توجه مأمورین انتظامی و امنیتی قرار گرفته بود. وی در اداره مخابرات میناب ضمن ابراز علاقه خود به امام خمینی(ره)، به انتقاد از رژیم شاهنشاهی پرداخته بود. این اظهارات با احضار و دادن تذکر به وی توسط ساواک همراه بود.[105]

 

آموزگاران

آموزگاران و دبیرانی که به کار تدریس در دبستانهای و مراکز آموزشی روستاها مشغول بودند نیز پیام آور انقلاب به درون روستاهای منطقه بودند. این آموزگاران که بیشتر عضو سپاه دانش بودند به مانند همتایان خود در سپاه ترویج ممکن بود گرایش‌های مختلف انقلابی و ضد رژیم داشته باشند. اما در بیشتر موارد آنها به طیف مذهبیون انقلابی تعلق داشتند. اهمیت و اثرگذاری آموزگاران انقلابی مذهبی هنگامی بیشتر خود را نشان می‌داد که در پیوند با فعالیت‌های انقلابی روحانیونی که در روستاها به گستراندن فضای انقلابی مشغول بودند، در نظر گرفته شود. یک نمونه از چنین پیوندی در سند شماره: 5302 / ه‍1، تاریخ: 28 / 9 / 1356 بازتاب یافته است:

«..... صمیمی اظهار داشت: تو چه می‌دانی تمام مردم نخل ابراهیمی و اطراف آن را طرفدار خمینی کرده‌اند. از صمیمی سوال شد: شما که می‌گویید تمام مردم را طرفدار خمینی کرده‌اند، مگر چند نفرند؟ صمیمی گفت: همین سید و دو برادر به نام محمودی که آموزگار هستند و یکی هم عبدالکریم ذاکری که وی نیز آموزگار است و اینها علیه دستگاه تبلیغ و به نفع خمینی صحبت می‌کنند.. منزل واعظی[روحانی مدعو از قم] داخل خانه احمد درویشی است و منزل آموزگاران داخل دبستان است. ضمناً شیخ عباسی آمده و در قریه کرتان می‌باشد. نظریه شنبه:..... در صورتی که صلاح بدانند سه نفر آموزگار فوق الذکر از قریه نخل ابراهیم که محل آنها است به جای دیگری منتقل[شوند].....[106]

در سند دیگری به ارتباط یک روحانی انقلابی با معلم قریه در قشم اشاره شده است. در گزارش ضد اطلاعات ژاندارمری به ساواک شهرستان بندرعباس آمده است:

«شخصی معروف به شیخ که در جزیره قشم ساکن می‌باشد و در لباس روحانیت اکثراً در مجالس و مساجد و مجالس مذهبی شرکت کرده و منبر می‌رود چندی قبل تعدادی از افراد از جمله آقای حبیبی معلم قریه سوزاء قشم و یکی از دوستانشان را در بین راه ملاقات کرده و آنها را به منزل خود دعوت می‌نماید که در این مجلس مباحثاتی پیرامون وضع سلطنت در ایران و مسافرت‌های شهبانو به کشورهای بیگانه بیان گردیده....»[107]

در گزارشی پیرامون فعالیت‌های انقلابی حجت‌الاسلام قنبر درویشی، درباره فعالیت‌های عبدالکریم ذاکری آمده است:

نظریه شنبه: ....آموزگار در قریه نخل ابراهیمی میناب می‌باشد که کلیه مردم و اطفال این قریه را علیه شاهنشاه آریامهر و رژیم تحریک می‌نماید.

نظریه سه‌شنبه:...... عبدالکریم نیز از عناصر افراطی مذهبی است و مراقبت از وی ادامه دارد.[108]

فعالیت‌های مسعود رهگشا دانش آموز نیز توسط شهربانی هرمزگان رصد شده بود. به گزارش شهربانی هرمزگان، رهگشا با شیخ محمدحسین محمدقاسمی واعظ در پوشش جلسات قرآن به فعالیت‌های انقلابی مشغول بود.[109]

 

سپاهیان ترویج

سپاهیان ترویج که در روستاهای استان ساحلی مشغول خدمت بودند، می‌توانستند پیام آور انقلاب به درون روستاها باشند. آنها به دلیل برخورداری از سواد و ارتباط با محیط‌های شهری ‌می‌توانستند اخبار و اطلاعات را به درون روستاها ببرند و روستاییان را با دنیای پیرامون بیشتر آشنا کنند و به انقلابی شدن فضای روستا کمک کنند. البته سپاهیان ترویج ممکن بود دارای گرایش‌های مختلف انقلابی و مارکسیستی باشند، اما در بیشتر موارد، گرایش‌های مذهبی(اسلامی) سپاهیان ترویج در اسناد بازتاب یافته است. در یک مورد این گرایش‌های مذهبی به گونه‌ای بارز بود که اداره دامپزشکی از اداره ترویج استان ساحلی درخواست کرد محل خدمت یک سپاهی ترویج را تغییر دهند.

 

«ریاست اداره ترویج کشاورزی استان ساحلی

خواهشمند است دستور فرمایند موجبات انتقال سپاهی ترویج دوره 16، گروهبان سیدحمیدعباسی سپاهی ترویج قسمت دامپزشکی را که مأمور خدمت در پست دامپزشکی حاجی آباد می‌باشد به علت افراطی بودن در امور مذهبی، با در نظر گرفتن و استحضار این که ساکن تعدادی از روستاهای حوزه خدمتی نامبرده دارای مذهب دیگری هستند، فراهم آورند.                                       

  رئیس اداره دامپزشکی استان دکتر کجوری»[110]

 

ساواک استان ساحلی در پی نوشت نامه مدیرکل کشاورزی آن استان، نوشته است: در مورد حمید عباسی از منبع گزارشی داشتیم.[111] توجه به این یادداشت نشان می‌دهد اولاً فعالیت‌های حمیدمیرعباسی قبلاً توجه منابع ساواک را به خود جلب کرده بود؛ ثانیاً این وضعیت به دلیل گرایش‌های صرف مذهبی یا اختلاف مذهبی سپاهی ترویج نامبرده با اهالی نبوده، بلکه موضوعات دیگری مطرح بوده و آن؛ فعالیت‌های انقلابی است که جدای از ادارات کشاورزی و دامپزشکی مورد توجه ساواک نیز قرار گرفته است.

سپاهی ترویج یدالله سالاری پور که در قریه حاجی خادمی در 10 کیلومتری شهر میناب مشغول خدمت بود، از نظر مأموران ساواک دارای افکار منحرف ارزیابی شده بود. این سپاهی ترویج با بردن کتاب‌های جلال آل‌احمد به روستای محل خدمت خود، توجه ساواک را به خود جلب کرده بود. گزارش دیگری نشان می‌دهد وی این فعالیت‌ها را توسعه داده بود و با راه‌اندازی کتابخانه‌ای، کتاب را به درون روستا برده بود.

در روستای حاجی خادمی..... کتابخانه‌ای توسط سپاهی ترویج و آبادانی یدالله سالاری پور افتتاح گردیده است. در این کتابخانه تعدادی از کتاب‌های آل‌احمد و صمد بهرنگی نیز وجود دارد و از جمله کسانی که کتب مزبور را مطالعه کرده‌اند، احمد نعیمی پسر رئیس انجمن ده می‌باشد. ستوان دوم عبدالرحیم جراحی، افسر سپاهی میناب پس از مشاهده کتاب‌های مزبور به یدالله سالاری پور اظهار نموده که کتاب‌های خوبی را در اختیار جوانان روستا قرار داده‌ای و سالاری پور پاسخ می‌دهد که من هدفم سازندگی است و تعداد زیادی از این کتاب‌ها نیز در اختیار اهالی می‌باشد.[112]

سپاهیان ترویج گاهی به بحث و گفت و گوی سیاسی با یکدیگر و یا کارمندان محلی می‌پرداختند و از این طریق نیز بر جو سیاسی منطقه تأثیر می‌نهادند.[113]

 

نتیجه

در نگاه اول چنین می‌نماید که انقلاب اسلامی در چند شهر بزرگ اتفاق افتاده و شهرهای کوچک و روستاهای دوردست در شکل‌گیری این رویداد بزرگ نقشی نداشته‌اند. اما با مطالعه اسناد ساواک که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده‌اند  می‌تواند فعالیت‌های انقلابی را در گوشه و کنار ایران در شهرهای کوچک و روستاهای دور دست ایران دید. واقعیت آن است که نمی‌توان نقش شهرهای بزرگ در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را نادیده گرفت یا انکار کرد، اما انکار فعالیت‌های انقلابی در روستاها و شهرهای کوچک نیز به همان اندازه بی انصافی است.

با مطالعه اسناد انقلاب اسلامی در استان هرمزگان، می‌توان فعالیت‌ها و جنب و جوش انقلابیون را در شهرها و روستاهای این استان مشاهده کرد. روستاها و شهرها در پیوند با هم جریان مبارزات انقلابی را به پیش می‌بردند و بر گستره جغرافیایی و دامنه اجتماعی آن می‌افزودند. با تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در اسناد، می‌توان گفت:

روحانیون (بومی و غیر بومی) نقش مهمی در فراگیر شدن و گسترش اندیشه اسلامی و فعالیت‌های انقلابی در روستاهای هرمزگان داشته‌اند. آنها به مناسبت‌های مختلف مذهبی وارد روستاها می‌شدند و با استفاده از امکانات و ابزارهای موجود(مسجد، حسینیه، سخنرانی و پخش اعلامیه) اذهان روستاییان را نسبت به ستم دستگاه حکومتی روشن می‌کردند. در نتیجه چنین فعالیت‌هایی بود که مجلس اربعین شهدای 29 بهمن تبریز و 9 فروردین یزد، جهرم و اهواز در روستاهای هرمزگان برگزار شد. روحانیون هم چنین خط رابط روستاهای دور دست با شهرهای بزرگ و مراکز دعوت انقلابی بودند.

کارمندان ادارات و نهادهای دولتی(آموزش و پرورش، بهداشت، تعاون روستایی و......) پیام آوران انقلاب به درون روستاها بودند. آنها به دلیل ارتباط با شهرها و آگاهی از فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی، نقش مهمی در آگاه کردن روستاییان و پیوند خوردن آنها به مبارزات انقلاب اسلامی داشتند.

بومیان روستایی نیز با داشتن زمینه‌های مذهبی، زمینه را برای فعالیت‌های نیروهای انقلابی مانند روحانیون هموار می‌کردند. این گروه با دعوت از روحانیون انقلابی و همکاری با آنها، عملاً روستاها را با مبارزات انقلاب اسلامی در دیگر نقاط کشور پیوند می‌دادند و نقش خود را به عنوان بخشی از تاریخ این مبارزات به خوبی ایفا کردند.

 

پیشنهاد

اسناد برجای مانده از ساواک گزارش‌های مقطعی از فعالیت‌های انقلابی در روستاهای استان هرمزگان را ارائه می‌کنند. این انقطاع به دلیل ماهیت امنیتی اسناد مذکور است. زیرا این اسناد تنها بخش‌هایی را که برای سازمان مهم و البته ممکن بوده، ثبت کرده است. برای تدوین روایتی از مبارزات انقلاب اسلامی در روستاهای هرمزگان و دیگر روستاهای کشور بایستی دیگر منابع نیز مورد استفاده قرار گیرند. کتاب‌های خاطرات و اسناد مربوط به سازمان‌ها و نهادهای دیگر که تاکنون انتشار نیافته‌اند می‌تواند به غنی شدن روایت انقلاب در روستاهای استان هرمزگان کمک کند. از جمله این اسناد می‌توان به اسناد ژاندارمری اشاره کرد که در صورت موجود بودن و از بین نرفتن می‌توان با انتشار آنها پرتوی مهم بر تاریخ روستاها در دهه‌های  40 و50 شمسی افکند. همچنین تدوین تاریخ شفاهی منطقه می‌تواند بخش دیگر از گسست‌ها و انقطاعات روایات سندی را تکمیل کند و برغنای منابع تاریخ دوره مورد بحث بیفزاید.

 

پی‌نوشت‌ها:

 


[1] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،استان هرمزگان، کتاب اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 296 تا 298.

[2] همان، ص 296، 297، 309، 321، 326، و کتاب دوم، ص 223.

[3] همان، کتاب دوم، ص 111.

[4] همان، کتاب سوم، ص 1.

[5] همان، کتاب چهارم، ص 6،7.

[6] همان، کتاب سوم، ص 83-88.

[7] همان، کتاب اول، ص 286.

[8] همان، کتاب دوم، ص 107، 132، 167، 173، کتاب سوم، ص 19، 47.

[9] همان، کتاب چهارم، ص 17، 26، 27، 232، 233، 272.

[10] همان، کتاب سوم، ص 129.

[11] همان، ص 135، 168.

[12] همان، ص 163.

[13] همان، کتاب دوم، ص 104.

[14] همان، ص 237.

[15] همان، کتاب سوم، ص 250.

[16] همان، ص 142.

[17] همان، کتاب اول، ص 143-144.

[18] همان، کتاب دوم، ص 29، 30، 31.

[19] همان، کتاب چهارم، ص 172.

[20] همان، کتاب اول، مقدمه، صفحه دوازده.

[21] چند روستا در جنوب کشورمان با این نام وجود دارد. ظاهراً روستای احشام گاوبندی منظور بوده است.

[22] روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان که در سال 1395، بیش از 800 نفر جمعیت داشته است.

[23] نام بخش و دهستانی است از توابع شهرستان رودان در استان هرمزگان، با جمعیتی بالغ بر4800 نفر در سال 1395.

[24] شهری است از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب با بیش از 4800 نفر جمعیت در سال 1395. تیرور در سال 1391 به رتبه شهر ارتقا پیدا کرد.

[25] روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب با بیش از 840 نفر جمعیت در سال 1395.

[26]یکی از روستاهای حاجی آباد استان هرمزگان و از مراکز تولید خرمای پیارم.

[27] روستایی از توابع بخش جغین شهرستان رودان در استان هرمزگان با جمعیتی بالغ بر1270 نفر در سال 1395.

[28] ظاهراً جنگ جنگو و جوباریکو امروز یکی از محلات شهر میناب محسوب می‌شوند.

[29] نام دو روستا در بندرعباس و میناب که ظاهراً منظور روستای چلو گاومیشی در شهرستان میناب است. روستای اخیر در سال 1395، بیش از 170 نفر جمعیت داشته است.

[30] روستایی در دهستان گوربند، بخش مرکزی شهرستان میناب، استان هرمزگان. در سال 1395، نزدیک سه هزار نفر جمعیت داشته است.

[31] حکمی نام روستایی است در دهستان حومه، بخش مرکزی شهرستان میناب، استان هرمزگان، با جمعیتی نزدیک به 4500 نفر در سال 1395.

[32] دهستانی از توابع بخش سندرک شهرستان میناب در استان هرمزگان، با بیش از  6000 نفر جمعیت در سال1385.

[33] روستایی از توابع دهستان گوربند، بخش مرکزی شهرستان میناب، استان هرمزگان، که در سال 1395، نزدیک دو هزار نفر جمعیت داشته است.

[34] از روستاهای دهستان تیاب بخش مرکزی شهرستان میناب استان هرمزگان، دهو در 6 کیلومتری تیاب و 15 کیلومتری شهر میناب قرار دارد. این روستا در سال 1395، بیش از 3690 نفر جمعیت داشته است.

[35] نام شهر و مرکز بخش شهاب از توابع شهرستان قشم در استان هرمزگان. این شهر در سال 1395، بیش از 5700 نفر جمعیت داشته است.

[36] کرتان نام روستایی است در دهستان بیابان بخش مرکزی شهرستان سیریک در استان هرمزگان با638 نفر جمعیت در سال 1395.

[37] روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب با 743 نفر جمعیت در سال 1395.

[38] یکی از شهرهای بخش کوشکنار، شهرستان پارسیان در استان هرمزگان. گویا نام قدیم آن قصر کنار بوده است. جمعیت کوشکنار در سال 1395، بیش از 3200 نفر بوده است.

[39] نام قدیمی شهر پارسیان کنونی در استان هرمزگان بوده است. شهر پارسیان در سال 1395، بیش از 18000 نفر جمعیت داشته است.

[40] روستایی است از توابع بخش بیکاه شهرستان رودان در استان هرمزگان و در سال 1395، بیشتر از 900 نفر جمعیت داشته است.

[41] روستایی در دهستان بندزرک بخش بندزرک، شهرستان میناب در استان هرمزگان، با3516 نفر جمعیت در سال 1395.

[42] مازغ نام  روستایی است از توابع بخش بیکاه در شهرستان رودان، استان هرمزگان. مازغ بالا از روستاهای بخش مرکزی شهرستان میناب با 1254 نفر جمعیت  در سال 1395.

[43] روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان با 532 نفر جمعیت در سال 1395.

[44] روستای تیاب(نام محلی تیو) از روستاهای بخش مرکزی شهرستان میناب است و در سرشماری سال 1395ش، 2572 نفر جمعیت داشته است. همچنین تیاب امروزه نام بندری است از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان. تیاب تنها بندر تجاری شهرستان میناب به شمار می‌رود و بیش از 20.000 نفر جمعیت دارد.

[45]نخل ابراهیمی از روستاهای دهستان تیاب، بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان است با 2094 نفر جمعیت در سال 1395.

[46] همان، کتاب سوم، ص 83-88.

[47] همان، کتاب اول، ص 294، حجت‌الاسلام قنبر درویشی، فرزند جعفر(متولد1333، میناب، قریه نخل ابراهیمی) از مبارزان انقلابی بود و دوبار در سالهای 1354و 1357 دستگیر شد. دستگیری وی در سال 1354 به یک سال زندان منتهی شد. نک: همان، پاورقی شماره1.

[48] همان، ص 300، 302.

[49] همان، ص 309.

[50] همان، ص 321.

[51] همان، کتاب دوم، ص 99-100.

[52] همان، ص 104.

[53] همان، ص 105، 107، 110، فعالیت‌های روحانیون و طلاب اعزامی که از قم به شهرها و روستاهای مختلف اعزام می‌شدند، سند شماره: 5265 / ه‍1، مورخه: 23 / 9 / 1356 حاوی اشارات مهمی است. این سند نقش قم به عنوان مرکز دعوت به انقلاب اسلامی را به خوبی نشان می‌دهد. نک: همان، ص 108.

[54] همان، ص 111.

[55] همان، ص 173.

[56] همان، ص 195.

[57] همان.

[58] همان، ص 282.

[59] همان، ص 355.

[60] همان، سوم، ص 19، 45.

[61] همان، ص 30-31.

[62] همان، ص 47.

[63] همان، ص 130.

[64] همان، ص 135-137.

[65] همان، ص 142.

[66] همان، کتاب چهارم، ص 6.

[67] همان، کتاب سوم، ص 163.

[68] همان، ص 310.

[69] همان، ص 334.

[70] همان، ص 341.

[71] شیخ قنبر درویشی خمس و سهم امام جمع آوری و جهت خمینی ارسال می‌نماید. نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، کتاب اول، ص 294.

[72] همان، ص 297.

[73] همان، ص 299، در آبان ماه1356 به فعالیت‌های حجت‌الاسلام قنبر درویشی برای ارسال وجوه سهم امام به محضر امام خمینی(ره) اشاره شده است. نک: همان، ص 91.

[74] همان، ص 326.

[75] همان، ص 7.

[76] همان، ص 237.

[77] همان، ص 252.

[78] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، کتاب اول، ص 369.

[79] همان، ص 294، در یک مورد دیگر حاج فرج‌الله محبوبی که رئیس پیشین شورای داوری دهستان تیاب میناب بود، زمان خود را مانند دوره معاویه دانسته بود. نک: همان، ص 326.

[80] همان، ص 324.

[81] همان، ص 309.

[82] همان، ص 326.

[83] همان، کتاب دوم، ص 132، نیز نک: ص 104، 105، 107، 108، 111.

[84] همان، ص 223.

[85] همان، ص 77، درباره زندگی و فعالیت‌های انقلابی عبدالله زارعی حاجی آبادی، نک: پاورقی شماره 1، همان صفحه.

[86] همان، ص 96.

[87] درباره برخی فعالیت های عبدالله زارعی، نک: همان، کتاب سوم، ص 280.

[88] همان، ص 277.

[89] همان، ص 250.

[90] همان، کتاب دوم، ص 195.

[91] همان، ص 344.

[92] در اصل سند تنها به وقایع اخیر ایران و آشوبگران اشاره شده است. وقایع اخیر اشاره به رویدادهایی دارد که از 19 دیماه 1356 در قم شروع شد، سپس به 29 بهمن تبریزهمان سال، و اربعین شهدای تبریز در فروردین ماه 1357 رسید.

[93] نامه فرماندار شهرستان میناب به استاندار هرمزگان نشان می‌دهد روستاییان میناب، با برگزاری مجلس اربعین شهدای یزد در9 / 2 / 1357 به مبارزات انقلاب اسلامی پیوند خورده بودند. این وضعیت نتیجه تلاش‌های روحانیون (بومی و اعزامی از قم) و تلاش‌های مردم بومی بود. در مجلس اربعین مزبور، اهالی روستاهای بیکا، خیرآباد و خراجی رودان و نخل ابراهیمی، دهو، مازع و جنگجنکو شرکت داشتند. نک: همان، ص30-31.

[94] همان، کتاب سوم،  ص 1.

[95] در گزارش‌های اولیه هویت این روحانی انقلابی ناشناس اعلام شده، اما در سندهای دیگر اشاره شده که این روحانی انقلابی، حجت‌الاسلام قنبر درویشی بوده است. همان، ص 19، 45.

[96] همان، ص 112.

[97] همان، ص 129.

[98] همان، ص 164، 178، درباره برادران عمرانی و نقش آنها، نک: همان، ص 277.

[99] همان، ص 279.

[100] همان، ص 280.

[101] همان، کتاب چهارم ص 17، 44.

[102] همان، ص 272.

[103] همان، ص 26.

[104] همان، ص 232.

[105] همان، ص27

[106] همان، کتاب دوم، ص 111.

[107] همان، ص 167.

[108] همان، کتاب سوم، ص 310.

[109] همان، ص 341.

[110] همان، کتاب اول، ص 143.

[111] همان، ص 144.

[112] همان، ص 371، 379، کتاب دوم، ص 16.

[113] همان، کتاب اول، ص 381.











































شهید ناصر گرجی زاده برادر حجت الاسلام متین


شهید دوران دفاع مقدس، موسی درویشی از جهره های انقلابی استان هرمزگان


تظاهرات مردم در بندرعباس - سال 1357


تظاهرات مردم در بندرعباس - سال 1357


بندرلنگه- بازداشتگاه ساواک


حضور زنان در تظاهرات سال 1357 در بندرعباس


تظاهرات ماه محرم در بندرعباس- سال 1357


تظاهرات ماه محرم در بندرعباس- سال 1357


شهید مهدی نصیری لاری


شهید سید ابراهیم موسوی نسب


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندرلنگه- سال 1357


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندرلنگه- سال 1357


تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357


تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357


مسجد فاطمیه یکی از پایگاه های اصلی انقلاب در بندرعباس


مسجد کوفه یکی از پایگاه های اصلی مبارزه در بندرعباس


میناب، راهپیمایی بهمن 1357


میناب، راهپیمایی بهمن 1357


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه - سال 1357


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه - سال 1357


تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357


تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357


شهید جهانگیر امینی


شهید حسین نظری


شهید حجت الاسلام حقانی


شهید حجت الاسلام حقانی


آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی


آیت الله سید حسین موسوی تبریزی


حجت الاسلام سید حسن روحانی


آیت الله طاهری اصفهانی


تظاهرات بندرلنگه


تظاهرات بندرلنگه


بندرعباس


بندر لنگه- بازداشت گاه ساواک


حضور زنان میناب در تظاهرات سال 1357


حضور زنان میناب در تظاهرات سال 1357


حضور زنان در تظاهرات سال 1357 بندرعباس


حضور زنان در تظاهرات سال 1357 بندرعباس


برگزاری نماز جماعت - بندرعباس سال 1357


برگزاری نماز جماعت - بندرعباس سال 1357


تظاهرات بندرعباس سال 1357


تظاهرات بندرعباس سال 1357


شهید علی سایانی


شهید عسکر حسین پور اهری (متاسفانه عکس با کیفیت بهتر از این شهید بزرگوار یافت نشد)


شهید اهل سنت مژگان خضری


شهید عبدالرضا (فولاد) اسلام زاده


علی مظفری


محمد رزم


حمید اسلام زاده


احمد عبدالله زاده


آقای فلاحتی


حسین فرج زاده


دکتر عبدالمهدی عراقی زاده


ابوالقاسم تربت


ناظم کرمی


حجت الاسلام قنبر درویشی


کاظم کرمی


حجت الاسلام عباس عباسی


نفر سوم از راست آیت الله انواری


از راست به چپ: حسن رزم- حجت الاسلام عباس متین- شهید ناصر گرجی زاده


آیت الله محمدفاضل لنکرانی از انقلابیون تبعدی در استان


آیت الله محمدصادق خلخالی از انقلابیون تبعیدی در استان


آیت الله محمد یزدی از انقلابیون تبعیدی در استان


آیت الله علی اصغر معصومی از انقلابیون تبعیدی در استان


آیت الله سید کاظم نورمفیدی از انقلابیون تبعیدی در استان


آیت الله سید علی اصغر دستغیب از انقلابیون تبعیدی در استان


حجج اسلام پور محمدی ماهونکی و حسین عمادی از انقلابیون تبعیدی در استان


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندرلنگه - سال 1357


تظاهرات مردمی سال 1357


تظاهرات مردمی سال 1357


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه - سال 1357


تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه - سال 1357


حسینیه غضنفری


مسجد حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)


 

تعداد مشاهده: 11937

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.