امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

شرحی بر اسناد

رحلت آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم و مرجعیت جهانی امام خمینی در سال 1349


تاریخ انتشار: 09 خرداد 1403


آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم: یکی از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1306ق در خاندان علم و تقوا در بیت جلیل در لبنان متولد شد. پدرش علامه سید مهدی حکیم (متوفی 1312) و مادرش نواده آیت‌الله آقا شیخ عبدالنبی کاظمی‌، صاحب کتاب «تکمله‌الرجال‌» می‌باشد. خاندان حکیم یکی از خاندان‌های اصیل عرب در عراق می‌باشد که شخصیت‌های علمی و اجتماعی بزرگی از آن برخاسته‌اند. آیت‌الله حکیم از محضر علمای بزرگی چون حاج سید محمد کاظم یزدی، حاج شیخ محمدکاظم خراسانی، میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ‌الشریعه اصفهانی و برخی دیگر تلمذ نموده است‌. مرحوم آیت‌الله حکیم بعد از رحلت آیت‌الله‌العظمی بروجردی‌، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور اداری حوزه‌های علمی و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین، سعی و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامی شاگردانی را تربیت نمود. ایشان یکی از موفق‌ترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود.

با وجود آن همه مشاغل مرجعیت، باز دست از تألیف و تصنیف برنمی‌داشت و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت‌، گفته شده از آیت‌الله حکیم پرسیدند: نظرش درباره سیاست و دخالت علما در آن چیست‌؟ او با صراحت فرمود:

 «اگر معنی سیاست اصلاح امور مردم روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد (کما این که ظاهر امر آن است که معنی صحیح سیاست همین باشد) اسلام‌، تمامش همین است و جز سیاست چیز دیگری نیست و علما غیر از این کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگر می‌باشد اسلام از آن بیگانه و دور است.»

به همین دلیل او در امور جاری سیاسی و اجتماعی دخالت داشت از جمله: 1ـ شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان 2ـ تکفیر حزب شیوعی و اشتراکی 3ـ کمک به جنبش‌های آزادیبخش 4ـ شرکت در نهضت اسلامی ایران.

 آیت‌الله حکیم برای اداره امور مرجعیت خود نظم و سازمان خاص ایجاد کرده بود و برای هر قسمت مسئول معینی انتخاب نموده بود و از افراد مطلع در اداره این تشکیلات کمک می‌گرفت به همین دلیل تشکیلات او با نظم خاص و آبرومندی اداره می‌شد و این امر در نوع خود بی‌سابقه بود.

از آیت‌الله حکیم فرزندان برومند عالم و لایق باقی مانده است‌. آنان در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یاری او خودداری نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقی به فیض شهادت نائل آمدند و خاندان حکیم یکی از کانون‌های مقاومت و شهادت در عراق به شمار می‌آید.

این عالم بزرگوار پس از عمری تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 27 ربیع‌الاول 1390 ﻫ ق (12  / 3  / 1349ش‌) به ملکوت اعلی پیوست‌. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود می‌باشد.[1]

پس از رحلت آیت‌الله العظمی حکیم رژیم شاه به تکاپو افتاد زیرا به خوبی می‌دانست که در ایران و بسیاری از کشورهای منطقه، شیعیانی که از آقای حکیم تقلید می‌کنند با درگذشت او به امام رو خواهند آورد و موقعیت امام در جامعه‌ی اسلامی و جهان تشیع هر چه بیشتر تحکیم و تثبیت خواهد شد و این خطری نبود که رژیم شاه بتواند از کنار آن بی‌تفاوت بگذرد.

علما و روحانیان مجاهد ایران علاوه بر صدور بیانیه‌هایی درباره‌ی مرجعیت عامه‌ی امام، تلگرام‌ها و طومارهای تسلیت نیز به مناسبت درگذشت آقای حکیم برای ایشان (حضرت امام خمینی) فرستادند که به شکستن رعب و وحشتی که ساواک طی سالیان دراز در مورد نام «خمینی» به وجود آورده بود کمک می‌کرد و بار دیگر به مردم اجازه می‌داد که بی‌پروا و جسورانه در همه جا نام آن مرجع تقلید را گرامی دارند.[2]

بزرگان و مدرسین حوزه علمیه قم پیام تسلیتی به صورت جمعی برای امام خمینی ارسال نمودند. ارسال پیام تسلیت جمعی به این معنا بود که امضا کنندگان نامه، حضرت امام خمینی را پس از رحلت آیت‌الله حکیم به عنوان مرجع تام شناخته و معرّف ایشان به جامعه شیعیان هستند. متن تلگراف یاد شده به قرار ذیل است:

«تلگراف اساتید و مدرسین حوزه‌ی علمیه قم به زعیم و مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مد ظله‌العالی

بسمه‌تعالی

 محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی متع‌الله المسلمین بطول بقائه

 رحلت حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محسن حکیم ـ قدس‌سره‌الشریف ـ موجب تأسف عمیق قاطبه‌ی مسلمین خصوصاً، جامعه‌ی روحانیت گردید؛ حوزه‌ی علمیه‌ی قم این فاجعه‌ی عظمی را به ساحت مقدس حضرت بقیه‌الله امام زمان ـ عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف ـ و محضر آن مرجع عظیم‌الشأن تسلیت می‌گوید. عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روز افزون جامعه‌ی روحانیت و حوزه‌های علمیه را در ظل توجهات امام زمان و رهبری ارزنده‌ی حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است.

محمدحسین مسجد جامعی،‌ ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، صادق خلخالی، عبدالعظیم محصلی، محسن حرم‌پناهی، حسین نوری، علی مشکینی اردبیلی، ابوالفضل نجفی خونساری، ناصر مکارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، سیدعباس ابوترابی، علی حیدری، مرتضی بنی‌فضل، احمد دانش، محمد مؤمن، محمدمهدی ربانی، محمدعلی گرامی، مرتضی مقتدایی، حسین مظاهری، هاشم تقدیری، محمد ابطحی، محمد موحدی، حسن طاهری، محمد محمدی، محمدعلی احمدی، یعقوب موسوی زنجانی، عباس محفوظی، صالحی نجف‌آبادی، ابراهیم امینی، رضا توسلی، یوسف صانعی، یحیی انصاری، شیخ محمد واصف، حسین شب‌زنده‌دار، حسین تربیت، اسمعیل عابدی، حسین مدادی، مهدی شاه‌آبادی، محمدعلی فیض، علی قدوسی، جلال گلپایگانی، علی‌اکبر مسعودی، محمدتقی مصباح یزدی، سید مهدی شریفی، محی‌الدین فاضل.[3]

حوزه علمیه قم 14 خرداد ماه 1349»

در مقابل محمدرضا پهلوی برای مقابله و جلوگیری از مطرح شدن مرجعیت عام امام، تلگرام تسلیتی برای آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری به قم و تلگرام تسلیتی برای آیت‌الله سید احمد موسوی خوانساری در تهران ارسال کرد.

متن تلگرام شاه به نامبردگان به شرح زیر است:

 «حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید کاظم شریعتمداری دامت برکاته ـ قم

خبر درگذشت حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید محسن طباطبایی حکیم موجب کمال تأسف و تأثر خاطر ما گردید، بدین وسیله این ضایعه را به جناب مستطاب عالی و جامعه روحانیت اسلام تسلیت گفته و عظمت روز افزون دین مقدس اسلام را که تعالیم نجات‌بخش آن باعث سعادت دنیوی و اخروی است از درگاه خداوند قادر متعال مسئلت داریم.

به تاریخ 12 خرداد ماه 1349 ـ کاخ نیاوران شاه»

«حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید احمد موسوی خوانساری دامت‌برکاته ـ تهران

 خبر درگذشت حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید محسن طباطبایی حکیم موجب کمال تأسف و تأثر خاطر ما گردید، بدین وسیله این ضایعه را به جناب مستطاب عالی و جامعه روحانیت اسلام تسلیت گفته و عظمت روزافزون دین مقدس اسلام را که تعالیم نجات‌بخش آن باعث سعادت دنیوی و اخروی است از درگاه خداوند قادر متعال مسئلت داریم.

به تاریخ 12 خرداد ماه 1349 ـ کاخ نیاوران شاه»[4]

این اولین باری نبود که شاه با تسلیت به مراجع تقلید که به زعم او می‌توانست آنان را به سکوت و همراهی بکشاند، در صدد تعیین مرجعیت مورد پسندش برمی‌آمد بلکه پیش از آن نیز در رحلت آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی در فروردین 1340 همین ترفند را به کار بست ولی نتیجه عکس گرفت و اقبال جامعه روحانیت و مردم مسلمان ایران و سایر کشورها به امام خمینی پس از رحلت آن عالم گرانقدر رو به فزونی و گسترش گذاشت و حوادث سال 41 تا 43 بر ارادت مقلدین و آحاد مردم به حضرت امام بیش از گذشته افزود.

 اسناد زیر نمونه‌ای روشن از حوادث پس از رحلت آیت‌الله العظمی حکیم در ایران است که به موجب آن بار دیگر بر مرجعیت و اعلمیت امام خمینی تأکید شده است.

*****

به: 316                                                                شماره: 15361  / 20 ﻫ‌ 3

از: 20 ﻫ 3                                                                       تاریخ: 23 / 3 / 49

 

موضوع: اظهارات شیخ امامی کاشانی[5]

نامبرده بالا در ساعت 1600 روز 12  / 3  / 49 در مجلس ختمی[مجلس ختم آیت‌الله حکیم] که در مسجد جامع که از طرف حسن سعید برپا شده بود به منبر رفت و ضمن گفتار خود اظهار داشت: از آیت‌اله حکیم سؤال کردند که شما فقیه را چه کسی می‌دانید؟ ایشان در جواب گفته بودند: کسی که نسبت به امور اجتماعی مردم تسلط داشته باشد و شجاع باشد. در معنا منظورش خمینی بود.

نظریه منبع: منبع نظری ندارد.

نظریه رهبر عملیات: رهبر عملیات نظری ندارد. ایادی

نظریه 20 ﻫ 3: 20 ﻫ 3 نظری ندارد.

 ارائه شود 316 ـ 28  / 3  / 49

بایگانی شود. 31  / 3  / 49

 

*****

به: 316                                                            شماره: 15298  / 20 ﻫ‌ 3

از: 20 ﻫ 3                                                                    تاریخ: 23 / 3 / 49

 

موضوع: جلسه ختم وعاظ به مناسبت فوت آیت‌الله حکیم

با اعلامیه‌ای که توسط واعظین تهران برای ختم آیت‌الله حکیم در مسجد جامع انتشار یافته بود از ساعت 1900 به تدریج مردم در مسجد جامع اجتماع کردند. از ساعت 2000 ختم آغاز و در بدو امر [به] وسیله بلندگو از مردم خواسته شد که کسی شعار ندهد.

جمعیت به طور فشرده تمام شبستان و حیاط مسجد جامع را پر کرده بود و امضاءکنندگان آگهی ختم که حدود سی نفر بودند به ترتیب جلوی مسجد جامع صف کشیده و به مردم خوش‌آمد می‌گفتند. در ساعت 2045 شیخ علی‌اصغر مروارید به منبر رفت و ابتدا درگذشت آیت‌الله حکیم را به حضرت ولی عصر تسلیت گفت و سپس اظهار نمود که: این ختم با ختم‌های دیگر فرق دارد و من از طرف آقایانی که آگهی را امضاء کرده‌اند سخن می‌گویم یعنی حرف من با گفته آن‌ها یکی است.

مروارید در این موقع راجع به مرجعیت و شرایطی را که یک مرجع بایستی دارا باشد بحث نمود و ادامه داد: هر چند سال یک مرتبه این اتفاق برای اسلام روی می‌دهد و مرجعی فوت می‌کند. بنابر این بایستی بدانیم که چگونه یک مرجع باید انتخاب شود و چه کسانی می‌توانند مرجع را انتخاب کنند. آیا من که منبری هستم می‌توانم مرجع انتخاب کنم؟ نه، بلکه من به خاطر پر کردن جیب بخواهم از کسی طرفداری کنم. آیا یک اهل محراب می‌تواند مرجع انتخاب کند؟ نه، آیا بازار از روی تعصب می‌تواند مرجعی انتخاب کند؟ نه، آیا قدرت‌ها به خاطر سودجویی خود می‌توانند مرجعی انتخاب کنند خیر. مگر مرجع تقلید فقط یک مسئله‌گو می‌باشد. اگر آیت‌الله حکیم فقط مسئله می‌گفت شما هم بروید و یک مسئله‌گو جای او بگذارید. مرجع باید علاوه بر علم دارای درک اجتماعی و علم روز باشد.

در این موقع مروارید اوراقی از جیب خود درآورد و از بین آن یک برگ را که فتوکپی شده از فتوای آیت‌الله حکیم بود قرائت کرد.

از آیت‌الله حکیم سؤال شده بود اگر یک فرد لشکری مسلمان به جبهه جنگ اسرائیل برود ولی آن شخص نماز نخواند و روزه نگیرد اگر در جنگ با دشمن کشته شود آیا او جزء شهدا محسوب می‌شود یا نه؟ آیت‌الله حکیم در پاسخ فرموده: «اگر آن شخص به خاطر پیروزی مسلمین به جنگ رفته باشد هر چند که نماز نخواند و روزه نگیرد در ردیف شهداء است.»

سپس مروارید از میان بقیه کاغذها که از جیب خود بیرون آورده بود تلگراف حوزه علمیه قم را قرائت و گفت: افرادی که درباره انتخاب مرجع تقلید نظریه داده‌اند و در این کار صد در صد صلاحیت دارند تلگرافی مخابره کرده‌اند که به صورت اعلامیه در دست من است ابتدا من نام امضاءکنندگان آن را برای شما می‌خوانم. سپس مشارالیه اسامی حدود 20 نفر از امضاءکنندگان را خواند و اظهار داشت: من چند خط در میان می‌خوانم که وقت گرفته نشود در بین اسامی قرائت‌ شده آقایان منتظری، ربانی شیرازی، ناصر مکارم و قدوسی نیز بودند.

مروارید آنگاه اصل تلگراف را که به ‌عنوان خمینی مخابره شده بود قرائت و همین که نام خمینی را برد جمعیت چنان صلوات محکمی فرستادند که تا چند ثانیه صدای آنان در مسجد طنین‌انداز بود. در این تلگراف ضمن تسلیت به خمینی یاد شده را به ‌عنوان مرجع تقلید معرفی نموده بودند. سپس تلگرافات دیگری از حوزه‌های علمیه اصفهان، کاشان، شیراز، مشهد و طبقات مختلف مردم را به جمعیت نشان داد و گفت: هر کس احتیاج به دیدن این تلگرافات دارد می‌تواند بعداً مراجعه و اصل آن را ببیند.

مروارید درباره صلاحیت افرادی که این تلگرافات را امضاء کرده‌اند قسم خورد و اضافه کرد ما با[به] این افراد که بی‌نظر هستند اعتماد داریم و شما هم بیشتر آن‌ها را می‌شناسید که از بهترین افراد می‌باشند.

حدود ساعت 2200 برنامه مروارید تمام شد و نامبرده هنگام دعا پیروزی مسلمین و نابودی اسرائیل را خواستار شد و مردم آمین گفتند. غالب افراد شرکت ‌کننده پس از منبر مروارید در حیاط مسجد یکدیگر را بوسیدند و مرجعیت خمینی را تبریک می‌گفتند.

تا ساعت 2300 جمعیت در مسجد جامع هم‌چنان موج می‌زد و مردم دسته دسته راجع به تلگراف شاهنشاه و این که پس از دادن پاسخ چه لطمه بزرگی به شریعتمداری و خوانساری وارد آمد صحبت می‌نمودند و در ضمن شایع بود که رساله‌های شریعتمداری را از تبریز بسته‌بندی کرده و به قم پس فرستاده‌اند و کلیه مقلدین شریعتمداری و حکیم که ساکن تبریز می‌باشند به سوی خمینی گرویده‌اند.

توضیح آن که حاج مرتضی تجریشی نیز در ردیف صاحبان عزا ایستاده بود و به مردم خوش‌آمد می‌گفت.

نظریه منبع: منبع نظری ندارد.

نظریه رهبر عملیات: رهبر عملیات نظری ندارد. آزرم

 نظریه 20 ﻫ 3: 20 ﻫ 3 نظری ندارد

 

*****

به: 316                                                                 شماره: 15295  / 20 ﻫ‌3

از: 20 ﻫ‌ 3                                                                       تاریخ: 23 / 3 / 49

 

موضوع: اظهارات شیخ علی‌اصغر مروارید

نامبرده بالا در تاریخ 18  / 3  / 49 از ساعت 2045 در مجلس ختمی که از طرف جامعه وعاظ و گویندگان مذهبی تهران در مسجد جامع بازار منعقد گردیده بود به منبر رفته و اظهار داشت: در این روزها پس از درگذشت آیت‌الله حکیم مردم در این فکر می‌باشند که چه کسی جانشین ایشان می‌باشد و از طرفی هم باید دید یک عالم مجتهد دارای چه شرایطی باید باشد. مجتهد نایب امام زمان است و باید برنامه امام زمان را انجام بدهد. امام زمان هم برنامه حضرت محمد را اجرا می‌کند و حضرت محمد هم برنامه قرآن را اجرا می‌کرد. یک رهبر باید دارای علم و تقوی و عدالت باشد. دین عدالت اجتماعی را در اجتماع برقرار می‌نماید تا مردم در آسایش زندگی کنند و یکی از گرسنگی نمیرد و آن دیگری از فرط پرخوری و ما باید پیرو مجتهدی باشیم که مبارز باشد و از وضع کنونی جهان نیز با اطلاع، زیرا دیگر برای ما عالمی که فقط در محراب بنشیند و نماز بخواند کافی نیست. حضرت علی می‌فرماید: «در زمان من مردم به دور من جمع نمی‌شدند تا از عدالتم بهره ببرند بلکه به دور معاویه حلقه زده بودند تا جیب خود را پر نمایند.»

دین فقط برای از بین بردن نجاست از لباس نیامده بلکه دین در هر امور اجتماعی مردم می‌تواند دخالت کند. مجتهد شخصی است که بر کرسی عدالت بنشیند و این بار سنگین را به دوش بکشد اگر شما در یک اجتماع یک گناه کنید اثری بر جا نخواهد گذاشت ولی شخصی که رهبر ما می‌باشد اگر اشتباهی کند با سرنوشت یک ملت بازی می‌کند. بسیار آگاه باشید و شخصی را انتخاب نمایید که از وضع کنونی دنیا آگاه باشد. حضرت آیت‌الله حکیم در جواب این سؤال که اگر کسی نماز نخواند و روزه نگیرد ولی در جنگ با اسرائیل شهید شود آیا از شهیدان خواهد بود یا خیر؟ در اعلامیه‌ای که موجود است جواب داده‌اند اگر هدف این شخص پیشبرد اسلام باشد و در جنگ کشته شود از شهدا خواهد بود.

از آقای حکیم سؤال شده که اگر مسلمانان در حال جنگ باشند و مسلمانان دیگر از ثروت کافی بهره‌مند، اگر کمکی نکنند گناه‌کارند؟

آقای حکیم جواب داد اگر مسلمان بداند که مسلمانان دیگر از جهت دین مقدس اسلام می‌جنگند و به آن‌ها کمکی نکند از گناهکاران است.

ولی بعد از این مسایل که گفتم چه کسی می‌تواند یک نفر مجتهد را انتخاب بکند؟ جواب آن است که نه طبقه وعاظ، نه محرابی‌ها، نه بازاری‌ها، نه آن که صاحب قدرت است. بلکه فقط و فقط توده مردم این حق [را] دارند. مردم باید از افراد عالم بپرسند. امروز مسلمانان در وضعی قرار دارند که یک کشور دو میلیونی اسرائیل، 100 میلیون مسلمان را شکست داده است. پس باید در این موقع مجتهد کسی باشد که دین اسلام را نگهدارد تا هر روز جوانان مسلمان زیر بمب‌های آتش‌زای اسرائیل نسوزند. تلگراف‌های زیادی از قم مخابره شده که فتوکپی چند عدد آن در نزد من است و به عرض شما می‌رسانم و بعد متن تلگرافی را خواند و افزود: این افرادی که نام بردم از طبقات مختلف می‌باشند که به خدا قسم هیچ نظری ندارند و فقط نظریه‌شان را در مورد شخصی که باید مجتهد باشد گفته‌اند که ایشان هم حضرت آیت‌الله خمینی است که دارای تمام شرایط رهبریت می‌باشند.

وی در ساعت 2145 دقیقه به اظهارات خود خاتمه داده و سپس تلگرافاتی را که از جیبش درآورده بود به شخصی که در کنار منبر ایستاده بود داد و گفت این‌ها را بیرون به من بدهید.

نظریه منبع: منبع نظری ندارد.

نظریه رهبر عملیات: رهبر عملیات نظری ندارد. آسمانی

 نظریه 20 ﻫ 3: 20 ﻫ 3 نظری ندارد

 

*****

از: اداره کل سوم (316)                                                                   شماره: 1890 / 316

به: ریاست ساواک استان کرمان                                                          تاریخ: 21 / 4 / 1349

 

درباره: جانشین آیت‌الله حکیم

    عطف به 4111 / 8ه‌ - 6 / 4 / 49

نظر به این که تنها کشور شیعه مذهب در جهان ایرانست لذا طبعاً بایستی مرجع تقلید نیز در ایران باشد و در حال حاضر دو نفر از مراجع تقلید به اسامی آیات‌اله سید کاظم شریعتمداری در قم و سید احمد خوانساری در تهران شایستگی جانشینی آیت‌الله حکیم را دارند. خواهشمند است دستور فرمائید به نحو غیرمستقیم مراتب را به روحانیون تفهیم و نتیجه را اعلام دارند.

مدیر کل اداره سوم - مقدم

از طرف جوان 20 / 4 / 49

مسئول بررسی- اوانی 18 / 4

رئیس بخش 316- ازغندی 18 / 4

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی – جوان

بایگانی شود – 21 / 4

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . نگاه کنید به: فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی‌.

[2] . نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، واحد فرهنگی بنیاد شهید، چاپ اول، سال 1364، جلد 2، صفحه 576.

[3] . جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون، سید محسن صالح، جلد چهارم، صفحه 128 و 129، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1385.

[4] . سید حمید روحانی، همان، صفحه 554.

[5] . آیت‌الله محمد امامی کاشانی با شهرت شناسنامه‌ای آقا امامی فرزند میرزا ابوتراب در دهم مهر 1310 در کاشان متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی راهی قم شد. دروس فقه‌، اصول و تفسیر را نزد حضرات آیات عظام بروجردی‌، امام خمینی و علامه طباطبایی گذراند. در دوران نهضت امام خمینی به تبلیغ و تدریس و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی پرداخت‌. بعد از انقلاب‌، تولیت مدرسه شهید مطهری و عضویت در شورای نگهبان را از سوی امام عهده‌دار شد. در مجلس اول شورای اسلامی نماینده مردم کاشان و به عضویت مجلس خبرگان از سوی مردم تهران انتخاب شد. وی سال‌ها امام جمعه موقت تهران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.



منبع: پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مسجد جامع بازار تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1393، جلد دوم، صفحه 248، 253 تا 259.
 

تعداد مشاهده: 8986


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.