نگاهی کوتاه به یکی از جاسوسان انگلیس به نام خانم لمبتون
تاریخ انتشار: 29 خرداد 1403
آن کاترین سواینفورد لمبتون،Ann Katherine Swynford Lambton)) در تاریخ هشتم فوریه 1912م، 18 بهمن 1290 در یک خانواده متوسط انگلیسی به دنیا آمد. پدرش جرج لمبتون پرورش دهنده اسبهای مسابقهای و عضو باشگاه سوارکاران انگلستان بود. آن کاترین تحصیلات عالی خود را در رشته زبانهای شرقی در دانشگاه معروف کمبریج به پایان رساند و بعد از استخدام در وزارت امور خارجه انگلستان، مأمور این کشور در ایران شد. او در ایران زبان فارسی خود را تکمیل کرد؛ ابتدا لهجه عامیانه تهران را فراگرفت و خیلی زود به زبان فارسی محاورهای و کوچه بازاری تسلط یافت؛ به طوری که مخاطبش نمیتوانست تشخیص بدهد که او انگلیسی است. در ادامه به اصفهان رفت و در آن شهر نیز لهجههای اصفهانی و بختیاری را آموخت. در مراجعت از این سفر، چون حادثه شهریور 1320 نزدیک میشد از طرف سفیر انگلیس در تهران مأمور اداره اطلاعات و مطبوعات سفارت انگلیس در ایران گردید. لمبتون علاوه بر زبان فارسی به زبانهای عربی و ترکی نیز به خوبی تکلم میکرد و لهجه محلی این زبانها را هم میدانست. او از 1939 تا 1945 وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و از 1953 تا 1979 استاد زبان فارسی دانشگاه لندن بود. لمبتون دربارهی ایران و تاریخ و قومیتهای آن اطلاعات بسیار گستردهای داشت و در این رشتهها استاد بود. به گونهای که سر بولارد، وزیرمختار انگلستان در تهران، در تمام کارهای خود همیشه به لمبتون تکیه میکرد و از او به عنوان مشاور عالیقدر در مکاتبات خود نام برده است.
در گزارشی از جلسه انجمن سلطنتی آسیای مرکزی در سالن انجمن پادشاهی بولینگن هاوس پیکادمی به تاریخ چهارشنبه هفتم دسامبر 1960، «سر ویلیام دیکسن» مارشال نیروی هوایی و رئیس انجمن، مدال سر پرسی سایکس مموریال را از طرف انجمن به وی اهدا کرد. او در این مراسم بیان داشت:
«ما بر خود میبالیم که در خدمت پروفسور لمبتون هستیم، زیرا وی بزرگترین شخصیت صاحبنظر انگلیسی در مورد مسائل مربوط به ایران است. لمبتون اطلاعات وسیعی پیرامون تاریخ، عرف و عادات و زبان ایران دارد و گرانبهاترین عامل ارتباط بین انگلیس و ایران محسوب میشود.»
بینش سیاسى لمبتون در مورد ایران، بینشی استعمارى و در واقع میراث تفکر لرد کرزنى(نایب السلطنه و فرماندار کل هند، وزیر امور خارجه و ریاست مجلس اعیان انگلیس) محسوب مىشود.
خانم لمبتون در فاصله سالهای 1320 تا 1332 یکی از چهرههای مؤثر در تنظیم سیاست انگلستان در رابطه با ایران بوده است.
حضور این خانم انگلیسی در لحظههای شگفت انگیز تاریخ سیاسی معاصر ایران، نشان از دخالت دولت استعماری انگلیس در این مرز و بوم دارد. وی با جدیت تمام در خدمت منافع استعماری انگلیس بود و با انجام مأموریتهای محوله از سوی دولت متبوعش، توانمندیش را در ایفای رسالت تاریخی خود در جهت اهداف انگلیس به ثبوت رساند.
این عنصر زبردست MI6 - به قول انورخامهای – فعالیتهای خود را با ایجاد شبکههای اطلاعاتی، اجرای عملیات روانی و سایر اقدامات در ایران سازماندهی کرده و از نتایج آن MI6 را بهرهمند ساخته است.
ارتباط لمبتون با بهائیان ایرانی
در 10 مهر 1345، ساواک تهران به ریاست ساواک (نصیری) و مدیریت اداره کل سوم (مقدم) چنین گزارش میدهد:
«با تحقیقاتی که به نحو غیرمحسوس به عمل آمده است خانم «نعیمی» دختر عبدالحسین نعیمی که اکنون همسر سرلشکر خسروانی میباشد یکی از بهائیهای متعصب و با نفوذ فرقه بهاییان ایران است. عبدالحسین نعیمی در سالهای 1320 الی 1324 رئیس کمیته (شبکه) محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با همکاری دبیر اول سفارت انگلیس (ترات) در امور سیاسی خارجی و داخلی ایران نقش مؤثری داشته و دوشیزه لمبتون که یک دوشیزه 80 ساله انگلیسی است و در جنگ جهانی دوم ریاست کمیته اینتلیجنس سرویس انگلستان را در تهران به عهده داشته و کلیه امور و بازیهای سیاسی داخلی را به نفع انگلستان رهبری مینموده یکی از دوستان و همکاران مؤمن «عبدالحسین نعیمی» بوده. آقای نعیمی در سال 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفته و همکاری خود را در امور سیاسی به طور مخفیانه و غیرمحسوس با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه میداده است و در ظاهر به کسب و تجارت میپرداخته است. آقای نعیمی از مالکین بزرگ به شمار میرفته و همکاری خود را با دوستان انگلیسی در تهران حفظ کرده است و از لحاظ بهائیگری جزو گروه کارگردانان بهائی در تهران میباشد که آقای «ثابت پاسال» در مواقع لزوم از نظریه و افکار نعیمی استفاده مینماید. او در حال حاضر ساکن تهران است. دختر آقای نعیمی که زن سرلشکر خسروانی است در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش (سرلشکر خسروانی) را به دین بهائی گرایش دهد. سرلشکر خسروانی در حضور آقای دکتر «علی ورقا» استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است با حضور آقای نعیمی رسماً به دین بهائی گروید و قرار بر این شده که از لحاظ حفظ پرستیژ و شئون نظامی و بعضی از پستهایی که به وی محول گردیده بهائی بودن وی از چهارچوبه دیوار خانوادگی تجاوز نکند. خانم نعیمی نیز از چندی قبل عهدهدار انجام وظایف پدرش با سرویسهای اطلاعات سفارت انگلیس و مقامات انگلیسی است و خانم نعیمی در سال چند مرتبه به اروپا و انگلستان مسافرت و در کنفرانسهای بهائیان جهان که در لندن و واشنگتن و کانادا تشکیل میگردیده از طرف زنان بهایی ایران شرکت مینماید و در انجام وظایف خود در مورد ترویج و توسعه نفوذ بهائیان جدیت و از خودگذشتگی نشان داده و اکنون مقام اول را در بین بهائیان ایران دارا میباشد. «سرلشکر خسروانی» شوهر بانوی مزبور نیز ترقی و توفیق خود را در امور اداری و نظامی مرهون اقدامات زنش میداند. و شایع است بنا به توصیه خانم نعیمی سرلشکر خسروانی موظف میباشد که در کارهای اداری افراد و درجهداران و افسران بهائی را به طور غیرمحسوس بیش از سایرین مشمول لطف خود قرار دهد. خانم نعیمی دارای خواهر دیگری میباشد که عیال آقای «علی امینی» که شغل وی مالک است و از بهاییان متعصب به شمار میرود. خانم سرلشکر خسروانی در تمام جلسات رسمی و غیر رسمی خواه مربوط به شوهرش باشد و خواه مربوط به سایر دوستان، با علاقه زیاد شرکت مینماید و در لندن در انجمن بهائیان ایرانی مقیم انگلستان نایب رئیس بوده و این انجمن بیشتر به امور زنان و دختران و تازه عروسان بهائی رسیدگی مینماید و هر ساله در بهار و زمستان به لندن مسافرت مینماید. خانم نعیمی به وسیله پدرش عبدالحسین نعیمی با دیپلماتهای انگلیسی و امریکایی آشنایی دارد و در لندن نیز با زنان و مردان نمایندگان مجلس و وزارت امور خارجه آشنایی داشته و به منزل آنان رفت و آمد دارد. سرلشکر خسروانی در تمام موارد زندگی سعی میکند هر چه بیشتر از نظر بهائیان و تظاهر به بهائیگری دور بماند و در جلسات متشکله بهائیها دیده نشود و بدین جهت شاید 90% از دوستان و بستگان سرلشکر خسروانی از بهائی بودن وی اطلاعی نداشته و از فعالیتهای سیاسی و مذهبی زنش بیاطلاع میباشند.»
یک نمونه از فعالیتهای جاسوسی لمبتون
لمبتون فردی فراتر از وابسته مطبوعاتی بلکه به عنوان یک فرد اطلاعاتی کارآزموده توان گرداندن چندین موضوع را به طور همزمان داشت و با افراد و شخصیتها، احزاب و گروهها، درباریان و حتی افراد «لمپن» در ارتباط بود. خیانتها و جاسوسیهای وی با توجه به همین تواناییها تداوم یافته؛ بعید نیست که از ابتدا با هدف جاسوسی وارد ایران شده و سفرها و ملاقاتهای او به لحاظ گسترش حوزه نفوذ دولت متبوعش صورت گرفته است. تکیه بولارد به توصیههای وی حاکی از تواناییهای اوست.
هنگام اشغال ایران در سال 1320 دولت انگلیس با اطلاعاتی که از فعالیتهای جاسوسی آلمانها در ایران به دست آورد، تصمیم گرفت از معلومات و تجربیات لمبتون در دستگیری آنها استفاده نماید. در سال 1330 این دوشیزه قسمتی از فعالیتهای سیاسی خود را به نام فعالیتهای فرهنگی در مجله انگلیسی رویو آرناتیک منتشر کرد که بیشتر مربوط به کوششی است که وی برای دستگیری «سام مولر» جاسوس زبردست آلمانی در قمصر کاشان به کار برده است. در آن روزها مولر از طرف مایر، جاسوس آلمانی مأمور سفر به نواحی کاشان و انتخاب نقطه امنی برای عملیات خود بود. مولر ابتدا به کاشان میرود ولی چون ماندن او در این شهر ممکن بود موجب سوءظن مأمورین گردد با مشورت یکی از تجار مورد اعتماد مایر، قرار شد مولر برای انجام مأموریت خود به قمصر عزیمت کرده، در باغ آن تاجر کاشانی مستقر شود. مولر چون فارسی را خوب میدانست بنا به معرفی آن تاجر و مالک باغ به عنوان شاگرد به باغبان معرفی شد. مولر در ساختمان کوچکی در انتهای باغ سکونت گزید و دستگاه فرستنده خود را نیز در همان اتاق مستقر ساخت. انگلیسیها فهمیده بودند که دستگاه فرستندهای در حوالی کاشان وجود دارد ولی آنها نمیدانستند که این فرستنده در کدام قسمت از این شهر مستقر است و چگونه میتوانند به محل این فرستنده دست یابند. برای کشف این فرستنده و شناسایی و دستگیری متصدی راهاندازی آن، میس لمبتون از طرف بولارد مأموریت یافت با سفر به کاشان در کشف محل استقرار این فرستنده و دستگیری متصدی آلمانی آن اقدام کند. لمبتون مدت یک ماه تمام در اطراف کاشان گردش میکرد. او هر روز کولهبار خود را که حاوی مقدار زیادی اوراق، یادداشت و عکس بود به کول میکشید و نقاطی را که میشناخت زیر پا میگذاشت و در مقام تحقیق بود. پس از یک ماه تلاش به این نتیجه رسید که محل استقرار دستگاه فرستنده و مسئول راه اندازی آن در قمصر کاشان قرار دارد. بلافاصله با پای پیاده از نیاسر راه قمصر را در پیش گرفت. ادامه ماجرا به رو در رویی مولر، جاسوس آلمانی و لمبتون انگلیسی منجر شد که جاسوس آلمانی دست و پای لمبتون را بست و فرار کرد. سپس نیروهای ژاندارمری حاضر شده، غائله را ختم کرده و لمبتون به تهران میرود.[1]
آن لمبتون روز شنبه ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۸، 30 خرداد 1387 در سن ۹۶ سالگی در شهر نورتن برلن در انگلستان درگذشت.
درپایان این مختصر توجه شما را به سندی در باره لمبتون از قول یکی از رجال پهلوی جلب میکنیم.
[1] همان، ج 1، ص 162-163، 164، 165.
[2] همان، ج 1، ص 434-435؛ بخشی از این گزارش محصول تلاش منبع ویژه ژاندارمری گیلان بود.
[3] همان، ج 2، ص 252.
پینوشتها:
[1] نک: مقاله، دوشیزه لمبتون، فاطمه صفوی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ص 85 تا 124، شماره 19، زمستان 1386، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ بهائیت، میکائیل جواهری، صفحه 88 و 89، 313، همان مؤسسه؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، ص 454 و 455، همان مؤسسه.
آن کاترین سواینفورد لمبتون
آن کاترین سواینفورد لمبتون
ریدر ویلیام بولارد وزیر مختار انگلیس در ایران
تعداد مشاهده: 25839