گذری به انقلاب اسلامی در استان گلستان به روایت اسناد ساواک- بخش سوم
تاریخ انتشار: 02 آذر 1403
شهریور و مهرماه 1357 در استان گلستان
شهریور و مهرماه 1357 برای مردم انقلابی ایران ماهی پر از بیم و نگرانی نسبت به آیندهی نهضت بود. در این دو ماه حوادث زیادی در کشور به وقوع پیوست که از مهمترین آنها میتوان به کشتار مردم تهران در میدان ژاله (شهدا) در 17 شهریور و حمله به مسجد جامع کرمان در مهرماه اشاره کرد. در این زمان پس از ناتوانی دولت جمشید آموزگار در مهار انقلاب و وقوع فجایعی مانند کشتار مردم در سینما رکس آبادان در 29 مرداد، مجبور به استعفا شده و جعفر شریف امامی برای دومین بار مأمور تشکیل دولت گردید.
شریفامامی پیشتر در سال 1339 مأمور تشکیل دولت شده بود، اما در نتیجه اعتصاب معلمین و... مجبور به استعفا گردید. با این حال روند رویدادها نشان داد که شریفامامی قادر به حفظ رژیم پهلوی نیست و امواج پرتلاطم انقلاب کوبندهتر از آن است که با جابجایی مهرهها بتوان این بنای پوسیده را همچنان سرپا نگه داشت.
در استان گلستان نیز به مانند سایر نقاط کشور شهریور و مهر 1357 پر از مخاطره و تظاهرات بود. از ویژگیهای اسناد استان در این مقطع میتوان به تظاهرات و اعتصابات اشاره کرد.
تظاهرات در استان گلستان
پس از واقعه سینما رکس آبادان و آشکارشدن ماهیت رژیم پهلوی، مردم در سراسر استان گلستان از هر فرصتی برای برگزاری تظاهرات و تجمعات استفاده میکردند. روند اسناد نشان میدهد که مساجد اولین مکانهای برگزاری تظاهرات و نقطهی کانونی حرکتهای ضد رژیم بوده است. در مساجد وعاظ و روحانیون ضمن اطلاعرسانی به مردم، آنها را برای برگزاری تظاهرات و دادن شعار هدایت و هماهنگ میکردند:
«برابر اطلاعات مکتسبه تظاهرات مزبور با شرکت بیش از یک هزار نفر مرد و زن از مسجد امام حسن عسگری علیآباد شروع و در خیابان اصلی شهر ادامه پیدا نموده است. تظاهرکنندگان شیشههای بانک ملی و صادرات را شکسته و سپس ضمن شکستن شیشههای سینمای شهر فرنگ علیآباد اقدام به آتشسوزی نمودهاند که بلافاصله به وسیله مأمورین، آتش خاموش و خساراتی وارد نشده است. ضمناً تعدادی از افراد مزبور دستگیر و تظاهرکنندگان متفرق گردیدهاند.[1]
درباره تظاهرات در گالیکش آمده است:
«برابر اعلام ژاندارمری پاسگاه گالیکش ساعت حدود 30 /13 در روز جاری حدود 500 نفر از اهالی گالیکش پس از خاتمه نماز جماعت هنگام خروج از مسجد با دادن شعار زندهباد خمینی در خیابان اجتماع مینمایند که با مداخله مأمورین ژاندارمری مردم متفرق و فعلاً وضع عادی است.»[2]
از آنجا که ماهیت انقلاب مردم ایران دینی بود، لذا به صورت طبیعی روحانیت در رأس مبارزات قرار گرفت و مساجد به کانون انقلاب تبدیل گردید. در سند زیر همراهی جوانان بندرگز با روحانیت منطقه به خوبی این موضوع را نشان میدهد:
«برابر اعلام سازمان گرگان حسینعلی نبوی پیشنماز مسجد بندر گز پس از جریان تظاهرات بامداد امروز در مسجد جامع بندر گز از صبح امروز از منزل خارج نشده. در نتیجه حدود ساعت 1300 روز جاری حدود یکصد نفر از جوانان متعصب مذهبی بندر گز به درب منزل یادشده مراجعه وی را وادار به رفتن مسجد نمودهاند و در بین راه شعارهای بر نفع خمینی را دادهاند.»[3]
پیشگامی روحانیت و حمایت مردمی را تقریباً در تمام وقایع این مقطع زمانی در استان گلستان میتوان مشاهده کرد. در سند زیر این موضوع کاملاً انعکاس پیدا کرده است:
«اطلاع واصله حاکی است ساعت 1030 روز جاری تعداد چند دستگاه اتومبیل سواری وانت ضمن پخش اعلامیه مضره و دادن شعارهای زندهباد خمینی از طریق جاده مینودشت وارد شهرستان گنبدکاووس گردیدهاند. سرنشینان اکثراً روحانی و در پیشاپیش حرکت مینمودند که بدون هیچ درگیری به سوی شاهپسند عزیمت نمودند. در بررسیهای بعدی معلوم گردید نامبردگان شیخ علیاصغر معصومی ساکن علیآباد تبعیدی به بندرلنگه را که اخیراً مورد عفواقع گردید به علیآباد بدرقه مینمودند.»[4]
حمایت جوانان و زنان از حرکت نیروهای مذهبی از دیگر مسائلی است که فراگیربودن مبارزات انقلاب اسلامی مردم ایران را نشان میدهد. در سند زیر اتحاد این سه گروه به خوبی مشهود است:
«به استحضار میرساند در ساعت 23 یوم جاری پس از خاتمه مراسم سوگواری در مسجد امام حسین و بدون ادای جملات تحریکآمیز توسط واعظ آقای صداقتی عدهای ضمن خارج شدن از مسجد با صدای بلند با دادن شعارهای ضد ملی و دینی باعث اخلال در نظم عمومی گردیده به نحوی که کلیه بانوان شرکتکننده در مجلس سوگواری هراسان و متواری گردیده بدواً مأمورین با متانت و خونسردی اخلالگران را به سکوت و آرامش دعوت ولی اخلالگران با پرتاب نمودن سنگ مصمم بودند که وارد خیابان اصلی شهر شده و در نظر داشتند که شیشههای بانکها و سایر اماکن دولتی و احیاناً ایجاد آتشسوزی و دامنه اغتشاشات را افزایش دهند. سنگهای پرتابشده به سر و روی مأمورین اصابت که شخصاً با عدهای از درجهداران قدیمی با اخلالگران به صحبت پرداخته و آنان را مجدداً به آرامش دعوت ولی اخلالگران مجدداً مبادرت به پرتاب سنگ به سوی مأمورین نمودند.
در نتیجه تعداد 17 نفر به اسامی زیرین دستگیر و بقیه که عده آنان بالغ بر یکصد نفر بودند با خاموش نمودن چراغ داخل کوچه مسجد به وسیله همین اخلالگران از تاریکی شب استفاده و متواری گردیدند. اخلالگران دستگیرشده در پاسگاه تحت نظر میباشند. نتیجه اقدامات انجامشده از طریق گروهان متبوعه متعاقباً به عرض خواهد رسید. مضافاً به اینکه در دستگیری اخلالگران تیراندازی صورت نگرفته انتظامات شهر کاملاً برقرار میباشد.»[5]
از دههی دوم شهریور به تدریج تقابل مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم وارد مرحله جدیدی شد و خشونتهای رژیم افزایش پیدا کرد. این در حالی بود که شریف امامی با شعار آشتی ملی روی کار آمده و به دنبال ایجاد سازش میان مردم و دولت بود.
«ساعت 14 روز جاری حدود 50 نفر از متعصبین مذهبی مسجد الهیان واقع در خیابان ملل گرگان ضمن فرستادن صلوات و شعارهایی به نفع خمینی داده که با دخالت مأمورین شهربانی متفرق شدند. مراقبت توسط شهربانی ادامه دارد.»[6]
عید فطر تجلی ماهیت دینی انقلاب اسلامی
شهریور 1357 با نیمه دوم ماه رمضان و عید سعید فطر 1398ق مصادف بود. برگزاری نماز عید فطر و کنترل آن یکی از دغدغههای رژیم پهلوی بود. این موضوع که در تهران با حضور میلیونی مردم به یک رفراندوم عمومی علیه رژیم تبدیل شده در تپههای قیطریه به امامت شهید مفتح برگزار و رژیم را بهشدت هراسان کرده بود.
در استان گلستان نیز این نماز با شکوهِ هرچه تمامتر در بیشتر شهرها برگزار شد. بر اساس گزارشهای ساواک، مردم استان گلستان از مدتها قبل خود را برای این روز آماده کرده بودند. در سندی راجع به گالیکش به این موضوع اشاره شده است:
«اکنون اطلاع حاصل شد سیدمحسن موسوی مجدداً به گالیکش مراجعت و روز گذشته عدهای وی را در خیابان دیدهاند. نامبرده قصد دارد مجدداً بالای منبر رفته و سخنرانی نماید. با تحقیقات غیر محسوسی که بهعملآمده عدهای قصد دارند روز عید فطر تحت نظر و رهبری سیدمحسن موسوی دست به تظاهراتی بزنند... فرماندهی گروهان ژاندارمری گنبدکاووس با عنایت به مطالب معروضه استدعا دارد پیشبینیهای لازم را معمول فرموده و تعداد 10 نفر درجهدار و سرباز ورزیده تعیین، با اسلحه و مهمات طوری اعزام فرمایید که قبل از شروع نماز عید فطر در اختیار این پاسگاه قرار گیرند.»[7]
رژیم برای جلوگیری از برپایی تظاهرات[8] در عید فطر درصدد ایجاد رعب وحشت در این روز بود. سند زیر به خوبی این موضوع را نشان میدهد.
«بهشدت به عوامل مورد اعتماد در منطقه و افراد شایع شود که دولت به مأمورین دستور داده چنانچه روز عید فطر دستجاتی به تظاهرات پرداختند آنها را به گلوله ببندند تا عوامل اخلالگر را نابود و به اجتماعات آشوبطلبانه خاتمه دهند.»[9]
گزارشهای موجود نشان میدهند که بهرغم این اقدامات و تلاشهای صورت گرفته، مردم در مناطق مختلف استان مراسم نماز عید فطر را باشکوه برگزار کرده و به تظاهرات علیه رژیم اقدام کردهاند:
«برابر اعلام سازمان گرگان حدود ساعت 11.15 روز جاری حدود 150 نفر از متعصبین و جوانان بندر گز پس از نماز عید فطر در خیابان شهر به تظاهرات آرام پرداخته و ضمن دادن شعارهایی به نفع خمینی و حکومت اسلامی مقارن ساعت 11:45 تظاهرات بدون هیچگونه برخورد و خساراتی خاتمه یافته است مراتب استحضاراً معروض میگردد.»[10]
«روحانیون طراز اول گرگان درصددند برنامه پیادهروی در روز عید فطر را پس از انجام نماز جماعت از مسجد جامع گرگان در مسیر فلکه شهرداری و فلکه مازندران و جلو مسجد آذربایجانیها ادامه و پس از سخنرانی متفرق گردند.»[11]
در گالیکش مردم بعد از نماز عید فطر اقدام به سینهزنی کرده و به حمایت از امام خمینی(ره) پرداختهاند:
«در ساعت 11:15 روز جاری پس از اتمام نماز عید فطر در مسجد جامع گالیکش حاضرین در مسجد حدود 1000 الی 1500 نفر بودند ضمن سینه زدن شعارهایی با عنوان درود بر خمینی و مرگ بر این حکومت یزیدی میدادند لکن پیشنماز مسجد جامع (سید باقر موسوی) آنان را به آرامش دعوت نمود و شرکتکنندگان در مسجد با آرامی از مسجد خارج و با دادن شعار زندهباد خمینی متفرق گردیدند. تظاهرات در ساعت 11:35 بدون هیچگونه درگیری و حادثهای خاتمه یافت.»[12]
در گرگان مردم شعارهای زیر را پس از برگزاری نماز سر میدادهاند:
«تظاهرکنندگان شعارهایی با پلاکارت[پلاکارد] با خود حمل که در آن نوشته بود (استقلال ـ آزادی ـ حکومت اسلامی) ایران کشور ماست خمینی رهبر ماست ـ ای سرباز ای ژاندارم همه با هم برادریم (درود بر خمینی ـ زنده و جاوید باد خمینی؛ درود بر علمای راستین، مراجع تقلید) سکوت و بیطرفی سرنوشت ملتهای خوار و زبون است؛ (علمای اسلام با این زدنها ـ کشتنها ـ قلدریها و دیکتاتوریها و استبدادها مخالفند) آنها که رفتند کاری حسینی کردند. آنها که ماندند باید کاری زینبی کننند وگرنه یزیدیاند ـ درود بر خمینی ـ ما خون دشمنت را میریزیم ـ حذف دولت اسرائیل و کمک به مسلمانان ـ تصویر خمینی ـ تصویر دکتر علی شریعتی»[13]
اعتصاب و تعطیلی
در جریان مبارزه با رژیم پهلوی، تعطیلی بازار و اعتصاب کارگران و کارمندان در فروپاشی سیستم اداری رژیم پهلوی نقش مهمی داشت. از دهه چهل بازاریان بارها در حمایت از روحانیت به مناسبتهای مختلف بازار و کسبوکار خود را تعطیل کرده و مخالفت خود با رژیم پهلوی را نشان میدادند. در سال 1357 سایر اقشار نیز به بازاریان پیوسته و با برگزاری اعتصاب به حمایت از انقلابیون پرداختند.
روند اعتصابات کارگری، کارمندی، دانشآموزی و دانشجویی در ابتدا بیشتر خود را به صورت مطالبات صنفی نشان میداد، اما بهتدریج اعتصابات به یک حرکت سیاسی تبدیل شده و اعتصابکنندگان با قرائت بیانیههای سیاسی و اخلال در روند امور کاری و اداری، رژیم را دچار بحران میکردند.
در سال مهر 1357، تعطیلی مدارس و مراکز آموزش حضور معلمان و دانشآموزان در تظاهرات و راهپیماییها بازتاب زیادی داشته و در کنار آن اعتصاب روزنامهنگاران، کارکنان صنعت نفت و نهایتاً وزارتخانههای مختلف ناکارآمدی و ضعف رژیم در مهار انقلاب را تثبیت کرد. در استان گلستان اسناد فراوانی به موضوع اعتصاب و تعطیلی بازار و مدارس اختصاص دارد.
«از صبح روز جاری بهتدریج 90% مغازههای خیابان پهلوی و سایر نقاط گرگان محل کسب خود را تعطیل و آنهایی هم که تاکنون مغازههای خود را نبستهاند با تهدید مجبور به تعطیلی مینمایند.»[14]
تعطیلی بازار در تمام شهرهای استان گزارش شده است. این اقدام واکنشی به جنایات رژیم در شهرهای مختلف بود. در سند زیر به تعطیلی بازار در اعتراض به کشتار 17 شهریور تهران اشاره شده است:
«از حدود ساعت 9:30 روز جاری تعداد زیادی از مغازههای علیآباد مبادرت به بستن نمودهاند. ضمناً در گرگان نیز شایع است که فردا 20 /6 /57 نیز مغازههای خود را به مناسبت همدردی با وقایع در روز 17 /6 /57 تهران تعطیل نمایند.»[15]
«برابر اعلام سازمان گرگان از صبح روز جاری مغازههای خیابان پهلوی گرگان شروع به تعطیلی نموده و گفته میشود که تا سه روز دیگر تعطیلی مغازهها ادامه خواهد داشت. برابر اعلام سازمان گنبد روز جاری اکثر کسبههای[کاسبهای] شاهپسند (آزادشهر فعلی) حومه گنبد مغازههای خود را تعطیل نمودهاند.»[16]
در کنار بازاریان، کارگران بخشهای مختلف نیز در اعتصابات حضوری فعال داشتند. در سند زیر به اعتصاب رانندگان گرگان اشاره شده است:
«مینیبوسداران گرگان به عنوان اعتراض نسبت به بیمه و مسیر کار دست به اعتصاب زدهاند و از کار کردن خودداری میکنند. شایع است که عدهای از رانندگان نیز در بین راه گرگان ـ بندرگز جلو مینیبوسهایی را که در حرکت هستند میگیرند و مسافرین را پیاده مینمایند. مراتب معروض میگردد.»[17]
کارکنان و کارمندان ادارات دولتی نیز از شهریور 1357 به اعتصابات پیوسته و مشارکت فعالی در جریان انقلاب داشتند.
«روز جاری 15 /7 /57 کارمندان ادارات دادگستری حدود40 نفر ـ تعاون امور روستا حدود 18 نفر ـ اقتصاد و دارایی 32 نفر ـ پست 20 نفر سرکار خود حاضر لکن از کار کردن خودداری نمودهاند.»[18]
همانگونه که گفته شد از اواسط مهرماه، مدارس در قالب برگزاری تظاهرات و تعطیلی کلاسهای درس حضور پررنگی در تداوم و گسترش مبارزات انقلابی سراسر کشور از خود نشان دادند. پیوستن دانشآموزان به انقلابیون در واقع به معنای پیوستن خانوادههای آنها و عمومیت پیدا کردن انقلاب بود. در اسناد بارها به نقش فرهنگیان و دانشآموزان در روند انقلاب اشاره شده است:
«در بعد از ظهر روز جاری دبیرستانهای استرآبادی و ایرانشهر و ذبیحی و راهنمایی گرگان تعطیل گردید ولی سایر مدارس ابتدایی و راهنمایی وضع عادی داشته و ضمناً دبیرستانهای شاهپور و بندرگز نیز تعطیل ولی وضع مدارس راهنمایی و ابتدایی بندرگز عادی است. ضمناً در ساعت 3 بعدازظهر روز جاری نیز حدود 300 نفر در جلو دانشسرای راهنمایی تحصیلی اجتماع و قصد حرکت به طرف خیابان اصلی شهر را دارند. بیشتر ناظر اجتماع و تظاهرات آنجا است.»[19]
در سند زیر وضعیت مدارس در مناطق مختلف استان در مهرماه توصیف شده است. خواستههای مطرح شده از سوی دانشآموزان ماهیت دینی این اعتراضات و اعتصابات را نشان میدهد:
«وضع مدارس حوزه استحفاظی این سازمان روز جاری به شرح زیر به استحضار میرساند:
1ـ در اول وقت دانشآموزان در مدارس حضور ولی به علت اینکه اکثریت آموزگاران و دبیران از آمدن به محل کار خود خودداری مینمایند لذا بهناچار کلیه مدارس تعطیل گردیده است.
2ـ مدارس علیآباد ـ بندرگز تعطیل و تعداد زیادی از مدارس کردکوی نیز تعطیل است که به احتمال زیاد تا آخر وقت آنجا نیز تعطیل خواهد شد.
3ـ کلاسهای مدرسه عالی منابع طبیعی گرگان به علت اعتصاب استادان همچنان تعطیل است. ضمناً حدود 100 نفر از دانشجویان دانشسرای راهنمایی تحصیلی در بعدازظهر روز گذشته در سالن نمایشات[نمایشها] خواستههایی از قبیل برقراری حکومت اسلامی و آزادی زندانیان سیاسی را خواستهاند.»[20]
شرکت دانشآموزان در تظاهرات و اعتصابات، علاوه بر اینکه در مناطق مختلف صورت میگرفت، با مشارکت توأمان دانشآموزان دختر و پسر استان همراه بود:
«حدود 500 نفر از دانشجویان دختر و پسر سال اول و دوم دانشسرای راهنمایی تحصیلی گرگان از صبح روز جاری از رفتن به کلاس خودداری و در خیابان بهداری و سایر خیابانهای گرگان به راهپیمایی مشغول و از دادن هرگونه شعاری خودداری مینمایند. ضمناً حدود300 نفر از450 نفر دانشآموزان انستیتو علیآباد از رفتن به کلاس خودداری و در خیابانهای علیآباد پراکنده هستند. ضمناً بهطورکلی تعداد غائبین در مدارس راهنمایی و دبیرستانهای گرگان بیش از حد معمول در روزهای عادی است.»[21]
دیوار نویسی و پخش اعلامیه
از شهریور 1357 با گسترش فضای انقلابی شاهد افزایش محسوس دیوارنویسی و پخش اعلامیه در سراسر استان هستیم. گزارشهای ساواک بیانگر افزایش این نوع از اعتراض بوده و دستورهای فراوانی برای شناسایی و برخورد با عاملین آن صورت گرفته است. در زیر چند نمونه از این اقدامات در مناطق مختلف استان ارائه شده است:
«روز 29 /6 /57 در خیابان نصرت جنوبی کوچه پارسا شعارهای مضره نوشته شده که طی آن به 66 اهانت گردیده است و همچنین در کوچه دادسرا شعارهای درود بر خمینی نوشته شده که نسبت به امحای آن اقدام گردیده است.»[22]
«شب گذشته نمونه اعلامیههای مضرهای به پیوست تقدیم است در نقاط مختلف شهر پخش و در چند نقطه نیز زیر برفپاککن اتومبیلهایی که در حال پارک بودهاند گذاشته شده است اقدام لازم به منظور شناسایی عاملین بهعملآمده.»[23]
«اخیراً اعلامیههایی به امضای روحالله خمینی و آیات ثلاثه در مورد کشتار فجیع و اعلام حکومتنظامی در تهران و اکثر شهرستانها و همچنین درباره عید فطر ـ عزای عمومی و تعطیل شدن نماز جماعت و حوزههای درس و کسبوکار مردم جهت همدردی و یگانگی با کشتهشدگان مسلمان بهطور پراکنده در منطقه پخش گردید.»[24]
برگزاری تظاهرات در شهرهای مختلف
همانگونه که گفته شد، برگزاری تظاهرات در استان گلستان از دی 1356 آغاز شده و بسته به شرایط جاری کشور پررنگتر نیز میشد. یکی از زمینههای برگزاری تظاهرات در استان، جنایات رژیم در شهرهای دیگر کشور بود، بهطوری که غالباً تجمعات به بهانهی بزرگداشت شهدای کشور برگزار میشد.
در 17شهریور 1357 جنایت رژیم در میدان ژاله چنان متأثرکننده بود که در شهرهای مختلف استان مراسمی برای شهدای این روز برگزار گردید. این مراسم در مساجد برگزار شده و در آن وعاظ و سخنرانان ضمن اشاره به جنایات رژیم به حمایت از امام خمینی(ره) پرداختند. روحانیت گنبد با صدور اعلامیهای شدیداللحن به انتقاد از اقدامات رژیم پرداخت. این اعلامیه که با «بسمالله القاصم الجبّارین» شروع شد، نشان میدهد که اقدامات رژیم در شهرهای مختلف امکان هرگونه سازش انقلابیون با رژیم را از بین برده است. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«هفتمین روز شهادت شهیدان فاجعه عظیم تهران را به عموم مسلمانان مخصوصاً بازماندگان تسلیت میگوییم و بدینوسیله ما مردم مسلمان گنبدکاووس همدردی خود را با مردم مجاهد ایران اعلام میداریم و این اعمال ددمنشانه رژیم منحط پهلوی را محکوم میکنیم. ملت مسلمان ایران دیگر یکپارچه بیدار شده و تا برانداختن رژیم فاسد از پای نخواهد نشست.
شاه سرکرده رژیم برای چند روز عیاشی بیشتر و ادامه به سلطنت مستبدانه به وسیله عمال خونآشام خود ابتدا بنای توهین به مرجعیت را گذاشت وقتی با خشم مردم آگاه قم روبهرو شد بیرحمانه آنها را به گلوله بست سپس در چهلمین روز شهادت شهدای قم در تبریز همین عمل ضد انسانی خود را ادامه داد و هزاران نفر را به خاک و خون کشید و سپس به دنبال شهادت شهدای اصفهان ـ تهران ـ کازرون ـ شیراز ـ جهرم ـ یزد و دیگر شهرها و سراسر کشور برای لکهدار کردن نهضت آزادیبخش ملت ایران سینما رکس آبادان را به آتش کشید که در طی آن عده کثیری در آتش زنده زنده سوختند و خوشبختانه این نقشه آنان نقش بر آب شد. مردم مسلمان گنبدکاووس همراه با تمام مردم آزاده ایران این اعمال وحشیانه را محکوم میکنند و روز جمعه را به مناسبت همدردی با سایر هموطنان عزای عمومی اعلام میداریم.
زنده و جاوید باد نام شهیدان ما مرده و نابود باد دشمن خونخوار ما»
در گنبد مراسم شهدای 17 شهریور تهران با حضور بیش از دو هزار نفر از طبقات مختلف برگزار گردید:
«برابر گزارش سازمان گنبد ساعت 16 روز جاری از طرف روحانیون شهرستان گنبد مجلس ختمی به مناسبت چهلمین روز حادثه تهران در مسجد قائمیه برگزار که در این مجلس حدود 2000 نفر از طبقات مختلف شرکت و پس از سخنرانی چند نفر از روحانیون مجلس مذکور بدون هیچگونه اتفاقی در ساعت 18 خاتمه یافت.»[25]
در سند دیگری راجع به مراسم چهلم شهدای 17 شهریور در گرگان آمده است:
«از ساعت 8 الی 10:20 روز جاری 24 /6 /57 مجلس ترحیمی برای کشتهشدگان تهران به وسیله روحانیون و با شرکت 700 نفر از اهالی شهر و روستا در مسجد جامع برگزار که با پیشبینی و تدابیر لازمی که از طرف این شهربانی اتخاذ گردیده بود بدون هیچگونه حادثه سوئی مردم مسجد را ترک و متفرق گردیدند.»[26]
اسناد ساواک نشان میدهد که از شهریورماه اوضاع استان بهشدت ملتهب شده و به همین دلیل دستورالعملهای شدیدی برای برخورد با انقلابیون نیز صادر شده است.
در یکی از گزارشهای ساواک راجع به شهر گالیکش به خوبی این وضعیت بحرانی محسوس است. این سند که در ادامه بخشهایی از آن ارائه شده، نشان میدهد که ماهیت حرکت مردم دینی و پیشگامی آن با روحانیت و نیروهای مذهبی بوده است. علاوه بر آن بیانگر طرحهایی رژیم برای مهار انقلاب از طریق تبعید و بازداشت انقلابیون است:
«در تاریخ 4 /6 /57 اهالی گالیکش پس از نماز جماعت ظهر ضمن خروج از مسجد مبادرت به تظاهرات نمودند و حتی مأمورین انتظامی را مورد تمسخر قرارداده و هو کردند. نظر به اینکه مقرر گردیده بود با متانت و صبر و حوصله و بردباری اقدام شود سعی شد درگیری بین مردم و مأمورین رخ ندهد.
در تاریخ 13 /6 /57 پس از نماز عید فطر تظاهرات مجددی به راه انداختند ضمن خروج از مسجد با در دست داشتن پرچمهایی که شعار ضد ملی و تحریکآمیز نوشته شده بود به صورت دستهجمعی در خیابان به راه افتادند. در این موقع فرماندهی گروهان ژاندارمری گنبدکاووس و پرسنل تقویتی ناظر بر صحنه بودند و به خاطر اینکه تظاهرات بهآرامی خاتمه پذیرد از ورود و خروج ماشینهای عبوری در ابتدای شهر گالیکش جلوگیری شد. نتیجتاً در خاتمه تظاهرات موقعی که مأمورین قصد مراجعت به پاسگاه را داشتند مجدداً مورد تمسخر تظاهرکنندگان قرار گرفته و با دست حرکات زشت و ناپسند انجام میدادند که صرفاً زیبنده خود آنان بود و این حرکات قبیح باعث تضعیف روحیه مأمورین انتظامی شده و آنچنان مأمورین را تحت تأثیر قرار داده بود که بعضی از پرسنل قصد تیراندازی را داشتند ولی به خاطر اجرای دستور و اطاعت و پیروی از امریههای واصله از پرسنل خشمگین خواسته شد این بار نیز خشم خود را فروکش نمایند و بهطوری که ملاحظه فرمودید هیچگونه حادثهای ناگوار رخ نداد.
در تاریخ 6 /7 /1357 آقای مصیب میرعرب نماینده مجلس شورای ملی که قصد رفتن به منطقه کوهستانی فارسیان را داشت با همان وضع و حرکاتی که مأمورین انتظامی را هو کردند وی را نیز هو کردند و با صدای بلند او را مسخره کردند. همین اشخاص قصد داشتند موقعی که نماینده مجلس از فارسیان برگشت به سمت وی تخممرغ خام پرت کنند سر و صورتش را به زردی تخممرغ آغشته و با بیاحترامی هرچه تمامتر او را از گالیکش بیرون کنند که قویاً از این اقدام جلوگیری شد.
در تاریخ 6 /7 /1357 تلگرافی به امضای بیش از چهارصد نفر از اهالی گالیکش از طرف روحانیون ـ اصناف ـ کارمندان و کشاورزان به سفارت دولت جمهوری عراق در تهران مخابره کردند. متن تلگراف چنین است (موضوع محاصره منزل حضرت آیتالله العظمی خمینی رهبر شیعیان جهان بدینوسیله مراتب تأسف و انزجار خود را نسبت به محاصره منزل مرجع عالیقدر شیعیان ابراز داشته و صریحاً خواستار پایان یافتن این عمل خلاف اسلامی و انسانی میباشیم) سابقه تلگراف گالیکش موجود است. با بررسی غیر محسوسی که به عمل آوردم و از عوامل مورد اعتماد نیز کسب خبر نمودم چنانچه منبعد هر یک از مأمورین امنیتی و یا مقامات عالیرتبه کشوری هر یک به نحوی از انحاء مملکت خدمت میکنند به گالیکش بیایند و یا مأموریتی در گالیکش داشته باشند باید او را هو کرده و با باری مملو از متلک و یاوهگویی از گالیکش خارج سازند. اطمینان دارم این عمل را انجام خواهند داد.
به نظر من و با عنایت به تجربه خدمتی که در طول 20 سال خدمتم اندوختهام و با توجه به اینکه یک سال و اندی است از نزدیک ناظر اعمال و طرز فکر اهالی گالیکش واقف هستم چنانچه شدت عملی نشان داده نشود قریباً گالیکش به صورتی درخواهد آمد که بازگرداندن آن به صورت اول و برقراری نظم مستلزم تحمل مدتها وقت و صرف هزینهای سنگین باشد.
علیهذا با شرح مطالب معروضه برحسب وظیفهای که به عهده دارم استدعا مینمایم اجازه فرمایید صورت اسامی تعدادی از سردستگان و گردانندگان تظاهرات که البته از طریق ساواک بهطور غیر محسوس در اطراف صحت و سقم اسامی زیر تقدیم میشود بررسی خواهد شد. از این منطقه تبعید و یا مدتی نسبت به بازداشت نمودن آنان اقدام نموده تا از بروز هرگونه حوادثی ناگوار که دارای عواقبی وخیم خواهد بود جلوگیری شود.»[27]
همانگونه که گفته شد، با آغاز سال تحصیلی بهطور محسوسی بر حجم تظاهرات ضد رژیم افزوده شده و دانشآموزان و معلمان نقش برجستهای بر عهده گرفتند. در سند زیر به برخورد مأمورین با دانشآموزان شهرستان علیآباد در 15 مهر اشاره شده است.
«برابر گزارش گروهان گرگان مستند به اعلام پاسگاه علیآباد صبح روز جاری قریب دو هزار نفر از دانشآموزان مدارس علیآباد ضمن تعطیل نمودن مدارس مبادرت به تظاهرات خیابانی و دادن شعارهای ضد ملی نموده و عدهای قریب 300 نفر از تظاهرکنندگان در چهارراه جنگلده مبادرت به آتشافروزی نمودهاند که مأمورین بهناچار با پرتاب یک عدد نارنجک اشکآور تظاهرکنندگان را متفرق کردهاند ولی در خیابانهای دربند ـ قصر و اطراف دانشسرا تظاهرات همچنان ادامه دارد. لذا مراتب ذیل همین شماره به ساواک گرگان و ضد اطلاعات وابسته اعلام و به گروهان گرگان دستور داده شد ضمن مراقبت لازم هرگونه رویدادی را بلافاصله گزارش نمایند که مراتب جهت استحضار به عرض میرسد.»[28]
اسناد نشان میدهد که از مهرماه تقریباً تظاهرات روزانه در مناطق مختلف استان برپا میشد. در بیشتر موارد این تظاهرات بهآرامی برگزار شده و بدون برخورد به اتمام رسیده است. سیاست رژیم در این مرحله عدم برخورد با انقلابیون برای مهار اوضاع بود.
با این وجود موارد زیادی نیز از برخورد مأمورین با مردم و بازداشت آنها مشاهده میشود، که گزارش در اسناد این مجموعه منعکس شده است.
در برخی گزارشها به شعارهای تظاهرکنندگان اشاره شده که برای فهم بهتر مطالبات و خواستههای مردم در سال 1357 جالب توجه است:
«تظاهرکنندگان در گرگان حدود ساعت 30. 12 بعد از ظهر متفرق و در این تظاهرات علاوه بر شیخ صادق ریاضی، محمدحسین کبیر فرزند محمدقاسم یکی از دانشجویان محرک دانشسرای راهنمایی تحصیلی گرگان سخنرانی نموده است.
ضمناً شعارهای مضرهای از قبیل کد 66 را میکشیم ـ مرگ بر سلطنت پهلوی ـ ای بیشرف خائن ـ سلطنت را رها کن ـ با خون خود نوشتیم یا مرگ یا خمینی ـ 50 سال سلطنت ـ 50 سال ضیافت ـ ساواک باید منحل شود و شعارهایی به نفع خمینی داده شده است و اعلامیههایی پخش شده و در خیابان از دانشآموزان خواسته شده که یک هفته اعتصاب و بعضی 2 بعداز ظهر در جلو دانشسرا و 8 صبح جلو دبیرستان استرآبادی گرگان تجمع کنند.»[29]
نگاهی به شعارها و خواستههای مردم در استان گلستان نشان میدهد که حمایت از امام خمینی(ره) کانونیترین خواسته انقلابیون استان بوده است.
«افراد تظاهرکننده که تعداد آنها به سههزار نفر افزایش یافته بود در خیابانهای اصلی شهر گرگان گردش و در فلکه شهرداری وسیله محمدحسین کبیر فرزند محمدقاسم یکی از دانشجویان دانشسرای راهنمایی تحصیلی گرگان اظهارات تحریکآمیز و خلاف مصالحی توأم با تشویق تظاهرکنندگان به قیام مسلحانه ایراد و نیز سیدرسول رضائی پابندی فرزند حسن مطالب تحریکآمیز دیگری به نفع خمینی ایراد و سپس در فلکه مازندران و در حدود ساعت 12:30 متفرق و از مردم خواسته میشود که در روز چهارشنبه آینده برابر چهلمین روز درگذشتهگان وقایع تهران مجدداً در امامزاده عبدالله گرگان اجتماع کنند.
ضمناً در فلکه مازندران روی زمین نوشته میشود نام خیابان پهلوی به خیابان خمینی تغییر یافته و بعداً وسیله مأمورین شهربانی محو میگردد»[30]
مخالفت با بلوک شرق و غرب نیز در شعارهای انقلابیون نمود خاصی داشت. این مطلب را با سندی در همین ارتباط به پایان میرسانیم:
«برابر اعلام سازمان گنبد مستند به گزارش ژاندارمری گالیکش حدود 1500 نفر از اجتماعکنندگان در مسجد در ساعت 17 از مسجد خارج و با در دست داشتن عکسهایی از خمینی در خیابان تظاهرات نموده و با دادن شعار (آمریکا و شوروی ایران را بلعیدهاند) حمایت خود را از خمینی اعلام و پس از طی خیابان پهلوی در ساعت 18 متفرق شدند و هیچگونه حادثهای رخ نداد.
آبان تا 22 بهمن 1357 در استان گلستان
آبان 1357 با بیمها و امیدهایش نویدبخش رویدادهای عظیمی در ایران بود. حضرت امام(ره) پس از فشارهای رژیم پهلوی و حزب بعث عراق عازم پاریس شده و در نوفل لوشاتو مهمترین کانون ضدرژیم را تشکیل داد. برخلاف انتظار رژیم، بیانیههای امام و مصاحبههای ایشان بهسرعت منتشر میشد و نه تنها مردم ایران بلکه سراسر جهان در جریان اندیشههای امام قرار میگرفتند.
دولت شریف امامی که از 5 شهریور 1357 تا 14 آبان 1357 نخستوزیر بود، پس از ناکارآمدی در تحقق شعارهایش و وقوع حوادثی چون 17 شهریور تهران و واقعه مسجد جامع کرمان، در اواسط آبان ماه به پایان راه خود رسید. شاه که دچار ترس شده و ناتوانی خود را در مدیریت اوضاع نشان داده بود، بهصورت ملموسی تحت تأثیر القائات اطرافیانش قرار داشت. هستههای قدرتی که پیرامون فرح دیبا، شخصیتهای سیاسی و نظامی شکل گرفته بودند، هیچگونه پیشنهاد و راهبرد مشخصی برای برونرفت از این وضعیت ارائه نمیکردند. نمایندگان خارجی مقیم ایران خصوصاً سفرای انگلیس و آمریکا نیز بهرغم پیامهای حمایتی که از دولتهای خود به شاه ارائه میکردند، نمیتوانستند به تثبیت اوضاع کمک کنند. در این زمان تردیدی باقی نمانده بود که رژیم آخرین روزهای حیات سیاسی خود را سپری میکند و به مانند بیماری محتضر آخرین نفسهایش را میکشد.
انتخاب یک دولت نظامی تصمیمی بود که رژیم در اواسط آبان ماه برای خروج از بحران گرفت. اعتصابات در سراسر کشور به طرز اثرگذاری سیستم اداری حکومت را مختل کرده و اعتصاب کارکنان شرکت نفت تأثیرات جهانی بر قیمت نفت گذاشته بود. مدارس در سراسر کشور به صورت مرتب تعطیل و به اعتصاب کشیده میشدند و خواستههای کارگران و کارمندان نیز از مسائل صنفی به خواستههای سیاسی سوق پیدا کرده بودند. از میان گزینههای متعدد نخستوزیری، سرانجام در تاریخ 15 آبان 1357 زمام امور به ارتشبد غلامرضا ازهاری سپرده شد که دوره نخستوزیری وی هم تا 11 دی 1357 بیشتر دوام نیاورد. ازهاری که فاقد تواناییهای لازم برای برونرفت از این وضعیت بود، با اعلام حکومت نظامی، برای مدت کوتاهی توانست بر اعتصابات غلبه کند، اما اندکی بعد بهرغم سرکوب معترضین و خشونت نیروهای نظامی، دولت ازهاری به استیصال و بنبست رسید و کنترل خود را بر اوضاع از دست داد و عملاً زیر فشار خردکنندهی انقلاب و رهبری هوشمندانه حضرت امام(ره) دولت نظامی، شبحی بیش نبود.
در 15 آبان پیام تلویزیونی شاه که توبهنامهای سیاسی بود، نه تنها احساسات عمومی را به نفع رژیم تغییر نداد، بلکه به مردم هیمنهی پوشالی فردی را نشان داد که سالها با تبختر بر مردم حکومت کرده بود. این پیام صلابت و اتحاد انقلابیون را بیشتر و آنها را در استمرار مبارزه تقویت کرد. شاه به عنوان آخرین اقدام به توصیهی آمریکاییها به سمت اعضای جبههی ملی که آن زمان به دو دسته تقسیم شده بودند، روی آورد. کریم سنجابی و غلامحسین صدیقی از پذیرش نخستوزیری امتناع کردند و نهایتاً شاپور بختیار در تاریخ 14دی 1357 بر این مسند تکیه زد. او که سوداهایی بزرگ در سر داشت، با نصب مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر موقت از سوی امام خمینی(ره) و نیز تأیید قاطبه مردم، عمر صدراتش کوتاه و دولتش بیش از سلف خود، مستعجل بود و در 22 بهمن 1357 یعنی روز انقراض کامل رژیم پهلوی به آخر رسید.
در این فاصله مراسم عزاداری ماه محرم 1399ق در آذرماه به اجتماعاتی سیاسی در سراسر کشور تبدیل شد که به نظر بسیاری به معنای رفراندوم نفی نظام بودند. میلیونها نفر در سراسر کشور با یادآوری وقایع خونین سال 61 ق از خط سرخ شهادت که امام(ره) منادی آن بود حمایت کرده و یکصدا نفی یزیدیان را اعلام کردند.
تشکیل شورای سلطنت در 23 دی ماه و فروپاشی آن پس از چند روز نشان داد که رژیم پهلوی مشروعیت خود را کاملاً از دست داده است. خروج شاه در 26 دی و بازگشت امام(ره)به کشور در 12 بهمن آخرین رویدادهایی بودند که حماسه ملت مسلمان ایران را کامل کردند. شاپور بختیار بهرغم تلاش برای بسیج طرفداران رژیم و گرفتن زمان برای کنترل اوضاع، ناتوانتر از آن بود که بتواند در برابر امواج سهمگین انقلاب مقاومت کند.
اسناد نشان میدهد که مردم انقلابی استان گلستان در تمام رویدادهای حساس آبان تا بهمن 1357 حضوری مؤثر داشته و در چند مقطع شهدای زیادی را نثار انقلاب کردهاند. آنچه در ادامه میآید نگاهی است از منظر اسناد به فعالیتها و اقدامات مردم استان گلستان در پاییز و زمستان 1357.
اعتصابات و تظاهرات
از ویژگیهای انقلاب اسلامی در استان گلستان، گستردگی و وسعت اعتراضات در پاییز و زمستان 1357 است. در کمتر روزی است که گزارشی از تظاهرات به وسیله مأمورین ساواک، شهربانی و ژاندارمری تهیه نشده باشد. در کنار روحانیت به عنوان پیشگام و کانون اعتراضات باید نقش دانشآموزان و فرهنگیان را در این مقطع بسیار حساس برجسته و محوری دانست. بهطوری که میتوان مدارس را در کنار مساجد از مهمترین سنگرهای انقلاب معرفی کرد. اسناد زیر این حضور فعال را در روزهای اول آبان نشان میدهد:
«پیرو 5431 /2 ﻫ 2- 1 /8 /57 برابر اعلام سازمان گرگان حدود 300 نفر از دانشآموزان و معلمان و متعصبین مذهبی حدود ساعت 2100 مجدداً در خیابان پهلوی گرگان تجمع و به دادن شعارهای مضره پرداخته و سپس در خیابانهای شهر به دهها شعبه بانک (ملی، عمران، تهران، صادرات، بازرگانی، سپه، رفاه کارگران، اعتبارات، و تعاونی و توزیع، ایرانشهر) و چندین اغذیهفروشی، کیوسک راهنمایی و رانندگی میدان شهرداری، کارخانه پپسیکولا و سینما مولنروژ با چوب و سنگ حمله و اقدام به شکستن شیشهها نمودهاند. تظاهرکنندگان با دخالت پلیس حدود ساعت 2200 متفرق گردیدند. ضمناً در مورد مراقبت بیشتر با شهربانی استان مذاکره مشروح[انجام شد و] چگونگی حادثه متعاقباً به استحضار خواهد رسید.»[31]
تظاهرات دانشآموزان و فرهنگیان در بیشتر موارد با برخورد خشن رژیم همراه بود. در حقیقت استراتژی رژیم استفاده از برخورد سخت برای رعبآفرینی و وحشت در صفوف انقلابیون بود. گزارش زیر به این موضوع اشاره دارد:
«مدرسه عالی منابع طبیعی و دانشکده پزشکی شیر و خورشید کماکان تعطیل است. تظاهرات گسترده در گرگان دیروز و دیشب ادامه یافت.
گرگان ـ به دنبال تظاهرات ظهر دیروز ـ هزاران دانشآموز، فرهنگی و سایر گروههای مردم گرگان در خیابانهای این شهر [تظاهرات کردند]. شب گذشته نیز تظاهرات و راهپیمایی ادامه یافت.
تظاهرات بهخاطر پخش شایعه قتل یک دانشآموز گسترش یافت. جمعیت به دنبال یک راهپیمایی بزرگ ساعت 7 دیشب در مسجد جامع گرگان گرد آمد و خواهان تحویل جنازه این دانشآموز از سوی پلیس شد؛ اما به دنبال تکذیب این شایعه از سوی مقامات انتظامی و مذاکراتی با روحانیون سرانجام جمعیت از تحصن در مسجد خارج شد. با این حال تظاهرات و راهپیمایی در خارج مسجد 2 ساعت ادامه یافت. در این جریان شیشه چند بانک و مشروبفروشی شکسته شد و جمعیت در حالی که شعارهای تندی میداد سرانجام وسیله پلیس متفرق گردید.
ظهر دیروز نیز برخوردهایی میان پلیس و دانشآموزان تظاهرکننده رخ داد که چند مجروح برجای گذاشت. دست کم 2 تن از مجروحان پس از درمان، از بیمارستان مرخص شدند. پلیس با باتون و ماشینهای آبپاش به مقابله با تظاهرکنندگان برخاسته بود.»[32]
دانشآموزان و معلمان در ارتباط با دو کانون مهم انقلاب یعنی مساجد و دانشگاهها فعالیت میکردند. به همین دلیل نقش واسطی میان بسیاری از خانوادهها با انقلابیون را برعهده داشتند. حضور گسترده دانشآموزان و شرکت گسترده آنان در اعتصابات وتظاهرات علاوه بر اینکه نظام آموزشی رژیم را مختل میکرد، باعث برخوردهایی میشد که در جریان آن غالباً دانشآموزان مجروح یا شهید میشدند. در اسناد میبینیم که در همهی شهرهای استان گلستان دانشآموزان و معلمان حضور فعالی دارند. تظاهرات دانشآموزان معمولاً به این صورت بود که از مدارس شروع، با همراهی مردم به خیابانها کشیده شده و نهایتاً به مساجد ختم میگردید.
«پیرو 2149/گ 10- 6 /8 /57 صادره به 2 ﻫ 2 تظاهرکنندگان مزبور با شرکت حدود 5000 نفر و همراهی روحانیون طراز اول گرگان در خیابانها به راهپیمایی و دادن شعارهای اهانتآمیز پرداخته و بیشتر شعار آنها «برادر ارمنی ساواک تو را به آتش کشید، درود بر خمینی، کتاب قرآن مسجد - برادر مسلمان شاه تو را به آتش کشید» میباشد و بهطور کلی نظر و قصد تخریب و تحریک مردم در انجام عکسالعملی نسبت به ساواک میباشد. تظاهرات مزبور ادامه دارد.»[33]
بر اساس اسناد زیر در تظاهرات روز 6 آبان 57 بیش از 11 نفر زخمی شدهاند:
«گرگان- تظاهرات متعددی که پیاپی در گرگان جریان یافته بود، روز سهشنبه تبدیل به یک اجتماع اعتراضی 20 هزار نفری شد که در آن هزاران دانشآموز، فرهنگی، کسبه و سایر گروههای مردم شرکت داشتند. تظاهرات وسیع مردم در بخشهایی از شهر به خشونت کشید و دهها بانک، چند اداره دولتی و دو سینما مورد حمله قرار گرفت و آتش زده شد. همچنین در مقابل اداره اطلاعات و امنیت (ساواک) گرگان خشونت به اوج خود رسید و در تیراندازی مأموران به طرف تظاهرکنندگان دست کم 11 تن مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که در بیمارستان بستری شدند. گفته میشود جمعیت با چوب و سنگ به این سازمان حملهور شده بود تظاهرکنندگان شعارهای تند علیه دولت میدادند.»[34]
از دههی دوم آبان بر حجم اعتصاب فرهنگیان افزوده شد و تا پایان عمر رژیم همچنان ادامه داشت. نکته قابل اهمیت همراهی و اتحاد معلمان و دانشآموزان سراسر کشور با انقلاب است.
«عصر روز 13 /8 /57 عدهای از دبیرستان و روسای دبیرستانهای گنبد کاوس در سالن آموزش و پرورش گنبد اجتماع و تصمیم گرفتهاند از روز جاری به مدت 10 روز کلیه مدارس را تعطیل نمایند که مورد موافقت رئیس آموزش و پرورش قرار گرفته است. از بدو ورود رئیس جدید آموزش و پرورش اغلب دبیرستانها دانشآموزان را تحریک به تعطیل کلاس و حضور در خیابانها مینمایند و مشارالیه هیچگونه اقدامی در جهت راهنمایی دبیران نمینماید. عصر امروز 13 /8 /57 عدهای از کودکان دانشآموز تعدادی از تابلوها و شیشههای چند مدرسه را شکستهاند.»[35]
دستورالعمل زیر نحوهی برخورد رژیم با فرهنگیان را در آبان سال 1357 نشان میدهد:
«در تشنجات و ناآرامیهای اخیر مدارس کشور تعدادی از معلمین و دبیران به صور مختلف تحریکاتی به منظور تعطیل کلاسها و بر هم زدن وضع مدارس و تشکیل اجتماعات مینمودند که برخی از سازمانها بر مبنای سوابق مزبور تقاضای انتقال این قبیل معلمان و دبیران را از منطقه مورد نظر به سایر مناطق دور دست مینمایند چون اقدام در این زمینه علاوه بر اینکه خانواده افراد مزبور را ناراضیتر میکند، مانع از فعالیت مجدد آنان در محل خدمت جدید نخواهد شد علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید به منظور اقدام یکنواخت در مورد این قبیل فرهنگیان به نحو زیر عمل و نتیجه را به موقع جهت ضبط در سوابق اعلام دارند. اینگونه افراد ابتدا شناسایی گردیده سپس اسامیشان به مسئولین آموزش و پرورش محل اعلام تا از آن طریق تذکر داده شود و تأکید گردد متوجه اعمال خلاف خودشان باشند که اقدامات تحریکآمیزشان از نظرها پوشیده نیست و ادامه این رویه احتمالاً در آینده اثر سویی روی سوابق خدمتی آنان خواهد گذاشت. در صورتی که افراد منظور مجدداً به تحریکات و تبلیغات سوء خود ادامه دادند لیست آنان تهیه و اعلام؛ تا از طریق وزارتخانه مربوط نسبت به ادامه خدمتشان در کادر آموزشی تجدیدنظر شود.
چنانچه اقدامات غیر قانونی و فعالیت مضره عدهای از فرهنگیان طوری بوده باشد که اعمال رویههای بندهای 1 و 2 در موردشان مؤثر نخواهد شد، ترتیبی داده شود با تهیه مدارک و دلایل محکمهپسند نسبت به تعقیب قانونیشان با رعایت دستورالعملهای صادره اقدام گردد.»[36]
در کنار معلمان و دانشآموزان بهتدریج گروههای دیگری به اعتصابات پیوستند که اعتصاب قضات و کارمندان دادگستری از مهمترین آنها بود. براساس اسناد هماهنگکنندهی این اعتصابات روحانیون استان بودهاند:
«شب گذشته روحانیون گرگان به اتفاق تعدادی از متعصبین مذهبی در دادگستری گرگان حضور یافته و با قضات که به عنوان تحصن تا ساعت 8 شب در دادگستری به سر میبردهاند ملاقات و همبستگی خود را با آنان اعلام و سپس در خیابان پهلوی شهر راهپیمایی و در فلکه میدان عباسعلی، سیدکاظم نورمفیدی فرزند سیدمهدی برای آنان سخنرانی خلاف مصالح ایراد[کرد]؛ حدود ساعت 9:30 متفرق گردیدند.»[37]
حمله به مقرهای ساواک
در روزهای آغازین آبان یکی از اخبار بسیار مهمی که در اسناد نیز انعکاس یافته، احتمال حمله تظاهرکنندگان به مقرهای ساواک در استان گلستان بود. این مسئله نشان میدهد که انقلابیون استان خود را برای هر واقعهای آماده کرده و از تبعات آن هراس نداشتهاند. حمله به مقرهای ساواک در مقطعی که رژیم هنوز هیمنهی کامل خود را از دست نداده بود، ریسکپذیری تطاهرکنندگان را نشان میدهد. براساس اسناد، ساواک پس از اطلاع از موضوع، بسیاری از اسناد و پروندهها را به مکانهای دیگری منتقل کرده و در مکاتبه با شهربانی خود را برای برخورد با تظاهرکنندگان آماده کرده بود:
«بازگشت به 2129/گ 10- 2 /8 /57، در صورتی که تجاوز مهاجمین به آن سازمان حتمی به نظر میرسد ضمن مذاکرات لازم با رئیس شهربانی، فرمانده پلیس پادگان و یا فرمانده ژاندارمری محل ترتیبی داده شود که موقتاً اسناد و مدارک ساواک با رعایت کلیه مقررات حفاظتی در داخل شهربانی و یا پادگان منتقل و ترتیب ممهور کردن محل نگاهداری اسناد و گماردن نگهبان نیز داده شود و پرسنل ساواک همچنان در محل کار حاضر و به انجام وظایف مشغول شوند ضمناً شهربانی استان کاملاً در جریان امر بوده و در صورت لزوم کمکهای لازم را انجام خواهد داد.»[38]
«به علت حمله به ساواک ... توسط اغتشاشگران در گرگان تعدادی از شیشههای ساختمان را شکسته با هول دادن درب ورودی و بازکردن آن قصد ورود از درب و دیوار را داشتند که با تیراندازی پاسداران ساواک عقبنشینی کرده و بار دوم هجوم آنها با تیراندازی مأمورین و پاسداران ساواک، هجوم آنان دفع شده. در حال حاضر مأمورین شهربانی به کمک خواسته شده است که احتمالاً تا چند لحظه دیگر خواهند رسید.»[39]
حمله به مراکز ساواک گرگان نشان دهندهی عمق نارضایتی مردم از این دستگاه سرکوبگر بود.
«حدود یک هزار نفر در ساعت 1410 روز جاری با چوب و سنگ و شعلههای آتش به ساختمان ساواک حمله و قصد آتشزدن و حمله به کارمندان ساواک را داشتند که با تیراندازی هوایی کارکنان ساواک فعلاً عقبنشینی نمودهاند تا تعدادی نیروی شهربانی کمکی آمدند. علیهذا باتوجه به اینکه حفاظت خارجی ساواک به عهده مراجع انتظامی است مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام شایسته و اعلام فوری.»[40]
پیرو 5442 /2 ﻫ 2- 2 /8 /57 ساعت 1600 تظاهرکنندگان گرگان در گروههای 500 نفری در خیابانهای شهر رفته و به کلیه بانکها و اغذیهفروشیها و اداره اوقاف، سازمان زنان، سینماهای کاپری و مولنروژ، آرایشگاههای زنانه، حمله و آنها را به آتش کشیده و در حال ادامه عملیات میباشند. از ساعت 1300 الی 1430 در اطراف سازمان گرگان موضع گرفته با شکستن درب ورودی سازمان با پرتاب سنگ و گلولههای مشتعل قصد آتشزدن سازمان و ورود به ساختمان را داشتند که بر اثر تیراندازی کارمندان و گارد عقبنشینی کردند. ضمناً سیمهای تلفن و برق اداره را قطع کردند که با کشیدن سیم هوایی ارتباط تلفنی برقرار شده است و نسبت به ترمیم برق اقدام گردیده در حال حاضر مأموران شهربانی به کمک آمدهاند و مهاجمین در کوچههای اطراف سازمان گرگان مستقر و منتظر فرصت هستند. ضمناً در این حمله به ساختمان سازمان گرگان حدود 500 تیر هوایی از طرف افراد پاسدار و کارمندان تیراندازی شده است. برای تأمین فشنگ بهطور امانی از شهربانی گرگان به تعداد 1000 فشنگ درخواست شده است.»[41]
گزارش زیر به زخمی شدن تعداد زیادی از مردم در جریان این اقدام اشاره دارد:
«برابر اعلام سازمان گرگان در نتیجه هجوم افراد به داخل ساواک و شکستن درب و بالا رفتن از دیوارهای ساختمان ده نفر از کمر به پایین مجروح شدهاند که در بیمارستان پهلوی گرگان بستری هستند. برابر اطلاع از این تعداد 9 نفر گلوله به پا و یک نفر از ناحیه روده مجروح گردیده و ضمناً این تیرخوردگیها پس از اینکه گلوله به زمین خورده بعداً به پای افراد اصابت بطوریکه وضع عمومی آنها رضایتبخش است از این افراد فقط یک نفر از ناحیه روده تحت عمل جراحی قرار گرفته ضمناً تا این ساعت هنوز مهاجمین در شهر پراکنده به عملیات و به آتش کشیدن محافل بهائیان و سایر مؤسسات ادامه میدهند.
مراتب جهت استحضار مضافاً اینکه گفته شده در نظر دارند مجدداً از نیمه شب به بعد به ساختمان ساواک و منازل کارمندان نیز حمله گردد. به عرض میرساند موضوع مجدداً با شهربانی در میان گذارده شد که کمکهای لازم و اعزام نیروی کمکی اقدام نماید.»[42]
گزارشهای موجود نشان میدهد علاوه بر مقرهای ساواک، مأمورین این سازمان از حمله مردم به کارمندان و خانواده آنها نیز نگرانی زیادی داشتهاند:
«برابر گزارش سازمان گرگان در حال حاضر افراد مهاجم هنوز مشغول حمله و غارت شهر هستند و از طریق منابع شنیده شده که در آینده نزدیک قصد ترور کارمندان و خانواده آنان را دارند و از طرفی با زخمی شدن تعداد 10 نفر، امکان انتقامجویی از طرف این افراد حتمی به نظر میرسد. مضافاً اینکه این سازمان هیچگونه قدرت اجرایی ندارد و همچنین امکان مراقبت دائم از سازمان توسط شهربانی و ژاندارمری مقدور نمیباشد لذا پیشنهاد نمودهاند در صورت تصویب موقتاً هم که شده نسبت به احضار پرسنل سازمان مذکور به سازمان استان تصمیم مقتضی اتخاذ گردد. مراتب جهت استحضار و صدور اوامر مقتضی معروض ضمناً به سازمان گرگان دستور داده شد در صورتی که تجاوز مهاجمین به آن سازمان حتمی به نظر میرسد ضمن مذاکره با رئیس شهربانی و فرمانده پادگان و یا فرمانده ژاندامری محل ترتیبی داده شود که موقتاً اسناد و مدارک سازمان با رعایت کلیه مقررات حفاظتی در داخل شهربانی و یا پادگان منتقل و ترتیب ممهور کردن محل نگهداری اسناد و گماردن نگهبان نیز داده شود و پرسنل ساواک همچنان در محل کار حاضر و به انجام وظایف مشغول شوند. ضمناً شهربانی استان کاملاً در جریان امر بوده در صورت لزوم کمکهای لازم را انجام خواهد داد.»[43]
سرکوب انقلابیون و ایجاد وحشت
با افزایش تظاهرات و اعتصابات شورای تأمین استان در 17 آبان تشکیل جلسه داده و به تصمیم گیری در مورد چگونگی برخورد با انقلابیون پرداخت. در این جلسه تصمیم گرفته شد که مأمورین نظامی و امنیتی رژیم با قاطعیت بیشتری با انقلابیون برخورد کرده تا از این طریق فضای انقلابی استان را مهار کنند. به این ترتیب رژیم با اعمال خشونت شدید و غیرانسانی به مواجهه با انقلابیون استان پرداخته و در چند مقطع تعداد زیادی از مردم را به شهادت رساند. در صورتجلسه مذکور آمده است:
«در شرایط حساس کنونی کشور باید در رابطه با جلوگیری از تظاهرات اخلالگرانه و اغتشاشات و اعتصابها برخورد قاطع صورت گیرد تا از بروز توسعه عملیات مذکور ممانعت به عمل آید بدین منظور لازم است اقدامات در دو مرحله و با سرعت ظرف 24 ساعت آینده آغاز گردد. در مرحله اول در نقاطی که مقررات فرماندار نظامی برقرار است از طرف فرمانداری نظامی در سایر مناطق کشور شورای تأمین استان و شهرستان فوراً عناصر محرک و عوامل گردانندگان آشوبها و اعتصابات مورد شناسایی قرار گرفتهاند و [توسط] فرماندار نظامی یا شورای تأمین استان و شهرستان احضار و اگر حاضر نشدند جلب نمایند به علاوه معتمدین و عناصر ذینفوذ و متشخص، محرمانه به فرمانداری نظامی با شورای استان و شهرستان دعوت شوند در حالی که هر دو گروه حضور دارند موارد هر یک از عناصر اخلالگر یادآوری و شدیداً اخطار و تذکر داده شود که از هرگونه عمل خلاف و مخالفتآمیز اجتناب و اگر ادامه دهند شدیداً با آنها رفتار خواهد شد در این میان به معتمدین جمع اثبات شود که عناصر محرک این افراد هستند و اضافه شود که این مرحله اخطار است و چنانچه توجه نکنند و ادامه دهند تصمیمات شدیدی اتخاذ خواهد شد در مرحله دوم سازمانهای امنیت و انتظامی دستور دارند که شدیداً و با قاطعیت با تظاهرات خشونتآمیز برخورد و کنترل کامل به عمل آورند. ضمناً تظاهرات ملی و میهنی موضوع شماره فوق باید با نظم کامل و بدون هرگونه بینظمی و اغتشاش به ترتیبی که قبلاً گفته شده صورت گیرد و در غیر این صورت جلوگیری شود در این مورد به وزارت کشور و سازمانهای انتظامی شرح لازم اعلام شده و استانداران دستور لازم دریافت کردهاند.»[44]
گزارشها نشان میدهد که در همین روز تظاهرات گستردهای با حضور بیش از ده هزار نفر در گرگان برگزار شده و در جریان آن سخنرانی محمدرضا پهلوی در 15 آبان محکوم شده است.[45] در این تظاهرات روحانیون، معلمان، دانشآموزان، کارمندان و اهالی روستاهای گرگان حضور داشتهاند. بر اساس اسناد:
«مغازههای خیابان پهلوی گرگان و سایر خیابانها تعطیل و از کسبه برای تعطیل نمودن روز جاری امضاء اخذ شده است. ضمناً به کلیه مغازهها و تاکسیها اکثراً عکس خمینی الصاق و پرچم سیاه نیز افراشته و گفته شده این تظاهرات به خاطر کشتار روزهای اخیر تهران است.»[46]
باوجود دستورالعمل شورای تأمین استان مبنی بر برخورد با انقلابیون در روز 20 آبان نیز تظاهرات دیگری در گرگان با حضور بیش از 6000 نفر گزارش شده است.[47] در همین روز در علیآباد گزارشهایی از زدوخورد میان انقلابیون و مأمورین رژیم ثبت شده است:
«در حدود ساعت 1730 روز جارى تعداد 500 نفر از متعصبین مذهبى در علىآباد مبادرت به تظاهرات و قصد آتشسوزى ماشینهاى آتشنشانى شهردارى را داشتند که با دخالت مأمورین ژاندارمرى موفق نشده و بعداً به طرف پاسگاه عزیمت و با آتشزدن لاستیک و پرتاب سنگ قصد حمله به پاسگاه را داشتهاند که با پرتاب گاز اشکآور و شلیک چند تیر هوایی متفرق میگردند.»[48]
دستگیری و بازداشت انقلابیون استان در روز 22 آبان به صورت هماهنگ به اجرا در آمد. بر اساس اسناد، تعدادی از انقلابیون شبانه بازداشت شدهاند. واکنش مردم به این اقدام رژیم برگزاری تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف بود. در این اعتراضات مردم خواستار آزادی بازداشتشدگان شدند:
«روز گذشته شورای هماهنگی تشکیل و برابر دستورات واصله به ساواک شب گذشته تعداد 10 نفر دستگیر که یک نفر وسیله ساواک آزاد شد. روز جاری به تدریج در مسجد گلشن مقابل دبیرستان استرآبادی، دبیرستان واثقی امامزاده عبدالله، روحانیون، فرهنگیان، محصلین و عدهای از طبقات مختلف مردم اجتماع و با به هم پیوستن آنان جمعیت حدود ده هزار نفر در خیابان پهلوی شروع به راهپیمایی نموده و پس از طی خیابان پهلوی فلکه شهرداری در خیابان شاهرود مقابل دادگستری جمعیت به زمین نشسته و یک نفر از روحانیون برای آنان سخنرانی تحریکآمیزی ایراد و با مذاکره با مقامات قضایی خواستار آزادی بازداشتشدگان گردیده و در حال حاضر ادامه دارد و اظهار داشتند تا آزادی عده بازداشتشده در اینجا متحصن خواهیم بود و اگر آزاد نکنند با گرفتن گروگان، دستگاهها را مجبور به آزادی آنان خواهیم کرد. مراتب برای استحضار عالی و صدور اوامر مقتضی معروض میگردد.»[49]
به گزارش ساواک، تظاهرکنندگان رژیم را به اقدامات خشن تهدید کرده و خواستار آزادی سریع بازداشتشدگان شدهاند.[50] شهربانی و ساواک در مکاتباتی نسبت به این موضوع هشدار داده و نهایتاً پس از تبادل نظر میان مسئولین استانی، تصمیم به آزادی بازداشتشدگان گرفته شد. این عقبنشینی موفقیتی برای انقلابیون و نشاندهندهی هراس وابستگان رژیم از مردم بود:
«محترماً بازگشت به شماره 5848- 20 /8 /1357 مقام عالی را آگاه میسازم در اجرای امریه همکاریهای لازم با سازمان به عمل آمد و در مورخه ساعت 2200- 22 /8 /1357 دو نفر از سازمان مذکور مراجعه و برای دستگیری عاملین اغتشاشات و اخلالگران کمک خواستند امکانات و تسهیلات لازم برای آنها فراهم شد و تا ساعت 800 صبح روز 22 /8 /1357 تعداد ده نفر دستگیر تا تصمیمات متخذه در شورای هماهنگی در پادگان نظامی نگهداری شوند ولی به محض اطلاع روحانیون و مردم از موضوع جمعیتی حدود ده هزار نفر از روحانیون، فرهنگیان، محصلین و طبقات مختلف مردم دست به تظاهرات زدند و در مقابل دادگستری متحصنین به زمین نشستند و اظهار داشتند تا آزادی بازداشتشدگان در اینجا خواهند بود و اگر آزاد نکنند با گرفتن گروگان، دستگاهها را مجبور به آزادی آنان خواهیم کرد عدهای از گردانندگان با مقامات قضایی مذاکره و خواستار آزادی بازداشتشدگان گردیدند. آقای کوچکپور رئیس دادگستری، آقای معینیان دادستان با مرکز تماس حاصل همچنین سرکار سرهنگ شیرازی فرمانده سپاهیان انقلاب و رئیس شورای هماهنگی نیز با فرمانده نیروی زمینی مذاکره مینماید آقای فرماندار و ساواک نیز با مقامات استان تماس گرفته و کسب نظر مینمایند و در نتیجه ساعت 2200 روز 23 /8 /1357 کلیه بازداشتشدگان مرخص و به جمعیت مذکور پیوستند. همگی شروع به شعار دادن به نفع قضات و کارکنان دادگستری نموده و در خلال آن شعارهای ضد ملی نیز شنیده شد که بلافاصله به روحانیون تذکرات لازم داده شد و آنان با ایراد سخنرانی موارد را به مردم گوشزد نمودند در این دستگیری و آزادی که میتوان آن را اقدامی عبث و بیسرانجام نمود دو مورد به خوبی مشهود است یکی نارضایی افسران و مأمورین به لحاظ اینکه افراد دستگیرشده نام آنان را بین اکثر مردم افشا نمودهاند دوم تجمع تظاهرکنندگان مبنی بر قدرت همبستگی در آزادی بازداشتشدگان و بهرهبرداری تبلیغاتی از این مطلب برای دعوت مردم به همکاری بیشتر. مراتب را به استحضار عالی میرسانم.»[51]
در 5 آذر در گرگان یکی از شدیدترین برخوردها میان انقلابیون و رژیم پهلوی در استان گلستان صورت گرفت. در این روز شهرهای علیآباد، بندر درگز و گرگان شاهد تجمعاتی در اعتراض به حکومت نظامیان بود. در تظاهرات گرگان که از ساعت 9 صبح شروع شده بود در میدان عباسعلی گرگان به خشونت کشیده شد که در جریان آن 14 نفر به شهادت رسیده و نزدیک به هفتاد نفر نیز مجروح شدند. در مورد تعداد شهدا و زخمیها[52] این روز در گزارش نوبهاى اطلاعاتى شماره 8 راجع به اوضاع گرگان آمده است:
«روز 5 /9 /1357 تظاهرات گستردهاى در خیابانهای شهر گرگان توسط عوامل اخلالگر و مخرب اجرا شده است. در این تظاهرات 9 نفر کشته و تعدادى در حدود 64 نفر مجروح گردیدند. ضمناً تعداد 8 دستگاه خودرو گاز 69، 3 دستگاه مینىبوس شهربانى، انبار قطعات یدکى و انبار پوشاک شهربانى توسط اخلالگران به آتش کشیده شده است.» ساعت 20 /22 شب به ساواک اطلاع داده شد که «تا این ساعت تیراندازى در شهر گرگان به وسیله مأمورین ادامه دارد و کنترل شهر در اختیار آنها مىباشد. تعداد کشتهشدگان 9 نفر و مجروحین 53 نفر که حال سه نفر از آنان وخیم مىباشد.»[53]
با وجود برخورد خشن رژیم با تظاهرکنندگان در گرگان، مردم در شهرهای مختلف استان علیه این اقدام رژیم دست به تظاهرات زدند. تظاهرات در جنگلده علیآباد و گالیکش در روز 14 آذر از جمله این موارد است.[54] در روز 16 /9 /1357 در مراسم شهدای گرگان کلیه مغازههای این شهر تعطیل شده بود.[55] چند روز بعد در تظاهرات دیگری در گرگان چند نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.[56] در شهرستان گنبدکاووس نیز در روز 19 آذر تظاهرات مردم به خشونت گرایید:
«پیرو تلفنگرام روز 19 /9 /57 ساعت 2230 روز 8 /9 /57 حدود 500 نفر که چوب و چماق و سنگ و پاره آجر با خود حمل میکردهاند در حالی که شعارهای مذهبی مضره میدادهاند از حسینیه ولیعصر گنبدکاووس خارج و شروع به شکستن شیشه اماکن مسیر خود را نمودند که بلافاصله مأموران نسبت به متفرق نمودن آنها اقدام و ضمن درگیری یک نفر از مأموران شهربانی گنبد به نام ربیعی خیرخواه وسیله چاقو مجروح و سه نفر اخلالگر به اسامی عباس دلداده مهربان (ضارب مأمور)، حسن امیری و نعمت حاجیان مجروح و مضروب و هر چهار نفر در بیمارستان گنبد بستری شدهاند.»[57]
اوج تقابل میان رژیم پهلوی و نیروهای انقلابی در روزهای تاسوعا و عاشورا 1399ق/ آذر1357 گزارش شده است. در این مراسم در گرگان علاوه بر مردم و روحانیون «تعدادى از مسئولین ادارات دولتى و بانکها و اعضاء انجمنهاى ملى» شرکت کردهاند. روز 20 آذر مصادف با عاشورای حسینی تقریباً همه استان شاهد تقابل انقلابیون و مأمورین رژیم بود.[58] گزارشهایی از تیراندازی و مجروح شدن انقلابیون وجود دارد.[59] در سند زیر به دستگیری و بازداشت انقلابیون در روزهای پس از عاشورا در شهرهای مختلف اشاره شده است:
«شب گذشته تظاهرات مخالفی در بندرگز انجام که در نتیجه تیراندازی مأمورین ژاندارمری متفرق و در ادامه تظاهرات 12 نفر از محرکین به اسامی تقی خالصی کارمند دادگستری گرگان، جمشید ابراهیمزاده کارمند خانوادههای بدون سرپرست، میر بالا آقا موسویان کارمند بانک کشاورزی بندرگز و محمدعلی خالصی کارگر و محمدجعفر مسعودی کارمند بانک ملی گرگان، علیاصغر خلخالی دیپلمه دستگیر و در این ضمن یک جیپ که از اهالی کردکوی و مظنون به شرکت در تظاهرات بودهاند مورد بازرسی مأمورین واقع و در نتیجه 3 قبضه اسلحه دولول شکاری و یک قبضه 5 تیر پران و 70 تیر فشنگ کالیبر[جمله در اصل سند بریدگی داشته و ناقص است] 12 نفر[دستگیر شده] که قرار است متهمین با پروندههای مربوطه به دادسرای عمومی گرگان معرفی گردند. توضیح اینکه سرنشینان جیپ مزبور قصد خود را شکار عنوان نمودهاند. ضمناً اسامی جمشید ابراهیمزاده و محمد مسعودی و میر بالا آقا موسویان و علیاصغر خلخالی در لیست محرکین بندرگز در هدف 312 ثبت است ضمناً در بندرگز 7 نفر دیگر هم به اتهام شرکت در تظاهرات دستگیر و از افراد مؤثر در هدف 322 بوده که دستگیرشدگان جمعاً 12 نفر که 4 نفر جزو لیست بوده است.»[60]
گزارشها حاکی از شهادت تعداد دیگری از انقلابیون در دیماه در استان گلستان است. در سندی به تاریخ: 11 /10 /1357 به شهادت یک نفر در گرگان و زخمی شدن تعداد زیادی اشاره شده است:
«برابر اعلام سازمان گرگان که بعد از ظهر روز جاری در اثر درگیری بین مأمورین انتظامی شهری گرگان و تعدادی از افراد تظاهرکننده در مسجد زرین گل و حدود میدان عباسعلی گرگان به عمل آمد در اثر تیراندازی مأمورین شخصی به نام یزدان شیخنژاد 32 ساله مقتول و سه نفر دیگر مجروح میگردند.»[61]
یکی از اقدامات دولت شاپور بختیار برپایی تجمعات دولتی در قالب حامیان قانون اساسی بود. این اقدام نمایشی که در دورهی ازهاری نیز حمایت میشد، در دورهی بختیار به اوج خود رسید. متأسفانه در این میان بودند افراد سادهاندیشی که فریب القائات رژیم را خورده و در این تجمعات شرکت میکردند. در بسیاری از این موارد تقابل میان این افراد و انقلابیون به خشونت گراییده و در نتیجه تعداد زیادی زخمی میشدند. در سند زیر به یکی از این موارد در گالیکش اشاره شده است:
«ساعت 1730 روز جاری 12 /10 /57 چهار دستگاه مینیبوس، پنج دستگاه سواری و یک دستگاه کامیون از اهالی گنبد با چوب و چماق به پشتیبانی از مخالفین دولت در گالیکش به افراد تظاهرکننده پیوسته و در سرتاسر خیابان به آتشسوزی و سد معبر کردن جاده اقدام میکنند. عملیات خرابکارانه آنان منجر به برخورد بین موافقین و مخالفین شده که ابتدا با مداخله مأمورین و تیراندازی آنان سه نفر مجروح و به بیمارستان شیر خورشید گنبد اعزام میگردند. اخلالگران سپس قصد حمله به پاسگاه ژاندارمری گالیکش را میکنند که در نتیجه تیراندازی مأمورین 12 نفر از آنان زخمی و به بیمارستان اعزام میگردند لیکن به آمبولانس اعزامی از گنبد در بین راه تیراندازی شده و آمبولانس ناچاراً برگشته است و بهطوری که تحقیق شده تیراندازی از سوی اخلالگران صورت گرفته و به نظر میرسد تعدادی از افراد مسلح آنان در کمین مأمورین کمکی اعزامی از گنبد و گالیکش میباشند. آخرین تحقیقات معموله حاکی است که این ماجرا تا این لحظه 12 نفر مجروح و 7 نفر کشته داشته که حال یکی از مجروحین وخیم میباشد.»[62]
در تاریخ 12 /10 /1357 یکی دیگر از روزهای خونین انقلاب در کشور و استان گلستان به وقوع پیوست که برگ زرینی بر نقشآفرینی مردم گلستان در دفاع از انقلاب اسلامی است. در این روز در روستای گالیکش چماقداران و مأمورین رژیم به تظاهرکنندگان حمله برده و در نتیجه تعداد زیادی را مجروح و 7 نفر را به شهادت رسانده و 27 نفر زخمی را کردند.
«اطلاع واصله حاکی است که اخلالگران به پاسگاه ژاندارمری گالیکش حمله برده که در تیراندازی مأمورین 12 نفر از آنان زخمی و به بیمارستان گنبد اعزام گردیدهاند نتیجه متعاقباً به عرض خواهد رسید.»[63]
پیرو این گزارش آمده است:
«برابر اعلام سازمان گنبد بهطوری که از بیمارستان شیر و خورشید اطلاع میدهند به آمبولانس اعزامی از گنبد به گالیکش در بین راه تیراندازی شده و آمبولانس ناچاراً برگشته است بهطوری که تحقیق شده تیراندازی از سوی اخلالگران به عمل آمده است و به نظر میرسد تعدادی از اخلالگران مسلح بوده و در کمین مأمورین کمکی اعزامی از گنبد به گالیکش میباشند برابر تحقیقات معموله تعداد کشتهشدگان و مجروحین که فعلاً در بیمارستان کورش کبیر هستند 12 نفر مجروح و 7 نفر کشته میباشد که حال یکی از مجروحین وخیم میباشد.»[64]
در 16 دی مجدداً در بندرگز مأمورین رژیم به روی مردم آتش گشوده و 6 نفر را شهید و تعداد زیادی را زخمی کردند. این مراسم جهت برگزاری ختم یکی از شهدای به نام غلامرضا اسدی صورت گرفته بود. وی روز 13دی- با انفجار یک بمب دستساز به لقاءالله پیوسته بود. در این مراسم حدود پنج هزار نفر از مردم منطقه و شهرها و روستاهای اطراف شرکت کرده بودند، اما با تهاجم مأموران تعداد زیادی شهید و مجروح شدند:
«اطلاع واصله از ژاندارمری مازندران حاکی است به جهت برگزاری مجلس ختم غلامرضا اسدی عرب در بندر شاه گرگان تعداد حدود 5 هزار نفر از اهالی بندر شاه دست به تظاهرات و راهپیمایی و دادن شعارهای مضره نمودهاند که مأمورین انتظامی جهت متفرق نمودن متظاهرین ابتدا اقدام به تیراندازی هوایی نموده و چون متظاهرین با چوب و سنگ به مأمورین حمله و از سوی آنها نیز تیراندازی شده به ناچار بر اثر تیراندازی متقابل مأمورین تعداد 6 نفر از متظاهرین کشته و 5 نفر زخمی گردیدهاند متعاقب این امر نیروی کمکی از هنگ ژاندارمری گرگان به پاسگاه محل اعزام گردیده.»[65]
در سند دیگری این ماجرا با تفصیل بیشتری گزارش شده است:
«گزارش واصله حاکی است:
1- ساعت 1200 روز 16 /10 /57 به مناسبت سومین روز درگذشت غلامرضا اسدی عرب حدود پنج هزار نفر از اهالی گز حومه گرگان با در دست داشتن چوب و چماق و سلاح گرم راه عبور مأمورین را مسدود و با پرتاب نمودن سنگ و تیراندازی قصد خلع سلاح مأمورین را داشتهاند که اهالی به اخطار و تیراندازی هوایی مأمورین توجهی نمینمایند و اجباراً مأمورین به منظور حفظ جان و سلاح خود مبادرت به تیراندازی به سوی اهالی نموده که در این واقعه تعداد 6 نفر کشته و 9 نفر مجروح میگردند.
2- ساعت 1600 روز 16 /10 /57 مأمورین هنگام حمل غذا به گز در میان راه به موتور سواری که حامل اسلحه دولول بوده برخورد که موتورسوار با مشاهده مأمورین متواری ولی توسط مأمورین تعقیب و دستگیر که خود را حاتم موسوی فرزند سید ولیالله ساکن قریه والاغوز چهار کیلومتری کردکوی معرفی و اسلحه وی دولول چخماقی کمرشکن به شماره 7717 ساخت ایتالیا کالیبر دوازده با دو عدد فشنگ و یک عدد پوکه بوده که از داخل لوله اسلحه بوی باروت به مشام میخورد که تصور میرود تیراندازی به وسیله همین اسلحه صورت گرفته باشد ضبط میگردد.
3- اسامی مقتولین به شرح زیر است:
1- میرحمزه نجفی 2- تقی زحمتکش 3- حاجی شریف شکاتی 4- سیدمصطفی موسوی 5- اسماعیل عباسزاده هویت نفر ششم نامعلوم (مجروحین) 1- رضا حسنزاده 2- رمضان روحی 3- اصغر دماوندی و مجروح چهارم با چهار جسد دیگر وسیله مهاجمین به بهشهر برده شده است.»[66]
اغلب کسانی که روز 16 دیماه سال 57 در روستای گز بندرگز به شهادت رسیدند، از منطقه بهشهر بودند. در نتیجه مردم انقلابی خطه بهشهر اعم از شهری و روستایی در فردای آن روز یعنی 17 دی سال 57 با تجمع در خیابانهای این شهر به تشییع جنازه شهدای خود پرداختند.
کمک و همیاری مالی به اعتصابیون یکی از فعالیتهای روحانیان و مردم مسلمان و مبارز استان گلستان بود که در سند زیر به آن اشاره شده است:
«برابر اعلام سازمان گرگان روز جارى به وسیله تعدادى از افراد متعصب مذهبى وجوهى از ادارات جمعآورى و قرار است در اختیار یکى از روحانیون به نام سیدکاظم نورمفیدى (در 312 داراى سوابقى است) قرار بدهند تا جهت کارکنان شرکت ملى نفت که به علت ادامه اعتصاب اخراج شدهاند فرستاده شود.»[67]
اسناد نشان میدهد که بهرغم خشونت خارج از وصف رژیم در استان گلستان، مردم انقلابی استان هرگز لحظهای از دفاع از اسلام و انقلاب عقبنشینی نکرده و با شجاعت و اعتقاد عمیقی به مبارزه ادامه دادهاند. این همبستگی و ایمان عمیق بود که یکی از مهمترین انقلابهای جهان را به ثمر رسانده و رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی را به زانو درآورد.
[1]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ـ استان گلستان، تهران: 1399، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 4، اسناد تاریخ: 3 /6 /2537[1357]، شماره: 1622-گ10؛ 3 /6 /2537[1357]، شماره: 2673.
[2]. همان، سند تاریخ: 4 /6 /2537[1357]، شماره: 2680 /2 ﻫ 1.
[3]. همان، سند تاریخ: 4 /6 /2537[1357]، شماره: 2681 /2 ﻫ 1.
[4]. همان، اسناد تاریخ: 27 /6 /1357، شماره: 604؛ 27 /6 /1357، شماره: 3123 /2 ﻫ 1.
[5]. همان، سند تاریخ: 5 /6 /2537[1357]، شماره: 13 /05 /701.
[6]. همان، سند تاریخ: 10 /6 /1357، بدون شماره.
[7]. همان، اسناد تاریخ: 12 /6 /2537[1357]، شماره: 2 /03 /502؛ 12 /6 /2537[1357]، شماره: 1678/گ10.
[8]. همان، سند تاریخ: 12 /6 /2537[1357]، شماره: 1677/گ10.
[9]. همان، سند تاریخ: 12 /6 /2537[1357]، شماره: 2904 /2 ﻫ 1.
[10]. همان، سند تاریخ: 13 /6 /2537[1357]، شماره: 2917 /2 ﻫ 1.
[11]. همان، اسناد تاریخ: 12 /6 /2537[1357]، شماره: 1679/گ10؛ 14 /6 /1357، شماره: 522.
[12]. همان، سند تاریخ: 13 /6 /2537[1357]، شماره: 1661/گ11.
[13]. همان، سند تاریخ: 15 /6 /1357، شماره: 5-418/ﻫ.
[14]. همان، اسناد تاریخ: 16 /6 /1357، شماره: 1685/گ 10؛ 16 /6 /1357، شماره: 237 /5.
[15]. همان، سند تاریخ: 19 /6 /1357، شماره: 1698/گ.
[16]. همان، اسناد تاریخ: 20 /6 /1357، شماره: 2988 /2 ﻫ 1؛ تاریخ: 20 /6 /1357، شماره: 1723/ک؛ گرگان روز 20، تاریخ: 20 /6 /1357، شماره: 240 /5 و تاریخ: 20 /6 /1357، شماره: 241 /5؛ در مینودشت، تاریخ: 21 /6 /2537[1357]، شماره: 785/م؛ در کردکوی، تاریخ: 21 /6 /1357، شماره: 40 /02 /501؛ تاریخ: 21 /6 /1357، شماره: 3008 /2 ﻫ 1؛ «از صبح روز جاری مغازههای علیآباد و فاضلآباد نیز بهتدریج تعطیل کردهاند.» تاریخ: 20 /6 /1357، شماره: 1724/ک 10؛ «طی روز جاری کلیه مغازههای خیابان پهلوی و حدود 70% مغازههای سایر خیابانهای شهر گرگان و همچنین اکثر مغازههای بخشهای علیآباد و بندرگز به صورت تعطیل درآمده است.» تاریخ: 24 /7 /1357، شماره: 2021/گ10.
[17]. همان، سند تاریخ: 25 /6 /1357، شماره: 247 /5.
[18]. همان، اسناد تاریخ: 15 /7 /1357، شماره: 1808/گ10. تعطیلی مدارس استان گلستان ، تاریخ: 16 /7 /1357، شماره: 1964/گ. کارکنان اداری دادگاه بخش مستقل بندر شاه و کلیه کارمندان پست تاریخ: 16 /7 /1357، شماره: 1-52 /5؛ اعتصابات در گنبد، تاریخ: 18 /7 /1357، شماره: 1825/گ11؛ و تاریخ: 19 /7 /1357، شماره: 1836/گ11. تاریخ: 25 /6 /1357، کارکنان اداره پست تاریخ: 27 /6 /1357، شماره: 3123 /2 ﻫ 1؛ اعتصاب کارکنان دخانیات در روزهای 15 و16 مهر، تاریخ: 14 /7 /1357، شماره: 150700 /577؛ اعتصاب کارگران شیلات آشوراده تاریخ: 30 /7 /1357، شماره: 2077/گ10.
[19]. همان، سند تاریخ: 15 /7 /1357، شماره: 1962/گ10؛ وضع مدارس استان، تاریخ: 17 /7 /1357، شماره: 1968.
[20]. همان، سند تاریخ: 24 /7 /1357، شماره: 2020/گ10.
[21]. همان، سند تاریخ: 25 /7 /1357، شماره: 1950/گ10.
[22]. همان، اسناد تاریخ: 1 /7 /1357، شماره: 127؛ شعارنویسی در رامیان تاریخ: 18 /7 /1357، شماره: 1829/ گ11؛ «روز29 /6 /57 در چند نقطه شهرستان گنبد شعارهای مضره نوشته شده که طی آن به کد66 اهانت و همچنین درود برخمینی بوده است.» تاریخ: 8 /7 /1357، شماره: 1767/گ11.
[23]. همان، سند تاریخ: 1 /7 /1357، شماره: 121.
[24]. همان، اسناد تاریخ: 1 /7 /1357، شماره: 1749/گ11؛ 1 /7 /1357، شماره: 1-52.
[25]. همان، سند تاریخ: 24 /7 /1357، شماره: 3655 /2 ﻫ 1.
[26]. همان، اسناد تاریخ: 24 /6 /1357، شماره: 244 /5؛ 23 /6 /1357، شماره: 3054 /2 ﻫ 1.
[27]. همان، سند تاریخ: 9 /7 /1357، شماره: 2 /02 /502.
[28]. همان، اسناد تاریخ: 15 /7 /1357، شماره: 1 /139 /05 /501؛ هنرستان علیآباد ؛ 15 /7 /1357، شماره: 29 ـ 139ـ 05ـ 501؛ پرتاب گاز اشکآور به طرف تظاهرکنندگان؛ 15 /7 /1357، شماره: 1961/ گ 1؛ تظاهرات معلمین علیآباد؛ 17 /7 /1357، شماره: 139 /05 /501؛ تظاهرات معلمین و دانشآموزان درگز 17 /7 /1357، شماره: 139 /05 /501؛ تظاهرات در امامزاده عبدالله گرگان 20 /7 /1357، شماره: 5258 /2 ﻫ 2؛ 20 /7 /1357، شماره: 75 ـ 74؛ 20 /7 /1357، شماره: 1993/گ10.
[29]. همان، اسناد تاریخ: 15 /7 /1357، پیرو شماره: 1960/گ10؛ 15 /7 /1357، شماره: 1965/گ 10؛ تظاهرات معلمین در بندرگز 18 /7 /1357، شماره: 13ـ 05 /70؛ 25 /7 /1357، شماره: 774.
[30]. همان، سند تاریخ: 20 /7 /1357، شماره: 5261 /2 ﻫ 2.
[31]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ـ استان گلستان، تهران: 1399، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 5، سند تاریخ: 1 /8 /1357 شماره: 5432 /2 ﻫ 2؛ نیز نک: همان، سند تاریخ: 1 /8 /1357، شماره: 2090/گ 10.
[32]. همان، سند تاریخ: 1 /8 /1357، شماره: 2012/ و2.
[33]. همان، سند تاریخ: 6 /8 /1357، شماره: 2151/گ 10.
[34]. همان، سند تاریخ: 6 /8 /1357، فاقد شماره.
[35]. همان، سند تاریخ: 14 /8 /1357، شماره: 899؛ نیز نک: اسناد تاریخ: 15 /8 /1357، شماره: 597 /2 ﻫ 2.
[36]. همان، سند تاریخ: 30 /8 /1357، شماره: 5760 /2 ﻫ 2.
[37]. همان، سند تاریخ: 15 /8 /1357، شماره: 2179/گ 10.
[38]. همان، سند تاریخ 2/ 8/ 1357، شماره: 5451 /2 ﻫ 2.
[39]. همان، سند تاریخ: 2 /8 /1357، فاقد شماره.
[40]. همان، سند تاریخ: 2 /8 /1357، شماره: 2101/گ 10.
[41]. همان، سند تاریخ: 2 /8 /1357، شماره: 5446 /2 ﻫ 2.
[42]. همان، سند تاریخ: 2 /8 /1357، شماره: 5448 /2 ﻫ 2.
[43]. همان، سند تاریخ: 2 /8 /1357، شماره: 5452 /2 ﻫ 2.
[44]. همان، سند تاریخ: 17 /8 /1357، شماره: 4092 /2 ﻫ 1.
[45]. همان، سند تاریخ: 17 /8 /1357، شماره: 4090 /2 ﻫ 1.
[46]. همان، سند تاریخ: 18 /8 /1357و نک: اسناد تاریخ: 19 /8 /1357، شماره: 4107 /2 ﻫ 1؛ تاریخ: 19 /8 /1357، شماره: 2192/گ 10.
[47]. همان، سند تاریخ: 20 /8 /1357، شماره: 574 ـ 1 ـ 50 ـ 401.
[48]. همان، سند تاریخ: 20 /8 /1357، شماره: 2189/ گ 10.
[49]. همان، سند تاریخ: 23 /8 /1357، شماره: 270 /5.
[50]. همان، سند تاریخ: 23 /8 /1357، شماره: 2237/گ 10.
[51]. همان، سند تاریخ: 25 /8 /1357، شماره: 27 و تاریخ: 4 /9 /1357، شماره: 2268/گ10؛ همچنین در خصوص اعتصاب کارمندان شرکت مخابرات شهرستان گرگان در اعتراض به بازداشت انقلابیون، نک: سند تاریخ: 4 /9 /1357، فاقد شماره.
[52]. همان، سند تاریخ: 5 /9 /1357، شماره: 4385 /2 ﻫ 1؛ تاریخ: 5 /9 /1357، شماره: 2284/گ 10؛ تاریخ: 5 /9 /1357، شماره: 4407 /2 ﻫ 1؛ نیز برای اطلاع از اسامی شهدا، نک: همان، تاریخ: 5 /9 /1357، شماره: 4414 /1 ﻫ 2 و سند تاریخ: 5 /9 /1357، شماره: 4414 /1 ﻫ 1.
[53]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 17، ص 217.
[54]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ـ استان گلستان، تهران، 1399، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 5، سند تاریخ: 14 /9 /1357، شماره: 2320/گ 10 و سند تاریخ: 14 /9 /1357، شماره: 4682 /1 ﻫ 2.
[55]. همان، سند تاریخ: 16 /9 /1357، شماره: 4417 /2 ﻫ 1.
[56]. همان، سند تاریخ: 19 /9 /1357، شماره: 2342/گ 10.
[57]. همان، سند تاریخ 19 /9 /57 شماره: 1269.
[58]. همان، سند تاریخ: 20 /9 /1357، شماره: 4798.
[59]. همان، سند تاریخ 20 /9 /1357، شماره: 1282.
[60]. همان، سند تاریخ: 23 /9 /1357، شماره: 2357/گ 10.
[61]. همان، سند تاریخ: 11 /10 /1357، شماره: 5231 /2 ﻫ 1.
[62]. همان، سند تاریخ 12 /10 /57، فاقد شماره.
[63]. همان، سند تاریخ 12 /10 /1357، شماره: 5278 /2 ﻫ 1.
[64]. همان، سند تاریخ 12 /1/ 1357، شماره: 5279 /2 ﻫ 1.
[65]. همان، سند تاریخ 16 /10 /57، فاقد شماره.
[66]. همان، سند تاریخ: 28 /10 /1357، شماره: 6 /1 /112 /02 /501 /57.
[67] . همان، سند تاریخ: 4 /10 /1357، شماره: 5118 /2 ﻫ 1
تظاهرات در شهر گنبدکاووس شهریور سال 1357
تظاهرات روز 22 بهمن 1357 گرگان
سخنرانی مرحوم حجتالاسلام حسین روحانی قبل از انقلاب در کردکوی
حضور با شکوه مردم گرگان در صحنههای انقلاب
گرگان ـ 22 بهمن 1357
شور و هیجان پیروزی انقلاب اسلامی در استان گلستان
شادمانی مردم شهری و روستایی منطقه از فرار شاه
تظاهرات روستاییان بندر گز
آتشزدن مغازههای مردم توسط عوامل رژیم شاه
سینما کاپری گرگان
آتشزدن بازار گرگان توسط پلیس ـ 19 بهمن 1357
آتشزدن بازار گرگان توسط پلیس ـ 19 بهمن 1357
گرگان غرق در خون و آتش ـ 19 بهمن 1357
راهپیمایی 22 بهمن 1357ـ کردکوی
یکی از زنان گلستانی که به دست مأموران رژیم شاه مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
مجروحیت و شهادت مردم توسط عوامل رژیم شاه
جمعی از شهدای انقلاب اسلامی در گرگان
دانشجوی شهید محمد مقصودلو
بیعت مردم با شهدای 5 آذر 1357
بیعت مردم با شهدای 5 آذر 1357
بیعت مردم با شهدای 5 آذر 1357
بیعت مردم با شهدای 5 آذر 1357
شهید غلامرضا اسدی عرب همراه با شاگردانش
مراسم بزرگداشت شهید غلامرضا اسدی عرب، سال 1357 در منطقه بندر گز
مراسم بزرگداشت شهید غلامرضا اسدی عرب، سال 57 در منطقه بندر گز
مراسم بزرگداشت شهید غلامرضا اسدی عرب، سال 57 در منطقه بندر گز
تعداد مشاهده: 4296