امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

شرحی بر اسناد

27 دی سال 1357، چهارشنبه سیاه اهواز


تاریخ انتشار: 26 دي 1402


«درست یک روز پس از خروج‌ شاه، نظامیان در اهواز فاجعه آفریدند. آنها که با فرار شاه کاخ آمال و آروزهای خود را بر باد رفته می‌دیدند با خروج از پادگان‌ها و حمله مسلحانه با تانک و ادوات زرهی، شهر و مردم بی‌دفاع را به خاک و خون کشیدند.

پیش از ظهر روز چهارشنبه 27 دی ماه 1357، نظامیان در خیابان‌های اصلی اهواز به تظاهرات و حمایت از شاه پرداختند. تیراندازی‌های نظامیان به سوی مردم آغاز شد و ده‌ها نفر کشته و زخمی شدند. تیراندازی در خیابان‌های نادری، پهلوی، سی‌متری و رضاشاه ادامه داشت. نظامیان به حسینیه اعظم و دانشگاه‌ جندی‌شاپور هجوم آوردند و زخمیان زیادی به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی منتقل شدند. صدای تیراندازی در خیابان‌های اهواز بلند بود و نظامیان خواستار بازگشت شاه بودند.

از ساعت 10 صبح چهارشنبه، تانک‌ها وارد خیابان‌ها شده و مغازه‌ها و اتومبیل‌ها را به آتش کشیدند. هجوم وحشیانه نظامیان طرفدار شاه خائن تلفات بسیاری به همراه داشت. حادثه خونین چهارشنبه 27 دی‌ ماه 1357 در اهواز بیش از صد نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت. زد و خوردها در اهواز در این روز 22 کشته و حدود 80 مجروح داشت.

اسامی شهدای فاجعه چهارشنبه سیاه در اهواز به شرح زیر است:

ابوالقاسم حمیدی، سیدشایع موسوی، علی‌بیت سیاح (14 ساله)، کودک 4 ساله فرزند عباس باوری، سهیل منشی‌زاده 9 ساله (در خانه خودشان تیر خورده)، سید اسماعیل موسوی، حسین آخوندزاده، ناصر زرگانی، محمدحسین آخوند شوشتری، هوشنگ خوانساری (30 ساله)، رحیم قنواتی نژاد (14 ساله)، حمید دهقانی (24 ساله)، حمید ذاکرزاده (22 ساله)، ابراهیم درویشی (21 ساله)، سید کریم (13 ساله)، زهره (11 ساله)، محمود پسندیده (20 ساله)، کریم منوعی، محمد بنی‌طُرفی (25 ساله)، علی درویشی (18 ساله)، عظیم واقعی (16 ساله) و معین ضیائی (30 ساله).

انتشار اسامی این شهدا و اسامی مجروحان حادثه موج شدیدی از نفرت در مردم کشور و به خصوص مردم اهواز ایجاد کرد. این اقدام وحشیانه نه تنها سودی برای رژیم در بر نداشت بلکه موجب شد مردم اهواز مبارزه خود را علیه رژیم جنایت‌کار پهلوی گسترش دهند و تا پیروزی انقلاب اسلامی پیش روند.» (مقاله: مروری بر خاطرات چهارشنبه سیاه در اهواز، خبرگزاری ایسنا، به نشانی: https: /  / www.isna.ir / news / khouzestan-34680 )

در منابعى که بعدها منتشر شد، علت طغیان نظامیان در اهواز به سپهبد بقراط جعفریان استاندار خوزستان نسبت داده شد. وى پس از ورود به ستاد لشگر 92 براى نظامیان سخنرانى مى‌کند و با توجه به رفتن شاه حساسیت آن‌ها را بر مى‌انگیزد و مى‌خواهد که مجسمه‌هاى شاه را بار دیگر در محل‌هاى پایین کشیده شده، بر پا دارند. این امر باعث تحریک نظامیان مى‌شود، خود را مسلح مى‌کنند و با تانک‌ها و نفربرها وارد شهر مى‌شوند. بودند ارتشیانى که سعى در ممانعت از این اقدام داشتند، اما نتوانستند.

روزنامه کیهان در این باره نوشت:

«جمعیتى نزدیک به 35 هزار نفر در دانشگاه جُندى شاپور جمع بودند؛ ابتدا مورد حمله چماق به دستان قرار گرفته و سپس مأموران گارد دانشگاه به دانشجویان و مردم حمله کردند. مأموران و چماق به دستان آنگاه به اتومبیل‌هایى که در محوطه دانشگاه قرار داشت حمله کردند و نزدیک به 35 اتومبیل دولتى و شخصى را به آتش کشیدند... [سپس] یک تانک و یک کامیون وارد محوطه دانشگاه شد و مأموران شروع به تیراندازى کردند. تعدادى از مردم در حین فرار وارد دانشکده تکنولوژى پزشکى شدند و متعاقب آن مأموران به دانشکده مزبور حمله کردند ولى وقتى با درهاى بسته آن روبرو شدند شیشه‌ها را شکستند و شروع به تیراندازى کردند. افرادى که به این دانشگاه پناه برده بودند و شب در آنجا زندانى بودند وسیله مردم نجات یافتند.» همچنین از قول کریم لاهیجى سخنگوى جمعیت حقوقدانان تعداد شهداى اهواز را حداقل 17 شهید و مجروحین را 63 تن یاد کرد و در ادامه افزود: «این ارقام حداقل تلفات را نشان مى‌دهد. همچنین بیش از 200 اتومبیل به وسیله تانک در هم کوبیده شده و تعداد زیادى از منازل و مغازه‌ها به آتش کشیده شده‌اند.» (کیهان، ش 10616، ص 2)

گزارش مشابه و شاید کاملتر را می‌توانید در کتاب خوزستان همگام با انقلاب بخوانید.

«ناامنى و اضطراب تمام سطح شهر را فرا گرفته بود. عده‌اى از مردم براى نجات جان خود از مهلکه با قایق‌هاى کوچک به جزایر کارون و روستاهاى نزدیک پناهنده شده بودند و عده‌اى دیگر نیز خود را به شهرهاى نزدیک رسانیده بودند، اما در جاده‌هاى خارج شهر نیز مسافران در امان نبودند و مأمورین نظامى با زور اسلحه رانندگان را مجبور به الصاق عکس شاه روى شیشه اتومبیل‌هاى خود مى‌نمودند. آمبولانس‌ها مرتب در حال رفت و آمد بودند. عده زیادى از مردم براى اهداى خون و امدادگرى در بیمارستان اجتماع کرده بودند. شهر وضع ناهنجارى را به خود گرفته بود، خرابى و دود و آتش منظره رقت بارى را به وجود آورده بود. آن شب اهواز زیر رگبار مسلسل‌ها و ضجه زنجیر تانک‌ها و فریادهاى جاوید شاه بیدار ماند.» (ص 133 تا 144)

گزارش هفت صفحه‌ای که در زیر می‌آید و توسط بازرسان دولتی تهیه شده خود گواه صادقی بر جنایات و وحشیگری عده‌ای از نظامیان و چماق بدستان خودفروخته رژیم است که جزئیات ماجرا را تشریح کرده است.

حادثه مشابه اهواز در دزفول هم رخ داد و همکارى چماق‌داران و نظامیان مشهود بود. این دو گروه «در حالى که شعار جاوید شاه مى‌دادند رهگذران و اتومبیل‌ها را به گلوله بستند و صدها اتومبیل را به آتش کشیدند. شاهدان عینى گفتند: خودروهاى ارتشى حتى چند اتومبیل را با سرنشینان زیر گرفتند و زیر چرخ‌هاى سنگین خود له کردند.»(اطلاعات، ش 15763، ص 2) این منبع تعداد شهدا را 20 نفر و مجروحین را چهل تن نوشت. اداره روابط عمومى ستاد بزرگ ارتشتاران در اطلاعیه‌اى مردم را عامل این درگیری‌ها دانست و در نهایت تعداد کشته شدگان را 6 و زخمى‌ها را 20 نفر عنوان کرد و در انتها نوشت: «ارتش به سهم خود از این واقعه اظهار تأسف مى‌نماید.» (بولتن خبرگزارى پارس، ش 292، ص 4 و 5)

پس از وقایع خونین روز گذشته، در تاریخ 28 / 10 / 57، 256 نفر نیروی تازه نفس وارد اهواز شدند که در سند مربوطه ملاحظه می‌نمایید. همچنین خبرگزاری پارس نوشت: صبح و عصر امروز (28 / 10 / 57) 10 جسد تیر خورده به خاک سپرده شدند.

*****

گزارش

محترماً به عرض می‌رساند طبق گزارش مأمورین مربوطه و استماع مکالمات بیسیم شهرى از صبح روز جارى گروههاى مختلف مردم با روشن کردن چراغ اتومبیل‌ها و زدن بوق ممتد در خیابان‌ها و میادین به راه افتاده و با پخش عکس آقاى خمینى و چاپ عکس نامبرده روى دیوارها ابراز شادمانى مى‌کردند و شعارهائى در مخالفت با رژیم می‌دادند.

در پى این عملیات گروههائى نیز از سربازان و درجه‌داران به سبب احساسات شاه‌دوستى از پادگان خارج و در مسیر خود ضمن تیراندازى هوائى و تیراندازى به اتومبیل‌ها و مغازه‌هائى که عکس خمینى را داشته‌اند مبادرت به تظاهرات بر له شاهنشاه کرده و در شهر تعدادى اتومبیل شخصى را نیز واژگون و گفته مى‌شود توسط درجه‌داران و افراد عصبانى لشگر به آتش کشیده شده است در حال حاضر تیراندازى افراد لشگر از سوئى و تظاهرات و پاره کردن عکس‌هاى شاهنشاه از سوئى دیگر در نقاط مختلف شهر ادامه دارد. گفته مى‌شود تعدادى از متعصبین مذهبى در حسینیه اعظم اجتماع و در حال اتخاذ تصمیمى جهت عملیات بعدى خودشان هستند.

سرگرد حبیب‌وند

ساعت 1600 ـ 27 / 10 / 57

دائره اطلاعات عده‌اى نیز به گارد شهربانى حمله کرده بودند که جلوگیرى شد به اداره اطلاعات و فرماندارى نظامى اعلام شود. 27 / 10 / 57

 

*****

از: گارد دانشگاه                                    به: ریاست دایره اطلاعات و اماکن

 

درباره: [حمله به گارد دانشگاه]

در ساعت 1030 مورخ 27 / 10 / 57 در حالى که حدود 50 هزار نفر مردم به دعوت دانشگاهیان در دانشگاه به منظور بازگشائى تجمع و اقدام به تظاهرات و راه‌پیمائى نموده بودند، در مورد خروج از دانشگاه ضمن پرتاب سنگ و آلات برنده اقدام به حمله به قرارگاه گارد نموده و در نتیجه عده‌اى از مأمورین مصدوم و مجروح و شیشه‌هاى قرارگاه شکسته شد و به همین لحاظ به منظور جلوگیرى از نفوذ جمعیت و حفاظت قرارگاه اقدام به پرتاب نارنجک و فشنگ گاز اشک آور و شلیک تیرهاى هوائى گردید که بدون هیچگونه درگیرى سوئى مورد خاتمه پذیرفت. ضمناً تعدادى اتومبیل متعلق به تظاهرکنندگان مورد حمله و آتش سوزى قرار گرفت.

 27 / 10 / 57

سرگرد ایوقى

 

گوینده: سرگرد ایوقى

گیرنده: ستوان یکم فرهنگ

ساعت وصول: 1750

 

 

*****

گزارش حادثه 27 / 10 / 1357 شهرستان اهواز

گزارش زیر بر اساس تحقیقات و مشاهدات عینى امضاء کنندگان زیر تنظیم گردیده است. با تمام مجروحینى که در بیمارستان بوده‌اند مصاحبه به عمل آمده و اتومبیل‌ها و مغازه‌ها و اماکن سوخته شده مورد معاینه قرار گرفته‌اند جریان واقعه به این شرح است که:

پس از خروج شاه از ایران در تاریخ 26 / 10 / 1357، فرماندارى نظامى اهواز در ساعات منع عبور شبانه اقدام به برداشتن چهار مجسمه شاه و پدرش در نقاط زیر می‌نمایند:

میدان مجسمه، میدان راه‌آهن، جلوى دانشگاه جندى شاپور، میدان لشکر و مجسمه نیم تنه واقع در باغ ملى. شهر از صبح زود روز 27 / 10 / 1357 از تمام نیروهاى انتظامى اعم از پلیس و فرماندارى نظامى تخلیه شده بود. دانشگاه جندى شاپور به مناسبت بازگشائى دانشگاه از مردم اهواز دعوت به عمل آورده بود که در ساعت 10 صبح در سالن دانشکده تربیت بدنى حاضر شوند و از طرف دیگر در حسینیه اعظم در مرکز شهر نیز طبق معمول روزانه از ساعت ده صبح مجلس وعظ برقرار بوده است. به قرار تحقیقات انجام شده تعدادى از نیروهاى فرماندارى نظامى پس از سخنرانى که استاندار خوزستان انجام داده است تحریک شده و به طرف شهر حرکت می‌کنند و در چهار دسته راهى شهر می‌شوند عده‌اى به طرف جنوب غربى (کمپلو) می‌روند و دسته‌اى به طرف دانشگاه جندى شاپور عزیمت می‌نمایند و گروهى دیگر به مرکز شهر و اطراف حسینیه اعظم حرکت و یک اکیپ نیز به طرف جنوب شرقى (خیابان زند و غضنفرى) می‌روند. گروههاى اعزامى در سر راه خود ضمن تیراندازى هوائى و زمینى هر چه در سر راه خود مى‌یابند به آتش کشیده و تخریب می‌نمایند به شرحى که ذیلاً خواهد آمد:

1ـ گروهى که به طرف دانشگاه جندى شاپور حرکت کرده‌اند پس از عبور از امانیه حدود ساعت 11 صبح به دانشگاه می‌رسند و با کمک گارد دانشگاه شروع به آتش زدن اتومبیل‌هاى پارک شده مدعوین می‌کنند و در محوطه بیرونى دانشگاه 19 اتومبیل را به آتش می‌کشند از جمله اتومبیل آقاى داعى‌پور عضو جمعیت حقوقدانان و شیشه بقیه اتومبیل‌ها را شکسته و به بدنه آنها نیز با چماق و گلوله تفنگ و مسلسل صدمه وارد می‌کنند. قابل توجه است که تعدادى از این اتومبیل‌ها که به آتش کشیده شده‌اند جلوى پاسگاه گارد دانشگاه پارک بوده و بنا به اظهار شاهدان عینى بعضى از آنها وسیله مأمورین گارد آتش زده شده‌اند. سپس چند نفر با پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوائى و زمینى به داخل دانشگاه هجوم می‌آورند و به پنجاه هزار نفر مردمى که براى استماع سخنرانى مراسم بازگشائى دانشگاه (که رادیوى دولتى هم آن را توصیه و تبلیغ کرده است) آمده بودند و اغلب با زن و فرزند همراه بوده و به آرامى قصد خروج را داشته‌اند، حمله و با تیراندازى و ایجاد رعب و وحشت به تعقیب آنها پرداخته و آنها را به داخل دانشگاه فرارى می‌دهند. مردم اتومبیل‌هاى خود را در خیابان‌هاى دانشگاه رها می‌سازند. عده‌اى به طرف رفیش‌آباد و لشگرآباد (محلى است نزدیک دانشگاه) رفته و از جمله آقاى دادستان شهرستان و آقاى دادیار استان و یکى از وکلاء اهالى غیور عرب زبان قسمتى از نرده و دیوار دانشگاه را تخریب و به نجات آنها اقدام و سپس با توجه به این که تیراندازى شدیداً ادامه داشت آنها را به منازل خود پناه می‌دهند. گروهى دیگر به کوى استادان وارد و به منزل استادان و گروهى به طرف رود کارون رفته و با قایق به آن طرف آب می‌روند و عده‌اى دیگر به طرف کوى گلستان (منازل کارمندان سازمان آب و برق خوزستان) پناه می‌برند. پس از حمله نظامیان و اوباش چماق به دست و مأمورین گارد دانشگاه به داخل دانشگاه ده اتومبیل را به آتش کشیده و بقیه را که پارک بوده‌اند بدون استثناء خرد می‌نمایند و سپس به سالن تربیت بدنى (محل سخنرانى) هجوم برده و شیشه‌هاى آن را مى‌شکنند و بعد از آن به اتفاق مأمورین گارد به محوطه کوى استادان حمله و با پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوائى دو اتومبیل متعلق به استادان را که در پارکینگ بوده خرد می‌نمایند در این حمله عده‌اى کشته و زخمى می‌شوند.

2ـ گروهى که به مرکز شهر و حسینیه اعظم رفته‌اند ابتدا در راه خود به همان شیوه گروه اول رفتار می‌کنند و چند اتومبیل را سر راه خود با تانک له می‌کنند و پس از مجروح کردن عده‌اى به شهردارى اهواز که ساختمان استاندارى به آن متصل است وارد و با تهدید اسلحه عده‌اى از کارگران زحمتکش شهردارى را که مشغول گرفتن حقوق بوده سوار کامیون‌هاى ارتشى نموده و نیز دو نفر معاونین شهردارى آقاى مهندس پیدایش و آقاى مستوفى را با چند نفر کارمند سوار کرده و جاوید شاه گویان در حالى که همه چیز را به آتش می‌کشیده‌اند وارد میدان مجسمه شده و شروع به غارت و آتش کشیدن کلیه مغازه‌هاى مسیر خود در میدان مجسمه، خیابان شاهپور، خیابان پهلوى، خیابان 24 مترى، خیابان نادرى و خیابان‌هاى فرعى آن می‌نمایند و در این مسیر از حمایت عده‌اى اراذل و اوباش چماق به دست و نیز تعدادى از افسران و مأموران شهربانى که شاهدان عینى آنها را دیده‌اند برخوردار بوده‌اند، در این مسیر تعدادى مجروح و مقتول می‌گردند. در جلوى حسینیه اعظم که گروه کثیرى از مردم مشغول استماع سخنرانى آقاى پیشوائى بوده‌اند به روى مردم تیراندازى کرده و چند نفر در جلوى حسینیه مجروح و مقتول می‌گردند و حدود سه هزار نفر زن و مرد را داخل حسینیه محاصره ‌می‌نماید از داخل حسینیه تقاضاى آمبولانس از مرکز اورژانس رازى می‌شود که بنا به گفته آقاى دکتر مدنى رئیس شبکه رازى چند آمبولانس بلافاصله اعزام می‌گردند و حتى یک آمبولانس را اشغال و از داخل آن به سوى مردم تیراندازى می‌کنند بعضى مجروحینى که با آنها مذاکره شده مجروح شدن خود را ساعت 5 بعدازظهر در این محل ذکر کرده‌اند.

3ـ گروه سوم با همان شیوه دو گروه دیگر به طرف باغ شیخ و خیابان غضنفرى (جنوب شرقى شهر که پر جمعیت است) رفته و با تانک از روى دو اتومبیل در خیابان گشتاسب و در خیابان غضنفرى از روى 11 اتومبیل که در کنار خیابان و جلوى منازل پارک بوده‌اند با تانک عبور می‌نمایند. در تمام مدت تیراندازى ادامه داشته و در این محل نیز عده‌اى کشته و مجروح می‌شوند. لازم به یادآورى است در این منطقه مأمورین پاسگاه ژاندارمرى پل سوم با همکارى عده‌اى از اراذل و اوباش محله بدنام منطقه اهواز (کوى آشنا) اعم از زن و مرد و شخصى به نام حمید رهنما که در فلکه شیرها پمپ بنزینى دارد با دیگر ارتشیان همراهى مى‌کنند و به غارت اموال و آتش زدن آن و قتل و جرح اقدام می‌نمایند. این عده به گاراژ میهن حمله و عده‌اى را با زور و تهدید سوار کامیون‌هاى ژاندارمرى نموده و جاوید شاه گویان به اتفاق حمید رهنما که با مسلسل در اتومبیل کامارو خود نشسته بوده به کارگران پمپ بنزین شماره 5 متعلق به شرکت ملى نفت ایران و اداره پخش حمله و یکى از افراد گارد به نام رضائى را با قنداق تفنگ مجروح می‌نمایند.

4ـ گروه دیگر که به طرف کمپلو رفته بوده نیز همان عملیات از قبل تعیین شده را انجام و سه دستگاه اتومبیل را آتش زده و له می‌نمایند و سپس به مغازه‌ها و منازل افراد با تانک حمله می‌کنند از جمله منزل آقاى حاج عبداله ضرغام‌پور در خیابان مشرف با تانک تخریب می‌گردد و نیز تعدادى مغازه و گاراژ و غذاخورى (سالن غذاخورى مقدم کاملاً تخریب شده است) و قصابى و غیره را غارت و تخریب می‌نمایند در این منطقه نیز مأمورین مردم را وادار به شعار گفتن به نفع شاه می‌کنند و هر کس اطاعت نکند خودش مجروح و اتومبیلش خرد می‌گردید.

با توجه به مراتب فوق استنباط ما چنین است که این برنامه از قبل تنظیم گردیده و از نوع برنامه‌هائى است که در دیگر شهرهاى ایران مانند کرمان، کرمانشاه، نهاوند و غیره پیاده شده است و این اظهار استاندار خوزستان که عده‌اى از مردم به سربازان و درجه‌داران حمله کرده‌اند و آنها را خشمگین ساخته‌اند و کنترل از دست آنها خارج شده است صحیح نیست زیرا اولاً نه تنها در روز 27 / 10 / 1357 هیچگونه حمله و یا توهینى از طرف مردم به مأمورین انتظامى و ارتش صورت نگرفته بلکه به گواهى عده زیادى از شاهدان عینى تا ساعت 10 صبح در دست هر یک از سربازان یک شاخه گل میخک بود که از طرف مردم به آنها تقدیم شده بود و حتى در چند مورد مردم به بالاى تانک‌هاى مستقر در امانیه نزدیک استاندارى رفته و دسته گلى بالاى آن گذاشته بودند و شهر و مردم غرق در سرور و شادى بودند و کوچکترین نشانه‌اى از خشم و غضب در آنها مشهود نبوده است و ثانیاً همین عملیات عیناً در شهرهاى دزفول و مسجد سلیمان در همان روز انجام گردیده و شکل تخریب و کشتار یکى است و ثالثا تخلیه شهر از نیروهاى فرماندارى نظامى و همکارى نزدیک بین ژاندارمرى و شهربانى در روز یاد شده گواه بر این است که این عملیات از قبل پیش‌بینى شده و با اطلاع کلیه مسئولین به مرحله اجرا در آمده است. رابعاً پرواز چند هلى‌کوپتر نشانه‌اى بر کنترل عملیات وسیله مقامات بوده است. خامساً عملیات تا ساعت هفت بعدازظهر ادامه داشته است.

اینک بعضى از مغازه‌ها و اماکنى که تخریب گردیده و به آتش کشیده شده و مشاهده گردیده است و نیز اسامى مجروحین و مقتولین حادثه با ذکر بیمارستانى که در آن بسترى بوده‌اند.

 تعدادى از مغازه‌هائى که مورد خسارت و تخریب قرار گرفته‌اند:

1ـ مغازه حاج فتحى نقاش کاملاً تخریب شده است،        کمپلو

2ـ مغازه شیشه فروشى آقا تقى کاملاً تخریب شده است،   کمپلو

3ـ سالن غذاخورى مقدم کاملاً تخریب شده است،           کمپلو

4ـ منزل حاج عبداله ضرغام‌پور کاملاً تخریب شده است،    کمپلو

5ـ گاراژ سوسنگرد و هشت دستگاه مینى‌بوس واقع در آن که عکس آیت‌اله خمینى را داشته‌اند تخریب شده.

6ـ قصابى حسین قصاب در خیابان ارفع تخریب و غارت گوشت‌ها

7ـ سوپر مرغ در خیابان ارفع

8ـ چلوکبابى على صالحى ـ بعد از پل سفید (پل معلق)

9ـ کالاى خانه متعلق به آقاى سجادى بعد از پل سفید (پل معلق)

10ـ مغازه لوازم منزل مربوط به آقاى تقوى بعد از پل سفید (پل معلق)

11ـ مغازه منزل موسویان (بزرگترین مغازه و به کلى سوخته و خراب شده است خسارت فوق‌العاده زیاد است.)

12ـ مغازه محمدزاده (لوازم منزل) تخریب شده

13ـ بانک صنایع ایران تخریب شده

14ـ مغازه سلمانى ونوس تخریب شده

15ـ مغازه اغذیه فروشى (کباب استانبولى) به کلى تخریب شده

16ـ مغازه قمشى خوزستان گاز تخریب و غارت شده

17ـ مغازه کفش ملى تخریب و غارت شده

18ـ مغازه مطبوعات بین‌المللى تخریب و غارت شده

19ـ مغازه عرب‌زاده تخریب و غارت شده

20ـ مغازه ساعت فروشى تخریب شده اشیاء درون ویترین غارت شده

21ـ مغازه قمشى (حاج محمدعلى) نمایندگى جنرال موتور تخریب و غارت شده

22ـ مغازه بهروز

23ـ کفش و کیف نادرى تخریب و خسارت

24ـ مغازه لامل (لوازم پزشکى) تخریب شده

25ـ مغازه گنجینه استیل تخریب (اشیاء درون ویترین‌ها غارت شده)

26ـ مغازه فروشگاه بزرگ نادرى تخریب شده

27ـ لوازم یدکى پیکان متعلق به وهاب قاطع تخریب

28ـ گل فروشى نادرى تخریب و ضایع نمودن گل‌ها

29ـ نایس همبرگر تخریب و غارت

30ـ پوشاک پامچال تخریب و اشیاء درون ویترین ربوده شده

31ـ .... تخریب

32ـ زرگرى برکات تخریب

33ـ ایران لوستر تخریب

34ـ فروشگاه منسوجات پروین تخریب

35ـ منسوجات مقدم تخریب

36ـ بنگاه داروئى وکیلى تخریب

37ـ اغذیه فروشى نبش سى مترى غارت و تخریب

38ـ اغذیه جاتاناگا تخریب و غارت

39ـ مولن موکت تخریب و غارت

40ـ موکت فروشى شماسى تخریب شده

41ـ خوزستان ابزار تخریب

42ـ فروشگاه علیزاده تخریب

43ـ باغى تخریب

44ـ جنرال ابزار تخریب

45ـ رستوران اسب سفید تخریب و غارت

46ـ فروشگاه پاپن تخریب

47ـ کتابفروشى فجر تخریب و غارت

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان شماره 1 جندى شاپور

1ـ منصور کرد زنگنه      ران

2ـ جمشید محمدیان      دست

3ـ عبدالزهرا عزیزى      پا

4ـ قدرت زبیدى        [پا]

5ـ عزیزاله طالبى           قدام تحتانى           خیابان پهلوى

6ـ الیاس محمدى 17 ساله      ساق پا             شاهپور

7ـ عبدالحسین باوى        شکم             حصیرآباد

8ـ محمدرضا محمدى 18 ساله   گردن و سینه        جلوى دانشگاه

9ـ حسن حیدرى 17 ساله      ناحیه لگن           سى مترى ـ نادرى

10ـ غلامرضا عبدالرسولى 22 ساله        ستون فقرات      کمپلو ـ از پشت به او تیراندازى شده است.

11ـ اکبر راکى             ناحیه شکم        کمپلو ـ نزدیک راهنمائى

12ـ یوسف جعفرى           کتف

13ـ غلامرضا درویش زاده      ران

14ـ جمشید آیتى           جراحت مختصر

15ـ محمدحسن کشمیرى      جراحت مختصر

16ـ محمدرضا بیات 14 ساله ـ باسن ـ فرزند یکى از کارکنان بیمارستان و داخل بیمارستان تیر خورده است.

17ـ خانم صغرى بروفه ـ دست ـ کارمند بیمارستان و داخل بیمارستان مجروح شده

18ـ رضا بروفه (شوهر خانم صغرى) کارمند بیمارستان و داخل بیمارستان مجروح شده

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 ـ بیمارستان شماره 2 جندى شاپور

1ـ خانم ناهید اخوان      از پیشانى وارد و از گردن خارج شده است.

2ـ کریم شریفى 14 ساله      از عضله فک وارد و از وسط دو ابرو خارج شده است ـ کمپلو

3ـ بهرام حیدرى 20 ساله      بازوى راست        خیابان سیروس

4ـ اسماعیل صالح وندى        18 ساله ران

5 ـ حسین صادقى            21 ساله      سینه             جلوى دانشگاه

6ـ یاراله بنى‌طُرف              بازوى چپ           کمپلو ـ راهنمائى

7ـ خانم خانى هویزانى (ایران)   ران             لشکرآباد ـ درب منزلش

8ـ خانم سواعدى           ران

9ـ پسر بچه 5 ساله بنام نگراوى        پا                لشکرآباد

10ـ زهرا سعیداوى             مرخص شده بود        لشکرآباد

11ـ هله عقیلى                مرخص شده بود        لشکرآباد

12ـ حسن سالمى             مرخص شده بود        لشکرآباد

13ـ عبدالحسین حردانى خیاط      مرخص شده بود        لشکرآباد

14ـ ذبیح زاهکى              مرخص شده بود      لشکرآباد

15ـ محمدرضا رفیعى           مرخص شده بود      لشکرآباد

16ـ حمید لیسى              مرخص شده بود      لشکرآباد

17ـ خرمى                   مرخص شده بود      لشکرآباد

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان کوروش

1ـ رمضان محبى 11 ساله        ران        سى‌مترى      ساعت 12

2ـ بهروز مثنوى           بازو      تقاطع بهار و زاهدى      ساعت 21 12

گلوله پس از مجروح کردن بازوى نامبرده از بدن او خارج و به سر رحیم قنواتى که در کنار او بوده برخورد و او را مى‌کشد.

3ـ غلامرضا رضائى ناصرى   ران      احمدى نبش دارا      ساعت 21 5

4ـ نعمت‌اله بدیعى             مرخص شده بود

5ـ على کریمى                مرخص شده بود

6ـ شاهرخى                مرخص شده بود

7ـ سیدمجتبى دهکردى      شکم      بین کاوه و زاهدى      ساعت 3011

8ـ شاهرخ مژدهى 18 ساله   فکین      زاهدى           30 / 1

9ـ هدایت 18 ساله        پاشنه پا      اول نادرى             5

10ـ مهراب نیک سهرابى      ران        سى مترى منتظر تاکسى بوده است

11ـ منصور شمالى‌نسب      سر (با چماق)      سى مترى   ساعت 30 / 2

12ـ نعمت ربیعى درگاه      گردن      حافظ             30 / 4

13ـ قربانعلى طالبى             مرخص شده بود

14ـ باقر مسعودى             مرخص شده بود

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان رازى

1ـ فرج‌اله رحمتى                    مرخص شده بود

2ـ دوشیزه ابراهیمى 8 ساله        مرخص شده بود

3ـ مصطفى دهقان                    مرخص شده بود

4ـ نصراله نظافت        ساق پاى چپ   حسینیه اعظم ساعت 5 بعدازظهر

5ـ محمد صادق صباغى      نبش زاهدى          ساعت 30 / 4 بعدازظهر

6ـ احمد خسروى وسیله سربازان با چاقو مجروح شده است در دکان نانوائى 30 / 11 صبح

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان سینا

1ـ بیگم جان جعفرى      ران راست      خیابان زند

2ـ غلام پاریاب           کتف         خیابان زند

3ـ امیر حسین احمدى     شکم        خیابان زند      داخل منزل

این دو برادرند و بعد از مشاهده مأمورین وارد منزل شده‌اند که به درب منزل تیراندازى و هر دو مجروح شده‌اند.

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان شیر و خورشید

1ـ جواد گلشن زاده        ساعد راست

2ـ موسى چمن آور        وسیله چماق

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان پارس

1ـ محمد کاظم یادگار      مرخص شده بود

2ـ محمود مینائى           مرخص شده بود

3ـ مهدى راسخ 19 ساله در حالى که سوار دوچرخه بوده از ناحیه هر دو پا در خیابان نادرى مجروح شده.

4ـ احمد بهرامى 32 ساله        پاى راست      خیابان خسروى

5ـ داود فیلى                      مرخص شده بود

6ـ سعید نورائى 15 ساله        پاى چپ از روى نفربر ارتشى باز نبش خیابان خاقانى تیراندازى شده است.

7ـ مصطفى توکلى‌زاده

8ـ بهزاد کمین‌زاده

مجروحین حادثه 27 / 10 / 1357 بیمارستان شرکت نفت

1ـ آقاى راشدى کارمند اداره تعمیرات

فوت شدگان حادثه 27 / 10 / 1357 چهارشنبه ـ اهواز

1ـ ابراهیم درویشى           اول لشگرآباد ـ به بیمارستان نرسیده است

2ـ هوشنگ خوانسارى        بازار هنگام پخش عکس آقاى خمینى از داخل فولکس بیمارستان کوروش

3ـ عظیم ذاکرزاده           خیابان مسجدى نبش سعید جلوى منزل[1]

 

 

 

 

*****

[گزارش]

به عرض می‌رساند.

در ساعت 2220 روز 27 / 10 / 57 شخصى تلفنى اطلاع داد که در شهر دزفول مأمورین به سوى مردم تیراندازى نموده و تعدادى از آنها را کشته‌اند و تقاضا داشتند که جناب آقاى نخست وزیر دستور فرمایند که به این موضوع رسیدگى شود.

بلافاصله با جناب آقاى فرماندار دزفول تماس گرفته شده و در مورد واقعه شهر دزفول از ایشان سئوال شد تا به استحضار جناب آقاى نخست وزیر برسد.

جناب آقاى فرماندار دزفول اطلاع دادند که از ساعت 6 بعدازظهر تعدادى از درجه‌داران شروع به آتش کشیدن مغازه‌ها و تیراندازى نموده و در این حمله تعدادى کشته و مجروح شده‌اند.

چون گزارش جناب فرماندار دزفول کامل نبود با ستاد بزرگ ارتشتاران و فرماندارى نظامى تهران و حومه تماس گرفته شد ولى ستاد بزرگ و فرماندارى نظامى اطلاع از موضوع نداشتند.

سپس با فرماندارى نظامى اهواز تماس گرفته شد و افسر کشیک سرگرد ترابى‌زاده اظهار داشتند بعد از شامگاه تعدادى از درجه‌داران به شهر رفته و شروع به آتش زدن مغازه‌ها و تیراندازى به سوى مردم نموده و پلیس هم در این زمینه با آنها همکارى نموده است که در نتیجه 18 نفر کشته و در حدود 35 نفر زخمى شده‌اند و تا ساعت 1130 روز 27 / 10 / 57 وضع ادامه داشته است.

در ساعت 2415 روز 27 / 10 / 57 موضوع به سرکار سرهنگ آذین در ستاد بزرگ ارتشتاران اطلاع داده شد که اقدامات لازم را معمول دارند.

مراتب تلفنى به استحضار جناب آقاى نخست وزیر رسید.

 

*****

[موضوع : اعزام نیرو]

در اجراى امر تعداد 8 افسر، 39 نفر درجه‌دار، 209 نفر سرباز، از گردان 135 پیاده در ساعت 12 با سه فروند هواپیماى ث ـ 130 به اهواز اعزام گردیدند.

 

28 / 10 / 57 198 ـ 40 ـ 201

ف تى 55 هوابرد ـ سرتیپ عباس شفاغت

از طرف       سرهنگ ستاد ناصرى

 

 

پی‌نوشت:


[1] . متأسفانه صفحه آخر این گزارش در دست نیست.



چهارشنبه سیاه 27 دی 57 در اهواز


چهارشنبه سیاه 27 دی 57 در اهواز


چهارشنبه سیاه 27 دی 57 در اهواز


چهارشنبه سیاه 27 دی 57 در اهواز


چند تن از شهدای چهارشنبه سیاه 27 دی 57 در اهواز

منبع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 24، ص 149 تا 161 و 177، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1386.
 

تعداد مشاهده: 9776


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.