امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به قیام نوزده دی 1356


تاریخ انتشار: 18 دي 1398


چکیده

رژیم پهلوی در سال 1356ش، با بحرانی مواجه شد که پیامدهای آن پایان عمر سلطنت پهلوی را حتمی کرد. رحلت مشکوک آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 و کشتار طلاب علوم دینی و مردم قم، در 19 دی 1356، در اعتراض به انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی، مبدأ تحولات بزرگ و بی‌نظیری در تاریخ کشور شد.

رویدادهای ذکر شده فوق‌الذکر در نیمه دوم سال 1356ش، مردم کشور را به باور تازه‌ای از مبارزه علیه رژیم پهلوی رساند. این قیام به عنوان نقطه عزیمت انقلاب اسلامی، آهنگ انقلاب را به صورت "استراتژی چهلم‌ها" پشت سر هم و با شتاب گسترد‌ه‌ای در راستای سرنگونی رژیم پهلوی با هدایت و رهبری امام خمینی(ره) پیش برد.

کلید واژه‌ها: امام خمینی، قیام 19 دی 1356، آیت‌الله مصطفی خمینی، مقاله رشیدی مطلق

 

مقدمه

پس از قیام پانزده خرداد 1342، رژیم برای خنثی نمودن حرکت اسلامی مردم، امام را تبعید کرد و سعی فراوانی را برای دور نگه داشتن مبارزان سیاسی از امام خمینی و محو یاد و خاطره ایشان از اذهان ملت به کار برد. با وجود همه تلاش‌ها، عشق مردم به امام تا سال‌های پس از آن نه تنها به خاموشی نگرائید بلکه با گسترش فساد همه جانبه ارکان حکومت و به حقیقت پیوستن نظرات رهبر کبیر در مورد رژیم پهلوی و نقشه‌ها و توطئه‌های استعمارگران علیه دین و منافع ملی، شدت و عمق بیشتری یافت.

در سال 1355ش، جیمی کارتر نماینده حزب دموکرات به رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. با قدرت گرفتن حزب دموکرات برای حفظ حکومت‌های تحت سلطه خود، از جمله ایران، فشارهایی را برای ایجاد فضای باز سیاسی در کشور وارد کرد.

محمدرضا پهلوی در 10 دی 1356، میزبان رئیس جمهور آمریکا در شب سال نو میلادی بود. جیمی کارتر در این سفر، ایران را جزیره ثبات در یکی از آشوب ‌زده‌ترین نقاط جهان می‌نامد.[1] چند روز بعد از سخنان کارتر، در پی انتشار مقاله‌ای توهین‌آمیز نسبت به امام خمینی، حوادثی به وقوع پیوست که همه تحلیل‌ها درباره ثبات امنیت در ایران به یکباره رنگ باخت؛ چنان که بعد از بروز بحران و آغاز انقلاب اسلامی ایران، این سخنان کارتر بارها برای اثبات عدم روشن بینی رئیس جمهور آمریکا نقل و یادآوری شد.[2]

 

زمینه‌های شکل‌گیری قیام نوزده دی

شروع نهضت امام خمینی و روحانیت در مهر 1341، منجر به وقوع قیام 15 خرداد 1342 شد که نقطه عطف انقلاب اسلامی ایران محسوب می‌شد. پس از سرکوب این جریان و تبعید امام خمینی از ایران به ترکیه و سپس نجف، نهضت وارد مرحله جدیدی از حیات خود گردید. در این زمان امام علاوه بر هدایت و تبیین خطی مشی مبارزه علیه رژیم، به تبیین اهداف نهضت پرداختند. ایشان در کتاب «ولایت فقیه» در تبیین وظیفه‌ی خویش و دیگر بزرگ مردان انقلابی می‌نویسند:

«مردان بزرگ که دارای سطح فکر وسیعی می‌باشند، هیچگاه مأیوس نگردیده به وضع فعلی خود... که در زندان و اسارت به سرمی‌برند و معلوم نیست که آزاد می‌شوند یا نه... نمی‌اندیشند و برای پیشبرد هدف خویش، در هر شرایطی که باشند، طرح نقشه می‌کنند که بعداً اگر توانستند مشخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند.»[3]

طرح مسئله حکومت اسلامی در کتاب «ولایت فقیه»، رحلت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی و انتشار مقاله «ارتجاع سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات، روند وقوع انقلاب را تسریع کرد و سیر جریانات سرنوشت دیگری را برای رژیم رقم زد.

 

انتشار کتاب «ولایت فقیه» و آغاز تحول در نگرش رابطه دین، سیاست و حکومت

امام خمینی احیاگر، نظریه حکومت اسلامی و تنها فقیه و عالم شیعی هستند که به طور ریشه‌ای و گسترده به تبیین مسئله ولایت فقیه پرداخته‌اند.[4] ایشان در سال‌های قبل از شروع نهضت به روشنی موضع خود را در این مسئله مطرح می‌کردند. در سال 1322ش، در پاسخ به شبهه افکنی‌های حکمی‌زاده پیرامون حکومت فقیه و انکار ولایت فقیهان می‌نویسد:

«از احکام روشن عقل که هیچ کس انکار آن را نمی‌تواند بکند، آن است که در میان بشر قانون و حکومت لازم است و عائله بشر نیازمند به تشکیلات و نظام‌نامه‌ها و ولایت و حکومت اساسی است.»[5]

به عقیده امام، هیچ حکومتی جز، حکومت خدایی (اسلامی) قانونی نیست و اعتبار ندارد:

«جز سلطنت خدایی، همه سلطنت برخلاف مصلحت مردم و جور است و جز قانون خدایی، همه قوانین باطل و بیهوده است...»[6]

یکی از مسائلی که در سال‌های پس از آغاز نهضت نیز به عنوان اصلی‌ترین آرمان‌های نهضت امام خمینی جلوه‌گر شد، مباحث ولایت فقیه و ایده تشکیل حکومت اسلامی به وسیله امام خمینی بود. ایشان طرح مبسوط این دیدگاه را از اول بهمن 1348 تا 12 بهمن همان سال، حدود دوازده درس در باب «ولایت فقیه» مطرح کردند. این سخنرانی‌ها در ابتدا به صورت یک یا چند درس تکثیر و منتشر شد و در پاییز 1349ش، پس از ویرایش و تأیید امام در بیروت چاپ و به ایران، کشورهای اروپایی، آمریکایی، پاکستان و افغانستان فرستاده شد. این کتاب در سال 1356ش، در ایران با نام «نامه‌ای از امام موسی کاشف الغطاء» چاپ و منتشر شد.[7]

امام خمینی در این کتاب با بیان این که موازین حقوقی برای حل مشکلات جامعه ضعیف و ناتوان است، پاسخ می‌دهد:

«مجموعه‌ی قانون، برای اصلاح جامعه کافی نیست. برای این که قانون مایه‌ی اصلاح و سعادت بشر شود به قوه‌ی اجرائیه و مجری احتیاج دارد. به همین جهت، خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون، یعنی احکام شرع یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است.»[8]

امام با این بیان علاوه بر اعلام عدم مشروعیت حکومت پهلوی، دیدگاه افرادی را که معتقد به اصلاح قانون در جامعه بدون تغییر حکومت بودند را کاملاً نفی می‌کند.

به دنبال نشر این کتاب، ساواک در ممنوعیت چاپ و نشر آن می‌کوشد. از این رو به کلیه مراکز ساواک‌های ایران در دستورالعملی اعلام می‌کند:

«اخیرا [امام] خمینی در نجف سخنرانی نموده و گفتار وی به صورت جزوه و نوار به ایران آورده شده. از توزیع آن جلوگیری و عاملین شناسایی و نتیجه را اعلام نمایند. ضمناً برخی از حجاج حامل جزوه مزبور می‌باشند.»[9]

با وجود فشارها و کنترل شدید ساواک از طریق دستگیری و شکنجه افرادی که این کتاب را به همراه داشتند، اندیشه‌های امام خمینی در خصوص حکومت اسلامی به سرعت در میان نیروهای مسلمان و انقلابی در حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز گسترش یافت.[10] نشر و گسترش اندیشه ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی از سوی امام، به روشنی اهداف مخالفت ایشان را با رژیم و حکومت سلطنتی که همان سرنگونی آن بود، اعلام نمود. رژیم نیز برای مقابله با این امر اقداماتی را در راستای ضربه زدن به امام به مرحله اجرا درآورد.

 

برگزاری مجالس ختم آیت‌الله حاج مصطفی خمینی

مرگ مشکوک آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان 1356، در نجف اشرف، در ایران و خصوصاً قم، بازتاب وسیعی داشت. سخنرانی‌های فراوانی در سراسر ایران، کشورهای همسایه و بسیاری از محافل دانشجویی در اروپا و آمریکا و آسیا در بزرگداشت شخصیت ایشان برگزار شد. این مجالس علاوه بر گرامی‌داشت آیت‌الله سید مصطفی خمینی، موجب افزایش یاد امام در میان مردم شد.[11]

 فردای شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی، حوزه‌های علمیه نجف، قم و تهران تعطیل شد و علمای تراز اول ایران با برگزاری مجالس ختم، یاد و نام ایشان را گرامی داشتند.[12] همچنین مراجع، علما و بزرگان حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرام به امام خمینی، رهبریت ایشان را در پیشبرد حرکت انقلابی مردم تصریح کردند.[13]

حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی، در باره وقایع پس از درگذشت حاج آقا مصطفی می‌گوید:

«در آبان ماه 1356، فرزند امام خمینی (حاج آقا مصطفی خمینی) به صورت ناگهانی و مشکوکی در نجف درگذشت. فوت حاج آقا مصطفی خمینی را می‌توان سر آغاز تجدید و احیای مبارزات اسلامی دانست و همان طور که امام گفت از الطاف خفیه خداوند بود. چرا که فوت ایشان باعث شد تا بار دیگر امام خمینی از انزوا بیرون بیاد و جرقه‌ی تجدید و احیای مبارزات اسلامی زده شود.... بعد از فوت حاج آقا مصطفی خمینی، بار دیگر نام امام بر سر زبان‌ها افتاد.»[14]

در 6 آبان 1356 در بازار مراسم ختم حاج سید مصطفی خمینی با حضور اجتماع کثیری از روحانیون و مردم برگزار شد. در پی برپایی مجالس ختم در ایران، در نجف نیز چنین مجالسی از طرف اقشار مختلف در حوزه علمیه نجف برپا شد. آخرین مجلس ختم در مسجد جامع نجف اشرف که از طرف امام خمینی منعقد شد، سه روز متوالی چهارم، پنجم و ششم آبان ادامه داشت.[15]

برپایی مراسم ختم حاج مصطفی، باعث شد تا علما تصمیم بگیرند که در همه منابر ختم ایشان در مورد مرجعیت امام خمینی و اجرای قانون اساسی صحبت کنند.[16] گزارش‌های ساواک، نشان می‌دهد که در اغلب این مراسم‌ها، وعاظ انقلابی نظیر سید مرتضی برقعی، شیخ عبدالمجید معادی‌خواه، شیخ ابوالقاسم خزعلی و شیخ محمدتقی حقدوست به صورت مستقیم و غیر مستقیم به انتقادهای سیاسی علیه عملکرد حکومت پهلوی می‌پرداختند. به طور نمونه ساواک در گزارشی از مجلس ختم حاج مصطفی در بازار تهران آورده:

«شیخ محمد تقی حقدوست بالای منبر رفت و درباره زندانی شدن امام جعفر صادق و موسی بن جعفر و امام زین العابدین و شکنجه دادن آنان در داخل زندان اشاره کرد و در ضمن گفته‌های خود درباره تبعید [امام] خمینی و خصوصیات اخلاقی وی صحبت نمود و دانشجویان دانشگاهی را به پیوستن به روحانیت و مبارزه آنان با وضع فعلی تشویق نمود.»[17]

برپایی مراسم ختم حاج مصطفی در مساجد تهران نظیر مسجد ارک، مسجد جامع بازار، مسجد جامع سرسبز نارمک، مسجد اعظم قم، مسجد آیت‌الله کاشانی در پامنار، مسجد شهرری به یک روز تعطیل شدن بازار تهران انجامید. در گزارش ساواک ماهیت این مراسم، این گونه معرفی شده است:

«اکثر شرکت‌کنندگان در این مراسم و مجالس، شعارهایی برله خمینی و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یک بار دیگر خمینی به ایران مراجعت نماید. از طرفی در بعضی از محافل بازار و بین مردم چنین شایع شده که مصطفی خمینی را مانند علی شریعتی در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیده‌اند. رویهم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شأن و وجهه پدرش در بین قاطبه مردم بسیار مؤثر بوده است.»[18]

با نگاهی به اسناد به جا مانده از ساواک روشن می‌شود که مسئولین این سازمان امنیتی به هیچ وجه پیش بینی برپایی مجالس ختم و بزرگداشت حاج مصطفی را نمی‌کردند. به همین جهت پرویز ثابتی (رئیس اداره کل سوم ساواک) با صدور دستور العملی به مراکز ساواک در شهرهای مختلف از آنان می‌خواهد که مراقب برپایی مجالس ختم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی باشند و اگر تمجیدی از امام خمینی شد از برگزاری مجالس جلوگیری کنند.[19]

یکی از مدیران ساواک در تحلیلی از حوادث روزهای پس از درگذشت حاج مصطفی می‌نویسد:

«فوت مصطفی خمینی پسر روح الله خمینی در عراق به علت سکته قلبی در تاریخ 30 / 7 / 37 (30 / 7 / 1356) مستمسک جدیدی به دست روحانیون افراطی و هوادارت آنها داد تا مجددا زمینه تحرک متعصبین مذهبی را فراهم نمایند. به مناسبت فوت یاد شده مجالس متعددی در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار گردید و روحانیون افراطی فرصتی پیدا کردند تا از متوفی و پدرش تجلیل نمایند. در جریان برگزاری مجالس مذکور تعدادی از وعاظ افرازی مبادرت به عنوان مطالب تحریک امیز و خلاف مسائل عمومی نمودند و عده‌ای از متعصبین مذهبی نیز شعارهایی به نفع خمینی و علی شریعتی داده‌اند.»[20]

مراسم چهلمین روز درگذشت، حاج مصطفی خمینی همانند مراسم درگذشت ایشان از سوی مراجع در شهر قم و سایر شهرهای ایران برگزار شد. در 11 آذر 1356، در مسجد اعظم قم از طرف مدرسین حوزه علمیه مراسمی به این مناسبت با حضور حدود ده‌ هزار نفر از اقشار مختلف مردم و با سخنرانی حجت الاسلام محمدمهدی ربانی املشی، شیخ صادق خلخالی و محمدجواد حجتی کرمانی تشکیل شد. در پایان این مراسم قطعنامه‌ای سیزده ماده‌ای قرائت گردید که در این قطعنامه شرکت کنندگان مراسم، خواستار بازگشت سریع امام خمینی، آزادی زندانیان سیاسی به ویژه آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله حسینعلی منتظری، استرداد مدرسه فیضیه، آزادی بناهای مدارس علمیه، آزادی اجتماعات، بیان و قلم، رفع منع از منابر وعاظ و... شدند. پس از پایان مراسم فوق جمعیت حاضر با دادن شعار "درود بر خمینی" به قصد اشغال مدرسه فیضیه به طرف مدرسه رفتند که با درگیری با مأموران انتظامی متفرق شدند.[21]

بعد از ظهر همان روز، مراسم دیگری در مسجد اعظم قم با حضور بیست هزار نفر از طبقات مختلف مردم من جمله طلاب و دانشجویان برگزار شد. در پایان مراسم عده‌ی زیادی از شرکت کنندگان به تظاهرات علیه حکومت پهلوی مبادرت کردند که این تظاهرات با دخالت مأموران نظامی و دستگیری تعدادی از تظاهر کنندگان سرکوب گردید.[22]

ثابتی در گزارشی در تجزیه و تحلیل فعالیت‌های روحانیون تحت عنوان «روحانیون افراطی» در مورد برپایی مراسم چهلمین روز درگذشت حاج مصطفی خمینی می‌نویسد:

«در اجتماعاتی که به مناسبت فوت مصطفی خمینی در تهران و شهرهای مختلف تشکیل گردید، این فعالیت‌ها گستردگی بیشتری پیدا کرد و در مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی اجتماع بزرگی از متعصبین مذهبی در شهر قم بر پا گردید و در پایان این مراسم قطعنامه‌ای در 13 ماده از طرف روحانیون افراطی عنوان گردید و طی آن مجدداً بازگشت روح‌الله خمینی به ایران خواسته شد.»[23]

ثابتی در پایان این گزارش دستورالعمل‌هایی را برای خنثی کردن فعالیت گروه‌های سیاسی نظیر مراقبت از روحانیون و پیشگیری از اقدامات آنها، مراقبت بیشتر از معمول از منابر وعاظ افراطی و جلوگیری به موقع از سخنرانی‌های آنها، کنترل ارتباط گروه‌های دانشجو با روحانیون و فعالیت‌های آنها و مراقبت از اجتماعاتی که از طرف روحانیون به مناسبت‌های مختلف تشکیل می‌گردد را می‌دهد.[24]  

پس از برگزاری مراسم چهلمین روز درگذشت حاج آقا مصطفی، ساواک آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمد صادق خلخالی، عبدالمجید معادی خواه، محمد مهدی ربانی املشی و شیخ محمد جواد حجتی کرمانی را دستگیر و به مناطق بد آب و هوا تبعید کرد.[25]

 

چاپ مقاله «ارتجاع سرخ و سیاه در ایران» علیه امام خمینی

محمدرضا پهلوی برای مخدوش کردن چهره و شخصیت امام خمینی بر آن شد تا ایشان را عامل استعمار معرفی نماید تا از این طریق اندکی از محبوبیت امام را در میان مردم بکاهد.[26]

لذا 17 دیماه 1356، مقاله‌ای تحت «عنوان ارتجاع سرخ و سیاه در ایران» با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. نویسنده مقاله آگاهانه روحانیون را عاملی در دست استعمار برای ایجاد مشکل در پیشبرد انقلاب سفید و ناپایدار ساختن ثبات سیاسی کشور معرفی کرده است. وی در ادامه امام خمینی را از عوامل وابسته به «مرکز استعمار انگلیس» می‌داند که مخالف انقلاب سفید و پیشرفت کشور می‌باشد.[27] انتشار این مقاله منجر به خشم ملت ایران علیه حکومت پهلوی شد؛ چنان که به قول آنتونی پارسونز «ندانسته آتشی برافروخت که بازتابی همانند انفجار یک معدن داشت.»[28]

با توزیع روزنامه اطلاعات در شهر قم، مقاله منتشر شده خشم علما و فضلای حوزه علمیه را برانگیخت. تعدادی از مراجع و علما شب هجدهم دی‌ماه به دعوت سیدحسین موسوی تبریزی در منزل حجت‌الاسلام نوری همدانی نشست اضطراری پیرامون مقاله چاپ شده و اهانت به روحانیون و امام تشکیل دادند. آقای سید حسین موسوی تبریزی در این باره می‌گوید:

«در آن ایام در منزل آقای محمد یزدی مجلس روضه بود و شب هجدهم دی من در مجلس روضه بودم، بعد از پایان مراسم بیرون آمدم، طلبه‌ای جوان که در آن ایام در درس لمعه بنده شرکت می‌کرد، جلو آمد و با حالتی افسرده و ناراحت، روزنامه‌ای را در دست داشت به من نشان داد . گفت: مقاله اطلاعات را خوانده‌اید؟ گفتم: نه! همانجا ایستادم، خواندم و دیدم قابل تحمل نیست، برگشتم و با آقای یزدی موضوع را در میان گذاشتم و بنا شد که جلسه‌ای تشکیل شود. فعالیت شروع شد و در نهایت با حضور آقایان: جعفر سبحانی، حسن صانعی، سیدحسن طاهری خرم‌آبادی، علی مشکینی، ناصر مکارم شیرازی، محمد مؤمن، وحید خراسانی، محمد یزدی و اینجانب در منزل آقای حسین نوری گرد هم آمدند تا تصمیم هماهنگ علیه رژیم داشته باشند، پس از بررسی ابعاد گوناگون برخورد با رژیم، اظهار نظرات مخالف و موافق، تصمیم گرفته شد که روز 18 / 10 / 1356، درس‌های حوزه علمیه را تعطیل کنند.»[29]                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                      در پی تعطیلی حوزه علمیه، حدود دویست و پنجاه نفر از طلاب علوم دینی در مدرسه خان اجتماع و با دادن شعار درود بر خمینی و مرگ بر حکومت استبدادی به تظاهرات پرداختند که در نتیجه درگیری با پلیس متفرق شدند. تعدادی از آنها نیز به منزل آیت‌الله گلپایگانی مراجعه کردند. پس از سخنرانی آیت‌الله گلپایگانی، جمعیت از منزل ایشان خارج و مجددا دست به تظاهرات زدند.[30]

برخی از طلبه‌ها هم در روز هجدهم دی به منازل علمایی نظیر آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله مرعشی نجفی، سیدصادق روحانی و آقامرتضی حائری رفتند و درخواست اعتراض به مندرجات روزنامه اطلاعات را نمودند.[31]

عده‌ای از مردم قم نیز همراه با روحانیت مبارز، با تعطیلی مغازه‌ها، به برپایی اجتماعات و تظاهرات علیه این اقدام رژیم پرداختند. بعداز ظهر روز هجدهم بیش از 2000 نفر از معترضین در مسجد اعظم قم گردهم آمدند و شعارهای درود بر خمینی- مرگ بر استبداد سر دادند. با غروب آفتاب، جماعت به اقامه نماز برخاستند و پس از اقامه نماز آیت‌الله شیخ مرتضی حائری سخنرانی کرد و ضمن تأسف از چاپ مقاله در روزنامه اطلاعات گفت که بیم آن می‌رود چنانچه مطلبی در این محل گفته شود این جا را نیز مانند مدرسه فیضیه تعطیل کنند.[32]  

پس از سخنرانی، تظاهرات به خیابان‌های قم کشیده شد که به درگیری بین نیروهای نظامی و مردم انجامید که ضرب و جرح تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی منجر به سرکوب تظاهرات گردید.

 

وقایع روز نوزده دی

در نتیجه التهاب و حوادث شهر قم، ساواک قم و شهربانی این شهر به تمام نیروهای تحت امر خود، دستور برخورد خونین با مردم را داد. همه مدرسین حوزه علمیه جز آقای سیدکاظم شریعتمداری کلاس‌های درس خود را تعطیل کردند. حدود 300 نفر از طلبه‌ها قبل از شروع راهپیمایی به محل کلاس درس ایشان رفتند و از وی خواستند به احترام همراهی با سایر علما و اهانت به امام خمینی، کلاس درس خود را تعطیل کند. ایشان ابتدا ناراحت شد و این درخواست را توهین به خود تلقی کرد، اما دست آخر از ادامه درس دادن خودداری نمود.[33]

حرکت مردم قم، در 19 دی 1356 با تعطیلی بازار و راهپیمایی طلاب و بازاریان آغاز شد. در این روز طلاب در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع کردند و بعد به منزل آیت‌الله میرزا هاشم آملی و بعد از آن به منزل علامه سیدحسین طباطبایی رفتند.[34]

طبق گزارش ساواک قم، حدود پنج هزار نفر از طلاب در ساعت 10:‌30 در مسجد اعظم قم اجتماع کردند و از آن جا به منزل چند تن از روحانیون رفتند و خواستار دفاع آنها از امام خمینی شدند.[35] در دیدار علما، آیت‌الله میرزا هاشم آملی، ضمن تشکر از واکنش طلاب و مردم به اهانت روزنامه اطلاعات، توصیه می‌کند که وحدت کلمه را حفظ کنید و متذکر می‌شوند: « که این گونه اهانت‌ها به امام خمینی هیچ ضرری نمی‌رساند چرا که: عظمت آقای ما به حدیست که این گونه نوشتجات به او ضرر نمی‌رساند، البته جای تأسف است که نباید نوشته بشود ...»[36]

 علامه طباطبایی نیز بعد از تشکر از ابراز احساسات تظاهرکنندگان، از مقام روحانی امام دفاع کرده و سابقه رفاقت خویش با امام را بازگو می‌کند.[37]

معترضین در بعد از ظهر همان روز به سوی منزل حجت‌الاسلام حسین نوری حرکت کردند.[38] در منزل ایشان ابتدا حجت‌الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی سخنرانی نمود. وی در سخنان خود به مسئله امامت و رهبری امام خمینی و همین طور حکومت اسلامی و وظیفه مردم در قبال اهانت روزنامه اطلاعات اشاره کرد، سپس حجت‌الاسلام نوری طی سخنانی حرکت روحانیت در مسیر رهبری امام خمینی را اعلام کردند:

«هر کجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن نهضت‌ها در حرکت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت می‌شده، روحانیت در حرکت جامعه نقش موثر و خلاقی داشته است و مردم مسلمان با روحانیت اصیل هستند و روحانیت اصیل با آیت‌الله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان و مبارزه دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیت‌الله خمینی به جایی نخواهد رسید.»[39]

 پس از سخنرانی حجت‌الاسلام حسین نوری در دفاع از امام خمینی، تظاهر کنندگان که تعدادشان حداقل به ده هزار نفر می‌رسید با دادن شعارهای تند علیه رژیم و حمایت از امام خمینی به حرکت خود به سمت خیابان صفائیه ادامه دادند.[40] قصدشان این بود که از طریق خیابان ساحلی به منازل آیت‌الله سلطانی طباطبایی و آیت‌الله مشکینی بروند. در مسیر رفتن بودند که اولین نشانه‌های درگیری به وسیله مأموران رژیم رخ داد.[41] دو تن از مأموران ساواک اقدام به شکستن شیشه‌ی یکی از بانک‌ها کردند که درگیری بین نیروهای پلیس و تظاهرکنندگان به خشونت کشیده شد.[42]

با زمین افتادن تعدادی از مردم، جمعیت در کوچه‌های اطراف پناه گرفتند و فشردگی تظاهرات از هم گسست. عده‌ای هم با سنگ، شاخه درخت و... تا پاسی از شب در مقابل مأموران مسلح ایستادگی کردند.[43]

مطبوعات رژیم، کشتار هجدهم و نوزدهم دی‌ماه در شهر قم، توسط مأموران نظامی را این‌گونه توجیه کردند: «پلیس به بهانه شکسته شدن شیشه‌های چند مغازه و بانک و تخریب چند محل و هجوم عده‌ای به کلانتری یک، به سوی مردم آتش گشود.» به گفته برخی از روحانیون مبارز حاضر در تظاهرات و شاهدین محل، تخریب اماکن و حمله به کلانتری و بانک‌ها، توسط عوامل رژیم انجام شده است تا بهانه‌ی سرکوب را به دست پلیس داده باشند.[44]

درباره تعداد مجروحین و شهدا آمار دقیقی در دست نیست. رئیس ساواک قم در تاریخ 20 / 10 / 1356 کل مجروحین و مقتولین 19 دی را بیست نفر اعلام کرد که شش نفر آنها از کشته شدگان و چهارده نفر نیز از مجروحین حادثه بوده‌اند.[45]

 شاهدان حادثه، تعداد مجروحین و شهدای این روز را زیاد عنوان می‌کنند. حجت‌الاسلام علی دوانی در خصوص آمار کشته شدگان و مجروحین حادثه می‌نویسد: «کشته و زخمی به قدری زیاد بود که گذشته از آنچه مردم به خانه‌ها بردند، گذشته از تخت‌ها تمام راهروهای بیمارستان‌های قم و کف اتاق‌ها انباشته از اجساد و مجروحین بود. روحانی و غیر روحانی، پیر و جوان و کودک و مرد و زن.»[46]

 

بازتاب قیام نوزده دی

اولین واکنش رژیم، پس از سرکوب و کشتار مردم، تبلیغات روانی و تخریب اذهان بود؛ رژیم سعی می‌کرد تا رابطه مستقیم میان مقاله اهانت آمیز 17 دی با قیام 19 دی را مخدوش کند و چنین وانمود می‌کرد که مردم قم مخالف تمدن، اصلاحات، توسعه و پیشرفت‌های اساسی هستند؛ چرا که 19 دی نیز مصادف با اعلام رسمی برنامه‌های اصلاحات ارضی محمدرضا بود.  

همچنین رژیم پهلوی بعد از واقعه خونین 19 دی، عده‌ای از کارمندان و اعضای حزب رستاخیز را جمع‌آوری و با به راه انداختن تظاهراتی نمایشی در 23 دی 1356 سعی کرد، وانمود کند روشنفکران ایران، «شورش مرتجعین قم» را محکوم می‌کنند.[47] یک هفته بعد از چاپ مقاله «ارتجاع سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات، مقاله‌ی دیگری، با نام مستعار «حسن معینی فر» در روزنامه کیهان، تحت عنوان «آگاهی ملی سدی در مقابل استعمار» چاپ شد. این مقاله حرکت مبارزان نهضت اسلامی علیه رژیم را این‌گونه معرفی می‌کند: «چون تلاش‌های استعمار عقیم ماند، بنا به طبیعتش، دست به دامن حیله‌ای دیگر گرفت تا همچنان چنگ در منابع ملی ما داشته باشد...»[48]

امام خمینی پس از شنیدن خبر هجوم مأموران رژیم به شهر قم، به منظور همدردی با آنها به مدت یک هفته درس و نماز جماعت خود را تعطیل کردند.[49] همچنین در پیامی اقدام رژیم در هتک حرمت علما، طلاب و مردم را مصیبتی بزرگ خواندند و در ادامه‌ی این پیام، سرکوب قیام 19 دی را نشانه‌ی نزدیک بودن پیروزی انقلاب اسلامی و استیصال رژیم شاه تلقی کردند و از فعالان سیاسی خواستند که از طرح بحث لزوم اجرای قانون اساسی خودداری نمایند. چرا که این امر به مفهوم حفظ نظام سلطنتی خواهد بود. در حالی که تمامی مشکلات از وجود همان رژیم است و تنها راه باقی مانده سقوط آن است.[50]

اساتید و فضلای حوزه علمیه قم، علمای اعلام و وعاظ و روحانیون تهران، آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله مرتضی حائری و آیت‌الله هاشم آملی و بازرگانان تهران با انتشار اعلامیه‌های مشترک نسبت به مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به امام و فاجعه 19 دی قم اعتراض کردند.[51]

آیت‌الله العظمی گلپایگانی نیز در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله العظمی خوانساری از واقعه 19 دی اظهار تأسف و تألم نمودند. در این نامه آمده است:

«مقالات اخیر بعضی از جراید و حمله به احکام مقدس اسلام و تهمت و توهین به مقام شامخ روحانیت موجب نگرانی و انزجار تشنج شدید گردید و مأمورین دولت به جای توجه به اعتراض شدید و منطقی آقایان طلاب و مردم بی‌دفاع اعمالی که در تمام جوامع بشری محکوم است مرتکب و با اسلحه گرم با آنها روبرو و عده‌ای بی‌گناه را به قتل رسانده و جمع زیادی را مجروح و مصدوم نموده‌اند...»[52]

خبر حوادث قم، بازتاب گسترده‌ای در سراسر کشور داشت، در 24 دی 1356، اصناف و کسبه بازار اصفهان، نجف‌آباد و مشهد مغازه‌های خود را تعطیل کردند. سه روز بعد بازرگانان تهران هم در اعتراض به حوادث 19 دی 1356، اعلام اعتصاب نمودند[53] و مردم با تداوم تظاهرات و تعطیلی بازار و... اعتراض خود را شدت بخشیدند. تظاهرات در زنجان، عدم حضور ائمه جماعت در اهواز و اعتصاب بازاریان اصفهان و شیراز، تعطیلی بازار تهران، تظاهرات مردم دزفول و تعطیلی حوزه علمیه مشهد و بسیاری دیگر از شهرهای کشور هماهنگ و یکپارچه موج عظیمی از مخالفت و اعتراض را نسبت به کشتار 19 دی‌ماه در پی داشت.[54]

 

نتایج و پیامدها

قیام 19دی قم، سرآغاز تظاهراتی بود که هر چهل روز یک بار تشدید می‌شد، بدین صورت که برگزاری هر چهلمی سبب شهید شدن شمار دیگر می‌شد و زمینه را برای برگزاری چهلم بعدی فراهم می‌آورد. برگزاری این مراسم، تظاهرات را علاوه بر قم به شهرهای تبریز، تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و شهرهای دیگر کشاند تا نهایت در بهمن 1357، موجب سرنگونی سلطنت پهلوی گردید. آنتونی پارسونز نیز در این باره می‌نویسد:         

«واقعه قم که سربازان، تعدادی از مردم را از پای درآوردند باعث اغتشاشات بیشتری شد و آن هم به کشتار بیشتری منجر گردید و سرانجام دوره‌ای از ویرانگری و نافرمانی از دولت آغاز شد که شاه مقتدر و پایه‌هایی را که او و پدرش در طول بیش از شصت سال پی‌ریزی کرده بودند، از میان برداشت.»[55]

بزرگترین دستاورد واقعه‌ی 19 دی 1356، مخدوش شدن حریم امنیتی رژیم و ابهت شاه بود. بعد از این رویداد رژیم بار دیگر دریافت که نیروهای مردمی به رهبری علما و روحانیت می‌توانند خطرسازترین عامل برای سرنگونی سلطنت پهلوی باشند.

نزدیکی و همبستگی مراجع و فضلای دارای دیدگاه‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی و ایجاد جبهه‌ای متحد  در قبال عملکرد ضد مذهبی رژیم، از دیگر دستاوردهای این قیام بود. به طوری که هر اندازه فشارهای سیاسی و عملکرد ضد مذهبی حکومت در سطح جامعه بیشتر می‌شد، به همان اندازه اندیشه روحانیون با عملکردهای مختلف به هم نزدیک‌تر می‌شد.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] غلامرضا کرباسچی، هفت هزار روز، ج 2، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1378، ص 335.

[2] ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، هفته، 1361، ص 96.

[3] امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، امیرکبیر، 1360، ص 185.

[4] سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر چهارم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1390، ص47.

[5] همان، ص 50.

[6] همان.

[7] امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، موسسه انتشارات امیر کبیر، با همکاری نمایشگاه کتاب، ص 1.

[8] همان، ص 26.

[9] سید حمید روحانی، همان، ص 89.

[10] امام خمینی، ولایت فقیه، ص 2.

[11] هدایت‌الله بهبودی، 25 منزل تا انقلاب، مجله مطالعات تاریخی، زمستان 1389، شماره 31، ص 19.

[12] انقلاب اسلامی به روایت اسناد، ج1 ، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1376، ص غ.

[13] 19 دی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 8.

[14] خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی، عشق و تلاش، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1395، ص287.

[15] 19دی به روایت اسناد ساواک، ص 15.

[16] همان، ص 24.

[17] همان، ص 15.

[18] همان، ص 25.

[19] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص غ.

[20] همان.

[21] همان، ص 34-37.

[22] همان، ص37.

[23] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 405.

[24] همان، ص 414.

[25] همان، ص 39.

[26] غلامرضا کرباسچی، هفت هزار روز، ج 2، ص 777.

[27] همان، ص 778-777.

[28] آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه پاشا شریفی، ج 1، تهران، راه نو، 1363، ص 109.

[29] علی شیرخانی، حماسه 19 دی، تهران، انتشارات مرکز انقلاب اسلامی، 1377، ص 173.

[30] 19 دی به روایت اسناد ساواک، ص 62.

[31] همان، ص 63.

[32] هدایت الله بهبودی، 25 منزل تا انقلاب، ص 22.

[33] 19 دی به روایت اسناد ساواک، ص 73.

[34] مجیدرضا اقدسی، انقلاب اسلامی، از دی 1356 تا بهمن 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 66-65.

[35] علی شیرخانی، همان، ص 175.

[36] همان.

[37] همان، ص 245.

[38] مجیدرضا اقدسی، همان، ص 66-65.

[39] علی شیرخانی، همان، ص 276-274.

[40] مجیدرضا اقدسی، همان، ص 66-65

[41] هدایت الله بهبودی، همان، ص 22.

[42] علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج7، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، ص26 علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 7، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، ص 26.

[43] شیرخانی، همان، ص 178.

[44] غلامرضا کرباسچی، همان، ص 779.

[45] 19دی به روایت اسناد ساواک، ص 89.

[46] علی دوانی، همان، ص 27-26.

[47] دوانی، ج 7، ص 56.

[48] همان، ص 22.

[49] غلامرضا کرباسچی، همان، ص 779.

[50] صحیفه امام خمینی، ج 3، تهران،‌مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 4، 1379، ص 308-310.

[51] علی دوانی، همان، ص 47-35؛ کرباسچی، ص 782.

[52] دوانی، همان، ص 47.

[53] علی اکبر رنجبر کرمانی، روزشمار زندگی امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، 1389، ص 153.

[54] غلامرضا کرباسچی، ج 2، ص 783-787.

[55] هدایت الله بهبودی، 25 منزل تا انقلاب، ص 20-19.

 

 

منابع

کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز، ج2، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1378.

سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، هفته، 1361.

امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، امیرکبیر، 1360.

روحانی، سید حمید،  نهضت امام خمینی، دفتر چهارم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1390.

 بهبودی، هدایت الله، 25 منزل تا انقلاب، مجله مطالعات تاریخی، زمستان 1389، شماره 31.

انقلاب اسلامی به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1376.

خاطرات حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی، عشق و تلاش، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1395.

19دی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382.

پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه پاشا شریفی، ج1، تهران، راه نو، 1363.

شیرخانی، علی، حماسه 19 دی، تهران، انتشارات مرکز انقلاب اسلامی، 1377.

اقدسی، مجیدرضا، انقلاب اسلامی، از دی 1356 تا بهمن 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389.

دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج 7، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع).

صحیفه امام خمینی، ج 3، تهران،‌مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 4، 1379.

رنجبر کرمانی، علی اکبر، روزشمار زندگی امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، 1389.

 

 


















 

تعداد مشاهده: 7579

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.