امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

مقالات با درج سند

18 آذر سالگرد رحلت فقیه نام‌آور آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی


تاریخ انتشار: 15 آذر 1402


چکیده

تاریخ بشر گواه صادقی است بر نقش شخصیت‌های بزرگ فکری، علمی و مذهبی در تغییر ساختار جامعه بشر و ایران اسلامی با برخورداری از مجمعی از این برجستگان در سال‌های پیش از وقوع انقلاب اسلامی توانست پایه‌های نهضت اسلامی را بر آنان استوار کند و در این مسیر پر فراز و نشیب از حضور این قشر فرهیخته کمال بهره را ببرد. اگرچه در این راه شدائد و مصیبت‌های بسیاری بر اهل علم و عمل وارد شد، اما هیچ‌یک از این مسائل نتوانست اراده آنان را مخدوش نماید. یکی از این رجال بزرگ و عظیم‌الشان جهان اسلام آیت‌الله‌ العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی بود که بی‌شک احیاء کننده فقه جعفری و حافظ حوزه و روحانیت شیعه در قم بود. سالک بیدار دلی که معارف الهی و اسلامی را چراغ هدایت خویش در مسیر مبارزه با طاغوت قرار داد و از هیچ قدرتی واهمه به خود راه نداد. بصیرت و هوشیاری این مرجع عالیقدر در بزنگاه‌های تاریخ چنان بود که در کشاکش رویدادهای تاریخی نقش هدایتگری برای مردم ایفا کرد و هم داستان با امام خمینی در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی حضور چشمگیر داشت.

**********

تولد یک ستاره

آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی از فقها و مراجع معاصر در نهم ذی‌القعده سال 1316 هجری قمری در قریه گوگد گلپایگان چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار ایشان از سادات عالیقدر و معروف به زهد و تقوی بود. دو سال و نیم داشت که مادر پارسای خویش را از دست داد. نامهربانی روزگار در حق این کودک خردسال به همین جا ختم نگردید و در نه سالگی به سوگ والد بزرگوار خود نشست ولی از آنجا که تقدیر الهی آینده‌ای درخشان و روشن را برایش رقم زده بود هیچکدام از این مشکلات نتوانست در اراده او برای تحصیل خللی ایجاد کند[1] و ایشان راه حوزه و آموختن علوم اسلامی را در پیش گرفت و از محضر اساتید معظمی در این زمینه بهره برد. اساتید اصلی وی آیت‌الله سید محمدحسن خوانساری، آیت‌الله آخوند ملاعلی محمدتقی گوگدی و آیت‌الله العظمی حائری یزدی بودند و علاوه بر شاگردی نزد آنان، وی از دروس دیگر اساتید حوزه مانند محقق غروی اصفهانی، محقق عراقی، آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی، آیت‌الله شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی مسجد شاهی و آیت‌الله میرزا محمدباقر گلپایگانی هم کسب فیض نمود.

 

بر کرسی تدریس

وی از اوایل جوانی شروع به تدریس کرد و از مدرسین به نام حوزه شد. پس از رحلت آیت‌الله بروجردی از جمله پرجمعیت‌ترین درس‌ها درس ایشان بود و متجاوز از سی سال از هفتاد سال تدریس در حوزه فقاهت‌٬ بزرگترین جمعیت درس را به خود اختصاص داده بود و از این رو به لحاظ کم و کیف و طول زمان و کثرت شاگردان‌٬ تدریس ایشان امتیازی بود که خداوند متعال معظم‌له را بدان مخصوص گردانیده بود. در فهم و جمع اخبار ید طولانی داشت و آنقدر با اخبار و کلمات معصومین مأنوس بود که اخبار و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) را همچون فرزند از پدر می‌فهمید و طوری زوایای آن را قرینه قرار می‌داد که اعجاب همگان را بر می‌انگیخت.  

 

تجلی اخلاق و عرفان در تدریس

تدریس ایشان با اخلاق و عرفان همراه بود. به هنگام ورود در مسجد محل تدریس‌شان نماز تحیت مسجد را به جا می‌آورد و هرگز دیده نشد که نماز تحیت مسجد را نخوانده شروع به درس کند. حتی در سال‌های اخیر که از ضعف جسمی رنج می‌برد‌٬ نماز تحیت را نشسته می‌خواند ولی ترک نکرد. هنگامی که بر کرسی تدریس می‌نشست‌٬ قبل از شروع به درس فاتحه و اذکاری برای اساتیدش و نیز همه کسانی که حوزه علمیه قم را حفاظت کردند و در حفظ و رونق آن کوشیدند قرائت می‌نمود. اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به امر تدریس به حدی بود که کسالت و بیماری و حتی فوت فرزند نیز موجب نشد که ایشان درس را تعطیل کند. در سالی که به علت کسالت توان رفتن به مسجد اعظم جهت تدریس را نداشت درس را در منزل تدریس کرد و اهتمام خاصی به تقویت بنیه علمی طلاب در هر شرایطی داشت.  

 

مبانی فقهی

آیت‌الله گلپایگانی در بهره‌گیری از مباحث فقهی سبک خاص خود را داشت و روش فقهی ایشان دو بخش از احکام را در برمی‌گرفت. وی در احکامی که در آن‌ها اخبار و روایاتی وارد شده بود به فهم عرفی ظواهر اخبار اکتفا نمی‌کرد و هرگز دقت‌های فلسفی را در مدلول روایات راه نمی‌داد. حتی در استخراج احکام از سنت و اخبار  چنان تبحر داشت که آیت‌الله کوهستانی از ایشان به عنوان «زارة ابن اعین» یاد می‌کرد.  

 بخش دوم نیز شامل احکامی بود که در آن‌ها روایات خاصه‌ای موجود نبود و از طریق قواعد و کلیات اثبات می‌شدند. وی در تطبیق کبرویات بر مصادیق صغرویات داشت. مثلاً «مضاربه» را از مصادیق وکالت می‌دانست و نه عقدی مستقل و واضح که این مبنا ثمرات فراوانی در سرتاسر مباحث مضاربه دارد. اما ویژگی کمی فقه ایشان این بود که در تمام ابواب فقه فتوا داشت و حواشی ایشان یکی از پربارترین حواشی بر عروةالوثقی بود. آیت‌الله‌العظمی سیدمحمود شاهرودی که از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف به‌شمار می‌رفت با دیدن حواشی وی بر عروه‌٬ احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده بود. به کلمات بزرگان خصوصاً شهید ثانی و صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری اهتمام داشت و بسیاری از اوقات متون این کلمات را قرائت کرده و آنگاه به تأکید و یا نقد آن‌ها می‌پرداخت.

شیوه تدریس او علی‌الخصوص سعی‌ای که برای رسیدن به نظر علمای بزرگ داشت اهمیت اجتهاد و عظمت آن را در نظر انسان متجلی می‌ساخت. به روایات وارده و مناسبه در هر مساله توجه بسیار می‌ورزید؛ بلکه گاهی پیش از بیان شقوق مطلب و اقوال مساله کلیه روایات مناسبه اعم از مؤید و معارض را قرائت می‌کرد و متن روایات را از روی وسائل الشیعه می‌خواند. در پایان یافتن مطالب شتاب نداشت و غالباً تحقیق و بررسی می‌کرد تا به یک نقطه اطمینان‌بخش برسد و از این رو گاهی مدتی در یک مطلب می‌ماند و بحث فقهی‌اش در خصوص «حج» متجاوز از شش سال به طول انجامید. از بزرگان و اساتید علم بسیار احترام می‌کرد و حتی در مواقعی که به نظر و رأی آن‌ها ایراد داشت بسیار محترمانه به نقد آن می‌پرداخت. اغراق‌گویی و مبالغه در جا انداختن نظریه خود نداشت هر چند که از نظر خود دفاع می‌کرد و لکن با تعابیر اغراق‌آمیز که موجب وهن نظر مخالف باشد دفاع از رأی و نظر خود نمی‌کرد و این مطلب از بارزترین خصوصیات تدریس معظم له بود.

دارای شرح صدر فوق‌العاده بود و اشکالات و ایرادات شاگردان را هر چند کم‌سابقه بودند تحمل می‌کرد و این مطلب به خصوص در سال‌های اخیر حیاتش با در نظر گرفتن بار سنگین مرجعیت و پیری و ضعف مفرط ایشان به راستی اعجاب‌انگیز بود و اگر احیاناً مثل مواقع کسالت تند می‌شد کلمات زننده درباره طرف به کار نمی‌برد و گاهی اوقات جمله (انالله و انا الیه راجعون) را به کار می‌برد که ظاهراً مقصودشان آن بود که اینگونه ایراد مصیبت و بلاست. همچنین در مواقعی که در نقل مطالب و یا جهات دیگر کم و زیادی صورت می‌گرفت و به حضورشان تذکر داده می‌شد از پذیرفتن آن منعی نداشتند و گاهی صریحاً از تذکر دهنده تقدیر می‌کرد.

 

سجایای اخلاقی

1.  اخلاق فردی و اجتماعی

او از همان دوران طفولیت درصدد تهذیب نفس خویش بود و تحصیل علم را با تصفیه باطن توأم ساخته بود. از معدود افرادی بود که ملکه تقوی و تهذیب نفس در او بارور شده بود. حتی در امور عادی روزمره و اقدامات سیاسی تمام سعی خود را معطوف کرده بود که وظیفه خود را انجام دهد و در تمام امور خداوند متعال را از خود راضی نگاه دارد. وی در برخورد با مردم و مراجعه‌کنندگان بسیار خوش برخورد بود به گونه‌ای که هر فردی با نخستین برخورد شیفته ایشان می‌شد. برخی از مراجعین که به خاطر داشتن مشکلات و گرفتاری‌ها ناراحت بودند‌ هنگامی که به حضور ایشان می‌رسیدند با کیفیت برخورد ایشان آرامش و نشاط به آنان دست می‌داد.

2 . اخلاص در محبت اهل بیت

از ابعاد مهم شخصیت ایشان اخلاص بود. مرجعیت را تنها به حکم وظیفه پذیرفته بود و از این رو از ترویج نام و شهرت خویش همواره گریزان بود. همچنین عشق و ارادت آیت‌الله گلپایگانی به آستان مقدس اهل بیت (علیهم‌السلام) بعد دیگری از فضائل اخلاقی و اعتقادی‌اش بود. هر سال عصر عاشورا بستگان خویش را به گرد خود جمع می‌کرد و برای آنها شخصاً روضه می‌خواند. او این رویه را تا آخرین سال از زندگانی‌اش ترک نکرد. به هنگام حضور در مجالس روضه و ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) مؤدب و به هیأت کسی که در محضر شخص یا اشخاص والامقام و بزرگ شرف حضور دارد می‌نشست. در ایامی که به علت کسالت در بیمارستان بستری بود و لباس بیماران را بر تن داشت شخصیت‌های طراز اولی علمی و سیاسی مملکت را که برای عیادت آمده بودند، با همان لباس مخصوص به حضور می‌پذیرفت، اما هنگامی که یک مداح اهل بیت (علیهم‌السلام) وارد می‌شد و می‌خواست ذکر مصیبتی کند لباس رسمی خود را می‌پوشید و آنچنان مؤدب می‌نشست گویی حضور موالیان و اجداد طاهرین خویش را در مجلس به عیان می‌بیند. تلاش او به تعظیم و بزرگداشت مقام والای حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) تا آنجا بود که روز سوم جمادی‌الثانی روز شهادت آن حضرت پس از اتمام مراسم عزاداری در بیت‌شان در قالب دسته عزاداری پیشاپیش جمع کثیری از طلاب با پای پیاده به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) مشرف می‌شد و این سنت نیکو که توسط ایشان بنیاد گردید پس از گذشت سال‌ها تا ا کنون ادامه یافته است.

3. اصرار بر اجرای قوانین اسلام

در قضیه رحلت فرزندشان مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج آقا مهدی که برای کمک‌رسانی به زلزله زدگان طبس عازم آن دیار شده بود و در تصادفی مشکوک به دیار باقی شتافت با سعه صدر این واقعه را پشت سر گذاشت. و حتی زمانی که در پی این حادثه دردناک مقامات رژیم شاه با ارسال تلگراف تسلیت به حضورش قصد داشتند از حادثه مزبور در جهت بهبود رابطه خود با مرجعیت و روحانیت استفاده کنند، علی‌رغم انتظارشان با پاسخ قاطع وکوبنده ایشان مواجه شدند.

 

مواضع سیاسی و مبارزاتی

دارای روحیه ضد ظلم و فساد بود و در مواقع مختلف طبیعت کفرستیزی خود را بروز می‌داد. این ایام شامل دورانی که در گلپایگان حضور داشت و هنوز وارد حوزه علمیه اراک و قم نشده بود، زمانی که در ایام طلبگی انس و مصاحبت خاصی با آیت‌الله ‌آقانورالدین اراکی که از علمای مجاهد آن دیار داشت، دوره‌ای که صریحاً با مأمور کشف حجاب رضاخان در قم درگیر شد و تا دوران مرجعیتشان که با اعلامیه‌های قاطع و کوبنده رهبری و زعامت حوزه علمیه قم را در ایام تبعید امام خمینی بر عهده داشت می‌شد.

 

مبارزه با تصویب لایحه اصلاحات ارضی

اولین تلگراف اعتراض به تصویب اصلاحات ارضی از سوی آیت‌الله گلپایگانی صادر شد. این تلگراف در پاسخ به تلگراف وزیر کشاورزی وقت رژیم پهلوی (دکتر ارسنجانی)، که با زیرکی خاصی علما و مراجع تقلید را موافق اقدامات دولت معرفی کرده بود‌٬ خطاب به نخست‌وزیر صادر شد. ایشان در این تلگراف مراتب مخالفت علمای وقت را با تصویت این لایحه اعلام کردند.

 

مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی

تصویب این لایحه سروصدای بسیاری به پا کرد چراکه در آن به طور صریح واژه اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود و انتخاب شوندگان نیز به جای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن کریم به جای آورند٬ از این پس مقرر شده بود تا با هر کتاب آسمانی می‌توانستند انجام دهند و به منظور سرآغازی در توسعه فرهنگ غربی و هتک عفت عمومی وخانوادگی به زنان نیز حق رأی اعطا کردند. در پی تصویب این لایحه مراجع عظام تقلید همگی یک‌صدا به مخالفت با آن برخاستند و ضمن خلاف شرع دانستن آن خواستار لغو مصوبه مذکور شدند. در این میان آیت‌الله گلپایگانی با انتشار اعلامیه‌ها و تلگراف‌های مختلف به مخالفت با آن برخاست.   

در عین حال ورود بانوان به عرصه انتخابات در شرایطی که اصولاً انتخابات آزاد در مملکت وجود نداشت و اسامی نمایندگان و وکلا از قبل به وسیله مقامات دربار و ساواک تعیین می‌گردید، تنها پوششی برای ترویج فساد و بی‌بند و باری و بی‌عفتی در جامعه محسوب می‌شد و این نکته ظریفی بود که از دید علما و مراجع پنهان نمانده بود. نهایتاً بر اساس موضع‌گیری استوار امام خمینی و آیت‌الله گلپایگانی و علمای مجاهد آن عصر و نیز حمایت قاطع و گسترده مردم از اقدامات مراجع تقلید، نخست‌وزیر اسدالله علم طی تلگرافی به آیت‌الله گلپایگانی عدم اجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را اعلام نمود. اما معظم‌له با هماهنگی با مراجع وقت ضمن ناکافی دانستن این اقدام خواستار لغو رسمی آن در هیئت دولت شد. متعاقب آن نخست‌وزیر دو روز پس از تلگراف اول‌ در تلگراف دیگری رسماً لغو مصوبه فوق را اعلام داشت.   

 

موضع‌گیری علیه انقلاب سفید شاه

در پی عقب‌نشینی رژیم شاه از اجرای تصویب‌نامه‌های اصلاحات ارضی و انجمن‌های ایالتی و ولایتی شاه در 19 دی ماه 1341 و در سالروز اصلاحات ارضی اعلام کرد قصد دارد اصول ششگانه‌ای را به رفراندوم بگذارد. این اصول ششگانه از نظر ماهیت همان لوایحی بود که در قالب اصلاحات ارضی و تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی قبلاً طرح شده بود و با وجود مخالفت علما لغو گردید منتها با این تفاوت که این بار خود شاه شخصاً اجرای این مأموریت آمریکایی را بر عهده گرفته بود و بر انجام آن تاکید داشت. 

به دنبال تصمیم شاه دایر بر اجرای به اصطلاح اصول ششگانه انقلاب سفید‌٬ آیت‌الله گلپایگانی طی بیانیه‌ای شرکت در رفراندوم را تحریم کرد و آن را غیرقانونی دانست. در آستانه نیمه شعبان المعظم سال 1382 ه.ق رژیم شاه که از جنب و جوش مردم قم در سرور و چراغانی معابر و بازار به مناسبت این روز مبارک اطلاع داشت با سوءاستفاده از این فرصت عده‌ای را از تهران به قم روانه کرد تا با برپایی جشن و سرور به رفراندوم گذاشته شدن اصول ششگانه را جشن بگیرند و از فضای شاد شهر قم به مناسبت عید فرخنده ولادت حضرت ولی عصر (عج) به سود شاه و رفراندوم شاهانه بهره‌برداری کنند. آیت‌الله گلپایگانی پس از اطلاع از چنین برنامه‌ای طی اعلامیه‌ای خواستار تعطیلی بازار و توقف جشن و چراغانی عید سعید نیمه شعبان شد. در پی این اعلامیه ایشان بازار قم یکپارچه تعطیل و فضای سکوت و سکون جایگزین شادی وجنب وجوش شد. رژیم شاه که عملاً توطئه خود را ناکام دیده بود با بازگرداندن افرادی که به همین منظور از تهران روانه شده بودند به غائله پایان داد. متعاقب خروج افراد مزبور از قم در ساعات اولیه صبح نیمه شعبان‌٬ این مرجع مبارز در اعلامیه‌ای که در حوالی ظهر منتشر شد با تشکر از اقدام تجار و بازاریان در تعطیلی بازار و توقف مراسم سرور  از آن‌ها دعوت نمود با توجه به رفع غائله به مراسم جشن و چراغانی ادامه دهند.[2]

به دنبال نزدیک شدن به زمان رفراندوم، شاه با سفر به قم قصد داشت علما و مراجع را به موافقت با طرح رفراندوم تحریص و تشویق نماید ولی این اقدام نیز با عدم استقبال علما از وی و تحریم خروج مردم از خانه‌هایشان در روز سفر او به قم بی‌نتیجه ماند. بازار قم تماما بسته شد و به جز معدودی مزدور که به همین منظور توسط رژیم از تهران آورده شده بودند کسی در خیابان نبود. شاه در این سفر با سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیت بر تصمیم خویش دایر بر اجرای انقلاب سفید تأکید کرد. متعاقب این فراخوان آیت‌الله گلپایگانی طی اعلامیه‌ای بار دیگر بر مخالفت خود با رفراندوم شاهانه تأکید فرمود و این‌بار نیز اساس آن را غیرقانونی دانست. 

 

فاجعه مدرسه فیضیه

از حوادث بسیار مهمی که در حضور این فقیه با بصیرت اتفاق افتاد فاجعه مدرسه فیضیه بو٬ که در روز دوم فروردین سال 1342 رخ داد. در این روز که مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع‌) بود مجلس سوگواری به همین مناسبت از سوی معظم‌له منعقد گردید و جمعیت بسیار زیادی در آن حضور داشتند. بخشی از این جمعیت، مزدوران شاه بودند که برای سرکوب و قلع و قمع کردن سازمان روحانیت آمده بودند. نزدیکان ایشان که از وضعیت غیر عادی مدرسه فیضیه آگاه شده بودند مراتب را به استحضار ایشان رساندند و درخواست کردند که در مجلس شرکت نکند. ایشان این مورد را نپذیرفت و پس از ورود وی به مجلس و در گرماگرم سخنرانی حاج انصاری قمی ناگهان اشرار شروع به اغتشاش نموده و دعوای ساختگی با خود به راه انداختند. بار اول آقای حاج انصاری آنان را آرام کرد و مجلس را ادامه دهد، اما آنان یک‌بار دیگر همان بازی را درآوردند و چندبار این عمل را تکرار کردند. به طوری‌که رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت. پس از آنکه منبر ایشان خاتمه پذیرفت مزدوران رژیم پهلوی بر دامنه اغتشاشات خود افزودند و یکی از آنان برای روح رضاشاه صلوات خواست و آنگاه شروع به پایکوبی کرد و فریاد جاوید شاه سر دادند و روی دوش یکدیگر سوار شده و پارچه‌های بزرگی که بر سردر مدرسه نصب شده بود و جملاتی در حمایت از اسلام و... بر آن نوشته شده بود کنده و آتش زدند و آنگاه فحاشی نموده و حتی چوب‌های درختان فیضیه را شکستند و با آن به جان طلاب و مردم بی‌پناه افتادند. برخی را از طبقه دوم به زیر انداخته و بعضی برای فرار از چنگال آن نابکاران خود را از طبقه بالا به پایین و یا از پشت‌بام به داخل رودخانه و یا به داخل مدرسه دارالشفاء انداختند.

 

قیام 15 خرداد

رژیم شاه که پس از دستگیری امام خمینی و سرکوب قیام 15 خرداد در فکر ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه و به خصوص در بین علما بود تصور نمی‌کرد این‌بار نیز با مبارزه شدید روحانیت مواجه گردد. ولی آیت‌الله گلپایگانی ضمن حراست از حوزه علمیه قم که با ظهور 15 خرداد رژیم قصد اضمحلال آن را داشت به پشتیبانی از علمای محبوس به پاخاسته با موضع‌گیری قاطع و کوبنده طی اعلامیه‌هایی به افشاگری طرح‌های ظالمانه رژیم علیه اسلام و روحانیت پرداخت. وی در اعلامیه‌ای که به مناسبت دستگیری علما و قیام 15 خرداد منتشر کرده بود به ادعای رژیم که قیام علما و مخالفت آن‌ها با برنامه‌های هیئت حاکمه را ناشی از تحریکات دول خارجی و بیگانه خوانده بود پاسخ داد.

 

مهاجرت علما به تهران

پس از واقعه دستگیری امام و علما دیگر مراجع قم و روحانیون سرشناس شهرستان‌ها تصمیم به مهاجرت به تهران و تحصن تا آزادی علمای محبوس گرفتند. مراجع عظام قم همگی به جز آیت‌الله گلپایگانی، که برای حراست از حوزه علمیه در غیاب علما و مراجع این شهر در قم مانده بود، به تهران مهاجرت کردند. ایشان بی‌درنگ دامادشان حجت‌الاسلام و المسلمین آقای علوی را برای احوالپرسی و تفقد از امام خمینی به تهران اعزام نمودند که البته مأموران ساواک و شهربانی مانع از چنین ملاقاتی شدند و تنها مراتب را به استحضار امام رسانده بودند. امام نیز طی تلگرافی از این اقدام سپاسگزاری کردند.

 

تبعید امام خمینی؛ سرفصل جدیدی در حوزه علمیه قم

بلافاصله پس از تبعید امام خمینی به ترکیه آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی وزیر دربار شاهنشاهی را به قم احضار و مراتب اعتراض خود را نسبت به این موضوع به وی ابلاغ کردند.[3] وی با ایراد سخنان شدیداللحنی در مسجد اعظم خواستار بازگشت امام خمینی به کشور شدند و در حالی که بر فراز منبر آشکارا می‌گریستند حاضران را نیز تحت تأثیر قرار دادند چنان که آنان هم گریه می‌کردند. ایشان تلگرافی به امام خمینی، که در آن ایام در ترکیه تبعید بود، فرستاد و همچنین فرزند خود حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمهدی گلپایگانی را برای استفسار از سلامتی و وضع امام راحل راهی ترکیه کرد و خود نیز بارها در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها به این امر اعتراض نمود.[4]  در واقع پس از تبعید امام راحل در 13 آبان 1343 بود که اهمیت نقش این اسوه اجتهاد به عنوان زعیم حوزه علمیه قم در حیات سیاسی این حوزه بیشتر شد و هدایت و رهبری و جهت‌دهی بسیاری از جریانات سیاسی به دست ایشان صورت پذیرفت.

 

مقابله با دخالت رژیم پهلوی در حوزه‌های علمیه

رژیم شاه که روحانیت و مرجعیت شیعه را مخالف سرسخت برنامه‌های خود می‌دید و از همکاری و هماهنگی آن با دستگاه طاغوت ناامید شده بود برای اجرای برنامه‌های خود به فکر ایجاد یک نهاد موازی دولت با همان کارکردهای نهاد روحانیت در برابر حوزه علمیه قم و مرجعیت شیعه افتاد تا کلیه امور دینی و مذهبی در جامعه را با سیاست دلخواه خود هدایت کند و ابتکار عمل در خصوص مسائل مذهبی را از دست مرجعیت و روحانیت شیعه خارج سازد. این نهاد «سازمان اوقاف» بود. نهادی صددرصد دولتی که ریاست آن در حکم معاون نخست‌وزیر و از سوی وی تعیین می‌شد. این مساله درست در برهه‌ای روی داد که به طور کلی استقلال علمای حوزه‌های علمیه شیعه از دولت‌ها و هیئت‌های حاکمه باعث می‌شد تا روحانیت و مرجعیت شیعه بتواند نقش اصلاحی و انتقادی خویش را در مواجهه با مظالم و تعدیات نظام‌های طاغوتی ایفا کند. از این رو رخنه در نظام اداره حوزه و به دست گرفتن مقدرات آن و تربیت آخوندهای درباری و دولتی از سیاست‌های اساسی رژیم طاغوت بود به همین جهت عوامل رژیم پهلوی به شدت و به بهانه‌های مختلف سعی در ساماندهی آن داشتند.

در پی طرح اوقاف برای امتحان‌گیری از طلاب آیت‌الله گلپایگانی از همان ابتدا به مخالفت با طرح مزبور پرداخت. وی که پس از تبعید امام خمینی بار مقابله و مجاهده با رژیم طاغوت را در مقام مرجعیت در حوزه علمیه قم با پایداری تحمل نموده بود این مجاهدت در برابر سیاست‌های ضد اسلامی رژیم پهلوی را ادامه داد و رسما آزمون وزارت فرهنگ طاغوت پهلوی را تحریم و علنا خطاب به طلاب اعلام نمود که اجازه شرکت در امتحان فرهنگ را به آنان نخواهند داد. نهایتاً بر اثر همین تدابیر هوشمندانه و اتخاذ مواضع متقن و استوار، رژیم طاغوت نتوانست به اقدامات خود علیه حوزه‌های علمیه و روحانیت جامه عمل بپوشاند.  

رژیم پهلوی که طرح خود را در امتحان‌گیری از طلاب شکست خورده می‌دید درصدد برآمد تا نهاد موازی دیگری در حوزه علمیه قم تحت عنوان دانشگاه اسلامی تاسیس کند و در همین رابطه اقدام به تصاحب زمینی وسیع در اطراف مسجد جمکران نمود. آیت‌الله گلپایگانی ضمن مخالفت شدید با تأسیس این دانشگاه که هدف آن تربیت آخوندهای درباری و مشروعیت بخشیدن به اقدامات خلاف شرع رژیم شاه بود متقابلا با خرید زمین تکه تولیت به مساحت چهار هزار متر مربع در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله علیها) هدف از این اقدام را تأسیس دانشگاه اسلامی حوزه علمیه قم قلمداد کرد. ساواک در همین زمینه و درباره اقدام اخیر ایشان گزارش داد:

«با توجه به روحیات و خصوصیات اخلاقی وی (آیت‌الله گلپایگانی) و سابقه‌ای که در دست است هر زمانی که سازمان اوقاف قصد کوچکترین مداخله‌ای در امور روحانیت داشته با مخالفت شدید از ناحیه گلپایگانی روبرو شده است و اکنون که شایعه ایجاد دانشگاه اسلامی از طرف سازمان مذکور در جنب مسجد جمکران قم اشاعه یافته است گلپایگانی نیز به مقابله پرداخته است».[5]

 

حذف نام محصلین مرتبط به اوقاف از لیست طلاب حوزه علمیه قم

سازمان اوقاف از وجوه دولتی عده‌ای عمامه به سر را فریب داده و استخدام کرده بود و حتی در ایام وعظ و تبلیغ مانند محرم و صفر و ماه رمضان آنان را به شهرستان‌های مختلف گسیل می‌داشت که البته وظیفه آن‌ها ترویج رژیم شاهنشاهی و توجیه اقدامات غیر اسلامی آن در قالب مجالس در این ماه‌ها بود. معظم له در مقابل این اقدام خطرناک دولت به مقابله پرداخت و صریحاً اعلام کرد کسانی که با این سازمان ارتباط داشته باشند نامشان از دفتر شهریه حوزه حذف می‌گردد و همین کار را هم کرد.

 

مخالفت با مصوبه مجلس دائر بر تغییر کاربری اراضی موقوفه و اعتراض شدید به رژیم

آیت‌الله گلپایگانی در قضیه مصوبه مجلسین شورای ملی و سنا دایر بر فروش اراضی موقوفات به عنوان تبدیل به احسن به شدت نسبت به تصویب آن اعتراض کرد و طی بیانیه‌ای در پاسخ به استفتاء جمعی از مؤمنین که به صورت گسترده انتشار یافت اقدامات مجلسین در تصویب قوانین خلاف شرع مقدس اسلام را ناشی از تأیید دستگاه حاکم و به دستور آن قلمداد کردند. در واقع وی دخالت اوقاف در مساجد و موقوفات را نامشروع  می‌دانست.

 

تحریم حزب رستاخیز

رژیم شاه به منظور پیشبرد اهداف سیاسی خود و با هدف عوام‌فریبی اقدام به تأسیس حزب فرمایشی به نام حزب رستاخیز کرد و حتی شخص شاه نیز  با حمایت صریح از آن همگان را به عضویت در آن فرا خواند. تأسیس حزب مزبور که با تبلیغات بی‌حد و حصر رژیم و رسانه‌های وابسته به آن همراه بود جز تحکیم پایه‌های پوسیده سلطنت استبدادی پهلوی حاصل دیگری نداشت و چهره‌ای که شخص شاه و عواملش با تبلیغات پر زرق و برق خویش در رسانه‌های مختلف از آن ارائه می‌دادند با واقعیت در تضاد بود. آیت‌الله گلپایگانی که به خوبی از دسیسه شاه در ترویج حزب رستاخیز آگاه بود با درایت و شجاعتی استوار عضویت در آن را تحریم نمود. اقدام ایشان در تحریم حزب رستاخیز به منزله مخالفت با شاه تلقی می‌شد و در دوران خفقان اوایل دهه پنجاه بسیار مهم و حائز اهمیت بود. مخالفت او با حزب فرمایشی رستاخیز به همین‌جا ختم نشد بلکه طی پیامی با تأکید بر غیر مشروع بودن آن٬ اقدامات حزب مزبور در استحکام پایه‌های رژیم استبدادی را محکوم نمود و رسماً خواستار انحلال آن شد.

 

هجوم دوباره به مدرسه فیضیه

در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه قم در سالگرد قیام 15 خردادسال 1342 و مضروب و مجروح ساختن طلاب، حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی با تعطیل کردن نماز جماعت به این امر اعتراض نمود و در شکوا نامه‌ای خطاب به آیت‌الله سیداحمد خوانساری شدیداً به دستگاه اعتراض کرد. این نامه به صورت اعلامیه منتشر شد. شب هنگام پس از انتشار نامه مزبور از سوی ساواک به منزل یکی از بستگان معظم‌له تلفن شد که الان از تهران دستور داده شده که در همین وقت شب آقای گلپایگانی در هر حالی که هست ولو در لحاف خواب‌٬ باید این نامه را تکذیب کنند. ایشان نیز با وجود آگاهی از خطرات موجود از تکذیب نامه خودداری کردند.

 

قیام 19 دی

در طول سالیان سال مبارزه آیت‌الله گلپایگانی نقطه اتکای بسیار محکم و استواری برای مبارزان و مجاهدان بودند. در مواقع مختلف حمایت بی‌دریغ خود را از فرزندان مبارز خود نشان دادند و آنان را با رأفت و احسان خود نوازش کردند. همواره اعمال رژیم را تخطئه کرده و حرکت مجاهدان را با بیانات و یا اعلامیه‌های خود سریع‌تر می‌ساختند. منزل ایشان یکی از مراکزی بود که مردم مبارز و طلاب و فضلای فداکار با شوق به آن روی می‌آوردند و در آنجا فریاد اعتراض خود را بر رژیم پهلوی بلند می‌کردند و گاهی هم معظم‌له خود به سخنرانی می‌پرداختند و آنان را دلگرم کرده و مورد تشویق قرار می‌دادند.

شنبه 17 دی ماه 1356 که روزنامه اطلاعات در مقاله‌ای تحت عنوان «ایران و استعمارسرخ و سیاه» به مقام شامخ امام خمینی جسارت نمود و علما را به موافقت با قوانین ضد اسلامی شاه متهم کرد‌٬ طلاب در مدرسه آیت‌الله بروجردی تجمع کردند و از آنجا با جمعیت عظیم به سوی منزل آیت‌الله گلپایگانی به راه افتادند. ایشان در سخنانشان در اجتماع آن روز طلاب با تشکر از وحدت و اتحاد آنان در قبال اهانت به ساحت مرجعیت‌٬ آنان را به ادامه اعتراض ترغیب نموده و ده دقیقه‌ای سخنرانی نمود. سخنرانی گلپایگانی که تمام شد جمعیت به طرف منزل شریعتمداری حرکت کردند. این مساله علاوه بر آن بود که آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه‌ای به مناسبت سالگرد کشتار مردم قم و تبریز در این خصوص خواستار برقراری نظام اسلامی در کشور شده بود.

در کشتار وحشتناکی که مزدوران شاه در 19 دی سال 1356 در قم کردند و طلاب مبارز را در خیابان به رگبار بستند جمع زیادی را مجروح و عده‌ای را به شهادت رساندند؛ در اعتراض به این جنایت رژیم پهلوی مدت یک هفته درس‌های حوزه به طور کلی تعطیل شد. آنگاه آیت‌الله گلپایگانی به منظور انسجام هر چه بیشتر حوزه علمیه قم و جلوگیری از تفرقه طلاب‌٬ درس خود را آغاز کردند.

 

واقعه 17 شهریور

در پی کشتار وسیع مردم بی‌گناه در روز 17 شهریور آیت‌الله گلپایگانی طی اعلامیه‌ای خطاب به عموم ملت ایران این فاجعه بزرگ را تسلیت گفتند. از سوی دیگر دو روز بعد طی نامه تاریخی خطاب به رئیس مجلس شورای ملی خواستار رأی عدم اعتماد به دولت شدند.

 

شجاعت سیاسی مرجع عظیم‌الشان

حجم گسترده اعلامیه‌های صادر شده از سوی ایشان در برهه‌های محتلف تاریخ نشان از دامنه موضع‌گیری‌های سیاسی وی در مواجهه با اقدامات رژیم داشت. چنان که در قضیه رحلت مشکوک فرزند امام خمینی، حاج آقامصطفی در شرایطی که ساواک حتی بردن نام امام خمینی را ممنوع کرده بود وی با انعقاد مجلس ترحیم در مسجد اعظم قم در آن جو خفقان‌آور و پلیسی ساواک‌٬ رعب اقامه مجلس در این زمینه را شکست.[6]

در جریان شهادت آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی که در زندان شاه بر اثر شکنجه ساواک به شهادت رسیده بود و ساواک علت مرگ ایشان را ناراحتی گوارشی اعلام کرد ایشان صریحاً شهادت او را به دست مأموران ساواک اعلام نمود و با اعلان مجلس یادبود برای آن شهید به این امر اعتراض کردند. لکن ساواک قبل از آغاز مجلس مسجد را قفل کرد و مأموران جلوی مسجد ایستادند و از انعقاد مجلس جلوگیری کردند و هر کس نزدیک می‌شد او را می‌راندند. [7]

دیگر موضع‌گیری‌ سیاسی آیت‌الله گلپایگانی زمانی بود که در جریان ولیعهدی فرزند محمدرضا پهلوی فرستاده رژیم خدمت وی آمد و با کمال وقاحت خواهش کرد که معظم‌له آن واقعه را تبریک بگویند. نه تنها ایشان تبریک نگفتند بلکه پاسخ کوبنده‌ای به این مساله دادند.

در موردی دیگر علی امینی سیاستمدار در حوادث طوفانی ایران در قم به منزل آیت‌الله گلپایگانی آمد و اجازه ملاقات خواست. ایشان صریحاً درخواست او را رد کرده بود. وی گفته بود می‌خواهم ببینم خواسته‌های آقا چیست. آیت‌الله نیز گفته بود به او بگویید خواسته‌ها و انتظار من در اعلامیه‌ها و نوشته‌هایم منعکس است. او گفته بود پس اعلامیه‌های ایشان را بیاورید. آنگاه مقداری از اعلامیه‌های موجود ایشان را به او داده بودند و او شکست‌خورده از آنجا بازگشته بود[8]

همچنین در همان ایام شخصی از محترمین به حضورشان آمده بود و خواهش کرده بود که اجازه دهند شریف امامی به حضورشان بیاید و پیرامون امور جاریه صحبت کند. اما ایشان گفته بود:

«اگر می‌دانستم برای این منظور آمده‌ای تو را هم راه نمی‌دادم.»[9]

در قضیه تأسیس سینما در قم که رژیم به منظور پایگاه اشاعه فساد و دهن‌کجی به حوزه علمیه قم درصدد احداث آن بود آیت‌الله گلپایگانی صریحاً با احداث آن مخالفت کردند و در اعتراض به این اقدام یک هفته تمام اعتصاب نموده و در درس و نماز جماعت حاضر نشدند و بعد که به سر کلاس‌های درس آمدند طی یک سخنرانی توطئه و اهداف ضد اسلامی رژیم را مورد اعتراض و نکوهش قرار دادند.

 

صدور اعلامیه‌ در حوادث مختلف انقلاب اسلامی

با توجه به این که یکی از عواملی که در گرم کردن مبارزه و پیشرفت آن اثری به‌سزا داشت اعلامیه‌های پی‌درپی زعیم مسلمین آیت‌الله گلپایگانی بود، مهمترین اثرش مزید اطمینان طبقات متدین نسبت به حرکت اسلامی و انقلابی امت مسلمان ایران محسوب می‌شد. کسانی که احیاناً دچار تردید بودند و یا سکوت را ترجیح می‌دادند با صدور اعلامیه ایشان در راه و روش خود به تردید می‌افتادند و یا یک سره تغییر فکر و نظر می‌دادند. موضع‌گیری‌های قاطع ایشان موجب می‌شد که از یک سو پایه‌های انقلاب را استوارتر گرداند و از سوی دیگر فعل و انفعال‌ها‌٬ توطئه‌ها و سکوت معنی‌دار فرصت‌طلبان و ضد انقلاب را برملا سازد. نوشته‌های سیاسی و اعلامیه‌های مزبور در حالی که کوبنده و دشمن‌شکن و حماسی بود‌ند٬ درعین حال عمیق و پرمغز بود و چون در بسیاری اوقات مزین به فرازها و قطعاتی از قرآن کریم می‌شد‌٬ دارای نفوذ و تأثیر بیشتری بود. صدور این اعلامیه‌ها از آغاز ایام انقلاب از سال‌های 1340 و 1341 شروع شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف ادامه داشت.

از جمله این اعلامیه‌ها اعلامیه‌ای بود که ایشان در پاسخ تلگرام کارمندان و کارگران صنعت نفت صادر نمود. کارمندان صنعت نفت در تلگرام خود به محضر وی بسیاری از مسائل و دردهایشان را مطرح کرده و اظهار داشته بودند که رژیم تحت فشارشان قرار داده و تهدید به تجاوز به ناموسشان نموده و اظهار می‌دارد که اعتصابشان مورد تأیید مراجع تقلید نیست و همچنین اعلام داشته‌اند که هرگز تولید نفت مصرف داخلی را قطع ننموده و کمبود نفت به دلیل ارسال سهمیه داخلی به اسرائیل و مصرف بی‌حد و حصر ارتش می‌باشد. لذا از ایشان تقاضا نموده بودند حکم شرعی را سریعاً در مورد اعتصاب شرکت نفت و ارسال نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی و دیگر کشورهایی که در آن موقعیت خطیر تاریخی از حکومت بیداد و ضد اسلامی ایران حمایت می‌کنند اعلام فرمایند.

اعلامیه دیگر پس از روی کار آمدن بختیار که با وعده‌های دهان پرکن و پرزرق و برق خود را مرغ طوفانی می‌نامید و با چسباندن خود به جامعه روحانیت از یک طرف و الصاق خود به گروه‌های به اصطلاح ملی و روشنفکر از طرف دیگر می‌خواست وجهه و آبرو و پایگاهی برای خود بین مردم دست و پا کند و اظهار می‌کرد 90 درصد علمای اعلام و مراجع تقلید با سکوتشان مرا تأیید می‌کنند، صادر شد. این مبارز راه حق در 1 / 10 / 1357 نامه‌ای به او نوشت که به صورت اعلامیه در کل کشور پخش شد و موجب بیداری و بصیرت هر چه بیشتر مردم نسبت به اقدامات رژیم در روزهای پایانی حکومت از طریق بختیار شد.

 

سیاست‌های ضد فرهنگی رژیم پهلوی

از آنجا که رژیم طاغوت از همان ابتدای کار استحاله فرهنگ اسلامی کشور را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده بود به مخالفت با گسترش فرهنگ اسلامی و محو آثار و مظاهر آن و نیز ترویج فرهنگ مبتذل غربی و... پرداخت. تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی و لغو تعطیلات مذهبی‌٬ ترویج فرقه ضاله بهائیت‌٬ گسترش مراکز فحشاء و بی بندو باری‌٬ جلوگیری از حجاب دختران مسلمان در مدارس٬ ترویج ابتذال و فحشاء در مدارس تحت عنوان لایحه خانواده‌٬ سپاه دانش دختران و... از مصادیق بارز اهداف رژیم در خصوص استحاله فرهنگ و سنن اسلامی به شمار می‌رفت. در این باره نیز آیت‌الله گلپایگانی به عنوان مرجعی امین مردم موضع‌گیری نمود و در مورد هر یک از این اقدامات به طور جداگانه اعلام‌های کوبنده‌ای صادر کرد.  

 

جنایات اسرائیل در فلسطین و لبنان

از مسائلی دیگری که این مجاهد عارف برای آن اهمیت فراوانی قائل بود مسأله تهاجم اسرائیل به فلسطین و لبنان و وجود آن غده سرطانی در کنار مرزهای کشورهای اسلامی بود. آن مرجع عالیقدر در بیانات و پیام‌های متعدد با عنوان آیه کریمه «لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا» مساله فلسطین را موضوعی اسلامی و نه عربی دانسته و مسلمانان را به حفظ اتحاد و یکپارچگی در مقابله با صهیونیسم‌های غاصب فراخواند. در این میان رژیم شاه که از حامیان و متحدان اصلی رژیم صهیونیستی در منطقه به شمار می‌رفت بلافاصله نسبت به سخنان ایشان واکنش نشان داده و حتی منتشرکنندگان اعلامیه معظم‌له را مورد تعقیب و بازداشت قرار داد. با این وجود ایشان در مسجد اعظم قم به سخنرانی پرداخت و از جو و وحشت وخفقان حاکم بر کشور و همچنین مواضع رژیم پهلوی درباره مساله فلسطین انتقاد کرد.

 

توطئه‌های ساواک

اقدامات ساواک در کنترل و مراقبت از آیت‌الله گلپایگانی به حدی بود که ساواک با اجاره منزلی در مجاورت بیت ایشان و تعبیه دستگاه شنود در بیت او به شنود دائمی مکالمات٬ دیدارها‌٬ رفت و آمدها و فعالیت‌های ایشان دست زد تا آنجا که بخش عمده‌ای از اسناد ساواک درباره وی از طریق مراقبت و جاسوسی جمع‌آوری شد. مراقبت و تعقیب دائمی وی در مسافرت‌ها٬ ملاقات‌ها و دیدارهای شخصی و عمومی تا آنجا پیش رفت که آن مرجع بزرگ ضمن سخنرانی در مسجد اعظم قم به آن اعتراض کردند. رژیم شاه که از فعالیت‌ها و مبارزات وی به ستوه آمده بود و موقعیت و زعامت ایشان را از بزرگترین عوامل شکست توطئه‌های خویش می‌دانست از راه‌های مختلف به مقابله با آن پرداخت. یکی از این اقدامات جلوگیری از گسترش دامنه مرجعیت آن فقیه بزرگ بود. مأموران شهربانی و ساواک در مواجه با روحانیون رسماً از آنان خواستند تا از معرفی آیت‌الله گلپایگانی و امام خمینی به مردم جهت تقلید از آن‌ها خودداری کنند.*

از دیگر اقدامات ساواک در این زمینه جلوگیری از فعالیت نمایندگان و روحانیون منسوب به ایشان در شهرستان‌ها بود. این اقدامات در جهت تضعیف موقعیت آیت‌الله گلپایگانی تا آنجا ادامه یافت که هر از چندگاه با ارائه طرح‌ها و پیشنهاداتی موسوم به (طرح تضعیف گلپایگانی) به مخالفت با او می‌پرداختند. ترفند دیگر ساواک ایجاد جنگ روانی از طریق رواج شایعات و پخش شب‌نامه‌ها با امضاهای مجعول و ناشناس علیه ایشان بود. ساواک که از هر فرصتی برای مقابله با او بهره می‌برد تضعیف ایشان را با سوءاستفاده از جریانات موجود درحوزه با شدت هر چه تمام‌تر پیگیری می‌کرد.

 

انتقام‌جویی رژیم شاه و هجوم به بیت مرجعیت

رژیم دست‌نشانده و ستم‌شاهی پهلوی که با اوج‌گیری تظاهرات و اعتراضات قهرآمیز مردم مسلمان ایران به خشم آمده بود، در عصر 19 اردیبهشت ماه سال 1357 مقارن با ایام سوگواری حضرت زهرا (س) به بیت آیت‌الله گلپایگانی هجوم بردند و با درهم شکستن درها و شیشه‌های دفتر و مضروب کردن مردم‌٬ طلاب و خدمتگزاران دفتر به شرارت خود ادامه دادند. وارد اندرونی منزل شدند و در حیاط منزل معظم‌له که به علت مراسم روضه ایام فاطمیه (علیه اسلام) با چادر پوشیده شده بود اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور در آن محیط سرپوشیده نمودند و در و شیشه‌های اندرونی و اتاق استقرار ایشان را نیز شکستند. این هجوم وحشیانه عوامل رژیم پهلوی اثر خود را به جا گذاشت و آن مرجع سالخورده به علت گرفتگی هوای ناشی از پرتاب گاز اشک‌آور در محیط سربسته دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. خبر این حرکت ناجوانمردانه به سرعت نه تنها در قم بلکه در شهرهای مختلف کشور پخش شد و تلگراف‌های عدیده‌ای از بلاد مختلف برای وی مخابره گردید. حتی امام خمینی به مناسبت این خادثه تلگرافی از نجف خطاب به ایشان فرستاد. آیت‌الله گلپایگانی نیز در پاسخ تلگراف‌های متعدد داخل و خارج از کشور از همدردی قشرهای مختلف که با تعطیل کسب و کار و بذل نفوس و اموال ثابت کردند که در راه حفظ حیثیات اسلامی و پشتیبانی از جامعه روحانیت از هرگونه فداکاری و جانبازی دریغ ندارند قدردانی کرد.

 

رابطه امام خمینی به آیت‌الله گلپایگانی

علاقمندی و دلبستگی میان آیت‌الله گلپایگانی و امام خمینی امری طرفینی بود، زیرا همچنان که ایشان بنیانگذار جمهوری اسلامی را احترام می‌کردند امام نیز برای ایشان احترام فوق‌العاده‌ای قائل بود و در اواخر عمر شریفشان بعضی احتیاطات فقهی خود را به ایشان ارجاع می‌داد. * امام خمینی پس از بازگشت از تبعید و ورود به قم اولین جایی که برای بازدید انتخاب کرد منزل آیت‌الله گلپایگانی بود و این خود حکایت از آن می‌کرد که امام برای معظم‌له موقعیت خاص و ویژه‌ای قائل است.* همچنین امام در پیامی خدمات و فعالیت‌های سیاسی فقیه دوراندیش را در طول مبارزات فراموش نشدنی و پیروزی مردم ایران را ثمره حفظ وحدت کلمه عموم مسلمانان تحت رهبری آیات عظام و علمای اعلام دانستند. این میزان علاقه تا بدانجا بود که معظم‌له بر پیکر مطهر امام راحل نماز اقامه کرد.

 

خدمات فرهنگی و اجتماعی در داخل و خارج از کشور

آیت‌الله گلپایگانی علاوه بر زعامت و تصدی مقام افتاء و مرجعیت و رسیدگی به حوزه‌های علمیه موضع‌گیری و مخالفت با انحرافات و جلوگیری از گسترش و رواج بدعت‌ها و سنت‌های باطل، آثار و خدمات بزرگ اجتماعی و فرهنگی از خود به بر جای گذاشت:

الف)  تحول در نظام آموزشی حوزه

ایشان را می‌توان بنیانگذار نظم و انضباط در حوزه‌های علمیه لقب داد. زیرا تا قبل از ایشان هر کس وارد حوزه می‌شد واگذار به خود بود، اما او اولاً امتحان را به صورت جدی در سطح حوزه برقرار نمود و مدارج تحصیلی را به سه پایه درجه‌بندی کرد و شهریه‌ها را بر اساس مدارج تحصیلی قرار داد و برای بهترین و موفق‌ترین طلاب در هر پایه تحصیلی جوایز ویژه‌ای مقرر فرمود. ثانیاً مدارسی را تأسیس نمود که تحت برنامه خاص فعالیت می‌کردند. مدرسه الامام المهدی (عج) از جمله این مدارس در قم بود که تدریس دروس با برنامه‌ریزی ویژه و برگزاری امتحانات ماهانه افزون بر آزمون‌های سالانه از اقدامات ویژه آن به شمار می‌رفت. در کنار این فعالیت‌ها، امتحان شفاهی تفسیر و علم کلام و بعضی از علوم دیگر نیز جزء مواد و دروس امتحانی طلاب قرار گرفت. در عین حال قرآن کریم را به داخل حوزه علمیه و در متن امور وارد کرد و طلاب و علماء را به حفظ قرآن و روی آوردن به سوی معارف عالیه قرآن کریم ترغیب و تشویق کرد.

ب) حفظ استقلال و قداست حوزه علمیه

وی آنچنان در حفظ قداست و شئون و استقلال حوزه کوشا بود که طلاب ایشان را «اصاله الحوزه» لقب داده بودند. امام خمینی نیز در مکاتبات و دیدارهای مختلف خود با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آن‌ها را به تبعیت از نظرات آیت‌الله در اداره امور حوزه‌های علمیه دعوت می‌کرد.

ج) تأسیس مدارس علمیه

این فقیه عالیقدر در دوران مرجعیت خود اقدام به تأسیس مدارس متعدد علوم دینی به قصد تربیت طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه نمود. برخی از این مدارس در داخل و خارج از کشور عبارتند بودند از مدرسه عالی حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی قم، مدرسه الحکیم راولپندی پاکستان، مدرسه امیرالمؤمنین (ع) کویته پاکستان، مدرسه دخترانه فاطمه الزهراء (س) کویته، مدرسه امام مهدی (عج) اراک و مدرسه آیت‌الله العظمی گلپایگانی گلپایگان.

د) تأسیس دارالقرآن الکریم به عنوان اولین مؤسسه قرآنی کشور

یکی از خلاهای اساسی در حوزه علمیه قم خلا پژوهش در قرآن و علوم قرآنی بود و آیت‌الله گلپایگانی با توجه به این مهم در سال 1352 اقدام به تأسیس دارالقرآن الکریم نمود و این موسسه در بخش‌هایی مانند طبع و نشر قرآن کریم و ارسال آن به سراسر جهان اسلام، تصحیح قرآن‌های موجود، گردآوری قرآن‌های خطی و انواع و اقسام قرآن‌های چاپی از اقصی نقاط بلاد اسلامی و گردآوری آن‌ها در گنجینه قرآن دارالقرآن الکریم، تهیه کتابخانه تخصصی قرآن کریم جهت استفاده پژوهشگران و محققین علوم قرآنی، گردآوری کلیه ترجمه‌ها و تفاسیر نوشته شده به زبان‌های مختلف از قرآن کریم و ترویج قرآن در سطح جامعه با دایر کردن کلاس‌های آموزش قرآن به صورت کلاسیک در شهرهای مختلف فعالیت خود را آغاز کرد.

ه) تأسیس مرکز معجم فقهی به عنوان اولین مرکز تولید‌کننده نرم افزارهای تحقیقاتی علوم اسلامی

با سپری شدن زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی شیوه‌های آموزش و گسترش فرهنگ‌ها نیز تغییرپذیر شد؛ بر همین اساس یکی دیگر از برجستگی‌های تفکر ناب و شایسته این مرجع در ترویج فقه و معارف آل محمد و احیای آثار بزرگان و فعالیت‌های علمی و محققانه آنان از طریق ابزار و برنامه‌های پیشرفته بعد از انقلاب بود. بر همین اساس وی مرکز معجم فقهی را تاسیس نمود و نرم‌افزارهای مختلفی چون برنامه معجم فقهی و حدیث و اصول فقه، برنامه امام مهدی(عج)، برنامه قاموس فقه، برنامه زندگی‌نامه علماء، برنامه ابواب فقهی و برنامه کتابشناسی در این مرکز جهت عرضه تهیه شد. همچنین تأسیس مساجد٬ حسینیه‌ها و مراکز عبادی در داخل و خارج از کشور که از جمله آن‌ها توسعه و تجدید بنای مسجد جامع امام حسن عسکری (عج) در قم بود نیز از دیگر اقدامات این عالم ربانی محسوب می‌شد.

ز) تأسیس مراکز درمانی و بهداشتی هم وجه دیگر فعالیت‌ها و خدمات او را در بر می‌گرفت. ساخت بیمارستان حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی در قم، بیمارستان حضرت ولی عصر (عج) یزدانشهر قم، بیمارستان گوگد گلپایگان، احداث و مرمت بیمارستان‌ها٬ مرا کز درمانی و خانه‌های بهداشت استان‌های گیلان و زنجان، احداث خانه عالم در نقاط مختلف کشور، احداث اماکن مسکونی جهت مستمندان و قشرهای کم‌درآمد، مجمع اسلامی لندن و ابتیاع قطعه زمینی به مساحت ده هکتار برای قبرستان در جوار مسجد جمکران جملگی با حمایت مستقیم ایشان به ثمر نشست.

 

آثار علمی

از ایشان آثار متعددی به یادگار مانده است که از آن جمله می‌توان به افاضه العوائد در علم اصول، حاشیه بر وسیله النجاه در فقه، حاشیه بر عروه الوثقی در فقه، مجمع المسائل، ارشاد المسائل، هدایه العباد، کتاب الطهاره، الهدایه الی من له الولایه، کتاب القضاء، بغیه الطالب فی شرح المکاسب، الدر المنضود فی احکام الحدود، نتایج الافکار فی نجاسه الکفار، کتاب الحج، رساله محرمات بالسبب، رساله فی عدم تحریف القرآن، صلاه الجمعه و عیدین،  مناسک حج،  احکام عمره، احکام النساء، مختصر الاحکام و توضیح المسائل (که به هشت زبان مختلف دنیا و بیش از یکصد بار تجدید چاپ شده است) اشاره کرد.

 

واپسین لحظات

پائیز سال 1372 رفته‌ رفته به آخر می‌رسید و ماه جمادی‌الثانی در حالی سپری می‌شد که حضرت آیت‌الله گلپایگانی همچنان با صلابت و جدیت به ایفای وظایف مرجعیت و روحانیت می‌پرداخت. در آن روزها جنب و جوش خاصی در بیت معظم‌له برقرار بود و مراجعین زیادی از نقاط مختلف به حضور ایشان می‌رسیدند. تا آنکه شامگاه چهارم آذرماه حال ایشان به دنبال بروز عارضه سرماخوردگی و تشدید بیماری تنفسی به وخامت گرایید و برای معالجه به تهران منتقل و در بیمارستان قلب شهید رجائی بستری شد. در پی انتشار خبر بستری شدن ایشان مردم مسلمان ایران برای سلامتشان دست به دعا برداشتند و شخصیت‌های برجسته روحانی،  کشوری و لشکری‌٬ مقام معظم رهبری و... با حضور در بیمارستان از ایشان عیادت کردند. با این حال ساعات عصر پنجشنبه 18 آذر بر وخامت حال وی افزوده شد تا آن که روح بلند و ملکوتی آن فقیه اهل بیت عصمت و طهارت به هنگام غروب آفتاب همان روز به سوی پروردگار متعال عروج کرد. فردای آن روز پس از ظهر جمعه انبوه مردم در قالب گروه‌های عزادار به تشییع پیکر مطهر آن فقیه فرزانه به سمت قم، آرامگاه ابدی ایشان پرداختند.  

به جهت شخصیت نافذ و اثرگذار، فقدان ایشان در جهان اسلامی ضایعه عظیمی به شمار می‌رفت. به همین مناسبت مقام معظم رهبری پس از درگذشت ایشان پیامی به این شرح صادر نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با تأسف و اندوه فراوان خبر مصیبت‌بار فقدان بزرگ و جبران‌ناپذیر را دریافت کردم. عالم بزرگ، فقیه نام،آور٬ مرجع تقلید عظیم‌الشأن عبد صالح و تقی‌٬ نقی‌٬ زکی‌٬ آیت‌الله العظمی آقای حاج سید محمدرضا گلپایگانی قدس الله نفسه و اعلی الله مقامه دارفانی را وداع کردند و پس از عمری مشحون از حسنات با نامه عملی سرشار از خیرات و مبرات دعوت معبود را لبیک گفته و به پیشگاه محاسبه الهی شتافتند. اینجانب با قلبی متألم و با تضرع و ابتهال از حضرت حق جلت عظمته مسئلت می‌کنم که این میهمان نیکوکار و مطیع را با (سلام قولاً من رب رحیم) استقبال و ضیافت فرموده به مرتبه والای لقاءالله نائل فرماید و بهترین پاداش صالحان را به وی ارزانی دارد. این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید یکی از موفق‌ترین و سعادتمندترین‌ها بودند. سی و دو سال مرجع تقلید٬ حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمد بودند. اولین مدرسه علوم دینی به سبک جدید را ایشان در قم تأسیس کردند. اولین مؤسسه بزرگ قرآنی را ایشان در قم بنیان نهادند. اولین فهرست بزرگ فقهی و حدیثی با استفاده از دانش و اختراعات جدید بشری را ایشان پدید آوردند. صدها مدرسه‌٬ مسجد و مؤسسه تبلیغ دین را در سراسر کشور و کشورهای دیگر بنیاد کردند. هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهره‌مند ساختند. بسیاری آراء و نظرات فقهی که حا‌کی از روشن‌بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارائه کردند و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهیزکارانه و با طهارت و تقوایی که می‌توانست برای علما و فقها الگویی زنده و ملموس باشد عمری پربرکت را به زهد کامل گذرانیدند. آن بزرگوار یکی از استوانه‌های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌آمد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگین سال‌های تبعید امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ‌٬ تنها صدای تهدید کننده‌ای بود که از حوزه علمیه قم برخاست و به نهضت، شور و توان بخشید. پس از پیروزی انقلاب‌ در قضایای عمومی کشور حضوری بارز و پشتیبان‌های صریح از نظام جمهوری اسلامی و از مقام منیع رهبری و شخص شخیص امام راحل قدس الله نفسه الزکیه داشت و مورد تکریم و احترام بلیغ آن حضرت بود. فقدان این بقیة السلف الاعاظم و این ملجاء و مرجع مؤمنان  ثلم‌های بزرگ و ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است.

اینجانب مصیبت این فقدان تأسفبار را به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و به علمای عظام و مراجع تقلید و حوزه‌های علمیه و به عموم شیعیان و علاقمندان و مقلدان ایشان و به خصوص به بیت شریف و منیع و آقازادگان محترم ایشان تسلیت می‌گویم و در این شب جمعه و شب رحمت، لطف و تفضل و غفران الهی را برای ایشان مسئلت می‌نمایم .

سید علی خامنه‌ای

24 جمادی‌الثانی 1414 برابر با 18 آذرماه 1372

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . ر. ک‌: علی کریمی جهرمی‌٬ «خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت»‌٬ انتشارات دارالقرآن الکریم‌٬ بهار ٬73 صص 14 / 10 و ناصرالدین انصاری‌قمی‌٬ «آیت‌الله گلپایگانی (فروغ فقاهت)»‌٬ معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1373، صفحه 10 و محمد واعظ‌زاده خراسانی، «زندگی‌نامه آیت‌الله گلپایگانی‌»٬ مشکوة، شماره ٬40 تهران‌٬ پائیز 1379

[2] . ر.ک‌: محمدرضا احمدی‌٬ «خاطرات آیت‌الله طاهری خرم آبادی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 150-151.

[3] ر.ک‌: محمدمهدی امامی‌٬ «زندگی‌نامه آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی به روایت اسناد»‌٬ مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌٬ ص 19 و پیوست سند شماره 19392 / 7 / 9 / 43

[4] . ر.ک: سند شماره 4339 /  20 الف، تاریخ 25 / 2 / 44 و تاریخ: 17 / 3 / 44 و سند شماره: 6970 /  20 الف. تاریخ: 22 / 3 / 44 و... از مجموعه «حضرت آیت‌الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی»، ج اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1391.  

[5] ر.ک : سند شماره 6562 / 21 تاریخ 5 / 12 / 54 و نیز سند شماره 3773 / 21- 8 / 12 / 45 و سند 3849 / 21- 8 / 12 / 45 و... همان

[6] . ر.ک‌: علی کریمی جهرمی‌٬ پیشین‌٬ ص 123 و نیز اسناد متعدد از همان.

[7] . ر.ک‌: همان

[8] . ر. ک‌: علی کریمی جهرمی‌٬ پیشین‌٬ ص 124 . در همان ایام شخصی به نام بهبهانی آمده و گفته بود که از سوی شاه برای ملاقات با ایشان آمده‌ام. آیت‌الله گلپایگانی او را نیز طرد کردند و نپذیرفتند.

[9] ر.ک‌: همان



آیت‌الله العظمی گلپایگانی در میانسالی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در میانسالی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی سید محمد هادی میلانی (نفر دوم از سمت راست) و آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در حال تدریس


آیت‌الله العظمی گلپایگانی و فرزند مرحومش سید مهدی گلپایگانی (سمت راست)


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در حال تدریس


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در حال تدریس


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در حال رسیدگی به نامه‌های رسیده


آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله واعظ طبسی در حال غبارروبی حرم حضرت امام رضا(ع)


آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله واعظ طبسی در حال غبارروبی حرم حضرت امام رضا(ع)


آیت‌الله گلپایگانی در جمع دوستداران


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با آیت‌الله گلپایگانی


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با آیت‌الله گلپایگانی


آیت‌الله گلپایگانی درحال تلاوت قرآن کریم


امام خمینی(ره) و آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی و حجت‌الاسلام سید احمد خمینی


دیدار مقام معظم رهبری از آیت‌الله گلپایگانی


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در جمع رزمندگان


آیت‌الله العظمی گلپایگانی در جمع رزمندگان


دیدار شهید محمدعلی رجائی از آیت‌الله العظمی گلپایگانی


آیت‌الله گلپایگانی در غبارروبی حرم حضرت معصومه(س)


آیت‌الله گلپایگانی در حال قرائت فاتحه بر سر مزار آیات عظام مرحوم در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س)


آیت‌الله گلپایگانی در حال خواندن زیارتنامه در حرم حضرت معصومه(س)


آیت‌الله گلپایگانی در حال تدریس درس خارج در مسجد اعظم قم


پیکر مطهر آیت‌الله العظمی گلپایگانی


مراسم تشیع جنازه آیت‌الله العظمی گلپایگانی


مراسم تشیع جنازه آیت‌الله العظمی گلپایگانی


مراسم تشیع جنازه آیت‌الله العظمی گلپایگانی










































منبع: برگرفته از مقدمه مجموعه «حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی»، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1385.
 

تعداد مشاهده: 15430


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.