موضعگیری حکیمانه امام خمینی(ره) در روابط سیاسی بین ایران و عراق در دوره پهلوی دوم
تاریخ انتشار: 23 ارديبهشت 1403
پیشگفتار
در مجموعه اسناد حضرت امام خمینی(ره) در ساواک تعدادی از اسناد حکایت از گفتارهایی دارد که به امام منتسب است. این نقل قولها غالباً بیان همه یا قسمتی از نامهها و سخنان امام است که به وسیله اشخاص مختلف و در موضوعات متفاوت ارسال یا بیان گردیده و در جلسات خصوصی و یا عمومی به سمع حضار رسیده است. منابع ساواک که بعضاً در این جلسات حضور یافته و یا رخنه نموده بودند پس از شنیدن مطالب، طی گزارشی آن را به مرتبطین خود در ساواک ارائه میدادند و سپس طبق سلسله مراتب، ارزیابی شده و در پرونده افراد مربوط به موضوعِ مطرح شده بایگانی و یا مورد عملیات بعدی قرار میگرفت.
اهمیت انتشار این گونه گفتارها در بازخوانی حوادثی است که در کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و میتواند گوشهای از تاریخ پر حادثه بین سالهای 1340 تا 1357 را روشن کند و از طرفی از لابلای این نقل قولها سیره و روش حضرت امام و برخی از مبارزین و مبارزات آنها روشنتر گردد.
با توجه به این که منابع ساواک گزارشهای خود را از این گونه جلسات ـ بسته به میزان سواد، دقت و حافظه خود ـ ارائه مینمودند، احتمال خطا و نادرستی در نقل آنها وجود دارد؛ لذا ما اولاً در انتخاب و درج نقل قولها از اسناد و قراین دیگر برای اثبات صحت یا مقرون به صحت بودنِ آنها استفاده میکنیم و ثانیاً میکوشیم با ذکر شواهدی آنها را تبیین نموده، یا در جایی از آنها بهره بگیریم که میتوانند نکتهای غلط و یا سهوی تاریخی را اصلاح و روشن کنند.
******
از زمان فروپاشی دولت عثمانی و تشکیل دولت عراق روابط آن کشور با ایران دستخوش فراز و نشیبهای گوناگونی بوده است. اختلافات ارضی و مرزی، مسئله اکراد در منطقه مرزی دو کشور، اختلافات مذهبی، گرایشهای متضاد نسبت به وابستگی به ابر قدرتهای غربی و شرقی از آن جمله است.
پس از کودتای حسنالبکر در نیمه شب چهارشنبه 26 تیر ماه 1347 این روابط با توجه به زیادهخواهیهای حزب بعث و ادعای حاکمیت مطلق عراق بر اروند رود رو به وخامت گذاشت. مقامات بعثی تصمیم گرفتند اسناد و مدارک کشتیهایی را که وارد اروند رود میشدند، بازرسی نمایند. به دنبال این تصمیم در 26 فروردین 1348 وزارت امور خارجه عراق، آب راه شط العرب را جزء لاینفک خاک عراق نامید و از ایران خواست پرچمهای خود را از روی کشتیها پایین بکشد و در آتیه نیز اجازه نخواهد داد کشتیهایی که مقصد آنها بنادر ایران است وارد شطالعرب شوند. در واکنش به دولت عراق امیرخسرو افشار قائم مقام وزیر خارجه در سیام اردیبهشت ۱۳۴۸، عهدنامه مرزی ۱۳۱۶ را در مجلس سنا ملغی اعلام نمود و گفت: دولت ایران در سراسر شطالعرب هیچ اصلی جز اصل تالوگ یا خط منصف رودخانه را قبول ندارد. موضعگیریهای دو کشور، مرزها را به حال آمادهباش جنگی درآورد. سپاه یکم در نواحی مرزی مستقر و نیروی دریایی ایران به ساماندهی خود پرداخت.
در شرایط آماده باش نظامی و درگیریهای موضعی، نیروی دریایی ایران کشتی بازرگانی پورسینا را که پرچم ایران بر بالای سکان خود برافراشته بودند، اسکورت کرد و هواپیماهای جنگی ایران نیروی زمینی و دریایی را پشتیبانی میکرد.
عبور کشتی ایران با پرچم ایران از اروند رود بدون هیچگونه عکسالعملی از سوی نیروهای عراقی مستقر در ساحل اروند رود انجام گرفت و اعمال چنین قدرت نمایی دولت عراق را به شدت خشمگین ساخت و در نتیجه دست به اخراج ایرانیان از عراق زدند و بیش از بیست هزار نفر ایرانی را از آن کشور اخراج نموده و به شکنجه و زندانی کردن اتباع ایران پرداخت.[1]
رفتار جنگطلبانه رژیم عراق در مرزهایش با ایران و رفتار غیر انسانی او با ایرانیان مقیم عراق، خشم مراجع عظام در نجف را موجب شد و هر کدام به فراخور خود برخوردهایی با رژیم بعث انجام دادند.
شدیدترین و قاطعانهترین این برخوردها از سوی امام خمینی(ره) صورت گرفت. حجتالاسلام سید حمید روحانی یکی از این برخوردها را چنین نقل میکند:
«در شب شنبه نهم اردیبهشت ماه 1348، رؤسای شهربانی، سازمان امنیت و حزب بعث نجف، برای اولین بار پس از کودتای سیاه بعثیها در عراق به ملاقات امام رفتند و چون در آن ساعت امام ملاقات عمومی داشت و در میان جمعی از روحانیان و مردم نشسته بود از او تقاضای ملاقات خصوصی کردند. امام از ملاقات خصوصی با آنان سرباز زد و گفت: «من با کسی کار خصوصی ندارم»! لیکن آنان پافشاری داشتند که از امام وقت خصوصی بگیرند و از این روی میان آنان و امام مناقشهای روی داد که در دفتر خاطراتم آن را ضبط کردم که اکنون میخوانید:
رئیس سازمان امنیت نجف: ما از طرف شورای فرماندهی انقلاب عراق به منظور دادن گزارشی خصوصی به حضور شما آمدهایم و ناچاریم که در جلسه سرّی با شما به گفتگو بنشینیم.
امام: آنچه را که میخواهید با من در میان گذارید پیرامون چه موضوعی است؟ بیان کنید، اگر احتیاج به جلسه خصوصی داشت با آن موافقت میکنم.
ـ در این جا هیچ چیز نمیتوانیم بگوییم باید در جلسه سرّی مطالب را به عرض شما برسانیم. از شما تقاضای ملاقات خصوصی داریم.
ـ آیا در مورد اختلاف مرزی ایران و عراق میخواهید با من گفتگو کنید؟
ـ بلی در این رابطه است لیکن مسائلی است که باید در جلسه سرّی مطالب به عرض شما برسد.
ـ من در این مورد هیچگونه دخالتی نمیکنم و نیازی به ملاقات خصوصی نیست.
ـ شما چگونه در این مورد دخالت نمیکنید؟ در صورتی که رژیم ایران به حق مسلم عراق تجاوز کرده است و هم اکنون مرتب به مرزبانان ما حمله میکند و سربازان ما را در مرز به خاک و خون میکشد؟ کمترین انتظار ما از شما این است که طی بیانیهای از اعمال خلاف قانون دولت ایران استنکار کنید و ما را که با شما در دشمنی با رژیم ایران شریک و همراهیم یاری کنید!
امام، خطاب به مترجم که در کنارش نشسته بود گفت: من کسی را میخواهم که بدون مجامله حرفهایم را برای اینها ترجمه کند.
مترجم: من آمادهام، بفرمایید.
امام: اولاً اختلاف ما با دولت ایران یک اختلاف اساسی و عقیدتی است و بر طرف شدنی نیست، اما اختلافی که اکنون بین دولتهای عراق و ایران بروز کرده موسمی و زودگذر است. شما و دولت ایران امروز به هم بد میگویید و یکدیگر را طعن و لعن میکنید و فردا در کنار هم قرار میگیرد اما ما نمیتوانیم هیچوقت با آنها کنار بیاییم و با ظلم تفاهم کنیم و ثانیاً شما چه نکردید که ایران کرده است. دولت ایران مردم را با شدیدترین نحوی سرکوب میکند شما نیز همین رفتار جائرانه را در این چند روز با ایرانیها کردید و با روش وحشیانهای آنان را از عراق بیرون ریختید، حتی به علما توهین کردید، به بزرگان جسارت کردید. طبق خبری که به من رسیده مأمورین شما در کاظمین زُوار ایرانی را حتی از داخل حمام بیرون کشیده و به طرز زشت و زنندهای در ماشینها ریخته، به سر مرز بردهاند.
ـ دروغ به عرض شما رساندهاند. ما نسبت به ایرانیها هیچگونه رفتار غیر برادرانه نکردهایم.
ـ رسوایی قضیه تا آنجا است که حتی رادیوهای خارجی گزارش کردهاند. رادیو لندن خبر رفتار غیرانسانی دولت با ایرانیان و علمای ایران را پخش کرده است. آیا برای مقامات عراقی شرمآور نیست که رادیوهای بیگانه گزارش کنند که دولت عراق نسبت به ملت مسلمان ایران و علمای اعلام چنین اعمالی را مرتکب شده است؟
رادیو لندن با جمهوری دمکراتیک و ملی عراق مخالف است و علیه آن تبلیغات میکند ما میگوییم که هیچگونه سوء رفتاری با زائران کشور برادر ایران نشده است. شما حرف ما را نمیپذیرید ولی دروغ پراکنی رادیوهای بیگانه را میپذیرد؟!
ـ منبع اطلاعاتیام رادیوهای خارجی نیست. بدرفتاری مأموران عراقی با ایرانیها را کسانی که در جریان بودهاند و دیدهاند پیش من آمدند نقل کردند. بدرفتاری مأموران عراقی با ایرانیهای مقیم عراق و با زائران ایرانی را کسی نمیتواند منکر شود.
ـ آیا شما میدانید که دولت ایران با عراقیهای مقیم آن کشور چه بد رفتاریهایی میکند؟ چرا این را نمیگویید؟
ـ اگر آنها بد کردند شما بدتر کردید.
مقامات عراقی که سخت خشمگین شده بودند، از جا برخاستند و در حالی که مرتب میگفتند «مولازم، مولازم» یعنی لازم نیست امام بیانیهای در پشتیبانی رژیم عراق صادر کند از منزل بیرون رفتند.
برخورد کوبنده و توفندة امام با کودتاچیهای عراق موجی از شادی و شعف همراه با شگفتی و حیرت در محافل روحانی حوزه نجف برانگیخت.
برخی از مقامات روحانی عراق، هرگز باور نمیکردند که عالمی غریب با دست خالی و بدون داشتن یاور و پشتیبان ـ که حتی از طرف زعمای حوزه نجف یاری نمیشود ـ در برابر نظامیان خشن و مغرور رژیم بعث عراق، آنگونه پرخاشجویانه بایستد و همانند شیرغران بر آنان بخروشد و آنان را مأیوس از خانه بیرون براند.
مقامات روحانی نجف که از رفتار غیرانسانی رژیم عراق با روحانیان و علما و دیگر ایرانیان بیپناه سخت ناراحت و آزرده خاطر شده بودند و جرأت نداشتند واکنشی از خود نشان دهند از برخورد قاطع و کوبندة امام، آرامشی پیدا کردند. در هر محفل و مجلسی از انعطاف ناپذیری و سرسختی امام در برابر درخواست بعثیهای عراق سخن گفته میشد. جملة امام دایر بر آنکه «اگر آنها بد کردند شما بدتر کردید» همانند توپ صدا کرد و از نجف تا قم و سراسر ایران مسئله روز شد. و ایرانیانی که از عراق باز میگشتند هر یک به نوبه خود این برخورد امام با بعثیها را به گونهای نقل میکردند و در میان مردم ایران نشر میدادند. موضع امام علیه رژیم بعثی عراق از دید رژیم شاه نیز پوشیده نماند. چنان که در گزارش ساواک چنین منعکس شده است:
«آیتالله خمینی طی یک ماه اخیر به کسانی که با وی ملاقات مینمایند و پیرامون وضع دولت بعثی با وی مذاکره و سؤالاتی درباره حزب بعث از او مینمایند چنین پاسخ میدهد که: «باید با کافران جنگید و بعثیها هم جزو کافران هستند.» ضمناً خمینی به دو نفر از طرفداران خود که چندی قبل از ایران به عراق آمده بودند، ضمن مذاکره درباره مقایسه وضع حکومت ایران با دولت بعثی عراق اظهار نموده که در مقابل بعثیها باید از دولت ایران پشتیبانی نمود.
ملاحظات:
پس از صدور و انتشار فتوای آیتالله حکیم که طی آن بعثیها جزو کافران قلمداد شدهاند بعضی از مراجع و روحانیون نیز بعثیها را جزو کافران و دشمنان دین مبین اسلام میدانند.»
رژیم عراق که از برخورد قاطع و قهرآمیز امام سخت سرخورده و خشمگین بود، در صدد تهدید و ارعاب برآمد، از اینرو در تاریخ 11 / 2 / 1348 رئیس شهربانی نجف در دفتر سیدحسین رفیعی، تولیت (کلیددار) آستان مطهر حضرت امام علی(ع)، به وسیله کسی که گفتههای امام را در آن ملاقات برای آنان ترجمه کرده بود، برای امام پیغام داد که باید تا دو روز دیگر عراق را ترک کنید! «قوله تطلع بعد یومین»!!
آقای سید علی فرزند آقای خویی که در آن مجلس حضور داشت، در صدد دفاع برآمد و موقعیت ژرف و استثنایی امام را در میان عموم ملت ایران برای او بازگو کرد و او را از عواقب ناگوار اینگونه برخورد با امام برحذر داشت.
آنگاه که پیغام رئیس شهربانی نجف را به امام دادند، با کمال خونسردی گذرنامه خود را پیش پیامآور افکند و چنین گفت: «خروجی بزنند تا در اولین فرصت عراق را ترک کنم»!
نکته درخور توجه آنکه اختلاف به اصطلاح مرزی ایران و عراق که رژیم بعث عراق را نسبت به رژیم شاه سخت خشمگین ساخته بود و رسانههای گروهی عراق را به شدت علیه رژیم ایران بسیج کرده بود، امام را برآن نداشت که همانند بعضی از به اصطلاح مبارزان ایرانی، ماهیت ارتجاعی، فاشیستی و ضد مردمی رژیم بعث عراق را ندیده بگیرد و برآن شود که در آن فرصت از وسایل ارتباط جمعی عراق به نفع نهضت اسلامی ایران بهرهبرداری کند. زیرا عقیده نداشت که هدف وسیله را توجیه میکند. امام مرد وظیفه است و با هیچکس غرض شخصی ندارد و در شرایطی که رژیم عراق پا جای پای شاه نهاده و به همان شیوه حکومت میکند و هر دو رژیم به یک حلقه زنجیر وابستهاند، نمیتواند با یکی ساخته علیه دیگری بستیزد، او به حق میداند که رژیمهای شاه و بعث دو روی یک سکهاند.»[2]
شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی در مورخ 2 / 3 / 1348 طی صحبت خصوصی با شخصی به نام مسافری مضمون همین مطالب را به عنوان یک خبر داغ، جالب، هیجان انگیز و افتخار آمیز بیان میکند تا از طرفی خبرهای مربوط به مراد خویش را به گوش دیگران برساند و از سوی دیگر تبلیغات سراسر دروغ و مسموم روزنامهها و رسانهها را که قصد داشتند از وطندوستی ایرانیان مسلمان علیه مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی سوءاستفاده کنند، بیاثر ساخته و حقیقت آنچه در نجف اشرف و در موضوع یاد شده میگذرد را منتشر سازد.
*****
به: 316 شماره: 13327 / 20 ه 3
از: 20 ه 3 تاریخ: 5 / 3 / 48
موضوع: محمدرضا سعیدی
نامبرده بالا در یک ملاقات خصوصی با شخصی به نام مسافری که احتمالاً محل کارش در خیابان شاهرضا مقابل خیابان فرصت میباشد، ضمن تعریف و تمجید از آیتالله خمینی پیرامون روابط سیاسی ایران و عراق و عکسالعمل خمینی اظهار داشت:
چندین نفر از رؤسای کشور عراق به نزد آقای خمینی رفتهاند و [از] ایشان تقاضا نمودهاند که اعلامیهای علیه دولت ایران بدهد، ولی آقا به دولت عراق اعتراض نموده و گفتند که من در امور مرزی دخالت نمیکنم و بدتر از آقای حکیم و خوئی به آنها پرخاش کردهاند. روی این اصل دولت عراق از ایشان خواستند که از عراق خارج شوند و آقا با اینکه از دولت ایران چندان دل خوشی ندارد ولی چون مردی است با عاطفه و رئوف، هیچ چیز را در نظر نگرفتند و جواب رد به رؤسای عراق دادند و رئیس شهربانی موقعی که از پیش آقا بیرون آمد گفت که: آقای خمینی به من توهین کرده است، ولی اطرافیان به او فهماندند که این مرد خوب و عادلی است و آقای خمینی در جواب اینکه باید از عراق خارج شوید گفتند که: گذرنامه من حاضر است و بدترین وقتی که به من گذشته در عراق بوده؛ ولی چون دولت عراق وضع را چنین دیدند، عدهای از رؤسا و امراء را نزد ایشان فرستادند و از ایشان عذرخواهی کردند و گفتند: ما تابع اوامر شما هستیم هر امری داشته باشید انجام خواهیم داد و آقای خمینی جواب دادند: شما جبران گذشتة خودتان [را] بنمایید؛ و تمام روحانیون عراق از عمل آقای خمینی دربارة ایران و عراق خیلی تمجید کردند. یاد شده در اواخر صحبت خود گفت: انشاءالله در فرصت مناسب جریان را کاملتر برایتان شرح خواهم داد.
ملاحظات:
نظریه رهبر عملیات: محمدرضا سعیدی در [هر] فرصت که به دست میآورد ضمن صحبت با افراد متعصب مذهبی و روحانیون افراطی از خمینی تعریف نموده و چنان وانمود مینماید که مطالب مندرج در روزنامهها و آنچه که از رادیو و تلویزیون پخش میگردد دروغ است. ب نادری
پینوشتها:
[1] . بنگرید به مقالهی: روابط ایران و عراق در گذر تاریخ، مجله معارف (معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها) شهریور و مهرماه 1390، شماره 87.
[2] . نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، جلد دوم، صفحه 558 تا 560، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ هفتم، سال 1389.
منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، ص 271، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1376.
تعداد مشاهده: 12353